۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

گناهان کبیره

 

گناهان کبیره 

 

بعد از حمد وثنای الله مهربان ودرود سلام بر پیامبر بزرگواراسلام و یاران جان برکف وخاندان پاکش باید گفت :

آنچه از قرآن وسنّت فهمیده می شود این است که گناهان بر دوقسم اند (گناهان صغیره) یعنی: گناهان کوچک و( گناهان کبیره) یعنی : گناهان بزرگ .

گناهان صغیره در دنیا با دوطریق بخشیده می شوند با توبه ویا انجام نیکیها ولی گناهان کبیره فقط با توبه بخشیده می شوند.

و علماء شرایط توبه را چنین بیان نموده اند وگفته اند که اگر فردی می خواهد از گناهی توبه کند که تعلقش به حقوق الله است همانند توبه از شرک ؛ پس باید در توبه او سه شرط یافت شود تا توبه اش صحیح و مورد قبول الله مهربان قرار گیرد:

1= از گذشته ای که این گناه را انجام داده پشیمان گردد.

2 = در حال حاضر آن گناه را ترک کند.

3= در آینده آن گناه را دیگر انجام ندهد.

ولی اگر فرد خواست از گناه کبیره ای که تعلقش به حقوق الناس است توبه کند همانند دزدی ؛ علاوه از سه شرط بالا باید شرط چهارمی هم یافت شود وآن اینکه از فردی که حقش را پایمال نموده حقش را پرداخت کند ویا حلالیت به طلبد تا اینکه اورا ببخشد .

در توبه از گناهان هریک از شرائط کم باشد توبه قبول نیست و عند الله اعتبار شرعی و دینی ندارد.

بعد از این بیان توضیح مختصرمناسب می دانم فهرستی از گناهان کبیره را بیان نمایم تا

امام ذهبی کتابی به نام (الکبائر) نوشته اند ودر آن گناهان کبیره را ذکر نمودند که مجموعه آنها به هفتاد گناه می رسد و با ذکر آیات واحادیث متعددی کبیره بودن آنها را به اثبات رسانده اند وبنده در اینجا بطور فهرست وار نام آنها را ذکر می کنم تا بنزد هر یک ازخوانندگان گرامی لیستی از گناهان کبیره موجود باشد تا هر گاه که شیطان خواست او را فریب دهد بزرگی این گناهان را بیاد آورده واز گرفت الله مهربان بترسد و از انجام آن پرهیز کند تا بدین طریق خویش را ازگناهان و دام شیاطین محفوظ داشته و مورد خشم الله قرار نگیرد.

گناهان کبیره ای که امام ذهبی در کتاب (الکبائر) ذکر نمودند از قرار زیر می باشند:

1 = شرک به الله.

2 = آدم کشی.

3 = جادوگری.

4 = بی نمازی.

5 = زکات ندادن.

6 = بدون عذر روزی از روزهای رمضان را روزه نگرفتن.

7 = با وجود توانائی حج نکردن.

8 = نافرمانی پدر ومادر.

9 = با اقوام وخویشان قهر وقطع روابط نمودن.

10= زنا.

11= لواطت.

12 = سود خواری.

13= مال یتیم را به ناحق وظلم خوردن.

14 = برالله ورسولش دروغ بستن.

15 = از میدان جهاد ونبرد فرار کردن.

16=  خیانت رهبر به ملت و ظلم نمودن به آنها.

17= تکبّر.

18= به دروغ گواهی دادن.

19=شراب نوشی.

20 = غمار بازی.

21 = تهمت زدن به زنان عفیفه وپاکدامن.

22 = خیات در مال غنیمت وبیت المال .

23 = دزدی.

24 = رهزنی.

25= قسم به دروغ خوردن.

26= به مال وآبروی مردم تعرض کردن (مال مردم خوردن وآبروی مردم ریختن).

27 =به ناحق مالیت گرفتن.

28 = حرام خواری.

29 = خودکشی.

30= دروغگوئی.

31= قاضی بد وخلاف شرع .

32= رشوه.

33 = زن و مرد خویش را به یکدیگر تشبیه کردن.

34= دیّوث بودن.

35 = حلاله گر و کسی که برایش حلاله می شود.

36 = از ادرار پرهیز نکردن یعنی : بدن ولباس را از ادرار محفوظ نداشتن.

37 = ریاکاری نمودن.

38= علم دین برای حصول دنیا یادگرفتن و پوشاندن علم.

39= خیانت نمودن.

40 = نیکی نمودن و آن را بر رخ افراد کشیدن واظهار احسان نمودن.

41 = انکار تقدر نمودن.

42 = جاسوسی نمودن.

43  = سخن چینی.

44 = لعنت نمودن ودشنام دادن.

45 = عهد شکنی و بی وفائی نمودن.

46 = سخن کهنان ومنجّمان راقبول نمودن.

47 = نافرمانی نمودن زن ازدستورات شرعی شوهر.

48 = عکس گرفتن وعکاس بودن.

49 =زمان مصیبت آه و واویلا کشیدن، کلمات خلاف شرع گفتن ، بر سر صورت زدن وگریبان دریدن.  

50 = بغاوت وسرکشی.

51 = زورگوئی وقلدوری نمودن بر ضعیف، خادم، زن وحیوانات.

52 = همسایه آزاری.

53 = مسلمان آزارای ودشنام دادن مسلمان.

54 = آزار رسانی به بندگان الله متعالی وخود را بر تر دانستن برآنان.

55 = پاچه شلواراز قوزک پایین بودن ویا لباس را به قصد تکبر از حد معمول دراز ترنمودن.

56 = لباس ابریشمی و یا طلا پوشیدن برای مردها.

57 = فرار نمودن برده از نزد آقا وصاحبش.

58 = حیوانات را برای غیر الله ذبح نمودن وکشتن .

59 = دانسته پدرواقعی را انکار شدن وادعی نمودن که فرد دیگری پدرش هست.

60 = مجادله و مباحثه به بناحق وبرای دفاع از باطل.

61 = آب اضافی را در زمان نیاز به مردم نیازمند ندادن.

62 = در معاملات در کیل ، وزن ومتر نمودن اجناس کمی نمودن.

63 =خود را از تدبیر وگرفت الهی در امان دانستن.

64 = از رحمت الهی نا أمید شدن.

65 = بدون عذر همیشه نماز را تنها خواندن ونماز با جماعت را بدون عذر شرعی ترک نمودن.

66 = نمازهای جمعه را همیشه و بدون عذر شرعی ترک نمودن.

67 = در وصیت نامه به حق کسی ظلم نمودن.

68 = مکّاری وفریبکاری.

69 = راز مسلمانان را به کفار و دَشمنان اسلام گفتن.

70 = یاران رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را دشنام دادن.

شعبه های ایمانی

شعبه های ایمانی  

 

رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرموده اند : ایمان هفتاد واندی شعبه دارد ، وما در زیر این شعبه جات را ذکر نموده ایم:

1 = ایمان و اعتقاد به الله عزوجل داشتن.

2 = به تمام پیامبران علیهم السلام ایمان داشتن.

3 = ایمان به فرشتگان.

4 = ایمان به قرآن ودیگر کتابهای آسمانی.

5 = ایمان به خوب بد تقدیر.

6 = ایمان به قیامت .

7 = ایمان به بر انگیخته شدن بعد از مرگ وحشر ونشر شدن.

8 = ایمان به جمع شدن مردم در میدان عرصات بعد از زنده شدن وبیرون شدن از قبرها.

9 = ایمان به این که بهشت خانه مومنان ودوزخ خانه کافران است.

10 = دوستی و محبت با الله مهربان.

11 = ترس از الله متعال.

12 = امید به الله متعال داشتن.

13 = توکل بر الله داشتن ودر هر چیزتسلیم دستورات او بودن.

14 = دوستی ومحبت با رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم.

15 = احترام پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را داشتن وایشان را بزرگوار ومعظم دانستن.

16 = دوست داشتن دین و متحمس بودن نسبت به آن .

17 = یادگیری علم دین.

18 = رساندن وانتشار علم دین.

19 = بزرگ دانستن قرآن واحترام قایل بدون نسبت به آن.

20 = طهارات وپاکی.

21 = خواندن نماز.

22 = پرداخت زکات .

23 = روزه.

24 = اعتکاف.

25 = انجام حج وعمره.

26 = جهاد فی سبیل الله.

27 = مرز بانی و پاسداری مرزهای سرزمین اسلامی.

28 = در میان جهاد و مبارزه با دشمن اسلام استقامت نمودن و

فرار نکردن.

29 = پرداخت خمس یعنی یک پنجم مال غنیمت به رهبرحکومت اسلامی ویا ماموران حکومت اسلامی.

30 = آزاد کردان برده برای فقط برای رضای الله مهربان.

31 = پرداخت تمام کفارات و جرمانه های مالی که بر انسان بنا بر گناهان و یا سوگندها واجب می گردد.

32 = وفای به عهد وپیمان ها.

33 = به یاد نعمات الهی بودن وشکر آنها را بجا آوردن.

34 = زبان خویش را کنترل و حفاظت نمودن.

35 = امانتداربودن وامانتهای مردم به آنها پرداخت نمودن.

36 = پرهیزازقتل انسانهای بی گناه وجنایت بر افراد .

37 = شرم گاه خویش را از کارهای خلاف شرع و نامشروع حفظ نمودن.

38 = دست درازی به مال مردم نکردن و خود را از عمل زشت دزدی بدور داشتن.

39 = حلال خور بودن واز خورد و نوش چیزهای حرام و مشکوک و یا خورد نوش به روشهای غیر شرعی پرهیز نمودن.

40 =از لباس و ظروف مجاز شرعی و با روش و شمایل بیان شده از جانب اسلام استفاده نمودن واز لوازم ،ظروف ولباس های غیر شرعی استفاده ننمودن.

41 = از بازیها و سرگرمیهای ناجایز و حرام پرهیز نمودن.

42 = میان روی در انفاق و پرهیز از خوردن مال حرام .

43 = ترک کینه وحسد نسبت به دیگران.

44 = حرام بودن ریختن آبروی دیگران و پرهیز از این عمل زشت.

45 = اخلاص در اعمال و ترک ریا.

46 = با انجام نیکیها شاد شدن وبا ارتکاب گناهان ناراحت شدن.

47 = از هر گناهی توبه نمودن.

48 = قربانی و دیگر حیواناتی که شریعت اسلام کشتن و ذبح نمودن آنها رادستور داده از قبیل عقیقه وغیره را رعایت نمودن و برای الله مهربان این کار را انحام دادن .

49 = ازدستورات موافق با شرع رهبران و امیران پیروی نمودن.

50 = باجماعت مسلمانان بودن واز اختلاف و پراکندگی بدور بودن.

51 = برمردم با عدل وانصاف رهبری و حکومت نمودن ودر قضاوتها انصاف را رعایت نمودن.

52 = امر به معرذوف و نهی از منکر نمودن.

53 = تعاون وهمکاری نمودن در کارهای نیک و خیر.

54 = شرم وحیاء داشتن و خود را با این صفت زیبا آراستن.

55 = نیکی به پدر ومادر.

56 = بر قراری روابط خویشاوندی.

57 = خوش اخلاقی.

58 = نیکی نمودن به غلامان وبردگان زیر دست.

59 = رعایت نمودن حق آقایان و صحابان (از جانب بر دگان).

60 = رعایت حقوق فرزندان وخانواده.

61 = با اهل دین دوستی نمودن وبا آنها همراه ونزدیک بودن وسلام وعلیک نمودن.

62 = جواب سلام دیگران را دادن.

63 = به عیادت بیماران رفتن.

64 = بر مسلمانان نماز جنازه خواندن.

65 = جواب عطسه زننده ای که الحمد لله گفت دادن..

66 = از کفار و مفسدین دوری نمودن وبا آنها سخت و خشن نمودن.

67 = اکرام همسایه.

68 = اکرام مهمان.

69 = پرده پوشی گنه کاران نمودن.

70 = بر مشکلات و انجام عبادات و در مقابل شهوات صبر نمودن.

71 = بی  رغبت بودن نسبت به دنیا وآرزوهای اندک دنیوی داشتن.

72 = با غیرت بودن ودیوث نبودن.

73 = از لغویات پرهیز نمودن.

74 = سخاوت مند بود.

75 = برکوچکان رحم واحترام بزرگان را نگه داشتن.

76 = در میان افراد صلح بر قرار نمودن وقهرو ناراحتیها را از بین بردن.

77 = هر آنچه از خیر و خوبی برای خویش می پسندد برای برادر دینیش نیز بپسندد و هر چیز برای خویش نمی پسندد برای برادر خویش هم نپسندد که می شود چیزهای تکلیف را از راه دور کردن را نیز جزء همین قرار داد.

ناگفته نماند که تمام این شعبه جات ایمانی از کتاب شعب الایمان امام بیهقی گرفته شده وایشان برای اثبات این شعبه جات 11269 حدیث و روایت ذکر نموده است.

مطالبی مفید از کتاب الفوائد

                  مطالبی مفید از کتاب الفوائد  

 

(1) 

ارکان کفر 

 

ارکان کفر چهار چیز است :

1 – تکبّر.

2 – حسادت.

3 – خشم .

4 – شهوت .

تکبّر، فرد را از رام شدن وتابع بودن جلوگیری می کند .

وحسادت، باعث می گردد تا فرد نصیحت را نپذیرد و  

خیرخواه دیگران نباشد.

وخشم ،از عدل و انصاف نمودن جلوگیری می کند .

و شهوت، از انجام عبادت جلوگیری می کند.

هرگاه ستون تکبّر منهدم شود فرمانبرداری و مطیع بودن برای  

فرد آسان می گردد.

و هرگاه ستون حسادت فروریخته شود پذیرش نصیحت  

و خیرخواهی به دیگران برای انسان آسان می گردد.

و هرگاه ستون خشم فروپاشد رعایت عدل وانصاف بر فرد  

آسان می گردد. 

 

(2)  

علمای سوء  

علمای سوء بر درب بهشت نشسته اند، و مردم را با گفتارشان  

به بهشت دعوت می دهند ولی با کردارشان آنها را به  

سوی آتش جهنم فرا می خوانند؛ هرگاه گفتار آنان به مردم  

می گوید : بیایید به سوی بهشت ،کردار آنان می گوید: حرف 

 اینها را گوش ندهید؛ زیرا اگر آنچه آنان به سوی آن دعوت  

می دهند حق می بود پس خودشان بایداولین قبول کنندگان 

 می بودند. لذا این علمای سوء در ظاهر رهنما اند ولی در 

 حقیقت رهزن اند. 

 

 

(3)  

فرض ترین جهاد  

 وخداوند متعال می فرماید:

وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا .. (سوره عنکبوت آیه 69)

کسانی که در راه ما جهاد می کنند قطعا ما آنها را به  

راههایمان راهنمائی می نمائیم.

خداوند سبحان هدایت را به جهاد معلق نموده است؛ لذا  

هدایت شده ترین فرد کسی است که از همه بیشتر  

جهاد می نماید.

فرض ترین جهاد: جهاد با نفس، جهاد با هوای و هوس،  

جهاد با شیطان و جهاد با دنیا است.

لذا هر کسی این هر چهار نوع جهاد را برای خدا انجام  

دهد خداوند او را به راهای رضامندی خویش که او را به 

 بهشت می رساند راهنمائی می کند.

و هر کس جهاد را رها کند هراندازه که جهاد را ترک  

نموده باشد به همان اندازه از هدایت نیز محروم  

خواهد گشت.  

 

 

(4) 

سه درب ورودی به جهنم 

 

مردم از سه درب وارد جهنم شدند:

1 – از درب شبهه ای که باعث ایجاد شک در دین خداوند  

می شود .

2 – از درب شهوتی که باعث ایجاد هوای و هوسی 

 می شود که بر طاعت وعبادت خداوند پیشی می گیرد .

3 – از درب خشمی که باعث دشمنی با خلق خدا می شود.  

 

(5)  

بنیاد تمام گناهنان  

بنیاد تمام گناهان سه اند:

1 – تکبّر، چیزی که شیطان را به جای رساند که باید  

می رساند.

2 – حرص ،چیزی که آدم را از بهشت بیرون نمود.

3 – حسادت، چیزی که باعث شد یکی از فرزندان آدم را به 

 جان برادرش افتد.

هر کس از این سه کارزشت محفوظ ماند او از تمام کارهای 

 زشت محفوظ خواهد ماند.

زیرا کفر از تکبر، گناهان از حرص و ظلم وسرکشی از  

حسادت است.

این چنین رسمی برای خویش مذار

                   این چنین رسمی برای خویش مذار 

 

روزه خوردن کار مؤمن نیست یار 

                       این چنین رسمی برای خویش مذار 

گرهمی خواهی که گردی سرفراز 

                           روزه گیر، بهر رب سجده بیـــار

روزه بگیر صفا کن

                         روزه بگیر صفا کن

 

روزه بگیر صفا کن عبادت خدا کن 

                        روح و روان نازت وز بندها رها کن 

برای پاکی خویش زهمهمه و غمها

                       همیشه و دائمی تو یــــــــادی وزخدا کن

عدالت علمی آری ولی خیانت علمی خیر

                         

                          عدالت علمی آری ولی خیانت علمی خیر  

  

امروزه نویسندگان ، مترجمان وسخنوران از هر دوروعصرى زیادتر شده اند وعصر؛عصراینترنت وپیش رفت است ، امرزه ما کمبودی کتاب ومعلومات نداریم ولى متأسفانه آنچه که کمبودى آن را بسیار مى شود محسوس نمود، همانا کمبودی عدالت علمى است، زیرا متأسفانه بسیارى از نویسندگان وسخنوران ومدّعیان علم، دچار خیانت علمى می شوند ، وبه جاى خدمت واقعى به قرآن و احادیث رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ؛دارند ضربه سهمگینی رابر پیکر اسلام وارد مى نمایند، وخواسته ویا ناخواسته به نوعى با دشمنان قسم خورده اسلام همکارى نموده ودر آسیاب آنها آب می ریزند.

بنده در این جا مناسب مى دانم که معنای عدالت عملى وهمچنین خیانت علمى را توضیح دهم تا بر همه گان واضح شود که نبودن عدالت علمی و بودن خیانت علمی در میان بعضی از نویسندگان و سخنوران چه مشکلات را بر جامعه اسلامی و جهان اسلام بهمراه داشته است و چقدر زیاد باعث تحریف نصوص شرعی شده است . 

 

عدالت علمى :یعنى این که فرد در بیان مسائل عدالت را رعایت نموده ، قرآن وسنت صحیح رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم را بدون هیچ دخل وتصرفى در تفسیر وتوضیح آنها ، همانگونه که هستند به مردم بیان نموده ، وهرگزپا روى حق نگذاشته ، وبه هیچ وجهی از باطل دفاع ننموده وحق را از هر کس وهرچیز برتر وبا ارزشتر بداند.  

خیانت علمى:یعنى اینکه فرد گرفتاریک ویاچندبیمارى از بیماریهاى زیر گردد:

1- غلط ونادرست ترجمه وتفسیر نمودن آیات قرآنى.

2- غلط ونادرست ترجمه وتوضیح دادن احادیث نبوى.

3- ندانسته و بدون آگاهی به سؤالات مردمى پاسخ دادن.

4- احادیث ضعیف را براى إثبات نظریه خویش بیان نمودن و 

آنها را تصحیح نمودن.

5-احادیث صحیح مخالف با نظریه خویش را تضعیف ویا توجیه  

نا درست ویا رد وانکارنمودن.

6-احادیث ، اقول ، گفتارعلماء سلف وائمه را را بنفع خود  

قیچی نمودن.

7- نظریات مخالفین رابى دلیل رد نمودن.

8- براى إثبات نظریه خویش سفسطه بازى نمودن.

9-براى شکست دادن مخالفین آنهارا به بى دلیلی متهم نمودن .

10- دروغ گفتن وادعاى دروغین نمودن.

ودر آخر از الله مهربان خواهانم که بنده و تمام مسلمانان را 

 ازنعمت عدالت علمی بهرمند نموده و از جرم خیانت علمی  

نجات دهد. 

آمین یا رب العالمین

یا الهی راضیم من به چنین سختی ،زیادی

             

            یا الهی راضیم من به چنین سختی، زیادی  

 

لب خشک روزه دار و دل شاد روزه دار 

                      هر دو در وجود فرداند ؛ این بدار و آن بدار 

اوّلی نشان سختی ،دوّمی نشان شادی 

                      هر دو دروجود فرداند با تفاوت زیــــــــادی  

گر که اوّلی نباشد دوّمی وجود ندارد 

                       این عجیب سختی است که داره شادی میارد  

یا الهی راضیم من به چنین سختی، زیادی 

                         که ترا  راضی نماید و شود باعث شادی

الهی از تو خـــــــــــــــــــــــــــــــواهم

                 الهی از تو خــــــــــــــواهم

 

الهی از تو خواهم شادمانی 

                        کمال لطف اندر زندگانی 

نیاید در مسیرم مشکلی هیچ  

                       نه در پیری و نه در نوجوانی

تفسیرآسان آیات (40) تا (46) سوره بقره

تفسیرآیات (40) تا (46) سوره بقره 

 

ترجمه آیات 

یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِی الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَأَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ (40)

ای فرزندان (یعقوب) به یادآورید همان نعمت مراکه بر شما ارزانی داشته ام و به عهد و پیمانی که با من (بستید) وفا کنید تا با عهد و پیمانی که با شما (بستم) وفا نمایم و تنها از من بترسید. 

 وَآمِنُوا بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَکُمْ وَلا تَکُونُوا أَوَّلَ کَافِرٍ بِهِ وَلا تَشْتَرُوا بِآیَاتِی ثَمَناً قَلِیلاً وَإِیَّایَ فَاتَّقُونِ (41) 

وایمان بیاورید به آنچه من (از قرآن) نازل نمودم که تأیید کننده 

 است آنچه را که بهمراه شما(از تورات و انجیل) می باشد، و از 

 اولین (منکران و) کافران به آن نباشید و آیات مرا به بهاء و پول 

 اندک نفروشید و فقط از من بترسید. 

 وَلا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (42)

و حق را با باطل مخلوط ننمایید ودر حالی که می دانید حق را  

می پوشانید !.

 وَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ (43)

و نماز را بر پا بدارید و زکات را پرداخت نمایید و با  

رکوع کنندگان رکوع نمایید.

 أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلا تَعْقِلُونَ (44)

آیا مردم را به نیکی دستور می دهید و خودتان را فراموش   

می کنید؟! و در حالی که شما کتاب (تورات و انجیل را) تلاوت   

می کنید آیانمی فهمید (که این کارتان کاملا اشتباه است) ؟!.  

 

وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِینَ (45)

و(از الله متعال) با صبر نمودن و نماز خواندن کمک بخواهید  

و قطعا این (نماز) کاری بس سخت وبزرگ است مگر  

بر فروتنان. 

 الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ (46)

همانانی که یقین می دارند که با پروردگارشان ملاقات کننده اند 

 و یقینا آنان به سوی او بازگشت کننده گان اند. 

 

تفسیرآسان آیات فوق 

 

در آیات فوق الله متعال در باره قوم بنی اسرائیل و نعمته های  

که به آنها ارزانی داشته است چنین می فرماید: 

1- (یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ) اسرائیل لقب یعقوب فرزند اسحاق فرزند ابراهیم علیهم السلام است ومعنای اسرائیل (بنده نیک وفرمانبردارالله) می باشد، لذا به نسل یعقوب علیه السلام بنی اسرائیل گفته می شود و این اصطلاح را الله متعال برای قوم یهود و نصاری که پیروان موسی علیه السلام و عیسی علیه السلام و از نسل یقوب علیه السلام اند بکار برده است .  

الله تعالی با این لقب یهود و نصاری را مورد خطاب قرار داده تا  

به آنها بگوید: ای فرزندان (بنده نیک وفرمانبردارالله) شما  

هم همانند پدرتان فرمانبردار و نیک باشید؛ تا با این گفته غیرت 

 و همّت در آنها زنده شده ودست از خلاف برداشته و بر روش  

پدر نیک و فرمانبردار خویش بروند و راه و روش زیبای او  

را زنده کنند. 

2- (اذْکُرُوا نِعْمَتِی الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ) مراد از نعمت در این آیه تمام احسانات و انعامهای از قبیل نجات از فرعون ظالم ،فرستادن انبیاء زیادی از میان آنان وهزاران نعمت دیگری است که الله متعال به قوم یهود و نصاری ارزانی داده است.

3- (وَأَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ) عهدی که الله مهربان از بنی اسرائیل گرفته این بوده که به دستورات الهی عمل کنند و به دین اسلام و محمّد صلی الله علیه و آله وسلم ایمان بیاورند و با او مخالفت نکنند وعهدی هم که الله به آنها داده این بوده است که اگر آنها به عهدشان وفا کنند الله متعال از آنها راضی گشته و آنها را در بهشت خویش داخل نموده و آنها رااز جهنم نجات دهد. 

4- (وَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ) این قسمت از آیه بنی اسرائیل را تهدید نموده 

 که فقط باید از الله متعال بترسند و نشود که همانند آباء  

و اجدادشان گرفتار عذابهای الهی گردند. 

نکته دیگری که در این قسمت از آیه بیان شده این است که انسان 

 نباید از کسی ترس و هراسی داشته باشد و تنها ذاتی که باید از 

او ترسید الله متعال است و بس زیرا او همه کاره است و دیگران 

 هیچ کاره.  

5- (وَآمِنُوا بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَکُمْ) این جا الله متعال به  

بنی اسرائیل دستور می دهد که حال وقت وفای به عهد فرا  

رسیده پس به قرآن ایمان بیاورید، زیراقرآنی که بر محمّد  

صلی الله علیه و آله وسلم نازل شده و تأیید کننده مطالب عقیدتی  

، اخلاقی و دینی است که در کتاب تورات و انجیلی است که 

 همراه شماست. 

6- (وَلا تَکُونُوا أَوَّلَ کَافِرٍ بِهِ) در این قسمت از آیه به بنی اسرائیل 

 هشدار داده شده است که از اوّلین کافران به قرآن نگردید زیرا 

 این شایسته حالتان نیست بلکه آنچه برایتان شایسته و مناسب است 

 این است که از اوّلین ایمان آورندگان به قرآن و محمّد صلی  

الله علیه و آله وسلم باشید تا به عهدتان وفا نموده باشید وما نیز  

به عهد مان وفا کنیم و از شما راضی گشته شما را در بهشت  

مان داخل نموده و از دوزخ مان نجات دهیم . 

7- (وَلا تَشْتَرُوا بِآیَاتِی ثَمَناً قَلِیلاً)  این قسمت از آیه به بنی اسرائیل تذکر می دهد که از عمل زشت دین فروشی دست بکشند یعنی به خاطر مال و پست و مقام دنیوی آیات الهی را پشت سر نیندازند و ترک نکنند زیرا این کارمرادف است با دین فروشی که متأسفانه این مرض در بنی اسرائیل بوده و در میان علماء امت محمّدی نیز یافت می شود که الله متعال ما را از این مرض مهلک محفوظ نگه دارد. 

8- (وَإِیَّایَ فَاتَّقُونِ) بازهم الله متعال هشدار می دهد که فقط از من بترسید و اگر از من بترسید دین فروشی نمی کنید. 

9- (وَلا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ) در این جا الله متعال بنی اسرائیل  

را ازیک کار بسیار خطرناکی که همان (مخلوط نمودن حق باطل) 

 باشد؛ جلوگیری و ممانعت می کند زیرا هرگاه حق با  

باطل مخلوط شد دیگر حقی نمی ماند و همه آن باطل می شود  

و حق ازبین می رود واین کاررا معمولاکسانی می کنند که اهداف 

 دنیوی دارند و می دانند که حق خالص مزاحم رسیدن به اهداف 

 آنها می گردد لذا آنها می آیند آن را با باطل مخلوط نموده  

تا راحت تربتوانند از دین سوء استفاده نموده و به اهداف 

 و اغراض شوم دنیوی خویش برسند.  

10- (وَتَکْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ) دانسته حق را پوشاندن یکی 

 دیگراز عادات شوم بنی اسرائیل بوده که متأسفانه در امت محمّدی 

 نیز سرایت نموده و بسیاری دانسته حق را می پوشانند تا رحت 

 تربتوانند از دین سوء استفاده نمایند و بهتربتوانند به اهداف 

 نادرست دنیوی خویش برسند. 

11- (وَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ) برپائی نمازوپرداخت زکات همان گونه که در اسلام مهم است ؛ دربنی اسرائیل نیزمهم بوده است والله مهربان به آنها دستوربرپائی نمازوپرداخت زکات را داده است، زیرابا برپای نمازنفس انسان پاک می گردد وبا پرداخت زکات اموال انسان پاکیزه خواهد گشت. 

12- (وَارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ) دراین جمله الله مهربان به بنی اسرائیل دستور به برگذاری با جماعت نماز و یا خشوعانه اداء نمودن آن داده است. 

13- (أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ  

أَفَلا تَعْقِلُونَ)

یکی ازعادت زشت بعضی ازعلماء بنی اسرائیل این بوده که اگر 

 کسی از آنها در باره حقانیت اسلام می پرسید می گفتند: اسلام  

حق است و شماآن را پذیرفته و از محمّد صلی الله علیه و آله و 

سلم پیروی کنید اما خود آنها در حالی که در تورات و انجیل 

 خوانده  بودند که اسلام حق و محمّد صلی الله علیه و آله وسلم 

 پیامبری الهی است ولی با این وجود نیزاسلام نمی آوردند بنا بر 

 این الله مهربان به آنها گفته که این عقلمندی نیست مگر شما  

عقل ندارید که اگر اسلام بد است پس چرا دیگران را به آن  

توصیه می کنید و اگر خوب است پس چرا خودتان را نمی پذیرید. 

آری این عادت زشت علماء بنی اسرائیل در میان علماء امت 

 محمّدی نیز سرایت کرده است الله متعال همه را از این  

عمل نادرست و کار ناشایست محفوظ نگه دارد. 

14- (وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاةِ) صبر و نماز دو داروی مسکن 

 مشکلات است، انسان مؤمن زمان مشکلات با صبر و تحمل و 

 بر پائی نماز به الله متعال متوسل شده و از او کمک می خواهد 

 تا مشکلاتش حل شود بدین طریق آسوده خاطر شده و الله  

متعال نیز او را کمک خواهد نمود.  

15- (وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِینَ) از آنجائی که نماز داوری پاکی روح است و شیطان نمی خواهد روح انسان پاک گردد لذا نمی گذارد که انسان نماز را برپا دارد و برپائی نمازرا بر انسان مشکل و سخت می گرداند ولی از آنجای که بندگان فروتن و خداترسی نیز وجود دارد که شطیان نمی تواند بر آنها مسلط شود و آنها را فریب دهد این نوع افراد نماز بر آنها سهل و آسان است. 

16- (الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ) در این آیه دو صفت از صفات و خصوصیات اعتقادی بندگان فروتن و خداترس را بیان شده است :

أ) آنها یقین دارند که در قیامت با پروردگارشان ملاقات و  

دیدار خواهند نمود؛لذا برای اینکه در آن دیدار و شرمنده نشوند  

از دستورات الله متعال پیروی و اطاعت می کنند.  

ب) آنها یقین دارند که روزی باید از این دنیا رفته و به  

سوی پرودگارشان بازگردند لذا برای آن روز آمادگی می کنند تا  

در آن روز شرمنده نشوند.

سرانجام آدم معـــــــــــــــــتاد

                

                    سرانجام آدم معـــــــــــــــــتاد   

 

           آدم معـــــــــتاد اوّل جــان دهد 

                            زان سپس ناموس از دستش رهد  

مرگ معتاد یا رسد در زندان  

                           یا که در خاک افتد در خیابان  

یا خداوندش کند آنقدر خوار  

                              که رود بالا بر چوبـــــــه دار

مضرات دروغگوئی

             

                         مضرات  دروغگوئی  

 

 

1- دروغگوئی از بزرگترین گناهان است.

2- دروغگوئی باعث بی آبروئی می گردد.

3- دروغگوئی باعث شرمندگی می گردد.

4- دروغگوئی باعث خورد شدن شخصیت فرد می گردد.

5- دروغگوئی باعث بی اعتبار شدن فرد می گردد.

6- دروغگوئی باعث از دست دادن دوستان می گردد.

7- دروغگوئی باعث شرمندگی می گردد.

8- دروغگوئی باعث ناراحتی افراد جامعه می گردد.

9- دروغگوئی باعث ناراضی الله متعال می گردد.

10- دروغگوئی باعث نفاق می گردد.

11- دروغگوئی باعث ازیاد شدن دشمنان فرد می گردد.

12-دروغگوئی باعث شکست خوردن در زندگی می گردد.

13-دروغگوئی باعث از دست دادن خانواده و اقوام می گردد.

14-دروغگوئی باعث از بین رفتن خیر و برکت در زندگی  

می گردد.

به خاطر تمام این مضرات و دها مضرات دیگردروغگوئی است  

که اسلام از دروغگوئی ممانعت نموده و رسول الله صلی الله علیه 

 وآله وسلم دروغگوئی را از صفات منافقین و از بزرگترین 

 گناهان کبیره شمرده است .