۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

تفسیرآسان آیه (72) سوره بقره

ترجمه آیه (72) سوره بقره

                    

 وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فِیهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ (72)


ترجمه : و یاد آورید (ای یهودیان) زمانی را که انسانی را کشتید و سپس در باره آن (با یکدیگر) اختلاف نمودید و(درحالی که) الله بیرون کننده است آنچه را که شما بودید می پوشاندید .


 

تفسیرآسان آیه (72) سوره بقره


(وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً) این قسمت آیه بیانگرابتدای جریان قتلی است که در میان بنی اسرائیل زمان موسی علیه السلام اتفاق افتاده بود که برخی از آنان فردی را کشته بودند.


(فَادَّارَأْتُمْ فِیهَا) این قسمت آیه بیانگر این است که بعد از کشته شدن آن فرد در میان بنی اسرائیل اختلاف افتاده بود و برخی برخ دیگر را متهم به کشتن آن فرد می کردند .


(وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ) آری هیچ کس نمی تواند چیزی را از الله متعال مخفی و پوشیده بدارد زیرا الله متعال همیشه خواه افراد و اشیاء در هرزمان و مکانی هم که باشند نسبت به آنها کاملا آگاهی داشته و باخبر است.

آری قاتل و یا قاتلین آن فرد بنی اسرائیل و هوارداران آنها می خواستند که این قضیه رو نشود و قاتل و یا قاتلین مشخص نشوند؛ ولی الله متعال آنچه را که آنها می خواستند پوشیده بماند را بر ملا و آشکار نمود و قاتل و یا قاتلین را برای همه معرفی نمود، و با این طریق حق به حق دار رسید و قاتل و یا قاتلین به هدف شوم خویش نرسیدند و سوء تفاهمات و اختلافاتی که بدین سبب در میان بنی اسرائیل افتاده بود نیزبر طرف شد .

 

تفسیرآسان آیه (70) و (71) سوره بقره

ترجمه آیه (70) و (71) سوره بقره

 

 قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنَا مَا هِیَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَیْنَا وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ (70)


ترجمه : (یهودیان) گفتند از پروردگارت برای ما بخواه تا برای ما بیان نماید که چگونه گاوی است زیرا آن گاو برای ما مشتبه شده است و همانا اگر الله بخواهد ما قطعا از هدایت شوندگانیم .


قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لا ذَلُولٌ تُثِیرُ الأَرْضَ وَلا تَسْقِی الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لا شِیَةَ فِیهَا قَالُوا الآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَمَا کَادُوا یَفْعَلُونَ (71)


ترجمه : (موسی) گفت: همانا او می گوید : یقینا آن گاوی است که نه رام شده و بکار گماشته شده است (تا بتواند) زمین را شخم بزند و نه هم کشاورزی را آب می دهد (و) از هر عیبی پاک و رنگش یکدست و در آن هیچ نشان دیگری نیست (یهودیان) گفتند: حالا با حق آمدی پس (آن گاو را پیدا نموده و) ذبح نمودند و عنقریب بود که این کاررا نکنند .

 

 

تفسیرآسان آیه (70) و (71) سوره بقره

 

(قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ) از آن قوم و افراد پست تر کسی در دنیا وجود ندارد که افتخار به بندگی الله متعال نکند، و افسوس و صد افسوس بر جهالت قوم یهود که الله متعال را پروردگار موسی علیه السلام دانسته و این افتخار را نصیب خویش نگرداندند تا این که بگویند: از پروردگار ما برای ما حل این مشکل را خواهان شو.

 

 (یُبَیِّنْ لَنَا مَا هِیَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَیْنَا) علت این سوال همان مشتبه شدن گاو برآنها بود، آری گاهی سوالات زیاد باعث عدم فهم اصل مسأله می گردد، یهودیان با سوالات زیاد و بی جایشان در این باره جریان را برای خودشان مشکل و مشتبه گرداندند ورنه در باره اول هر نوع گاوی را که هم ذبح می کردند مسأله و مشکلشان حل می شد هرچند سوال ها از طرف یهودیان بیشتر شد سخت گیریها از جانب الله متعال زیاد تر می شد، آری این نیزاز حماقت یک قوم است که کارخودش را با بهانه ها و سوالهای بی جا کار بدرازا بکشاند و کار خود را مشکل تر کند .

 

 (وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ) بهترین جمله ای که هرمسلمانی قبل از هرکاری باید بگوید جمله زیبای (إِنْ شَاءَ اللَّهُ) می باشد، و این جمله بیانگر این است که فرد خواست و اراده خود را در مقابل خواست و اراده الله متعال هیچ دانسته و کارساز اصلی خواست و اراده الله متعال را بداند ، وخویشتن را آماده و تسلیم خواست و اراده الله متعال نماید، لذا بعد از گفتن (إِنْ شَاءَ اللَّهُ) اگر کار فرد برابر با خواسته او انجام شد که مغرور نشود و شکر الله متعال را بجا بیاورد که او را به مقصدش رساند و اگردر انجام آن کار ناکام شد افسوس نخورد و به این امتحان الهی راضی گشته و با خود بگوید حتما حکمتی در کار بوده است .

آری یهودیان نیز با گفتن این جمله توانستند به هدف خویش رسیده و مشکل خویش را با کمک الله متعال حل کنند، ورنه شاید با نگفتن این جمله در حل این مشکلشان به ناکامی روبرو می شدند .

 

(قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لا ذَلُولٌ تُثِیرُ الأَرْضَ وَلا تَسْقِی الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لا شِیَةَ فِیهَا) در این پاسخ الله متعال وجود صفات دیگری به آن گاو اضافه شد که از قرار زیر می باشد:

1 - گاو باید رام شده نباشد .

2 - گاو باید تا بحال زمینی را شخم نزده باشد.

3 - گاو باید تا بحال زمینی را آبیاری نکرده باشد.

4- گاو باید از هر عیب و نقصی سالم باشد .

5 - گاو باید زرد رنگ خاص و صاف باشد .

6- گاو باید هیچ نشان و علامت دیگری نداشته باشد .


(قَالُوا الآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ) این جمله یهودیان نیز عجیب است مگر والعیاذ بالله تا به حال آنچه برایشان بیان می شده حق نبوده است ، بله حق بوده ولی ذهن کج آنها راست و درست نبوده است و آمده به اعتراف حق نبوده اند حالا که چاره ای جز قبولی نداشتند و خواستند بگویند که ما قبلا متوجه نمی شدیدم حالا فهمیدیم ،ولی در حقیقت این عذر بدتر از گناهی است که آنها مطرح کردند .


 (فَذَبَحُوهَا) این جمله بیانگر این است که به هرحال با تمام سوالات یهودیان و پاسخ هایی را که از جانب الله دریافت نمودند به هر حال در آخر آن گاو مورد نظر را پیدا نموده و ذبح نموده اند و قسمتی از آن را به مرده زده و او زنده شده قاتلش را مشخص نمود و به این قائله پایان داد.

 

(وَمَا کَادُوا یَفْعَلُونَ) این جمله بیانگر این است که بنا بر سوالهای بی جا و زیادشان عنقریب بود که به مقصد نرسند ولی از آنجایی که (إِنْ شَاءَ اللَّهُ) گفتند و لطف الله متعال نیزشامل حالشان شد؛ توانستند گاو مورد نظر را گیر آورده و ذبح نمایند .

تفسیر آسان آیه (69) سوره بقره

ترجمه آیه (69) سوره بقره

 

 قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِینَ (69)


ترجمه : (یهودیان) گفتند از پروردگارت برای ما بخواه که برای ما بیان بدارد که رنگ این (گاو) چگونه است (موسی) گفت که همانا او می گوید: گاوه ماده ای زرد رنگی است (و) رنگش (بگونه ای) صاف و روشن است که نگاه کننده گان شادمان می گرداند .


 

تفسیر آسان آیه (69) سوره بقره

 

(قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنَا مَا لَوْنُهَا) این سوال در حقیقت یک سوال بی جا و بی مورد بود زیرا هرگاوی میانسالی که دارای هر رنگی هم که می بود اگر می گرفتند و ذبح می کردند مشکلشان حل می شد ولی از آنجایی که طبیعت این قوم بر سوال پیچ نمودن بود و شاید هم هدف برخی از آنان این بود که بلکه با این سوالات زیاد و پیچ دارتر شدن این مسأله قاتل مشخص نگردد و مسأله لاینحل بماند و قاتلین به هدف خویش برسند.

 

(قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِینَ) در اینجا رنگ گاو مشخص شد که این گاو باید زرد رنگ باشد و طوری زردی رنگش صاف و روشن باشد که نگاه کنندگان به خویش را شادمان و مسرور سازد .

گاهی برخی افراد درخواست ها و سوال های عجیب می کنند آخر کسی نبود که به این یهودیان بگویید که رنگ گاو چه تأثیری برای شما دارد شما که نمی خواهید این گاو را به نمایش بگذارید که همه بیایند آن را تماشا کنند که دنبال رنگ و جمال هستید بلکه شما می خواهید بکشید.

ای چه بسا گاو به این زیبایی را وقتی که یهودیان کشتند افسوس خورده باشند که ای کاش این سوال را نمی کردیم و هر نوع گاوی را می کشتیم و این گاو زیبا رنگ را نگه می داشتیم و نمی کشتیم، آری همیشه این گونه است که افرادی که سوالات زیاد و بی جایی می کنند بعدا دچار رنج و افسوس می گردند و از سوالات خویش پشیمان گشته متضرر می گردند .  

تفسیر آسان آیه (68) سوره بقره

ترجمه آیه (68) سوره بقره

 

 قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنَا مَا هِیَ قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لا فَارِضٌ وَلا بِکْرٌ عَوَانٌ بَیْنَ ذَلِکَ فَافْعَلُوا مَا تُؤْمَرُونَ (68)

 

ترجمه : (قوم موسی خطاب به او) گفتند: ازپروردگارت برای ما بخواه که برای ما بیان بدار (که از نظر عمر وسِن) این چه نوع گاوی است (موسی) گفت : همانا او می گوید : همانا این گاوماده ای است که نه پیراست و نه جوان (بلکه) یک گاوی است در میان این (دو) پس آنچه به شما دستور داده می شود را انجام دهید .


 

تفسیر آسان آیه (68) سوره بقره

 

(قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ) این نوع سخن گفتن واقعا عجیب است که قوم یهود؛ الله متعال را به موسی علیه السلام نسبت داده و گفته اند (از پروردگار خویش برای ما بخواه) وبه خود نسبت نداده اند و نگفتند (ازپروردگار ما برای ما بخواه) ؛ شاید این نوع جملات از عدم رسوخ در توحید و وجود رسوبات گوساله پرستی در دلهای آنها باشد .

 

(یُبَیِّنْ لَنَا مَا هِیَ) در اینجا هدف از بیان همان بیان سن و سال گاو مراد است که آیا گاو جوانی باید ذبح شود و یا گاو پیری و یا اینکه گاو میان سالی باید باشد.


(قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لا فَارِضٌ وَلا بِکْرٌ عَوَانٌ بَیْنَ ذَلِکَ) این جواب و پاسخ سوال یهودیان بود که گاو نباید پیر و نه باید جوان  باشد بلکه باید یک گاو میانسالی باشد .


(فَافْعَلُوا مَا تُؤْمَرُونَ) این جمله اشاره می کند که ای یهودیان دیگر سوال های بی جا نکنید و ادامه ندهید به آنچه به شما دستور داده شده عمل کنید ورنه هر چه سوال بیشتر شود جریان بر شما مشکل تر خواهد شد و کارتان بدرازا خواهد کشید ، که بالآخره همانطوری هم شد آنها باربار سوال نمودند و جریان بدراز کشید تا در آخر با سختی توانستند که گاو مورد نظر را پیدا نموده و ذبح نمایند و مشکلشان را حل کنند.

تفسیر آسان (67) سوره بقره

ترجمه آیه (67) سوره بقره

 

 وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُواً قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنْ الْجَاهِلِینَ (67)

 

ترجمه : و یا آور(ای محمد) زمانی را که موسی به قومش گفت : همانا الله به شما دستور می دهد که گاوه (ماده ای) را ذبح کنید (قوم او) گفتند: آیا ما را مسخره می گیری (موسی) گفت : پناه می برم به الله از اینکه از نادانان باشم .

 

تفسیر آسان (67) سوره بقره

 

(وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً) در زمان موسی علیه السلام قتلی رخ داده بود که مردم در باره اینکه چه کسی این فرد را کشته است دچار اختلاف شده بودند و به نزد موسی علیه السلام آمدند تا اینکه مسأله آنان را حل نموده و قاتل را مشخص کند موسی علیه السلام از الله متعال در خواست حل این جریان را خوهان می شود و الله متعال دستور می دهد که ای موسی به اینها بگو گاو ماده ای را گرفته و ذبح کنند و از گوشت آن بر بدن مقتول زده درآن او زنده خواهد شد و قاتلش را معرفی خواهد نمود . این آیه به همین جریان اشاره دارد .

اما اینکه چرا الله متعال دستور نداده تا دیگر حیوانی را بکشند و دستور داده تا گاوی را بکشند؟ شاید بتوان گفت که حکمتش این بوده که برخی از همین بنی اسرائیل روزی گوساله پرست بودند والله متعال امروزبرای حل این مسأله به آنان دستور داد تا گاوی را بگیرند و با دستان خویش ذبحش کنند و بکشند تا یقین پیدا کنند که چنین حیواناتی که ما انسانها آنها را می کشیم و در مقابل ما نمی توانند هیچ کاری را انجام دهند، نمی تواند معبود قرار گیرند و هرگز لیاقت پرستش را ندارند .

 

(قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُواً) کافر همه را بکیش خویش پندارد، از آنجایی که طبعیت قوم یهود یک طبیعت بد و ناسالم بود آنها فکر می کردند که والعیاذ بالله شاید موسی علیه السلام نیز همانند آنهاست بدین خاطر زمانی که موسی علیه السلام پیام الهی را به آنها رساند و گفت که الله متعال به شما دستور می دهد که برای حل این جریان و زنده شدن مقتول و تشخیص قاتل باید گاوماده ای را بکشید آنها به موسی علیه السلام گفتند که ما را مسخره می کنید .

این سخن قوم یهود در اصل یک توهینی به پیامبر الهی موسی علیه السلام بود ولی از آنجایی که موسی علیه السلام از طبیعت این قوم ناخلف باخبر بود در اینجا با آنها با تندی برخورد نکرد و بسیار نرم به آنها جواب مناسب داد و به آنها فهماند که این یک حکم قطعی و جدی است و در اینجا هیچ شوخی و مسخره ای در کار نیست .

(قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنْ الْجَاهِلِینَ) آری موسی علیه السلام با نرمی کامل به این قوم نفهم گفت : پناه می برم به الله از اینکه از جاهلان باشم ؛ زیرا مسخره کردن دیگران و خورد نمودن شخصیت آنان کار یک جاهل است که نه خود و نه دیگران را نمی شناسد و در حقیقت با تمسخر به دیگران توهین می کند.

در اینجا یک نکته مهم را قابل تذکر می دانم و آن اینکه هرگاه که کلمه (أَعُوذُ بِاللَّهِ) را می شنوی و یا می گوئی خوب دقت کن که در آن وقت در آنجا سه چیز وجود دارد :

1 - ذات پناه دهنده ای وجود دارد ؛ که از هر ذات دیگری با قدرت تر است و توان پناه دادن در مقابل هر چیز و هر کس را دارد و آن ذات فقط و فقط الله متعال است و بس .

2 - ذات پناه برنده ای وجود دارد ؛ که خود ضعیف و ناتوان است و چون توان مقابله با آن چیز و یا آن کس را ندارد به ذات دیگری پناه می برد تا در این مرحله ضعف او را یاری کند و این ضعیف تو گوینده و یا هرکس دیگری است که می گوید (أَعُوذُ بِاللَّهِ) .

3- چیزی و یا کسی که از او به الله پناه برده می شود وجود دارد و آن چیز و کس باید شرور و بد باشد .

در این آیه پناه دهنده الله متعال است و پناه برنده موسی علیه السلام است و آنچه از شر او موسی علیه السلام به الله متعال پناه برده است تمسخر نمودن است که یک نوع جهالت و کار بد است .


حالا با این سه مطلب بالا به جمله (أعوذ بالله من الشیطان الرجیم ) فکر کن آن وقت است که پی به توان الله متعال و ضعف خویشتن و شرور شیطان خواهی برد .

نکته دیگری که از این قسمت آیه می شود فهمید این است که هرگز پیامبران الهی کارجاهلان را انجام نمی دهند .

تفسیر آسان آیه (65) و (66) سوره بقره

ترجمه آیه (65) و (66) سوره بقره

 

وَلَقَدْ عَلِمْتُمْ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِینَ (65)


ترجمه : وبطور قطع (حال) کسانى را از شما که در روز شنبه (از دستور الهی) تجاوز کردند را دانستید ،سپس ما به آنها گفتیم که بوزینه هاى خوار و ذلیل باشید .


فَجَعَلْنَاهَا نَکَالاً لِمَا بَیْنَ یَدَیْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ (66)


ترجمه : سپس ما این جریان را مجازات ودرس عبرتی برای کسانی درزمانشان و کسانی که بعد از آنها می آیند و هم پند و اندرزی برای پرهیزگاران گرداندیم .


 

تفسیر آسان آیه (65) و (66) سوره بقره

 

(وَلَقَدْ عَلِمْتُمْ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ) این آیه یهودیان زمان رسول الله صلی الله علیه و سلم و هر زمان دیگر را مورد خطاب قرار داده و جریانی که برای آباء و اجداد آنان اتفاق افتاده است را متذکر می شود تا اینکه درست عبرت گرفته و همانند آنان با قوانین مخالفت واز دستورات الهی نافرمانی ننمایند ؛ آری جریان از این قرار است که گروهی از بنی اسرائیل در روستایی ساحلی زندگی می کردند که از شکار روز شنبه ممانعت شده بودند ولی آنها این قانون الهی را شکستند و الله متعال آنان را گرفتار عذاب الهی نمود .

 

 (فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِینَ) آری بعد از مخالفت الله متعال آنان را بوزینه های خوار و ذلیل گرداند ، آری این قسمت آیه هشدار بس بزرگی است برای خلاف کاران و گنه کاران است که نباید آنها خویش را از گرفت الهی در امان بدانند زیرا هر لحظه احتمال دارد که الله متعال هر گنه کار و خلاف کاری را در همین دنیا گرفتار عذاب نماید .

 

(فَجَعَلْنَاهَا نَکَالاً لِمَا بَیْنَ یَدَیْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ) آری در این عذاب چند حکمت بوده است :

1 - مجازات و نابودی برای این خلاف کاران قانون شکن بوده است .

2 - درس عبرتی برای سایرمردم اهل زمان آنها بوده است .

3 - درس عبرتی برای هرکسی که تا قیامت از جریان آنها آگاه و با خبر شود می باشد .

4 - پند و اندرزی برای پرهیزگاران است ، زیرا انسانهای نیک زمانی که داستانهای گرفت و عذاب الهی بر گنه کاران را می خواند به اعمال نیک تشویق تر می شوند و از گناهان بیشتر متنفر شده ودوری می کنند.

تفسیر آسان آیه (63) و (64) سوره بقره

ترجمه آیه (63) و (64) سوره بقره

 

وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَکُمْ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْکُرُوا مَا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (63)


ترجمه : ویاد آورید (ای یهودیان) زمانی را که ما کوه طور را بربالای (سر) شما بالا بردیم (و به شما گفتیم) آنچه را که ما به شما داده ایم با قوت بگیرید و یاد نمایید آنچه را که در آن است تا اینکه پرهیزگار گردید .

 

ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ فَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لَکُنتُمْ مِنْ الْخَاسِرِینَ (64)


ترجمه : (آن وقت قبول نمودید ولی) بعد از آن (به این تعهدتان) پشت گردانیدید و اگر فضل الله و رحمتش برشما نبودی قطعا شما از زیانکاران گشته بودید .


 

تفسیر آسان آیه (63) و (64) سوره بقره

 

(وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَکُمْ الطُّورَ) این قسمت آیه بیانگر یک اتفاق تاریخی است که در زمان موسی علیه السلام اتفاق افتاده است و آن اینکه بعد از این که تورات بر موسی علیه السلام نازل شد و موسی علیه السلام آن را بر قومش خواند و ارائه نمود برخی از آنان آماده پذیرش آن نشدند ،الله متعال برای ترساندن آنها و تهدید نمودن آنها کوه طور را بلند نموده و بر بالای سر آنان نگه داشت و به آنان دستور داد که باید تورات را پذیرفته و به دستورات آن عمل کنند و اگر از پذیرش آن سر باز زنند این کوه برآنان سقوط خواهد نمود و همه هلاک خواهند شد ،آنان از ترس گفتند که ما تورات را پذیرفته و بدان عمل خواهیم نمود .

آری برخی از انسانها بنا برطبیعت نادرستی که دارند اینگونه اند؛ تا اینکه زوری را نبینند آماده پذیرش حق نمی گردند و همین که زور را دیدند آماده می شوند و لو از ته دل نباشد و ظاهری هم که شده حق را بپذیرند .

آری در این اتفاق یک معجزه ای برای موسی علیه السلام و اظهار قدرتی برای الله متعال و ذلتی برای قوم بنی اسرائیل بود .


(خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْکُرُوا مَا فِیهِ) این دستور الله متعال بعد از بالا بردن کوه بر بنی اسرائیل بود و در این دستور دو حکم است :

1 - یک اینکه باید با قوت و قدرت و به نیت عمل نمودن تورات را قبول نموده و بگیرند.

2 - بعد از گرفتن آن را مطالعه نموده و از دستورات آن پند گرفته و دستورات آن را به باد فراموشی نسپاردند و به همه آنها جامه عمل بپوشانند.

 

(لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ) این جمله بیان گر این است که عمل به کتب الهی باعث پرهیزگاری می گردد لذا امروزه هرکس که پرهیزگاری می خواهد باید به قرآن مجید که آخرین کتاب الهی در دنیا می باشد و در آن هیچ تغییر و تحریفی ایجاد نشده عمل کند تا پرهیزگار گردد و هرکس پرهیزگاری را در غیر دستورات قرآن مجید و در غیرتفسیرآن که همان احادیث صحیح نبوی باشد می گردد او دیوانه ای است که در خشکی دنبال شکار ماهی است و با این کارش او عمرش را ضایع نموده و هرگز به پرهیزگاری نخواهد رسید که هیچ بلکه روز بروز گمراه تر و از حق دور تر گشته و در دریای گناهان غرق و نابود خواهد گشت . 


(ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ) این جمله بیانگر طبیعت حق ستیز یهود را می رساند زیرا آنها با وجود دیدن کوه بالای سر و قبول نمودن تورات در آن حالت بازهم بعد ها آن عهد و آن حالت را فراموش نموده و با دستورات تورات مخالفت نموده و کتاب الله را پشت سر انداخته و بدان عمل ننمودند .

 

(فَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لَکُنتُمْ مِنْ الْخَاسِرِینَ) یهودیان با فراموش نمودن عهد و پشت سر انداختن تورات مستحق عذاب و گرفت الهی بودند ولی فضل و کرم الهی شامل حال آنها شده و الله متعال آنان را از خسارت و زیانکاری نجات داد .

آری اگر لطف و رحمت الهی شامل حال ما انسانها نگردد؛ بنا بر گناهان و اشتباهاتی که از ما انسانها سر می زند بسیاری از ما انسانها مستحق گرفت و عذاب می گردند ولی این رحمت زیاد الله متعال است که شامل حال انسانها ی گنه کار و خلاف کار شده و در بسیاری از مواقع بنا بر لطف و رحمت الهی از گرفت و عذاب الهی نجات می یابند .

تفسیرآسان آیه (62) سوره بقره

ترجمه آیه (62) سوره بقره

 

 إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ (62)

 

ترجمه : همانا کسانی که ایمان آورده اند و کسانی که یهود و نصرانی گشتند و(همچنین) بی دینان؛ هرکسی که (از آنان) ایمان به الله و روز آخرت آورد و کار نیک انجام دهد ، پس اجر (و ثواب) آنها برایشان در نزد پروردگارشان موجود است و نه برآنان ترسی است و نه هم آنها ناراحت و اندوهگین می گردند .


 

تفسیرآسان آیه (62) سوره بقره

 

(إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا) هدف از این قسمت آیه مسلمانان و پیروان قرآن و امتیان محمد صلی الله علیه و آله وسلم می باشد.


(وَالَّذِینَ هَادُوا) هدف از این قسمت آیه یهودیان و پیروان تورات و امتیان موسی علیه السلام می باشد.


(وَالنَّصَارَى) هدف از این قسمت آیه نصرانی ها و پیروان انجیل و امتیان عیسی علیه السلام می باشد.


(وَالصَّابِئِینَ) هدف از این قسمت آیه بی دین هاست که در حقیقت پیرو هیچ کتاب آسمانی و هیچ پیامبری نبودند.


(مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحاً) این قسمت آیه در حقیقت اختلاف این گروه ها را حل نموده است زیرا هر یک از مسلمانان ، یهودیان، نصرانی ها و عرب های بی دین مدعی بودند که حق اند و فقط آنها اند که از عذاب الهی نجات می یابند ، الله متعال در اینجا فیصله نموده که حق کسی است که ایمان به الله و ایمان به آخرتش درست باشد و کردار و اعمال نیک انجام دهد، این سه صفت واین سه عمل فقط و فقط در مسلمانان و پیروان محمد صلی الله علیه و آله وسلم وجود دارد، زیرا جریان ایمان به الله یهودیان و نصرانی ها  و بی دین ها ناقص بوده است زیرا یهودیان خودشان را فرزندان الله می دانستند و عزیر را فرزند الله می دانستند و نصرانی ها عیسی علیه السلام را الله و یا فرزند الله می دانستند و بی دین ها که جریانشان مشخص است که دین و عقیده ای درستی نسبت به الله نداشتند ، واعتقاد به آخرت یهودیان و نصرانی ها و بی دین ها درست نبوده است زیرا یهودیان و نصرانی ها آخرت را مخصوص خودشان می دانستند وبنا بر افکار واهی خویش آخرت را همانند دنیای فانی جای پارتی بازی می دانستند ،بی دین ها که معتقد به آخرت نبودند و اما جریان کردار نیک هر یک از یهودیان و نصرانی و بی دین ها همان کاری را نیک می دانستند که یا از پدرانشان به ارث برده بودند و یا اینکه بنا برافکار واهی و بی اساس خویش آن را نیک می دانستند، ولی این تنها مسلمانان واقعی بودند و هستند که ایمان به الله و ایمان به آخرت آنها؛ همان گونه که در کتب الهی بالأخص آخرین کتاب الله قرآن مجید آمده می باشد و کارهایی را انجام می دهند که الله متعال و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آنها را نیک دانسته اند و از افکار و عقاید پدران و یا از خواهشات و هوای نفس خویش پیروی نمی کنند، بلکه در انجام کارهای دینی خودشان را ملزم به کتاب الله و سنّت صحیح می دانند و حتی در امور دنیوی خویش نیزهرگز کاری را انجام نمی دهند که با آیات قرآنی و یا احادیث صحیح نبوی مخالفتی داشته باشد .

آری اگر یهودیان و نصرانی ها و بی دین ها هم بیایند ایمان واقعی و کامل به الله و روز آخرت آورده و خرافت خویش را نسبت به این جریان اصلاح نمایند و به کردار و اعمال صالح و نیک واقعی جامه عمل بپوشانند در آن وقت است که آنان نیز مسلمان واقعی می گردند و یهودی و نصرانی و بی دین نمی مانند و آن وقت است که آنان نیز کامیاب می گردند  .


(فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ) در این قسمت از آیه پاداش کسانی ذکر شده که ایمان به الله و روز قیامت و کردار نیک دارند و در اینجا درسه پاداش ذکر شده است:


1 - اجر و ثواب این اعمال در نزد الله موجود است که فردای قیامت به آنان داده خواهد شد.

2 - از آمدن قیامت بر این نوع افراد ترس و هراسی نخواهد بود .

3 - در روز قیامت نیزهیچ ناراحتی و اندوهی دامنگیرآنها نخواهند شد .

تفسیرآسان آیه (61) سوره بقره

ترجمه آیه (61) سوره بقره


 

وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَى بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَکُمْ مَا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمْ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنْ اللَّهِ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُوا یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذَلِکَ بِمَا عَصَوْا وَکَانُوا یَعْتَدُونَ (61)

 

ترجمه : ویاد بیاورید(ای یهودیان) زمانی که شما گفتید: ما هر گز نمی توانیم بر یک خوراک صبر نماییم پس برای ما از پروردگارت بخواه که برای ما از آنچه زمین می رویاند بیرون نماید از (قبیل) سبزیجات آن و خیار کج آن و سیرآن و عدس آن و پیاز آن، (موسی) گفت : آیا شما درخواست تبدیل و عوض نمودن چیزپستی را با چیزی می نمایید که آن بهترین است (پس) به شهری فرود آیید همانا برایتان است آنچه را که شما درخواست نموده اید و بر آنان (ی که چنین درخواستی نمودند) ذلت ومسکینی زده شده است و (آنها) به خشم الله بازگشتند و این بدین خاطراست که بودند آنها به آیات الله کفر می ورزیدند و پیامبران را به ناحق می کشتند و این بدان سبب است که نافرمانی نموده و بودند که (از حدود الهی) تجاوز می کردند .


 

تفسیرآسان آیه (61) سوره بقره

 

(وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ) مراد از (طَعَامٍ وَاحِدٍ) در این آیه همان (ترنجبین و گوشت بلدرچین) است که الله متعال به یهودیان داده بود، آنها از یک نواختی غذا خسته شده بودند لذا درخواست تعویض و تبدیل نمودن آن را نمودند.


(فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ) این اگر به این جمله خوب دقت شود ناپاکی و کج فکری و عقیدتی قوم یهود خوب فهمیده می شود؛ زیرا آنها نمی گویند: که از (پروردگارما برای ما بخواه) بلکه به موسی علیه السلام می گویند (از پروردگار خویش برای ما بخواه)؛ گویا والعیاذ بالله پرودگارآنها با پرودگار موسی علیه السلام فرق دارد و یکی نیست! .

 

(یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا) سبزیجات چیزی بود که یهودیان زمان موسی علیه السلام خواهانش بودند، ولی غافل از اینکه این یک درخواست نامناسبی است، زیرا ترنجبین و گوشت بلدرچین مفت و بدون زحمت به آنها می رسید ولی برای این نوع سبزیجات باید زحمت بکشند و کشاورزی کنند ؛ آری این عادت افراد جاهل و ناشکر می باشد که قدرنعمتهای که به آسانی و مفت به دست آنان می رسد را نمی دانند و به بهانه های واهی و بنا بردرخواست های غیر حکیمانه آنها را از دست می دهند .

 

(قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَى بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ) آری گاهی بنا بر علل مختلفی تمام افراد یک ملت هم یک چیز را نمی فهمند و یا اینکه خودشان را بنافهمی می زنند و این رهبر آن ملت است که می تواند در چنین مواقعی ملتش را خوب راهنمائی کند؛ زمانی که یهودیان این درخواست تبدیلی ترنجبین و گوشت بلدرچین را با سبزیجات  و حبوبات نمودند موسی علیه السلام آنها را نصیحت نموده و خطاب به آنها گفت : این کار را نکنید و بهترین چیز را بخاطر به دست آوردند چیزهای کم ارزش از دست ندهید، ولی آنها به سخن موسی علیه السلام گوش ندادند و بر درخواست خویش پافشاری نمودند، آری؛ آن رهبری همیشه در رنج است که ملت نفهمی همانند یهود داشته باشد، لذا این یهودیان نفهم و جاهل حرف خیرخواهانه پیامبرشان را نگرفتند و بر درخواست غیرحکیمانه خویش اصرار نمودند تا اینکه آن نعمت الهی را به دست آوردند .

 

(اهْبِطُوا مِصْراً) دراینجا مراد از (مِصْراً) کشور امروزه (مصر) مراد نیست و نه هم شهر خاصی مراد است ، بلکه مراد از آن شهری از شهرهاست ، الله متعال به یهودیان دستور داد که از آن بیابان رفته و به شهری از شهرها داخل گردند تا بتوانند در آنجا کشاورزی نموده واز سبزیجات و حبوبات درخواستی بهرمند شوند .


(فَإِنَّ لَکُمْ مَا سَأَلْتُمْ) بعد ازاین که قوم موسی علیه السلام نصیحت موسی علیه السلام را نپذیرفتند و بر درخواست غیر حکیمانه خویش اصرار نمودند الله متعال درخواست آنان را پذیرفت و گفت در شهری از شهرها رفته تا بدانچه می خواهید دست یابید .


(وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمْ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنْ اللَّهِ) آری بنا براین درخواست نادرست و ناشکری نعمت ترنجبین و گوشت بلدرچین و بنا برگناهان زیادی که یهودیان مرتکب شده بودند گرفتار چند عذاب الهی شدند :

1 - نعمت زیبای (ترنجبین و گوشت بلدرچین) را که مفت و بدون زحمت برایشان می آمد از دست دادند .

2 - گرفتار زحمت کشاورزی برای به دست آوردن سبزیجات و حبوبات گشتند.

3- گرفتار خواری و ذلت شدند .

4- گرفتار مسکینی و فقیری شدند .

5-  رحمت و محبت الهی را از دست داده و گرفتار خشم و غضب الهی گشتند .

آری این است نتیجه ناشکری و پیروی از خواهشات نفسانی و این است عواقب مخالفت با دستورات پیامبران الهی .

 

(ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُوا یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ) در اینجا الله متعال علت اصلی اینکه یهودیان دارای این طبعیت ناسازگار بودند را بیان می دارد که همانا علت اصلی کفر نمودن به آیات الهی بود که همین باعث گناهان و نافرمانی ها و کشتن پیامبران الهی می شد .

آری کفر به آیات الهی و کشتن پیامبران علیهم السلام که داعیان واقعی دین الهی بودند از عادتهای زشت یهودیان بود.


(ذَلِکَ بِمَا عَصَوْا وَکَانُوا یَعْتَدُونَ) نافرمانی و تجاوز از حدود شریعت دو عادت زشت دیگری از عادات یهودیان بوده که متأسفانه بسیاری از مسلمانان بدان گرفتار شده اند دانسته و یا ندانسته نافرمانی الله و رسول نموده و حدود شرعی را زیر پا می گذارند ، از الله متعال خواهانم که تمام مسلمانان جهان را از نافرمانی و شکست حدود الهی نجات دهد .

تفسیرآسان آیه (60) سوره بقره

ترجمه آیه (60) سوره بقره

 

وَإِذْ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْحَجَرَ فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْناً قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ کُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلا تَعْثَوْا فِی الأَرْضِ مُفْسِدِینَ (60)


ترجمه : و (ای یهودیان) بیاد آورید زمانی که موسی برای قومش (از الله متعال) درخواست آب نمود سپس ما به (موسی) گفتیم با عصایت به سنگ بزن (بعد ازاین) از آن (سنگ) دوازده چشمه فواره زده بیرون شد و هر(گروهی ) از مردم جای نوشیدن و آبشخور خودشان را می دانستند ، (و به آنها گفتیم) از روزی الله بخورید و بیاشامید و در زمین (از جمله) مفسدان نگردید .


 

تفسیرآسان آیه (60) سوره بقره

 

(وَإِذْ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ) زمانی موسی علیه السلام با قومش در صحرای تیه بودند و نیاز به آب پیدا نمودند آن وقت بود که موسی علیه السلام از الله متعال برای قومش در خواست آب نمود و الله متعال دعا و درخواست موسی علیه السلام را پذیرفت ودر این صحرای بی آب به آنان آب که مایه حیات است را عنایت نمود .

 

(فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْحَجَرَ) الله متعال چون خواست به قوم بنی اسرائیل آب بدهد ، خواست تؤام با دادن آب معجزه ای نیز برای موسی علیه السلام عنایت نماید تا با این طریق هم تأییدی از جانب الله متعال برای موسی علیه السلام وهم دلگرمی برای قوم بنی اسرائیل باشد ، این بود که الله متعال به موسی علیه السلام دستور داد که با عصایش به سنگ بزند تا این معجزه بیرون شدن دوازده چشمه آب از سنگ نمایان شده و قوم بنی اسرائیل نیز از آب بهرمند شوند .

 

(فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْناً) از آنجایی که قوم بنی اسرائیل دوازه طائفه بودند الله متعال از این سنگی که موسی علیه السلام با عصایش برآن زد دوازده چشمه آب بیرون نمود .

زیرا اگر یک چشمه آب بیرون می آمد ای چه بسا بنا بر تعداد زیاد بنی اسرائیل و کم بود محل برداشت آب باعث در گیری و ایجاد اختلافات زیادی می شد این بود که الله مهربان لطف نمود و برای هر طائفه و گروهی یک چشمه جوشاند و از سنگ بیرون نمود .


(قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ) بعد از بیرون شدن دوازده چشمه؛  آنها را موسی علیه السلام در میان آن دوازده طائفه بنی اسرائیل تقسیم نمود تا هر گروه و طائفه ای آبشخور و محل آب و چشمه نوشیدنی خویش را بشناسند و از همانجا آب بردارند تا هیچ طائفه و گروهی مزاحم طائفه و گروه دیگری نگردد و هیچ اختلاف و درگیری بدین سبب اتفاق نیفتد.

 

 (کُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ) آری تمام خوراکیها و نوشیدنیها دنیا همه و همه رزق و روزیهای اند که الله متعال به بندگان خویش عنایت می نماید ، و در اینجا؛ این اجازه الله متعال به خورد و نوش برای بنی اسرائیل دلیل دیگری بر لطف و مرحمت الله متعال است که الله مهربان بنی اسرائیل را مکلف ننمودند که هر طائفه و گروهی برای خودش چاه آبی را حفر کند، الله متعال بدون هیچ زحمتی برای آنان دوازده چشمه آب عنایت نمود و سپس به آنها گفت حالا بدون هیچ زحمتی که کشیده باشید با لطف و مرحمت من؛ از روزی که من به شما عنایت نمودم بخورید و بیاشامید .


(وَلا تَعْثَوْا فِی الأَرْضِ مُفْسِدِینَ) فساد و تباهی خواه معنوی باشد همانند شرک و کفر و خرافات و خواه ظاهری و محسوسی باشد همانند تخریب کاری همه و همه در نزد الله متعال منفور است و الله متعال فساد و فساد کاران را دوست نمی دارد و از هر نوع اعمال فساد و تباهی و تخریب کاری ممانعت می نماید و به بندگانش دستور می دهد که فساد و تباهی نکنند زیرا او مفسدان را دوست نمی دارد.

تفسیرآسان آیه (58) و (59) سوره بقره

ترجمه (58) و (59) سوره بقره

 

وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْیَةَ فَکُلُوا مِنْهَا حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّداً وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطَایَاکُمْ وَسَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ (58)


ترجمه : و(ای یهودیان) بیاد آورید زمانی را که ما به شما گفتیم به این روستا داخل گردید و ازهر کجای آن گوارا بخورید و از دروازه (آن روستا) سجده کنان وارده شده و بگویید (گناهان ما را کم کن) و بریزان ، ما برایتان گناهانتان را می آمرزیم و ما به (اجر و ثواب) نیکوکاران اضافه خواهیم نمود.


 فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنْ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ (59)


ترجمه : سپس عوض و تبدیل نمودند آنانی که ظلم نموده اند سخنی غیر از آنچه به آنان گفته شده بود ، پس ما بر کسانی که ظلم نمودند عذابی را از آسمان فرستادیم بنا برآنچه که بودند از اطاعت و فرمانبرداری الله بیرون می رفتند.


 

تفسیرآسان آیه (58) و (59) سوره بقره

 

(وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْیَةَ) یهودیان زمانی که از مصر بیرون رفته و از فرعون نجات یافتند؛ الله متعال به آنان دستورداد تا برای جهاد به سرزمین مقدس (بیت المقدس) بروند ولی آنها گفتند که ما نمی توانیم برای جهاد به آنجا برویم و با ساکنان آنجا مقابله و جهاد کنیم لذا الله متعال بنا بر این نافرمانی؛ آنها را سالیان دراز در صحرا و بیان سرگردان نمود تا اینکه بعدها الله متعال برای باردوم به آنها دستور داد که به این سرزمین داخل شوند و از محصولات آنجا گوار بخورند ، و این آیه به همین جریان دوم اشاره دارد ومراد از این روستا همان (بیت المقدس) می باشد .


(فَکُلُوا مِنْهَا حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَداً) آری لطف الله متعال را بنگرید که به این قوم نافرمان چگونه لطف نموده و به آنها می گوید وارد این روستا شده و از هرکجای آن که می خواهید از نعمتهای الهی گوار بخورید.

آری وقتی که انسان داستانها و اتفاقات قوم یهود و لطف و مهربانی الله متعال را نسبت به این قوم بی خرد می خواند ؛ هم از طبیعت بد قوم یهود تعجب می کند و هم از لطف و مهربانی الله متعال نسبت به قوم ناشکر شگفت زده می شود .


(وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّداً) در زمان قدیم برای بالا بردن امنیت شهرها و روستاها در اطراف آنها دیوار می کشیدند و برای آنها دربهای وردی می گذاشتند ، بهمین خاطر الله متعال فرمودند : هرگاه از درب این روستا وارد شدید سجده نموده وارد شوید ، تا این سجده شما بیانگر تواضع و فروتنی شما نسبت به این احسان الله متعال باشد زیرا این همان محله ای است که قبلا از ترس دشمن نمی توانستید وارد آن شوید ولی امروز بدون جنگ و با لطف الله مهربان کسی مانع شما نمی شود و شما راحت و بدون هیچ زحمتی وارد می شوید، لذا شکرانه این عمل این است که سجده کنان و با تواضع و فروتنی وارد شوید و از الله متعال طلب آمرزش نمایید  .


(وَقُولُوا حِطَّةٌ) و بگویید گناهان ما را بریزان و کم کن و این بخاطر این بود که یهودیان نافرمانی ها زیادی مرتکب شده بودند و بالأخص برای دخول این روستا به جهاد نرفته و نافرمانی نموده بودند برای اینکه از آن گناهان پاک شده و بی گناه وارد این محله مقدس شوند الله متعال به آنان این دستور داده بودند .


(نَغْفِرْ لَکُمْ خَطَایَاکُمْ) الله متعال به آنان وعده بخشش داد، و از این چه احسان و نیکی بالاتر؛ که الله متعال به بندگان گنه کارخویش راه بخشش را نشان داده و آنها را تشویق می کند که شما یک سجده نموده و بگویید که گناهان ما را ببخش ، آن وقت است که من تمام گناهانتان را می بخشیم .


(وَسَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ) آری الله متعال آنقدر زیاد نسبت به بندگانش لطف و مرحمت و احسان دارد که همیشه بندگانش را تشویق به توبه می کند و در مقابل انجام اعمال نیک چندین برابراضافه تر به آنها اجر و ثواب می دهد، حتی در برخ مواقع ده برابر تا هفتصد برابر و یا بیشتر از آن به بندگانش اجر و ثواب عنایت می کند.


(فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ) این قسمت آیه بیانگر طبیعت فاسد و اخلاق بد یهودیان می باشد زیرا آنان سخنی که الله متعال به آنها گفته بود را عوض نموده و یک سخن من درآوردی را بیان نمودند ، الله متعال به آن گفته بود که بگویند(حِطَّةٌ) یعنی گناهان ما را کم کن و بریزان ولی آنها گفتند(حَبَّةٌ فِی شَعَرَةٍ) یعنی : دانه ای در جوئی . یک جمله بی معنی را برای تمسخر و نافرمانی و تبدیل کلام و دستور الهی گفتند .

تبدیل حکم و دستور الهی یکی از عادتهای شوم یهودیان است که متأسفانه بسیاری از مسلمانان و عالم نماها نیز گرفتار این بیماری شده اند، ولی از آنجایی که الفاظ قرآن از جانب الله متعال محفوظ شده است ،و هرگز کسی نمی تواند در آنها تحریف و تبدیلی ایجاد کند ، بسیاری از عالم نماها بنا بر عللی که هیچ توجیح شرعی ندارند ؛ معانی و مفاهیم کلام الهی را تبدیل و عوض می کنند و قرآن را غلط ترجمه و اشتباه تفسیر می کنند ، این عادت شوم یهودیان است که این عالم نماها گرفتارآن شده اند ، الله متعال ما را از این کردار زشت و ناپسند یهودیان و این عالم نماها محفوظ نگه دارد .


(فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنْ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ) این قسمت آیه بیانگر این است که الله متعال آن دسته از یهودیانی که گفته الله متعال را عوض نموده بودند گرفتار عذاب آسمانی نموده است و این عذاب بخاطر فسق و بیرون رفتن از طاعت و فرمانبرداری الله متعال بوده است .

آری افراد نافرمان و گنه کار باید اینکه نکته را خوب بدانند که اگر از گناه و نافرمانی دست نکشند، هر لحظه امکان است که الله متعال نسبت به آنان خشم گرفته و عذاب خویش را بر آنها سرازیرکند، آن وقت است که پشیمانی سودی ندارد و توبه قبول نمی شود و فرد گنه کار با هزاران آه و افسوس با یک کوله بار سنگینی از گناه راهی دیار باقی می گردد.