۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

ترجمه کتاب لؤلؤ و مرجان حدیث (۲۲۱ تا ۲۳۰)

 (221) حدیث عِمْرَانَ بْنِ حُصَیْنِ عَنْ مُطَرِّفِ بْنِ عَبْدِ اللهِ، قَالَ: صَلَّیْتُ خَلْفَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ، أَنَا وَعِمْرَانُ بْنُ حُصَیْنٍ، فَکَانَ إِذَا سَجَدَ کَبَّرَ، وَإِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ کَبَّرَ، وَإِذَا نَهَضَ مِنَ الرَکْعَتَیْنِ کَبَّرَ؛ فَلَمَّا قَضَى الصَّلاَةَ أَخَذَ بِیَدِی عِمْرَانُ بْنُ حُصَیْنٍ فَقَالَ: لَقَدْ ذَکَّرَنِی هذَا صَلاَةَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، أَوْ قَالَ: لَقَدْ صَلَّى بِنَا صَلاَةَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ .

 

ترجمه : مطرف بن عبدالله رحمه الله فرمودند: (یک وقتی) من و عمران بن حصین(رضی الله عنه) پشت سر علی بن ابی طالب رضی الله عنه نماز خواندیم ، (عادت ، علی رضی الله عنه براین) بود که هرگاه به سجد می رفت الله اکبر می گفت و چون سرش را (ازسجده) بلند می کرد الله اکبر می گفت و آنگاه که بعد از (پایان) رکعت دوم (و تشهد اول برای رکعت سوم) بلند می شد الله اکبرمی گفت؛ و چون (علی رضی الله عنه ) نماز را به پایان رساند عمران بن حصین رضی الله عنه دستم را گرفت و سپس (به من) گفت : این فرد (با این روش نماز خواندش) مرا به یاد نمازمحمد صلی الله علیه و آله وسلم انداخت ، (روای می گوید) و یا گفت : قطعا این برای ما (نمازی همانند) نماز محمد صلی الله علیه و آله وسلم خواند.

 

(222) حدیث عُبَادَةَ بْنِ الصَّامِتِ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: لاَ صَلاَة لِمَنْ لَمْ یَقْرَأْ بِفَاتِحَةِ الْکِتَابِ .

 

ترجمه : عباده بن صامت رضی الله عنه روایت نمودند : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : نماز کسی که (درنمازش) سوره فاتحه کتاب (الله) را نخوانده درست نیست .

 

(223) حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ رضی الله عنه، قَالَ: فِی کُلِّ صَلاَةٍ یُقْرَأُ، فَمَا أَسْمَعَنَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَسْمَعْنَاکُمْ، وَمَا أَخْفَى عَنَّا أَخْفَیْنَا عَنْکُمْ، وَإِنْ لَمْ تَزدْ عَلى أُمِّ الْقُرْآن أَجْزَأَتْ، وَإِنْ زِدْتَ فَهُوَ خَیْرٌ.

 

ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه فرمودند : در هر نمازی (قرآن) خوانده می شود ، آنچه ما از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (بصورت جهری و صدای بلند) شنیده ایم برایتان (بصورت جهری و صدای بلند) می شنوانیم و آنچه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بر ما مخفی داشته (وبه بصورت سری و صدای آهسته خوانده وبه ما نشنوانده) ما هم از شما مخفی داشته (وبصورت سری و صدای آهسته خوانده و به شما نمی شنوانیم ) ، و اگر تو (در قرآن خواندن در هر رکعت نماز) بر سوره فاتحه اضافه نکردی (و تنها سوره فاتحه را خواندی، این) برای (صحت نمازتو) کفایت می کند ، و اگر اضافه تر (هم از سوره فاتحه، در هر رکعت) خواندی که این بهتر و خوب تر است .

 

(224) حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ، أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ دَخَلَ الْمَسْجِدَ؛ فَدَخَلَ رَجُلٌ فَصَلَّى، ثُمَّ جَاءَ فَسَلَّمَ عَلَى النَبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَرَدَّ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَلَیْهِ السَّلاَمَ؛ فَقَالَ: ارْجِعْ فَصَلِّ فَإِنَّکَ لَمْ تُصَلِّ فَصَلَّى، ثُمَّ جَاءَ فَسَلَّمَ عَلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ؛ فَقَالَ: ارْجِعْ فَصَلِّ فَإِنَّکَ لَمْ تُصَلِّ ثَلاَثًا فَقَالَ: وَالَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ مَا أُحْسِنُ غَیْرَهُ، فَعَلِّمْنِی قَالَ: إِذَا قُمْتَ إِلَى الصَّلاَةِ فکَبِّرْ ثُمَّ اقْرَأْ مَا تَیَسَّرَ مَعَکَ مِنَ الْقُرْآنِ، ثُمَّ ارْکَعْ حَتَّى تَطْمَئِنَّ رَاکِعًا، ثُمَّ ارْفَعْ حَتَّى تَعْتَدِلَ قَائِمًا، ثُمَّ اسْجُدْ حَتَّى تَطْمَئِنَّ سَاجِدًا، ثُمَّ ارْفَعْ حَتَّى تَطْمَئِنَّ جَالِسًا، ثُمَّ اسْجُدْ حَتَّى تَطْمَئنَّ سَاجِدًا، ثُمَّ افْعَلْ ذَلِکَ فِی صَلاَتِکَ کُلِّهَا .

 

ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه فرمودند : همانا پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم (روزی) وارد مسجد شدند؛ و سپس مردی (بعد از ایشان وارد مسجد) شده و شروع به خواندن نماز (تحیه المسجد) نمود، و سپس آمد و بر پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم سلام نمود، پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم جواب سلامش را داده ؛ و سپس فرمودند : باز گرد (دوباره) نماز بخوان زیرا (با این روشی که تو نماز خواندی گویا) که (اصلا) نمازی نخوانده ای ، (ان مرد رفته و دوباره) نماز خواند ، سپس (دوباره) آمده و بر پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم سلام نمود؛ (دوباره رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به آن مرد) گفت : (دوباره) باز گرد و(دوباره) نماز بخوان همانا تو (گویا) نمازی نخوانده ای (تا) سه بار(این رفت و آمد و گفتگو در میان آن مرد و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم صورت گرفت) بعد از آن ؛ آن مرد گفت : سوگند به آنی که ترا برحق فرستاده من از این بهتر(نماز خواندن) نمی دانم ، لذا شما به من (روش درست نماز خواندن را ) بیاموزیدید ، (در آن وقت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: آنگاه که برای نماز ایستادی (قبل از هر چیز) الله اکبر بگو و سپس (بعد از خواندن سوره فاتحه) هر آنچه از قرآن برایت آسان بود بخوان، و سپس رکوع کن و در رکوع بمان تا آرامش بگیری، سپس سر از رکوع بلند نما تا اینکه با آرامش راست بایستی، سپس به سجده (اول) رفته و درسجده با آرامش بمان  و سپس سر از سجده بلند نموده و سپس به سجده (دوم) رفته و با آرامش بمان ، و سپس با آرامش از سجده (دوم) سربردار، و سپس این اعمال (را با آرامش) در تمام (رکعت های) نمازت انجام بده .

 

(225) حدیث أَنَسٍ، أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَأَبَا بَکْرٍ وَعُمَرَ، کَانُوا یَفْتَتِحُونَ الصَّلاَةَ ب الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ .

 

ترجمه : انس (بن مالک رضی الله عنه) فرمودند : همانا پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و ابوبکر و عمر (رضی الله عنهما)، (عادتشان) بر این بود که نماز(های جهری ) خویش را با (الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ) (و بدون خواندن، بسم الله الرّحمن الرّحیم بصورت جهری) شروع می کردند .

 

(226) حدیث عَبْدِ اللهِ بْنِ مَسْعُودٍ، قَالَ: کُنَّا إِذَا صَلَّیْنَا مَعَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قُلْنَا السَّلاَمُ عَلَى اللهِ قَبْلَ عِبَادِهِ، السَّلاَمُ عَلَى جِبْرِیلَ، السَّلاَمُ عَلَى مِیکَائِیلَ، السَّلاَمُ عَلَى فُلاَنٍ؛ فَلَمَّا انْصَرَفَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَقْبَلَ عَلَیْنَا بِوَجْهِهِ، فَقَالَ: إِنَّ اللهَ هَوَ السَّلاَمُ، فَإِذَا جَلَسَ أَحَدُکُمْ فِی الصَّلاَةِ فَلْیَقُلِ التَّحِیَّاتُ للهِ وَالصَّلَوَاتُ وَالطَّیِّبَاتُ، السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکَاتُهُ، السَّلاَمُ عَلَیْنَا وَعَلَى عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِینَ؛ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ أَصَابَ کُلَّ عَبْدٍ صَالِحٍ فی السَّمَاءِ والأَرْضِ؛ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، ثُمَّ یَتَخَیَّرُ بَعْدُ مِنَ الْکَلاَم مَا شَاءَ.


ترجمه : عبدالله بن مسعود رضی الله عنه فرمودند : (اوائل عادت) ما بر این بود که هرگاه با رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نماز می خواندیم «زمانی که برای تشهد می نشستیم» می گفتیم : بر الله از جانب بندگانش سلام ، سلام برجبرئیل ، سلام برمیکائل، سلام برفلان «فرشته»؛ «تا اینکه روزی» پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم «بعد از پایان نماز» از جهت قبله به سمت ما رخ نموده چرخیدند و سپس فرمودند : همانا سلام «نام» خود الله می باشد، هرگاه یکی از شما در زمان «برای تشهد» نشست بگوید :« التَّحِیَّاتُ للهِ وَالصَّلَوَاتُ وَالطَّیِّبَاتُ، السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکَاتُهُ، السَّلاَمُ عَلَیْنَا وَعَلَى عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِینَ؛ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ» یعنی : سلام ها مخصوص الله اند و نمازها و دعاها و کلمات پاکیزه «همه و همه مخصوص الله متعال اند» سلام و رحمت و برکات الله باد برتو ای پیامبر، و سلام برما و بر«تمام» بندگان نیک الله باد، گواهی می دهم که بجز الله دیگر معبود به حقی نیست و گواهی می دهم که محمد بنده الله و فرستاده اوست ،«رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بعد از ،السَّلاَمُ عَلَیْنَا وَعَلَى عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِینَ » فرمودند : همانا زمانی که فرد این سلام را بفرستد «نتایج و اثرات این سلام » به هر بنده نیکی «از فرشته و جن و انسانهایی» که در آسمان و زمین هستند می رسد، «سپس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در آخرفرمودند » بعد از «خواندن تشهد و درود» هر دعایی که می خواهد انتخاب نماید «و آن دعا را بخواند» .

 

(227) حدیث کَعْبِ بْنِ عُجْرَةَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ ابْنِ أَبِی لَیْلَى، قَالَ: لَقِیَنِی کَعْبُ بْن عُجْرَةَ؛ فَقَالَ: أَلاَ أُهْدِی لَکَ هَدِیَّةً سَمِعْتُهَا مِنَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقُلْتُ: بَلَى فَأَهْدِهَا لِی فَقَالَ: سَأَلْنَا رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقُلْنَا: یَا رَسُولَ اللهِ کَیْفَ الصَّلاَةُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ فَإِنَّ اللهَ قَدْ عَلَّمَنَا کَیْفَ نُسَلِّمُ عَلَیْکُمْ، قَالَ: قُولُوا اللهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ، اللهُمَّ بَارِکْ عَلى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.

 

ترجمه :عبدالرحمن بن ابی لیلی رحمه الله فرمودند : کعب بن عجره رضی الله عنه با من ملاقات نموده و فرمودند: آیا برایت «مطلبی را»هدیه ننمایم که من آن را ازپیامبرصلی الله علیه و آله وسلم شنیده ام ، من گفتم بله آن مطلب را برایم هدیه نمایید، سپس ایشان فرمودند : ما «یاران پیامبر» از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم پرسیده «و چنین» گفتیم : ای رسول الله درود فرستادن برخاندان «نبوت» چگونه  است؟ زیرا الله به ما تعلیم داده که چگونه بر شما سلام کنیم «ولی این را نمی دانیم که چگونه بر شما درود بفرستیم ، لذا شما این مطلب را نیز به ما آموزش دهید»، «رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم» فرمودند : شما «هرگا خواستید برخاندان نبوت درود بفرستید این گونه» بگویید : «اللهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ، اللهُمَّ بَارِکْ عَلى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ» یعنی : یا الله بر محمد و خاندان محمد رحمت عنایت فرما همانگونه که بر خاندان ابراهیم رحمت عنایت نموده ای ، و (یا الله) برمحمد و خاندان محمد برکت عنایت فرما همانگونه که برخاندان ابراهیم برکت عنایت نموده ای همانا تو ستوده و بی نهایت بزرگوارهستی .

 

(228) حدیث أَبِی حُمَیْدٍ السَّاعِدِیِّ رضی الله عنه، أَنَّهُمْ قَالُوا: یَا رَسُولَ اللهِ کَیْفَ نُصَلِّی عَلَیْکَ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: قُولُوا: اللهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَأَزْوَاجِهِ وَذُرِّیَّتِهِ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ، وَبَارِکْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَأَزْوَاجِهِ وَذُرِّیَّتِهِ کَمَا بَارَکْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.

 

ترجمه : ابوحمید ساعدی رضی الله عنه روایت نمودند که «برخی ازصحابه رضی الله عنهم» گفتند : ای رسول الله کا چه گونه بر شما درود بفرستیم ؟ رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند «زمانی که می خواهید برمن درود بفرستید این گونه » بگویید : «اللهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَأَزْوَاجِهِ وَذُرِّیَّتِهِ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ، وَبَارِکْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَأَزْوَاجِهِ وَذُرِّیَّتِهِ کَمَا بَارَکْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ» یعنی : یا الله بر محمد و همسرانش و فرزندانش رحمت عنایت فرما همانگونه که بر خاندان ابراهیم رحمت نموده ای ، و (یا الله) برمحمد و همسرانش و فرزندانش برکت عنایت فرما همانگونه که برخاندان ابراهیم برکت عنایت نموده ای همانا تو ستوده و بی نهایت بزرگوارهستی .

 

(229) حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: إِذَا قَالَ الإِمَامُ سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ، فَقُولُوا: اللهُمَّ رَبَّنَا وَلَکَ الْحَمْدُ؛ فَإِنَّهُ مَنْ وَافَقَ قَوْلُهُ قَوْلَ الْمَلاَئِکَةِ غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ .


ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند همانا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : آنگاه که امام «در نمازش» سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ می گوید، شما «مقتدیان» اللهُمَّ رَبَّنَا وَلَکَ الْحَمْدُ بگویید؛ «زیرا فرشته ها نیز در آسمان اللهُمَّ رَبَّنَا وَلَکَ الْحَمْدُ می گویند» و(این) قطعی است که هرکس «اللهُمَّ رَبَّنَا وَلَکَ الْحَمْدُ» گفتن او با «اللهُمَّ رَبَّنَا وَلَکَ الْحَمْدُ» گفتن فرشته ها برابر و هماهنگ گردد؛ گناه پیشین او بخشیده خواهد شد .

 

(230) حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ رضی الله عنه، أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: إِذَا قَالَ أَحَدُکُمْ آمِینَ، وَقَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ فِی السَّمَاءِ آمِینَ، فَوَافَقَتْ إِحْداهُمَا الأُخْرَى؛ غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ .

 

ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند همانا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : هرگاه یکی از شما «در نمازش» آمین بگوید ، فرشته ها «نیز» در آسمان آمین می گویند ، «واگر» آمین گفتن یکی «ازشما در نماز» با «آمین گفتن» دیگری «یعنی فرشتها در آسمان» برابری نماید «و هماهنگ گردد» گناه پیشین آن فرد «که آمین گفتنش با آمین فرشته ها هماهنگ بوده» بخشیده خواهد شد .

 

ترجمه کتاب لؤلؤ و مرجان حدیث (۲۱۱ تا ۲۲۰)

 

(211) حدیث أَنَسٍ، قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذَا دَخَلَ الْخَلاَءَ، قَالَ: اللهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْخُبُثِ وَالْخَبَائِثِ .

 

ترجمه : انس بن مالک رضی الله عنه فرمودند : (عادت) پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بر این بود که چون به توالت (وبرای قضای حاجت) می رفتند (این دعا را) می خواندند : «اللهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْخُبُثِ وَالْخَبَائِثِ ». یعنی : یا الله همانا من از شر شیطانهای نر و شیطانهای ماده به تو پناه می برم .

 

(212) حدیث أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ، قَال: أُقِیمَتِ الصَّلاَةُ، وَالنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُنَاجِی رَجُلاً فِی جَانِبِ الْمَسْجِدِ، فَمَا قَامَ إِلَى الصَّلاَةِ حَتَّى نَامَ الْقَوْمُ.

 

ترجمه : انس بن مالک رضی الله عنه فرمودند : برای نمازاقامه گفته شد و در حالی که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم در گوشه ی مسجد با مردی سرگوشی می کرد( و سخن می گفت، این سخن گفتن آنقدر طولانی شد که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم) برای نماز بلند نشدند (و نماز را شروع ننمودند) تا اینکه برخی از افراد (حاضر در مسجد) را خواب گرفت .

 

(213) حدیث ابْنِ عُمَرَ کَانَ یَقُولُ: کَانَ الْمُسْلِمُونَ حِینَ قَدِمُوا الْمَدِینَةَ یَجْتَمِعُونَ فَیَتَحیَّنُونَ الصَّلاَةَ، لَیْسَ یُنَادَى لَهَا؛ فَتَکَلَّمُوا یَوْمًا فِی ذَلِکَ، فَقَالَ بَعْضُهُمْ اتَّخِذُوا نَاقُوسًا مِثْلَ نَاقُوسِ النَّصَارَى، وَقَالَ بَعْضُهُمْ: بَلْ بُوقًا مِثْلَ بُوقِ الْیَهُودِ؛ فَقَالَ عُمَرُ رضی الله عنه: أَوَلاً تَبْعَثُونَ رَجُلاً یُنَادِی بِالصَّلاَةِ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: یَا بِلاَلُ قُمْ فَنَادِ بِالصَّلاَةِ .

 

ترجمه : ابن عمر رضی الله عنه می فرمایند : (دراوائل) که مسلمانان به مدینه آمده بودند خودشان وقت نماز را حدس زده و سروقت برای نماز جمع می شدند، و برای (نمازها) اذانی داده نمی شد؛ تا اینکه روزی مسلمانان در این باره با یکدیگرگفتگو نمودند، برخی از آنان گفتند: ناقوسی همانند ناقوس نصرانی ها بگیریم (و با این طریق به هنگام نماز ناقوس زده و با این طریق مردم را برای نماز فراخوانیم) و برخی دیگر گفتند : بلکه شیپوری همانند شیپور یهود گرفته (و با شیپور زدن مردم را از وقت نماز آگاه کنیم) ؛ عمر رضی الله عنه گفت : آیا کسی را نمی فرستید که (با گفتن : الصلاة الصلاة : به نماز بیایید به نماز بیایید) مردم را برای نماز فراخواند، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : ای بلال بلند شو (با گفتن : الصلاة الصلاة : به نماز بیایید به نماز بیایید)و (مردم) را برای نماز فراخوان .

 

(214) حدیث أَنَسٍ، قَالَ: ذَکَرُوا النَّارَ وَالنَّاقُوسَ، فَذَکَرُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى، فَأُمِرَ بِلاَلٌ أَنْ یَشْفَعَ الأَذَانَ وَأَنْ یُوتِرَ الإِقَامَةَ .

 

ترجمه : انس (بن مالک رضی الله عنه) فرمودند : (زمانی که صحابه با پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم در باره چگونه خبردار نمودن مردم برای نماز گفتگو می کردند) (برخی ) روشن نمودن آتش وزدن ناقوس را مطرح نمودند ، و سپس گفتگو از یهود و نصاری شد (که مشابهت با اینها خوب نیست، تا اینکه بعدها اذان مشروع شد، واز جانب رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) به بلال (رضی الله عنه) دستور داده شد (تا به هنگام اذان)  کلمات اذان را جفت جفت و (به هنگام اقامه) کلمات اقامه را تک تک بگوید .

 

(215) حدیث أَبِی سَعِیدٍ الْخدْرِیِّ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: إِذَا سَمِعْتُمُ النِّدَاءَ فَقُولُوا مِثْلَ مَا یَقُولُ الْمُؤَذِّنُ.

 

ترجمه : ابوسعید خدری رضی الله عنه روایت نمودند همانا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : هرگاه که اذان را شنیدید پس شما نیز(همان کلماتی را تکرار نموده و ) بگویید که مؤذن (در اذانش) می گوید، (بجز در «حَیَّ عَلَى الصَّلَاةِ» و «حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ » زیرا در آن وقت شما باید «لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ »، بگویید).


(216) حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: إِذَا نُودِیَ لِلصَّلاَةِ أَدْبَرَ الشَّیْطَان وَلَهُ ضُرَاطٌ حَتَّى لاَ یَسْمَعَ التَّأْذِینَ، فَإِذَا قُضِیَ النِّدَاءُ أَقْبَلَ، حَتَّى إِذَا ثُوِّبَ بِالصَّلاَةِ أَدْبَرَ، حَتَّى إِذَا قُضِیَ التَّثْوِیبُ أَقْبَلَ، حَتَّى یَخْطُرَ بَیْنَ الْمَرْءِ وَنَفْسِهِ، یَقُولُ اذْکُرْ کَذَا، اذْکُرْ کَذَا، لِمَا لَمْ یَکُنْ یَذْکُرُ؛ حَتَّى یَظَلَّ الرَّجُلُ لاَ یَدْرِی کَمْ صَلَّى.

 

ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: آنگاه که (اذان داده می شود و مردم) برای نماز فراخوانده می شوند شیطان (با شنیدن اذان) درحالی که فریاد کشیده و باد از او بیرون می شود پشت گردانیده (فرار می کند) تا اینکه (صدای) اذان را نشنود، و چون اذان به پایان رسید روآورده بازمی گردد، (تا در دل اهل مسجد وسوسه اندازد) تا اینکه اقامه نماز شروع به گفتن می شود (باز دوباره شیطان) پشت گردانیده (و فرارمی کند) و چون اقامه به پایان رسید (دوباره) روگردانیده (ومی آید) تا اینکه در میان فرد و قلبش وسوسه اندازی نماید ( و او را مشغول گرداند) و(به نماز گذار) می گوید : فلان چیز و فلان کار را بیادت آور حتی آن چیزها و کارهایی که بیادش نبوده را (در هنگام نماز) بیادش می اندازد؛ (و به همین روش ادامه می دهد) تا اینکه فرد نمی داند که چند رکعت نماز خوانده است . 

 

 

(217) حدیث عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ: رَأَیْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذَا قَامَ فِی الصَّلاَةِ رَفَعَ یدَیْهِ حَتَّى تَکُونَا حَذْوَ مَنْکِبَیْهِ، وَکَانَ یَفْعَلُ ذَلِکَ حِینَ یُکبِّرُ لِلرُّکُوعِ، وَیَفْعَلُ ذَلِکَ إِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ الرُّکُوعِ، وَیَقُولُ: سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ، وَلاَ یَفْعَلُ ذَلِکَ فِی السُّجُودِ .

 

ترجمه : عبد الله بن عمررضی الله عنهما فرمودند: من رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را دیده ام زمانی که برای نمازبلند می شدند (در ابتدای نماز) دودست مبارک را تا برابردو شانه خویش بلند می نمودند، و(همچنین) زمانی که تکبیر گفته و می خواستند به رکوع بروند نیزاین بهمین گونه (دستان مبارک را تا برابر شانه ها بلند) می کردند، و(نیز) زمانی که سر از رکوع بلند می نمودند این چنین (دستانشان را تا برابر شانه هایشان بلند) می کردند و سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ (یعنی : شنید الله ستایش کسی که او را ستایش نموده است) می گفتند، ولی این کار (بلند نمودن دستان تا به شانه ها) را (بصورت همیشه ای و دائمی) در سجدها انجام نمی دادند.

 

 

(218) حدیث مَالِکِ بْنِ الْحُوَیْرِثِ عَنْ أَبِی قِلاَبَةَ، أَنَّهُ رَأَىَ مَالِکَ بْنَ الْحُوَیْرِثِ إِذَا صَلَّى کَبَّرَ وَرَفَعَ یَدَیْهِ، وَإِذَا أَرَادَ أَنْ یَرْکَعَ رَفَعَ یَدَیْهِ، وَإِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ الرُّکُوعِ رَفَعَ یَدَیْهِ، وَحَدَّثَ أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ صَنَعَ هکَذَا .


ترجمه :ابوقلابه رحمه الله فرمودند : همانا ایشان مالک بن حویرث رضی الله عنه را دیده که آنگاه که نماز می خواند دو دستش را (تا برابر با گوشهایش) بلند می نماید و چون می خواست که رکوع کند (نیز) دو دستش را (تا برابر با گوشهایش) بلند می نمود و چون سرش را از رکوع بلند می نمود نیز دو دستش را (تا برابر با گوشهایش) بلند می نمود ، و(سپس مالک بن حویرث رضی الله عنه) بیان نمودند که (ایشان) رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (را دیده که این چنین در نماز رفع الیدین) می کردند .

 

(219) حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ، أَنَّهُ کَانَ یُصَلِّی بِهِمْ فَیُکَبِّرُ کلَّمَا خَفَضَ وَرَفَعَ، فَإِذَا انْصَرَفَ قَالَ: إِنِّی لأَشْبَهُکُمْ صَلاَةً بِرَسُولِ الله صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ.

 

ترجمه : (ابوسلمه رحمه الله فرمودند) : همانا ابوهریره رضی الله عنه برای آنان پیش نمازی می داد (و به هنگام نماز خواندن) هرگاه که بالا و پایین می رفت الله اکبرمی گفت ، و چون (نماز به پایان می رسید و ابوهریره رضی الله عنه) از سمت قبله چرخیده (و به سمت مردم رو می کردند) می فرمودند : همانا من از نظرنماز(خواندن) از همه شما بیشتر شباهت به رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم دارم .

 

 

(220) حدیث أَبی هُرَیْرَةَ، قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذَا قَامَ إِلَى الصَّلاَةِ یُکَبِّرُ حِینَ یَقُومُ، ثُمَّ یُکَبِّرُ حِینَ یَرْکَعُ، ثُمَّ یَقُولُ: سَمِعَ الله لِمَنْ حَمِدَهُ حِینَ یَرْفَعُ صُلْبَهُ مِنَ الرُّکُوعِ، ثُمَّ یَقُولُ وَهُوَ قَائِمٌ: رَبَّنَا وَلَکَ الْحَمْدُ، ثُمَّ یُکَبِّرُ حِینَ یَهْوِی، ثُمَّ یُکَبِّرُ حِینَ یَرْفَعُ رَأْسَهُ، ثُمَّ یُکَبِّرُ حِینَ یَسْجُدُ، ثُمَّ یُکَبِّرُ حِینَ یَرْفَعُ رَأْسَهُ؛ ثُمَّ یَفْعَلُ ذَلِکَ فِی الصَّلاَةِ کُلِّهَا حَتَّى یَقْضِیَهَا؛ وَیُکَبِّرُ حِینَ یَقُومُ مِنَ الثِّنْتَیْنِ بَعْدَ الْجُلُوسِ .

 

ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه فرمودند : (عادت) رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بر این بود که هرگاه برای نماز بلند می شدند (در ابتدای نماز) زمانی که بلند می شدند (و روبه قبله می ایستادند) الله اکبرمی گفتند، سپس زمانی که می خواستند به رکوع بروند (دوباره) الله اکبرمی گفتند ، و سپس زمانی که از رکوع بلند شده و کمرشان را راست می کردند (سَمِعَ الله لِمَنْ حَمِدَهُ یعنی : شنید الله ستایش آنی که ستایشش نموده است) می گفتند و سپس (بعد از رکوع ) در حال ایستاده (رَبَّنَا وَلَکَ الْحَمْدُ یعنی : پروردگار ما ستایش از آن تواست) می گفتند و سپس زمانی که (برای سجده) به سمت زمین فرو می رفتند الله اکبر می گفتند ، و سپس زمانی که سرشان را از سجده (اول) بلند می کردند الله اکبر می گفتند و سپس زمانی برای انجام سجده (دوم، به سمت زمین فرو)می رفتند الله اکفر می گفتند و سپس زمانی که سرشان را (از سجده دوم) بلند می نمودند الله اکبرمی گفتند؛ سپس به همین (منوال رکعت اول) در تمام رکعتهای (دیگر) نماز (تکبیرات انتقالات) را می گفتند تا اینکه (بهمین روش) نماز را به پایان می رساندند، و (همچنین) زمانی که می خواستند بعد ازنشست (برای تشهد اول، و پایان رساندن ) رکعت دوم (برای رکعت سوم بلند شوند) الله اکبرمی گفتند (و برای رکعت سوم بلند می شدند) .

 

ترجمه کتاب لؤلؤ و مرجان حدیث (۱۹۰ تا ۲۰۱)

 

(190) حدیث عَائِشَةَ، قَالَتْ: جَاءَتْ فَاطِمَةُ ابْنَةُ أَبِی حُبَیْشٍ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَتْ یَا رَسُولَ اللهِ إِنِّی امْرَأَةٌ أُسْتَحَاضُ، فَلاَ أَطْهُرُ، أَفَأَدَعُ الصَّلاَةَ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: لاَ، إِنَّمَا ذَلِکَ عِرْقٌ وَلَیْسَ بِحَیْضٍ، فَإِذَا أَقْبَلَتْ حَیْضَتُکِ فَدَعِی الصَّلاَةَ، وَإِذَا أَدْبَرَتْ فَاغْسِلِی عَنْکِ الدَّمَ ثُمَّ صَلِّی ثُمَّ تَوَضَّئِی لِکُلِّ صَلاَةٍ حَتَّى یَجِیءَ ذَلِکَ الْوَقْتُ.


ترجمه : عایشه رضی الله عنها فرمودند : فاطمه دختر ابی حبیش رضی الله عنها به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آمده و گفتند ای رسول الله همانا من زنی هستم که علاوه از عادت ماهیانه نیزخون ریزی دارم و (بعد از گذشت مدت قاعدگی بازهم خون ریزیم بند نمی آید ) وپاک نمی گردم ، آیا نماز را رها کنم (و نخوانم) ، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : نه، همانا آن رگی است (که پاره شده و خون ریزی می کند) و این (خون) عادت ماهیانه و قاعدگی نیست، چون قاعدگی تو رخ نموده (و شروع شد) آن وقت نماز را رها کن (و نخوان) و چون (قاعدگی) تو پشت گردانده (و پایان رسید) آنگاه خون را از خود شسته (و غسل نما) و سپس نماز بخوان و سپس (بعد از غسل) برای هر نمازی وضو بگیر تا اینکه آن وقت (شروع عادت ماهیانه دو باره ) فرا رسد .

 

(191) حدیث عَائَشَةَ زَوْجِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، أَنَّ أُمَّ حَبِیبَةَ اسْتُحِیضَتْ سَبْعَ سِنِینَ، فَسَأَلَتْ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَنْ ذَلِکَ فَأَمَرَهَا أَنْ تَغْتَسِلَ، فَقَالَ: هذَا عِرْقٌ فَکَانَتْ تَغْتَسِلُ لِکُلِّ صَلاَةٍ.


ترجمه : عایشه رضی الله عنها همسر رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : همانا ام حبیبه (رضی الله عنها) هفت سال (متوالی) علاوه از عادت ماهیانه (ادامه هر ماه را نیز) خون ریزی داشتند، (ایشان همان اوائل این بیماری ، روزی به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آمده ) و از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم دراین باره پرسیدند (که چه کار کنند و حکمشان از نظر شرعی چیست؟، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) به ایشان دستور دادند (که هر ماه بعد از گذشت دوران قاعدگی) غسل نمایند (و سپس نماز بخوانند واز نظر شرعی پاک محسوب می شوند) و(رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ) فرمودند : این (خون ریزی اضافی از) رگی است (که پارگی پیدا نموده و خون عادت ماهیانه نیست) (روای می گوید: بعد از این دستور رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم، ام حبیبه رضی الله عنها) برای هر نماز غسل می نمودند (و سپس نماز می خواندند).

 

(192) حدیث عَائِشَةَ، أَنَّ امْرَأَةً قَالَتْ لَهَا: أَتَجْزِی إِحْدَانَا صَلاَتَهَا إِذَا طَهُرَتْ فَقَالَتْ: أَحَرُورِیَّةٌ أَنْتِ کُنَّا نَحِیضُ مَعَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَلاَ یَأْمُرُنَا بِهِ، أَو قَالَتْ: فَلاَ نَفْعَلُهُ .


ترجمه : روایت است که زنی به عایشه (رضی الله عنها) گفته ( و از ایشان پرسیدند) آیا برای یکی از ما زنان (تنها) نماز دوران پاکیش کفایت می کند ( یا اینکه باید نمازهای که در دوران عادت ماهیانه از ما قضا شده را نیز قضایی بیاوریم)؟ (عایشه رضی الله عنها) فرمودند : آیا تو حروری (یعنی از خوارج تکفیری و سخت گیر) هستی؟ همانا ما (خانمهای پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم) با پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بودیم وعادت (ماهیانه) می شدیم ( و چون از قاعدگی مان پاک می شدیم) به ما دستور نمی دادند (که نمازهای که از ما در دوران عادت قاعدگی قضا شده را قضا آورده) و انجام دهیم و یا اینکه فرمودند : ما (نمازهای قضا شده در دوران عادت ماهیانه را) قضای نمی آوردیم .

 

(193) حدیث أُمِّ هَانِىءٍ بِنْتِ أَبِی طَالِبِ، قَالَتْ: ذَهَبْتُ إِلَى رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَامَ الْفَتْحِ فَوَجَدْتُهُ یَغْتَسِلُ، وَفَاطِمَةُ ابْنَتُهُ تَسْتُرُهُ، قَالَتْ، فَسَلَّمْتُ عَلَیْهِ؛ فَقَالَ: مَنْ هذِهِ فَقُلْتُ: أَنَا أُمُّ هَانِىءٍ بِنْتُ أَبی طَالِبٍ؛ فَقَالَ: مَرْحَبًا بِأُمِّ هَانِىءٍ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ غُسْلِهِ، قَامَ فَصَلَّى ثَمَانِیَ رَکَعَاتٍ، مُلْتَحِفًا فِی ثَوْبٍ وَاحِدٍ، فَلَمَّا انْصَرَفَ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللهِ زَعَمَ ابْنُ أُمِّی أَنَّهُ قَاتِلٌ رَجُلاً قَدْ أَجَرْتُهُ، فُلاَنَ بْنَ هُبَیْرَةَ؛ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: قَدْ أَجَرْنَا مَنْ أَجَرْتِ یَا أُمَّ هَانِىءٍ، قَالَتْ أُمُّ هَانِىءٍ: وَذَاکَ ضُحًى.


ترجمه : ام هانی دخترابوطالب رضی الله عنها فرمودند: سال فتح مکه (بود که من روزی) به نزد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم رفتم(و در حالی که ایشان هنوز در مکه بودند) و دیدم که ایشان دارند غسل می کنند و فاطمه دخترشان (چادری گرفته) و ایشان را (از دید دیگران) می پوشانند (تا در پشت آن چادر غسل کنند)، (ام هانی رضی الله عنها) می فرمایند: من بررسول الله صلی الله علیه و آله وسلم سلام نمودند؛ (ایشان جواب سلام مرا داده و) سپس فرمودند : که این (زن) کیست ؟ (من) گفتم که من ام هانی دختر ابوطالب هستم؛ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : ام هانی خوش آمدی ،(ام هانی می فرمایند) چون از غسل نمودن فارغ شدند، ایستاده و هشت رکعت نماز(چاشت) خواندند، و درحالی که (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) خودشان را دریک پارچه پیچانده بودند، و چون (نمازشان به پایان رسید و) از سمت قبله چرخیده و رو به ما نمودند) گفتم : ای رسول الله پسرمادرم (علی بن ابی طالب رضی الله عنه) گمان نموده که همانا او مردی (به نام) فلان بن هبیره که من پناهش داده را خواهد کشت، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: ای ام هانی قطعا ما پناه داده ایم آن کسی را که تو پناه داده ای ، ام هانی می گوید : آن وقت (ی که من به نزد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم رفته و با ایشان گفتگو نمودم) چاشتگاه بود .

 

 (194) حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: کَانَتْ بَنُو إِسْرَائِیلَ یَغْتَسِلُونَ عُرَاةً یَنْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ، وَکَانَ مُوسى یَغْتَسِلُ وَحْدَهُ؛ فَقَالُوا وَاللهِ مَا یَمْنَعُ مُوسى أَنْ یَغْتَسِلَ مَعَنَا إِلاَّ أَنَّهُ آدَرُ، فَذَهَبَ مَرَّةً یَغْتَسِلُ فَوَضَعَ ثَوْبَهُ عَلَى حَجَرٍ، فَفَرَّ الْحَجَرُ بِثَوْبِهِ، فَخَرَجَ مُوسى فِی إِثْرِهِ یَقُولُ ثَوْبِی یَا حَجَرُ حَتَّى نَظَرَتْ بَنُو إِسْرَائیلَ إِلَى مُوسى، فَقَالُوا وَاللهِ مَا بِمُوسى مِنْ بَأْسٍ؛ وَأَخَذَ ثَوْبَهُ وَطَفِقَ بِالْحَجَرِ ضَرْبًا . فَقَالَ أَبُو هُرَیْرَةَ: وَاللهِ إِنَّهُ لَنَدَبٌ بِالْحَجَرِ سِتَّةٌ أَوْ سَبْعَةٌ ضَرْبًا بِالْحَجَرِ.


ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : (عادت) بنی اسرائیل بر این بود که (بصورت دستجمعی و کامل لخت و) برهنه غسل می کردند و به (عورت) یکدیگر نگاه می کردند، (ولی، عادت) موسی (علیه السلام) بر این بود که تنها غسل می نمود؛ (برخی از بنی اسرائیلی ها) گفتند : سوگند به الله موسی را ممانعت نمی کند از اینکه با ما لخت و برهنه غسل کند مگر اینکه او بیماری فتخ دارد، یکبار موسی (علیه السلام) رفت تا (تنها) غسل نماید (و چون لباسش را بیرون نمود) و برسنگی گذاشت (تا غسل نماید) که (آن) سنگ با لباس موسی فرار نمود، موسی به دنبال سنگ براه افتاده و می گفت آهای سنگ لباس مرا ( به کجا می بری)؟ بهمین منوال موسی به دنبال سنگ رفت تا اینکه (سنگ رفته و در جمعی از بنی اسرائیل ایستاد و) آنها به موسی (در حالی که لخت و برهنه بود) نگاه کردند، (آن وقت آنها) گفتند: سوگند به الله که موسی هیچ عیب و بیماری ندارد؛ و موسی (در آن وقت) لباسش را گرفته (و بتن نمود) و سپس شروع کرد به زدن سنگ، ابوهریره رضی الله عنه فرمودند: سوگند به الله ؛ بر اثرزدنهای موسی (علیه السلام) شش و یا هفت اثرو نشانه برسنگ افتاده بود .

 

 (195) حدیث جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یَنْقُلُ مَعَهُمُ الْحِجَارَةَ لِلْکَعْبَةِ، وَعَلَیْهِ إِزَارُهُ؛ فَقَالَ لَهُ الْعَبَّاسُ عَمُّهُ یَا ابْنَ أَخِی لَوْ حَللْتَ إِزَارَکَ فَجَعَلْتَهُ عَلَى مَنْکِبَیْکَ دُونَ الْحِجَارَةِ قَالَ فَحَلَّهُ فَجَعَلَهُ عَلَى مَنْکِبَیْهِ، فَسَقَطَ مَغْشِیًّا عَلَیْهِ؛ فَمَا رُئِیَ بَعْدَ ذلِکَ عُرْیانًا/ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ.


ترجمه : جابربن عبدالله رضی الله عنه فرمودند : همانا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (در زمان تجدید ساخت و مرمت کعبه قبل از نبوت) بودند که بهمراه (اهل مکه) سنگ حمل می کردند و لنگی بر تن داشتند؛ عمویشان عباس رضی الله عنه به ایشان گفتند : ای پسربرادرم اگرلنگی خود را بازکنی بردو دوشانه خویش در زیر سنگ های (که حمل می کنی) بگذاری (بهتر است و آن وقت کمتر اذیت می شوی)، (جابر) می فرماید: (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم، حرف عمویش را گوش نموده) و لنگی خویش را باز نموده و بر دو شانه خویش انداختند، (و به مجردی که این کار را انجام دادند) بی هوش شده و بر زمین افتادند؛ (افراد حاضر در آنجا لنگیشان را گرفته و بر پاهای مبارک بسته بستند، و ایشان بهوش آمدند) و از این به بعد دیگر (پیامبر) صلی الله علیه و آله وسلم (در میان مردم) برهنه دیده نشدند .


(196) حدیث أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَرْسَلَ إِلَى رَجُلٍ مِنَ الأَنْصَارِ فَجَاءَ وَرَأْسُهُ یَقْطُرُ؛ فَقَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: لَعَلَّنَا أَعْجَلْنَاکَ، فَقَالَ: نَعَمْ؛ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: إِذَا أُعْجِلْتَ أَوْ قُحِطْتَ فَعَلَیْکَ الْوُضُوءُ.


ترجمه : ابوسعید خدری رضی الله عنه فرمودند : همانا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (فردی) را به سوی مردی از انصار فرستاد (تا به او بگوید که به نزد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بیاید) و آن (مرد انصاری) در حالی که (تازه غسل نموده و) از سرش آب می چکید به نزد (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) آمد، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم (چون انصاری را به این حالت دیدند به او ) گفتند : شاید که ما ترا به عجله انداختیم ( و هنوزجماع نمودنت با خانمت تمام نشده بود که ما ترا صدا زدیم و تو زود غسل کرده به نزد ما آماده ای؟، آن مرد انصاری) گفت : بله؛ (همین گونه است که می فرمایید) رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : هرگاه که به عجله انداخته شدی (که در حال جماع وپیش از انزال برایت کاری پیش آمد) و یا (اینکه مجبور به ترک جماع شدی) و در حالی که هنوزانزال نشده وآب منی تو نیامده است (در این صورت بر تو غسل واجب نمی گردد) فقط بر تو وضو واجب می گردد.

(این حدیث منسوخ است)


(197) حدیث أُبَیِّ بْنِ کَعْبٍ، أَنَّهُ قَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ إِذَا جَامَعَ الرَّجُلُ الْمَرْأَةَ فَلَمْ یُنْزِلْ قَالَ: یَغْسِلُ مَا مَسَّ الْمَرْأَةَ مِنْهُ ثُمَّ یَتَوَضَّأُ وَیُصَلِّی.


ترجمه : ابی بن کعب رضی الله عنه گفتند : ای رسول الله آیا زمانی که مرد با خانمش جماع می کند ولی انزال نمی شود (او چه کار کند ، آیا غسل بر او واجب می گردد یا خیر؟ ، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : (بر او غسل واجب نمی گردد، ولی مرد) باید آنچه از رطوبتهای شرمگاه خانمش برآلت تناسلش چسپیده است بشوید و سپس وضو گرفته و نماز می خواند .  (این حدیث منسوخ است)

 

(198) حدیث عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ رضی الله عنه، قَالَ لَهُ زَیْدُ بْنُ خَالِدٍ: أَرَأَیْتَ إِذَا جَامَعَ فَلَمْ یُمْنِ قَالَ عُثْمَانُ: یَتَوَضَّأُ کَمَا یَتَوَضَّأُ لِلصَّلاَةِ وَیَغْسِلُ ذَکَرَهُ؛ قَالَ عُثْمَانُ: سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ.


ترجمه : زید بن خالد رضی الله عنه به عثمان بن عفان رضی الله عنه گفته (و از ایشان پرسیدند) ؟ دیدگاه و نظر شما نسبت به فردی با خانمش جماع نموده ولی (انزال نشده و) آب منیش نیامده است چیست؟ ( آیا باز هم بر او غسل واجب می گردد یا خیر) ؟ عثمان رضی الله عنه فرمودند : (بر او غسل واجب نمی گردد ولی وضویش می شکند و او باید) آلت تناسل خویش را شسته و همانند اینکه برای نماز وضو می گیرد(کامل وضو) بگیرد ، (سپس) عثمان (رضی الله عنه) فرمودند : این مطلب (وسخنی) را (که برایت بیان کردم ) من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیده ام .     (این حدیث منسوخ است)

 

(199) حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: إِذَا جَلَسَ بَیْنَ شُعَبِهَا الأَرْبَعِ ثُمَّ جَهَدَهَا فَقَدْ وَجَبَ الْغُسْل .


ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : هرگاه که مرد در میان چهار دست پای خانمش (برای جماع) نشسته و سپس تلاش نموده وبا خانمش (جماع نماید، گرچه انزال نشده باشد؛ بازهم بر او و خانمش  هردو) غسل واجب گشته است .

 

(200) حدیث عَبْدِ اللهِ بْنِ عَبَّاسٍ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَکَلَ کَتِفَ شَاةٍ ثُمَّ صَلَّى وَلَمْ یَتَوَضَّأْ.


ترجمه : عبد الله بن عباس رضی الله عنه فرمودند : همانا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (ازگوشت) شانه ی گوسفندی خوردند و سپس(با همان وضو قبلی خویش)  نماز خوانده و (دوباره) وضو(ی جدیدی) نگرفتند .

 

(201) حدیث عَمْرِو بْنِ أُمَیَّةَ، أَنَّهُ رَأَى رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَحْتَزُّ مِنْ کَتِفِ شَاةٍ، فَدُعِیَ إِلَى الصَّلاَةِ فَأَلْقَى السِّکِّینَ، فَصَلَّى وَلَمْ یَتَوَضَّأْ.


ترجمه : از عمروبن امیه رضی الله عنه روایت است که ایشان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را (در حالی) دیده اند که از(گوشت پخته شده) شانه گوسفندی با کار برده (و می خورند) ، سپس (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) به سوی نماز فراخوانده شدند (تا اینکه برای مردم پیش نمازی داده ونمازبخوانند) ایشان کارد را انداخته و سپس (با همان وضوی قبلی) نماز خوانده (ودوباره) وضو(ی جدیدی) نگرفتند .

ترجمه کتاب لؤلؤ و مرجان حدیث (۱۷۹ تا ۱۸۹)

 

(179) حدیث أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ، أَنَّ نَبِیَّ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یَطُوفُ عَلَى نِسائِهِ فِی اللَّیْلَةِ الْوَاحِدَةِ وَلَهُ یَوْمَئِذٍ تِسْعُ نِسْوَةٍ .


ترجمه : انس بن مالک رضی الله عنه فرمودند : همانا پیامبر الهی (محمد) صلی الله علیه و آله وسلم (گاهی) در یک شب بر(تمام) زنانشان گشته زده ( و با همه همبسترمی شدند، ناگفته نماند که) در آن زمانی (که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در یک شب به نزد همه همسرانشان می رفتند) نه خانم داشتند .


(180) حدیث أُمِّ سَلَمَةَ؛ قَالَتْ: جَاءَتْ أُمُّ سُلَیْمٍ إِلَى رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ؛ فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ الله إنَّ اللهَ لاَ یَسْتَحْیِی مِنَ الحَقِّ، فَهَلْ عَلَى الْمَرْأَةِ مِنْ غسْلٍ إِذَا احْتَلَمَتْ فَقَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: إِذَا رَأَتِ الْمَاءَ، فَغَطَّتْ أُمُّ سَلَمَةَ، تَعْنِی، وَجْهَهَا، وَقَالَتْ: یَا رَسولَ اللهِ وَتَحْتَلِمُ الْمَرْأَةُ قَالَ: نَعَمْ، تَرِبَتْ یَمِینُکِ، فَبِمَ یُشْبِهُهَا وَلَدُهَا.


ترجمه : ام سلمه رضی الله عنه فرمودند : ام سلیم (رضی الله عنه) به نزد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آمدند ؛ و سپس فرمودند: ای رسول الله همانا الله از(بیان) حق شرم نمی کند ، آیا بر زن هم آنگاه که احتلام می شود غسل واجب می گردد؟ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : (بله) زمانی که (خواب دیده و) آب (منی) ببیند (براو غسل واجب می شود)، ام سلمه چهره اش را ترش کرده ( و با این طریق اظهار تعجب نموده) و گفت : ای رسول الله آیا زن هم احتلام می شود؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : بله ، دست راستت خاک آلود شود، (اگر آن گونه که تو تصور می کنی که زن احتلام نمی گردد می بود) پس بنا بر چه چیز(گاهی) بچه زن شبیه او می گردد .


(181) حدیث عَائِشَةَ زَوْجِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ إِذَا اغْتَسَلَ مِنَ الجَنَابَةِ بَدَأَ فَغَسَلَ یَدَیْهِ، ثُمَّ یَتَوَضَّأُ کمَا یَتَوَضَّأُ لِلصَّلاَةِ، ثُمَّ یُدْخِلُ أَصَابِعَهُ فِی الْمَاءِ فَیخَلِّلُ بهَا أُصُولَ شَعَرِه، ثُمَّ یَصُبُّ عَلَى رَأْسِهِ ثَلاَثَ غُرَفٍ بِیَدَیْهِ، ثُمَّ یُفِیضُ الْمَاءَ عَلَى جِلْدِهِ کُلِّهِ.


ترجمه : عایشه رضی الله عنها همسرپیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : همانا (عادت) پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم بر این بود که هرگاه که می خواستند غسل جنابت نمایند (اول) شروع نموده و دو دستشان را (تا به مچ سه بار) می شستند و سپس همان گونه که برای نماز وضو می گرفتند (در ابتدای غسل نیز) وضو می گرفتند(تا اینکه بجای مسح سررسیده) سپس(در آن وقت سرشان را بدین گونه می شستند)، که انگشتانشان را در آب فروبرده و(آنها خیس نموده و آب برداشته و سپس) با آنها ته موهایشان را (شسته و) خلال می کردند ، و بعد (از خوب شستن سرشان) با دو دست برسرشان سه مشت آب می ریختند و سپس بر تمام بدنشان آب ریخته (و تمام جسمشان را می شستند، و سپس در آخرپاهایشان را تا قوزک ها می شستند و بدین ترتیب غسلشان را به پایان می رساندند).


(182) حدیث مَیْمُونَةَ، قَالَتْ: صَبَبْتُ لِلنَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ غُسْلاً، فَأَفْرَغَ بِیَمِینِهِ عَلَى یَسَارِهِ، فَغَسَلَهُمَا ثُمَّ غَسَلَ فَرْجَهُ، ثُمَّ قَالَ بِیَدِهِ الأَرْضَ، فَمَسَحَهَا بِالتُّرَابِ، ثُمَّ غَسَلَهَا، ثُمَّ تَمَضْمَضَ وَاسْتَنْشَقَ، ثُمَّ غَسَلَ وَجْهَهُ وَأَفَاضَ عَلَى رَأْسِهِ، ثُمَّ تَنَحَّى فَغَسَلَ قَدَمَیْهِ، ثُمَّ أُتِیَ بِمِنْدِیلٍ، فَلَمْ یَنْفُضْ بِهَا.


ترجمه : میمونه (رضی الله عنها) فرمودند : من برای پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم (در ظرفی) آب غسل ریختم (تا با آن غسل نمایند، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم غسلشان را چنین شروع نمودند که ظرف آب را کج نموده و) سپس با دست راستشان بر دست چپشان ریختند، و سپس هر دوست را (سه بارتا به مچ) شستند و سپس (با دست چپ) شرمگاهشان را (استنجا زده و) شستند، سپس ایشان دست (چپشان که با آن استنجا زده بودند) برزمین کشیده و با خاک مالیده و مسح نمودند و سپس آن را شستند، سپس (بدین ترتیب وضو گرفتند که ) دهان و بینی شان را آب کشیدند و سپس چهرهشان را شستند و(چون به مسح سررسیدند) بر سرشان آب ریختند،(وآن را خوب شستند و سپس تمام بدنشان را شستند) و سپس (از مکان غسلشان) یک سو رفته و دو پایشان را تا به قوزکها شستند، (وبدین ترتیب غسلشان به پایان رساندند) ، سپس دستمال (و حوله ای) آورده شد(تا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بعد از غسل خودشان را با آن خشک کنند) ولی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (آن حوله را نگرفته و) خودشان را با آن خشک نکردند .


(183) حدیث عَائِشَةَ، قَالَتْ: کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذَا اغْتَسَلَ مِنَ الْجَنَابَةِ دَعَا بِشَیْءٍ نَحْوَ الْحِلاَبِ فَأَخَذَ بِکَفِّهِ فَبَدَأَ بِشِقِّ رَأْسِهِ الأَیْمَنِ ثُمَّ الأَیْسَرِ، فَقَالَ بِهِمَا عَلَى رَأْسِهِ .


ترجمه : عایشه رضی الله عنها فرمودند : (عادت) پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بر این بود که چون می خواستند غسل جنابت نمایند دستور می دادند تا در ظرفی (همانند ظرفی) که در آن حیوانی را می دوشند (آب آورده شود تا با آن غسل کنند) و چون آب آورده می شد (استنجا زده وشروع به وضو گرفتن می نمودند و چون به مسح سر می رسیدند) مشت آبی گرفته برسمت راست سرشان می ریختند وسپس مشت دیگری گرفته بر سمت چپ سرشان می ریختند ( و بدین منوال سرشان را خوب شسته و بعد تمام بدنشان را می شستند و در آخر نیز هم پاهایشان را تا قوزک شسته و آب می کشیدند و بدین ترتیب غسلشان را به پایان می رساندند) .

 

(184) حدیث عَائِشَة، قَالَتْ: کُنْتُ أَغْتَسِلُ أَنَا وَالنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مِنْ إِنَاءٍ وَاحِدٍ، مِنْ قَدَحٍ یُقالُ لَهُ الْفَرَق.


ترجمه : عایشه رضی الله عنها فرمودند : (گاهی) من بودم که با پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم از یک ظرف (آب) که بدان فرق گفته می شد (و به اندازه شش کیلو وپانصد و بیست و هشت گرم آب می گرفت؛ آب برداشته) غسل می کردم .


(185) حدیث عَائِشَة سَأَلَهَا أَخُوهَا عَنْ غُسْلِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَدَعَتْ بِإِنَاءٍ نَحْوٍ مِنْ صَاعٍ، فَاغْتَسَلَتْ وَأَفَاضَتْ عَلَى رَأْسِهَا؛ وَبَیْنَنَا وَبَیْنَهَا حِجَابٌ (قَوْلَ أَبِی سَلَمَةَ).


ترجمه : ابو سلمه رحمه الله فرمودند : (عبد الله بن یزید) برادر(همشیر و رضاعی) عایشه رضی الله عنها از ایشان در باره (چگونگی غسل و اندازه استفاده آب درغسل) پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم پرسیدند ؟ (عایشه رضی الله عنها) درخواست نمودند تا ظرف آبی که به اندازه دو کیلو و یکصد و هفتاد و شش گرم آب می گرفت درخواست نمود و آورده شد، و سپس (عایشه رضی الله عنها) با آن غسل نموده (و در هنگام غسل) بر سرشان آب ریختند ، و در حالی که در میان ما و ایشان پرده ای بود (و ما ایشان را نمی دیدیم) .


(186) حدیث أَنَسٍ، قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَغْسِلُ، أَوْ کَانَ یَغْتَسِلُ بِالصَّاعِ إِلَى خَمْسَةِ أَمْدَادٍ، وَیَتَوَضَّأُ بِالْمُدِّ.


ترجمه : انس بن مالک رضی الله عنه فرمودند : (عموما عادت) پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بر این بود که با پیمانه ای که به اندازه دو کیلو و یکصد و هفتاد و شش گرم تا دوکیلو و هفتصد و بیست گرم آب می گرفت؛ غسل می نمودند و با پیمانه ای که به اندازه پانصد و چهل و چهار گرم آب می داشت وضو می گرفتند .


(187) حدیث جُبَیْرِ بْنِ مُطْعِمٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: أَمَّا أَنَا فَأُفِیضُ عَلَى رَأْسِی ثَلاَثًا، وَأَشَارَ بِیَدَیْهِ، کِلْتَیْهِمَا .


ترجمه :  جبیر بن مطعم رضی الله عنه فرمودند (صحابه رضی الله عنهم به نزد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در باره غسل جنابت ونحوی شستن سر به هنگام غسل با یکدیگر اختلاف نمودند و یکی گفت که من در غسل جنابت این گونه سرم را می شویم) که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (برای حل اختلاف) با دو دستشان اشاره نموده (و آنها را همانند اینکه پر آب باشند بر سر ریخته و) فرمودند : اما من (بعد از خوب شستن سرم این گونه) سه مشت آب برآن می ریزم ( و آن را این گونه آب می کشم).


(188) حدیث جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ: إِنَّهُ کَانَ عِنْدَهُ هُوَ وَأَبُوهُ، وَعِنْدَهُ قَوْمٌ، فَسَأَلُوهُ عَنِ الْغُسْلِ، فَقَالَ: یَکْفِیکَ صَاعٌ، فَقَالَ رَجُلٌ: مَا یَکْفِینِی؛ فَقَالَ جَابِرٌ: کَانَ یَکْفِی مَنْ هُوَ أَوْفَى مِنْکَ شَعَرًا، وَخَیْرٌ مِنْکَ ثُمَّ أَمَّنَا فِی ثَوْبٍ.


ترجمه : (امام باقر) ابوجعفر(محمد بن علی بن حسین بن علی رحمه الله ) روایت نمودند که ایشان بهمراه پدرشان (زین العابدین علی بن حسین رحمه الله ) به نزد جابر بن عبدالله رضی الله عنه بودند و افراد دیگری نیزنزد ایشان بودند که (برخی) از ایشان در باره (مقدار آبی که برای) غسل (کفایت می کند) پرسیدند؟ (جابر بن عبد الله رضی الله عنه خطاب به سوال کننده) گفت : برای (غسل) تو پیمانه ای که دو کیلو و یکصد و هفتاد و شش گرم آب بگیرد کفایت می کند، مردی (به نام حسن بن محمد الحنفیه رحمه الله) گفت : برای من (این قدر آب) کفایت نمی کند (و نیاز به آبی بیشتری برای غسل نمودن دارم) جابررضی الله عنه فرمودند: این قدر آب برای شخصی (همچون رسول الله صلی الله علیه و سلم ) که از تو موی بیشتر داشته و از تو نیز بهتر بودند کفایت می کرد (پس چطور برای تو کفایت نمی کند، ابوجعفررحمه الله) می فرمایند : سپس (جابر بن عبد الله رضی الله عنه) در حالی که یک لباس بتن داشتند برای ما پیش نمازی دادند .


(189) حدیث عَائِشَةَ أَنَّ امْرَأَةً سَأَلَتِ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَنْ غُسْلِهَا مِنَ الْمَحِیضِ، فَأَمَرَهَا کَیْفَ تَغْتَسِلُ، قَالَ: خُذِی فِرْصَةَ مِنْ مِسْکٍ فَتَطَهَّرِی بِهَا، قَالَتْ: کَیْفَ أَتَطَهَّرُ بِهَا قَالَ: تَطَهَّرِی بِهَا، قَالَتْ: کَیْفَ قَالَ: سُبْحانَ اللهِ تَطَهَّرِی بِهَا فَاجْتَبَذْتُهَا إِلَیَّ، فَقُلْتُ تَتَبَعِی بِهَا أَثَرَ الدَّمِ.


ترجمه : عایشه رضی الله عنها فرمودند : همانا زنی از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در باره (نحوی) غسل نمودن (بعد از پاک شدن) از عادت ماهیانه و قاعده گیش پرسید، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) به او (تعلیم و) دستور دادند که چگونه غسل نماید، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در زمان تعلیم غسل به او) گفتند : تکه پنبه ای که به آن مشک (و عطری ) زده شده باشد گرفته و با آن خودت را پاک کن ، آن زن گفت : چه گونه با آن خودم را پاک کنم؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم دوباره) با آن (تکه پنبه مشک زده شده) خودت را پاک کن، (بازه آن زن) گفت : چگونه (خودم را پاک کنم) ؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : سبحان الله، خودت را با آن (تکه پنبه مشک و عطر زده شده) پاک نما، (عایشه رضی الله عنها می فرمایند: من هدف رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را متوجه شدم لذا) آن زن را (گرفته و) بسوی خودم کشیدم و سپس به او گفتم: با آن (تکه پنبه ی مشک و عطرزده شده ) آثارخون را دنبال کن (یعنی داخل شرمگاهت را که با خون دوران قاعدگی آلوده است با آن تکه پنبه مشک و عطر زده شده صاف و پاک کن).

ترجمه کتاب لؤلؤ و مرجان حدیث (۱۶۸ تا ۱۷۸)

(168) حدیث عَائِشَةَ، قَالَتْ: کَانَتْ إِحْدَانَا إِذَا کَانَتْ حَائِضًا، فَأَرادَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنْ یُبَاشِرَهَا، أَمَرَهَا أَنْ تَتَّزِرَ فِی فَوْرِ حَیْضَتِهَا، ثُمَّ یُبَاشِرُهَا قَالَتْ: وَأَیُّکُمْ یَمْلِک إِرْبَهُ کَمَا کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَمْلِکُ إِرْبَهُ .


ترجمه : عایشه رضی الله عنها فرمودند : زمانی که یکی از ما (خانمهای رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) در دوران عادت ماهیانه بسر می برد و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می خواستند که با او مباشرت نمایند (و پوست بدنش را با پوست بدن خانمش بچسپاند) به او دستور می دادند که در زمان شدت خون ریزی عادت ماهیانه اش لنگی ببندد و سپس با او هم آغوشی می کرد (و پوست بدنش را با پوست بدن خانمش می چسپاند، و سپس عایشه رضی الله عنها) فرمودند : کدام یک از شما مالک (کنترل) عضو و شهوتش می باشد آن گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مالک (کنترل) عضو و شهوتش می بودند .


(169) حدیث مَیْمُونَةَ، قَالَتْ: کَانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذَا أَرَادَ أَنْ یُبَاشِرَ امْرَأَةً مِنْ نِسَائِهِ، أَمَرَهَا فَاتَّزَرَتْ وَهِیَ حَائِضٌ.


ترجمه : میمونه رضی الله عنها فرمودند : هرگاه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می خواست که با یکی از زنانش هم آغوشی نماید (و پوست بدنش را با پوست بدن خانمش بچسپاند) و در حالی که آن خانم در دوران عادت ماهیانه به سر می برد (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) به آن (خانمش) دستور می داد که لنگی پوشیده (و سپس با او هم آغوشی می کرد و پوست بدنش را با پوست بدن خانمش می چسپاند) .


(170) حدیث أُمِّ سَلَمَةَ، قَالَتْ: بَیْنَا أَنَا مَعَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مُضْطَجِعَةٌ فِی خَمِیلَةٍ، حِضْتُ، فَانْسَلَلْتُ، فَأَخَذْتُ ثِیَابَ حَیْضَتِی؛ فَقَالَ: أَنُفِسْتِ قُلْتُ : نَعَمْ فَدَعَانِی فَاضْطَجَعْتُ مَعَهُ فِی الْخَمِیلَةِ.


ترجمه : ام سلمه رضی الله عنه فرمودند : در حالی که من بهمراه پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم در(زیر) چادر ریشه داری دراز کشیده بودم که عادت ماهیانه ام شروع شد، لذا من آهسته از زیر چادر بیرون رفته و لباس های مخصوص دوران عادت ماهیانه ام را گرفته (و بتن نمودم)، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم چون این حالت و کار مرا دیدند) فرمودند : آیا عادت ماهیانه ات شروع شده است ؟ من گفتم : بله ، (ام سلمه رضی الله عنها می فرمایند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم، با این وجود) مرا فراخواند (تا به نزد ایشان بروم و با ایشان هم آغوش و همخواب شوم) لذا (من رفته) و در زیر(همان) چادر ریشه دار و با ایشان دراز کشیده (و هم آغوش شدم ) .

 

(171) حدیث أُمِّ سَلَمَةَ، قَالَتْ: وَکُنْتُ أَغْتَسِلُ أَنَا وَالنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مِنْ إِنَاءٍ وَاحِدٍ مِنَ الْجَنَابَةِ.


ترجمه : ام سلمه رضی الله عنها فرمودند : من وپیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بودیم (که گاهی) از یک ظرف آب گرفته و (در یک مکان) با هم غسل جنابت می کردیم .


(172) حدیث عَائِشَةَ، زَوْجِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَتْ: وَإِنْ کَانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَیُدْخِلُ عَلَىَّ رَأْسَهُ وَهُوَ فِی الْمَسْجِدِ فأُرَجِّلُهُ، وَکَانَ لاَ یَدْخُلُ الْبیْتَ إِلاَّ لِحَاجَةٍ إِذَا کَانَ مُعْتَکِفًا .


ترجمه : عایشه رضی الله عنها همسرپیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : همانا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بودند که سرشان را (از مسجد بیرون نموده ) و به سمت من در خانه دراز کرده می آوردند و در حالی که خودشان در مسجد (معتکف) بودند و من موهای (سر) ایشان را شانه می زدم و ایشان زمانی که (در مسجد) معتکف می بودند  به بجز بوقت نیاز (و ضرورت) خویش دیگر(هیچ گاه) وارد خانه نمی شدند ( وبلکه همیشه در مسجد می ماندند تا اینکه مدت اعتکافشان به پایان می رسید).


(173) حدیث عَائِشَةَ، قَالَتْ: کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُبَاشِرُنِی وَأَنَا حَائِضٌ، وَکَانَ یُخْرِجُ رَأْسَهُ مِنَ الْمَسْجِدِ وَهُوَ مُعْتَکِفٌ فَأَغْسِلُهُ وَأَنَا حَائِضٌ.


ترجمه : عایشه رضی الله عنها فرمودند : پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم بودند که با من هم آغوشی نموده (و پوست بدنشان را به پوست بدن من می چسپاندند) و در حالی که من در دوران قاعدگی بسر می بردم و(عادت) ایشان بود که سرشان را از مسجد بیرون نموده ( و به سمت من در خانه دراز کرده می آوردند و در حالی که خودشان در مسجد) معتکف بودند و من (سر) ایشان را می شستم و در حالی که من در دوران قاعدگی بودم.


(174) حدیث عَائِشَةَ، حَدَّثَتْ أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یَتَّکِى فِی حَجْرِی وَأَنَا حَائِضٌ ثُمَّ یَقْرأُ الْقُرْآنَ.


ترجمه : عایشه رضی الله عنها بیان نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم بودند (گه گاهی) در آغوش من تکیه زده و سپس قرآن می خواندند و در حالی که من در دوران قاعدگی بسرمی بردم .


(175) حدیثُ عَلِیٍّ، قَالَ: کُنْتُ رَجُلاً مَذَّاءً فَاسْتَحْیَیْتُ أَنْ أَسْأَلَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَأَمَرْتُ الْمِقْدَادَ ابْنَ الأَسْوَدِ فَسَأَلَهُ؛ فَقَالَ: فِیهِ الْوُضُوءُ.


ترجمه : علی رضی الله عنه فرمودند : من مردی بودم که از من مذی زیاد می آمد (و چون فاطمه رض یالله عنها دختر رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم خانمم بودند) من شرم می کردم که (در باره حکم مذی) از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (چیزی) بپرسم لذا به مقداد بن اسود (رضی الله عنه) دستور دارد (تا از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در این باره بپرسد) و ایشان پرسیدند ؛ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در جواب مقداد رضی الله عنه) گفتند : از آمدن مذی وضو (واجب) می گردد (و غسل واجب نمی گردد) .

 

 (176) حدیث عَائِشَةَ، قَالَتْ: کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَنَامَ وَهُوَ جُنُبٌ غَسَلَ فَرْجَهُ وَتَوَضَّأَ لِلصَّلاَةِ .


ترجمه : عایشه رضی الله عنها فرمودند : (عادت) رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بر این بود که هرگاه که جنب بوده و می خواستند قبل از غسل نمودن بخوابند (استنجا زده و) شرمگاهشان را می شستند و همانند وضوی نماز وضو می گرفتند (و سپس می خوابیدند و بعدا که بیدار می شدند غسل می نمودند).


(177) حدیث ابْنِ عُمَرَ، أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ سَأَلَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَیَرْقُدُ أَحَدُنَا وَهُوَ جُنُبٌ قَالَ: نَعَمْ، إِذَا تَوَضَّأَ أَحَدُکُمْ فَلْیَرْقُدْ وَهُوَ جُنُبٌ .


ترجمه :  ابن عمر رضی الله عنه روایت نمودند که عمربن خطاب رضی الله عنه از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم پرسیدند آیا یکی از ما در حالی که او جنب است می تواند (قبل از غسل نمودن) بخوابد ( و بعدا که از خواب بیدار شد غسل کند) ؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : بله ، آنگاه که یکی از شما وضو بگیرد (می تواند) در حالی که جنب است بخوابد (و بعد که بیدارشد غسل کند) .

 

(178) حدیث عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ: ذَکَرَ عُمَرُ ابْنُ الْخطَّابِ لِرَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُ تُصِیبُهُ الْجَنَابَةُ مِنَ اللَّیْلِ، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: تَوَضَّأْ وَاغْسِلْ ذَکَرَکَ ثُمَّ نَمْ.


ترجمه : عبدالله بن عمر رضی الله عنه فرمودند : عمر بن خطاب رضی الله عنه برای رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم این (مطلب را) بیان نمودند که ایشان (گاهی) در شب جنب می شوند (و می خواهند که بعدا غسل کنند آیا می توانند در حالت جنابت بخوابند) رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم برایش فرمودند : (قبل از خوابیدن، استنجا زده ) آلت تناسلیت را بشوی و(کامل) وضو بگیر و سپس بخواب (و بعد که بیدار شدی غسل کن) .

ترجمه کتاب لؤلؤ و مرجان حدیث (۱۶۱ تا ۱۶۷)

161 - حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ أَنَّهُ سَمِعَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: لاَ یَبُولَنَّ أَحَدُکُمْ فی الْمَاءِ الدَّائِمِ الَّذِی لاَ یَجْرِی ثُمَّ یَغْتَسِلُ فِیهِ.


ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نموده که ایشان از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیده که فرموده اند : هرگزیکی از شما در آب ایستاده ای که جریان ندارد ادرار نمی کند که سپس بخواهد در آن غسل نماید .


162 - حدیث أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ أَنَّ أَعْرَابِیًّا بَالَ فِی الْمَسْجِدِ فَقَامُوا إِلَیْهِ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: لاَ تُزْرِمُوهُ ثُمَّ دَعَا بِدَلْوٍ مِنْ مَاءٍ فَصُبَّ عَلَیْهِ.


ترجمه : انس بن مالک رضی الله عنه روایت نمودند که (روزی) بادیه نشینی در مسجد (النبی، شروع به) ادرارنمودن کرد،(و چون افراد حاضر مسجد او را بدین حالت دیدند) بسوی او بلند شده (تا او را از این کار جلو گیری کنند) که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (خطاب به افرادی که بلند شده بودند) فرمودند : ادرارنمودنش را قطع نکنید (و بگذارید تا اینکه کامل ادرارکند ، و چون آن بادیه نشین کاملا ادرار نمود) سپس (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) درخواست آوردن دلوی (پر) از آب نمودند (و چون آن دلو پرآب آورده شد، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم دستور دادند تا اینکه بر مکانی ریخته شود که آن بادیه نشین ادرارنموده بود ) لذا (آن دلوپرآب) بر(مکان ادرار) آن (بادیه نشین) ریخته شد .


163- حدیث عَائِشَةَ، قَالَتْ: کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُؤْتَى بِالصِّبْیَانِ، فَیَدْعُو لَهُمْ، فَأُتِیَ بِصَبِیٍّ فَبَالَ عَلَى ثَوْبِهِ، فَدَعَا بِمَاءٍ فَأَتْبَعَهُ إِیَّاهُ وَلَمْ یَغْسِلْهُ .


ترجمه : عایشه (صدیقه رضی الله عنها) فرمودند : (عادت براین) بود که کودکان به نزد پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم آورده می شد تا اینکه (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) برای آنها دعای (خیر و برکت) نمایند ، (روزی) کودکی (برای دعا) به نزد ایشان آورده شد (و چون به دست مبارک رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم داده شد و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آنچه کودک را در بغل گرفتند، آن کودک) بر لباس ایشان ادرار نمود، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) درخواست آوردن آب نمودند (و چون آب آورده شد، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آن آب ها را گرفته) و برآن (جایی از لباسشان) ریخته و پاشیدن (که آن کودک برآنجا ادرار نموده بود) و آنجا را نشستند .


164- حدیث أُمِّ قَیْسٍ بِنْتِ مِحْصَنٍ أَنَّهَا أَتَتْ بِابْنٍ لَهَا صَغِیرٍ لَمْ یَأْکُلِ الطَّعَامَ إِلَى رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَأَجْلَسَهُ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی حِجْرِهِ فَبَالَ عَلَى ثَوْبِهِ، فَدَعَا بِمَاءٍ فَنَضَحَهُ وَلَمْ یَغْسِلْهُ.


ترجمه : ام قیس دخترمحصن رضی الله عنها فرمودند که ایشان پسر کوچکشان را که هنوز غذا خور نشده بود (و شیر خواربود) را به نزد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آوردند (و چون) رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (آن بچه را گرفته ) ودر بغل (گرفته و) نشاندند (آن بچه) بر لباس رسول الله علیه و آله وسلم ادرارنمود ، سپس (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) در خواست آوردن آب نمود ( و چون آب آورده و به دست ایشان داده شد) بر (قسمتی از) لباسشان پاشیده (که آن بچه برآنجا ادرار نموده بود) و آن (قسمت لباسشان) را نشستند.


165- حدیث عَائِشَةَ سُئِلَتْ عَنِ الْمَنِیِّ یُصِیبُ الثَّوْبَ، فَقَالَتْ: کُنْتُ أَغْسِلُهُ مِنْ ثَوْبِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَیَخْرُجُ إِلَى الصَّلاَةِ وَأَثَرُ الغَسْلِ فِی ثَوْبِهِ، بُقَعُ الْمَاءِ.


ترجمه :ازعایشه رضی الله عنها در باره (آب) منی که بر لباس می ریزد پرسیده شد (که آیا شسته شود یانه) ؟ ، ایشان (در جواب) فرمودند : (عادت من براین) بود که آب منی را از لباس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می شستم (و سپس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم با آن لباس از خانه) بیرون می شدند و به سوی (مسجد برای ) نماز می رفتند ودر حالی اثرشستن در لباس ایشان به شکل لکه های (خیس شده) با آب (دیده می شدند) .


166 - حدیث أَسْماءَ قَالَتْ: جَاءتِ امْرَأَةٌ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَتْ: أَرَأَیْتَ إِحْدَانَا تَحِیضُ فِی الثَّوْبِ کَیْفَ تَصْنَعُ قَالَ: تَحُتُّهُ ثُمَّ تَقْرُصُهُ بِالْمَاءِ وَتَنْضَحُهُ ثُمَّ تُصَلی فِیهِ .


ترجمه : اسماء رضی الله عنها فرمودند: زنی به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آمدد و گفت : دیدگاه و نظرشما چیست نسبت به اینکه اگر یکی از ما (زنان) در لباسی عادت ماهیانه شد (و آن لباس با خون حیض ملوث و کثیف گشت) او چه کند (آیا می تواند با آن لباس نماز بخواند)؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : (زنی که لباسش با خون حیض کثیف می گردد) او آن خون موجود بر لباسش را (با ناخن) کنده و سپس برآن آب ریخته و با سرانگشتان بمالد (و با این ترتیب لباسش راشسته واز خون حیض پاک کند) و بر(سایر قسمت های لباس که با خون حیض کثیف نگشته برای احتیاط) آب بپاشد و سپس با آن لباس نماز بخواند .


167 - حدیث ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: مَرَّ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِقَبْرَیْنِ، فَقَالَ: إِنَّهُمَا لَیُعَذَّبَانِ، وَمَا یُعَذَّبَانِ فِی کَبِیرٍ؛ أَمَّا أَحَدُهُمَا فَکَانَ لاَ یَسْتَبْرِى مِنَ الْبَوْلِ؛ وَأَمَّا الآخَرُ فَکَانَ یَمْشِی بِالنَّمِیمَةِ ثُمَّ أَخَذَ جَرِیدَةً رَطْبَةً فَشَقَّهَا نِصْفَیْنِ، فَغَرَزَ فِی کلِّ قَبْرٍ وَاحِدَةً قَالُوا یَا رَسُولَ اللهِ لِمَ فَعَلْتَ هذَا قَالَ: لَعَلَّهُ یُخَفَّفُ عَنْهُمَا مَا لَمْ یَیْبَسَا .


ترجمه : ابن عباس رضی الله عنه فرمودند : (روزی) پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم از کناردو قبرگذر نمودند و سپس فرمودند:  همانا (صاحبان) این دو قبرعذاب داده می شوند ولی این دو در باره گناهانی که پرهیز از آنان سخت و بزرگ باشد عذاب نمی بینند (و گرچه گناهانی که مرتکب شده اند از گناهان کبیره و بزرگ می باشد)؛ اما یکی از آنها (در زندگی خویش) از ادرار(خویش) پرهیز نمی کرده ( و همیشه ادرارش بر لباس و بدنش می ریخته) و اما دیگری سخن چنین نموده (و غیبت می کرده است) (ابن عباس رضی الله عنه می فرمایند) سپس (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) شاخه تری (از شاخه های درخت خرمایی) را گرفته و آن را دو نصف نموده و سپس در هر یک از آن دو قبر؛ یکی را فروبردند (صحابه موجود در آنجا) گفتند: ای رسول الله چرا شما این کار را کردید؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : شاید پیش از خشک شدن این دو (تکه شاخه خرما) عذاب از این دو نفرکم و تخفیف داده شود.

ترجمه کتاب لؤلؤ و مرجان حدیث (۱۵۱ تا ۱۶۰)

151 - حدیث أَبِی قَتَادَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: إِذَا شَرِبَ أَحَدُکُمْ فَلاَ یَتَنَفَّسْ فِی الإِنَاءِ، وَإِذَا أَتَى الْخَلاَءَ فَلاَ یَمَسَّ ذَکَرَهُ بِیَمِینِهِ وَلاَ یَتَمَسَّحْ بِیَمِینِهِ .


ترجمه : ابوقتاده رضی الله عنه فرمودند : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : هرگاه یکی از شما (از ظرفی) آب نوشید پس در(درون) ظرف نفس نمی کشد (بلکه ظرف را از دهان بیرون نموده و در بیرون از ظرف نفس می کشد) ، و هرگا یکی از شما به توالت ( و مکان قضای حاجتش رفت، به هنگام قضای حاجت) نه با دست راستش آلت تناسلش را لمس می کند و نه هم با دست راستش (استنجا زده و) خودش را پاک می کند (بلکه با دست چپ این کار را انجام می دهد).


152 - حدیث عَائِشَةَ، قَالَتْ: کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُعْجِبُهُ التَّیَمُّنُ فِی تَنَعُّلِهِ وَتَرَجُّلِهِ وَطُهُورِهِ، وَفِی شَأْنِهِ کُلِّهِ .


ترجمه : عایشه (صدیقه رضی الله عنها) فرمودند : پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم می پسندیدند که در پوشیدن کفش شان ،و شانه زدن مویشان و پاکی حاصل نمودنشان (از قبیل وضو وغسل، خلاصه اینکه) ودرتمام کارهایشان (که ذکر شد) از طرف راست شروع کنند .


153 - حدیث أَنَسٍ، قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَدْخُلُ الْخَلاَءَ فَأَحْمِلُ أَنَا وَغُلاَمٌ إِدَاوَةً مِنْ مَاءٍ وَعَنَزَةً؛ یَسْتَنْجِی بِالْمَاءِ.


ترجمه : انس رضی الله عنه فرمودند : (زمانی که ) رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (می خواستندبرای قضای حاجت) به توالت ( و مکان قضای حاجت) بروند ، (پیش از رفتن ایشان) من و بچه ی (دیگری که همسن و سال من بود) مشکوله ای از آب و یک سرنیزه را برده و آنجا می گذاشتیم (سپس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم برای قضای حاجت رفته وبعد از قضای حاجت آن مشکوله آب را گرفته و) با آبی که در آن بود استنجا می زدند (و سپس آن سر نیزه را برداشته و با خود می بردند تا به هنگام نماز بعنوان ستره از آن استفاده کنند).


154 - حدیث أَنسِ بْنِ مَالِکٍ، قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذَا تَبَرَّزَ لِحَاجَتِهِ أَتَیْتُهُ بِمَاءٍ فَیَغْسِلُ بِهِ.


ترجمه : انس بن مالک رضی الله عنه فرمودند : (عادت) پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم (این) بود؛ آنگاه که می خواستند برای قضای حاجت بروند (من قبلا) برای ایشان آب می آوردم (تا با آن استنجا بزنند، ایشان بعد از قضای حاجت) با آن (آبی که من قبلا آورده بودم، استنجا زده وشرمگاه) خویش را می شستند.


155 - حدیث جَرِیرٍ بْنِ عَبْدِ اللهِ بَالَ ثُمَّ تَوضَّأَ وَمَسَحَ عَلَى خُفَّیْهِ ثُمَّ قَامَ فَصَلَّى، فسُئِلَ فَقَالَ: رَأَیْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ صَنَعَ مِثْلَ هذَا.


ترجمه : (روزی) جریربن عبدالله رضی الله عنه ادرارنموده و سپس بعد از آن وضو گرفتند (و در پایان وضو بجای شستن پاهایشان) بر دو موزهشان (که قبلا به پاه نموده بودند) مسح کشیدندو سپس ایستاده و نماز خواندند، از ایشان (در این باره) پرسیده شد (که چرا پاهایشان را نشسته و برموزهایشان مسح کشیدند؟) ایشان فرمودند : من پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را دیدم که این گونه ( بر موزهایشان مسح ) نموده اند.


156 - حدیث حُذَیْفَةَ، قَالَ: رَأَیْتُنِی أَنَا وَالنَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ نَتَمَاشَى، فَأَتَى سُبَاطَةَ قَوْمٍ خَلْفَ حَائِطٍ فَقَامَ کَمَا یَقُومُ أَحَدُکُمْ، فَبَالَ، فَانْتَبَذْتُ مِنْهُ، فَأَشَارَ إِلَیَّ فَجِئْتُهُ، فَقُمْتُ عِنْدَ عَقِبِهِ حَتَّى فَرَغَ.


ترجمه : حذیفه (بن یمان رضی الله عنه) فرمودند : من خودم را دیدم که من با پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم پیاده با هم راه می رفتیم ، که ایشان به نزد زباله دان قومی به پشت دیواری رفته (و در آنجا) همان گونه که یکی از شما (انسانهای معمولی) می ایستد ایستاده و سپس (ایستاده و پشت به من و رو به دیوارشروع به) ادرار کردن نمودند، (و من چون دیدم که ایشان می خواهند ادرار کنند) از ایشان (دور شده ) و به یک سو(دیگری) رفتم که (با دست به) من اشاره نموده (که دور نرو و به نزد من بیا) سپس من آمده و پشت سر ایشان ایستادم تا اینکه از (ادرار) نمودن فارغ شدند (و سپس به مسیر مان ادامه داده و به جایی که خواستیم برویم، رفتیم) .


157- حدیث الْمُغِیرَةِ بْنِ شُعْبَةَ عَنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، أَنَّهُ خَرَجَ لِحَاجَتِهِ فَاتَّبَعَهُ الْمُغِیرَةُ بِإِدَاوَةٍ فِیهَا مَاءٌ، فَصَبَّ عَلَیْهِ حِینَ فَرَغَ مِنْ حَاجَتِهِ، فَتَوَضَّأَ وَمَسَحَ عَلَى الْخُفَّیْنِ.


ترجمه : مغیره بن شعبه رضی الله عنه روایت نمودند که (در یکی ازشبها که در سفری از سفرها با رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم همراه بوده دیدند) که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم برای قضای حاجتشان رفتند و ایشان (نیز) با مشکوله که در آن آب بود دنبال ایشان رفتند ، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم رفته قضای حاجت نموده و سپس تشریف آوردند) و ایشان بر(دستان مبارک) رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آب ریخته تا اینکه ازحاجتشان (که همان وضوگرفتن بود) فراغ شده و (کامل) وضو گرفتند و(در پایان وضو) بر دو موزهشان (که به پا داشتند) مسح نمودند .


158 - حدیث الْمُغِیرَةِ بْنِ شُعْبَةَ قَالَ: کُنْتُ مَعَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی سَفَرٍ، فَقَالَ: یَا مُغِیرَةُ خُذِ الإِدَاوَةَ؛ فَأَخَذْتُهَا، فَانْطَلَقَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ حَتَّى تَوَارَى عَنِّی؛ فَقَضَى حَاجَتَهُ وَعَلَیْهِ جُبَّةٌ شَأْمِیَّةٌ، فَذَهَبَ لِیُخْرِجَ یَدَهُ مِنْ کُمِّهَا فَضَاقَتْ، فَأَخْرَجَ یَدَهُ مِنْ أَسْفَلِهَا، فَصَبَبْتُ عَلَیْهِ فَتَوَضَّأَ وُضُوءَهُ لِلصَّلاَةِ، وَمَسَحَ عَلَى خُفَّیْهِ ثُمَّ صَلَّى.


ترجمه : مغیره بن شعبه رضی الله عنه فرمودند: من در سفری همراه پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم همراه بودم ، که ایشان به من گفتند : ای مغیره مشکوله را با خود بگیر (و دنبال من بیا)؛ من آن مشکوله را گرفته (و دنبال ایشان حرکت نمودم) رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (آن قدر دور) رفتند تا اینکه (در تاریکی شب) از دید من مخفی و پنهان شدند؛( من ایستاده تا اینکه) ایشان قضای حاجت نموده (و سپس تشریف آوردند)، ایشان (در آن وقت) جبه شامی بتن داشتند ( ایشان شروع به وضو گرفتن نمودند و چون خواستند که دستانشان را تا آرنج ها بشویند) خواستند تا دستانشان را از آستین های آن جبه بیرون کنند که آستین ها تنگ بود (و دستانشان بیرون نمی شد، لذا جبه را از تن بیرون نموده و بر دوش انداخته) و دستانشان را از زیرجبه در آورده شستند ، من (به هنگام که ایشان وضو می گرفتند) بر دستانشان آب می ریختم و ایشان برای نماز وضو می گرفتند (ایشان وضو گرفته و چون به پاها رسیدند) بر دو موزهشان (که به پاداشتند) مسح کشیده و سپس نماز خواندند .


159 - حدیث الْمُغِیرَةِ بْنِ شُعْبَةَ رضی الله عنه، قَالَ: کُنْتُ مَعَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ذَاتَ لَیْلَةٍ فِی سَفَرٍ، فَقَالَ: أَمَعَکَ مَاءٌ قُلْتُ: نَعَمْ؛ فَنَزَلَ عَنْ رَاحِلَتِهِ، فَمَشَى حَتَّى تَوَارَى عَنِّی فِی سَوَادِ اللَّیْلِ، ثُمَّ جَاءَ، فَأَفْرَغْتُ عَلَیْهِ الإِدَاوَةَ، فَغَسَلَ وَجْهَهُ وَیَدَیْهِ وَعَلَیْهِ جُبَّةٌ مِنْ صُوفٍ فَلَمْ یَسْتَطِعْ أَنْ یُخْرِجَ ذِرَاعیْهِ مِنْهَا، حَتَّى أَخْرَجَهُمَا مِنْ أَسْفَلِ الْجبَّةِ، فَغَسَلَ ذِرَاعَیْهِ، ثُمَّ مَسَحَ بِرَأْسِهِ، ثُمَّ أَهْوَیْتُ لأَنْزِعَ خُفَّیْهِ، فَقَالَ: دَعْهُما فَإِنِّی أَدْخَلْتُهُمَا طاهِرَتَیْنِ فَمَسَحَ عَلَیْهِمَا.


ترجمه : مغیره بن شعبه رضی الله عنه فرمودند: من در شبی در یکی از سفرها همراه پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم همراه بودم ، که ایشان به من گفتند : (ای مغیره) آیا همراهت آب هست ؟ من گفتم : بله؛ (آب همراه دارم) سپس (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) از شترشان فرود آمده ، و پیاده رفتند تا اینکه در تاریکی شب از دید من مخفی و پنهان شدند، (من ایستاده تا اینکه ایشان رفته قضای حاجت نموده) و سپس تشریف آوردند، (و چون خواستند وضوبگیرند) من از مشکوله (آبی که همراه داشتم) بر(دستان مبارک) آب ریختم ، (و ایشان بدین ترتیب وضو گرفتند که) دوستاشان را(تا به مچ) و(سپس) چهرهشان را شستند و(درآن وقت) ایشان یک جبه پشمی (شامی آستین تنگی) به تن داشتند (و چون خواستن ساق دستانشان را از جبه بیرون کنند و آنها را بشویند و چون آستین ها تنگ بود) نتوانستند که آنها را بیرون کنند لذا دودست را از زیر جبه بیرون نموده و دوساق دست را تا به آرنج ها شستند و سپس بر سرشان مسح نمودند، سپس من خودم را خم نموده تا اینکه موزهایشان را (از پاهایشان ) کشیده بیرون آورم (تا اینکه پاهای مبارک را بشویند) که ایشان به من گفتند : آن دو(موزه) را رها کن (و از پاهای من بیرون نیاور) زیرا من دو پایم را پاک (و باوضو قبلا) دراین دو موزه نموده ام و سپس برآن دو (موزه ای که به پا داشتند) مسح نمودند .


160 - حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: إِذَا شَرِبَ الْکَلْبُ فِی إِنَاءِ أَحَدِکُمْ فَلْیَغْسِلْهُ سَبْعًا.


ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه فرمودند : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : هرگاه که سگ از ظرف یکی از شما آب نوشید پس باید که او (آنچه در آن ظرف است ریخته و سپس) آن ظرف را هفت بار(با آب که هفتمین بار آنها همراه با خاک باشد) بشوید .

ترجمه کتاب لؤلؤ و مرجان حدیث (۱۴۵ تا ۱۵۰ )

145 - حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: الْفِطْرَة خَمْسٌ أَوْ خَمْسٌ مِنَ الْفِطْرَةِ: الْخِتَانُ، وَالاِسْتِحْدَادُ، وَنَتْفُ الإِبْطِ، وتَقْلِیمُ الأَظْفَارِ، وَقَصُّ الشَّارِبِ.


ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : فطرت (و سرشت سالم، انجام) پنج (کار) است و یا (انجام) پنج (کار) از فطرت (و سرشت سالم) است : ختنه نمودن، موهای شرمگاه را تراشیدن، وموی زیربغل را کندن، و ناخن ها را کوتاه کردن و چیدن، و سبیل را کوتاه کردن .


146 - حدیث ابْنِ عُمَرَ عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: خَالِفُوا الْمُشْرِکِینَ، وَفِّرُوا اللِّحَى وَأَحْفُوا الشَّوَارِبَ.


ترجمه : ابن عمر رضی الله عنهما روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : با مشرکین مخالفت نمایید، و ریشها را رها کند تا بلند شوند و سبیل ها را خوب کوتاه کنید .


147 - حدیث ابْنِ عُمَرَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: أنْهِکوا الشَّوَارِبَ وَأَعْفُوا اللِّحَى.


ترجمه : ابن عمر رضی الله عنهما روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : سبیل های را خوب کوتاه کنید (و در کوتاه نمودن آنها مبالغه کنید) و ریش ها را (ازکوتاه نمودن) معاف و در گذر نمایید (و بگذارید تا بزرگ و درازشوند).


148 - حدیث أَبِی أَیُّوبَ الأَنْصَارِیِّ أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: إِذَا أَتَیْتمُ الْغَائِطَ فَلاَ تَسْتَقْبِلُوا الْقِبْلَةَ وَلاَ تَسْتَدْبِرُوهَا، وَلکِنْ شَرِّقُوا أَوْ غَرِّبُوا.

قَالَ أَبُو أَیُّوبَ: فَقَدِمْنَا الشَّأْمَ فَوَجَدْنَا مَرَاحِیضَ بُنِیَتْ قِبَلَ الْقِبْلَةِ، فَنَنْحَرِفُ وَنَسْتَغْفِرُ اللهَ تَعَالَى.


ترجمه: ابوایوب انصاری رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : هرگاه که برای قضای حاجت رفتید (به هنگام قضای حاجت نمودن) نه رخ به سوی قبله گردانید و نه هم بدان سو پشت گردانید، و لیکن (اگر قبله به سمت مشرق و مغرب نبود، پس در آن وقت به هنگام قضای حاجت) به سمت مشرق و یا به سمت مغرب (رخ و یا پشت) گردانید.

ابوایوب رضی الله عنه فرمودند : زمانی که ما به شام آمدیم توالت های (آنجا) را (به گونه ای) یافتیم که به سمت قبله ساخته شده بودند ، لذا ما به هنگام قضای حاجت خود را از سمت قبله کج نموده و به سمت غیر قبله می چرخیدیم (ولی با این وجود از قضای حاجت نمودن بدبن نحو ودر این نوع توالت ها ) از الله متعال طلب آمرزش می نمودیم .


149 - حدیث عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ، أَنَّهُ کَانَ یَقولُ: إِنَّ نَاسًا یَقُولُونَ إِذَا قَعَدْتَ عَلَى حَاجَتِکَ فَلاَ تَسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ وَلاَ بَیْتَ الْمَقْدِسِ، فَقَالَ عَبْدُ اللهِ بْنُ عُمَرَ لَقَدِ ارْتَقَیْتُ یَوْمًا عَلَى ظَهْرِ بَیْتٍ لَنَا، فَرَأَیْتُ رسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَلَى لَبِنَتَیْنِ مُسْتَقْبِلاً بَیْتَ الْمَقْدِسِ لِحَاجَتِهِ.


ترجمه : عبد الله بن عمر رضی الله عنهما بودند که می فرمودند: همانا (برخی از) مردم می گویند: هروقت که برای قضای حاجتت نشستی پس نه رخ بسوی قبله گرداند و نه هم (رخ بسوی) بیت المقدس (نما)، سپس عبدالله بن عمر رضی الله عنهما( در رد این دیدگاه) فرمودند : روزی (برای کاری که داشتم) برپشت بام خانه ای (از خانه های) ما (که خانه خواهرم حفصه رضی الله عنها باشد) بالا رفتم ، (که ناگهان) دیدم که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (در داخل توالت خانه) بر دوخشت خام برای قضای حاجتشان طوری نشسته اند که رخ بسوی بیت المقدس (و پشت به کعبه) می باشند .


150 - حدیث عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ ارْتَقَیْتُ فَوْقَ ظَهْرِ بَیْتِ حَفْصَةَ لِبَعضِ حَاجَتِی فَرَأَیْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقْضِی حَاجَتَهُ مُسْتَدْبِرَ الْقِبْلَةِ مُسْتَقْبِلَ الشَّامِ.


ترجمه : عبد الله بن عمر رضی الله عنهما فرمودند : (روزی) برپشت بام خانه ی (خواهرم) حفصه (رضی الله عنها) برای کاری که داشتم بالا رفتم ، (که ناگهان) دیدم که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (در داخل توالت خانه) پشت به (سمت) کعبه و رخ به سمت شام (بیت المقدس) نموده دارند قضای حاجت  می نمایند .

ترجمه کتاب لؤلؤ و مرجان حدیث (۱۳۸ تا ۱۴۴)

 (138) حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ رضی الله عنه عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: إِذَا اسْتَیْقَظَ أَحَدُکُمْ مِنْ مَنَامِهِ فَتَوَضَّأَ فَلْیَسْتَنْثِرَ ثَلاَثًا فَإِنَّ الشَّیْطَانَ یَبِیتُ عَلَى خَیْشُومِهِ.


ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: آنگاه که یکی از شما از خواب (شبش) بیدارشد و خواست وضو بگیرد پس باید(که به هنگام وضو گرفتن بعد از آب کشیدن بینی ) تا سه بار با زور نفس فیش نموده و بینی خود را صاف نماید زیرا شیطان در بالا و انتهای بینیش (می خوابد و) شب می گذارند .

 

139 - حدیث عَبْدِ اللهِ بْنِ عَمْرٍو قَالَ تَخَلَّفَ عَنَّا النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی سَفْرَةٍ سَافَرْنَاهَا فَأَدْرَکَنَا، وَقَدْ أَرْهَقَتْنَا الصَّلاَةُ، وَنَحْنُ نَتَوَضًّأُ، فَجَعَلْنَا نَمْسَحُ عَلَى أَرْجُلِنَا، فَنَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ: وَیْلٌ لِلأَعْقَابِ مِنَ النَّارِ مَرَّتَیْنِ أَوْ ثَلاَثًا .


ترجمه :عبد الله بن عمرو رضی الله عنهما فرمودند: در یکی از سفرهایی که ما با رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم مسافرت بودیم ایشان از ما عقب مانده و در پشت سرما می آمدند که نماز (عصر) ما را دریافته بود ( وما بنا برکمی وقت ،عجله داشتیم که زود تر وضو گرفته و نماز بخوانیم تا نماز ما قضا نشود) و ما شروع به وضوگرفتن نمودیم ، (و از شدت عجله، آب گرفته) برپاها ی ما دست کشیده ( و با این طریق پاهای ما را می شستیم، که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم از پشت به ما نزیدک شدند و چون این عجله ما را دیدند) و با صدای بلند دو بار و یا سه فریاد کشیده ( و فرمودند) : هلاکتی از نوع آتش (جهنم) برپشت پاهایی باد (که به هنگام وضو گرفتن خشک می ماند و خوب شسته نمی شود) .


140 - حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ کَانَ یَمُرُّ وَالنَّاسُ یَتَوَضَّؤُونَ مِنَ الْمِطْهَرَةِ؛ فَقَالَ: أَسْبِغُوا الْوُضوءَ، فَإِنَّ أَبَا الْقَاسِمِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: وَیْلٌ لِلأَعْقَابِ مِنَ النَّارِ.

ترجمه : ابوهریره (رضی الله عنه) بودند که بر مردم گذر می نمودند و در حالی که آنها از ظرف آبی (که مخصوص وضو گرفتن بود) وضو می گرفتند؛ به (آنها) می گفتند: وضویتان را کامل نمایید ، همانا (پیامبر ما) ابوالقاسم (محمّد) صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : هلاکتی از نوع آتش(جهنم) بر پشت پاهایی باد (که در وضو خشک بمانند و شسته نشوند).


141 - حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: إِنِّی سَمِعْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ إِنَّ أُمَّتِی یُدْعَوْنَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ غُرًّا مُحَجَّلِینَ مِنْ آثَارٍ الْوُضُوءِ، فَمَنِ اسْتَطَاعَ مِنْکُمْ أَنْ یُطِیلَ غُرَّتَهُ فَلْیَفْعَلْ.


ترجمه : ابوهریره (رضی الله عنه) فرمودند : همانا من از پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند : همانا امت من در روز قیامت در حالی (برای حساب و کتاب) فراخوانده می شوند که از آثار وضو(و نماز) پیشانی سفید و دست و پا سفید می باشند، سپس (ابوهریره رضی الله عنه فرمودند) هرکس از شما می تواند (به هنگام وضو گرفتن) چهره اش را (از حد فرض ، و دست و پایش را از حد فرض) بیشتر بشوید پس حتما این کار را انجام دهد .


142 - حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ رضی الله عنه، أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: لَوْلاَ أَنْ أَشُقَّ عَلَى أُمَّتِی أَوْ عَلَى النَّاسِ لأَمَرْتُهُمْ بِالسِّوَاکِ مَعَ کُلِّ صَلاَةٍ .


ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : اگر برامت من (و یا برمردم) سختی نمی بود من به آنها دستور(الزامی) می دادم که (قبل از شروع ) هر نماز(فرضی) مسواک بزنند .

 

143 - حدیث أَبِی مُوسى قَالَ: أَتَیْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَوَجَدْتُهُ یَسْتَنُّ بِسِوَاکٍ بِیَدِهِ، یَقُولُ: أُعْ أُعْ وَالسِّوَاکُ فِی فِیهِ کَأَنَّهُ یَتَهَوَّعُ.


ترجمه : ابوموسی (اشعری رضی الله عنه) فرمودند: من به نزد پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم آمدم (و) ایشان را (در حالی) یافتم که مسواک (چوبی) به دستشان بود (و با آن دندنهای مبارک را) مسواک می زدند، و (چون) مسواک در دهانشان بود (وبا آن مسواک می زدند، صدای) اع اع (ازدهانشان) بیرون می شد، گویا که ایشان را حالت تهوع گرفته (و می خواهند استفراغ کنند).

 

144 - حدیث حُذَیْفَةَ قَالَ کَانَ النَّبیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذَا قَامَ مِنَ اللَّیْلِ یَشُوص فَاهُ بِالسِّوَاکِ.


ترجمه : حذیفه (بن یمان رضی الله عنه) فرمودند : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بودند که زمانی که شب (برای نماز تهجد و قیام الیل) بلند می شدند دهانشان را با مسواک مالیده (و دندانهای مبارک را مسواک می زدند).

ترجمه کتاب لؤلؤ و مرجان حدیث (۱۳۴ تا ۱۳۷)

 

(134) حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: لاَ یَقْبَلُ اللهُ صَلاةَ أَحَدِکُمْ إِذَا أَحْدَثَ حَتَّى یَتَوَضَّأَ.


ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : الله (متعال) نماز هیچ یک از شما را قبول نمی کند آنگاه که بی وضو می گردد تا اینکه وضو بگیرد ( و با وضو نماز بخواند) .


(135) حدیث عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ دَعَا بِإِنَاءٍ فَأَفْرَغَ عَلَى کَفَّیْهِ ثَلاَثَ مِرَارٍ فَغَسَلَهُمَا، ثُمَّ أَدْخَلَ یَمِینَهُ فِی الإِنَاءِ، فَمَضْمَضَ وَاسْتَنْشَقَ، ثُمَّ غَسَلَ وَجْهَهُ ثَلاَثًا، وَیَدَیْهِ إِلَى الْمِرْفَقَیْنِ ثَلاَثَ مِرَارٍ، ثُمَّ مَسَحَ بِرَأْسِهِ، ثُمَّ غَسَلَ رِجْلَیْهِ ثَلاَثَ مِرَارٍ إِلَى الْکَعْبَیْنِ، ثُمَّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: مَنْ تَوَضَّأَ نَحْوَ وُضُوئِی هذَا ثُمَّ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ لاَ یُحَدِّثُ فِیهِمَا نَفْسَهُ غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ .


ترجمه :عثمان بن عفان (رضی الله عنه) درخواست نمودند تا ظرف (آبی) آورده شود (تا با آن وضو بگیرند و چون ظرف آب آورده شد ایشان بدین ترتیب شروع به وضو گرفتن نمودند که) بر دودستشان آب ریخته و دو دستشان را تا به مچ سه بار شستند، سپس دست راستشان را داخل ظرف (آب) نموده ، (و با آن آب برداشته) و سپس دهان و بینی خویش را آب کشیدند (و سپس بینی خویش را فیش نموده وآن را صاف نمودند)، و سپس چهره شان را سه بار شستند، و(بعد، هر یک از) دو دستشان (اول راست و بعد چپ) را تا به آرنج ها سه بار شستند، و سپس برسرشان مسح نمودند، و سپس (هر یک از) دو پاهشان (اول راست و بعد چپ) را تا به دوقوزک سه بارشستند، سپس (عثمان بن عفان رضی الله عنه) فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : هرکس همانند این وضویم وضو بگیرد و سپس دو رکعت نماز بخواند که در آنها با خویش سخن نگوید ( و وسوسه نیاورد) هر گناهی که پیش فرستاده (و قبلا انجام داده است) بخشیده می شود .


(136) حدیث عَبْدِ الله بْنِ زَیْدٍ سُئِلَ عَنْ وُضُوءِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَدَعَا بِتَوْرٍ مِنْ مَاءٍ، فَتَوَضَّأَ لَهُمْ وُضُوءَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَأَکْفَأَ عَلَى یَدِهِ مِنَ التَّوْرِ، فَغَسَلَ یَدَیْهِ ثَلاَثًا، ثُمَّ أَدْخَلَ یَدَهُ فِی التَّوْرِ، فَمَضْمَضَ وَاسْتَنْشَقَ، وَاسْتَنْثَرَ بِثَلاَثِ غَرَفَاتٍ، ثُمَّ أَدْخَلَ یَدَهُ فَغَسَلَ وَجْهَهُ ثَلاَثًا، ثُمَّ غَسَلَ یَدَیْهِ مَرَّتَیْنِ إِلَى الْمِرْفَقَیْنِ، ثُمَّ أَدْخَلَ یَدَهُ فَمَسَحَ رَأْسَهُ، فَأَقْبَلَ بِهِمَا وَأَدْبَرَ مَرَّةً وَاحِدَةً، ثُمَّ غَسَلَ رِجْلَیْهِ إِلَى الْکَعْبَینِ .


ترجمه : از عبد الله بن زید(رضی الله عنه) در باره (نحوی) وضو(گرفتن) رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم پرسیده شد (عبد الله بن زید رضی الله عنه) درخواست نمودند تا اینکه ظرف آبی آورده شود، سپس برای آنها همانند وضوی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وضو(به دین ترتیب) گرفتند، (اول) ظرف آب را کج نموده و ازآب ظرف بر دستشان ریخته و سپس دو دستشان (را تا به مچ) سه بار شستند،وسپس دست (راست) خود را داخل ظرف (آب) برده (و آز آن آب برداشته و با آن) دهان و بینی خودرا آب کشیده و بینی خود را با فیش نمودن صاف نمودند (این عمل را سه بار) با سه مشت آب (انجام دادند)، سپس دست (راست) خویش را داخل ظرف آب برده (و از آن آب گرفته) وسه بارچهره خود را شستند ، سپس دودستشان را تا به آرنجها دوبار شستند ، سپس دست (راست) خویش را داخل ظرف آب نموده (و از آن آب گرفته) و سپس هر دوست را برجلوی سر گذاشته و به سمت عقب سربرده و بعد دوباره به جای اول و جلوی سر باز گرداند و سرشان را (بدین ترتیب) یکبارمسح نمودند، و سپس (هر یک از) دو پای خویش را تا به دو قوزک (سه بار) شستند .

 

 (137) حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ عَنِ النَّبیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُ قَالَ: مَنْ تَوَضَّأَ فَلْیَسْتَنْثِرْ، وَمَنِ اسْتَجْمَرَ فَلْیُوتِرْ.


ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : هرکس وضو می گیرد پس باید (که به هنگام وضو گرفتن بعد از آب کشیدن بینی ) با زور نفس فیش نموده و بینی خود را صاف نماید و هرکس با سنگ استنجا می زند باید که تعداد سنگهایی که با آن ها استنجا می زند طاق باشد .

ترجمه کتاب لؤلؤ و مرجان حدیث (۱۳۲ و ۱۳۳)

حدیث (132) حدیث عَبْدِ اللهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: کُنَّا مَعَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی قبَّةٍ، فَقَالَ: أَتَرْضَوْنَ أَنْ تَکُونُوا رُبُعَ أَهْلِ الْجَنَّةِ قُلْنَا: نَعَمْ، قَالَ: أَتَرْضَوْنَ أَنْ تَکُونُوا ثُلُثَ أَهْلِ الْجَنَّةِ قُلْنَا: نَعَمْ، قَالَ: أَتَرْضَوْنَ أَنْ تَکُونُوا شَطْرَ أَهْلِ الْجَنَّةِ قُلْنَا: نَعَمْ قَالَ: وَالَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ إِنِّی لأَرْجُو أَنْ تَکُونُوا نِصْفَ أَهْلِ الْجَنَّةِ، وَذَلِکَ أَنَّ الْجَنَّةَ لاَ یَدْخُلُها إِلاَّ نَفْسٌ مُسْلِمَةٌ، وَمَا أَنْتُمْ فِی أَهْلِ الشِّرْکِ إِلاَّ کَالشَّعَرَةِ الْبَیْضَاءِ فِی جِلْدِ الثَّوْرِ الأَسْوَدِ، أَوْ کَالشَّعَرَةِ السَّوْدَاءِ فِی جِلْدِ الثَّوْرِ الأَحْمَرِ.


ترجمه : عبد الله بن مسعود رضی الله عنه فرمودند: (روزی) ما بهمراه پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم در یک خیمه ای بودم، که ایشان فرمودند: آیا راضی می گردید که شما (امتیان) من یک چهارم اهل بهشت باشید؟ ما (افراد موجود درآنجا) گفتیم : بله، (دوباره رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: آیا راضی می گردید که شما (امتیان) من یک سوم اهل بهشت باشید؟ ما (افراد موجود درآنجا) گفتیم : بله،(برای بارسوم رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: آیا راضی می گردید که شما (امتیان) من نیم اهل بهشت باشید؟ ما (افراد موجود درآنجا) گفتیم : بله، (در آن وقت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : سوگند به آنی که جان محمد در دست اوست همانا من امیدوارم که شما (امتیان) من نیم اهل بهشت باشند،(و این بدانید که) همانا بجزفرد مسلمان کسی به بهشت نخواهند رفت، و شما نسبت به اهل شرک نیستید مگرهمانند موی سفید در پوست گاونر سیاه و یا همانند موی سیاه در پوست گاونر سرخ (وجود دارد) .


حدیث (133) حدیث أَبِی سَعِیدٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: یَقُولُ اللهُ: یَا آدَمُ فَیَقُولُ: لَبَّیْکَ وَسَعْدَیکَ وَالْخَیْرُ فِی یَدَیْکَ قَالَ: یَقُولُ: أَخْرِجْ بَعْثَ النَّارِ، قَالَ: وَمَا بَعثُ النَّارِ قَالَ: مِنْ کُلِّ أَلْفٍ، تِسْعَمِائَةٍ وَتِسْعَةً وَتِسْعِینَ، فَذَاکَ حَینَ یَشِیبُ الصَّغِیرُ، وَتَضَعُ کُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا، وَتَرَى النَّاسَ سُکَارَى وَمَا هُمْ بِسُکَارَى وَلکِنَّ عَذَابَ اللهِ شَدِیدٌ فَاشْتَدَّ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ، فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللهِ أَیُّنَا ذَلِکَ الرَّجُلُ قَالَ: أَبْشِرُوا فَإِنَّ مِنْ یَأْجُوج وَمَأجُوجَ أَلْفًا وَمِنْکُمْ رَجُلٌ، ثُمَّ قَالَ: وَالَّذِی نَفْسِی فی یَدِهِ إِنِّی لأَطْمَعُ أَنْ تَکُونُوا ثُلُثَ أَهْلِ الْجَنَّةِ، قَالَ: فَحَمِدْنَا اللهَ وَکَبَّرْنَا، ثُمَّ قَالَ: وَالَّذِی نَفْسِی فِی یَدِهِ إِنِّی لأَطْمَعُ أَنْ تَکُونُوا شَطْرَ أَهْل الجَنَّةِ، إِنَّ مَثَلَکُمْ فِی الأُمَمِ کَمَثَلِ الشَّعَرَةِ الْبَیْضَاءِ فِی جِلْدِ الثَّوْرِ الأَسْوَدِ، أَوِ الرَّقْمَةِ فِی ذِرَاعِ الْحِمَار.


ترجمه : ابوسعید خدری رضی الله عنه فرمودند : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : (در قیامت) الله (متعال) می گویند : ای آدم (آدم علیه السلام) می گویند : گوش به فرمان شما هستم وهمیشه در خدمتم و تمام خیر و خوبی در دستان شماست ، دستور بفرمایید (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : (الله متعال) می فرمایند: (ای آدم) گروه جهنمی را از میان (مردم) بیرون کن (تا به جهنم فرستاده شوند) ، (آدم علیه السلام) می فرمایند : گروه جهنمی چه کسانی اند؟ (الله متعال) می فرمایند : از هر هزارنفر،  نهصد و نود و نه نفر جهنمی هستند، در آن وقت است که کوچک پیرمی شود و هرحامله ای وضع حمل می نماید و مردم را مست می بینید و در حالی که آنها مست نیستند ولی عذاب الله بسیار سخت است (و آنها از شدت عذاب الهی آن گونه دیده می شوند) ،(ابوسعید خدری رضی الله عنه می فرمایند) این سخن (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) برآنها سخت گذشت، (صحابه موجود در آنجا) گفتند: ای رسول الله آن مرد (نجات یافته از جهنم) کدام یک از ما می باشد؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: (برایتان) بشارت باد (در روز قیامت آنقدر افراد زیاد اند که) از یأجوج و مأجوج هزار و از شما یک نفر است، و سپس (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : سوگند به آنی که جانم در دست اوست من امیدوارم که شما (امتیان) من یک سوم اهل بهشت باشید، (ابوسعید خدری رضی الله عنه) فرمودند : (ما بعد از شنیدن این سخن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) الحمد لله و الله اکبر گفتیم، سپس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : همانا من امیدوارم که شما( امتیان) من نیمی از اهل بهشت باشید، همانا مثال شما نسبت به (سایر) امت ها همانند مثال موی سفیدی است که در پوست گاونر سیاه قرار دارد و یا همانند آن لکی است که در بازوی خر قرار دارد .