۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

راه راست کدام است؟

            سؤال : راه راست کدام است؟


جواب : یکتا پرستی و فقط الله متعال را عبادت و پرستش نمودن راه راست است زیرا در قرآن مجید به نقل از گفته های عیسی علیه السلام که خطاب به بنی اسرائیل سخن می گوید چنین آمده است:

 إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ (51) (آل عمران)

همانا الله پروردگار من و پروردگار شما است پس او را عبادت و پرستش نمایید که این راه راست است .

کشته شدن دجال توسط عیسی علیه السلام و نابود شدن یهودیان

 

آمدن دجّال و کشته شدن آن توسط عیسی علیه السلام


(قسمت پنجم)


31- درهمان حالی که امام مسلمانهای (ساکن بیت المقدس) جلورفته تا نماز صبح را برای آنها امامت دهد، که عیسی علیه السلام به نزد آنها می آید آن امام به عقب بر می گردد تا که عیسی علیه السلام جلو رفته و امامت دهد ولی عیسی علیه السلام دستش را در میان دو شانه او گذاشته می گوید: تو جلو رفته امامت بده زیرا این نماز برای تو اقامه گفته شده است وآن مرد جلو رفته و به آنها نماز می دهد.

32- وچون نماز تمام شده عیسی چرخیده می گوید: دروازه را باز کنید ودر حالی دروازه باز می شود، که در پشت آن دجال قرار دارد.

33- و به همراه او هفتاد هزار یهودی اند که همه آنها دارای شمشیرهای اند که اززیور وساج آراسته شده اند.

34- و چون عیسی علیه السلام به دجال نگاه می کند همانند نمک در آب زوب می گردد.

35- و شروع به فرار می کند، و در حالی که عیسی علیه السلام خطاب به او می گوید: همانا من باید یک ضربه ای به تو بزنم و تو نمی توانی ازدست این ضربه من فرار کنی.

36- سپس عیسی علیه السلام در دروازه شرقی لدّ به دجال رسیده واو را می کشد.

37- در آن وقت است که الله متعال یهودیان را شکست می هد،هیچ چیز از مخلوقات الله نیست؛ نه سنگی، نه درختی، نه دیواری و نه حیوانی بجز درخت غرقد که از درختان یهود است؛ که یهودی به آن پناه ببرد مگر اینکه الله آن چیز را به سخن می آورد؛ وآن چیز می گوید: ای بنده مسلمان الله این یهودی است(که در پشت من مخفی شده) بیا و او را بکش.

ادامه دارد.........

گشت و گذر دجال در شهرهای دنیا

آمدن دجّال و کشته شدن آن توسط عیسی علیه السلام


(قسمت چهارم)


22-  و همانا هیچ جای از زمین نمی ماند مگراینکه آنجا رفته و بر آنجا غلبه حاصل خواهد نمود بجز مکه و مدینه (که بنا بردلیل زیر نمی تواند به آنجا برود).

23- زیرا به هیچ یک از راهای و دربهای ورودی مکه و مدینه نمی رود مگر اینکه فرشتگان با شمشیرهای کشیده جلویش را گرفته (ومانع ازدوخول دجال به این دوشهرمی شوند).

24- تا اینکه می رود نزد تپه ای سرخ در پایان زمین شور زاری (در نزدیک مدینه) فرود می آید و توقف می کند.

25- سپس مدینه با ساکنانش سه بار می لرزد، وبعد از آن هیچ مرد وزن منافقی در مدینه باقی نمی ماند مگر اینکه از آن بیرون شده (و به دجال می پیوندد).

26- و این بدین خاطر است که مدینه افراد پلید و ناپاک را از خود دور می کند همان گونه که کوره آهنگری پلیدی آهن را از آن دور می کند.

27- و این روز روز رهای نام گذاری می شود.

28- ام شریک دخترابوعکر رضی الله عنها گفتند: ای رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) پس در آن روز عربها کجایند؟ (تا با دجال مبارزه کنند، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: در آن روز جمعیت آنها کم است.

29-  واکثر آنها در بیت المقدس اند.

30- وامام و رهبر آنها مردنیکی است (که همان مهدی رضی الله عنه باشد).


ادامه دارد.........

ازدواج مسیارراه حل زیبا برای دختران خانه مانده

        ازدواج مسیارراه حل زیبا برای دختران خانه مانده 


ازدواج مسیار ازدواجی است که در سال‌های اخیر میان اهل سنت به ویژه کشورهای عربی و خاورمیانه شایع شده است. علما ی اهل سنت به بحث و بررسی این درباره پرداخته و از زوایای مختلف آن را برسی نموده‌اند و عده‌ای قائل به جواز و مشروعیت آن شده و گروهی آن را نامشروع دانسته‌اند وگروهی نیز در این باره توقف نموده اند.

ولی بنده از آنجا که برای آن هیچ مانع شرعی نمی بینم با شرایط زیر قایل به جواز آن هستم  :

 ( 1 ) باید تمام ارکان و شرایط ازدواج شرعی دائمی( بجز جریان ، نفقه ،سکنی ومبیت) در آن وجود داشته باشد.

 ( 2 ) این ازدواج باید با ایجاب و قبول و با شرایط معروف یعنی رضایت طرفین، ولایت، شهادت و کفائت صورت ‌گیرد.

( 3 ) دراین ازدواج باید مهریه مورد توافق وجود داشته باشد.

( 4 )و برای صحت آن باید موانع ازدواج شرعی دائمی وجود نداشته باشد.

( 5 ) بعد از انعقاد عقد؛ تمامی حقوق مترتب بر عقد زوجیت از جهت نسل، ارث، عده، طلاق و مباح بودن رابطة نزدیکی، سکونت و نفقه ثابت می‌شود؛ اما زوجین توافق می‌کنند که زوجه حق نفقه ومبیت(شب خوابی) وسکنی ندارد و شوهر اختیار دارد هر وقت بخواهد به دیدار همسر خود بیاید».

ناگفته نماند که ازدواج مسیار را زنانی که مشکل مادی، مسکن و نفقه ندارند؛ ولی به دلیل بیوه بودن ویا هر دلیلی دیگرکسی با آنان ازدواج نمی‌کند، این زنان از حق نفقه، مسکن و مبیت صرف نظر می‌کنند و شوهر مختار است هر وقت میسر شد با وی ملاقات کند و این ازدواج تمام شرایط و ارکان عقد نکاح شرعی از قبیل گواه، تعیین مهر و ثبوت نسب را دارد.

 در این ازدواج زوجین توافق می‌کنند که زن در خانه والدین خود بماند و تقاضای مسکن، نفقه و حق قسم از شوهر ننماید. غالباً این ازدواج از جانب مردی است که فقیر بوده یا ازدواج مجدد سبب مشکلات با همسر اول می‌شود. این عقد علناً با حضور گواهان با رضایت کامل زوجین و حضور ولیّ زن و کلماتی که بر دوام نکاح دلالت دارد انجام می‌شود.

 

ادله جواز



می توان برای جواز این نوع ازدواج از دلایل زیراستفاده کرد:

( 1 )  ارکان و شرایط ازدواج دائمی شرعی صحیح را دارا می‌باشد.

( 2 )  هیچ مانع شرعی وجود ندارد .

( 3 ) در سنت آمده سوده رضی الله عنها از همسران رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم روز خود را به عایشه صدیقه رضی الله عنها بخشید. وجه استدلال این است که بخشش سهم توسط سوده رضی الله عنها به عایشه رضی الله عنها و پذیرش پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم دلالت می‌کند بر اینکه زوجه می‌تواند حقی را که شارع برایش قرار داده، مانند نفقه و مبیت ساقط کند.

وهمانگونه که در قرآن آمده که زن می تواند مهریه خود را برای شوهرش ببخشد.

( 4 ) در این نوع ازدواج مصالح زیادی وجود دارد. این ازدواج غریزة فطری را پاسخ داده و ازفحشا جلوگیری می‌کند و در مواردی زن فرزنددار می‌شود و بدون شک از تعداد زنان بی‌شوهر می‌کاهد.

( 5 ) از آن جا که انواع مشابه این ازدواج همانند ازدواج ( نهاریات و لیلیات ) در فقه وجود دارد،پس ازدواج مسیار هم درست است.

گرچه علمای اهل سنت در باره ازدواجهای (نهاریات و لیلیات) اختلاف نظر دارند.

( 6 ) در حدیث صحیح بخاری آمده که حق دار ترین شرایطی که باید اجرا وعملی شود شرایطی است که شما با آنها شرمگاها را برای خودتان حلال نموده اید .

 لذا در زمان نکاح هر یک اززوجین می توانند شرایطی را قرار دهند بشرطیکه مخالف شرع نباشد و شرط تنزل از حق همانند (نفقه ،سکنی و مبیت) خلاف شرع نیست.

( 7 ) رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: شرایط مسلمانها همه اعتبار دارد مگر شرطی که حلالی را حرام ویا حرامی را حلال نماید.

درشرایط ازدواج مسیار نه هیچ حلالی حرام و نه هیچ حرامی حلال نشده است.بلکه تنزلی از حق و معاف نمودن حقی بارضایت کامل صورت می گیرد.


ازدواج مسیار با متعه (صیغه) تفاوت دارد 


بعد از این بیان فوق شاید کسی بپرسد: آیا ازدواج مسیار با متعه یا صیغه تفاوت دارد یا خیر؟ واگر دارد چه تفاوتهائی دارد؟.

در جواب باید گفت: آری در میان ازدواج مسیار با صیغه ویا متعه تفاوتهای زیادی وجود دارد که ما به مهمترین آنها اشاره می کنیم:

( 1 ) در ازدواج مسیار مدت تعیین نمی‌شود وبه صورت عقد دائمی منعقد می‌گردد؛ ولی درازدواج موقت وصیغه مدت ازدواج باید تعیین شود.

 ( 2 ) در ازدواج مسیارعدم تعیین مهردر عقد موجب بطلان آن نمی شود؛ ولی در صیغه وازدواج موقت عدم تعیین مهر در عقد موجب بطلان آن می‌شود.

 ( 3 ) پایان ازدواج مسیار با طلاق است؛ و در حالی که پایان ازدواج موقت با انقضای مدت یا بذل صورت می‌گیرد.

( 4 ) حدنصاب در ازدواج مسیار همانند ازدواج دائمی شرعی چهار زن می‌باشد، ولی درازدواج موقت حدنصاب مطرح نیست.

این بود چهار فرق اساسی میان ازدواج مسیار با صیغه وازدواج موقت علاوه از اینها فرقهای دیگری نیز دارد که نیاز به بیان نیست .

اگر کسی دوست دارد فرق بین ازدواج مسیار با سایر ازدواجها را بداند به این نکته توجه کند که ازدواج مسیار همانند ازدواج دائمی وشرعی است فقط با رضایت خانم به هنگام عقد (حق مسکن و حق نفقه زوجه بعهده خانم می باشد وحق مبیت ساقط می گردد) و شوهرهر وقت که بخواهد می تواند به دیدار خانمش بیاید ویا با او همبستر شود ودر تمام اموردیگر همانند ازدواج دائمی شرعی می باشد

چند توصیه به دختران خانه مانده و بی شوهر

        چند توصیه به دختران خانه مانده و بی شوهر

 

 

یکی از معضلات جامعه ما دخترانی هستند که سن وسالی از آنها گذشته ولی تا به حال به خانه بخت نرفتند و لباس عروسی به تن نکردند و این مشکل روز بروز رو به افزایش است ، شاید بپرسید که علتش چیست و راه حل آن در کجاست ؟

علت این جریان خلیی چیزها می تواند باشد: توقعات بی جا، مشکلات اقتصادی، تهاجمات فرهنگی،  و دها علل خاص و عامی که در این باره وجود دارد، بهر صورت مهم تر از علت یابی این جریان حل این جریان است، ولی قبل از همه باید خود این دختران و خانوادهایشان بفکر حل این قضیه بشوند ورنه روز بروز بدتر و جریان بحرانی تر خواهد شد.

آنچه که بطور مختصر می شود دختران خانه مانده وبی شوهر و خانوادهایشان را نصیحت نمود چند چیز است:

1- دختران خانه مانده باید خدا ترسی و پرهیزگاری را فراموش نکنند؛ ای چه بسا که الله مهربان خواسته آنها را در این دنیا که محل امتحان و آزامایشات گونان است با این طریقه وروش آزمایش کند، لذا باید کاملا مواظب باشند که در این امتحان الهی ناکام نشوند.

 نکته دیگر اینکه هر چند جریان شهوانی شاید گاهی به مرحله حاد و بحرانی برسد ولی انسان باید به فکر آبروی خود و خانوده خویش بوده و دنیا و آخرت خویش را از دست ندهد.

2- باید که دختران وخانوادها توقعاتشان را کمتر و مناسب حالشان نمایند تا کم ترگرفتار چنین حالت بحرانی شوند و اگر هم شدند حلش برای آنها آسان تر باشد،گاهی می شود یک دختر دها خواستگار دارد ؛خود دختر و یا خانواده او به بهانه های دروغین و بنا بر توقعات بی جا آنها رد می کنند و بعدا که عمر دختر زیاد شد و یا این خواستگارها سر خوردند آن وقت هم دختر پشیمان می شود و هم خانواده او ولی کار از کار گذشته و کوچه به بم بست خورده است حالا باید تا آخر عمر این دختر در خانه بماند و این دنیای روشن بر او تاریک شده و این جهان به این گشادگی بر او تنگ و هر لحظه آرزوی مرگ می نماید ، آخر چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی؟!

3- عدم رعایت امور شرعی؛ بعضیها با وجود اینکه مسلمان هستند دوست ندارند که کاملا تابع شرع باشند بلکه بر عکس خواهان این اند که شریعت باید از خواهشات و خواسته های آنها پیروی کند.

آقای محترم وقتی که شریعت اجازه داده که دختر نیز از پسر خواستگای کند تو چرا ناراحت می شوی و می گوئی این کار خلاف عادات و رسوم ماست؟!

برادرو خواهر گرامی وقتی که اسلام به دختر دار اجازه داده که خودش ازپسر و پسر دار برای دخترش شوهری راخواستگاری کند شما چرا می گویید این بد و زشت است و فردا مردم به ما طعنه می زنند؟!

برادر و خواهر مسلمان وقتی که اسلام می گوید: همه شما از آدم هستید و آدم از خاک و بهترینتان در نزد الله با تقوا تر و پرهیزکارتان اشت؛ چرا تو می گوئی چون فلان خواستگار از قوم وطائفه من نیست من او را نمی گیرم ؟!

دختر مسلمان وقتی که اسلام اجازه داده که مردان چهار زن بگیرند توچرا وقتی که یک مرد زن دار ازت خواستگاری می کند ناراحت شده و جواب رد می هی؟! آخر با مرد زن دار که تجربه زندگی دارد ازدواج کردن بهتر است و یا اینکه بی شوهر تا آخر عمر در خانه پدر و برادر ماندن؟!

واقعا اگر ما می خواهیم این مشکل جامعه حل شود باید چند کاردر این راستا انجام داد:

1- دختران و خانوادهایشان توقعات خودشان را کمتر و مناسب حالشان نمایند.

2- دستورات و اوامر شریعت اسلام را دراین باره کاملا رعایت نماییم .

3- باید که افراد آگاه جامعه در این راستا و حل این مشکل کوشش نمایند.

     

عوض نمودن اصطلاحات اسلامی مساوی است با خیانت به اسلام



عوض نمودن اصطلاحات اسلامی مساوی است

با

ضربه زدن به اسلام

 

هر دین و فکری اصطلاحات و واژهای منحصر به فرد خودش را داراست که دارای معانی و مفاهیم خاصی است که نباید آنها را عوض کرد و یا از آنها طوری برداشت نمود که در آن دین و فکرهدف و مقصود نیست؛ و هر کس که چنین کاری راانجام دهد او به نوعی به آن دین وفکرخیانت نموده و خواسته با این کارش افکار و اهداف آن دین و فکر را از مسیر اصلیش به انحراف بکشاند تا بتواند بهتر ازصاحبان آن دین وفکرسوء استفاده کند.

آری صحابه کرام رضی الله عنهم زمانی که در کلاس درس و جلسات سخنرانی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می نشستند و به بیانات زیبا و فرمایشات گوهر بار ایشان گوش فرامی دادند اگر مطلبی را خوب متوجه نمی شدند و دقیق نمی فهمیدند می گفتند (راعنا) یعنی حال ما را رعایت نما و دو باره این جریان را برای ما توضیح دهید ولی دشمنان اسلام اعم از یهود و منافقین که گه گاهی در جلسات حاضر می شدند آنها نیز این کلمه را تکرار نموده می گفتند: (راعنا) ولی هدفشان از گفتن این کلمه معنای واقعی آن نبود بلکه هدفشان این بود ( ای چوپان ما) و یا والعیاذ بالله (ای احمق ما ) از آنجای که الله مهربان از دل تمام افراد آگاه است و دانست که دشمنان اسلام از این کلمه دارند سوء استفاده می کنند آیه نازل نمود و از گفتن این کلمه جلوگیری نمود و به یاران پیامبر کلمه جاگزین و بهتری را آموخت تا دشمنان اسلام دیگر نتوانند از آن سوء استفاده کنند و آن کلمه (انظرنا) است یعنی دوباره مارا مورد لطف قرارده و دوباره به ما نگاه کن و مطلب را برای ما بیان نما ،به آیه زیر توجه فرمایید:

 یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ (104) (سوره بقره)

ای کسانی که ایمان آورده اید (راعنا) نگویید (انظرنا) بگویید و خوب گوش کنید (تا نیاز پیدا نکنید که دو باره برایتان مطالب بیان شود) واین را بدانید که برای کافرانی (که از این کلمه سوء استفاده می نمایند در قیامت) عذاب بسیار دردناکی است .

حالاخوب دقت فرمایید که الله مهربان و دانا چقدر به کلمات و اصطلاحات اسلامی اهمیت می دهد و چگونه جلوی سوء استفاده نمودن ازاین اصطلاحات را می گیرد.

آخر نمی دانم ما مسلمانان را چه شده ؟! که امروزه به این چیزها اهمیت نمی دهیم و اصطلاحات اسلامی را همان گونه که اسلام گفته؛ بیان نمی کنیم بلکه بر عکس به همان الفاظ ویا معانی عوض می کنیم که کفار و دشمنان اسلام دوست دارند و مطرح می کنند.

 بنده دوست دارم برای واضح تر شدن این جریان مثالی را مطرح کنم تا برای همگان واضح شود که دشمنان ما چه قدر مکّار و ما مسلمانان چقدر ساده ایم! و چه زود فریب دشمنان را می خوریم!

مثالی که بنده امروزه در باره آن خواهم نوشت : کلمه (مجاهد) است، (مجاهد) یک اصطلاح خاص اسلامی است که در قرآن و سنت در اصل برای کسی بکار برده شده که با کفار،ظالمین ودشمنان اسلام برای بلندی و سرفرازی کلمه توحید می جنگد وهمچنین این کلمه برای کسی که با هوای نفسانی و وساوس شیطانی مبازه می نماید و کوشش می کند تا اینکه خودش را از گناهان بدور و پاک بدار نیز بکار برده شده است .

حال خوب توجه فرماید که چقدر معنای مجاهد زیبا ست؛ زیرا مجاهد کسی است که برای رضای الله متعال و برای سر افرازی کلمه توحید با دشمنان اسلام ،با ظالمین وکفار می جنگد وچون مجاهد به کسی گفته می شود که با خواهشات نفسانی و شیطان برای پاکی نفس از گناهان در نبرد و مبارزه است.

ولی دشمنان اسلام این را خوب دانسته اند که این معانی اگر عوض نشود هر مسلمانی مشتاق این است که نفسش از گناهان پاک نموده وبا دشمنان اسلام در نبرد باشد، لذا آمده اند کلمه (ستیزه جو) که دارای معنای بد و زننده ای است را جاگزین کلمه زیبای (مجاهد) نموده اند ؛ تا هر کس کلمه (ستیزه جو) را به شنود از جهاد و مجاهد متنفر شود، آری دشمنان اسلام برای همین هدف شوم و اراده نادرست است که  همیشه به مجاهدین (ستیزه جویان) می گویند ،زیرا (ستیزه جو) یعنی:

1 - جنگجو .

 2 - لجوج .

3 - خشمگین .

 4 - سرکش وعاصی.

لذا هرگاه که می گویند: (ستیزه جویان) چنین وچنان کردند فورا در ذهن شنودگان همان معانی ستیزه جوئی که لج بازی، خشونت و سرکشی است؛می آید و هیچ کس از این معانی و مفاهیم خوشش نمی آید.

لذا دشمنان دین با این طریق می خواهند چهره زیبای جهاد و مجاهد را عوض نموده تا محبت جهاد و مجاهدین را دل مسلمانان بیرون نموده وحکمی از احکام اسلامی را خدشه دارنمایند وآن وقت بهتر بتوانند کشورها و سرزمین های مسلمانان را استعمار نموده و اموال و منابع آنها را به تاراج ببرند.

ولی باید گفت هر چند دشمنان اسلام دسیسه و مکر کنند باز هم نمی توانند محبت اسلام و احکام زیبای اسلامی را از دل مسلمانان بیرون کنند و الله دینش را نصرت خواهد نمود و دشمنانش را نابود ، ان شاء الله تعالی و بگفته رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم : جهاد تا قیامت باقی خواهد ماند.

 امیدوارم که الله مهربان به تمام مسلمانان این توفیق را عنایت فرماید تا از این مکر و فریب دشمنان آگاه شده واز دام آنها نجات یابند .

 آمین یا رب العالمین.


فتنه ها و آزمایش های که زمان دجال اتفاق خواهد افتاد


آمدن دجّال و کشته شدن آن توسط عیسی علیه السلام


(قسمت سوم)


13- و همانا از فتنه های دجّال این است؛ که بهمراه او باغ وآتشی است که آتش او در حقیقت باغی و باغ او در حقیقت آتشی است.

14- لذا هر کس با آتش او آزمایش شد(یعنی دجال او را در آتشش انداخت) پس او از الله کمک بخواهد وآیات ابتدائی سوره کهف را بخواند.

15- پس (در آن وقت است که) آتشش بر آن فرد سرد و سالم می گردد همانگونه که آتش بر ابراهیم (علیه السلام) سرد و سالم گشت.

16- و همانا از فتنه هایش این است؛ که به بادیه نشینی می گوید: تو به من بگو اگر من پدر و مادرت را زنده نمودم؛ آیا گواهی می دهی که من پروردگار توام؟ او می گوید: بله . در آن وقت دوشیطان به شکل پدر و مادر آن بادیه نشین نمایان می گردند، و سپس می گویند: ای پسرما از او پیروی کن؛ زیرا او پروردگار تو است.

17- وهمانا از فتنه هایش این است؛ که برفردی مسلط شده او را (بطریق زیر) می کشد.

18- بدین گونه که آن فرد را با ارّه ای دو نیم می کند (و آن فرد دو تکه شده بر زمین می افتد) ، سپس خطاب به مردم می گوید: به این بنده ام؛ نگاه کنید الآن او را زنده می کنم؛ سپس او گمان می کند که علاوه از من پروردگار دیگری دارد سپس الله تعالی آن فرد را زنده می کند و (دجال) خبیث به او می گوید: پروردگار تو کیست آن فرد می گوید: پروردگار من الله است و تو دشمن الله هستی و تو دجال هستی، و سوگند به الله؛ آگاهیم نسبت به تو هیچ وقت از امروز بیشتر نبوده است (یعنی امروز از همه وقت یقینم بیشتر شده که تو دجال هستی).

19- و همانا از فتنه هایش این است؛ که به آسمان دستور می دهد که باران به بارد و آسمان می بارد ، و به زمین دستور می دهد که گیاه برویاند (وزمین می رویاند)

20- وهمانا از فتنه هایش این است ؛ که بر منطقه ای گذرمی کند و اهل آن منطقه او را دروغ گو می پندارند و قبولش نمی کنند، بعد از رفتنش تمام حیوانات اهل آن منطقه هلاک و نابود می شوند.

21- و همانا از فتنه هایش این است؛ که بر منطقه ای گذرمی کند و اهل آن منطقه او را تأیید می کنند واو را راستگو می پندارند، (دجال) به آسمان دستور می دهد که (بر آن منطقه)  باران به بارد و آسمان باران می بارد ، و به زمین (آن منطقه) دستور می دهد که گیاه برویاند وزمین گیاه می رویاند،(گیاهان آنقدر زیاد می شوند) تا اینکه همان شامگاه که حیوانات شان به خانه باز می گردد از همه وقت چاق تر،سیرتر و پستانها آنها پر شیر تر است .


ادامه دارد......

مشهور ترین صفـــــــــــات دجـــــــــــــــال

آمدن دجال و کشته شدن آن توسط عیسی علیه السلام


(قسمت دوم)


7- همانا من دجال را برایتان به گونه ای توصیف می کنم که هیچ پیامبری قبل از من توصیف و بیان ننموده است:

8 - همانا او در ابتداء می گوید: من (دجال) پیامبرهستم و در حالی که بعد از من (محمد صلی الله علیه و آله وسلم) دیگر پیامبری نیست.

9- سپس او دو باره می گوید: من (دجال) پروردگارشما هستم ودر حالی که شما پروردگارتان را نمی بینید تا اینکه به میرید(یعنی الله را در دنیا نمی بینید و در آخرت می بینید)

10- و همانا دجال یک چشم است و قطعا پروردگارتان یک چشم نیست.

11- و همانا در میان چشمان وپیشانی او: کافر نوشته شده است (یعنی اینکه دجال کافراست)

12- وهر مسلمانی که نوشتن می داند و یا نمی داند(یعنی باسواد و بی سواد؛ کلمه کافری که در میان چشمان دجال نوشته است را) می تواند بخواند.


ادامه دارد......

آمدن دجال و کشته شدن آن توسط عیسی علیه السلام



آمدن دجال و کشته شدن آن توسط عیسی علیه السلام


(قسمت اول)

 

جریان دجال و همچنین فرود آمدن عیسی علیه السلام از آسمان ها و گشته شدن دجال توسط عیسی علیه السلام مفصلا در روایت ابوامامه رضی الله عنه آمده است که استاد محمد ناصرآلبانی رحمه الله آن را تحقیق و تخریج نموده و مطالب اضافه ای که در این باره در روایات صحیح دیگر صحابه رضی الله عنهم آمده را نیز برآن اضافه نموده و آنها سلسله وار بیان نموده است که ما در زیرترجمه فارسی آن را برای خوانندگان عزیز و گرامی بیان خواهیم نمود.

 

ابوامامه رضی الله عنه می فرماید: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:

1- ای مردم همانا فتنه ای بر روی زمین از زمانی که الله آدم را آفریده بزرگ تر از فتنه دجال نبوده است .

2- وهمانا الله عزوجل هیچ پیامبری را نفرستاده مگر اینکه آن پیامبر؛ امتش را از دجال ترسانده (و از فتنه های او بر حذر داشته) است.

3- و من آخرین پیامبرهستم و شما (امت محمدی) آخرین امت هستید.

4- ویقینا او(یعنی دجال) در میان شما بیرون خواهد شد.

5- لذا اگر(دجال) بیرون شد و در حالی که من در میانتان بودم، پس من مدافع هر مسلمانم( یعنی با او مقابله خواهم نمود)، و اگر بعد از( وفات) من بیرون شد پس هر کس باید از خودش دفاع کند، و الله جانشین من بر هر مسلمان است.

6- و قطعا او از منطقه ای در میان شام و عراق بیرون می شود و به چپ و راست رفته فساد می کند، ای بندگان الله (در آن زمان بر اسلامتان) پایدار بمانید (یعنی: فریب او را نخورید).


ادامه دارد......

طنز و شوخی دراموردینی و عقیدتی کفر است

              طنز و شوخی دراموردینی و عقیدتی کفر است


طنز،شوخی و تمسخر آنقدر در میان جوامع بشری روایج یافته که از حد گذشته است، اسلام تمسخر را اصلا قبول ندارد و هر گز به مسلمانی این اجازه را نمی دهد که کسی را به باد مسخره بگیرد ، ولی طنز و شوخی در اسلام بشرط رعایت اصول و آداب آنها ایرادی ندارد و بلکه گاهی باعث شیرینی کلام و زیبای مجلس می شود ولی چه کنیم که متأسفانه بعضیها اصلا برای طنز و شوخی آداب و اصولی را قائل نیستند و هر طور شده این دو را بکار برده و با استفاده ازآنها خندیده لذت می برند، ولی بر هر مسلمانی لازم است که این را بداند که طنز و شوخی باید جوری باشد که باعث ناراحتی،آبروریزی و از بین بردن عزت شخصی نشود و در آن دروغ و تهمت نباشد و بالاتر و مهم تر از همه؛ در امور عقیدتی و دینی نباشد زیرا طنزو شوخی در این موارد باعث گناه و حتی در امور عقیدتی و دینی اگر صورت گیرد(والعیاذ بالله) باعث کفر می شود و این عادت منافقین است، به آیات سوره توبه که در این باره سخن می گوید دقت فرمایید:

یَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِی قُلُوبِهِم قُلِ اسْتَهْزِئُواْ إِنَّ اللّهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ ﴿64﴾

منافقان بیم دارند از اینکه (مبادا) سوره‏اى در باره آنان نازل شود که ایشان را از آنچه در دلهایشان هست‏خبردار نماید بگومسخره کنید یقینا الله آنچه را که (از آن) مى‏ترسید برملا خواهد کرد .

وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَیَقُولُنَّ إِنَّمَا کُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللّهِ وَآیَاتِهِ وَرَسُولِهِ کُنتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ ﴿65﴾

و اگر از ایشان بپرسى مسلما خواهند گفت: ما فقط شوخى و بازى مى‏کردیم بگو آیا الله و آیات او و پیامبرش را مسخره مى‏کردید .

لاَ تَعْتَذِرُواْ قَدْ کَفَرْتُم بَعْدَ إِیمَانِکُمْ إِن نَّعْفُ عَن طَآئِفَةٍ مِّنکُمْ نُعَذِّبْ طَآئِفَةً بِأَنَّهُمْ کَانُواْ مُجْرِمِینَ ﴿66﴾

عذر نیاورید شما بعد از ایمانتان کافر شده‏اید اگر از گروهى از شما درگذریم گروهى (دیگر) را عذاب خواهیم کرد چرا که آنان قطعا تبهکار بودند.

گر خواهی نشوی رسوا همرنگ شریعت شو

          گر خواهی نشوی رسوا همرنگ شریعت شو


درمیان جامعه ما ضرب المثل های زیادی معروف و مشهورشده که بعضی از آنها خوب ،جالب و پر محتواست ولی بعضی از آنها آنقدر دلچسب و زیبا نیستند، یکی از آن ضرب المثل های بی محتوا و غلط این ضرب المثل است (گرخواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو) آیا اگر فردی در میان جماعتی بود که همه آنها شراب خوربودند آن فرد هم باید شراب بخورد تا که رسوا نشود ؟! و آیا اگر فردی در میان جامعه ی بود که همه آنان با اسلام مخالف بودند آیا آن مسلمان هم باید (والعیاذ بالله) اسلام رها کند تا این که رسوا نشود؟!

نه دوستان بنظر من درست این است که بگوییم: (گر خواهی نشوی رسوا همرنگ شریعت شو) زیرا الله متعال می فرماید:

صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدونَ ﴿138﴾(سوره بقره)

(رنگ درست و واقعی) رنگ الله است و کیست که از نظررنگ از الله بهترباشد؟! وما تنها عبادتگذران وپرستش کنندگان او هستیم .