۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

عقیده امام ابوحنیفه رحمه الله (۹)


ترجمه فقه اکبر امام ابوحنیفه رحمه الله



الطَّاعَات محبوبة لله والمعاصی مقدورة غیر محبوبة


طاعتها مورد پسند الله اند و گناهان مقدرشده مورد پسند الله نیستند 

 

 


والطاعات کلهَا کَانَت وَاجِبَة بِأَمْر الله تَعَالَى وبمحبته وبرضائه وَعلمه ومشیئته وقضائه وَتَقْدِیره والمعاصی کلهَا بِعِلْمِهِ وقضائه وَتَقْدِیره ومشیئته لَا بمحبته وَلَا برضائه وَلَا بأَمْره


ترجمه : تمام طاعتها (وعبادتها) که (برما انسانها) واجب اند به دستور الله متعال وبا محبت، رضایت، علم، خواست و قضاء و قدر او می باشند و تمام گناهان (و نافرمانی ها) با علم ، قضاء ، قدر و خواست الله متعال می باشند (ولی) با محبت و رضایت و دستور او نمی باشند .

عقیده امام ابوحنیفه رحمه الله (۸)

ترجمه فقه اکبر امام ابوحنیفه رحمه الله



مَا فطر الله عَلَیْهِ النَّاس


آنچه الله (متعال) سرشت مردم را برآن نهاده است



خلق الله تَعَالَى الْخلق سلیما من الْکفْر وَالْإِیمَان ثمَّ خاطبهم وامرهم ونهاهم فَکفر من کفر بِفِعْلِهِ وإنکاره وجحوده الْحق بخذلان الله تَعَالَى إِیَّاه وآمن من آمن بِفِعْلِهِ وَإِقْرَاره وتصدیقه بِتَوْفِیق الله تَعَالَى إِیَّاه ونصرته لَهُ أخرج ذُرِّیَّة آدم من صلبه فجعلهم عقلاء فخاطبهم وَأمرهمْ بِالْإِیمَان ونهاهم عَن الْکفْر فأقروا لَهُ بالربوبیة فَکَانَ ذَلِک مِنْهُم إِیمَانًا فهم یولدون على تِلْکَ الْفطْرَة وَمن کفر بعد ذَلِک فقد بدل وَغیر وَمن آمن وَصدق فقد ثَبت عَلَیْهِ وداوم وَلم یجْبر أحدا من خلقه على الْکفْر وَلَا على الْإِیمَان وَلَا خلقه مُؤمنا وَلَا کَافِرًا وَلَکِن خلقهمْ أشخاصا وَالْإِیمَان وَالْکفْر فعل الْعباد وَیعلم الله تَعَالَى من یکفر فِی حَال کفره کَافِرًا فَإِذا آمن بعد ذَلِک علمه مُؤمنا فِی حَال إیمَانه وأحبه من غیر أَن یتَغَیَّر علمه وَصفته وَجَمِیع أَفعَال الْعباد من الْحَرَکَة والسکون کسبهم على الْحَقِیقَة وَالله تَعَالَى خَالِقهَا وَهِی کلهَا بمشیئته وَعلمه وقضائه وَقدره.

ترجمه : الله متعال انسانها را سالم (و خالی) از کفر و ایمان آفریده است سپس آنها را مخاطب قرار داده و به آنها امر و نهی نموده است (آن وقت) هرکسی را که الله متعال خوار و ذلیل نموده او خودش با (اختیار و) عمل خود کفر(را قبول) و (اسلام را) نپذیرفته و حق را انکار نموده است، و هرکسی را که الله متعال توفیق داده و یاری نموده او با (اختیار) وعمل و اقرار و تصدیقش ایمان آورده است، (الله متعال) فرزندان و اولاد آدم را ازپشتش بیرون نموده و آنها را عاقل گردانده است و سپس آنان را مورد خطاب قرار داده و به آنان دستور ایمان (آوردن) داده و آنان را از کفر ممانعت نموده است (و) آنها نیز به ربوبیت (یعنی: خالق و رازق و مالک بودن) الله متعال اقرار و اعتراف نمودند، و این از آنها بعنوان ایمان پذیرفته شده است و به همین خاطر است که تمام انسانها بر سرشت (پاک و ایمانی) متولد می شوند و هرکس بعد از(این اعتراف به ربوبیت الله متعال) کفر نموده او دست به تغییر و تبدیل (این سرشت پاک و ایمانی و اعتراف به ربوبیت) زده است و هرکس که ایمان آورده و حق را تصدیق و تأیید نموده او برآن (سرشت پاک و ایمانی و اعتراف به ربوبیت) ثابت و پایدار مانده است ، (الله متعال) هیچ یک از انسانها را نه برکفر مجبور نموده ونه هم بر ایمان و نه او را مسلمان آفریده و نه هم کافر؛ بلکه آنها را اشخاصی (خالی و عاری از ایمان و کفر) آفریده است، و ایمان و کفرعمل بندگان است، و الله متعال می داند هرکسی را که کفر می کند در حالی آن فرد کافر است و اگر بعد از آن ایمان بیاورد از ایمان آوردنش نیز باخبر بوده و او را دوست می دارد و این هیچ تغییر در علم وصفت الله متعال ایجاد نمی کند، تمام اعمال (و کارهای) بندگان (اعم) از حرکت و سکون (و سایرکارها) را خود بندگان بطور حقیقی کسب می نمایند ولی الله متعال با خواست ، علم ، قضاء و قدر خویش خالق و آفریدگار تمام آنها می باشد .

عقیده امام احمد بن حنبل رحمه الله (۵)

 ترجمه: کتاب أصول السنة امام احمد بن حنبل رضی الله عنه


متن عربی :


وَالْقُرْآن کَلَام الله وَلَیْسَ بمخلوق) وَلَا یصف وَلَا یَصح أَن یَقُول لَیْسَ بمخلوق قَالَ فَإِن کَلَام الله لَیْسَ ببائن مِنْهُ وَلَیْسَ مِنْهُ شَیْء مخلوقا وَإِیَّاک ومناظرة من أخذل فِیهِ وَمن قَالَ بِاللَّفْظِ وَغَیره وَمن وقف فِیهِ فَقَالَ لَا أَدْرِی مَخْلُوق أَو لَیْسَ بمخلوق وَإِنَّمَا هُوَ کَلَام الله فَهَذَا صَاحب بِدعَة مثل من قَالَ هُوَ مَخْلُوق وَإِنَّمَا هُوَ کَلَام الله لَیْسَ بمخلوق .


ترجمه فارسی : 


قرآن کلام الله است و مخلوق نیست ، «واگر کسی بگوید که قرآن» نه وصف می شود و نه هم صحیح می باشد که (بگوییم) مخلوق نیست «در جواب او باید گفت» همانا «قرآن» کلام الله است (وکلام الله صفت الله متعال است) و (صفت او) از او جدا نیست و هیچ چیزی از(صفات) او مخلوق نیست ، و(لذا) تو از مناظره (ومجادله) با کسی که اعتقاد به این مسأله را رها نموده برحذر باش ، و هرکس که گفت الفاظ «قرآن» و یا غیر (الفاظ) آن «مخلوق است» و یا در این باره توقف نمود و (یا) گفت که او نمی داند که «قرآن» مخلوق است و یا مخلوق نیست ، (و در حالی که) قطعا قرآن کلام الله (متعال) است ، پس این فرد اهل بدعت است و او همانند کسی است که می گوید : قرآن مخلوق است و در حالی همانا قرآن کلام الله (متعال) است و (هرگز) مخلوق نیست . 

عقیده امام احمد بن حنبل رحمه الله (4)

ترجمه: کتاب أصول السنة امام احمد بن حنبل رضی الله عنه


متن عربی :


أَن لَا یُخَاصم أحدا وَلَا یناظره وَلَا یتَعَلَّم الْجِدَال فَإِن الْکَلَام فِی الْقدر والرؤیة وَالْقُرْآن وَغَیرهَا من السّنَن مَکْرُوه ومنهی عَنهُ لَا یکون صَاحبه وَإِن أصَاب بِکَلَامِهِ السّنة من أهل السّنة حَتَّى یدع الْجِدَال ویؤمن بالآثار.


ترجمه فارسی: 


و اینکه با کسی (در باره تقدیر) مجادله و مناظره (بی مورد و بدون حکمت) ننماید و مجادله گری را نیاموزد، زیرا سخن (بی مورد) در باره تقدیر، دیدار«الله متعال در قیامت» ، وقرآن و سایرسنّت ها (و عقاید ثابته در قرآن و سنّت صحیح) کاری ناپسند وامری است که از آن ممانعت شده است، و کسی که در این باره مجادله می کند و گرچه با سخنش به سنّت (و حق) برابری نماید ، باز هم از اهل سنّت نیست تا اینکه جدال (بی جا) را رها نموده و به آثار (واحادیث صحیح) روایت شده ایمان بیاورد .

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث بیست و سوم اربعین

 

متن حدیث :

 

عَنْ أَبِی مَالِکٍ الحارث بن عاصم الْأَشْعَرِیِّ رضی الله عنه قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «الطُّهُورُ شَطْرُ الْإِیمَانِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ تَمْلَأُ الْمِیزَانَ، وَسُبْحَانَ اللهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ تَمْلَآَنِ - أَوْ تَمْلَأُ - مَا بَیْنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، وَالصَّلَاةُ نُورٌ، وَالصَّدَقَةُ بُرْهَانٌ وَالصَّبْرُ ضِیَاءٌ، وَالْقُرْآنُ حُجَّةٌ لَکَ أَوْ عَلَیْکَ، کُلُّ النَّاسِ یَغْدُو فَبَایِعٌ نَفْسَهُ فَمُعْتِقُهَا أَوْ مُوبِقُهَا».

 

لغات حدیث :

 

الطُّهُورُ شَطْرُ الْإِیمَانِ: پاکی حاصل نمودن نصف ایمان است، وضونصف ایمان است .

وَالْحَمْدُ لِلَّهِ تَمْلَأُ الْمِیزَانَ : الحمد لله ترازوی (اعمال) را پرمی کند .

وَسُبْحَانَ اللهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ تَمْلَآَنِ مَا بَیْنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ : سبحان الله والحمدلله درمیان آسمانها وزمین را (پر ازاجر وثواب) می کنند.

وَالصَّلَاةُ نُورٌ : و نمازنوراست .

وَالصَّدَقَةُ بُرْهَانٌ : وصدقه (واجب) دلیل است .

وَالصَّبْرُ ضِیَاءٌ : و صبرروشنائی است .

وَالْقُرْآنُ حُجَّةٌ لَکَ أَوْ عَلَیْکَ : وقرآن دلیلی به نفع تو و یا (دلیلی) بر ضررتو است .

کُلُّ النَّاسِ یَغْدُو: هرانسانی صبح می رود .

فَبَایِعٌ نَفْسَهُ : پس فروشنده نفس خودش هست ، پس فروشنده جان خودش است .

فَمُعْتِقُهَا أَوْ مُوبِقُهَا : پس آزاد کننده آن است و یا هلاک کننده آن است .

 

ترجمه حدیث :

  ابومالک حارث بن عاصم اشعری رضی الله عنه فرمودند : رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : پاکی (و وضو) نصف ایمان است، والحمدلله ترازوی (اعمال) را پر می کند، و سبحان الله و الحمد لله در میان آسمانها و زمین را (از اجر و ثواب) پرمی کند، ونماز(در دنیا وآخرت، برای نمازگزار) نور است، و صدقه (واجب که همان زکات باشد) دلیل (نجات فرد در قیامت) است، و صبر (در مواقع نیاز ) روشنائی است، و قرآن (اگر حقوقش را رعایت نمودی) دلیلی به نفع تو است ویا (اینکه حقوقش را رعایت نمی کنی که دراین صورت) دلیلی برعلیه و ضرر تواست ، هرانسانی صبح می رود ، پس فروشنده خودش (به الله و یا به غیر او) می باشد و بعد (از آن) یا آزاد کننده خودش (از آتش جهنم) است و یا هم (با انجام گناهان) هلاک کننده خودش هست .

 

مسائل حدیث :

از این حدیث مسائل و احکام زیر استنباط و گرفته می شوند :

۱ - پاکی و وضو نصف ایمان است .

۲ -  الحمدلله ترازوی اعمال را پراز اجر و ثواب می کند.

۳ - سبحان الله و الحمد لله در میان آسمانها و زمین را از اجر و ثواب پرمی کند .

۴ - گفتن اذکاری همانند «سبحان الله، الحمد لله» دارای اجر و ثواب زیادی اند .

۵ - اعمال در روز قیامت وزن می شوند .

۶ - میزان وترازوی اعمال حق و ثابت است .

۷ - نمازدر دنیا وآخرت، برای نمازگزار نور است .

۸ - نماز نوری است که باعث نجات انسان از تاریکی های گناهان می گردد .

۹- زکات و صدقات در قیامت دلیل نجات انسان می گردد .

۱۰- دادن زکات و صدقات دلیل در راه درست مصرف نمودن نعمات الهی است .

۱۱- صبربرعبادتها ، صبر درترک گناهان وصبردر زمان مشکلات، راهگشا وروشنائی است .

۱۲- انسان اگر حقوق چهارگانه قرآن (خواندن،عمل نمودن، به دیگران یاد دادن و دیگران را به سوی آن دعوت دادن ، را ادا نماید) دلیلی به نفع اوبوده وباعث نجات او در دنیا و آخرت می گردد.

۱۳ - عدم رعایت حقوق چهارگانه قرآن باعث می شود تا قرآن در روز قیامت دلیلی برعلیه انسان گردد.

۱۴- هرانسانی هرروز یا خودش را با انجام عبادات و ترک گناهان به الله متعال می فروشد و خودش را از آتش جهنم نجات می دهد و یا اینکه خودش را به هوای نفس، شیطان و گناهان می فروشد، وباعث هلاکت خویش می گردد .

۱۵- هر روز انسانهای دودنیا به دو گروه تقسیم می گردند، گروهی که در راستای دین تلاش می کنند و خودشان را از رفتن به جهنم نجات می دهند و گروه دیگری که با انجام گناهان خودشان را به دره هلاکت می اندازند.

۱۶ - این حدیث بیانگرفضیلت وضو، نماز، زکات، تلاوت قرآن ، اذکار وصبرمی باشد .

۱۷- ستایش فقط شایسته الله متعال است و باید برای او انجام شود.

۱۸- الله متعال از هر عیب و نقصی منزه و پاک است .

 

تفاوت های الفاظ روایت :

 

در برخی ازکلمات این روایت اربعین با کلمات همین روایت در برخی دیگر ازکتب حدیثی تفاوتهایی وجود دارد که مهم ترین آنها از قرار زیرمی باشد :

۱ - در این روایت اربعین آمده است « الطُّهُورُ شَطْرُ الْإِیمَانِ » ولی در روایت (2437) سنن نسائی و روایت (280) سنن ابن ماجه و برخ دیگر کتب حدیثی این گونه آمده است « إِسْبَاغُ الْوُضُوءِ شَطْرُ الْإِیمَانِ». و در روایت (3517) سنن ترمذی این گونه آمده است « الوُضُوءُ شَطْرُ الإِیمَانِ». و در روایت (3423) المعجم الکبیر طبرانی این گونه آمده است « الطَّهُورُ نِصْفُ الْإِیمَانِ».

۲ - در این روایت اربعین این گونه آمده است « وَالْحَمْدُ لِلَّهِ تَمْلَأُ الْمِیزَانَ » ولی در روایت (280) سنن ابن ماجه این گونه آمده است « وَالْحَمْدُ لِلَّهِ مِلْءُ الْمِیزَانِ» ودر روایت (679) سنن دارمی این گونه آمده است « وَالْحَمْدُ لِلَّهِ یَمْلَأُ الْمِیزَانَ» یعنی فعل « یَمْلَأُ » را مذکر آورده است ودر حالی که در روایت اربعین مؤنث « تَمْلَأُ » آورده شده است .

۳ - در این روایت اربعین آمده است « وَسُبْحَانَ اللهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ تَمْلَآَنِ - أَوْ تَمْلَأُ - مَا بَیْنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ » ولی در روایت (2437) سنن نسائی و روایت (280) سنن ابن ماجه این گونه آمده است « وَالتَّسْبِیحُ وَالتَّکْبِیرُ یَمْلَأُ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ »، و در روایت مسند احمد بن حنبل روایت (22902) این گونه آمده است « وسبحان الله والله أکبر، ولا إله إلا الله والله أکبر تملآن ما بین السماوات، والأرض » و در روایت (22908) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است « وسبحان الله والحمد لله والله أکبر تملأ ما بین السماء والأرض » و در روایت (185) صحیح ابن حبان این گونه آمده است « وَسُبْحَانَ اللهِ وَاللهُ أَکْبَرُ تَمْلَأُ مَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ ».

۴ - در این روایت اربعین آمده است « وَالصَّدَقَةُ بُرْهَانٌ » ولی در روایت (2437) سنن نسائی و سنن ابن ماجه روایت (280) و برخ دیگر کتب حدیثی این گونه آمده است « وَالزَّکَاةُ بُرْهَانٌ ».

۵ - دراین روایت اربعین این گونه آمده است « وَالصَّبْرُ ضِیَاءٌ » ولی در روایت (844) صحیح ابن حبان این گونه آمده است « وَالصَّدَقَةُ ضِیَاءٌ » و در روایت (679) سنن دارمی این گونه آمده است « وَالْوُضُوءُ ضِیَاءٌ ».

۶ - در این روایت اربعین آمده است « وَالْقُرْآنُ حُجَّةٌ لَکَ أَوْ عَلَیْکَ » ولی درروایت (601) مستخرج ابی عوانه این گونه آمده است « وَالْقُرْآنُ شِفَاءٌ حَجَّةٌ لَکَ أَوْ عَلَیْکَ » یعنی در روایت مستخرج ابی عوانه کلمه « شِفَاءٌ » اضافه تر آمده است .

۷ - در این روایت اربعین آمده است « کُلُّ النَّاسِ یَغْدُو فَبَایِعٌ نَفْسَهُ فَمُعْتِقُهَا أَوْ مُوبِقُهَا » ولی در روایت (2453) شعب الایمان بیهقی و الدعوات الکبیر بیهقی (145) این گونه آمده است « وَالنَّاسُ یَغْدُونَ، فَبَائِعٌ نَفْسَهُ فَمُوبِقُهَا، أَوْ مُبْتَاعٌ فَمُعْتِقُهَا » و در روایت (601) مستخرج ابی عوانه این گونه آمده است « کُلُّ إِنْسَانٍ بَائِعٌ نَفْسَهُ فَمُعْتِقُهَا أَوْ مُوبِقُهَا» و در مسندالشامیین طبرانی روایت (2874) این گونه آمده است « کُلُّ النَّاسِ یَغْدُو فَمُبْتَاعٌ نَفْسَهُ فَمُعْتِقُهَا أَوْ بَائِعُهَا فَمُوبِقُهَا »  و در روایت (3423) المعجم الکبیر طبرانی این گونه آمده است « وَکُلُّ إِنْسَانٍ یَغْدُو فَمُبْتَاعٌ نَفْسَهُ فَمُعْتِقُهَا، أَوْ بَائِعٌ نَفْسَهُ فَمُوبِقُهَا » .

 

سند حدیث :

امام نووی رحمه الله در اربعین این حدیث را به صحیح مسلم نسبت داده اند ، و امام مسلم رحمه الله این حدیث را در صحیح خودش با سند زیر روایت نموده اند :

حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ مَنْصُورٍ، حَدَّثَنَا حَبَّانُ بْنُ هِلَالٍ، حَدَّثَنَا أَبَانُ، حَدَّثَنَا یَحْیَى، أَنَّ زَیْدًا، حَدَّثَهُ أَنَّ أَبَا سَلَّامٍ، حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی مَالِکٍ الْأَشْعَرِیِّ قَالَ......

منابع حدیث :

این روایت اربعین در کتب زیادی از کتب حدیثی روایت شده که در ذیل به مهم ترین آنها شاره خواهد شد :

۱ - صحیح مسلم ، حدیث شماره (223) .

۲ - سنن نسائی ، حدیث شماره (2437) .

۳ - سنن ترمذی ، حدیث شماره (3517) .

۴ - سنن ابن ماجه ، حدیث شماره (280) .

۵ - مسند احمد بن حنبل ، حدیث شماره (22902) و..

۶ - صحیح ابن حبان ، حدیث شماره (844) .

ناگفته نماند که این روایت علاوه ازکتب حدیثی بالا در کتب متعدد دیگری نیز روایت شده است .

 

 

 

 

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث بیست و دوم اربعین نووی

 

متن حدیث :

 

عَنْ ابی عبد الله جَابِربن عبد الله الانصاری رضی الله عنهما، أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: أَرَأَیْتَ إِذَا صَلَّیْتُ الْمَکْتُوبَاتِ، وَصُمْتُ رَمَضَانَ، وَأَحْلَلْتُ الْحَلَالَ، وَحَرَّمْتُ الْحَرَامَ، وَلَمْ أَزِدْ عَلَى ذَلِکَ شَیْئًا، أَأَدْخُلُ الْجَنَّةَ؟ قَالَ: «نَعَمْ».

 

لغات حدیث :

 

أَرَأَیْتَ : آیا دیدگاهت را برایم بیان می کنی ؟ دیدگاهت را برایم بیان کن ، توبه من خبرده ، تو مرا آگاه و خبردارنما .

 

إِذَا صَلَّیْتُ الْمَکْتُوبَاتِ : چون نمازهای که برمن نوشته ام را بخوانم ، چون نمازهای فرض را اداء نمایم ، آنگاه که نمازهای فرض را بخوانم .

 

وَصُمْتُ رَمَضَانَ : و(چون) رمضان را روزه بگیرم ، و (آنگاه که ماه) رمضان را روزه بگیرم .

 

وَأَحْلَلْتُ الْحَلَالَ : و (چون) حلال را حلال بدانم ، و (آنگاه که) معتقد به (چیزهای) حلال باشم ، و (چون) پابند به (چیزهای) حلال باشم.

 

وَحَرَّمْتُ الْحَرَامَ : و (چون) حرام را حرام بدانم ، و (آنگاه که) از حرام پرهیز نمایم .

 

وَلَمْ أَزِدْ عَلَى ذَلِکَ شَیْئًا : و چیزی برآن اضافه نکردم ، (علاوه از اموری که ذکر کردم) به چیزدیگر عمل نکردم .

 

أَأَدْخُلُ الْجَنَّةَ؟ : آیا به بهشت وارد می شوم ، آیا به بهشت داخل می گردم ،‌آیا به بهشت خواهم رفت .

 

 نَعَمْ : بله ، آری، ها .

 

ترجمه حدیث :

 

ابوعبد الله جابر بن عبدالله انصاری رضی الله عنه روایت نمودند که همانا مردی (از انصار به  نام نعمان بن قوقل رضی الله عنه) از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم سوال نموده گفت : (ای رسول الله) آیا شما دیدگاهتان را برایم بیان می نمایید (وبه من می گویید) که اگر من (همیشه) نمازهای (پنج گانه) فرض را خواندم ، و (هر سال ماه مبارک) رمضان را روزه گرفتم ، و حلال را حلال دانسته (و متعقد به حلال بودن آن بود) و حرام را حرام دانسته (و از آن پرهیزنمودم) ، آیا (در روز قیامت) به بهشت خواهم رفت ؟ (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند : بله (با انجام این کارها به بهشت خواهی رفت) .

 

مسائل حدیث :

 

از این حدیث مسائل زیربرگرفته و استنباط می شود :

 

۱ - پایبندی به نمازهای پنج گانه باعث رفتن به بهشت می گردد.

 

۲ - پایبندی به روزه یکی ازمهم ترین اسباب ورود به بهشت است.

 

۳- ترک نماز و روزه مانع رفتن فرد به بهشت می گردند .

 

۴ - حلال های شریعت را حلال دانستن و معتقد به حلال بودن آنها بودن یکی دیگر از اسباب ورود به بهشت است .

 

۵ - حرامها را حرام دانستن واز آنها پرهیز نمودن راه رفتن به بهشت را برای انسان هموار می کند .

 

۶ - حلالهای شرع را حرام دانستن گناه و مانع رفتن فرد به بهشت می گردد.

 

۷ - حرامهای شریعت را حلال دانستن گناه و حتی گاهی به کفر می کشاند وانسان را از رفتن به بهشت جلوگیری می کند .

 

۸ - تعیین حلال و حرام دراختیار شریعت است و ما باید برابر با دستور شرع در مقابل حلالها و حرامها تصمیم بگیریم .

 

۹ - پایبندی به اصول باعث رفتن به بهشت می شود گرچه فرد در جزئیات نقائص و کوتاهی هم داشته باشد .

 

 

تفاوت های الفاظ روایت :

 

در الفاظی که برای این روایت دراربعین نووی آمده با الفاظی که در دیگرکتب حدیثی آمده تفاوتهایی وجود دارد که بنده در ذیل به مهم ترین آنها اشاره خواهم نمود :

 

۱ - در این روایت اربعین آمده « أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ :...» که این الفاظ یک روایت صحیح مسلم می باشد و اما در روایت شماره (15) که روایت دیگری از صحیح مسلم می باشد و همچنین در برخ دیگر از کتب حدیثی این گونه آمده است « أَتَى النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ النُّعْمَانُ بْنُ قَوْقَلٍ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ » و در روایت تکراری همین روایت در صحیح مسلم این گونه آمده است « قَالَ النُّعْمَانُ بْنُ قَوْقَلٍ: یَا رَسُولَ اللهِ ». و در روایت شماره (137) کتاب الایمان ابن منده این گونه آمده است « أَتَى النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ یُقَالُ لَهُ النُّعْمَانُ بْنُ قَوْقَلٍ، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ » .

 

۲ - در این روایت اربعین آمده « أَرَأَیْتَ إِذَا صَلَّیْتُ الْمَکْتُوبَاتِ » ولی در روایت شماره (۱۵) صحیح مسلم و برخ دیگر کتب حدیثی این گونه آمده است « أَرَأَیْتَ إِذَا صَلَّیْتُ الْمَکْتُوبَةَ » ودر تکرار همین حدیث در صحیح مسلم و برخ دیگری از کتب حدیثی این گونه آمده است« أَرَأَیْتَ إِذَا صَلَّیْتُ الصَّلَوَاتِ الْمَکْتُوبَاتِ » و در روایت شماره (137) کتاب الایمان ابن منده بجای « إِذَا » ، « إِنْ » و این قسمت ازحدیث این گونه آمده است « أَرَأَیْتَ إِنْ صَلَّیْتُ الصَّلَوَاتِ الْمَکْتُوبَاتِ ».

 

۳ - دراین روایت اربعین این گونه آمده است « أَأَدْخُلُ الْجَنَّةَ؟ » ولی در روایت شماره (14747) مسند امام احمد این گونه آمده است « أَفأَدْخُلُ الْجَنَّةَ؟ » یعنی در میان همزه استفهام و همزه فعل مضارع (ف) اضافه آمده است و در روایت شماره (۶) مستخرج ابی عوانه و برخ دیگر از کتب حدیثی این گونه آمده است « أَدْخُلُ الْجَنَّةَ؟» یعنی بدون همزه استفهام آمده است ، ولی ناگفته نماند که گاهی حرف استفهام ازحذف می شود ولی از لحن کلام و نوع گفتار مشخص می گردد که جمله استفهامیه است در این روایت مستخرج ابی عوانه نیز این گونه است .

 

۴ - در این روایت اربعین آمده است « قَالَ: «نَعَمْ» ولی در روایت (14394) مسند امام احمد رحمه الله و برخ دیگر از کتب حدیثی این گونه آمده است « فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «نَعَمْ» و در روایت (19705) السنن الکبری امام بیهقی رحمه الله این گونه آمده است « فَقَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ:  نَعَمْ ».

 

5 - در روایت (۱۵) صحیح مسلم و برخی دیگر از کتب حدیثی این الفاظ در آخر این حدیث اضافه آمده است که در این روایت اربعین ذکر نشده است « قَالَ: وَاللهِ لَا أَزِیدُ عَلَى ذَلِکَ شَیْئًا».

 

سند حدیث :

 

این حدیث را امام نووی به صحیح مسلم نسبت داده اند ، سند این حدیث در صحیح مسلم با سندهای زیرروایت شده است :

 

1 - حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرِ بْنُ أَبِی شَیْبَةَ، وَأَبُو کُرَیْبٍ، وَاللَّفْظُ لِأَبِی کُرَیْبٍ، قَالَا: حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِیَةَ، عَنِ الْأَعْمَشِ، عَنْ أَبِی سُفْیَانَ، عَنْ جَابِرٍ......

 

2 - وحَدَّثَنِی حَجَّاجُ بْنُ الشَّاعِرِ، وَالْقَاسِمُ بْنُ زَکَرِیَّاءَ، قَالَا: حَدَّثَنَا عُبَیْدُ اللهِ بْنُ مُوسَى، عَنْ شَیْبَانَ، عَنِ الْأَعْمَشِ، عَنْ أَبِی صَالِحٍ، وَأَبِی سُفْیَانَ، عَنْ جَابِرٍ،........

 

3 - وحَدَّثَنِی سَلَمَةُ بْنُ شَبِیبٍ، حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ أَعْیَنَ، حَدَّثَنَا مَعْقِلٌ وَهُوَ ابْنُ عُبَیْدِ اللهِ، عَنْ أَبِی الزُّبَیْرِ، عَنْ جَابِرٍ،.......

 

آنچه در باره این سندهای صحیح مسلم می شود گفت این است که در این سندهای جناب « الْأَعْمَشِ » و جناب « أَبِی الزُّبَیْرِ » رحمهما الله وجود دارند گرچه هر دوی این بزرگوار از راویان ثقه اند ولی هر در نقل روایت تدلیس می کنند و تدلیس گر وقتی روایت را بصورت عنعنه بیاورد ضعیف محسوب می شود ولی در اینجا گرچه بصورت عنعنه روایت نمودند ولی همانگونه که در سندهای ذکر شده صحیح مسلم مشخص است که روایان متابعی برای آنها وجود دارند و همچنین در کتب حدیثی دیگر نیزمتابع دارند که در نتیجه حدیث صحیح می گردد.

 

 

منابع حدیث :

 

این حدیث اربعین در کتب متعدد حدیثی روایت شده که بنده در ذیل به برخی از آنها اشاره می کنم :

 

۱ - صحیح مسلم ، حدیث شماره (۱۵) .

۲ - مسند احمد بن حنبل ، حدیث شماره (14747) .

۳ - السنن الکبری بیهقی ، حدیث شماره (19705) .

۴ - مستخرج ابی عوانه ، حدیث شماره (۵) .

۵ - مسند ابی یعلی موصلی ، حدیث شماره (2295) .

 

علاوه از کتب حدیثی مذکور در برخ دیگر ازکتب نیز این حدیث روایت شده است .

 

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث بیست و یک اربعین

 

متن حدیث :


عَنْ ابی عمرو و قیل ابی عمرة سُفْیَانَ بْنِ عَبْدِ اللهِ رضی الله عنه، قَالَ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللهِ، قُلْ لِی فِی الْإِسْلَامِ قَوْلًا لَا أَسْأَلُ عَنْهُ أَحَدًا غَیْرَکَ . قَالَ: " قُلْ: آمَنْتُ بِاللهِ، ثُمَّ اسْتَقِمْ ".

 

لغات حدیث :

 

قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللهِ : گفتم ای رسول الله . گفتم ای فرستاده الله .

قُلْ لِی فِی الْإِسْلَامِ قَوْلًا : به من دراسلام سخنی بگو. به من یک دستور اسلامی بده .

لَا أَسْأَلُ عَنْهُ أَحَدًا غَیْرَکَ : ازآن ازکسی غیر از تو نپرسم . در باره آن غیر از تو از کس دیگری سوال نکنم .

قُلْ: آمَنْتُ بِاللهِ : بگو به الله ایمان آوردم .

ثُمَّ اسْتَقِمْ : سپس برآن استقامت کن . سپس برآن پایداربمان .

 

ترجمه حدیث :

 

ابوعمر و یا ابوعمره سفیان بن عبدالله رضی الله عنه فرمودند : (من به رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) گفتم : ای رسول الله به من در باره (مسائل و امور داخلی ) اسلام سخنی بگوتا اینکه نیازی پیدا نکنم تا درآن باره از کس دیگری علاوه از شما (و بعد از شما) چیزی بپرسم ؟ (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: بگو به الله ایمان آوردم و سپس (براین گفته ات) پایدار بمان .

 

مسائل حدیث :

 

از این حدیث مسائل و احکام زیر برگرفته واستنباط می شود :

۱ - ایمان به الله متعال اصلی ترین مسائل اعتقادی و ایمانی است.

۲ - استقامت و پایداری برمسائل دینی و ایمانی ضروری است .

۳ - بدون استقامت و پایداری برمسائل دینی و ایمانی فرد به انحراف کشیده می شود .

۴ - ایمان به الله متعال و استقامت و پایدرای دوچیزی اند که باعث کامیابی فرد می شوند .

۵- با زبان اعتراف به الله متعال نمودن ازضروریات ایمان است .

۶ - ایمان به الله متعال و استقامت برآن دارای پاداشهای بس بزرگی است که درقرآن مجید از آن این گونه یاد شده است :

إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ (سوره فصلت آیه : ۳۰)

یعنی : همانا کسانی که گفتند : پروردگار ما الله است و (براین) استقامت و پایداری نمودند، فرشتگان (به هنگام) برآنان فرود می آیند (و به آنان می گویند) : (مرگ وآخرت) نترسید و (و نسبت به اهل و اموال باقی مانده خود هم) غمگین نباشید ، وبه شما بشارت باد بهشتی که (قبلا در دنیا ) وعده داده می شدید.

 

تفاوت های الفاظ روایت :

 

۱ - در این روایت اربعین آمده « قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللهِ، قُلْ لِی فِی الْإِسْلَامِ قَوْلًا لَا أَسْأَلُ عَنْهُ أَحَدًا غَیْرَکَ » ولی در روایت شماره (38) صحیح مسلم این گونه آمده است « قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللهِ، قُلْ لِی فِی الْإِسْلَامِ قَوْلًا لَا أَسْأَلُ عَنْهُ أَحَدًا بَعْدَکَ .... » .

2 - در روایت (2410) سنن ترمذی و روایت (3972) سنن ابن ماجه و برخ دیگر کتب حدیثی این حدیث این گونه آمده است «قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ حَدِّثْنِی بِأَمْرٍ أَعْتَصِمُ بِهِ ......».

3 - درروایت (19431) مسند احمد بن حنبل این حدیث این گونه آمده است « قلت: یا رسول الله، مرنی فی الإسلام بأمر لا أسأل عنه أحدا بعدک......».

4 - در روایت (2752) سنن دارمی این حدیث این گونه آمده است «قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ أَخْبِرْنِی بِعَمَلٍ فِی الْإِسْلَامِ لَا أَسْأَلُ عَنْهُ أَحَدًا......».

5 - در روایت (4576) شعب الایمان بیهقی این حدیث این گونه آمده است «قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللهِ حَدِّثْنِی بِحَدِیثٍ اعْتَصمُ بِهِ..... ».

۶ - در این روایت اربعین آمده است« قُلْ: آمَنْتُ بِاللهِ، فَاسْتَقِمْ» ولی در روایت (2410) سنن ترمذی و برخ دیگر کتب حدیثی این گونه آمده است«قُلْ رَبِّیَ اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقِمْ» و در روایت شماره (942) صحیح ابن حبان و برخ دیگر کتب حدیثی این گونه آمده است«قُلْ: آمَنْتُ بِاللَّهِ، ثُمَّ اسْتَقِمْ» و در روایت (2752) سنن دارمی این گونه آمده است«اتَّقِ اللَّهَ، ثُمَّ اسْتَقِمْ» و در روایت (4574) شعب الایمان بیهقی این گونه آمده است « قُلِ: اللهُ رَبِّی، ثُمَّ اسْتَقِمْ ».

۷ -  در روایت (2410) سنن ترمذی سوال و جواب دیگری اضافه تر آمده که در این روایت اربعین نیامده است و آن سوال و جواب از این قرار است : « ....قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَخْوَفُ مَا تَخَافُ عَلَیَّ، فَأَخَذَ بِلِسَانِ نَفْسِهِ، ثُمَّ قَالَ: «هَذَا» و در روایت (3972) سنن ابن ماجه این مطلب این گونه آمده است « قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَکْثَرُ مَا تَخَافُ عَلَیَّ؟ فَأَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، بِلِسَانِ نَفْسِهِ، ثُمَّ قَالَ: «هَذَا».

یعنی : گفتم : ای رسول الله از همه (چیزها) چه چیزی بیشتر برمن می ترسی که آن چیزی باعث گنه کاری و بدبختی من گردد؟ رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم زبان خودشان را گرفته و سپس فرمودند : این (زبان از همه خطرناک تراست، و بیشتر از هرچیز باعث بدبختی وگنه کاری افراد می شود).

ناگفته نماند که این سوال و جواب در برخی دیگر از کتب حدیثی نیزبا اندک تغییری در الفاظ روایت شده است .

 

سند حدیث :

 

امام نووی رحمه الله در کتاب اربعین این حدیث را به صحیح مسلم نسبت داده اند که سند این حدیث در صحیح مسلم ازقرار ذیل می باشد :

حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرِ بْنُ أَبِی شَیْبَةَ، وَأَبُو کُرَیْبٍ قَالَا: حَدَّثَنَا ابْنُ نُمَیْرٍ، ح وحَدَّثَنَا قُتَیْبَةُ بْنُ سَعِیدٍ، وَإِسْحَاقُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، جَمِیعًا عَنْ جَرِیرٍ، ح وحَدَّثَنَا أَبُو کُرَیْبٍ، حَدَّثَنَا أَبُو أُسَامَةَ، کُلُّهُمْ عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ سُفْیَانَ بْنِ عَبْدِ اللهِ الثَّقَفِیِّ، قَالَ...........

 

منابع حدیث :

 

این روایت اربعین در کتب معتدد حدیثی آمده است که بنده در ذیل به مهم ترین آنها اشاره خواهم نمود :

۱ - صحیح مسلم حدیث شماره (38).

۲ - سنن ترمذی حدیث شماره (2410) .

۳ - سنن ابن ماجه حدیث شماره (3972) .

۴ - مسند احمد بن حنبل حدیث شماره (15416) وو...

۵ - صحیح ابن حبان حدیث شماره (942) وو..

علاوه از کتب مذکور این حدیث در برخی دیگر از کتب حدیثی روایت شده است .

 


تفسیرآسان آیه (185) سوره بقره

ترجمه آیه (۱۸۵) سوره بقره

 

شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنْ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمْ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَنْ کَانَ مَرِیضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمْ الْیُسْرَ وَلا یُرِیدُ بِکُمْ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (185)

 

ترجمه : ماه رمضان همان«ماهی» است که درآن قرآن نازل گشته است «قرآن در حقیقت کتابی است» که هدایت است برای مردم و دلایل واضحی از هدایت و جداکننده حق از باطل است، لذا هرکس از شما «مسلمانان» این ماه «رمضان» را دریافت پس باید که آن را روزه بگیرد، و هرکس «از شما» بیمار بود و یا اینکه در سفری بود «و نتواست روزه بگیرد» پس «باید که بعد از خوب شدن از بیماری و یا بازگشت از سفر» به همان تعداد از روزهای دیگر «سال» را روزه بگیرد، الله برایتان آسانی می خواهد و برایتان سختی نمی خواهد «و بهمین خاطر برای مسافر و بیماراجازه خوردن روزه در رمضان و بعدا قضائی آوردن آن را داده است» و تا اینکه شما تعداد روزهای رمضان را تکمیل کنید و تا اینکه الله را بزرگ بدانید برآنچه شما را هدایت نموده و تا اینکه شما با این طریق شکر الله را بجا آورید .

 

تفسیرآسان آیه (185) سوره بقره

 

(شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ) آری از این آیه قرآن مشخص می گردد که قرآن مجید در ماه مبارک رمضان نازل گشته است و از آیه « إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» سوره قدر مشخص می گردد که قرآن در شب قدر نازل گشته است آری قرآن مجید شب قدر که یکی از شب های طاق دهه اخیر رمضان می باشد، نازل گشته است .

آری برای بهترواضح شدن جریان نزول قرآن به ادامه بحث توجه نمایید : آنچه در اینجا باید گفته شود این است که قرآن مجید دو نوع نزول دارد :

1 - نزول تمام قرآن از لوح محفوظ و آمدن در بیت العزه آسمان اول ، این نزول در شب قدر ماه مبارک رمضان بوده است  و این آیه سوره بقره و سوره قدر بیانگر همین نوع نزول اند ، در این باره به روایت صحیحی که در کتاب فضائل القرآن ابن ضریس و برخ دیگر کتب حدیثی آمده توجه نمایید : عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ: " فِی قَوْلِهِ: {إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ} [القدر: 1] قَالَ: " أُنْزِلَ الْقُرْآنُ جُمْلَةً فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ إِلَى سَمَاءِ الدُّنْیَا، وَکَانَ بِمَوْقِعِ النُّجُومِ، وَکَانَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ یُنْزِلُهُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بَعْضَهُ فِی إِثَرِ بَعْضٍ. قَالُوا: {لَوْلَا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً کَذَلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَکَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِیلًا} [الفرقان: 32] "

ترجمه : ابن عباس رضی الله عنه در باره این گفته الله متعال {إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ} فرمودند: تمام قرآن در شب قدر« از لوح محفوظ به بیت العزه» آسمان اول نازل گشته و سپس الله عزوجل تکه تکه « در طول بیست سه سال نبوت» بررسول الله صلی الله علیه و آله وسلم کم کم قسمتی به دنبال قسمت دیگر نازل می نموده است «که کفّار اعتراض نموده و» گفته بودند: {لَوْلَا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً کَذَلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَکَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِیلًا} یعنی : چرا قرآن یکباره بر او نازل نگشته است اینچنین «ما قرآن را کم کم بر تو نازل می کنیم» تا قلبت را با آن پایدار نموده و آن را کم کم و آهسته بر توبخوانیم.

2 - نزول دوم قرآن مجید یعنی همان نازل شدند کم کم قرآن کریم در طول بیست و سه سال نبوت می باشد همانگونه که از روایت بالای ابن عباس رضی الله عنه و سایر روایاتی که در این باره آمده مشخص می گردد ، البته اگر ابتدای این نزول را هم اگر در شب قدر ماه رمضان بدانیم ، همان گونه که برخی از علمای بزرگوار می گویند پس این آیه سوره بقره و همچنین سورقدر بیانگر ابتدای نزول برپیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله وسلم نیز شامل می شوند.

(هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنْ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ) در این قسمت از آیه الله متعال بیان نموده که قرآن هدایتی است برای مردم ودلایل واضحی برای رهنمائی افراد و جداکننده حق از باطل است ، لذا هرکس به دنبال هدایت است و دوست دارد که قوه تشخیص حق از باطل در دست او باشد پس باید که قرآن را خوانده و فهمیده و به دستورات آن عمل کند تا بدین طریق هدایت شده و حق را از باطل جدا نموده و به حق عمل نموده و از باطل دوری کند.

آری هرکس هدایت در غیرقرآن و سنّت صحیح طلب می کند و یا با غیر از قرآن وسنّت صحیح می خواهد حق را از باطل تشخیص دهد قطعا او به بی راهه رفته و عمر خویش را در تحصیل محال صرف می کند .

(فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمْ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ ) این قسمت از آیه بیان می دارد که هر مسلمانی که ماه مبارک رمضان را در یافت «به شرطی که بالغ بوده و هیچ عذرشرعی نداشته باشد» باید که این ماه مبارک را کاملا روزه بگیرد، و روزه گرفتن این ماه بر او فرض است،  ناگفته نماند که بدون عذر روزه نگرفتن این ماه از گناهان کبیره محسوب می شود .

(وَمَنْ کَانَ مَرِیضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ) در این قسمت از آیه آمده که اگر کسی در ماه مبارک رمضان بیمار بود و توان روزه گرفتن را نداشت و بنا بر بیماری رورزه اش را خورد او بعد از خوب شدن از بیماری بعد از ماه مبارک رمضان به همان تعدادی از روزهایی که خورده است باید قضائی بیاورد .

و همچنین اگر فردی در این ماه مبارک در مسافرت بود و بنا بر سفر نتوانست روزه بگیرد ، به هر تعدادی از روزهای رمضان را که مسافر بوده وروزه اش را خورده است به همان تعداد قضائی آوردن روزه براو ضروری و واجب است.

آری از این قسمت ازآیه دو مسأله مهم فهمیده می شود :

1 - بیماری و مسافرت عذر شرعی محسوب شده و فرد بنا بر این دو عذر می تواند در ماه مبارک روزه اش را بخورد .

2 - قضائی روزه بعد از رمضان بر افراد معذوری که بنا بر عذرشرعی در مضان روزه خودشان را خورده اند و توان قضائی آوردن را دارند ؛ واجب و ضروری است .

(یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمْ الْیُسْرَ وَلا یُرِیدُ بِکُمْ الْعُسْرَ) دراین قسمت از آیه، الله متعال هدف از اینکه چرا وجوب روزه را از فرد بیماردر دوران بیماری و ازمسافر در هنگام سفر ساقط نموده را بیان نموده است؟ همانا هدف از آن؛ آسانگیری است ، زیرا الله متعال برای ما در روزه و تمام امور شرعی دیگر خواهان آسانی است و هرگز نمی خواهد که برما سخت گیری کند، زیرا ما انسانها آنقدر ضعیف و ناتوان هستیم که توان هیچ سختگیری از جانب الله متعال را نداریم وبه همین خاطراست که الله متعال همیشه و در تمام احکام شرعی برما آسان گرفته و هرگز سخت گیری ننموده است و هرکجایی که ما بنا بر عذر شرعی توان عمل به حکمی ازاحکام شرعی را نداشته باشیم یا آن حکم را کاملا از ما ساقط نموده و یا اینکه به حد توان ما ؛ در آن تعدیل نموده و آن عمل را برای ما آسان و قابل عمل گردانده است.

(وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ) در این قسمت از آیه ، الله متعال حکمت از وجوب قضائی روزه های خورده شده بنا بر عذر شرعی را بیان نموده است، که افرادی که بنا بر عذر شرعی همانند بیماری و یا مسافرت روزه را خورده اند آنها باید بعد از رمضان زمانی که از بیماری خوب شده و از سفر بازگشتند به همان تعدادی از روزها را قضا بیاورند ، تا تعداد روزهای روزه واجب که همان یک ماه «بیست و نه روز و یا سی روز»باشد، تکمیل شود ، و تا با این طریق بزرگواری الله متعال که ما را هدایت داده بیان گشته و شکر الله متعال به جا آورده شود .

 

تفسیرآسان آیه (184) سوره بقره

ترجمه آیه (184) سوره بقره

 

أَیَّاماً مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعَامُ مِسْکِینٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنتُمْ تَعْلَمُونَ (184)

ترجمه : «روزهای که روزه گرفتن آنها بر شما نوشته و فرض شده است » روزهای شمرده شده است پس هرکس از شما «مسلمانان» بیمار بود و یا اینکه درسفری بود «و نتوانست روزه بگیرد» پس در روزهای دیگری «از سال» را «روزه بگیرد» و برکسانی که توان روزه گرفتن دارند «ولی بازهم بنا برعللی روزه نمی گیرند» ضروری است که در قبال هر روز به یک مسکین خوراکی بعنوان فدیه بدهند و هرکس کار نفلی و خیری «همانند فدیه بیشتر دادن» را انجام دهد این برای خودش خوب است ، و اگرشما« با وجود اینکه روزه برشما اجباری نیست واختیاری است » روزه بگیرید «و فدیه ندهید» برایتان بهتر است اگر شما باشید که «حقیقت و حکمت روزه را» بدانید .

 

تفسیرآسان آیه (184) سوره بقره

 

(أَیَّاماً مَعْدُودَاتٍ) مراد از روزهای شمرده شده و معینی که در این قسمت آیه آمده که باید مسلمانان روزه بگیرند همان بیست و نه روز و یا سی روز ماه مبارک رمضان می باشد همانگونه که در آیه بعدی، این مطلب را الله متعال بیان نموده است .

ناگفته نماند که در این که الله متعال در این آیه بیان نموده که روزهای که مسلمانان باید روزه بگیرند روزهای معین و مشخصی است به نوعی آسان و اندک جلودادن روزه است تا اینکه مسلمانان از اول بدانند که روزهای که باید روزه بگیرند نسبت به روزها تمام سال بسیار اندک و کم می باشند و با این طریق تشویق ترو آماده تر گشته و علاقه بیشتری پیدا خواهند نمود و برای روزه گرفتن تلاش بیشتری می کنند تا اینکه فضیلت روزه گرفتن در این بهار عبادت را از دست ندهند.

(فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ) در این قسمت از آیه الله متعال یک لطف و آسانگیری بر مسلمانان را ذکر نموده و آن اینکه اگر مسلمانی در ماه مبارک رمضان مریض شد و توان روزه گرفتن را نداشت او می تواند در رمضان روزه اش را بخورد و بعدا که از بیماری بهتر شد در سایر روزهای سال به همان تعدادی که روزه خورده، قضای آن روزه ها را بجا آورد، همانگونه که اگر فردی در مسافرتی بوده ونتوانست در ماه مبارک رمضان روزه بگیرد او بعد از این که از سفر بازگشت و به وطن رسید در سایر ایام سال به تعداد همان روزهای که در رمضان بنا بر مسافرت خورده ونتوانسته روزه بگیرد ، روزه بگیرد .

(وَعَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعَامُ مِسْکِینٍ) در قسمت از آیه، الله متعال مطلبی را بیان می کند که منسوخ شده است و آن اینکه در اوائل فرضیت روزه رمضان، با وجودی که افراد توان روزه گرفتن را می داشتند بازهم می توانستند که روزه نگیرند و در قبال هر روز به یک مسکین خوراک بدهند که این حکم منسوخ شده است همان گونه که در آیه بعدی این مطلب آمده است .

 

ناگفته نماند که ابن عباس رضی الله عنه این قسمت از آیه را منسوخ نمی داند و بلکه آن را درباره زن شیرده و حامله و پیر مرد و پیر زنی می داند که با سختی توان روزه گرفتن را دارند ، ایشان می گوید: برای این نوع افراد که خیلی پیر و ضعیف اند و روزه گرفتن برآنها بسیار سخت است آنها می توانند روزه را خورده و به جای هر روز به یک مسکین فدیه و خوراک بدهند .

(فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ) در این قسمت ازآیه ، الله متعال بیان نموده اند که هرکس کار نفلی و خیری «همانند فدیه بیشتر دادن به مسکین ها» را انجام دهد این برای خودش خوب است ، زیرا اجر و ثواب کارها به خود انسان باز می گردد، لذا انسان اگر علاوه از فرض ها به نوافل پرداخته و علاوه از واجبات به نوافل بپردازد برای خود فرد اجرو ثواب بیشتری رسیده و بهتر خواهد بود .

(وَأَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنتُمْ تَعْلَمُونَ) در این قسمت ازآیه، الله متعال بیان نموده است که روزه گرچه بصورت واجب نیست و فدیه دادن به جای روزه گرفتن مجاز است ولی اگر روزه بگیرید برایتان از نظر اجر و ثواب و تزکیه و پرهیزگاری بهتر است ، اگر حکمت ها و علت ها روزه گرفتن را بدنید .

ناگفته نماند همان گونه که قبلا بیان شد؛ جریان اختیاری بودن روزه در ماه مبارک رمضان دراوائل فرضیت روزه بوده وبعدا منسوخ شده و حالا روزه گرفتن برای هر مسلمانی واجب است مگر برکسی که عذرشرعی داشته باشد ، همان گونه که در آیه بعدی خواهد آمد. 

تفسیرآیه (183) سوره بقره

ترجمه أیه (183) سوره بقره

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمْ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (183)

ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید برشما روزه نوشته «و فرض گردانیده» شده است همانگونه که برکسانی که پیش از شما بوده اند «روزه نوشته و فرض» شده بود، « وروزه بدین خاطرفرض گشته است» تا اینکه شما پرهیزگار گردید .


تفسیرآیه (183) سوره بقره


(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا) این ندای زیبای الله مهربان برای اهل ایمان است آری الله مهربان هرگاه که می خواهد حکم خاصی را برای اهل ایمان فرض و تعیین نماید و یا از عمل خاصی ممانعت کند ، با این الفاظ زیبا آنها را صدا می زند و سپس دستور زیبای با حکمتش را برای آنان بیان می دارد ، در اینجا نیز الله متعال اهل ایمان را صدا زده تا فرضیت رکنی از ارکان اسلام که همان روزه باشد را برای آنان اعلان نماید .

(کُتِبَ عَلَیْکُمْ الصِّیَامُ) این قسمت از آیه بیانگر فرضیت روزه بر مسلمانان است ، ولی این روزه را مسلمانان در چه ماهی از سال بگیرند و چند روز روزه بگیرند در این آیه ذکر نشده است ولی در آیه بعدی آمده که روزهای روزه معین و مشخص شده اند و در آیه بعد از آن آمده که ماه مبارک رمضان ماهی است که روزه گرفتن آن بر مسلمانان فرض و نوشته شده است، لذا آنچه بر مسلمانان فرض است روزه گرفتن ماه مبارک رمضان است واما سایر روزه ها که در احادیث صحیح نبوی صلی الله علیه و آله وسلم به گرفتن آنها تشویق و ترغیب شده از قبیل روزه روز عاشورا، روزه روز عرفه ، روزه گرفتن دوشنبه ها و پنج شنبه ها هر هفته و سایر روزه ها همه و همه آنها نفلی و دارای فضایل خاصی اند که در احادیث صحیح برای آنها ذکر شده است ، لذا برای یک مسلمان مناسب این است که علاوه از روزه فرض ، روزه نفلی نیز گرفته و با این طریق به پرهیزگاری خویش افزوده و روزه های فرض خویش را تکمیل نموده و پروردگار خویش را از خود راضی گرداند تا اینکه بتواند فردای قیامت از درب «ریّان» بهشت که مخصوص روزه داران است همانگونه که در حدیث صحیح آمده ، وارد بهشت گردد.

(کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ) در این قسمت از آیه این مطلب بیان شده که روزه از خصوصیات امت اسلامی نیست بلکه در امت های پیشین نیز روزه بوده است و آنان نیز روزه می گرفتند.

آری در این قسمت از آیه یک نوع دلداری و یک نوع تشویق به روزه گرفتن وجود دارد ، دلداری بدین خاطراست که مسلمانان احساس نکنند که سختی روزه گرفتن مخصوص امت ما است و امتهای پیشین چنین احکامی نداشتند، و تشویق بدین خاطر است که مسلمانان در امر روزه گرفتن با امتهای پیشین رقابت نموده و در این میدان نیک از آنها عقب نمانند بلکه از آنها سبقت و پیشی بگیرند، تا اینکه در تقوا و پرهیزگاری از آن پیشی بگیرند .

(لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ) در این قسمت از آیه حکمت و علت فرضیت روزه بیان شده است که همان به دست آوردن پرهیزگاری و تقوا باشد ، زیرا فردی که روزه می گیرد و شهوات مشروع را در روزها رها نموده از خورد و نوش درروزها تا به شب دست کشیده و از کارهای خلاف شرع دوری نموده و به عبادت و اطاعت پروردگار مشغول می گردد و شبهای رمضان را با تلاوت قرآن و نماز و سایر عبادتها می گذراند این نوع افراد دلهایشان پاک شده و از پرهیزگاران می گردند، در حقیقت ماه رمضان بهار عبادتهاست که انسان مسلمان در این بهارشارژ شده و یازده ما دیگر از سال را با همین شارژ می گذراند .

آری از آنجایی که در ماه مبارک رمضان دربهای رحمت الهی ودربهای بهشت باز شده و دربهای جهنم بسته می شوند و شیاطین سرکش به زنجیر بسته می شوند ، در این ماه عبادت و اطاعت آسان تر گشته و فرد راحت تر می تواند به تزکیه و پاکی خویش پرداخته و خودش را در گروه پرهیزگاران داخل نموده و از اهل تقوا گردد.

تفسیرآسان آیه (182) سوره بقره

ترجمه آیه (۱۸۲) سوره بقره

 

فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (182)

ترجمه : پس هرکس ترسید که وصیت کننده ای «نسبت به ورثه» در وصیتش انحراف و گناهی را مرتکب شده باشد، وسپس او در میان آنها اصلاح نمود پس براو گناهی نیست ، بی گمان که الله متعال بسیار آمرزنده و بی نهایت مهربان است .


تفسیرآسان آیه (182) سوره بقره


(فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ) دراین قسمت از آیه الله متعال به مسلمانان اجازه داده است که اگر وصیت کننده ای بنا بر هر علتی در وصیت نامه خود دچار انحراف و گناهی شد، آن را اصلاح کنند و این اصلاح در حقیقت گناهی ندارد که هیچ بلکه باعث اجر و ثواب برای اصلاح گر شده و باعث عدل و انصاف در حق وارثین می گردد.

(إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ) آری الله متعال «بی نهایت آمرزنده» است که گناه افرادی را که بخواهد می آمرزد حتی اگر در وصیت نامه های خود دچار انحراف و گناه شده باشند ،همان گونه که الله متعال «بی نهایت مهربان» است که اجازه تغییر وصیت نامه های خلاف شرع را داده تا با این طریق ظلم از افراد دور شده و حق به حق دار برسد، و بار گناه کسانی که در وصیت های خود دچار انحراف و گناه شده اند کم شود .