۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

برنامه افطاری و سحری به افق تربت جام رمضان 93

بسم الله الرحمن الرحیم


برنامه افطاری و سحری به افق تربت جام


رمضان(1435) هجری قمری، و (1393) شمسی


روزهای هفته

 

روزهای رمضان

پایان سحری

شروع افطاری

یکشنبه 8 تیر

 1  =  رمضان

30 : 3

46 : 7

دوشنبه 9 تیر

2   =  رمضان

31 : 3

46 : 7

سه شنبه 10تیر

3   =  رمضان

31 : 3

46 : 7

چهارشنبه 11 تیر

4   =  رمضان

32 : 3

46 : 7

پنج شنبه 12 تیر

5   =  رمضان

33 : 3

46 : 7

جمعه 13 تیر

6   =  رمضان

33 : 3

46 : 7

شنبه 14 تیر

7   =  رمضان

34 : 3

46 : 7

یکشنبه 15 تیر

8   =  رمضان

35 : 3

46 : 7

دوشنبه 16 تیر

9   =  رمضان

35 : 3

45 : 7

سه شنبه 17 تیر

10   =  رمضان

36 : 3

45 : 7

چهارشنبه 18 تیر

11   =  رمضان

37 : 3

45 : 7

پنج شنبه 19 تیر

12   =  رمضان

38 : 3

45 : 7

جمعه 20 تیر

13   =  رمضان

39 : 3

44 : 7

شنبه 21 تیر

14   =  رمضان

39 : 3

44 : 7

یکشنبه 22 تیر

15   =  رمضان

40 : 3

43 : 7

دوشنبه 23 تیر

16   =  رمضان

41 : 3

43 : 7

سه شنبه 24 تیر

17   =  رمضان

42 : 3

43 : 7

چهارشنبه 25 تیر

18   =  رمضان

43 : 3

42 : 7

پنج شنبه 26 تیر

19   =  رمضان

44 : 3

42 : 7

جمعه 27 تیر

20   =  رمضان

45 : 3

41 : 7

شنبه 28 تیر

21   =  رمضان

46 : 3

41 : 7

یکشنبه 29 تیر

22   =  رمضان

47 : 3

40 : 7

دو شنبه 30 تیر

23   =  رمضان

48 : 3

39 : 7

سه شنبه 31 تیر

24   =  رمضان

49 : 3

39 : 7

چهارشنبه 1مرداد

25   =  رمضان

50 : 3

38 : 7

پنجشنبه 2مرداد

26   =  رمضان

51 : 3

37 : 7

جمعه 3 مرداد

27   =  رمضان

52 : 3

37 : 7

شنبه 4 مرداد

28   =  رمضان

53 : 3

36 : 7

یکشنبه 5 مرداد

29   =  رمضان

54 : 3

35 : 7

دوشنبه 6 مرداد

30   =  رمضان

56 : 3

34 : 7

سه شنبه 7مراد

عید سعید فطر

عید سعید فطر

عید سعید فطر

زمان افطاری بنا بر احتیاط دو دقیقه تأخیرانداخته شود.

شبهه و اعتراض اول در باره اجماع

✏✏ شبهات و اعتراضات ✏✏

از اینجای بحث می خواهم اعتراضات و شبهاتی را ارایه دهم که از مهم ترین عللی است که باعث این شده تا بنده منکر اجماع بدون نص و خیالی اصولی ها گردم به چند تای از آنها توجه فرمایید :

 
شبهه و اعتراض اول 

رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : من دارم از دنیا می روم و در میان شما دو چیز را بجا می گذارم اگر به آن دو تمسک جوید هر گز گمراه نمی شوید کتاب الله و سنت من .

ولی چرا امروزه برخی می گویند اگر شما اجماع اصولی ها را بعنوان دلیلی از ادله شرع ندانید گمراه و کافر گشته اید و جزء اهل بدعت هستید؟!!!

حالانکه رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم برای هدایت ما دو چیز را معرفی نموده اند یعنی کتاب الله و سنت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و اصل دیگری همانند اجماع و.......را معرفی ننموده اند.

پرسش چهارم در باره اجماع

✏✏پرسش چهارم  ✏✏

برادر گرامی چنین نوشته اند:

در این باره که اگرآب یکی از اوصافش ازجمله رنگ و بو و یا مزه اش اگرتغیر کرد وضوگرفتن با آن جایزنیست و آن آب نجس گشه، اجماع صورت گرفته است؟

 
✏✏پـــــــاسخ ✏✏ 


برادر عزیز و گرامی در این باره اجماعی صوت نگرفته است برای بهتر واضح شدن این مطلب به آنچه در تحفة اﻷحوذی شرح الترمذی در کتاب الطهارة
( باب ماجاء أن الماء لاینجسه شیئ) آمده توجه فرمایید:

.
اﻟﻔﺎﺋﺪﺓ اﻟﺜﺎﻧﻴﺔ ﺣﺪﻳﺚ اﻟﺒﺎﺏ ﻗﺪ اﺳﺘﺪﻝ ﺑﻪ اﻟﻈﺎﻫﺮﻳﺔ ﻋﻠﻰ ﻣﺎ ﺫﻫﺒﻮا ﺇﻟﻴﻪ ﻣﻦ ﺃﻥ اﻟﻤﺎء ﻻ ﻳﺘﻨﺠﺲ ﻣﻄﻠﻘﺎ ﻭﺇﻥ ﺗﻐﻴﺮ ﻟﻮﻧﻪ ﺃﻭ ﻃﻌﻤﻪ ﺃﻭ ﺭﻳﺤﻪ ﺑﻮﻗﻮﻉ اﻟﻨﺠﺎﺳﺔ ﻓﻴﻪ ﻭﺃﻣﺎ ﻏﻴﺮﻫﻢ ﻓﻜﻠﻬﻢ ﺧﺼﺼﻮﻩ .....

اﻟﻔﺎﺋﺪﺓ اﻟﺜﺎﻟﺜﺔ ﺗﻤﺴﻚ اﻟﻈﺎﻫﺮﻳﺔ ﺑﺤﺪﻳﺚ اﻟﺒﺎﺏ ﻋﻠﻰ ﺃﻥ اﻟﺒﺌﺮ ﻻ ﺗﺘﻨﺠﺲ ﺑﻮﻗﻮﻉ اﻟﻨﺠﺎﺳﺔ ﻓﻴﻬﺎ ﻗﻠﻴﻼ ﻛﺎﻥ اﻟﻤﺎء ﻓﻴﻬﺎ ﺃﻭ ﻛﺜﻴﺮا ﺗﻐﻴﺮ ﻟﻮﻧﻪ ﺃﻭ ﻃﻌﻤﻪ ﺃﻭ ﺭﻳﺤﻪ ﺃﻭ ﻟﻢ ﻳﺘﻐﻴﺮ .........

ترجمه : فایده دوم : از حدیث این باب ظاهریه برای آنچه بدان معتقد هستند دلیل گرفته اند (آنها می گویند) همانا آب بطور مطلق(خواه کم باشد و یا زیاد) نجس نمی گردد و گرچه رنگش و یا مزه اش و یا بویش با افتادن نجاست تغییر کندو اما غیر ظاهریه سایر مذاهب این حدیث را خاص نموده اند ......

فایده سوم : ظاهریه به حدیث باب تمسک جسته که چاه با افتادن نجاست نجس نمی گردد خواه آبش کم باشد و یا زیاد خواه رنگش و یا مزه اش و یا بویش تغییر کند و یا نکند..........

پرسش سوم در باره اجماع

✏✏ پرسش سوم ✏✏

برادر گرامی چنین نوشته اند: بر نجاست چربی و پی خوک نصی نداریم و اجماع نیزصورت گرفته است ؟

 ✏✏ پــــــــاسخ ✏✏

در پاسخ این برادر گرامی باید گفت :

اولا : در این باره اجماعی صورت نگرفته بلکه در میان علما و مجتهدین اختلاف نظر وجود دارد زیرا امام داود ظاهری رحمه الله بر این نظر اند که چربی و پی خوک حلال است زیرا در قرآن گوشت خوک حرام قرار داده شده است نه چربی و پی آن ، برای بهتر واضح شدن این سخن به آنچه در کتاب (مطالب اولی النهی فی شرح غایة المنتهی) بحث (فصل للمفتی تخییر من استفتاه بین قوله و قول مخالفه) آمده توجه فرمایید: صاحب کتاب در این بحث درباره تقلید از اقوال علما رحمهم الله مطالبی را ذکر کرده و سپس فرموده اند کمقلد داود ) الظاهری (فی حل شحم الخنزیر) یعنی : همانند کسی که از داود ظاهری در باره حلال بودن پی و چربی خوک تقلید می کند.

در ثانی : درباره حرمت پی و چربی خوک نص داریم زیرا در سنن ابی داود (ابواب الاجارة ) باب (باب فی ثمن الخمر و المیتة) چنین آمده است : عن ابی هریره ،أن رسول الله صلى الله وسلم قال :إن الله حرم الخمر و ثمنها، و حرم المیتة و ثمنها و حرم الخنزیر و ثمنه.

ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه فرمودند : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : همانا الله شراب و پولش را حرام قرارداده و مردار و پولش را حرام قرارداده و خوک و پولش را حرام قرار داده است .

در این حدیث آمده که خوک حرام است لذا این حدیث شامل گوشت و چربی و پی خوک هر دو می شود .

پرسش دوم در باره اجماع

✏✏ پرسش دوم ✏✏

برادر عریز و گرامی چنین نوشته اند :السلام علیکم. آیا در مورد بیع معاطاة دلیلی وجود دارد؟(اجماع بر آن وجود دارد).

✏✏ پــــــــاسخ ✏✏

علیکم السلام برادر عزیزو گرامی برای بهتر واضح شدن این سوال شما باید چند چیز را بیان نمود :

در بحث معاملات اصل بر جواز و حلت است زیرا الله متعال در قرآن مجید فرموده اند: (احل الله البیع) یعنی : الله ، معامله و خرید و فروش را مجاز و مباح دانسته است ، لذ طبق این آیه قرآن هر نوع معامله ای جایز است مگر اینکه حدیث صحیحی و یا آیه قرآنی بیاید و از معامله خاصی ممانعت کند و در باره بیع معاطاة در قرآن وسنت صحیح ممانعتی نیامده است .

برخی ازعلما از حدیث( الذهب بالذهب ربا الا هاء و هاء ) یعنی : معامله طلا با طلا مجاز نیست مگر اینکه فرد نقدی معامله کند بگوید بگیر و بده ، بر جواز بیع معاطاة استباط نمودند برای بیشتر واضح شدن این استنباط به مرقاة شرح مشکات رجوع فرمایید .

در باره بیع معاطاة (یعنی همان معامله ای که فرد پول می دهد و از طرف جنس را می گیرد بدون اینکه ایجاب و قبولی بصورت خریدم و فروختم صورت گیرد )اجماعی وجود ندارد بلکه یک مساله ای است که در میان علما و مذاهب در باره آن اختلاف نظر وجود دارد، در این باره در شرح زاد المستقنع شنقیطی در بحث (بیع المعاطاةو حکمه) بعد از این که این نوع معامله را تعریف می کند چنین می نویسد :

وهذا النوع من البیع اختلف فیه العلماءعلی ثلاثة أقوال : القول الأول : ذهب جمهور العلماء من الحنفیة و المالکیة و الحنابلة و .... یصح المعاطاة یصح مطلقا....و ذهب الشافعیة رحمهم الله الی عدم صحة بیع المعاطاة مطلقا.....، وذهب الحنیفیة فی روایة و الامام احمد أیضا فی روایة . و هو قول عند الشافعیة الی التفریق ، فقالوا: یصح بیع المعاطاة فی الیسیر و الحقیر و لا یصح فی الکثیر و الجلیل .

ترجمه : این نوع معامله (یعنی بیع معاطاة) در باره آن علما اختلاف نظر دارند و سه نظریه در این باره مطرح است :
نظریه اول این است : جمهور علما از حنفیه، مالکیه و حنابله و... این نوع معامله را مطلقا (یعنی در چیزکم و زیاد و یا با ارزش و بی ارزش) مجاز می دانند........
(نظریه دوم این است) شوافع رحمهم الله به بصورت مطلق و عموم (یعنی در چیزکم و زیاد و یا با ارزش و بی ارزش) قایل به عدم جواز این معامله اند ........
(نظریه سوم) احناف در یک روایت و همچنین امام احمد در یک روایت و این یک قول از شوافع نیز می باشد که در این معامله فرق قایل اند ، اینها می گویند :معامله معاطاة در چیزهای اندک و بی ارزش مجاز است ولی در چیزهای زیاد و ارزش مند مجاز نیست .

پرسش اول در باره اجماع

پاسخ به پرسشها

زمانی که به اینجای رسیدیم برخی از دوستان سوالاتی را مطرح کردند که بنده بفضل الله تعالی بصورت اختصار به آنها پاسخ می دهم امیدوارم که در پاسخ به حق رسیده و دچار اشتباه نشوم و اگر اشتباه غیر عمدی نیز صورت گیرد از الله متعال طلب آمرزش می نمایم و امیدوارم که الله بسیار بخشاینده و بی نهایت مهربان مرا مورد لطف و مرحمت خویش قرار دهد آمین یا رب العالمین .


پرسش اول


برادر گرامی پرسیدند : لطفا بیان بفرمایید که اجماع از چه تاریخی إبداع و وارد مباحث اصولی مجتهدین گردید و برای اولین بار توسط چه کسانی و با چه انگیزه ای ؟


پــــــــاسخ

برادر عزیز و گرامی، اینکه اجماع از چه وقتی وارد مباحث اصولی شد و برای اولین بار توسط چه کسی جریان اجماع مطرح شد و انگیزه اش چه بوده تاریخ دقیقی در دست نیست ولی آنچه مسلم است این است که این اصطلاح در عصر صحابه رضی الله عنهم نبوده و بعدها این اصطلاح کم کم وارد مباحث اصولی شد و در اول بسیاری از علما زمانی که فکر می کردند در مساله ای اختلاف وجود ندارد می گفتند (لا اعلم فیها اختلافا) یعنی در این مساله من اختلافی سراغ ندارم ولی کم کم این اصطلاح جایش را به اجماع داد ولی در اوایل اجماع را فقط در مسائل قطعی الثبوت که جزء ضروریات دینی بود همانند حرمت شراب ، حرمت زنا و..... بکار برده می شد.
در این باره به گفته امام شافعی رحمه الله توجه فرمایید :

لستُ أقول ولا أحدٌ من أهل العلم "هذا مجتمع علیه ": إلا لما تَلْقى عالماً أبداً إلا قاله لک وحکاه عن من قبله، کالظهرُ أربعٌ، وکتحریم الخمر، وما أشبه هذا.

ترجمه : نه من می گویم و نه هیچ یک از اهل علم (می گوید) که این (مسأله) بر آن اجماع صورت گرفته است مگر(مسأله ای) که آن گونه (واضح و از ضروریات دینی) باشد که هیچ عالمی را هر گز ملاقات نکنی مگر این که آن را بیان نماید و از گذشتگانش نقل و حکایت نماید همانند اینکه تعداد رکعات نماز ظهر چهاراست و نوشیدن شراب حرام است و همانند چیزهائی که مشابه اینها هستند .

ولی متأسفانه بعدها از کلمه اجماع استفاده ی درست نشد و در عموم مسائلی که در آنها اختلافات مثل روز روشن واضح بود نیز ادعای اجماع شد و به همین خاطر امام احمد رحمه الله فرمودند :

"من ادعى الإجماع فهو کاذب وما یدریه؟ لعل الناس اختلفوا".رواه ابنه عبد الله فی "مسائله" ص 390.

ترجمه : هر کس ادعای اجماع نماید او دروغگو هست زیرا او چه بداند؟ شاید که علما در آن (مسأله مورد نظر) اختلاف نمودند (ولی او خبر ندارد).

این قول (امام احمد) را پسرش در کتاب مسائلش صفحه 390 روایت و نقل نموده است.

شکست اجماع چهاردهم

شکست اجماع چهاردهم

ابن حزم رحمه الله در کتاب مراتب الاجماع چنین فرموده اند : ﻭاﺗﻔﻘﻮا ﻋﻠﻰ ﺃﻥ اﻟﻔﻜﺮﺓ ﻓﻲ ﺃﻣﻮﺭ اﻟﺪﻧﻴﺎ ﻻ ﺗﻔﺴﺪ اﻟﺼﻼﺓ.

ترجمه : علما اتفاق نموده اند که فکر در امور دنیوی نماز را فاسد نمی کند.

در باره شکست این اجماع به آنچه در کتاب (نقد مراتب الاجماع) آمده است توجه فرمایید : ﺇﺫا ﻛﺎﻧﺖ ﻫﻲ اﻷﻏﻠﺐ ﻓﻔﻴﻬﺎ ﻧﺰاﻉ ﻣﻌﺮﻭﻑ، ﻭاﻟﺒﻄﻼﻥ اﺧﺘﻴﺎﺭ ﺃﺑﻲ ﻋﺒﺪ اﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺣﺎﻣﺪ، ﻭﺃﺑﻲ ﺣﺎﻣﺪ اﻟﻐﺰاﻟﻲ.

اگرفکردر امور دنیوی در نماز غالب باشد در باره آن اختلاف نظر مشهوری وجود دارد ، و اینکه این فکر باعث بطلان نماز می گردد مذهب ابوعبد الله بن حامد و ابوحامد غزالی رحمهما الله می باشد .

شکست اجماع سیزدهم

شکست اجماع سیزدهم

امام ابن حزم رحمه الله در کتاب مراتب الاجماع چنین نوشته اند : ﻭاﺗﻔﻘﻮا ﻋﻠﻰ ﺃﻥ ﺻﻼﺓ اﻟﻌﻴﺪﻳﻦ، ﻭﻛﺴﻮﻑ اﻟﺸﻤﺲ، ﻭﻗﻴﺎﻡ ﻟﻴﺎﻟﻲ ﺭﻣﻀﺎﻥ، ﻟﻴﺴﺖ ﻓﺮﺿﺎ، ﻭﻛﺬﻟﻚ اﻟﺘﻬﺠﺪ ﻋﻠﻰ ﻏﻴﺮ اﻟﻨﺒﻲ ﺻﻠﻰ اﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺳﻠﻢ.

ترجمه : علما اتفاق نظر دارند که نماز دو عید و نماز خورشید گرفتگی و تراویح در رمضان فرض نیست و همچنین نماز تهجد بر غیر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم (فرض نیست)

در باره شکست این جماع در کتاب (نقد مراتب الاجماع) چنین آمده است :

اﻟﻌﻴﺪاﻥ ﻓﺮﺽ ﻋﻠﻰ اﻟﻜﻔﺎﻳﺔ ﻓﻲ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﺬﻫﺐ ﺃﺣﻤﺪ، ﻭﺣﻜﻲ ﻋﻦ ﺃﺑﻲ ﺣﻨﻴﻔﺔ: ﺃﻧﻬﻤﺎ ﻭاﺟﺒﺎﻥ ﻋﻠﻰ اﻷﻋﻴﺎﻥ، ﻭﻋﻦ ﻋﺒﻴﺪﺓ اﻟﺴﻠﻤﺎﻧﻲ: ﺃﻥ ﻗﻴﺎﻡ اﻟﻠﻴﻞ ﻭاﺟﺐ ﻛﺤﻠﺐ ﺷﺎﺓ، ﻭﻫﻮ ﻗﻮﻝ ﻓﻲ ﻣﺬﻫﺐ ﺃﺣﻤﺪ.

ترجمه : ظاهر مذهب امام احمد رحمه الله این است که نماز عیدین فرض کفایه است و از امام ابوحنیفه رحمه الله نقل شده که نماز دو عید واجب است و از عبیده سلمانی رحمه الله روایت است که قیام اللیل به اندازه دوشیدن گوسفندی واجب است و این یک قول در مذهب امام احمدرحمه الله نیز می باشد .

شکست اجماع دوازدهم

شکست اجماع دوازدهم

امام ابن حزم رحمه الله در کتاب (مراتب الاجماع) چنین نوشته اند : ﻭاﺗﻔﻘﻮا ﻋﻠﻰ ﺃﻥ ﻭﻗﺖ اﻟﻮﻗﻮﻑ ﻟﻴﺲ ﻗﺒﻞ اﻟﻈﻬﺮ ﻓﻲ اﻟﺘﺎﺳﻊ ﻣﻦ ﺫﻱ اﻟﺤﺠﺔ.

ترجمه : (علما) اتفاق نظر دارند که پیش از ظهر روز نهم ذوالحجه وقت وقوف به عرفات نیست.

این اجماع و اتفاق نیز شکسته شده است در باره شکست این اجماع به نوشته زیر توجه فرمایید :

ابن تیمیه رحمه الله در کتاب (نقد مراتب الاجماع) چنین آمده است : ﺃﺣﺪ اﻟﻘﻮﻟﻴﻦ، ﺑﻞ ﺃﺷﻬﺮﻫﻤﺎ ﻓﻲ ﻣﺬﻫﺐ ﺃﺣﻤﺪ: ﺃﻧﻪ ﻳﺠﺰﺉ.

ترجمه : یکی از دو قول بلکه مشهور تین این دو در مذهب امام احمد این است که وقوف به عرفات (در روز نهم ذوالحجه پیش از ظهر) مجاز است .

شکست اجماع یازدهم


شکست اجماع یازدهم

امام ابن حزم رحمه الله در کتاب (مراتب الاجماع ) چنین نوشته اند : ﻭاﺗﻔﻘﻮا ﺃﻥ اﻟﻤﺮﺃﺓ ﻻ ﺗﺆﻡ اﻟﺮﺟﺎﻝ ﻭﻫﻢ ﻳﻌﻠﻤﻮﻥ ﺃﻧﻬﺎ اﻣﺮﺃﺓ، ﻓﺈﻥ ﻓﻌﻠﻮا ﻓﺼﻼﺗﻬﻢ ﻓﺎﺳﺪﺓ ﺑﺎﻹﺟﻤﺎﻉ.

ترجمه : علما اتفاق نموده اند که زن برای مردان نباید امامت دهد و در حالی که مردان می دانند که امام زن است ، و اگر( مردان پشت سر زن ) نماز خواندند نمازشان به اجماع فاسد است.

این اجماع نیز شکسته است زیرا در کتاب نقد مراتب الاجماع چنین آمده است : اﺋﺘﻤﺎﻡ اﻟﺮﺟﺎﻝ اﻷﻣﻴﻴﻦ ﺑﺎﻟﻤﺮﺃﺓ اﻟﻘﺎﺭﺋﺔ ﻓﻲ ﻗﻴﺎﻡ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﻳﺠﻮﺯ ﻓﻲ اﻟﻤﺸﻬﻮﺭ ﻋﻦ ﺃﺣﻤﺪ، ﻭﻓﻲ ﺳﺎﺋﺮ اﻟﺘﻄﻮﻉ ﺭﻭاﻳﺘﺎﻥ.

اقتدا نمودن مردان بی سواد به زن قاری در نماز تراویح رمضان در روایت مشهور از امام احمد این است که مجاز است و در سایر نمازهای نفل از ایشان دو روایت آمده است (یکی بیانگر جواز و دیگری بیانگر ممانعت می باشد)

و محمد بن عبد الله بن ابی بکر الحثیثی در کتاب (المعانی البدیعة فی معرفة اختلاف أهل الشریعة)چنین فرموده اند : امام مزنی و ابوثور و محمد بن جریر الطبری رحمه الله نیز می فرمایند برای زن مجاز است که در نماز تراویح برای مردان امامت دهد.