۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

پدران مواظب باشید تا گنه کار نگردید

وعن أبی سعید، وابن عباس، قالا:قال رسولُ الله صلی الله علیه و آله وسلم:"من وُلِدَ لهُ ولدٌ، فلیُحسِن اسمه وأدَبَه، فإذا بلغَ فلیُزوِّجْه، فإن بلَغَ ولم یزوجْهُ فأصابَ إثماً فإنما إثمُه على أبیه ". 

 رواه البیهقی فی شُعَب الإیمان، مشکاة المصابیح:   3138  

از ابو سعید و و این عباس رضی الله عنهما روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: به هر کسی که از جانب الله فرزندی داده شد پس باید که نام زیبای برای او گذاشته و خوب ادبش نماید و هر گاه که بالغ شد او را متأهل سازد زیرا اگر بالغ شد و پدرش او را متأهل نساخت هرکار خلافی را که انجام دهد گناهش بر پدرش خواهد بود.

زن بنا برچهار چیز نکاح می شود

عن أبی هریرة، عن النبی صلی الله علیه و آله وسلم قال:" تُنکَحُ المرأةُ لأربع:لمالِها، ولحسَبِها، وجمالِها، ولدینها، فاظفَرْ بذاتِ الدین تربت یداک"  

بخاری و مسلم روایت نموده اند.  

 

از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: زن بنا برچهار چیز نکاح می شود:1- بخاطرمالش، 2- بخاطرحسب و نسبش، 3- بخاطر زیبای و جمالش و 4- بخاطر دینش، دستانت در خاک با نکاح دین دار کامیاب گرد .

به متدین و با اخلاق ها دختر بدهید

عن أبی هریرة، قال: قال رسولُ الله r:" إذا أتاکُم مَن تَرضَونَ خُلُقَهُ ودینَهُ فزوِّجوه؛ إلا تفْعَلُوا تَکُنْ فِتنةٌ فی الأرضِ وفسَادٌ عریض ". صحیح سنن ابن ماجه: 1601.   

ازابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:هر گاه کسی برای خواستگاری دختر تان آمد که از دین و اخلاقش راضی بودید یعنی متدین و با اخلاق بود دخترتان را به ازدواج او در آورید و رنه فتنه و فساد پهناوری در زمین اتفاق خواهد افتاد.

ازدواج مسیارراه حل زیبا برای دختران خانه مانده

        ازدواج مسیارراه حل زیبا برای دختران خانه مانده 


ازدواج مسیار ازدواجی است که در سال‌های اخیر میان اهل سنت به ویژه کشورهای عربی و خاورمیانه شایع شده است. علما ی اهل سنت به بحث و بررسی این درباره پرداخته و از زوایای مختلف آن را برسی نموده‌اند و عده‌ای قائل به جواز و مشروعیت آن شده و گروهی آن را نامشروع دانسته‌اند وگروهی نیز در این باره توقف نموده اند.

ولی بنده از آنجا که برای آن هیچ مانع شرعی نمی بینم با شرایط زیر قایل به جواز آن هستم  :

 ( 1 ) باید تمام ارکان و شرایط ازدواج شرعی دائمی( بجز جریان ، نفقه ،سکنی ومبیت) در آن وجود داشته باشد.

 ( 2 ) این ازدواج باید با ایجاب و قبول و با شرایط معروف یعنی رضایت طرفین، ولایت، شهادت و کفائت صورت ‌گیرد.

( 3 ) دراین ازدواج باید مهریه مورد توافق وجود داشته باشد.

( 4 )و برای صحت آن باید موانع ازدواج شرعی دائمی وجود نداشته باشد.

( 5 ) بعد از انعقاد عقد؛ تمامی حقوق مترتب بر عقد زوجیت از جهت نسل، ارث، عده، طلاق و مباح بودن رابطة نزدیکی، سکونت و نفقه ثابت می‌شود؛ اما زوجین توافق می‌کنند که زوجه حق نفقه ومبیت(شب خوابی) وسکنی ندارد و شوهر اختیار دارد هر وقت بخواهد به دیدار همسر خود بیاید».

ناگفته نماند که ازدواج مسیار را زنانی که مشکل مادی، مسکن و نفقه ندارند؛ ولی به دلیل بیوه بودن ویا هر دلیلی دیگرکسی با آنان ازدواج نمی‌کند، این زنان از حق نفقه، مسکن و مبیت صرف نظر می‌کنند و شوهر مختار است هر وقت میسر شد با وی ملاقات کند و این ازدواج تمام شرایط و ارکان عقد نکاح شرعی از قبیل گواه، تعیین مهر و ثبوت نسب را دارد.

 در این ازدواج زوجین توافق می‌کنند که زن در خانه والدین خود بماند و تقاضای مسکن، نفقه و حق قسم از شوهر ننماید. غالباً این ازدواج از جانب مردی است که فقیر بوده یا ازدواج مجدد سبب مشکلات با همسر اول می‌شود. این عقد علناً با حضور گواهان با رضایت کامل زوجین و حضور ولیّ زن و کلماتی که بر دوام نکاح دلالت دارد انجام می‌شود.

 

ادله جواز



می توان برای جواز این نوع ازدواج از دلایل زیراستفاده کرد:

( 1 )  ارکان و شرایط ازدواج دائمی شرعی صحیح را دارا می‌باشد.

( 2 )  هیچ مانع شرعی وجود ندارد .

( 3 ) در سنت آمده سوده رضی الله عنها از همسران رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم روز خود را به عایشه صدیقه رضی الله عنها بخشید. وجه استدلال این است که بخشش سهم توسط سوده رضی الله عنها به عایشه رضی الله عنها و پذیرش پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم دلالت می‌کند بر اینکه زوجه می‌تواند حقی را که شارع برایش قرار داده، مانند نفقه و مبیت ساقط کند.

وهمانگونه که در قرآن آمده که زن می تواند مهریه خود را برای شوهرش ببخشد.

( 4 ) در این نوع ازدواج مصالح زیادی وجود دارد. این ازدواج غریزة فطری را پاسخ داده و ازفحشا جلوگیری می‌کند و در مواردی زن فرزنددار می‌شود و بدون شک از تعداد زنان بی‌شوهر می‌کاهد.

( 5 ) از آن جا که انواع مشابه این ازدواج همانند ازدواج ( نهاریات و لیلیات ) در فقه وجود دارد،پس ازدواج مسیار هم درست است.

گرچه علمای اهل سنت در باره ازدواجهای (نهاریات و لیلیات) اختلاف نظر دارند.

( 6 ) در حدیث صحیح بخاری آمده که حق دار ترین شرایطی که باید اجرا وعملی شود شرایطی است که شما با آنها شرمگاها را برای خودتان حلال نموده اید .

 لذا در زمان نکاح هر یک اززوجین می توانند شرایطی را قرار دهند بشرطیکه مخالف شرع نباشد و شرط تنزل از حق همانند (نفقه ،سکنی و مبیت) خلاف شرع نیست.

( 7 ) رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: شرایط مسلمانها همه اعتبار دارد مگر شرطی که حلالی را حرام ویا حرامی را حلال نماید.

درشرایط ازدواج مسیار نه هیچ حلالی حرام و نه هیچ حرامی حلال نشده است.بلکه تنزلی از حق و معاف نمودن حقی بارضایت کامل صورت می گیرد.


ازدواج مسیار با متعه (صیغه) تفاوت دارد 


بعد از این بیان فوق شاید کسی بپرسد: آیا ازدواج مسیار با متعه یا صیغه تفاوت دارد یا خیر؟ واگر دارد چه تفاوتهائی دارد؟.

در جواب باید گفت: آری در میان ازدواج مسیار با صیغه ویا متعه تفاوتهای زیادی وجود دارد که ما به مهمترین آنها اشاره می کنیم:

( 1 ) در ازدواج مسیار مدت تعیین نمی‌شود وبه صورت عقد دائمی منعقد می‌گردد؛ ولی درازدواج موقت وصیغه مدت ازدواج باید تعیین شود.

 ( 2 ) در ازدواج مسیارعدم تعیین مهردر عقد موجب بطلان آن نمی شود؛ ولی در صیغه وازدواج موقت عدم تعیین مهر در عقد موجب بطلان آن می‌شود.

 ( 3 ) پایان ازدواج مسیار با طلاق است؛ و در حالی که پایان ازدواج موقت با انقضای مدت یا بذل صورت می‌گیرد.

( 4 ) حدنصاب در ازدواج مسیار همانند ازدواج دائمی شرعی چهار زن می‌باشد، ولی درازدواج موقت حدنصاب مطرح نیست.

این بود چهار فرق اساسی میان ازدواج مسیار با صیغه وازدواج موقت علاوه از اینها فرقهای دیگری نیز دارد که نیاز به بیان نیست .

اگر کسی دوست دارد فرق بین ازدواج مسیار با سایر ازدواجها را بداند به این نکته توجه کند که ازدواج مسیار همانند ازدواج دائمی وشرعی است فقط با رضایت خانم به هنگام عقد (حق مسکن و حق نفقه زوجه بعهده خانم می باشد وحق مبیت ساقط می گردد) و شوهرهر وقت که بخواهد می تواند به دیدار خانمش بیاید ویا با او همبستر شود ودر تمام اموردیگر همانند ازدواج دائمی شرعی می باشد

چند توصیه به دختران خانه مانده و بی شوهر

        چند توصیه به دختران خانه مانده و بی شوهر

 

 

یکی از معضلات جامعه ما دخترانی هستند که سن وسالی از آنها گذشته ولی تا به حال به خانه بخت نرفتند و لباس عروسی به تن نکردند و این مشکل روز بروز رو به افزایش است ، شاید بپرسید که علتش چیست و راه حل آن در کجاست ؟

علت این جریان خلیی چیزها می تواند باشد: توقعات بی جا، مشکلات اقتصادی، تهاجمات فرهنگی،  و دها علل خاص و عامی که در این باره وجود دارد، بهر صورت مهم تر از علت یابی این جریان حل این جریان است، ولی قبل از همه باید خود این دختران و خانوادهایشان بفکر حل این قضیه بشوند ورنه روز بروز بدتر و جریان بحرانی تر خواهد شد.

آنچه که بطور مختصر می شود دختران خانه مانده وبی شوهر و خانوادهایشان را نصیحت نمود چند چیز است:

1- دختران خانه مانده باید خدا ترسی و پرهیزگاری را فراموش نکنند؛ ای چه بسا که الله مهربان خواسته آنها را در این دنیا که محل امتحان و آزامایشات گونان است با این طریقه وروش آزمایش کند، لذا باید کاملا مواظب باشند که در این امتحان الهی ناکام نشوند.

 نکته دیگر اینکه هر چند جریان شهوانی شاید گاهی به مرحله حاد و بحرانی برسد ولی انسان باید به فکر آبروی خود و خانوده خویش بوده و دنیا و آخرت خویش را از دست ندهد.

2- باید که دختران وخانوادها توقعاتشان را کمتر و مناسب حالشان نمایند تا کم ترگرفتار چنین حالت بحرانی شوند و اگر هم شدند حلش برای آنها آسان تر باشد،گاهی می شود یک دختر دها خواستگار دارد ؛خود دختر و یا خانواده او به بهانه های دروغین و بنا بر توقعات بی جا آنها رد می کنند و بعدا که عمر دختر زیاد شد و یا این خواستگارها سر خوردند آن وقت هم دختر پشیمان می شود و هم خانواده او ولی کار از کار گذشته و کوچه به بم بست خورده است حالا باید تا آخر عمر این دختر در خانه بماند و این دنیای روشن بر او تاریک شده و این جهان به این گشادگی بر او تنگ و هر لحظه آرزوی مرگ می نماید ، آخر چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی؟!

3- عدم رعایت امور شرعی؛ بعضیها با وجود اینکه مسلمان هستند دوست ندارند که کاملا تابع شرع باشند بلکه بر عکس خواهان این اند که شریعت باید از خواهشات و خواسته های آنها پیروی کند.

آقای محترم وقتی که شریعت اجازه داده که دختر نیز از پسر خواستگای کند تو چرا ناراحت می شوی و می گوئی این کار خلاف عادات و رسوم ماست؟!

برادرو خواهر گرامی وقتی که اسلام به دختر دار اجازه داده که خودش ازپسر و پسر دار برای دخترش شوهری راخواستگاری کند شما چرا می گویید این بد و زشت است و فردا مردم به ما طعنه می زنند؟!

برادر و خواهر مسلمان وقتی که اسلام می گوید: همه شما از آدم هستید و آدم از خاک و بهترینتان در نزد الله با تقوا تر و پرهیزکارتان اشت؛ چرا تو می گوئی چون فلان خواستگار از قوم وطائفه من نیست من او را نمی گیرم ؟!

دختر مسلمان وقتی که اسلام اجازه داده که مردان چهار زن بگیرند توچرا وقتی که یک مرد زن دار ازت خواستگاری می کند ناراحت شده و جواب رد می هی؟! آخر با مرد زن دار که تجربه زندگی دارد ازدواج کردن بهتر است و یا اینکه بی شوهر تا آخر عمر در خانه پدر و برادر ماندن؟!

واقعا اگر ما می خواهیم این مشکل جامعه حل شود باید چند کاردر این راستا انجام داد:

1- دختران و خانوادهایشان توقعات خودشان را کمتر و مناسب حالشان نمایند.

2- دستورات و اوامر شریعت اسلام را دراین باره کاملا رعایت نماییم .

3- باید که افراد آگاه جامعه در این راستا و حل این مشکل کوشش نمایند.

     

چرا چهارزن گرفتن مجازاست ؟

                چرا چهارزن گرفتن مجازاست ؟

 

هر کس به آمار و ارقام زنها و مردهای دنیا نگاه کند این حقیقت برایش واضح می گردد که جمعیت زنان رو به ازدیاد است و این رو به افزایش جمعیت زنان ادامه پیدا خواهد کرد تا به گفته رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم زمانی فرا خواهد رسید که سر پرست و متولی پنجاه زن یک مرد خواهد شد واین اتفاق بخاطر کمبودی مردها و زیادی زنها خواهد افتاد، حالا سؤال این جاست؛ وقتی که روز بروز جمعیت زنان بیشتر و جمعیت مردان کم تر می شود اگر هر مردی یک زن بگیرد زنان اضافی که بی شوهر می مانند چه باید بکنند؟؟

جواب این سؤال چه چیزاست و نه بیشترکه دوی آنها اشتباه و یکی درست است:

1- زنان اضافی و بی شوهرصبرکنند وبسوزند و تا آخر عمر شوهر نگیرند!! این راه حل را هیچ عاقلی پیش نهاد نمی کند و در میدان واقعیت امکان پذیر نیست.

2- زنان اضافی و بی شوهر آزاد اند می توانند بروند واز راه های نامشروع جریان شهوانی خویش را حل کنند !!! شاید چنین پیشنهاد مزخرفانه ای برای عیاشان وهواپرستان جالب باشد ولی هیچ آدم سلیم الفطرت و پاک طینتی چنین نظریه ی مهلک و اسفباری را نخواهد پذیرفت .

3- زنان بی شوهر می توانند با مردانی ازدواج کنند که متأهل اند و دارای زن و زندگی قبلی هستند.

این است راه حل درست و هر آدم عاقل و بی غرضی که بخواهد این مسأله را بررسی نموده و راه حلی مناسب و منطقی را برای این معضل اجتماعی ارائه کند جوابش همین گزینه خواهد بود که اسلام آن را پیش از هزار و چهارصد واندی سال ارائه نموده است.

چرا مردها چهار زن و زنها یک مرد؟!

چرا مردها چهار زن و زنها یک مرد؟!

 

شاید در ذهن بسیاری از غیر مسلمانان این سؤال خطور کند که چرا اسلام برای مردها اجازه داده چهار زن بگیرند ولی برای زنها می گوید: در آن واحد فقط می توانید یک شوهر بگیرید، آری اگر شوهرهایتان شما را طلاق دادند و یا وفات کردند آن وقت است که مجازید شوهر دیگری بگیرید!!

در جواب باید گفت: اگر به جواب علمی آن بپردازیم بحث طولانی خواهد شد ولی بنده می خواهم با بیان یک مثال مختصر به معترضین؛ حقیقت این جریان را بیان نمایم :

شما یک پارچ شیر و چهار لیوان جلویتان بگذارید و سپس از آن پارچ لیوان ها را پر شیر نماید ، دوباره چهار پارچ دیگر جلویتان بگذارید که در اولی شیر، در دومی خون، در سومی نفت و در چهارمی شربت باشد و از هر یک از چهارپارچ اندکی در یک لیوان بریزد و سپس بگوید :آیا آنچه در این لیوان از آن چهار پارچ ریخته شده خالص است و آیا می شود از آنچه در این لیوان ریخته شده استفاده کرد و نوشید .

حالا دقت فرمایید : مرد همان پارچ و زن لیوان است می شود از یک پارچ در چند لیوان ریخت و بدون اینکه آنچه در لیوان ریخته می شود با چیز دیگری مخلوط شود ولی نمی شود از چند پارچ که در هر یک از آنها چیزی است آنها را در یک لیوان ریخت وسپس آنچه در لیوان است خالص بماند.

مرد اگر چهار زن بگیرد وبا همه همبستر شود نسبش خراب و مخلوط نمی شود و فردا فرزندان آن چهار زن پدرشان را می شناسند ولی اگر یک زن چهار مرد گرفت فردا فرزندی که آن زن می زاید مال کدام پدر است !.

اگراسلام به زن ها اجازه می داد که در یک زمان چهار شوهر داشته باشند آن وقت انسانها همانند حیوانها می شدند و هیچ کس پدرش را نمی شناخت و نظام خانودگی به هم می ریخت و رشته داریها و قرابت ها از هم می پاشید و دنیا می شد یک جنگل بی قانون و بی حساب و کتاب.

آری دشمنان اسلام نیز این را می دانند ولی بنا بر عناد و شایعه پراکنی بر علیه اسلام این حرف ها را می زنند و واقعا اگر راست می گویند که اسلام در این باره به زنها ظلم نموده آنها بیایند عدل نموده و به خانمهایشان اجازه دهند تا شوهر دومی، سومی و نهایتا چهارمی را نیز بگیرند و آن وقت تمام شوهرها در زیر یک بستر با آن خانم هم بسترشوند تا بدانیم که واقعا آنها در گفتارشان صادق اند ورنه ما مسلمانها کما فی السابق بر همان باور مان خواهیم ماند که آنها دروغ می گویند.