۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

تفسیرآسان آیات (30) تا (33) سوره بقره

تفسیرآیات (30) تا (33) سوره بقره 

 

 

ترجمه آیات 

وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لا تَعْلَمُونَ (30)

وآن گاه که پرودگارت به فرشتگان گفت:من (افرادی که)جانشین 

 (یکدیگرخواهند گشت)در زمین گردانده ام آنها گفتند: آیا در 

 آن کسی را می گردانی که در آن فساد می کند و خونها می ریزد  

و در حالی که ما باستایش توپاکیت را بیان نموده و بزرگواری تو 

 را بیان می کنم، (الله در جواب) گفت: همانا من داناترم نسبت  

به آنچه که شما نمی دانید.  

وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَؤُلاء إِنْ کُنتُمْ صَادِقِینَ (31)

و(الله) به آدم نامهای تمام (اشیاء) را آموخت سپس آنها را 

 بر فرشتگان عرضه نمود وبعد از آن (خطاب به فرشتگان) 

 گفت:مرا از نامهای این اشیاء خبر دار کنید اگر از راستگویان 

 بودید. 

 قَالُوا سُبْحَانَکَ لا عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ (32)

(فرشتگان)گفتند:تو منزه و پاکی ؛ما بجز آنچه که تو به آموخته ای  

دیگر علمی نداریم و قطعا تنها تو بسیار دانا وبی نهایت با حکمتی. 

قَالَ یَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ (33)

(الله خطاب به آدم)گفت:ای آدم این (فرشتگان) را از نامهای این 

 اشیاء خبردار کن وچون آدم آنها را خبردار نمود (الله خطاب 

 به فرشتگان)گفت:آیامن برایتان نگفته بودم که همانا من نسبت  

به مخفی های آسمانها وزمین (از همه) آگاه ترم و (حتی از شما 

)نسبت به آنچه ظاهر می کنید و آنچه را که بودید می پوشاندید  

آگاه ترم . 

 

تفسیرآسان آیات بالا 

 

 

الله عزوجل در آیات فوق امور زیری را بیان نموده است: 

1- (وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً) در اینجا 

 که الله متعال به فرشتگان گفته من می خواهم در زمین انسان های 

 را بیافرینم که جانشین یکدیگر قرار گیرند این مشوره نبوده است، 

 زیرا الله متعال نیاز به مشوره با کسی ندارد بلکه الله متعال 

 خواسته فرشتگان را از مخلوق جدیدی با خبر کند که در آینده باید 

 با اودر تماس بوده و امور او را کنترل وضبط کنند ودستورات 

 الهی را نسبت به او اجرا کنند،لذا یک اطلاع رسانی برای 

 فرشتگان بوده نه مشوره در امر خلقت انسان. 

نکته دیگری که ضروری است در این جا بیان شود این است که 

مراد از (خلیفه و جانشین)این نیست که انسان (خلیفه و جانشین)  

الله متعال است زیرا جانشین کسی نیاز دارد که یا غائب باشد و 

 یا به تنهائی نتواند کارهای خودش را انجام دهد و الله  

مهربان همیشه حاضراست و هر گز نیاز به کمک وجانشین 

 ندارند،لذا معنای (خلیفه و جانشینی) در این آیه این است که   

انسانها جانشین یکدیگر بر این کره خاکی اند گروهی می میرند و 

می روند و گروه دیگری جانشین آنها شده و به دنیا آمده و تا مدتی  

بر این  کره خاکی زندگی کنند و این روش ادامه دارد تا اینکه  

این دنیا به پایان رسیده و قیامت بر پا شود. 

لذا کسانی که می گویند:انسان (خلیفه الله) بر زمین است در اشتباه 

 اند آن کس که نیاز به (خلیفه و جانشین)دارد ما مخلوق محتاج  

و نیازمندیم؛ نه الله غنی وبی نیاز. 

2- (قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ) آری این  

که فرشتگان گفتند :چرا موجودی که مفسد و خون ریز است در 

 زمین قرار می دهی؟!این گفته فرشتگان در حقیقت اعتراض به 

 الله متعال نبود بلکه در تعجب بودند و می خواستند حکمت  

از خلقت چنین موجودی را بدانند لذا گفتند: آیا در زمین قرار  

می دهی کسی را که در زمین فساد می کند و در آن خونها  

می ریزد. 

ولی سوال اینجاست که فرشتگان از کجا فهمیدند که انسان یک 

 موجودی است که در زمین فساد نموده و خونها می ریزد؟ 

 آری فرشتگان غیب نمی دانند واین جریان را الله متعال به آنها  

قبلا خبر داده بود که من انسانی رابا این مشخصات و خصوصیات 

 می خواهم در زمین بیافرینم وهمین که الله متعال آنها را خبردار 

 کرده بود خواستند که حکمت آن را بفهمند لذا این حرف را زدند. 

3-(وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ)این قسمت از آیه بیانگرطبیعت 

و سرشت فرشتگان است که آنها همیشه به ستایش ، تعریف ،  

تمجید و بیان نمودن پاکی الله متعال مشغول اند. 

نکته دیگر اینکه این سخن فرشتگان نوعی ازخود تعریف نمودن 

 نیست بلکه بیان واقعیت است وتؤام با آن دراین جمله این مطلب 

 نیز نهفته است که فرشتگان از کارهای خلاف و گناه خوششان 

 نمی آید و آنچه مورد علاقه و پسند آنها است عبادت و پرستش 

 نمودن الله یکتا و لاشریک است . 

4-(قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لا تَعْلَمُونَ)این تکه از آیه می گوید: علت تعجب 

 فرشتگان از خلقت انسانی که فساد کننده و خونریز است عدم 

 آگاهی کافی در باره این موجود بوده است و این که الله  

دانا وباحکمت با این وجود این انسان را می آفریند آگاهی کامل 

 نسبت به این موجود دارد، لذا الله دانا خطاب به فرشتگان  

می گوید: همانا من داناترم نسبت به آنچه شما نمی دانید. 

5-(وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاءَ کُلَّهَا)آری آدم چیزی نمی دانست و علمی نداشت و این الله دانا بود که آدم را علم آموخت و او را از چیزهای آگاه نمود که حتی فرشتگان الهی نیزبی خبر بودند تا با این طریق حکمت از خلقت انسان برای فرشتگان نیز واضح گردد.

6-(ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَؤُلاء إِنْ کُنتُمْ صَادِقِینَ)بعد از این که آدم؛ اولین انسان نام های تمام اشیاء رایادگرفت الله متعال آن اشیاء را بر فرشتگان عرضه نمود تا نام های آنها را بگویند تا با این طریق برای فرشتگان واضح گردد آنطور که آنها نسبت به انسان فکر می کردند هم نبوده بلکه این انسان گرچه دست به فساد تباهی خواهد زد ولی خوبیها و خصوصیاتی دارد که حتی فرشتگان عبادتگذار الله متعال هم ندارند.

7-(قَالُوا سُبْحَانَکَ لا عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ)آری وقتی که مسأله به این جا می رسد وفرشتگان حکمت ازخلقت انسان را متوجه شدند؛ اعتراف به قصور علمی خویش نموده می گویند: بار الهی تو منزه و پاکی و ما بجز آنچه تو به ما آموخته ای چیز دیگر نمی دانیم قطعا فقط تو بسیار دانا و بی نهایت با حکمتی .

8-(قَالَ یَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ)آدمی که چیزی نمی دانسته حالا عالم شده و باید در حضور فرشتگان ابراز علم کند تا دیدگاه اولیه فرشتگان نسبت به این موجود و مخلوق جدید عوض شود.

9-(فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ) اینجاست که حکمت از خلقت آدم بر فرشتگان واضح می گردد و اینجاست که الله دانا به فرشتگان تذکر می دهد که شما خیلی از چیزها را نمی دانید لذا نباید در باره چیزی که نمی دانید اظهار نظر کنید حتی شما نسبت به وجود خودتان خیلی چیزها را نمی دانید و این من الله هستم که مخفی های آسمانها و زمین را دانسته و آنچه که شما آشکار نموده و یا حتی مخفی می دارید را نیز کاملا می دانم.

10-ازگفتگوی بالا چند چیز مهم دیگر نیز فهمیده می شود که ما  

به ترتیب زیر بیان خواهیم نمود: 

أ) الله متعال سخن می گوید و سخن گفتن یکی از صفات الله متعال 

 است که هیچ شبهاتی با سخن گفتن مخلوق ندارد و ما مسلمانان 

 تمام اسماء وصفاتی که در قرآن و احادیث صحیح رسول الله  

صلی الله علیه و آله وسلم آمده  قبول داشته و به همه آنها بدون  

هیچ تأویل ،تشبیه ،ردّ ویا بیان کیفیتی همه را قبول داریم . 

ب) فرشتگان نیز سخن می گویند و گفتگو می کنند. 

ج)در این دنیا بعضی از فرشتگان و برخی از انبیاء مستقیما  

باالله متعال سخن گفته اند ولی در قیامت تمام انسانهای مؤمن با  

الله مهربان در بهشت ملاقات نموده و سخن خواهند گفت. 

د)فرشتگان غیب نمی دانند و تمام علمی که دارند الله متعال به  

آنها آموخته داست همانگونه که علمی که انسان دارد نیز الله  

متعال به او آموخته است.

مراحلی که هر انسان باید بگذراند از دیدگاه قرآن

            تفسیرآیه (28) و (29) سوره بقره  

 

 

ترجمه آیات 

کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْیَاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (28)

چگونه شما به الله کفر می ورزید؟!و در حالی که مرده بودید الله 

 شما را زنده نمود و سپس شما را می میراند و بعد از آن دوباره 

 شما را زنده می کند و سپس به سوی او بازگردانده می شوید. 

 

هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (29)

الله ذاتی است که برای نفعتان تمام آنچه درزمین است را آفریده  

 سپس به سوی آسمانها قصد نموده و آنها را آراسته وبرابر  

هفت آسمان ساخته است و فقط اوبه هر چیزبسیار آگاه و داناست.  

 

 

                   تفسیر آسان دو آیه فوق  

 

در دو آیه فوق الله مهربان به چند مرحله از مراحلی که هر انسانی 

 طی می کند اشاره نموده واز انسانهای کافرپرسیده وقتی که تمام  

این مراحل را زیر نظر و تحت کنترل و خلقت ما طی نموده  

می گذرانیدپس چگونه ما را قبول ندارید؟!و به ما کفر می ورزید؟ 

!علاوه براین ما برای شما نعمت های زیادی را در زمین و آسمان 

 آفریده ایم.

به فرمایشات الله عزوجل در این باره توجه فرمایید:

1-(کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ) واقعا جای تعجب است که یک انسان به الله مهربان کفر ورزد و در حالی که الله او را آفریده و تمام نعمات را در اختیار او گذاشته است، این یک ناشکری و نمک نشناسی است که از سوی هر انسان کافر صورت می گیرد.

2-(وَکُنتُمْ أَمْوَاتاً)این مرحله ای است که هنوز انسان زنده نشده وبه دنیا نیامده است،الله متعال با قدرت و توان خویش او را که مرده و نیست بوده بوجود آورده و در جهان هستی نهاده است .

3-(فَأَحْیَاکُمْ)این مرحله ای است که انسان زنده شده وتا مدتی برای آزمایش وارد این دیارفانی و جهان گذرا می شود.

4-(ثُمَّ یُمِیتُکُمْ)بافرا رسیدن این مرحله زندگی دنیا به پایان رسیده وزندگی برزخ شروع خواهد شد و انسان بنا بر اعمالی که در مرحله قبلی انجام داده پاداش و یا سزا خواهد دید تا این که مرحله بعدی شروع شود ودرهمین این مرحله است که در آن این گفته رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نمودار خواهد شد آنجای که می فرمایند:قبرباغی از باغهای بهشت و یاگودالی از گودالها جهنم است.

5-(ثُمَّ یُحْیِیکُمْ)این مرحله؛ مرحله زندگی دوم و جاوید است و مرحله ای است که بسیاری از مخفیها آشکار خواهد شد و همه خواهند دانست که در دنیا چه باید می کردند و چه نباید می کردند و کی خوب است و کی بد و انجام هر یک چه خواهد شد.

6-(ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ)این هشداری است به انسانهای که به زعم و گمان خویش می خواهند از الله متعال فرار کنند؛ الله مهربان به آنها می گوید:هر کجا که بروید بازهم به سوی ما باز گردانده خواهید شد آن وقت است که باید پاسخ گوی کردار ، رفتار و گفتار خویش بوده و پاداش نیکها وسزای بدیهای خویش را به بینید.

آن وقت است که بسیاری بنا بر انجام کارهای نیک و پیروی از 

 دستورات الله ورسول خوشحال بوده و به بهشت جاوید خواهند 

رفت و بسیاری بنا بر مخالفت های با کتاب الله و سنت های 

 رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شرمنده گشته سرافکنده به   

جهنم خواهند رفت.

7-(هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً) این قسمت از آیه بیانگر صفت خالقیت الله متعال است اوی که همه مخلوقات را آفرید وآنچه در این زمین است را برای فایده ما انسانها آفریده است تا ما از آنها استفاده نموده ودر مقابل از او شکر نماییم و عبادت گذار او باشیم .

8- (ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ) آسمان ها هفت اند و آنی که این آسمانهای هفتگانه را اینگونه آراسته و برابر ساخته است؛ الله متعال می باشد ، و این زمین و آسمان از دلایل وجود ذات یکتا و لاشریک است.

9-(وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ)آری الله متعال دارای نام ها و صفات بهترین است که من جمله آنها صفت علم و دانش است ؛ الله متعال علمش آنقدر زیاداست که نسبت به هر چیزبسیار آگاهی و علم دارد.

بعضی از صفات فاسقان در قرآن

       تفسیرآسان آیه (۲۶) و (۲۷) سوره بقره  

 

 ترجمه آیات 

 

إِنَّ اللَّهَ لا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَیَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ (26)

همانا از اینکه الله به پشه ای ویا بالاتر ازآن مثالی بزند شرم  

نمی کند بعد (از بیان مثال)آنانی که ایمان آورده اند قطعا می دانند 

 که آن حق بوده و از جانب پروردگارشان است و اما کسانی  

که کفر نمودند بعد (از بیان مثال)می گویند :الله از بیان این مثال  

چه خواسته است (در نتیجه الله) بسیاری را با بیان این مثال گمراه 

 می کند و بسیاری را نیز با آن هدایت می دهد وبا این (مثال)  

بجز بیرون روندگان از راه حق کسی دیگری را گمراه نمی کند. 

الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ أُوْلَئِکَ هُمْ الْخَاسِرُونَ(27)

(بیرون روندگان از راه حق)کسانی اند که بعد از عهد بستن با   

الله آن (عهد)را می شکنند و آنچه را که الله دستورداده تا پیوند داده 

 شود را قطع می کنند و در زمین فساد می کنند تنها اینها 

 زیانکاران اند.

                   

 

 

                       تفسیرآسان دو آیه فوق 

  

در دو آیه فوق الله عزوجل امور زیر را بیان نموده است:

1- (إِنَّ اللَّهَ لا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا)  

این قسمت از آیه می گوید:که الله مهربان برای بیان و توضیح حقایق در قرآن مثالهای را بیان می کند و بعضی ازکفار براین باور بودند که باید هر چند فرد بزرگ باشد مثالهای را که بیان می کند بزرگ و مناسب حال خودش باشد و لی این کاملا اشتباه است زیرا مثال برای خود گوینده نیست برای چیزی است که در باره او گفته می شود پس باید مناسب حال چیزی باشد که در باره او مثال بیان می شود یعنی اگر آن شیئ خوب است پس مثال خوبی باید برایش بیان شود و اگر بد است باید مثال بدی برایش زده شود و اگر ضعیف است مناسب حالش و اگر قوی است مناسب حالش مثالی بیان گردد، لذا اگر الله متعال به پشه ای و یا بالاتر از آن مثالی می زند هیچ ایرادی ندارد چون الله متعال مناسب حال جاه و مقام و افراد مثال بیان می کند و این عین حکمت و دانش است واین خودش یکی از بهترین انواع و اقسام سخن گفتن است .پس اعتراض در این باره علامت نادانی و جهالت وبلکه گمراهی و ضلالت است همانگونه که در ادامه آیه صراحتا این جریان بیان شده است.

2- (فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ) از آنجای که اهل 

 ایمان بر این باورند که مثال باید مناسب حال فردی ویا چیزی 

 باشد که برایش زده می شود و مثالهای که الله مهربان در قرآن 

 زده همه و همه مناسب حال آن افراد واشیاء اند و با کمال حکمت 

 و درایت این مثالها بیان شده است لذا به حقانیت آنها ایمان داشته  

و آنها را پذیرفته و از آنها درس می گیرند. 

3- (وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلاً) و اما بعضی 

 ازکفّار از آنجای که این حقیقت را درک نکرده اند که باید مثال 

 مناسب حال فرد و یا چیزی باشد که برای او زده می شود و  

هر چند هم که جایگاه و مقام زننده وبیان کننده آن مثال ؛بزرگتر 

 ازمثال باشد ؛لذا اعتراض نموده و می گویند:مناسب نیست که الله 

 متعال این نوع مثالها کوچک و حقیر را بیان کند غافل از اینکه  

الله عزوجل تمام مثالها را مناسب حال اشیاء و افراد بیان می کند 

 نه مناسب حال جایگاه و مقام الهی خویش؛ لذا کفار بنا  

برعدم درک این مطلب به مثالهای الله متعال اعتراض می نمایند. 

 

4-(یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً)از آنجای که بسیاری در این نمی اندیشند که مثال را چه کسی و برای چه و به چه فرد و یا چیزی زده است؟!اعتراض نموده! و آن را اشتباه دانسته! وگوینده آن مورد حمله قرار می دهند! بدین خاطر است که بسیاری از راه حق بدور رفته  به انحراف کشیده می شوند. 

5-(وَیَهْدِی بِهِ کَثِیراً)واما بسیاری از افراد این حقیقت را خوب  

می دانند که مثال همیشه باید مناسب حال چیزی و یا فردی باشد 

 که برایش این مثال زده می شود؛ حالا اگر آن فرد و یا چیزپست  

و ضعیف باشد مثالی در شأن و خورش زده می شود و اگر آن فرد 

 و یا چیز بزرگ ووالا مقام باشد مثالی در شأن و مقام او زده  

می شود.این جاست که بسیاری از افراد با دقت در مثالها که در 

 حقیقت توضیح مسائل است به راه حق آمده و حقیقت را  

فهمیده هدایت می گردند. 

6-(وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ)آری از آنجای بیرون روندگان از 

 حقیقت دوست ندارند بر حق مانده و با آن باشند لذا به بهانه های 

 دروغین همیشه خود را از حق دور می دارند، اینگونه است  

که بجز فاسقان کسی دیگر با بیان مثالها ی الهی گمراه نمی شوند 

 ولی فاسق کیست؟ و دارای چه صفاتی است؟ الله متعال در  

آیه بعدی بعضی ازاوصاف فاسق را این گونه بیان نموده است. 

7- (الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ) یکی از صفات فاسقین  

و بیرون روندگان از راه حق عهد شکنی است؛ آنها آنقدربه عهد و پیمان بی اهمیت و بی توجه اند که نگاه نمی کنند که این عهد را با چه کسی بسته اند؟ و از شکست آن برآنها چه ضررهای عائد خواهد شد؟و این عهد پیمان چقدر اهمیت دارد؟.

8- (وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ) کار دیگر فاسقان قطع و برید آن چیزهای است که الله مهربان در قرآن و اسلام دستور به پیوند دادن و متصل نمودن آنها داده است .

9- (وَیُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ) صفت زشت دیگر فاسقان فساد و 

تباهی نمودن است وزمین پاک الله مهربان را به فساد می کشانند . 

10-(أُوْلَئِکَ هُمْ الْخَاسِرُونَ)این تکه از آیه حقیقت و انجام کار 

 فاسقین را بیان می کند که همان زیانکاری وتباهی آنان باشد .

تفسیرآیه (25) سوره بقره

تفسیرآیه (25) سوره بقره   

 

ترجمه آیه  

 

وَبَشِّرْ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهَارُ کُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قَالُوا هَذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهاً وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (25)  

و بشارت ده (ای محّمد صلی الله علیه و آله وسلم ) کسانی را که  

 مسلمان واقعی شده و کارهای نیک انجام داده اند که یقینا برای 

 آنهاباغهای(بهشتی) است که از زیرآنها نهرها روان می گردد  

و هرگاه به آنها نوعی از میوجات به عنوان روزی داده شود 

 گویند:این آن چیزی است که پیش از این به عنوان روزی به 

 ما داده شده است وبه نزد آنان چیزهای شبیه به هم آورده شده 

 و برای آنان همسران پاکیزه است و در حالیکه آنها در  

این (باغهای بهشتی) از جاویدانان اند.  

 

تفسیرآسان آیه بالا  

 

 

الله عزوجل در این آیه به رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم 

 دستور داده تا به مسلمانان نیک کردارخبرهای خوش رسانده 

 و آنها را به نعمت های الهی که در بهشت به آنان داده می شود 

 بشارت دهد، الله مهربان در قیامت و سرای دیگرنعمت های 

 زیادی عنایت خواهد نمود که بعضی از آنها در این آیه ذکر شده 

 است که در ضمن تفسیراین آیه در ذیل نمایان خواهد گشت: 

1- (وَبَشِّرْ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ) ازاین قسمت آیه  

چند چیزنمایان می گردد: 

أ ) ذاتی وجود دارد که خطاب به رسولش این دستور را داده  

است که همان الله متعال باشد.

ب) اولین کسی که باید به مسلمانان نیک کردار بشارت دهد  

محمد صلی الله علیه و آله وسلم بوده زیرا الله متعال او را  

مخاطب قرار داده و این سخن را ارشاد فرموده است. 

ج) بشارت داده شدها همان مسلمانان واقعی نیک کرداراند که  

بنا بر ایمان و انجام کارهای نیک این بشارت نصیبشان گشته است. 

2- (أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهَارُ) دراین قسمت از  

آیه دوچیز بیان شده است:

أ) در بهشت برای مسلمانان واقعی باغ های متعددی داده خواهد 

 شد .

ب) در زیردرختان و باغهای بهشتی نهرهای از آب ،شیر،عسل  

و شراب جاری است .

3- (کُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً) این قسمت از آیه می گوید  

که اهل بهشت که همان مسلمانان واقعی باشند باربارو بطور مداوم 

 به آنها از میوجات بهشتی داده می شود وآنان ازآنها خورده لذت 

 می برند و این تمام شدنی و پایان یافتنی نیست .

4- (قَالُوا هَذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهاً) در این قسمت  

از آیه سخنی از بهشتیان نقل شده که هرگاه در بهشت به آنها  

از میوجات بهشتی داده می شود بنا بر شبهات ظاهری می گویند  

که قبلا نیز این نوع میوجات به ما داده شده است ولی وقتی که  

از آنها می خورند متوجه می شوند که از نظر طعم و مزه بسیار  

با یکدیگر فرق دارند .

5- (وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ) دراینجا الله مهربان یکی دیگر  

از بزرگترین نعمت های را متذکر می شود که در بهشت به  

اهل بهشت داده می شود که همان حورعین و زنان پاک باشند.

6- (وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ) لذت اصلی و تمام خوبیها در این جمله  

است که هر آن چه الله مهربان به بهشتیان می دهد دیگر از 

 آنان نمی گیرد و آنان جاودانه در بهشت از نعمات الهی بهرمند 

 می شوند، زیرا نعمت هر چند کم باشد ولی همیشه ای دائمی  

باشد بهتر ازاست ازاین که نعمت زیادی به فردی داده شود ولی  

بعد از چند صبای از او گرفته شود و بهتر از همه این است  

که نعمت هم بزرگ باشد و هم دائمی و همیشه ای و الله  

مهربان برای بهشتیان این را عنایت نموده که هم نعمات بزرگ  

داده و همه بطور دائمی و همیشه ای داده است .

7- خلاصه اینکه در این آیه چند نعمت از نعماتی که الله متعال  

به بهشتیان عنایت خواهند نمود بیان شده است که به ترتیب زیر  

می باشند:

أ) باغهای که از زیردرختان آنها نهرهای (آب،شیر،عسل وشراب) 

 جاری است .

ب) میوجات گوناگون وبا لذت.

ج) حوران و زنان پاکیزه.

ناگفته نماند که این نعمات و دیگر نعماتی که به بهشتیان داده  

می شود بطور دائمی و جاودانه می باشند و هر گز از اهل  

بهشت گرفته نخواهد شد.


تفسیرآیه (23) و (24) سوره بقره

تفسیرآیه (23) و (24) سوره بقره   

 

 

ترجمه آیات   

 

  

وَإِنْ کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنتُمْ صَادِقِینَ (23) فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ (24) 

اگرشما (کفّار) در شک بودید در باره آنچه ما (از قرآن) بر بنده 

 ما(محمّد صلی الله علیه و آله وسلم)نازل نمودیم پس سوره ای 

 رابیاورید (که کاملا)همانند آن باشد و گواهانتان علاوه از الله  

 را بخوانید اگرواقعا(در این ادّعایتان) راستگویان هستید.(23) 

 پس اگر این کار را انجام ندادید و هر گز هم انجام نخواهید 

 داد پس از آتش (جهنم) بترسید همانی که هیزمش مردم های 

 (مشرک) و سنگان اند (و در اصل ) برای کافران آماده شده 

 است (24) 

 

 

تفسیرآسان آیات فوق     

 

 

دردوآیه بالا الله متعالی در باره حقانیت قرآن و اینکه قرآن کلام الله 

 منان است مسائل مهم زیر را بیان نموده است:

1- (وَإِنْ کُنتُمْ فِی رَیْبٍ) این جمله بیانگر این است که در حقیقت شکی نیست که قرآن کلام؛ الله متعال است ولی بعضیها بنا بر فریب از شیاطین شاید در حقانیت قرآن همانند کفّارصدر اسلام شک نمایند.

 نکته دیگر اینکه بعضی ازکفار صدر اسلام درانکار قرآن متیّقن 

 نبودند بلکه در شک بسر می بردند و می گفتند : شاید قرآن کلام 

 الله متعال باشد و شاید هم نباشد.

۲- (مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا) این تکه از آیه بیانگر چند چیز است:

أ- قرآن را الله متعال نازل نموده است.

ب- قرآن بر بنده الله ؛محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله وسلم نازل شده است .

ج- محمّد صلی الله علیه و آله وسلم پیامبرالهی می باشد.

د- محمّد صلی الله علیه و آله وسلم با وجود اینکه دارای جایگاه  

والا و مقام شامخی است بااین وجود وی بنده و عبادت گذار الله 

 متعال است و باید او را پرستش کند.

۳- (فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ) در این قسمت از آیه الله متعال اعلان مقابله و مبارزه می کند و به کفار می گوید :واقعا اگر بر این باورید که قرآن کتاب الله نیست پس یک سوره ای همانند قرآن بیاورید تا ادعایتان را به اثبات برسانید.

۴- (وَادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ) در این قسمت از آیه الله عزوجل به آنها اجازه می دهد تا هر کس را که می خواهند به یاری طلبیده و از هر کسی که می خواهند در این راستا کمک بگیرند تا اینکه نگویند ما شاید به تنهائی نتوانیم سوره ای همانند قرآن را بیاوریم ولی دستجمعی می توانیم این کار را انجام دهیم .

نکته دیگر اینکه همه با هم وقتی کوشش کنند و نتوانند سوره ای 

 همانند قرآن بیاورند آن وقت زودتر به این حقیقت خواهند رسید 

 که قرآن کلام الله متعال است.

۵- (إِنْ کُنتُمْ صَادِقِینَ) در این جمله الله مهربان احساسات آنها را بر انگیخته می کند تا با توان و کوشش بیشتر بسراغ این مسأله بروند و به این نیز اشاره می کند که آنها درحقیقت دروغگو اند و راستگو نیستند و دراین هیچ شکی نیست که قرآن کلام الله متعال است که بر بنده خویش محمّد صلی الله علیه و آله وسلم نازل نموده است .

۶- (فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا) این جمله آنها را تهدید می کند که با وجود ادّعا اگر کاری را که می گویند انجام ندادند پس منتظر عذاب الهی باشند.

۷- (وَلَنْ تَفْعَلُوا) این جمله حقیقت و واقعیت آینده را بیان می کند که هر چند هم کفّارودشمنان اسلام زحمت بکشند حتی یک سوره هم همانند قرآن نخواهند آورد لذا تلاش آنها بیهوده و سعی آنهالاحاصل خواهد ماند.

 مهم تر از همه این که این جمله بیانگر حقانیت قرآن و معجزه 

 بودن آن است زیرا هزار و چهار صد وسی و اندی سال اززمان 

نزول این سخن می گذرد؛ بازهم کسی نتوانسته حتی یک سوره 

 ای که تمام خصویات آیات قرآنی را داشته باشد بیاورد.

۸- (فَاتَّقُوا النَّارَ) با این جمله الله متعال دشمنان اسلام و مخالفین قرآن را می ترساند و به نوعی به آنها هشدار می دهد تا دست از لج بازی برداشته و حقیقت را بپذیرند و رنه باید درقیامت در آتش سوزان جهنم بسوزند.

نکته دیگری که در این جمله بیان شده این است که آنچه انسان را 

 از آتش جهنم نجات می دهد ایمان واعتقادات درست است و آنچه 

 در اصل باعث رفتن به جهنم یک فرد می شود کفر و ترک 

 اعتقادات درست دینی می باشد .

۹- (الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ) این قسمت از آیه این را بیان می دارد که ای انسانهای کافراگر توبه نکنید و به سوی حق نیایید در آتشی خواهید سوخت که هیزم آن سنگها وخودتان خواهید بود و با سوختن تن شما وآن سنگها آتش جهنم برافروخته شده و روشن خواهد ماند لذا آن آتش خاموش نخواهد شد چون شما همیشه در آن وجود دارید و آتشی که هیزمش تمام نشود هر گز خاموش نخواهد شد.

۱۰- (أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ) این قسمت از آیه بیانگر این است که در اصل جهنم برای کافران ساخته شده است و اگر مسلمانی هم به جهنم برود همیشه در آن نخواهد ماند و این کفّار اند که باید همیشه در آتش جهنم بسوزند زیرا جهنم برای آنها و بهشت برای اهل ایمان ساخته و آفریده شده است .

تفسیرآسان آیه (۲۱) و (۲۲) سوره بقره

تفسیرآسان آیه (۲۱) و (۲۲) سوره بقره 

 

 

ترجمه آیات



یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (21)

ای مردم پروردگارتان را عبادت نمایید؛ همانی که شما و افراد پیش از شما را آفریده است تا اینکه پرهیزگار گردید.

الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَکُمْ فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (22)

همان (پرودگاری) که زمین را برایتان بستری و آسمان را سقفی قرار داده و از آسمان آب فرستاده سپس به وسیله آن (از زمین ) میوجات را برای روزیتان بیرون نموده است پس برای الله شریکانی قرار ندهید و در حالی که شما می دانید (اوهرگز شریکی ندارد).

 

تفسیر آسان در فهم قرآن

 

دراین دو آیه بالا الله متعال مطالب مهم زیر را بیان نموده است:

1- (یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ) این قسمت از آیه بیانگرتوحید الوهیت است یعنی عبادت مخصوص الله عزوجل است ما انسانها باید تنها الله متعال را عبادت و پرستش نماییم زیرا او فقط لیاقت پرستش را دارد و دیگر هیچ کس هر جاه و مقامی هم که داشته باشد شایستگی چنین مقامی نبوده و لیاقت اینکه پرستش شود و عبادات برای او انجام گیرد را هر گزندارد.

2- (الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ) این قسمت از آیه بیانگر توحید ربوبیت است ومی گوید : فقط الله منان خالق تمام موجودات من جمله ما و کسانی که پیش از ما بوده اند می باشد.

3- (لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ) این تکه از آیه این مطلب را بیان می کند که آنچه باعث پاکی نفس ، تقوی و پرهیزگاری فرد می گردد یک چیزاست که همان یکتا پرستی و انجام دادن عبادات برای الله مهربان باشد .

لذا اگر کسی غیر او را عبادت کند و عبادات را برای غیر او انجام دهد هر گز از گناهان پاک نشده و از پرهیزگاران نخواهد گشت بلکه بر عکس در گناهان ملوث شده از مشرکان خواهد گشت .

4- (الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا) این قسمت از آیه می گوید: آنکس که زمین را بستر آرامش برای ما انسانها قرار داده است الله مهربان است و زمین همچون بستری است که ما به راحتی بتوانیم برآن زندگی کنیم .

5- (وَالسَّمَاءَ بِنَاءً) الله مهربان آسمان را همچون سقفی آفریده تا ما راحت تر بتوانیم در زیر آن به زندگی مان ادامه دهیم.

6 - (وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً) آری آورنده و فرستاننده باران از آسمان الله متعال است واین آب است که مایه حیات و رونق بخشیدن زندگی به تمام موجودات زنده شده است .

7- (فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا) الله متعال با فرستاده نعمت باران برای ما از زمین انواع و اقسام میوجات با رنگ ها ، شکل ها و طعم های مختلف بیرون آورده است تا از آنها خورده و لذت ببریم.

8- (فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا) ما نباید برای الله عزوجل شریکی قائل گردیم زیرا شرک بزرگترین ناشکری و کفران نعمت است و از گناهانی است که هرگز الله متعال آن را نخواهد بخشید مگر اینکه فرد قبل از مرگ توبه کند و موّحد ویکتا پرست از دنیا برود.

9- (وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ) الله متعال شریکی ندارد و این را هر انسان پاک فطرت و نیک سرشت می داند.

10- آری دلائل وجود الله مهربان درجابجای قرآن مجید دو چیز ذکر شده است :

1- اسماء و صفات الله متعال؛ که معانی و مفاهیم آنها بیانگرتوحید اسماء و صفات الهی اند که در این دو آیه خالق و رازق بودن الله مهربان ذکر شده است ، انسان با تفکر و تدبر در معانی و مفاهیم نام ها و صفات الله متعال پی به وجود و توانائیهای الله متعال خواهد برد.

2- دومین دلیل اثبات کننده وجود الله متعال ؛مخلوقاتی اند که  الله عزوجل آنها را آفریده است ؛ در این دو آیه انسانها ،زمین، آسمان، باران، میوجات که ا ز مخلوقات الله متعال اند ذکر شده است وهر کس در باره این مخلوقات و چگونگی وجود و آفرینش و استحکامی و مناسب حال بودن آنها بیندیشد پی به وجود ذاتی خواهد برد که وی یکتا و بسیار دانا وتوانا است که همان الله متعال باشد.

  

تفسیرسوره بقره آیه 17 تا 20

               تفسیرسوره بقره آیه 17 تا 20


ترجمه آیات

 

مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لا یُبْصِرُونَ (17)

حالت این (منافقین) مانند حالت کسی است که جستجو وتلاش نموده تا آتشی را روشن کند وچون آتش اطرافش را روشن نمود الله نورشان را برد ودر تارکیها ی که نمی بینند رهایشان ساخت.

 صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ (18)

این( منافقین) کران، گنگان وکورانند ؛ پس آنها بر نمی گردند. 

أَوْ کَصَیِّبٍ مِنْ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ

 فِی آذَانِهِمْ مِنْ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَاللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکَافِرِینَ(19)

ویا مانند (افرادی اند که گرفتار) باران تندی از آسمان شدند که در آن تاریکیها، رعد وبرق است آنها از ترس صاعقه آسمانی ومرگ انگشتانشان را در گوشهایشان قرار می دهند ودرحالیکه خداوند از هر سو کافران را احاطه کننده است.

 یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ کُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُوا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (20)

عنقریب برق ودرخشندگی (نور) چشمانشان را خواهد ربود وهرگاه برآنها روشن می شود در آن راه می روند وچون برآنها تاریک می شود می ایستند واگرخداوند بخواهد چشم وگوششان را خواهد ربود ویقینا خداوند بر هر چیز توانا است.

 

                  تفسیر آسان در فهم قرآن

 

در آیات فوق الله  برای منافقین دو مثال بیان نموده ودر مثال اول الله یک منافق را به کسی تشبیه نموده که با تلاش وکوشش آتشی را برافروخته ولی چون خواسته از آن استفاده کند خاموش شده وآن فرد از آتش استفاده نکرد که هیچ ؛ بلکه دود اضافی نیزدرچشمانش رفت وباعث آزار واذیتش شده است.

منافقین با قبول نمودن ظاهری اسلام برایشان آتشی روشن نمودن تا بنوعی از آن استفاده کنند ولی از آنجائی که از دل اسلام را نپذرفته بودن گویا آتش خاموش شد وضرر نمودن وتلاش بی فاید نموده وبجای فایده ؛ ضرر بیشتری را متحمل شدند.

واز این مثال فهمیده می شود که اسلام نور و روشنائی است ولی کفر ونفاق تاریکی است واسلام برای یک مسلمان نورو روشنی است ولی یک منافق با وجود داشتن اسلام ظاهری در تاریکی بسر می برد زیرا اسلام زمانی نور است که واقعی باشد.

ودر مثال دوم خداوند منافقین را به کسانی تشبیه نموده که گرفتار باران تند وتیزی شدند  که داری رعد وبرق شدید ی است وهوا نیز بسیار تاریک است وافراد گرفتارشده از ترس صاعقه آسمانی ومرگ انگشت بگوش نموده اند تا آواز رعد رانشنوند وبا این کار ترس را ازخویش کم کنند.

آری آیات قرآنی برای منافقین باران تندی است که در آن آیات رد نفاق ومنافقین است وترس آنها برمنافقین از ترس رعد وبرق وصاعقه آسمانی بدرجها بیشتر وسختر است که حتی نمی شود با دست در گوش نمودن از خطرات آنها کاست.

از این مثال بزدلی وترسو بودن منافقین وباران رحمت بودن آیات قرآنی ثابت می شود.

در پایان خداوند به منافقین وکفار هشدار داده است که فرقی ندارد که کفر تان را آشکار کنید ویا همانند منافقین سیاست دوگانه انتخاب نمائید همه شما در محاصره الهی قرار دارید که راهی بجز تسلیم شدن ندارید واگر تسلیم نشدید تنها چیزی که برای خویش می توانید از این پایداری در مقابل خداوند بدست آورید هلاکت است وبس.

تفسیر سوره بقره آیه 8 تا 16

                     تفسیر سوره بقره آیه 8 تا 16  

 

 ترجمه آیات


وَمِنْ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْیَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ(8)

وبعضی از مردم می گویند : ما ایمان آوردیم به معبود برحق وبه روزپایان ودر حالیکه مؤمن نیستند.

 یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَمَا یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُمْ وَمَا یَشْعُرُونَ(9)

معبود برحق وکسانی را که ایمان آوردند را فریب می دهند ودر حالیکه فریب نمی دهند مگر خودشان را ودر حالیکه نمی فهمند.

 فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمْ اللَّهُ مَرَضاً وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوایَکْذِبُونَ (10)

در دلهایشان بیماری است ومعبود برحق بر بیماری آنها افزوده است وبرایشان بنا برآنچه دروغ می گفتند عذاب دردناکی است.

وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ(11)

وچون بدیشان گفته شود در زمین فساد نکنید گویند قطعا مااز اصلاح گران هستیم

أَلا إِنَّهُمْ هُمْ الْمُفْسِدُونَ وَلَکِنْ لا یَشْعُرُونَ (12)

آگاه باشید که فسادگران واقعی اینها اند ولی پی نمیبرند .

 وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمْ السُّفَهَاءُ وَلَکِنْ لا یَعْلَمُونَ (13)

وزمانیکه بدانان گفته شود ایمان بیاورید همانگونه که دیگرمردم ایمان آورده اند گویند آیا ما ایمان بیاوریم آنگونه که بی خردان ایمان آورده اند آگاه باشید که خودشان بی خردان اند ولی این را نمی دانند.

 وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ (14)

وزمانیکه با کسانی که ایمان آوردند ملاقات می کنند می گویند ماهم ایمان آورده ایم ولی چون با شیطانهایشان یکجا ودرخلوت می شوند گویند ما با شما هستیم وقطعا ما مسخره کنندگانیم.

 اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَیَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ (15)

معبود برحق آنها را مسخره مینماید وآنها را در گمراهیشان سرگردان می کشاند.

 أُوْلَئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوْا الضَّلالَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَمَاکَانُوا مُهْتَدِینَ (16)

اینان کسانی اند که گمراهی را در مقابل هدایت خریدند پس تجارت آنها فایده نکرد واینها هدایت شونده نبودند.

 

 

                     تفسیر آسان در فهم قرآن

 

آیات بالا در باره گروه سوم انسانها یعنی منافقین است آنهائی که به ظاهر اظهار ایمان می کردند ولی در حقیقت ودر دل کافر بودند .

منافقین دو گروه اند :

1- منافقین عملی یعنی کسانی که در حقیقت مسلمان اند وازنظر عقیدتی نفاقی ندارند ولی از نظر عملی عادتهای پنجگانه ای که در احادیث در باره  منافقین آمده در آنها یافت می شود یعنی :

 1- چون سخن گویند دروغ گویند.

2-  چون وعده نمایند خلاف کنند.

3-  چون عهد ببندند آنرا بشکنند .

4- چون با کسی در گیر شوند دشنام دهند.

5- چون به او امانتی داده شود خیانت کند.

آیات بالا در باره این نوع منافقین نیست.

2- منافقین عقیدتی یعنی کسانی که در عقیده منافق اند یعنی اسلام را به ظاهر قبول دارند ولی در حقیقت دشمن اسلام اند وهرگز آنرا قبول ندارند.

این دسته از منافقین دوگروه اند :

1- گروهی که بعدا به حقیقت روآورده ومسلمان واقعی می شوند ، آیات بالا در باره این دسته از منافقین نیزنمی باشد .

2- گروهی که بر نفاق عقیدتی می میرند وتا پایان عمر خویش در گمراهی نفاق بسر می برند وآیات فوق در باره همین نوع از منافقین می باشد.

ناگفته نماند که از آیات بالا در باره نفاق ومنافقین امور زیر فهمیده می شود :

1)- بظاهر مدعی ایمان بخدا وروز قیامت اند.

2)- در باطن کافر اند.

3)- سیاست دوگانه دارند.

4)- فریبکار ومکارند.

5)- نافهم ونادان اند.

6)- بیماری روحی وقلبی دارند.

7)- نفاق یک بیماری است.

8)- نفاق فساد است.

9)- منافق بیمار است.

10)- الله متعال به بیماری آنها می افزاید.

11)- دروغگو اند.

12)- در قیامت خداوند آنها را به عذاب دردناکی گرفتار

 خواهند نمود.

13)- مفسد وتباه کارند.

14)- خویش را بنا برنافهمی اصلاح گر می دانند.

15)- مسلمانان واقعی را احمق می دانند در حالیکه خود

 احمق اند.

16)- جلسات خصوصی را با بزرگان خویش دارند.

17)- بزرگان منافقین در حقیقت شیاطین اند.

18)- مسخر گرند.

19)- الله منان آنها را مسخر می نماید.

20)- الله متعال آنها را درگمراهیشان سر گردان رها می کند.

21)- ایمان معامله وتجارت معنوی است که منافقین بنا بر قبول

 نکردن آن در تجارت معنوی دچارضرر شدند.

22)- بعضی از منافقین عقیدتی هدایت بشو نیستند.

23)- وبعضی از آنها دعوت پذیر نیستند.

تفسیر سوره بقره آیه (6 و7 )

              تفسیر سوره بقره آیه (6 و7 )

 

 ترجمه آیات


إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ ءأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ(6)

یقینا کسانی که کفر نمودند برای آنها یکسان وبرابراست  که آنها رابترسانی ویا نترسانی ، آنها ایمان نمی آورند.

 خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ (7)

معبود برحق بر دلها وشنوای ایشان مهر زده است وبرچشمان آنها پرده ای (نهاده) است وبرایشان (درقیامت)عذاب بسیاربزرگی است.

 

                       تفسیر آسان در فهم قرآن

 

همانگونه که قبلا بیان نمودیم این دو آیه در باره دسته ی دوم از انسانها ست یعنی کسانی که اسلام را نه در ظاهر قبول دارند ونه در باطن که در اصطلاح شریعت به آنها کافر گفته می شود.

ناگفته نماند که کفار نیز به دودسته تقسیم می شوند :

1- گروهی که قابلیت حق را دارند وبا واضح شدن حق برای آنها فورا توبه نموده ودوان دوان بسوی حق می آیند وتمام افرادی که در زمان رسول خدا صلی الله علیه وسلم مشرف به اسلام شدند ، از این دسته افراد بودند واین دو آیه قرآنی در باره این نوع کفار نیست.

2- گروهی که قابلیت حق را ندارند وبا وجود واضح شدن حق برای آنها باز هم توبه نمی کنند و بسوی حق نمی آیند وابوجهل وابولهب وامثال این دو ، از این دسته افراد بودند واین دو آیه قرآنی در باره این نوع کفار است.

نکته دیگری که در اینجا باید بیان شود این است که مراد ازمهر، مهرمعنوی ومراد از پرده ، پرده معنوی است . یعنی ازاین افراد صلاحیت فهم ، شنیدن ودیدن حق بطوری گرفته شده که دیگر فهم ودرک حقیقت برای آنها از محالات است واینها هر گز به سوی حق نخواهند آمد وبا کفر از دنیا خواهند رفت وگرفتار عذاب بزگ الهی خواهند شد.

ترجمه و تفسیرسوره بقره آیه (1 تا 5)

             ترجمه و تفسیرسوره بقره آیه (1 تا 5)

 

الم (1)

(الف ،لام و میم) از حروف مقطعه ای می باشد که در ابتداء بعضی از سورهای قرآنی آمده اند و از آیات متشابهاتی محسوب می شوند که بجز الله دانا کسی دیگر معانی و مفاهیم آنها را نمی داند.

ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ (2)

این کتاب (قرآن) در آن شک و تردیدی نیست (که از جانب الله متعال است) وراهنمائی بس بزرگی است برای پرهیزگاران .

 الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ (3)

آنانی که به پوشیدهای از دید مخفی ایمان می آورند و نماز را برپا می دارند و از آنچه ما به آنان داده ایم خرچ و انفاق می کنند.

وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَبِالْآَخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ (4)

و آنانی که به آنچه بر تو (از قرآن) نازل شده وبه آنچه (از کتاب های آسمانی) پیش از تو نازل شده است ایمان می آورند و به آخرت نیز آنان یقین می دارند.

 أُولَئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (5)

اینها برهدایت واقعی از جانب پروردگارشان اند و فقط اینها کامیابان اند.


                         تفسیر آسان درفهم قرآن

 

نام این سوره بقره است وبقره یعنی گاوه ماده.

اسم این سوره از جریان گاوی گرفته شده که الله به بنی اسرائیل دستور داده بود تا ذبح کنند واز گوشت آن به مقتولی که قاتلش مشخص نبود بزنند تا زنده شود وقاتل خویش را معرفی کند.

سوره بقره از سورهای مدنی است یعنی ازسورهای که بعد از هجرت نازل شده است زیرا سورهای قرآن یا قبل از هجرت نازل شده اند که به آنها مکی گویند ویا اینکه بعد از هجرت نازل شده اند که به آنها مدنی گویند.

نام این سوره را بنام بقره خود رسول الله صلی الله علیه وسلم بیان نمودند چناچه در روایت مسلم از رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین روایت شده است : لا تجعلوا بیوتکم قبورا فان البیت الذی تقرأ فیه سورة البقرة لا یدخله الشیطان.

یعنی خانه هایتان را گورستان قرار ندهید زیرا خانه ای که درآن سوره بقره خوانده شود شیطان داخل نمی گردد.

ودر روایتی دیگراز مسلم در باره نام وفضیلت این سوره از

 رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم چنین روایت شده است: اقرءوا القرآن فانه شافع لأهله یوم القیامة اقرءوا الزهراوین البقرة وآل عمران فانهما یأتیان یوم القیامة کأنهما غمامتان أوکأنهما غیایتان أو کأنهما فرقان من طیر صواف یحجان عن أهلهما یوم القیامة پم قال اقرءوا البقرة فان أخذها برکة وترکها حسرة ولایستطیعها البطلة.

یعنی : قرآن بخوانید زیرا در روز قیامت شفاعتگر خواننده اش خواهد شد. دو سوره روشن بقره وآل عمران را بخوانید زیرااین دو در روز قیامت همانند دو ابر ، یا دو سایبان ویا دودسته ی پرنده متصل بهم خواهند آمد واز خوانندگانشان دفاع خواهند نمود وسپس فرمودند : سوره بقره را بخوانید زیرایادگیری آن برکت ،ترک آن حسرت وافسوس است وجادگران هرگز نمی توانند آنرا حفظ کنند.

قبل از اینکه در باره آیات بالا توضیحی بدهم مناسب می دانم که آنچه خداوند با نحوه بیان آیات در دو رکوع اول سوره بقره بیان نموده  را توضیح دهم .

در دو رکوع اول سوره بقره خداوند انسانها را بنابر قبول وعدم

 قبول اسلام به سه دسته نموده :

1- مؤمنان پرهیزگاریعنی کسانی که ظاهر وباطن اسلام وقرآن را پذیرفتند، وآیات اولیه این سوره تا آیه پنجم در باره این دسته از افراد است که الله متعال آنها را راه یافت وکامیاب معرفی نموده است.

2- کفار یعنی کسانی که ظاهر وباطن اسلام وقرآن را نپذیرفتند وقبول ننمودند ودوآیه (6) و (7) این سوره در باره اینهاست وخداوند منان در باره این گروه فرموده که اینها کر وکوران معنوی اند وبرای اینها عذاب دردناکی در جهنم تدارک دیده شده است.

3- منافقین یعنی کسانی که به ظاهر اسلام را پذیر رفته ولی در باطن و درون عقیه ای به اسلام ندارند بلکه از مخالفین دین وایمان اند و از آیه (8) تا(20) این سوره در باره این گروه بحث وگفتگو شده است .

این گروه چون خطر آنها از همه بر اسلام مسلمین بیشتر است خداوند منان در باره آنها بیشتر توضیح داده است وخداوند منان در جای دیگری از قرآن در باره آنها فرموده : ان المنافقین فی الدرک الأسفل من النار .

 الم (الف ، لام، میم) از حروف مقطعاتی هستند همانند (المص والمر....) که در اوائل بعضی از سورهای قرآنی آمده وجزء آیات متشابهاتی اند که فقط الله دانا معنای آنها رامی داند وبس.

آیات متشابهاتی که در قرآن آمده بردو قسم اند:

1- آیات متشابهاتی که معنای آنها را جزالله دانا کسی دیگر نمی داند مانند الم ودیگر حروف مقطعاتی که در اوائل بعضی از سورهای قرآنی آمده اند.

2- آیات متشابهاتی که معنای آنها را انسانها می دانند ولی کیفیت وچگونگی آنها را بجز الله دانا کسی دیگر نمی داند مانند آیات صفات الهی که در قرآن آمده اند.

(لا رَیْبَ فِیهِ) یعنی در این شکی نیست که قرآن کتاب الله است اما اینکه کفار شک می آورند، این بنا برعقلهای ناتوان آنها است ونه بنا بر اینکه خدای ناخوسته در قرآن عیب نقصی وجود دارد ، بدین سبب است که خداوند فرموده:  در این کتاب شکی نیست ونه گفته که در آن شکی ندارند زیرا شاید بعضیها بنا بر شبهات وعقلهای ضعیف و نا توان به قرآن شک کنند ولی در حقیقت در قرآن هیچ شکی نیست.

(هُدًى لِلْمُتَّقِینَ  ) متقین یعنی : پرهیز گاران وتقوی یعنی: پرهیز از هر چیز ناپسندی که شریعت عمل به آن راپسندیده نمی داند.

متقین ، مؤمنین ، صالحین ودیگر القاب نیک همانند اینها که در قرآن آمده مراد مسلمانان است زیرا هر مسلمان واقعی نیک وپرهیزگار است.

قرآن برای پرهیزگاران برنامه ی هدایت است چون ازبرنامهای هدایتی آن استفاده نموده وبه آنها عمل می کنند.

در آیات بالا الله متعال ویژه گیها وصفاتی برای پرهیزگاران ذکر نموده که از قرار زیر می باشد:

1- ایمان به غیب دارند.

2- نماز را برپا می دارند.

3- در را خدا زکات وصدقات می دهند.

4- به قرآن وتمام کتابهای پیشین الهی ایمان می آورند.

5- به قیامت وروز رستاخیز یقین می دارند.

خداوند منان بعد از بیان این ویژگیهای وخصوصیات برای مؤمنان وپرهیزگاران می فرماید : اینها بر راهنمائی ازجانب پروردگارشان اند واینها کامیابان اند.

یعنی کسی که داری این ویژگیها باشد او هدایت یافته وکامیاب است گرچه مردم او را به حقارت بنگرند وگرچه مردم او راناکام بدانند .

آری امروزه مردم هدایت وکامیابی را در چیزهای دیگری علاوه از مسائل عقیدتی ومعنوی تصور می کنند ولی الله منان هدایت وکامیابی را در ویژگیها وخصوصیات ذکر شده بالا که همه عقیدتی ومعنوی اند می داند ودر حقیقت هدایت یافته کسی است که خداوند او را هدایت یافته معرفی کند وکامیاب کسی که الله مهربان او را کامیاب بداند.

تفسیر سوره فاتحه

تفسیر سوره فاتحه


ترجمه سوره

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام معبود به حق بسیاربخشاینده و بی نهایت مهربان.

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (1)

ستایش ازآن معبود به حقی است که پروردگار جهانیان است.

 الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (2)

بسیاربخشاینده و بی نهایت مهربان است.

 مَلِکِ یَوْمِ الدِّینِ (3)

مالک و پادشاه روز سزا است.

 إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ (4)

(ای الله ) تنها ترا می پرستیم و فقط ازتومدد می خواهیم.

 اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ (5)

(یا الله) ما را به راه راست راهنمائی فرما.

 صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ (6)

راه کسانی که تو بر آنها احسان وانعام نموده ای.

 غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ (7)

نه (راه) آنانی که برآنها خشم گرفته شده است و نه هم (راه ) گمراهان.



تفسیر آسان سوره فاتحه


 

این سوره گرچه در اول قرآن نوشته شده است ولی اولین سوره ای نیست که نازل شده است ، این سوره ای است که بدون آن نماز کسی صحیح نمی گردد و در هر رکعت نماز باید خواند و برای دم از بیماریها مفید است و به آن فاتحه الکتاب ، رقیه، صلاه، سبع من المثانی والقرآن العظیم ،و... گفته می شود.

الله متعال در این سوره بسیاری از مسائل مهم عقیدتی ما مسلمانان را بیان نموده است که در زیر خلاصه وار آورده خواهد شد:

1- (الْحَمْدُ لِلَّهِ) این کلمات بیانگر توحید الوهیّت است یعنی : باید تمام عبادات فقط و فقط برای الله تنها انجام شود وکسی به همراه او در این راستا شریک آورده نشود؛ زیرا تنها او معبود به حق است و دیگر افراد و اشیائی که انسانها و جن ها بعنوان معبود گرفته اند باطل و بی ارزش اند، بنابراین ستایش و تعریف شایسته اوست وبس.

2- (رَبِّ الْعَالَمِینَ) این الفاظ بیانگر توحید ربوبیّت است یعنی اینکه تنها الله متعال خالق،رازق و مدبّرتمام مخلوقات است .

آری (رب العالمین) است یعنی الله متعال پرورگار تمام مخلوقات وجهانیان است و در پرورش و خلقت تمام این مخلوقات کسی شریک او نیست و تمام مخلوقات دست پرورده اواند و او پرودگار و پرورش دهنده همه است .

درمعنای (رب العالمین) این مطلب نهفته است که الله متعال رفته رفته و مناسب حال هر مخلوقی او پرورش داده و بزرگ می کند چون تربیت و پرورش یعنی اینکه مرحله به مرحله و رفته رفته و مناسب حال آن شیئ؛ او را سرپرستی و بزرگ نمودن و از این معلوم می شود که تمام مخلوقات از زمان پیدایش تا به پایان عمرشان تحت پرورش و نظارت الله متعال اند.

3- (الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ) این دو صفت بیانگر توحید اسماء و صفات الله متعال است زیرا الله متعال دارای نام ها وصفات متعدد وبهترین است که در قرآن وسنت صحیح آمده و ما باید تمام آنها را بدون هیچ تأویل ،تشبیه ،تحریف و انکاری قبول نموده وبه آنها معتقد باشیم و در آنها الله متعال را یکتا و بی شریک بدانیم.

آری الله متعال دارای اسماء و صفات بهترین است که من جمله آنها دو صفت (الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ) است یعنی الله متعال بسیار بخشاینده و بی نهایت مهربان است ، انسان باشنیدن این دو صفت هر چند هم گنه کار و عاصی باشد به رحمت و مهربانی الله متعال امیدوار می شود زیرا می داند که هر چند هم گناه کند ولی ذاتی وجود دارد که بخشایندگی و مهربانی او از گناهان این فرد هم بالا تر است.

4- (مَلِکِ یَوْمِ الدِّینِ) بیانگریکی دیگر از مهم ترین ارکان ایمانی و مسائل اعتقادی ما مسلمانان است که همان عقیده به روز قیامت و دنیای دیگر باشد.

آری ما مسلمانان بر این عقیده ایم که علاوه از این دنیای فانی دنیای دیگری نیز وجود دارد که بر خلاف این دنیا؛ جاوید است و در آن بهشت جاویدان و دوزخی بی پایان وجود دارد و تمام انسانها و جن ها در آن دنیا محاسبه شده و کفار وفساق آنان به جهنم رفته و مؤمنان پرهیزگارآنان به بهشت خواهند رفت و هر کس در آنجا پاداش کردار نیک و سزای اعمال زشتش را خواهد دید.

ودر آن روزتنها پادشاه و مالک فقط الله متعال است وبس، آنجا جائی است که پادشاهان دنیا توان حرف زدن بدون اجاز وی را ندارند و همه وهمه بفکر نجات خویش اند وبس، ولی این پیامبر بزرگوار اسلام محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله وسلم است که با اجازه پروردگارش بفکر امت خویش بوده و ندای امتی امتی سر می دهد.

5- (إِیَّاکَ نَعْبُدُ) این جمله ای است که الله متعال به ما یاد داده تا آن را بگوییم و بر آن جامعه عمل بپوشانیم یعنی تمام عبادات را فقط و فقط برای الله تنها انجام دهیم و کسی را در آنها با ذات پاک و لاشریک اوشریک نگردانیم.

گفتن این جمله اعترافی است همگانی و دست جمعی، و انسان وقتی که این جمله را بر زبان می آورد نه تنها خودش بدان اعتراف و اقرار می کند ؛بلکه می گوید: یا الله نه من تنها بلکه تمام بندگانت نیز همانند من ترا عبادات می کنند واگر افرادی از این جریان سرپیچی نموده و به انحراف کشیده شده اند وبه خلاف رفته اند آنها هم شایسته است که بر گشته و تنها ترا عبادت و پرستش کنند زیرا کسی دیگری لایق پرستش و عبادت نیست و آنی که شایسته است که عبادت و پرستش شود تنها توئی و بس.

6- (إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ) این جمله به ما مسلمانان این را می آموزد که مشکل گشا ومددگار واقعی الله مهربان است و جز او کسی دیگری نمی توانند مشکلات و حاجات مردم را برآورده کند لذا یک مسلمان زمانی که به دام هر مصیبت و مشکلی که می افتد قبل از هر چیز باید از الله مهربان بخواهد تا آن مشکل و مصیبتش را حل کند وسپس از راه های مشروع بر حل آن مشکل و مصیبتش اقدام کند.

نکته دیگری که در این جمله نهفته است این است که هر مسلمانی که این جمله را تلفظ می کند گویا از جانب خودش و تمام مسلمانان دیگراین را می گوید: که ما مسلمانان فقط و فقط از الله متعال مدد می خواهیم و بس. لذا اگر مسلمانی بنا بر فریب از شیطان از غیر او مدد خواسته و یا می خواهد او از مسیرحق به خطا رفته و امیدواریم که روزی الله مهربان با لطف و کرم خویش او را به راه حق راهنمائی و هدایت فرماید.

7- (اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ) این جمله بیانگر این است که دو راه وجود دارد یک راست و دیگری کج و ما مسلمانان از الله مهربان می خواهیم که ما را از راه کج نجات داده و به راه راست راهنمائی و هدایت فرماید؛ چون فقط او هدایت دهنده است وبس.

8- (صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ) در این جمله الله مهربان راه راست را توضیح داده و گفته: راهی است که روندگان بر آن کسانی اند که الله برآنها احسان وانعام نموده است، ولی آنها چه کسانی اند در دیگر آیات قرآنی آمده که آنها پیامبران،و صدّیقان، شهداء و نیکوکاراند، لذا هرکس خواهان راه راست است باید بر روش پیامبران و صدیقان وبر طریقه شهداء و نیکوکاران برود و همانند آنها از دستورات الله مهربان پیروی نماید تا به راه راست هدایت یابد.

9- (غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ) این جمله به ما می گوید: در این دنیای فانی افرادی همانند یهودیان وجود دارند که بنا بر نافرمانی و سرپیچی از دستورات الله متعال مورد خشم وغضب الهی قرار گرفته اند، ما مسلمانان باید از آنها دور نموده و از الله متعال بخواهیم که ما را از راه و روش آنها بدور بدارد تا نشود که خدای ناخواسته بر روش آنها رفته و همانند آنها مورد خشم وغضب الهی قرار گریم.

10- (وَلَا الضَّالِّینَ) و این جمله به ما می آموزد که ما نباید تنها از الله متعال بخواهیم که ما را به راه راست هدایت نماید بلکه توأم با آن؛ این را نیزبخواهیم که یا الله ما را از راه گمراهانی همانند نصارا نجات ده و هرگز به ما توفیق رفتن بر راه این گمراهان عنایت نفرما بلکه بر عکس به ما توفیق دوری از هر چه گمراه و گمراهی را عنایت فرما. آمین.

نکته قابل توجه : آنچه که لازم است که در اینجا بیان شود این است که (اعوذ بالله من الشیطان الرجیم) و(بسم الله الرحمن الرحیم) که قبل از تلاوت این سوره می گوییم و (آمین) که در آخر این سوره می گوییم جزء آیات این سوره نیستند.

واما از آنجائی که به نوعی به این سور تعلق دارند ضروری است که نسبت به آنها نیز توضیحات لازمی ارائه و بیان شود:

1- (اعوذ بالله من الشیطان الرجیم) این جمله معنایش این است: پناه می برم به معبود به حق از شر شیطانی که از درگاه رحمت الهی رانده شده است.

الله متعال در قرآن مجید به ما دستور داده که قبل از شروع به تلاوت قرآن این جمله را بگوییم لذا این جمله مخصوص سوره فاتحه و یا سوره ای دیگری نیست بلکه قبل از شروع تلاوت باید این جمله گفته شود .

امام اینکه قبل از تلاوت باید این جمله را بخوانیم چون می خواهیم کلام رب العالمین را تلاوت کنیم و شیطان با این کار ما مخالف است ودر هنگام تلاوت ما را نمی گذارد تا به معانی و مفاهیم قرآن فکر کنیم و ما به تنهائی توان مبارزه با شیطان و وساوس اورا نداریم لذا به الله متعال متوسل شده و از شر این شیطان مردود به در گاه او پناه می بریم تا ما را از شرورات و وساوس او محفوظ نگه دارد تا بهتر بتوانیم کلام پرودگار ما را خوانده و معانی و مفاهیم او را دانسته و بهتر بتوانیم به آن جامه عمل بپوشانیم.

2- (بسم الله الرحمن الرحیم) این جمله خود آیه مستقلی است که برای فاصله بین سورها نازل شده است نه تنها در ابتدای تمام سورها بجز سوره توبه نوشته شده و خوانده می شود بلکه در ابتداء هر تلاوت خواندن آن مستحب است همانگونه که در ابتدای تمام کارهای خیرو نیک خواندن این جمله از مستحبات است.

در حقیقت این جمله به ما می گوید: باید از معبود به حقی که بسیار بخشاینده و بسیارمهربان است؛ خواست تا توفیق انجام این عمل نیکی را که شروع کردیم به خیر و خوبی عنایت فرماید.

3- (آمین) یعنی بارالهی دعای مرا قبول فرما؛ این را بعد از پایان این سوره می گوییم چون در این سوره ما از الله مهربان هدایت برراه راست را خواستیم و از الله متعال درخواست نمودیم تا ما را از راه یهودیانی که بر آنها غضب گرفته شده ونصرانیهای که راه راست را رها نموده به گمراهی رفتند ؛ نجات دهد، لذا حال مناسب است که بعد این دعای مبارک از الله مهربان بخواهیم تا این دعای ما را قبول فرماید لذا می گوییم: آمین یعنی ای پرودگارم دعای مرا قبول فرما.