۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث سی و یک اربعین نووی

 

عَنْ أبی العباس سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ السَّاعِدِیِّ رضی الله عنه، قَالَ : جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ دُلَّنِی عَلَى عَمَلٍ إِذَا عَمِلْتُهُ أَحَبَّنِی اللَّهُ وَأَحَبَّنِی النَّاسُ؟ فَقَالَ : «ازْهَدْ فِی الدُّنْیَا یُحِبَّکَ اللَّهُ، وَازْهَدْ فِیمَا عِنْدَ النَّاسِ یُحِبُّکَ النَّاسُ» .

 

لغات حدیث :

 

جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ : مردی به سوی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آمد ، مردی به نزد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آمد .

دُلَّنِی عَلَى عَمَلٍ : مرا برکاری راهنمائی فرما ، به من انجام کاری را نشان بده .

إِذَا عَمِلْتُهُ : چون بدان عمل نمایم ،چون آن را انجام دهم .

أَحَبَّنِی اللَّهُ: الله مرا دوست بدارد .

وَأَحَبَّنِی النَّاسُ : و مردم مرا دوست بدارند.

ازْهَدْ فِی الدُّنْیَا : از دنیا رو گردان باش، در دنیا بی رغبتی نما، به دنیا بی علاقه گی و بی توجهی نشان بده .

یُحِبَّکَ اللَّهُ : الله تورا دوست می دارد.

وَازْهَدْ فِیمَا عِنْدَ النَّاسِ: ازآنچه در نزد مردم است رو گردان باش ، به هرآنچه در نزد مردم است بی علاقه گی نشان بده ، به هر آنچه درنزد مردم است بی رغبت باش .

 یُحِبُّکَ النَّاسُ : مردم تورا دوست می دارند .

 


ترجمه حدیث :

 

ابوعباس سهل بن سعد ساعدی رضی الله عنه فرمودند : مردی به سوی پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم آمد و گفت : ای رسول الله مرا بر عملی راهنمائی نمایید که چون انجامش دهم، الله مرا دوست بدارد و مردم (نیز) مرا دوست بدارند (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: از دنیا روگردانی نموده و به آن بی رغبتی نما، الله (متعال) تو را دوست می دارد، و به هرآنچه که (از مال و منصب دنیوی) در نزد مردم است روگردانی نموده و بی رغبت باش، مردم تو را دوست می دارند .

 

 

مسائل حدیث :

 

ازاین حدیث مسائل و احکام زیر برگرفته و استنباط می شود :

 

۱ - بی توجهی به دنیا ومادیات پرست نبودن، باعث می شود تا الله متعال انسان را دوست بدارد .

۲ - بی توجهی به اموال و مناصب مردم باعث می شود تا مردم انسان را دوست بدارند .

۳ - الله متعال با برخی از بندگانش بنا بر انجام کارهای نیک ، دوستی و محبت می نماید .

۴ - مادیات پرستی و دنیا دوستی باعث می شود تا الله متعال والعیاذ بالله با انسان دوستی ننماید وانسان را ازمحبت خودش دور بدارد .

۵ - چشم داشت به اموال و مناصب مردم ، باعث این می گردد تا مردم با انسان دشمن گردند .

 

سند حدیث :

 

امام نووی رحمه الله این حدیث را به سنن ابن ماجه نسبت داده و گفته که دربرخی دیگرکتب حدیثی نیز با سندهای حسن روایت شده است، لذا سند این حدیث در سنن ابن ماجه این گونه آمده است :

حَدَّثَنَا أَبُو عُبَیْدَةَ بْنُ أَبِی السَّفَرِ قَالَ: حَدَّثَنَا شِهَابُ بْنُ عَبَّادٍ قَالَ: حَدَّثَنَا خَالِدُ بْنُ عَمْرٍو الْقُرَشِیُّ، عَنْ سُفْیَانَ الثَّوْرِیِّ، عَنْ أَبِی حَازِمٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ السَّاعِدِیِّ....

در سند این حدیث جناب « أَبُو عُبَیْدَةَ بْنُ أَبِی السَّفَرِ » رحمه الله وجود دارد که ایشان صدوق اند ودرنقل احادیث دچاراوهام گشته اند، و امام نسائی رحمه الله در باره ایشان گفته اند که وی راوی قوی نیست وهمچنین در سند این روایت «خَالِدُ بْنُ عَمْرٍو الْقُرَشِیُّ»  وجود دارد که به اتفاق محدثین ضعیف بوده و متهم به وضع احادیث گشته است ، ولی ناگفته نماند که متن این حدیث صحیح است ، همان گونه که استادآلبانی رحمه الله درسلسله احادیث صحیحه تحت حدیث شماره (۹۴۴) این حدیث را ذکرنموده و به متابع های آن نیزاشاره نموده است .

 

تفاوت های الفاظ روایت :

 

در میان الفاظ این روایت اربعین با الفاظ همین روایت در برخ کتب حدیثی تفاوت هایی وجود دارد که بنده به مهم ترین آنها در ذیل اشاره خواهم نمود :

۱ - در این روایت اربعین این گونه آمده است « جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ » ولی در روایت (4102) سنن ابن ماجه این گونه آمده است « أَتَى النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ رَجُلٌ» و در روایت (10043) شعب الایمان بیهقی این گونه آمده است « أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَعَظَ رَجُلًا».

۲ - در این روایت اربعین این گونه آمده است «وَازْهَدْ فِیمَا عِنْدَ النَّاسِ » ولی در روایت (4102) سنن ابن ماجه و روایت (10043) شعب الایمان بیهقی و بر خ دیگر کتب حدیثی این گونه آمده است « وَازْهَدْ فِیمَا فِی أَیْدِی النَّاسِ».

 

منابع حدیث :

 

این حدیث در بسیاری از کتب حدیثی روایت شده که بنده در ذیل به مهم ترین آنها اشاره خواهم نمود :

۱ - سنن ابن ماجه ، حدیث (4102).

۲ - شعب الایمان بیهقی، حدیث (10043).

۳ - مستدرک حاکم ، حدیث (7873).

۴- المعجم الکبیر طبرانی ، حدیث (5972) .

این حدیث علاوه از کتب مذکور در برخ دیگر از کتب حدیثی نیز روایت شده است .

 

 

 

 

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث سی اربعین نووی

 

عَنْ أَبِی ثَعْلَبَةَ الْخُشَنِیِّ جرثوم بن ناشر رضی الله عنه عن رَسُول اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قال : «إِنَّ اللَّهَ تعالی فَرَضَ فَرَائِضَ فَلَا تُضَیِّعُوهَا وَحَّدَ حُدُودًا فَلَا تَعْتَدُوهَا وَحَرَّمَ أَشْیَاءَ فَلَا تَنْتَهِکُوهَا وَسَکَتَ عَنْ أَشْیَاءَ رحمة لکم غَیْر نِسْیَانٍ فَلَا تَبْحَثُوا عَنْهَا».

 

لغات حدیث :

 

فَرَضَ فَرَائِضَ : فرض هایی را مقررنموده است ، احکامی را فرض نموده است .

فَلَا تُضَیِّعُوهَا : پس آنها را ضایع نکنید .

وَحَّدَ حُدُودًا : و حدودی را معین نموده است ، مرزهایی را مشخص نموده است .

فَلَا تَعْتَدُوهَا : پس ازآنها تجاوز نکنید ، پس ازآنها گذر نکنید .

وَحَرَّمَ أَشْیَاءَ : و چیزهایی را حرام قرار داده است .

فَلَا تَنْتَهِکُوهَا : پس هتک حرمت نکنید، پس حرمت آنها را نشکنید .

وَسَکَتَ عَنْ أَشْیَاءَ : و از چیزهایی سکوت نموده است .

رحمة لکم : ترحم به شما ، رحمت برای شما .

غَیْر نِسْیَانٍ : بدون فراموشی .

فَلَا تَبْحَثُوا عَنْهَا : پس از آنها جستجو نکنید، پس دنبال آنها نگردید .

 

ترجمه حدیث: 


ابوثعلبه خشنی جرثوم بن ناشر رضی الله عنه  روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : همانا الله متعال فرض هایی را مقرر و معین نموده پس آنها را ضایع نکنید و حدودی را مشخص ومعین نموده پس ازآنها تجاوز و گذر نکنید و چیزهایی را حرام گردانده پس هتک حرمت آنها ننمایید و از (بیان احکامی برای) چیزهایی بنا بر رحمت به شما سکوت نموده پس در باره آنها جستجو نکنید .

 

مسائل حدیث :

 

ازآنجایی که این حدیث ضعیف است ازآن مسائل و احکامی استنباط نمی شود ، زیرا استنباط احکام از احادیث ضعیف جایز نمی باشد.

 

سند حدیث :

 

این حدیث را امام نووی رحمه الله به سنن دارقطنی و برخ دیگر کتب حدیثی نسبت داده است ، سند این حدیث در سنن دارقطنی روایت (۴۳۹۶) این گونه آمده است :

نا الْقَاسِمُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ الْمَحَامِلِیُّ نا یَعْقُوبُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ  وَمُحَمَّدُ بْنُ حَسَّانَ الْأَزْرَقُ قَالَا: ثنا إِسْحَاقُ الْأَزْرَقُ نا دَاوُدُ بْنُ أَبِی هِنْدَ عَنْ مَکْحُولٍ عَنْ أَبِی ثَعْلَبَةَ الْخُشَنِیِّ.....

در سند این حدیث جناب (مکحول) رحمه الله وجود دارد گرچه ایشان از راویان ثقه اند ولی تدلیس گراند و در اینجا این روایت را بصورت عنعنه روایت نمودند و این در علم اصول حدیث ثابت شده است که روایت تدلیس گربصورت عنعنه ضعیف و بی اعتبار است، نکته دیگر این که این حدیث را جناب (مکحول) رحمه الله از (ابوثعلبه خشنی) رضی الله عنه نشنیده اند ، یعنی سند این حدیث انقطاع نیزدارد ، لذا ازآنجایی که این حدیث با این سند ضعیف روایت شده و متابع قوی نیز ندارد این حدیث ضعیف محسوب می شود .

ناگفته نماند که استاد آلبانی رحمه الله در اوائل این حدیث را حسن لغیره می دانستند ولی بعدا از این نظریه خویش رجوع نموده و این حدیث را ضعیف دانسته اند .

 

تفاوت های الفاظ این روایت :

 

الفاظ این حدیث با الفاظ برخی از کتب حدیثی تفاوتهایی دارد که به آنها در ذیل به مهم ترین آنها اشاره خواهد شد :

۱ ـ در این روایت اربعین آمده « إِنَّ اللَّهَ تعالی » ولی در روایت (4396) سنن دارقطنی این گونه آمده است «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ» .

۲ - در این روایت اربعین این گونه آمده است « وَحَرَّمَ أَشْیَاءَ فَلَا تَنْتَهِکُوهَا » ولی در روایت (4396) سنن دارقطنی این گونه آمده است «وَحَرَّمَ حُرُمَاتٍ فَلَا تَنْتَهِکُوهَا » و در روایت (19725) سنن کبری بیهقی این گونه روایت شده است «وَنَهَى عَنْ أَشْیَاءَ، فَلَا تَنْتَهِکُوهَا » و در روایت کتاب حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء ، أبو نعیم اصفهانی این گونه آمده است «وَحَرَّمَ أَشْیَاءَ فَلَا تَقْرَبُوهَا ».

 

۳ - در این روایت اربعین این گونه آمده است « وَسَکَتَ عَنْ أَشْیَاءَ رحمة لکم غَیْر نِسْیَانٍ فَلَا تَبْحَثُوا عَنْهَا» ولی در روایت (4396) سنن دارقطنی این گونه آمده است «وَسَکَتَ عَنْ أَشْیَاءَ مِنْ غَیْرِ نِسْیَانٍ فَلَا تَبْحَثُوا عَنْهَا » و در روایت (19725) سنن کبری بیهقی این گونه آمده است «وَسَکَتَ عَنْ أَشْیَاءَ رُخْصَةً لَکُمْ , لَیْسَ بِنِسْیَانٍ، فَلَا تَبْحَثُوا عَنْهَا » و در روایت (2012) جامع بیان العلم وفضله ابن عبد البر این گونه  آمده است « وَعَفَا عَنْ أَشْیَاءَ رَحْمَةً لَکُمْ لَا عَنْ نِسْیَانٍ فَلَا تَبْحَثُوا عَنْهَا » و در روایت (589) المعجم الکبیر طبرانی این گونه آمده است «وَغَفَلَ عَنْ أَشْیَاءَ مِنْ غَیْرِ نِسْیَانٍ فَلَا تَبْحَثُوا عَنْهَا ».

 

منابع حدیث :

 

این حدیث را در برخی از کتب حدیثی روایت شده است که بنده به مهم ترین آنها در ذیل اشاره خواهم نمود :

۱ - سنن دارقطنی ، حدیث (۴۳۹۶) .

۲ - سنن کبری بیهقی ، حدیث (۱۹۷۲۵) .

۳ - مستدرک حاکم ، حدیث (۷۱۱۴) .

علاوه از کتب مذکور در برخ دیگر از کتب حدیثی نیز این حدیث روایت شده است .

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث بیست نهم اربعین نووی

 

عَنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ رضی الله عنه ، قَالَ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ أَخْبِرْنِی بِعَمَلٍ یُدْخِلُنِی الجَنَّةَ وَیُبَاعِدُنِی عَنِ النَّارِ، قَالَ: «لَقَدْ سَأَلْتَ عَنْ عَظِیمٍ، وَإِنَّهُ لَیَسِیرٌ عَلَى مَنْ یَسَّرَهُ اللَّهُ تعالی عَلَیْهِ، تَعْبُدُ اللَّهَ وَلَا تُشْرِکْ بِهِ شَیْئًا، وَتُقِیمُ الصَّلَاةَ، وَتُؤْتِی الزَّکَاةَ، وَتَصُومُ رَمَضَانَ، وَتَحُجُّ البَیْتَ» ثُمَّ قَالَ: " أَلَا أَدُلُّکَ عَلَى أَبْوَابِ الخَیْرِ: الصَّوْمُ جُنَّةٌ، وَالصَّدَقَةُ تُطْفِئُ الخَطِیئَةَ کَمَا یُطْفِئُ المَاءُ النَّارَ، وَصَلَاةُ الرَّجُلِ مِنْ جَوْفِ اللَّیْلِ " قَالَ: ثُمَّ تَلَا {تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ المَضَاجِعِ} [السجدة: 16]، حَتَّى بَلَغَ {یَعْمَلُونَ} [السجدة: 17] ثُمَّ قَالَ: «أَلَا أُخْبِرُکَ بِرَأْسِ الأَمْرِ کُلِّهِ وَعَمُودِهِ، وَذِرْوَةِ سَنَامِهِ»؟ قُلْتُ: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: «رَأْسُ الأَمْرِ الإِسْلَامُ، وَعَمُودُهُ الصَّلَاةُ، وَذِرْوَةُ سَنَامِهِ الجِهَادُ» ثُمَّ قَالَ: «أَلَا أُخْبِرُکَ بِمَلَاکِ ذَلِکَ کُلِّهِ»؟ قُلْتُ: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ ، فَأَخَذَ بِلِسَانِهِ وَقَالَ: «کُفَّ عَلَیْکَ هَذَا»، قُلْتُ: یَا نَبِیَّ اللَّهِ، وَإِنَّا لَمُؤَاخَذُونَ بِمَا نَتَکَلَّمُ بِهِ؟ فَقَالَ: «ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ، وَهَلْ یَکُبُّ النَّاسَ فِی النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ أَوْ عَلَى مَنَاخِرِهِمْ إِلَّا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِمْ».

 

لغات وجملات حدیث :

 

أَخْبِرْنِی بِعَمَلٍ یُدْخِلُنِی الجَنَّةَ : به من عملی را بیان نمائید که عمل به آن مرا به بهشت داخل گرداند.

 وَیُبَاعِدُنِی عَنِ النَّارِ: ومرا از آتش دور می گرداند .

لَقَدْ سَأَلْتَ عَنْ عَظِیمٍ : قطعا از چیزبزرگی پرسیدی ، یقینا از چیزی بسیار بزرگی پرسیدی  .

وَإِنَّهُ لَیَسِیرٌ: و همانا آن آسان است .

عَلَى مَنْ یَسَّرَهُ اللَّهُ تعالی عَلَیْهِ : برکسی که الله متعال برایش آسان گرداند .

تَعْبُدُ اللَّهَ وَلَا تُشْرِکْ بِهِ شَیْئًا : الله را پرستش می کنی وچیزی را به اوشرک نمی آوری .

وَتُقِیمُ الصَّلَاةَ : و نماز را برپا می داری .

وَتُؤْتِی الزَّکَاةَ : و زکات را پرداخت می کنی .

وَتَصُومُ رَمَضَانَ : . رمضان را روزه می گیری .

وَتَحُجُّ البَیْتَ : و حج می کنی .

أَلَا أَدُلُّکَ عَلَى أَبْوَابِ الخَیْرِ: آیا ترا بر دروازهای خیر راهنمانی نکنم؟

الصَّوْمُ جُنَّةٌ : روزه سپر است .

وَالصَّدَقَةُ تُطْفِئُ الخَطِیئَةَ کَمَا یُطْفِئُ المَاءُ النَّارَ: صدقه گناهان را خاموش می گرداند همان گونه که آب آتش را خاموش می گرداند.

وَصَلَاةُ الرَّجُلِ مِنْ جَوْفِ اللَّیْلِ : و نماز مرد در درون شب .

 ثُمَّ تَلَا : سپس تلاوت نمود .

 تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ المَضَاجِعِ : پهلوهایشان ازبسترهای خوابشان دورمی باشند .

حَتَّى بَلَغَ : تا رسید .

یَعْمَلُونَ : عمل می کنند .

ثُمَّ قَالَ :  سپس گفت .

أَلَا أُخْبِرُکَ : آیا ترا خبر دار ننمایم .

بِرَأْسِ الأَمْرِ کُلِّهِ : به سر تمام دستور، به اصل و اساس تمام کار.

وَعَمُودِهِ : و ستونش .

وَذِرْوَةِ سَنَامِهِ : . بلندی کوهانش .

قُلْتُ: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ : گفتم : بله ای رسول الله .

رَأْسُ الأَمْرِ الإِسْلَامُ: سر امر اسلام است ، بنیاد کارتسلیم شدن است.

وَعَمُودُهُ الصَّلَاةُ : و ستونش نماز است ، ستون اسلام نماز است .

وَذِرْوَةُ سَنَامِهِ الجِهَادُ : وبلندی کوهانش جهاد است، و بلندی کوهان اسلام جهاد است .

بِمَلَاکِ ذَلِکَ کُلِّهِ : ملاک تمام آنها ست، اصل تمام آنهاست  .

فَأَخَذَ بِلِسَانِهِ : پس زبانش را گرفت .

 کُفَّ عَلَیْکَ هَذَا : این را بر خودت باز دار، جلوی این را برخودت بگیر.

یَا نَبِیَّ اللَّهِ : ای پیامبرالله .

وَإِنَّا لَمُؤَاخَذُونَ : و همانا ما مؤاخذه می شویم ، و همانا ما گرفت می شویم .

 بِمَا نَتَکَلَّمُ بِهِ : به آنچه ما سخن می گویم ، نسبت به آنچه ما سخن می گوییم ، نسبت به گفتار مان .

ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ : مادرت داغ دیده ات گردد، مادرت به داغت بنشیند.

وَهَلْ یَکُبُّ النَّاسَ فِی النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ : و آیا مردم را درآتش می اندازد برچهرهایشان .

أَوْ عَلَى مَنَاخِرِهِمْ : یا بر سوراخهای بینی هایشان ، یا بر بینی هایشان .

إِلَّا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِمْ : بجز دروشده های زبانهایشان .

 

ترجمه حدیث :


معاذ بن جبل رضی الله عنه فرمودند : (من) گفتم : ای رسول الله عملی را به من بگویید که (چون آن را انجام دهم) مرا به بهشت داخل نموده و از آتش (جهنم) دورم گرداند، (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند : قطعا تو از (من) چیز(بسیار مهم و) بزرگی را پرسیدی ، و البته قطعا (انجام) آن (عمل) آسان است برکسی که الله متعال آن (عمل) را براو آسان گرداند، (آن عمل ها از این قراراست که) الله را عبادت نموده و به او چیزی را شرک نیاوری و نماز(فرض) را برپا داری و زکات (مقررشده) را بپردازی و (ماه) رمضان را روزه بگیری و خانه (کعبه) را حج نمائی ، سپس (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند : آیا ترا بردروازهای خیر راهنمائی نکنم ؟ (آن دروازها از این قرار است) روزه سپر(نجات از آتش جهنم) است، و صدقه گناه را خاموش (و نابود) می کند همان گونه که آب آتش را خاموش می کند، و(یکی دیگر از دروازهای خیر) نماز(نفل و تهجد) در درون شب خواندن است (معاذ رضی الله عنه) فرمودند : سپس (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم ، این آیه را) تلاوت نمودند : {تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ المَضَاجِعِ}  تا اینکه به {یَعْمَلُونَ} رسیدند، سپس (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند : آیا ترا از سرتمام امر(ها) و ستون آن (ها) و بلندی کوهان آن (ها) خبردار ننمایم ؟ (معاذ رضی الله عنه فرمودند : من) گفتم : بله ای رسول الله (خبردار نمائید)، (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند : سر(و بنیاد) امر(ها) تسلیم شدن است و ستون اسلام نماز است و بلندی کوهان آن جهاد است ، سپس (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند : آیا ترا از مِلاک تمام اینها خبردار نکنم ؟ (معاذ رضی الله عنه فرمودند که من) گفتم : بله ای رسول الله (خبردار نمائید) ، سپس (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) زبانشان را( با دست مبارک) گرفته وفرمودند : این (زبان) را برخود (کنترل کن و) باز دار(معاذ رضی الله عنه فرمودند من) گفتم : ای پیامبر الله و(آیا) ما نسبت به آنچه سخن می گوئیم مؤاخذه و گرفت می شویم ؟ پس (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند : (ای معاذ) مادرت غمدیده تو گردد (و به داغت بنشیند) وآیا بجز درو شده های زبان های مردم چیز دیگری آنان را سرنگون بر چهرهایشان و یا برسوراخ های بینی هایشان در آتش جهنم  می اندازد ؟

 

مسائل حدیث :


از این حدیث مسائل و احکام زیر برگرفته و استنباط می گردد :

۱ - یک مسلمان باید همیشه به اعمالی که او را به بهشت نزدیک و از جهنم دور می سازد جامه عمل بپوشاند.

۲- بعد از فضل و کرم الهی با انجام اعمال نیک می شود به بهشت داخل گشته و از جهنم نجات یافت .

۳ - شاگر اگر سؤال مناسب و بجائی را از استادش بپرسد ، استاد باید شاگردش را نسبت به آن سؤال تشویق نماید .

۴ - انجام هرکاری را که الله متعال برای یک انسان آسان گرداند، آن عمل آسان است هرچند هم که بظاهر زیاد و مشکل باشد .

۵- مهم ترین اعمال نیکی که باعث به بهشت رفتن انسان گشته و او را ازآتش جهنم نجات می دهد از قرار زیراست :

( أ ) توحید بدون شرک .

(ب) برپائی نمازهای فرض .

(ج) روزه گرفتن رمضان .

(د ) پرداخت زکات .

(هـ) حج خانه الله متعال .

۶ - خیرو نیکی دراسلام دروازهای زیادی دارد که از مهم ترین آنها روزهای نفلی ، صدقات نفلی و نمازشب می باشد .

۷- روز سپر نجات فرد ازآتش جهنم است، لذا هرکس می خواهد ازآتش جهنم محفوظ بماند روزه نفلی زیاد بگیرد.

۸- صدقه گناهان را نابود می کند همان گونه که آب آتش را خاموش می کند .

۹- یکی از بهترین اعمال نیک نماز شب خواندن است .

۱۰ - الله متعال درقرآن مجید تهجد گزاران را تعریف و تمجید نموده است .

۱۱- اصلی ترین چیز برای یک مسلمان تسلیم شدن بدون چون و چرا اودر مقابل دستورات شرع می باشد .

۱۲ - نماز ستون اسلام است .

۱۳- بالاترین کوهان اسلام جهاد است یعنی چیزی که باعث سرفرازی اسلام می گردد جهاد با کفار است.

۱۴- مهم ترین عضوی که باعث نجات و یا بدبختی انسان می گردد زبان است .

۱۵ - کنترل زبان باعث نجات فرد می گردد.

۱۶- عدم کنترل زبان باعث هلاکت فرد می گردد .

۱۷- یکی از چیزهای که باعث به جهنم انداختن افراد می گردد گفتار و سخنان خلاف شرع آنهاست .

۱۸- دروغ ، تهمت ، غیبت ، دشنام دادن دیگران و سایرگفتار زشت وخلاف شرع  چیزهای است که آنها را داس های زبانها درونموده و به خاطر آنها افراد به جهنم خواهند رفت .

۱۹- انسانها نسبت به سخنان خلاف شرع درقیامت مؤاخذه و بازخواست خواهند شد .

۲۰ - کنترل نمودن زبان یک دستور شرعی است .

 

نکات توضیحی :


صحابه رضی الله عنهم ازآنجایی که علاقه شدید به رفتن به بهشت داشتند و از آتش جهنم زیاد می ترسیدند همیشه به دنبال اعمالی بودند که آنها را به بهشت نزدیک ترگردانده و از آتش جهنم دور تر کند ، لذا بهمین خاطر از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم می خواستند که به آنان اعمالی را معرفی نماید که با انجام برآنها وارد بهشت شده و از جهنم نجات یابند همان گونه که در این سؤال معاذ بن جبل رضی الله عنه مطرح و بیان شده است.


سند حدیث :

 

امام نووی رحمه الله این حدیث را به جامع ترمذی نسبت داده اند ، لذا سند این حدیث در جامع ترمذی این گونه آمده است :

حَدَّثَنَا ابْنُ أَبِی عُمَرَ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُعَاذٍ الصَّنْعَانِیُّ، عَنْ مَعْمَرٍ، عَنْ عَاصِمِ بْنِ أَبِی النَّجُودِ، عَنْ أَبِی وَائِلٍ، عَنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ.....

در سند این روایت جامع ترمذی جناب (عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُعَاذٍ الصَّنْعَانِیُّ) رحمه الله وجود دارند که از راویان «صدوق» محسوب می شوند . و همچنین در سند سنن ترمذی جناب (عَاصِمِ بْنِ أَبِی النَّجُودِ) رحمه الله وجود دارد ، ایشان گرچه از راویان کتب ششگانه مشهور حدیثی می باشند ولی با این وجود حافظ ابن حجر رحمه الله در باره ایشان فرمودند :« صدوق له أوهام ، حجة فى القراءة » یعنی : ایشان صدوق بوده و دارای اوهامی در نقل روایات شده اند ولی درعلم قرائت حجت هستند ، وامام دارقطنی رحمه الله در باره وی فرمودند « فى حفظه شىء » یعنی در حافظه ایشان ایراد وضعفی وجود دارد، ولی با این وجود متن حدیث بنا بر متابعاتی که دارد صحیح می باشد.

 

تفاوت های الفاظ روایت :


در برخی از الفاظ این روایت اربعین با الفاظ روایت های سایر کتب حدیثی  تفاوت هایی وجود دارد که بنده در ذیل به مهم ترین آنها اشاره خواهم نمود:

1 - در ابتدای روایت (2616) سنن ترمذی و روایت (3973) سنن ابن ماجه این الفاظ اضافه آمده که در این روایت اربعین نیامده است « عَنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ، قَالَ: کُنْتُ مَعَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی سَفَرٍ، فَأَصْبَحْتُ یَوْمًا قَرِیبًا مِنْهُ وَنَحْنُ نَسِیرُ، فَقُلْتُ.....».

۲ - دراین روایت اربعین آمده « لَقَدْ سَأَلْتَ عَنْ عَظِیمٍ » ولی در روایت (2616) سنن ترمذی این گونه آمده است « لَقَدْ سَأَلْتَنِی عَنْ عَظِیمٍ» و درروایت (214) صحیح ابن حبان این گونه آمده است « بَخٍ بَخٍ سَأَلْتَ عَنْ أَمْرٍ عَظِیمٍ» .

۳- در این روایت اربعین این گونه امده است « وَتُقِیمُ الصَّلَاةَ، وَتُؤْتِی الزَّکَاةَ » ولی درروایت (214) صحیح ابن حبان این گونه آمده است « تُقِیمُ الصَّلَاةَ الْمَکْتُوبَةَ، وَتُؤْتِی الزَّکَاةَ الْمَفْرُوضَةَ » و در روایت (2549) شعب الایمان بیهقی این گونه آمده است « صَلِّ الصَّلَوَاتَ الْمَکْتُوبَةَ، وَأَدِّ الزَّکَاةَ الْمَفْرُوضَةَ ».

۴- دراین روایت از اربعین آمده است «ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ» ولی در روایت (2616) جامع ترمذی این گونه آمده است « ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ یَا مُعَاذُ».

 

منابع حدیث :


این حدیث در کتب متعدد حدیثی روایت شده که مهم ترین آنها از قرار زیر می باشد :

۱ - سنن ترمذی ، حدیث شماره (2616) .

۲ - سنن ابن ماجه ، حدیث شماره (3973) .

۳ - مسند احمد بن حنبل ، حدیث شماره (22016) ووو .

۴ - صحیح ابن حبان ، حدیث شماره (214) .

این حدیث علاوه از کتب مذکوردر بسیاری از کتب دیگر حدیثی نیزروایت شده است .

 

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث بیست و هشتم اربعین

 

عَنْ أبی نجیح العِرْبَاضِ بْنِ سَارِیَةَ رضی الله عنه ، قَالَ: وَعَظَنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مَوْعِظَةً بَلِیغَةً وَجِلَتْ مِنْهَا القُلُوبُ، وَ ذَرَفَتْ مِنْهَا العُیُونُ فَقلنا: یَا رَسُولَ اللَّهِ کَأَنَّ هَذِهِ مَوْعِظَةُ مُوَدِّعٍ فَأَوْصِنَا قَالَ: «أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَالسَّمْعِ وَالطَّاعَةِ، وَإِنْ تَأَمَّرَ عَلَیْکُمْ عَبْدٌ , فإِنَّهُ مَنْ یَعِشْ مِنْکُمْ فَسَیَرَى اخْتِلَافًا کَثِیرًا , فَعَلَیْکُمْ بِسُنَّتِی وَسُنَّةِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِینَ الْمَهْدِیِّینَ عَضُّوا عَلَیْهَا بِالنَّوَاجِذِ وَإِیَّاکُمْ وَمُحْدَثَاتِ الْأُمُورِ , فَإِنَّ کُلَّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ ».


لغات حدیث :


وَعَظَنَا: مارا نصیحت کرد، برای ما موعظه نمود ، برای ما سخنرانی نمود، ما را پند داد .

مَوْعِظَةً بَلِیغَةً : موعظه رسا ، پند و اندرز بلیغ ، سخنرانی با کلمات بلیغ .

وَجِلَتْ مِنْهَا القُلُوبُ : دلها ازآن ترسید، قلب ها ازآن ترسید .

ذَرَفَتْ مِنْهَا العُیُونُ : چشمان از آن اشک بار شد .

کَأَنَّ هَذِهِ مَوْعِظَةُ مُوَدِّعٍ : گویا که این سخنرانی فردی است که دارد الوداع می گوید ، گویا که این نصیحت فردی است که دارد خدا حافظی می کند .

فَأَوْصِنَا : پس ما را وصیت نمائید ، پس نصیحتی به ما بفرمایید .

أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ : شما به ترس از الله بزرگوار و باعزت سفارش می کنم ، شما را به تقوا و پرهیزگاری و ترس از معبود به حق باعزت و وبزرگوار وصیت می کنم .

 

السَّمْعِ وَالطَّاعَةِ : شنیدن و اطاعت نمودن ، گوش دادن و فرمانبرداری نمودن .

وَإِنْ تَأَمَّرَ عَلَیْکُمْ عَبْدٌ : وگرچه به زور برده ای بر شما حکم فرما شد ، وگرچه با زور قدرت یک غلام امیرتان گردد .

فإِنَّهُ مَنْ یَعِشْ مِنْکُمْ : همانا هرکس از شما زنده ماند ، همانا هرکس از شما زندگی کرد.

فَسَیَرَى اخْتِلَافًا کَثِیرًا : پس اختلافات زیادی خواهد دید .

فَعَلَیْکُمْ بِسُنَّتِی : پس برشما است که سنّت مرا محکم بگیرید و بدان عمل کنید .

وَسُنَّةِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِینَ الْمَهْدِیِّینَ : و سنّت رهبران راه یافته هدایت شونده .

عَضُّوا عَلَیْهَا بِالنَّوَاجِذِ : با دندانهای آسیاب آنها را محکم گاز بگیرید (و رهایشان نکنید) .

وَإِیَّاکُمْ وَمُحْدَثَاتِ الْأُمُورِ: از امور نوپیدای (در دین) پرهیز نمائید، از بدعتها دوری کنید .

 فَإِنَّ کُلَّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ : زیرا قطعا هر بدعتی گمراهی است ، زیرا یقینا هر امر نوپیدائی در دین گمراهی است .

 

ترجمه حدیث :

 

ابونجیح عرباض بن ساریه رضی الله عنه فرمودند : رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم برای ما (روزی) سخنرانی و نصیحتی (بسیار) بلیغ و رسائی را ارشاد فرمودند که از آن دلها ترسید و چشمان اشکبار شد ، پس ما (افراد موجود درآنجا) گفتیم : ای رسول الله گویا که این سخنرانی و نصیحت فردی است که دارد خداحافظی می کند پس به ما وصیت (وسفارش و یژه) نمائید ، (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند : شما به ترس از الله با عزت و بزرگوار و پرهیزگاری توصیه می کنم ، و(همچنین) به گوش دادن و پیروی نمودن (از رهبر و امیرتان سفارش می کنم) و گرچه برشما برده ای به زور قدرت، حکم فرما شده باشد، سپس (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند) همان هرکس از شما (بعد از من) زنده بماند او اختلافات زیادی را خواهد دید، پس (درآن وقت) برشما ضروری است که سنّت و روش من و سنّت و روش رهبران راه یافته وهدایت شده را (محکم) بگیرید وبرآنها با دندانهای آسیابتان گاز بگیرید و از امور نوپیدای (در دین) پرهیز نمائید، زیرا قطعا هر بدعت (وامر نوپیدائی در دین) گمراهی است .

 

مسائل حدیث :

 

ازاین حدیث مسائل واحکام زیر برگرفته و استنباط می شود :

۱ - در هر دور و زمانی در میان امت اسلامی اختلافات عقیدتی، فقهی و سایر اختلافات زیادی وجود داشته و خواهد داشت .

۲- در زمان اختلافات ، سنّت های رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم را گرفتن و بر روش رهبران راه یافته رفتن باعث نجات و رهای از اختلافات می گردد.

۳ - سنّت های رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بر روش های رهبران راه یافته مقدم هستند.

۴ - انتخاب تقوا و پرهیزگاری یکی از توصیه های مهم رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بوده است .

۵ - یک مسلمان همیشه باید ترس از الله متعال داشته باشد .

۶ - شنیدن و اطاعت از رهبرو امیرمسلمانان تا زمانیکه خلاف دستورات شرع نباشد، ضروری است .

۷- در جهان اسلام دو نوع رهبر بوده و خواهند بود ، گروه بی راه و گروه راه یافته و هدایت شده .

۸ - پرهیز نمودن از نوپیداهای در دین که همان بدعت ها باشند ضروری است .

۹ - عمل به هر بدعتی باعث گمراهی می گردد.

 

نکات توضیحی :


در اینجا یک نکته بسیار مهم باید گفته شود و آن اینکه بدعت به هر عملی در دین گویند که ثبوت شرعی نداشته باشد، زیرا خود رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: هرکس در امور دینی ما چیز جدیدی را ایجاد کند آن مردود است ، پس با این حساب هر بدعتی گمراهی است و ما بدعتی به نام حسنه نداریم و تمام بدعت ها سیئه هستند،  واما در امور دنیوی ما بدعت نداریم ، زیرا رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : شما درامور دنیایتان از من آگاه ترهستید .

 

سند حدیث :

 

امام نووی رحمه الله این حدیث را در کتاب اربعین به سنن ترمذی و سنن ابی داود نسبت داده اند لذا سند این حدیث از این دو کتاب از قرار ذیل می باشد :


۱ - سند حدیث در سنن ترمذی :


سند اول : حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ حُجْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا بَقِیَّةُ بْنُ الوَلِیدِ، عَنْ بَحِیرِ بْنِ سَعْدٍ، عَنْ خَالِدِ بْنِ مَعْدَانَ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَمْرٍو السُّلَمِیِّ، عَنْ العِرْبَاضِ بْنِ سَارِیَةَ......

این سند ترمذی ضعیف است زیرا دراین سند جناب (بَقِیَّةُ بْنُ الوَلِیدِ) رحمه الله وجود دارد که حافظ ابن حجررحمه الله در باره ایشان گفته اند «صدوق کثیر التدلیس عن الضعفاء» یعنی ایشان صدوق اند ولی از راویان ضعیف زیاد بصورت تدلیسی روایت نقل می کنند و در اینجا نیز بصورت عنعنه روایت نمودند و این در علم اصول حدیث ثابت شده است که روایت تدلیس گر بصورت عنعنه مورد قبول نیست ، ولی متن این حدیث بنا بر سند دیگری که امام ترمذی رحمه الله ذکر نموده اند و سندهای دیگری که در دیگر کتب حدیثی آمده است صحیح می گردد.


سند دوم : حَدَّثَنَاالحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ الخَلَّالُ، وَغَیْرُ وَاحِدٍ قَالُوا: حَدَّثَنَا أَبُو عَاصِمٍ، عَنْ ثَوْرِ بْنِ یَزِیدَ، عَنْ خَالِدِ بْنِ مَعْدَانَ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَمْرٍو السُّلَمِیِّ، عَنِ العِرْبَاضِ بْنِ سَارِیَةَ .......


۲ - سند حدیث در سنن ابی داود :


حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ حَنْبَلٍ، حَدَّثَنَا الْوَلِیدُ بْنُ مُسْلِمٍ، حَدَّثَنَا ثَوْرُ بْنُ یَزِیدَ، قَالَ: حَدَّثَنِی خَالِدُ بْنُ مَعْدَانَ، قَالَ: حَدَّثَنِی عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَمْرٍو السُّلَمِیُّ، وَحُجْرُ بْنُ حُجْرٍ، قَالَا: أَتَیْنَا الْعِرْبَاضَ بْنَ سَارِیَةَ ......

 

تفاوت های الفاظ روایت :

 

۱ - در ابتدای روایت (4607) سنن ابی داود این جمله اضافه تر از این روایت اربعین آمده است « .....قَالَ: حَدَّثَنِی عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَمْرٍو السُّلَمِیُّ، وَحُجْرُ بْنُ حُجْرٍ، قَالَا: أَتَیْنَا الْعِرْبَاضَ بْنَ سَارِیَةَ، وَهُوَ مِمَّنْ نَزَلَ فِیهِ {وَلَا عَلَى الَّذِینَ إِذَا مَا أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ} [التوبة: 92] فَسَلَّمْنَا، وَقُلْنَا: أَتَیْنَاکَ زَائِرِینَ وَعَائِدِینَ وَمُقْتَبِسِینَ، فَقَالَ الْعِرْبَاضُ :......».

2 - در این روایت اربعین این گونه آمده است « وَعَظَنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مَوْعِظَةً بَلِیغَةً » ولی درروایت (2676) سنن ترمذی این گونه آمده است « وَعَظَنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَوْمًا بَعْدَ صَلَاةِ الغَدَاةِ مَوْعِظَةً بَلِیغَةً».و در روایت (4607) سنن ابی داود این گونه آمده است « فَقَالَ الْعِرْبَاضُ: صَلَّى بِنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ذَاتَ یَوْمٍ، ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیْنَا فَوَعَظَنَا مَوْعِظَةً بَلِیغَةً» ودر روایت (۴۲) سنن ابن ماجه این گونه آمده است « قَامَ فِینَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ذَاتَ یَوْمٍ، فَوَعَظَنَا مَوْعِظَةً بَلِیغَةً».

۳ - در این روایت اربعین آمده است « ذَرَفَتْ مِنْهَا العُیُونُ » ولی در روایت (17144) مسنداحمد بن حنبل این گونه آمده است « ذرفت لها الأعین».

۴ - دراین روایت اربعین آمده است « فَقلنا: یَا رَسُولَ اللَّهِ کَأَنَّ هَذِهِ مَوْعِظَةُ مُوَدِّعٍ فَأَوْصِنَا » ولی درروایت (2676) سنن ترمذی این گونه آمده است « فَقَالَ رَجُلٌ: إِنَّ هَذِهِ مَوْعِظَةُ مُوَدِّعٍ فَمَاذَا تَعْهَدُ إِلَیْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ » ودرروایت (4607) سنن ابی داود این گونه آمده است « فَقَالَ قَائِلٌ: یَا رَسُولَ اللَّهِ کَأَنَّ هَذِهِ مَوْعِظَةُ مُوَدِّعٍ، فَمَاذَا تَعْهَدُ إِلَیْنَا؟». و در روایت (۴۲) سنن ابن ماجه این گونه آمده است « فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ: وَعَظْتَنَا مَوْعِظَةَ مُوَدِّعٍ، فَاعْهَدْ إِلَیْنَا بِعَهْدٍ» و در روایت (۴۳) سنن ابن ماجه این گونه آمده است « فَقُلْنَا: یَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ هَذِهِ لَمَوْعِظَةُ مُوَدِّعٍ، فَمَاذَا تَعْهَدُ إِلَیْنَا؟ ».

۵ - دراین روایت اربعین نووی آمده است « أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَالسَّمْعِ وَالطَّاعَةِ، وَإِنْ تَأَمَّرَ عَلَیْکُمْ عَبْدٌ » ولی در روایت (2676) سنن ترمذی این گونه آمده است « «أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَالسَّمْعِ وَالطَّاعَةِ، وَإِنْ عَبْدٌ حَبَشِیٌّ » و در روایت (4607) سنن ابی داود این گونه آمده است « «أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَالسَّمْعِ وَالطَّاعَةِ، وَإِنْ عَبْدًا حَبَشِیًّا » . و در روایت (۴۲) سنن ابن ماجه این گونه آمده است «عَلَیْکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ، وَالسَّمْعِ وَالطَّاعَةِ، وَإِنْ عَبْدًا حَبَشِیًّا ». و درروایت (۵) صحیح ابن حبان این گونه آمده است « أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ، وَالسَّمْعِ وَالطَّاعَةِ، وَإِنْ عَبْدًا حَبَشِیًّا مُجَدَّعًا ».

۶ - درروایت (۴۳) سنن ابن ماجه و برخ دیگر کتب حدیثی این جمله « قَدْ تَرَکْتُکُمْ عَلَى الْبَیْضَاءِ لَیْلُهَا کَنَهَارِهَا، لَا یَزِیغُ عَنْهَا بَعْدِی إِلَّا هَالِکٌ» اضافه ترازالفاظ این روایت اربعین آمده است .

۷ - دراین روایت اربعین آمده است « فإِنَّهُ مَنْ یَعِشْ مِنْکُمْ فَسَیَرَى اخْتِلَافًا کَثِیرًا » ولی در روایت (4607) سنن ابی داود این گونه آمده است «فَإِنَّهُ مَنْ یَعِشْ مِنْکُمْ بَعْدِی فَسَیَرَى اخْتِلَافًا کَثِیرًا» و در روایت (2676) سنن ترمذی این گونه آمده است « فَإِنَّهُ مَنْ یَعِشْ مِنْکُمْ یَرَى اخْتِلَافًا کَثِیرًا ». و در روایت (۴۲) سنن ابن ماجه این گونه آمده است « وَسَتَرَوْنَ مِنْ بَعْدِی اخْتِلَافًا شَدِیدًا » .

۸ - در این روایت اربعین آمده است « فَعَلَیْکُمْ بِسُنَّتِی » ولی در روایت (۴۳) این گونه آمده است « فَعَلَیْکُمْ بِمَا عَرَفْتُمْ مِنْ سُنَّتِی ».

۹- دراین روایت اربعین آمده است « عَضُّوا عَلَیْهَا بِالنَّوَاجِذِ » ولی در روایت (17145) مسند احمد و روایت (۵) صحیح ابن حبان این گونه آمده است « فَتَمَسَّکُوا بِهَا، وَعَضُّوا عَلَیْهَا بِالنَّوَاجِذِ ».

۱۰ - در این روایت اربعین آمده است « وَإِیَّاکُمْ وَمُحْدَثَاتِ الْأُمُورِ , فَإِنَّ کُلَّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ » ولی در روایت (2676) سنن ترمذی این گونه آمده است « وَإِیَّاکُمْ وَمُحْدَثَاتِ الأُمُورِ فَإِنَّهَا ضَلَالَةٌ فَمَنْ أَدْرَکَ ذَلِکَ مِنْکُمْ فَعَلَیْهِ بِسُنَّتِی ......» و در روایت (4607) سنن ابی داود این گونه آمده است « وَإِیَّاکُمْ وَمُحْدَثَاتِ الْأُمُورِ، فَإِنَّ کُلَّ مُحْدَثَةٍ بِدْعَةٌ، وَکُلَّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ » ودرروایت (۴۲) سنن ابن ماجه این گونه آمده است « وَإِیَّاکُمْ وَالْأُمُورَ الْمُحْدَثَاتِ، فَإِنَّ کُلَّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ ».

۱۱- در آخر روایت (۴۳) سنن ابن ماجه و روایت (17142) مسند احمد این جمله اضافه تر از روایت اربعین آمده است « فَإِنَّمَا الْمُؤْمِنُ کَالْجَمَلِ الْأَنِفِ، حَیْثُمَا قِیدَ انْقَادَ ».

 

 

منابع حدیث :


این حدیث در کتب زیادی روایت شده که به مهم ترین آنها در ذیل اشاره خواهم نمود :

۱ - سنن ترمذی ، حدیث شماره (2676) .

۲ - سنن ابی داود، حدیث شماره (4607) .

۳ - سنن ابن ماجه، حدیث شماره (۴۲) و (۴۳) .

۴ - مسند احمد، حدیث شماره (17142) وو.

۵ - صحیح ابن حبان، حدیث شماره (۵) .

علاوه از کتب مذکور در برخ دیگر از کتب حدیثی نیز روایت شده است .

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث بیست و هفتم اربعین

 

عَنِ النَّوَّاسِ بْنِ سِمْعَانَ، رضی الله عنه عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «الْبِرُّ حُسْنُ الْخُلُقِ، وَالْإِثْمُ مَا حَاکَ فِی نَفْسِکَ ، وَکَرِهْتَ أَنْ یَطَّلِعَ عَلَیْهِ النَّاسُ».

عَنْ وَابِصَةَ بن معبد رضی الله عنه قَالَ: أَتَیْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ، فَقَالَ: " جِئْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْبِرِّ ؟ قُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ: « اسْتَفْتِ قَلْبَکَ الْبِرُّ مَا اطْمَأَنَّتْ إِلَیْهِ النَّفْسُ، وَاطْمَأَنَّ إِلَیْهِ الْقَلْبُ، وَالْإِثْمُ مَا حَاکَ فِی النَّفْسِ، وَتَرَدَّدَ فِی الصَّدْرِ، وَإِنْ أَفْتَاکَ النَّاسُ وَأَفْتَوْکَ».

 

لغات حدیث :


الْبِر: نیکی ، خوبی، کارنیک ، کارخوب.

حُسْنُ الْخُلُقِ :  اخلاق نیک ، خوش اخلاقی .

وَالْإِثْمُ : و گناه .

مَا حَاکَ فِی نَفْسِکَ: آنچه در نفست شک اندازد، آنچه در دلت تردید ایجاد کند.

وَکَرِهْتَ :  و ناپسند بداری ، و دوست نداشته باشی ، و خوشت نیاید.

أَنْ یَطَّلِعَ عَلَیْهِ النَّاسُ : اینکه مردم برآن مطلع شوند ، اینکه مردم نسبت به آن آگاه و باخبرشوند.

أَتَیْتُ : آمدم.

جِئْتَ : آمدی .

تَسْأَلُ عَنِ الْبِرِّ ؟: (آیا) از نیکی می پرسی؟ (آیا) از اعمال نیک سوال می کنی؟

قُلْتُ: نَعَمْ : گفتم : بله ، گفتم : آری .

اسْتَفْتِ قَلْبَکَ: از دلت فتوا بخواه ، از قلبت در خواست فتوا کن .

الْبِرُّ مَا اطْمَأَنَّتْ إِلَیْهِ النَّفْسُ : نیکی آن است که نفس بسوی آن مطمئن گردد، نیکی آن است که نفس بسوی آن آرامش گیرد .

وَاطْمَأَنَّ إِلَیْهِ الْقَلْبُ : و قلب بسوی آن اطمینان حاصل نماید، دل بسوی آن آرامش حاصل نماید .

وَالْإِثْمُ مَا حَاکَ فِی النَّفْسِ : و گناه آن است که در نفس شک اندازد، و گناه چیزی است که در نفس تردید ایجاد کند.

وَتَرَدَّدَ فِی الصَّدْرِ: و در سینه تردید ایجاد کند ، در قلب شک ایجاد کند.

وَإِنْ أَفْتَاکَ النَّاسُ وَأَفْتَوْکَ : و گرچه مردم به تو فتوا دهند و به تو فتوا دهند .

 

ترجمه حدیث :

 

نواس بن سمعان رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : (ازمهم ترین) نیکی (ها) ، اخلاق نیکو است و (نشانی) گناه (این است) که در سینه تو شک انداخته و ناپسند بداری که مردم از(اینکه تو) آن (انجام می دهی) با خبر شوند.

وابصه بن معبد رضی الله عنه فرمودند : من به نزد رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم آمدم که (ایشان به من) گفتند : (تو ای وابصه) آمدی (و از من) در باره نیکی می پرسی؟ (وابصه می گوید) من گفتم : بله ، (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند : از قلبت طلب فتوا نما نیکی (در اصل) هرآن چیزی است که نفس بسوی آن آرامش گیرد و قلب بسوی آن اطمینان حاصل نماید، و گناه (در حقیقت) هرآن چیزی است که در نفس شک اندازد و درسینه ترید ایجاد کند ، وگرچه مردم تو به فتوای (گناه نبودن) آن را بدهند و(گرچه مردم) به تو فتوای (گناه نبودن آن را) بدهند .

 

مسائل حدیث :


ازآنجایی که روایت وابصه بن معبد رضی الله عنه ضعیف است مسائل و احکام از آن گرفته نمی شود لذا آنچه از مسائل و احکامی که در ذیل بیان خواهد شده بر گرفته از روایت نواس بن سمعان رضی الله عنه است که صحیح می باشد :

۱ - ازمهم ترین نیکی ها در اسلام، اخلاق نیکو است .

۲ - هرگاه قلب پاک از عملی احساس گناه نمود پس این نشانی آن است که آن عمل معصیت و گناه است .

۳ - عموما مخفی کاری و ترس متوجه شدن مردم از انجام یک عمل ، یکی دیگراز نشانی ها گناه بودن آن عمل است .

۴ - شک و تردید در عملی که ثبوت شرعی ندارد دلیل گناه بودن آن عمل است .

۵ - خلاف کاران مخفی کاراند .

۶ - خلاف کاران ترس ازمردم زیاد دارند .

 

سند حدیث :

 

امام نووی در این جا دوروایت ذکر نموده اند ، اولی یعنی روایت نوّاس بن سمعان رضی الله عنه است که امام آن را به صحیح مسلم نسبت داده است و دومی روایت وابصه بن معبد رضی الله عنه است که امام آن را به مسند احمد و مسند دارمی نسب داده اند، سند هریک از قرار ذیل می باشد :

 

۱ - روایت نوّاس بن سمعان رضی الله عنه درصحیح مسلم دوسند زیر روایت شده است :

( أ ) حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ حَاتِمِ بْنِ مَیْمُونٍ، حَدَّثَنَا ابْنُ مَهْدِیٍّ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ صَالِحٍ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ جُبَیْرِ بْنِ نُفَیْرٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوَّاسِ بْنِ سِمْعَانَ الْأَنْصَارِیِّ، قَالَ:...

( ب ) حَدَّثَنِی هَارُونُ بْنُ سَعِیدٍ الْأَیْلِیُّ، حَدَّثَنَا عَبْدُ اللهِ بْنُ وَهْبٍ، حَدَّثَنِی مُعَاوِیَةُ یَعْنِی ابْنَ صَالِحٍ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ جُبَیْرِ بْنِ نُفَیْرٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ نَوَّاسِ بْنِ سِمْعَانَ، قَالَ:......

ناگفته نماند که در سند صحیح مسلم جناب (مُعَاوِیَةَ بْنِ صَالِحٍ) وجود دارند که ایشان بگفته حافظ ابن حجر رحمه الله از راویان صدوقی اند که دارای اوهامی می باشند ولی ازآنجایی که این سند متابع دارد حدیث صحیح می باشد.

۲ - سند روایت وابصه بن معبد رضی الله عنه ازقرارزیر می باشد :

( أ ) سند روایت وابصه بن معبد رضی الله عنه درمسند احمد بن حنبل این گونه آمده است :

1 - حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مَهْدِیٍّ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ صَالِحٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ السُّلَمِیِّ، قَالَ: سَمِعْتُ وَابِصَةَ بْنَ مَعْبَدٍ صَاحِبَ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ......

در این سند مسند امام احمد (معاویه بن صالح) وجود دارد که ایشان بگفته حافظ ابن حجر عسقلانی رحمه الله یک راوی صدوقی است که در نقل روایات دچاراوهامی گشته است . و همچنین (ابوعبدالله سلمی) وجود دارد که سندهای دیگر کتب حدیثی آمده (ابوعبد الله اسدی) و نام ایشان در برخی کتب (محمد) آمده و ایشان متهم به وضع حدیث می باشند ودر میان ایشان وابصه بن معبد رضی الله عنه انقطاع نیزوجود دارد .

2 - حَدَّثَنَا یَزِیدُ بْنُ هَارُونَ، حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، عَنْ الزُّبَیْرِ أَبِی عَبْدِ السَّلَامِ، عَنْ أَیُّوبَ بْنِ عَبْدِ اللهِ بْنِ مِکْرَزٍ، عَنْ وَابِصَةَ بْنِ مَعْبَدٍ، قَالَ:....

۳ - حَدَّثَنَا عَفَّانُ، حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، أَخْبَرَنَا الزُّبَیْرُ أَبُو عَبْدِ السَّلَامِ  ، عَنْ أَیُّوبَ بْنِ عَبْدِ اللهِ بْنِ مِکْرَزٍ،عَنْ وَابِصَةَ الْأَسَدِیِّ، قَالَ:.........

درسند دوم و سوم مسند امام احمد ضعف وانقطاع وجود دارد زیرا (زبیر ابوعبد السلام) که خود یک روای ضعیف است و دارقطنی در باره وی گفته که ایشان از ایوب بن عبدالله بن مکرز روایت های منکری را روایت می کند بهمین خاطر برخی از علماء ایشان را کذّاب گفته اند، این روایت را ایشان ازایوب بن عبدالله بن مکرزفهری رحمه الله نشنیده است و خود ایوب بن عبدالله بن مکرزفهری را ابن حجر عسقلانی رحمه الله مستور دانسته اند .

 

(ب) سند روایت وابصه درسنن دارمی این گونه آمده است :

 

حَدَّثَنَا سُلَیْمَانُ بْنُ حَرْبٍ، حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، عَنْ الزُّبَیْرِ أَبِی عَبْدِ السَّلَامِ، عَنْ أَیُّوبَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مِکْرَزٍ الْفِهْرِیِّ، عَنْ وَابِصَةَ بْنِ مَعْبَدٍ الْأَسَدِیِّ.....

در این سند دارمی ضعف وانقطاع وجود دارد زیرا (زبیر ابوعبد السلام) که خود یک روای ضعیف است و دارقطنی گفته که ایشان از ایوب بن عبدالله بن مکرز روایت های منکر روایت می کند بهمین خاطر برخی از علما ء ایشان را کذّاب گفته اند، این روایت را از ایوب بن عبدالله بن مکرزفهری نشنیده است و خود ایوب بن عبدالله بن مکرزفهری را ابن حجر عسقلانی رحمه الله مستور دانسته اند .

درپایان باید گفت که این حدیث از روایت نواس بن سمعان رضی الله عنه صحیح است ولی از روایت وابصه بن معبد رضی الله عنه گرچه استادآلبانی رحمه الله در باره آن گفته اند که (حسن لغیره) است ولی به نظر بنده ضعیف است .

 

 

تفاوت های الفاظ روایت :

 

ازآنجایی که امام نووی رحمه الله در اینجا دوحدیث از دو صحابه روایت نموده اند، بنده در ذیل تفاوت های الفاظ هر یک از این دو روایت اربعین را جدگانه با سایر کتب حدیثی ، ذکر خواهم :

 

( ۱ ) تفاوت های الفاظ روایت نواس بن سمعان رضی الله عنه

 

۱ - درابتدای روایت شماره (2553) صحیح مسلم این الفاظ اضافه تر آمده که در این روایت اربعین نیامده است « عَنِ النَّوَّاسِ بْنِ سِمْعَانَ الْأَنْصَارِیِّ، قَالَ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، عَنِ الْبِرِّ وَالْإِثْمِ فَقَالَ» . و در روایت تکراری همین حدیث درصحیح مسلم در ابتدای این حدیث این الفاظ اضافه تر از این روایت اربعین آمده است « عَنْ نَوَّاسِ بْنِ سِمْعَانَ، قَالَ: أَقَمْتُ مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِالْمَدِینَةِ سَنَةً مَا یَمْنَعُنِی مِنَ الْهِجْرَةِ إِلَّا الْمَسْأَلَةُ، کَانَ أَحَدُنَا إِذَا هَاجَرَ لَمْ یَسْأَلْ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَنْ شَیْءٍ، قَالَ: فَسَأَلْتُهُ عَنِ الْبِرِّ وَالْإِثْمِ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ»، ناگفته نماند که این الفاظ اضافی صحیح مسلم در برخ دیگر از کتب حدیثی نیزآمده است.

۲ - در این روایت اربعین نووی این گونه آمده است « وَالْإِثْمُ مَا حَاکَ فِی نَفْسِکَ» ولی در روایت (2553) صحیح مسلم وبرخی دیگر از کتب حدیثی این گونه آمده است « وَالْإِثْمُ مَا حَاکَ فِی صَدْرِکَ» ودر روایت شماره (397) صحیح ابن حبان وبرخی دیگر از کتب حدیثی این گونه آمده است « وَالْإِثْمُ مَا حَکَّ فِی نَفْسِکَ» و درروایت شماره (37) مکارم الاخلاق خرائطی این گونه آمده است « وَالْإِثْمُ مَا حَاکَ فِی نَفْسِکَ وَإِنْ أَفْتَاکَ عَنْهُ النَّاسُ».

3 - در این روایت اربعین نووی این گونه آمده است « وَکَرِهْتَ أَنْ یَطَّلِعَ عَلَیْهِ النَّاسُ » ولی در روایت شماره (17632) مسند احمد بن حنبل وبرخ دیگر از کتب حدیثی این گونه آمده است « وَکَرِهْتَ أَنْ یَعْلَمَهُ النَّاسُ ».

( ۲ ) تفاوت های روایت وابصه بن معبد رضی الله عنه

 

۱ - این حدیث درروایت شماره (17999) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است « عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ السُّلَمِیِّ، قَالَ: سَمِعْتُ وَابِصَةَ بْنَ مَعْبَدٍ صَاحِبَ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: جِئْتُ إِلَى رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَسْأَلُهُ عَنِ الْبِرِّ وَالْإِثْمِ، فَقَالَ: " جِئْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْبِرِّ، وَالْإِثْمِ " فَقُلْتُ: وَالَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ مَا جِئْتُکَ أَسْأَلُکَ عَنْ غَیْرِهِ، فَقَالَ: " الْبِرُّ مَا انْشَرَحَ لَهُ صَدْرُکَ، وَالْإِثْمُ مَا حَاکَ فِی صَدْرِکَ، وَإِنْ أَفْتَاکَ عَنْهُ النَّاسُ ».

۲- این حدیث درروایت شماره (18001) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است :

عَنْ وَابِصَةَ بْنِ مَعْبَدٍ، قَالَ: أَتَیْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا أُرِیدُ أَنْ لَا أَدَعَ شَیْئًا مِنَ الْبِرِّ وَالْإِثْمِ إِلَّا سَأَلْتُهُ عَنْهُ، وَإِذَا عِنْدَهُ جَمْعٌ، فَذَهَبْتُ  أَتَخَطَّى النَّاسَ، فَقَالُوا: إِلَیْکَ یَا وَابِصَةُ عَنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ،إِلَیْکَ یَا وَابِصَةُ، فَقُلْتُ: أَنَا وَابِصَةُ، دَعُونِی أَدْنُو مِنْهُ ، فَإِنَّهُ مِنْ أَحَبِّ النَّاسِ إِلَیَّ أَنْ أَدْنُوَ مِنْهُ، فَقَالَ لِی: " ادْنُ یَا وَابِصَةُ، ادْنُ یَا وَابِصَةُ "، فَدَنَوْتُ مِنْهُ حَتَّى مَسَّتْ رُکْبَتِی رُکْبَتَهُ، فَقَالَ: " یَا وَابِصَةُ أُخْبِرُکَ مَا جِئْتَ تَسْأَلُنِی عَنْهُ، أَوْ تَسْأَلُنِی؟ " فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللهِ فَأَخْبِرْنِی، قَالَ: " جِئْتَ تَسْأَلُنِی عَنِ الْبِرِّ وَالْإِثْمِ؟ " قُلْتُ: نَعَمْ، فَجَمَعَ أَصَابِعَهُ الثَّلَاثَ فَجَعَلَ یَنْکُتُ بِهَا فِی صَدْرِی، وَیَقُولُ: " یَا وَابِصَةُ اسْتَفْتِ نَفْسَکَ، الْبِرُّ مَا اطْمَأَنَّ إِلَیْهِ الْقَلْبُ، وَاطْمَأَنَّتْ إِلَیْهِ النَّفْسُ، وَالْإِثْمُ مَا حَاکَ فِی الْقَلْبِ، وَتَرَدَّدَ فِی الصَّدْرِ، وَإِنْ أَفْتَاکَ النَّاسُ وَأَفْتَوْکَ " .

۳ - در روایت شماره (18006) مسند امام احمد این گونه آمده است « عَنْ وَابِصَةَ الْأَسَدِیِّ، قَالَ: أَتَیْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا أُرِیدُ أَنْ لَا أَدَعَ شَیْئًا مِنَ الْبِرِّ وَالْإِثْمِ إِلَّا سَأَلْتُهُ عَنْهُ، وَحَوْلَهُ عِصَابَةٌ مِنَ الْمُسْلِمِینَ یَسْتَفْتُونَهُ، فَجَعَلْتُ أَتَخَطَّاهُمْ، فَقَالُوا: إِلَیْکَ یَا وَابِصَةُ عَنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فُقُلْتُ: دَعُونِی فَأَدْنُوَ مِنْهُ، فَإِنَّهُ أَحَبُّ النَّاسِ إِلَیَّ أَنْ أَدْنُوَ مِنْهُ، قَالَ: " دَعُوا وَابِصَةَ، ادْنُ یَا وَابِصَةُ " مَرَّتَیْنِ أَوْ ثَلَاثًا، قَالَ: فَدَنَوْتُ مِنْهُ حَتَّى قَعَدْتُ بَیْنَ یَدَیْهِ، فَقَالَ: " یَا وَابِصَةُ أُخْبِرُکَ أَمْ تَسْأَلُنِی ؟ " قُلْتُ: لَا، بَلْ أَخْبِرْنِی، فَقَالَ: " جِئْتَ تَسْأَلُنِی عَنِ الْبِرِّ وَالْإِثْمِ " فَقَالَ: نَعَمْ، فَجَمَعَ أَنَامِلَهُ فَجَعَلَ یَنْکُتُ بِهِنَّ فِی صَدْرِی، وَیَقُولُ: " یَا وَابِصَةُ اسْتَفْتِ قَلْبَکَ، وَاسْتَفْتِ نَفْسَکَ " ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، " الْبِرُّ مَا اطْمَأَنَّتْ إِلَیْهِ النَّفْسُ، وَالْإِثْمُ مَا حَاکَ فِی النَّفْسِ، وَتَرَدَّدَ فِی الصَّدْرِ، وَإِنْ أَفْتَاکَ النَّاسُ وَأَفْتَوْکَ " .

 

4 - این حدیث درروایت شماره (2575) سنن دارمی این گونه آمده است « عَنْ وَابِصَةَ بْنِ مَعْبَدٍ الْأَسَدِیِّ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ لِوَابِصَةَ: «جِئْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْبِرِّ وَالْإِثْمِ؟» قَالَ: قُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ: فَجَمَعَ أَصَابِعَهُ فَضَرَبَ بِهَا صَدْرَهُ، وَقَالَ: «اسْتَفْتِ نَفْسَکَ، اسْتَفْتِ قَلْبَکَ یَا وَابِصَةُ - ثَلَاثًا - الْبِرُّ مَا اطْمَأَنَّتْ إِلَیْهِ النَّفْسُ، وَاطْمَأَنَّ إِلَیْهِ الْقَلْبُ، وَالْإِثْمُ مَا حَاکَ فِی النَّفْسِ، وَتَرَدَّدَ فِی الصَّدْرِ، وَإِنْ أَفْتَاکَ النَّاسُ وَأَفْتَوْکَ» .

 

منابع حدیث :


ازآنجایی که امام نووی در اینجا دو روایت ذکر نموده اند لذا منابع هر یک را جدا گانه در ذیل ذکر خواهم نمود:

 

( أ ) منابع روایت نواسّ بن سمعان رضی الله عنه از قرار زیر می باشد :

۱ - صحیح مسلم ، حدیث شماره (2553) .

۲ - سنن ترمذی ، حدیث شماره (2389) .

۳ - مسند احمد ، حدیث شماره (17631) وو.

۴ - صحیح ابن حبان ، حدیث شماره (397) .

علاوه از کتب مذکور این روایت دربسیاری ازکتب حدیثی روایت شده است .

 

( ب ) منابع روایت وابصه بن معبد رضی الله عنه از قرار زیر می باشد :

۱ - مسند احمد بن حنبل ، حدیث شماره (18001)وو .

۲ - سنن دارمی ، حدیث شماره (2575) .

ناگفته نماند که روایت وابصه بن معبد رضی الله عنه در برخ دیگراز کتب حدیثی آمده ولی با همین سندهای ضعیفی که در سنن دارمی و مسند امام احمد رحمه الله آمده است .

 

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث بیست و ششم اربعین نووی

 

متن حدیث :

 

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «کُلُّ سُلَامَى مِنَ النَّاسِ عَلَیْهِ صَدَقَةٌ، کُلَّ یَوْمٍ تَطْلُعُ فِیهِ الشَّمْسُ : تَعْدِلُ بَیْنَ الِاثْنَیْنِ صَدَقَةٌ، وَتُعِینُ الرَّجُلَ فِی دَابَّتِهِ فَتَحْمِلُهُ عَلَیْهَا، أَوْ تَرْفَعُ لَهُ عَلَیْهَا مَتَاعَهُ صَدَقَةٌ وَالْکَلِمَةُ الطَّیِّبَةُ صَدَقَةٌ، وَکُلُّ خُطْوَةٍ تَمْشِیهَا إِلَى الصَّلَاةِ صَدَقَةٌ، وَتُمِیطُ الْأَذَى عَنِ الطَّرِیقِ صَدَقَةٌ» .

 

لغات حدیث :

 

کُلُّ سُلَامَى : هر بندی ، هرمفصلی .

مِنَ النَّاسِ : از مردم ، از انسان .

عَلَیْهِ صَدَقَةٌ : براودادن یک صدقه (ضروری) است .

کُلَّ یَوْمٍ : هر روزی .

تَطْلُعُ فِیهِ الشَّمْسُ : خورشید درآن طلوع می کند .

تَعْدِلُ بَیْنَ الِاثْنَیْنِ صَدَقَةٌ : (اینکه) درمیان دو نفرعدل و انصاف برقرار می نماید این (از نظر اجروثواب) یک صدقه است .

تُعِینُ الرَّجُلَ فِی دَابَّتِهِ فَتَحْمِلُهُ عَلَیْهَا : (اینکه) فردی را در (سوارشدن، بر) سواریش کمک نموده و او را برآن سوارمی کند.

أَوْ تَرْفَعُ لَهُ عَلَیْهَا مَتَاعَهُ صَدَقَةٌ : ویا(اینکه) برایش سامانش را بالا داده و برحیوانش می گذارد (از نظراجر و ثواب) یک صدقه است.

وَالْکَلِمَةُ الطَّیِّبَةُ صَدَقَةٌ : و سخن نیکو(گفتن از نظراجر وثواب) یک صدقه است.

وَکُلُّ خُطْوَةٍ تَمْشِیهَا إِلَى الصَّلَاةِ صَدَقَةٌ : و هرگامی را که بسوی نماز برمی دارد (و بدان سو پیاده می رود، ازنظر اجر وثواب) یک صدقه است .

وَتُمِیطُ الْأَذَى عَنِ الطَّرِیقِ صَدَقَةٌ : واینکه چیزآزاردهی را از راه دورمی کند (از نظراجر و ثواب) یک صدقه است .

 

 

 

 

ترجمه حدیث :

 

ابوهریره رضی الله عنه فرمودند : رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : هرروزی که خورشید درآن طلوع می کند برهر بندی ازانسان دادن یک صدقه (ضروری) است : (اینکه) درمیان دو نفر(در قضاوت و یا صلح) عدل (و انصاف) برقرار می نماید این (ازنظراجروثواب) یک صدقه است، و اینکه فردی را در (سوارشدن، بر) سواریش کمک می نماید واو را برآن سوار می کند، ویا (اینکه) برایش سامانش را بالا داده و برآن می گذارد (از نظراجر و ثواب) یک صدقه است، و سخن نیکو(گفتن از نظراجر وثواب) یک صدقه است و هرگامی را که بسوی نماز برمی دارد (و بدان سو پیاده می رود، ازنظر اجر وثواب) یک صدقه است واینکه چیزآزاردهی را از راه دورمی کند (از نظراجر و ثواب) یک صدقه است .

 

مسائل حدیث :

 

ازاین حدیث مسائل و احکام زیربرگرفته و استنباط می شود :

۱ - دربدن هر فردی در روز سیصد و شصت بند وجود دارد که برای نجات هر یک از آتش جهنم در روزی یک کارنیک انجام دادن ضروری است .

۲- کلمه «صدقه» در قرآن و سنت به دو معنی بکار رفته است :

أ : برای کمک های مالی به نیازمندان ، اعم از زکات و یا سایر صدقات نفلی .

ب : برای انجام هرکار نیک .

ناگفته نماند که در این حدیث به معنای دومی یعنی برای انجام هر کار نیک بکار رفته است .

۳- عدل و انصاف بر قرار نمودن در میان مردم اجر و ثواب دارد.

۴ - سخن نیکو گفتن دارای اجر و ثواب است .

۵ - کمک نمودن به کسی که به تنهایی توان سوار شدن بر حیوان و سواریش را ندارد اجر و ثواب دارد .

۶ - با کسی کمک نمودن وبار او را برسواریش بالا نمودن اجر و ثواب دارد .

۷- هرگامی را که فرد برای رفتن به سوی مسجد برای ادای نماز برمی دارد اجر و ثواب دارد .

 ۸ - اشیاء آزارده را از سر راه برداشتن و دور کردن اجر و ثواب دارد .

 

تفاوت های الفاظ روایت :

 

در الفاظ این روایت اربعین نووی با الفاظ سایر کتب حدیثی تفاوتی وجود دارد که در ذیل به مهم ترین آنها اشاره می شود :

۱ - در این روایت اربعین این گونه آمده است « کُلُّ سُلَامَى مِنَ النَّاسِ عَلَیْهِ صَدَقَةٌ، کُلَّ یَوْمٍ تَطْلُعُ فِیهِ الشَّمْسُ » ولی در روایت (1493) صحیح ابن خزیمه این گونه آمده است « کُلُّ نَفْسٍ کُتِبَ عَلَیْهَا الصَّدَقَةُ کُلَّ یَوْمٍ طَلَعَتْ فِیهِ الشَّمْسُ، فَمِنْ ذَلِکَ:» و در روایت (10658) شعب الایمان بیهقی این گونه آمده است « عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ فِی کُلِّ یَوْمٍ صَدَقَةٌ " قَالُوا: یَا رَسُولَ اللهِ، وَمَنْ یُطِیقُ هَذَا؟» .

 

۲- در این روایت اربعین این گونه آمده است « وَتُعِینُ الرَّجُلَ فِی دَابَّتِهِ فَتَحْمِلُهُ عَلَیْهَا، أَوْ تَرْفَعُ لَهُ عَلَیْهَا مَتَاعَهُ صَدَقَةٌ » ولی در روایت (2891) صحیح بخاری این گونه آمده است « یُعِینُ الرَّجُلَ فِی دَابَّتِهِ، یُحَامِلُهُ عَلَیْهَا، أَوْ یَرْفَعُ عَلَیْهَا مَتَاعَهُ صَدَقَةٌ» .

 

۳ - در این روایت اربعین این گونه آمده است « وَکُلُّ خُطْوَةٍ تَمْشِیهَا إِلَى الصَّلَاةِ صَدَقَةٌ» ولی در روایت (5875) السنن الکبری بیهقی این گونه آمده است « وَمَشْیُکَ إِلَى الْمَسْجِدِ صَدَقَةٌ».

 

۴ - درروایت شماره (2891) صحیح بخاری این الفاظ اضافه ترآمده است :«وَدَلُّ الطَّرِیقِ صَدَقَةٌ» یعنی : و راه نشان دادن (به دیگران) نیز (همانند) صدقه (دادن ، دارای اجر و ثواب) است.

 

 

سند حدیث :

 

این حدیث را امام نووی به صحیح بخاری و صحیح مسلم نسبت داده اند و این حدیث دراین دو کتاب با سندهای زیر روایت شده اند :

۱ - سند صحیح بخاری : حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ مَنْصُورٍ، أَخْبَرَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، أَخْبَرَنَا مَعْمَرٌ، عَنْ هَمَّامٍ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ ....امام بخاری رحمه الله این حدیث را در صحیح بخاری در سه جا : روایت شماره ( 2707) و روایت شماره (2891) و روایت شماره (2989) با همین سند روایت نموده اند .

2 - سند صحیح مسلم : حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ رَافِعٍ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ بْنُ هَمَّامٍ، حَدَّثَنَا مَعْمَرٌ، عَنْ هَمَّامِ بْنِ مُنَبِّهٍ، قَالَ: هَذَا مَا حَدَّثَنَا أَبُو هُرَیْرَةَ، عَنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَذَکَرَ أَحَادِیثَ مِنْهَا..... روایت شماره (1009) .

 

منابع حدیث :


این حدیث در کتب متعدد حدیثی روایت شده است که به مهم ترین آنها در ذیل اشاره می شود :

۱ - صحیح بخاری ، حدیث شماره ( 2707) و (2891) و (2989) .

۲ - صحیح مسلم ، حدیث شماره (1009).

۳ - مسند احمد بن حنبل، حدیث شماره (8183) .

۴ - صحیح ابن حبان ، حدیث شماره (3381) .

علاوه از کتب مذکور این حدیث در بسیاری از کتب حدیثی دیگر نیزروایت شده است .

حدیث بیست و پنجم اربعین

 

متن حدیث :

 

عَنْ أَبِی ذَرٍّ رضی الله عنه ایضا، أَنَّ نَاسًا مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالُوا لِلنَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: یَا رَسُولَ اللهِ، ذَهَبَ أَهْلُ الدُّثُورِ بِالْأُجُورِ، یُصَلُّونَ کَمَا نُصَلِّی، وَیَصُومُونَ کَمَا نَصُومُ، وَیَتَصَدَّقُونَ بِفُضُولِ أَمْوَالِهِمْ، قَالَ: " أَوَلَیْسَ قَدْ جَعَلَ اللهُ لَکُمْ مَا تَصَّدَّقُونَ؟ إِنَّ بِکُلِّ تَسْبِیحَةٍ صَدَقَةً، وَکُلِّ تَکْبِیرَةٍ صَدَقَةً، وَکُلِّ تَحْمِیدَةٍ صَدَقَةً، وَکُلِّ تَهْلِیلَةٍ صَدَقَةً، وَأَمْرٌ بِالْمَعْرُوفِ صَدَقَةٌ، وَنَهْیٌ عَنْ مُنْکَرٍ صَدَقَةٌ، وَفِی بُضْعِ أَحَدِکُمْ صَدَقَةٌ، قَالُوا: یَا رَسُولَ اللهِ، أَیَأتِی أَحَدُنَا شَهْوَتَهُ وَیَکُونُ لَهُ فِیهَا أَجْرٌ؟ قَالَ: «أَرَأَیْتُمْ لَوْ وَضَعَهَا فِی حَرَامٍ أَکَانَ عَلَیْهِ فِیهَا وِزْرٌ؟ فَکَذَلِکَ إِذَا وَضَعَهَا فِی الْحَلَالِ کَانَ لَهُ أَجْرٌ».

 

لغات حدیث :


أَیضاً : همچنین .

أَنَّ نَاسًا مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ : همانا افرادی ازیاران پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم .

ذَهَبَ أَهْلُ الدُّثُورِ بِالْأُجُورِ: صاحبان مال و ثروت زیاد، اجرها (و ثواب ها) را بردند.

یُصَلُّونَ کَمَا نُصَلِّی : نماز می خوانند همان گونه که ما  نمازخوانیم.

یَصُومُونَ کَمَا نَصُومُ : روزه می گیرند همانگونه که ما روزه می گیریم.

 

یَتَصَدَّقُونَ بِفُضُولِ أَمْوَالِهِمْ : مالهای اضافیشان را صدقه می دهند.

أَوَلَیْسَ قَدْ جَعَلَ اللهُ لَکُمْ مَا تَصَّدَّقُونَ؟ : آیا (مگر) الله (متعال) برایتان چیزهایی را قرار نداده تا (با آنها) صدقه دهید ؟ .

إِنَّ بِکُلِّ تَسْبِیحَةٍ صَدَقَةً : همانا هر سبحان الله گفتنی (از نظر اجرو ثواب همانند یک) صدقه است .

کُلِّ تَکْبِیرَةٍ صَدَقَةً : هر الله اکبر گفتنی (از نظر اجرو ثواب همانند یک) صدقه است.

کُلِّ تَحْمِیدَةٍ صَدَقَةً : هر الحمد لله گفتنی (از نظر اجرو ثواب همانند یک) صدقه است.

کُلِّ تَهْلِیلَةٍ صَدَقَةً : هر لا اله الا الله گفتنی (از نظر اجرو ثواب همانند یک) صدقه است.

أَمْرٌ بِالْمَعْرُوفِ صَدَقَةٌ : (دیگران را) به کار نیک دستور دادند (از نظر اجرو ثواب همانند یک) صدقه است، امر به معروف کردن(از نظر اجرو ثواب همانند یک) صدقه است.

نَهْیٌ عَنْ مُنْکَرٍ صَدَقَةٌ : (دیگران را) ازهرکار خلاف شرع ممانعت نمودن(از نظر اجرو ثواب همانند یک) صدقه است، نهی از منکر نمودن (از نظر اجرو ثواب همانند یک) صدقه است.

فِی بُضْعِ أَحَدِکُمْ صَدَقَةٌ : در شرمگاه یکی از شما صدقه است ،‌ (در استفاده درست و شرعی از) شرمگاه یکی از شما (مسلمانان)، (از نظر اجرو ثواب همانند یک) صدقه است.

أَیَأتِی أَحَدُنَا شَهْوَتَهُ وَیَکُونُ لَهُ فِیهَا أَجْرٌ؟ : آیا اینکه یکی از ما شهوتش را برآورده می کند برای او دراین کارهم اجر و ثواب دارد؟! .

أَرَأَیْتُمْ لَوْ وَضَعَهَا فِی حَرَامٍ أَکَانَ عَلَیْهِ فِیهَا وِزْرٌ؟ : شما برایم دیدگاهتان را بیان نموده (و به من خبر دهید) که آیا اگر (یکی از شما) شهوتش را در راه حرام (و غیر شرعی) انجام داده و برآورده می کرد آیا در این کار برایش گناه بود؟

فَکَذَلِکَ : پس همچنین .

إِذَا وَضَعَهَا فِی الْحَلَالِ کَانَ لَهُ أَجْرٌ: آنگاه که (یکی از شما) شهوتش را در راه حلال (و شرعی) انجام داده و برآورده نموده است (در این کار) برایش اجر وثواب می باشد .

 

ترجمه حدیث :

 

(این روایت) نیزاز ابوذر رضی الله عنه روایت شده (ایشان فرمودند) همانا افرادی ازیاران پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم به پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم گفتند : ای رسول الله ، صاحبان مال و ثروت زیاد اجرها (و ثواب ها) را بردند، (زیرا آنان) نماز می خوانند همان گونه که ما (کم ثروتها وفقیرها) نماز می خوانیم ، و روزه می گیرند همانگونه که ما روزه می گیریم ، و از مالهای اضافیشان صدقه می دهند (وما مال اضافی از مخارج نداریم که صدقه بدهیم)، (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند : آیا (مگر) الله (متعال) برایتان چیزهایی را قرار نداده تا (با انجام آنها به نوعی) صدقه دهید (و اجر و ثواب صدقه دادن را به دست آورید) ؟ همانا هر سبحان الله گفتنی (از نظر اجرو ثواب همانند یک) صدقه است، هر الله اکبر گفتنی (از نظر اجرو ثواب همانند یک) صدقه است، و هر الحمد لله گفتنی (از نظر اجرو ثواب همانند یک) صدقه است، و هر لا اله الا الله گفتنی (از نظر اجرو ثواب همانند یک) صدقه است، (دیگران را) به کار نیک دستور دادند (از نظر اجرو ثواب همانند یک) صدقه است، و(دیگران را) ازهرکار خلاف شرع ممانعت نمودن(از نظر اجرو ثواب همانند یک) صدقه است، و(در استفاده درست و شرعی از) شرمگاه هریک از شما (مسلمانان)، (از نظر اجرو ثواب همانند یک) صدقه است، (صحابه موجود درآن وقت) گفتند : ای رسول الله ، آیا یکی از ما شهوتش را برآورده می کند برای اودراین کارهم اجر و ثواب دارد؟! (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند : شما برایم دیدگاهتان را بیان نموده (و به من خبر دهید) که آیا اگر (یکی از شما) شهوتش را در راه حرام (و غیر شرعی) انجام داده و برآورده می کرد آیا در این کار برایش گناه می بود؟ (صحابه تأیید نمودند که بله برایش گناه می بود) ، (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند ) پس همچنین آنگاه که (یکی از شما) شهوتش را در راه حلال (و شرعی) انجام داده و برآورده نموده است (در این کار) برایش اجر وثواب می باشد .

 

مسائل حدیث :

 

ازاین حدیث مسائل و احکام زیر استنباط و برگرفته می شود :

۱ - یک ثروتمند اگر مسلمان و پرهیزگار باشد می تواند با دادن مال و ثروتش به راههای درست و شرعی درجات عالی بهشتی را به دست آورد .

۲ - برخی ازصحابه رضی الله عنهم از آنجایی که علاقه شدید به انجام اعمال نیک داشتند و فقیر بودند و توان مالی نداشتند که با دادن صدقات به درجات عالی بهشت برسند افسوس می خوردند، بهمین خاطربود که از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم همانند این نوع سوالهای که در این حدیث آمده می پرسیدند تا راههای به دست آوردن درجات عالی بهشت را فهمیده و برآنها بروند.

۳ - اسلام دینی است که هم ثروت مند و هم فقیر می تواند با انجام دستورات آن به درجات عالی بهشت برسد .

۴ - روزه رکنی از ارکان اسلام ویکی از بهترین اعمال اسلامی است که بر فقیر و ثروتمند بالغ عاقلی که توان گرفتن آن را دارد فرض است .

۵ - نماز رکنی ازمهم ترین ارکان اسلام است که ترک آن دراحادیث با کفر تعبیر شده است و این حکم بر هر پادشاه و گدا و فقیر و ثروتمند عاقل و بالغ فرض است .

۶ - تمام صحابه رضی الله عنهم اعم از ثروتمند و فقیر همه و همه نماز می خوانده و روزه می گرفتند و ما در میان آنان کسی را نداشتم که خدای ناخواسته تارک الصلاه بوده و یا اینکه در رمضان روزه نگیرد ولی متأسفانه این بیماری های روزه خوری و تارک الصلاتی ووو در قرون اخیر در میان مسلمانان رواج یافته است .

۷ - کلمه «صدقه» در قرآن و سنت به دو معنی بکار رفته است یک به معنی کمک های مالی به نیاز مندان و انفاق درراههای شرعی و دوم به معنای انجام هر کار نیک ، و در این حدیث به همین معنای دومی بکاربرده شده است . 

۸- هر سبحان الله گفتنی از نظر اجرو ثواب همانند یک صدقه است.

۹ - هر الله اکبر گفتنی از نظر اجرو ثواب همانند یک صدقه است.

۱۰- هر الحمد لله گفتنی از نظر اجرو ثواب همانند یک صدقه است.

۱۱- هر لا اله الا الله گفتنی از نظر اجرو ثواب همانند یک صدقه است .

۱۲- دیگران را به کار نیک دستور دادند از نظر اجرو ثواب همانند یک صدقه است.

۱۳- دیگران را ازهرکار خلاف شرع ممانعت نمودن از نظر اجرو ثواب همانند یک صدقه است .

۱۴- در استفاده درست و شرعی ازشرمگاه از نظر اجرو ثواب همانند یک صدقه است .

۱۵- صحابه رضی الله عنهم هرگاه نسبت به فهم حدیثی و یا مطلبی برای آنان شبهه ایجاد می شد از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم پرسیده و شبهه خودشان را بر طرف می کردند.

۱۶- جماع با همسر دارای اجر و ثواب است زیرا انسان را از ارتکاب عمل نامشروع زنا وسایر امور شهوانی باز می دارد .

۱۷- زنا و هر عمل نامشروع شهوانی حرام است .

۱۸- مثال زدن برای افهام وتفهیم مسائل یکی از روش های درست آموزشی است که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم از آن زیاد کار می گرفتند .

ناگفته نماند که علاوه از اعمال نیکی که در این حدیث آمده انجام هرکار نیکی از نظر اجر و ثواب همانند یک صدقه است و این مطلب در حدیث صحیح دیگری آمده است که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : هر کارنیکی (از نظر اجر و ثواب همانند) یک صدقه است .

 

تفاوت های الفاط روایت :


در الفاظ این روایت دراربعین با الفاظ این روایت در سایرکتب حدیثی تفاوت هایی وجود دارد که به مهم ترین آنها در ذیل اشاره خواهم نمود :

۱ - دراین روایت اربعین این گونه آمده است « أَنَّ نَاسًا مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالُوا لِلنَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: یَا رَسُولَ اللهِ، ذَهَبَ أَهْلُ الدُّثُورِ بِالْأُجُورِ » ولی در روایت (21363) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است « عن أبی ذر، قال: قلت: یا رسول الله، ذهب الأغنیاء بالأجر » ودرروایت (21411) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است « عن أبی ذر، قال: قلت: یا رسول الله، سبقنا أصحاب الأموال، والدثور سبقا بینا » و در روایت (21469) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است « عن أبی ذر، قال: قیل للنبی صلى الله علیه وسلم: ذهب أهل الأموال بالأجر » و در روایت (11440) السنن الکبری بیهقی این گونه آمده است « عَنْ أَبِی ذَرٍّ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ قَالَ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللهِ، ذَهَبَ الْأَغْنِیَاءُ بِالْأَجْرِ » و روایت (21484) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است « قال أبو ذر: على کل نفس فی کل یوم طلعت فیه الشمس صدقة منه على نفسه. قلت: یا رسول الله، من أین أتصدق ولیس لنا أموال؟ » و در روایت (748) صحیح ابن خزیمه این گونه آمده است « عَنْ أَبِی ذَرٍّ قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، ذَهَبَ أَهْلُ الْأَمْوَالِ الدُّثُورُ بِالْأُجُورِ » .

۲ - در این روایت اربعین این گونه آمده « یُصَلُّونَ کَمَا نُصَلِّی، وَیَصُومُونَ کَمَا نَصُومُ، وَیَتَصَدَّقُونَ بِفُضُولِ أَمْوَالِهِمْ، قَالَ: " أَوَلَیْسَ قَدْ جَعَلَ اللهُ لَکُمْ مَا تَصَّدَّقُونَ؟ » ولی در روایت (21363) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است « یصلون ویصومون ویحجون قال: «وأنتم تصلون وتصومون وتحجون» قلت: یتصدقون ولا نتصدق قال: " وأنت فیک صدقة » ودر روایت (21411) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است « یصلون ویصومون کما نصلی ونصوم، وعندهم أموال یتصدقون بها، ولیست عندنا أموال؟ فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم: " ألا أخبرک بعمل إن أخذت به أدرکت من کان قبلک، وفت من یکون بعدک؟ إلا أحدا أخذ بمثل عملک » و در روایت (3377) صحیح ابن حبان این گونه آمده است « عَنْ أَبِی ذَرٍّ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «لَیْسَ مِنْ نَفْسِ ابْنِ آدَمَ إِلَّا عَلَیْهَا صَدَقَةٌ فِی کُلِّ یَوْمٍ طَلَعَتْ فِیهِ الشَّمْسُ»، قِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، وَمِنْ أَیْنَ لَنَا صَدَقَةٌ نَتَصَدَّقُ بِهَا؟، فَقَالَ: ...» و در روایت (748) صحیح ابن خزیمه این گونه آمده است « یَقُولُونَ کَمَا تَقُولُ وَیُنْفِقُونَ وَلَا نُنْفِقُ » و در روایت (11440) السنن الکبری بیهقی این گونه آمده است « فَقَالَ: " أَلَسْتُمْ تُصَلُّونَ وَتَصُومُونَ وَتُجَاهِدُونَ؟ " قَالَ: قُلْتُ: بَلَى، وَهُمْ یَفْعَلُونَ کَمَا نَفْعَلُ، یُصَلُّونَ وَیَصُومُونَ وَیُجَاهِدُونَ وَیَتَصَدَّقُونَ وَلَا نَتَصَدَّقُ، قَالَ: " إِنَّ فِیکَ صَدَقَةً کَثِیرَةً ».

۳ - در این روایت اربعین آمده است « وَفِی بُضْعِ أَحَدِکُمْ صَدَقَةٌ، قَالُوا: یَا رَسُولَ اللهِ، أَیَأتِی أَحَدُنَا شَهْوَتَهُ وَیَکُونُ لَهُ فِیهَا أَجْرٌ؟ قَالَ: «أَرَأَیْتُمْ لَوْ وَضَعَهَا فِی حَرَامٍ أَکَانَ عَلَیْهِ فِیهَا وِزْرٌ؟ فَکَذَلِکَ إِذَا وَضَعَهَا فِی الْحَلَالِ کَانَ لَهُ أَجْرٌ» ودر روایت (5243) سنن ابی داود این گونه آمده است « وَبُضْعَتُهُ أَهْلَهُ صَدَقَةٌ» قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ یَأْتِی شَهْوَةً، وَتَکُونُ لَهُ صَدَقَةٌ؟ قَالَ: «أَرَأَیْتَ لَوْ وَضَعَهَا فِی غَیْرِ حَقِّهَا أَکَانَ یَأْثَمُ؟» و در روایت (21363) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است « ومباضعتک امرأتک صدقة " قال: قلت: یا رسول الله، نأتی شهوتنا ونؤجر؟ قال: «أرأیت لو جعلته فی حرام، أکنت تأثم؟» قال: قلت: نعم. قال: «فتحتسبون بالشر ولا تحتسبون بالخیر» و در روایت (21427) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است « عن النبی صلى الله علیه وسلم أنه ذکر أشیاء یؤجر فیها الرجل حتى ذکر لی غشیان أهله، فقالوا: یا رسول الله، أیؤجر فی شهوته یصیبها؟ قال: «أرأیت لو کان آثما، ألیس کان یکون علیه الوزر؟» فقالوا: نعم. قال: «فکذلک یؤجر»  و در روایت (4192) صحیح ابن حبان برخی دیگر کتب حدیثی این گونه آمده است « «لَکَ فِی جِمَاعِ زَوْجَتِکَ أَجْرٌ» فَقِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ وَفِی شَهْوَةٍ یَکُونُ مِنْ أَجْرٍ قَالَ: «نَعَمْ أَرَأَیْتُ لَوْ کَانَ لَکَ وَلَدٌ قَدْ أَدْرَکَ ثُمَّ مَاتَ أَکُنْتَ مُحْتَسِبَهُ؟ » قَالَ: نَعَمْ قَالَ: «أَنْتَ کُنْتَ خَلَقْتَهُ؟ » قَالَ: بَلِ اللَّهُ خَلَقَهُ قَالَ: «أَنْتَ کُنْتَ هَدَیْتَهُ؟ » قَالَ: بَلِ اللَّهُ هَدَاهُ قَالَ: «أَکُنْتَ تَرْزُقُهُ؟ » قَالَ: بَلِ اللَّهُ کَانَ رَزَقَهُ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ:  «فَضَعْهُ فِی حَلَالِهِ وَجَنِّبْهُ حَرَامَهُ وَأَقْرِرْهُ فَإِنْ شَاءَ اللَّهُ أَحْیَاهُ وَإِنْ شَاءَ أَمَاتَهُ وَلَکَ أَجْرٌ» .

 

۴ - درپایان باید گفت که دراین روایت ابوذرغفاری رضی الله عنه الفاظ اضافه تری در برخی از کتب حدیثی آمده است که در الفاظ روایت اربعین نیامده است لذا بنده به مهم ترین آنها در ذیل اشاره می کنم :

( 1 ) یُصْبِحُ عَلَى کُلِّ سُلَامَى مِنْ أَحَدِکُمْ صَدَقَةٌ . (صحیح مسلم ،‌حدیث : 720) .

ترجمه : انسان صبح می نماید (و در حالی که) بر هر بند و مفصلی او دادن یک صدقه (در روز) ضروری است .

 

(2) وَیُجْزِئُ مِنْ ذَلِکَ رَکْعَتَانِ یَرْکَعُهُمَا مِنَ الضُّحَى . (صحیح مسلم، حدیث : 720) .

ترجمه : و کفایت می کند بجای آن (همه کارهای نیک ذکر شده در این حدیث و بجای صدقه دادن برای هر بند و مفصل) دو رکعت (نماز چاشتی) که (یک فرد) چاشتگاه می خواند.

 

(3) تَبَسُّمُکَ فِی وَجْهِ أَخِیکَ لَکَ صَدَقَةٌ . (سنن ترمذی ، حدیث : 1956) .

ترجمه : لبخند تو در چهره برادرت برایت (ثواب و اجر) یک صدقه است .

 

(۴) وَإِرْشَادُکَ الرَّجُلَ فِی أَرْضِ الضَّلَالِ لَکَ صَدَقَةٌ . (سنن ترمذی ، حدیث : 1956) .

ترجمه : و راهنمائی تو فردی را که در سرزمینی گم شده است برایت (از نظر اجر و ثواب همانند) یک صدقه است .

(5) وَبَصَرُکَ لِلرَّجُلِ الرَّدِیءِ البَصَرِ لَکَ صَدَقَةٌ . (سنن ترمذی ، حدیث : 1956) .

ترجمه : وچشم (و دید تو) برای فردی که چشم و دید کم نوری دارد (و یا کور است، اگر دستش گرفته و با او همکاری کنی) برایت (از نظر اجر و ثواب همانند) یک صدقه است .

 

(6) وَإِمَاطَتُکَ الحَجَرَ وَالشَّوْکَةَ وَالعَظْمَ عَنِ الطَّرِیقِ لَکَ صَدَقَةٌ . (سنن ترمذی ، حدیث : 1956) .

ترجمه : دورکردن تو سنگ و خوار و استخوان را از راه برایت (از نظر اجر و ثواب همانند) یک صدقه است .

 

(7) وَإِفْرَاغُکَ مِنْ دَلْوِکَ فِی دَلْوِ أَخِیکَ لَکَ صَدَقَةٌ . (سنن ترمذی ، حدیث : 1956) .

ترجمه : و ریختنت از دلوت دردلو برادرت برایت (از نظر اجر و ثواب همانند) یک صدقه است.

 

(8) تَسْلِیمُهُ عَلَى مَنْ لَقِیَ صَدَقَةٌ . (سنن اب داود ، حدیث : 1285).

ترجمه : سلام نمودن فرد برهر کسی که ملاقات نماید (از نظر اجرو ثواب همانند) یک صدقه است .

 

(9) فَلَهُ بِکُلِّ صَلَاةٍ صَدَقَةٌ . (سنن ابی داود ، حدیث : 1286).

 ترجمه : پس برای هرفرد بر هرنمازی (که می خواند از نظراجر و ثواب همانند) یک صدقه است .

 

(10) وَصِیَامٍ صَدَقَةٌ . (سنن ابی داود ، حدیث : 1286).

ترجمه : و روزه گرفتن (دارای اجر و ثوابی همانند) صدقه است.

 

(11) وَحَجٍّ صَدَقَةٌ . (سنن ابی داود ، حدیث : 1286).

ترجمه : و حج نمودن (دارای اجر و ثوابی همانند) صدقه است .

 

(12) وَهِدَایَتُکَ الطَّرِیقَ صَدَقَةٌ . (مسند احمد بن حنبل ، حدیث : 21363) .

ترجمه : وراهنمائی توراه را (به افراد، از نظراجر و ثواب برایت همانند) یک صدقه است .

 

(۱۳) وَعَوْنُکَ الضَّعِیفَ بِفَضْلِ قُوَّتِکَ صَدَقَةٌ . (مسند احمد بن حنبل ، حدیث : 21363) .

ترجمه : و کمک توبا قوت (و خوراک) اضافیت به ضعیف و فقیر(از نظر اجر و ثواب برایت همانند یک) صدقه است .

 

(14) وَبَیَانُکَ عَنِ الْأَرْثَمِ صَدَقَةٌ . (مسند احمد بن حنبل ، حدیث : 21363) .

ترجمه : بیان نمودن و توضیح دادن تو به جای کسی که توان واضح بیان نمودن و خوب حرف زدن را ندارد (برایت از نظر اجر و ثواب همانند) یک صدقه است .

 

(15) وَتَهْدِی الْأَعْمَى، وَتُسْمِعُ الْأَصَمَّ وَالْأَبْکَمَ حَتَّى یَفْقَهَ، وَتُدِلُّ الْمُسْتَدِلَّ عَلَى حَاجَةٍ لَهُ قَدْ عَلِمْتَ مَکَانَهَا، وَتَسْعَى بِشِدَّةِ سَاقَیْکَ إِلَى اللهْفَانِ الْمُسْتَغِیثِ، وَتَرْفَعُ بِشِدَّةِ ذِرَاعَیْکَ مَعَ الضَّعِیفِ، کُلُّ ذَلِکَ مِنْ أَبْوَابِ الصَّدَقَةِ مِنْکَ عَلَى نَفْسِکَ . (مسند احمد بن حنبل ، حدیث : 21484) .

ترجمه : و(اینکه) کوری را رهنمائی می کنی و (اینکه) به کر و گنگی (مطلبی رابا اشاره) می شنوانی تا آن را بفهمد، و(اینکه) کسی را که از تو برنیازی که تو جایش را می دانی راهنمائی می خواهد تو او را برآن راهنمائی می کنی، و(اینکه) با دوپایت بسوی فریاد کنند ه ای می دوی (وبه فریادش می رسی) و(اینکه) (آستینهای) دوبازویت را بالا زده و بهمراه ضعیف و ناتوانی (کمک می کنی) هریک از اینها دروازهای صدقات از تو بنفع خودت هستند.

 

(16) «أَوَلَا أُخْبِرُکَ بِعَمَلٍ إِذَا أَنْتَ عَمِلْتَهُ أَدْرَکْتَ مَنْ قَبْلَکَ وَفُتَّ مَنْ بَعْدَکَ إِلَّا مَنْ قَالَ مِثْلَ قَوْلِکَ، تَقُولُ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ، تُسَبِّحُ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَتَحْمَدُ وَتُکَبِّرُ مِثْلَ ذَلِکَ، وَإِذَا أَوَیْتَ إِلَى فِرَاشِکَ» . (صحیح ابن خزیمه ، حدیث : 748) .

ترجمه : وآیا ترا نسبت به عملی خبر ندهم که چون توآن را انجام دهی، کسی که از تو جلو است به اورسیده و کسی که از تو عقب است، تو از اوپیش گرفته (واوبه تو نرسد) مگر کسی که همانند گفته تو بگوید : بعد از هرنماز(فرضی) ، سی وسه بار سبحان الله بگو و الحمد لله و اکبرالله (نیز) همانند آنها بگو، و چون به بستر(خوابت) رفتی (نیزاین اذکار را بگو) .

 

(۱۷) وَفِی فَضْلِ سَمْعِکَ عَلَى السَّیِّئِ السَّمْعِ تُعَبِّرُ عَنْهُ حَاجَتَهُ صَدَقَةٌ .(السنن الکبری بیهقی ، حدیث : 11440) .

ترجمه : و در خوب شنیدن تو و اینکه آن را برای کسی که قوه شنوائی خوبی ندارد بیان می کنی (از نظر اجر و ثواب همانند) یک صدقه است .

 

(18) إِنَّ أَبْوَابَ الْخَیْرِ لَکَثِیرَةٌ: التَّسْبِیحُ......(صحیح ابن حبان ، حدیث : 3377).

ترجمه : همانا دروازهای (کارهای) خیر(ونیکی) زیاد است (همانند) : سبحان الله گفتن و.......

 

(۱۹) «لَیْسَ مِنْ نَفْسِ ابْنِ آدَمَ إِلَّا عَلَیْهَا صَدَقَةٌ فِی کُلِّ یَوْمٍ طَلَعَتْ فِیهِ الشَّمْسُ»(صحیح ابن حبان ، حدیث : 3377).

ترجمه : هیچ فردی از فرزندان آدم نیست مگر اینکه براو در هر روزی که خورشید درآن طلوع می کند (دادن) صدقه ضروی است .

 

سند حدیث :


امام نووی رحمه الله این حدیث را به صحیح مسلم نسبت داده اند ، لذا سند این حدیث در صحیح مسلم از این قرار است :

حَدَّثَنَا عَبْدُ اللهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْمَاءَ الضُّبَعِیُّ، حَدَّثَنَا مَهْدِیُّ بْنُ مَیْمُونٍ، حَدَّثَنَا وَاصِلٌ، مَوْلَى أَبِی عُیَیْنَةَ، عَنْ یَحْیَى بْنِ عُقَیْلٍ، عَنْ یَحْیَى بْنِ یَعْمَرَ، عَنْ أَبِی الْأَسْوَدِ الدِّیلِیِّ، عَنْ أَبِی ذَرٍّ......


منابع حدیث :


این روایت اربعین در بسیاری از کتب حدیثی روایت شده که بنده در ذیل به مهم ترین آنها اشاره خواهم نمود :

۱ - صحیح مسلم ،حدیث شماره (720) و(1006)

۲- سنن ترمذی ، حدیث شماره (1956).

۳- سنن ابی داود ، حدیث شماره (1285) و...

۴ - مسند امام احمد، حدیث شماره (21363).

ناگفته نماند که علاوه از کتب مذکور این حدیث در بسیاری از کتب دیگر حدیثی نیز روایت شده است .

 

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث بیست و چهارم اربعین

 

متن حدیث :

 

عَنْ أَبِی ذَرٍّالغفاری رضی الله عنه ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فِیمَا یرویه عَن ربه عزوجل أَنَّهُ قَالَ: «یَا عِبَادِی إِنِّی حَرَّمْتُ الظُّلْمَ عَلَى نَفْسِی، وَجَعَلْتُهُ بَیْنَکُمْ مُحَرَّمًا، فَلَا تَظَالَمُوا، یَا عِبَادِی کُلُّکُمْ ضَالٌّ إِلَّا مَنْ هَدَیْتُهُ، فَاسْتَهْدُونِی أَهْدِکُمْ، یَا عِبَادِی کُلُّکُمْ جَائِعٌ، إِلَّا مَنْ أَطْعَمْتُهُ، فَاسْتَطْعِمُونِی أُطْعِمْکُمْ، یَا عِبَادِی کُلُّکُمْ عَارٍ، إِلَّا مَنْ کَسَوْتُهُ، فَاسْتَکْسُونِی أَکْسُکُمْ، یَا عِبَادِی إِنَّکُمْ تُخْطِئُونَ بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ، وَأَنَا أَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا، فَاسْتَغْفِرُونِی أَغْفِرْ لَکُمْ، یَا عِبَادِی إِنَّکُمْ لَنْ تَبْلُغُوا ضَرِّی فَتَضُرُّونِی وَلَنْ تَبْلُغُوا نَفْعِی، فَتَنْفَعُونِی، یَا عِبَادِی لَوْ أَنَّ أَوَّلَکُمْ وَآخِرَکُمْ وَإِنْسَکُمْ وَجِنَّکُمْ کَانُوا عَلَى أَتْقَى قَلْبِ رَجُلٍ وَاحِدٍ مِنْکُمْ، مَا زَادَ ذَلِکَ فِی مُلْکِی شَیْئًا، یَا عِبَادِی لَوْ أَنَّ أَوَّلَکُمْ وَآخِرَکُمْ وَإِنْسَکُمْ وَجِنَّکُمْ کَانُوا عَلَى أَفْجَرِ قَلْبِ رَجُلٍ وَاحِدٍ مِنْکُمْ ، مَا نَقَصَ ذَلِکَ مِنْ مُلْکِی شَیْئًا، یَا عِبَادِی لَوْ أَنَّ أَوَّلَکُمْ وَآخِرَکُمْ وَإِنْسَکُمْ وَجِنَّکُمْ قَامُوا فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ فَسَأَلُونِی فَأَعْطَیْتُ کُلَّ وَاحِدٍ مَسْأَلَتَهُ، مَا نَقَصَ ذَلِکَ مِمَّا عِنْدِی إِلَّا کَمَا یَنْقُصُ الْمِخْیَطُ إِذَا أُدْخِلَ الْبَحْرَ، یَا عِبَادِی إِنَّمَا هِیَ أَعْمَالُکُمْ أُحْصِیهَا لَکُمْ، ثُمَّ أُوَفِّیکُمْ إِیَّاهَا، فَمَنْ وَجَدَ خَیْرًا، فَلْیَحْمَدِ اللهَ وَمَنْ وَجَدَ غَیْرَ ذَلِکَ، فَلَا یَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ»

 

لغات حدیث :


یرویه عَن ربه عزوجل : از پروردگاربا عزت و بزرگوارش روایت می کند (به این نوع روایتها حدیث قدسی گویند) .

یَا عِبَادِی : ای بندگان من ، ای بردگان من .

 حَرَّمْتُ الظُّلْمَ : ظلم را حرام قرار داده ام، ظلم را حرام نموده ام .

 عَلَى نَفْسِی : برخودم ، برنفس خودم .

وَجَعَلْتُهُ بَیْنَکُمْ مُحَرَّمًا: و آن را در میانتان قرار دادم ، و ظلم را در میانتان حرام گرداندم .

فَلَا تَظَالَمُوا : پس به یکدیگر ظلم نکنید، به یکدیگر ظلم ننمایید .

کُلُّکُمْ ضَالٌّ :  همه شما گمراه هستید .

إِلَّا مَنْ هَدَیْتُهُ : مگر آنی که من هدایتش داده ام ، مگر کسی که من راه را به او نشان داده و او را راهنمائی نموده ام.

فَاسْتَهْدُونِی أَهْدِکُمْ : پس از من درخواست هدایت نمایید شمارا هدایت می نمایم ، پس ازمن راهنمائی بخواهید شما را راهنمائی می نمایم.

کُلُّکُمْ جَائِعٌ : همه شما گرسنه اید ، همه شما گرسنه گان هستید.

إِلَّا مَنْ أَطْعَمْتُهُ : مگر آنی که من به او خوراک داده ام ، مگرکسی که من به اوغذا داده ام .

فَاسْتَطْعِمُونِی أُطْعِمْکُمْ : پس از من درخواست خوراک نمائید من به شما خوراک می دهم ، پس از من درخواست غذا نمائید من به شما غذا می دهم .

کُلُّکُمْ عَارٍ: همه شما برهنه اید ، همه شما لخت هستید .

إِلَّا مَنْ کَسَوْتُهُ : مگر آنی که من او را پوشانده ام ، مگر کسی که من به اولباس پوشانده ام .

فَاسْتَکْسُونِی أَکْسُکُمْ : پس از من درخواست پوشش کنید شما را می پوشانم ، پس از من درخواست لباس کنید برایتان لباس می دهم .

إِنَّکُمْ تُخْطِئُونَ بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ: همانا شما شب و روز خطا می کنید ، همانا شما شب و روز گناه مرتکب می شوید .

وَأَنَا أَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا: و(فقط) من تمام گناهان را (اگر بخواهم) می آمرزم .

فَاسْتَغْفِرُونِی أَغْفِرْ لَکُمْ :  پس از من درخواست آمرزش نمایید من (گناهانتان را) برایتان می آمرزم .

إِنَّکُمْ لَنْ تَبْلُغُوا ضَرِّی فَتَضُرُّونِی : همانا شما (بندگان) هرگز به ضررم نمی رسید که بتوانید به من ضرری برسانید .

وَلَنْ تَبْلُغُوا نَفْعِی، فَتَنْفَعُونِی : وهرگز شما (بندگان) به نفعم نمی رسید که بتوانید به من نفعی برسانید .

لَوْ أَنَّ أَوَّلَکُمْ وَآخِرَکُمْ وَإِنْسَکُمْ وَجِنَّکُمْ : اگر اولتان و آخرتان و انس تان و جن تان .

کَانُوا عَلَى أَتْقَى قَلْبِ رَجُلٍ وَاحِدٍ مِنْکُمْ : (همکار) باشند بر پرهیزگار ترین دل مردی از شما.

مَا زَادَ ذَلِکَ فِی مُلْکِی شَیْئًا : این در مُلک من چیزی اضافه نکرده است ، این درپادشاهی من چیزی اضافه نمی کند .

کَانُوا عَلَى أَفْجَرِ قَلْبِ رَجُلٍ وَاحِدٍ مِنْکُمْ : (همکار) باشند بر بدکارترین دل مردی از شما،(همکار) باشند با خلاف کارترین دل مردی از شما .

مَا نَقَصَ ذَلِکَ مِنْ مُلْکِی شَیْئًا : این از مُلک و پادشاهی من چیزی را کم نکرده است، این از مُلک و پادشاهی من چیزی را کم نمی کند.

قَامُوا فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ : دریک زمین ایستادند، در یک زمین بایستند.

فَسَأَلُونِی : پس از من بپرسید، پس از من بخواهید.

فَأَعْطَیْتُ کُلَّ وَاحِدٍ مَسْأَلَتَهُ : پس به هریک درخواستش را دادم ، پس خواسته هریک را برآورده نمایم .

مَا نَقَصَ ذَلِکَ مِمَّا عِنْدِی : این ازآنچه در نزد من است (چیزی را) کم نمی کند.

إِلَّا کَمَا یَنْقُصُ الْمِخْیَطُ : همانند آنچه سوزن کم می کند.

إِذَا أُدْخِلَ الْبَحْرَ : آنگاه که داخل دریا شود، چون در دریا فروبرده شود .

إِنَّمَا هِیَ أَعْمَالُکُمْ : همانا این اعمالتان است، همانا این (نتیجه) کردارتان است .

أُحْصِیهَا لَکُمْ : برایتان می شمارم، برایتان حفظ می کنم .

ثُمَّ أُوَفِّیکُمْ إِیَّاهَا : سپس آنها را کامل برایتان می دهم، سپس (پاداش و یا سزای) آنها را کامل برایتان می دهم .

فَمَنْ وَجَدَ خَیْرًا : پس هرکس خیر و خوبی یافت .

فَلْیَحْمَدِ اللهَ  : پس باید که الله را ستایش نماید، پس باید که الله را ستایش نماید .

وَمَنْ وَجَدَ غَیْرَ ذَلِکَ : و هرکس غیرآن را یافت .

فَلَا یَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ : پس هرگز ملامت نکند مگر خودش را، پس هرگز بجز خودش کس دیگری را ملامت نکند .

 

ترجمه حدیث :

 

ابوذرغفاری رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم ازپروردگارباعزت و بزرگوارشان روایت نمودند که ایشان (چنین) فرمودند : ای بندگان من همانا من ظلم را برخودم حرام قرارداده ام و آن را در میان شما (نیز) حرام گردانده ام ، پس به یکدیگر ظلم نکنید، ای بندگان من همه شما گمراه هستید مگر آنی را که من هدایتش (و راهنمائیش) نموده ام ، ‌پس از من هدایت (وراهنمائی) بخواهید شما را هدایت (و راهنمائی) می کنم ، ای بندگان من همه شما گرسنه اید ، مگرآنی که من خوراکش داده ام، پس از من خوراک بخواهید من به شما خوراک می دهم ، ای بندگان من همه شما برهنه اید ، مگرآنی که من پوشانده ام ، پس از من درخواست (لباس و) پوشش نمائید شما را (لباس داده و) می پوشانم ، ای بندگان من همانا (همه) شما در شب و روز خطا (وگناه) می کنید ، و(این، فقط) من هستم که تمام گناهان را (برهرکس که بخواهم) می آمرزم، پس از من آمرزش بخواهید من (گناهان را) برایتان می آمرزم ، ای بندگان من همانا شما (بندگان) هرگز به ضررم نمی رسید که بتوانید به من ضرری برسانید، (و) هرگز شما (بندگان) به نفعم نمی رسید که بتوانید به من نفعی برسانید ، ای بندگان من اگراولتان وآخرتان و انس تان و جن تان (همه و همه ، برای همکاری) با پرهیزگارترین قلب یک مردی از شما باشید این (کارتان) به مُلک (وپادشاهی) من چیزی را اضافه نمی کند، ای بندگان من اگراولتان وآخرتان و انس تان و جن تان (همه و همه ، برای همکاری) با بدکارترین قلب یک مردی از شما باشید این (کارتان) از مُلک (وپادشاهی) من چیزی را کم نمی کند، ای بندگان من اگراولتان وآخرتان و انس تان و جن تان (همه و همه) برزمینی بایستند و سپس (هریک) ازمن (چیزی) بخواهد و سپس من درخواست هریک را برآورده نمایم ، این (برآورده نمودن حاجت های آنان) ازآنچه نزد من است (چیزی را) کم نمی کند، مگرهمان اندازه که سوزن زمانی که دردریا فروبرده می شود، ای بندگان من همانا این اعمال و کردارتان است که برایتان حفظ و شمارش می کنم ، وسپس (پاداش و سزای) آنها به شما می دهم ، پس هر کس خیر و خوبی دید ، باید که ستایش الله (متعال) را بجا آورد و هرکس غیرآن را دید بجز خودش هرگز کس دیگری را ملامت نکند .

 

مسائل حدیث :


ازاین حدیث مسائل و احکام زیربرگرفته و استنباط می شود

۱ - الله متعال ظلم را برخود حرام قرار داده است .

۲ - الله متعال هرگز ظلم نمی کند و او عادل مطلق است.

۳ - الله متعال ظلم را برما انسانها حرام قرار داده و برای ما عدل و انصاف را دستور داده و پسندیده است .

۴ - الله متعال به ما دستور داده تا به یکدیگر ظلم نکنیم .

۵ - ظالم با ظلمش مرتکب کار حرامی شده است .

۶- بندگان همه گمراه اند بجز آنانی که الله متعال آنان را هدایت داده و آنها را برابر با دستورات خود برده باشد .

۷- هدایت گر الله متعال است فقط از او باید درخواست هدایت نمود.

۸ - رزق و روزی به دست الله متعال است اوست که ما بندگان گرسنه را سیر می کند پس از بندگان رزق و روزی نخواه .

۹- پوشاک و لباس را فقط از الله متعال بخواه زیرا او پوشاننده و لباس دهنده به بندگان است .

۱۰ - تنها ذاتی که می تواند گناهان ما بندگان را بیامرزد فقط و فقط الله متعال است پس از او بخواه تا گناهان شب و روزت را معاف نماید .

۱۱ - هیچ کس نمی تواند به الله ضرری برساند و هرکس در این راستا تلاشی را انجام دهد در حقیقت او سعی لا حاصل نموده و به خودش ضرر رسانده است .

۱۲ - هیچ کس نمی تواند به الله متعال نفعی برساند و الله متعال نیازی به ما ندارد ، لذا هرکس کار نیک کند او به خودش نفع رسانده است .

۱۳- همکاری تمام انس و جن با یک فرد متدین در پادشاهی الله متعال چیزی را اضافه نمی کند فقط به خود آنان نفع می رساند .

۱۴- همکاری تمام انس و جن با یک فرد خلاف کارچیزی را از پادشاهی الله متعال کم نمی کند ، فقط خود آنها متضررمی گردند .

۱۵ -  اگر هریک از انسانها و جن ها از الله متعال چیزی بخواهد والله متعال تمام خواسته های آنها را برآورده نماید به اندازه سر سوزنی ازآنچه به نزد الله متعال کم نمی شود، زیرا او دارای نعمتهای بی نهایت است .

۱۶- انسان هرچه در دنیا و آخرت می بیند نتیجه کردار خودش هست .

۱۷- انسانها نیک کردار باید شکرالله متعال را بجا آورده و ستایش او را بیان نمایند ، زیرا او به آنها توفیق انجام کارهای نیک را عنایت نموده است .

۱۸ - انسانها بدکردار نباید بجز خودشان کس دیگری را ملامت کنند ، زیرا این خود آنها هستند که فریب شیطان و هوای نفس را خورده و دست به خلاف کاری زده اند .

۱۹ - همه کاره ما انسانها و سایر مخلوقات الله متعال است .

۲۰- مسأله ایمان به الله متعال و خداشناسی در اسلام از هرمسأله ای مهم تراست .

۲۱ - ما همه بردگان و بندگان الله متعال هستیم ، و برده نباید از دستورات مالک خودش سرپیچی نماید وسریچی برده از دستورات مالک دلیل نمک نشناسی آن برده است .

۲۲- کلمه (نفس) را برای الله متعال بکار بردن درست است زیرا در این حدیث قدسی، خود الله متعال فرمودند « یَا عِبَادِی إِنِّی حَرَّمْتُ الظُّلْمَ عَلَى نَفْسِی ».


تفاوت های الفاظ روایت :

 

درالفاظ این روایت اربعین با الفاظی که برای این روایت در سایرکتب حدیثی آمده تفاوت هایی وجود دارد که بنده در ذیل به مهم ترین آنها اشاره خواهم نمود :

۱ - در این روایت اربعین آمده است « عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فِیمَا یرویه عَن ربه عزوجل أَنَّهُ قَالَ » ولی در روایت (2577) صحیح مسلم این گونه آمده است « عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فِیمَا رَوَى عَنِ اللهِ تَبَارَکَ وَتَعَالَى أَنَّهُ قَالَ» و در روایت ضعیف شماره (2495) سنن ترمذی این گونه آمده است « قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: " یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى» و در روایت ضعیف شماره (4257) سنن ابن ماجه این گونه آمده است « قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: " إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَتَعَالَى، یَقُولُ» و در روایت (6686) شعب الایمان بیهقی این گونه روایت شده است « عَنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، عَنْ جِبْرَئِیلَ عَلَیْهِ السَّلَامُ، عَنِ اللهِ تَبَارَکَ وَتَعَالَى، أَنَّهُ قَالَ».

۲ - دراین روایت اربعین آمده است « یَا عِبَادِی إِنِّی حَرَّمْتُ الظُّلْمَ عَلَى نَفْسِی، وَجَعَلْتُهُ بَیْنَکُمْ مُحَرَّمًا، فَلَا تَظَالَمُوا » ولی در روایت (21420) مسند احمد بن حنبل آمده است « إنی حرمت على نفسی الظلم، وعلى عبادی، ألا فلا تظالموا» و در روایت (465) مسند ابی داود طیالسی این گونه آمده است « حَرَّمْتُ الظُّلْمَ عَلَى نَفْسِی وَحَرَّمْتُهُ عَلَى عِبَادِی فَلَا تَظَالَمُوا » .

۳ - در این روایت اربعین آمده است « یَا عِبَادِی کُلُّکُمْ ضَالٌّ إِلَّا مَنْ هَدَیْتُهُ، فَاسْتَهْدُونِی أَهْدِکُمْ » ولی در روایت ضعیف شماره (2495) سنن ترمذی وروایت ضعیف شماره (4257) سنن ابن ماجه و برخ دیگر از کتب حدیثی چنین آمده است « یَا عِبَادِی کُلُّکُمْ ضَالٌّ إِلَّا مَنْ هَدَیْتُ فَسَلُونِی الهُدَى أَهْدِکُمْ» و در روایت (6687) شعب الایمان بیهقی این گونه آمده است « یَا بَنَى آدَمَ کُلُّکُمْ ضَالٌّ إِلَّا مَنْ هَدَیْتُ، فَسَلُونِی الْهُدَى أَهْدِکُمْ».

۴ - در این روایت اربعین این گونه آمده است « یَا عِبَادِی کُلُّکُمْ جَائِعٌ، إِلَّا مَنْ أَطْعَمْتُهُ، فَاسْتَطْعِمُونِی أُطْعِمْکُمْ » ولی در روایت (6686) شعب الایمان بیهقی این گونه آمده است « یَا عِبَادِی کُلُّکُمْ جَائِعٌ إِلَّا مَنْ أَطْعَمْتُ، فَاسْتَطْعِمُونِی أُطْعِمْکُمْ» یعنی درآخر« أَطْعَمْتُ » همانند روایت اربعین ضمیرغائب (هـو) نیامده است .

۵ - دراین روایت اربعین آمده است « یَا عِبَادِی کُلُّکُمْ عَارٍ، إِلَّا مَنْ کَسَوْتُهُ، فَاسْتَکْسُونِی أَکْسُکُمْ » ولی در روایت (6686) شعب الایمان بیهقی این گونه آمده است « یَا عِبَادِی کُلُّکُمْ عَارٍ إِلَّا مَنْ کَسَوْتُ، فَاسْتَکْسُونِی أَکْسُکُمْ » یعنی درآخر« کَسَوْتُ » همانند روایت اربعین ضمیرغائب (هـو) نیامده است .

۶ - در این روایت اربعین آمده است « یَا عِبَادِی إِنَّکُمْ تُخْطِئُونَ بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ، وَأَنَا أَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا، فَاسْتَغْفِرُونِی أَغْفِرْ لَکُمْ » ولی در روایت ضعیف شماره (2495) سنن ترمذی این گونه آمده است « وَکُلُّکُمْ مُذْنِبٌ إِلَّا مَنْ عَافَیْتُ، فَمَنْ عَلِمَ مِنْکُمْ أَنِّی ذُو قُدْرَةٍ عَلَى المَغْفِرَةِ فَاسْتَغْفَرَنِی غَفَرْتُ لَهُ وَلَا أُبَالِی » و در روایت ضعیف شماره (4257) سنن ابن ماجه این گونه آمده است « یَا عِبَادِی کُلُّکُمْ مُذْنِبٌ، إِلَّا مَنْ عَافَیْتُ، فَسَلُونِی الْمَغْفِرَةَ فَأَغْفِرَ لَکُمْ، وَمَنْ عَلِمَ مِنْکُمْ أَنِّی ذُو قُدْرَةٍ عَلَى الْمَغْفِرَةِ، فَاسْتَغْفَرَنِی بِقُدْرَتِی غَفَرْتُ لَهُ » .

۷ - در این روایت اربعین آمده است « یَا عِبَادِی لَوْ أَنَّ أَوَّلَکُمْ وَآخِرَکُمْ وَإِنْسَکُمْ وَجِنَّکُمْ کَانُوا عَلَى أَتْقَى قَلْبِ رَجُلٍ وَاحِدٍ مِنْکُمْ، مَا زَادَ ذَلِکَ فِی مُلْکِی شَیْئًا » ولی در روایت ضعیف شماره (2495) سنن ترمذی و روایت ضعیف شماره (4257) سنن ابن ماجه و روایت ضعیف شماره (21367) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است « وَلَوْ أَنَّ أَوَّلَکُمْ وَآخِرَکُمْ وَحَیَّکُمْ وَمَیِّتَکُمْ وَرَطْبَکُمْ وَیَابِسَکُمْ اجْتَمَعُوا عَلَى أَتْقَى قَلْبِ عَبْدٍ مِنْ عِبَادِی مَا زَادَ ذَلِکَ فِی مُلْکِی جَنَاحَ بَعُوضَةٍ » .

۸ - در این روایت اربعین این گونه آمده است « یَا عِبَادِی لَوْ أَنَّ أَوَّلَکُمْ وَآخِرَکُمْ وَإِنْسَکُمْ وَجِنَّکُمْ کَانُوا عَلَى أَفْجَرِ قَلْبِ رَجُلٍ وَاحِدٍ مِنْکُمْ ، مَا نَقَصَ ذَلِکَ مِنْ مُلْکِی شَیْئًا » ولی در روایت ضعیف شماره (2495) سنن ترمذی این گونه آمده است « وَلَوْ أَنَّ أَوَّلَکُمْ وَآخِرَکُمْ وَحَیَّکُمْ وَمَیِّتَکُمْ وَرَطْبَکُمْ وَیَابِسَکُمْ اجْتَمَعُوا عَلَى أَشْقَى قَلْبِ عَبْدٍ مِنْ عِبَادِی مَا نَقَصَ ذَلِکَ مِنْ مُلْکِی جَنَاحَ بَعُوضَةٍ » و همانند این روایت ترمذی با اندک تفاوتی درروایت ضعیف شماره (4257) سنن ابن ماجه و روایت ضعیف شماره (21367) مسند احمد بن حنبل نیزآمده است .

۹ - در این روایت اربعین این گونه آمده است «یَا عِبَادِی لَوْ أَنَّ أَوَّلَکُمْ وَآخِرَکُمْ وَإِنْسَکُمْ وَجِنَّکُمْ قَامُوا فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ فَسَأَلُونِی فَأَعْطَیْتُ کُلَّ وَاحِدٍ مَسْأَلَتَهُ، مَا نَقَصَ ذَلِکَ مِمَّا عِنْدِی إِلَّا کَمَا یَنْقُصُ الْمِخْیَطُ إِذَا أُدْخِلَ الْبَحْرَ» ولی در روایت ضعیف شماره (2495) سنن ترمذی این گونه آمده است « وَلَوْ أَنَّ أَوَّلَکُمْ وَآخِرَکُمْ وَحَیَّکُمْ وَمَیِّتَکُمْ وَرَطْبَکُمْ وَیَابِسَکُمْ اجْتَمَعُوا فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ فَسَأَلَ کُلُّ إِنْسَانٍ مِنْکُمْ مَا بَلَغَتْ أُمْنِیَّتُهُ فَأَعْطَیْتُ کُلَّ سَائِلٍ مِنْکُمْ مَا سَأَلَ مَا نَقَصَ ذَلِکَ مِنْ مُلْکِی إِلَّا کَمَا لَوْ أَنَّ أَحَدَکُمْ مَرَّ بِالبَحْرِ فَغَمَسَ فِیهِ إِبْرَةً ثُمَّ رَفَعَهَا إِلَیْهِ، ذَلِکَ بِأَنِّی جَوَادٌ وَاجِدٌ مَاجِدٌ أَفْعَلُ مَا أُرِیدُ عَطَائِی کَلَامٌ وَعَذَابِی کَلَامٌ إِنَّمَا أَمْرِی لِشَیْءٍ إِذَا أَرَدْتُهُ أَنْ أَقُولَ لَهُ: کُنْ، فَیَکُونُ » و همانند این روایت ترمذی با اندک تفاوتی درروایت ضعیف شماره (4257) سنن ابن ماجه و روایت ضعیف شماره (21367) مسند احمد بن حنبل نیزآمده است و در روایت صحیح شماره (11503) السنن الکبری امام بیهقی این گونه آمده است « یَا عِبَادِی لَوْ أَنَّ أَوَّلَکُمْ وَآخِرَکُمْ وَإِنْسَکُمْ وَجِنَّکُمُ اجْتَمَعُوا فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ فَسَأَلُونِی، ثُمَّ أَعْطَیْتُ کُلَّ إِنْسَانٍ مِنْهُمْ مَا سَأَلَ، لَمْ یَنْقُصْ ذَلِکَ مِنْ مُلْکِی شَیْئًا، إِلَّا کَمَا یَنْقُصُ الْبَحْرُ یُغْمَسُ فِیهِ الْمِخْیَطُ غَمْسَةً وَاحِدَةً».

۱۰- درروایت ضعیف شماره (2495) سنن ترمذی وروایت ضعیف شماره (21367) مسند احمد بن حنبل این الفاظ اضافه تر آمده است که در این روایت اربعین نووی نیامده است « وَکُلُّکُمْ فَقِیرٌ إِلَّا مَنْ أَغْنَیْتُ فَسَلُونِی أَرْزُقْکُمْ» .

 

سند حدیث :


امام نووی رحمه الله این حدیث را به صحیح مسلم نسبت داده اند واین حدیث در صحیح مسلم دارای چند سند می باشد که در ذیل ذکر می شوند :

1 - حَدَّثَنَا عَبْدُ اللهِ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ بَهْرَامَ الدَّارِمِیُّ، حَدَّثَنَا مَرْوَانُ یَعْنِی ابْنَ مُحَمَّدٍ الدِّمَشْقِیَّ، حَدَّثَنَا سَعِیدُ بْنُ عَبْدِ الْعَزِیزِ، عَنْ رَبِیعَةَ بْنِ یَزِیدَ، عَنْ أَبِی إِدْرِیسَ الْخَوْلَانِیِّ، عَنْ أَبِی ذَرٍّ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فِیمَا رَوَى عَنِ اللهِ تَبَارَکَ وَتَعَالَى......

2 - حَدَّثَنِیهِ أَبُو بَکْرِ بْنُ إِسْحَاقَ، حَدَّثَنَا أَبُو مُسْهِرٍ، حَدَّثَنَا سَعِیدُ بْنُ عَبْدِ الْعَزِیزِ، بِهَذَا الْإِسْنَادِ، غَیْرَ أَنَّ مَرْوَانَ أَتَمُّهُمَا حَدِیثًا....

 

3 - قَالَ أَبُو إِسْحَاقَ: حَدَّثَنَا بِهَذَا الْحَدِیثِ الْحَسَنُ، وَالْحُسَیْنُ، ابْنَا بِشْرٍ، وَمُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى، قَالُوا: حَدَّثَنَا أَبُو مُسْهِرٍ، فَذَکَرُوا الْحَدِیثَ بِطُولِهِ.....

 

4 - حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، وَمُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّى، کِلَاهُمَا عَنْ عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ عَبْدِ الْوَارِثِ، حَدَّثَنَا هَمَّامٌ، حَدَّثَنَا قَتَادَةُ، عَنْ أَبِی قِلَابَةَ، عَنْ أَبِی أَسْمَاءَ، عَنْ أَبِی ذَرٍّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: فِیمَا یَرْوِی عَنْ رَبِّهِ تَبَارَکَ وَتَعَالَى.....

 

منابع حدیث :


این حدیث اربعین در کتب متعدد حدیثی روایت شده که بنده به برخی از آنها در ذیل اشاره می کنم :

۱ - صحیح مسلم ، حدیث شماره (2577) .

۲ - سنن ترمذی ، حدیث شماره (2495) .

۳ - سنن ابن ماجه ، حدیث شماره (4257) .

۴ - مسند احمد بن حنبل ، حدیث شماره (21367) وو..

۵ - صحیح ابن حبان ، حدیث شماره (619) .

ناگفته نماند که علاوه از کتب مذکور در برخی دیگر از کتب حدیثی نیز این روایت آمده است .

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث بیست و سوم اربعین

 

متن حدیث :

 

عَنْ أَبِی مَالِکٍ الحارث بن عاصم الْأَشْعَرِیِّ رضی الله عنه قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «الطُّهُورُ شَطْرُ الْإِیمَانِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ تَمْلَأُ الْمِیزَانَ، وَسُبْحَانَ اللهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ تَمْلَآَنِ - أَوْ تَمْلَأُ - مَا بَیْنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، وَالصَّلَاةُ نُورٌ، وَالصَّدَقَةُ بُرْهَانٌ وَالصَّبْرُ ضِیَاءٌ، وَالْقُرْآنُ حُجَّةٌ لَکَ أَوْ عَلَیْکَ، کُلُّ النَّاسِ یَغْدُو فَبَایِعٌ نَفْسَهُ فَمُعْتِقُهَا أَوْ مُوبِقُهَا».

 

لغات حدیث :

 

الطُّهُورُ شَطْرُ الْإِیمَانِ: پاکی حاصل نمودن نصف ایمان است، وضونصف ایمان است .

وَالْحَمْدُ لِلَّهِ تَمْلَأُ الْمِیزَانَ : الحمد لله ترازوی (اعمال) را پرمی کند .

وَسُبْحَانَ اللهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ تَمْلَآَنِ مَا بَیْنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ : سبحان الله والحمدلله درمیان آسمانها وزمین را (پر ازاجر وثواب) می کنند.

وَالصَّلَاةُ نُورٌ : و نمازنوراست .

وَالصَّدَقَةُ بُرْهَانٌ : وصدقه (واجب) دلیل است .

وَالصَّبْرُ ضِیَاءٌ : و صبرروشنائی است .

وَالْقُرْآنُ حُجَّةٌ لَکَ أَوْ عَلَیْکَ : وقرآن دلیلی به نفع تو و یا (دلیلی) بر ضررتو است .

کُلُّ النَّاسِ یَغْدُو: هرانسانی صبح می رود .

فَبَایِعٌ نَفْسَهُ : پس فروشنده نفس خودش هست ، پس فروشنده جان خودش است .

فَمُعْتِقُهَا أَوْ مُوبِقُهَا : پس آزاد کننده آن است و یا هلاک کننده آن است .

 

ترجمه حدیث :

  ابومالک حارث بن عاصم اشعری رضی الله عنه فرمودند : رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : پاکی (و وضو) نصف ایمان است، والحمدلله ترازوی (اعمال) را پر می کند، و سبحان الله و الحمد لله در میان آسمانها و زمین را (از اجر و ثواب) پرمی کند، ونماز(در دنیا وآخرت، برای نمازگزار) نور است، و صدقه (واجب که همان زکات باشد) دلیل (نجات فرد در قیامت) است، و صبر (در مواقع نیاز ) روشنائی است، و قرآن (اگر حقوقش را رعایت نمودی) دلیلی به نفع تو است ویا (اینکه حقوقش را رعایت نمی کنی که دراین صورت) دلیلی برعلیه و ضرر تواست ، هرانسانی صبح می رود ، پس فروشنده خودش (به الله و یا به غیر او) می باشد و بعد (از آن) یا آزاد کننده خودش (از آتش جهنم) است و یا هم (با انجام گناهان) هلاک کننده خودش هست .

 

مسائل حدیث :

از این حدیث مسائل و احکام زیر استنباط و گرفته می شوند :

۱ - پاکی و وضو نصف ایمان است .

۲ -  الحمدلله ترازوی اعمال را پراز اجر و ثواب می کند.

۳ - سبحان الله و الحمد لله در میان آسمانها و زمین را از اجر و ثواب پرمی کند .

۴ - گفتن اذکاری همانند «سبحان الله، الحمد لله» دارای اجر و ثواب زیادی اند .

۵ - اعمال در روز قیامت وزن می شوند .

۶ - میزان وترازوی اعمال حق و ثابت است .

۷ - نمازدر دنیا وآخرت، برای نمازگزار نور است .

۸ - نماز نوری است که باعث نجات انسان از تاریکی های گناهان می گردد .

۹- زکات و صدقات در قیامت دلیل نجات انسان می گردد .

۱۰- دادن زکات و صدقات دلیل در راه درست مصرف نمودن نعمات الهی است .

۱۱- صبربرعبادتها ، صبر درترک گناهان وصبردر زمان مشکلات، راهگشا وروشنائی است .

۱۲- انسان اگر حقوق چهارگانه قرآن (خواندن،عمل نمودن، به دیگران یاد دادن و دیگران را به سوی آن دعوت دادن ، را ادا نماید) دلیلی به نفع اوبوده وباعث نجات او در دنیا و آخرت می گردد.

۱۳ - عدم رعایت حقوق چهارگانه قرآن باعث می شود تا قرآن در روز قیامت دلیلی برعلیه انسان گردد.

۱۴- هرانسانی هرروز یا خودش را با انجام عبادات و ترک گناهان به الله متعال می فروشد و خودش را از آتش جهنم نجات می دهد و یا اینکه خودش را به هوای نفس، شیطان و گناهان می فروشد، وباعث هلاکت خویش می گردد .

۱۵- هر روز انسانهای دودنیا به دو گروه تقسیم می گردند، گروهی که در راستای دین تلاش می کنند و خودشان را از رفتن به جهنم نجات می دهند و گروه دیگری که با انجام گناهان خودشان را به دره هلاکت می اندازند.

۱۶ - این حدیث بیانگرفضیلت وضو، نماز، زکات، تلاوت قرآن ، اذکار وصبرمی باشد .

۱۷- ستایش فقط شایسته الله متعال است و باید برای او انجام شود.

۱۸- الله متعال از هر عیب و نقصی منزه و پاک است .

 

تفاوت های الفاظ روایت :

 

در برخی ازکلمات این روایت اربعین با کلمات همین روایت در برخی دیگر ازکتب حدیثی تفاوتهایی وجود دارد که مهم ترین آنها از قرار زیرمی باشد :

۱ - در این روایت اربعین آمده است « الطُّهُورُ شَطْرُ الْإِیمَانِ » ولی در روایت (2437) سنن نسائی و روایت (280) سنن ابن ماجه و برخ دیگر کتب حدیثی این گونه آمده است « إِسْبَاغُ الْوُضُوءِ شَطْرُ الْإِیمَانِ». و در روایت (3517) سنن ترمذی این گونه آمده است « الوُضُوءُ شَطْرُ الإِیمَانِ». و در روایت (3423) المعجم الکبیر طبرانی این گونه آمده است « الطَّهُورُ نِصْفُ الْإِیمَانِ».

۲ - در این روایت اربعین این گونه آمده است « وَالْحَمْدُ لِلَّهِ تَمْلَأُ الْمِیزَانَ » ولی در روایت (280) سنن ابن ماجه این گونه آمده است « وَالْحَمْدُ لِلَّهِ مِلْءُ الْمِیزَانِ» ودر روایت (679) سنن دارمی این گونه آمده است « وَالْحَمْدُ لِلَّهِ یَمْلَأُ الْمِیزَانَ» یعنی فعل « یَمْلَأُ » را مذکر آورده است ودر حالی که در روایت اربعین مؤنث « تَمْلَأُ » آورده شده است .

۳ - در این روایت اربعین آمده است « وَسُبْحَانَ اللهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ تَمْلَآَنِ - أَوْ تَمْلَأُ - مَا بَیْنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ » ولی در روایت (2437) سنن نسائی و روایت (280) سنن ابن ماجه این گونه آمده است « وَالتَّسْبِیحُ وَالتَّکْبِیرُ یَمْلَأُ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ »، و در روایت مسند احمد بن حنبل روایت (22902) این گونه آمده است « وسبحان الله والله أکبر، ولا إله إلا الله والله أکبر تملآن ما بین السماوات، والأرض » و در روایت (22908) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است « وسبحان الله والحمد لله والله أکبر تملأ ما بین السماء والأرض » و در روایت (185) صحیح ابن حبان این گونه آمده است « وَسُبْحَانَ اللهِ وَاللهُ أَکْبَرُ تَمْلَأُ مَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ ».

۴ - در این روایت اربعین آمده است « وَالصَّدَقَةُ بُرْهَانٌ » ولی در روایت (2437) سنن نسائی و سنن ابن ماجه روایت (280) و برخ دیگر کتب حدیثی این گونه آمده است « وَالزَّکَاةُ بُرْهَانٌ ».

۵ - دراین روایت اربعین این گونه آمده است « وَالصَّبْرُ ضِیَاءٌ » ولی در روایت (844) صحیح ابن حبان این گونه آمده است « وَالصَّدَقَةُ ضِیَاءٌ » و در روایت (679) سنن دارمی این گونه آمده است « وَالْوُضُوءُ ضِیَاءٌ ».

۶ - در این روایت اربعین آمده است « وَالْقُرْآنُ حُجَّةٌ لَکَ أَوْ عَلَیْکَ » ولی درروایت (601) مستخرج ابی عوانه این گونه آمده است « وَالْقُرْآنُ شِفَاءٌ حَجَّةٌ لَکَ أَوْ عَلَیْکَ » یعنی در روایت مستخرج ابی عوانه کلمه « شِفَاءٌ » اضافه تر آمده است .

۷ - در این روایت اربعین آمده است « کُلُّ النَّاسِ یَغْدُو فَبَایِعٌ نَفْسَهُ فَمُعْتِقُهَا أَوْ مُوبِقُهَا » ولی در روایت (2453) شعب الایمان بیهقی و الدعوات الکبیر بیهقی (145) این گونه آمده است « وَالنَّاسُ یَغْدُونَ، فَبَائِعٌ نَفْسَهُ فَمُوبِقُهَا، أَوْ مُبْتَاعٌ فَمُعْتِقُهَا » و در روایت (601) مستخرج ابی عوانه این گونه آمده است « کُلُّ إِنْسَانٍ بَائِعٌ نَفْسَهُ فَمُعْتِقُهَا أَوْ مُوبِقُهَا» و در مسندالشامیین طبرانی روایت (2874) این گونه آمده است « کُلُّ النَّاسِ یَغْدُو فَمُبْتَاعٌ نَفْسَهُ فَمُعْتِقُهَا أَوْ بَائِعُهَا فَمُوبِقُهَا »  و در روایت (3423) المعجم الکبیر طبرانی این گونه آمده است « وَکُلُّ إِنْسَانٍ یَغْدُو فَمُبْتَاعٌ نَفْسَهُ فَمُعْتِقُهَا، أَوْ بَائِعٌ نَفْسَهُ فَمُوبِقُهَا » .

 

سند حدیث :

امام نووی رحمه الله در اربعین این حدیث را به صحیح مسلم نسبت داده اند ، و امام مسلم رحمه الله این حدیث را در صحیح خودش با سند زیر روایت نموده اند :

حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ مَنْصُورٍ، حَدَّثَنَا حَبَّانُ بْنُ هِلَالٍ، حَدَّثَنَا أَبَانُ، حَدَّثَنَا یَحْیَى، أَنَّ زَیْدًا، حَدَّثَهُ أَنَّ أَبَا سَلَّامٍ، حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی مَالِکٍ الْأَشْعَرِیِّ قَالَ......

منابع حدیث :

این روایت اربعین در کتب زیادی از کتب حدیثی روایت شده که در ذیل به مهم ترین آنها شاره خواهد شد :

۱ - صحیح مسلم ، حدیث شماره (223) .

۲ - سنن نسائی ، حدیث شماره (2437) .

۳ - سنن ترمذی ، حدیث شماره (3517) .

۴ - سنن ابن ماجه ، حدیث شماره (280) .

۵ - مسند احمد بن حنبل ، حدیث شماره (22902) و..

۶ - صحیح ابن حبان ، حدیث شماره (844) .

ناگفته نماند که این روایت علاوه ازکتب حدیثی بالا در کتب متعدد دیگری نیز روایت شده است .

 

 

 

 

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث بیست و دوم اربعین نووی

 

متن حدیث :

 

عَنْ ابی عبد الله جَابِربن عبد الله الانصاری رضی الله عنهما، أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: أَرَأَیْتَ إِذَا صَلَّیْتُ الْمَکْتُوبَاتِ، وَصُمْتُ رَمَضَانَ، وَأَحْلَلْتُ الْحَلَالَ، وَحَرَّمْتُ الْحَرَامَ، وَلَمْ أَزِدْ عَلَى ذَلِکَ شَیْئًا، أَأَدْخُلُ الْجَنَّةَ؟ قَالَ: «نَعَمْ».

 

لغات حدیث :

 

أَرَأَیْتَ : آیا دیدگاهت را برایم بیان می کنی ؟ دیدگاهت را برایم بیان کن ، توبه من خبرده ، تو مرا آگاه و خبردارنما .

 

إِذَا صَلَّیْتُ الْمَکْتُوبَاتِ : چون نمازهای که برمن نوشته ام را بخوانم ، چون نمازهای فرض را اداء نمایم ، آنگاه که نمازهای فرض را بخوانم .

 

وَصُمْتُ رَمَضَانَ : و(چون) رمضان را روزه بگیرم ، و (آنگاه که ماه) رمضان را روزه بگیرم .

 

وَأَحْلَلْتُ الْحَلَالَ : و (چون) حلال را حلال بدانم ، و (آنگاه که) معتقد به (چیزهای) حلال باشم ، و (چون) پابند به (چیزهای) حلال باشم.

 

وَحَرَّمْتُ الْحَرَامَ : و (چون) حرام را حرام بدانم ، و (آنگاه که) از حرام پرهیز نمایم .

 

وَلَمْ أَزِدْ عَلَى ذَلِکَ شَیْئًا : و چیزی برآن اضافه نکردم ، (علاوه از اموری که ذکر کردم) به چیزدیگر عمل نکردم .

 

أَأَدْخُلُ الْجَنَّةَ؟ : آیا به بهشت وارد می شوم ، آیا به بهشت داخل می گردم ،‌آیا به بهشت خواهم رفت .

 

 نَعَمْ : بله ، آری، ها .

 

ترجمه حدیث :

 

ابوعبد الله جابر بن عبدالله انصاری رضی الله عنه روایت نمودند که همانا مردی (از انصار به  نام نعمان بن قوقل رضی الله عنه) از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم سوال نموده گفت : (ای رسول الله) آیا شما دیدگاهتان را برایم بیان می نمایید (وبه من می گویید) که اگر من (همیشه) نمازهای (پنج گانه) فرض را خواندم ، و (هر سال ماه مبارک) رمضان را روزه گرفتم ، و حلال را حلال دانسته (و متعقد به حلال بودن آن بود) و حرام را حرام دانسته (و از آن پرهیزنمودم) ، آیا (در روز قیامت) به بهشت خواهم رفت ؟ (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند : بله (با انجام این کارها به بهشت خواهی رفت) .

 

مسائل حدیث :

 

از این حدیث مسائل زیربرگرفته و استنباط می شود :

 

۱ - پایبندی به نمازهای پنج گانه باعث رفتن به بهشت می گردد.

 

۲ - پایبندی به روزه یکی ازمهم ترین اسباب ورود به بهشت است.

 

۳- ترک نماز و روزه مانع رفتن فرد به بهشت می گردند .

 

۴ - حلال های شریعت را حلال دانستن و معتقد به حلال بودن آنها بودن یکی دیگر از اسباب ورود به بهشت است .

 

۵ - حرامها را حرام دانستن واز آنها پرهیز نمودن راه رفتن به بهشت را برای انسان هموار می کند .

 

۶ - حلالهای شرع را حرام دانستن گناه و مانع رفتن فرد به بهشت می گردد.

 

۷ - حرامهای شریعت را حلال دانستن گناه و حتی گاهی به کفر می کشاند وانسان را از رفتن به بهشت جلوگیری می کند .

 

۸ - تعیین حلال و حرام دراختیار شریعت است و ما باید برابر با دستور شرع در مقابل حلالها و حرامها تصمیم بگیریم .

 

۹ - پایبندی به اصول باعث رفتن به بهشت می شود گرچه فرد در جزئیات نقائص و کوتاهی هم داشته باشد .

 

 

تفاوت های الفاظ روایت :

 

در الفاظی که برای این روایت دراربعین نووی آمده با الفاظی که در دیگرکتب حدیثی آمده تفاوتهایی وجود دارد که بنده در ذیل به مهم ترین آنها اشاره خواهم نمود :

 

۱ - در این روایت اربعین آمده « أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ :...» که این الفاظ یک روایت صحیح مسلم می باشد و اما در روایت شماره (15) که روایت دیگری از صحیح مسلم می باشد و همچنین در برخ دیگر از کتب حدیثی این گونه آمده است « أَتَى النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ النُّعْمَانُ بْنُ قَوْقَلٍ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ » و در روایت تکراری همین روایت در صحیح مسلم این گونه آمده است « قَالَ النُّعْمَانُ بْنُ قَوْقَلٍ: یَا رَسُولَ اللهِ ». و در روایت شماره (137) کتاب الایمان ابن منده این گونه آمده است « أَتَى النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ یُقَالُ لَهُ النُّعْمَانُ بْنُ قَوْقَلٍ، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ » .

 

۲ - در این روایت اربعین آمده « أَرَأَیْتَ إِذَا صَلَّیْتُ الْمَکْتُوبَاتِ » ولی در روایت شماره (۱۵) صحیح مسلم و برخ دیگر کتب حدیثی این گونه آمده است « أَرَأَیْتَ إِذَا صَلَّیْتُ الْمَکْتُوبَةَ » ودر تکرار همین حدیث در صحیح مسلم و برخ دیگری از کتب حدیثی این گونه آمده است« أَرَأَیْتَ إِذَا صَلَّیْتُ الصَّلَوَاتِ الْمَکْتُوبَاتِ » و در روایت شماره (137) کتاب الایمان ابن منده بجای « إِذَا » ، « إِنْ » و این قسمت ازحدیث این گونه آمده است « أَرَأَیْتَ إِنْ صَلَّیْتُ الصَّلَوَاتِ الْمَکْتُوبَاتِ ».

 

۳ - دراین روایت اربعین این گونه آمده است « أَأَدْخُلُ الْجَنَّةَ؟ » ولی در روایت شماره (14747) مسند امام احمد این گونه آمده است « أَفأَدْخُلُ الْجَنَّةَ؟ » یعنی در میان همزه استفهام و همزه فعل مضارع (ف) اضافه آمده است و در روایت شماره (۶) مستخرج ابی عوانه و برخ دیگر از کتب حدیثی این گونه آمده است « أَدْخُلُ الْجَنَّةَ؟» یعنی بدون همزه استفهام آمده است ، ولی ناگفته نماند که گاهی حرف استفهام ازحذف می شود ولی از لحن کلام و نوع گفتار مشخص می گردد که جمله استفهامیه است در این روایت مستخرج ابی عوانه نیز این گونه است .

 

۴ - در این روایت اربعین آمده است « قَالَ: «نَعَمْ» ولی در روایت (14394) مسند امام احمد رحمه الله و برخ دیگر از کتب حدیثی این گونه آمده است « فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «نَعَمْ» و در روایت (19705) السنن الکبری امام بیهقی رحمه الله این گونه آمده است « فَقَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ:  نَعَمْ ».

 

5 - در روایت (۱۵) صحیح مسلم و برخی دیگر از کتب حدیثی این الفاظ در آخر این حدیث اضافه آمده است که در این روایت اربعین ذکر نشده است « قَالَ: وَاللهِ لَا أَزِیدُ عَلَى ذَلِکَ شَیْئًا».

 

سند حدیث :

 

این حدیث را امام نووی به صحیح مسلم نسبت داده اند ، سند این حدیث در صحیح مسلم با سندهای زیرروایت شده است :

 

1 - حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرِ بْنُ أَبِی شَیْبَةَ، وَأَبُو کُرَیْبٍ، وَاللَّفْظُ لِأَبِی کُرَیْبٍ، قَالَا: حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِیَةَ، عَنِ الْأَعْمَشِ، عَنْ أَبِی سُفْیَانَ، عَنْ جَابِرٍ......

 

2 - وحَدَّثَنِی حَجَّاجُ بْنُ الشَّاعِرِ، وَالْقَاسِمُ بْنُ زَکَرِیَّاءَ، قَالَا: حَدَّثَنَا عُبَیْدُ اللهِ بْنُ مُوسَى، عَنْ شَیْبَانَ، عَنِ الْأَعْمَشِ، عَنْ أَبِی صَالِحٍ، وَأَبِی سُفْیَانَ، عَنْ جَابِرٍ،........

 

3 - وحَدَّثَنِی سَلَمَةُ بْنُ شَبِیبٍ، حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ أَعْیَنَ، حَدَّثَنَا مَعْقِلٌ وَهُوَ ابْنُ عُبَیْدِ اللهِ، عَنْ أَبِی الزُّبَیْرِ، عَنْ جَابِرٍ،.......

 

آنچه در باره این سندهای صحیح مسلم می شود گفت این است که در این سندهای جناب « الْأَعْمَشِ » و جناب « أَبِی الزُّبَیْرِ » رحمهما الله وجود دارند گرچه هر دوی این بزرگوار از راویان ثقه اند ولی هر در نقل روایت تدلیس می کنند و تدلیس گر وقتی روایت را بصورت عنعنه بیاورد ضعیف محسوب می شود ولی در اینجا گرچه بصورت عنعنه روایت نمودند ولی همانگونه که در سندهای ذکر شده صحیح مسلم مشخص است که روایان متابعی برای آنها وجود دارند و همچنین در کتب حدیثی دیگر نیزمتابع دارند که در نتیجه حدیث صحیح می گردد.

 

 

منابع حدیث :

 

این حدیث اربعین در کتب متعدد حدیثی روایت شده که بنده در ذیل به برخی از آنها اشاره می کنم :

 

۱ - صحیح مسلم ، حدیث شماره (۱۵) .

۲ - مسند احمد بن حنبل ، حدیث شماره (14747) .

۳ - السنن الکبری بیهقی ، حدیث شماره (19705) .

۴ - مستخرج ابی عوانه ، حدیث شماره (۵) .

۵ - مسند ابی یعلی موصلی ، حدیث شماره (2295) .

 

علاوه از کتب حدیثی مذکور در برخ دیگر ازکتب نیز این حدیث روایت شده است .

 

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث بیست و یک اربعین

 

متن حدیث :


عَنْ ابی عمرو و قیل ابی عمرة سُفْیَانَ بْنِ عَبْدِ اللهِ رضی الله عنه، قَالَ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللهِ، قُلْ لِی فِی الْإِسْلَامِ قَوْلًا لَا أَسْأَلُ عَنْهُ أَحَدًا غَیْرَکَ . قَالَ: " قُلْ: آمَنْتُ بِاللهِ، ثُمَّ اسْتَقِمْ ".

 

لغات حدیث :

 

قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللهِ : گفتم ای رسول الله . گفتم ای فرستاده الله .

قُلْ لِی فِی الْإِسْلَامِ قَوْلًا : به من دراسلام سخنی بگو. به من یک دستور اسلامی بده .

لَا أَسْأَلُ عَنْهُ أَحَدًا غَیْرَکَ : ازآن ازکسی غیر از تو نپرسم . در باره آن غیر از تو از کس دیگری سوال نکنم .

قُلْ: آمَنْتُ بِاللهِ : بگو به الله ایمان آوردم .

ثُمَّ اسْتَقِمْ : سپس برآن استقامت کن . سپس برآن پایداربمان .

 

ترجمه حدیث :

 

ابوعمر و یا ابوعمره سفیان بن عبدالله رضی الله عنه فرمودند : (من به رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) گفتم : ای رسول الله به من در باره (مسائل و امور داخلی ) اسلام سخنی بگوتا اینکه نیازی پیدا نکنم تا درآن باره از کس دیگری علاوه از شما (و بعد از شما) چیزی بپرسم ؟ (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: بگو به الله ایمان آوردم و سپس (براین گفته ات) پایدار بمان .

 

مسائل حدیث :

 

از این حدیث مسائل و احکام زیر برگرفته واستنباط می شود :

۱ - ایمان به الله متعال اصلی ترین مسائل اعتقادی و ایمانی است.

۲ - استقامت و پایداری برمسائل دینی و ایمانی ضروری است .

۳ - بدون استقامت و پایداری برمسائل دینی و ایمانی فرد به انحراف کشیده می شود .

۴ - ایمان به الله متعال و استقامت و پایدرای دوچیزی اند که باعث کامیابی فرد می شوند .

۵- با زبان اعتراف به الله متعال نمودن ازضروریات ایمان است .

۶ - ایمان به الله متعال و استقامت برآن دارای پاداشهای بس بزرگی است که درقرآن مجید از آن این گونه یاد شده است :

إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ (سوره فصلت آیه : ۳۰)

یعنی : همانا کسانی که گفتند : پروردگار ما الله است و (براین) استقامت و پایداری نمودند، فرشتگان (به هنگام) برآنان فرود می آیند (و به آنان می گویند) : (مرگ وآخرت) نترسید و (و نسبت به اهل و اموال باقی مانده خود هم) غمگین نباشید ، وبه شما بشارت باد بهشتی که (قبلا در دنیا ) وعده داده می شدید.

 

تفاوت های الفاظ روایت :

 

۱ - در این روایت اربعین آمده « قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللهِ، قُلْ لِی فِی الْإِسْلَامِ قَوْلًا لَا أَسْأَلُ عَنْهُ أَحَدًا غَیْرَکَ » ولی در روایت شماره (38) صحیح مسلم این گونه آمده است « قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللهِ، قُلْ لِی فِی الْإِسْلَامِ قَوْلًا لَا أَسْأَلُ عَنْهُ أَحَدًا بَعْدَکَ .... » .

2 - در روایت (2410) سنن ترمذی و روایت (3972) سنن ابن ماجه و برخ دیگر کتب حدیثی این حدیث این گونه آمده است «قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ حَدِّثْنِی بِأَمْرٍ أَعْتَصِمُ بِهِ ......».

3 - درروایت (19431) مسند احمد بن حنبل این حدیث این گونه آمده است « قلت: یا رسول الله، مرنی فی الإسلام بأمر لا أسأل عنه أحدا بعدک......».

4 - در روایت (2752) سنن دارمی این حدیث این گونه آمده است «قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ أَخْبِرْنِی بِعَمَلٍ فِی الْإِسْلَامِ لَا أَسْأَلُ عَنْهُ أَحَدًا......».

5 - در روایت (4576) شعب الایمان بیهقی این حدیث این گونه آمده است «قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللهِ حَدِّثْنِی بِحَدِیثٍ اعْتَصمُ بِهِ..... ».

۶ - در این روایت اربعین آمده است« قُلْ: آمَنْتُ بِاللهِ، فَاسْتَقِمْ» ولی در روایت (2410) سنن ترمذی و برخ دیگر کتب حدیثی این گونه آمده است«قُلْ رَبِّیَ اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقِمْ» و در روایت شماره (942) صحیح ابن حبان و برخ دیگر کتب حدیثی این گونه آمده است«قُلْ: آمَنْتُ بِاللَّهِ، ثُمَّ اسْتَقِمْ» و در روایت (2752) سنن دارمی این گونه آمده است«اتَّقِ اللَّهَ، ثُمَّ اسْتَقِمْ» و در روایت (4574) شعب الایمان بیهقی این گونه آمده است « قُلِ: اللهُ رَبِّی، ثُمَّ اسْتَقِمْ ».

۷ -  در روایت (2410) سنن ترمذی سوال و جواب دیگری اضافه تر آمده که در این روایت اربعین نیامده است و آن سوال و جواب از این قرار است : « ....قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَخْوَفُ مَا تَخَافُ عَلَیَّ، فَأَخَذَ بِلِسَانِ نَفْسِهِ، ثُمَّ قَالَ: «هَذَا» و در روایت (3972) سنن ابن ماجه این مطلب این گونه آمده است « قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَکْثَرُ مَا تَخَافُ عَلَیَّ؟ فَأَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، بِلِسَانِ نَفْسِهِ، ثُمَّ قَالَ: «هَذَا».

یعنی : گفتم : ای رسول الله از همه (چیزها) چه چیزی بیشتر برمن می ترسی که آن چیزی باعث گنه کاری و بدبختی من گردد؟ رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم زبان خودشان را گرفته و سپس فرمودند : این (زبان از همه خطرناک تراست، و بیشتر از هرچیز باعث بدبختی وگنه کاری افراد می شود).

ناگفته نماند که این سوال و جواب در برخی دیگر از کتب حدیثی نیزبا اندک تغییری در الفاظ روایت شده است .

 

سند حدیث :

 

امام نووی رحمه الله در کتاب اربعین این حدیث را به صحیح مسلم نسبت داده اند که سند این حدیث در صحیح مسلم ازقرار ذیل می باشد :

حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرِ بْنُ أَبِی شَیْبَةَ، وَأَبُو کُرَیْبٍ قَالَا: حَدَّثَنَا ابْنُ نُمَیْرٍ، ح وحَدَّثَنَا قُتَیْبَةُ بْنُ سَعِیدٍ، وَإِسْحَاقُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، جَمِیعًا عَنْ جَرِیرٍ، ح وحَدَّثَنَا أَبُو کُرَیْبٍ، حَدَّثَنَا أَبُو أُسَامَةَ، کُلُّهُمْ عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ سُفْیَانَ بْنِ عَبْدِ اللهِ الثَّقَفِیِّ، قَالَ...........

 

منابع حدیث :

 

این روایت اربعین در کتب معتدد حدیثی آمده است که بنده در ذیل به مهم ترین آنها اشاره خواهم نمود :

۱ - صحیح مسلم حدیث شماره (38).

۲ - سنن ترمذی حدیث شماره (2410) .

۳ - سنن ابن ماجه حدیث شماره (3972) .

۴ - مسند احمد بن حنبل حدیث شماره (15416) وو...

۵ - صحیح ابن حبان حدیث شماره (942) وو..

علاوه از کتب مذکور این حدیث در برخی دیگر از کتب حدیثی روایت شده است .