۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

تفسیرآسان آیات (35) تا (39)سوره بقره

تفسیرآیات (35) تا (39)سوره بقره   

 

 

ترجمه آیات  

وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَکُلا مِنْهَا رَغَداً حَیْثُ شِئْتُمَا 

 وَلا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنْ الظَّالِمِینَ (35) 

وما به آدم گفتیم :تو و همسرت در بهشت زندگی کنید و هر دو از 

 هر کجای آن که می خواهید گوارا بخورید (ولی)هر دو به 

 این درخت نزدیک نشوید (که اگربه این دستور عمل نکردید) 

هر دوازظالمان می گردید. 

فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ 

 لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَکُمْ فِی الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِینٍ (36) 

بعد از این شیطان آن دو را لغزاند و سپس از آنجای که در آن 

 بودند هر دو را بیرون نمود و ما گفتیم همه از آنجا در حالی 

 (بر زمین)فرود آیید که با یکدیگر دشمن هستید و برایتان تا  

مدتی (که زنده باشید)در زمین قرار گاه وسامان بهره گیری است. 

 فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ (37) 

سپس آدم از پروردگارش سخنانی را آموخت (و با خواندن آنها  

توبه نمود)(والله)توبه اش را پذیرفت زیرا تنها او بسیار توبه پذیر  

و بی نهایت مهربان است. 

 

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلا 

 خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ (38) 

ما گفتیم همه از آنجا (بر زمین)فرود آیید وسپس هرگاه از جانب 

 من برایتان هدایتی می آید پس هر کس از هدایت من پیروی نمود 

 بر آن افراد نه ترسی است (از اینکه گرفتار عذاب الهی گردند) 

و نه هم آنها ناراحت می گردند. 

وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ 

(39) 

ولی کسانی که کفر نموده و آیات ما را دروغ پنداشتند اینها یاران 

 آتش (جهنم)اند و فقط اینها از جاودانان در آن هستند.  

 

 

تفسیر آسان آیات بالا  

 

 

بعد از اینکه الله متعال آدم علیه السلام را آفرید و از او همسرش 

 را به وجود آورد به هر دو دستورداد تا در بهشت سکونت گزینند 

 وآن دو را از خوردن درخت خاصی ممانعت نمود که بعدا شیطان 

 فریبشان داد و از آن خوردن و این باعث شد تا الله متعال آنها را  

از بهشت بیرون نموده و به زمین بفرستد؛ این جریان را الله 

 متعال  در آیات فوق چنین بیان نموده است: 

1-(وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ)الله متعال در اصل آدم 

 علیه السلام را برای زمین آفریده بود همانگونه که قبل از خلقت 

 آدم علیه السلام به فرشتگان گفت که من در زمین جانشینی 

 را قرار دهنده ام ولی الله متعال برای آزمایش اولیه و  

معرفی دشمن واقعی انسانها به آدم علیه السلام به وی دستور داد  

تا با همسرش حواء مدتی را در بهشت سکونت گزینند.

این بهشت همان بهشتی است که در قیامت تمام مؤمنان وارد آن خواهند شد و این بهشت همین حالا موجودودربالای آسمان هفتم نزد سدرة المنتهی است.

2-(وَکُلا مِنْهَا رَغَداً حَیْثُ شِئْتُمَا)بعد از این که الله مهربان به آدم وحواء علیهما السلام دستور سکونت در بهشت را صادر نمود به آن دو گفت:شما هر کجای این بهشت و ازهرنعمتی که می خواهید گوارا بخورید و استفاده کنید. 

3-(وَلا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنْ الظَّالِمِینَ)این قسمت از آیه 

 بیانگر جریان آزمایشی است که الله مهربان برای اولین بار آدم  

و حواء علیهما السلام را با آن آزموده است ناگفته نماند که الله 

 متعال تؤام با آزمایش نتیجه آن را نیز بیان نموده که اگر در 

 این امتحان ناکام گردند و از دستور سرپیچی نموده از آن  

درخت ممنوعه بخورند از ظالمان خواهند گشت. 

در اینجا شاید کسی بپرسد که این چه درختی بوده است که الله 

 مهربان به آدم وحواء علهما السلام دستور داده که به آن نزدیک  

نشوند واز آن نخورند؟ در جواب باید گفت: در هیچ آیه ای از  

قرآن و همچنین در هیچ حدیث صحیحی نام آن درخت ذکر نشده 

 است لذا ما هم نباید در تعیین نام آن کوشش نماییم زیرا این  

یک نوع تکلف است و تعیین نام آن درخت برای ما هیچ فایده ای 

 ندارد وهمانگونه که ندانستن نام آن به ما هیچ ضرری نمی رساند 

 و اگر در بیان آن نفع و در ندانستن آن ضرری بودی؛ قطعا الله 

 و رسولش ما را از نام آن درخت آگاه می نمودند.  

 

4-(فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا)این جاست که دشمنی شیطان با انسان 

 واضح می گرددو شیطان با نیرنگ آدم و حواء را فریب  

داده باعث می شود تا از دستور الله عزوجل بنا بر فراموشی 

 و فریب خوردن از شیطان سرپیچی نمایند و اینجاست که 

 آدم وحواء علیهما السلام دشمن واقعیشان را می شناسند. 

5-(فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ)آری همیشه پیروی از شیطان باعث 

 بدبختی واز دست دادن نعمت های الهی می گردد؛همانگونه 

 که پیروی از اوباعث شد تا آدم و حواء علیهما السلام از 

بهشت بیرون رانده شوند. 

6-(وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ)همیشه نافرمانی از دستورات 

 الله متعال باعث می گردد تا در میان جامعه عداوت و 

 دشمنی گسترش یابد بهمین خاطر الله متعال خطاب به آدم 

 وحواء علهما السلام و شیطان لعین گفت فرود آیید در حالیکه 

 باید یکدیگر دشمن خواهید بود.  

7-(وَلَکُمْ فِی الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِینٍ)آری انسان موجودی 

 نیست که جاوید بماند، و این دنیا مکان دائمی وی نخواهد بود 

 بلکه او آمده تا مدتی در دنیای فانی امتحان داده و سپس راهی  

دیار جاوید و سرای ابدی گردد. 

آنچه از این قسمت آیه معلوم می گردد دو چیز است: 

أ)-دنیا قرارگاه وآرامگاه انسان است پس ای انسان این دنیا را 

 برایت محل ناامن و بی آرامش نگردان که خودت ضرر 

می کنی وبس. 

ب)-در این دنیا تا مدتی برایت ای انسان سامانی خواهد بود لذا 

بفکر این نباش که بیشتر از آن برای خودت توشه راه بر داری . 

8- (فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ) بهترین فرد کسی است که بعد  

از لغزش و گناهش توبه نموده وبه درگاه الهی باز گردد آدم علیه 

 السلام بنا فطرت و سرشت پاک خویش بعد از اینکه از شیطان 

 فریب خورد فورا متوجه شده و به الله متعال متوسل شده و برای 

توبه سخنانی را از الله متعال آموخت تا با خواندن آنها ازالله متعال  

 آمرزش بطلبد. 

9-(فَتَابَ عَلَیْهِ)ازآنجای که الله مهربان بسیارتوبه پذیر و بی نهایت 

 مهربان است و درهای رحمت او همیشه وبر روی همگان  

باز است ، توبه آدم را پذیرفته وازخطایش در گذشت. 

10-(إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ)بسیارتوبه پذیری و بی نهایت مهربانی 

 دو صفت از صفات زیبای الله متعال اند، انسان هرگاه از  

این دوصفت الله متعال با خبر می شود هر چند هم که گنه کار و  

 خطا کار باشد باز هم از رحمت الله مهربان ناامید نمی شود و 

 با خودش می گوید:هر چند گناهانم بزرگ باشد اگر توبه  

کنم رحمت الهی از آن هم بزرگتراست الله عزوجل مرا خواهد 

 بخشید وازگناهم صرف نظر خواهد نمود، اینجاست که  

یأس وناامیدی از انسان رخت سفر بر بسته و جایش به امیدواری 

 می دهد. 

11-(قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ

 آنچه که واضح است این است که هدایت هدیه الهی است وفقط 

 اوست که هر کسی را بخواهد هدایت می دهد و هر کسی 

 را بخواهد گمراه می کند و این امور به دست هیچ بشری نیست .

آری پیروی از فرامین و دستورات الله متعال عین هدایت است و سرپیچی از آنها عین ضلالت و گمراهی است.

مراد از هدایت درآین آیه آمدن کتاب های و صحیفه های آسمانی 

 وپیامبران الهی است .  

12-(فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ)معنای این تکه از آیه این 

 است که پیروان انبیاء و کتابهای آسمانی که در اصل بر   

هدایت اند؛ نه از آنچه در قیامت برایشان اتفاق خواهد افتاد  

ترسی دارند و نه هم درباره آنچه از امور دنیوی از دست  

داده اند ناراحت اند. 

13-(وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ)کفر و  

دروغ پنداشتن آیات الهی از بزگترین گناهان کبیره است که اگر 

 فردی بدون توبه از این گناهان بمیرد حتما به جهنم خواهد رفت  

و درآتش جهنم بطور دائمی خواهد سوخت . 

14-(هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ)این جمله بیانگر این است که دوزخ فنا و نابود نخواهد شد و همیشه خواهد ماند و کفار که ساکنان اصلی و واقعی جهنم اند نیز بطور همیشه ای و دائمی در جهنم خواهند سوخت .

سجده فرشتگان برای آدم سجده عبادت نبوده

تفسیر آیات (34) سوره بقره 

 

ترجمه آیه 

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنْ الْکَافِرِینَ (34)

و آنگاه که ما به فرشتگان گفتیم:برای آدم سجده نمایید بعد (از این 

 گفته ما)همه بجز شیطان سجده نمودند او تنها سرباززد وخواهان 

 کبر شد واو(درتقدیر)ازکافران بود. 

 

تفسیرآسان آیه فوق 

 

 

الله متعال در این آیه احسان بس بزرگی که بر آدم علیه السلام و 

 سایر انسانها گذاشته است را بیان نموده و آن این که الله متعال  

به فرشتگان دستور داده تا آدم که پدر تمام انسانهای دنیا است را 

 سجده کنند وبه وی احترام بگذارند و این شاید بدین خاطر بوده 

 که فرشتگان در وهله اول تعجب نموده بودند که چرا الله  

متعال موجودی را می آفریند که در زمین فساد خواهد نمود و 

 خونها خواهد ریخت ؟!گرچه بعد از عرضه شدن بیان نام های 

 اشیاء بر فرشتگان و نا توان ماندن آنها در جواب و سپس  

جواب دادن آدم علیه السلام؛ این مسأله را خوب متوجه شدند ولی 

 بازهم الله متعال بنا بر حکمتهای نهفته خویش خواست تا  

احترام وارزش انسانها را برای فرشتگان بیان نماید به آنها دستور 

 داد تا به اولین انسان یعنی آدم علیه السلام که پدر تمام  

انسانهاست احترام گذاشته و برای وی سجده احترام بجا آورند؛  

تا با این طریق علاوه از بالا بردن احترام واهمیت آدم علیه السلام 

 برای فرشتگان ؛خبث و پلیدی شیطان لعین نیزآشکارگردد. 

حالا به بیانات الله متعال در این آیه توجه فرمایید:  

1- (وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ) این سجده فرشتگان برای 

 آدم علیه السلام؛ سجده عبادت و پرستش نبوده است زیرا عبادت 

 غیر الله شرک است و الله متعال تمام انسانها و جن ها را برای 

 عبادت خویش آفریده است، بلکه این سجده؛سجده احترام و  

سلام بوده است که در بعضی از ادیان مجاز بوده ولی در دین 

 اسلام این سجده نیز همانند سجده عبادت برای غیر الله  

متعال ممنوع  و حرام قرار داده شده است  

.

2-(فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِیسَ)این جاست که پلیدی شیطان نمایان گشته  

و خوبی فرشتگان آشکارا می گردد زیرا فرشتگان از دستور الله 

 متعال بدون پرسیدن حکمت و علت و بدون تصور نمودن اینکه 

 آدم علیه السلام از چه آفریده شده و آنها از چه آفریده شده اند  

همه سر به سجده برده و دستور پرودگارشان را بدون چون و  

چرا اجرا نمودند ولی این شیطان بود که بنا پلیدی درون و ناپاکی 

 خویش از اجرای فرمان الهی سرپیچی نموده و باعث هلاکت 

 و بدبختی خویش گردید. 

3-(أَبَى وَاسْتَکْبَرَ)در قسمت از آیه علت عدم سجده بردن شیطان 

 بیان شده است که همان سر باز زدن و تکبر و غرور باشد؛ 

 ازآنجای که شیطان خلقت خویش را از آتش و خلقت آدم را  

از خاک و گل می دانست و گمان می کرد که آتش از خاک بهتر 

 است در نتیجه او از آدم علیه السلام بهتر است و هر گز  

نباید بهتری برای بدتری سجده ببرد؛ بنا بر این از سجده بردن 

 و احترام گذاشتن به آدم علیه السلام سر باز زد؛ ولی این  

نادان نمی دانست که این جا مسأله بهتر و بدتر بودن مطرح نیست 

، اینجا مسأله اجراء و عدم اجراء دستور الله متعال مطرح است،  

که فرد با اجراء دستور الهی کامیاب و با عدم اجراء آن بدبخت  

و هلاک می گردد. 

آری شیطان با این قیاس نادرست و فهم غلط خویش را از درگاه 

 رحمت الهی محروم ساخته و خود را از از رانده شدگان  

در گاه الهی قرار داد. 

4-(وَکَانَ مِنْ الْکَافِرِینَ)از آنجای که الله دانا از خبث و پلیدی  

درون شیطان با خبر بوده واین را خوب می دانست که او تا آخر 

 بر عبادت الله متعال نخواهد ماند و روزی به سوی کفر و شرک 

بر خواهد گشت لذا در باره او گفته است:که اواز کافران بوده 

 است . 

تفسیرآسان آیات (30) تا (33) سوره بقره

تفسیرآیات (30) تا (33) سوره بقره 

 

 

ترجمه آیات 

وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لا تَعْلَمُونَ (30)

وآن گاه که پرودگارت به فرشتگان گفت:من (افرادی که)جانشین 

 (یکدیگرخواهند گشت)در زمین گردانده ام آنها گفتند: آیا در 

 آن کسی را می گردانی که در آن فساد می کند و خونها می ریزد  

و در حالی که ما باستایش توپاکیت را بیان نموده و بزرگواری تو 

 را بیان می کنم، (الله در جواب) گفت: همانا من داناترم نسبت  

به آنچه که شما نمی دانید.  

وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَؤُلاء إِنْ کُنتُمْ صَادِقِینَ (31)

و(الله) به آدم نامهای تمام (اشیاء) را آموخت سپس آنها را 

 بر فرشتگان عرضه نمود وبعد از آن (خطاب به فرشتگان) 

 گفت:مرا از نامهای این اشیاء خبر دار کنید اگر از راستگویان 

 بودید. 

 قَالُوا سُبْحَانَکَ لا عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ (32)

(فرشتگان)گفتند:تو منزه و پاکی ؛ما بجز آنچه که تو به آموخته ای  

دیگر علمی نداریم و قطعا تنها تو بسیار دانا وبی نهایت با حکمتی. 

قَالَ یَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ (33)

(الله خطاب به آدم)گفت:ای آدم این (فرشتگان) را از نامهای این 

 اشیاء خبردار کن وچون آدم آنها را خبردار نمود (الله خطاب 

 به فرشتگان)گفت:آیامن برایتان نگفته بودم که همانا من نسبت  

به مخفی های آسمانها وزمین (از همه) آگاه ترم و (حتی از شما 

)نسبت به آنچه ظاهر می کنید و آنچه را که بودید می پوشاندید  

آگاه ترم . 

 

تفسیرآسان آیات بالا 

 

 

الله عزوجل در آیات فوق امور زیری را بیان نموده است: 

1- (وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً) در اینجا 

 که الله متعال به فرشتگان گفته من می خواهم در زمین انسان های 

 را بیافرینم که جانشین یکدیگر قرار گیرند این مشوره نبوده است، 

 زیرا الله متعال نیاز به مشوره با کسی ندارد بلکه الله متعال 

 خواسته فرشتگان را از مخلوق جدیدی با خبر کند که در آینده باید 

 با اودر تماس بوده و امور او را کنترل وضبط کنند ودستورات 

 الهی را نسبت به او اجرا کنند،لذا یک اطلاع رسانی برای 

 فرشتگان بوده نه مشوره در امر خلقت انسان. 

نکته دیگری که ضروری است در این جا بیان شود این است که 

مراد از (خلیفه و جانشین)این نیست که انسان (خلیفه و جانشین)  

الله متعال است زیرا جانشین کسی نیاز دارد که یا غائب باشد و 

 یا به تنهائی نتواند کارهای خودش را انجام دهد و الله  

مهربان همیشه حاضراست و هر گز نیاز به کمک وجانشین 

 ندارند،لذا معنای (خلیفه و جانشینی) در این آیه این است که   

انسانها جانشین یکدیگر بر این کره خاکی اند گروهی می میرند و 

می روند و گروه دیگری جانشین آنها شده و به دنیا آمده و تا مدتی  

بر این  کره خاکی زندگی کنند و این روش ادامه دارد تا اینکه  

این دنیا به پایان رسیده و قیامت بر پا شود. 

لذا کسانی که می گویند:انسان (خلیفه الله) بر زمین است در اشتباه 

 اند آن کس که نیاز به (خلیفه و جانشین)دارد ما مخلوق محتاج  

و نیازمندیم؛ نه الله غنی وبی نیاز. 

2- (قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ) آری این  

که فرشتگان گفتند :چرا موجودی که مفسد و خون ریز است در 

 زمین قرار می دهی؟!این گفته فرشتگان در حقیقت اعتراض به 

 الله متعال نبود بلکه در تعجب بودند و می خواستند حکمت  

از خلقت چنین موجودی را بدانند لذا گفتند: آیا در زمین قرار  

می دهی کسی را که در زمین فساد می کند و در آن خونها  

می ریزد. 

ولی سوال اینجاست که فرشتگان از کجا فهمیدند که انسان یک 

 موجودی است که در زمین فساد نموده و خونها می ریزد؟ 

 آری فرشتگان غیب نمی دانند واین جریان را الله متعال به آنها  

قبلا خبر داده بود که من انسانی رابا این مشخصات و خصوصیات 

 می خواهم در زمین بیافرینم وهمین که الله متعال آنها را خبردار 

 کرده بود خواستند که حکمت آن را بفهمند لذا این حرف را زدند. 

3-(وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ)این قسمت از آیه بیانگرطبیعت 

و سرشت فرشتگان است که آنها همیشه به ستایش ، تعریف ،  

تمجید و بیان نمودن پاکی الله متعال مشغول اند. 

نکته دیگر اینکه این سخن فرشتگان نوعی ازخود تعریف نمودن 

 نیست بلکه بیان واقعیت است وتؤام با آن دراین جمله این مطلب 

 نیز نهفته است که فرشتگان از کارهای خلاف و گناه خوششان 

 نمی آید و آنچه مورد علاقه و پسند آنها است عبادت و پرستش 

 نمودن الله یکتا و لاشریک است . 

4-(قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لا تَعْلَمُونَ)این تکه از آیه می گوید: علت تعجب 

 فرشتگان از خلقت انسانی که فساد کننده و خونریز است عدم 

 آگاهی کافی در باره این موجود بوده است و این که الله  

دانا وباحکمت با این وجود این انسان را می آفریند آگاهی کامل 

 نسبت به این موجود دارد، لذا الله دانا خطاب به فرشتگان  

می گوید: همانا من داناترم نسبت به آنچه شما نمی دانید. 

5-(وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاءَ کُلَّهَا)آری آدم چیزی نمی دانست و علمی نداشت و این الله دانا بود که آدم را علم آموخت و او را از چیزهای آگاه نمود که حتی فرشتگان الهی نیزبی خبر بودند تا با این طریق حکمت از خلقت انسان برای فرشتگان نیز واضح گردد.

6-(ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَؤُلاء إِنْ کُنتُمْ صَادِقِینَ)بعد از این که آدم؛ اولین انسان نام های تمام اشیاء رایادگرفت الله متعال آن اشیاء را بر فرشتگان عرضه نمود تا نام های آنها را بگویند تا با این طریق برای فرشتگان واضح گردد آنطور که آنها نسبت به انسان فکر می کردند هم نبوده بلکه این انسان گرچه دست به فساد تباهی خواهد زد ولی خوبیها و خصوصیاتی دارد که حتی فرشتگان عبادتگذار الله متعال هم ندارند.

7-(قَالُوا سُبْحَانَکَ لا عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ)آری وقتی که مسأله به این جا می رسد وفرشتگان حکمت ازخلقت انسان را متوجه شدند؛ اعتراف به قصور علمی خویش نموده می گویند: بار الهی تو منزه و پاکی و ما بجز آنچه تو به ما آموخته ای چیز دیگر نمی دانیم قطعا فقط تو بسیار دانا و بی نهایت با حکمتی .

8-(قَالَ یَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ)آدمی که چیزی نمی دانسته حالا عالم شده و باید در حضور فرشتگان ابراز علم کند تا دیدگاه اولیه فرشتگان نسبت به این موجود و مخلوق جدید عوض شود.

9-(فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ) اینجاست که حکمت از خلقت آدم بر فرشتگان واضح می گردد و اینجاست که الله دانا به فرشتگان تذکر می دهد که شما خیلی از چیزها را نمی دانید لذا نباید در باره چیزی که نمی دانید اظهار نظر کنید حتی شما نسبت به وجود خودتان خیلی چیزها را نمی دانید و این من الله هستم که مخفی های آسمانها و زمین را دانسته و آنچه که شما آشکار نموده و یا حتی مخفی می دارید را نیز کاملا می دانم.

10-ازگفتگوی بالا چند چیز مهم دیگر نیز فهمیده می شود که ما  

به ترتیب زیر بیان خواهیم نمود: 

أ) الله متعال سخن می گوید و سخن گفتن یکی از صفات الله متعال 

 است که هیچ شبهاتی با سخن گفتن مخلوق ندارد و ما مسلمانان 

 تمام اسماء وصفاتی که در قرآن و احادیث صحیح رسول الله  

صلی الله علیه و آله وسلم آمده  قبول داشته و به همه آنها بدون  

هیچ تأویل ،تشبیه ،ردّ ویا بیان کیفیتی همه را قبول داریم . 

ب) فرشتگان نیز سخن می گویند و گفتگو می کنند. 

ج)در این دنیا بعضی از فرشتگان و برخی از انبیاء مستقیما  

باالله متعال سخن گفته اند ولی در قیامت تمام انسانهای مؤمن با  

الله مهربان در بهشت ملاقات نموده و سخن خواهند گفت. 

د)فرشتگان غیب نمی دانند و تمام علمی که دارند الله متعال به  

آنها آموخته داست همانگونه که علمی که انسان دارد نیز الله  

متعال به او آموخته است.

مراحلی که هر انسان باید بگذراند از دیدگاه قرآن

            تفسیرآیه (28) و (29) سوره بقره  

 

 

ترجمه آیات 

کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْیَاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (28)

چگونه شما به الله کفر می ورزید؟!و در حالی که مرده بودید الله 

 شما را زنده نمود و سپس شما را می میراند و بعد از آن دوباره 

 شما را زنده می کند و سپس به سوی او بازگردانده می شوید. 

 

هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (29)

الله ذاتی است که برای نفعتان تمام آنچه درزمین است را آفریده  

 سپس به سوی آسمانها قصد نموده و آنها را آراسته وبرابر  

هفت آسمان ساخته است و فقط اوبه هر چیزبسیار آگاه و داناست.  

 

 

                   تفسیر آسان دو آیه فوق  

 

در دو آیه فوق الله مهربان به چند مرحله از مراحلی که هر انسانی 

 طی می کند اشاره نموده واز انسانهای کافرپرسیده وقتی که تمام  

این مراحل را زیر نظر و تحت کنترل و خلقت ما طی نموده  

می گذرانیدپس چگونه ما را قبول ندارید؟!و به ما کفر می ورزید؟ 

!علاوه براین ما برای شما نعمت های زیادی را در زمین و آسمان 

 آفریده ایم.

به فرمایشات الله عزوجل در این باره توجه فرمایید:

1-(کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ) واقعا جای تعجب است که یک انسان به الله مهربان کفر ورزد و در حالی که الله او را آفریده و تمام نعمات را در اختیار او گذاشته است، این یک ناشکری و نمک نشناسی است که از سوی هر انسان کافر صورت می گیرد.

2-(وَکُنتُمْ أَمْوَاتاً)این مرحله ای است که هنوز انسان زنده نشده وبه دنیا نیامده است،الله متعال با قدرت و توان خویش او را که مرده و نیست بوده بوجود آورده و در جهان هستی نهاده است .

3-(فَأَحْیَاکُمْ)این مرحله ای است که انسان زنده شده وتا مدتی برای آزمایش وارد این دیارفانی و جهان گذرا می شود.

4-(ثُمَّ یُمِیتُکُمْ)بافرا رسیدن این مرحله زندگی دنیا به پایان رسیده وزندگی برزخ شروع خواهد شد و انسان بنا بر اعمالی که در مرحله قبلی انجام داده پاداش و یا سزا خواهد دید تا این که مرحله بعدی شروع شود ودرهمین این مرحله است که در آن این گفته رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نمودار خواهد شد آنجای که می فرمایند:قبرباغی از باغهای بهشت و یاگودالی از گودالها جهنم است.

5-(ثُمَّ یُحْیِیکُمْ)این مرحله؛ مرحله زندگی دوم و جاوید است و مرحله ای است که بسیاری از مخفیها آشکار خواهد شد و همه خواهند دانست که در دنیا چه باید می کردند و چه نباید می کردند و کی خوب است و کی بد و انجام هر یک چه خواهد شد.

6-(ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ)این هشداری است به انسانهای که به زعم و گمان خویش می خواهند از الله متعال فرار کنند؛ الله مهربان به آنها می گوید:هر کجا که بروید بازهم به سوی ما باز گردانده خواهید شد آن وقت است که باید پاسخ گوی کردار ، رفتار و گفتار خویش بوده و پاداش نیکها وسزای بدیهای خویش را به بینید.

آن وقت است که بسیاری بنا بر انجام کارهای نیک و پیروی از 

 دستورات الله ورسول خوشحال بوده و به بهشت جاوید خواهند 

رفت و بسیاری بنا بر مخالفت های با کتاب الله و سنت های 

 رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شرمنده گشته سرافکنده به   

جهنم خواهند رفت.

7-(هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً) این قسمت از آیه بیانگر صفت خالقیت الله متعال است اوی که همه مخلوقات را آفرید وآنچه در این زمین است را برای فایده ما انسانها آفریده است تا ما از آنها استفاده نموده ودر مقابل از او شکر نماییم و عبادت گذار او باشیم .

8- (ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ) آسمان ها هفت اند و آنی که این آسمانهای هفتگانه را اینگونه آراسته و برابر ساخته است؛ الله متعال می باشد ، و این زمین و آسمان از دلایل وجود ذات یکتا و لاشریک است.

9-(وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ)آری الله متعال دارای نام ها و صفات بهترین است که من جمله آنها صفت علم و دانش است ؛ الله متعال علمش آنقدر زیاداست که نسبت به هر چیزبسیار آگاهی و علم دارد.

بعضی از صفات فاسقان در قرآن

       تفسیرآسان آیه (۲۶) و (۲۷) سوره بقره  

 

 ترجمه آیات 

 

إِنَّ اللَّهَ لا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَیَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ (26)

همانا از اینکه الله به پشه ای ویا بالاتر ازآن مثالی بزند شرم  

نمی کند بعد (از بیان مثال)آنانی که ایمان آورده اند قطعا می دانند 

 که آن حق بوده و از جانب پروردگارشان است و اما کسانی  

که کفر نمودند بعد (از بیان مثال)می گویند :الله از بیان این مثال  

چه خواسته است (در نتیجه الله) بسیاری را با بیان این مثال گمراه 

 می کند و بسیاری را نیز با آن هدایت می دهد وبا این (مثال)  

بجز بیرون روندگان از راه حق کسی دیگری را گمراه نمی کند. 

الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ أُوْلَئِکَ هُمْ الْخَاسِرُونَ(27)

(بیرون روندگان از راه حق)کسانی اند که بعد از عهد بستن با   

الله آن (عهد)را می شکنند و آنچه را که الله دستورداده تا پیوند داده 

 شود را قطع می کنند و در زمین فساد می کنند تنها اینها 

 زیانکاران اند.

                   

 

 

                       تفسیرآسان دو آیه فوق 

  

در دو آیه فوق الله عزوجل امور زیر را بیان نموده است:

1- (إِنَّ اللَّهَ لا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا)  

این قسمت از آیه می گوید:که الله مهربان برای بیان و توضیح حقایق در قرآن مثالهای را بیان می کند و بعضی ازکفار براین باور بودند که باید هر چند فرد بزرگ باشد مثالهای را که بیان می کند بزرگ و مناسب حال خودش باشد و لی این کاملا اشتباه است زیرا مثال برای خود گوینده نیست برای چیزی است که در باره او گفته می شود پس باید مناسب حال چیزی باشد که در باره او مثال بیان می شود یعنی اگر آن شیئ خوب است پس مثال خوبی باید برایش بیان شود و اگر بد است باید مثال بدی برایش زده شود و اگر ضعیف است مناسب حالش و اگر قوی است مناسب حالش مثالی بیان گردد، لذا اگر الله متعال به پشه ای و یا بالاتر از آن مثالی می زند هیچ ایرادی ندارد چون الله متعال مناسب حال جاه و مقام و افراد مثال بیان می کند و این عین حکمت و دانش است واین خودش یکی از بهترین انواع و اقسام سخن گفتن است .پس اعتراض در این باره علامت نادانی و جهالت وبلکه گمراهی و ضلالت است همانگونه که در ادامه آیه صراحتا این جریان بیان شده است.

2- (فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ) از آنجای که اهل 

 ایمان بر این باورند که مثال باید مناسب حال فردی ویا چیزی 

 باشد که برایش زده می شود و مثالهای که الله مهربان در قرآن 

 زده همه و همه مناسب حال آن افراد واشیاء اند و با کمال حکمت 

 و درایت این مثالها بیان شده است لذا به حقانیت آنها ایمان داشته  

و آنها را پذیرفته و از آنها درس می گیرند. 

3- (وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلاً) و اما بعضی 

 ازکفّار از آنجای که این حقیقت را درک نکرده اند که باید مثال 

 مناسب حال فرد و یا چیزی باشد که برای او زده می شود و  

هر چند هم که جایگاه و مقام زننده وبیان کننده آن مثال ؛بزرگتر 

 ازمثال باشد ؛لذا اعتراض نموده و می گویند:مناسب نیست که الله 

 متعال این نوع مثالها کوچک و حقیر را بیان کند غافل از اینکه  

الله عزوجل تمام مثالها را مناسب حال اشیاء و افراد بیان می کند 

 نه مناسب حال جایگاه و مقام الهی خویش؛ لذا کفار بنا  

برعدم درک این مطلب به مثالهای الله متعال اعتراض می نمایند. 

 

4-(یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً)از آنجای که بسیاری در این نمی اندیشند که مثال را چه کسی و برای چه و به چه فرد و یا چیزی زده است؟!اعتراض نموده! و آن را اشتباه دانسته! وگوینده آن مورد حمله قرار می دهند! بدین خاطر است که بسیاری از راه حق بدور رفته  به انحراف کشیده می شوند. 

5-(وَیَهْدِی بِهِ کَثِیراً)واما بسیاری از افراد این حقیقت را خوب  

می دانند که مثال همیشه باید مناسب حال چیزی و یا فردی باشد 

 که برایش این مثال زده می شود؛ حالا اگر آن فرد و یا چیزپست  

و ضعیف باشد مثالی در شأن و خورش زده می شود و اگر آن فرد 

 و یا چیز بزرگ ووالا مقام باشد مثالی در شأن و مقام او زده  

می شود.این جاست که بسیاری از افراد با دقت در مثالها که در 

 حقیقت توضیح مسائل است به راه حق آمده و حقیقت را  

فهمیده هدایت می گردند. 

6-(وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ)آری از آنجای بیرون روندگان از 

 حقیقت دوست ندارند بر حق مانده و با آن باشند لذا به بهانه های 

 دروغین همیشه خود را از حق دور می دارند، اینگونه است  

که بجز فاسقان کسی دیگر با بیان مثالها ی الهی گمراه نمی شوند 

 ولی فاسق کیست؟ و دارای چه صفاتی است؟ الله متعال در  

آیه بعدی بعضی ازاوصاف فاسق را این گونه بیان نموده است. 

7- (الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ) یکی از صفات فاسقین  

و بیرون روندگان از راه حق عهد شکنی است؛ آنها آنقدربه عهد و پیمان بی اهمیت و بی توجه اند که نگاه نمی کنند که این عهد را با چه کسی بسته اند؟ و از شکست آن برآنها چه ضررهای عائد خواهد شد؟و این عهد پیمان چقدر اهمیت دارد؟.

8- (وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ) کار دیگر فاسقان قطع و برید آن چیزهای است که الله مهربان در قرآن و اسلام دستور به پیوند دادن و متصل نمودن آنها داده است .

9- (وَیُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ) صفت زشت دیگر فاسقان فساد و 

تباهی نمودن است وزمین پاک الله مهربان را به فساد می کشانند . 

10-(أُوْلَئِکَ هُمْ الْخَاسِرُونَ)این تکه از آیه حقیقت و انجام کار 

 فاسقین را بیان می کند که همان زیانکاری وتباهی آنان باشد .

اهل باطل عنکبوت اند ؛ تارو باف

 

اهل باطل عنکبوت اند ؛ تارو باف

                             تا نمایند  بر  کلام حق   غلاف

لیک  الله  عزیز  و  مهربان

                        بر کند باطل    و سازد حق    صاف

این همه آشفتگی وز بهر چیست

 

               این همه آشفتگی وز بهر چیست

                        این همه در ماندگی از بهر کیست 

                گر زمن پرسید، ای یاران من

                              گویمت وزترک قرآن ونبی است 

تفسیرآیه (25) سوره بقره

تفسیرآیه (25) سوره بقره   

 

ترجمه آیه  

 

وَبَشِّرْ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهَارُ کُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قَالُوا هَذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهاً وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (25)  

و بشارت ده (ای محّمد صلی الله علیه و آله وسلم ) کسانی را که  

 مسلمان واقعی شده و کارهای نیک انجام داده اند که یقینا برای 

 آنهاباغهای(بهشتی) است که از زیرآنها نهرها روان می گردد  

و هرگاه به آنها نوعی از میوجات به عنوان روزی داده شود 

 گویند:این آن چیزی است که پیش از این به عنوان روزی به 

 ما داده شده است وبه نزد آنان چیزهای شبیه به هم آورده شده 

 و برای آنان همسران پاکیزه است و در حالیکه آنها در  

این (باغهای بهشتی) از جاویدانان اند.  

 

تفسیرآسان آیه بالا  

 

 

الله عزوجل در این آیه به رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم 

 دستور داده تا به مسلمانان نیک کردارخبرهای خوش رسانده 

 و آنها را به نعمت های الهی که در بهشت به آنان داده می شود 

 بشارت دهد، الله مهربان در قیامت و سرای دیگرنعمت های 

 زیادی عنایت خواهد نمود که بعضی از آنها در این آیه ذکر شده 

 است که در ضمن تفسیراین آیه در ذیل نمایان خواهد گشت: 

1- (وَبَشِّرْ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ) ازاین قسمت آیه  

چند چیزنمایان می گردد: 

أ ) ذاتی وجود دارد که خطاب به رسولش این دستور را داده  

است که همان الله متعال باشد.

ب) اولین کسی که باید به مسلمانان نیک کردار بشارت دهد  

محمد صلی الله علیه و آله وسلم بوده زیرا الله متعال او را  

مخاطب قرار داده و این سخن را ارشاد فرموده است. 

ج) بشارت داده شدها همان مسلمانان واقعی نیک کرداراند که  

بنا بر ایمان و انجام کارهای نیک این بشارت نصیبشان گشته است. 

2- (أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهَارُ) دراین قسمت از  

آیه دوچیز بیان شده است:

أ) در بهشت برای مسلمانان واقعی باغ های متعددی داده خواهد 

 شد .

ب) در زیردرختان و باغهای بهشتی نهرهای از آب ،شیر،عسل  

و شراب جاری است .

3- (کُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً) این قسمت از آیه می گوید  

که اهل بهشت که همان مسلمانان واقعی باشند باربارو بطور مداوم 

 به آنها از میوجات بهشتی داده می شود وآنان ازآنها خورده لذت 

 می برند و این تمام شدنی و پایان یافتنی نیست .

4- (قَالُوا هَذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهاً) در این قسمت  

از آیه سخنی از بهشتیان نقل شده که هرگاه در بهشت به آنها  

از میوجات بهشتی داده می شود بنا بر شبهات ظاهری می گویند  

که قبلا نیز این نوع میوجات به ما داده شده است ولی وقتی که  

از آنها می خورند متوجه می شوند که از نظر طعم و مزه بسیار  

با یکدیگر فرق دارند .

5- (وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ) دراینجا الله مهربان یکی دیگر  

از بزرگترین نعمت های را متذکر می شود که در بهشت به  

اهل بهشت داده می شود که همان حورعین و زنان پاک باشند.

6- (وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ) لذت اصلی و تمام خوبیها در این جمله  

است که هر آن چه الله مهربان به بهشتیان می دهد دیگر از 

 آنان نمی گیرد و آنان جاودانه در بهشت از نعمات الهی بهرمند 

 می شوند، زیرا نعمت هر چند کم باشد ولی همیشه ای دائمی  

باشد بهتر ازاست ازاین که نعمت زیادی به فردی داده شود ولی  

بعد از چند صبای از او گرفته شود و بهتر از همه این است  

که نعمت هم بزرگ باشد و هم دائمی و همیشه ای و الله  

مهربان برای بهشتیان این را عنایت نموده که هم نعمات بزرگ  

داده و همه بطور دائمی و همیشه ای داده است .

7- خلاصه اینکه در این آیه چند نعمت از نعماتی که الله متعال  

به بهشتیان عنایت خواهند نمود بیان شده است که به ترتیب زیر  

می باشند:

أ) باغهای که از زیردرختان آنها نهرهای (آب،شیر،عسل وشراب) 

 جاری است .

ب) میوجات گوناگون وبا لذت.

ج) حوران و زنان پاکیزه.

ناگفته نماند که این نعمات و دیگر نعماتی که به بهشتیان داده  

می شود بطور دائمی و جاودانه می باشند و هر گز از اهل  

بهشت گرفته نخواهد شد.


تفسیرآیه (23) و (24) سوره بقره

تفسیرآیه (23) و (24) سوره بقره   

 

 

ترجمه آیات   

 

  

وَإِنْ کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنتُمْ صَادِقِینَ (23) فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ (24) 

اگرشما (کفّار) در شک بودید در باره آنچه ما (از قرآن) بر بنده 

 ما(محمّد صلی الله علیه و آله وسلم)نازل نمودیم پس سوره ای 

 رابیاورید (که کاملا)همانند آن باشد و گواهانتان علاوه از الله  

 را بخوانید اگرواقعا(در این ادّعایتان) راستگویان هستید.(23) 

 پس اگر این کار را انجام ندادید و هر گز هم انجام نخواهید 

 داد پس از آتش (جهنم) بترسید همانی که هیزمش مردم های 

 (مشرک) و سنگان اند (و در اصل ) برای کافران آماده شده 

 است (24) 

 

 

تفسیرآسان آیات فوق     

 

 

دردوآیه بالا الله متعالی در باره حقانیت قرآن و اینکه قرآن کلام الله 

 منان است مسائل مهم زیر را بیان نموده است:

1- (وَإِنْ کُنتُمْ فِی رَیْبٍ) این جمله بیانگر این است که در حقیقت شکی نیست که قرآن کلام؛ الله متعال است ولی بعضیها بنا بر فریب از شیاطین شاید در حقانیت قرآن همانند کفّارصدر اسلام شک نمایند.

 نکته دیگر اینکه بعضی ازکفار صدر اسلام درانکار قرآن متیّقن 

 نبودند بلکه در شک بسر می بردند و می گفتند : شاید قرآن کلام 

 الله متعال باشد و شاید هم نباشد.

۲- (مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا) این تکه از آیه بیانگر چند چیز است:

أ- قرآن را الله متعال نازل نموده است.

ب- قرآن بر بنده الله ؛محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله وسلم نازل شده است .

ج- محمّد صلی الله علیه و آله وسلم پیامبرالهی می باشد.

د- محمّد صلی الله علیه و آله وسلم با وجود اینکه دارای جایگاه  

والا و مقام شامخی است بااین وجود وی بنده و عبادت گذار الله 

 متعال است و باید او را پرستش کند.

۳- (فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ) در این قسمت از آیه الله متعال اعلان مقابله و مبارزه می کند و به کفار می گوید :واقعا اگر بر این باورید که قرآن کتاب الله نیست پس یک سوره ای همانند قرآن بیاورید تا ادعایتان را به اثبات برسانید.

۴- (وَادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ) در این قسمت از آیه الله عزوجل به آنها اجازه می دهد تا هر کس را که می خواهند به یاری طلبیده و از هر کسی که می خواهند در این راستا کمک بگیرند تا اینکه نگویند ما شاید به تنهائی نتوانیم سوره ای همانند قرآن را بیاوریم ولی دستجمعی می توانیم این کار را انجام دهیم .

نکته دیگر اینکه همه با هم وقتی کوشش کنند و نتوانند سوره ای 

 همانند قرآن بیاورند آن وقت زودتر به این حقیقت خواهند رسید 

 که قرآن کلام الله متعال است.

۵- (إِنْ کُنتُمْ صَادِقِینَ) در این جمله الله مهربان احساسات آنها را بر انگیخته می کند تا با توان و کوشش بیشتر بسراغ این مسأله بروند و به این نیز اشاره می کند که آنها درحقیقت دروغگو اند و راستگو نیستند و دراین هیچ شکی نیست که قرآن کلام الله متعال است که بر بنده خویش محمّد صلی الله علیه و آله وسلم نازل نموده است .

۶- (فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا) این جمله آنها را تهدید می کند که با وجود ادّعا اگر کاری را که می گویند انجام ندادند پس منتظر عذاب الهی باشند.

۷- (وَلَنْ تَفْعَلُوا) این جمله حقیقت و واقعیت آینده را بیان می کند که هر چند هم کفّارودشمنان اسلام زحمت بکشند حتی یک سوره هم همانند قرآن نخواهند آورد لذا تلاش آنها بیهوده و سعی آنهالاحاصل خواهد ماند.

 مهم تر از همه این که این جمله بیانگر حقانیت قرآن و معجزه 

 بودن آن است زیرا هزار و چهار صد وسی و اندی سال اززمان 

نزول این سخن می گذرد؛ بازهم کسی نتوانسته حتی یک سوره 

 ای که تمام خصویات آیات قرآنی را داشته باشد بیاورد.

۸- (فَاتَّقُوا النَّارَ) با این جمله الله متعال دشمنان اسلام و مخالفین قرآن را می ترساند و به نوعی به آنها هشدار می دهد تا دست از لج بازی برداشته و حقیقت را بپذیرند و رنه باید درقیامت در آتش سوزان جهنم بسوزند.

نکته دیگری که در این جمله بیان شده این است که آنچه انسان را 

 از آتش جهنم نجات می دهد ایمان واعتقادات درست است و آنچه 

 در اصل باعث رفتن به جهنم یک فرد می شود کفر و ترک 

 اعتقادات درست دینی می باشد .

۹- (الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ) این قسمت از آیه این را بیان می دارد که ای انسانهای کافراگر توبه نکنید و به سوی حق نیایید در آتشی خواهید سوخت که هیزم آن سنگها وخودتان خواهید بود و با سوختن تن شما وآن سنگها آتش جهنم برافروخته شده و روشن خواهد ماند لذا آن آتش خاموش نخواهد شد چون شما همیشه در آن وجود دارید و آتشی که هیزمش تمام نشود هر گز خاموش نخواهد شد.

۱۰- (أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ) این قسمت از آیه بیانگر این است که در اصل جهنم برای کافران ساخته شده است و اگر مسلمانی هم به جهنم برود همیشه در آن نخواهد ماند و این کفّار اند که باید همیشه در آتش جهنم بسوزند زیرا جهنم برای آنها و بهشت برای اهل ایمان ساخته و آفریده شده است .

تفسیرآسان آیه (۲۱) و (۲۲) سوره بقره

تفسیرآسان آیه (۲۱) و (۲۲) سوره بقره 

 

 

ترجمه آیات



یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (21)

ای مردم پروردگارتان را عبادت نمایید؛ همانی که شما و افراد پیش از شما را آفریده است تا اینکه پرهیزگار گردید.

الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَکُمْ فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (22)

همان (پرودگاری) که زمین را برایتان بستری و آسمان را سقفی قرار داده و از آسمان آب فرستاده سپس به وسیله آن (از زمین ) میوجات را برای روزیتان بیرون نموده است پس برای الله شریکانی قرار ندهید و در حالی که شما می دانید (اوهرگز شریکی ندارد).

 

تفسیر آسان در فهم قرآن

 

دراین دو آیه بالا الله متعال مطالب مهم زیر را بیان نموده است:

1- (یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ) این قسمت از آیه بیانگرتوحید الوهیت است یعنی عبادت مخصوص الله عزوجل است ما انسانها باید تنها الله متعال را عبادت و پرستش نماییم زیرا او فقط لیاقت پرستش را دارد و دیگر هیچ کس هر جاه و مقامی هم که داشته باشد شایستگی چنین مقامی نبوده و لیاقت اینکه پرستش شود و عبادات برای او انجام گیرد را هر گزندارد.

2- (الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ) این قسمت از آیه بیانگر توحید ربوبیت است ومی گوید : فقط الله منان خالق تمام موجودات من جمله ما و کسانی که پیش از ما بوده اند می باشد.

3- (لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ) این تکه از آیه این مطلب را بیان می کند که آنچه باعث پاکی نفس ، تقوی و پرهیزگاری فرد می گردد یک چیزاست که همان یکتا پرستی و انجام دادن عبادات برای الله مهربان باشد .

لذا اگر کسی غیر او را عبادت کند و عبادات را برای غیر او انجام دهد هر گز از گناهان پاک نشده و از پرهیزگاران نخواهد گشت بلکه بر عکس در گناهان ملوث شده از مشرکان خواهد گشت .

4- (الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا) این قسمت از آیه می گوید: آنکس که زمین را بستر آرامش برای ما انسانها قرار داده است الله مهربان است و زمین همچون بستری است که ما به راحتی بتوانیم برآن زندگی کنیم .

5- (وَالسَّمَاءَ بِنَاءً) الله مهربان آسمان را همچون سقفی آفریده تا ما راحت تر بتوانیم در زیر آن به زندگی مان ادامه دهیم.

6 - (وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً) آری آورنده و فرستاننده باران از آسمان الله متعال است واین آب است که مایه حیات و رونق بخشیدن زندگی به تمام موجودات زنده شده است .

7- (فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا) الله متعال با فرستاده نعمت باران برای ما از زمین انواع و اقسام میوجات با رنگ ها ، شکل ها و طعم های مختلف بیرون آورده است تا از آنها خورده و لذت ببریم.

8- (فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا) ما نباید برای الله عزوجل شریکی قائل گردیم زیرا شرک بزرگترین ناشکری و کفران نعمت است و از گناهانی است که هرگز الله متعال آن را نخواهد بخشید مگر اینکه فرد قبل از مرگ توبه کند و موّحد ویکتا پرست از دنیا برود.

9- (وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ) الله متعال شریکی ندارد و این را هر انسان پاک فطرت و نیک سرشت می داند.

10- آری دلائل وجود الله مهربان درجابجای قرآن مجید دو چیز ذکر شده است :

1- اسماء و صفات الله متعال؛ که معانی و مفاهیم آنها بیانگرتوحید اسماء و صفات الهی اند که در این دو آیه خالق و رازق بودن الله مهربان ذکر شده است ، انسان با تفکر و تدبر در معانی و مفاهیم نام ها و صفات الله متعال پی به وجود و توانائیهای الله متعال خواهد برد.

2- دومین دلیل اثبات کننده وجود الله متعال ؛مخلوقاتی اند که  الله عزوجل آنها را آفریده است ؛ در این دو آیه انسانها ،زمین، آسمان، باران، میوجات که ا ز مخلوقات الله متعال اند ذکر شده است وهر کس در باره این مخلوقات و چگونگی وجود و آفرینش و استحکامی و مناسب حال بودن آنها بیندیشد پی به وجود ذاتی خواهد برد که وی یکتا و بسیار دانا وتوانا است که همان الله متعال باشد.

  

تفسیرسوره بقره آیه 17 تا 20

               تفسیرسوره بقره آیه 17 تا 20


ترجمه آیات

 

مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لا یُبْصِرُونَ (17)

حالت این (منافقین) مانند حالت کسی است که جستجو وتلاش نموده تا آتشی را روشن کند وچون آتش اطرافش را روشن نمود الله نورشان را برد ودر تارکیها ی که نمی بینند رهایشان ساخت.

 صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ (18)

این( منافقین) کران، گنگان وکورانند ؛ پس آنها بر نمی گردند. 

أَوْ کَصَیِّبٍ مِنْ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ

 فِی آذَانِهِمْ مِنْ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَاللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکَافِرِینَ(19)

ویا مانند (افرادی اند که گرفتار) باران تندی از آسمان شدند که در آن تاریکیها، رعد وبرق است آنها از ترس صاعقه آسمانی ومرگ انگشتانشان را در گوشهایشان قرار می دهند ودرحالیکه خداوند از هر سو کافران را احاطه کننده است.

 یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ کُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُوا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (20)

عنقریب برق ودرخشندگی (نور) چشمانشان را خواهد ربود وهرگاه برآنها روشن می شود در آن راه می روند وچون برآنها تاریک می شود می ایستند واگرخداوند بخواهد چشم وگوششان را خواهد ربود ویقینا خداوند بر هر چیز توانا است.

 

                  تفسیر آسان در فهم قرآن

 

در آیات فوق الله  برای منافقین دو مثال بیان نموده ودر مثال اول الله یک منافق را به کسی تشبیه نموده که با تلاش وکوشش آتشی را برافروخته ولی چون خواسته از آن استفاده کند خاموش شده وآن فرد از آتش استفاده نکرد که هیچ ؛ بلکه دود اضافی نیزدرچشمانش رفت وباعث آزار واذیتش شده است.

منافقین با قبول نمودن ظاهری اسلام برایشان آتشی روشن نمودن تا بنوعی از آن استفاده کنند ولی از آنجائی که از دل اسلام را نپذرفته بودن گویا آتش خاموش شد وضرر نمودن وتلاش بی فاید نموده وبجای فایده ؛ ضرر بیشتری را متحمل شدند.

واز این مثال فهمیده می شود که اسلام نور و روشنائی است ولی کفر ونفاق تاریکی است واسلام برای یک مسلمان نورو روشنی است ولی یک منافق با وجود داشتن اسلام ظاهری در تاریکی بسر می برد زیرا اسلام زمانی نور است که واقعی باشد.

ودر مثال دوم خداوند منافقین را به کسانی تشبیه نموده که گرفتار باران تند وتیزی شدند  که داری رعد وبرق شدید ی است وهوا نیز بسیار تاریک است وافراد گرفتارشده از ترس صاعقه آسمانی ومرگ انگشت بگوش نموده اند تا آواز رعد رانشنوند وبا این کار ترس را ازخویش کم کنند.

آری آیات قرآنی برای منافقین باران تندی است که در آن آیات رد نفاق ومنافقین است وترس آنها برمنافقین از ترس رعد وبرق وصاعقه آسمانی بدرجها بیشتر وسختر است که حتی نمی شود با دست در گوش نمودن از خطرات آنها کاست.

از این مثال بزدلی وترسو بودن منافقین وباران رحمت بودن آیات قرآنی ثابت می شود.

در پایان خداوند به منافقین وکفار هشدار داده است که فرقی ندارد که کفر تان را آشکار کنید ویا همانند منافقین سیاست دوگانه انتخاب نمائید همه شما در محاصره الهی قرار دارید که راهی بجز تسلیم شدن ندارید واگر تسلیم نشدید تنها چیزی که برای خویش می توانید از این پایداری در مقابل خداوند بدست آورید هلاکت است وبس.