۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

تفسیر آسان آیه (57) سوره بقره

ترجمه آیه (57) سوره بقره



وَظَلَّلْنَا عَلَیْکُمْ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَکِنْ کَانُوا أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ (57)


ترجمه : و ما برشما (یهودیان) ابر را سایه نموده ایم و ما برشما ترنجبین وبلدرچین را فرو فرستادیم (وبه شما گفتیم) از پاکیزه های که ما به شما روزی داده ایم بخورید و ما به شما ظلم نکردیم و لیکن این آنها بودند که به خویشتن ظلم می کردند .


 

تفسیر آسان آیه (57) سوره بقره

 

(وَظَلَّلْنَا عَلَیْکُمْ الْغَمَامَ) این قسمت آیه بیانگر یکی دیگرازلطفها و نعمتهای الهی بر یهودیان زمان موسی علیه السلام است ، زمانی که در صحرا بدون خانه و کاشانه بودند الله متعال ابرها را آورده تا برآنها سایه کند و آنها را از شدت گرمای خورشید محفوظ نگه دارد .

 

(وَأَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى) این قسمت آیه بیانگر رحمت دیگری است که الله متعال بر یهودیان سرگردان صحراها در زمان موسی علیه السلام عنایت نموده است که در آن صحرا به آنان ترنجبین و گوشت بلدرچین برای خوراکی آنا عنایت نمود تا در آن صحرا از گرسنه گی از بین نروند و بدون زحمت از نعمت الهی بهرمند شوند .


(کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ) آری الله متعال به یهودیان زمان موسی علیه السلام دستور خوردن از رزق پاکی را می دهد که خود به آنان لطف نموده است .

نکته دیگری نیز که ازاین قسمت آیه فهمیده می شود این است که در دین موسوی ترنجبین و گوشت بلدرچین حلال بوده است همان گونه که در دین اسلام نیز حلال است و برحرمت این دو هیچ دلیلی در قرآن و سنّت صحیح  نیامده است و در اسلام اصل درخوراکی ها و نوشیدنیها برحلت است مگر اینکه دلیلی از قرآن و سنّت صحیح بر حرمت آمده باشد .


(وَمَا ظَلَمُونَا) آری الله هرگز به کسی نه ظلم کرده و نه هم خواهند نمود و الله متعال ظلم را بر خورد و بر انسانها حرام قرار داده است ولی این انسانهای گنه کار و یا کافر اند که با انجام گناهان و ارتکاب کفر و شرک بر خویشتن ظلم نموده و خویشتن را مستحق عذاب الهی می گردانند و از سوی دیگر ظلمی را در حق الله متعال مرتکب می شوند که عبادت و پرستشی که باید فقط و فقط باید برای الله متعال انجام می دادند برای غیر الله انجام دادند و یا اینکه تؤام باشرک برای الله انجام داده اند، و در هر دوی این صورت بجای ثواب گناه بس بزرگی را انجام داده و ظلم بس عظیمی را در حق الله متعال مرتکب شده اند.


(وَلَکِنْ کَانُوا أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ) آری واقعا انسانهای  گنه کار و مشرک ظالم اند که نه به خویشتن رحم می کنند و نه حقوق الله متعال را رعایت می کنند واقعا که این نوع انسانها بسیارعجیب اند! نمک ناشناسانی اند که نمک را خورده و نمک دان را می شکنند و به صاحب خانه نیز با کمال پروئی توهین و اهانت می کنند .

تفسیرآسان آیه (55) و (56) سوره بقره

ترجمه آیه (55) و (56) سوره بقره


 

وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمْ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنظُرُونَ (55)


ترجمه : و بیاد آورید (ای یهودیان) زمانی را که شما گفتید ای موسی ما هرگزما به تو ایمان نخواهیم آورد تا اینکه الله را آشکارا ببینیم بعد (از این سخنشان) شما را آتش آسمانی آمد و گرفت (و سوختاند) و در حالی که شما نگاه می کردید .


ثُمَّ بَعَثْنَاکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (56)

ترجمه : سپس ما بعد از مردنتان شما را دوباره بر انگیخته (و زنده) نموده ایم تا اینکه شما شکر نمایید .

 

تفسیرآسان آیه (55) و (56) سوره بقره

 

(وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَى) این قسمت آیه و یا کلمات از این قبیلی که در بسیاری از آیات قرآن آمده و بنی اسرائیل زمان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را مورد خطاب قرار داده است ، در حقیقت هدف آباء و اجداد گذشته آنان است که در زمان موسی علیه السلام و سایرزمانه های گذشته بوده اند، و این تذکر ویادهانی است برای یهودیان زمان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و یهودیان هر دور و زمان ؛ تا از تاریخ سیاه و جنایت های تاریخی خویش آگاه بوده و کم تر دست به فسادات و تباهی زده و کم تر با پیامبران الهی و شریعت های آسمانی مخالفت کنند، و دست از ناشکری کشیده و اصلاح شوند و بسوی حقیقت باز گشته و خویشتن را از عذاب الهی نجات دهند .

 

(لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً) این قسمت از آیه اشاره می کند به اتفاق خاصی که در زمان موسی علیه السلام افتاده است و آن اینکه زمانی که موسی علیه السلام تورات را آورد و نسبت به گوساله پرستی آنها را محکوم کرد گروه منتخب هفتاد نفره ای از آنان با موسی علیه السلام برای معذرت خواهی این جرم بزرگ قومشان به کوه طور رفتند و چون به آنجا رسیدند از موسی علیه السلام درخواست شنیدن کلام الهی را نمودند و چون کلام الله را شنیدند دوباره در خواست دیدن الله متعال را نمودند ، آن وقت این بود که این سخنشان باعث خشم الله متعال گشته و صاعقه و آتش آسمانی آمد و در حالی که مشاهد می کردند سوختند و مردند و سپس با دعای موسی علیه السلام و پذیرش این دعا از جانب الله متعال دو باره زنده شدند .

 

(فَأَخَذَتْکُمْ الصَّاعِقَةُ) این جمله آیه بیانگر این است که گاهی خشم الله متعال بجوش آمده و افراد را بنا برگناهان و درخواست های بی جا در همین دنیا گرفتار عذاب می کند، همانگونه که آن دسته از یهودیان را سوختاند و گرفتار عذاب نمود .

 

(وَأَنْتُمْ تَنظُرُونَ) این جمله بیانگر شدت عذاب را می رساند زیرا فرد زمانی که آتش و یا هر نوع عذابی را با چشم دیده و سپس باعث هلاکت اوگردد زجرش بیشتر است و اینها دیدند که آتشی از آسمان آمد و شروع به سوختنشان کرد و در حالی که داد و فریاد می زدند و هیچ راه گریزنداشتند و در آتش می سوختند تا اینکه مردند .

 

(ثُمَّ بَعَثْنَاکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ) این قسمت آیه چند چیز را بیان می دارد:


1 - زنده کردن مردهها برای الله متعال هیچ مشکلی را ایجاد نمی کند لذا قیامت  نیز بهمین منوال است که الله متعال مرده ها را زنده می کند.

2 - دلیلی بر حقانیت موسی علیه السلام است زیرا معترضین بر او گرفتار هلاکت شدند و با دعای او دوباره الله متعال آنها را زنده کرد .

3- افرادی در این دنیا بوده اند که مردند و زنده شدند و دوباره مردند ، علاوه از این گروه می توان آن مرد بنی اسرائیلی را مثال زد که برخی او کشته بودند و اولیائش بنزد موسی علیه السلام آمده بودند که قاتلش را برای ما پیدا کن و موسی علیه السلام به دستور الله متعال به آنها گفته که گاوی بکشند وبر بدن مرده بزنند تا زنده شود و قاتلش را بیان نماید آنها این کار را کردند و مقتول زند شد قاتلش را به دیگران معرفی کرد و سپس دو باره مرد که قصه آن در سوره بقره آمده است و همچنین می توان جریان آن فردی را مثال زد که بر روستای مخروبه ای گذر نمود و گفت که الله متعال این ها را چگونه زنده می کند، الله متعال او را کشت و بعد از صد سال دوباره زنده کرد و ایشان باز بعدها وفات نمودند ، که این داستان نیز در قرآن مجید آمده است .

 

(لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ) این قسمت از آیه بیانگر این است که دورشدن عذاب و مشکلات از فرد نیاز به شکر دارد و رنه شاید دوباره همان مشکلات و عذاب برگشته و دامنگیر فرد شود و دیگر دور نشود، و شکر الله متعال در حقیقت همان اطاعت و عبادت الله متعال می باشد .

تفسیر آسان آیه (54) سوره بقره

ترجمه آیه (54) سوره بقره

 

وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَکُمْ بِاتِّخَاذِکُمْ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنفُسَکُمْ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بَارِئِکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ (54)


ترجمه : و (ای یهودیان) بیاد آورید زمانی را که موسی به قومش گفت همانا شما با گرفتن تان گوساله را (بعنوان معبود) به خودتان ظلم نموده اید، لذا بسوی پروردگارتان باز گشته (وبدین طریقه توبه کنید که) خودتان را بکشید ، این برایتان در نزد پروردگارتان بهترین (کار) است، الله توبه شما را می پذیر زیرا فقط او است که بسیار توبه پذیر و بی نهایت مهربان است .


 

تفسیر آسان آیه (54) سوره بقره

 

(وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَکُمْ بِاتِّخَاذِکُمْ الْعِجْلَ) این قسمت از آیه اشاره دارد به یک واقعه تاریخی که در زمان موسی علیه السلام اتفاق افتاده است و آن اینکه بعد از رفتن موسی علیه السلام به کوه طور برای آوردن تورات برخی از افراد قومش دچار گوساله پرستی شده بودند، زمانی که موسی علیه السلام از این سفر روحانی خویش باز می گردد به دستور الله متعال قومش را نصیحت می کند و بزرگی ظلم و گناهی را که مرتکب شده اند را به آنها توضیح می دهد و می گوید در حقیقت شما با این شرکتان به کسی ضرری نرسانده اید در حقیقت به خودتان ظلم نموده و خویشتن را مستحق عذاب الهی قرار داده اید زیرا گنه کار با انجام گناهان نه به الله ضرر می رساند و نه به کس دیگری ؛بله فقط خویشتن را بدبخت نموده و مستحق گرفت و عذاب الهی می گرداند .


از این قسمت آیه یک مطلب دیگری نیز فهمیده می شود که در شرک دونوع ظلم صورت می گیرد یک در حق الله متعال زیرا تو حید که حق الله متعال است به او داده نمی شود و ظلم دیگر بر فرد مشرک صورت می گیرد که خویشتن را متضرر نموده و مستحق عذاب و گرفت الهی قرار می دهد .


(فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِکُمْ)  در این قسمت آیه تشویقی است برای گنه کاران که دروازه توبه باز است و فرد زمانی که از گناهش پشیمان شده و توبه می کند او به سوی پرودگاربخشنده و مهربانش باز می گردد .

 

(فَاقْتُلُوا أَنفُسَکُمْ) این قسمت آیه بیانگر حکمی است که در دین موسی علیه السلام بوده و در دین اسلام منسوخ شده است ، و آن اینکه در دین موسوی فرد وقتی که می خواست از گناهانش توبه کند باید خودش را می کشت ولی در دین اسلام این حکم منسوخ شده است و توبه همان پشیمان شدن از گذشته و ترک گناه در زمان حاضر و عدم ارتکاب گناه در آینده است و اگر تعلقی به حقوق الناس دارد پرداخت و یا حلالی طلبیدن از آنها ست و خودکشی به هر نیتی هم که باشد در اسلام ممنوع و حرام است .

 

(ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بَارِئِکُمْ) این قسمت آیه بیان گر این است که توبه  و بازگشت به سوی الله متعال برای فرد بهتر است و گرچه شیطان و هوای نفس انسان را از این کار باز بدارد ، زیرا با توبه فرد از گناه پاک و از جهنم نجات یافته و باعث ناراضی و خشم شیطان می گردد همان گونه که فرد با توبه باعث رضامندی الله متعال و مستحق بهشت می گردد .

 

(فَتَابَ عَلَیْکُمْ) این جمله بیانگر لطف و مرحمت الله متعال به انسانهای گنه کار است زیرا فرد گنه کار وقتی که از کرده خویش پشیمان شده و با شرمندگی به سمت الله متعال می آید آن وقت است که الله متعال به او لطف می کند و اورا از جرمش هر چند هم که بزرگ باشد در گذار می کند و در حالی که اگر الله متعال او را معاف نمی کرد و عذاب می داد عین عدالت بود، ولی رحمت الله متعال بر خشم و غضبش سبقت گرفته و رحمت الهی شامل حال این مجرم شده و اورا معاف نموده و او را از گناهانش پاک می نماید .

 

(إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ) در این قسمت آیه دو صفت از صفات الله متعال بیان شده است :


1 - (التَّوَّابُ) یعنی بسیار توبه پذیر، دراین صفت الله متعال تشویق و ترعیب زیادی است برای گنه کاران تا اینکه هر گاه گناهی را مرتکب می شوند این را بدانند که ذاتی وجود دارد که بسیار بخشاینده است که بزرگترین گناهان را هم اگر فرد توبه کند می بخشد، با این دیدگاه دیگر آن فرد نا امید نمی گردد و محبت آن ذات توبه پذیر که همان الله متعال باشد در دلش بیشتر و بیشتر شده تا اینکه شرمنده شده و با چشم گریان و دل آکنده از غم دستانش را بسوی او بالا نموده و سرش را از شرمنده گی پایین اندخته می گویید : ای ذات توبه پذیر توبه این بنده گنه کار و شرمنده را بیامرز آن وقت است که رحمت آن ذات آمرزنده سرازیر شده و شامل حال او می گردد و با این طریق این بنده از شرمندگی بیرون آمده و سرفراز می گردد .


در اینجا باید یک نکته مهم بیان شود و آن اینکه کلمه (التَّوَّابُ) اگر برای الله متعال بکار برده شود معنایش می شود (بسیار توبه پذیر) واما اگر کلمه (التَّوَّابُ) برای انسان بکار برده شود آن وقت معنایش می شود (توبه گذار و توبه کننده) .


2- (الرَّحِیمُ) رحیم صفت دومی است که در این آیه برای الله متعال بکار رفته که معنایش (بسیار مهربان و بی نهایت رحم کننده) می باشد ، این نام بیانگر رحمت زیاد الله متعال می باشد، انسان زمانی که بدانند که رحم و مهربانی از صفات بارز الله متعال می باشد هیچ وقت نا امید نمی شود، و همیشه آن ذات مهربان را دوست می دارد ، آری انسان هر چه بیشتر نام ها و صفات الهی را بداند بیشتر محبت الله متعال در دلش آمده و سبب شناخت بیشتری نسبت به پروردگارش می گردد .

تفسیر آسان آیه (53) سوره بقره

ترجمه آیه (53) سوره بقره


وَإِذْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ (53)


ترجمه : و(ای یهودیان) بیاد آورید زمانی را که ما به موسی کتاب (تورات) وجداکننده حق از باطل را داده ایم  تا اینکه شما راه یافته و هدایت شوید .


 

تفسیر آسان آیه (53) سوره بقره

 

(وَإِذْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ) موسی علیه السلام پیامبری است که بسوی یهودیان فرستاده شده و از جانب الله متعال برایشان کتابی به نام تورات نازل گشته است و این قسمت آیه به همین اشاره می کند و یادی از این جریان می کند .

(وَالْفُرْقَانَ) فرقان به معنای جدا کننده بین حق و باطل و فاصله اندازنده بین هدایت و گمراهی می باشد ، و مراد از فرقان در این آیه می تواند دو چیز باشد :

1 - مراد از فرقان همان کتاب تورات است زیرا تورات و هر کتاب آسمانی دیگر جدا کننده حق از باطل وفاصله انداز هدایت از گمراهی است .


2 -  مراد از فرقان معجزات و یا پیروزیهایی است که موسی علیه السلام در میدانهای مختلف بردشمنانش حاصل نموده است و با آنها حق از باطل و هدایت از گمراهی جدا و واضح گشته است .


(لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ) این جمله بیانگر این مطلب است که حکمت اصلی نزول کتابهای آسمانی ومن جمله تورات و همچنین معجزات انبیاء علیهم السلام ، هدایت و راهنمائی نمودن مردم به سوی حق و حقیقت می باشد .


امروزه در این دنیای وانفسای که ما زندگی می کنیم واقعا اگر می خواهیم که مردم هدایت شوند و دست از شرک و خرافات بردارند باید که آخرین کتاب الهی قرآن مجید را به مردم خوانده و ترجمه و تفسیر آن را برای مردم بیان نماییم و از نو با همان روش سلف صالح مردم را بسوی آن دعوت دهیم، با این طریق مسؤلیت خویش را اداء نموده و ملت خویش را با کتاب الهی بر روش و طریقه سلف صالح از تاریکیهای شرک و خرافات نجات داده ایم.

وچه زیبا فرموده اند امام مالک رحمه الله : هر گز آخر این امت اصلاح نمی گردد مگر با آنچه که اول این امت اصلاح گشته است .

تفسیر آسان آیه (51) و (52) سوره بقره

ترجمه آیه (51) و (52) سوره بقره


 

وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِینَ لَیْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمْ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ (51)


ترجمه : و(ای یهودیان) بیاد آورید زمانی را که ما به موسی چهل شب وعده دادیم (تا در کوه طوربماند) زان سپس شما بعد از او گوساله را (بعنوان معبود خویش) گرفتید و در حالی که شما (با این عملتان) ظالم گشتید .


 ثُمَّ عَفَوْنَا عَنْکُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (52)


ترجمه : سپس ما بعد از آن از شما عفو و درگذارنمودیم تا شاید شما شکرنمایید .


 

تفسیر آسان آیه (51) و (52) سوره بقره

 

(وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِینَ لَیْلَةً) این قسمت آیه اشاره دارد به یک جریان تاریخی دارد و آن اینکه بعد از نجات بنی اسرائیل از فرعون و غرق فرعون وسپاهیانش در دریا، الله متعال به موسی علیه السلام دستور داد تا سی شبانه در کوه طور برای راز و نیاز رفته تا بعد از آن تورات را تحویل بگیرد و بعد از رفتن به آن جا؛ ده شبانه روز دیگر اضافه گشت که مجموعا چهل شبانه روز گشت .


(ثُمَّ اتَّخَذْتُمْ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ) این قسمت آیه بیانگر این است که در همان چهل شبانه روزی که موسی علیه السلام برای عبادت و راز و نیاز و تحویل گرفتن کتاب تورات به کوه طور رفته بودند یک اتفاق عجیب و شرکی در میان بنی اسرائیل اتفاق افتاد و آن اینکه فردی به نام سامری از طلاها و زیورات زنان بنی اسرائیل مجسمه به شکل گوساله ای ساخت و سپس به دروغ مدعی شد که معبود موسی این است و ایشان فراموش کرده و به جای دیگری برای تلاش معبود رفته اند برخی از بنی اسرائیل فریب خورده وشروع به پرستش گوساله نمودند گرچه هارون علیه السلام آنها را از این کار ممانعت نمود ولی برخی سخنان او را گوش ندادند و بلکه گفتند ما بر گوساله پرستی می مانیم تا موسی علیه السلام برگردد و هارون نیز بخاطر اینکه مبادا اختلاف و در گیری در میان بنی اسرائیل اتفاق افتد با نرمی آنها را ممانعت و نهی از منکر می کرد ولی شدت بخرج نمی داد تا اینکه موسی تشریف آورده آن مجسمه را نابود نموده و سامری سازنده آن را بد دعای نمود و بر بنی اسرائیل بخاطر این عمل شرکی خشم گرفته و بربرادرش هارون نیز پرخاش نمود و سپس تمام گوساله پرستان را دعوت به توحید و توبه داد .


(وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ) این قسمت از آیه بیانگر این است که شرک و پرستش غیر الله یک نوع ظلم است و بلکه بزرگترین نوع ظلم است زیرا عدل آن است که حق به حق داربرسد و ظلم آن است که ناحقی صورت گرفته و حق به حق دارش نرسد ، از آنجایی که عبادت و پرستش شدن حق الله متعال است و نباید به کسی دیگر انجام گیرد لذا زمانی که فردی غیر الله را عبادت و پرستش می کند او فی الواقع در حق الله متعال ظلم می نماید و پرستش شدن که حق الله است گرفته و به کسی می هد که هر گز لیاقت پرستش را ندارد .


(ثُمَّ عَفَوْنَا عَنْکُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ) این جمله بیانگر لطف الله مهربان به گنه کاران و مشرکانی از قوم بنی اسرائیل است که با وجود این جرم بزرگ که مستحق هر نوع عذابی بودند الله متعال در حق آنان لطف نموده و آنها معاف نموده اند .


(لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ) این جمله بیانگر این است که یکی از حکمتهای عدم گرفت و معاف نمودن الله متعال ازبندگان گنه کار این است تا شاید روزی متوجه شده و از گناهانشان دست کشیده و بجای کفران با انجام عبادات و ترک گناهان و توبه نمودن ؛شکر الله متعال بجا آورند .

تفسیر آسان آیه (50) سوره بقره

ترجمه آیه (50) سوره بقره

 


 وَإِذْ فَرَقْنَا بِکُمْ الْبَحْرَ فَأَنْجَیْنَاکُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنْتُمْ تَنظُرُونَ (50)


ترجمه : و(ای یهودیان) بیاد آورید زمانی را که ما برای شما دریا را شگافتیم و پس از آن شما را نجات دادیم و خاندان (و پیروان) فرعون (پادشاه مصر) را غرق نمودیم و در حالی که شما نگاه می کردید .


 

تفسیر آسان آیه (50) سوره بقره


(وَإِذْ فَرَقْنَا بِکُمْ الْبَحْرَ) در این آیه اشاره شده به یک اتفاق تاریخی که در زمان موسی علیه السلام اتفاق افتاده است و آن اینکه زمانی که فرعون و سپاهیانش؛ موسی علیه السلام و بنی اسرائیل همراهش را تعقیب می کردند ، زمانی که به دریا رسیدند موسی علیه السلام عصایش را به دریا زده و دریا شگافته شده و راه های خشک برای گذر آنها باز شد و چون آنها گذر نمودند و فرعون و پیروان و سپاهیانش خواستند گذرکنند و دروسط دریا رسیدند راهها بسته شده و همه غرق شدند .


ناگفته نماند که در این شگاف دریا معجزه ای بس بزرگی برای حقانیت موسی علیه السلام و دلگرمی بس مهمی برای بنی اسرائیل و هلاکت بس عظیمی برای ظالمین بود .


 (فَأَنْجَیْنَاکُمْ) در این جمله یاد دهانی است به بنی اسرائیل و بشارتی به سایربه ملت های مظلوم که نجات دهنده از تمام مشکلات فقط و فقط الله متعال است زیرا هیچ درب بسته ای و مشکل لا ینحلی در مقابل الله متعال وجود ندارد، لذا هرمسلمانی هرگاه به درب بسته ای رسید فورا باید این مطلب به ذهنش بیاید که همان ذاتی که راه بسته با دریا را برای موسی علیه السلام و پیروانش باز کرد این درب بسته را باز خواهد کرد لذا بر الله متعال توکل نموده و به درگاهش آه و زاری کند و ازالله متعال باز شدن این درب بسته را بخواهد و بعد از آن اگرآن درب بسته باز شد که رحمت است با شکرش را بجا آورد و رنه در آن حکمت است باید صبر نمود و در هر دو صورت برای یک مسلمان خیر و اجر و ثواب است.


(وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ) این جمله توان کامل الهی را می رساند که چگونه الله متعال کافرو ظالمی همچون فرعون را با آن همه حشم و خدم و با آن همه سپاه وقدرت به وادی هلاکت کشانده و با تمام خواری و زبونی غرق در آب نمود و بیانگر این مطلب نیزمی باشد که هیچ ظلمی در مقابل تدبیر الهی دوام پذیر نیست و انجام هرظالم و کافری جز نابودی چیز دیگری نخواهد بود .


(وَأَنْتُمْ تَنظُرُونَ) این جمله دو بُعد دارد یکی بیانگر لذّتی است که الله متعال به موسی علیه السلام و بنی اسرائیل عنایت نموده است ؛ از این چه لذّت و دل خنکی بالاتر که انسان با چشمانش هلاکت و نابودی دشمن خویش را مشاهده کند .


بُعد دوم این جمله همان ذلت و خواری است که الله متعال نصیب فرعون و سپاهیانش نمود که در مقابل بنی اسرائیلی که تا دیروز برده خویش می دانستند به هلاکت رسیدند ،آری انسان زمانی که در مقابل پایین تر از خویش و دشمن خویش شکست خورده نابود می شود این شکست و نابودی از هر شکست و نابودی در دنیا دردناک تر است .

تفسیر آسان آیه (49) سوره بقره

ترجمه آیه (49) سوره بقره

 

 وَإِذْ نَجَّیْنَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ وَفِی ذَلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ (49)


ترجمه : و(ای یهودیان) به یاد آورید زمانی را که ما شما را از خاندان فرعون نجات دادیم ، آنان به شما عذاب سختی را می چشاندند ؛ پسرانتان را سر می بریدند و زنانتان را زنده نگه می داشتند و در این برایتان آزمایش بسیار بزرگی از جانب پروردگاتان بود.



 

تفسیرآسان آیه (49) سوره بقره


 

(وَإِذْ نَجَّیْنَاکُمْ) مورد خطاب این آیه یهودیان زمان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می باشد که الله متعال برای آنها یاد آوری می کند آن احسان بزرگی را که الله برپدران آنها نموده است و آنان را از سختی و مشکل بزرگی نجات داده است .


 (مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ) فرعون لقب پادشاهان مصربوده است و مراد از آل فرعون همان خاندان و پیروان و مأموران دولتی فرعون می باشد .


( یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ) در این قسمت آیه این مطلب بیان شده که یهودیان و بنی اسرائیل در زمان یکی ازپادشاهان و فرعونهای مصر به یکی ازبدترین و سخت ترین روش ها عذاب داده می شدند،ولی آن روش چه بوده در ادامه آیه آمده است .


 (یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ) ذبح و کشتن پسران شاید بدین خاطر بوده است که مبادا فردی از آنها پیدا شده و این حکومت ظالمانه فرعون را نابود کند ، این روش هر ظالم است که برای ترس از دست دادن حکومت خویش دست به کشت و کشتار افراد بی گناه می زند ولی نمی داند که هر گز تدبیر ظالمانه نمی تواند جلوتقدیر حکیمانه الهی را بگیرد و غافل از اینکه حکومت با عدل پایدار خواهند ماند نه با ظلم و کشتار.


 (وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ) زنده نگه داشتن زنان و دختران از دو جهت بوده یک اینکه از آنها بعنوان برده و خدمه و سایر اغراض و اهداف نا مشروع استفاده کنند، دیگر اینکه جامعه پر زن و کم مرد جامعه ضعیف خواهد بود و توان مقابله با ظلم را هر گز نخواهد داشت .


 (وَفِی ذَلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ) آزمایش های الهی شکل و صورتها مختلفی دارد ، ولی آنچه باید هر مسلمان در این باره بداند این است :


1 - الله متعال هیچ کسی را فرا تر از توانش آزمایش نمی کند .


2- آزمایش الهی برای این است که مسلمانان واقعی از غیر واقعی دانسته شود .

3- فرق عذاب با آزمایش این است که عذاب شامل حال کافران وگنه کاران می گردد ولی آزمایشات الهی فقط شامل حال مسلمانان مخلص می گرددو هر چند ایمان فرد قوی تر باشد دچار آزمایشات سخت تری خواهد گشت ، لذا ای برادر و خواهران مسلمان ؛ اگر سختی و مشکلی بر تو آمد ، تو به خودت بنگر که چه کاره هستی و آیا این سختی که بر تو آمده عذاب و هشداری است و یا اینکه امتحان و آزمایش الهی است، وقت است که تو راحت تر می توانی تصمیم بگیری و در صورت داشتن فرصت آسان ترخویشتن را کامیاب گردانی.

تفسیر آسان آیه (47) و (48) سوره بقره

ترجمه آیه (47) و (48) سوره بقره

 

 

 

یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِی الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَأَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ (47)


ترجمه : ای فرزندان یعقوب بیاد آورید نعمتی را که من بر شما انعام نموده ام و همانا من شما را بر جهانیان برتری داده ام .


وَاتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَلا یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلا یُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلا هُمْ یُنصَرُونَ (48)


ترجمه :  و بترسید از روزی که کسی بجای کس دیگر هیچ سزائی نمی بیند و نه از آنها سفارشی پذیرفته می شود و نه هم از آنها بدله ای گرفته خواهد شد و نه هم به آنها یاری رسانده می شود .

 


تفسیر آسان آیه (47) و (48) سوره بقره

 

(بَنِی إِسْرَائِیلَ) یعنی فرزندان یعقوب و (إِسْرَائِیلَ) که به معنای عبد الله است لقب (یعقوب علیه السلام) بوده است.

این اصطلاح را قرآن برای یهود و نصاری یعنی پیروان موسی و عیسی علیهما السلام بکار می برد چون آنها در اصل از نسل یعقوب علیه السلام بودند الله متعال این اصطلاح را برای آنها بکار می برد .


 (اذْکُرُوا نِعْمَتِی الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ) مراد از نعمت در این آیه تمام آن نعماتی است که الله متعال به بنی اسرائیل در گذشته داده است از قبیل نجات از فرعون، دادن من و سلوی، دادن دوازده چشمه آب درصحرا وووو.. دها نعمت دیگری که الله متعال برای آنها داده است .


(وَأَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ) در این آیه الله متعال بیان نموده که (بَنِی إِسْرَائِیلَ) را بر جهانیان برتری داده است دو معنی دارد :


1 - مراد برتری (بَنِی إِسْرَائِیلَ) بر سایرجهانیان زمان خودشان است که نه بر تمام جهانیان زیرا امت اسلامی بهترین امت دنیا است زیرا خود الله متعال در باره امت اسلامی فرموده اند : کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ .....یعنی : شما بهترین امتی هستید که برای جهانیان بیرون آورده و آفریده شده اید . (110) (سوره آل عمران).


2- مراد برتری (بَنِی إِسْرَائِیلَ) بر تمام جهانیان است ولی از نظر نعمت های که به آنها داده شده و انبیاء زیادی که برای آنها فرستاده شده و حاکمیت و پادشاهی بر زمین که آنها داده شده است و در حالی که به سایر امت ها این نوع نعمتها به این فراوانی داده نشده است لذا از این جهت بر جهانیان برتری داده شده اند، چنانچه خود الله متعال می فرمایند:


وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَعَلَ فِیکُمْ أَنْبِیَاءَ وَجَعَلَکُمْ مُلُوکًا وَآتَاکُمْ مَا لَمْ یُؤْتِ أَحَدًا مِنَ الْعَالَمِینَ (20) (سوره مائده).

ترجمه : و یاد بیاور زمانی را که موسی به قومش گفت : ای قوم من یاد بیاورید نعمت الله را بر خودتان زمانی که در میان شما پیامبران (زیادی) قرار داد و شما را پادشاهان (برزمین) قرار داد و به شما چیزهای داد که به یکی از جهانیان نداده است .


(وَاتَّقُوا یَوْماً) مراد از این روزی که در این آیه آمده ؛ روز قیامت است .

(لا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً) در روز قیامت هرکس به سزای اعمالی که خودش مرتکب شده و یا سبب آن بوده است می رسد و هیچ کسی به جای کس دیگری سزا داده نخواهد شد .


 (وَلا یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ) در این آیه آمده که در قیامت شفاعت و سفارشی از افراد پذیرفته نمی شود ، این در باره کفاراست و اما در باره مسلمانان در قرآن و سنّت صحیح آمده است که با اجازه الله متعال در قیامت شفاعت و سفارش برای مسلمانان خواهد بود .


 (وَلا یُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ) در قیامت هیچ پول و مال و فدیه ای از افراد در مقابل گناهانشان گرفته نخواهد شد چون در آن جا نه مالی هست و نه پولی در آنجا حقوق افراد از یکدیگر با دادن اجر و ثواب ها و یا بدوش کشیدن گناهان دیگران گرفته خواهد شد.


 (وَلا هُمْ یُنصَرُونَ) در قیامت به کفار هیچ یاری رسانده نخواهد شد ولی با بخشش الله متعال و یا شفاعت شفاعتگران یاری خواهند شدند ، چنانچه این جریان در آیات قرآنی و احادیث صحیح نبوی ذکر و بیان شده است .

تفسیرآسان آیات (40) تا (46) سوره بقره

تفسیرآیات (40) تا (46) سوره بقره 

 

ترجمه آیات 

یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِی الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَأَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ (40)

ای فرزندان (یعقوب) به یادآورید همان نعمت مراکه بر شما ارزانی داشته ام و به عهد و پیمانی که با من (بستید) وفا کنید تا با عهد و پیمانی که با شما (بستم) وفا نمایم و تنها از من بترسید. 

 وَآمِنُوا بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَکُمْ وَلا تَکُونُوا أَوَّلَ کَافِرٍ بِهِ وَلا تَشْتَرُوا بِآیَاتِی ثَمَناً قَلِیلاً وَإِیَّایَ فَاتَّقُونِ (41) 

وایمان بیاورید به آنچه من (از قرآن) نازل نمودم که تأیید کننده 

 است آنچه را که بهمراه شما(از تورات و انجیل) می باشد، و از 

 اولین (منکران و) کافران به آن نباشید و آیات مرا به بهاء و پول 

 اندک نفروشید و فقط از من بترسید. 

 وَلا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (42)

و حق را با باطل مخلوط ننمایید ودر حالی که می دانید حق را  

می پوشانید !.

 وَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ (43)

و نماز را بر پا بدارید و زکات را پرداخت نمایید و با  

رکوع کنندگان رکوع نمایید.

 أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلا تَعْقِلُونَ (44)

آیا مردم را به نیکی دستور می دهید و خودتان را فراموش   

می کنید؟! و در حالی که شما کتاب (تورات و انجیل را) تلاوت   

می کنید آیانمی فهمید (که این کارتان کاملا اشتباه است) ؟!.  

 

وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِینَ (45)

و(از الله متعال) با صبر نمودن و نماز خواندن کمک بخواهید  

و قطعا این (نماز) کاری بس سخت وبزرگ است مگر  

بر فروتنان. 

 الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ (46)

همانانی که یقین می دارند که با پروردگارشان ملاقات کننده اند 

 و یقینا آنان به سوی او بازگشت کننده گان اند. 

 

تفسیرآسان آیات فوق 

 

در آیات فوق الله متعال در باره قوم بنی اسرائیل و نعمته های  

که به آنها ارزانی داشته است چنین می فرماید: 

1- (یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ) اسرائیل لقب یعقوب فرزند اسحاق فرزند ابراهیم علیهم السلام است ومعنای اسرائیل (بنده نیک وفرمانبردارالله) می باشد، لذا به نسل یعقوب علیه السلام بنی اسرائیل گفته می شود و این اصطلاح را الله متعال برای قوم یهود و نصاری که پیروان موسی علیه السلام و عیسی علیه السلام و از نسل یقوب علیه السلام اند بکار برده است .  

الله تعالی با این لقب یهود و نصاری را مورد خطاب قرار داده تا  

به آنها بگوید: ای فرزندان (بنده نیک وفرمانبردارالله) شما  

هم همانند پدرتان فرمانبردار و نیک باشید؛ تا با این گفته غیرت 

 و همّت در آنها زنده شده ودست از خلاف برداشته و بر روش  

پدر نیک و فرمانبردار خویش بروند و راه و روش زیبای او  

را زنده کنند. 

2- (اذْکُرُوا نِعْمَتِی الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ) مراد از نعمت در این آیه تمام احسانات و انعامهای از قبیل نجات از فرعون ظالم ،فرستادن انبیاء زیادی از میان آنان وهزاران نعمت دیگری است که الله متعال به قوم یهود و نصاری ارزانی داده است.

3- (وَأَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ) عهدی که الله مهربان از بنی اسرائیل گرفته این بوده که به دستورات الهی عمل کنند و به دین اسلام و محمّد صلی الله علیه و آله وسلم ایمان بیاورند و با او مخالفت نکنند وعهدی هم که الله به آنها داده این بوده است که اگر آنها به عهدشان وفا کنند الله متعال از آنها راضی گشته و آنها را در بهشت خویش داخل نموده و آنها رااز جهنم نجات دهد. 

4- (وَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ) این قسمت از آیه بنی اسرائیل را تهدید نموده 

 که فقط باید از الله متعال بترسند و نشود که همانند آباء  

و اجدادشان گرفتار عذابهای الهی گردند. 

نکته دیگری که در این قسمت از آیه بیان شده این است که انسان 

 نباید از کسی ترس و هراسی داشته باشد و تنها ذاتی که باید از 

او ترسید الله متعال است و بس زیرا او همه کاره است و دیگران 

 هیچ کاره.  

5- (وَآمِنُوا بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَکُمْ) این جا الله متعال به  

بنی اسرائیل دستور می دهد که حال وقت وفای به عهد فرا  

رسیده پس به قرآن ایمان بیاورید، زیراقرآنی که بر محمّد  

صلی الله علیه و آله وسلم نازل شده و تأیید کننده مطالب عقیدتی  

، اخلاقی و دینی است که در کتاب تورات و انجیلی است که 

 همراه شماست. 

6- (وَلا تَکُونُوا أَوَّلَ کَافِرٍ بِهِ) در این قسمت از آیه به بنی اسرائیل 

 هشدار داده شده است که از اوّلین کافران به قرآن نگردید زیرا 

 این شایسته حالتان نیست بلکه آنچه برایتان شایسته و مناسب است 

 این است که از اوّلین ایمان آورندگان به قرآن و محمّد صلی  

الله علیه و آله وسلم باشید تا به عهدتان وفا نموده باشید وما نیز  

به عهد مان وفا کنیم و از شما راضی گشته شما را در بهشت  

مان داخل نموده و از دوزخ مان نجات دهیم . 

7- (وَلا تَشْتَرُوا بِآیَاتِی ثَمَناً قَلِیلاً)  این قسمت از آیه به بنی اسرائیل تذکر می دهد که از عمل زشت دین فروشی دست بکشند یعنی به خاطر مال و پست و مقام دنیوی آیات الهی را پشت سر نیندازند و ترک نکنند زیرا این کارمرادف است با دین فروشی که متأسفانه این مرض در بنی اسرائیل بوده و در میان علماء امت محمّدی نیز یافت می شود که الله متعال ما را از این مرض مهلک محفوظ نگه دارد. 

8- (وَإِیَّایَ فَاتَّقُونِ) بازهم الله متعال هشدار می دهد که فقط از من بترسید و اگر از من بترسید دین فروشی نمی کنید. 

9- (وَلا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ) در این جا الله متعال بنی اسرائیل  

را ازیک کار بسیار خطرناکی که همان (مخلوط نمودن حق باطل) 

 باشد؛ جلوگیری و ممانعت می کند زیرا هرگاه حق با  

باطل مخلوط شد دیگر حقی نمی ماند و همه آن باطل می شود  

و حق ازبین می رود واین کاررا معمولاکسانی می کنند که اهداف 

 دنیوی دارند و می دانند که حق خالص مزاحم رسیدن به اهداف 

 آنها می گردد لذا آنها می آیند آن را با باطل مخلوط نموده  

تا راحت تربتوانند از دین سوء استفاده نموده و به اهداف 

 و اغراض شوم دنیوی خویش برسند.  

10- (وَتَکْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ) دانسته حق را پوشاندن یکی 

 دیگراز عادات شوم بنی اسرائیل بوده که متأسفانه در امت محمّدی 

 نیز سرایت نموده و بسیاری دانسته حق را می پوشانند تا رحت 

 تربتوانند از دین سوء استفاده نمایند و بهتربتوانند به اهداف 

 نادرست دنیوی خویش برسند. 

11- (وَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ) برپائی نمازوپرداخت زکات همان گونه که در اسلام مهم است ؛ دربنی اسرائیل نیزمهم بوده است والله مهربان به آنها دستوربرپائی نمازوپرداخت زکات را داده است، زیرابا برپای نمازنفس انسان پاک می گردد وبا پرداخت زکات اموال انسان پاکیزه خواهد گشت. 

12- (وَارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ) دراین جمله الله مهربان به بنی اسرائیل دستور به برگذاری با جماعت نماز و یا خشوعانه اداء نمودن آن داده است. 

13- (أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ  

أَفَلا تَعْقِلُونَ)

یکی ازعادت زشت بعضی ازعلماء بنی اسرائیل این بوده که اگر 

 کسی از آنها در باره حقانیت اسلام می پرسید می گفتند: اسلام  

حق است و شماآن را پذیرفته و از محمّد صلی الله علیه و آله و 

سلم پیروی کنید اما خود آنها در حالی که در تورات و انجیل 

 خوانده  بودند که اسلام حق و محمّد صلی الله علیه و آله وسلم 

 پیامبری الهی است ولی با این وجود نیزاسلام نمی آوردند بنا بر 

 این الله مهربان به آنها گفته که این عقلمندی نیست مگر شما  

عقل ندارید که اگر اسلام بد است پس چرا دیگران را به آن  

توصیه می کنید و اگر خوب است پس چرا خودتان را نمی پذیرید. 

آری این عادت زشت علماء بنی اسرائیل در میان علماء امت 

 محمّدی نیز سرایت کرده است الله متعال همه را از این  

عمل نادرست و کار ناشایست محفوظ نگه دارد. 

14- (وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاةِ) صبر و نماز دو داروی مسکن 

 مشکلات است، انسان مؤمن زمان مشکلات با صبر و تحمل و 

 بر پائی نماز به الله متعال متوسل شده و از او کمک می خواهد 

 تا مشکلاتش حل شود بدین طریق آسوده خاطر شده و الله  

متعال نیز او را کمک خواهد نمود.  

15- (وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِینَ) از آنجائی که نماز داوری پاکی روح است و شیطان نمی خواهد روح انسان پاک گردد لذا نمی گذارد که انسان نماز را برپا دارد و برپائی نمازرا بر انسان مشکل و سخت می گرداند ولی از آنجای که بندگان فروتن و خداترسی نیز وجود دارد که شطیان نمی تواند بر آنها مسلط شود و آنها را فریب دهد این نوع افراد نماز بر آنها سهل و آسان است. 

16- (الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ) در این آیه دو صفت از صفات و خصوصیات اعتقادی بندگان فروتن و خداترس را بیان شده است :

أ) آنها یقین دارند که در قیامت با پروردگارشان ملاقات و  

دیدار خواهند نمود؛لذا برای اینکه در آن دیدار و شرمنده نشوند  

از دستورات الله متعال پیروی و اطاعت می کنند.  

ب) آنها یقین دارند که روزی باید از این دنیا رفته و به  

سوی پرودگارشان بازگردند لذا برای آن روز آمادگی می کنند تا  

در آن روز شرمنده نشوند.

تفسیرآسان آیات (35) تا (39)سوره بقره

تفسیرآیات (35) تا (39)سوره بقره   

 

 

ترجمه آیات  

وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَکُلا مِنْهَا رَغَداً حَیْثُ شِئْتُمَا 

 وَلا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنْ الظَّالِمِینَ (35) 

وما به آدم گفتیم :تو و همسرت در بهشت زندگی کنید و هر دو از 

 هر کجای آن که می خواهید گوارا بخورید (ولی)هر دو به 

 این درخت نزدیک نشوید (که اگربه این دستور عمل نکردید) 

هر دوازظالمان می گردید. 

فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ 

 لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَکُمْ فِی الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِینٍ (36) 

بعد از این شیطان آن دو را لغزاند و سپس از آنجای که در آن 

 بودند هر دو را بیرون نمود و ما گفتیم همه از آنجا در حالی 

 (بر زمین)فرود آیید که با یکدیگر دشمن هستید و برایتان تا  

مدتی (که زنده باشید)در زمین قرار گاه وسامان بهره گیری است. 

 فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ (37) 

سپس آدم از پروردگارش سخنانی را آموخت (و با خواندن آنها  

توبه نمود)(والله)توبه اش را پذیرفت زیرا تنها او بسیار توبه پذیر  

و بی نهایت مهربان است. 

 

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلا 

 خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ (38) 

ما گفتیم همه از آنجا (بر زمین)فرود آیید وسپس هرگاه از جانب 

 من برایتان هدایتی می آید پس هر کس از هدایت من پیروی نمود 

 بر آن افراد نه ترسی است (از اینکه گرفتار عذاب الهی گردند) 

و نه هم آنها ناراحت می گردند. 

وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ 

(39) 

ولی کسانی که کفر نموده و آیات ما را دروغ پنداشتند اینها یاران 

 آتش (جهنم)اند و فقط اینها از جاودانان در آن هستند.  

 

 

تفسیر آسان آیات بالا  

 

 

بعد از اینکه الله متعال آدم علیه السلام را آفرید و از او همسرش 

 را به وجود آورد به هر دو دستورداد تا در بهشت سکونت گزینند 

 وآن دو را از خوردن درخت خاصی ممانعت نمود که بعدا شیطان 

 فریبشان داد و از آن خوردن و این باعث شد تا الله متعال آنها را  

از بهشت بیرون نموده و به زمین بفرستد؛ این جریان را الله 

 متعال  در آیات فوق چنین بیان نموده است: 

1-(وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ)الله متعال در اصل آدم 

 علیه السلام را برای زمین آفریده بود همانگونه که قبل از خلقت 

 آدم علیه السلام به فرشتگان گفت که من در زمین جانشینی 

 را قرار دهنده ام ولی الله متعال برای آزمایش اولیه و  

معرفی دشمن واقعی انسانها به آدم علیه السلام به وی دستور داد  

تا با همسرش حواء مدتی را در بهشت سکونت گزینند.

این بهشت همان بهشتی است که در قیامت تمام مؤمنان وارد آن خواهند شد و این بهشت همین حالا موجودودربالای آسمان هفتم نزد سدرة المنتهی است.

2-(وَکُلا مِنْهَا رَغَداً حَیْثُ شِئْتُمَا)بعد از این که الله مهربان به آدم وحواء علیهما السلام دستور سکونت در بهشت را صادر نمود به آن دو گفت:شما هر کجای این بهشت و ازهرنعمتی که می خواهید گوارا بخورید و استفاده کنید. 

3-(وَلا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنْ الظَّالِمِینَ)این قسمت از آیه 

 بیانگر جریان آزمایشی است که الله مهربان برای اولین بار آدم  

و حواء علیهما السلام را با آن آزموده است ناگفته نماند که الله 

 متعال تؤام با آزمایش نتیجه آن را نیز بیان نموده که اگر در 

 این امتحان ناکام گردند و از دستور سرپیچی نموده از آن  

درخت ممنوعه بخورند از ظالمان خواهند گشت. 

در اینجا شاید کسی بپرسد که این چه درختی بوده است که الله 

 مهربان به آدم وحواء علهما السلام دستور داده که به آن نزدیک  

نشوند واز آن نخورند؟ در جواب باید گفت: در هیچ آیه ای از  

قرآن و همچنین در هیچ حدیث صحیحی نام آن درخت ذکر نشده 

 است لذا ما هم نباید در تعیین نام آن کوشش نماییم زیرا این  

یک نوع تکلف است و تعیین نام آن درخت برای ما هیچ فایده ای 

 ندارد وهمانگونه که ندانستن نام آن به ما هیچ ضرری نمی رساند 

 و اگر در بیان آن نفع و در ندانستن آن ضرری بودی؛ قطعا الله 

 و رسولش ما را از نام آن درخت آگاه می نمودند.  

 

4-(فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا)این جاست که دشمنی شیطان با انسان 

 واضح می گرددو شیطان با نیرنگ آدم و حواء را فریب  

داده باعث می شود تا از دستور الله عزوجل بنا بر فراموشی 

 و فریب خوردن از شیطان سرپیچی نمایند و اینجاست که 

 آدم وحواء علیهما السلام دشمن واقعیشان را می شناسند. 

5-(فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ)آری همیشه پیروی از شیطان باعث 

 بدبختی واز دست دادن نعمت های الهی می گردد؛همانگونه 

 که پیروی از اوباعث شد تا آدم و حواء علیهما السلام از 

بهشت بیرون رانده شوند. 

6-(وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ)همیشه نافرمانی از دستورات 

 الله متعال باعث می گردد تا در میان جامعه عداوت و 

 دشمنی گسترش یابد بهمین خاطر الله متعال خطاب به آدم 

 وحواء علهما السلام و شیطان لعین گفت فرود آیید در حالیکه 

 باید یکدیگر دشمن خواهید بود.  

7-(وَلَکُمْ فِی الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِینٍ)آری انسان موجودی 

 نیست که جاوید بماند، و این دنیا مکان دائمی وی نخواهد بود 

 بلکه او آمده تا مدتی در دنیای فانی امتحان داده و سپس راهی  

دیار جاوید و سرای ابدی گردد. 

آنچه از این قسمت آیه معلوم می گردد دو چیز است: 

أ)-دنیا قرارگاه وآرامگاه انسان است پس ای انسان این دنیا را 

 برایت محل ناامن و بی آرامش نگردان که خودت ضرر 

می کنی وبس. 

ب)-در این دنیا تا مدتی برایت ای انسان سامانی خواهد بود لذا 

بفکر این نباش که بیشتر از آن برای خودت توشه راه بر داری . 

8- (فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ) بهترین فرد کسی است که بعد  

از لغزش و گناهش توبه نموده وبه درگاه الهی باز گردد آدم علیه 

 السلام بنا فطرت و سرشت پاک خویش بعد از اینکه از شیطان 

 فریب خورد فورا متوجه شده و به الله متعال متوسل شده و برای 

توبه سخنانی را از الله متعال آموخت تا با خواندن آنها ازالله متعال  

 آمرزش بطلبد. 

9-(فَتَابَ عَلَیْهِ)ازآنجای که الله مهربان بسیارتوبه پذیر و بی نهایت 

 مهربان است و درهای رحمت او همیشه وبر روی همگان  

باز است ، توبه آدم را پذیرفته وازخطایش در گذشت. 

10-(إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ)بسیارتوبه پذیری و بی نهایت مهربانی 

 دو صفت از صفات زیبای الله متعال اند، انسان هرگاه از  

این دوصفت الله متعال با خبر می شود هر چند هم که گنه کار و  

 خطا کار باشد باز هم از رحمت الله مهربان ناامید نمی شود و 

 با خودش می گوید:هر چند گناهانم بزرگ باشد اگر توبه  

کنم رحمت الهی از آن هم بزرگتراست الله عزوجل مرا خواهد 

 بخشید وازگناهم صرف نظر خواهد نمود، اینجاست که  

یأس وناامیدی از انسان رخت سفر بر بسته و جایش به امیدواری 

 می دهد. 

11-(قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ

 آنچه که واضح است این است که هدایت هدیه الهی است وفقط 

 اوست که هر کسی را بخواهد هدایت می دهد و هر کسی 

 را بخواهد گمراه می کند و این امور به دست هیچ بشری نیست .

آری پیروی از فرامین و دستورات الله متعال عین هدایت است و سرپیچی از آنها عین ضلالت و گمراهی است.

مراد از هدایت درآین آیه آمدن کتاب های و صحیفه های آسمانی 

 وپیامبران الهی است .  

12-(فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ)معنای این تکه از آیه این 

 است که پیروان انبیاء و کتابهای آسمانی که در اصل بر   

هدایت اند؛ نه از آنچه در قیامت برایشان اتفاق خواهد افتاد  

ترسی دارند و نه هم درباره آنچه از امور دنیوی از دست  

داده اند ناراحت اند. 

13-(وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ)کفر و  

دروغ پنداشتن آیات الهی از بزگترین گناهان کبیره است که اگر 

 فردی بدون توبه از این گناهان بمیرد حتما به جهنم خواهد رفت  

و درآتش جهنم بطور دائمی خواهد سوخت . 

14-(هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ)این جمله بیانگر این است که دوزخ فنا و نابود نخواهد شد و همیشه خواهد ماند و کفار که ساکنان اصلی و واقعی جهنم اند نیز بطور همیشه ای و دائمی در جهنم خواهند سوخت .

سجده فرشتگان برای آدم سجده عبادت نبوده

تفسیر آیات (34) سوره بقره 

 

ترجمه آیه 

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنْ الْکَافِرِینَ (34)

و آنگاه که ما به فرشتگان گفتیم:برای آدم سجده نمایید بعد (از این 

 گفته ما)همه بجز شیطان سجده نمودند او تنها سرباززد وخواهان 

 کبر شد واو(درتقدیر)ازکافران بود. 

 

تفسیرآسان آیه فوق 

 

 

الله متعال در این آیه احسان بس بزرگی که بر آدم علیه السلام و 

 سایر انسانها گذاشته است را بیان نموده و آن این که الله متعال  

به فرشتگان دستور داده تا آدم که پدر تمام انسانهای دنیا است را 

 سجده کنند وبه وی احترام بگذارند و این شاید بدین خاطر بوده 

 که فرشتگان در وهله اول تعجب نموده بودند که چرا الله  

متعال موجودی را می آفریند که در زمین فساد خواهد نمود و 

 خونها خواهد ریخت ؟!گرچه بعد از عرضه شدن بیان نام های 

 اشیاء بر فرشتگان و نا توان ماندن آنها در جواب و سپس  

جواب دادن آدم علیه السلام؛ این مسأله را خوب متوجه شدند ولی 

 بازهم الله متعال بنا بر حکمتهای نهفته خویش خواست تا  

احترام وارزش انسانها را برای فرشتگان بیان نماید به آنها دستور 

 داد تا به اولین انسان یعنی آدم علیه السلام که پدر تمام  

انسانهاست احترام گذاشته و برای وی سجده احترام بجا آورند؛  

تا با این طریق علاوه از بالا بردن احترام واهمیت آدم علیه السلام 

 برای فرشتگان ؛خبث و پلیدی شیطان لعین نیزآشکارگردد. 

حالا به بیانات الله متعال در این آیه توجه فرمایید:  

1- (وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ) این سجده فرشتگان برای 

 آدم علیه السلام؛ سجده عبادت و پرستش نبوده است زیرا عبادت 

 غیر الله شرک است و الله متعال تمام انسانها و جن ها را برای 

 عبادت خویش آفریده است، بلکه این سجده؛سجده احترام و  

سلام بوده است که در بعضی از ادیان مجاز بوده ولی در دین 

 اسلام این سجده نیز همانند سجده عبادت برای غیر الله  

متعال ممنوع  و حرام قرار داده شده است  

.

2-(فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِیسَ)این جاست که پلیدی شیطان نمایان گشته  

و خوبی فرشتگان آشکارا می گردد زیرا فرشتگان از دستور الله 

 متعال بدون پرسیدن حکمت و علت و بدون تصور نمودن اینکه 

 آدم علیه السلام از چه آفریده شده و آنها از چه آفریده شده اند  

همه سر به سجده برده و دستور پرودگارشان را بدون چون و  

چرا اجرا نمودند ولی این شیطان بود که بنا پلیدی درون و ناپاکی 

 خویش از اجرای فرمان الهی سرپیچی نموده و باعث هلاکت 

 و بدبختی خویش گردید. 

3-(أَبَى وَاسْتَکْبَرَ)در قسمت از آیه علت عدم سجده بردن شیطان 

 بیان شده است که همان سر باز زدن و تکبر و غرور باشد؛ 

 ازآنجای که شیطان خلقت خویش را از آتش و خلقت آدم را  

از خاک و گل می دانست و گمان می کرد که آتش از خاک بهتر 

 است در نتیجه او از آدم علیه السلام بهتر است و هر گز  

نباید بهتری برای بدتری سجده ببرد؛ بنا بر این از سجده بردن 

 و احترام گذاشتن به آدم علیه السلام سر باز زد؛ ولی این  

نادان نمی دانست که این جا مسأله بهتر و بدتر بودن مطرح نیست 

، اینجا مسأله اجراء و عدم اجراء دستور الله متعال مطرح است،  

که فرد با اجراء دستور الهی کامیاب و با عدم اجراء آن بدبخت  

و هلاک می گردد. 

آری شیطان با این قیاس نادرست و فهم غلط خویش را از درگاه 

 رحمت الهی محروم ساخته و خود را از از رانده شدگان  

در گاه الهی قرار داد. 

4-(وَکَانَ مِنْ الْکَافِرِینَ)از آنجای که الله دانا از خبث و پلیدی  

درون شیطان با خبر بوده واین را خوب می دانست که او تا آخر 

 بر عبادت الله متعال نخواهد ماند و روزی به سوی کفر و شرک 

بر خواهد گشت لذا در باره او گفته است:که اواز کافران بوده 

 است .