۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

تفسیر سوره بقره آیه 8 تا 16

                     تفسیر سوره بقره آیه 8 تا 16  

 

 ترجمه آیات


وَمِنْ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْیَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ(8)

وبعضی از مردم می گویند : ما ایمان آوردیم به معبود برحق وبه روزپایان ودر حالیکه مؤمن نیستند.

 یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَمَا یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُمْ وَمَا یَشْعُرُونَ(9)

معبود برحق وکسانی را که ایمان آوردند را فریب می دهند ودر حالیکه فریب نمی دهند مگر خودشان را ودر حالیکه نمی فهمند.

 فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمْ اللَّهُ مَرَضاً وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوایَکْذِبُونَ (10)

در دلهایشان بیماری است ومعبود برحق بر بیماری آنها افزوده است وبرایشان بنا برآنچه دروغ می گفتند عذاب دردناکی است.

وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ(11)

وچون بدیشان گفته شود در زمین فساد نکنید گویند قطعا مااز اصلاح گران هستیم

أَلا إِنَّهُمْ هُمْ الْمُفْسِدُونَ وَلَکِنْ لا یَشْعُرُونَ (12)

آگاه باشید که فسادگران واقعی اینها اند ولی پی نمیبرند .

 وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمْ السُّفَهَاءُ وَلَکِنْ لا یَعْلَمُونَ (13)

وزمانیکه بدانان گفته شود ایمان بیاورید همانگونه که دیگرمردم ایمان آورده اند گویند آیا ما ایمان بیاوریم آنگونه که بی خردان ایمان آورده اند آگاه باشید که خودشان بی خردان اند ولی این را نمی دانند.

 وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ (14)

وزمانیکه با کسانی که ایمان آوردند ملاقات می کنند می گویند ماهم ایمان آورده ایم ولی چون با شیطانهایشان یکجا ودرخلوت می شوند گویند ما با شما هستیم وقطعا ما مسخره کنندگانیم.

 اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَیَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ (15)

معبود برحق آنها را مسخره مینماید وآنها را در گمراهیشان سرگردان می کشاند.

 أُوْلَئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوْا الضَّلالَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَمَاکَانُوا مُهْتَدِینَ (16)

اینان کسانی اند که گمراهی را در مقابل هدایت خریدند پس تجارت آنها فایده نکرد واینها هدایت شونده نبودند.

 

 

                     تفسیر آسان در فهم قرآن

 

آیات بالا در باره گروه سوم انسانها یعنی منافقین است آنهائی که به ظاهر اظهار ایمان می کردند ولی در حقیقت ودر دل کافر بودند .

منافقین دو گروه اند :

1- منافقین عملی یعنی کسانی که در حقیقت مسلمان اند وازنظر عقیدتی نفاقی ندارند ولی از نظر عملی عادتهای پنجگانه ای که در احادیث در باره  منافقین آمده در آنها یافت می شود یعنی :

 1- چون سخن گویند دروغ گویند.

2-  چون وعده نمایند خلاف کنند.

3-  چون عهد ببندند آنرا بشکنند .

4- چون با کسی در گیر شوند دشنام دهند.

5- چون به او امانتی داده شود خیانت کند.

آیات بالا در باره این نوع منافقین نیست.

2- منافقین عقیدتی یعنی کسانی که در عقیده منافق اند یعنی اسلام را به ظاهر قبول دارند ولی در حقیقت دشمن اسلام اند وهرگز آنرا قبول ندارند.

این دسته از منافقین دوگروه اند :

1- گروهی که بعدا به حقیقت روآورده ومسلمان واقعی می شوند ، آیات بالا در باره این دسته از منافقین نیزنمی باشد .

2- گروهی که بر نفاق عقیدتی می میرند وتا پایان عمر خویش در گمراهی نفاق بسر می برند وآیات فوق در باره همین نوع از منافقین می باشد.

ناگفته نماند که از آیات بالا در باره نفاق ومنافقین امور زیر فهمیده می شود :

1)- بظاهر مدعی ایمان بخدا وروز قیامت اند.

2)- در باطن کافر اند.

3)- سیاست دوگانه دارند.

4)- فریبکار ومکارند.

5)- نافهم ونادان اند.

6)- بیماری روحی وقلبی دارند.

7)- نفاق یک بیماری است.

8)- نفاق فساد است.

9)- منافق بیمار است.

10)- الله متعال به بیماری آنها می افزاید.

11)- دروغگو اند.

12)- در قیامت خداوند آنها را به عذاب دردناکی گرفتار

 خواهند نمود.

13)- مفسد وتباه کارند.

14)- خویش را بنا برنافهمی اصلاح گر می دانند.

15)- مسلمانان واقعی را احمق می دانند در حالیکه خود

 احمق اند.

16)- جلسات خصوصی را با بزرگان خویش دارند.

17)- بزرگان منافقین در حقیقت شیاطین اند.

18)- مسخر گرند.

19)- الله منان آنها را مسخر می نماید.

20)- الله متعال آنها را درگمراهیشان سر گردان رها می کند.

21)- ایمان معامله وتجارت معنوی است که منافقین بنا بر قبول

 نکردن آن در تجارت معنوی دچارضرر شدند.

22)- بعضی از منافقین عقیدتی هدایت بشو نیستند.

23)- وبعضی از آنها دعوت پذیر نیستند.

تفسیر سوره بقره آیه (6 و7 )

              تفسیر سوره بقره آیه (6 و7 )

 

 ترجمه آیات


إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ ءأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ(6)

یقینا کسانی که کفر نمودند برای آنها یکسان وبرابراست  که آنها رابترسانی ویا نترسانی ، آنها ایمان نمی آورند.

 خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ (7)

معبود برحق بر دلها وشنوای ایشان مهر زده است وبرچشمان آنها پرده ای (نهاده) است وبرایشان (درقیامت)عذاب بسیاربزرگی است.

 

                       تفسیر آسان در فهم قرآن

 

همانگونه که قبلا بیان نمودیم این دو آیه در باره دسته ی دوم از انسانها ست یعنی کسانی که اسلام را نه در ظاهر قبول دارند ونه در باطن که در اصطلاح شریعت به آنها کافر گفته می شود.

ناگفته نماند که کفار نیز به دودسته تقسیم می شوند :

1- گروهی که قابلیت حق را دارند وبا واضح شدن حق برای آنها فورا توبه نموده ودوان دوان بسوی حق می آیند وتمام افرادی که در زمان رسول خدا صلی الله علیه وسلم مشرف به اسلام شدند ، از این دسته افراد بودند واین دو آیه قرآنی در باره این نوع کفار نیست.

2- گروهی که قابلیت حق را ندارند وبا وجود واضح شدن حق برای آنها باز هم توبه نمی کنند و بسوی حق نمی آیند وابوجهل وابولهب وامثال این دو ، از این دسته افراد بودند واین دو آیه قرآنی در باره این نوع کفار است.

نکته دیگری که در اینجا باید بیان شود این است که مراد ازمهر، مهرمعنوی ومراد از پرده ، پرده معنوی است . یعنی ازاین افراد صلاحیت فهم ، شنیدن ودیدن حق بطوری گرفته شده که دیگر فهم ودرک حقیقت برای آنها از محالات است واینها هر گز به سوی حق نخواهند آمد وبا کفر از دنیا خواهند رفت وگرفتار عذاب بزگ الهی خواهند شد.

ترجمه و تفسیرسوره بقره آیه (1 تا 5)

             ترجمه و تفسیرسوره بقره آیه (1 تا 5)

 

الم (1)

(الف ،لام و میم) از حروف مقطعه ای می باشد که در ابتداء بعضی از سورهای قرآنی آمده اند و از آیات متشابهاتی محسوب می شوند که بجز الله دانا کسی دیگر معانی و مفاهیم آنها را نمی داند.

ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ (2)

این کتاب (قرآن) در آن شک و تردیدی نیست (که از جانب الله متعال است) وراهنمائی بس بزرگی است برای پرهیزگاران .

 الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ (3)

آنانی که به پوشیدهای از دید مخفی ایمان می آورند و نماز را برپا می دارند و از آنچه ما به آنان داده ایم خرچ و انفاق می کنند.

وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَبِالْآَخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ (4)

و آنانی که به آنچه بر تو (از قرآن) نازل شده وبه آنچه (از کتاب های آسمانی) پیش از تو نازل شده است ایمان می آورند و به آخرت نیز آنان یقین می دارند.

 أُولَئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (5)

اینها برهدایت واقعی از جانب پروردگارشان اند و فقط اینها کامیابان اند.


                         تفسیر آسان درفهم قرآن

 

نام این سوره بقره است وبقره یعنی گاوه ماده.

اسم این سوره از جریان گاوی گرفته شده که الله به بنی اسرائیل دستور داده بود تا ذبح کنند واز گوشت آن به مقتولی که قاتلش مشخص نبود بزنند تا زنده شود وقاتل خویش را معرفی کند.

سوره بقره از سورهای مدنی است یعنی ازسورهای که بعد از هجرت نازل شده است زیرا سورهای قرآن یا قبل از هجرت نازل شده اند که به آنها مکی گویند ویا اینکه بعد از هجرت نازل شده اند که به آنها مدنی گویند.

نام این سوره را بنام بقره خود رسول الله صلی الله علیه وسلم بیان نمودند چناچه در روایت مسلم از رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین روایت شده است : لا تجعلوا بیوتکم قبورا فان البیت الذی تقرأ فیه سورة البقرة لا یدخله الشیطان.

یعنی خانه هایتان را گورستان قرار ندهید زیرا خانه ای که درآن سوره بقره خوانده شود شیطان داخل نمی گردد.

ودر روایتی دیگراز مسلم در باره نام وفضیلت این سوره از

 رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم چنین روایت شده است: اقرءوا القرآن فانه شافع لأهله یوم القیامة اقرءوا الزهراوین البقرة وآل عمران فانهما یأتیان یوم القیامة کأنهما غمامتان أوکأنهما غیایتان أو کأنهما فرقان من طیر صواف یحجان عن أهلهما یوم القیامة پم قال اقرءوا البقرة فان أخذها برکة وترکها حسرة ولایستطیعها البطلة.

یعنی : قرآن بخوانید زیرا در روز قیامت شفاعتگر خواننده اش خواهد شد. دو سوره روشن بقره وآل عمران را بخوانید زیرااین دو در روز قیامت همانند دو ابر ، یا دو سایبان ویا دودسته ی پرنده متصل بهم خواهند آمد واز خوانندگانشان دفاع خواهند نمود وسپس فرمودند : سوره بقره را بخوانید زیرایادگیری آن برکت ،ترک آن حسرت وافسوس است وجادگران هرگز نمی توانند آنرا حفظ کنند.

قبل از اینکه در باره آیات بالا توضیحی بدهم مناسب می دانم که آنچه خداوند با نحوه بیان آیات در دو رکوع اول سوره بقره بیان نموده  را توضیح دهم .

در دو رکوع اول سوره بقره خداوند انسانها را بنابر قبول وعدم

 قبول اسلام به سه دسته نموده :

1- مؤمنان پرهیزگاریعنی کسانی که ظاهر وباطن اسلام وقرآن را پذیرفتند، وآیات اولیه این سوره تا آیه پنجم در باره این دسته از افراد است که الله متعال آنها را راه یافت وکامیاب معرفی نموده است.

2- کفار یعنی کسانی که ظاهر وباطن اسلام وقرآن را نپذیرفتند وقبول ننمودند ودوآیه (6) و (7) این سوره در باره اینهاست وخداوند منان در باره این گروه فرموده که اینها کر وکوران معنوی اند وبرای اینها عذاب دردناکی در جهنم تدارک دیده شده است.

3- منافقین یعنی کسانی که به ظاهر اسلام را پذیر رفته ولی در باطن و درون عقیه ای به اسلام ندارند بلکه از مخالفین دین وایمان اند و از آیه (8) تا(20) این سوره در باره این گروه بحث وگفتگو شده است .

این گروه چون خطر آنها از همه بر اسلام مسلمین بیشتر است خداوند منان در باره آنها بیشتر توضیح داده است وخداوند منان در جای دیگری از قرآن در باره آنها فرموده : ان المنافقین فی الدرک الأسفل من النار .

 الم (الف ، لام، میم) از حروف مقطعاتی هستند همانند (المص والمر....) که در اوائل بعضی از سورهای قرآنی آمده وجزء آیات متشابهاتی اند که فقط الله دانا معنای آنها رامی داند وبس.

آیات متشابهاتی که در قرآن آمده بردو قسم اند:

1- آیات متشابهاتی که معنای آنها را جزالله دانا کسی دیگر نمی داند مانند الم ودیگر حروف مقطعاتی که در اوائل بعضی از سورهای قرآنی آمده اند.

2- آیات متشابهاتی که معنای آنها را انسانها می دانند ولی کیفیت وچگونگی آنها را بجز الله دانا کسی دیگر نمی داند مانند آیات صفات الهی که در قرآن آمده اند.

(لا رَیْبَ فِیهِ) یعنی در این شکی نیست که قرآن کتاب الله است اما اینکه کفار شک می آورند، این بنا برعقلهای ناتوان آنها است ونه بنا بر اینکه خدای ناخوسته در قرآن عیب نقصی وجود دارد ، بدین سبب است که خداوند فرموده:  در این کتاب شکی نیست ونه گفته که در آن شکی ندارند زیرا شاید بعضیها بنا بر شبهات وعقلهای ضعیف و نا توان به قرآن شک کنند ولی در حقیقت در قرآن هیچ شکی نیست.

(هُدًى لِلْمُتَّقِینَ  ) متقین یعنی : پرهیز گاران وتقوی یعنی: پرهیز از هر چیز ناپسندی که شریعت عمل به آن راپسندیده نمی داند.

متقین ، مؤمنین ، صالحین ودیگر القاب نیک همانند اینها که در قرآن آمده مراد مسلمانان است زیرا هر مسلمان واقعی نیک وپرهیزگار است.

قرآن برای پرهیزگاران برنامه ی هدایت است چون ازبرنامهای هدایتی آن استفاده نموده وبه آنها عمل می کنند.

در آیات بالا الله متعال ویژه گیها وصفاتی برای پرهیزگاران ذکر نموده که از قرار زیر می باشد:

1- ایمان به غیب دارند.

2- نماز را برپا می دارند.

3- در را خدا زکات وصدقات می دهند.

4- به قرآن وتمام کتابهای پیشین الهی ایمان می آورند.

5- به قیامت وروز رستاخیز یقین می دارند.

خداوند منان بعد از بیان این ویژگیهای وخصوصیات برای مؤمنان وپرهیزگاران می فرماید : اینها بر راهنمائی ازجانب پروردگارشان اند واینها کامیابان اند.

یعنی کسی که داری این ویژگیها باشد او هدایت یافته وکامیاب است گرچه مردم او را به حقارت بنگرند وگرچه مردم او راناکام بدانند .

آری امروزه مردم هدایت وکامیابی را در چیزهای دیگری علاوه از مسائل عقیدتی ومعنوی تصور می کنند ولی الله منان هدایت وکامیابی را در ویژگیها وخصوصیات ذکر شده بالا که همه عقیدتی ومعنوی اند می داند ودر حقیقت هدایت یافته کسی است که خداوند او را هدایت یافته معرفی کند وکامیاب کسی که الله مهربان او را کامیاب بداند.

تفسیر سوره فاتحه

تفسیر سوره فاتحه


ترجمه سوره

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام معبود به حق بسیاربخشاینده و بی نهایت مهربان.

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (1)

ستایش ازآن معبود به حقی است که پروردگار جهانیان است.

 الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (2)

بسیاربخشاینده و بی نهایت مهربان است.

 مَلِکِ یَوْمِ الدِّینِ (3)

مالک و پادشاه روز سزا است.

 إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ (4)

(ای الله ) تنها ترا می پرستیم و فقط ازتومدد می خواهیم.

 اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ (5)

(یا الله) ما را به راه راست راهنمائی فرما.

 صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ (6)

راه کسانی که تو بر آنها احسان وانعام نموده ای.

 غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ (7)

نه (راه) آنانی که برآنها خشم گرفته شده است و نه هم (راه ) گمراهان.



تفسیر آسان سوره فاتحه


 

این سوره گرچه در اول قرآن نوشته شده است ولی اولین سوره ای نیست که نازل شده است ، این سوره ای است که بدون آن نماز کسی صحیح نمی گردد و در هر رکعت نماز باید خواند و برای دم از بیماریها مفید است و به آن فاتحه الکتاب ، رقیه، صلاه، سبع من المثانی والقرآن العظیم ،و... گفته می شود.

الله متعال در این سوره بسیاری از مسائل مهم عقیدتی ما مسلمانان را بیان نموده است که در زیر خلاصه وار آورده خواهد شد:

1- (الْحَمْدُ لِلَّهِ) این کلمات بیانگر توحید الوهیّت است یعنی : باید تمام عبادات فقط و فقط برای الله تنها انجام شود وکسی به همراه او در این راستا شریک آورده نشود؛ زیرا تنها او معبود به حق است و دیگر افراد و اشیائی که انسانها و جن ها بعنوان معبود گرفته اند باطل و بی ارزش اند، بنابراین ستایش و تعریف شایسته اوست وبس.

2- (رَبِّ الْعَالَمِینَ) این الفاظ بیانگر توحید ربوبیّت است یعنی اینکه تنها الله متعال خالق،رازق و مدبّرتمام مخلوقات است .

آری (رب العالمین) است یعنی الله متعال پرورگار تمام مخلوقات وجهانیان است و در پرورش و خلقت تمام این مخلوقات کسی شریک او نیست و تمام مخلوقات دست پرورده اواند و او پرودگار و پرورش دهنده همه است .

درمعنای (رب العالمین) این مطلب نهفته است که الله متعال رفته رفته و مناسب حال هر مخلوقی او پرورش داده و بزرگ می کند چون تربیت و پرورش یعنی اینکه مرحله به مرحله و رفته رفته و مناسب حال آن شیئ؛ او را سرپرستی و بزرگ نمودن و از این معلوم می شود که تمام مخلوقات از زمان پیدایش تا به پایان عمرشان تحت پرورش و نظارت الله متعال اند.

3- (الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ) این دو صفت بیانگر توحید اسماء و صفات الله متعال است زیرا الله متعال دارای نام ها وصفات متعدد وبهترین است که در قرآن وسنت صحیح آمده و ما باید تمام آنها را بدون هیچ تأویل ،تشبیه ،تحریف و انکاری قبول نموده وبه آنها معتقد باشیم و در آنها الله متعال را یکتا و بی شریک بدانیم.

آری الله متعال دارای اسماء و صفات بهترین است که من جمله آنها دو صفت (الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ) است یعنی الله متعال بسیار بخشاینده و بی نهایت مهربان است ، انسان باشنیدن این دو صفت هر چند هم گنه کار و عاصی باشد به رحمت و مهربانی الله متعال امیدوار می شود زیرا می داند که هر چند هم گناه کند ولی ذاتی وجود دارد که بخشایندگی و مهربانی او از گناهان این فرد هم بالا تر است.

4- (مَلِکِ یَوْمِ الدِّینِ) بیانگریکی دیگر از مهم ترین ارکان ایمانی و مسائل اعتقادی ما مسلمانان است که همان عقیده به روز قیامت و دنیای دیگر باشد.

آری ما مسلمانان بر این عقیده ایم که علاوه از این دنیای فانی دنیای دیگری نیز وجود دارد که بر خلاف این دنیا؛ جاوید است و در آن بهشت جاویدان و دوزخی بی پایان وجود دارد و تمام انسانها و جن ها در آن دنیا محاسبه شده و کفار وفساق آنان به جهنم رفته و مؤمنان پرهیزگارآنان به بهشت خواهند رفت و هر کس در آنجا پاداش کردار نیک و سزای اعمال زشتش را خواهد دید.

ودر آن روزتنها پادشاه و مالک فقط الله متعال است وبس، آنجا جائی است که پادشاهان دنیا توان حرف زدن بدون اجاز وی را ندارند و همه وهمه بفکر نجات خویش اند وبس، ولی این پیامبر بزرگوار اسلام محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله وسلم است که با اجازه پروردگارش بفکر امت خویش بوده و ندای امتی امتی سر می دهد.

5- (إِیَّاکَ نَعْبُدُ) این جمله ای است که الله متعال به ما یاد داده تا آن را بگوییم و بر آن جامعه عمل بپوشانیم یعنی تمام عبادات را فقط و فقط برای الله تنها انجام دهیم و کسی را در آنها با ذات پاک و لاشریک اوشریک نگردانیم.

گفتن این جمله اعترافی است همگانی و دست جمعی، و انسان وقتی که این جمله را بر زبان می آورد نه تنها خودش بدان اعتراف و اقرار می کند ؛بلکه می گوید: یا الله نه من تنها بلکه تمام بندگانت نیز همانند من ترا عبادات می کنند واگر افرادی از این جریان سرپیچی نموده و به انحراف کشیده شده اند وبه خلاف رفته اند آنها هم شایسته است که بر گشته و تنها ترا عبادت و پرستش کنند زیرا کسی دیگری لایق پرستش و عبادت نیست و آنی که شایسته است که عبادت و پرستش شود تنها توئی و بس.

6- (إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ) این جمله به ما مسلمانان این را می آموزد که مشکل گشا ومددگار واقعی الله مهربان است و جز او کسی دیگری نمی توانند مشکلات و حاجات مردم را برآورده کند لذا یک مسلمان زمانی که به دام هر مصیبت و مشکلی که می افتد قبل از هر چیز باید از الله مهربان بخواهد تا آن مشکل و مصیبتش را حل کند وسپس از راه های مشروع بر حل آن مشکل و مصیبتش اقدام کند.

نکته دیگری که در این جمله نهفته است این است که هر مسلمانی که این جمله را تلفظ می کند گویا از جانب خودش و تمام مسلمانان دیگراین را می گوید: که ما مسلمانان فقط و فقط از الله متعال مدد می خواهیم و بس. لذا اگر مسلمانی بنا بر فریب از شیطان از غیر او مدد خواسته و یا می خواهد او از مسیرحق به خطا رفته و امیدواریم که روزی الله مهربان با لطف و کرم خویش او را به راه حق راهنمائی و هدایت فرماید.

7- (اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ) این جمله بیانگر این است که دو راه وجود دارد یک راست و دیگری کج و ما مسلمانان از الله مهربان می خواهیم که ما را از راه کج نجات داده و به راه راست راهنمائی و هدایت فرماید؛ چون فقط او هدایت دهنده است وبس.

8- (صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ) در این جمله الله مهربان راه راست را توضیح داده و گفته: راهی است که روندگان بر آن کسانی اند که الله برآنها احسان وانعام نموده است، ولی آنها چه کسانی اند در دیگر آیات قرآنی آمده که آنها پیامبران،و صدّیقان، شهداء و نیکوکاراند، لذا هرکس خواهان راه راست است باید بر روش پیامبران و صدیقان وبر طریقه شهداء و نیکوکاران برود و همانند آنها از دستورات الله مهربان پیروی نماید تا به راه راست هدایت یابد.

9- (غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ) این جمله به ما می گوید: در این دنیای فانی افرادی همانند یهودیان وجود دارند که بنا بر نافرمانی و سرپیچی از دستورات الله متعال مورد خشم وغضب الهی قرار گرفته اند، ما مسلمانان باید از آنها دور نموده و از الله متعال بخواهیم که ما را از راه و روش آنها بدور بدارد تا نشود که خدای ناخواسته بر روش آنها رفته و همانند آنها مورد خشم وغضب الهی قرار گریم.

10- (وَلَا الضَّالِّینَ) و این جمله به ما می آموزد که ما نباید تنها از الله متعال بخواهیم که ما را به راه راست هدایت نماید بلکه توأم با آن؛ این را نیزبخواهیم که یا الله ما را از راه گمراهانی همانند نصارا نجات ده و هرگز به ما توفیق رفتن بر راه این گمراهان عنایت نفرما بلکه بر عکس به ما توفیق دوری از هر چه گمراه و گمراهی را عنایت فرما. آمین.

نکته قابل توجه : آنچه که لازم است که در اینجا بیان شود این است که (اعوذ بالله من الشیطان الرجیم) و(بسم الله الرحمن الرحیم) که قبل از تلاوت این سوره می گوییم و (آمین) که در آخر این سوره می گوییم جزء آیات این سوره نیستند.

واما از آنجائی که به نوعی به این سور تعلق دارند ضروری است که نسبت به آنها نیز توضیحات لازمی ارائه و بیان شود:

1- (اعوذ بالله من الشیطان الرجیم) این جمله معنایش این است: پناه می برم به معبود به حق از شر شیطانی که از درگاه رحمت الهی رانده شده است.

الله متعال در قرآن مجید به ما دستور داده که قبل از شروع به تلاوت قرآن این جمله را بگوییم لذا این جمله مخصوص سوره فاتحه و یا سوره ای دیگری نیست بلکه قبل از شروع تلاوت باید این جمله گفته شود .

امام اینکه قبل از تلاوت باید این جمله را بخوانیم چون می خواهیم کلام رب العالمین را تلاوت کنیم و شیطان با این کار ما مخالف است ودر هنگام تلاوت ما را نمی گذارد تا به معانی و مفاهیم قرآن فکر کنیم و ما به تنهائی توان مبارزه با شیطان و وساوس اورا نداریم لذا به الله متعال متوسل شده و از شر این شیطان مردود به در گاه او پناه می بریم تا ما را از شرورات و وساوس او محفوظ نگه دارد تا بهتر بتوانیم کلام پرودگار ما را خوانده و معانی و مفاهیم او را دانسته و بهتر بتوانیم به آن جامه عمل بپوشانیم.

2- (بسم الله الرحمن الرحیم) این جمله خود آیه مستقلی است که برای فاصله بین سورها نازل شده است نه تنها در ابتدای تمام سورها بجز سوره توبه نوشته شده و خوانده می شود بلکه در ابتداء هر تلاوت خواندن آن مستحب است همانگونه که در ابتدای تمام کارهای خیرو نیک خواندن این جمله از مستحبات است.

در حقیقت این جمله به ما می گوید: باید از معبود به حقی که بسیار بخشاینده و بسیارمهربان است؛ خواست تا توفیق انجام این عمل نیکی را که شروع کردیم به خیر و خوبی عنایت فرماید.

3- (آمین) یعنی بارالهی دعای مرا قبول فرما؛ این را بعد از پایان این سوره می گوییم چون در این سوره ما از الله مهربان هدایت برراه راست را خواستیم و از الله متعال درخواست نمودیم تا ما را از راه یهودیانی که بر آنها غضب گرفته شده ونصرانیهای که راه راست را رها نموده به گمراهی رفتند ؛ نجات دهد، لذا حال مناسب است که بعد این دعای مبارک از الله مهربان بخواهیم تا این دعای ما را قبول فرماید لذا می گوییم: آمین یعنی ای پرودگارم دعای مرا قبول فرما.

ترجمه سوره بقره آیه (1 تا ۳۹)

               ترجمه سوره بقره آیه (1 تا ۳۹)


الم (1)

(الف ،لام و میم) از حروف مقطعه ای می باشد که در ابتداء بعضی از سورهای قرآنی آمده اند و از آیات متشابهاتی محسوب می شوند که بجز الله دانا کسی دیگر معانی و مفاهیم آنها را نمی داند.

ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ (2)

این کتاب (قرآن) در آن شک و تردیدی نیست (که از جانب الله متعال است) وراهنمائی است برای پرهیزگاران .

 الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ (3)

آنانی که به پوشیدهای از دید مخفی ایمان می آورند و نماز را برپا می دارند و از آنچه ما به آنان داده ایم خرچ و انفاق می کنند.

وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَبِالْآَخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ (4)

و آنانی که به آنچه بر تو (از قرآن) نازل شده وبه آنچه (از کتاب های آسمانی) پیش از تو نازل شده است ایمان می آورند و از آنچه ما به آنها روزی داده ایم خرچ و انفاق می کنند.

 أُولَئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (5)

اینها برهدایت واقعی از جانب پروردگارشان اند و فقط اینها کامیابان اند.

 إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ (6)

همانا کسانی که کفر نموده اند بر آنها برابر و یکسان است که آنها را (از عذاب های الهی) بترسانی و یا اینکه نترسانی آنها ایمان نمی آورند.

خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ (7)

الله بر دلهای آنان و برشنوائیشان مهر زده است و بر چشمانشان پرده ای (نهاده) است و فقط برای آنان (در قیامت) عذابی بسیار بزرگی است . 

وَمِنْ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْیَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ(8)

وبعضی از مردم می گویند : ما ایمان آوردیم به معبود برحق وبه روزپایان ودر حالیکه مؤمن نیستند.

 یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَمَا یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُمْ وَمَا یَشْعُرُونَ(9)

معبود برحق وکسانی را که ایمان آوردند را فریب می دهند ودر حالیکه فریب نمی دهند مگر خودشان را ودر حالیکه نمی فهمند.

 فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمْ اللَّهُ مَرَضاً وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوایَکْذِبُونَ (10)

در دلهایشان بیماری است ومعبود برحق بر بیماری آنها افزوده است وبرایشان بنا برآنچه دروغ می گفتند عذاب دردناکی است.

وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ(11)

وچون بدیشان گفته شود در زمین فساد نکنید گویند قطعا مااز اصلاح گران هستیم

أَلا إِنَّهُمْ هُمْ الْمُفْسِدُونَ وَلَکِنْ لا یَشْعُرُونَ (12)

آگاه باشید که فسادگران واقعی اینها اند ولی پی نمیبرند .

 وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمْ السُّفَهَاءُ وَلَکِنْ لا یَعْلَمُونَ (13)

وزمانیکه بدانان گفته شود ایمان بیاورید همانگونه که دیگرمردم ایمان آورده اند گویند آیا ما ایمان بیاوریم آنگونه که بی خردان ایمان آورده اند آگاه باشید که خودشان بی خردان اند ولی این را نمی دانند.

 وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ (14)

وزمانیکه با کسانی که ایمان آوردند ملاقات می کنند می گویند ماهم ایمان آورده ایم ولی چون با شیطانهایشان یکجا ودرخلوت می شوند گویند ما با شما هستیم وقطعا ما مسخره کنندگانیم.

 اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَیَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ (15)

معبود برحق آنها را مسخره مینماید وآنها را در گمراهیشان سرگردان می کشاند.

 أُوْلَئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوْا الضَّلالَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَمَاکَانُوا مُهْتَدِینَ (16)

اینان کسانی اند که گمراهی را در مقابل هدایت خریدند پس تجارت آنها فایده نکرد واینها هدایت شونده نبودند.

مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لا یُبْصِرُونَ (17)

حالت این (منافقین) مانند حالت کسی است که جستجو وتلاش نموده تا آتشی را روشن کند وچون آتش اطرافش را روشن نمود الله نورشان را برد ودر تارکیها ی که نمی بینند رهایشان ساخت.

 صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ (18)

این( منافقین) کران، گنگان وکورانند ؛ پس آنها بر نمی گردند. 

أَوْ کَصَیِّبٍ مِنْ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ

 فِی آذَانِهِمْ مِنْ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَاللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکَافِرِینَ(19)

ویا مانند (افرادی اند که گرفتار) باران تندی از آسمان شدند که در آن تاریکیها، رعد وبرق است آنها از ترس صاعقه آسمانی ومرگ انگشتانشان را در گوشهایشان قرار می دهند ودرحالیکه خداوند از هر سو کافران را احاطه کننده است.

 یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ کُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُوا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (20)

عنقریب برق ودرخشندگی (نور) چشمانشان را خواهد ربود وهرگاه برآنها روشن می شود در آن راه می روند وچون برآنها تاریک می شود می ایستند واگرخداوند بخواهد چشم وگوششان را خواهد ربود ویقینا خداوند بر هر چیز توانا است. 

یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (21)

ای مردم پروردگارتان را عبادت نمایید؛ همانی که شما و افراد پیش از شما را آفریده است تا اینکه پرهیزگار گردید.

الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَکُمْ فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (22)

همان (پروردگاری) که زمین را برایتان بستری و آسمان را سقفی قرار داده و از آسمان آب فرستاده سپس به وسیله آن (از زمین ) میوجات را برای روزیتان بیرون نموده است پس برای الله شریکانی قرار ندهید و در حالی که شما می دانید (اوهرگز شریکی ندارد). 

وَإِنْ کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنتُمْ صَادِقِینَ (23)  

اگرشما (کفّار) در شک بودید در باره آنچه ما (از قرآن) بر بنده ما (محمّد صلی الله علیه و آله وسلم)نازل نمودیم پس سوره ای رابیاورید (که کاملا)همانند آن باشد و گواهانتان علاوه از الله را بخوانید اگرواقعا(در این ادّعایتان) راستگویان هستید.

فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ (24) 

پس اگر این کار را انجام ندادید و هر گز هم انجام نخواهید داد پس از آتش (جهنم)بترسید همانی که هیزمش مردم های (مشرک)و سنگان اند (و در اصل )برای کافران آماده شده است 

وَبَشِّرْ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهَارُ کُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قَالُوا هَذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهاً وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (25)

و بشارت ده (ای محّمد صلی الله علیه و آله وسلم )کسانی را که مسلمان واقعی شده و کارهای نیک انجام داده اند که یقینا برای آنها باغهای(بهشتی)است که از زیرآنها نهرها روان می گردد و هرگاه به آنها نوعی از میوجات به عنوان روزی داده شود گویند:این آن چیزی است که پیش از این به عنوان روزی به ما داده شده است وبه نزد آنان چیزهای شبیه به هم آورده شده و برای آنان همسران پاکیزه است و در حالیکه آنها در این (باغهای بهشتی) از جاویدانان اند. 

إِنَّ اللَّهَ لا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَیَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ (26)

همانا از اینکه الله به پشه ای ویا بالاتر ازآن مثالی بزند شرم نمی کند بعد (از بیان مثال)آنانی که ایمان آورده اند قطعا می دانند که آن حق بوده و از جانب پروردگارشان است و اما کسانی که کفر نمودند بعد (از بیان مثال)می گویند :الله از بیان این مثال چه خواسته است (در نتیجه الله) بسیاری را با بیان این مثال گمراه می کند و بسیاری را نیز با آن هدایت می دهد وبا این (مثال)بجز بیرون روندگان از راه حق کسی دیگری را گمراه نمی کند.

 الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ أُوْلَئِکَ هُمْ الْخَاسِرُونَ (27)

(بیرون روندگان از راه حق)کسانی اند که بعد از عهد بستن با الله آن (عهد)را می شکنند و آنچه را که الله دستورداده تا پیوند داده شود را قطع می کنند و در زمین فساد می کنند تنها اینها زیانکاران اند.

 کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْیَاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (28)

چگونه شما به الله کفر می ورزید و در حالی که مرده بودید و الله شما را زنده نمود و سپس شما را می میراند و بعد از آن دوباره شما را زنده می کند و سپس به سوی او بازگردانده می شوید.

هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (29)

الله ذاتی است که برای نفعتان تمام آنچه درزمین است را آفریده سپس به سوی آسمانها قصد نموده و آنها را آراسته وبرابر هفت آسمان ساخته است و فقط اوبه هر چیزبسیار آگاه و داناست.

وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لا تَعْلَمُونَ (30)

وآن گاه که پرودگارت به فرشتگان گفت:من (افرادی که)جانشین (یکدیگرخواهند گشت)در زمین گردانده ام آنها گفتند:آیا در آن کسی را می گردانی که در آن فساد می کند و خونها می ریزد و در حالی که ما باستایش توپاکیت را بیان نموده و بزرگواری تو را بیان می کنم، (الله در جواب)گفت:همانا من داناترم نسبت به آنچه که شما نمی دانید.

وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَؤُلاء إِنْ کُنتُمْ صَادِقِینَ (31)

و(الله)به آدم نامهای تمام (اشیاء)را آموخت سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود وبعد از آن (خطاب به فرشتگان)گفت:مرا از نامهای این اشیاء خبر دار کنید اگر از راستگویان بودید.

قَالُوا سُبْحَانَکَ لا عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ (32)

(فرشتگان)گفتند:تو منزه و پاکی ؛ما بجز آنچه که تو به آموخته ای دیگر علمی نداریم و قطعا تنها تو بسیار دانا وبی نهایت با حکمتی.

قَالَ یَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ (33)

(الله خطاب به آدم)گفت:ای آدم این (فرشتگان)را از نامهای این اشیاء خبردار کن وچون آدم آنها را خبردار نمود (الله خطاب به فرشتگان)گفت:آیامن برایتان نگفته بودم که همانا من نسبت به مخفی های آسمانها وزمین (از همه)آگاه ترم و (حتی از شما)نسبت به آنچه ظاهر می کنید و آنچه را که بودید می پوشاندید آگاه ترم .

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنْ الْکَافِرِینَ (34)

و آنگاه که ما به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده نمایید بعد (از این گفته ما)همه بجز شیطان سجده نمودند او تنها سرباززد وخواهان کبر شد واو(درتقدیر)ازکافران بود.

وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَکُلا مِنْهَا رَغَداً حَیْثُ شِئْتُمَا وَلا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنْ الظَّالِمِینَ (35)

وما به آدم گفتیم :تو و همسرت در بهشت زندگی کنید و هر دو از هر کجای آن که می خواهید گوارا بخورید (ولی)هر دو به این درخت نزدیک نشوید (که اگربه این دستور عمل نکردید)هر دوازظالمان می گردید.

فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَکُمْ فِی الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِینٍ (36)

بعد از این شیطان آن دو را لغزاند و سپس از آنجای که در آن بودند هر دو را بیرون نمود و ما گفتیم همه از آنجا در حالی (بر زمین)فرود آیید که با یکدیگر دشمن هستید و برایتان تا مدتی (که زنده باشید)در زمین قرار گاه وسامان بهره گیری است.

 فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ (37)

سپس آدم از پروردگارش سخنانی را آموخت (و با خواندن آنها توبه نمود)(والله)توبه اش را پذیرفت زیرا تنها او بسیار توبه پذیر و بی نهایت مهربان است.

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ (38)

ما گفتیم همه از آنجا (بر زمین)فرود آیید وسپس هرگاه از جانب من برایتان هدایتی می آید پس هر کس از هدایت من پیروی نمود بر آن افراد نه ترسی است (از اینکه گرفتار عذاب الهی گردند) و نه هم آنها ناراحت می گردند.

وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ(39)

ولی کسانی که کفر نموده و آیات ما را دروغ پنداشتند اینها یاران آتش (جهنم)اند و فقط اینها از جاودانان در آن هستند.

ترجمه سوره فاتحه

ترجمه سوره فاتحه

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام معبود به حق بسیاربخشاینده و بی نهایت مهربان.

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (1)

ستایش ازآن معبود به حقی است که پروردگار جهانیان است.

 الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (2)

بسیاربخشاینده و بی نهایت مهربان است.

 مَلِکِ یَوْمِ الدِّینِ (3)

مالک و پادشاه روز سزا است.

 إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ (4)

(ای الله ) تنها ترا می پرستیم و فقط ازتومدد می خواهیم.

 اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ (5)

(یا الله) ما را به راه راست راهنمائی فرما.

 صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ (6)

راه کسانی که تو بر آنها احسان وانعام نموده ای.

 غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ (7)

نه (راه) آنانی که برآنها خشم گرفته شده است و نه هم (راه ) گمراهان.

راه راست کدام است؟

            سؤال : راه راست کدام است؟


جواب : یکتا پرستی و فقط الله متعال را عبادت و پرستش نمودن راه راست است زیرا در قرآن مجید به نقل از گفته های عیسی علیه السلام که خطاب به بنی اسرائیل سخن می گوید چنین آمده است:

 إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ (51) (آل عمران)

همانا الله پروردگار من و پروردگار شما است پس او را عبادت و پرستش نمایید که این راه راست است .

کشته شدن دجال توسط عیسی علیه السلام و نابود شدن یهودیان

 

آمدن دجّال و کشته شدن آن توسط عیسی علیه السلام


(قسمت پنجم)


31- درهمان حالی که امام مسلمانهای (ساکن بیت المقدس) جلورفته تا نماز صبح را برای آنها امامت دهد، که عیسی علیه السلام به نزد آنها می آید آن امام به عقب بر می گردد تا که عیسی علیه السلام جلو رفته و امامت دهد ولی عیسی علیه السلام دستش را در میان دو شانه او گذاشته می گوید: تو جلو رفته امامت بده زیرا این نماز برای تو اقامه گفته شده است وآن مرد جلو رفته و به آنها نماز می دهد.

32- وچون نماز تمام شده عیسی چرخیده می گوید: دروازه را باز کنید ودر حالی دروازه باز می شود، که در پشت آن دجال قرار دارد.

33- و به همراه او هفتاد هزار یهودی اند که همه آنها دارای شمشیرهای اند که اززیور وساج آراسته شده اند.

34- و چون عیسی علیه السلام به دجال نگاه می کند همانند نمک در آب زوب می گردد.

35- و شروع به فرار می کند، و در حالی که عیسی علیه السلام خطاب به او می گوید: همانا من باید یک ضربه ای به تو بزنم و تو نمی توانی ازدست این ضربه من فرار کنی.

36- سپس عیسی علیه السلام در دروازه شرقی لدّ به دجال رسیده واو را می کشد.

37- در آن وقت است که الله متعال یهودیان را شکست می هد،هیچ چیز از مخلوقات الله نیست؛ نه سنگی، نه درختی، نه دیواری و نه حیوانی بجز درخت غرقد که از درختان یهود است؛ که یهودی به آن پناه ببرد مگر اینکه الله آن چیز را به سخن می آورد؛ وآن چیز می گوید: ای بنده مسلمان الله این یهودی است(که در پشت من مخفی شده) بیا و او را بکش.

ادامه دارد.........

گشت و گذر دجال در شهرهای دنیا

آمدن دجّال و کشته شدن آن توسط عیسی علیه السلام


(قسمت چهارم)


22-  و همانا هیچ جای از زمین نمی ماند مگراینکه آنجا رفته و بر آنجا غلبه حاصل خواهد نمود بجز مکه و مدینه (که بنا بردلیل زیر نمی تواند به آنجا برود).

23- زیرا به هیچ یک از راهای و دربهای ورودی مکه و مدینه نمی رود مگر اینکه فرشتگان با شمشیرهای کشیده جلویش را گرفته (ومانع ازدوخول دجال به این دوشهرمی شوند).

24- تا اینکه می رود نزد تپه ای سرخ در پایان زمین شور زاری (در نزدیک مدینه) فرود می آید و توقف می کند.

25- سپس مدینه با ساکنانش سه بار می لرزد، وبعد از آن هیچ مرد وزن منافقی در مدینه باقی نمی ماند مگر اینکه از آن بیرون شده (و به دجال می پیوندد).

26- و این بدین خاطر است که مدینه افراد پلید و ناپاک را از خود دور می کند همان گونه که کوره آهنگری پلیدی آهن را از آن دور می کند.

27- و این روز روز رهای نام گذاری می شود.

28- ام شریک دخترابوعکر رضی الله عنها گفتند: ای رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) پس در آن روز عربها کجایند؟ (تا با دجال مبارزه کنند، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: در آن روز جمعیت آنها کم است.

29-  واکثر آنها در بیت المقدس اند.

30- وامام و رهبر آنها مردنیکی است (که همان مهدی رضی الله عنه باشد).


ادامه دارد.........

ازدواج مسیارراه حل زیبا برای دختران خانه مانده

        ازدواج مسیارراه حل زیبا برای دختران خانه مانده 


ازدواج مسیار ازدواجی است که در سال‌های اخیر میان اهل سنت به ویژه کشورهای عربی و خاورمیانه شایع شده است. علما ی اهل سنت به بحث و بررسی این درباره پرداخته و از زوایای مختلف آن را برسی نموده‌اند و عده‌ای قائل به جواز و مشروعیت آن شده و گروهی آن را نامشروع دانسته‌اند وگروهی نیز در این باره توقف نموده اند.

ولی بنده از آنجا که برای آن هیچ مانع شرعی نمی بینم با شرایط زیر قایل به جواز آن هستم  :

 ( 1 ) باید تمام ارکان و شرایط ازدواج شرعی دائمی( بجز جریان ، نفقه ،سکنی ومبیت) در آن وجود داشته باشد.

 ( 2 ) این ازدواج باید با ایجاب و قبول و با شرایط معروف یعنی رضایت طرفین، ولایت، شهادت و کفائت صورت ‌گیرد.

( 3 ) دراین ازدواج باید مهریه مورد توافق وجود داشته باشد.

( 4 )و برای صحت آن باید موانع ازدواج شرعی دائمی وجود نداشته باشد.

( 5 ) بعد از انعقاد عقد؛ تمامی حقوق مترتب بر عقد زوجیت از جهت نسل، ارث، عده، طلاق و مباح بودن رابطة نزدیکی، سکونت و نفقه ثابت می‌شود؛ اما زوجین توافق می‌کنند که زوجه حق نفقه ومبیت(شب خوابی) وسکنی ندارد و شوهر اختیار دارد هر وقت بخواهد به دیدار همسر خود بیاید».

ناگفته نماند که ازدواج مسیار را زنانی که مشکل مادی، مسکن و نفقه ندارند؛ ولی به دلیل بیوه بودن ویا هر دلیلی دیگرکسی با آنان ازدواج نمی‌کند، این زنان از حق نفقه، مسکن و مبیت صرف نظر می‌کنند و شوهر مختار است هر وقت میسر شد با وی ملاقات کند و این ازدواج تمام شرایط و ارکان عقد نکاح شرعی از قبیل گواه، تعیین مهر و ثبوت نسب را دارد.

 در این ازدواج زوجین توافق می‌کنند که زن در خانه والدین خود بماند و تقاضای مسکن، نفقه و حق قسم از شوهر ننماید. غالباً این ازدواج از جانب مردی است که فقیر بوده یا ازدواج مجدد سبب مشکلات با همسر اول می‌شود. این عقد علناً با حضور گواهان با رضایت کامل زوجین و حضور ولیّ زن و کلماتی که بر دوام نکاح دلالت دارد انجام می‌شود.

 

ادله جواز



می توان برای جواز این نوع ازدواج از دلایل زیراستفاده کرد:

( 1 )  ارکان و شرایط ازدواج دائمی شرعی صحیح را دارا می‌باشد.

( 2 )  هیچ مانع شرعی وجود ندارد .

( 3 ) در سنت آمده سوده رضی الله عنها از همسران رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم روز خود را به عایشه صدیقه رضی الله عنها بخشید. وجه استدلال این است که بخشش سهم توسط سوده رضی الله عنها به عایشه رضی الله عنها و پذیرش پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم دلالت می‌کند بر اینکه زوجه می‌تواند حقی را که شارع برایش قرار داده، مانند نفقه و مبیت ساقط کند.

وهمانگونه که در قرآن آمده که زن می تواند مهریه خود را برای شوهرش ببخشد.

( 4 ) در این نوع ازدواج مصالح زیادی وجود دارد. این ازدواج غریزة فطری را پاسخ داده و ازفحشا جلوگیری می‌کند و در مواردی زن فرزنددار می‌شود و بدون شک از تعداد زنان بی‌شوهر می‌کاهد.

( 5 ) از آن جا که انواع مشابه این ازدواج همانند ازدواج ( نهاریات و لیلیات ) در فقه وجود دارد،پس ازدواج مسیار هم درست است.

گرچه علمای اهل سنت در باره ازدواجهای (نهاریات و لیلیات) اختلاف نظر دارند.

( 6 ) در حدیث صحیح بخاری آمده که حق دار ترین شرایطی که باید اجرا وعملی شود شرایطی است که شما با آنها شرمگاها را برای خودتان حلال نموده اید .

 لذا در زمان نکاح هر یک اززوجین می توانند شرایطی را قرار دهند بشرطیکه مخالف شرع نباشد و شرط تنزل از حق همانند (نفقه ،سکنی و مبیت) خلاف شرع نیست.

( 7 ) رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: شرایط مسلمانها همه اعتبار دارد مگر شرطی که حلالی را حرام ویا حرامی را حلال نماید.

درشرایط ازدواج مسیار نه هیچ حلالی حرام و نه هیچ حرامی حلال نشده است.بلکه تنزلی از حق و معاف نمودن حقی بارضایت کامل صورت می گیرد.


ازدواج مسیار با متعه (صیغه) تفاوت دارد 


بعد از این بیان فوق شاید کسی بپرسد: آیا ازدواج مسیار با متعه یا صیغه تفاوت دارد یا خیر؟ واگر دارد چه تفاوتهائی دارد؟.

در جواب باید گفت: آری در میان ازدواج مسیار با صیغه ویا متعه تفاوتهای زیادی وجود دارد که ما به مهمترین آنها اشاره می کنیم:

( 1 ) در ازدواج مسیار مدت تعیین نمی‌شود وبه صورت عقد دائمی منعقد می‌گردد؛ ولی درازدواج موقت وصیغه مدت ازدواج باید تعیین شود.

 ( 2 ) در ازدواج مسیارعدم تعیین مهردر عقد موجب بطلان آن نمی شود؛ ولی در صیغه وازدواج موقت عدم تعیین مهر در عقد موجب بطلان آن می‌شود.

 ( 3 ) پایان ازدواج مسیار با طلاق است؛ و در حالی که پایان ازدواج موقت با انقضای مدت یا بذل صورت می‌گیرد.

( 4 ) حدنصاب در ازدواج مسیار همانند ازدواج دائمی شرعی چهار زن می‌باشد، ولی درازدواج موقت حدنصاب مطرح نیست.

این بود چهار فرق اساسی میان ازدواج مسیار با صیغه وازدواج موقت علاوه از اینها فرقهای دیگری نیز دارد که نیاز به بیان نیست .

اگر کسی دوست دارد فرق بین ازدواج مسیار با سایر ازدواجها را بداند به این نکته توجه کند که ازدواج مسیار همانند ازدواج دائمی وشرعی است فقط با رضایت خانم به هنگام عقد (حق مسکن و حق نفقه زوجه بعهده خانم می باشد وحق مبیت ساقط می گردد) و شوهرهر وقت که بخواهد می تواند به دیدار خانمش بیاید ویا با او همبستر شود ودر تمام اموردیگر همانند ازدواج دائمی شرعی می باشد

چند توصیه به دختران خانه مانده و بی شوهر

        چند توصیه به دختران خانه مانده و بی شوهر

 

 

یکی از معضلات جامعه ما دخترانی هستند که سن وسالی از آنها گذشته ولی تا به حال به خانه بخت نرفتند و لباس عروسی به تن نکردند و این مشکل روز بروز رو به افزایش است ، شاید بپرسید که علتش چیست و راه حل آن در کجاست ؟

علت این جریان خلیی چیزها می تواند باشد: توقعات بی جا، مشکلات اقتصادی، تهاجمات فرهنگی،  و دها علل خاص و عامی که در این باره وجود دارد، بهر صورت مهم تر از علت یابی این جریان حل این جریان است، ولی قبل از همه باید خود این دختران و خانوادهایشان بفکر حل این قضیه بشوند ورنه روز بروز بدتر و جریان بحرانی تر خواهد شد.

آنچه که بطور مختصر می شود دختران خانه مانده وبی شوهر و خانوادهایشان را نصیحت نمود چند چیز است:

1- دختران خانه مانده باید خدا ترسی و پرهیزگاری را فراموش نکنند؛ ای چه بسا که الله مهربان خواسته آنها را در این دنیا که محل امتحان و آزامایشات گونان است با این طریقه وروش آزمایش کند، لذا باید کاملا مواظب باشند که در این امتحان الهی ناکام نشوند.

 نکته دیگر اینکه هر چند جریان شهوانی شاید گاهی به مرحله حاد و بحرانی برسد ولی انسان باید به فکر آبروی خود و خانوده خویش بوده و دنیا و آخرت خویش را از دست ندهد.

2- باید که دختران وخانوادها توقعاتشان را کمتر و مناسب حالشان نمایند تا کم ترگرفتار چنین حالت بحرانی شوند و اگر هم شدند حلش برای آنها آسان تر باشد،گاهی می شود یک دختر دها خواستگار دارد ؛خود دختر و یا خانواده او به بهانه های دروغین و بنا بر توقعات بی جا آنها رد می کنند و بعدا که عمر دختر زیاد شد و یا این خواستگارها سر خوردند آن وقت هم دختر پشیمان می شود و هم خانواده او ولی کار از کار گذشته و کوچه به بم بست خورده است حالا باید تا آخر عمر این دختر در خانه بماند و این دنیای روشن بر او تاریک شده و این جهان به این گشادگی بر او تنگ و هر لحظه آرزوی مرگ می نماید ، آخر چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی؟!

3- عدم رعایت امور شرعی؛ بعضیها با وجود اینکه مسلمان هستند دوست ندارند که کاملا تابع شرع باشند بلکه بر عکس خواهان این اند که شریعت باید از خواهشات و خواسته های آنها پیروی کند.

آقای محترم وقتی که شریعت اجازه داده که دختر نیز از پسر خواستگای کند تو چرا ناراحت می شوی و می گوئی این کار خلاف عادات و رسوم ماست؟!

برادرو خواهر گرامی وقتی که اسلام به دختر دار اجازه داده که خودش ازپسر و پسر دار برای دخترش شوهری راخواستگاری کند شما چرا می گویید این بد و زشت است و فردا مردم به ما طعنه می زنند؟!

برادر و خواهر مسلمان وقتی که اسلام می گوید: همه شما از آدم هستید و آدم از خاک و بهترینتان در نزد الله با تقوا تر و پرهیزکارتان اشت؛ چرا تو می گوئی چون فلان خواستگار از قوم وطائفه من نیست من او را نمی گیرم ؟!

دختر مسلمان وقتی که اسلام اجازه داده که مردان چهار زن بگیرند توچرا وقتی که یک مرد زن دار ازت خواستگاری می کند ناراحت شده و جواب رد می هی؟! آخر با مرد زن دار که تجربه زندگی دارد ازدواج کردن بهتر است و یا اینکه بی شوهر تا آخر عمر در خانه پدر و برادر ماندن؟!

واقعا اگر ما می خواهیم این مشکل جامعه حل شود باید چند کاردر این راستا انجام داد:

1- دختران و خانوادهایشان توقعات خودشان را کمتر و مناسب حالشان نمایند.

2- دستورات و اوامر شریعت اسلام را دراین باره کاملا رعایت نماییم .

3- باید که افراد آگاه جامعه در این راستا و حل این مشکل کوشش نمایند.