۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

اگر بنزدش رفتی تا چهل روز نمازت قبول نمی شود

برادر عزیز و گرامی چنین درخواست نمودند:

سلام

در مورد این حدیث توضیح دهید

عَنْ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ مَنْ أَتَى عَرَّافًا فَسَأَلَهُ عَنْ شَیْءٍ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً  ( روایت مسلم)

 

جــــــــــــــــواب: علیکم السلام ورحمة الله و برکاته

 

ترجمه حدیث

 

پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند: هر کس به نزد منجّم و یا کسی که مدعی غیب گوئی است برود نمازش تا چهل شب پذیرفته نمی شود.



توضیح وتشریح حدیث


از آنجائی که منجّمی و ادعای غیب گوئی در اسلام کفر است و کسی که آنها را تأیید کند کفری را مرتکب شده است لذا حتی رفتن به نزد این نوع افراد جرم بس بزرگی است که حتی یکی از بزرگترین عبادت های اسلامی یعنی نماز تا چهل شبانه روز پذیرفته نمی شود .

اما اگر خدای ناخواسته کسی رفت و بعدافورا متوجه شد که این عمل باعث می شود که تا چهل شبانه روز نمازفرد پذیرفته نشود باید فورا توبه کند و نمازش را نیزترک نکند زیرا این عدم قبولی نماز معنایش این نیست که چون قبول نمی شود لذا فرد در این دوران نماز نخواند .

بلکه این یک تنبیه و سزای است که اسلام برای این نوع افراد تعین نموده است و با وجود بی اجرو بی ثوابی باز هم باید نمازشان را بخوانند و رنه گناه ترک نماز نیز به آنها خواهد رسید.

برای واضح شدن این جریان به یک مثال توجه نمایید: بعضی ازمجرمین که در زندانها مکلف به کارشاقه وسخت می شوند ولی در قبال این کار به آنها هیچ مزدی داده نمی شود، واین مکلف شدن بنا بر جرمی است که قبلا اینها مرتکب شدند و به خاطر آن در زندان افتادند. حالا اگر این زندانیان مجرم بگویند: چون به ما مزدی داده نمی شود لذا ما کار نمی کنیم، آیا رئیس زندان و مأموران آنها را رها می کنند ؟ نخیر بلکه بر عکس تنبیه و سزای شدید تری را برایشان تجویز واجراء می کنند .

لذا حال کسانی که به نزد منجّمان و مدعیان دروغین غیب می روند و این زندانیان مجرم یکسان است، مجرمان زندانی بنا بر جرمشان باید در زندان مفت و بدون مزد کار کنند وکسانی که به نزد منجّمان و مدعیان دروغین غیب می روند بنا براین گناه بزرگی که مرتکب شده اند باید نماز بخوانند ولی تا چهل شبانه روز نمازشان قبول نمی گردد .

نکته دیگر این است : وقتی هر مسلمانی بداند که با رفت به نزد منجمان و مدعیان دروغین غیب گناه کبیره ای را مرتکب شده و از اجر و ثواب این عبادت بزرگ تا چهل شبانه روز محروم می شود هر گز راضی نمی شود که به نزد این شیادان و دروغ گویان برود .

مطلب دیگری نیزکه می شود از این جریان برداشت نمود این است که این حدیث بیانگر خشم الهی نسبت به این افراد است و الله متعال آنقدر ناراحت می شود که حتی یکی بزرگترین عبادات این افراد را تا مدتی نمی پذیرد.

نکته پایانی این است : افرادی که به نزد منجمان و مدعیان دروغین غیب می روند آنقدر پلید و کثیف می شوند که یکی ازبهترین عبادات آنها که همان نماز باشد تا چهل شب قبول نمی شود زیرا این عبادت از جسم پاک و روح پاک پذیرفته می شود و این افراد با رفتن به نزد این دورغگویان و مکاران ؛روحشان را کثیف نمودن و برای پاکی روح اینها به این مدت نیاز است .

والله اعلم .

بچه شـــــاخ دار در روایت شــــــــاخ دار

لطفا یک قسمت این حدیث را ما خوب متوجه نشدیم
برایمان توضیح دهید موفق باشید
رویت عن أبن عباس أن حواء حملت فجاءها الشیطان فقال: سمی الولد عبد الحارث أو لأجعلن له قرن إیل فیخرج من بطنک فیشقه فأبیا أن یطیعا، وجاءهم فی المرة الثانیة، فأبیا أن یطیعا، فجاءهما فی المرة الثالثة فأدرکهما حبّ الولد فسمیاه عبد الحارث.

این قسمت را توضیح دهید : (أو لأجعلن له قرن إیل (
معنی ومنظور از قرن ایل چیست؟

جــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــواب

برادر عزیز و گرامی این قسمت روایت در تفسیر ابن کثیر این گونه آمده (أو لأجعلن له قرنی إبل ) که معنایش می شود : یا من حتما برایش شاخم را شتری قرار می دهم .

بنده در تشریح و توضیح این حدیث اولا بر همین اعتماد نموده بودم  ولی بعدا متوجه شدم که این عبارت در ابن کثیر اشتباه درج شده است بنده آن را در مقاله ای که قبلا تحت عنوان (هر گزآدم و حواء علیهما السلام مشرک نبودند) که قبلا در همین وبلاگ نوشته بودم را نیز اصلاح نمودم .

واما درست تر و صحیح تر در این عبارت این است (أو لأجعلن له قرن إیل ) یعنی : یا اینکه برای این فرزندت شاخ بزکوهی قرار می دهم تا شکمت را پاره نموده و بیرون آید.

هدف شیطان این است که بچه ای باشد همانند بزکوهی شاخ داشته باشد و باشاخ ها شکم را پاره کند و بیرون آید.

طــــــــــــلاق یعنی آزادی از زندان

خواهر گرامی در خواست نمودند:

سلام
در مورد اینکه مردی بدون دلیل همسرش را طلاق می دهد توضیح دهید.


جــــــــــــــــــــــواب : علیک السلام ورحمة الله و برکاته


فروپاشی خانواده و برهم خوردن زندگی چیزی است که اسلام پسند نمی کند ولی ازآنجای که گاهی اختلافات یک مرد و زن به مرحله ای می رسد که چاره جز طلاق و جدائی نیست، آنجاست که اسلام اجازه طلاق دادن را داده است و این اجازه تنها مخصوص مرد نیست و حتی در بعضی مواقع به زن هم اسلام این اجازه را داده تا از شوهرش ادعای خلع و طلاق نماید.

آری طلاق با وجودی که ظاهرا چیز بدی بنظر می رسد ولی فی الواقع باعث رهای بسیاری از زندان خانه های می شود که بصورت جهنم گشته است .

بعنوان مثال گاهی می شود که زن دارای اخلاق شایسته و زیباست ، حجابش را رعایت می کند ، حفظ اموال شوهر می کند و.... تمام حقوق را به نحو احسن رعایت می کند ولی برعکس مردش یک آدم بد اخلاق ،بی وفا ،معتاد و.... هزار و یک عیب دیگر دارد آیا در این صورت این زن باید تا آخر عمر در دام این شیاد بسوزد و بسازد؟! و یا اینکه باید راهی برای گریزاز این گرگ را داشته باشد؟ اینجاست که خوبی طلاق نمایان شده و اسلام به این زن اجازه می دهد که درخواست طلاق و یا خلع داده و خود را از دام این صیاد شیاد و این خانه زندان و سیاه چال نجات دهد و عمرش را به هدر ندهد .

وگاهی نیز دقیقا برعکس این اتفاق می افتد که مرد متدین ،نمازی، و رعایت کننده حقوق ؛ولی خانم بدحجاب ،بداخلاق ،بی توجه به شوهر و..... دها عیب دیگر دارد حالا آیا این مرد باید تا آخر عمر در آتش این زن بسوزد؟! و یا اینکه می تواند با دادن حقوق و مهریه زن از چنگال درنده این زن با دادن طلاق جان سالم بدر ببرد؟ خوب معلوم است که هر عاقلی می گوید: طلاق دادن بهتر است و این همان چیزی است که اسلام آن را تجویز نموده است .

پس طلاق همانگونه که معنایش رهای است حقیقتش نیز همین است رهای از دام کسی که لیاقت زندگی را نداشته و شایستگی تشکیل خانواده را ندارد .

علاوه از این دو صورت گاهی می شود که زن بدون هیچ بهانه ای دنبال هوس رانی خویش بوده و می خواهد بنا برهوس رانی و خواهشات نفسانی زندگی را خراب نماید و ادعای طلاق می کند اینجاست که اسلام این کار را برای زن حرام و ممنوع قرار داده و به اوهر گز چنین اجازه ای را نمی دهد که با آبروی مرد بازی کند و با این طریق خانواده ای را بهم بزند و زندگی را خراب کند.

همانگونه که اسلام به مرد نیز این اجازه را نمی دهد که به بهانه های دروغین و برای رسیدن به اهداف شوم شهوانی و هوس رانی و... زنی را طلاق داده دنبال یکی دیگری بیفتد و اگر چنین کاری را بکند این از بی وجدانی و بی غیرت مرد محسوب شده و الله متعال در این باره از او در قیامت خواهد پرسید و او را به عذاب خویش مبتلاء خواهد نمود و ای چه بسا دنیا دارالمکافات است ودر همین دنیا نیز اورا گرفتار خواری و ذلت نماید.


اینها را انجام نده تا پیامبراز تو بیزار نشود

برادر عزیزی در خواست نمودند:

سلام
ترجمه و توضیح عبارت زیرا توضیح دهید
ثم بعد ذلک أخبر عما حدثه به رسول الله صلى الله علیه وسلم بقوله: (یا رویفع ! لعل الحیاة تطول بک فأخبر الناس)
و بنویسید که حدیث این در مورد چه چیزی است؟


جــــــــــــــــــواب: :علیکم السلام ورحمة الله وبرکاته


ترجمه عبارت فوق


سپس بعد از آن او را خبر دار نمود از آنچه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در این گفته شان ابرازنموده بودند: ای رویفع! شاید زندگی تو طولانی شود پس مردم را خبردار کن.....


اصل حدیث اینگونه است



عن رویفع قال لی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم : یا رویفع لعل الحیاة ستطول بک بعدی فاخبر الناس أنه من عقد لحیته أوتقلد وترا أو استنجی برجیع دابة أو عظم فان محمد صلی الله علیه وآله وسلم منه برئ .

ترجمه : رویفع رضی الله عنه می فرماید : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به من فرمودند : ای رویفع شاید زندگی تو بعد از من طولانی شد لذا به مردم بگو: همانا هر کس که موهای ریشش را گره دهد و یا نخی به گردن (اسب و یا حیوان ویا انسانی ) ببندد (تا نظر نشده واز چشم زخم محفوظ بماند) و یا اینکه با مدفوع حیوان و یا استخوان استنجا بزند محمد صلی الله علیه و آله وسلم از او بیزار است .

(این حدیث صحیح در ابوداود کتاب الطهارة باب ماینهی عنه ان یستنجی به حدیث شماره (36) آمده است).


آری دوست عزیز درحقیقت در این حدیث از چند چیز ممانعت شده است:

1- از گره دادن ریش ممانعت شده است .

2- ازنخ به گردن بستن (برای حفظ از چشم زخم)

ممانعت شده است .

3- از استنجا زدن به مدفوع حیوانات ممانعت شده است .

4- ازاستنجا زدن به استخوان ممانعت شده است .

لذا اگر کسی یکی از این چهار کار را انجام دهد محمد صلی الله علیه و آله وسلم از او بیزار است .

آری کرسی این قدر بزرگ است

برادر محترمی در خواست نمودند:

سلام
وقال أبو ذر : سمعت رسول الله - صلى الله علیه وسلم - یقول : « ما الکرسیُّ فی العرش إلا کحلقة من حدید ألقیت بین ظهری فلاة من الأرض»
این حدیث را توضیح دهید و ترجمه کنید

 

جـــــــــــواب :علیکم السلام ورحمة الله وبرکاته

 

ترجمه حدیث فوق

 

 ابوذر رضی الله عنه می فرماید از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند: کرسی در مقابل عرش نیست مگر همانند یک حلقه ی آهنی که در یک زمین کویری انداخته شده باشد.

 

توضیح حدیث فوق

 

در سلسله احادیث صحیحه حدیث شماره (190) روایت ابوذررضی الله عنه چنین آمده (ماالسماوات السبع فی الکرسی الا کحلقة ملقاة بارض فلاة و فضل العرش علی الکرسی کفضل تلک الفلاة علی تلک الحلقة .

یعنی : نیستند هفت آسمان در مقابل کرسی مگر همانند حلقه ای که در صحرای کویری افتاده باشد و برتری عرش بر کرسی همانند برتری آن صحرای کویر بر این حلقه است .

بعد از تحقیق و بررسی استاد آلبانی رجمه الله می فرماید: تنها حدیث صحیحی که درباره کرسی آمده است همین حدیث (ابوذر) است .


نکته دیگری که استاد آلبانی رحمه الله در تحت این حدیث گفته است این است که کرسی یک جسم مستقلی است و چیزی معنوی نیست و آنچه از ابن عباس رضی الله عنه نقل شده است که ایشان کرسی را به علم معنی می کردند از نظر سندی ضعیف است زیرا در سند آن جعفربن ابی مغیره موجود است که این روایت را از سعیدبن جبیر عن ابن عباس نقل می کند و ابن ابی مغیره در روایت از سعید بن جبیر قوی نیست .


آری برادراین حدیث بیانگر بزرگی عرش است و هدف این حدیث این است که کرسی که این قدر بزرگ است ولی در مقابل بزرگی عرش همانند یک حلقه ی کوچکی است که در صحرای بزرگ کویری افتاده باشد.

هر گزآدم و حواء علیهما السلام مشرک نبودند


برادر بزرگواری در خواست نمودند:

سلام
این روایت را به فارسی ترجمه کنید و توضیح آن را بیان نمایید.
رویت عن أبن عباس أن حواء حملت فجاءها الشیطان فقال: سمی الولد عبد الحارث أو لأجعلن له قرن ایل فیخرج من بطنک فیشقه فأبیا أن یطیعا، وجاءهم فی المرة الثانیة، فأبیا أن یطیعا، فجاءهما فی المرة الثالثة فأدرکهما حبّ الولد فسمیاه عبد الحارث.

 

جـــــــــــــــواب: علیکم السلام ورحمة الله وبرکاته


ترجمه روایت فوق


 از ابن عباس رضی الله عنهما روایت شده است که حواء هر گاه حامله می شد شیطان به نزدش می آمد ومی گفت : فرزندت را عبدالحارث نام گذاری نما و یا اینکه برایش شاخ بزکوهی می گردانم که از شکمت بیرون می شود و آن را پاره می کند ، (آدم و حواء) از شیطان پیروی نکردند و در بار دوم به نزدشان آمد بازهم (آدم و حواء) سرباز زدند از اینکه از او پیروی کنند سپس برای بار سوم شیطان به نزدشان آمد، (آدم حواء) را دوستی بچه وادار نمود (تا حرف شیطان را بپذیرند) لذا آن دو نام فرزندشان را عبدالحارث گذاشتند.

برادر عزیز معمولا بعضی از مفسرین این اثر و روایت ضعیف را در تفسیراین دو آیه زیر سوره اعراف می آورند:

هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِیفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَیْتَنَا صَالِحاً لَنَکُونَنَّ مِنْ الشَّاکِرِینَ (189) فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحاً جَعَلاَ لَهُ شُرَکَاء فِیمَا آتَاهُمَا فَتَعَالَى اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ (190).

ترجمه دو آیه فوق : اوذاتی است که شما رااز یک نفس (آدم) آفریده است و از اوهمسرش(حواء) را آفریده است تا با آن آرامش گیرد و چون (انسان مشرک)با همسرش جماع نمود او سبک حامله شد وبه آسانی آن زمانه را بسر می برد و چون سنگین بار شد هر دو(زن و مرد مشرک) از الله که پروردگارشان است خواستند که اگر به ما فرزند سالمی بدهی قطعا ما از شکر گذاران خواهیم گشت **** و چون الله به آنها فرزند سالمی عنایت نمود آن دو(زن ومرد مشرک)برای او شریکانی را در آنچه به آنها داده بود قرار دادند. آری الله متعال بالا و برتر است از آنچه اینها شرک می آورند.


این اشتباه از کجا نشأت گرفته



از آنجای که اول آیه در باره آدم و حواء علیهما السلام است بعضی از مفسرین فکر کردند که تا آخر آیه در باره آدم و حواء علیهما السلام است و در حالی که این گونه نیست بلکه الله متعال خطاب به انسانهای گفته که ای انسانها ما شما را از آدم و حواء علیهما السلام آفریده ایم ولی شما خالق شما را فراموش نموده و با وجودی که الله متعال به شما فرزند می دهد باز هم شما شرک می نمایید.

و چون ظاهرا این گونه بنظر می رسد که این دوآیه در باره آدم و حواء علهما السلام است لذا این روایت ضعیف را در تأیید این برداشت غلطشان بعضی از مفسرین ذکر نموده اند .

لذاباید گفت درست این است که تمام این دو آیه در باره آدم و حواء علیهما السام نیست بلکه این قسمت آیه (هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا) در باره آدم و حواء علیهما السلام است .

و بقیه این آیه و آیه بعد در باره فرزندان مشرک آدم علیه السلام است که زمانی که خانمهایشان حامله می شوند در اول از الله فرزند سالم می خواهند ومی گویند که اگر الله به آنها فرزندی سالم بدهد شکر گذار او خواهند بود ولی همینکه الله به آنها فرزند سالمی می دهد دچار شرک می شوند.


علت ضعف روایت ابن عباس



آری اگر شما به تفسیر ابن کثیر و دیگر تفاسیر معتبر اهل سنت رجوع کنید به حقیقت این جریان و ضعف این روایت ابن عباس پی خواهد برد.

اولا: خود این روایت داد می زند که من ضعیفم زیرا چه گونه می شود آدم علیه السلام که پیامبر الهی است و معصوم است زمانی که زنش حامله است موحد است واوبا خانمش حواء از الله متعال می خواهد که به آنها فرزند سالمی بدهد ولی بعد از اینکه الله متعال دعایشان را قبول نموده به آنها فرزند سالمی عنایت می کند به جای شکر ناشکری نموده والعیاذ بالله شرک می کنند.!! نه هر گز آدم و حواء علیهما السلام چنین نکرده اند.

درثانی : از نظراصول حدیث نیز این روایت ضعیف است وعلت ضعف این اثر وروایت ابن عباس این است که این روایت با سند: قال عبد الله بن مبارک عن شریک عن خصیف عن سعید بن جبیر عن ابن عباس آمده است .

در این سند روای به نام( شریک ) وجود دارد که کثیر الغلظ است و روای دیگر به نام (خصیف) وجود دارد که ضعیف است .

ثالثا : نکته دیگری که در این اثر است این است که ابن کثیررحمه الله در تحت تفسیر دو آیه فوق بعد از ذکر روایتی از ابن عباس در این باره می فرماید که اصل این جریان از اهل کتاب گرفته شده است زیرا در بعضی روایات آمده عن ابن عباس عن ابی بن کعب .


در آخر دوست دارم نظر ابن کثیر رحمه الله را در تفسیر این آیه بیان نمایم ایشان می فرمایند: (وأما نحن فعلی مذهب حسن البصری رحمه الله فی هذا والله اعلم ، وأنه لیس المراد من هذا السیاق آدم وحواء، انما المراد من ذلک المشرکون من ذریته و لهذا قال الله (فَتَعَالَى اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ) فذکر آدم و حواء أولا کالتوطئة لما بعدهم من الوالدین) یعنی : ما دراین باره با نظریه حسن بصری رحمه الله در این باره موافقیم(و می گوییم) والله اعلم، همانا مراد از سیاق این دو آیه آدم و حواء نیست ، بلکه مراد ازآیه اولاد مشرک آدم علیه السلام است بهمین خاطر الله متعال فرموده (الله از آنچه که مشرکان می گوید بالا و برتر است) واما اینکه اول بحثی از آدم وحواء آمده این بصورت مقدمه بوده است برای پدر و مادران مشرکی که بعد از آدم و حواء می آیند وچنین جرم وگناهی را مرتکب می شوند.

حدیث اوعال (بزان کوهی) ضعیف است

برادر عزیز و گرامی چنین درخواست نموده اند:

سلام لطفا این  حدیث را ترجمه کرده و توضیح دهید موفق باشید

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الصَّبَّاحِ الْبَزَّازُ حَدَّثَنَا الْوَلِیدُ بْنُ أَبِی ثَوْرٍ عَنْ سِمَاکٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمِیرَةَ عَنْ الْأَحْنَفِ بْنِ قَیْسٍ عَنْ الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ قَالَ
کُنْتُ فِی الْبَطْحَاءِ فِی عِصَابَةٍ فِیهِمْ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَمَرَّتْ بِهِمْ سَحَابَةٌ فَنَظَرَ إِلَیْهَا فَقَالَ مَا تُسَمُّونَ هَذِهِ قَالُوا السَّحَابَ قَالَ وَالْمُزْنَ قَالُوا وَالْمُزْنَ قَالَ وَالْعَنَانَ قَالُوا وَالْعَنَانَ قَالَ أَبُو دَاوُد لَمْ أُتْقِنْ الْعَنَانَ جَیِّدًا قَالَ هَلْ تَدْرُونَ مَا بُعْدُ مَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ قَالُوا لَا نَدْرِی قَالَ إِنَّ بُعْدَ مَا بَیْنَهُمَا إِمَّا وَاحِدَةٌ أَوْ اثْنَتَانِ أَوْ ثَلَاثٌ وَسَبْعُونَ سَنَةً ثُمَّ السَّمَاءُ فَوْقَهَا کَذَلِکَ حَتَّى عَدَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ ثُمَّ فَوْقَ السَّابِعَةِ بَحْرٌ بَیْنَ أَسْفَلِهِ وَأَعْلَاهُ مِثْلُ مَا بَیْنَ سَمَاءٍ إِلَى سَمَاءٍ ثُمَّ فَوْقَ ذَلِکَ ثَمَانِیَةُ أَوْعَالٍ بَیْنَ أَظْلَافِهِمْ وَرُکَبِهِمْ مِثْلُ مَا بَیْنَ سَمَاءٍ إِلَى سَمَاءٍ ثُمَّ عَلَى ظُهُورِهِمْ الْعَرْشُ مَا بَیْنَ أَسْفَلِهِ وَأَعْلَاهُ مِثْلُ مَا بَیْنَ سَمَاءٍ إِلَى سَمَاءٍ ثُمَّ اللَّهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَى فَوْقَ ذَلِکَ.
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ أَبِی سُرَیْجٍ أَخْبَرَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَعْدٍ وَمُحَمَّدُ بْنُ سَعِیدٍ قَالَا أَخْبَرَنَا عَمْرُو بْنُ أَبِی قَیْسٍ عَنْ سِمَاکٍ بِإِسْنَادِهِ وَمَعْنَاهُ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ حَفْصٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ طَهْمَانَ عَنْ سِمَاکٍ بِإِسْنَادِهِ وَمَعْنَى هَذَا الْحَدِیثِ الطَّوِیلِ
سنن ابی داود الجزء 13 الصفحة۳۳۳


جــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــواب


تر جمه حدیث


 عباس بن عبداالمطلب رضی الله عنه می فرماید: من در بطحاء (زمین صاف و هموار) بودم به همراه گروهی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نیز حضور داشتند که ابری گذر نمود (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) به سوی آن نگاه نمودند و سپس فرمودند: شما به این چه می گوید (افراد موجود در آنجا) گفتند : سحاب (ابر) می گوییم (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: المزن (ابر) (افراد موجود در آنجا) گفتند : المزن (ابر) نیزمی گوییم (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: والعنان (ابر) (افراد موجود در آنجا) گفتند : العنان (ابر) نیزمی گوییم. (امام ابوداود می فرماید من کلمه (العنان) را از استادم خوب نشنیدم) .

(سپس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند:آیا می دانید که فاصله در میان آسمان وزمین چقدر است؟(افراد موجود در آنجا) گفتند : ما نمی دانیم .(رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: فاصله در میان این دویاهفتاد ویک یا هفتاد ودو یاهفتاد وسه سال است. سپس فاصله آن با آسمان بعدی همین قدر است (روای می گوید) تا اینکه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم هفت آسمان را شمردند سپس فرمودند: بالای آسمان هفتم دریای است که فاصله کف دریا تا سطح آن به اندازه فاصله یک آسمان تا آسمان دیگر است ،سپس بالای آن (دریا) هشت بزگوهی قرار دارد که فاصله بین سم های آنها تا زانوهای آنها به اندازه فاصله آسمانی تا آسمان دیگری است سپس بر پشت این بزان کوهی عرش است که فاصله پایین و بالایش به اندازه فاصله آسمانی تا آسمان دیگری است سپس الله تبارک وتعالی بالای آن (عرش) است .

 

تخریج و تحقیق در باره حدیث فوق

 

این حدیث را إمام أحمد درمسندش (شماره 0177 و7711) وأبو داود (2/276) واز ایشان بیهقی در" الأسماء والصفات " (ص 399) وترمذی (4/205-206) وابن ماجة (1/83) وابن خزیمة در" التوحید " (ص68-69) وحاکم در " المستدرک " (2/378) وحافظ عثمان الدارمی در " النقض على بشر المریسی " (ص 90-91) وبغوی در تفسیرش (8/465-466) ازسند عن سماک بن حرب عن عبد الله بن عمیرة عن العباس روایت نموده اند.

ولی این حدیث ضعیف است وعلت ضعف آن دو چیز است :

1- این حدیث اضطراب سندی دارد "زیرا این حدیث گاهی با این سند آمده  : عن سماک عن عبد الله بن عمارة ، واین سند وهم است. وگاهی چنین آمده: عن إسرائیل عن سماک عن عبد الله بن عمیرة أو عمیر. وگاهی چنین آمده : عن إسرائیل عن سماک عن عبد الله بن عمیرة عن زوج درة بنت أبی لهب.

2- یکی از راویانش که همان عبد الله بن عمیرة باشد مجهول است و این را حافظ ذهبی (رحمه الله) در کتاب العلو(ص 109 ) خویش بیان نموده است  .


توضیح و تشریح حدیث فوق


برادر عزیز و گرامی حدیثی نیاز به توضیح و تشریح و استنباط مسائل دارد که صحیح و یا حسن باشد و اما حدیث وقتی که ضعیف و یا موضوع باشد نیاز به تشریح نیست چون از آن استنباط و برادشت نمودن درست نیست و حتی روایت نمودن آن درست نیست مگر اینکه بعد از روایت نمودن آن گفته شود که این حدیث ضعیف و یا موضوع است تا مردم عوام فریب نخورند و به آن عمل نکنند ، البته جمله ای که در آخر این حدیث آمده (ثُمَّ اللَّهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَى فَوْقَ ذَلِکَ) یعنی : الله تعالی بالای عرش است ،این جمله درست است وعقیده اهل سنت نیز همین است که از آیات زیادی و احادیث متواتری بثبوت رسیده و امام ذهبی نیزآنها را در (کتاب العلو) خویش آورده و درباره سندهای آنها بحث و گفتگو نموده است ، لذا هر کس دوست دارد می تواند به آنجا رجوع کند.

ناگفته نماند که این تحقیقات از سایت استاد آلبانی رحمه الله گرفته شده و با اختصار ترجمه شده است .


این هم آدرسش: http://www.alalbany.net/misc038.php

دوزنی ها عدالت را رعایت کنید ورنه.....

یکی از خوانندگان گرامی این وبلاگ چنین نوشته اند:

 

سلام علیکم

 
در این عصر پر فتن متاسفانه کسانی که مبادرت به تزویج زن دوم یا سوم یا چهارم می کنند تساوی حقوق و عدالت را بین ازواج خود رعایت نمی کنند کاش وعیده های شرع مقدس را در این مورد هم بیان می فرمودید. جزاکم الله

 

علیکم السلام و رحمة الله و برکاته ،آری همانگونه که اسلام گفته: مردان می توانند تا چهار زن بگیرند به این نکته نیزبسیار تأکید نموده که باید حقوق تمام زنها را رعایت نموده و به هیچ یک از آنها ظلم نکنند و با اخلاق نیک با همه رفتار کنند وبه مخارج زندگی آنها رسید گی کنند .

آری اسلام برای کسی که چند زن دارد و در میان آنها عدالت را رعایت نمی کند وعید بسیار شدید و خطرناکی داده است :

رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هرکسی که دوزن دارد وبه سوی یکی بیشتر مایل است (یعنی به یکی بیشتر رسیدگی می کند و عدالت را رعایت نمی کند) در قیامت در حالی می آید که یک دست و پهلوی آن فلج وافتاده است .

(این حدیث صحیح را ابوداود(2132) وترمذی (1141) و دیگر کتب حدیثی روایت نموده اند).


آری بعد از اینکه با این حالت حشر می شود؛  بایدکه به سزای اعمال زشتش برسد و به تمام ظلم های و تعدیهای که در حق خانمش در دنیا نموده پاسخ داده وعذاب ببیند.

فضائل سورهــــــــــــای قـــــــــــــــرآن مجید

برادر عزیز و گرامی چنین درخواست نمودند:

سلام علیک
لطفا فضیلت تلاوت سوره های قرآن را بنویسید.

برادر عزیز علیکم السلام و رحمة الله وبرکاته بعد از عرض سلام خدمت جنابعالی عرض شود اصل این است که تلاوت و خواندن هر حرفی از قرآن می خواهد از هر سوره ای هم که باشد؛ ده نیکی و اجردارد، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:

من قرأحرف من کتاب الله تعالی فله حسنه والحسنه بعشر أمثالها لا أقول الم حرف ولکن ألف حرف ولام حرف ومیم حرف.

هرکس یک حرف از کتاب الله متعال (قرآن) بخواند برایش یک نیکی خواهد رسید و این نیکی ده برابر خواهد شد، من نمی گویم که (الم) یک حرف است بلکه (الف) حرف و (لام) حرف و (میم) حرفی است.

یعنی (الم) سه حرف است و با تلاوت آن به فرد سی نیکی داده می شود.

نکته قابل ذکر در باره احادیثی که در باره فضائل سوره های قرآن آمده این است که اکثر آنها ضعیف و موضوع است ، ولی با این وجود احادیثی چند که صحیح اند و در باره فضائل بعضی از سورهای قرآن آمده موجود است بنده آنها را سلسله وارذکر خواهم نمود.


فضیلت سوره فاتحه


قال رسول الله صلى الله علیه وسلم :قال الله تعالى : قسمت الصلاة بینی وبین عبدی نصفین ، ولعبدی ما سأل ، فإذا قال العبد:{الحمد لله رب العالمین}، قال الله:حمدنی عبدی . فإذا قال:{الرحمن الرحیم}، قال:اثنى علی عبدی. فإذا قال:{مالک یوم الدین}،قال :مجدنی عبدی.وإذا قال:{إیاک نعبد وإیاک نستعین}، قال:هذا بینی وبین عبدی ، ولعبدی ما سأل.فإذا قال :{اهدنا الصراط المستقیم.صراط الذین أنعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولا الضالین}، قال:هذا لعبدی .ولعبدی ما سأل.

ترجمه : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: الله متعال فرموده اند:من سوره فاتحه را در میان خودم و بنده ام نصف نموده ام،و برای بنده ام هست هر آنچه درخواست نماید، هرگاه بنده بگوید:{الحمد لله رب العالمین} الله متعال می گوید : بنده ام مرا ستایش نمود. و هرگاه (بنده) بگوید: {الرحمن الرحیم}، الله متعال می گوید : بنده ام از من تعریف نمود. و هرگاه (بنده) بگوید:{مالک یوم الدین}، الله متعال می گوید : بنده ام بزرگواری مرا بیان نمود. وهرگاه (بنده) بگوید:{إیاک نعبد وإیاک نستعین}، الله متعال می گوید : این در میان من و بنده ام نصف است و برای بنده ام خواهم داد آنچه راکه درخواست نموده است. و هرگاه (بنده) بگوید: :{اهدنا الصراط المستقیم.صراط الذین أنعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولا الضالین}، الله متعال می گوید : این برای بنده ام است و برای بنده ام خواهم داد آنچه را که درخواست نموده است.


( این حدیث صحیح را امام مسلم روایت نموده است)


علاوه از این روایت روایات دیگری نیز در باره فضیلت سوره فاتحه در بخاری ومسلم ودیگر کتب حدیثی آمده است .

فضیلت سوره بقره


عن ‏‏أبی هریرة ‏رضی الله عنه ‏أن رسول الله ‏‏صلى الله علیه وسلم ‏ قال‏:لا تجعلوا بیوتکم مقابر إن الشیطان ینفر من البیت الذی تقرأ فیه سورة ‏البقرة .

  
ترجمه : ازابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: خانه هایتان قبرستان نگردانید همانا شیطان از خانه ای که در آن سوره بقره خوانده می شود فرار می کند.

( این حدیث صحیح را امام مسلم روایت نموده است)


عن ‏‏أبی مسعود ‏‏رضی الله عنه ‏‏قال :‏‏قال النبی‏‏ صلى الله علیه وسلم :
‏من قرأ بالآیتین من ‏ آخر سورة ‏‏البقرة ‏‏فی لیلة کفتاه .

ترجمه : از ابومسعود رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هر کس دو آیه ی آخر سوره بقره در یک شب بخواند آن دو کفایتش می کنند .

( این حدیث صحیح را امام بخاری روایت نموده است)


 
قال رسول الله صلى الله علیه وسلم :من قرأ آیة الکرسی دبر کل صلاة مکتوبة ، لم یمنعه من دخول الجنة إلا أن یموت.

ترجمه : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هر کس (آیة الکرسی) بعد از هر نماز فرضی بخواند، مانع نمی گردد از رفتنش به بهشت مگر مرگ.

( این حدیث صحیح را امام نسائی روایت نموده است)


عن النعمان بن بشیر عن النبی صلى الله علیه وسلم قال :إن الله کتب کتاباً قبل أن یخلق السماوات والأرض بألفی عام أنزل منه آیتین ختم بهما سورة البقرة، ولا یقرآن فی دار ثلاث لیال فیقربها شیطان.
ترجمه: از نعمان بن بشیر رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: همانا الله دوهزار سال پیش را از اینکه آسمانها و زمین را خلق کند یک کتابی (لوح محفوظ) نوشته است ؛ که در آیه از آن نازل شده و سوره بقره با آنها پایان یافته است، و این دو آیه (آخر سوره بقره) در منزلی سه شب خوانده نمی شود که شیطان بتواند به آنجا بماند.


( این حدیث صحیح را امام ترمذی روایت نموده است)


فضیلت سوره بقره وآل عمران


أبو أمامة الباهلی ‏‏قال:‏‏سمعت رسول الله ‏‏صلى الله علیه وسلم ‏‏یقول :اقرءوا القرآن فإنه یأتی یوم القیامة شفیعالأصحابه،اقرءوا الزهراوین ‏البقرة ‏‏وسورة ‏‏آل ‏‏عمران ‏فإنهما تأتیان یوم القیامة کأنهما غمامتان أو کأنهما غیایتان أو کأنهما ‏‏فرقان ‏من ‏‏طیر صواف ‏ تحاجان ‏ عن أصحابهما اقرءوا سورة ‏ البقرة ‏‏فإن أخذها برکة وترکها حسرة ولا تستطیعها ‏ البطلة .

ابوامامه باهلی رضی الله عنه فرمودند: من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می فرمایند: قرآن بخوانید زیرا که (قرآن) روز قیامت شفا گرخوانندگانش می گردد. بخوانید دوسوره نورانی بقره و آل عمران را زیرا این (دوسوره) درروز قیامت می آیند ؛گویا که دو ابر ویا دوسایبان و یا دسته ای از پرنده گانی اند که باهم جمع ویکجااند؛ واز خوانندگانشان دفاع می کنند. سوره بقره را بخوانید زیرا یاد گیری آن برکت و ترک آن حسرت است و جادوگران نمی توانند آن را یاد بگیرند و به کسانی که آن را می خوانند ضربه ای بزنند.

 

( این حدیث صحیح را امام مسلم روایت نموده است)

 

فضیلت سورهای هود،واقعه، مرسلات، عم یتساءلون و إذا الشمس کورت

قال أبو بکر رضی الله عنه :یا رسول الله قد شبت قال: شیبتـنی"هود"و"الواقعة"و"المرسلات"و"عم یتساءلون"و"إذاالشمس کورت.

ترجمه : ابوبکر صدیق رضی الله عنه (خطاب به رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : ای رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) پیرشده اید (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: مرا سورهای (هود)، (واقعه)، (مرسلات)، (عم یتساءلون) و (إذا الشمس کورت) پیر کرده است.

 

( این حدیث صحیح را امام مسلم روایت نموده است)



فضیلت سوره زمرواسراء ومسبّحات


قالت عائشة رضی الله عنها: کان النبی صلى الله علیه وسلم لا ینام حتى یقرأ"الزمر"و"بنی إسرائیل"(أی سورة الإسراء)

ترجمه: عایشه رضی الله عنها می فرمایند: پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم (شبها ) نمی خوابیدند تا اینکه سوره (زمر) وسوره (بنی اسرائیل) یعنی (اسراء) را می خواند.


(این حدیث صحیح را امام ترمذی روایت نموده است)



عن العرباض بن ساریة رضی الله عنه أن النبی صلى الله علیه وسلم کان لا ینام حتى یقرأ المسبّحات ویقول فیها آیة خیر من ألف آیة.

ترجمه : از عرباض بن ساریه رضی الله عنه روایت است: پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم (شبها) نمی خوابیدند تا اینکه مسبحات را می خواندند و می فرمودند: در این سورها (مسبّحات) آیه ای است که از هزار آیه بهتر است .

(مسبّحات) یعنی : سورهای که با سبّح و یسبّح شروع می شوند همانند: سورهای (إسراء،حدید،حشر،صفّ،جمعه،تغابن و اعلى)


(این حدیث صحیح را امام ترمذی روایت نموده است)

 

فضیلت سوره کهف

 

عن أبی الدرداء أن النبی صلى الله علیه وسلم قال من حفظ عشر آیات من أول سورة الکهف عُصم من الدجال وفی روایة ـ من آخر سورة الکهف.

ترجمه : از ابودرداء رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هرکس ده آیه از اول سوره کهف حفظ نماید از (شر) دجال محفوظ می ماند و در روایتی دیگر آمده (از آخر سوره کهف)


(این حدیث صحیح را امام مسلم روایت نموده است)



قال رسول الله صلى الله علیه وسلم : من قرأ سورة الکهف فی یوم الجمعة أضاء له من النور ما بین الجمعتین.

رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هر کس سوره کهف را روز جمعه بخواند (الله ) برای او نوری تا جمعه دیگر روشن می کند ( یعنی : در طول هفته در میان دو جمعه نوری دارد)

(این روایت صحیح در الترغیب و الترهیب امام منذری آمده است )

علاوه از دو روایت روایات دیگری نیز درفضیلت سوره کهف آمده است.

 

 

فضیلت سوره فتح

                           

عَنْ ‏‏أَنَسٍ ‏‏أَنَّهَا نَزَلَتْ عَلَى النَّبِیِّ ‏‏صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ‏‏مَرْجِعَهُ مِنْ ‏‏الْحُدَیْبِیَةِ ‏وَأَصْحَابُهُ یُخَالِطُونَ الْحُزْنَ وَالْکَآبَةَ وَقَدْ حِیلَ بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ مَسَاکِنِهِمْ وَنَحَرُوا ‏‏الْهَدْیَ ‏‏بِالْحُدَیْبِیَةِ ‏ )إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا ‏)‏إِلَى قَوْلِهِ (صِرَاطًا مُسْتَقِیمًا (  قَالَ : لَقَدْ ‏‏أُنْزِلَتْ عَلَیَّ آیَتَانِ هُمَا أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ الدُّنْیَا جَمِیعًا.

ترجمه : از انس رضی الله عنه روایت است که ایشان فرمودند: زمانی که از حدیبیه بازمی گشتند و یارانش را غم و اندوه فرا گرفته بود زیرا نتوانستند به منازل و وطنشان بروند و در حدیبیه قربانیهایشان را ذبح نموده بودند (إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا) تا (صِرَاطًا مُسْتَقِیمًا ( بر‏پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نازل شد .(رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ) فرمودند:همانا بر من دو آیه نازل شده است که از تمام دنیا در نزد من محبوب تر وپسندیده تر است .

(این روایت صحیح را امام احمد روایت نموده اند)



فضیلت سوره ملک

 

 
عن ‏ ‏أبی هریرة ‏ عن النبی ‏ ‏صلى الله علیه وسلم ‏ قال : ‏إن سورة من القرآن ثلاثون آیة شفعت لرجل حتى غفر له وهی سورة ‏‏ تبارک الذی بیده الملک.

ترجمه:  از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: همانا در قرآن سوره ای وجود دارد که دارای سی آیه است و برای فردی شفاعت نمود تا که بخشیده شد و آن سوره (تبارک الذی بیده الملک) می باشد.

 

(این روایت صحیح را امام ترمذی روایت نموده است)



 
عن جابر قال : کان رسول الله صلى الله علیه وسلم لا ینام حتى یقرأ "آلم"تنزیل السجدة "و"تبارک الذی بیده الملک"

ترجمه : از جابر رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (شبها) نمی خوابیدند تا اینکه دو سوره (آلم"تنزیل السجدة) و (تبارک الذی بیده الملک) را تلاوت می نمودند.

(این روایت صحیح را امام ترمذی روایت نموده است)



فضیلت سوره بینه

 

قال رسول الله صلى الله علیه وسلم لأبی بن کعب " إن الله أمرنی أن أقرأ علیک : لم یکن الذین کفرواقال : وسمانی لک ؟ قال " نعم " قال فبکى.

ترجمه : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به ابی بن کعب رضی الله عنه گفتند: همانا الله به من دستور داده تا برتو سوره (لم یکن الذین کفروا) را تلاوت کنم ، (ابی بن کعب رضی الله عنه) گفت: وآیا الله نام مرا گرفته است؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: بله .(روای) می گوید: (ابی بن کعب رضی الله عنه) شروع به گریه نمود.

(این حدیث صحیح را امام مسلم روایت نموده است)

فضیلت سوره کافرون


 
عن فروة بن نوفل رضی الله عنه أنه أتى النبی صلى الله علیه وسلم فقال یا رسول الله علمنی شیئا أقوله إذا أویت إلى فراشی فقال :اقرأ قل یا أیها الکافرون فإنها براءة من الشرک.

ترجمه : از فروه بن نوفل رضی الله عنه روایت است که ایشان به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آمدند و فرمودند: ای رسول الله به من چیزی بیاموز که هر گاه به بسترخوابم رفتم آن را بگویم : (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم )فرمودند: (قل یا أیها الکافرون) زیرا این سوره براءت و بیزاری از شرک است .


(این روایت صحیح را ترمذی روایت نموده است)



 
قال رسول الله صلى الله علیه وسلم :قل یا أیها الکافرون تعدل ربع القرآن.

ترجمه : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: (قل یا أیها الکافرون) (از نظر اجر و ثواب تلاوت ) برابر و معادل با یک چهارم قرآن است .

(این حدیث حسن است و آلبانی آن را در سلسله احادیث صحیحه شماره 586 آورده است)



فضیلت سوره اخلاص


 
عن أبی الدرداء عن النبی صلى الله علیه وسلم :أیعجز أحدکم أن یقرأ فی لیلة ثلث القرآن؟.قالوا :وکیف یقرأ ثلث القرآن؟ قال : (قل هو الله أحد)تعدل ثلث القرآن.

ترجمه :از ابو درداء رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: آیا هر یک از شما عاجز می ماند از اینکه در شبی یک سوم قرآن را تلاوت کند؟ (صحابه ) گفتند: چگونه فرد می تواند (در یک شب ) یک سوم قرآن را بخواند؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: (قل هو الله أحد) برابرو معادل یک سوم قرآن است .

یعنی: با تلاوت این سوره ثواب تلاوت یک سوم قرآن به فرد داده می شود.

(این روایت صحیح را امام مسلم روایت نموده اند)


علاوه از این روایت روایتهای صحیح دیگری نیز در باره سوره اخلاص آمده است.



فضیلت سوره اخلاص فلق و ناس



 
قال رسول الله صلى الله علیه وسلم : یا عقبة ألا أعلمک سورا ما أنزلت فی التوراة و لا فی الزبور و لا فی الإنجیل و لا فی الفرقان مثلهن ،لا یأتین علیک إلا قرأتهن فیها ، { قل هوالله أحد}و {قل أعوذ برب الفلق}و{قل أعوذ برب الناس}.

ترجمه : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم خطاب به عقبه بن عامر رضی الله عنه فرمودند: ای عقبه آیا من به توسورهای را یاد ندهم که همانند آنها نه در تورات و نه هم در زبور و انجیل و نه هم در قرآن نازل نشده است ، و شبی بر تو نگذرد مگر این آنها بخوانی ، همانا {هوالله أحد} و {قل أعوذ برب الفلق}و{قل أعوذ برب الناس} می باشد.

 (این روایت صحیح درسلسله احادیث صحیحه شماره: 2861) آمده است)

علاوه از این حدیث احادیث دیگری نیز در فضلیت این سه سوره آمده است.