۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

ترجمه حدیث (2)صحیح بخاری

 

2- عَنْ عَائِشَةَ أُمِّ المُؤْمِنِینَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا، أَنَّ الحَارِثَ بْنَ هِشَامٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ سَأَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، کَیْفَ یَأْتِیکَ الوَحْیُ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «أَحْیَانًا یَأْتِینِی مِثْلَ صَلْصَلَةِ الجَرَسِ، وَهُوَ أَشَدُّهُ عَلَیَّ، فَیُفْصَمُ عَنِّی وَقَدْ وَعَیْتُ عَنْهُ مَا قَالَ، وَأَحْیَانًا یَتَمَثَّلُ لِیَ المَلَکُ رَجُلًا فَیُکَلِّمُنِی فَأَعِی مَا یَقُولُ» قَالَتْ عَائِشَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: وَلَقَدْ رَأَیْتُهُ یَنْزِلُ عَلَیْهِ الوَحْیُ فِی الیَوْمِ الشَّدِیدِ البَرْدِ، فَیَفْصِمُ عَنْهُ وَإِنَّ جَبِینَهُ لَیَتَفَصَّدُ عَرَقًا.



ترجمه : عایشه مادر مسلمانان رضی الله عنها فرمودند: حارث پسر هشام رضی الله عنه از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم پرسیدند: و گفتند: ای رسول الله وحی چگونه برشما (فرود) می آید (و نازل می شود) ؟ رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: گاهی (وحی بر) من (فرود) می آید که همانند آوازه زنگوله و صدای زنگ می باشد، و این (نوع نزول وحی) سخت ترین (نوع نزول وحی) بر من می باشد، و سپس (در حالی این صدای زنگ و آواز زنگوله) از من قطع می شود که من از آن (فرشته) آنچه (با این روش به من ) گفته است حفظ نموده ام، و گاهی فرشته (وحی جبرئیل) به شکل مردی برایم نمایان می گردد و سپس با من سخن می گویم وآنچه که او می گوید من حفظ می کنم .

عایشه رضی الله عنها فرمودند: من ایشان (یعنی : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) را دیدم که بر ایشان در روز بسیار سردی وحی نازل می شود و در حالی که از پیشانی (مبارک) ایشان (همانند این که رگی قطع شده باشد) عرق زیاد می ریزد.

ترجمهحدیث (1) صحیح بخاری


1- عن عُمَرَ بْنَ الخَطَّابِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «إِنَّمَا الأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ، وَإِنَّمَا لِکُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى، فَمَنْ کَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى دُنْیَا یُصِیبُهَا، أَوْ إِلَى امْرَأَةٍ یَنْکِحُهَا، فَهِجْرَتُهُ إِلَى مَا هَاجَرَ إِلَیْهِ»

 


 

ترجمه: عمر بن خطاب رضی الله عنه فرمودند: من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند: همانا دار و مدارکارها بر نیّت هاست و همانا برای هر فردی است آنچه را که نیّت نموده است لذا هرکس هجرتش بسوی دنیا بوده تا بدان برسد و یا اینکه بسوی زنی بوده تا با اوازدواج نماید پس هجرتش بسوی همان چیزی است که بدان سو هجرت نموده است .

شناسنامه امام بخاری رحمه الله



شناسنامه امام بخاری رحمه الله


نام : محمد .

 

کنیت : ابوعبد الله .

 

نام پدر : اسماعیل .

 

محل تولد : شهر بخاری که یکی از شهرهای خراسان قدیم بوده و در کشور ازبکستان کنونی قرار دارد.

 

تاریخ تولد : شوال سال (یکصد و نود و چهار) هجری قمری .

 

تاریخ وفات: شب عید الفطرسال (دویست و پنجاه و شش) هجری قمری .

 

محل وفات : روستای خرتنگ، شهرسمرقند؛ که ازخراسان قدیم بوده و درکشورازبکستان فعلی قرار دارد.

 

محل دفن : روستای خرتنگ، شهر سمرقند، کشورازبکستان .

 

مدت عمر : سیزده روز کمتر از (شصت و دو سال) .

 

محل ها و شهرهای تحصیلی امام بخاری رحمه الله

 

امام بخاری رحمه الله همانند سایرطلاب علوم دینی برای یادگیری علوم دینی علاوه از زادگاه خویش شهر بخاری به شهرها و مناطق دیگری نیز سفر نموده و در آنجاها نیزعمل دین حاصل نموده اند که آن شهرها و مناطق از قرار زیر می باشد:

 

1 - شهر بلخ .

2 - شهر مرو.

3 - شهر نیشابور .

4 - شهری ری .

5- شهر بغداد .

6 - شهره بصره .

7 - شهر کوفه .

8 - شهر مکه مکرمه .

9 - شهر مدینه منوره .

10- مصر .

11 - شام .

 

کتابهای امام بخاری رحمه الله

 

امام بخاری رحمه الله کتابهای مفید و متعددی به رشته تحریر در آوردند که از قرار زیر می باشند :

 

1- کتاب: الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله صلى الله علیه وسلم وسننه وأیامه. (مشهور به صحیح بخاری).

2 - التاریخ الکبیر.

3- التاریخ الأوسط .

4- التاریخ الصغیر .

5- الضعفاء الصغیر.

6 - التاریخ فی معرفة رواة الحدیث، و نقلة الآثار و السنن ، و تمییزثقاتهم من ضعفائهم، و تاریخ وفاتهم .

7- التواریخ و الأنساب .

8 - الأدب المفرد .

9 - رفع الیدین فی الصلاة.

10 - القراءة خلف الامام .

11 - خلق افعال العباد و الرد علی الجهمیة .

12- کتاب ( الکنی) .

13 - کتاب (العقیدة) یا ( التوحید) .

14- کتاب (أخبار الصفات) .

 

اقسام احادیث صحیح بخاری از نظرسند

 

احادیث صحیح بخاری از نظرسند بر دو قسم است :

1- مُسند یعنی احادیثی که دارای سند اند و با سند کامل روایت شده اند .

2- مُعلّق یعنی احادیثی که اصلا سند ندارند و یا اینکه از اول سند آنها یک و یا چند راوی افتاده است .

 

اقسام احادیث مُعلّق صحیح بخاری

 

احادیث مُعلّق صحیح بخاری بر دو قسم اند:

1 - احادیث مُعلّقی که با صیغه تمریض روایت شده اند و یا به عبارت دیگر احادیث مُعلّقی که با صیغه های مجهول القائل بیان و روایت شده اند همانند احادیث مُعلّقی که با الفاظی از قبیل (رُوی، قیل ، حُکی و امثال این الفاظ) روایت شده اند.

2 - احادیث مُعلّقی که با الفاظ معلوم القائل و صیغه های معلوم همانند : (رَوی ، قال، حَکی و امثال این الفاظ ) روایت شده اند.

 

احادیث ضعیف و معیوب صحیح بخاری

 

احادیث صحیح بخاری خواه از قسم مُسندش باشند و یا از قسم مُعلّقش بجز احادیثی محدود و انگشت شماری بقیه همه صحیح و یا حسن اند ولی احادیث بسیار اندک و انگشت شماری نیز از نوع ضعیف و معیوب در صحیح بخاری یافت می شود که علمای محقق همانند دارقطنی رحمه الله در کتاب (الالزامات و التتبع) خویش حدودا بر (218) حدیث که برخی آنها ازصحیح بخاری و برخی دیگراز صحیح مسلم اند را از نظر سندی و یا متنی مورد انتقاد قرار داده است، همانگونه که استادآلبانی رحمه الله نیزدر کتابها و نوشته های خویش به برخی از آنها اشاره نموده اند.

حکمت از تکرار احادیث در صحیح بخاری

 

امام بخاری رحمه الله بسیاری از احادیث را در کتاب صحیح بخاری بصورت تکراری ذکر و روایت می کند شاید در ذهن بسیاری از خوانند گان این کتاب ارزشمند این سوال مطرح شود که علت چیست ؟

در پاسخ بنده خدمت شما خوانندگان عزیز و گرامی عرض می کنم این کار امام بخاری رحمه الله دارای علل و حکمتهای متعددی است که می شود به مهمترین آنها در ذیل اشاره نمود:

1- استنباط احکام :

امام بخاری رحمه الله عموما احادیث را در کتاب صحیح بخاری برای استنباط و استخراج مسائل بصورت تکراری ذکر می کند و در هر جائی از آن حکمی را استنباط و استخراج می کند .

 

2- بیان الفاظ و متون مختلف و متفاوت یک حدیث :

حکمت دیگری که باعث این شده تا امام بخاری رحمه الله برخی از احادیث را در کتاب صحیح بخاری تکرار نماید متفاوت بودن الفاظ و متون برخی از احادیث است که از اساتید و سندهای مختلف بصورتهای مختلف شنیده و روایت نموده است لذا امام بخاری رحمه الله گاهی احادیث را تکرار می کند تا الفاظ و متون یک بصورت حدیث کامل و با الفاظ متفاوت ذکر شود.

 

3 - تقویت سندها و رفع تدلیس از راویان مدلّس :

گاهی امام بخاری رحمه الله یک حدیثی را با سندی روایت می کند که در آن راوی مدلّسی وجود دارد که حدیث را بصورت عنعنه روایت کرده و این نشان ضعف حدیث است لذا امام بخاری رحمه الله همین حدیث را در جای دیگری از کتاب صحیح بخاری با همین سند بصورت حدثنا از همین راوی روایت می کند و یا اینکه با سندی که در آن راوی مدلّسی وجود ندارد روایت می کند تا بدین طریق صحت متن را به اثبات برساند و یا عیب تدلیس را از راوی مدلّس بر طرف کند .

 

4- بیان اصل الفاظ حدیث :

گاهی امام بخاری رحمه الله یک حدیثی از سندی بصورت اختصار روایت نموده چون به همین گونه شنیده ولی همین حدیث را باسند دیگری که بصورت مطول شنیده آن را در جای دیگری از صحیح بخاری روایت می کند وبا این طریق اصل حدیث الفاظ آن دانسته و فهمیده می شود .


علاح نظر و چشم زخم

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

علاح نظر و چشم زخم


 

بعد از حمد و ثنای بی پایان بر الله بسیار مهربان و منّان و درود سلام فراوان برنبی اکرم محمّد بن عبدالله صلی الله علیه و آله وسلم، باید گفت:

یکی ازچیزهای که در جامعه بسیاراتفاق می افتد؛ جریان نظر شدن و چشم زخم است، این جریان یک واقعیت است و افسانه و خرافات نیست، برخی افراد با دیدن برخی از اشیاء و افراد حساس شده و ازتعجّب و حیران ماندن در آنها، آنها را چشم نموده و برای آن افراد و اشیاء اتفاقات ناخوشایندی همانند مریضی و یا حتی مرگ و نابودی اتفاق می افتد، اسلام همانگونه که پاسخ گوی تمام مسائل و مشکلات بشریّت است، این مسأله را نیزبه نحو احسن بررسی نموده و راهکارهای دقیق و مناسبی را برای آن ارائه داده است، که در اینجا به توفیق الله تعالی و عونه، به آن راهکارها و نحوی برخورد با این جریان را برایتان از دیدگاه اسلامی بیان خواهم نمود:


1- اسلام دستور داده؛ زمانی که به جایی می روید هرگاه که به مکان مورد نظر رسیدید ، اگر می خواهید از تمام مضرات و من جمله چشم زخم در امان بمانید و تا زمانی که در آنجا هستید به شما هیچ ضرری نرسد این دعا را بخوانید: « أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ» یعنی: به سخنان کامل الله پناه می برم؛ از شرو بدی هر آنچه که آفریده است.


خوله سُلمی دخترحکیم رضی الله عنها فرمودند: من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند: «مَنْ نَزَلَ مَنْزِلًا ثُمَّ قَالَ: أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ، لَمْ یَضُرَّهُ شَیْءٌ، حَتَّى یَرْتَحِلَ مِنْ مَنْزِلِهِ ذَلِکَ ».                            (صحیح مسلم، حدیث: 2708)


ترجمه: هرکس در جایی فرود آمد و سپس گفت: «أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ» به او تا زمانی که از آنجا کوچ کند و برود، چیزی ضرر نخواهد رساند.


2 - فردی که می داند نظر دارد و مردم را چشم می کند زمانی که کسی و یا چیز مورد پسندی را دید که خوبی آن فرد و یا آن چیزاو را به تعجّب وا داشت، فورا «بارک الله» گفته و برای آن کس و یا آن چیز دعای برکت نماید، در این صورت چشمش به آن فرد و یا آن چیز ضرری نخواهد رساند:


عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عَامِرٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: إِذَا رَأَى أَحَدُکُمْ مِنْ أَخِیهِ، أَوْ مِنْ نَفْسِهِ، أَوْ مِنْ مَالِهِ مَا یُعْجِبُهُ، فَلْیُبَرِّکْهُ فَإِنَّ الْعَیْنَ حَقٌّ.                          (مسند احمد، حدیث: 15700)

 

ترجمه: عبدالله بن عامر رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هرگاه یکی ازشما از برادرش و یا خودش و یا مالش چیزی را مشاهده نمود که مورد تعجّبش قرار گرفت، پس باید برای آن دعای برکت نماید (و بارک الله بگوید) زیرا نظر و چشم زخم واقعیت دارد.

 

3- فرد نظر شونده و یا کسی که مال و یا فرزندش نظر شده است اگر نمی داند که چه کسی او و یا مال و فرزندش را نظر و چشم نموده است، خودش که نظرشده و یا فرزند و یا همان چیزی که نظر شده را دم کند، یعنی دعا کند و برخی از آیات قرآنی همانند سوره فاتحه، و معوذتین را بخواند، و بر خود و یا آن فرزند خویش و یا چیز نظر شده دم و پف نماید:

 

عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ رَأَى فِی بَیْتِهَا جَارِیَةً فِی وَجْهِهَا سَفْعَةٌ، فَقَالَ: «اسْتَرْقُوا لَهَا، فَإِنَّ بِهَا النَّظْرَةَ».            (صحیح البخاری، حدیث: 5739)


ترجمه: ام سلمه رضی الله عنها فرمودند: همانا پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم درخانه ایشان دختری را دیدند که در چهره اش زردی است، فرمودند: برایش از کسی درخواست دم کنید زیرا در این (دختر، آثار) نظرشدن (و چشم زخم) است.


4- فرد نظرشده و یا کسی که مالش و یا فرزندش نظرشده اگر می دانست که چه کسی نظرنموده باید از او درخواست کند که در درون ظرفی غسل نموده و یا وضو بگیرد و سپس آن آب ریخته شده از بدن نظر کننده در ظرف را؛ برآن فرد و یا شیئ نظر شده بریزند، ان شاء الله تعالی، آن فرد و شیئ نظر شده خوب و درست خواهد شد:


عَنْ أَبِی أُمَامَةَ بْنِ سَهْلِ بْنِ حُنَیْفٍ، أَنَّهُ قَالَ: رَأَى عَامِرُ بْنُ رَبِیعَةَ سَهْلَ بْنَ حُنَیْفٍ یَغْتَسِلُ، فَقَالَ: مَا رَأَیْتُ کَالْیَوْمِ وَلَا جِلْدَ مُخْبَأَةٍ، فَلُبِطَ سَهْلٌ، فَأُتِیَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، هَلْ لَکَ فِی سَهْلِ بْنِ حُنَیْفٍ؟ وَاللَّهِ مَا یَرْفَعُ رَأْسَهُ، فَقَالَ: «هَلْ تَتَّهِمُونَ لَهُ أَحَدًا؟» قَالُوا: نَتَّهِمُ عَامِرَ بْنَ رَبِیعَةَ، قَالَ: فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَامِرًا فَتَغَیَّظَ عَلَیْهِ، وَقَالَ: «عَلَامَ یَقْتُلُ أَحَدُکُمْ أَخَاهُ، أَلَّا بَرَّکْتَ اغْتَسِلْ لَهُ».                                               (موطأ مالک، کتاب العین، حدیث: 2)


ترجمه: ازابوامامه پسر سهل بن حنیف رضی الله عنه روایت شده که ایشان فرمودند: عامر بن ربیعه دید که سهل بن حنیف غسل می نماید، او گفت: من تا به حال پوستی به این زیبایی ندیدم و نه حتی پوست دختر در پرده نشسته ای همانند آن است، سهل تب نموده بیمار گشت، به نزد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم رفته شد و گفته شد: ای رسول الله آیا تو به نزد سهل بن حنیف نمی روید؟ سوگند به الله او نمی تواند سرش را بلند کند، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به نزد سهل رفته و) فرمودند: آیا برایش کسی را متهم می دانید (که او را چشم نموده باشد)؟ آنها گفتند: ما عامر بن ربیعه را متهم می دانیم، (ابوامامه) فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم عامر را فراخواندند، و با او تند برخورد نمودند، و فرمودند: بنا برچه حقی یکی از شما برادرش را می کشد؟ چرا دعای برکت نکردی(و بارک الله نگفتی)؟ برایش غسل کن.

حالا در ادامه بحث نظر شما را به چند حدیث دیگر در مورد نظر و چشم زخم جلب می نمایم و امیدوارم که برایتان مفید قرار بگیرد:

 

1- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «العَیْنُ حَقٌّ».                                 (صحیح البخاری، حدیث: 5740)

ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: نظر نمودن و چشم زخم واقعیت دارد (و خرافات نیست).


2- عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «الْعَیْنُ حَقٌّ، وَلَوْ کَانَ شَیْءٌ سَابَقَ الْقَدَرَ سَبَقَتْهُ الْعَیْنُ، وَإِذَا اسْتُغْسِلْتُمْ فَاغْسِلُوا».

(صحیح مسلم، حدیث: 2188)

ترجمه: ابن عباس رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: نظر نمودن و چشم زخم واقعیت دارد (و خرافات نیست)، و (بالفرض) اگر چیزی از تقدیر سبقت گیرنده بودی؛ چشم زخم از آن سبقت گرفته بود، و چون از شما در خواست غسل نمودن شد؛ پس غسل کنید.


3- عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «الْعَیْنُ حَقٌّ تَسْتَنْزِلُ الْحَالِقَ».       (المستدرک للحاکم، حدیث: 7498)

 

ترجمه: ابن عباس رضی الله عنهما فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: نظر و چشم زخم واقعیت دارد و فرد را از کوه بلند پرت می کند.

 

4- عَنْ أَبِی ذَرٍّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «إِنَّ الْعَیْنَ لَتُولَعُ بِالرَّجُلِ بِإِذْنِ اللَّهِ، حَتَّى یَصْعَدَ حَالِقًا فَیَتَرَدَّى مِنْهَا».

 

(المعجم الأوسط للطبرانی، حدیث: 5977)

 

ترجمه: ابوذر رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: همانا با اجازه الله ، فرد گرفتارنظر و چشم زخم می شود، تا (جایی) که او را بر کوه و مکان بسیار بلندی برده و سپس از آنجا پرت می نماید.

 

5- عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «الْعَیْنُ تُدْخِلُ الرَّجُلَ الْقَبْرَ , وَالْجَمَلَ الْقِدْرَ».             (حلیة ابی نعیم و الصحیحة، حدیث: 1249)

 

ترجمه: جابررضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: نظر و چشم زخم مرد را (کشته و) به گور نموده و شتر را (کشته و) در دیگ می کند.

 6- عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «اسْتَعِیذُوا بِاللَّهِ، فَإِنَّ الْعَیْنَ حَقٌّ».                  (سنن ابن ماجه، حدیث: 3508)


ترجمه: عایشه رضی الله عنها فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: (از چشم زخم) به الله پناه ببرید، زیرا نظر نمودن و چشم زخم واقعیت دارد (و خرافات نیست).


7- عَن الأَسْوَدِ، قَالَ: سَأَلْتُ عَائِشَةَ، عَنِ الرُّقْیَةِ مِنَ الحُمَةِ، فَقَالَتْ: «رَخَّصَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ الرُّقْیَةَ مِنْ کُلِّ ذِی حُمَةٍ».

(صحیح البخاری، حدیث: 5741)

ترجمه: اسود رحمه الله فرمودند: من از عایشه رضی الله عنه در باره دم نمودن از گزیدگی چیزهای سم دارپرسیدم، ایشان فرمودند: پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم دم نمودن از گزیدگی هرچیز زهر داراجازه دادند.


8- عَنْ أَنَسٍ، قَالَ: «رَخَّصَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی الرُّقْیَةِ مِنَ الْعَیْنِ، وَالْحُمَةِ، وَالنَّمْلَةِ».                        (صحیح مسلم، حدیث: 2196)


ترجمه: انس رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در باره دَم نمودن از چشم زخم، گزیدگی چیزهای زهر دار، و دانه هایی که از پهلو بیرون می شوند، اجازه دادند.


9- عَنْ عَائِشَةَ، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ: «أَمَرَنِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَوْ أَمَرَ أَنْ یُسْتَرْقَى مِنَ العَیْنِ».       (صحیح البخاری، حدیث: 5738)

ترجمه: عایشه رضی الله عنها فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به من دستور دادند و یا اینکه دستور دادند تا برای علاج از چشم زخم (از کسی) در خواست دَم شود.


10- عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: دَخَلَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَسَمِعَ صَوْتَ صَبِیٍّ یَبْکِی، فَقَالَ: مَا لِصَبِیِّکُمْ هَذَا یَبْکِی، هَلَّا اسْتَرْقَیْتُمْ لَهُ مِنَ الْعَیْنِ.

 

(مسند احمد، حدیث: 24442)

 

ترجمه: عایشه رضی الله عنها فرمودند: پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم (به خانه) وارد شدند، و صدای کودکی را شنیدند که گریه می کند، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: این کودک شما را چه شده است، چرا برایش از کسی درخواست دم نمودن از چشم زخم نکرده اید.

 

11- عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُعَوِّذُ الحَسَنَ وَالحُسَیْنَ، وَیَقُولُ: إِنَّ أَبَاکُمَا کَانَ یُعَوِّذُ بِهَا إِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ: أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّةِ، مِنْ کُلِّ شَیْطَانٍ وَهَامَّةٍ، وَمِنْ کُلِّ عَیْنٍ لاَمَّةٍ.                                          (صحیح البخاری، حدیث: 3371)

ترجمه: ابن عباس رضی الله عنهما فرمودند: پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم حسن و حسین را دم می نمودند و می فرمودند همانا پدرتان (ابراهیم علیه السلام) با آنها اسماعیل و اسحاق را دم می کردند(وآن کلمات اینها اند): «أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّةِ، مِنْ کُلِّ شَیْطَانٍ وَهَامَّةٍ، وَمِنْ کُلِّ عَیْنٍ لاَمَّةٍ» یعنی: از شر هر شیطان وگزنده زهردار و سم دار و از هر چشم شور و مصیبت آوری، به سخنان کامل الله، پناه می برم.


12- عَنْ أَبِی سَعِیدٍ، أَنَّ جِبْرِیلَ، أَتَى النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ اشْتَکَیْتَ؟ فَقَالَ: «نَعَمْ» قَالَ: «بِاسْمِ اللهِ أَرْقِیکَ، مِنْ کُلِّ شَیْءٍ یُؤْذِیکَ، مِنْ شَرِّ کُلِّ نَفْسٍ أَوْ عَیْنِ حَاسِدٍ، اللهُ یَشْفِیکَ بِاسْمِ اللهِ أَرْقِیکَ».

(صحیح مسلم، حدیث: 2186)

ترجمه: ابوسعید (خدری رضی الله عنه) روایت نمودند که جبرئیل علیه السلام به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آمده و گفتند: ای محمد آیا مریض گشتی؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: بله (جبرئیل علیه السلام) فرمودند: «بِاسْمِ اللهِ أَرْقِیکَ، مِنْ کُلِّ شَیْءٍ یُؤْذِیکَ، مِنْ شَرِّ کُلِّ نَفْسٍ أَوْ عَیْنِ حَاسِدٍ، اللهُ یَشْفِیکَ بِاسْمِ اللهِ أَرْقِیکَ» یعنی : به نام الله ترا دَم می کنم، ازهر چیزی که ترا آزار و اذیت می کند، و از هر نفس ویا چشم حسودی، الله شفایت می دهد و من با نام الله ترا دم می کنم.


13- عَن جَابِر بْن عَبْدِ اللهِ، قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: لِأَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَیْسٍ: «مَا لِی أَرَى أَجْسَامَ بَنِی أَخِی ضَارِعَةً تُصِیبُهُمُ الْحَاجَةُ» قَالَتْ: لَا، وَلَکِنِ الْعَیْنُ تُسْرِعُ إِلَیْهِمْ، قَالَ: «ارْقِیهِمْ» قَالَتْ: فَعَرَضْتُ عَلَیْهِ، فَقَالَ: «ارْقِیهِمْ».                               (صحیح مسلم، حدیث: 2198)

ترجمه: جابر بن عبدالله رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به اسماء دختر عمیس (رضی الله عنها) گفتند: چه شده که می بینم جسم های فرزندان برادرم (جعفر) نحیف و لاغراند مگر از فقیری اینگونه شده اند، (اسماء) گفت: نخیر ولیکن چشم زخم زود درآنها سرایت می کند و نظر می شوند، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: دَمِشان کن، (اسماء) فرمودند: من کلماتی که با آنها دم می کردم بر ایشان عرضه نمودم ایشان فرمودند: با اینها دم کن.


14- عَنْ أَبِی أُمَامَةَ قَالَ: اغْتَسَلَ أَبِی سَهْلُ بْنُ حُنَیْفٍ بِالْخَرَّارِ، فَنَزَعَ جُبَّةً کَانَتْ عَلَیْهِ، وَعَامِرُ بْنُ رَبِیعَةَ یَنْظُرُ، قَالَ: وَکَانَ سَهْلٌ رَجُلًا أَبْیَضَ حَسَنَ الْجِلْدِ، قَالَ: فَقَالَ عَامِرُ بْنُ رَبِیعَةَ: مَا رَأَیْتُ کَالْیَوْمِ، وَلَا جِلْدَ عَذْرَاءَ فَوعِکَ سَهْلٌ مَکَانَهُ، فَاشْتَدَّ وَعَکُهُ، فَأَتَى رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَأَخْبَرَهُ أَنَّ سَهْلًا وُعِکَ، وَأَنَّهُ غَیْرُ رَائِحٍ مَعَکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ، فَأَتَاهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَأَخْبَرَهُ سَهْلٌ الَّذِی کَانَ مِنْ شَأْنِ عَامِرِ بْنِ رَبِیعَةَ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ:  «عَلَامَ یَقْتُلُ أَحَدُکُمْ أَخَاهُ؟ أَلَا بَرَّکْتَ إِنَّ الْعَیْنَ حَقٌّ، تَوَضَّأْ لَهُ»، فَتَوَضَّأَ لَهُ عَامِرُ بْنُ رَبِیعَةَ، فَرَاحَ سَهْلٌ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَیْسَ بِهِ بَأْسٌ.                                            (صحیح ابن حبان، حدیث: 6105)


ترجمه:  ابوامامه رضی الله عنه فرمودند: پدرم سهل بن حنیف در مکان خرّار غسل نمودند، و چون جبه ولباس رو که بر تن داشتند را کشیدند، عامر بن ربیعه به ایشان نگاه می کردند، (ابوامامه) می گوید: سهل مردی سفید پوست و زیبایی بودند (ابوامامه) می گوید: عامر بن ربیعه گفت: من تا به امروز (چنین پوست زیبایی را) ندیدم، و (حتی) پوست دختر باکره ای (که همانند این پوست زیبا) نیست، سهل؛ همانجا تب نمودند و تبش بسیار زیاد گشت، فردی به نزد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آمد و به ایشان خبر داد که ای رسول الله، سهل، تب نموده، و نمی تواند شما را همراهی کند، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به نزدش آمدند، و سهل؛ رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را نسبت به آنچه برایش و عامر بن ربیعه اتفاق افتاده بود، خبردار نمودند، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ( به عامر بن ربیعه) گفتند: بنا برچه حقی یکی از شما برادرش را می کشد؟ چرا (بارک الله نگفته و) دعای برکت ننمودی، همانا چشم زخم واقعیت دارد، برایش وضو بگیر، عامر بن ربیعه برای سهل وضو گرفت،(و آن آبها را بر سهل ریختند) سهل بهمراه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم رفتند و هیچ دردی را احساس نمی کردند.

 

صفـــات منــــافقین

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

صفـــات منــــافقین

 

ستایش بی نهایت شایسته الله مهربان است و درود و سلام فراوان مخصوص پیامبر بزرگوار اسلام محمّد صلی الله علیه و آله وسلم است، بعد از این حمد و ثناء و درود و سلام، باید گفت:

کلمه «نفاق» و «منافق» از کلماتی است که زیاد در قرآن مجید و احادیث صحیح نبوی صلی الله علیه وآله و سلم بکار رفته است، و هرمسلمانی کم و بیش نسبت به مفهوم و معنای این دو کلمه آشنائی دارد، ولی شاید بسیاری این را ندانند که علمای بزرگوار «نفاق» را به دو قسم «اعتقادی» و «عملی» تقسیم نموده اند، و گفته اند که «نفاق اعتقادی» این است که فرد از نظر عقیدتی منافق باشد یعنی بظاهر اسلام را پذیرفته و لی در باطن اسلام را قبول نداشته باشد همانند منافقین زمان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم که الله متعال در باره آنها در قرآن فرموده «قطعا منافقین در پایین ترین طبقه جنهم اند» ولی «نفاق عملی» یعنی اینکه در مسلمانی یک و یا چند صفت از صفات منافقین همانند درغگوئی، خیانت و.... یافت شود، این فرد گرچه از نظر ظاهر و باطن اسلام را قبول دارد، ولی از آنجایی که از نظر عملی گرفتاربرخی از اوصاف منافقین گشته؛ گفته می شود که «نفاق عملی» دارد.

آری «نفاق» هر دو نوعش از گناهان کبیره محسوب می شوند ، ولی«نفاق اعتقادی» داشتن؛ کفر است، و فرد هرگز در نزد الله متعال مسلمان محسوب نمی شود و گرچه در دنیا با احتیاط با او همانند مسلمانان واقعی برخورد می شود، وامّا «نفاق عملی» انسان را از اسلام بیرون نمی کند ، ولی در دنیا و آخرت با کسی که چنین نفاقی دارد، همانند یک مسلمان گنه کار برخورد خواهد شد.

«نفاق عملی» از بدترین گناهانی است، که متأسفانه برخی از مسلمانان گرفتارش شده اند ، که باید ازآن پرهیز کرد، زیرا این گناه باعث بی اعتمادی در میان مسلمانان و جوامع بشری می گردد، و جامعه ای که در آن «نفاق» وجود داشته باشد، همیشه گرفتار مشکلات خواهد گشت، و در مسیر پیشرفت آن موانعی بزرگی پیش خواهد آمد، برای آگاهی بیشتر از «علامت نفاق»، «اوصاف منافق» و «مثالهای منافقین» به احادیث صحیح زیر توجه دهید:


1- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: آیَةُ المُنَافِقِ ثَلاَثٌ: إِذَا حَدَّثَ کَذَبَ، وَإِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ، وَإِذَا اؤْتُمِنَ خَانَ .


ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: نشانی منافق سه (چیز) است: چون سخن گوید دروغ گوید، و چون وعد کند خلاف وعده نماید، و چون به او امانتی داده شود خیانت کند.

(صحیح بخاری، حدیث: 33)

 

2- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَانَ مُنَافِقًا خَالِصًا، وَمَنْ کَانَتْ فِیهِ خَصْلَةٌ مِنْهُنَّ کَانَتْ فِیهِ خَصْلَةٌ مِنَ النِّفَاقِ حَتَّى یَدَعَهَا: إِذَا اؤْتُمِنَ خَانَ، وَإِذَا حَدَّثَ کَذَبَ، وَإِذَا عَاهَدَ غَدَرَ، وَإِذَا خَاصَمَ فَجَرَ.


ترجمه: عبدالله بن عمرو رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: چهار(چیز) در هرکسی باشد او خالص منافق است: و هرکس درآن عادتی ازآنها باشد در او عادتی از نفاق است تا اینکه آن را رها کند: چون به او امانتی داده شود خیانت کند، و چون سخن گوید دروغ گوید، و چون عهد ببنند عهد شکنی کند، و چون مجادله و بحث کند از حق مایل شده و با حیله حقیقت را انکار و رد کند.

 

(صحیح بخاری، حدیث: 34)

 

3- عن أَنَس عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «آیَةُ الإِیمَانِ حُبُّ الأَنْصَارِ، وَآیَةُ النِّفَاقِ بُغْضُ الأَنْصَارِ».


ترجمه: انس (بن مالک) رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: دوستی با انصار نشانی ایمان است، و بغض و کینه داشتن با انصار نشانی نفاق است.

(صحیح بخاری، حدیث: 17)

 

 

4- عَنْ زِرٍّ، قَالَ: قَالَ عَلِیٌّ: وَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ، وَبَرَأَ النَّسَمَةَ، إِنَّهُ لَعَهْدُ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِلَیَّ: «أَنْ لَا یُحِبَّنِی إِلَّا مُؤْمِنٌ، وَلَا یُبْغِضَنِی إِلَّا مُنَافِقٌ».


ترجمه: زرّ رحمه الله فرمودند: علی رضی الله عنه فرمودند: سوگند به آنی که دانه را شگافت و انسان (و روح) را آفرید، همانا پیامبر درس نخوانده صلی الله علیه و آله وسلم به من عهد نموده و گفته است: که مرا دوست نمی دارد مگر مسلمان و با من بغض و کینه ندارد مگر منافق.

(صحیح مسلم، حدیث: 131)

 

5- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «مَنْ مَاتَ وَلَمْ یَغْزُ، وَلَمْ یُحَدِّثْ بِهِ نَفْسَهُ، مَاتَ عَلَى شُعْبَةٍ مِنْ نِفَاقٍ».


ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه وآله سلم فرمودند: هرکس مُرد و (با کفار نجنگید و) جهاد نکرد، و در دلش نیّت آن را ننمود، او بر شعبه ای از نفاق مرده است.

 

(صحیح مسلم، حدیث: 1910)

 

6- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُ قَالَ: «الْمُنْتَزِعَاتُ وَالْمُخْتَلِعَاتُ هُنَّ الْمُنَافِقَاتُ».


ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: زنانی که خودشان را از (زندگی با شوهرانش) بیرون کشیده و خلع می کنند، زنانی منافق (صفت) اند.

 

(سنن نسائی، حدیث: 3461)

 

7- عَنْ أَبِی مُوسَى الأَشْعَرِیِّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «مَثَلُ المُؤْمِنِ الَّذِی یَقْرَأُ القُرْآنَ کَمَثَلِ الأُتْرُجَّةِ، رِیحُهَا طَیِّبٌ وَطَعْمُهَا طَیِّبٌ، وَمَثَلُ المُؤْمِنِ الَّذِی لاَ یَقْرَأُ القُرْآنَ کَمَثَلِ التَّمْرَةِ، لاَ رِیحَ لَهَا وَطَعْمُهَا حُلْوٌ، وَمَثَلُ المُنَافِقِ الَّذِی یَقْرَأُ القُرْآنَ مَثَلُ الرَّیْحَانَةِ، رِیحُهَا طَیِّبٌ وَطَعْمُهَا مُرٌّ، وَمَثَلُ المُنَافِقِ الَّذِی لاَ یَقْرَأُ القُرْآنَ کَمَثَلِ الحَنْظَلَةِ، لَیْسَ لَهَا رِیحٌ وَطَعْمُهَا مُرٌّ».


ترجمه: ابوموسی اشعری رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: مثال مسلمانی که قرآن می خواند همانند مثال (بالنگ و) ترنجی است، که بویش خوش و مزه اش خوب است، و مثال مسلمانی که قرآن نمی خواند همانند مثال خرمای خشکی است که بویی ندارد و مزه اش شیرین است، و مثال منافقی که قرآن می خواند همانند (گل) ریحانی است که بویش خوش و مزه اش تلخ است و مثال منافقی که قرآن نمی خواند همانند مثال حنظل (و هندوانه ابوجهل) است که بویی ندارد و مزّه اش تلخ است.

 

(صحیح بخاری، حدیث: 5427)

 

8- عَنِ ابْنِ عُمَرَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «مَثَلُ الْمُنَافِقِ، کَمَثَلِ الشَّاةِ الْعَائِرَةِ بَیْنَ الْغَنَمَیْنِ تَعِیرُ إِلَى هَذِهِ مَرَّةً وَإِلَى هَذِهِ مَرَّةً».

 

ترجمه: ابن عمر رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: مثال منافق همانند مثال گوسفند حیرانی است که در میان دو (گله) گوسفند قرار دارد ، گاهی بسوی این گله می رود و گاهی بسوی آن گله.

 

(صحیح مسلم، حدیث: 2784)

 

 

9- عَنْ کَعْبٍ: عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَثَلُ المُؤْمِنِ کَالخَامَةِ مِنَ الزَّرْعِ، تُفَیِّئُهَا الرِّیحُ مَرَّةً، وَتَعْدِلُهَا مَرَّةً، وَمَثَلُ المُنَافِقِ کَالأَرْزَةِ، لاَ تَزَالُ حَتَّى یَکُونَ انْجِعَافُهَا مَرَّةً وَاحِدَةً».

 

ترجمه: کعب رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: مثال مسلمان همانند گیاه تازه وسبزی است که باد، یکبار آن را کج می کند و بار دیگر آن را راست می کند، و مثال منافق همانند (گیاه) سرو و صنوبری است، که همیشه راست و برساقه ایستاده و کج نمی شود تا اینکه یکباره ریشه کن شده و قطع  می گردد.

 

(صحیح بخاری، حدیث: 5643 )

 

 

 

محبّت و دوستی

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

محبّت و دوستی

 

بعد از؛ حمد و ستایش بی نهایت به ذات دوست داشتنی و محبوب قلبهای اهل ایمان؛ الله مهربان، و درود و سلام فراوان به سرور ما محمّد بن عبدالله صلی الله علیه و آله وسلم که محبوب ترین انسان به نزد ما مسلمانان است، باید گفت:

از مهر، محبّت و دوستی؛ خارهای بغض ، کینه و عداوت به گلهای با طروات و خوش بو و زیبا بدل خواهند شد، خانواده و جامعه ای که در آن مهر و محبّت نیست، آن خانواده و جامعه به میدان جنگ و کار و زار و بازار بغض و کینه مبدّل خواهد گشت.

آری دوستی و محبّت در اسلام زمانی ارزش دارد که فقط برای رضای الله متعال باشد، و اهداف زود گذر دنیوی مانند پست، مقام ، مال و جمال را دنبال نکند، محبّت و دوستی که برای رضای مندی الله متعال باشد، دنیا و آخرت انسان را آباد نموده و انسان را از سایه الله متعال در قیامت بهرمند خواهد ساخت، و این نوع دوستی و محبّت است که لذّت و شیرینی ایمان را به انسان می چشاند، و باعث می گردد تا الله متعال و فرشتگانش و بندگان صالح و نیکش انسان را دوست بدارند و در آخرت در بهشت جاویدان همنشین دوستان الله متعال گردد، در این باره نظر شما به چند حدیث صحیح که در ذیل در باره محبّت و دوستی آورده می شود؛ جلب می نمایم:

 

1- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: إِنَّ اللهَ یَقُولُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ: «أَیْنَ الْمُتَحَابُّونَ بِجَلَالِی، الْیَوْمَ أُظِلُّهُمْ فِی ظِلِّی یَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلِّی».


ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: همان الله (متعال) روز قیامت می گوید: کجا اند آنهایی که بخاطر بزرگواری من(در دنیا) با یکدیگردوستی و محبّت می کردند، امروز آنها در سایه ام سایه می دهم روزی که (هیچ) سایه ای بجز سایه من نیست.

(صحیح مسلم، حدیث: 2566)

 

2- عَنْ مُعَاذ بْن جَبَلٍ، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: المُتَحَابُّونَ فِی جَلَالِی لَهُمْ مَنَابِرُ مِنْ نُورٍ یَغْبِطُهُمُ النَّبِیُّونَ وَالشُّهَدَاءُ .


ترجمه: معاذ بن جبل (رضی الله عنه) فرمودند: من از رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم شنیدم که می فرمایند: الله با عزت و بزگوار فرمودند: آنانی که بخاطر بزرگواری من با یکدیگردوست می کنند برایشان (در قیامت) منبرهایی ازنوراست که پیامبران و شهداء نسبت به آنها (و جایگاهشان) غبطه می خورند.

(جامع ترمذی، حدیث: 2390)

 

3- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَا تَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى تُؤْمِنُوا، وَلَا تُؤْمِنُوا حَتَّى تَحَابُّوا، أَوَلَا أَدُلُّکُمْ عَلَى شَیْءٍ إِذَا فَعَلْتُمُوهُ تَحَابَبْتُمْ؟ أَفْشُوا السَّلَامَ بَیْنَکُمْ».


ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم فرمودند: سوگند به آنی که جانم در دست اوست به بهشت نمی روید تا اینکه ایمان بیاورید، و مسلمان نمی گردید تا اینکه با یکدیگر دوستی نمایید، وآیا شما را به چیزی راهنمائی نکنم که چون انجامش دهید با یکدیگر دوست گردید؟ سلام (نمودن) را درمیانتان پخش کنید.

(صحیح مسلم، حدیث: 54)

 

4- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: سَبْعَةٌ یُظِلُّهُمُ اللَّهُ فِی ظِلِّهِ، یَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ: الإِمَامُ العَادِلُ، وَشَابٌّ نَشَأَ فِی عِبَادَةِ رَبِّهِ، وَرَجُلٌ قَلْبُهُ مُعَلَّقٌ فِی المَسَاجِدِ، وَرَجُلاَنِ تَحَابَّا فِی اللَّهِ اجْتَمَعَا عَلَیْهِ وَتَفَرَّقَا عَلَیْهِ، وَرَجُلٌ طَلَبَتْهُ امْرَأَةٌ ذَاتُ مَنْصِبٍ وَجَمَالٍ، فَقَالَ: إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ، وَرَجُلٌ تَصَدَّقَ، أَخْفَى حَتَّى لاَ تَعْلَمَ شِمَالُهُ مَا تُنْفِقُ یَمِینُهُ، وَرَجُلٌ ذَکَرَ اللَّهَ خَالِیًا فَفَاضَتْ عَیْنَاهُ .


ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: هفت نفر را الله (متعال) در سایه اش سایه قرارمی دهد روزی که سایه ای بجز سایه او نیست: امام وپیشوای عادل، و جوانی که درعبادت و پرستش پروردگارش رشد نموده (و بزرگ شده) است، و مردی که دلش در مسجدهاست آویزان شده است، و دو مردی که بخاطر الله با یکدیگر دوستی می نمودند و بر همین (دیدگاه) جمع شده اند و بنا برهمین (دیدگاه، نیز) از یکدیگر جدا شده اند، و مردی که زن با منصب و جمالی او را (به زناکاری) دعوت نموده و او در جواب گفته است: من از الله می ترسم (و با او زنا نکرد)، و مردی که صدقه می دهد و آنقدر آن را می پوشاند که دست چپش نمی داند آنچه را که دست راستش خرج می نماید، و مردی که در تنهائی الله را یاد نموده و (اشک از) چشمانش جاری گشته (و بخاطر الله متعال گریه نموده است).

(صحیح بخاری، حدیث: 660)

 

5- عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: ثَلاَثٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَجَدَ حَلاَوَةَ الإِیمَانِ: أَنْ یَکُونَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِمَّا سِوَاهُمَا، وَأَنْ یُحِبَّ المَرْءَ لاَ یُحِبُّهُ إِلَّا لِلَّهِ، وَأَنْ یَکْرَهَ أَنْ یَعُودَ فِی الکُفْرِ کَمَا یَکْرَهُ أَنْ یُقْذَفَ فِی النَّارِ .


ترجمه: انس بن مالک رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: سه چیز اگر در کسی یافت شود (قطعا او) شیرینی (و لذّت) ایمان را چشیده است: اینکه الله و رسولش در نزد او محبوب تر از (تمام چیز های) غیر ازاین دو باشد، و اینکه فردی را دوست بدارد و در حالی که او را دوست نمی دارد بجز برای (رضای) الله، و اینکه ناپسند بدارد از اینکه در کفر بر گردد همانگونه که ناپسند می دارد که درآتش انداخته شود.

(صحیح بخاری، حدیث: 16)

 

6- عَنْ المِقْدَامِ بْنِ مَعْدِی کَرِبَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «إِذَا أَحَبَّ أَحَدُکُمْ أَخَاهُ فَلْیُعْلِمْهُ إِیَّاهُ».


ترجمه: مقدام بن معدی کرب رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: هرگاه یکی از شما برادر (دینی) خویش را دوست می دارد او را از این (دوستی و محبّتش) آگاه کند.

(جامع ترمذی، حدیث: 2392)

 

7- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، أَنَّ رَجُلًا زَارَ أَخًا لَهُ فِی قَرْیَةٍ أُخْرَى، فَأَرْصَدَ اللهُ لَهُ، عَلَى مَدْرَجَتِهِ، مَلَکًا فَلَمَّا أَتَى عَلَیْهِ، قَالَ: أَیْنَ تُرِیدُ؟ قَالَ: أُرِیدُ أَخًا لِی فِی هَذِهِ الْقَرْیَةِ، قَالَ: هَلْ لَکَ عَلَیْهِ مِنْ نِعْمَةٍ تَرُبُّهَا؟ قَالَ: لَا، غَیْرَ أَنِّی أَحْبَبْتُهُ فِی اللهِ عَزَّ وَجَلَّ، قَالَ: فَإِنِّی رَسُولُ اللهِ إِلَیْکَ، بِأَنَّ اللهَ قَدْ أَحَبَّکَ کَمَا أَحْبَبْتَهُ فِیهِ.


ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بیان نمودند که مردی (از امت های پیشین) برای دیدار بینی برادر (دینی) خویش (که) در روستای دیگری (بود) رفت، الله (متعال) بر سر راهش فرشته ای درکمین نشانده بود، و چون بر آن (فرشته) گذر نمود، (آن فرشته به او) گفت: کجا می خواهی بروی؟ (آن مرد) گفت: می خواهم به دیدار بینی برادر (دینی) خویش که در این روستا است بروم، (آن فرشته) گفت: آیا تو به نزد او نعمت (و مالی) داری که برای اصلاح و سرپرستی آن می روی؟ (آن مرد) گفت: نه، (کار دیگری ندارم) بجز اینکه من او را برای (رضای) الله با عزت و بزرگوار دوست می دارم، (آن فرشته) گفت: همانا من فرستاده الله بسوی تو هستم،(تا به تو بگویم که) همانا الله ترا دوست می دارد همانگونه که توآن (برادر دینی خود) را دوست می داری.

(صحیح مسلم، حدیث: 2567)

 

8- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «أَحْبِبْ حَبِیبَکَ هَوْنًا مَا عَسَى أَنْ یَکُونَ بَغِیضَکَ یَوْمًا مَا، وَأَبْغِضْ بَغِیضَکَ هَوْنًا مَا عَسَى أَنْ یَکُونَ حَبِیبَکَ یَوْمًا مَا».


ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند: پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم فرمودند: دوستت را بگونه (معتدلانه و بدون افراط) دوست بدار ای چه بسا که روزی (دشمن و) کینه ورز تو گردد، و باد دشمنت بطور(معتدلانه و بدون افراط، دشمنی و) کینه ورز؛ ای چه بسا روزی دوست تو گردد.

(جامع ترمذی، حدیث: 1997)

 

9- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: إِذَا أَحَبَّ اللَّهُ العَبْدَ نَادَى جِبْرِیلَ: إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ فُلاَنًا فَأَحْبِبْهُ، فَیُحِبُّهُ جِبْرِیلُ، فَیُنَادِی جِبْرِیلُ فِی أَهْلِ السَّمَاءِ: إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ فُلاَنًا فَأَحِبُّوهُ، فَیُحِبُّهُ أَهْلُ السَّمَاءِ، ثُمَّ یُوضَعُ لَهُ القَبُولُ فِی الأَرْضِ .


ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: چون الله بنده ای را دوست بدارد جبرئیل(علیه السلام) را صدا زده (به او می گوید): همانا الله؛ فلان (شخص) را دوست می دارد تو (نیز) دوستش بدارد، و جبرئیل او را دوستش می دارد، سپس جبرئیل (علیه السلام) در(میان) اهل آسمان اعلان می نماید: همانا الله؛ فلان (شخص) را دوست می دارد پس شما (نیز) دوستش بدارید، سپس اهل آسمان (ها) دوستش می دارند، و بعد ازآن (محبّت و) پذیرشش در(میان ساکنان) زمین گذاشته می شود ( و زمینی ها او نیزرا دوست می دارند).

(صحیح بخاری، حدیث: 3209)

 

10- عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا، قَالَتْ: سَمِعْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، یَقُولُ: «الأَرْوَاحُ جُنُودٌ مُجَنَّدَةٌ فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا ائْتَلَفَ، وَمَا تَنَاکَرَ مِنْهَا اخْتَلَفَ».


ترجمه: عایشه رصی الله عنها فرمودند: من از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند: روح ها(ی افراد، همانند) سربازان متنوّع المزاجی اند که در یکجا جمع شده اند، هر یک از آنها با دیگری برابری و سازگاری داشته باشد، با او دوستی و محبت می کند و هر یک از آنها که با دیگری ناشناس بوده و ناسازگاری داشته باشد با او اختلاف ( و دشمنی) می نماید( و کینه می ورزد).

(صحیح بخاری، حدیث: 3336)

 

11- عَنْ عَبْد اللَّهِ بْن مَسْعُودٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، کَیْفَ تَقُولُ فِی رَجُلٍ أَحَبَّ قَوْمًا وَلَمْ یَلْحَقْ بِهِمْ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «المَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ».


ترجمه: عبدالله بن مسعود (رضی الله عنه) فرمودند: مردی به نزد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آمد وگفت: ای رسول الله؛ شما چه می فرمایید در باره مردی که افرادی را دوست می دارد ولی (از نظر انجام اعمال نیک) به آنها نمی رسد (تا که در قیامت همراه آنها باشد؟ این فرد چه کند تا قیامت همراه آنان باشد)، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: شخص (در قیامت) همراه کسی است که او را (در دنیا) دوست می دارد.

(صحیح بخاری، حدیث: 6169)

 

12- عَنْ أَبِی مُوسَى، قَالَ: قِیلَ لِلنَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: الرَّجُلُ یُحِبُّ القَوْمَ وَلَمَّا یَلْحَقْ بِهِمْ؟ قَالَ: «المَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ».


ترجمه: ابوموسی (اشعری رضی الله عنه) فرمودند: به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گفته شد: مردی افرادی را دوست می دارد ولی (از نظر انجام اعمال نیک) به آنها نمی رسد (تا که در قیامت همراه آنها باشد؟ این فرد چه کند تا قیامت همراه آنان باشد، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: شخص (در قیامت) همراه کسی است که او را (در دنیا) دوست می دارد.

(صحیح بخاری، حدیث: 6170)

 

13- عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ: أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: مَتَى السَّاعَةُ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «مَا أَعْدَدْتَ لَهَا» قَالَ: مَا أَعْدَدْتُ لَهَا مِنْ کَثِیرِ صَلاَةٍ وَلاَ صَوْمٍ وَلاَ صَدَقَةٍ، وَلَکِنِّی أُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ، قَالَ: «أَنْتَ مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ».


ترجمه: انس بن مالک رضی الله عنه فرمودند: مردی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: ای رسول الله قیامت چه وقت فرا می رسد؟ ( رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم، به آن مرد) گفت: برای آن چه آمده کرده ای؟ او گفت: من برایش نه نماز زیاد، و نه روز، و نه صدقه (زیادی) آمده کرده ام، و لیکن الله و رسولش را دوست می دارم، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: تو (در قیامت) بهمراه کسی خواهد بود که دوستش می داری.

 

(صحیح بخاری، حدیث: 6171)

 

دو رکعت سنّت قبل از نماز مغرب

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

دو رکعت سنّت


قبل از نماز مغرب


 

بعد از حمد و ثنای بی نهایت به پروردگار جهانیان و معبود به حق ومهربان و درود سلام بر سرور انسانها محمّد بن عبد الله صلی الله علیه و آله وسلم؛ باید گفت:

شاید بسیاری از ما مسلمانان ندانند که قبل ازنمازمغرب خواندن دو رکعت نماز؛ سنّت است، و از احادیث صحیح بثبوت رسیده است، و خواندن آن از صحابه رضی الله عنهم نیزثابت است و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به ما دستور استحبابی داده اند تا آن دو رکعت را بخوانیم، امیدوارم که الله متعال به تمام کسانی که این رساله کوچک را می خوانند؛ توفیق عنایت نماید؛ تا این سنّت را زنده نموده و بعد از اذان مغرب و قبل از نمازفرض مغرب، دو رکعت سنّت بخوانند، درباره این دو رکعت سنّت به احادیث صحیح زیر توجه نمایید:

 

 

1- عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ، قَالَ: «کَانَ المُؤَذِّنُ إِذَا أَذَّنَ قَامَ نَاسٌ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَبْتَدِرُونَ السَّوَارِیَ، حَتَّى یَخْرُجَ النَّبِیُّ صلّى الله علیه وسلم وَهُمْ کَذَلِکَ، یُصَلُّونَ الرَّکْعَتَیْنِ قَبْلَ المَغْرِبِ، وَلَمْ یَکُنْ بَیْنَ الأَذَانِ وَالإِقَامَةِ شَیْءٌ».


ترجمه: انس بن مالک رضی الله عنه فرمودند: زمانی که مؤذّن اذان (مغرب) را می داد افرادی از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بلند شده و شتاب زده بسوی ستونها می رفتند (تا آنها را ستره بگیرند)،  تا اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم (از خانه) بیرون بیایند و آنها همین گونه (پشت ستون ها) دو رکعت (سنّت) قبل از (نماز) مغرب را می خواندند، و فاصله بین اذان (مغرب) و اقامه (نماز) آنچنان (زیاد) نبود.

(صحیح بخاری، حدیث: 625)

 

2- عَنْ عَبْد اللَّهِ المُزَنِیّ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «صَلُّوا قَبْلَ صَلاَةِ المَغْرِبِ»، قَالَ: «فِی الثَّالِثَةِ لِمَنْ شَاءَ کَرَاهِیَةَ أَنْ یَتَّخِذَهَا النَّاسُ سُنَّةً».


ترجمه: عبدالله مزنی رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم (سه بار) فرمودند: قبل از نماز مغرب (نماز سنّت) بخوانید، و بارسوم فرمودند: (این دستور) برای کسی است که می خواهد، (ایشان می فرمایند: رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، بار سوّم؛ هرکس می خواهد را فرمودند) تا اینکه مردم این نماز را سنّت لازمی نگیرند (که ترک آن را ناجایز بدانند).

(صحیح بخاری، حدیث: 1183)

 

3- عن مَرْثَد بْن عَبْدِ اللَّهِ الیَزَنِیّ، قَالَ: أَتَیْتُ عُقْبَةَ بْنَ عَامِرٍ الجُهَنِیَّ، فَقُلْتُ: أَلاَ أُعْجِبُکَ مِنْ أَبِی تَمِیمٍ یَرْکَعُ رَکْعَتَیْنِ قَبْلَ صَلاَةِ المَغْرِبِ؟ فَقَالَ عُقْبَةُ: «إِنَّا کُنَّا نَفْعَلُهُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ»، قُلْتُ: فَمَا یَمْنَعُکَ الآنَ؟ قَالَ: «الشُّغْلُ».


ترجمه: مرثد بن عبدالله یزنی (رحمه الله) فرمودند: من به نزد عقبه بن عامر جهنی (رضی الله عنه) رفتم و (به ایشان) گفتم: آیا از ابوتمیم تعجب نمی کنی که ایشان قبل از نماز مغرب دو رکعت (سنّت) می خواند؟ عقبه (رضی الله عنه) فرمودند: همانا ما در زمان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم این کار را انجام می دادیم ( و قبل از مغرب دورکعت سنّت می خواندیم)، من گفتم: پس الآن چه مانع می شود (که نمی خوانی)؟ ایشان گفتند: مشغولیت.

(صحیح بخاری، حدیث: 1184 )

 

4- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُغَفَّلٍ، قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «بَیْنَ کُلِّ أَذَانَیْنِ صَلاَةٌ، بَیْنَ کُلِّ أَذَانَیْنِ صَلاَةٌ»، ثُمَّ قَالَ فِی الثَّالِثَةِ: «لِمَنْ شَاءَ».


ترجمه: عبدالله بن مغفّل رضی الله عنه فرمودند: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: در میان دو اذان (یعنی اذان و اقامه) نماز(سنّتی) است، در میان دو اذان (یعنی اذان و اقامه) نماز(سنّتی) است، دربار سوم فرمودند: در میان دو اذان (یعنی اذان و اقامه) نماز(سنّتی) است، برکسی که بخواهد.

 

(صحیح بخاری، حدیث: 627)

 

 

حکم نماز وتر و سنّت بر سواری

 

بسم الله الرحمن الرحیم


 

حکم نماز وتر و سنّت

 بر سواری


 

بعد از حمد و ثنای بی نهایت بر الله مهربان و درود و سلام بی پایان بر سرور ما محمّد بن عبدالله صلی الله علیه و آله وسلم، باید گفت:

نماز فرض را در حالت عادی که فرد عذری ندارد باید بر زمین و روی به قبله و ایستاده بخواند ولی اگر عذر شرعی داشته باشد آنگاه هرگونه که برایش میّسر است می تواند بخواند، به همین خاطر الله متعال در سوره بقره آیه (239) برای زمان ترس شدید در باره نماز این گونه فرموده اند:

فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالًا أَوْ رُکْبَانًا فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَمَا عَلَّمَکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ.


ترجمه: پس اگر ترسیدید پس پیاده و سواره (و در حالت حرکت نمازتان را بخوانید) و چون در حالت امن و آرامش قرار گرفتید پس (با خواندن نماز) الله را یاد کنید همان گونه که به شما آموخته است، آنچه را که شما نمی دانستید.


و ابن عمر رضی الله عنه همانگونه که در صحیح بخاری، حدیث: (943) از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم این گونه روایت نمودند:


«وَإِنْ کَانُوا أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ، فَلْیُصَلُّوا قِیَامًا وَرُکْبَانًا».


ترجمه: و اگر ترس از این (که ایستاده و با جماعت نماز بخوانند) بیشتر بود، پس ایستاده (در حال حرکت) و سواره نماز بخوانید.


این بود حکم نماز های فرض ولی فرد می تواند که حتی بدون عذر خاصی؛ نماز وتر، سنّت و نفل را نشسته و حتی به حالت دراز کشیده بخواند ولی اجر و ثواب آن کم می شود، برای بهتر متوجه شدن این مطلب به دو حدیث صحیحی که در ذیل آورده می شود دقت نمایید:


1- عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عَمْرٍو، قَالَ: حُدِّثْتُ أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «صَلَاةُ الرَّجُلِ قَاعِدًا نِصْفُ الصَّلَاةِ»، قَالَ: فَأَتَیْتُهُ، فَوَجَدْتُهُ یُصَلِّی جَالِسًا، فَوَضَعْتُ یَدِی عَلَى رَأْسِهِ، فَقَالَ: «مَا لَکَ؟ یَا عَبْدَ اللهِ بْنَ عَمْرٍو» ‍قُلْتُ: حُدِّثْتُ یَا رَسُولَ اللهِ أَنَّکَ قُلْتَ: «صَلَاةُ الرَّجُلِ قَاعِدًا عَلَى نِصْفِ الصَّلَاةِ»، وَأَنْتَ تُصَلِّی قَاعِدًا، قَالَ: «أَجَلْ، وَلَکِنِّی لَسْتُ کَأَحَدٍ مِنْکُمْ».


ترجمه: عبدالله بن عمرو رضی الله عنه فرمودند: برایم بیان شد که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: نماز فرد نشسته (از نظر اجر و ثواب) نیم نماز (فرد ایستاده) است، (عبدالله) می فرماید: (یکبار) آمدم دیدم که ایشان دارند نشسته نماز می خوانند، دستم را بر سر ایشان گذاشتم، (ایشان به من) گفتند: ترا چه شده است ای عبدالله بن عمرو؟ من گفتم : ای رسول الله برایم بیان شده است که شما گفته اید: نمارفرد در حالت نشسته ( از نظر اجر و ثواب) نیم نماز (فردی) است (که ایستاده این نماز می خواند) ، و شما دارید نشسته نماز می خوانید، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: آری، (به شما درست رسیده است) ولیکن من همانند یکی از شما نیستم (بلکه به من با وجود نشسته نماز خواندن؛ ثواب کامل داده می شود).


(صحیح مسلم، حدیث: 735)


 

2- عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَیْنٍ، قَالَ: سَأَلْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَنِ الَّذِی یُصَلِّی قَاعِدًا، قَالَ: «مَنْ صَلَّى قَائِمًا فَهُوَ أَفْضَلُ، وَمَنْ صَلَّى قَاعِدًا فَلَهُ نِصْفُ أَجْرِ الْقَائِمِ، وَمَنْ صَلَّى نَائِمًا فَلَهُ نِصْفُ أَجْرِ الْقَاعِدِ».


ترجمه: عمران بن حصین رضی الله عنه فرمودند: من از پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم در باره (حکم) فردی که نشسته (نماز سنّت) را می خواند، پرسیدم ؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هرکس ایستاده نماز خواند که این بهترین است، و هرکس نشسته نماز خواند برایش نیم اجرو ثواب کسی که ایستاده خوانده است؛ داده می شود، و هرکس بر(پهلو) درازکشیده نماز خواند برایش نیم اجرو ثواب کسی که نشسته خوانده است؛ داده می شود.


(سنن نسائی، حدیث: 1660)

 

آری هماگونه که می شود نماز وتر، سنّت و نفل را نشسته و یا در حالت دراز کشیده خواند، همان گونه می شود که این نمازها را نشسته بر سواری خواند و گرچه آن سواری رو به سوی قبله در حال حرکت نباشد، نا گفته نماند فرد زمانی که بر سواری نماز می خواند رکوع و سجده را با اشاره انجام می دهد، در اینجا نظر شما به چند حدیث صحیح که در باره خواندن نماز وتر و نفل برای سواری آمده است؛ جلب می کنم:

 

1- عَنْ سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ، أَنَّهُ قَالَ: کُنْتُ أَسِیرُ مَعَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ بِطَرِیقِ مَکَّةَ، فَقَالَ سَعِیدٌ: فَلَمَّا خَشِیتُ الصُّبْحَ نَزَلْتُ، فَأَوْتَرْتُ، ثُمَّ لَحِقْتُهُ، فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ: أَیْنَ کُنْتَ؟ فَقُلْتُ: خَشِیتُ الصُّبْحَ، فَنَزَلْتُ، فَأَوْتَرْتُ، فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ: أَلَیْسَ لَکَ فِی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِسْوَةٌ حَسَنَةٌ؟ فَقُلْتُ: بَلَى وَاللَّهِ، قَالَ: «فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یُوتِرُ عَلَى البَعِیرِ».


ترجمه: ازسعید بن یسار (رحمه الله) روایت است که ایشان فرمودند: من (شب) در مسیر مکه با عبدالله بن عمر(رضی الله عنهما) در حرکت بودم، سعید می فرماید: چون (نزدیک) صبح شد من ترسیدم (که نماز وتر من قضا شود، ازسواریم) فرود آمدم، و (نماز) وتر(خودم) را خواندم، سپس (بر سواریم سوار شده) و به ایشان ملحق شدم، عبدالله بن عمر (رضی الله عنه، به من) گفت: کجا بودی؟ من گفتم ترسیدم که وقت صبح فرا رسد، لذا از سواریم پیاده شده (و بر زمین، نماز) وتر(خودم) را خواندم، عبدالله (بن عمر رضی الله عنهما) فرمودند: آیا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم برایت الگوی نیک نیست؟ من گفتم: سوگند به الله بله هست چرا نباشد؟، (عبدالله بن عمر رضی الله عنه) فرمودند: همانا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (زمانی که) بر شتر سوار بودند (و نماز) وتر را می خواندند.

 

(صحیح بخاری، حدیث: 999)

 

2- عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ «کَانَ یُوتِرُ عَلَى رَاحِلَتِهِ».


ترجمه: ابن عباس رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بر شترشان سوار (نماز) وتر را می خواندند.

 

(سنن ابن ماجه، حدیث: 1201)

 

3- عن عَبْد اللَّهِ بْن دِینَارٍ، قَالَ: کَانَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا «یُصَلِّی فِی السَّفَرِ عَلَى رَاحِلَتِهِ، أَیْنَمَا تَوَجَّهَتْ یُومِئُ» وَذَکَرَ عَبْدُ اللَّهِ أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یَفْعَلُهُ.


ترجمه: عبدالله بن دینار( رحمه الله) فرمودند: عبدالله بن عمر رضی الله عنهما در سفر بر شتری که سواربودند به هرسمتی که می رفت نماز(نفل) می خواندند و (با) اشاره (رکوع و سجده) می کردند، و عبدالله (بن عمر رضی الله عن) بیان می نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نیز این گونه می کردند (یعنی: بر سواری نمازنفل می خواندند).

(صحیح بخاری، حدیث: 1096)

 

4- عَنْ عَامِر بْنَ رَبِیعَةَ قَالَ: «رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَهُوَ عَلَى الرَّاحِلَةِ یُسَبِّحُ، یُومِئُ بِرَأْسِهِ قِبَلَ أَیِّ وَجْهٍ تَوَجَّهَ، وَلَمْ یَکُنْ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَصْنَعُ ذَلِکَ فِی الصَّلاَةِ المَکْتُوبَةِ».


ترجمه: عامر بن ربیعه رضی الله عنه فرمودند: من رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم  را دیدم که برشتر سوار و به هر سمتی که می رفتند (نماز) نفل می خوانند، و(زمان رکوع و سجده) با سرشان اشاره می کردند، ورسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در نماز فرض این کار را نمی کردند، (یعنی بر سواری نمی خواندند، بلکه پیاده شده و بر زمین می خواندند).

(صحیح بخاری، حدیث: 1097)

 

5- عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُصَلِّی عَلَى رَاحِلَتِهِ، حَیْثُ تَوَجَّهَتْ فَإِذَا أَرَادَ الفَرِیضَةَ نَزَلَ فَاسْتَقْبَلَ القِبْلَةَ».


ترجمه: جابر بن عبدالله رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بر شتر سوار به هر سمتی که آن شتر می رفت نماز(نفل) می خواندند، و چون می خواستند که (نماز) فرض را بخوانند (از شتر) فرود آمده (و بر زمین) رو به قبله نموده (نماز می خواندند).

(صحیح بخاری، حدیث: 400)

 

6- عن أَنَس بْن سِیرِینَ، قَالَ: اسْتَقْبَلْنَا أَنَسَ بْنَ مَالِکٍ حِینَ قَدِمَ مِنَ الشَّأْمِ، فَلَقِینَاهُ بِعَیْنِ التَّمْرِ فَرَأَیْتُهُ «یُصَلِّی عَلَى حِمَارٍ، وَوَجْهُهُ مِنْ ذَا الجَانِبِ» - یَعْنِی عَنْ یَسَارِ القِبْلَةِ - فَقُلْتُ: رَأَیْتُکَ تُصَلِّی لِغَیْرِ القِبْلَةِ، فَقَالَ: لَوْلاَ أَنِّی رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَعَلَهُ لَمْ أَفْعَلْهُ.


ترجمه: انس بن سیرین رحمه الله فرمودند: زمانی که انس بن مالک رضی الله عنه به شام تشریف آوردند ما به استقبال ایشان رفتیم و در مکان عین التمر با ایشان ملاقات نمودیم، من ایشان را دیدم که برخر(سوار است و) نماز (نفل) می خواند، و چهره اش به سمت چپ قبله است، (بعد از نماز) من به ایشان گفتم که من شما را دیدم که بسوی غیر قبله نماز می خوانید، (انس بن مالک رضی الله عنه) فرمودند: اگر من رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را نمی دیدم که این کار را انجام دهد (و این گونه بر سواری نماز بخواند) من انجامش نمی دادم (و این گونه بر سواری نماز نمی خواندم).

(صحیح بخاری، حدیث: 1100)


 

7- عَنِ ابْنِ عُمَرَ، قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُصَلِّی وَهُوَ مُقْبِلٌ مِنْ مَکَّةَ إِلَى الْمَدِینَةِ عَلَى رَاحِلَتِهِ حَیْثُ کَانَ وَجْهُهُ، قَالَ: وَفِیهِ نَزَلَتْ {فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ} [البقرة: 115].


ترجمه: ابن عمر رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم در حالی که  بر شترشان سوار واز مکه به مدینه می آمدند به هر سمت که چهرهشان می بود (و حرکت می کردند) نماز می خواندند، (ابن عمر رضی الله عنه) فرمودند: این آیه: «فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ» یعنی: به هر سمت رخ نمایید آنجا چهره است، در باره (نماز نفل بر سواری) نازل شده است.


(صحیح مسلم، حدیث: 700)

 

احــــــــادیث ستــــــــــره

بسم الله الرحمن الرحیم


 

احــــــــادیث ستــــــــــره

 


سخنی چند، قبل از اصل مطلب


 

بعد از حمد و ثنای بی نهایت برای الله متعال و درود و سلام فراوران بررسول الله صلی الله علیه و آله وسلم، باید گفت:

عبور نمودن از جلوی نماز گزار گناه زیادی دارد تا جایی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: عَنْ أَبِی جُهَیْمٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «لَوْ یَعْلَمُ المَارُّ بَیْنَ یَدَیِ المُصَلِّی مَاذَا عَلَیْهِ، لَکَانَ أَنْ یَقِفَ أَرْبَعِینَ خَیْرًا لَهُ مِنْ أَنْ یَمُرَّ بَیْنَ یَدَیْهِ» (صحیح بخاری، حدیث: 510)

ترجمه: ابوجهیم رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: اگر عبورکننده از جلوی نماز گزار می دانست که چه (گناه بزرگی) بر اوست، برایش اینکه چهل (سال، یا ماه، یا روز) بایستد بهتراست از این که از جلوی آن (نماز گزار) عبور کند.

بهمین خاطر رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم دستور به گذاشتن «سُتـــره» در جلوی نماز گزار شده اند، «سُتـــره» به چیزی گفته می شود که بعنوان علامت و نشانی در جلوی نماز گزار گذاشته می شود تا دیگران بدانند که او دارد نماز می خواند و از جلوی او عبور نکنند و از پشت آن چیز عبور کنند، در این باره احادیث صحیح زیادی آمده است که بنده ان شاء الله تعالی در ذیل تعدادی از آنها را ذکر خواهم نمود، تا برای همه اهمیت گذاشتن ستره به هنگام نماز واضح گردد.

 

احـــــادیث سُتـــــــره

 

1- عن ابْن عُمَرَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ:لَا تُصَلِّ إِلَّا إِلَى سُتْرَةٍ وَلَا تَدَعْ أَحَدًا یَمُرُّ بَیْنَ یَدَیْکَ فإن أبى فلتقاتله فإنما هو شیطان.                                  (صحیح ابن حبان، حدیث: 2356)

 

ترجمه: ابن عمر رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: نماز نخوان مگر بسوی ستره و کسی را نگذار که از جلویت (به هنگام نماز) عبور کند و اگر او سرباز زد (وخواست عبور کند) پس باید که با او درگیر شوی زیرا قطعا او شیطان است.

 

2- عن ابْن عُمَرَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: إِذَا کَانَ أَحَدُکُمْ یصلِّی فَلَا یَدَعَنَّ أَحَدًا یَمُرُّ بَیْنَ یَدَیْهِ فإنْ أَبَى فَلْیُقَاتِلْهُ فَإِنَّ معه القرین.                                  (صحیح ابن حبان، حدیث: 2364)

 

ترجمه: ابن عمر رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هرگاه یکی از شما نماز می خواند، پس کسی را نگذارد که از جلویش بگذرد و اگر او سرباز زد (و خواست گذر کند) پس باید که با او درگیر شود زیرا قطعا با او همراهی (ازشیطانها) است.

 

3- عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ، قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «إِذَا صَلَّى أَحَدُکُمْ إِلَى شَیْءٍ یَسْتُرُهُ مِنَ النَّاسِ فَأَرَادَ أَحَدٌ أَنْ یَجْتَازَ بَیْنَ یَدَیْهِ، فَلْیَدْفَعْهُ فَإِنْ أَبَى فَلْیُقَاتِلْهُ فَإِنَّمَا هُوَ شَیْطَانٌ».

 (صحیح بخاری، حدیث: 509)

ترجمه: ابوسعید خُدری رضی الله عنه فرمودند: من از پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند: هرگاه یکی از شما بسوی چیزی نماز می خواند که او را از مردم می پوشاند و سپس کسی خواست از جلویش گذر کند، پس باید او را (به عقب) هل دهد (و نگذارد که از جلویش گذر کند) واگر او سر باز زد (و باز هم خواست از جلویش گذر کند) پس باید با او درگیر شود (و نگذارد که اواز جلویش عبورکند) زیرا قطعا او شیطان است.

4 - عَنْ سَهْلِ بْنِ أَبِی حَثْمَةَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «إِذَا صَلَّى أَحَدُکُمْ إِلَى سُتْرَةٍ فَلْیَدْنُ مِنْهَا لَا یَقْطَعَ الشَّیْطَانُ عَلَیْهِ صَلَاتَهُ».                                     (سنن نسائی، حدیث: 748)

ترجمه: سهل بن ابی حثمه رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هرگاه یکی از شما بسوی ستره ای نماز خواند پس باید که به آن نزدیک باشد، (در این صورت) شیطان؛ نمازش را براو قطع نمی کند.

5 - عَنْ طَلْحَةَ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «إِذَا وَضَعَ أَحَدُکُمْ بَیْنَ یَدَیْهِ مِثْلَ مُؤْخِرَةِ الرَّحْلِ فَلْیُصَلِّ، وَلَا یُبَالِ مَنْ مَرَّ وَرَاءَ ذَلِکَ».                               (صحیح مسلم، حدیث: 499)

 

ترجمه: طلحه بن عبیدالله رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: آنگاه که یکی از شما همانند چوب پشت کجاوه در جلویش (بعنوان ستره) گذاشت، پس نماز بخواند و پروا نکند چه کسی از پشت آن (ستره) گذر می نماید.

 

6 - عَنْ أَبِی ذَرٍّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «إِذَا قَامَ أَحَدُکُمْ یُصَلِّی، فَإِنَّهُ یَسْتُرُهُ إِذَا کَانَ بَیْنَ یَدَیْهِ مِثْلُ آخِرَةِ الرَّحْلِ، فَإِذَا لَمْ یَکُنْ بَیْنَ یَدَیْهِ مِثْلُ آخِرَةِ الرَّحْلِ، فَإِنَّهُ یَقْطَعُ صَلَاتَهُ الْحِمَارُ، وَالْمَرْأَةُ، وَالْکَلْبُ الْأَسْوَدُ» قُلْتُ: یَا أَبَا ذَرٍّ، مَا بَالُ الْکَلْبِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْکَلْبِ الْأَحْمَرِ مِنَ الْکَلْبِ الْأَصْفَرِ؟ قَالَ: یَا ابْنَ أَخِی، سَأَلْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَمَا سَأَلْتَنِی فَقَالَ: «الْکَلْبُ الْأَسْوَدُ شَیْطَانٌ».

(صحیح مسلم، حدیث: 510)

ترجمه: ابوذر رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هرگاه یکی از شما نماز می خواند، همانا او را (از مردم) می پوشاند زمانی که در جلویش چیزی به (اندازه و) همانند چوب پشت کجاوه (بعنوان ستره، گذاشته شده) باشد، و اگر در جلویش(ستره ای) همانند (و به اندازه) چوب پشت کجاوه (قرار نداشته) باشد، همانا نمازش را (گذر) خر، و زن، و سگ سیاه قطع می کند، (روای می گوید) من گفتم: ای ابوذر؛ سگ سیاه از سگ سرخ و از سگ زرد چه فرقی دارد؟ (که با گذرسگ سیاه نماز قطع می شود و با دیگر سگها نه) (ابوذر رضی الله عنه) فرمودند: ای پسر بردار، من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (از این جریان) پرسیدم همانگونه که تو از من پرسیدی، ایشان گفتند: سگ سیاه شیطان است.

 

7 - عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «یَقْطَعُ الصَّلَاةَ الْمَرْأَةُ وَالْحِمَارُ وَالْکَلْبُ، وَیَقِی ذَلِکَ مِثْلُ مُؤْخِرَةِ الرَّحْلِ».

             (صحیح مسلم، حدیث: 511)

ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: (گذر) زن، و خر، و سگ (سیاه، از جلوی نماز گزار) نماز را قطع می کند، و( گذاشتن ستره ای) همانند چوب پشت کجاوه از این قطع جلوگیری می کند.

 

8 - عَنِ ابْنِ عُمَرَ، قَالَ: «کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَغْدُو إِلَى المُصَلَّى وَالعَنَزَةُ بَیْنَ یَدَیْهِ تُحْمَلُ، وَتُنْصَبُ بِالْمُصَلَّى بَیْنَ یَدَیْهِ، فَیُصَلِّی إِلَیْهَا».                                      (صحیح بخاری، حدیث: 973)

 

ترجمه: ابن عمر رضی الله عنه فرمودند: پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم صبح که به عیدگاه می رفتند جلوتر از ایشان سرنیزه (و یا عصای کوچکی) برده می شد و (سپس به هنگام نماز) در عیدگاه در جلوی ایشان نصب (و به زمین فروبرده) می شد، و (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) به سوی آن (ایستاده) نماز می خواندند.

 

9- عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ، قَالَ: «کَانَ بَیْنَ مُصَلَّى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَبَیْنَ الجِدَارِ مَمَرُّ الشَّاةِ».     (صحیح بخاری، حدیث: 496)

ترجمه: سهل بن سعد رضی الله عنه فرمودند: فاصله در میان جای (سجده) که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نماز می خواندند (و سجده می کردند) تا دیوار(ی که بعنوان ستره در جلوی ایشان قرار داشت) به اندازه عبور نمودن یک گوسفند بوده است.

 

10 - عَنِ ابْنِ عُمَرَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُ «کَانَ یُعَرِّضُ رَاحِلَتَهُ، فَیُصَلِّی إِلَیْهَا»، قُلْتُ: أَفَرَأَیْتَ إِذَا هَبَّتِ الرِّکَابُ؟ قَالَ: «کَانَ یَأْخُذُ هَذَا الرَّحْلَ فَیُعَدِّلُهُ، فَیُصَلِّی إِلَى آخِرَتِهِ - أَوْ قَالَ مُؤَخَّرِهِ -»

 

(صحیح بخاری، حدیث: 507)

 

ترجمه: ابن عمر رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم شترسواریشان را در جلویش (در حال خوابیده) قرار داده (و ستره نموده) و سپس بسوی آن نماز می خواندند، (راوی می گوید) من گفتم: بفرمایید که زمانی که شتران در حال حرکت (و چریدن) می بودند (چه چیز را ستره می گذاشتند)؟ ایشان فرمودند: (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) کجاوه (شتر) را گرفته و در جلویشان قرار می دادند و سپس به سمت چوب پشت آن نماز می خواندند.

 

11 - عَنْ أَبِی جُحَیْفَةَ، قَالَ: «أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ صَلَّى بِهِمْ بِالْبَطْحَاءِ وَبَیْنَ یَدَیْهِ عَنَزَةٌ، الظُّهْرَ رَکْعَتَیْنِ، وَالعَصْرَ رَکْعَتَیْنِ، تَمُرُّ بَیْنَ یَدَیْهِ المَرْأَةُ وَالحِمَارُ».                   (صحیح بخاری، حدیث: 495)

ترجمه: ابوجحیفه رضی الله عنه فرمودند: همانا پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم برایشان در بطحاء (مکه، در منی) نماز ظهر را دو رکعت و نماز عصر را دو رکعت خواندند و در حالی که در جلویشان سر نیزه ای (بعنوان ستره) بر زمین فروبرده شده بود، و از جلویشان (و پشت ستره) زن و خر گذر می کرد.

 

12- عَنْ عَمْرِو بْنِ شُعَیْبٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَدِّهِ، قَالَ: هَبَطْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مِنْ ثَنِیَّةِ أَذَاخِرَ «فَحَضَرَتِ الصَّلَاةُ - یَعْنِی فَصَلَّى إِلَى جِدَارٍ - فَاتَّخَذَهُ قِبْلَةً وَنَحْنُ خَلْفَهُ، فَجَاءَتْ بَهْمَةٌ تَمُرُّ بَیْنَ یَدَیْهِ فَمَا زَالَ یُدَارِئُهَا حَتَّى لَصَقَ بَطْنَهُ بِالْجِدَارِ، وَمَرَّتْ مِنْ وَرَائِهِ».

(سنن ابی داود، حدیث: 708)

ترجمه: عبدالله بن عمرو رضی الله عنه پدر بزرگ عمروبن شعیب رحمه الله فرمودند: ما بهمراه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم از درّه اذاخر فرود آمدیم که وقت نماز فرا رسید و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به سوی دیواری نماز خوانده و آن را قبله قرار دادند و ما پشت سر ایشان بودیم، بچه گوسفندی آمد تا از جلویشان گذر کند، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم مستمرا او را دفع و جلوگیری می کرد و به سمت دیوار و جلو می رفت تا اینکه شکم مبارک ایشان به دیوار چسپید و آن بچه گوسفند از پشت سر ایشان گذر نمود.

13- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: «أَقْبَلْتُ رَاکِبًا عَلَى حِمَارٍ أَتَانٍ، وَأَنَا یَوْمَئِذٍ قَدْ نَاهَزْتُ الِاحْتِلاَمَ، وَرَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُصَلِّی بِمِنًى إِلَى غَیْرِ جِدَارٍ، فَمَرَرْتُ بَیْنَ یَدَیْ بَعْضِ الصَّفِّ، وَأَرْسَلْتُ الأَتَانَ تَرْتَعُ، فَدَخَلْتُ فِی الصَّفِّ، فَلَمْ یُنْکَرْ ذَلِکَ عَلَیَّ».

(صحیح بخاری، حدیث: 76)

 

ترجمه: عبدالله بن عباس رضی الله عنه فرمودند: من بر ماده خری سوار بوده و آمدم و آن روز(ها) من نزدیک به (سنّ) بلوغ بودم، و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم داشتند در منی بسوی غیر دیواری نماز می خواندند، من از جلوی قسمتی از صفی گذر نمودم و ماده خر را رها نمودم تا بچرد، و سپس در صف نماز داخل شدم، و این کار من (از جانب رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و یا کس دیگری) انکار نشد.

14- عَنْ یَزِید بْن أَبِی عُبَیْدٍ، قَالَ: کُنْتُ آتِی مَعَ سَلَمَةَ بْنِ الأَکْوَعِ فَیُصَلِّی عِنْدَ الأُسْطُوَانَةِ الَّتِی عِنْدَ المُصْحَفِ، فَقُلْتُ: یَا أَبَا مُسْلِمٍ، أَرَاکَ تَتَحَرَّى الصَّلاَةَ عِنْدَ هَذِهِ الأُسْطُوَانَةِ، قَالَ: فَإِنِّی «رَأَیْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَتَحَرَّى الصَّلاَةَ عِنْدَهَا».

(صحیح بخاری، حدیث: 502)

 

ترجمه: یزید بن ابی عبید رحمه الله فرمودند: من بهمراه سلمه بن اکوع رضی الله عنه (به مسجد النبی) می آمدم (می دیدم که ایشان عموما) نزد ستونی که برآن قرآن گذاشته بود نماز می خواندند، (روزی من به ایشان) گفتم: ای ابومسلم من تو را می بینم که (همیشه) تلاش می کنی که نزد این ستون نمازبخوانی (و آن را ستره قرار دهی، علت چیست)؟ ایشان فرمودند: همانا من پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را می دیدم که  تلاش می کنند که نزد این ستون نماز بخوانند(وآن را ستره قرار دهند).

 

 

 

 

 

 

خلاصــــه احـــــــــادیث

 

آنچه که از احادیث صحیحی که در بالا در باره «سُـــــتره» ذکر شده فهمیده می شود، از قرار زیر است:

1- فرد بدون «سُــــتره» نباید نماز بخواند.

2- نماز گزار باید به «سُـــــتره» نزدیک باشد تا شیطان خللی و قطعی در نمازش ایجاد نکند.

 

3 - فاصله محل سجده نماز گذار تا «سُـــــتره» به انداز گذر گوسفندی یعنی حدودا نیم متر باشد.

 

4- حد اقل طول و درازی «سُـــــتره» باید به اندازه طول و دارزی چوب پشت کجاوه یعنی حدودا سی سانتی متر باشد.

 

5- در نمازی که با جماعت خوانده می شود ، تنها «سُـــــتره»  امام برای همه کفایت می کند یعنی مقتدیها نیاز به «سُـــــتره»  ندارند.

 

6- نماز گزار نباید بگذارد کسی از میان او و «سُـــــتره» او گذر کند، زیرا همراهش شیطان گذر می کند و باعث خلل در نماز و قطع آن می شود.

7 - اگر خواست کسی از میان نماز گزار و «سُـــــتره» او بگذر باید بادستش جلوی او را بگیرد.

8 - و اگر فردی اصرار برگذر نمودن از جلوی نماز گزار داشت، نماز گزار با او درگیر شده یعنی بازور نگذار که از جلویش گذر کند.

9- اگر آنی که می خواست گذر کند حیوانی بود، نماز گزار خودش را به «سُـــــتره» نزدیک کند تا آن حیوان از پشت سر او گذر کند.

10 - گذر افراد و حیوانات از پشت «سُـــــتره» خللی در نماز نمازگزار ایجاد نمی کند.

 

11- در صورت نبود «سُـــــتره» ، گذر زن بالغ، شیطان، خر، وسگ سیاه از جلوی نماز گزار، نماز او را قطع و در آن خلل ایجاد می کند.

 

12- استفاده برای «سُـــــتره» ازهرچیزی که بشود از آن بعنوان علامت برای نماز خواندن استفاده کرد مانند: سر نیزه، عصای کوچک، کجاوه شتر، دیوار، ستون وشتر، ووو جایز است.

 

13- «سُـــــتره»  باعث عدم خلل و قطع در نماز می گردد.

 

آیا دم و پف در آب اشکال شرعی دارد؟

پرسش : آیا دم و پف در آب اشکال شرعی دارد؟

 

پاسخ: برای واضح شدن این پرسش و جواب دقیق دادن به آن لازم است که دم و پف شرعی را 

تعریف نموده و انواع دم و رقیه را بیان نمایم، آری« دم و پف یا همان رقیه شرعی آن است که  فرد کلماتی که دارای مفاهیم توحیدی و استعانت از الله متعال برای شفای بیماری است و یا آیات قرآنی را بر خود و یا دیگری خواندن و پف نمودن است».

 

آنچه که در احادیث صحیح نبوی صلی‌الله‌علیه‌ وآله‌ وسلم آمده و مطالب بیان شده در آنها فهمیده 

می شود، این است که دم و پف و رقیه بر دو نوع می باشند :

 

1- دم و پف و یا همان رقیه شرعی و مجاز .

 

(صحیح) عَنْ عَوْفِ بْنِ مَالِکٍ  قَالَ :  کُنَّا نَرْقِی فِی الْجَاهِلِیَّةِ، فَقُلْنَا : یَا رَسُولَ اللَّهِ، کَیْفَ تَرَى فِی ذَلِکَ ؟ فَقَالَ : اعْرِضُوا عَلَیَّ رُقَاکُمْ، لَا بَأْسَ بِالرُّقَى مَا لَمْ تَکُنْ شِرْکًا .

 

 ترجمه: عوف بن مالک رضی الله عنه فرمودند: ما در دوران جاهلیت دم و پف می کردیم، (بعد از آمدن اسلام) ما گفتیم ای رسول الله شما در این باره چه صلاح می بینید (آیا دم و پف بکنیم یا نه؟) ایشان فرمودند: (کلمات) دم و پفهایتان را بر من عرضه کنید، دم و پف تا زمانی که (در آن کلمات) شرکی نباشد اشکالی ندارد.      صحیح مسلم ( 2200 )

 

2- دم و پف حرام و یا همان  رقیه غیر شرعی .

 

(صحیح) عَنْ عَبْدِ اللَّهِ  قَالَ : سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ : إِنَّ الرُّقَى وَالتَّمَائِمَ  وَالتِّوَلَةَ  شِرْکٌ .

 

ترجمه: عبدالله بن مسعود رضی الله عنه فرمودند من از رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم شنیدم که می فرمایند: همانا دم و پف (دارای کلمات شرکی و خرافی) و تعویذات (رفع بلاها و بیماریها) و تعویذات (عاشقانه) شرک است.   سنن ابی داود ( 3883 )

 

اما اینکه فردی آیاتی از قرآن را خوانده و در ظرف آبی دم و پف کند و سپس آن آب را به فرد بیماری بدهد تا بنوشد، این نیز از رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ثابت نیست و رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از پف نمودن و نفس کشیدن در ظرف ممانعت نمودند، در این باره به این حدیث توجه نمایید:

 

 (صحیح) عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ نَهَى أَنْ یُتَنَفَّسَ فِی الْإِنَاءِ، أَوْ یُنْفَخَ فِیهِ.

 

ترجمه: ابن عباس رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از این که در ظرف نفس کشیده شود و یا اینکه در آن پف شود ممانعت نموده است.  سنن ترمذی ( 1888)

 

در پایان باید گفت که دم و پف و یا همان رقیه شرعی دارای شرایط خاصی است که در ذیل بطور مختصر بیان می شود:

 

1- بهتراست که خود فرد بیمار، خودش را دم کند و اذکار و اوراد روزانه شرعی را بخواند.

 

2- جایز است که مردی، مرد دیگری  را دم و پف نماید.

 

3- جایز است که مردی، خانمش و یا یکی از محارمش را دم و پف نماید.

 

4- جایز است که زنی، زن دیگری را  دم و پف نماید.

 

5- حرام است که مرد نامحرمی، زن نا محرمی را دم و پف نماید.

 

6- دم و پف نمودن با کلمات شرکی و کفری ، کفر است.

 

7- دم و پف نمودن با کلمات نامفهوم و غیر توحیدی، حرام است.

 

8- دم فقط با کلمات توحیدی، و ماثور و آیات قرآنی جایز است.

 

9- دم و پف در آب، اشکال شرعی دارد و رسول الله صلی‌الله‌علیه ‌وآله‌ وسلم از پف در ظرف ممانعت نموده اند.

سلسله مرواریدهای صحیح نبوی حدیث (25)

(صحیح) عَنْ أَبِی ذَرٍّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «إِذَا قَامَ أَحَدُکُمْ یُصَلِّی، فَإِنَّهُ یَسْتُرُهُ إِذَا کَانَ بَیْنَ یَدَیْهِ مِثْلُ آخِرَةِ الرَّحْلِ، فَإِذَا لَمْ یَکُنْ بَیْنَ یَدَیْهِ مِثْلُ آخِرَةِ الرَّحْلِ، فَإِنَّهُ یَقْطَعُ صَلَاتَهُ الْحِمَارُ، وَالْمَرْأَةُ، وَالْکَلْبُ الْأَسْوَدُ» قُلْتُ: یَا أَبَا ذَرٍّ، مَا بَالُ الْکَلْبِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْکَلْبِ الْأَحْمَرِ مِنَ الْکَلْبِ الْأَصْفَرِ؟ قَالَ: یَا ابْنَ أَخِی، سَأَلْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَمَا سَأَلْتَنِی فَقَالَ: «الْکَلْبُ الْأَسْوَدُ شَیْطَانٌ».


ترجمه: ابوذر رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هرگاه یکی از شما نماز می خواند، همانا او را (از مردم) می پوشاند زمانی که در جلویش چیزی به (اندازه و) همانند چوب پشت کجاوه (بعنوان ستره، گذاشته شده) باشد، و اگر در جلویش(ستره ای) همانند (و به اندازه) چوب پشت کجاوه (قرار نداشته) باشد، همانا نمازش را (گذر) خر، و زن، و سگ سیاه قطع می کند، (روای می گوید) من گفتم: ای ابوذر؛ سگ سیاه از سگ سرخ و از سگ زرد چه فرقی دارد؟ (که با گذرسگ سیاه نماز قطع می شود و با دیگر سگها نه) (ابوذر رضی الله عنه) فرمودند: ای پسر بردار، من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (از این جریان) پرسیدم همانگونه که تو از من پرسیدی، ایشان گفتند: سگ سیاه شیطان است.


(صحیح مسلم، حدیث: 510)