۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

احادیث عثمان بن عفان رضی الله عنه در مسند حمیدی


حـــــــدیث (36) عن عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- قَالَ :« الْمُحْرِمُ لاَ یَنْکِحُ وَلاَ یَخْطُبُ ».


ترجــــــمه : عثمان بن عفان رضی الله عنه فرموده : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: فرد احرام دار نه نکاح می کند و نه خواستگاری می کند.


تحــــــــقیق: این حدیث صحیح است و در صحیح مسلم، سنن ابن ماجه و مسند احمد بن حنبل نیزآمده است.

 ـــــــــــــــــــــــــــ


حـــدیث (37) قَالَ نُبَیْهُ بْنُ وَهْبٍ : اشْتَکَى عُمَرُ بْنُ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ مَعْمَرٍ عَیْنَیْهِ بِمَلَلٍ وَهُوَ مُحْرِمٌ ، فَأَرْسَلَ إِلَى أَبَانَ بْنِ عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ یَسْأَلُهُ بِأَىِّ شَىْءٍ یُعَالِجُهُ ؟ فَقَالَ لَهُ أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ : اضْمِدْهُمَا بِالصَّبِرِ ، فَإِنِّى سَمِعْتُ عُثْمَانَ بْنَ عَفَّانَ یُخْبِرُ بِذَلِکَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- أَنَّهُ قَالَ :« یَضْمِدُهَا بِالصَّبِرِ ».

 

ترجــــمه : نبیه بن وهب می فرماید: عمر بن عبیدالله در (مکان) ملل در حالی که احرام داشت چشم درد گرفت، سپس (فردی را) به نزد ابان بن عثمان بن عفّان فرستاد تااز او بپرسد که با چه داروی چشمانش را مداوا کند ؟ ابان بن عثمان به آن (فرستاده) گفت: دو چشم را با عصاره گیاه صبر با پارچه ای ببندد زیرا من از عثمان بن عفان شنید که این جریان را از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بیان نمود که ایشان فرمودند: (فرد) چشم (بیمارش) را با عصاره گیاه صبروپارچه ای می بندد.

 

تحـــقیق: این حدیث صحیح است و در صحیح مسلم ومسند احمد بن حنبل نیز روایت شده است.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


حـــدیث (38)عَنْ حُمْرَانَ مَوْلَى عُثْمَانَ قَالَ : تَوَضَّأَ عُثْمَانُ عَلَى الْمَقَاعِدِ ثَلاَثًا ثَلاَثًا وَقَالَ : هَکَذَا رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- یَتَوَضَّأُ ، ثُمَّ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- یَقُولُ :« مَا مِنْ رَجُلٍ یَتَوَضَّأُ فَیُحْسِنُ الْوُضُوءَ ، ثُمَّ یُصَلِّى إِلاَّ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا بَیْنَهُ وَبَیْنَ الصَّلاَةِ الأُخْرَى حَتَّى یُصَلِّیَهَا ».


ترجمـــــه: حمران غلام آزاد شده عثمان می فرماید: عثمان بر سکوی (جلوی مسجد النبی) نشست و سه سه بار وضو گرفت (یعنی هرعضوی را در وضوسه بار شست) و سپس گفت من اینگونه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را دیدم که وضو می گیرند و می فرمایند: نیست هیچ فردی که خوب وضو بگیرد و سپس نماز بخواند مگر اینکه الله برایش (گناهانش) از این نماز تا نماز دیگری که می خواند را می بخشد


تحـــــقیق: این حدیث صحیح است و در صحیح مسلم نیز روایت شده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حـــدیث (39) عَنِ أَبِى ذُبَابٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ رضى الله عنه : أَنَّهُ صَلَّى بِأَهْلِ مِنًى أَرْبَعًا فَأَنْکَرَ النَّاسُ عَلَیْهِ ذَلِکَ ، فَقَالَ : إِنِّى تَأَهَّلْتُ بِأَهْلِى بِهَا لَمَّا قَدِمْتُ ، وَإِنِّى سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- یَقُولُ :« إِذَا تَأَهَّلَ الرَّجُلُ فِى بَلَدٍ فَلْیُصَلِّ بِهِ صَلاَةَ الْمُقِیمِ ».

 

ترجــــمه:  ابوذباب می فرماید عثمان بن عفّان رضی الله عنه با حاجیان حاضر در منی نماز را چهار رکعتی خواند، مردم این جریان را بر ایشان انکارو اعتراض نمودند، ایشان گفتند: همانا من زمانی که در اینجا آدم متأهل شدم (یعنی: از اینجا زن گرفتم) و من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند: هر گاه فردی در شهری متآهل شد (و از آنجا زن گرفت) پس در آنجا باید نماز مقیم را بخواند.

 

تحــــقیق: استاد آلبانی رحمه الله در سلسله احادیث ضعیفه حدیث شماره 2415 بیان نموده اند: که این حدیث علاوه ازمسند حمیدی در مسند احمد بن حنبل نیز آمده وضعیف است زیرا در سند این روایت ابن أبی ذباب که نامش عبد الرحمن بن الحارث بن سعد بن أبی ذباب الدوسی المدنی می باشد؛ وجود دارد و ایشان مجهول اند.

احادیث عمر رضی الله عنه در مسند حمیدی (3)

حــــــــــدیث (26) قَالَ عُمَر بْنَ الْخَطَّابِ: أَلاَ لاَ تَغْلُوا صُدُقَ النِّسَاءِ ، فَإِنَّهَا لَوْ کَانَتْ مَکْرُمَةً فِى الدُّنْیَا أَوْ تَقْوَى عِنْدَ اللَّهِ کَانَ أَوْلاَکُمْ أَوْ أَحَقَّکُمْ بِهَا النَّبِىُّ -صلى الله علیه وسلم- مَا عَلِمْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- تَزَوَّجَ امْرَأَةً مِنْ نِسَائِهِ وَلاَ أَنْکَحَ ابْنَةً مِنْ بَنَاتِهِ عَلَى أَکْثَرَ مِنْ ثِنْتَىْ عَشْرَةَ أُوقِیَّةً ، وَإِنَّ أَحَدَکُمُ الْیَوْمَ لَیُغْلِى بِصَدُقَةِ الْمَرْأَةِ حَتَّى تَکُونَ لَهَا عَدَاوَةٌ فِى نَفْسِهِ حَتَّى یَقُولَ کَلِفْتُ إِلَیْکِ عَلَقَ الْقِرْبَةِ. قَالَ : وَکُنْتُ غُلاَمًا شَابًّا فَلَمْ أَدْرِ مَا عَلَقُ الْقِرْبَةِ. قَالَ : وَأُخْرَى تَقُولُونَهَا لِبَعْضِ مَنْ یُقْتَلُ فِى مَغَازِیکُمْ هَذِهِ : قُتِلَ فُلاَنٌ شَهِیدًا أَوْ مَاتَ فُلاَنٌ شَهِیدًا ، وَلَعَلَّهُ أَنْ یَکُونَ قَدْ أَوْقَرَ دُفَّ رَاحِلَتِهِ أَوْ عَجُزَهَا ذَهَبًا أَوْ وَرِقًا یَلْتَمِسُ التِّجَارَةَ ، فَلاَ تَقُولُوا ذَاکُمْ ، وَلَکِنْ قُولُوا کَمَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- أَوْ کَمَا قَالَ مُحَمَّدٌ -صلى الله علیه وسلم- :« مَنْ قُتِلَ فِى سَبِیلِ اللَّهِ فَهُوَ فِى الْجَنَّةِ ».

ترجــــــمه : عمر بن خطاب رضی الله عنه فرمودند: خبر دار در مهریه های زنان زیاد روی نکنید و مهریه های سنگین تعیین نکنید زیرا اگر این کارشرافتی دردنیا ویا نشانی پرهیزگاری در نزد الله عزوجل می بود پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم اولی تر و مستحق ترینتان می بود تا به این کار عمل کند و در حالی که من نمی دانم که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم هیچ یک از زنانش نکاح نموده ویا هیچ یک از دخترانش را بر بیشتر از دوازه اوقیه (یعنی: چهار صد و هشتاد درهم) مهریه به نکاح داده باشد ، همانا یکی از شما مهریه زن را آن قدر زیاد می کند که باعث دشمنی در دلش می گردد و تا اینکه آن شوهر می گوید: من (برای فراهم نمودن مهریه)هر مشکلی بدوش کشیدم تا اینکه همانند که از دهان مشک آب می ریزد از من عرق ریخته است (راوی می گوید: من (عَلَقُ الْقِرْبَةِ) را نمی دانستم.

(نکته دیگری که عمررضی الله عنه) فرمودند (این است): سخن دیگراینکه شما به بعضی که در جهادهایتان گشته می شود  می گوید: فلان با شهادت گشته شده و یا فلانی با شهادت مرده است، و در حالی که شاید او در پهلو و پشت کجاوه شترش طلا و نقره بار نموده و برای تلاش تجارت رفته باشد لذا این جملات ( که فلانی شهید شده و..) را نگویید بلکه هماگونه بگویید که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند: هر کس در راه الله کشته شود او در بهشت است .

 

تحــــــــقیق: این حدیث صحیح است و در سنن نسائی و مسند احمد بن حنبل آمده و استاد آلبانی رحمه الله نیز این حدیث را صحیح سنن نسائی صحیح دانسته اند.

حـــــــــدیث (27) عن أَبِى یَزِیدَ قَالَ : أَرْسَلَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ إِلَى شَیْخٍ مِنْ بَنِى زُهْرَةَ مِنْ أَهْلِ دَارِنَا - قَدْ أَدْرَکَ الْجَاهِلِیَّةَ - فَجِئْتُ مَعَ الشَّیْخِ إِلَى عُمَرَ وَهُوَ فِى الْحِجْرِ ، فَسَأَلَهُ عُمَرُ عَنْ وِلاَدٍ مِنْ وِلاَدِ الْجَاهِلِیَّةِ ، فَقَالَ الشَّیْخُ : أَمَّا النُّطْفَةُ فَمِنْ فُلاَنٍ ، وَأَمَّا الْوَلَدُ فَعَلَى فِرَاشِ فُلاَنٍ. فَقَالَ عُمَرُ : صَدَقْتَ ، وَلَکِنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- قَضَى بِالْفِرَاشِ ، فَلَمَّا وَلَّى الشَّیْخُ دَعَاهُ عُمَرُ فَقَالَ : أَخْبِرْنِى عَنْ بِنَاءِ الْکَعْبَةِ . فَقَالَ : إِنَّ قُرَیْشًا تَقَوَّتْ لِبِنَاءِ الْکَعْبَةِ فَعَجَزُوا وَاسْتَقْصَرُوا فَتَرَکُوا بَعْضَهَا فِى الْحِجْرِ. فَقَالَ عُمَرُ : صَدَقْتَ.

ترجــــــمه :ابویزید می گوید که عمر بن خطاب (رضی الله عنه) فردی را به نزد پیر مردی از قبیله بنی زهره که دوران جاهلیت را نیز دریافته واز خاندان ما بود فرستاد، من نیز بهمراه این پیرمرد به نزد عمر(رضی الله عنه) آمدم و ایشان در حطیم خانه کعبه نشسته بودند، سپس عمر(رضی الله عنه) ازآن پیرمرد در باره بچه ای از بچه های دوران جاهلیت پرسید(که فرزند کیست؟) آن پیر مرد گفت: اما نطفه از فلان شخص است و اما بچه در بستر و خانه فلانی بدنیا آمده است. عمر (رضی الله عنه) گفت: راست گفتی، ولی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم چنین فیصله نمودند که بچه از صاحب خانه و صاحب بستر است، و چون (آن پیرمرد بلند شد و) پشت گرداند (و خواست برود) عمر(رضی الله عنه)  دوباره او را صدا نمود و به او گفت: در باره ساخت کعبه بگو.(آن پیر مرد) گفت: همانا قریش پولی را برای ساخت کعبه جمع آوری نمودند ولی (آن پول کفاف نکرد)آنها پول کم آوردند و در مانده شدند لذا خانه را کوچک تر ساختند و قسمتی از خانه را در حطیم رها نمودند . عمر (رضی الله عنه) گفت: راست گفتی.

تحــــــــقیق: این حدیث صحیح است ودر سنن ابن ماجه از خود همین روای ابویزید بدون دوجریان مطرح شده از جانب پیرمرد بنی زهره ای ، فقط جمله (رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- قَضَى بِالْفِرَاشِ)  آمده و استاد آلبانی رحمه الله آن را صحیح دانسته است.

 

حــــــدیث (28) قَالَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ : إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّدًا بِالْحَقِّ ، وَأَنْزَلَ عَلَیْهِ الْکِتَابَ ، وَکَانَ مِمَّا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةُ الرَّجْمِ ، فَرَجَمَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- وَرَجَمْنَا بَعْدَهُ.

ترجــــــمه : عمربن خطاب (رضی الله عنه) فرمودند: همانا الله (متعال) محمّد (صلی الله علیه و آله وسلم) را به حق فرستاده ومبعوث نمودند و بر ایشان کتاب(قرآن)را نازل نمودند واز جمله (آیاتی که در قرآن) بر ایشان نازل شده آیه سنگسار(زناکار متأهل) بوده است (که بعدا تلاوتش منسوخ شده ولی حکمش باقی است)، سپس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (فرد زناکار متأهل) را سنگسار نمودند و ما هم بعد از ایشان (افراد زناکار متأهل) را سنگسار نمودیم.

تحــــــــقیق: این حدیث صحیح است و سنن ابی داود و سنن ترمذی نیز روایت شده و استاد آلبانی رحمه الله آن راصحیح دانسته اند.

 

حــــــدیث (29) قَالَ سُفْیَانُ أَتَیْنَا الزُّهْرِىَّ فِى دَارِ ابْنِ الْجَوَّازِ فَقَالَ : إِنْ شِئْتُمْ حَدَّثْتُکُمْ بِعِشْرِینَ حَدِیثًا ، وَإِنْ شِئْتُمْ حَدَّثْتُکُمْ بِحَدِیثِ السَّقِیفَةِ ، وَکُنْتُ أَصْغَرَ الْقَوْمِ ، فَاشْتَهَیْتُ أَنْ لاَ یُحَدِّثَ بِهِ لِطُولِهِ ، فَقَالَ الْقَوْمُ : حَدِّثْنَا بِحَدِیثِ السَّقِیفَةِ ، فَحَدَّثَنَا بِهِ الزُّهْرِىُّ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُتْبَةَ بْنِ مَسْعُودٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ عَنْ عُمَرَ فَحَفِظْتُ مِنْهُ أَشْیَاءَ ، ثُمَّ حَدَّثَنِى بَقِیَّتَهُ بَعْدَ ذَلِکَ مَعْمَرٌ .

ترجــــــمه : سفیان رحمه الله می گوید ما در منزل ابن الجوّاز به نزد زهری آمدیم ، ایشان فرمودند: اگر می خواهید برایتان بیست حدیث بیانکنم و اگر هم می خواهید برایتان حدیث سقیفه (و جریان انتخاب ابوبکررضی الله عنه بعنوان خلیفه) را برایتان بیان کنم، من از همه افراد(موجود در جلسه) کوچکتربودم، من دلم می خواست که (حدیث سقیفه) را بنا بر اینکه طولانی است بیان نکند، (ولی) افراد (موجود در جلسه) گفتند: برای ما حدیث سقیفه را بیان نمایید، سپس زهری از طریق عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُتْبَةَ بْنِ مَسْعُودٍ از ابْنِ عَبَّاس ازعُمَر(رضی الله عنه) حدیث سقیفه را برایم بیان نمود. که من چیزهای ررا از آن حفظ نمودم و سپس بقیه اش را بعدا معمر برایم بیان نمود.

تحــــــــقیق: سند این روایت صحیح است.

 

حـــــــــــدیث (30) عَنِ عُمَر بْنَ الْخَطَّابِ قال سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- یَقُولُ :« لاَ تُطْرُونِى کَمَا أَطْرَتِ النَّصَارَى ابْنَ مَرْیَمَ ، فَإِنَّمَا أَنَا عَبْدُهُ ، فَقُولُوا : عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ ».

 

ترجــــــمه : عمر بن خطاب رضی الله عنه فرمودند: من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند: مرا آنگونه تعریف و تمجید نکنید که نصرانیها از (عیسی) پسر مریم (علیه السلام) تعریف و تمجید نموده اند ، همانا من بنده الله هستم پس (به من) بگویید: (محمد) بنده الله و فرستاده او است.

تحــــــــقیق: این حدیث صحیح است و در کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم نیز آمده است.

 

حــــــــدیث (31) عن عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- یَقُولُ :« إِنَّمَا الأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ ، وَإِنَّمَا لِکُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى ، فَمَنْ کَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ فَهِجْرَتُهُ إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ، وَمَنْ کَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى دُنْیَا یُصِیبُهَا أَوْ إِلَى امْرَأَةٍ یَنْکِحُهَا فَهِجْرَتُهُ إِلَى مَا هَاجَرَ إِلَیْهِ ».

ترجــــــمه : عمر بن خطاب رضی الله عنه فرمودند: من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند: همانا دار و مدارکارها بر نیّت هاست، و قطعا برای هر کسی همانی است که نیّت نموده است (لذا) هر هجرتش بسوی دنیا بوده تا بدان برسد و یا بسوی زنی بوده تا با ازدواج کند پس هجرتش بسوی همان چیزی است که بدان سو هجرت نموده است.

تحــــــــقیق: این حدیث صحیح است و اولین حدیث صحیح بخاری است و علاوه از صحیح بخاری در صحیح مسلم و بسیاری دیگر از کتب حدیثی نیزروایت شده است.

حـــــــــدیث (32) عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ قَالَ: رَأَیْتُ فِى الْمَنَامِ کَأَنَّ دِیکًا نَقَرَنِى ثَلاَثَ نَقَرَاتٍ ، أَوْ نَقَدَنِى ثَلاَثَ نَقَدَاتٍ ، فَقُلْتُ : أَعْجَمِىٌّ ، وَإِنِّى قَدْ جَعَلْتُ هَذَا الأَمْرَ مِنْ بَعْدِى إِلَى هَؤُلاَءِ السِّتَّةِ الَّذِینَ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- وَهُوَ عَنْهُمْ رَاضٍ : عُثْمَانُ وَعَلِىٌّ وَالزُّبَیْرُ وَطَلْحَةُ وَعَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ وَسَعْدُ بْنُ أَبِى وَقَّاصٍ ، فَمَنِ اسْتُخْلِفَ فَهُوَ الْخَلِیفَةُ.

ترجــــــمه :عمربن خطاب رضی الله عنه فرمودند: من در خواب دیدم که گویا خروسی آمد و بر من سه نوک زد (جریان را برای اسماء بنت عمیس (رضی الله عنها) گفتم او گفت: ترا فرد غیر عربی می کشد) من گفتم: غیر عربی، و همانا من این خلافت را بعد از خودم به این شش نفری موکول می کنم که  زمانی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وفات نمودند از آنها راضی بودند یعنی: عُثْمَان ،عَلِى ،زُّبَیْر، طَلْحَه، عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْن عَوْف، وسَعْدُ بْنُ أَبِى وَقَّاص (رضی الله عنهم) ، لذا هر یک از اینها (با مشوره مسلمین) خلیفه تعین شد همان خلیفه واقعی و درست است.

تحــــــــقیق: این حدیث صحیح است و مفصل تر و کامل تر از این جا در صحیح مسلم و مسند احمد بن حنبل روایت شده است.

 

حــــــــــدیث (33) عن ابْن عَبَّاسٍ قال: کَانَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ إِذَا صَلَّى صَلاَةً جَلَسَ لِلنَّاسِ ، فَمَنْ کَانَتْ لَهُ حَاجَةٌ کَلَّمَهُ ، وَإِنْ لَمْ یَکُنْ لأَحَدٍ حَاجَةٌ قَامَ فَدَخَلَ ، قَالَ : فَصَلَّى صَلَوَاتٍ لاَ یَجْلِسُ لِلنَّاسِ فِیهِنَّ. قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ : فَحَضَرْتُ الْبَابَ فَقُلْتُ : یَا یَرْفَأُ أَبِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ شَکَاةٌ؟ فَقَالَ : مَا بِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ شَکْوَى. فَجَلَسْتُ ، فَجَاءَ عُثْمَانُ بْنُ عَفَّانَ فَجَلَسَ ، فَخَرَجَ یَرْفَأُ فَقَالَ : قُمْ یَا ابْنَ عَفَّانَ ، قُمْ یَا ابْنَ عَبَّاسٍ. فَدَخَلاَ عَلَى عُمَرَ فَإِذَا بَیْنَ یَدَیْهِ صُبَرٌ مِنْ مَالٍ عَلَى کُلِّ صُبْرَةٍ مِنْهَا کَنفٌ ، فَقَالَ عُمَرُ : إِنِّى نَظَرْتُ فِى أَهْلِ الْمَدِینَةِ فَوَجَدْتُکُمَا مِنْ أَکْثَرِ أَهْلِهَا عَشِیرَةً ، فَخُذَا هَذَا الْمَالَ فَاقْسِمَاهُ ، فَمَا کَانَ مِنْ فَضْلٍ فَرُدَّا. فَأَمَّا عُثْمَانُ فَحَثَا ، وَأَمَّا أَنَا فَجَثَوْتُ لِرُکْبَتَىَّ وَقُلْتُ : وَإِنْ کَانَ نُقْصَانًا رَدَدْتَ عَلَیْنَا. فَقَالَ عُمَرُ : شِنْشِنَةٌ مِنْ أَخْشَنَ - یَعْنِى حَجَرًا مِنْ جَبَلٍ - أَمَا کَانَ هَذَا عِنْدَ اللَّهِ إِذْ مُحَمَّدٌ وَأَصْحَابُهُ یَأْکُلُونَ الْقِدَّ. فَقُلْتُ : بَلَى وَاللَّهِ ، لَقَدْ کَانَ هَذَا عِنْدَ اللَّهِ وَمُحَمَّدٌ -صلى الله علیه وسلم- حَىٌّ ، وَلَوْ عَلَیْهِ فُتِحَ لَصَنَعَ فِیهِ غَیْرَ الَّذِى تَصْنَعُ قَالَ فَغَضِبَ عُمَرُ وَقَالَ إِذًا صَنَعَ مَاذَا ؟ قُلْتُ : إِذًا لأَکَلَ وَأَطْعَمَنَا. قَالَ : فَنَشَجَ عُمَرُ حَتَّى اخْتَلَفَتْ أَضْلاَعُهُ ثُمَّ قَالَ وَدِدْتُ أَنِّى خَرَجْتُ مِنْهَا کَفَافًا فَلاَ لِى وَلاَ عَلَىَّ.

__________

ترجــــــمه :ابن عباس رضی الله عنه می فرمایند: عمر بن خطاب رضی الله عنه (عادت داشتند که) هر گاه نمازی (از نمازهای فرض یومیه) را می خواندند بعد از نماز برای حل مسائل مردم (در مسجد )می نشستند، هر کس کار و نیازی می داشت با ایشان صحبت می کرد (و در میان می گذاشت) و اگر کسی نیازی نمی داشت بلند شده و به منزل خویش می رفتند،(ابن عباس) می گوید: یک وقت بود که چندین نماز می خواند و برای مردم نمی نشست ، ابن عباس می گوید: من به درب خانه عمر رضی الله عنه آمدم (و به غلام ودربانشان یرفاء) گفتم: ای یرفاء آیا امیر المؤمنین عمر رضی الله عنه عنه بیماری دارند؟ (یرفاء) گفتند: خیرامیرالمؤمنین هیچ بیماری ندارند. (ابن عباس) می گوید: سپس من همانجا نشستم و بعدا عثمان نیز آمد و نشست ، سپس (یرفاء به نزد عمر رفت و از آنجا) بیرون شد وگفت: ای عثمان بلند شو و ای ابن عباس بلند شو (که به نزد عمر برویم) (راوی می گوید: هردو بلند شده) و بنزد عمررضی الله عنه رفتند ، (ابن عباس می گوید:) ناگهان دیدم که در جلویشان کوته های از مال بود و بهمراه هر کوته ای ظرفی بود،عمر رضی الله عنه فرمودند همانا من به اهل مدینه نگاه نمودم شما دو تا را از همه بیشتر دارای طائفه و اقوام یافتم، پس این مالها را بگیرید (و در میان طائفه و اقوامتان) تقسیم کنید و هر چه اضافه آمد آن را بر گردانید. واما عثمان شروع کرد به مشت نمودن و در ظرف ریختن آن مالها ولی من زانو زدم وگفتم و اگر کم آمد بقیه اش را شما به ما بر می گردانید. عمر گفت: سنگی از کوهی است ( یعنی ابن عباس همانند پدرش شجاع و با شهامت است).وآیا این مال نزد الله نبود و در حالی که محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) و یارانش (از گرسنگی و در زمان قحط سالی) پوست بچه گوسفند می خوردند ، من گفتم : سوگند به الله همانگونه است که می فرمایید، این مال نزد الله بود و در حالی که محمد(صلی الله علیه و آله وسلم)  زنده بودند، ولی اگرفتوحات در زمان ایشان رخ می داد کاری علاوه از کار شما انجام می دادند (ابن عباس) می گوید:عمر رضی الله عنه (از این سخنم) ناراحت شد و گفت: پس چه می کردند؟ من گفتم : درآن زمان خود ایشان هم از این مال می خوردند و استفاده می کردند و به ما هم می خوراند و می دادند (ابن عباس) می گوید: عمر(رضی الله عنه) با صدای بلند و با آواز گریه نمودند تا اینکه پهلوهایش درهم پایین و بالا می رفت و سپس گفتند: من با این (ایثار) خودم دوست دارم تا که (گناه و ثوابم) برابر باشد نه بسودم گردد و نه به زیانم.

تحــــــــقیق: در سند این حدیث (عاصم و پدرش کلیب) وجود دارند که خودم (عاصم) صدوق است و متهم به مرجئه بودن است و پدرشان (کلیب) صدوق هستند .

 

حـــــــدیث (34) عَنْ طَارِقِ بْنِ شِهَابٍ : قَالَ رَجُلٌ مِنَ الْیَهُودِ لِعُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ : لَوْ عَلَیْنَا نَزَلَتْ هَذِهِ الآیَةُ (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِى وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا) لاَتَّخَذْنَا ذَلِکَ الْیَوْمَ عِیدًا. فَقَالَ عُمَرُ : إِنِّى لأَعْلَمُ أَىَّ یَوْمٍ نَزَلَتْ هَذِهِ الآیَةُ ، نَزَلَتْ یَوْمَ عَرَفَةَ وَفِى یَوْمِ جُمُعَةٍ.

ترجــــــمه : طارق بن شهاب رحمه الله می فرمایند: مردی از یهودیان به عمربن خطاب رضی الله عنه گفت: اگربر ما یهودیان این آیه (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِى وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا، یعنی: امروز ما دین را برایتان کامل نموده و نعمتم را برشما به اتمام رساندم و اسلام را بعنوان دین برایتان راضی گشته ام) نازل می شد (ما روز نزول این آیه را) عید اعلان نموده و جشن می گرفتیم. عمر رضی الله عنه (در جواب) فرمودند: همانا من می دانم که این آیه در چه روزی نازل شده است ، این آیه در روز عرفات که همان روز جمعه نیز بوده نازل شده است (یعنی روز عرفات و روزجمعه روزعید و جشن اند) .

تحــــــــقیق: این حدیث صحیح است و در صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ترمذی ، سنن نسائی و مسند احمد بن حنبل نیز روایت شده است.

 

حـــــــدیث (35) عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ : أَنَّهُ خَطَبَ النَّاسَ بِالْجَابِیَةِ فَقَالَ : قَامَ فِینَا رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- کَقِیَامِى فِیکُمْ فَقَالَ :« أَکْرِمُوا أَصْحَابِى ، ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ ، ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ ، ثُمَّ یَظْهَرُ الْکَذِبُ حَتَّى یَشْهَدَ الرَّجُلُ وَلَمْ یُسْتَشْهَدْ وَیَحْلِفَ وَلَمْ یُسْتَحْلَفْ ، أَلاَ لاَ یَخْلُوَنَّ رَجُلٌ بِامْرَأَةٍ ، فَإِنَّ ثَالِثَهُمَا الشَّیْطَانُ ، أَلاَ وَمَنْ سَرَّتْهُ بُحْبُحَةُ الْجَنَّةِ فَلْیَلْزَمِ الْجَمَاعَةَ فَإِنَّ الشَّیْطَانَ مَعَ الْفَذِّ وَهُوَ مِنْ الاِثْنَیْنِ أَبْعَدُ ، أَلاَ وَمَنْ سَرَّتْهُ حَسَنَتُهُ وَسَاءَتْهُ سَیِّئَتُهُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ ».

ترجــــــمه : عمربن خطاب رضی الله عنه در جابیه برای مردم سخنرانی نموده و فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در میان ما برای سخنرانی بلند شده همانگونه که من برای شما برای سخنرانی بلند شده ام  و سپس (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: یاران مرا اکرام و احترام نمایید سپس آنانی که بعد از آنها می آیند(یعنی تابعین را احترام و اکرام نمایید) وسپس آنانی که بعد از آنها می آیند(یعنی تبع تابعین را احترام و اکرام نمایید)،سپس در میان افراد جامعه دروغگوئی نمایان و آشکارا می گردد به حدی که فردی گواه گرفته نشده ولی خودش آمده و (به دروغ) گواهی می دهد و (به دروغ) قسم می خورد و در حالی که قسم داده نشده است ، این را خوب بیاد بسپارید که هر گز مردی با زن نامحرمی خلوت نمی کند و در تنهائی نمی نشیند مگر اینکه سومی آن دو شیطان است ، آگاه باشید که اگرماندن دروسط و بهترین جای بهشت را دوست می دارد پس با جماعت مسلمانان باشد زیرا شیطان با فرد تک و بدور از جماعت است و از دو نفر بدور تر است (تا یک نفر)، آگاه باشید هر کس را خوبیها وکارهای نیکش او را شاد گرداند و گناهان کارهای بدش او را ناراحت کرد؛ او مسلمان واقعی است .

 

تحـــــقیق: این حدیث صحیح است و درسنن ترمذی و مسند احمد بن حنبل نیز روایت شده و استاد آلبانی رحمه الله نیز آن را صحیح دانسته است.

احادیث عمر رضی الله عنه در مسند حمیدی (2)

حــــــدیث (18) عَنِ ابْنِ سِیرِینَ عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ مِثْلَهُ ، إِلاَّ أَنَّهُ قَالَ : رَآهَا تُبَاعُ أَوْ بَعْضَ نِتَاجِهَا.

ترجــــــمه : ابن سیرین رحمه الله همانند روایت بالا از عمربن خطاب رضی الله عنه روایت نموده ، با این فرق که در این روایت آمده که خود آن اسب و یا یکی ازکرهای آن اسب(در بازار) فروخته می شد .

تحــــــــقیق: این حدیث صحیح است و در صحیح بخاری نیز روایت شده است ولی جمله (بَعْضَ نِتَاجِهَا)در صحیح بخاری و دیگر کتب حدیثی که این حدیث روایت شده نیامده است ، لذا درست تر همان روایت سابق است ، نکته دیگر اینکه در این روایت این جمله بصورت شک و تردید روایت شده است.

 

حــــــــدیث (19) عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- :« تَابِعُوا بَیْنَ الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ فَإِنَّ مُتَابَعَةً بَیْنَهُمَا یَزِیدَانِ فِى الأَجَلِ ، وَیَنْفِیَانِ الْفَقْرَ وَالذُّنُوبَ کَمَا یَنْفِى الْکِیرُ الْخَبَثَ ».

ترجــــــمه : عمربن خطاب رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: پی در پی حج و عمره انجام دهید زیرا پی در پی انجام دادن این دو به عمر اضافه می کند و فقر و گناهان را از بین می برد همانگونه که مشک و گوره آهنگری ناخالصی (آهن را از بین می برد).

تحــــــــقیق: این حدیث را استاد آلبانی رحمه الله در صحیح سنن ابن ماجه؛ صحیح دانسته است، البته ناگفته نماند که در سنن ابن ماجه جمله (یَزِیدَانِ فِى الأَجَلِ) نیست و استاد آلبانی رحمه الله در سلسله احادیث ضعیفه حدیث شماره 6753 این جمله را منکر دانسته اند.

 

حــــــــــدیث (20) قَالَ سُفْیَانُ : وَرُبَّمَا سَکَتْنَا عَنْ هَذِهِ الْکَلِمَةِ :« یَزِیدَانِ فِى الأَجَلِ ». فَلاَ نُحَدِّثُ بِهَا مَخَافَةَ أَنْ یَحْتَجَّ بِهَا هَؤُلاَءِ - یَعْنِى الْقَدَرِیَّةَ - وَلَیْسَ لَهُمْ فِیهَا حُجَّةٌ.

ترجــــــمه : سفیان راوی این حدیث می گوید: گاهی ما از بیان جمله (یَزِیدَانِ فِى الأَجَلِ،که در روایت فوق آمده ) سکوت می کنیم و آن را بیان نمی کنیم از ترس اینکه مبادا قدریه آن را دلیل بگیرند و در حالی که در این حدیث برایشان دلیلی نیست.

تحــــــــقیق: تحقیقش در روایت بالا ذکر شده است و آنجا ذکر شد که استاد آلبانی رحمه الله در سلسله احادیث ضعیفه حدیث شماره 6753 این جمله را منکر دانسته اند.

 

حــــــــدیث (21) قَالَ الصُّبَىُّ : کُنْتُ رَجُلاً نَصْرَانِیًّا فَأَسْلَمْتُ فَخَرَجْتُ أُرِیدُ الْحَجَّ ، فَلَمَّا کُنْتُ بِالْقَادِسِیَّةِ أَهْلَلْتُ بِالْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ جَمِیعًا ، فَسَمِعَنِى سَلْمَانُ بْنُ رَبِیعَةَ وَزَیْدُ بْنُ صُوحَانَ فَقَالاَ : لَهَذَا أَضَلُّ مِنْ بَعِیرِ أَهْلِهِ . فَکَأَنَّمَا حُمِلَ عَلَىَّ بِکَلِمَتِهِمَا جَبَلٌ ، فَلَقِیتُ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ فَأَخْبَرْتُهُ فَأَقْبَلَ عَلَیْهِمَا فَلاَمَهُمَا ، ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَىَّ فَقَالَ : هُدِیتَ لِسُنَّةِ نَبِیِّکَ ، هُدِیتَ لِسُنَّةِ نَبِیِّکَ. قَالَ سُفْیَانُ : یَعْنِى أَنَّهُ قَدْ جَمَعَ بَیْنَ الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ مَعَ النَّبِىِّ -صلى الله علیه وسلم- وَأَجَازَهُ وَلَیْسَ أَنَّهُ فَعَلَهُ هُوَ .

ترجــــــمه :  صبی رحمه الله فرمودند: من یک فرد نصرانی بودم که بعدا مشرف به اسلام شدم و سپس برای اراده اداء حج از خانه بیرون شدم زمانی که به قادیسیه رسیدم احرام به حج و عمره با هم بستم (یعنی نیّت حج قران نمود) سلمان بن ربیعه و زید بن صوحان شنیدند (که من لبیک به حج و عمره می گویم و می خواهم حج قران انجام دهم) این دو گفتند: این فرد از شتر خانواده انش هم گمراه تر است، گویا که با این سخنشان کوهی بر دوش من انداخته شد، سپس من با عمربن خطاب رضی الله عنه ملاقات نمودم و ایشان را از این (از سخن این دو فرد) آگاه نمودم عمر بن خطاب رضی الله عنه رو به آن دو نمود و آنها را ملامت نمود ، و سپس رو به من کرد و گفت: تو به سنّت پیامبرت(محمّد صلی الله علیه و آله وسلم) هدایت شده ای.

سفیان(راوی حدیث) می گوید: یعنی : ایشان بهمراه پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم در میان حج و عمره جمع نموده وایشان اجازه داده اند و نه اینکه خودش این کار را کرده است.

تحــــــــقیق: این حدیث صحیح است و در سنن نسائی، سنن ابی داود ومسند احمد بن حنبل آمده و استاد آلبانی رحمه الله آن را صحیح دانسته است.

 

حــــــــدیث (22) قَالَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ : سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- یَقُولُ وَهُوَ بِوَادِى الْعَقِیقِ :« أَتَانِى اللَّیْلَةَ آتٍ مِنْ رَبِّى فَقَالَ : صَلِّ فِى هَذَا الْوَادِى الْمُبَارَکِ وقَل : عُمْرَةٌ فِى حَجَّةٍ ».

ترجــــــمه :عمربن خطاب رضی الله عنه می فرمایند: من در حالی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در درّه عقیق بودند از ایشان شنیدم که می فرمایند: امشب مأموری از جانب پروردگارم بنزد من آمد و گفت: در این درّه مبارک نماز بخوان و بگو(این نمازثواب) عمره ای را دارد که با حج انجام گیرد.

تحــــــــقیق: این حدیث صحیح است و در صحیح بخاری، سنن ابی داود ، سنن ابن ماجه و مسند احمد بن حنبل روایت شده است.

 

حـــــدیث (23) قَالَ عُمَر بْنِ الْخَطَّابِ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- :« إِذَا أَقْبَلَ اللَّیْلُ مِنْ هَا هُنَا وَأَدْبَرَ النَّهَارُ مِنْ هَا هُنَا ، وَغَرَبَتِ الشَّمْسُ فَقَدْ أَفْطَرَ الصَّائِمُ ».

ترجــــــمه : عمربن خطاب رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:هرگاه شب از این سمت (مشرق) آمده و روزازاین (سمت مغرب) پشت گرداند و خورشید هم غروب کرد قطعا روزه دار روزه اش را خورده است (یعنی: باید افطار کند).

تحــــــــقیق: این حدیث صحیح است و در کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم نیز آمده است.

حــــدیث (24) عَنِ ابْنِ السَّعْدِىِّ : أَنَّهُ قَدِمَ عَلَى عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ مِنَ الشَّامِ ، فَقَالَ لَهُ عُمَرُ : أَلَمْ أُخْبَرْ أَنَّکَ تَلِى أَعْمَالاً مِنْ أَعْمَالِ الْمُسْلِمِینَ فَتُعْطَى عُمَالَتَکَ فَلاَ تَقْبَلُ ؟ فَقُلْتُ : أَجَلْ ، إِنَّ لِى أَفْرَاسًا أَوْ لِى أَعْبُدٌ وَأَنَا بِخَیْرٍ ، وَأُرِیدُ أَنْ یَکُونَ عَمَلِى صَدَقَةً عَلَى الْمُسْلِمِینَ. فَقَالَ عُمَرُ : فَلاَ تَفْعَلْ ، فَإِنِّى قَدْ أَرَدْتُ مِثْلَ الَّذِى أَرَدْتَ ، وَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- کَانَ یُعْطِینِى الْعَطَاءَ فَأَقُولُ أَعْطِهِ مَنْ هُوَ أَحْوَجُ إِلَیْهِ مِنِّى ، وَإِنَّهُ أَعْطَانِى مَرَّةً مَالاً ، فَقُلْتُ : أَعْطِهِ مَنْ هُوَ أَحْوَجُ إِلَیْهِ مِنِّى. فَقَالَ :« یَا عُمَرُ مَا آتَاکَ اللَّهُ بِهِ مِنْ هَذَا الْمَالِ عَنْ غَیْرِ مَسْأَلَةٍ وَلاَ إِشْرَافِ نَفْسٍ فَخُذْهُ فَتَمَوَّلْهُ وَتَصَدَّقْ بِهِ ، وَمَا لاَ فَلاَ تُتْبِعْهُ نَفْسَکَ ».

 

ترجــــــمه :از ابن السعدی (رحمه الله) روایت است که ایشان به نزد عمربن خطاب (رضی الله عنه) آمدند و عمر رضی الله عنه به ایشان فرمودند: آیا این خبری که من رسیده که تو کاری از کارهای (حکومت) مسلمانان را بعهده می گیری و انجام می دهی و سپس (آنگاه که از طرف حکومت) به تو حقوق و حق الزحمه داده می شود آن را قبول نمی کنی؟ (ابن سعدی می گوید که من) گفتم : بله (همانطور است که به شما خبر رسیده است) ومن اسب ها و غلام ها دارم و (وضعیّت مالی) من خوب است، و من می خواهم که این کار من صدقه ای برای مسلمین باشد. عمر رضی الله عنه فرمودند: که این کار را نکن زیرا من هم (در زمان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) همان اراده ای نموده بودم که تو(حالا) اراده نموده ای، و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم گاهی به من عطیه ای می داد و من می گفتم: به کسی بدهید که از من نیازش به این چیزبیشتر است  ، و یکبار (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) به من مالی دادند، من گفتم: به کسی بدهید که از من نیازش به این چیزبیشتر است.( رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند:ای عمر هر آنچه الله به تو از این مال بدون گدائی و حرص داد پس آن را بگیر و برای خودت سرمایه گذاری کن و صدقه بده و هر آنچه (بدین صورت ) نیامد پس خودت را دنبالش نیندازواو را دنبال نکن.

تحــــــــقیق: این حدیث صحیح است و در صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن نسائی و مسند احمد بن حنبل نیزآمده است.

حـــدیث (25) قال عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ: إِنَّ أَمْوَالَ بَنِى النَّضِیرِ کَانَتْ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِمَّا لَمْ یُوجِفِ الْمُسْلِمُونَ عَلَیْهِ بِخَیْلٍ وَلاَ رِکَابٍ ، فَکَانَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- خَالِصَةً ، فَکَانَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- یُنْفِقُ عَلَى أَهْلِهِ مِنْهُ نَفَقَةَ سَنَةٍ ، وَمَا بَقِىَ جَعَلَهُ فِى الْکُرَاعِ وَالسِّلاَحِ عُدَّةً فِى سَبِیلِ اللَّهِ .

 

ترجــــــمه : عمربن خطاب رضی الله عنه فرمودند: همانا مالها  و زمینهای قبیله بنی نضیر از آن دسته اموال و زمینهای بود که الله بدون جنگ و بدون اینکه مسلمانان اسب و شتری را برای فتح آنها دوانده باشند به رسولش (محمد صلی الله علیه و آله وسلم) داده بودند، این اموال مخصوص رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بودو رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم از آنها نان ونقفه ومخارج سالانه خانواده شان بر می داشتند و هر آنچه باقی می ماند در خرید اسبان ، اسلحه و ابزر آمادگی جهاد در راه الله مصرف می کردند.

تحــــــــقیق: این حدیث صحیح است و در صحیح بخاری ، سنن ابی داود، سنن نسائی، سنن ترمذی و مسند احمد بن حنبل نیز روایت شده است.

احادیث عمر رضی الله عنه در مسند حمیدی

احادیث عمر رضی الله عنه (قسمت اوّل)

 

حدیث (9) قَالَ أَبوعُبَیْدٍ : شَهِدْتُ الْعِیدَ مَعَ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ فَبَدَأَ بِالصَّلاَةِ قَبْلَ الْخُطْبَةِ وَقَالَ : إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- نَهَى عَنْ صِیَامِ هَذَیْنِ الْیَوْمَیْنِ : یَوْمِ الْفِطْرِ وَیَوْمِ الأَضْحَى ، فَأَمَّا یَوْمُ الْفِطْرِ فَیَوْمُ فِطْرِکُمْ مِنْ صِیَامِکُمْ ، وَأَمَّا یَوْمُ الأَضْحَى فَکُلُوا فِیهِ مِنْ لَحْمِ نُسُکِکُمْ . ثُمَّ شَهِدْتُ الْعِیدَ مَعَ عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ ، فَوَافَقَ ذَلِکَ یَوْمَ جُمُعَةٍ ، فَبَدَأَ بِالصَّلاَةِ قَبْلَ الْخُطْبَةِ ، ثُمَّ قَالَ : إِنَّ هَذَا یَوْمٌ اجْتَمَعَ فِیهِ عِیدَانِ لِلْمُسْلِمِینَ ، فَمَنْ کَانَ هَا هُنَا مِنْ أَهْلِ الْعَوَالِى فَأَحَبَّ أَنْ یَذْهَبَ فَقَدْ أَذِنَّا لَهُ ، وَمَنْ أَحَبَّ أَنْ یَمْکُثَ فَلْیَمْکُثْ. ثُمَّ شَهِدْتُ الْعِیدَ مَعَ عَلِىِّ بْنِ أَبِى طَالِبٍ فَبَدَأَ بِالصَّلاَةِ قَبْلَ الْخُطْبَةِ وَقَالَ : لاَ یَأْکُلَنَّ أَحَدُکُمْ مِنْ لَحْمِ نُسُکِهِ فَوْقَ ثَلاَثٍ. قَالَ أَبُو بَکْرٍ الْحُمَیْدِىُّ قُلْتُ لِسُفْیَانَ : إِنَّهُمْ یَرْفَعُونَ هَذِهِ الْکَلِمَةَ عَنْ عَلِىِّ بْنِ أَبِى طَالِبٍ. قَالَ سُفْیَانُ : لاَ أَحْفَظُهَا مَرْفُوعَةً ، وَهِىَ مَنْسُوخَةٌ.

 

ترجــــــمه :ابوعبید (رحمه الله) می گوید: من در روزعید به همراه عمربن خطاب (رضی الله عنه) حاضر بودم ایشان قبل از خطبه نماز را شروع نموده و خواندند (و بعد سخنرانی نموده ودر خطبه عید) فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم از روزه گرفتن این دو روز: روز عید فطر و روز عید قربان ممانعت نموده (وفرمودند:)، و اما روز عید فطر چون روزه تان به پایان رسیده و (ودر این روز می توانید خوراکی) بخورید و اما روز عید قربان از گوشت قربایتان بخورید.(ابوعبید می گوید) سپس (دردوران خلافت) عثمان بن عفان (با ایشان) در روزعید حاضر شدم و روز عید در روز جمعه واقع شده بود، ایشان نیز نمازرا پیش از خطبه شروع نموده وخواندند و سپس (سخنرانی نموده ودر خطبه عید) فرمودند: همانا در این روز دو عید مخصوص مسلمانان (جمعه و عید) جمع شده است، لذا هر کس از روستاهای بالای مدینه این جاست و دوست دارد (بعد از نماز عید و قبل از خواندن نماز جمعه به خانه خویش) بر گردد و برود ما به او اجازه دادیم ، و هر کس هم که دوست دارد که (در مدینه بماند تا اینکه بهمراه ما نماز جمعه را هم بخواند و بعدا به خانه برگردد، می تواند ) بماند.(ابوعبید می گوید) سپس (دردوران خلافت) علی بن ابی طالب (با ایشان) در روزعید حاضر شدم ، ایشان نیز شروع نموده و پیش از خطبه نماز خواندند و سپس (در خطبه عید) فرمودند:هر گز کسی از شما بیشترازسه روز گوشت قربانیش را نمی خورد (یعنی به اندازه سه روز نگه می دارد و بقیه اش را صدقه می دهد) .

ابوبکر حمیدی (رحمه الله) می گوید من به سفیان(رحمه الله) گفتم : (دیگر راویان این گفته علی بن ابی طالب (رضی الله عنه) را مرفوع روایت نموده وبه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نسبت می دهند ، سفیان گفت: ولی من مرفوعا بیاد ندارم ولی این جریان (که گوشت قربانی نباید بیشتر از سه روزنگه داری شود) منسوخ است.  

تحــــــــقیق: این حدیث همه اجزاء آن صحیح است ولی قسمت اوّل آن در سنن ابی داود و سنن ابن ماجه آمده و استاد آلبانی رحمه الله آن را صحیح دانسته است.

 

حــــــدیث (10) قَالَ عَبْد اللَّهِ بْنَ سَرْجِسٍ : رَأَیْتُ الأُصَیْلِعَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ أَتَى الْحَجَرَ الأَسْوَدَ فَقَبَّلَهُ ، ثُمَّ قَالَ : وَاللَّهِ إِنِّى لأَعْلَمُ أَنَّکَ حَجَرٌ لاَ تَضُرُّ وَلاَ تَنْفَعُ ، وَلَوْلاَ أَنِّى رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- یُقَبِّلُکَ مَا قَبَّلْتُکَ.

ترجــــــمه : عبدالله بن سرجس رحمه الله فرمودند: من طاس عزیزم عمربن خطاب رضی الله عنه را دیدم که به نزد حجر الاسود آمده و آن را بوسید، و سپس گفت: سوگند به الله من قطعا می دانم که تو یک سنگی هستی نه ضرر می رسانی و نه نفع می رسانی ، و اگر من رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را نمی دیدم که ترا بوسه می زند و من بوسه ات نمی زدم.

تحــــــــقیق: متن این حدیث صحیح است و درسنن ابن ماجه آمده است واز طریق دیگری همین متن در صحیح بخاری و صحیح مسلم نیز آمده است.

 

حـــــــدیث (11و12)عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ قَالَ : إِنِّى لأَحْسِبُ أَنَّکُمْ تَأْکُلُونَ شَجَرَتَیْنِ - یَعْنِى خَبِیثَتَیْنِ - الْبَصَلَ وَالثُّومَ ، فَإِنْ کُنْتُمْ لاَ بُدَّ فَاعِلِینَ فَاقْتُلُوهُمَا بِالنُّضْجِ ، ثُمَّ کُلُوهُمَا ، فَلَقَدْ رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- یَجِدُ رِیحَهُ مِنَ الرَّجُلِ فَیَأْمُرُ بِهِ فَیُخْرَجُ إِلَى الْبَقِیعِ.

 

ترجــــــمه : عمربن خطاب رضی الله عنه فرمودند: همانا من گمان می کنم که شما از این دو گیاه (بدبو) پیاز و سیر می خورید، و اگر چاره ای جز خوردن ندارید پس حتما آنها را با پختن (بویشان را) از بین ببرید و سپس آن دورا بخورید، زیرا من رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را دیدم که چون از فردی (در داخل مسجد) بوی (سیر و پیاز) به مشام ایشان می رسید دستور می دادند تا آن فرد (از مسجد) بیرون شده و بسوی بقیع رانده می شد.

 

تحــــــــقیق: این حدیث صحیح است و در صحیح مسلم، سنن نسائی و سنن ابن ماجه آمده است.

 

حــــــدیث (13) عَنْ مَالِکِ بْنِ أَوْسِ بْنِ الْحَدَثَانِ قَالَ : أَتَیْتُ بِمِائَةِ دِینَارٍ أَبْغِى بِهَا صَرْفًا ، فَقَالَ طَلْحَةُ : عِنْدَنَا صَرْفٌ ، انْتَظِرْ یَأْتِى خَازِنُنَا مِنَ الْغَابَةِ. وَأَخَذَ مِنِّى الْمِائَةَ الدِّینَارِ ، فَقَالَ لِىَ عُمَرُ : لاَ تُفَارِقْهُ ، فَإِنِّى سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- یَقُولُ :« الذَّهَبُ بِالْوَرِقِ رِبًا إِلاَّ هَاءَ وَهَاءَ ، وَالْبُرُّ بِالْبُرِّ رِبًا إِلاَّ هَاءَ وَهَاءَ ، وَالشَّعِیرُ بِالشَّعِیرِ رِبًا إِلاَّ هَاءَ وَهَاءَ ، وَالتَّمْرُ بِالتَّمْرِ رِبًا إِلاَّ هَاءَ وَهَاءَ ». فَلَمَّا جَاءَ الزُّهْرِىُّ لَمْ یَذْکُرْ هَذَا الْکَلاَمَ.

 

ترجــــــمه : مالک بن اوس رحمه الله می فرماید: من با صد سکه طلا آمده و در تلاش معامله صرفی بودم، طلحه گفت: ما معامله صرفی انجام می دهیم، ولی منتظر باش تا خزانه دار از الغابه بیاید و از من صد دینار را گرفت، عمر رضی الله عنه به من گفت از او جدا نشو(تا پولت را تحویل بگیر) زیرا من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند: طلا با نقره معامله نمودن ربا است مگر اینکه معامله نقدی و دست به دست باشد وگندم با گندم معامله نمودن ربا است مگر اینکه معامله نقدی و دست به دست صورت گیرد. و جو با جومعامله نمودن ربا است مگر اینکه معامله نقدی و دست به دست باشد. وخرما با خرما معامله نمودن ربا است مگر اینکه معامله نقدی و دست به دست باشد.

(راوی می گوید: و چون زهری آمد این کلام (یعنی جریان مالک بن اوس با طلحه) را ذکر نکرد.

 

تحــــــــقیق: این حدیث صحیح است و در صحیح بخاری وصحیح مسلم و بر خی دیگر از کتب حدیثی روایت شده است.

 

حدیث (14) قال عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- یَقُولُ :« الذَّهَبُ بِالْوَرِقِ رِبًا إِلاَّ هَاءَ وَهَاءَ ، وَالْبُرُّ بِالْبُرِّ رِبًا إِلاَّ هَاءَ وَهَاءَ ، وَالشَّعِیرُ بِالشَّعِیرِ رِبًا إِلاَّ هَاءَ وَهَاءَ ، وَالتَّمْرُ بِالتَّمْرِ رِبًا إِلاَّ هَاءَ وَهَاءَ ». قَالَ الْحُمَیْدِىُّ قَالَ سُفْیَانُ : وَهَذَا أَصَحُّ حَدِیثٍ رُوِىَ عَنِ النَّبِىِّ -صلى الله علیه وسلم- فِى هَذَا ، یَعْنِى فِى الصَّرْفِ .

ترجــــــمه : عمر بن خطاب رضی الله عنه می فرماید: من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند: طلا با نقره معامله نمودن ربا است مگر اینکه معامله نقدی و دست به دست باشد وگندم با گندم معامله نمودن ربا است مگر اینکه معامله نقدی و دست به دست صورت گیرد. و جو با جومعامله نمودن ربا است مگر اینکه معامله نقدی و دست به دست باشد. وخرما با خرما معامله نمودن ربا است مگر اینکه معامله نقدی و دست به دست باشد.

(حمیدی (رحمه الله) می گوید: سفیان (رحمه الله) گفته است: این حدیث؛ صحیح ترین حدیثی است که از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در باره معاملات پولی روایت شده است .

 

تحــــــــقیق: این حدیث صحیح است و در صحیح بخاری وصحیح مسلم و بر خی دیگر از کتب حدیثی روایت شده است.

حـــــــدیث (15) قَالَ ابْن عَبَّاسٍ : بَلَغَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ أَنَّ سَمُرَةَ بَاعَ خَمْرًا ، فَقَالَ : قَاتَلَ اللَّهُ سَمُرَةَ ، أَلَمْ یَعْلَمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- قَالَ :« لَعَنَ اللَّهُ الْیَهُودَ ، حُرِّمَتْ عَلَیْهِمُ الشُّحُومُ فَجَمَلُوهَا فَبَاعُوهَا ».

 

ترجــــــمه :ابن عباس (رضی الله عنه) می فرماید: خبر به عمربن خطاب (رضی الله عنه) رسید که سمره (رضی الله عنه) شراب فروخته است (عمر رضی الله عنه) گفت: الله سمره را بکشد آیا نداسته است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: الله یهود را لعنت کند زیرا بر آنها پی و چربی(حیوانات حلال گوشت) حرام قرار داده شده بود(ولی آنها حیله کردند) پی و چربی (حیوانات) را باز و گداخته نمودند و سپس آنها را فروختند (واز پول آنها استفاده نمودند).

 

تحــــــــقیق: این حدیث صحیح است و در صحیح بخاری و صحیح مسلم روایت شده است.

 

حـــــــدیث (16)عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ : رَأَیْتُ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ عَلَى الْمِنْبَرِ یَقُولُ بِیَدِهِ عَلَى الْمِنْبَرِ هَکَذَا - یَعْنِى یُحَرِّکُهَا یَمِینًا وَشِمَالاً - عُوَیْمِلٌ لَنَا بِالْعِرَاقِ ، عُوَیْمِلٌ لَنَا بِالْعِرَاقِ خَلَطَ فِى فَىْءِ الْمُسْلِمِینَ أَثْمَانَ الْخَمْرِ وَالْخَنَازِیرِ ، وَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- :« لَعَنَ اللَّهُ الْیَهُودَ ، حُرِّمَتْ عَلَیْهِمُ الشُّحُومُ فَجَمَلُوهَا فَبَاعُوهَا ». یَعْنِى أَذَابُوهَا.

ترجــــــمه : ابن عباس (رضی الله عنه) می فرماید: من عمربن خطاب (رضی الله عنه) را بر بالای منبر(مسجد النبی) در حال سخنرانی دیدم که اینگونه بادست شان به سمت چپ و راست اشاره می کردند و می فرمودند: ما را یک عاملکی در عراق است، ما را یک عاملکی در عراق است که او در مال غنیمت مسلمانان پولهای (که از فروش) شراب و خوکها (به دست آورده) را در آنها مخلوط نموده است و در حالی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: الله یهود را لعنت کند زیرا بر آنها پی و چربی(حیوانات حلال گوشت) حرام قرار داده شده بود(ولی آنها حیله کردند) پی و چربی (حیوانات) را باز و گداخته نمودند(و از آنهاروغن گرفته) و سپس آن (روغنها) را فروختند (واز پول آنها استفاده نمودند).

 

تحــــــــقیق:  سند این حدیث ضعیف است زیرا در سند این حدیث راوی مبهی وجود دارد و صحیح تر همان روایت قبلی است.

حـــــــدیث(17) قَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ حَمَلْتُ عَلَى فَرَسٍ فِى سَبِیلِ اللَّهِ فَرَأَیْتُهُ یُبَاعُ ، فَسَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- : أَشْتَرِیهِ ؟ فَقَالَ :« لاَ تَشْتَرِهِ وَلاَ تَعُدْ فِى صَدَقَتِکَ ».

 

ترجــــــمه :عمربن خطاب رضی الله عنه می فرمایند من اسبی را (بعنوان صدقه) برای سواری در راه الله به کسی دادم و سپس دیدم که همان اسب (در بازار) فروخته می شود، (در باره خرید آن اسب )از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم پرسیدم که آیا می توانم آن اسب را (دوباره) بخرم؟ رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: آن اسب را نخر و در صدقه ای که داده ای رجوع نکن .

 

تحــــــــقیق: این حدیث صحیح است و در صحیح بخاری نیز روایت شده است.

 


احادیث ابوبکر رضی الله عنه در مسند حمیدی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ترجمه مسند ابوبکر عبد الله بن الزبیرالحمیدی

(معروف به مسند حمیدی)


 

احادیث ابوبکر صدیق رضی الله عنه


 

حـــــــدیث (1): قَالَ عَلِىّ بْنَ أَبِى طَالِبٍ رضى الله عنه : کُنْتُ إِذَا سَمِعْتُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- حَدِیثًا نَفَعَنِى اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ بِمَا شَاءَ أَنْ یَنْفَعَنِى مِنْهُ ، وَإِذَا حَدَّثَنِى غَیْرُهُ اسْتَحْلَفْتُهُ ، فَإِذَا حَلَفَ لِى صَدَّقْتُهُ ، فَحَدَّثَنِى أَبُو بَکْرٍ - وَصَدَقَ أَبُو بَکْرٍ - قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- یَقُولُ :« لَیْسَ مِنْ عَبْدٍ یُذْنِبُ ذَنْبًا فَیَقُومُ فَیَتَوَضَّأُ فَیُحْسِنُ الْوُضُوءَ ، ثُمَّ یُصَلِّى رَکْعَتَیْنِ ، ثُمَّ یَسْتَغْفِرُ اللَّهَ إِلاَّ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ».


ترجمــــه: علی بن ابی طالب رضی الله عنه فرمودند: (عادتم بر این بود که) هر گاه خودم (مستقیما) از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم سخنی می شنیدم هر آنچه الله بخواستی از آن سخن به من نفع می رساند ولی هر گاه کس دیگری از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم برایم روایت می نمود ازاو می خواستم تاسوگند بخورد (که آیا واقعا از خود رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم این حدیث شنیده است؟) سپس (علی رضی الله عنه فرمودند:) ابوبکر(رضی الله عنه) برایم حدیث بیان نمود و ابوبکر(رضی الله عنه) راست گفت: (ایشان) فرمودند: من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند: هیچ بنده ای نیست که گناهی را انجام می دهد و سپس بلند می شود ووضو می گیرد و خوب وضو می گیرد و سپس دو رکعت نماز می خواند و سپس از الله طلب آمرزش و بخشش (آن گناه را) می نماید مگر اینکه الله (آن گناه) را برایش می بخشد.


تحـــقیق: این حدیث را استاد آلبانی رحمه الله در سنن ترمذی و سنن ابن ماجه حسن و در سنن ابی داود و صحیح الترغیب و الترهیب صحیح دانسته است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حـــــدیث (2)عَنِ الْحَسَنِ عَنِ النَّبِىِّ -صلى الله علیه وسلم- بِمِثْلِهِ وَزَادَ فِیهِ إِلاَّ أَنَّهُ قَالَ : وَیَتَبَرَّرُ یَعْنِى یُصَلِّى.

 

ترجمـــه : (و در روایت دیگری) حسن (بصری رحمه الله) از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم همانند روایت بالا روایت نموده ولی دراین روایت چنین اضافه نموده و گفته: ( وَیَتَبَرَّرُ) یعنی کار نیک انجام می دهد یعنی نماز می خواند.

 

تحــــــقیق: این روایت و روایت بالا از نظر متنی یکی است ولی سند این حدیث مرسل است زیرا حسن بصری رحمه الله تابعین است و صحابه نیست.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حـــــدیث (3) عن أَوْسَط الْبَجَلِىَّ وَهُوَ عَلَى مِنْبَرِ حِمْصَ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبَا بَکْرٍ الصِّدِّیقَ یَقُولُ وَهُوَ عَلَى مِنْبَرِ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- یَقُولُ : سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- ثُمَّ خَنَقَتْهُ الْعَبْرَةُ ، ثُمَّ عَادَ فَخَنَقَتْهُ الْعَبْرَةُ ، ثُمَّ قَالَ : سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- یَقُولُ عَامَ الأَوَّلِ :« سَلُوا اللَّهَ الْعَفْوَ وَالْعَافِیَةَ ، فَإِنَّهُ مَا أُوتِىَ عَبْدٌ بَعْدَ یَقِینٍ شَیْئًا خَیْرًا مِنَ الْعَافِیَةِ ».

 

تــــــرجمه: اوسط بجلی(رحمه الله)درحال سخنرانی برمنبر (مسجدی در) حمص فرمودند: من از ابوبکر صدیق (رضی الله عنه) و در حالی که ایشان بر منبر رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بودند (و سخنرانی می کردند) شنیدم که می فرمایند: من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم . سپس اشکهای ابوبکر(رضی الله عنه) جاری شده و صدا در گلویش گیرکرد وسپس دوباره این جمله را گفت و بازهم اشک از چشمانش جاری شده و صدا در گلویش گیر نمود و سپس گفت: من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند: از الله در گذری و عافیت بخواهید، زیرا به هیچ بنده ای بعد از یقین (به مسائل اعتقادی) چیزی بهتر از عافیت داده نشده است.

 

تحــــقیق: این حدیث را استاد آلبانی رحمه الله در سنن ترمذی و سنن ابن ماجه حسن صحیح دانسته است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حـــدیث (4) عَنْ قَیْسِ بْنِ أَبِى حَازِمٍ : أَنَّ أَبَا بَکْرٍ الصِّدِّیقَ قَامَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ : یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّکُمْ تَقْرَءُونَ هَذِهِ الآیَةَ ( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لاَ یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ) وَإِنَّا سَمِعْنَا رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- یَقُولُ :« النَّاسُ إِذَا رَأَوُا الظَّالِمَ فَلَمْ یَأْخُذُوا عَلَى یَدَیْهِ یُوشِکُ أَنْ یَعُمَّهُمُ اللَّهُ بِعِقَابٍ ».

 

ترجـــــمه : قیس بن ابی حازم رحمه الله می فرمایند : ابوبکر صدیق رضی الله عنه برای سخنرانی بلند شده سپس حمد و ثنای الله متعال را گفته و بعد فرمودند: ای مردم شما این آیه را می خوانید( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لاَ یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ) یعنی: ای کسانی که ایمان آورده اید مواظب خودتان باشید زیرا هر کس که گمراه شود به شما ضرر نمی رساند آنگاه که خودتان هدایت یافته باشید.

(و از این آیه برداشت غلط می کنید که خود که هدایت شدید نیاز به امر به معروف و نهی از منکر نیست، و در حالیکه هدف این آیه این نیست زیرا هدف این آیه این است که بعد از امر به معروف و نهی از منکر اگر شما بر هدایت بودید و مردم حرفتان را قبول ننمودند آن وقت کفرو گناه آنها به شما ضرری نمی رساند زیرا) ما ازرسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیده ایم که می فرمایند: مردم زمانی که ظالم را می بینند و دستانش را نمی گیرند (و او را از ظلمش باز نمی دارند) عنقریب است که الله متعال یک عذاب همگانی بر آنان بیاورد (تا همه با آن ظالم هلاک شوند).

 

 

تحــــقیق: این حدیث را استاد آلبانی رحمه الله در سنن ترمذی ، سنن ابن ماجه و سنن ابی داود صحیح دانسته است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

حـــــــــدیث (5) عَنْ عَلِىِّ بْنِ أَبِى طَالِبٍ قَالَ : کُنْتُ إِذَا سَمِعْتُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- حَدِیثًا نَفَعَنِى اللَّهُ بِمَا شَاءَ مِنْهُ ، فَإِذَا حَدَّثَنِى غَیْرُهُ اسْتَحْلَفْتُهُ ، فَإِذَا حَلَفَ لِى صَدَّقْتُهُ ، وَإِنَّ أَبَا بَکْرٍ حَدَّثَنِى ، وَصَدَقَ أَبُو بَکْرٍ ، قَالَ قَالَ النَّبِىُّ -صلى الله علیه وسلم- :« مَا مِنْ رَجُلٍ یُذْنِبُ ذَنْبًا فَیَتَوَضَّأُ فَیُحْسِنُ الْوُضُوءَ ». قَالَ مِسْعَرٌ :« ثُمَّ یُصَلِّى ». وَقَالَ سُفْیَانُ :« ثُمَّ یُصَلِّى رَکْعَتَیْنِ ، فَیَسْتَغْفِرُ اللَّهَ إِلاَّ غُفِرَ لَهُ ».

 

ترجـــــــــــمه : علی بن ابی طالب رضی الله عنه فرمودند: (عادتم بر این بود که) هر گاه خودم (مستقیما) از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم سخنی می شنیدم هر آنچه الله بخواستی از آن سخن به من نفع می رساند ولی هر گاه کس دیگری از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم برایم روایت می نمود اگر سوگند می خورد (که واقعا ازرسول الله صلی الله علیه و آله وسلم این حدیث را شنیده است؟) تأییدش می نمودم (و روایتش را قبول می کردم) سپس (علی رضی الله عنه فرمودند:) ابوبکر(رضی الله عنه) برایم حدیث بیان نمود و ابوبکر(رضی الله عنه) راست گفت: (ایشان) فرمودند: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند: نیست هیچ فردی که گناهی را انجام می دهد و سپس وضو می گیرد و خوب وضو می گیرد و سپس دو رکعت نماز می خواند و سپس از الله طلب آمرزش و بخشش (آن گناه را) می نماید مگر اینکه الله (آن گناه) را برایش می بخشد.

 

تحـــــقیق: این حدیث را استاد آلبانی رحمه الله در سنن ترمذی و سنن ابن ماجه حسن و در سنن ابی داود و صحیح الترغیب و الترهیب صحیح دانسته است.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

حـــــدیث (6) عَنْ عَلِىَّ بْنَ أَبِى طَالِبٍ قال : مَا حَدَّثَنِى مُحَدِّثٌ حَدِیثًا لَمْ أَسْمَعْهُ أَنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- إِلاَّ أَمَرْتُهُ أَنْ یُقْسِمَ بِاللَّهِ لَهُوَ سَمِعَهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- إِلاَّ أَبُو بَکْرٍ ، فَإِنَّهُ کَانَ لاَ یَکْذِبُ ، فَحَدَّثَنِى أَبُو بَکْرٍ أَنَّهُ سَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- یَقُولُ :« مَا ذَکَرَ عَبْدٌ ذَنْبًا أَذْنَبَهُ فَقَامَ حِینَ یَذْکُرُ ذَنْبَهُ ذَلِکَ فَیَتَوَضَّأُ فَأَحْسَنَ وُضُوءَهُ ، ثُمَّ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ ، ثُمَّ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ لِذَنْبِهِ ذَلِکَ إِلاَّ غُفِرَ لَهُ ».


ترجمــــه : علی بن ابی طالب رضی الله عنه فرمودند: هیچ سخنگوئی سخنی را برایم از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بیان ننمود که من آن را نشنیده باشم مگر اینکه من به او دستور می دادم تا اینکه قسم بخورد که خودش این حدیث را از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیده است بجز ابوبکر (رضی الله عنه که من ایشان را قسم نمی دادم) زیرا ایشان دروغ نمی گفتند،ابوبکر(رضی الله عنه) برایم حدیث بیان نمودند که ایشان از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیده اند که می فرمایند و ابوبکر(رضی الله عنه) راست گفت: (ایشان) فرمودند: من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند: هیچ بنده ای نیست که گناهی را بیاد نمی آورد وزمانی که بیاد می آورد بلند می شود ووضو می گیرد و خوب وضو می گیرد و سپس دو رکعت نماز می خواند و سپس از الله طلب آمرزش و بخشش (آن گناه را) می نماید مگر اینکه الله (آن گناه) را برایش می بخشد.


تحـــــقیق: این حدیث را استاد آلبانی رحمه الله در سنن ترمذی و سنن ابن ماجه حسن و در سنن ابی داود و صحیح الترغیب و الترهیب صحیح دانسته است.


 ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حـــدیث (7) عَنْ أَبِى بَرْزَةَ قَالَ : مَرَرْتُ عَلَى أَبِى بَکْرٍ الصِّدِّیقِ وَهُوَ یَتَغَیَّظُ عَلَى رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِهِ فَقُلْتُ : یَا خَلِیفَةَ رَسُولِ اللَّهِ مَنْ هَذَا الَّذِى تَغَیَّظُ عَلَیْهِ؟ قَالَ : وَلِمَ تَسْأَلُ عَنْهُ ؟ قُلْتُ : أَضْرِبُ عُنُقَهُ. قَالَ : فَوَاللَّهِ لأَذْهَبَ غَضَبَهُ مَا قُلْتُ ثُمَّ قَالَ : مَا کَانَتْ لأَحَدٍ بَعْدَ مُحَمَّدٍ -صلى الله علیه وسلم-.


تـــرجمـــــه : ابوبرزه رضی الله عنه می فرماید: من بر ابوبکر صدیق (رضی الله عنه) در حالی گذر نمودم که ایشان بر یکی از یاران و همراهانش ناراحت شده خشم گرفته بودند(من که این حالت را دیدم) گفتم ای جانشین رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) این فردچه کسی بود که شما بر او ناراحت شده خشم گرفتید؟ (ابوبکر رضی الله عنه) فرمودند: چرا از آن فرد می پرسی؟ من گفتم: می خواهم گردنش را بزنم؟ (روای می گوید که ابوبرزه) گفت: سوگند به الله این گفته من خشم ابوبکر (رضی الله عنه) را از بین برد، سپس (ابوبکر رضی الله عنه) فرمودند: این (که گردن کسی زده شود بنا بر اینکه فرد دیگری را ناراحت نموده و به او توهین نموده) برای هیچ کسی بعد از محمّد صلی الله علیه و آله وسلم نیست(فقط اگر کسی به ایشان توهین کند باید گردنش زده شود).


تحـــــقیق: این حدیث را استاد آلبانی رحمه الله در سنن نسائی صحیح دانسته است.


 ــــــــــــــــــــــــــــ

حـــــدیث (8) عَنْ أَوْسَطَ الْبَجَلِىِّ أَبِى إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَوْسَطَ عَنْ أَبِى بَکْرٍ أَنَّهُ سَمِعَهُ حِینَ تُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- یَقُولُ : قَامَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- عَامَ الأَوَّلِ مَقَامِى هَذَا ، ثُمَّ بَکَى فَقَالَ :« عَلَیْکُمْ بِالصِّدْقِ فَإِنَّهُ مَعَ الْبِرِّ ، وَهُمَا فِى الْجَنَّةِ ، وَإِیَّاکُمْ وَالْکَذِبَ فَإِنَّهُ مَعَ الْفُجُورِ ، وَإِنَّهُمَا فِى النَّارِ ، وَسَلُوا اللَّهَ الْعَافِیَةَ ، فَإِنَّهُ لَمْ یُؤْتَ عَبْدٌ بَعْدَ الْیَقِینِ خَیْرٌ مِنَ الْعَافِیَةِ ثُمَّ قَالَ وَلاَ تَقَاطَعُوا ، وَلاَ تَدَابَرُوا ، وَلاَ تَبَاغَضُوا ، وَلاَ تَحَاسَدُوا ، وَکُونُوا عِبَادَ اللَّهِ إِخْوَانًا ».


ترجمـــــه  : اوسط بجلی رحمه الله می فرماید من زمانی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وفات نمودند از ابوبکر (صدیق رضی الله عنه) شنیدم که می فرمایند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم سال اول (هجری) در همین جائی که من ایستاده ام ایستادند سپس (ابوبکررضی الله عنه) گریه نمودند (و گفتند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: بر شما راستگوئی ضروری است زیرا راستگوئی بهمراه نیکی است و این دو (راستگوئی و نیکی) بهشت است و از دروغگوئی بر حذر و دور باشید زیرا دروغگوئی با خلافکاری همراه است و قطعا این دو(دروغگوئی و خلافکاری) درآتش (جهنم) اند، و از الله عافیت بخواهید زیرا به هیچ بنده ای بعد از یقین (به مسائل اعتقادی) بهتر از عافیت داده نشده است ،سپس (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: با یکدیگر قطع رابطه نکنید و با یکدیگر قهر نموده پشت نگردانید و با یکدیگر بغض و کینه نداشته باشید و با یکدیگر حسات نکنید و( همه با هم) بندگان الله و برادر باشید.


تحـــــقیق: این حدیث را استاد آلبانی رحمه الله در سنن ابن ماجه صحیح دانسته است.


ترجمه کتاب: اللؤلؤ والمرجان فیما اتفق علیه الشیخان (1)

 

ترجمه کتاب: اللؤلؤ والمرجان فیما اتفق علیه الشیخان (1)

(1)حدیث علیّ قال: قال النبیّ صلى الله علیه وسلم: لا تکذِبوا علیّ، فإنه من کَذَبَ علیّ فَلْیَلِجِ النارَ .


ترجمه : علی رضی الله عنه فرمودند: پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: بر من دروغ نبندید زیرا کسی که بر من دروغ بست پس قطعا باید که به آتش (دوزخ) داخل گردد.

تخریج (مسلم در مقدمه باب {تغلیظ الکذب على رسول الله صلى الله علیه وسلم } وبخاری در: کتاب العلم: باب إثم من کذب على النبی صلى الله علیه وسلم)


(2) حدیث أَنَسٍ قال: إِنه لَیَمْنَعُنِى أَنْ أحدّثکم حدیثًا کثیرًا أَنَّ النبیَّ صلى الله علیه وسلم قال: مَنْ تعمَّدَ علیّ کَذِبًا فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ من النار .


انس رضی الله عنه فرمودند: همانا آنچه مرا جلوگیری می کند از اینکه از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم حدیث زیادروایت کنم این است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هر کس بطور عمد و قصد بر من دروغ ببندد پس باید که نشیمنگاه خودش را برای آتش جهنم آماده  سازد.

تخریج (مسلم در مقدمه باب {تغلیظ الکذب على رسول الله صلى الله علیه وسلم } وبخاری در: کتاب العلم: باب إثم من کذب على النبی صلى الله علیه وسلم)


(3) حدیث أبی هُرَیْرَةَ عن النبیِّ صلى الله علیه وسلم قال: ومَن کَذَب علیّ مُتعمِّدًا فلیتبوَّأْ مَقْعَدَهُ من النار .


ابوهریره رضی الله عنه فرمودند:پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هر کس بطور عمد و قصد بر من دروغ ببندد پس باید که نشیمنگاه خودش را برای آتش جهنم آماده  سازد.

تخریج (مسلم در مقدمه باب {تغلیظ الکذب على رسول الله صلى الله علیه وسلم } وبخاری در: کتاب العلم: باب إثم من کذب على النبی صلى الله علیه وسلم)


(4) حدیث الْمُغِیرَةِ قال سمعتُ النبیَّ صلى الله علیه وسلم یقول: إِنَّ کذِبًا علیّ لیس ککذِبٍ على أحدٍ، مَن کَذَبَ علیَّ مُتعمِّدًا فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ منَ النار .


مغیره رضی الله عنه فرمودند:من ازپیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند: دروغ گفتن بر من همانند دروغ گفتن بر کس دیگری نیست، هر کس که بطور عمد و قصد بر من دروغ ببندد پس باید که نشیمنگاه خودش را برای آتش جهنم آماده  سازد.

تخریج (مسلم در مقدمه باب {تغلیظ الکذب على رسول الله صلى الله علیه وسلم } وبخاری در: کتاب الجنائز: باب ما یکره من النیاحة على المیت)

نـــــدای رحمـــان برای اهل ایمـــان (1)

نـــــدای رحمـــان برای اهل ایمـــان (1)

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَقُولُواْ رَاعِنَا وَقُولُواْ انظُرْنَا وَاسْمَعُوا ْوَلِلکَافِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ (سوره بقره ، آیه: 104)

ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید ! ( هنگامی که از پیامبر تقاضای دارید ) « رَاعِنَا » ( رعایتمان کن و ما را بپای)نگوئید: و(بلکه) بگوئید : « أُنظُرْنَا » ( بر ما نظر انداز ، وما را بنگر) (خوب) بشنوید و فقط برای کافران عذاب بسیاردردناکی است .

مَّا یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَلاَ الْمُشْرِکِینَ أَن یُنَزَّلَ عَلَیْکُم مِّنْ خَیْرٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَاللّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن یَشَاءُ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ (سوره بقره ، آیه: 105)

ترجمه : نه کسانی که از اهل کتاب کفر نموده اند و نه هم مشرکان ، دوست می دارند که خیر و برکتی از جانب پروردگارتان بر شما نازل گردد، در حالی که الله ( به خواست و آرزوی ایشان توجّهی نمی کند و ) به هرکس که بخواهد رحمت خویش را اختصاص می دهد ، و الله دارای فضل و کرم بسیار بزرگی است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ (سوره بقره ، آیه: 153)

ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید ! با  صبر و نماز ( در برابر حوادث سخت زندگی، از الله متعال ) کمک بخواهید ( و بدانید که ) یقینا الله با صبر کنندگان است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُلُواْ مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَاشْکُرُواْ لِلّهِ إِن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ(سوره بقره ، آیه: 172)

ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید ! از چیزهای پاکیزه ای بخورید که ما به شما روزی داده ایم ،وفقط برای الله شکر گذار باشید ، اگر او را پرستش می کنید .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصَاصُ فِی الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَى بِالأُنثَى فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَیْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِکَ تَخْفِیفٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِکَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ(سوره بقره ، آیه: 178)

ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید ! درباره کشته شده گان ، قصاص (گرفتن از قاتل) بر شما نوشته و مقرر شده است : آزاد در برابر آزاد ، و برده در برابر برده ، و زن در برابر زن است . پس اگر کسی ( از جنایتش ) از ناحیه برادر ( دینی ) خود (که اولیاء مقتول اند)، گذشتی شد ،پس باید (قاتل) با نیکی پیروی نموده و(اگر دیه خواستند) به نحو احسن پرداخت نماید. این ( گذشت از قاتل ویا اکتفاء به دیه) تخفیف و رحمتی است از سوی پروردگارتان . پس اگر کسی بعد از آن ( گذشت و رضایت به دیه ) تجاوز کند ( و از قاتل انتقام بگیرد ) پس برای او را عذاب بسیاردردناکی خواهد بود .

وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَاْ أُولِیْ الأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (سوره بقره ، آیه: 179)

ترجمه : ای صاحبان عقل و خرد ! برای شما در قصاص ، زندگی است ،باشد تا که پرهیز گار گردید.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ(سوره بقره، آیه: 183)

ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید ! بر شما روزه نوشته و فرض شده است ، همان گونه که بر کسانی که پیش از شما بوده اند نوشته و فرض شده بود ، تا باشد که پرهیزگار شوید .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ ادْخُلُواْ فِی السِّلْمِ کَآفَّةً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ (سوره بقره، آیه: 208)

ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید ! کاملا در اسلام داخل گردید، و از گامهای شیطان پیروی نکنید زیرا او دشمن آشکار شما

فَإِن زَلَلْتُمْ مِّن بَعْدِ مَا جَاءتْکُمُ الْبَیِّنَاتُ فَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ(سوره بقره، آیه: 209)

ترجمه : و اگر بعد از اینکه دلایل واضح برایتان آمد؛ دچار لغزش شدید ( و به دام شیطان افتادید ) پس بدانید که بی گمان الله کاملا باعزت و غالب و بی نهایت با حکمت است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ یَوْمٌ لاَّ بَیْعٌ فِیهِ وَلاَ خُلَّةٌ وَلاَ شَفَاعَةٌ وَالْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ (سوره بقره، آیه: 254)

ترجمه :ای کسانی که ایمان آورده اید ! ( برخی ) از آنچه ما به شما روزی داده ایم را( در راه الله) صرف کنید ، پیش از آن که روزی فرا رسد که در آن نه داد و ستدی و نه دوستی و شفاعتی است ، و(درحقیقت) کافران همان ستمگرند  .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَالأذَى کَالَّذِی یُنفِقُ مَالَهُ رِئَاء النَّاسِ وَلاَ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْداً لاَّ یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْءٍ مِّمَّا کَسَبُواْ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ (سوره بقره، آیه: 264)

 

ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید ! صدقه و خیراتهای خود را با منّت و آزار ، پوچ و باطل نسازید ، همانند کسی که دارائی خود را برای ریا و خودنمائی به مردم ، ریاکارانه خرج می کند و به الله و روز رستاخیز ایمان ندارد . مَثَال آن همانند مَثَال قطعه سنگ صاف و لغزنده ای است که بر آن ( گردی از ) خاک باشد ، و باران شدیدی بر آن ببارد و آن را به صورت سنگی صاف برجای گذارد . ( چنین ریاکارانی ) از کاری که انجام داده اند سود و بهره ای برنمی گیرند ، و الله قوم کافر را هدایت نمی دهد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِن طَیِّبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَکُم مِّنَ الأَرْضِ وَلاَ تَیَمَّمُواْ الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنفِقُونَ وَلَسْتُم بِآخِذِیهِ إِلاَّ أَن تُغْمِضُواْ فِیهِ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ (سوره بقره، آیه: 267)

ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید ! از قسمتهای پاکیزه اموالی که به دست آورده اید و از آنچه از ما اززمین برای شما بیرون آورده ایم ببخشید و قصد و ارداه نکنید که از چیزهای ناپاک صدقه دهید و خرج کنید ؛ در حالی که خود شما حاضر نیستید آن چیزها را دریافت کنید مگر با اغماض و چشم پوشی در آن ، و بدانید که الله کاملا بی نیاز و بسیارشایسته ستایش است .

الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُم بِالْفَحْشَاء وَاللّهُ یَعِدُکُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلاً وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ (سوره بقره، آیه: 268)

ترجمه : شیطان شما را ( به هنگام انفاق می ترساند و ) وعده فقیری می دهد و به بی حیائی شما را دستور می دهد ، ولی الله به شما وعده آمرزش خویش و فزونی ( نعمت ) می دهد . و الله وسعت دهنده و بی نهایت آگاه است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِیَ مِنَ الرِّبَا إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ(سوره بقره، آیه: 278)

ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید ! از الله بترسید و آنچه از ( مطالبات ) ربا وسود ( در پیش مردم ) باقی مانده را رها کنید ، اگر مؤمن هستید .

فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَإِن تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُؤُوسُ أَمْوَالِکُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ (سوره بقره، آیه: 279)

ترجمه : پس اگر چنین نکردید ، بدانید که به جنگ با الله و پیامبرش برخاسته اید ، و اگر توبه کردید ( و از رباخواری دست کشیدید) اصل سرمایه هایتان از آن شما است ، نه ستم می کنید و نه به شما ستم می شود .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا تَدَایَنتُم بِدَیْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاکْتُبُوهُ وَلْیَکْتُب بَّیْنَکُمْ کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلاَ یَأْبَ کَاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْیَکْتُبْ وَلْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَلْیَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئاً فَإن کَانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً أَوْ لاَ یَسْتَطِیعُ أَن یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِیدَیْنِ من رِّجَالِکُمْ فَإِن لَّمْ یَکُونَا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاء أَن تَضِلَّ إْحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى وَلاَ یَأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ وَلاَ تَسْأَمُوْاْ أَن تَکْتُبُوْهُ صَغِیراً أَو کَبِیراً إِلَى أَجَلِهِ ذَلِکُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللّهِ وَأَقْومُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلاَّ تَرْتَابُواْ إِلاَّ أَن تَکُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِیرُونَهَا بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَلاَّ تَکْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوْاْ إِذَا تَبَایَعْتُمْ وَلاَ یُضَآرَّ کَاتِبٌ وَلاَ شَهِیدٌ وَإِن تَفْعَلُواْ فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَیُعَلِّمُکُمُ اللّهُ وَاللّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (سوره بقره، آیه: 282)

ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید ! هرگاه به همدیگر تا مدّت معیّنی ( از لحاظ روز و ماه و سال ) وامی دهید ، باید آن را یک نویسنده با عدل و انصاف بنویسد ، و هیچ نویسنده ای از نوشتن ( سند ) بدان گونه که الله بدو آموخته است ، سرپیچی نکند . پس نویسنده باید بنویسد و آن کس که حق بر ذمّه او است ، باید املاء کند و از پروردگارش بترسد و چیزی از آن نکاهد ، و اگر کسی که حق بر ذمّه او است کم خرد یا ناتوان باشد ، یا او( بنا بر علل و بیماری ) نتواند که املاء کند ، باید ولی اوعادلانه املاء کند . و دو نفر از مردان خود را به گواهی گیرید ، و اگر دو مرد نبودند ، یک مرد و دو زن ، از میان کسانی گواه کنید که مورد رضایت و اطمینان شما هستند. ( واما این که دو زن با هم باید شاهد قرار گیرند ) تا اگر یکی انحرافی پیدا کرد ، دیگری بدو یادآوری کند - و چون گواهان را به گواهی خوانند باید که از این کار خودداری نورزند . و از نوشتن وام - خواه کم باشد یا زیاد - تا سررسید آن دلگیر نشوید . این در پیشگاه الله عادلانه تر و برای گواهی ( و صحّت شهادت ) استوارتر ، و برای آن که دچار شکّ و تردید نشوید ، بهتر می باشد . مگر این که داد و ستد حاضر و نقدی باشد که در میان خود دست به دست می کنید ، پس در این صورت بر شما ایراد و حرجی نیست اگر آن را ننویسید . و هنگامی که خرید و فروش ( نقدی ) می کنید ( باز هم ) کسانی را به گواهی بگیرید ، و نباید به نویسنده و گواه ضرر و زیانی رسانده شود ، و اگر چنین کنید این برایتان فسق و خروج از دستور الهی محسوب می شود . و از الله بترسید و (این) الله است که شما را تعلیم می دهد، و الله به آنچه انجام می دهید کاملا آگاه است .

وَإِن کُنتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَلَمْ تَجِدُواْ کَاتِباً فَرِهَانٌ مَّقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُکُم بَعْضاً فَلْیُؤَدِّ الَّذِی اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْیَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ تَکْتُمُواْ الشَّهَادَةَ وَمَن یَکْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ (سوره بقره، آیه: 283)

ترجمه : و اگر در سفر بودید و نویسنده ای نیافتید ، پس بتاید (چیزهائی) گروه گرفته شود . و اگر برخی از شما به برخی دیگر اطمینان کردید ، باید کسی که امین شمرده شده است ، امانت او را بازپس دهد و از الله که پروردگار او است بترسد ، و گواهی را نپوشاند و هرکس آن را بپوشاند قلبش گنه کار است ، و الله بدانچه انجام می دهید کاملا آگاه است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوَاْ إِن تُطِیعُواْ فَرِیقاً مِّنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ یَرُدُّوکُم بَعْدَ إِیمَانِکُمْ کَافِرِینَ (سوره آل عمران، آیه: 100)

ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید ، اگر از گروهی از کسانی که کتاب بدیشان داده شده است پیروی کنید ، شما را پس از ایمان آوردنتان به کفر باز می گردانند .

وَکَیْفَ تَکْفُرُونَ وَأَنتُمْ تُتْلَى عَلَیْکُمْ آیَاتُ اللّهِ وَفِیکُمْ رَسُولُهُ وَمَن یَعْتَصِم بِاللّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ (سوره آل عمران، آیه: 101)

ترجمه : و چگونه شما کافر می گردید و حال آن که آیات الله بر شما تلاوت می شود و پیامبر او در میان شما است و هرکس به الله تمسّک جوید ، بیگمان به راه راست هدایت شده است .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ(سوره آل عمران، آیه: 102)

ترجمه :ای کسانی که ایمان آورده اید! از الله بترسید آن چنان که باید از او ترسید و شما نمیرید مگر آن که مسلمان باشید .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّن دُونِکُمْ لاَ یَأْلُونَکُمْ خَبَالاً وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاء مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الآیَاتِ إِن کُنتُمْ تَعْقِلُونَ (سوره آل عمران، آیه : 118)

ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید ! از غیر خود (دوست خصوصی و) محرم اسرار نگیرید ، آنان از هرگونه شر و فسادی در حق شما کوتاهی نمی کنند . آنان چیزی را دوست می دارند که شما را به رنج و زحمت بیندازد. بعض و کینه از دهانهایشان آشکار است ، و آنچه سینه های آنان (در خود) می پوشاند بزرگتر است . ما نشانه ها را برای شما بیان کردیم اگر اهل عقل و درایت هستید .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَأْکُلُواْ الرِّبَا أَضْعَافاً مُّضَاعَفَةً وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (سوره آل عمران، آیه: 130)

ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید ! ربا وسود را چندین برابر نخورید ، و از الله بترسید ، باشد که رستگار شوید .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوَاْ إِن تُطِیعُواْ الَّذِینَ کَفَرُواْ یَرُدُّوکُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ فَتَنقَلِبُواْ خَاسِرِینَ (سوره آل عمران، آیه: 149)

ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید ! اگر از کسانی که کفر نموده ، فرمانبرداری کنید ، شما را بر عقب (به کفر) برمی گردانند وسپس (در آن وقت از) زیانباران می گردید .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ کَفَرُواْ وَقَالُواْ لإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُواْ فِی الأَرْضِ أَوْ کَانُواْ غُزًّى لَّوْ کَانُواْ عِندَنَا مَا مَاتُواْ وَمَا قُتِلُواْ لِیَجْعَلَ اللّهُ ذَلِکَ حَسْرَةً فِی قُلُوبِهِمْ وَاللّهُ یُحْیِی وَیُمِیتُ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ(سوره آل عمران، آیه: 157)

ترجمه :ای کسانی که ایمان آورده اید ! شما همانند کسانی که کفر نموده اند نباشید که چون برادرانشان به مسافرتی  می رفتند ( و می مردند ) یا به به جهادی رفته ( و کشته می شدند ) می گفتند : اگر نزد ما می ماندند ، نمی مردند و کشته نمی شدند .تا الله این ( گفتار) را حسرتی بر دل آنان کند . و الله است که زنده می کند و می میراند و الله آنچه را که انجام می دهید کاملا می بیند .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (سوره آل عمران، آیه: 200)

ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید ! ( در برابر مشکلات ، انجام عبادات و ترک منکرات ) صبر کنید و ( در مقابل دشمنان ) استقامت و پایداری کنید و ( از مرزهای مملکت خویش ) نگه داری کنید از الله بترسید ، تا این که رستگار شوید .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ یَحِلُّ لَکُمْ أَن تَرِثُواْ النِّسَاء کَرْهاً وَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُواْ بِبَعْضِ مَا آتَیْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَن یَأْتِینَ بِفَاحِشَةٍ مُّبَیِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئاً وَیَجْعَلَ اللّهُ فِیهِ خَیْراً کَثِیراً (سوره نساء آیه 19)

ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید ! برای شما حلال و مجاز نیست که زنان را به ارث ببرید ( و بدون مهریّه و رضایت ، ازدواج کنید، و ) حال آن که آنان چنین کاری را نمی پسندند. و آنان را تحت فشار قرار ندهید تا بدین وسیله برخی از آنچه را که بدیشان (بعنوان مهریه) داده اید باز گرفته ببرید . مگر این که آنان دچار گناه آشکاری شوند ( که در این صورت مجاز به سختگیری و کم نمودن مهریه هستید) . و با زنان خود به طور شایسته زندگی کنید ، و اگر هم از آنان ( به جهاتی ) کراهت داشتید ( شتاب نکنید و زود تصمیم به جدائی نگیرید ) زیرا که چه بسا از چیزی بدتان بیاید و الله در آن خیر و خوبی فراوانی قرار بدهد .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَکُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنکُمْ وَلاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَکُمْ إِنَّ اللّهَ کَانَ بِکُمْ رَحِیماً(سوره نساء آیه 29)

ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید ! اموال همدیگر را به ناحق (از راههای دزدی، ربا ، و . . . )نخورید مگر این که ( تصرّف شما در اموال دیگران از طریق ) داد و ستدی باشد که از رضایتان سرچشمه بگیرد ، و خودتان نکشید. بیگمان الله ( پیوسته ) نسبت به شما بی نهایت مهربان بوده است .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاَةَ وَأَنتُمْ سُکَارَى حَتَّىَ تَعْلَمُواْ مَا تَقُولُونَ وَلاَ جُنُباً إِلاَّ عَابِرِی سَبِیلٍ حَتَّىَ تَغْتَسِلُواْ وَإِن کُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاء أَحَدٌ مِّنکُم مِّن الْغَآئِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَیَمَّمُواْ صَعِیداً طَیِّباً فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِکُمْ وَأَیْدِیکُمْ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَفُوّاً غَفُوراً (سوره نساء آیه 43)

 

ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید ! در حالی که مست هستید به نماز نزدیک نگردید تا آن گاه که بدانید چه می گوئید ، ونه( هم به نماز بایستید) در حالی که جنب هستید تا آن گاه که غسل کنید ، مگر این که مسافر باشید . و اگر مریض یا مسافر بودید و یا این که از توالت و قضای حاجت نمودن برگشتید ، و یا این که با زنان نزدیکی و جماع نمودید و ( در این حالات ) آبی (برای غسل) نیافتید ، با خاک پاک تیمّم کنید و ( بین گونه، با خاک ) چهره و دستهایتان را مسح کنید . بیگمان الله بسیارعفوکننده و بی نهایت آمرزنده است .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً  (سوره نساء آیه 59)

 

ای کسانی که ایمان آورده اید ! از الله ( با عمل به قرآن ) و از رسول الله (با تمسّک به سنّت) اطاعت کنید ، و از صاحبان امری که از خودتان است (یعنی:مسلمانند نیزفرمانبرداری نمائید) و اگر در مسأله ای با یکدیگراختلاف نمودیدآن را بسوی الله ( با عرضه به قرآن ) و پیامبرش ( با رجوع به سنّت) بازگردانید ( تا در روشنی قرآن و سنّت ، حکم آن را بدانید و باید چنین کنید ) اگر به الله و روز رستاخیز ایمان دارید . واین(رجوع به قرآن و سنّت ) برای شما بهتر و خوش فرجام تر است .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ خُذُواْ حِذْرَکُمْ فَانفِرُواْ ثُبَاتٍ أَوِ انفِرُواْ جَمِیعاً (سوره نساء آیه 71)

ای کسانی که ایمان آورده اید ! احتیاط نمائید و آمادگی خود را ( برای مقابله با دشمنان ) حفظ کنید ، و دسته دسته یا همگی با هم ( برای جهاد ) بیرون روید .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالأَقْرَبِینَ إِن یَکُنْ غَنِیّاً أَوْ فَقَیراً فَاللّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُواْ الْهَوَى أَن تَعْدِلُواْ وَإِن تَلْوُواْ أَوْ تُعْرِضُواْ فَإِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیراً (سوره نساء آیه 135)

ای کسانی که ایمان آورده اید ! برپا دارندگان عدل وگواهانی به خاطر الله باشید ، (وجانب داری نکنید)هر چند که (گواهی) به زیان خودتان یا پدر و مادر و خویشاوندان بوده باشد . (اگر کسی که به زیان او شهادت داده می شود) ثرومتمند و یا فقیر باشد ، (رضای)الله از (رضای) هردوی آنان مستحق تراست پس از هوا و هوس پیروی نکنید که ازحق روگردانی نمایید. و اگر زبان را(از ادای گواهی حق) بپیچانید یا از آن روی بگردانید ، الله از آنچه می کنید کاملا آگاه است.

قوانینی چند در باره ارتباط دختر ها و پسرها در دنیای مجازی

قوانینی چند در باره ارتباط دختر ها و پسرها در دنیای مجازی:

(1) اصل اول: اصل بر ممنوعیت است.

یعنی: اصل در اسلام بر این است که نباید هیچ زن و دختر نا محرمی با هیچ مرد و پسر نا محرمی هیچ نوع تعلق و ارتباطی داشته باشند.
در این باره به دو روایت زیر توجه فرمایید:
عَنْ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ اتَّقُوا النِّسَاءَ فَإِنَّ أَوَّلَ فِتْنَةِ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَانَتْ فِی النِّسَاءِ (صحیح مسلم 4925)
پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: از زنان (نامحرم) بر حذر بوده (واز همنشینی و همکلامی با آنها پرهیز کنید) زیرا اولین فتنه در بنی اسرائیل ( یعنی : آزمایشی که دچار گناه شدند و برایشان مضر واقع شد) جریان زنان بود.

و در روایت دیگری رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:
مَا تَرَکْتُ بَعْدِی فِتْنَةً هِیَ أَضَرُّ عَلَى الرِّجَالِ مِنْ النِّسَاءِ (صحیح مسلم: 4923)
یعنی : من بعد از خودم فتنه ای (یعنی : آزمایش مضرتری و آنچه که انسان را دچار گناه کند) بر مردان از زنان رها نکرده ام.

(2) اصل دوّم: نیت را باید بررسی نمود.
یعنی باید دانست که بنا بر چه نیّتی این پسر یا مرد با آن زن و دختر در ارتباط است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ وَإِنَّمَا لِکُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى.
یعنی : دار و مدار کارها بر نیّت هاست و برای هرفردی همانی است که نیّت نموده است.
(صحیح بخاری حدیث شماره یک)
آری می توان ارتباط دختر ها و پسرها در دنیای مجازی را از نظر نیّت برسه قسم تقسیم نمود:
ــــــــــــــــ
1- (بیهوده و بدون هدف واقعی و خاص) سرگرمی و وقت گذرانی و مسخره نمودن وغیره (این نوع روابط ممنوع و حرام)، زیرا با این نوع روابط به مسلمانی توهین شده، دل مسلمانی شکسته ، وقت خود انسان ضایع شده ، اخلاقیات انسان خراب شده ، مال انسان به هدر رفته است ،گوله بار گناه انسان سنگین گشته است و...در نتیجه الله متعال از انسان راض گشته و دنیا و آخرت انسان خدشه دار شده است .
الله متعال می فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ یَکُونُوا خَیْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ یَکُنَّ خَیْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ وَمَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ (11) (سوره حجرات)
ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید ! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگری را مسخره کنند ، شاید آنان بهتر از اینان باشند ، و نباید زنانی زنان دیگری را مسخره کنند ، زیرا چه بسا آنان از اینان خوبتر باشند ، و همدیگر را طعنه نزنید و مورد عیبجوئی قرار ندهید ، و یکدیگر را با القاب زشت و ناپسند مخوانید. ( برای مسلمان ) چه بد است ، که فسق نماید بعد از ایمان آوردن ،کسانی که ( از چنین اعمالی و اقوالی ) توبه نکنند ، ایشان ستمگرند.

عَنْ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ لَا تَزُولُ قَدَمُ ابْنِ آدَمَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ حَتَّى یُسْأَلَ عَنْ خَمْسٍ عَنْ عُمُرِهِ فِیمَ أَفْنَاهُ وَعَنْ شَبَابِهِ فِیمَ أَبْلَاهُ وَمَالِهِ مِنْ أَیْنَ اکْتَسَبَهُ وَفِیمَ أَنْفَقَهُ وَمَاذَا عَمِلَ فِیمَا عَلِمَ(سنن ترمذی حدیث شماره 2340)
ترجمـــــــــــــه : پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هنوز دوپا و قدم انسان در روزقیامت از نزد پروردگارش تکان نخورده و دور نمی شود که از پنج چیزاز او پرسیده می شود: 1- عمرش را در چه راهی گذرانده و فنا نموده است. 2- جوانیش را در چه راهی کهنه نموده 3- و مالش را از کجا به دست آورده 4- ومالش را در چه راهی مصرف و خرج نموده است . 5- وچه قدربه آنچه آموخته عمل نموده است (به علمش چه قدر عمل نموده است).
ــــــــــــــــ
2- اهداف سوء (شهوانی و فکری). (این نوع ممنوع و حرام) در این باره به آیات قرآنی زیر توجه فرمایید:
وَاللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَیُرِیدُ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَنْ تَمِیلُوا مَیْلًا عَظِیمًا (27) (النساء)
ترجمه : الله می خواهد که توبه شما را بپذیرد ولی کسانی که به دنبال شهوات راه می افتند ، می خواهند که شما بسیار زیاد منحرف گردید.
زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ (آل عمران :14)
ترجمــــه: برای انسان ، دوستی و علاقه با شهوتها جلوه داده شده است ، از قبیل : علاقه به زنان و فرزندان و خزانه های ثروت هنگفت و آلاف و الوف طلا و نقره و اسبهای نشاندار و چهارپایان ( همچون : شتر و گاو و بز و گوسفند . . . ) و کشت و زراعت . اینها ( همه ) کالای دنیای است و سرانجام نیک در پیشگاه الله است ( که در قیامت به دین داران و پرهیزگاران داده خواهد شد ) .
فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیّاً(سوره مریم: 59)
ترجــــمه : بعد از آنان ، فرزندان ناخلَفی (روی کار آمدند) که نماز را ( ترک کردند وبه) هدر دادند و به دنبال ( لذائذ و ) شهوات راه افتادند ، و ( مجازات ) گمراهی ( خود را در دنیا و آخرت ) خواهند دید .
لِیَحْمِلُواْ أَوْزَارَهُمْ کَامِلَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِینَ یُضِلُّونَهُم بِغَیْرِ عِلْمٍ أَلاَ سَاء مَا یَزِرُونَ(سوره نحل : 25)
ترجمــــــــه : آنان باید که در روز قیامت بار گناهان خود را ( به سبب پیروی نکردن از دستورات اسلام ) به تمام و کمال بر دوش کشند ، و هم برخی از بار گناهان کسانی را حمل نمایند که ایشان را بدون ( دلیل و برهان و ) آگهی گمراه ساخته اند . هان ( ای مردمان ! بدانید که آنان) چه بار گناهان بدی را بر دوش می کشند !
ــــــــــــــــــــــــــــــ
3- اهداف خیر و دعوتی.(این نوع مجاز بوقت ضرورت و به قدر ضرورت)
وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَیُطِیعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (71) وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (72) (سوره توبه)
ترجمه : مردان و زنان مؤمن ، برخی دوستان و یاوران برخی دیگرند . همدیگر را به کار نیک می خوانند و از کار بد باز می دارند ، و نماز را برپا می دارند ، و زکات را می پردازند ، و از الله و پیامبرش پیروی می کنند . ایشان کسانیند که الله به زودی ایشان را مشمول رحمت خود خواهند گرداند . الله کاملا غالب و باعزت و بی نهایت با حکمت است(71).
الله به مردان و زنان مؤمن بهشت را وعده داده است که در زیرآنها جویبارها روان است و جاودانه در آن می مانند ، و مسکنهای پاکی را در بهشت جاویدان بدانان وعده داده است (و) خوشنودی الله که بالاتر از هر چیز است . پیروزی بزرگ همین است(72) .

(3) اصل سوّم : مجاز است بوقت ضرورت و بقدر ضرورت.
یعنی: اگر نیازبود که فرد با جنس مخالف ارتباط داشته باشد پس باید بوقت ضرورت و بقدر ضرورت این تعلق و ارتباط صورت گیرد و نه بیشتر.
به این آیه قرآنی توجه فرمایید که بوقت ضرورت حرام را حلال و مجاز قرار می دهد:
إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِیرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ (سوره بقرة :173)
(آنچه را که مشرکان و دیگران حرام می دانند ، حرام نیست) تنها مردار و خون و گوشت خوک و آنچه نام غیرالله ( به هنگام ذبح ) بر آن گفته شده باشد بر شما حرام کرده است . ولی آن کس که مجبور شود ( می تواند به خاطر حفظ جان از آن اشیاء حرام بخورد ) در صورتی که علاقه مند ( به خوردن این حرام ها نبوده ) و متجاوز نباشد ، گناهی بر او نیست . بی گمان الله بسیاربخشاینده و بی نهایت مهربان است .
علمای اسلام از آیه و امثال این آیه و احادیثی که در باره مجاز قرار دادن محرمات بوقت ضرورت آمده این قاعده و قانون را استنباط نموده اند (الضرورات تبیح المحظورات بوقت الضرورة و بقدرضرورة). یعنی: امور ممنوعه در شریعت بوقت ضرورت و بقدر ضرورت مجاز می باشد.

(4) اصل چهارم: رابطه دختر و پسر نامحرم بسیار خطرناک است و باید در این مسیر با احتیاط کامل حرکت کرد در این باره به حدیث زیر توجه فرمایید:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مَا تَرَکْتُ بَعْدِی فِتْنَةً هِیَ أَضَرُّ عَلَى الرِّجَالِ مِنْ النِّسَاءِ (صحیح مسلم: 4923)
رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: من بعد از خودم فتنه ای (یعنی : آزمایش مضرتری و آنچه که انسان را دچار گناه کند) بر مردان از زنان رها نکرده ام.
ارتباط دختر ها و پسرها در دنیای مجازی ازنظر نوع ارتباط : بر چهار قسم است:
1- نوشتاری .(کم خطر، مجاز بوقت ضرورت و به قدر ضرورت وبه نیت خیر)
2- گفتاری.(خطر بیشتر، با احتیاط بیشتر ،مجاز بوقت ضرورت و به قدر ضرورت وبه نیت خیر)
3- تصویری.(خطر بسیار زیاد و حرام و ممنوع)
4- مرکب از دو نوع ( نوشتاری و گفتاری یا صوتی و تصویری و..) (کمی و زیادی خطر و حرمت به نوع ترکیب بستگی دار)

قوانینی چند در باره (مهریه از دیدگاه شرعی)

قوانینی چند در باره (مهریه از دیدگاه شرعی):

اصل اول (1) در اسلام حد و اندازه ای برای مهریه تعیین نشده که کم تر و یا بیشتر از آن مجاز نباشد بلکه به توافق طرفین (دختر و پسر) بستگی دارد.

در این باره به این آیه قرآن توجه فرمایید:
وَإِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَّکَانَ زَوْجٍ وَآتَیْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَاراً فَلاَ تَأْخُذُواْ مِنْهُ شَیْئاً أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَاناً وَإِثْماً مُّبِیناً(سوره نساء، آیه: 20)
ترجمه : و اگر خواستید همسری را به جای همسری برگزینید (زنی را طلاق دادید و خواستید زن دیگری بگیرید)، هر چند خزانه ای (یعنی : مال فراوانی را که بعنوان مهریه به زنی که طلاق داده اید ) داده باشید ، برای شما درست نیست که چیزی از آن مال را بازپس بگیرید . آیا با بهتان و گناه آشکار ، آن را بازپس گرفته ودریافت می دارید ؟ !
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اصل دوم (2) اسلام تشویق و ترغیب نموده به مهریه ای اندک و کم .
قَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ أَلَا لَا تَغْلُوا صُدُقَ النِّسَاءِ فَإِنَّهُ لَوْ کَانَ مَکْرُمَةً وَفِی الدُّنْیَا أَوْ تَقْوَى عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ کَانَ أَوْلَاکُمْ بِهِ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مَا أَصْدَقَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ امْرَأَةً مِنْ نِسَائِهِ وَلَا أُصْدِقَتْ امْرَأَةٌ مِنْ بَنَاتِهِ أَکْثَرَ مِنْ ثِنْتَیْ عَشْرَةَ أُوقِیَّةً وَإِنَّ الرَّجُلَ لَیُغْلِی بِصَدُقَةِ امْرَأَتِهِ حَتَّى یَکُونَ لَهَا عَدَاوَةٌ فِی نَفْسِهِ وَحَتَّى یَقُولَ کُلِّفْتُ لَکُمْ عِلْقَ الْقِرْبَةِ.
ترجمه : عمر بن خطاب رضی الله عنه فرمودند: خبر دار در مهریه های زنان زیاد روی نکنید و مهریه های سنگین تعیین نکنید زیرا اگر این کارشرافتی دردنیا ویا نشانی پرهیزگاری در نزد الله عزوجل می بود پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مستحق ترینتان می بود تا به این کار عمل کند و در حالی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم برای هیچ یک از زنانش و همچنین برای هیچ یک از دخترانش از دوازه اوقیه (یعنی: چهار صد و هشتاد درهم نقره) مهریه بیشتر تعیین ننموده اند ، همانا گاهی مهریه زن فردی آن قدر زیاد می باشد که باعث دشمنی با خانمش می گردد و تا اینکه آن شوهر می گوید: من (برای فراهم نمودن مهریه)هر مشکلی بدوش کشیدم تا اینکه همانند که از دهان مشک آب می ریزد از من عرق ریخته است .
(سنن نسائی حدیث شماره : 3297 و استاد آلبانی رحمه الله این حدیث را صحیح دانسته است)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اصل سوم (3) اسلام از مهریه های سنگین و زیاد استقبال نمی کند.
عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ قَالَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ إِنِّی تَزَوَّجْتُ امْرَأَةً مِنْ الْأَنْصَارِ فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ هَلْ نَظَرْتَ إِلَیْهَا فَإِنَّ فِی عُیُونِ الْأَنْصَارِ شَیْئًا قَالَ قَدْ نَظَرْتُ إِلَیْهَا قَالَ عَلَى کَمْ تَزَوَّجْتَهَا قَالَ عَلَى أَرْبَعِ أَوَاقٍ فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَلَى أَرْبَعِ أَوَاقٍ کَأَنَّمَا تَنْحِتُونَ الْفِضَّةَ مِنْ عُرْضِ هَذَا الْجَبَلِ مَا عِنْدَنَا مَا نُعْطِیکَ وَلَکِنْ عَسَى أَنْ نَبْعَثَکَ فِی بَعْثٍ تُصِیبُ مِنْهُ قَالَ فَبَعَثَ بَعْثًا إِلَى بَنِی عَبْسٍ بَعَثَ ذَلِکَ الرَّجُلَ فِیهِمْ .
ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه می فرمایند مردی به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آمد و گفت: من با زن انصاری ازدواج نموده ام ، سپس پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برایش گفت: آیا او را دیده و به او نگاه کرده ای؟ زیرا در چشمان انصاری چیزی هست، (آن مرد) گفت: او را دیده و نگاه نموده ام (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: بر چه مهریه ای با او ازدواج نموده ای؟ (آن مرد) گفت : بر چهار اوقیه (یعنی: یکصد و شصت درهم) پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به آن مرد گفت: (مهریه ها را آنقدر زیاد می کنید) که گویا از پهنای این کوه نقر می کنید ، ما چیزی نداریم که به تو بدهیم (تا مهریه ی خانمت را بدهی)و لی شاید که ترا در گروهای جهادی فرستادیم تا از مال غنیمت چیزی گیرت کند (روای می گوید) سپس (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) گروهی را به سوی بنی عبس فرستاد آن فرد را نیز با آنها فرستاد.
(صحیح مسلم، حدیث شماره 2553)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اصل چهارم (4) در اسلام معیار ازدواج مال ومهریه نیست بلکه دین و اخلاق است.
عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ تُنْکَحُ الْمَرْأَةُ لِأَرْبَعٍ لِمَالِهَا وَلِحَسَبِهَا وَجَمَالِهَا وَلِدِینِهَا فَاظْفَرْ بِذَاتِ الدِّینِ تَرِبَتْ یَدَاکَ.
ترجمه : از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: زن ازدواج می شود بنا بر چهار چیز: 1- بنا بر مالش 2- بنا بر حسب و نسبش 3- بنا بر جمال و زیباییش 4- بنا بردینش ، پس با گرفتن زن دین دار خودت را کامیاب گردان سرنگون شده دستانت در خاک فرورود.
(صحیح بخاری، حدیث شماره :4700)
در حدیث صحیح دیگری چنین آمده : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذَا خَطَبَ إِلَیْکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دِینَهُ وَخُلُقَهُ فَزَوِّجُوهُ إِلَّا تَفْعَلُوا تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی الْأَرْضِ وَفَسَادٌ عَرِیضٌ.
ترجمه: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هر گاه فردی برای خواستگاری آمد که از دین و اخلاقش راضی بودید به او زن بدهید زیرا اگر این کار را نکنید در زمین فتنه و فساد پنهاوری صورت خواهد گرفت .
(سنن ترمذی حدیث شماره 1004)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اصل پنجم (5) در اسلام مهریه زیاد دلیل خوبی نیست بلکه بر عکس مهریه اندک دلیل خوبی است، در این باره به دو حدیث زیر توجه فرمایید:
(1) عقبه بن عامر رضی الله عنه روایت نموده اند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: (خیر الصداق أیسره) یعنی : بهترین مهریه آن است که آسان ترین و کم ترین آنها باشد.
( این حدیث صحیح است و تحت شماره : 3279 درکتاب؛ صحیح الجامع آمده است).
(2) عَنْ عَائِشَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ إِنَّ مِنْ یُمْنِ الْمَرْأَةِ تَیْسِیرَ خِطْبَتِهَا وَتَیْسِیرَ صَدَاقِهَا وَتَیْسِیرَ رَحِمِهَا.
عایشه رضی الله عنها روایت نموده اند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: یمن و خوبی زن در خواستگاری آسانش و کمی مهریه اش و آسانی رحمش است.
یعنی: یمن و خوبی زن در این است که زمانی که مردی برای خواستگاریش می رود سختگیری نکند و مهریه اش را اندک و کم کند و زنی زایا باشد.
(این حدیث حسن است و درمسند احمد بن حنبل حدیث شماره: 23338، آمده است)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اصل ششم (6) زن می تواند به اختیار خود و بدون هیچ جبر و اکراهی تمام مهریه و یا بخشی از آن را برای شوهر خویش ببخشد.
در این باره به آیه زیر توجه فرمایید:
وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَکُمْ عَن شَیْءٍ مِّنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَّرِیئاً (سوره نساء، آیه: 4)
ترجمه : و مهریّه های زنان را به عنوان هدیّه ای خالصانه و فریضه ای الهی بپردازید . پس اگر(زنان) با رضایت خاطر چیزی از مهریّه خود را به شما (مردان) بخشیدند ، آن را ( دریافت دارید و ) حلال و گوارا بخورید (ومصرف کنید) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اصل هفتم (7) مهریه حق زن است و نباید در این باره به او ظلم شود و یا حقش خورده شودو باید کاملا به او پرداخت شود.
در این باره به حدیث زیر توجه فرمایید:
عَنْ عُقْبَةَ بْنِ عَامِرٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَحَقُّ الشُّرُوطِ أَنْ تُوفُوا بِهِ مَا اسْتَحْلَلْتُمْ بِهِ الْفُرُوجَ.
از عقبه بن عامر رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: حق دار ترین شروطی که باید به آنها وفا شده و کاملا پرداخت شود شرطهائی است که با آن شرمگاهای (زنان) را برایتان حلال نموده اید.(یعنی شروط زمان ازدواج از قبیل مهریه و دیگر شروط شرعی و مجاز).
(صحیح بخاری حدیث شماره : 2520)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اصل هشتم(8) اگر زن قبل از دوخول و جماع طلاق داده شود و در حالی که برایش مهریه تعیین شده است نیمی از تمام مهریه به او می رسد، مگر اینکه شوهر با رضایت خویش بخواهد تمام مهریه را پرداخت نماید در این باره به آیه زیر توجه فرمایید:
وَإِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إَلاَّ أَن یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَ الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکَاحِ وَأَن تَعْفُواْ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلاَ تَنسَوُاْ الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (سوره بقره، آیه: 237)
ترجمه : و اگر زنان را پیش از آن که با آنان تماس بگیرید ( و جماع نمایید ) طلاق دادید ، در حالی که مهریّه ای برای آنان تعیین نموده اید ، ( لازم است ) نصف آنچه را که تعیین کرده اید ( به آنان بدهید ) مگر این که آنان ( حق خود را ) ببخشند و یا (شوهر) همان کسی که عقد ازدواج در دست او است ، (تمام مهریه را به داده و به زن) ببخشد ، و اگر شما ( مردان ) گذشت کنید ( ودر این صورت نیز تمام مهریّه را به زنان بپردازید ) به پرهیزگاری نزدیکتر است ، و گذشت و نیکوکاری را در میان خود فراموش نکنید . بیگمان الله به آنچه انجام می دهید کاملا بینا است .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اصل نهم(9) و اگر بعد از دوخول و جماع طلاق داده شود در این صورت تمام مهریه بزن می رسد در این باره به آیه زیر توجه فرمایید:
الله متعال در قرآن مجید می فرماید:
وَإِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَّکَانَ زَوْجٍ وَآتَیْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَاراً فَلاَ تَأْخُذُواْ مِنْهُ شَیْئاً أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَاناً وَإِثْماً مُّبِیناً(سوره نساء، آیه: 20)
ترجمه : و اگر خواستید همسری را به جای همسری برگزینید (زنی را طلاق دادید و خواستید زن دیگری بگیرید)، هر چند خزانه ای (یعنی : مال فراوانی را که بعنوان مهریه به زنی که طلاق داده اید ) داده باشید ، برای شما درست نیست که چیزی از آن مال را بازپس بگیرید . آیا با بهتان و گناه آشکار ، آن را بازپس گرفته ودریافت می دارید ؟ !
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اصل دهم (10) اگر در زمان عقد مهریه ای برای زن تعین نشد و شوهر قبل ازجماع وفات نمود در این صورت همانند مهریه زنان قومش و هم عصرش به او داده می شود و کاملا مهریه به او می رسد و مهریه نصف نمی شود در این باره به روایت زیر توجه فرمایید:
عَنْ عَلْقَمَةَ وَالْأَسْوَدِ قَالَا أُتِیَ عَبْدُ اللَّهِ فِی رَجُلٍ تَزَوَّجَ امْرَأَةً وَلَمْ یَفْرِضْ لَهَا فَتُوُفِّیَ قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ سَلُوا هَلْ تَجِدُونَ فِیهَا أَثَرًا قَالُوا یَا أَبَا عَبْدِ الرَّحْمَنِ مَا نَجِدُ فِیهَا یَعْنِی أَثَرًا قَالَ أَقُولُ بِرَأْیِی فَإِنْ کَانَ صَوَابًا فَمِنْ اللَّهِ لَهَا کَمَهْرِ نِسَائِهَا لَا وَکْسَ وَلَا شَطَطَ وَلَهَا الْمِیرَاثُ وَعَلَیْهَا الْعِدَّةُ فَقَامَ رَجُلٌ مَنْ أَشْجَعَ فَقَالَ فِی مِثْلِ هَذَا قَضَى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِینَا فِی امْرَأَةٍ یُقَالُ لَهَا بَرْوَعُ بِنْتُ وَاشِقٍ تَزَوَّجَتْ رَجُلًا فَمَاتَ قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا فَقَضَى لَهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِمِثْلِ صَدَاقِ نِسَائِهَا وَلَهَا الْمِیرَاثُ وَعَلَیْهَا الْعِدَّةُ فَرَفَعَ عَبْدُ اللَّهِ یَدَیْهِ وَکَبَّرَ .
ترجمه : علقمه و اسود رحمهما الله می فرمایند: از عبد الله بن مسعود رضی الله عنه مسأله مردی پرسید شد که با زنی ازواج نموده و در حالی که زمان عقد برایش مهری تعیین کرده و این مرد قبل از جماع با خانم وفات نموده است (حکم این چیست؟) عبد الله بن مسعود رضی الله عنه فرمودند: از دیگر علما بپرسید آیا در این باره حدیث و روایتی می یابید (سؤال کنندگان) گفتند: ای ابو عبد الرحمن ما در این باره روایت و حدیثی سراغ نداریم. عبد الله بن مسعود رضی الله عنه گفت: من در این باره اظهار نظر شخصی می کنم اگر در واقع درست بود از جانب الله است (حکمش این است) که به زن باید همانند مهریه زنان هم نوع و همعصرش وکاملا بدون هیچ کم و اضافی داده شود واین زن از شوهر مرده اش ارث می برد و باید عده بگذراند، بعد (از این سخن ابن مسعود رضی الله عنه) مردی از قلبیه اشجع بلند شد و گفت همانند این فیصله شما رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در باره خانمی از قبیله ما به نام بروع بنت واشق که با مردی ازدواج نموده بود و شوهرش قبل از اینکه با اوجماع کند وفات نموده بود چنین فیصله ای نمود که به زن باید همانند مهریه زنان هم نوع و همعصرش کاملا وبدون هیچ کم و اضافی داده شود و این زن از شوهر مرده اش ارث می برد و باید عده بگذراند، (در این وقت) عبد الله بن مسعود رضی الله عنه دو دستش را بلند نمود و الله اکبر گفت.(و از اینکه فیصله اش با فیصله رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم برابر بوده خوشحال شد)
(سنن نسائی حدیث شماره : 3302)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اصل دهم (11) اگر در زمان عقد مهریه ای برای زن تعین نشد و شوهر قبل ازجماع آن زن را طلاق داد در این صورت زن؛ مهریه ای ندارد ولی سامان و هدیه ای به او داده می شود در این باره به دوآیه زیر توجه فرمایید:
(1) لاَّ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ إِن طَلَّقْتُمُ النِّسَاء مَا لَمْ تَمَسُّوهُنُّ أَوْ تَفْرِضُواْ لَهُنَّ فَرِیضَةً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدْرُهُ مَتَاعاً بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُحْسِنِینَ (سوره بقره، آیه: 236)
ترجمه :اگر زنان را قبل از جماع (آمیزش جنسی) و تعیین مَهر ( به عللی ) طلاق دادید ، گناهی بر شما نیست ( و در این موقع ) آنان را ( با هدیّه ای مناسب حال خود ) بهره مند سازید . آن کس که توانائی ( مالی ) دارد ، و آن کس که توانائی ( مالی ) ندارد ، به اندازه خودش ، هدیّه ای شایسته بپردازد ، و این ( پرداخت هدیّه ) بر نیکوکاران الزامی است .

(2) یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نَکَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَکُمْ عَلَیْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحاً جَمِیلاً (سوره أحزاب، آیه: 49)
ترجمه :ای کسانی که ایمان آورده اید ! هنگامی که با زنان مؤمنه ازدواج کردید و پیش از همبستری و جماع با ایشان ، آنان را طلاق دادید ، برای شما عدّه ای بر آنان نیست تا حساب آن را نگاه دارید . ایشان را از هدیّه مناسبی بهره مند سازید و به گونه محترمانه و زیبائی آنان را آزاد و رها سازید .

مســـأله تکفیر

رساله : مســـأله تکفیر

نوشته: استاد محمد ناصر الدین آلبانی رحمه الله

بخــــــش (اوّل)

ــــــــــــــــــــــــــــــ
ـ

ستایش شایسته و از آن معبود به حقی است که ما ستایشش گفته ، از او کمک خواسته و از او طلب آمرزش می کنیم، و از شرور و بدیهای خودمان و کردار زشت و بدمان به الله پناه می بریم، هر کسی را که الله هدایت می نماید برایش گمراه کننده ای نیست و هر کسی را که او گمر
اه می کند برایش هدایت دهنده ای نیست وگواهی می دهم که بجز الله دیگرمعبود به حقی نیست اویکتا و بی شریک است و گواهی می دهم که محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) بنده و فرستاده الله است.

اما بعـــــد:
همانا مسأله تکفیر بطور عموی (نه برای حکام تنها؛ بلکه برای ملتها و رعیتها نیز) یک فتنه ی بسیار بزرگی است که باعث ایجادش یکی از گروهای اسلامی قدیمی مشهور به خوارج بوده است،و با اسف شدید برخی از داعیان ومتحمسان گاهی با نام قرآن وسنت پا را فراتر از دستورات قرآن و سنت می گذارند (و دچار فتنه تکفیر می شوند).

سبب اصلی این جریان به دو چیز باز می گردد:
یکی ازآن دو سبب: کم علمی (این افراد) است.
و سبب دومی: که بسیار مهم نیز می باشد این است: که این (تکفیریها) دین را برابر با قواعد شرعی که اساس و بنیاد دعوت درست اسلامی بر او نهاده شده یاد نگرفته ونفهمیده اند (قواعدی) که خروج از آنها در حقیقت باعث انحراف تمام گروهای منحرفی شده که از جماعت و (طائفه منصوره) بیرون شده اند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در احادیث زیادی از آن تعریف و تمجید نموده است و بلکه پروردگار عزوجل ما بیان نموده که هر کس از آن (جماعت و طائفه منصوره) بیرون شوداو با الله و رسولش سر مخالفت بر داشته است.
و این مطلب در این گفته الله عز وجل چنین آمده است:
وَمَن یُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُ الْهُدَى وَیَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِیراً (سوره نساء آیه 115)
ترجمه : و هر کس که با پیامبر مخالفت و دشمنی می کند ، بعد از آن که هدایت برایش روشن شده است ، و ( راهی ) علاوه از مؤمنان در پیش می گیرد ، او را به همان جهتی که دوستش داشته است رهنمود می گردانیم و به دوزخش داخل می گردانیم ، و دوزخ چه بد جایگاهی است !
این جریان برای اهل علم واضح و روشن است که الله متعال تنها نگفته ؛(هر کس با رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بعد از واضح شدن هدایت برایش؛ مخالفت کند)، بلکه بهمراه مخالفت با رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم پیروی از غیر راه مؤمنان را نیز مطرح نموده است و فرموده: وَمَن یُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُ الْهُدَى وَیَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِیراً (سوره نساء آیه 115)
ترجمه : و هر کس که با پیامبر مخالفت و دشمنی می کند ، بعد از آن که هدایت برایش روشن شده است ، و ( راهی ) علاوه از مؤمنان در پیش می گیرد ، او را به همان جهتی که دوستش داشته است رهنمود می گردانیم و به دوزخش داخل می گردانیم ، و دوزخ چه بد جایگاهی است !
پس پیروی از راه مؤمنان و پیروی نکردن از راه آنان از جهت مثبت و منفیش بودنش یک جریان بسیار مهمی است لذا هر کس از راه مؤمنان پیروی نمود: او به نزد پروردگار جهانیان ازنجات یافتگان است و هر کس مخالف راه مؤمنان باشد : برایش جهنم کافی است و بدجایگاهی است.
از همین جاست که گروهای بسیار زیادی در گذشته و عصر حاضر گمراه شدند زیرا آنان تنها به این بسنده نکردند که خود را ملتزم به رفتن برراه مسلمانان واقعی ندانستند بلکه (مزید برآن ) بر عقلهایشان سوار شده ودر تفسیر قرآن و سنت ازخواهشاتشان پیروی نموده اند و سپس بر آن نتائج بسیار خطرناکی را بنا نموده و از آن طریقه و روشی که سلف صالح رضی الله عنهم اجمعین برآن بودند؛ بیرون شدند.
وبراین قسمت از آیه (وَیَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ) در احادیث صحیح و زیادی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بسیار زیاد تأکید نموده اند که برخی از آنها را در جلوتر خواهم آورد و این احادیث حتی بر عوام مسلمانان مخفی و پوشیده نیست و از آنها آگاهی دارند چه برسد که خواص و اهل علم آنان، ولی آنچه در این احادیث مخفی و پوشیده است این است که این احادیث بر این دلالت دارند که ضروری بودن التزام به راه مسلمانان واقعی در فهم کتاب الله و سنت و وجوب و تأکید این مطلب است و این مطلبی است که بسیاری از خواص در آن سهو نموده و از ضروری بودن و لازمی بودن آن تغافل می ورزند، چه رسد به کسانی که مشهور به (جماعت تکفیری) اند و یا برخی از گروهای که خود را به جهاد منتسب می دانند ولی در کنه و حقیقتشان گروهای شکسته خورده ومنشعب از تکفیریها اند، این (خواص) و آن (تکفیریها) شاید افرادی نیک و مخلص باشند ولی این تنها کافی نیست تا فرد را در نزد الله عز وجل از پیروزان و کامیبان بگرداند، بلکه برای هر مسلمانی ضروری و لازمی است که دو چیز باهم داشته باشد:
1- اخلاص راست و درست در نیّت برای الله عزو جل.
2- پیروی نیک و درست از آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بر آن بوده است.
پس تنها این کافی نیست که فرد در عمل به قرآن وسنت مخلص و تلاشگر بوده و داعی به این دو باشد ؛ بلکه مزید برآن باید راه و روشش راست و درست باشد و این فی الواقع امکان ندارد مگربا پیروی نمودن از آن چه که سلف صالح امت اسلامی رضی الله عنهم بر آن بوده اند.

دعای بسیار زیبا

الله متعال در قرآن مجید به ما آموخته است که این گونه دعا کنیم: پرورگارا بر دوش ما نینداز و بارمان نکن آنچه را که ما توان و طاقتش را نداریم ، و معاف مان کن و ما را ببخش و بر ما رحم فرما ، زیرا تو آقای ما هستی پس ما را بر قوم کافر یاری فرما.
صورة: الله متعال در قرآن مجید به ما آموخته است که این گونه دعا کنیم: پرورگارا بر دوش ما نینداز و بارمان نکن آنچه را که ما توان و طاقتش را نداریم ، و معاف مان کن و ما را ببخش و بر ما رحم فرما ، زیرا تو آقای ما هستی پس ما را بر قوم کافر یاری فرما.‏