۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث شانزدهم اربعین

 

متن حدیث :


عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، أَنَّ رَجُلًا قَالَ لِلنَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: أَوْصِنِی، قَالَ: «لاَ تَغْضَبْ» فَرَدَّدَ مِرَارًا، قَالَ: «لاَ تَغْضَبْ».

 

لغات حدیث :


أَنَّ رَجُلًا : همانا مردی، همانا فردی.

قَالَ لِلنَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: به پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم گفت .

أَوْصِنِی : مرا وصیت کن ، به من نصیحت کن .

لاَ تَغْضَبْ : خشم نکن ، غضب نکن .

فَرَدَّدَ مِرَارًا : پس او چندین بار تکرار نمود، پس او بار بار تکرارنمود .


ترجمه حدیث :


 ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که همانا مردی به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم گفت که مرا وصیت (و نصیحت) نمائید : (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند : خشم نکن (آن مرد) چندین بار (این درخواستش را) تکرار نمود، (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم هر بار در جوابش فرمودند ) خشم نکن .

 

مسائل حدیث :


1 - خشم و غضب عادت بسیار بدی است .

2 - خشم را فروبردن یکی از عادات نیک است .

3 - رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم روانشناس بودند و هر کس را برابر با حالت و عادت او نصیحت می نمودند .

ناگفته نماند که این مردی که از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم درخواست چنین وصیت و نصیحتی نمودند جناب ابودرداء عمویمر بن عامرانصاری خزرجی رضی الله عنه می باشند همانگونه که در المعجم الاوسط طبرانی روایت شماره (2353) این گونه آمده است « عَنْ أَبِی الدَّرْدَاءِ قَالَ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، دُلَّنِی عَلَى عَمَلٍ یُدْخِلُنِی الْجَنَّةَ قَالَ: «لَا تَغْضَبْ وَلَکَ الْجَنَّةُ».

ترجمه : ابودرداء رضی الله عنه فرمودند : من گفتم ای رسول الله مرا برعملی راهنمائی نمائید که باعث رفتن من به بهشت گردد ، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : خشم نکن وبرایت بهشت است .

 

تفاوت های روایت :

 

این حدیث اربعین در برخ دیگر از کتب حدیثی با تفاوت هایی در الفاظش روایت شده است که بنده به عمده ترین این تفاوت ها در ذیل اشاره خواهم نمود :

 

1 - در سنن ترمذی حدیث شماره (2020) این روایت این گونه آمده است «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: عَلِّمْنِی شَیْئًا وَلَا تُکْثِرْ عَلَیَّ لَعَلِّی أَعِیهِ، قَالَ: «لَا تَغْضَبْ»، فَرَدَّدَ ذَلِکَ مِرَارًا کُلُّ ذَلِکَ یَقُولُ: «لَا تَغْضَبْ».

 

2 - ودر مسند احمد بن حنبل شماره (8744) این گونه آمده است « أتى النبی صلى الله علیه وسلم رجل، فقال: مرنی بأمر، ولا تکثر علی حتى أعقله، قال: «لا تغضب» ، فأعاد علیه: «لا تغضب».

 

3 - و در روایت شماره (10011) مسند احمد بن حنبل این گونه روایت شده است « جاء رجل إلى رسول الله صلى الله علیه وسلم، فقال: مرنی بأمر، قال: «لا تغضب» ، قال: فمر أو فذهب، ثم رجع، قال: مرنی بأمر، قال: «لا تغضب» قال: فردد مرارا کل ذلک یرجع، فیقول: «لا تغضب».

 

4 - و در روایت شماره (20279) السنن الکبری امام بیهقی این گونه آمده است « جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ , فَقَالَ لَهُ: " أَوْصِنِی "، قَالَ: " لَا تَغْضَبْ " , فَتَرَدَّدَ إِلَیْهِ مِرَارًا , لَا یَزِیدُ عَلَى أَنْ یَقُولَ " لَا تَغْضَبْ ».

 

5 - و در روایت شماره (20281) السنن الکبری امام بیهقی این گونه آمده است « أَتَى النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ رَجُلٌ , فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ , عَلِّمْنِی شَیْئًا یَنْفَعُنِی اللهُ بِهِ , وَأَقْلِلْ لَعَلِّی أَعِی مَا تَقُولُ، قَالَ: فَقَالَ لَهُ: " لَا تَغْضَبْ " , فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ: عَلِّمْنِی شَیْئًا یَنْفَعُنِی , قَالَ: فَأَعَادَ عَلَیْهِ مِرَارًا , یَقُولُ لَهُ: " لَا تَغْضَبْ ».

 

6 - و در روایت شماره (7925) شعب الایمان بیهقی این گونه آمده است « جَاءَ رَجُلٌ إِلَى نَبِیِّ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: یَا نَبِیَّ اللهِ، دُلَّنِی عَلَى عَمَلٍ إِذَا عَمِلْتُهُ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ، وَلَا تُکْثِرْ عَلَیَّ، قَالَ: " لَا تَغْضَبْ "، وَأَتَاهُ رَجُلٌ آخَرُ، فَقَالَ: یَا نَبِیَّ اللهِ، دُلَّنِی عَلَى عَمَلٍ إِذَا عَمِلْتُهُ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ، قَالَ: " کُنْ مُحْسِنًا "، فَقَالَ: کَیْفَ أَعْلَمُ أَنِّی مُحْسِنٌ؟ قَالَ: " سَلْ جِیرَانَکَ، فَإِنْ قَالُوا: إِنَّکَ مُحْسِنٌ، فَإِنَّکَ مُحْسِنٌ، وَإِنْ قَالُوا: إِنَّکَ مُسِیءٌ، فَإِنَّکَ مُسِیءٌ ».

 

7 - ودر روایت شماره (312) مساوی الاخلاق خرائطی این گونه آمده است « جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: عَلِّمْنِی مَا أَدْخُلُ بِهِ الْجَنَّةَ، وَلَا تُکْثِرْ عَلَیَّ. قَالَ: «لَا تَغْضَبْ».

 

8 - و در روایت شماره (1731) مسند الشامیین طبرانی این گونه آمده است « عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ عَلِّمْنِی کَلِمَاتٍ وَلَا تُکْثِرْ عَلَیَّ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «لَا تَغْضَبْ، فَإِنَّ فِی الْغَضَبِ کُلَّ شَرٍّ».

 

9 - و در کتاب معجم اسامی شیوخ ابی بکر اسماعیلی این گونه آمده است « عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، عَلِّمْنِی کَلِمَاتٍ أَعِیشُ بِهِنَّ، لَا تُکْثِرْ عَلَیَّ فَأَنْسَى. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «لَا تَغْضَبْ».

 

سند حدیث :


امام نووی رحمه الله این حدیث را به صحیح بخاری نسبت داده اند ، لذا سند این حدیث در صحیح بخاری از قرار ذیل می باشد : 


حَدَّثَنِی یَحْیَى بْنُ یُوسُفَ، أَخْبَرَنَا أَبُو بَکْرٍ هُوَ ابْنُ عَیَّاشٍ، عَنْ أَبِی حَصِینٍ، عَنْ أَبِی صَالِحٍ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ،..... درسند این حدیث جناب « أَبُو بَکْربْنُ عَیَّاشٍ » رحمه الله وجود دارند که در زمان پیری در حافظه ایشان تغییرایجاد شده و بد حافظه گشته بودند . ولی از آنجایی که این سند متابع دارند متن این حدیث صحیح می باشند .



منابع حدیث :


این حدیث در کتب متعدد حدیثی روایت شده که در ذیل به مهم ترین آنها اشاره می شود :

1 - صحیح بخاری ، حدیث شماره (6116) .

2 - سنن ترمذی ، حدیث شماره (2020) .

3 - مسند احمد بن حنبل ، حدیث شماره (8744) و(10011).

4 - السنن الکبری للبیهقی ، حدیث شماره (20279)و...

علاوه از کتب مذکور در برخ دیگری از کتب حدیثی نیز این روایت آمده است .

 

 

 

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث پانزدهم اربعین نووی

 

متن حدیث :


عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رضی الله عنه ، أن رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیَقُلْ خَیْرًا أَوْ لِیصْمُتْ، وَمَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیُکْرِمْ جَارَهُ، وَمَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیُکْرِمْ ضَیْفَهُ».

 

لغات حدیث :

 

مَنْ کانَ یُؤْمِنُ : هرکس ایمان می دارد.

بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ: به الله و روز قیامت ، به معبود به حق و روزی دیگر .

فَلْیَقُلْ خَیْرًا : پس باید سخن نیک بگوید .

أَوْ لِیصْمُتْ : یا باید سکوت کند.

فَلْیُکْرِمْ جَارَهُ : پس باید که همسایه اش را اکرام و احترام نماید.

فَلْیُکْرِمْ ضَیْفَهُ :پس باید که مهمانش را اکرام و احترام نماید،  پس باید که از مهمانش (خوب) پذیرائی نماید.

 

ترجمه حدیث :


ابوهریره رضی الله عنه وایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: هرکس ایمان به الله و روزقیامت می دارد پس باید که نیک سخن بگوید و یا اینکه باید سکوت نماید، و هرکس ایمان به الله و روزآخرت می دارد باید که همسایه اش را اکرام (و احترام) نماید و هرکس ایمان به الله و روزقیامت می دارد پس باید که مهمانش را اکرام (و از او خوب پذیرائی) نماید .

 

مسائل حدیث :


1 - ایمان داشتن به الله و روز قیامت، باعث انجام اعمال نیک می گردد .

2 - سخن نیک گفتن شعبه ای از شعبه جات ایمان است .

3 - سکوت و خاموشی در مواقعی که نیاز به سخن گفتن نیست شعبه ای از شعبه جات ایمان است .

4 - سخن بد گفتن و یا پر حرفی کردن و یا بی جا حرف زدن دلیل نقص ایمان است .

5 - اکرام و احترام همسایه یکی ازعلامتهای ایمان داشتن به الله و روز قیامت است .

6 - اکرام و احترام به همسایه یکی از شعبه های ایمانی است .

7 - بد رفتاری نمودن به همسایه دلیل نقص ایمان است .

8 - مهمان نوازی و پذیرائی خوب از مهمان، نشانی اعتقاد درست به الله متعال و روز قیامت است .

9 - مهمان نوازی و پذیرائی از مهمان، یکی از شعبه های ایمانی است .

10 - پذیرائی نکردن از مهمان، دلیل کمی و نقص ایمان است .

 

تفاوت های روایت :


در الفاظ این روایت اربعین با الفاظ روایت های سایرکتب حدیثی تفاوت هایی وجود دارد که از قرار زیر می باشند :

1 - در این روایت اربعین آمده است « مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیَقُلْ خَیْرًا أَوْ لِیصْمُتْ » ولی در روایت شماره (47) صحیح مسلم این گونه آمده است « مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیَقُلْ خَیْرًا أَوْ لِیسْکُتْ » که از نظرمعنی یکی هستند .

2 - در این روایت اربعین نووی آمده است «مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیُکْرِمْ جَارَهُ » ولی در روایت شماره (6475) صحیح بخاری و برخ دیگر از کتب حدیثی این گونه آمده است « مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالیَوْمِ الآخِرِ فَلاَ یُؤْذِ جَارَهُ » یعنی : آنی که به الله و روز قیامت ایمان می دارد به همسایه اش را آزاری نمی رساند.

3- در این روایت اربعین نووی آمده است «مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیُکْرِمْ جَارَهُ » ولی در روایت شماره (6138) صحیح بخاری «وَمَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالیَوْمِ الآخِرِ فَلْیَصِلْ رَحِمَهُ» یعنی : هرکس ایمان به الله و روز قیامت می دارد باید که با خویشاندان روابط رشته داری برقرار نماید.

4- در این روایت اربعین آمده است « مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیُکْرِمْ ضَیْفَهُ» ولی در روایت شماره (298) کتاب الایمان ابن منده این گونه آمده است « مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیُحْسِنْ قُوتَ ضَیْفِهِ» ، قَالُوا: وَمَا قُوتُ الضَّیْفِ؟، قَالَ: «ثَلَاثَةٌ، وَمَا کَانَ بَعْدَ ذَلِکَ فَصَدَقَةٌ مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ إِلَّا یَشْهَدُ أَمْرًا فَلْیَتَکَلَّمْ بِخَیْرٍ أَوْ لِیَسْکُتْ».

یعنی : هرکس به الله و روز قیامت ایمان می دارد او باید که خوراک خوب به مهمانش بدهد، (صحابه موجود در آن وقت) گفتند: خوراک مهمان چیست ؟ (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند : (این است) که تا سه شبانه روز (از او خوب پذیرائی شود) بعد از آن (هر آنچه به مهمان داده شود) صدقه ای است (که به او داده شده است) و هرکس ایمان به الله و روز قیامت می دارد او در جریانی حاضر نمی گردد مگر اینکه به نیکی سخن می گوید و یا اینکه سوکت می کند.

 

منابع حدیث :


این حدیث صحیح در بسیاری از کتب حدیثی آمده که مهم ترین آنها از قرار زیر می باشد :

1 - صحیح بخاری ، حدیث (6136) و....

2 - صحیح مسلم ، حدیث (47) .

3 - سنن ترمذی ، حدیث (2500) .

4 - سنن ابی داود ، حدیث (5154) .

5 - سنن ابن ماجه ، حدیث (3971) .

علاوه از کتب مذکور در بسیاری از کتب حدیثی دیگر نیز این حدیث روایت شده است .

 

 

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث چهاردهم اربعین

 

 متن حدیث :

 

عَنْ ابن مسعود رضی الله عنه ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: " لَا یَحِلُّ دَمُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ، إِلَّا بِإِحْدَى ثَلَاثٍ: الثَّیِّبُ الزَّانِی، وَالنَّفْسُ بِالنَّفْسِ، وَالتَّارِکُ لِدِینِهِ الْمُفَارِقُ لِلْجَمَاعَةِ ".

 

لغات حدیث:

 

لَا یَحِلُّ : حلال نیست ، جایزنیست.

دَمُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ : (ریختن) خون یک فرد مسلمان، کشتن یک شخص مسلمان (بصورت عمدی).

إِلَّا بِإِحْدَى ثَلَاثٍ: مگربا یکی ازسه (جرم)، بجز (درصورت ارتکاب) یکی ازسه گناه .

الثَّیِّبُ الزَّانِی : زناکار متأهل .

وَالنَّفْسُ بِالنَّفْسِ : جان درمقابل جان ، قصاص از قاتل عمد.

وَالتَّارِکُ لِدِینِهِ : ترک کننده دینش (اسلام) ، مرتد .

الْمُفَارِقُ لِلْجَمَاعَةِ : جدا شونده ازجماعت (مسلمانان)، بیرون رونده ازگروه (مسلمانان)، جدا شونده از اسلام .

 

ترجمه حدیث :

 

ابن مسعود رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : (ریختن) خون یک فرد مسلمان حلال نیست مگربا (ارتکاب یکی از سه جرم و بودن) یکی از سه (نفر) : زناکار متأهل ، و جان در مقابل جان (در قتل عمد) وترک کننده دینش (اسلام)، جدا شونده و بیرون رونده ازگروه مسلمانان .

 

مسائل حدیث :

 

1 - اسلام محافظ خون وجان مسلمان است.

2 - زناکاراگر متأهل باشد، حکمش در اسلام سنگسار است .

3 - قاتل عمد را اگر اولیاء مقتول نبخشند و یا دیه نگیرند، باید قصاص شود .

4 - مرتدّ و مسلمانی که اسلام را رها نموده اگر توبه نکند، باید اعدام گردد.

5 - علاوه از سه جرمی که در این حدیث آمده است ، بنا بر دیگرجرمها و سایرگناهان خون یک مسلمان را ریختن حرام و ممنوع است .

 

تفاوت های الفاظ روایت :

 

درالفاظ این روایت اربعین نووی با الفاظ همین روایت که در دیگر کتب حدیثی آمده تفاوت هایی وجود دارد که از قرار زیر می باشند:

 

1 - در این روایت اربعین نووی آمده است « لَا یَحِلُّ دَمُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ ...» ولی روایت شماره (6878) صحیح بخاری و روایت شماره (1676) صحیح مسلم این گونه آمده است «لَا یَحِلُّ دَمُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ، یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَأَنِّی رَسُولُ اللهِ...».

 

2 - در این روایت اربعین نووی آمده است « لَا یَحِلُّ دَمُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ ...» ولی درتکرارروایت شماره (1676) درصحیح مسلم وبرخ دیگرکتب حدیثی این گونه آمده است « قَامَ فِینَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: " وَالَّذِی لَا إِلَهَ غَیْرُهُ، لَا یَحِلُّ دَمُ رَجُلٍ مُسْلِمٍ، یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَأَنِّی رَسُولُ اللهِ...».

 

3- دراین روایت اربعین این گونه آمده است « إِلَّا بِإِحْدَى ثَلَاثٍ » ولی درتکرارروایت شماره (1676) صحیح مسلم وبرخ دیگر کتب حدیثی این گونه آمده است « إِلَّا ثَلَاثَةُ نَفَرٍ» ودرروایت شماره (2534) سنن ابن ماجه وبرخ دیگرازکتب حدیثی این گونه آمده است « إِلَّا أَحَدُ ثَلَاثَةِ نَفَرٍ» و در روایت شماره (6154) مستخرج ابی عوانه این گونه آمده است « إِلَّا بِإِحْدَى ثَلَاثِ خِصَالٍ».

 

4 - دراین روایت اربعین آمده است « النَّفْسُ بِالنَّفْسِ» ولی در روایت شماره (6154) مستخرج ابی عوانه این گونه آمده است « وَرَجُلٍ قَتَلَ فَأُقِیدَ ».

 

5 - در این روایت اربعین نووی این گونه آمده « وَالتَّارِکُ لِدِینِهِ الْمُفَارِقُ لِلْجَمَاعَةِ » ولی در روایت شماره (6878) صحیح بخاری این گونه آمده است « وَالمَارِقُ مِنَ الدِّینِ التَّارِکُ لِلْجَمَاعَةِ» ودر تکرارروایت شماره (1676) صحیح مسلم این گونه آمده است « التَّارِکُ الْإِسْلَامَ الْمُفَارِقُ لِلْجَمَاعَةِ - أَوِ الْجَمَاعَةَ» ودرروایت شماره (4016) سنن نسائی و برخ دیگرکتب حدیثی این گونه آمده است « التَّارِکُ لِلْإِسْلَامِ، مُفَارِقُ الْجَمَاعَةِ».

 

6 - البته ناگفته نماند که این روایت در مسند حمیدی روایت شماره (119) این گونه آمده است « عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: " لَا یَحِلُّ دَمُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَّا فِی إِحْدَى ثَلَاثٍ: رَجُلٌ کَفَرَ بَعْدَ إِسْلَامِهِ، أَوْ زَنَى بَعْدَ إِحْصَانِهِ، أَوْ نَفْسٌ بِنَفْسٍ " ».

 

منابع حدیث :

 

این حدیث صحیح در بسیاری ازکتب حدیثی آمده که بنده در ذیل به عمده ترین آنها اشاره خواهم نمود:

1 - صحیح بخاری ، حدیث (6878) .

2 -  صحیح مسلم ، حدیث (1676) .

3 - سنن نسائی ، حدیث (4016) و...

4 - سنن نسائی ، حدیث (1402) .

5 - سنن ابی داود ، حدیث (4352) .

6 - سنن ابن ماجه ، حدیث (2534) .

این حدیث علاوه از کتب مذکور در بسیاری از کتب حدیثی دیگر نیز روایت شده است .

 

 

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث سیزدهم اربعین

 

متن حدیث :


عَنْ أبی حمزة أَنَس بن مالک رضی الله عنه خادم رسول الله صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «لاَ یُؤْمِنُ أَحَدُکُمْ، حَتَّى یُحِبَّ لِأَخِیهِ مَا یُحِبُّ لِنَفْسِهِ».

 

لغات حدیث :

 

لاَ یُؤْمِنُ أَحَدُکُمْ : هیچ یک از شما مسلمان نمی گردد.

حَتَّى یُحِبَّ : تا اینکه دوست بدارد.

لِأَخِیهِ  : برای برادر (دینی) خویش .

مَا یُحِبُّ لِنَفْسِهِ : آنچه را که (از خیر و خوبی) برای خویشتن می پسندد.

 

ترجمه حدیث :

 

هیچ یک از شما مسلمان نمی گردد، (و به حقیقت ایمان نمی رسد) تا اینکه دوست بدارد، برای برادر (دینی) خویش، آنچه را که (از خیر و خوبی) برای خویشتن می پسندد.

 

مسائل حدیث :

 

مسائل زیراز این حدیث برگرفته و استنباط می شود:

 

1 - ایمان دارای شعبه های متعددی می باشد .

2 - ایمان اضافه و کم می گردد .

3 - یکی از شعبه جات ایمانی این است که فرد هر خیر و خوبی که برای خودش می پسندد برای برادر دینی خویش نیز بپسندد .

4 - هیچ مسلمانی نباید شروبدی را برای برادر دینی خویش پسند نماید .

5 - یک مسلمان نباید هر خیر و خوبی که برای برادران دینی خویش می پسندد برای کفار و منافقین نیز بپسندد.

 

تفاوت های الفاظ روایت :

 

1 - در روایت شماره (45) صحیح مسلم و روایت شماره (66) سنن ابن ماجه و برخ دیگر کتب حدیثی در این روایت شک آمده و الفاظ این گونه روایت شده است « ....حَتَّى یُحِبَّ لِأَخِیهِ - أَوْ قَالَ: لِجَارِهِ -...».

 

2 - درروایت شماره (5017) سنن نسائی در ابتدای حدیث « وَالَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ » و در انتهای حدیث « مِنَ الْخَیْرِ » اضافه ترآمده است و در این روایت سنن نسائی اصل حدیث این گونه آمده است : «وَالَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ، لَا یُؤْمِنُ أَحَدُکُمْ حَتَّى یُحِبَّ لِأَخِیهِ مَا یُحِبُّ لِنَفْسِهِ مِنَ الْخَیْرِ».

یعنی : سوگند به آنی که جان محمد در دست اوست ، هیچ یک از شما مسلمان نمی گردد، تا اینکه دوست بدارد، برای برادر (دینی) خویش،آنچه را که از خیر و خوبی برای خویشتن می پسندد.

 

3 - و در روایت شماره (13146) مسند احمد بن حنبل این روایت این گونه آمده است « وَالَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ، لَا یُؤْمِنُ عبد حَتَّى یُحِبَّ لِأَخِیهِ مَا یُحِبُّ لِنَفْسِهِ مِنَ الْخَیْرِ » .

یعنی : سوگند به آنی که جان محمد در دست اوست ، هیچ بنده ای مسلمان نمی گردد، تا اینکه دوست بدارد، برای برادر (دینی) خویش،آنچه را که از خیر و خوبی برای خویشتن می پسندد.

 

4 - درروایت شماره (13629) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است «لا یؤمن عبد حتى یحب لأخیه المسلم ما یحبه لنفسه من الخیر»

یعنی : هیچ بنده ای مسلمان نمی گردد، تا اینکه دوست بدارد، برای برادر مسلمان خویش،آنچه را که از خیر و خوبی برای خویشتن می پسندد.

 

5- در روایت شماره (13875) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است « «لا یؤمن أحدکم حتى یحب للناس ما یحب لنفسه، وحتى یحب المرء لا یحبه إلا لله»

یعنی : هیچ یک از شما مسلمان نمی گردد، تا اینکه دوست بدارد، برای مردم ، آنچه را برای خویشتن می پسندد، و تا اینکه فردی را دوست بدار و در حالی که او را دوست نمی دارد مگر برای الله .

 

6- در روایت شماره (235) صحیح ابن حبان این روایت این گونه آمده است « لَا یَبْلُغُ عَبْدٌ حَقِیقَةَ الْإِیمَانِ حَتَّى یُحِبَّ لِلنَّاسِ مَا یُحِبُّ لِنَفْسِهِ مِنَ الْخَیْرِ».

یعنی : هیچ بنده ای به حقیقت ایمان نمی رسد، تا اینکه دوست بدارد، برای مردم ، آنچه را از خیر و خوبی برای خویشتن می پسندد.

 

 

منابع حدیث :

 

این حدیث صحیح درکتب حدیثی متعددی روایت شده که بنده به مهم ترین آنها در زیر اشاره خواهم نمود :

1 - صحیح بخاری ، حدیث شماره (13) .

2 - صحیح مسلم، حدیث شماره (45) .

3- سنن نسائی ، حدیث شماره (5017) وو...

4 - سنن ترمذی ، حدیث شماره (2515) .

5 - سنن ابن ماجه، حدیث شماره (66) .

علاوه از کتب مذکور در برخی دیگر از کتب حدیثی نیز این حدیث روایت شده است .

 

 

ترجمه ، تحقیق و شرح اربعین نووی

حدیث دوازدهم اربعین

 

متن حدیث :


عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رضی الله عنه، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «مِنْ حُسْنِ إِسْلَامِ المَرْءِ تَرْکُهُ مَا لَا یَعْنِیهِ».

 

لغات حدیث :

 

مِنْ حُسْنِ  : از نیکی ، از خوبی .

إِسْلَامِ المَرْءِ : اسلام شخص ، اسلام فرد .

تَرْکُهُ : رها کردنش، ترک کردنش .

مَا لَا یَعْنِیهِ : چیزی که به او ربطی ندارد، چیزی که هدف و مقصدش نیست، چیزی که وابسته به کارش نیست.

 

ترجمه حدیث :

 

ازابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: از خوبی و نیکی اسلام فرد این است که رها کند آنچه را که به نفع او نبوده و ربطی به اوندارد .

 

مسائل حدیث :


از حدیث بالا مسائل زیربرگرفته و استنباط می شود :

1 - ترک نمودن کارهای مضرعلامت خوبی اسلام فرد است .

2- ترک نکردن کارهای مضرنشانی بدی و ناقص بودن اسلام فرداست .

3-  رها نمودن کارهای که به انسان ربطی ندارد برای تکمیلی اسلام فرد ضروری است .

4- انجام دادن کارهای مفیدی که به انسان مرتبط می شود برای تکمیلی اسلام فرد ضروری است .

ناگفته نماند که این حدیث یکی از مهم ترین احادیث نبوی صلی الله علیه وآله وسلم است که انسان را به انجام کارهای مفید تشویق نموده و ازکارهایی و یا اعمالی که به انسان ربط و نفعی ندارد ممانعت می نماید، و این حدیث دلیلی بر اضافه و کم شدن ایمان است .

 

تفاوت های روایت :


دراین حدیث اربعین در ابتدای حدیث « إِنَّ » نیامده است ولی درروایت شماره (229) صحیح ابن حبان و روایت شماره (359) المعجم الاوساط  و روایت شماره (745) کتاب الصمت ابن ابی الدنیا با ذکرلفظ « إِنَّ » در ابتدای حدیث به دین گونه آمده است «إِنَّ مِنْ حُسْنِ إِسْلَامِ.......».


منابع حدیث :


این حدیث در بسیاری از کتب حدیثی روایت شده که بنده به مهم ترین آنها اشاره می کنم :

1 - سنن ترمذی ، حدیث شماره (2317).

2 - سنن ابن ماجه ، حدیث شماره (3976) .

3 - صحیح ابن حبان ، حدیث شماره (229) .

4 - شعب الایمان بیهقی، حدیث شماره (4633) .

علاوه از کتب مذکور، این روایت در برخ دیگراز کتب حدیثی نیزآمده است .

 

تفسیرآسان آیه (177) سوره بقره

 ترجمه آیه (177) سوره بقره


 آیه : لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُوْلَئِکَ هُمْ الْمُتَّقُونَ (177)


ترجمه : (تنها، این) نیکی نیست که شما (به هنگام نماز) چهرهایتان را به سمت مشرق و یا مغرب بگردانید ( و بدین حالت نماز بخوانید) بلکه نیک (کردار) کسی است به الله و روز قیامت و به فرشته ها و پیامبران ایمان آورده باشد، ومالش را با وجود دوست داشتن بنا برمحبتی که با الله دارد را به خویشاوندان و مسکین ها و مسافرین (نیازمند) و گدایان و در آزاد نمودن گردن (بردگان) بدهد، و نماز را برپا دارد و زکات پرداخت نماید، و( نیک کردارکسانی اند که) آنگاه که عهد و پیمان ببندند وفا کنندگان به عهد وپیمانشان هستند، و صبرکنندگان به هنگام فقیری و بیماری(و سایرضررها) و هنگام جنگ هستند ، اینها کسانی اند که (ادعای ایمان و جویایی کارهای نیک) راست گفتند و اینها فقط پرهیزگاران اند .

 

تفسیر آسان در فهم قرآن آیه (177) سوره بقره


(لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ) الله متعال در این آیه اهل کتاب (یهود و نصاری) را که در باره قبله زیاد بحث و مجادله می کردند و هر یک می گفت قبله ما بهتر است؛ را رد می کند و به آنها می فهماند که نیکی آن نیست که شما تصور می کنید و در گرداند چهره خود به سمت مشرق و یا مغرب می دانید زیرا قبله های شما منسوخ شده است و قبله مسلمانان درست است و مهم تر از همه این است که شما نیکی های مهم تر از این را نادیده گرفته و فقط در باره یک چیز نه چندان مهم مجادله می کنید که این خود بزرگ ترین اشتباه و دلیل بطلان شماست ، لذا اگر شما واقعا دنبال نیکی هستید پس فهرست بسیار از نیکی ها از این قرار است که در ادامه این آیه ذکر می شود ، بیایید به آنها عمل کنید اگرواقعا راستگو هستید و اگرواقعا دنبال تقوا و پرهیزگاری هستید .


(وَلَکِنَّ الْبِرَّ.....) در این قسمت از آیه الله متعال بسیاری از کارهای نیک اعم از مسائل ایمانی و غیر ایمانی را معرفی و بیان می نماید و به آن دسته از اهل کتابی که در مسائلی که نباید مجادله کنند مجادله گری می کردند توضیح می دهد که اگرواقعا دنبال نیکی هستید بیایید به این مسائل معتقد بوده و این نوع اعمال نیک و شایسته را انجام دهید.

آری الله متعال اعمال نیکی را در این آیه بیان نموده که عمل کننده به آنها راستی ایمانش را به اثبات می رساند و از پرهیزگاران می گردد ، آن اعمال از قرار زیرمی باشند :


(مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ) اوّلین نیکی که الله متعال در این آیه بیان نموده ،ایمان آوردن به الله متعال می باشد یعنی اینکه فرد به وجود و یگانی و بی شریکی او معتقد باشد و الله متعال را همانگونه که خودش ویا پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله وسلم معرفی نموده قبول داشته باشد و تمام عبادتها را فقط و فقط برای او انجام دهد، این جریان از نیک ترین نیکیها و از بهترین اعمال شایسته و خوب است و بلکه آنچه باعث پذیرش تمام اعمال نیک یک فرد می گردد همین ایمان به الله متعال است که اولین ومهم ترین رکن از ارکان شش گانه ایمان محسوب می شود.

آری ایمان به الله متعال به انسان روحیه می دهد که این دنیا بی صاحب نیست و صاحب این دنیا ذاتی بسیار دانا و حکیم است که ازتمام اوضاع و احوال ما با خبر بوده و تمام آنچه به ما داده و یا نداده  همه و همه از روی حکمت بوده وهست، و عزت و ذلت و رزق و روزی همه و همه به دست اوست آن وقت است که انسان بجز از الله متعال از کسی نمی ترسد و به جز برای او برای کس دیگری سرخم نمی کند زیرا که به خوبی می داند که همه هیچ کاره اند و کارهای همه به دست آن ذات بسیار بخشاینده و بی نهایت مهربان است .


(وَالْیَوْمِ الآخِرِ) دوّمین نیکی که الله متعال در این آیه برای ما معرفی نموده اعتقاد به قیامت و ایمان به آخرت است یعنی اینکه ما معتقد باشیم و ایمان داشته باشیم که علاوه از این دینای فانی یک دنیای جاوید دیگری وجود دارد که در آن بهشت و دوزخی است و اهل ایمان تقوا در بهشت و اهل کفر و نفاق در جهنم خواهند رفت .

آری ایمان به قیامت ترمزگیری است برای اهل ظلم و امیدی است برای هر مظلوم ، زیرا هر ظالم اگر اندکی دقت نموده و به یاد آخرت بیفتد فورا ترمز گرفته و دست از ظلم وتعدی می کشد و هر مظلومی که اعتقاد به قیامت داشته باشد این ایمان به قیامتش به او روحیه داده و او را امیدوار می کند و با خودش خواهد گفت که ظلم در دنیا تحملش آسان است و این ظلم باعث نجات آخرتش و تباهی آن ظالمی خواهد شد که این ظلم را به او روا داشته است .

آری اعتقاد به آخرت باعث کنترل گناه کاران گشته تا گناه زیاد تری انجام ندهند و باعث تشویق نیکوکاران خواهد شد تا اعمال نیک بیشتری انجام دهند .

آری ایمان به آخرت یکی دیگر از مهم ترین ارکان شش گانه ایمان است که بدون اعتقاد به آن هرگز نمی شود فرد را مسلمان دانست .


(وَالْمَلائِکَةِ) نوع دیگری از مخلوق های الله متعال وجود دارند به نام «ملائکه» یعنی «فرشته ها» که الله متعال آنها را از نور آفریده و زاد و ولد نمی کنند و نر و ماده هم ندارند و همیشه در طاعات و عبادت مشغول اند و هر گز مرتکب گناهان نمی شوند و هر یک مشغول عبادت و مأمورتی است که از جانب الله متعال به او سپرده شده است ، ایمان آوردن به فرشته ها یکی دیگرازارکان شش گانه ایمان است و هر مسلمان باید به این مخلوق به همان اوصافی که در قرآن وسنّت صحیح آمده ایمان داشته باشد ، و توهین ، دشمنی و یا انکار به فرشته ها کفر محسوب می شود ، همانگونه که ایمان به آنها واجب و از ضروریات ایمان محسوب می شود .


(وَالْکِتَابِ) مراد از «کتاب» در این آیه کتابهای آسمانی است ، الله متعال در ادوار مختلف تاریخ بشریت، کتابهایی را بر افرادی از بشرنازل نموده آنان را بعنوان سفیران خود انتخاب نموده تا بوسیله این کتابها انبیاء الهی علیهم السلام که سفیران الله متعال اند بنی نوع بشررا راهنمائی نموده و روش عبادت و پرستش الله یکتا را به آنها بیاموزند و آنان را به منزل مقصود برسانند ، ایمان آوردن به این کتابها نیز از ارکان ایمان می باشد، ما مسلمانان به تمام کتابهای آسمانی ایمان داریم و اصل تمام آنها را قبول داریم ، ناگفته نماند که برخی از کتابهایی آسمانی که الآن در دنیا موجود اند همانند «تورات و انجیل» ما به اصل آنها ایمان داشته و معتقدیم که در اصل این دو ازکتابهای الهی بوده اند همانگونه که به این نیز عقیده داریم که نسخه های «تورات و انجیل» که امروزه در اختیار انسانهاست تحریف شده و نسخه های اصلی نیستند، لذا مطالبی که از آنها در قرآن و سنّت صحیح تأیید شده آنها را می پذیریم و مطالبی که از آنها که با قرآن وسنّت صحیح مخالف اند را رد نموده و قبول نمی نماییم و اما مطالبی که نه با قرآن و سنّت صحیح مخالف بوده و نه هم تأییدی در باره آنها در این دو یافت می شود ، بلکه قرآن و سنّت صحیح نسبت به آنها سکوت نموده ما مسلمانان نیز در باره آنها سکوت نموده نه تأیید می کنیم و نه هم تأکذیبشان می نماییم بلکه آنها را به الله متعال سپرده و نسبت به صحت و عدم صحت آنها والله اعلم می گوییم .


(وَالنَّبِیِّینَ) ایمان به پیامبران علیهم السلام که در این آیه ذکر شده یکی دیگراز ارکان ششگانه ایمان می باشد، ما مسلمان به تمام انبیاء الهی علیهم السلام ایمان داریم خواه نام آنها را بدانیم و یا ندانیم ، خواه نام آنها در قرآن وسنّت صحیح آمده باشد و یا این که نیامده باشد، البته ایمان یک مسلمان نسبت به انبیاء الهی علیهم السلام از نظر تفصیلی و یا اجمالی بستگی به تفصیل و اجمالی دارد که در قرآن و سنّت صحیح آمده باشد ، آری ایمان به تمام پیامبران علیهم السلام ازارکان ایمان و ضروریات اسلام محسوب می شود همانگونه که انکارو توهین به تمام آنها و یا حتی انکارو توهین به یکی از آنها باعث کفر و بی دینی می گردد .


(وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ) در این قسمت از آیه یکی دیگر ازبهترین کارهای نیک که همان «دادن صدقه به مستحقین» باشد ذکر شده است ، آری در این دنیا، الله متعال یکی را با دادن مال و ثروت می آزماید و دیگری با ندادن مال و ثروت امتحان می کند ، ولی یک مسلمان واقعی همیشه در این امتحان و آزمایش کامیاب می گردد زیرا اگر از مال و ثروت محروم باشد هیچ گاه نا امید نشده و برای به دست آوردن مال و ثروت دست به خلاف و گناه نمی زند وبه هر آنچه الله متعال به او داده قناعت می نماید و اگر هم الله متعال او را از مال و ثروت دنیوی بهرمند کرده با وجودی که مال یک نوع دوستی و محبتی منحصر به خودش را دارد،  این نوع محبتهای فانی را نمی گذارد مانع محبت واقعی با الله متعال گردد بلکه این محبت فانی و زود گذر را فدای محبت جاویدان گردانده و مالش را به خویشاوندان نیازمند، یتیمان بی سرپرست ، مسکین ها بی مال و ثروت، مسافرین نیازمند، گدایان محتاج و آزادی بردگان خرج می کند و از دادن پول در این راههای خیر هیچ دریغ نمی کند و با دادن مال دنیا؛ محرومین را خوشحال و شاد می گرداند و بدین طریق آخرت خویش را آباد می سازد.


(وَأَقَامَ الصَّلاةَ) آری یکی دیگراز نیکی ترین نیک ها؛ برپایی نماز است ، نماز ستون دین و رکنی از ارکان پنج گانه اسلام است ، نماز عملی است که با آن فرد تزکیه می گردد و به گفته قرآن نماز انسان را از بی حیائیها وکارهای خلاف شرع باز می دارد، نماز در زمان مشکلات باعث آرامش می شود ، آری نماز این همه خوبی ها را داشته و این همه تأثیرات را می گذارد بشرطی اینکه نماز به همان روشی ادا و خوانده شود که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم خوانده و دستور خواندن به آن را داده است و با کمال خشوع و خضوع و اخلاص انجام پذیرد آن وقت است که تأثیرات و فوائد آن ظاهر خواهد گشت ، ورنه همان می شود که شاعر گفته است :

ای که در مسجد روی بهر سجود .... سر بجنبد دل نجنبد این چه سود

یا بگفته شاعری دیگر :

بر زبان تسبیح و در دل گاو و خر ..... این چنین تسبیح کجا دارد اثر


(وَآتَى الزَّکَاةَ) یکی دیگر از نیک ترین کارها پرداخت زکات و کمک مالی به نیاز مندان و مستحقان است ، زکات رکنی از ارکان پنج گانه اسلام است که الله متعال برثروتمندان فرض نموده تا آن را به نیازمندان و مستحقان جامعه پرداخت نمایند، آری الله متعال بوسیله مال دنیا انسانها را آزمایش می نماید به برخی از مال دنیا داده تا ببیند که آیا زکات پرداخت نموده و از این مال دنیایی که چند روزی در دست دارند استفاده درست نموده و در مصارف درست خرج می کنند یا خیر و برخی را نیز از مال دنیا محروم نموده تا اینکه ببیند که صبرو قناعت را پیشه می سازند یا نه، لذا خوشا به حال کسانی که الله متعال به آنان مال و ثروت وایمان داده و آنان با داشتن ایمان و دادن صدقات و کمک به نیازمندان دنیا و آخرتشان را آباد می سازند و همیشه باعث شادی نیازمندان می گردند و با این طریق پروردگار خویش را از خویش راضی می گردانند و با دادن پول در دنیا بهترین ساختمانها برای خود در بهشت می سازند .


(وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا) وفای به عهد یکی از عادات نیک اهل ایمان است و عهد شکنی یکی از عادات زشتی است که در دین ما نشانی منافقین قرار داده شده است ، وفای به عهد از انسان یک فرد متعهد و مورد اعتماد می سازد و عهد شکنی باعث بی اعتمادی فرد گشته و از او فردی بی لیاقت می سازد ، یک مسلمان از آنجایی که به خود و دیگران ارزش قایل است همیشه به عهد و پیمانهایش وفا می کند و هرگز خودش را با عهد شکنی معیوب و خدشه دار نمی کند.


(وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ) در این قسمت از این آیه آمده که الله متعال گاهی برخی از بندگانش را با فقیری ، بیماری و جنگ و جهاد امتحان می کند، لذا کسانی که در چنین مواقعی صبرمی کنند و به قضا و قدر الهی ایمان داشته و این مشکلات را تحمل می کنند اینها در حقیقت نیکو کاران واقعی اند ، اینها اند که فی الواقع کارهای نیک و شایسته را انجام داده اند، آری به وقت سختی ها و مشکلات مرد از نا مرد مشخص شده و مسلمان واقعی از غیر واقعی آشکار می گردد ورنه در زمان راحتی و آرامش هر کس مدعی مردانگی وایمان است .


(أُوْلَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا) درقسمت از آیه الله متعال بیان نموده که کسانی که متصف به صفات گذشته و بیان شده در این آیه هستند آنها واقعا در ادعای ایمان و نیکوکاری خویش راستگو اند، زیرا گفتارشان با کردارشان برابری دارد و به دوروغ مدعی ایمان و نیکوکاری نشده اند بلکه واقعا همان گونه که ادعا نموده اند مسلمانان نیکوکار اند، زیرا آنان با عمل ادعای خویش را به اثبات رسانده اند.


(وَأُوْلَئِکَ هُمْ الْمُتَّقُونَ) آری تقوا و پرهیزگاری تنها در ادعا نیست بلکه تقوا و پرهیزگاری در عمل است لذا هرکس که به الله متعال ، روز قیامت ، به فرشته ها و پیامبران ایمان آورده ، ومالش را با وجود دوست داشتن بنا برمحبتی که با الله دارد به خویشاوندان و مسکین ها و مسافرین (نیازمند) و گدایان و در آزاد نمودن گردن (بردگان) داده، و نماز را برپا داشته و زکات پرداخت نماید، وفا کننده به عهد وپیمان باشد، و به هنگام فقیری و بیماری(و سایرضررها) و هنگام جنگ صبرکننده باشد ، اوپرهیزگار واقعی است.

تفسیرآسان آیه (176) سوره بقره


ترجمه آیه (176) سوره بقره


آیه : ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِی الْکِتَابِ لَفِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ (176)


ترجمه : آن (عذاب که بخاطرپوشیدن کتاب آسمان و دین فروشی گرفتارش شدند) بدان سبب است که الله کتاب (آسمانی) را با حق نازل نموده است (مردم از آن آگاه گردند) و قطعا کسانی که در کتاب (آسمانی) اختلاف نمودند در ستیزو دودستگی دوری دچارند .


تفسیرآسان درفهم قرآن آیه (176) سوره بقره


(ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ) دراین قسمت از این آیه الله متعال حکمت و علت دچار عذاب نمودند کسانی را بیان نموده که بنا بر اهداف شوم دنیوی آیات کتب آسمانی را از مردم مخفی داشته و دین فروشی کردند، الله متعال فرموده : آن (عذاب که بخاطرپوشیدن کتاب آسمان و دین فروشی گرفتارش شدند) بدان سبب است که الله کتاب (آسمانی) را با حق نازل نموده است (مردم از آن آگاه گردند)، آری الله متعال کتب آسمانی تورات ، انجیل ، قرآن مجید و سایر کتب آسمانی را با حق فرستاده تا به مردم رسانیده شده و مردم از دستورات الله متعال آگاه شوند و بدانها جامه عمل بپوشانند این کتب برای این نیامده که عده ای آنها را یاد گرفته و سپس از مردم مخفی بدارند و برای اهداف شوم دنیوی خویش آنها فروخته و دکان دین فروشی باز کنند ، لذا کسانی که چنین جرم بزرگی را مرتکب شوند گرفتار عذاب بزرگی همانند : خوردن آتش جهنم در شکمهایشان می شوند و اینکه الله متعال با آنها در قیامت سخن نخواهد گفت و آنها را از گناهان پاک نخواهد نمود و آنها را گرفتار عذاب بسیار دردناکی خواهند نمود.


(وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِی الْکِتَابِ لَفِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ) در این قسمت از آیه الله متعال طبیعت و حالت افرادی را بیان می کند که در کتاب آسمانی اختلاف می نمایند این دسته از افراد همیشه در دشمنی و ستیز و دودستگی بسر خواهند برد که این خود یکی از بزرگ ترین عذابهای است که الله متعال انسانها را در این دنیا گرفتارش می کند ، لذا هرکس در کتاب آسمانی اختلاف کند گرفتار این عذاب می شود ، امروزه اگر کسی به اوضاع و احوال و اختلافات و پراکندگی مسلمانان دقت کند به حقیقت امر امر اذعان خواهد نمود ، الله متعال تمام مسلمانان را از اختلاف در کتاب آسمانی خویش قرآن مجید نجات دهد و راه اتحاد در فهم دین و عمل دین را به آنها نشان دهد . آمین یا رب العالمین .

ترجمه ، تحقیق و شرح اربعین نووی

حدیث یازدهم اربعین نووی


متن حدیث :


عن ابی محمد الحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ بن ابی طالب سبط رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ و ریحانته رضی الله عنهما قَالَ: حَفِظْتُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «دَعْ مَا یَرِیبُکَ إِلَى مَا لَا یَرِیبُکَ».


لغات حدیث :


سبط : نوه دختری، فرزند دختر.

ریحانته : گل ریحانش ، گل ریحان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم.

حَفِظْتُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم حفظ نمودم ، از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بیاد دارم .

 دَعْ مَا یَرِیبُکَ : رها کن آنچه ترا به شک می اندازد .

إِلَى مَا لَا یَرِیبُکَ : بسوی چیزهایی برو که ترا به شک نمی اندازند.

 

ترجمه حدیث :


ابومحمد حسن بن علی بن ابی طالب نوه دختری و گل ریحان رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم رضی الله عنهما فرمودند : من از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم حفظ نمودم (که ایشان این چنین) فرمودند : رها کن آنچه ترا به شک می اندازد و برو بسوی چیزی که ترا به شک نمی اندازد.


مسائل حدیث :


از این حدیث مسائل زیربرگرفته واستنباط می گردد:

1 - ازامور و چیزهای مشکوکی که فرد اطلاعی ازجواز آنها در شریعت ندارد باید دوری کرد .

2 - باید یک فرد همیشه به چیزهایی عمل نماید که درجواز آنها در شریعت هیچ شک و تردیدی وجود ندارد .

3 - عمل به اشیاء و امور مشکوک و شبهه دارباعث نافرمانی از دستوررسول الله صلی الله علیه وآله وسلم می گردد.

4- گرفتن و عمل نمودن به چیزهایی یقینی دستور رسول الله صلی الله علیه وآله سلم است .

ناگفته نماند که این حدیث قانون بسیار جالبی را برای ما مسلمانان بیان نموده است تا با عمل نمودن به آن ایمان ما را حفظ نموده و هرگزگرفتارامور مشکوک و شبهه دار وحرام نگردیم .


تفاوت های حدیث:


در این روایت اربعین آمده است « دَعْ مَا یَرِیبُکَ إِلَى مَا لَا یَرِیبُکَ » ولی این روایت بصورت مختصر در اینجا ذکر شده است زیرا در کتب حدیثی این روایت طولانی تر از اینجا روایت شده است که بنده آنها را در ذیل ذکر خواهم نمود:

1 -  در سنن ترمذی روایت شماره (2518) این گونه آمده است « «دَعْ مَا یَرِیبُکَ إِلَى مَا لَا یَرِیبُکَ، فَإِنَّ الصِّدْقَ طُمَأْنِینَةٌ، وَإِنَّ الکَذِبَ رِیبَةٌ» .

ترجمه : رها کن آنچه ترا به شک می اندازد و بروی بسوی چیزی که ترا به شک نمی اندازد ، همانا راستگوئی آرامش (آوراست) و همان دروغگوئی شک (آوراست) .

2 - درسنن دارمی روایت شماره (2574) این گونه آمده است « عَنْ أَبِی الْحَوْرَاءِ السَّعْدِیِّ، قَالَ: قُلْتُ لِلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ: مَا تَحْفَظُ مِنْ  رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ؟، قَالَ: سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنْ مَسْأَلَةٍ لَا أَدْرِی مَا هِیَ؟ فَقَالَ: «دَعْ مَا یَرِیبُکَ إِلَى مَا لَا یَرِیبُکَ» .

ترجمه : ابوحوراء سعدی رحمه الله فرمودند : من به حسن بن علی رضی الله عنه گفتم : از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم چه چیزی را بیاد داری؟ ایشان فرمودند : مردی از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم چیزی پرسید که نمی دانم چه بود؟ (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در جواب آن مرد) فرمودند : رها کن آنچه ترا بشک می اندازد و به رو بسوی چیزی که ترا به شک نمی اندازد .

3 - درروایت شعب الایمان شماره (5363) و برخ دیگر کتب حدیثی این گونه آمده است « عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: - یَعْنِی لِرَجُلٍ أَتَاهُ - " دَعْ مَا یَرِیبُکَ إِلَى مَا لَا یَرِیبُکَ، فَإِنَّ الشَّرَّ: رِیبَةٌ، وَالْخَیْرَ: طُمَأْنِینَةٌ ».

4 - درروایت شماره (1723) مسند احمد بن حنبل وروایت شماره (722) صحیح ابن حبان و برخ دیگر از کتب حدیثی این گونه آمده است « عَنْ أَبِی الْحَوْرَاءِ السَّعْدِیِّ، قَالَ: قُلْتُ لِلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ: حَدِّثْنِی بِشَیْءٍ حَفِظْتَهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، لَمْ یُحَدِّثْکَ بِهِ أَحَدٌ، قَالَ: قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، یَقُولُ:  «دَعْ مَا یُرِیبُکَ إِلَى مَا لَا یُرِیبُکَ»، قَالَ: «الْخَیْرُ طُمَأْنِینَةٌ وَالشَّرُّ رِیبَةٌ» وَأُتِیَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِشَیْءٍ مِنْ تَمْرِ الصَّدَقَةِ، فَأَخَذْتُ تَمْرَةً فَأَلْقَیْتُهَا فِی فِی، فَأَخَذَهَا بِلُعَابِهَا حَتَّى أَعَادَهَا فِی التَّمْرِ، فَقِیلَ لَهُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا کَانَ عَلَیْکَ مِنْ هَذِهِ التَّمْرَةِ مِنْ هَذَا الصَّبِیِّ؟، فقَالَ: «إِنَّا آلَ مُحَمَّدٍ لَا یَحِلُّ لَنَا الصَّدَقَةُ» وَسَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ: «اللَّهُمَّ اهْدِنَا فِیمَنْ هَدَیْتَ، وَعَافِنَا فِیمَنْ عَافَیْتَ، وَتَوَلَّنَا فِیمَنْ تَوَلَّیْتَ، وَبَارِکْ لَنَا فِیمَا أَعْطَیْتَ، وَقِنَا شَرَّ مَا قَضَیْتَ، إِنَّکَ تَقْضِی وَلَا یُقْضَى عَلَیْکَ، إِنَّهُ لَا یَذِلُّ مَنْ وَالَیْتَ، تَبَارَکْتَ وَتَعَالَیْتَ».

 

منابع حدیث :


این حدیث در کتب زیررواست شده است :

1 - سنن نسائی ، حدیث شماره (5711).

2 - سنن ترمذی، حدیث شماره (2518) .

3- مسند احمد بن حنبل ، حدیث شماره (1723) و...

4- صحیح ابن حبان ، حدیث شماره (722).

5- سنن دارمی ، حدیث شماره (2574) .

6 - شعب الایمان، حدیث شماره (5363).

علاوه از کتب حدیثی مذکوراین روایت دربرخ دیگرازکتب حدیثی نیزروایت شده است .

ترجمه ، تحقیق و شرح اربعین نووی

حدیث دهم اربعین نووی


متن حدیث :


عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: " إِنَّ اللهَ طَیِّبٌ لَا یَقْبَلُ إِلَّا طَیِّبًا، وَإِنَّ اللهَ أَمَرَ الْمُؤْمِنِینَ بِمَا أَمَرَ بِهِ الْمُرْسَلِینَ، فَقَالَ تعالی : {یَا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا} [المؤمنون: 51] وَقَالَ: {یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ} [البقرة: 172] ثُمَّ ذَکَرَ الرَّجُلَ یُطِیلُ السَّفَرَ أَشْعَثَ أَغْبَرَ، یَمُدُّ یَدَیْهِ إِلَى السَّمَاءِ، یَا رَبِّ، یَا رَبِّ، وَمَطْعَمُهُ حَرَامٌ، وَمَشْرَبُهُ حَرَامٌ، وَمَلْبَسُهُ حَرَامٌ، وَغُذِیَ بِالْحَرَامِ، فَأَنَّى یُسْتَجَابُ له؟ "

 

لغات حدیث :


إِنَّ اللهَ طَیِّبٌ : همانا الله (متعال) پاک اند، قطعا الله (متعال) پا کیزه اند .

لَا یَقْبَلُ إِلَّا طَیِّبًا : الله (متعال) بجز پاک چیزی را نمی پذیرد، الله (متعال) بجز(گفتار ، کردارو اموال) پاکیزه را قبول نمی کند .

وَإِنَّ اللهَ أَمَرَ الْمُؤْمِنِینَ : همانا الله (متعال) به مسلمانان دستور داده است.

بِمَا أَمَرَ بِهِ الْمُرْسَلِینَ : به آنچه که به پیامبران (علیهم السلام) دستورداده است.

فَقَالَ تعالی : الله بالا و برترفرموده اند، الله متعال فرموده اند.

یَا أَیُّهَا الرُّسُلُ : ای پیامبران ، آهای فرستاده شدگان (الله متعال) .

کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ : از پاکیزها بخورید، از چیزهای پاک (وحلال) بخورید .

وَاعْمَلُوا صَالِحًا : و کردار نیک انجام دهید، و اعمال شایسته انجام دهید.

وَقَالَ : وگفت ، و الله (متعال) فرموده اند .

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا : ای کسانی که ایمان آورده اید، آهای کسانی که مسلمان شده اید.

کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ : از پاکیزه هایی که ما به شما روزی داده ایم بخورید.

ثُمَّ ذَکَرَ الرَّجُلَ : سپس مردی را بیان نمود، سپس (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) مثال مردی را زدند.

یُطِیلُ السَّفَرَ: طولانی سفرمی کند، سفر طولانی می کند .

أَشْعَثَ أَغْبَرَ: ژولیده موه (و) غبار آلود است .

یَمُدُّ یَدَیْهِ إِلَى السَّمَاءِ دودستش را (برای دعا) بطرف آسمان دراز می کند، دستانش را بسوی آسمان بلند می کند .

یَا رَبِّ، یَا رَبِّ : (می گوید) ای پرودگارمن ، ای پرودگارمن .

وَمَطْعَمُهُ حَرَامٌ : وخوراکش حرام است .

وَمَشْرَبُهُ حَرَامٌ : و نوشیدنی هایش حرام است .

وَمَلْبَسُهُ حَرَامٌ : و پوشاکش حرام است ، لباسهایش از پول حرام گرفته و خریده شده است .

وَغُذِیَ بِالْحَرَامِ : وبا حرام تغذیه شده است .

فَأَنَّى یُسْتَجَابُ له؟ : پس کجا برایش (این دعا) قبول می شود، پس ازکجا دعای چنین فردی پذیرفته می شود .

 

ترجمه حدیث :


ابوهریره رضی الله عنه روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : همانا الله (متعال) پاک اند، (و) بجز(گفتار ، کردارو اموال) پاک چیزدیگری را نمی پذیرد،  وهمانا الله (متعال) به مسلمانان (همان) دستوری داده است، که به پیامبران (علیهم السلام) (نیز) آن را داده است، الله متعال فرموده اند: ای فرستاده شدگان (الله متعال) از چیزهای پاک (وحلال) بخورید و اعمال شایسته و نیک انجام دهید، و(در آیه دیگری از قرآن، الله متعال فرموده اند) : ای کسانی که ایمان آورده اید، از پاکیزه هایی که ما به شما روزی داده ایم بخورید. سپس (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم، مثال ) مردی را بیان نمودند: که طولانی سفرمی کند، (و درحالی که ) ژولیده موه (و) غبار آلود است ، دودستش را (برای دعا) بطرف آسمان دراز می کند، (ومی گوید) ای پرودگارمن (این مشکل مرا حل کن)، ای پرودگارمن (این کار را برایم انجام ده)، و(درحالی که) خوراکش حرام است و نوشیدنی هایش حرام است و لباسهایش از (مال) حرام است وبا حرام تغذیه شده است پس ازکجا دعای چنین فردی پذیرفته می شود .


مسائل حدیث:


این حدیث مسائل واحکام زیر برگرفته و استنباط می شود :

1 - یکی از نام های الله متعال « طَیِّبٌ » می باشد، « طَیِّبٌ » یعنی پاک و پاکیزه ، الله متعال از تمام عیوب و نقائص پاک اند .

2 - الله متعال فقط گفتار، کردار و اموال پاک را می پذیرند .

3 - الله متعال گفتار، کردار و اموال ناپاک را نمی پذیرند.

4 - صدقه باید از اموال پاک و حلال باشد تا مورد پذیرش الله متعال قرارگیرد .

5 - الله متعال صدقه از اموالی که از راه رشوه ، ربا ، دزدی و سایر راههای حرام بدست آمده را نمی پذیرند .

6 - امتیان و پیامبران علیهم السلام در عمل به احکام ادیان یکسان اند مگر اینکه دلیلی برای فرق درعمل کِرد بیاید .

7- پاکیزه و حلال خوری دستور الله متعال است .

8- کثیف خوری و حرام خوری مخالف با دستور الله متعال و حرام است .

9- حلال خوری و انجام اعمال شایسته از اوصاف انبیاء علیهم السلام بوده است .

10 - هرمسلمانی باید حلال خور و نیک کردار باشد.

11- برای افهام و تفهیم مثال زدن روشی است که در قرآن و سنّت ازآن زیاد کار گرفته شده است .

12- بیان مثال فهم مسأله را در اذهان نزدیک می کند .

13 - مثال مردی که در این حدیث بیان شده یک تمثیل برای افرادای است که بظاهر نیازمند اند و دست دعا برای الله متعال بلند می نمایند.

14- سفرطولانی ،ژولیده موئی و غبار آلودی که در این حدیث بیان شده در حقیقت می خواهد فقیری و نیاز ظاهری و فروتنی آن فرد را نمایان نماید.

18 - حرام خوری یکی ازموانع قبولی دعاها می باشد.

19- حلال خوری باعث قبولی دعا می گردد.

10 - یک مسلمان باید، خوراکش، نوشیدنی هایش، لباس هایش همه و همه از پول و مال حلال بدست آمده باشد.

20 - مطالب این حدیث تشویقی به حلال خوری و ترساندنی از حرام خوری می باشد.

21- حل مشکلات را فقط و فقط باید از الله متعال خواست وباید در دعا «یا ربّ ، یا ربّ» گفت.

22- بلند نمودن دستان به هنگام دعا مجاز و ثابت می باشد ، البته ناگفته نماند که کشیدن دستان برچهره بعد از پایان دعا ثبوت شرعی ندارد و یک نوع بدعت است .

 

تفاوتهای الفاظ روایت :


در الفاظ این حدیث اربعین با الفاظی که برای این حدیث در برخ دیگر از کتب حدیثی آمده تفاوت هایی وجود دارد که در ذیل به مهم ترین آنها اشاره خواهد شد :

1 - در ابتدای روایت شماره (1015) صحیح مسلم  و روایت شماره (8348) مسند احمد بن حنبل جمله «أَیُّهَا النَّاسُ» آمده است که در این روایت اربعین نیامده است همان گونه که در روایت شماره (2989) سنن ترمذی و روایت شماره (2759) سنن دارمی وروایت شماره (1118) شعب الایمان بیهقی در ابتدای این روایت «یَا أَیُّهَا النَّاسُ» آمده است.

2 - در این روایت اربعین این گونه آمده است «إِنَّ اللهَ طَیِّبٌ لَا یَقْبَلُ إِلَّا طَیِّبًا» ولی در روایت شماره (6394) السنن الکبری بیهقی و روایت شماره (2759) سنن دارمی و روایت شماره (199) مسند اسحاق بن راهویه این گونه آمده است « إِنَّ اللهَ طَیِّبٌ لَا یَقْبَلُ إِلَّا الطَّیِّبَ ».

3 - در این روایت اربعین این گونه آمده است «ثُمَّ ذَکَرَ الرَّجُلَ یُطِیلُ السَّفَرَ أَشْعَثَ أَغْبَرَ، یَمُدُّ یَدَیْهِ إِلَى السَّمَاءِ، یَا رَبِّ، یَا رَبِّ» ولی در روایت شماره (2989) سنن ترمذی این گونه آمده است « وَذَکَرَ الرَّجُلَ یُطِیلُ السَّفَرَ أَشْعَثَ أَغْبَرَ یَمُدُّ یَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ یَا رَبِّ، یَا رَبِّ » و در روایت شماره (8348) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است « ثم ذکر الرجل یطیل السفر أشعث أغبر، ثم یمد یده إلى السماء: یا رب، یا رب ».

4 - دراین روایت اربعین« فَأَنَّى یُسْتَجَابُ لَهُ » ولی در روایت شماره (1015) صحیح مسلم و روایت شماره (2989) سنن ترمذی  و روایت شماره (8348) مسند احمد بن حنبل و روایت شماره (2759) سنن دارمی این گونه آمده است « فَأَنَّى یُسْتَجَابُ لِذَلِکَ؟ » ولی در روایت شماره (6394) السنن الکبری بیهقی و روایت شماره (199) مسند اسحاق بن راهویه همانند روایت اربعین « فَأَنَّى یُسْتَجَابُ لَهُ » آمده است.


منابع حدیث :


1 - صحیح مسلم ، حدیث شماره (1015) .

2- سنن ترمذی ، حدیث شماره (2989) .

3- مسند احمد بن حنبل ، حدیث شماره (8348) .

4- السنن الکبری، حدیث شماره (6394) .

5- سنن دارمی ، حدیث شماره (2759) .

6- مسند اسحاق بن راوهویه ، حدیث شماره (199) .

علاوه از کتب مذکور در برخ دیگر از کتب حدیثی نیز این حدیث روایت شده است .

ترجمه کتاب لؤلؤ و مرجان ، حدیث(35 تا 38)

 

حدیث (35) حدیث جَریرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ قَالَ بایَعْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَلى السَّمْعِ وَالطَّاعَةِ، فَلَقَّنَنی فِیما اسْتَطَعْتُ، وَالنُّصْحِ لِکلِّ مُسْلِمٍ.


ترجمه : جریربن عبدالله رضی الله عنه فرمودند : من با پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم بر شنیدن (دستورات ایشان) و پیروری (از دستورات ایشان) بیعت نمودم ، (و زمان بیعت نمودن) ایشان به من تلقین نموده (و گفتن که بگویم) تا آنجایی که توان داشته باشم (شنیده و پیروی می کنم)، (و همچنین من با رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم  بیعت نمودم) که خیرخواه (و نصیحتگری) برای هر مسلمانی باشم .


حدیث (36) حدیثُ أَبی هُرَیْرَةَ أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: لا یَزْنِی الزَّانِی حِینَ یَزْنی وَهُوَ مُؤْمِنٌ، وَلا یَشْرَبُ الْخَمْرَ حِینَ یَشْرَبُهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ، وَلا یَسْرِقُ السَّارِقُ حِینَ یَسْرِقُ وَهُوَ مُؤْمِنٌ .

وزَادَ فی رِوایَةٍ وَلا یَنْتَهِبُ نُهْبَةً ذَاتَ شَرَفٍ یَرْفَعُ النَّاسُ إِلَیْهِ أَبْصارَهُمْ فِیها حِینَ یَنْتَهِبُها وَهُوَ مُؤْمِنٌ.


ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : زناکار زنا نمی کند زمانی که زنا می کند و در حالی که او مسلمان (واقعی و کامل) باشد، و(شراب خور) شراب نمی نوشد زمانی که او شراب می نوشد و در حالی که او مسلمان (واقعی و کامل) باشد، و دزد دزدی نمی کند زمانی که دزدی می کند و در حالی که او مسلمان (واقعی و کامل) باشد.

و در روایت (دیگری این مطالب ) اضافه تر روایت شده : و (رباینده مال دیگران) مال با ارزشی را نمی رباید زمانی که می رباید و چشمان مردم بسوی او بالا گرفته او را نگاه می کنند و در حالی که او مسلمان(واقعی و کامل) باشد .


حدیث (37) حدیث عَبْدِ اللهِ بْنِ عَمْرٍو أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: أَرْبَعٌ مَنْ کنَّ فِیهِ کَانَ مُنافِقًا خَالِصًا، وَمَنْ کانَتْ فِیهِ خَصْلَةٌ مِنْهُنَّ کانَتْ فِیهِ خَصْلَةٌ مِنَ النِّفاقِ حَتّى یَدَعَهَا: إِذا اؤْتُمِنَ خَانَ، وَإِذا حَدَّثَ کَذَبَ، وَإِذا عاهَدَ غَدَرَ، وَإِذا خَاصَمَ فَجَرَ.


ترجمه : عبد الله بن عمرو رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : چهار(خصلت و عادت) اگر در کسی بود او(از نظر عملی) خالص منافق است ، و اگر در او یکی از این خصلت ها (و عادتها) بود در آن یکی از خصلت ها ( و عادتهای) نفاق وجود دارد تا اینکه آن را راه کند : چون (به او) امانتی داده شود خیانت کند، و چون سخن گوید دروغ گوید، و چون (با کسی) عهد نماید عهد شکنی (و غداری کند) و چون با کسی مجادله کند (ودرگیر شود ) از حق عدول و نموده و در رد نمودن حق حیله و مکرنماید .


حدیث (38) حدیث أَبی هُرَیْرَةَ عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: آیَةَ الْمُنافِق ثَلاثٌ: إِذا حَدَّثَ کَذَب، وَإِذا وَعَد أَخْلَفَ، وَإِذا اؤْتُمِنَ خَانَ.


ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : سه چیز(ازنشانی ها) است : چون سخن گوید دروغ گوید ، و چون وعده نماید خلاف نماید، و چون (به او) امانتی داده شود خیانت کند .

ترجمه کتاب لؤلؤ و مرجان ، حدیث(31 تا 34)

 

حدیث (31) حدیثُ عُقْبَةَ بْنِ عَمْرٍو أَبی مَسْعودٍ قَالَ: أَشارَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِیَدِهِ نَحْوَ الْیَمَنِ فَقالَ: الإِیمانُ یَمانٍ هَهنا، أَلا إِنَّ الْقَسْوَةَ وَغِلَظَ الْقُلُوبِ فی الْفَدَّادِینَ عِنْدَ أُصولِ أَذْنابِ الإِبْلِ حَیْثُ یَطْلُعُ قَرْنا الشَّیْطانِ فی رَبیعَةَ وَمُضَرَ.


ترجمه : ابومسعود عقبه بن عمرو رضی الله عنه فرمودند : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به سمت یمن اشاره نموده و سپس فرمودند : ایمان در اینجا (دراهل) یمن است ، و آگاه باشید که خشونت و سختی دلها درنزد کسانی است که ته دمهای شتران در قبیله ربیعه و مضر سر و صدا می کنند همانجایی که دوشاخ شیطان طلوع می کند .


حدیث (32) حدیث أَبی هُرَیْرَةَ رضی الله عنه عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: أَتاکُمْ أَهْلُ الْیَمَنِ، أَضْعَف قُلوبًا، وَأَرَقُّ أَفْئِدَةً، الْفِقْهُ یَمانٍ وَالْحِکْمَةُ یَمانِیَةٌ .


ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم (زمانی که برخی از اهل یمن مسلمان شده و به مدینه آمدند) فرمودند : (گروهی از) اهل یمن (مسلمان شده) بنزدتان آمدند، (واین را بدانید که آنها) از نظر قلبی ضعیف ترین و از نظر دل نرم ترین (افراد) اند فهم (دقیق، فهم اهل) یمن است و حکمت (درست، حکمت اهل ) یمن است .


 حدیث (33) حدیث أَبی هُرَیْرَةَ رضی الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: رَأْسُ الْکُفْرِ نَحْوَ الْمَشْرِقِ، وَالْفَخْرُ وَالْخُیَلاءُ فی أَهْلِ الْخَیْلِ وَالإِبِلِ وَالْفَدَّادینَ أَهْلِ الْوَبَرِ، وَالسَّکینَةُ فی أَهْلِ الْغَنَمِ.


ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : سر(و اصل) کفرسمت مشرق است و خود پسندی و تکبر در (میان) صاحبان اسب و شترو سرو صدا کنندگانی که صاحب موی شتر اند می باشد و آرامش در (میان) گوسفند داران است .


حدیث (34) حدیث أَبی هُرَیْرَةَ رضی الله عنه قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: الْفَخْر وَالْخُیَلاءُ فی الْفَدَّادینَ أَهْلِ الْوَبَرِ، وَالسَّکینَةُ فی أَهْلِ الْغَنَمِ، وَالإِیمانُ یَمانٍ، وَالْحِکْمَةُ یَمانِیَةٌ .


ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه فرمودند : من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم می فرمایند : خود پسندی و تکبر در (میان) سرو صدا کنندگانی که صاحب موی شتر اند می باشد و آرامش در (میان) گوسفند داران است ، ایمان (واقعی) در میان (اهل) یمن است و حکمت (واقعی در میان اهل) یمن است .