۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

ترجمه جامع الترمذی ،حدیث 107 تا 112

بَابٌ فِی الوُضُوءِ بَعْدَ الغُسْلِ

بحثی که در باره وضوی بعد از غسل آمده است.


107 - (صحیح) حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ مُوسَى قَالَ: حَدَّثَنَا شَرِیکٌ، عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ، عَنْ الأَسْوَدِ، عَنْ عَائِشَةَ، «أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ لَا یَتَوَضَّأُ بَعْدَ الغُسْلِ».

ترجمه: عایشه رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بعد از غسل وضو نمی گرفتند.


بَابُ مَا جَاءَ إِذَا التَقَى الخِتَانَانِ وَجَبَ الغُسْلُ

بحث آنچه (در حدیث) آمده که چون دو ختنه گاه (مرد و زن) با هم برخورد نمودند، غسل واجب گشته است.

 

108 - (صحیح) حَدَّثَنَا أَبُو مُوسَى مُحَمَّدُ بْنُ المُثَنَّى قَالَ: حَدَّثَنَا الوَلِیدُ بْنُ مُسْلِمٍ، عَنْ الأَوْزَاعِیِّ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ القَاسِمِ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: «إِذَا جَاوَزَالخِتَانُ الخِتَانَ وَجَبَ الغُسْلُ، فَعَلْتُهُ أَنَا وَرَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَاغْتَسَلْنَا».

ترجمه: عایشه رضی الله عنه فرمودند: چون ختنه گاه (مرد) از ختنه گاه (زن) گذر نمود غسل واجب گشته است،(گرچه مرد و زن انزال نگردند)، من و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم چنین نموده و سپس غسل کردیم.


109 - (صحیح لغیره) حَدَّثَنَا هَنَّادٌ قَالَ: حَدَّثَنَا وَکِیعٌ، عَنْ سُفْیَانَ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ زَیْدٍ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ المُسَیِّبِ، عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «إِذَا جَاوَزَ الخِتَانُ الخِتَانَ وَجَبَ الغُسْلُ».

ترجمه: عایشه رضی الله عنها فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: چون ختنه گاه (مرد) از ختنه گاه (زن) گذر نمود غسل (بر زن و مرد) واجب گشته است.


بَابُ مَا جَاءَ أَنَّ المَاءَ مِنَ المَاءِ

بحث آنچه آمده که آب (غسل برخود ریختن) از(آمدن) آب (منی) واجب می گردد.


110 - (صحیح) حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَنِیعٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ المُبَارَکِ قَالَ: حَدَّثَنَا  یُونُسُ بْنُ یَزِیدَ، عَنْ الزُّهْرِیِّ، عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ، عَنْ أُبَیِّ بْنِ کَعْبٍ، قَالَ: «إِنَّمَا کَانَ المَاءُ مِنَ المَاءِ رُخْصَةً فِی أَوَّلِ الإِسْلَامِ، ثُمَّ نُهِیَ عَنْهَا».

ترجمه: ابی بن کعب رضی الله عنه فرمودند: همانا اینکه (ریختن) آب (غسل بر خود و غسل کردن) از (آمدن) آب (منی) واجب می گشته رخصتی در اول اسلام بوده و بعدا از این کار ممانعت شده (و این کار منسوخ گشته) است.


111 - (صحیح) حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَنِیعٍ قَالَ: حَدَّثَنَا ابْنُ المُبَارَکِ قَالَ: أَخْبَرَنَا مَعْمَرٌ، عَنِ الزُّهْرِیِّ بِهَذَا الإِسْنَادِ مِثْلَهُ.


112 - (صحیح، بجز: فِی الِاحْتِلَامِ) حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ حُجْرٍ قَالَ: أَخْبَرَنَا شَرِیکٌ، عَنْ أَبِی الجَحَّافِ، عَنْ عِکْرِمَةَ، عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: «إِنَّمَا المَاءُ مِنَ المَاءِ فِی الِاحْتِلَامِ».

ترجمه: ابن عباس رضی الله عنه فرمودند: همانا اینکه (ریختن) آب (غسل بر خود و غسل کردن) از (آمدن) آب (منی) واجب می گردد درباره خواب دیدند و آب منی به هنگام خواب آمدن است.

ترجمه جامع الترمذی ،حدیث 103 تا 106

بَابُ مَا جَاءَ فِی الغُسْلِ مِنَ الجَنَابَةِ

بحث آنچه در باره غسل جنابت (در حدیث) آمده است


103 - (صحیح) حَدَّثَنَا هَنَّادٌ قَالَ: حَدَّثَنَا وَکِیعٌ، عَنْ الأَعْمَشِ، عَنْ سَالِمِ بْنِ أَبِی الجَعْدِ،عَنْ کُرَیْبٍ، عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ، عَنْ خَالَتِهِ مَیْمُونَةَ، قَالَتْ: «وَضَعْتُ لِلنَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ غُسْلًا، فَاغْتَسَلَ مِنَ الجَنَابَةِ، فَأَکْفَأَ الإِنَاءَ بِشِمَالِهِ عَلَى یَمِینِهِ، فَغَسَلَ کَفَّیْهِ، ثُمَّ أَدْخَلَ یَدَهُ فِی الإِنَاءِ فَأَفَاضَ عَلَى فَرْجِهِ، ثُمَّ دَلَکَ بِیَدِهِ الحَائِطَ، أَوِ الأَرْضَ، ثُمَّ مَضْمَضَ وَاسْتَنْشَقَ، وَغَسَلَ وَجْهَهُ وَذِرَاعَیْهِ، ثُمَّ أَفَاضَ عَلَى رَأْسِهِ ثَلَاثًا، ثُمَّ أَفَاضَ عَلَى سَائِرِ جَسَدِهِ، ثُمَّ تَنَحَّى فَغَسَلَ رِجْلَیْهِ».

ترجمه: ابن عباس رضی الله عنه از خاله شان میمونه رضی الله عنها روایت نمودند که ایشان فرمودند: من برای پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آب غسل گذاشتم، ایشان (بدین ترتیب) از جنابت غسل نمودند، که ظرف (آب) را با دست چپشان بر دست راستشان کج نموده (وبرآن آب ریختند)، سپس (با آن آب) هر دو دستشان را تا به مچ شستند، سپس دست (راست) شان را در داخل ظرف برده (و آب گرفته) و برشرمگاهشان ریخته (و استنجا زدند) و سپس دستشان را بر دیوار و یا زمین مالیدند، سپس (دستان را شسته و) دهان و بینی (خویش) را آب کشیده و چهرهشان و دوساق دستشان را شسته و سپس بر سرشان سه مشت آب ریختند،و سپس بر سایر جسمشان آب ریخته (و خودشان را شستند)، و سپس (از مکان غسل) یک طرف رفته و دو پایشان را شستند.


104 - (صحیح) حَدَّثَنَا ابْنُ أَبِی عُمَرَ قَالَ: حَدَّثَنَا سُفْیَانُ، عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: " کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَغْتَسِلَ مِنَ الجَنَابَةِ: بَدَأَ فَغَسَلَ یَدَیْهِ قَبْلَ أَنْ یُدْخِلَهُمَا الإِنَاءَ، ثُمَّ غَسَلَ فَرْجَهُ، وَیَتَوَضَّأُ وُضُوءَهُ لِلصَّلَاةِ، ثُمَّ یُشَرِّبُ شَعْرَهُ المَاءَ، ثُمَّ یَحْثِی عَلَى رَأْسِهِ ثَلَاثَ حَثَیَاتٍ.

ترجمه: عایشه رضی الله عنها فرمودند: (عادت) رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (براین) بود که چون می خواستند غسل جنابت کنند( به دین ترتیب غسل می کردند، اول) شروع به شستن دو دستشان تا به مچ می نمودند قبل از اینکه آن دورا درون ظرف (آب) داخل نمایند، سپس شرمگاهشان را می شستند(و استنجا می زدند)، و همانند وضوی نمازشان وضو می گرفتند، سپس موهای (سر) شان را خوب سیرآب می کردند(و می شستند)، و سپس بر سرشان سه مشت آب می ریختند.


بَابُ هَلْ تَنْقُضُ المَرْأَةُ شَعْرَهَا عِنْدَ الغُسْلِ؟

بحث آیا زن موهای (سر وگیسوهای) بافته شده خودش را زمان غسل باز می کند؟


105 - (صحیح) حَدَّثَنَا ابْنُ أَبِی عُمَرَ قَالَ: حَدَّثَنَا سُفْیَانُ، عَنْ أَیُّوبَ بْنِ مُوسَى، عَنْ سَعِیدٍ المَقْبُرِیِّ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ رَافِعٍ، عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ، قَالَتْ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنِّی امْرَأَةٌ أَشُدُّ ضَفْرَ رَأْسِی، أَفَأَنْقُضُهُ لِغُسْلِ الجَنَابَةِ؟ قَالَ: «لَا إِنَّمَا یَکْفِیکِ أَنْ تَحْثِی عَلَى رَأْسِکِ ثَلَاثَ حَثَیَاتٍ مِنْ مَاءٍ، ثُمَّ تُفِیضِی عَلَى سَائِرِ جَسَدِکِ المَاءَ، فَتَطْهُرِینَ»، أَوْ قَالَ: «فَإِذَا أَنْتِ قَدْ تَطَهَّرْتِ».

ترجمه: ام سلمه رضی الله عنها فرمودند: من گفتم ای رسول الله، همانا من زنی هستم که گیسوهای (و موهای) سرم را می بافم، آیا آنها را برای غسل جنابت بازکنم؟ فرمودند: نه، همانا برایت کفایت می کند (که بعد از شستن سرت) برآن سه مشت آب بریزی، و سپس بر سایربدنت آب بریزی(و خودت را بشوئی، بدین ترتیب) تو پاک گشته ای، و یا گفتند که ناگهان تو پاک گشته ای.


بَابُ مَا جَاءَ أَنَّ تَحْتَ کُلِّ شَعْرَةٍ جَنَابَةً

بحث آنچه آمده که زیر هرموئی جنابت است.


106 - (ضعیف) حَدَّثَنَا نَصْرُ بْنُ عَلِیٍّ قَالَ: حَدَّثَنَا الحَارِثُ بْنُ وَجِیهٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا مَالِکُ بْنُ دِینَارٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِیرِینَ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «تَحْتَ کُلِّ شَعْرَةٍ جَنَابَةٌ، فَاغْسِلُوا الشَّعْرَ، وَأَنْقُوا البَشَرَ».

ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: زیرهر موئی جنابت است، پس مو را بشوئید و پوست را (با خوب شستن) صاف (و پاک) نمائید.

آیا این اثر ضعیف است؟

آیا این اثر ضعیف  است؟:

 

ﻋَﻦْ ﻣَﺎﻟِﻚِ ﺍﻟﺪَّﺍﺭِ، ﻗَﺎﻝَ : ﺃَﺻَﺎﺏَ ﺍﻟﻨَّﺎﺱَ ﻗَﺤْﻂٌ ﻓِﻲ ﺯَﻣَﻦِ ﻋُﻤَﺮَ ، ﻓَﺠَﺎﺀَ ﺭَﺟُﻞٌ ﺇِﻟَﻰ ﻗَﺒْﺮِ ﺍﻟﻨَّﺒِﻲِّ ﺻَﻠَّﻰ ﺍﻟﻠﻪُ ﻋَﻠَﻴْﻪِ ﻭَﺳَﻠَّﻢَ ﻓَﻘَﺎﻝَ : ﻳَﺎ ﺭَﺳُﻮﻝَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ، ﺍﺳْﺘَﺴْﻖِ ﻟِﺄُﻣَّﺘِﻚَ ﻓَﺈِﻧَّﻬُﻢْ ﻗَﺪْ ﻫَﻠَﻜُﻮﺍ ، ﻓَﺄَﺗَﻰ ﺍﻟﺮَّﺟُﻞَ ﻓِﻲ ﺍﻟْﻤَﻨَﺎﻡِ ﻓَﻘِﻴﻞَ ﻟَﻪُ : " ﺍﺋْﺖِ ﻋُﻤَﺮَ ﻓَﺄَﻗْﺮِﺋْﻪُ ﺍﻟﺴَّﻠَﺎﻡَ، ﻭَﺃَﺧْﺒِﺮْﻩُ ﺃَﻧَّﻜُﻢْ ﻣﺴْﻘِﻴُّﻮﻥَ ﻭَﻗُﻞْ ﻟَﻪُ : ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺍﻟْﻜَﻴْﺲُ ، ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺍﻟْﻜَﻴْﺲُ " ، ﻓَﺄَﺗَﻰ ﻋُﻤَﺮَ ﻓَﺄَﺧْﺒَﺮَﻩُ ﻓَﺒَﻜَﻰ ﻋُﻤَﺮُ ﺛُﻢَّ ﻗَﺎﻝَ : ﻳَﺎ ﺭَﺏِّ ﻟَﺎ ﺁﻟُﻮ ﺇِﻟَّﺎ ﻣَﺎ ﻋَﺠَﺰْﺕُ ﻋَﻨْﻪُ .


پاسخ: بله این اثر ضعیف است، ولی قبل از این که علت ضعف حدیث بیان شود مناسب است که ترجمه شود و سپس کتبی که آن را روایت نمودند حواله داده شود و بعد هم علت ضعف آن بیان شود، تا حقیقت این اثر ضعیف بر همه واضح گردد.

 

ترجمه این اثر ضعیف:

 

مالک الدار می گوید: مردم در زمان عمر(رضی الله عنه) گرفتار قحط سالی (و کم بارانی) شدند، مردی به نزد قبر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آمد و گفت: ای رسول الله، برای امت خود در خواست آب و باران نما زیرا آنها هلاک گشتند، (رسول الله صلی‌الله‌علیه‌ وآله ‌وسلم ) در خواب آن فرد آمد و به این مرد گفته شد: به نزد عمر برو از جانب من به او سلام برسان، و خبردار کن که به شما آب و باران داده خواهد شد، و به او بگو عاقل و زیرک باش، عاقل و زیرک باش، آن مرد به نزد عمر(رضی الله عنه ) آمد او را از این کار و خوابش خبر دار کرد، عمر رضی الله عنه به گریه افتاد و گفت: ای پروردگارا من کوتاهی نکردم مگر آنجا که عاجز و ناتوان ماندم.

 

تخریج اثر ضعیف:

 

این اثر ضعیف را اﺑﻦ ﺃﺑﻲ ﺷﻴﺒﺔ ﻓﻲ " مصنف خویش "(356/6) ‏ ﻭ امام بخاری در کتاب " ﺍﻟﺘﺎﺭﻳﺦ ﺍﻟﻜﺒﻴﺮ " ‏( 7/304 ‏) بصورت مختصر و امام بیهقی در کتاب " ﺍﻟﺪﻻﺋﻞ " ‏( 7/47 ‏) ، ﻭﺍﺑﻦ ﻋﺴﺎﻛﺮ در کتاب" ﺗﺎﺭیخ  خویش، ‏( 44/345 ‏)  از طریق ابوصالح از مالک الدار روایت نمودند.

 

علت ضعف این اثر ضعیف:

 

برای بهتر واضح شدن ضعف این اثر باید به چند نکته اشاره نمود:

 

1- این روایت ضعیف یک اثر است و گفته صحابه رضی الله عنه و یا گفته پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم نیست.

 

2- این اثر ضعیف قول یک تابعی است.

 

3- گوینده و بیان کننده این روایت مالک الدار یک راوی مجهول است.

 

4- فردی که این خواب را دیده یک فرد مبهم و نامعلوم است.

 

5- این اثر ضعیف مخالف است با روایت صحیح بخاری که عمررضی الله عنه از عباس رضی الله عنه عموی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم درخواست دعای باران می کردند، که در صحیح بخاری اینگونه آمده است:

 

عَنْ  أَنَسٍ  رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ،  أَنَّ  عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ  کَانَ إِذَا قَحَطُوا اسْتَسْقَى بِالْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَقَالَ : اللَّهُمَّ إِنَّا کُنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّنَا صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَتَسْقِینَا، وَإِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِعَمِّ نَبِیِّنَا، فَاسْقِنَا. قَالَ : فَیُسْقَوْنَ.    صحیح البخاری ( 1010، 3710 )

 

ترجمه: انس بن مالک رضی الله عنه روایت نمودند که (عادت) عمر بن خطاب رضی الله عنه برای این بود، که هرگاه مردم گرفتار قحط سالی می شدند و می خواستند دعای باران کنند از عباس بن عبد المطلب درخواست دعای باران می کردند و می گفت: یا الله همانا ما (در زمان زنده بودن رسول الله صلی‌الله‌علیه ‌وآله‌ وسلم) به پیامبر (محمد) صلی الله علیه و آله وسلم متوسل می شدیم (و از ایشان می خواستیم تا برای ما دعای باران کنند) و تو به ما آب و باران می دادی، ولی حالا (که پیامبر ما وفات نموده اند) به عموی پیامبر ما (عباس) متوسل می شویم (تا برای ما دعای باران کنند و ایشان دعا می کردند،آن وقت ، از فضل و کرم الهی ) باران داده می شدند.

اما اینکه برخی از علماء این را صحیح دانسته اند :

 

 اولا:  علماء معصوم نیستند، و هر عالم اشتباه می کند،

 

در ثانی: بر کسی که تحقیق می کند، قول افراد مهم نیست دلیل افراد مهم است،

 

ثالثا: امام منذری و هیثمی و شیخ آلبانی رحمهم الله، و برخی دیگر علماء و محققین ، مالک الدار را مجهول دانسته ، و این اثر را ضعیف و بی اعتبار دانسته اند.

وقت از جماعت مهم تر است

پرسش 


آیا اگر امام مسجدی نماز صبح با تاخیر در وقت می خواند، برای مقتدی جایز است که نمازش را در اول وقت بخواند؟

 

پاسخ: طبق احادیث صحیح تمام نمازهای بهتر است که در اول وقت خوانده شوند بجز نماز عشاء که با تأخیر خواندن آن اجر وجواب بیشتری دارد، خواندن نمازها در اول وقت از بهترین اعمال نیک است، همانگونه که در این حدیث آمده است:

 

عَنِ  ابْنِ مَسْعُودٍ  رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ،  أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ : أَیُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ ؟ قَالَ : الصَّلَاةُ لِوَقْتِهَا، وَبِرُّ الْوَالِدَیْنِ، ثُمَّ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ .

 

ترجمه: ابن مسعود رضی الله عنه روایت نمودند که مردی از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم پرسید کدام اعمال بهترین اند؟ (رسول الله صلی‌الله‌علیه‌ وآله‌ وسلم ) فرمودند: (خواندن) نماز را در اول وقت و نیکی به پدر و مادر و سپس جهاد در راه الله.

 

صحیح بخاری ( 527, 2782 ) صحیح مسلم ( 85 )

 

اما اگر امام بنا برهر علتی نمازها را از اول وقت بتأخیر انداخت، افراد می توانند نماز هایشان را بصورت فردا و تنهایی بخوانند، و بعد از آن اگر در جماعت شرکت کرند برایشان این نمازی که برای بار دوم و بهمراه جماعت می خوانند برایشان نفل محسوب می شود، و اگر هم برای بار دوم و بهمراه أمام نخواندند، آنها نماز فرض خود را خوانده اند، و فرض از گردن آنها ادا شده است، در این باره به دو حدیث زیر توجه نمایید:

 

عَنْ ابْنَ مَسْعُودٍ ، قَالَ : قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ : کَیْفَ بِکُمْ إِذَا أَتَتْ عَلَیْکُمْ أُمَرَاءُ یُصَلُّونَ الصَّلَاةَ لِغَیْرِ مِیقَاتِهَا ؟ ". قُلْتُ : فَمَا تَأْمُرُنِی إِنْ أَدْرَکَنِی ذَلِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ ؟ قَالَ : صَلِّ الصَّلَاةَ لِمِیقَاتِهَا، وَاجْعَلْ صَلَاتَکَ مَعَهُمْ  سُبْحَةً  . 

 

ترجمه: ابن مسعود رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به من گفتند: حالتان چگونه خواهد بود آنگاه بر شما امیران باشند، که نماز را بغیر وقت (اول و فضیلت) آن بخوانند؟ من گفتم: به من چه دستور می دهید ای رسول الله اگر چنین زمانی مرا دریافت؟ (رسول الله صلی‌الله‌علیه ‌وآله ‌وسلم ) فرمودند: نماز (خود) را در (اول) وقت آن بخوان، و نمازت که دو باره (اگر به) همراه آنها خواندی نفل برگردان.

 

سنن ابی داود ( 432 ) و صحیح مسلم ( 534 )

 

عَنْ  أَبِی ذَرٍّ  قَالَ : قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ :  یَا أَبَا ذَرٍّ، أُمَرَاءُ یَکُونُونَ بَعْدِی یُمِیتُونَ الصَّلَاةَ، فَصَلِّ الصَّلَاةَ لِوَقْتِهَا، فَإِنْ صُلِّیَتْ لِوَقْتِهَا کَانَتْ لَکَ نَافِلَةً، وَإِلَّا کُنْتَ قَدْ أَحْرَزْتَ صَلَاتَکَ .

 

ترجمه: ابوذر رضی الله عنه فرمودند: پیامبر صلی‌الله‌علیه ‌وآله‌ وسلم فرمودند: ای ابوذر امیرانی بعد از من خواهند آمد که آنها نماز را می کشند (یعنی به تاخیر و در آخر وقت می خوانند)، پس تو نماز (خودت) را در اول وقتش بخوان، پس اگر نماز را در اول وقتش خواندی( و سپس دو باره آن را با امام جماعت خواندی، این نمازی که با امام خواندی) برایت نفل محسوب می شود و رنه (اگر با امام برای بار دوم نخواندی) تو با خواندن تنهایی، نمازت را در یافتی (و فرضت را ادا کرده ای).

 

سنن ترمذی ( 176 ) و صحیح مسلم ( 648 )

ترجمه جامع الترمذی ،حدیث 93 تا 102

 بَابُ المَسْحِ عَلَى الخُفَّیْنِ

بحث مسح بر دو موزه


93 - (صحیح) حَدَّثَنَا هَنَّادٌ قَالَ: حَدَّثَنَا وَکِیعٌ، عَنْ الأَعْمَشِ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ هَمَّامِ بْنِ الحَارِثِ، قَالَ: بَالَ جَرِیرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، ثُمَّ «تَوَضَّأَ، وَمَسَحَ عَلَى خُفَّیْهِ»، فَقِیلَ لَهُ: أَتَفْعَلُ هَذَا؟ قَالَ: وَمَا یَمْنَعُنِی، وَقَدْ «رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَفْعَلُهُ» قَالَ إِبْرَاهِیمُ: وَکَانَ یُعْجِبُهُمْ حَدِیثُ جَرِیرٍ لِأَنَّ إِسْلَامَهُ کَانَ بَعْدَ نُزُولِ المَائِدَةِ.

ترجمه: همّام بن حارث رحمه الله فرمودند: جریر بن عبدالله رضی الله عنه ادرار نموده و سپس وضو گرفتند و بر دو موزهشان مسح نمودند، به ایشان گفته شد : چرا این کار را انجام می دهی؟ ایشان گفتند: مگر چه چیزی مانع من از انجام این کار می شود و در حالیکه من رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را دیده ام که این کار را می کنند. ابراهیم رحمه الله فرمودند: (شاگردان عبدالله بن مسعود رضی الله عنه) را حدیث را می پسندیدند، زیرا اسلام ایشان بعد از نازل شدن سوره مائده بوده است.


94 - (صحیح) وَیُرْوَى عَنْ شَهْرِ بْنِ حَوْشَبٍ، قَالَ: رَأَیْتُ جَرِیرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ  تَوَضَّأَ، وَمَسَحَ عَلَى خُفَّیْهِ، فَقُلْتُ لَهُ فِی ذَلِکَ، فَقَالَ: «رَأَیْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ تَوَضَّأَ، وَمَسَحَ عَلَى خُفَّیْهِ»، فَقُلْتُ لَهُ: أَقَبْلَ المَائِدَةِ، أَمْ بَعْدَ المَائِدَةِ؟ فَقَالَ: مَا أَسْلَمْتُ إِلَّا بَعْدَ المَائِدَةِ، حَدَّثَنَا بِذَلِکَ قُتَیْبَةُ قَالَ: حَدَّثَنَا خَالِدُ بْنُ زِیَادٍ التِّرْمِذِیُّ، عَنْ مُقَاتِلِ بْنِ حَیَّانَ، عَنْ شَهْرِ بْنِ حَوْشَبٍ، عَنْ جَرِیرٍ، وَرَوَى بَقِیَّةُ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَدْهَمَ، عَنْ مُقَاتِلِ بْنِ حَیَّانَ، عَنْ شَهْرِ بْنِ حَوْشَبٍ، عَنْ جَرِیرٍ.

ترجمه: از شهر بن حوشب رحمه الله روایت می شود که ایشان فرمودند: من جریر بن عبدالله رضی الله عنه را دیدم که وضو گرفته و بر دو موزهشان مسح نمودند، من به ایشان در این باره (اعتراض نموده) گفتم (که چرا این کار را انجام می دهی و پاهایت را نمی شوئی؟)، ایشان فرمودند: من پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را دیدم که وضو گرفته و بر دو موزهشان مسح نمودند، من به ایشان گفتم که قبل از (نزول) سوره مائده (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم مسح بر موزه نمودند) و یا بعد از نزول سوره مائده؟ ایشان فرمودند: من مسلمان نشدم مگر بعد از(نزول) سوره مائده.


بَابُ المَسْحِ عَلَى الخُفَّیْنِ لِلْمُسَافِرِ وَالمُقِیمِ

بحث (مدّت) مسح بر دو موزه برای مسافر و مقیم


95 - (صحیح) حَدَّثَنَا قُتَیْبَةُ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ مَسْرُوقٍ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ التَّیْمِیِّ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مَیْمُونٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الجَدَلِیِّ، عَنْ خُزَیْمَةَ بْنِ ثَابِتٍ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ المَسْحِ عَلَى الخُفَّیْنِ؟ فَقَالَ: «لِلْمُسَافِرِ ثَلَاثَةٌ، وَلِلْمُقِیمِ یَوْمٌ».

ترجمه: خزیمه بن ثابت رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در باره (مدّت) مسح بردو موزه پرسیده شدند؟ ایشان فرمودند: (مدت مسح بر موزها) برای مسافرسه (شبانه روز) و برای مقیم یک (شبانه) روزاست.


96 - (حسن) حَدَّثَنَا هَنَّادٌ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو الأَحْوَصِ، عَنْ عَاصِمِ بْنِ أَبِی النَّجُودِ، عَنْ زِرِّ بْنِ حُبَیْشٍ، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ عَسَّالٍ، قَالَ: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَأْمُرُنَا إِذَا کُنَّا سَفَرًا أَنْ لَا نَنْزِعَ خِفَافَنَا ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ وَلَیَالِیهِنَّ، إِلَّا مِنْ جَنَابَةٍ، وَلَکِنْ مِنْ غَائِطٍ وَبَوْلٍ وَنَوْمٍ».

ترجمه: صفوان بن عسّال رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به ما دستورمی دادند که هرگاه ما مسافر بودیم موزهای ما را (از پاهایمان) نکشیم تا سه شبانه روز، (و برآنها به هنگام وضومسح کشیم) مگر از جنابت (که باید بیرون نموده و غسل کنیم و پاهایمان را بشویم) و لیکن (بعد) از مدفوع، ادرار نمودن و خوابیدن (است که اگر بخواهیم وضو بگیریم برموزهایمان مسح کشیم).


بَابٌ فِی المَسْحِ عَلَى الخُفَّیْنِ أَعْلَاهُ وَأَسْفَلِهِ

بحثی در باره مسح برپشت و کف دو موزه


97 - (ضعیف) حَدَّثَنَا أَبُو الوَلِیدِ الدِّمَشْقِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا الوَلِیدُ بْنُ مُسْلِمٍ قَالَ: أَخْبَرَنِی ثَوْرُ بْنُ یَزِیدَ، عَنْ رَجَاءِ بْنِ حَیْوَةَ، عَنْ کَاتِبِ المُغِیرَةِ، عَنْ المُغِیرَةِ بْنِ شُعْبَةَ، «أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مَسَحَ أَعْلَى الخُفِّ وَأَسْفَلَهُ».

ترجمه: مغیره بن شعبه رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برپشت و کف موزهایشان مسح نمودند.


 بَابٌ فِی المَسْحِ عَلَى الخُفَّیْنِ ظَاهِرِهِمَا

بحثی در باره برپشت و بالای دو موزه مسح نمودن


98 - (حسن صحیح) حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ حُجْرٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ أَبِی الزِّنَادِ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عُرْوَةَ بْنِ الزُّبَیْرِ، عَنْ المُغِیرَةِ بْنِ شُعْبَةَ، قَالَ: «رَأَیْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَمْسَحُ عَلَى الخُفَّیْنِ عَلَى ظَاهِرِهِمَا».

ترجمه: مغیره بن شعبه رضی الله عنه فرمودند: من پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را دیده ام که بر پشت و بالای دو موزه مسح می نمودند.


بَابٌ فِی المَسْحِ عَلَى الجَوْرَبَیْنِ وَالنَّعْلَیْنِ

بحثی در باره مسح بر دو جوراب و دو کفش


99 - (صحیح) حَدَّثَنَا هَنَّادٌ، وَمَحْمُودُ بْنُ غَیْلَانَ، قَالَا: حَدَّثَنَا وَکِیعٌ، عَنْ سُفْیَانَ، عَنْ أَبِی قَیْسٍ، عَنْ هُزَیْلِ بْنِ شُرَحْبِیلَ، عَنْ المُغِیرَةِ بْنِ شُعْبَةَ، قَالَ: «تَوَضَّأَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَمَسَحَ عَلَى الجَوْرَبَیْنِ وَالنَّعْلَیْنِ».

ترجمه: مغیره بن شعبه رضی الله عنه فرمودند: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم وضو گرفته و بر دو جوراب و دو کفش مسح نمودند.


بَابُ مَا جَاءَ فِی المَسْحِ عَلَى العِمَامَةِ

بحث آنچه در باره مسح بر عمامه و دستار آمده است.


100 - (صحیح) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ قَالَ: حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ سَعِیدٍ القَطَّانُ، عَنْ سُلَیْمَانَ التَّیْمِیِّ، عَنْ بَکْرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ المُزَنِیِّ، عَنْ الحَسَنِ، عَنْ ابْنِ المُغِیرَةِ بْنِ شُعْبَةَ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: «تَوَضَّأَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَمَسَحَ عَلَى الخُفَّیْنِ وَالعِمَامَةِ».

ترجمه: مغیره بن شعبه رضی الله عنه فرمودند: پیامبر وضوگرفته و بر دوموزه و عمامه مسح کشیدند.


، قَالَ بَکْرٌ: وَقَدْ سَمِعْتُهُ مِنَ ابْنِ المُغِیرَةِ، وَذَکَرَ مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ فِی هَذَا الحَدِیثِ فِی مَوْضِعٍ آخَرَ «أَنَّهُ مَسَحَ عَلَى نَاصِیَتِهِ وَعِمَامَتِهِ» وَقَدْ رُوِیَ هَذَا الحَدِیثُ مِنْ غَیْرِ وَجْهٍ عَنِ المُغِیرَةِ بْنِ شُعْبَةَ، وَذَکَرَ بَعْضُهُمْ «المَسْحَ عَلَى النَّاصِیَةِ وَالعِمَامَةِ».

ترجمه: در روایت دیگری از مغیره بن شعبه رضی الله عنه آمده که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بر قسمت جلوی سرو عمامه ایشان مسح نمودند.


101 - (صحیح) حَدَّثَنَا هَنَّادٌ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُسْهِرٍ، عَنْ الأَعْمَشِ، عَنْ الحَکَمِ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی لَیْلَى، عَنْ کَعْبِ بْنِ عُجْرَةَ، عَنْ بِلَالٍ، «أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مَسَحَ عَلَى الخُفَّیْنِ وَالخِمَارِ».

ترجمه: بلال رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بر دو موزه و دستاری که بر سر داشتند مسح کشیدند.


102 - (سند صحیح) حَدَّثَنَا قُتَیْبَةُ بْنُ سَعِیدٍ قَالَ: حَدَّثَنَا بِشْرُ بْنُ المُفَضَّلِ، عَنْ  عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ إِسْحَاقَ، عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَمَّارِ بْنِ یَاسِرٍ، قَالَ: سَأَلْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ المَسْحِ عَلَى الخُفَّیْنِ؟ فَقَالَ: «السُّنَّةُ یَا ابْنَ أَخِی»، وَسَأَلْتُهُ عَنِ المَسْحِ عَلَى العِمَامَةِ؟ فَقَالَ: «أَمِسَّ الشَّعَرَ المَاءَ».

ترجمه: ابوعبیده بن محمّد رحمه الله فرمودند: از جابر بن عبدالله رضی الله عنه در باره مسح بر دو موزه (در وضو) پرسیدم؟ ایشان فرمودند: سنّت است ای پسر برادرم، و در باره مسح بر دستار و عمامه پرسیدم؟ ایشان فرمودند: مو(ی سر) را با آب لمس کن.

ترجمه جامع الترمذی ،حدیث 89 تا 92

بَابُ المَضْمَضَةِ مِنَ اللَّبَنِ

بحث دهان را (بعد) از (نوشیدن) شیرآب کشیدن


89 - حَدَّثَنَا قُتَیْبَةُ قَالَ: حَدَّثَنَا اللَّیْثُ، عَنْ عُقَیْلٍ، عَنْ الزُّهْرِیِّ، عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ، عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ، أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ شَرِبَ لَبَنًا فَدَعَا بِمَاءٍ فَمَضْمَضَ، وَقَالَ: «إِنَّ لَهُ دَسَمًا».

ترجمه: ابن عباس رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شیر نوشیدند و سپس درخواست آب نموده و دهانشان را آب کشیده و فرمودند: همانا درش چربی است.


بَابٌ فِی کَرَاهِیَةِ رَدِّ السَّلَامِ غَیْرَ مُتَوَضِّئٍ

بحثی در باره کراهیت جواب دادن بی وضو سلام را .


90 - (حسن صحیح) حَدَّثَنَا نَصْرُ بْنُ عَلِیٍّ، وَمُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، قَالَا: حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ، عَنْ سُفْیَانَ، عَنْ الضَّحَّاکِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ نَافِعٍ، عَنْ ابْنِ عُمَرَ، «أَنَّ رَجُلًا سَلَّمَ عَلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَهُوَ یَبُولُ فَلَمْ یَرُدَّ عَلَیْهِ».

ترجمه: ابن عمر رضی الله عنه فرمودند: همانا مردی بر پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم و در حالیکه ایشان ادرار می کردند سلام نمود، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) جواب سلامش را ندادند.


بَابُ مَا جَاءَ فِی سُؤْرِ الکَلْبِ

بحث آنچه در باره پس خور سگ آمده است.


91 - (صحیح، أُخْرَاهُنَّ ، شاذ و قسمت آخر مدرج وقول ابی هریره رضی الله عنه است) حَدَّثَنَا سَوَّارُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ العَنْبَرِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا المُعْتَمِرُ بْنُ سُلَیْمَانَ، قَال: سَمِعْتُ أَیُّوبَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِیرِینَ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُ قَالَ: " یُغْسَلُ الإِنَاءُ إِذَا وَلَغَ فِیهِ الکَلْبُ سَبْعَ مَرَّاتٍ: أُولَاهُنَّ أَوْ أُخْرَاهُنَّ بِالتُّرَابِ، وَإِذَا وَلَغَتْ فِیهِ الهِرَّةُ غُسِلَ مَرَّةً .

ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: ظرف چون از آن سگ بلیسد ،هفت بار شسته می شود که اولی آنها و یا آخری آنها همراه با خاک است، و چون گربه در ظرفی نوشید وآن را لیسید یک بار شسته شود.

 

بَابُ مَا جَاءَ فِی سُؤْرِ الهِرَّةِ

بحث آنچه (در حدیث) در باره پس خور گربه آمده است


92 - (صحیح) حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ مُوسَى الأَنْصَارِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا مَعْنٌ قَالَ: حَدَّثَنَا مَالِکُ بْنُ أَنَسٍ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی طَلْحَةَ، عَنْ حُمَیْدَةَ بِنْتِ عُبَیْدِ بْنِ رِفَاعَةَ، عَنْ کَبْشَةَ بِنْتِ کَعْبِ بْنِ مَالِکٍ وَکَانَتْ عِنْدَ ابْنِ أَبِی قَتَادَةَ، أَنَّ أَبَا قَتَادَةَ دَخَلَ عَلَیْهَا، قَالَتْ: فَسَکَبْتُ لَهُ وَضُوءًا، قَالَتْ: فَجَاءَتْ هِرَّةٌ تَشْرَبُ، فَأَصْغَى لَهَا الإِنَاءَ حَتَّى شَرِبَتْ، قَالَتْ کَبْشَةُ: فَرَآنِی أَنْظُرُ إِلَیْهِ، فَقَالَ: أَتَعْجَبِینَ یَا بِنْتَ أَخِی؟ فَقُلْتُ: نَعَمْ، فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «إِنَّهَا لَیْسَتْ بِنَجَسٍ، إِنَّمَا هِیَ مِنَ الطَّوَّافِینَ عَلَیْکُمْ، أَوِ الطَّوَّافَاتِ».

ترجمه: کبشه دختر کعب بن مالک که خانم پسر ابوقتاده بوده روایت نمودند که همانا ابوقتاده (رضی الله عنه) بر ایشان وارد شدند، ایشان فرمودند: من برایشان آب وضو(در ظرفی) ریختم، کبشه فرمودند: سپس گربه ای آمد و شروع به نوشیدن نمود، (ابوقتاده) ظرف را برای گربه کج نمود تا اینکه گربه نوشید، کبشه می گویند: (ابوقتاده) مرا دیدند (که با تعجب) به سوی ایشان نگاه می کنم، (به من) گفتند: آیا ای دختر برادرم تعجب می کنی؟ من گفتم: بله، ایشان فرمودند: همانا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : این (گربه ها) نجس نیستند، همانا این (ها) از(حیوانات) نرو ماده ای اند، که زیاد به نزد شما رفت و آمد می کنند.

ترجمه جامع الترمذی ،حدیث 86 تا 88

 بَابُ تَرْکِ الوُضُوءِ مِنَ القُبْلَةِ

بحث وضو نگرفتن از بوسه زدن


86 - (صحیح) حَدَّثَنَا قُتَیْبَةُ، وَهَنَّادٌ، وَأَبُو کُرَیْبٍ، وَأَحْمَدُ بْنُ مَنِیعٍ، وَمَحْمُودُ بْنُ غَیْلَانَ، وَأَبُو عَمَّارٍ، قَالُوا: حَدَّثَنَا وَکِیعٌ، عَنْ الأَعْمَشِ، عَنْ حَبِیبِ بْنِ أَبِی ثَابِتٍ، عَنْ عُرْوَةَ، عَنْ عَائِشَةَ، «أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَبَّلَ بَعْضَ نِسَائِهِ، ثُمَّ خَرَجَ إِلَى الصَّلَاةِ وَلَمْ یَتَوَضَّأْ»، قَالَ: قُلْتُ: مَنْ هِیَ إِلَّا أَنْتِ؟ فَضَحِکَتْ.

ترجمه: عایشه رضی الله عنها روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم (روزی) یکی از خانمهایشان را بوسیده و سپس (از خانه) بیرون شده و به نماز رفتند و وضو نگرفتند، (عروه) می گوید: من گفتم: آن خانم (کسی) نبوده بجز تو؟ ایشان خندیدند.


عَنْ عَائِشَةَ، «أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَبَّلَهَا وَلَمْ یَتَوَضَّأْ».

ترجمه: عایشه رضی الله عنها روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ایشان را بوسیده (و بعد نماز خوانده) و وضو نگرفتند.


بَابُ الوُضُوءِ مِنَ القَیْءِ وَالرُّعَافِ

بحث وضو گرفتن از استفراغ و خون بینی


87 - (صحیح) حَدَّثَنَا أَبُو عُبَیْدَةَ بْنُ أَبِی السَّفَرِ، وَإِسْحَاقُ بْنُ مَنْصُورٍ، قَالَ أَبُو عُبَیْدَةَ: حَدَّثَنَا، وَقَالَ إِسْحَاقُ: أَخْبَرَنَا عَبْدُ الصَّمَدِ بْنُ عَبْدِ الوَارِثِ قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی، عَنْ حُسَیْنٍ المُعَلِّمِ، عَنْ یَحْیَى بْنِ أَبِی کَثِیرٍ، قَالَ: حَدَّثَنِی عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَمْرٍو الأَوْزَاعِیُّ، عَنْ یَعِیشَ بْنِ الوَلِیدِ المَخْزُومِیِّ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ مَعْدَانَ بْنِ أَبِی طَلْحَةَ، عَنْ أَبِی الدَّرْدَاءِ: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَاءَ، فَتَوَضَّأَ»، فَلَقِیتُ ثَوْبَانَ فِی مَسْجِدِ دِمَشْقَ، فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لَهُ، فَقَالَ: صَدَقَ، أَنَا صَبَبْتُ لَهُ وَضُوءَهُ.

ترجمه: معدان بن ابی طلحه رحمه الله روایت نمودند که ابودرداء رضی الله عنه گفتند: همانا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم استفراغ نمودند و بعد وضو گرفتند، (معدان می گوید: من) با ثوبان رضی الله عنه در مسجد دمشق ملاقات نموده و این جریان را برایش بیان کردم، ایشان گفتند: (ابودرداء) راست گفته است، من آن (روز) آب وضویشان را (بردستانشان) ریختم (تا اینکه وضو گرفتند).


بَابُ الوُضُوءِ بِالنَّبِیذِ

بحث وضو با آب شیره خرما


88 - (ضعیف) حَدَّثَنَا هَنَّادٌ قَالَ: حَدَّثَنَا شَرِیکٌ، عَنْ أَبِی فَزَارَةَ، عَنْ أَبِی زَیْدٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ، قَالَ: سَأَلَنِی النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «مَا فِی إِدَاوَتِکَ؟»، فَقُلْتُ: نَبِیذٌ، فَقَالَ: «تَمْرَةٌ طَیِّبَةٌ، وَمَاءٌ طَهُورٌ»، قَالَ: فَتَوَضَّأَ مِنْهُ.

ترجمه: عبدالله بن مسعود رضی الله عنه فرمودند: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از من پرسیدند: در این مشکوله ات چیست؟ من گفتم: آب شیره خرما، ایشان فرمودند: خرمای پاکیزه و آب پاک و پاک کننده ای است، (ابن مسعود رضی الله عنه) فرمودند: سپس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم از آن (آب شیره خرما) وضو گرفتند.

آیا دعای خاصی وجود دارد که بر زن حامله خوانده شود؟

پرسش: آیا دعای خاصی وجود دارد که بر زن حامله خوانده شود؟

 

پاسخ: در احادیث دعای خاصی برای خواندن بر زن حامله نیامده است، ولی اگر زن حامله در سختی است و تحمل حمل برایش سخت است و یا از زایمان می ترسد، دعای زمان مشکلات و سختی ها را بخواند:

 

 عَنِ  ابْنِ عَبَّاسٍ  رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالَ :  کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَدْعُو عِنْدَ الْکَرْبِ : لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْعَظِیمُ الْحَلِیمُ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ .

 

ترجمه: ابن عباس رضی الله عنهما فرمودند: پیامبر صلی‌الله‌علیه ‌وآله ‌وسلم زمان مشکلات و سختی ها این دعا را می خواندند:« لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْعَظِیمُ الْحَلِیمُ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ » یعنی: بجز الله بسیار بزرگ و بی نهایت بردبار دیگر معبود به حقی نیست، بجز الله که پروردگار آسمانها و زمین و پروردگار عرش بزرگ است، دیگر معبود به حقی وجود ندارد.

 

صحیح البخاری ( 6345،  6346) وصحیح مسلم ( 2730 )

 

و اگر زن حامله از این می ترسد که کسی او را نظر کند و بنا بر آن بچه اش سقط شود، هرکجا که می رود این دعا را بخواند:

 

عَن خَوْلَةَ بِنْتَ حَکِیمٍ السُّلَمِیَّةَ  تَقُولُ : سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ : مَنْ نَزَلَ مَنْزِلًا، ثُمَّ قَالَ : أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ. لَمْ یَضُرَّهُ شَیْءٌ حَتَّى یَرْتَحِلَ مِنْ مَنْزِلِهِ ذَلِکَ .

 

ترجمه: خوله سلمی دختر حکیم رضی الله عنها می فرمایند من از رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم شنیدم که می فرمایند: هرکس در جایی فرود آمد و سپس گفت: « أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ » یعنی به سخنان کامل الله از شر و بدی هرآنچه آفریده پناه می برم. (با گفتن این دعا) تا زمانی که از آنجا برود چیزی به ضرر و ضربه نمی زند.

 

صحیح مسلم ( 2708 )  وسنن الترمذی ( 3437 )

 

البته در پایان باید گفته شود که این دو دعا مخصوص زنان حامله نیست، دعای اولی برای هرکسی که مشکلی دارد و  دعای دومی برای هرکسی که در منزل و مکانی فرود می آید عام می باشد، که زنان حامله نیز در این عمومیت داخل اند، و می توانند بخوانند.

چرا در مذهب شیعه صیغه حلال و در مذهب اهل سنّت حرام است؟

پرسش: چرا در مذهب شیعه صیغه حلال و در مذهب اهل سنّت حرام است؟

 

وآیا  در قران آیه ای هست دراین مورد هست؟

 

پاسخ: مسائل اختلافی که در میان دو مذهب اهل سنّت و اهل تشیّع است، فقط به صیغه منحصر نیست، که اهل سنّت آن را حرام و اهل تشیّع آن را مجاز و حلال می دانند، بلکه دها مساله از قبیل: خمس، شستن پاها در وضو، دو نماز در یک وقت خواندن ووو.... وجود دارد که در میان این دو مذهب اختلافی است، و هریک دلایل خودش را دارد.

 

آنچه که در مسائل اختلافی در میان شیعه و سنی و یا در میان فرقه ها ی درون یکی از این دو مذهب مهم است، دو چیز است:

 

1- سعه صدر داشتن و تحمل نمودن یکدیگر و عدم تفسیق و تکفیر یکدیگر است.

 

2- گفتگوی برادرانه نمودن، و با تحقیق و تفحص به بررسی دلایل و قول راجح و نظریه درست تر گشتن است.

 

اما اینکه آیا آیه ای در قرآن در باره صیغه آمده باید گفت:  یک آیه در قرآن هست که اهل تشیع می گویند در باره صیغه است و اهل سنت می گویند این آیه ربطی به صیغه ندارد، و در باره ازدواج دائمی است و آن آیه (24) سوره نساء است که در ذیل آورده می شود:

 

وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ کِتَابَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَأُحِلَّ لَکُم مَّا وَرَاءَ ذَٰلِکُمْ أَن تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِکُم مُّحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا تَرَاضَیْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِیضَةِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا (24) سوره نساء

 

این آیه را اهل سنت این گونه ترجمه می کنند:

 

و زنان شوهردار (بر شما حرام است؛) مگر آنهایی را که (از راه اسارت) مالک شده‌اید؛ (زیرا اسارت آنها در حکم طلاق است؛) اینها قوانین نوشته الله بر شما است. اما زنان دیگر غیر از اینها (که گفته شد)، برای شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید؛ تا اینکه پاکدامن گردید و از زنا، خودداری نمایید. و زنانی را که شما (با ازدواج از آنها بهرمند) گشتید، واجب است مهریه آنها را بپردازید. و گناهی بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهریه، با یکدیگر توافق کرده‌اید. (بعداً می‌توانید با توافق، آن را کم یا زیاد کنید.) الله، بی نهایت دانا و با حکمت است.

 

ولی اهل تشیع این آیه را این گونه ترجمه می کنند:

 

و زنان شوهردار (بر شما حرام است؛) مگر آنها را که (از راه اسارت) مالک شده‌اید؛ (زیرا اسارت آنها در حکم طلاق است؛) اینها احکامی است که خداوند بر شما مقرّر داشته است. اما زنان دیگر غیر از اینها (که گفته شد)، برای شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید؛ در حالی که پاکدامن باشید و از زنا، خودداری نمایید. و زنانی را که متعه [= ازدواج موقت‌] می‌کنید، واجب است مهر آنها را بپردازید. و گناهی بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر، با یکدیگر توافق کرده‌اید. (بعداً می‌توانید با توافق، آن را کم یا زیاد کنید.) خداوند، دانا و حکیم است.

حکمت حرمت صیغه

پرسش: چرا پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه ‌وآله‌ وسلم یک مدت صیغه را مجاز گذاشتند و بعدش حرام قرار دادند؟

 

پاسخ:  آنچه از آثاری که از صحابه رضی الله عنهم و اقوال علماء بزرگوار آمده واضح می گردد، علت اجازه دادن صیغه بطور موقت، دوری از خانمها و سختی بدون همسر در سفرها ی آن زمان بوده که رسول الله صلی‌الله‌علیه‌ وآله‌ وسلم بطور موقت اجازه داده اند، که بعدا بطور دائمی حرام قرار داده اند، و این دوری را در آن زمان عذر موجهی برای صیغه نداسته اند، آری این حکمت را می توان در این اثر عبدالله بن مسعود رضی الله عنه  که در صحیح بخاری آمده یافت:

 

عَنْ عَبْد اللَّهِ قَالَ :  کُنَّا نَغْزُو مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَلَیْسَ لَنَا شَیْءٌ، فَقُلْنَا : أَلَا نَسْتَخْصِی ؟ فَنَهَانَا عَنْ ذَلِکَ، ثُمَّ رَخَّصَ لَنَا أَنْ نَنْکِحَ الْمَرْأَةَ بِالثَّوْبِ،........ .

 

ترجمه:  عبدالله بن مسعود رضی الله عنه فرمودند: ما بهمراه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به جهاد و جنگ می رفتیم و ما (زن) چیزی نداشتیم، ما به رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم گفتیم: آیا خصیتین و بیضه های ما نکشیم، (تا شهوت ما از بین رفته و گرفتار گناه نشویم) ایشان ما را از این ممانعت نمودند، و سپس به ما اجازه ازدواج( موقت و صیغه) با زنی در مقابل لباسی که به دهیم دادند.....صحیح بخاری ( 5075)

 

البته اینکه صیغه قبل از خبیر مجاز بوده و در زمان خیبر حرام قرار داده شده و بعد دو باره در زمان فتح مکه به مدت سه روز حلال و بعد تا قیامت حرام قرار داده شده است نظریه برخی از علماء است که بنا بر روایتی که از علی بن ابی طالب رضی الله عنه  در باره حرمت صیغه در زمان خیبر آمده است،  ولی گروهی دیگر از علما بر این باور که صیغه فقط در زمان فتح مکه به مدت سه روز مجاز قرار داده شده و بعد بصورت دائمی حرام قرار داده شده است ، و روایت زمان خیبر را توجیه نموده و می گویند راویان در نقل این حدیث دچار اشتباه شده اند، که هر دو حکم حرمت گوشت خر و ممانعت از صیغه  را به زمان خیبر نسبت داده اند، بلکه حرمت گوشت خر از زمان خیبر است ولی حرمت صیغه از زمان فتح مکه است.

و مهم ترین حکمت حرام شدن صیغه را می شود در حفظ کیان خانواده، و جلوگیری از سوء استفاده مردان جستجو کرد.

آیا در صحیح مسلم حدیثی آمده که به پدرانتان قسم بخورید ؟

پرسش : آیا در صحیح مسلم حدیثی آمده که به پدرانتان قسم بخورید ؟

 

پاسخ: خیر، در صحیح مسلم حدیث صحیحی نیست که گفته باشد به پدرانتان قسم بخورید، بلکه برعکس در صحیح مسلم حدیثی است که به پدرانتان قسم نخورید، در این باره به حدیث زیر توجه نمایید:

 

عَنْ  عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَمُرَةَ ، قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ : لَا تَحْلِفُوا  بِالطَّوَاغِی ، وَلَا بِآبَائِکُمْ.

 

ترجمه: عبدالرحمن بن سمره رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: نه به بتان سوگند یاد کنید و نه به پدرانتان.

 

صحیح مسلم ( 1648 ) و سنن النسائی ( 3774 )

 

نا گفته نماند که علاوه از صحیح مسلم، کتب احادیث دیگر احادیث صحیح و متعددی آمده که از سوگند به پدران و هر چیز غیر الله ممانعت نموده لست، بعنوان مثال به حدیث زیر دقت نمایید:

 

عَنْ  أَبِی هُرَیْرَةَ  قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ : لَا تَحْلِفُوا بِآبَائِکُمْ، وَلَا بِأُمَّهَاتِکُمْ، وَلَا بِالْأَنْدَادِ، وَلَا تَحْلِفُوا إِلَّا بِاللَّهِ، وَلَا تَحْلِفُوا بِاللَّهِ إِلَّا وَأَنْتُمْ صَادِقُونَ

ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: نه به پدرانتان و نه به مادرانتان و نه به بتان قسم بخورید، جز به الله سوگند یاد نکید، و به الله سوگند یاد نکنید مگر اینکه از راستگویان باشید.

 

سنن ابی داود  ( 3248 ) و سنن النسائی ( 3769)

 

البته در صحیح مسلم حدیثی این گونه آمده است:

 

عَنْ  طَلْحَةَ بْنَ عُبَیْدِ اللَّهِ  یَقُولُ :  جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مِنْ أَهْلِ نَجْدٍ  ثَائِرُ الرَّأْسِ ،.........فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ : أَفْلَحَ وَأَبِیهِ إِنْ صَدَقَ. أَوْ : دَخَلَ الْجَنَّةَ وَأَبِیهِ إِنْ صَدَقَ.   صحیح مسلم (9)

در این حدیث کلمه « وَأَبِیهِ » که معنایش هست، به پدرش و یا به جان پدرش سوگند.....در آخر حدیث آمده، که شاذ است ، و شاذ از احادیث ضعیف و بی اعتبار محسوب می شود.