۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

اقسام کفر در قرآن وسنّت


ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (۹)


اقسام کفر در قرآن وسنّت

 

 

(آری) کلمه (کفر) در بسیاری ازنصوص قرآن وسنّت آمده که ممکن نیست که در تمام آنها برخروج از دین اسلام (و کفر اکبر) حمل شود.

 

بعنوان مثال ازآن جمله می شود حدیث مشهوری که از عبد الله بن مسعود رضی الله عنه که در صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده را مثال زد آنجائی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: «سِبَابُ المُسْلِمِ فُسُوقٌ، وَقِتَالُهُ کُفْرٌ» یعنی : دشنام و ناسزا گفتن به مسلمان فسق (وخروج از حق است) و درگیری و جنگ با کفر است.

 

مراد از کفر در این حدیث همان گناه و معصیتی است که انسان را ازاطاعت و فرمان برداری بیرون می کند ولی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در اینجا بصراحت کلمه کفر را بکاربرده اند تا اینکه در ممانعت رساتر باشد به همین خاطر گفته اند که درگیری و جنگ با برادر مسلمان کفر است (تا کسی جرأت به درگیر شدن و جنگ نمودن با یک مسلمان را نداشته باشد).

 

و از سوی دیگر آیا برای ما ممکن است که جمله اول این حدیث : «سِبَابُ المُسْلِمِ فُسُوقٌ » یعنی : ناسزا گفتن به مسلمان فسق است ،را به معنای فسقی که در سومین الفاظ در ضمن آیه {...وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}  آمده ، بگیریم؟.

 

جواب (واضح است) : همانا فسق گاهی هم معنی و مترداف کلمه کفری است که به مفهوم بیرون شدن از دین است وگاهی نیز فسق مترادف کفری است که مراد از آن بیرون نمودن فرد از اسلام نیست بلکه به معنای آن است که (عبد الله بن عباس رضی الله عنه) مفسر قرآن گفته است : همانا (این) کفری است که از کفر(اکبر) کوچک تر و پایین تر است.

 

و این حدیث تأکید می کند که کفر گاهی به همین معنای (کفر عملی و اصغر) می آید.

واین بدان سبب است که الله عزوجل می فرماید:{وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِیءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ ... } (9: حجرات)

ترجمه : اگر دو گروه از مسلمانان با یکدیگر درگیر شدند و جنگ نمودند اگر گروهی بر گروه دیگر سرکشی و بغاوت نمود با آنی که بغاوت نموده بجنگید تا به سوی دستور الله بر گردد.

 

زیرا در این آیه پروردگار با عزت وبزرگوارما، گروه باغی و سرکشی را ذکر نموده که با گروه مؤمن و برحق می جنگد ولی با این وجود بر گروه باغی و سرکش حکم کفر نداده است با وجودیکه در حدیث آمده : «.. وَقِتَالُهُ کُفْرٌ» یعنی : درگیری و جنگ با مسلمان کفر است.

 

پس درگیری و جنگ یک مسلمان با مسلمان دیگرکفراصغر است نه کفر اکبر همان گونه که بعینه ابن عباس رضی الله عنه در تفسیر آیه {...وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ} که قبلا گذشت بیان نموده اند.

 

پس درگیری و جنگ مسلمانی با مسلمان دیگری سرکشی، تجاوز، فسق و کفر است ولیکن این (نصوصی که در آنها کلمه کفرآمده این را می رساند که) کفر گاهی عملی می باشد و گاهی هم اعتقادی می باشد.

 

از همین جا این تفصیل دقیق (در تقسیم کفر به اصغر و اکبر) آمده است وامام واقعی شیخ اسلام ابن تیمیه رحمه الله و بعد ازایشان شاگرد نیکش ابن القیم جوزی ؛ توضیح و بیان آن را بعهده گرفته اند، و بنا براین توضیح و بیان درست در باره تقسیم کفر (به اکبرو اصغر و یا عملی و اعتقادی)این دو شخصیت مستحق و شایسته تعریف و تمجید اند (واین وتضیح بنا) بر آن تقسیمی است که پرچمش را مفسر قرآن (عبد الله بن عباس رضی الله عنهما) بلند نموده و با آن جمله مختصر و جامعش (که کفری پایین تر و کوچک تر از کفری وجود دارد) بیان نموداند.

 

به همین سبب است که ابن تیمه رحمه الله و شاگرد و یارش ابن القیم جوزی همیشه این مطلب را بیان (در کتابهایشان) می نمایند که ضروری است تا در میان کفر اعتقادی با کفر عملی فرق قایل شد ورنه یک مسلمان ناخواسته همانند خوارج در قدیم و دنبال روهایشان در عصر حاضر دچار و گرفتار فتنه خروج از جماعت مسلمانان می شود.

 

خلاصه سخن این است که گفته رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم «.. وَقِتَالُهُ کُفْرٌ» یعنی : درگیری با یک مسلمان کفر است. هدفش کفرمطلق یعنی کفری که باعث بیرون شدن فرد از اسلام گردد نیست (بلکه هدف کفر اصغراست).

 

واحادیث در این باره بسیار زیاد است که همه آنها دلیل کوبنده ای است بر این گروهی است که با فهم کوتاهشان بر آیه ی گذشته {...وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ} اکتفا می کنند وکفر اعتقادی را تفسیر الزامی آن می دانند.

 

پس برای ما فی الحال همین حدیث کافی است زیرا این یک دلیل قطعی است بر اینکه درگیری و جنگ با یک مسلمان با برادرمسلمان خویش کفر است به معنای کفر عملی (و کفر اصغر) ونه به معنای کفر اعتقادی (و کفر اکبر).

 

فهم درست آیه ...وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ...


ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (8)



فهم درست آیه ...وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ...

 

حالا بر می گردیم به آیه {...وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ} ( 44 - المائدة )  یعنی هر کس به آنچه الله نازل نموده حکم نکند پس او از گروه کافران است. مراد از کفر در این آیه چیست؟ آیا مراد (کفر اکبر) که باعث بیرون راندن فرد از اسلام می گردد است؟ و یا این که علاوه از این معنای دیگری دارد؟

 

من می گویم : باید در فهم و درک این آیه دقّت نمود زیرا هدف این آیه کفر عملی است که همان خروج با اعمال از برخی از احکام اسلام باشد.

 

و ما را در این فهم و درک (درست از این آیه) کمک می کند؛(فهم و گفته) عالم امت اسلامی و مفسر قرآن (صحابه بزرگوار پیامبر) عبد الله بن عباس رضی الله عنهما که تمام مسلمانان بجز برخی از این گروههای گمراه بر این اتفاق نظر دارند که ایشان یک امام تک و نابغه ای در تفسیر اند.

گویا که به گوش ابن عباس رضی الله عنه رسیده بوده آنچه که امروزه به گوش ما می رسد از این که افرادی هستند که این آیه را سطحی و بدون تفصیل می فهمند لذا ایشان که الله متعال از ایشان راضی باد فرمودند: مراد آن کفری که شما مراد می گیرید نیست و این کفری که انسان را از اسلام بیرون می کند نیست این کفری است که از کفر (اکبر) کوچک تر و پایین تر است.

 

وشاید هدفشان از این سخن همان خوارجی بوده که بر علیه امیر المؤمنین علی رضی الله عنه خروج نموده بودند و سپس نتیجه این کار (خوارج) این شد که آنها خونهای مسلمانان را ریخته و با مسلمانان آن برخورد بدی را نمودند که با کفار چنین کاری نکردند، (ابن عباس رضی الله عنه خطاب به آنها) گفت: جریان آنگونه که آنها گفته و گمان نموده اند نیست همانا در اینجا مراد کفری است که از کفر (اکبر) کوچک تر و پایین تر است.

 

این یک جواب مختصر و واضحی از مفسر قرآن در تفسیر این آیه است و این حکمی است که ممکن نیست که علاوه از آن از نصوص دیگری که بدانها قبلا اشاره نموده ام فهمیده شود.

یک امر ضروری برای تکفیری ها

ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (7)


یک امر ضروری برای تکفیری ها

 

بهمین خاطر ضروری است بر کسانی که بر علیه حکام مسلمین و ملتهایشان حکم (تکفیر) صادر می کنند  علم وسیعی به کتاب الله و سنّت بر روشنی فهم سلف صالح داشته باشند  و فهم کتاب الله وسنت ممکن نیست مگر با طریق  شناخت دقیقی ازلغت عربی و آداب آن.

و اگر طالب العلمی در شناخت لغت عربی نقصی دارد همانا آنچه که او را در این راستا می تواند کمک کند تا این نقص را جبران نماید، همانا رجوع به فهم ائمه و علمای پیش از خودش می باشد بالأخص علمای سه قرنی که (از جانب رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) به خیریت و خوبیت آنان گواهی داده شده است .

بررسی اصلی ترین دلیل تکفیری ها

     ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (6)


 بررسی اصلی ترین دلیل تکفیری ها

 

همانا اصل فتنه تکفیر در این زمان و بلکه از زمانها قدیم بر (فهم نادرست از) آیه ای است که همیشه بدور آن چرخیده و آن را مطرح می کنند، هدفم این گفته الله متعال است: {...وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ} ( 44 - المائدة )

ترجمه : و هر آنکس که به آنچه الله متعال نازل نموده حکم نکند او از گروه کافران است.

 

(آری تکفیریها، تکفیر را از این آیه) بدون فهم عمیق و بدون این که شناخت دقیقی (از محتوای این آیه) داشته باشند گرفته و مطرح می کنند.

ما می دانیم که (مطلبی که در) این آیه کریمه آمده تکرار شده وبا سه جمله زیرپایان یافته :

1- { فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ } (44 مائده) پس آنها از کافران اند.

2- {فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ}(45 مائده) پس آنها از ظالمان اند.

3- {فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ} (47 مائده) پس آنها از فاسقان اند.

 

و این کاملا جهالت و نادانی این تکفیری ها را می رساند که فقط از الفاظ اولی یعنی تنها از{ فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ } یعنی : پس آنها از کافران اند. دلیل می گیرند (و به دو آیه دیگر هیچ توجهی نمی دهند).

و (همانگونه که) این (تکفیری ها) کوچک ترین توجهی به برخی ازنصوص شریعت خواه از قرآن باشد و یاسنّت؛ که در آنها لفظ (کفر) بکار برده شده ننموده اند.

آنها این (نصوصی که در آنها کلمه کفرذکر شده ) را (بدون فکر) که آیا هدف این نصوص (از کفر) خروج از دین(و کفر اکبر) است (ویا هدف کفر اصغر است) گرفته (و با آنها ملتها و حکام را تکفیر نموده اند) و (اشتباه دیگرشان این است که آنها در این باره فکر نکردند)که آیا فرقی در میان آن فرد(مسلمانی) که دچار عمل کفری شده با آن مشرکین یهود و نصاری و دیگر ملتهای خارج از دین اسلام هست و یا نه؟

 

و در حالی که همیشه لفظ کفر در قرآن و سنّت هدفش آن چیزی نیست که اینها همیشه از آن سخن می گویند و بر آن فهم اشتباه و غلط (خویش) را مسلط می کنند .

 

پس لفظ (کافرون) از این نظر که تنها بر یک معنی (که همان کفر اکبر باشد) دلالت نمی کند (بلکه دارای معانی دیگر نیز هست) ، بعینه همین جریان در باره دو لفظ دیگر (ظالمون) و (فاسقون) است همانگونه که هر کس به ظلم و فسق متصف باشد قطعا این را لازم ندارد که اواز دینش مرتد شده باشد همچنین کسی که (در قرآن وسنت) به کافر توصیف شده باشد بعینه همین گونه است (ولازم آن نیست که آن فرد از دین مرتد شده باشد، در این جریان هرسه کلمه کافر، فاسق و ظالم) برابر اند و هیچ فرقی با هم ندارند.

 

و این تنوّع در معنای یک لفظ همان چیزی است که لغت عربی و سپس شریعتی که با این لغت عربی که همان لغت قرآن کریم است آمده؛ وبر آن دلالت دارد.

پیروی از راه مسلمان


ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (۵)



پیروی از راه مسلمان

 

از احادیث مشهور وثابتی که اصلی را که ذکر نمودم وهمین حالا بدان اشاره نموده ام بنیانگذاری می کند ، حدیثی است که در آن امت اسلامی را به هفتاد سه فرقه تقسیم نموده هدفم این گفته پیامبر علیه الصلاة و السلام می باشد: [افْتَرَقَتِ الْیَهُودُ عَلَى إِحْدَى وَسَبْعِینَ فِرْقَةً، وَافْتَرَقَتِ النَّصَارَى عَلَى اثنْتَیْنِ وَسَبْعِینَ فِرْقَةً،وَ سَتَفْتَرِقُ أُمَّتِی عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِینَ فِرْقَةً ، کُلُّهُمْ فِی النَّارِ إِلَّا وَاحِدَةً»، قَالُوا: مَنْ هِیَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «الْجَمَاعَةُ» [ وفی روایة ] : «مَا أَنَا عَلَیْهِ وَأَصْحَابِی» .

 

ترجمه : یهود بر هفتاد یک گروه تقسیم شده اند و نصاری بر هفتاد دو فرقه تقسیم و پراکنده شده اند و امت من به هفتاد سه فرقه تقسیم و پراکنده خواهند شد  که بجز یک گروه دیگرهمه گروها به جهنم خواهند رفت (صحابه رضی الله عنه) فرمودند: که آن گروه کدام است ای رسول الله؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: جماعت است و در روایت دیگر فرموده اند: گروهی است که بر روش و طریقه ای باشد که (امروزه ) من و یارانم برآن هستیم.

 

ما درمی یابیم که جواب پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از نظر معنی و مفهوم کاملا با آیه گذشته (وَیَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ) هماهنگی دارد واولین کسانی که درکلمه (مؤمنین) دراین آیه داخل اند صحابه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می باشند، زیرا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در این حدیث بر این بسنده نکرد («مَا أَنَا عَلَیْهِ» ، بلکه بعد ازآن «وَأَصْحَابِی») را نیز ذکرده است) با وجودیکه در حقیقت همین «مَا أَنَا عَلَیْهِ» تنها برای مسلمانی که کتاب الله و سنّت را درست می فهمد کافی بود ولی با این وجود پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در حق خودش آن گفته الله را یک تطبیق عملی وکامل می دهد زیرا ایشان (همانگونه که الله متعال می فرمایند: نسبت به مؤمنین بسیار نرم دل و بی نهایت مهربان بودند .

 

(آری) این از تمام نرمی و کمال رحمت و شفقت ایشان به یاران و پیروانش می باشد که ایشان صلی الله علیه و آله وسلم واضح نموده که علامت و نشانی فرقه ناجی و گروه نجات یافته (این است): که فرزندان و پیروانش بر راه و روشی باشند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وسپس یارانش بعد از ایشان بر آن بوده اند.

 

بنا بر این نباید مسلمانان بطور عموم و داعیان دین بطور خصوص در فهم کتاب الله وسنّت (تنها) بروسائل معروف فهم که همان شناخت لغت عربی و شناخت ناسخ و منسوخ و دیگر امورباشد بسنده و اکتفا کنند بلکه (برای هر مسلمان اعم از داعی و غیر داعی) ضروری است که قبل از همه اینها باز گردد به آنچه که بر آن صحابه رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بوده اند زیرا همانگونه که از آثار وسیرت آنها واضح می گردد آنها مخلص ترین افراد در عبادت الله عزوجل و فهمیده تر از ما نسبت به کتاب الله و سنّت (نبوی صلی الله علیه و آله وسلم) بوده اند وعلاوه از اینها آنان دارای خصلت ها و عادتهای نیک و ستوده ای (زیاد دیگری نیز) بوده اند که خویش را با آنها مؤدب و آراسته ساخته بودند.

 

و این حدیث کاملا از نظر فائده و ثمره خویش همانند حدیث خلفای راشدینی است که در کتب سنن ازعرباض بن ساریه رضی الله عنه روایت شده آنجائی که ایشان می فرمایند:

وَعَظَنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مَوْعِظَةً وَجِلَتْ مِنْهَا القُلُوبُ، وَ ذَرَفَتْ مِنْهَا العُیُونُ فقلنا کانها مَوْعِظَةُ مُوَدِّعٍ فأوصنا یا رسول الله قَالَ: «أُوصِیکُمْ بِالسَّمْعِ وَالطَّاعَةِ، وَإِنْ ولی علیکم عَبْدٌ حَبَشِیٌّ، وَإِنَّهُ مَنْ یَعِشْ مِنْکُمْ فسیَرَى اخْتِلَافًا کَثِیرًا، فَعَلَیْکُمْ بِسُنَّتِی وَسُنَّةِ الخُلَفَاءِ الرَّاشِدِینَ من بعدی ، عَضُّوا عَلَیْهَا بِالنَّوَاجِذِ . (وذکر الحدیث)

ترجمه : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم برای ما سخنرانی نمودند که دلها از آن ترسید و چشمها از آن اشکبار شد ما گفتیم : گویا که سخنرانی فردی است که دارد الوداعی و خداحافظی می کند ، پس ای رسول الله ما وصیت (و نصیحت) نمایید: ایشان فرمودند: شما را به شنیدن و اطاعت نمودن (دستورهای امیرتان) دستور می دهم و گرچه یک غلام حبشی بر شما بعنوان امیر گمارده و معیّن شد زیرا هر کس از شما بعد از من زنده بماند اختلافات زیادی را خواهد دید (در آن وقت) بر شما است که از سنّت من و سنّت رهبران راه یافته بعد از من پیروی نمایید و آنها را با دندانهای آسیابتان محکم بگیرید .....تا پایان حدیث.

 

شاهداز این حدیث همان مفهوم جواب پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بر سؤال گذشته می باشد زیرا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم امتش را (که در آن زمان) صحابه اش بوده اند را به سنتش تشویق نموده تا بدان تمسک جویند و سپس بر این تنها بسنده و اکتفا ننموده بلکه فرمودند: به سنّت رهبران راه یافته بعد ازمن (نیز تمسّک جویید). پس وقتی که دستور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم چنین است برای ما ضروری است که همیشه دور و اطراف این اصل اصیل بچرخیم اگر (واقعا) می خواهیم که عقیده ما را بفهمیم واگر می خواهیم عبادت ما را بفهمیم و اگر می خواهیم اخلاق وراه و روش ما را به فهمیم.

 

وبرای فهم تمام این قضایای ضروری؛ برای هر مسلمانی چاره ای نیست بجز بازگشت به روش سلف صالح ما، تا اینکه صادقانه محقق گردد که او از گروه و فرقه ناجی است.

 

و از همین جاست که بسیاری از گروهای قدیم ومعاصرگمراه شدند که به مدلول آیه گذشته و محتوای حدیث (تمسک به ) سنّت رهبران راه یافته و همچنین حدیث افتراق و پراکندگی امت (اسلامی) توجه ننموده اند پس این جریان کاملا طبیعی است که (این گروها) منحرف گردند همانگونه که گذشتگانشان از(فهم) کتاب الله و سنّت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (بر) روش سلف صالح به انحراف رفته بودند و از جمله این منحرفان : خوارج قدیم و معاصر می باشند.

دو چیز بسیارمهم

ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (۴)


دو چیز بسیارمهم 

 

شاید (بسیاری از) این (گروهای جهادی) و آن (تکفیری ها) در درون خودشان افراد مخلص و نیکی باشند ولی این تنها برای اینکه صاحبش را در نزد الله عزوجل کامیاب و پیروز گرداند کافی نیست.

پس برای هر مسلمانی ضروری است که در میان دو چیز جمع نماید:

1 - اخلاص در نیّت و اینکه هر عملی را فقط برای رضای الله عزوجل انجام دهد.

 

2- خوب و درست پیروی نمودن از آنچه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بر آن بوده اند.

 

پس این کافی نیست که یک مسلمان در آنچه در صدد عمل به کتاب الله وسنّت و دعوت به سوی آنهاست تنها مخلص و کوشا باشد ، بلکه مزید برآن ؛ باید طریقه و روشش طریقه و روش برابر ، سالم، صحیح وراست باشد و این روش و طریقه آنگونه که باید و شاید تکمیل نمی گردد مگربا پیروی از سلف صالح این امت رضی الله عنهم اجمعین.

چرا برخی تکفیری می شوند؟

ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (۳)


چرا برخی تکفیری می شوند؟

 

بعد (از حمد و ثنای بر الله متعال و درود و سلام برپیامبر بزرگوار اسلام ) همانا مسأله تکفیر بطور عموم (نه تنها برای حکام بلکه برای ملتها و رعیتهای نیز) یک فتنه بسیار بزرگ و خیلی قدیمی است که ساخت و ایجاد آن توسط گروهی از گروهای اسلامی قدیمی مشهوربه نام (خـــوارج) صورت گرفته است .

ولی با تأسف شدید برخی از داعیان دین و افراد حماسی با اسم (پیروی از) کتاب و سنّت دچار خروج از دستورات کتاب و سنّت می گردند.

 

و علت آن در اصل به دو چیز باز می گردد:

 

یکی کم علمی است .

و جریان دیگر که بسیار مهم هم هست این است که:

این (تکفیری ها) برابر با قوانین شرعی که اساس دعوت صحیح اسلامی برآنهابنا شده است علم حاصل ننموده اند (قوانینی که) هر کس از آنها بیرون رود جزء گروهای منحرف قرار می گیرد و ازجماعتی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در احادیث متعددی از آن تعریف نموده خارج می گردد.

بلکه شامل آن چیزی خواهد گشت که پروردگارعزوجل ما، بیان نموده است که هر کس از آن گروه بیرون شود او با الله و رسولش مخالفت نموده است این مطلب را الله عزوجل دراین گفته اش بیان نموده اند:

وَمَنْ یُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُ الْهُدَى وَیَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِیرًا (سوره نساء آیه : 115).

یعنی : وهرکس با رسول الله بعد از این که هدایت برایش نمایان شده مخالفت نماید وراه غیرمؤمنین را انتخاب کند ما اورا می گردانیم به آن سوکه چرخیده است واورابه جهنم داخل می نماییم و بدجایگاهی است.

این جریان بر اهل علم واضح است که الله متعال دراین گفته اش تنها براین (که هر کس بعد از واضح گشتن هدایت با رسول الله مخالفت کند ما او را می گردانیم بدان سو که چرخیده ....) اکتفا ننموده است بلکه با مخالفت با رسول الله ؛ پیروی از غیر راه مؤمنین را نیز اضافه نموده است و فرموده :

وَمَنْ یُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُ الْهُدَى وَیَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِیرًا (سوره نساء آیه : 115).

یعنی : وهرکس با رسول الله بعد از این که هدایت برایش نمایان شده مخالفت نماید و راه غیرمؤمنین را انتخاب کند ما او را می گردانیم به آن سو که چرخیده است و او را به جهنم داخل می نماییم و بدجایگاهی است).

پس پیروی ازراه مسلمانان و یا عدم پیروی از راه ایشان از نظر بود و نبود جریان بسیار مهمی است.

لذاهرکس ازراه مسلمانان پیروی نماید: اودرنزد پروردگارجهانیان نجات یافته است وهرکس با راه مسلمانان مخالفت نماید برایش جهنم کافی است و بد جایگاه و مصیری است.

از همین جاست که گروهای بسیار زیادی در قدیم و عصر حاضر گمراه شده اند زیرا آنها تنها اکتفا به عدم التزام رفتن برراه مؤمنین نکرده اند بلکه تؤام با آن برعقلهایشان سوارشده اند ودر تفسیر قرآن وسنّت از خواهشاتشان پیروی نموده اند و سپس از آنها نتائج بسیار خطرناکی رابدست آوردند که با آن نتایج ازآنچه که سلف صالح رضی الله عنهم برآن بوده بیرون شده اند.

و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در احادیث متعددی براین قسمت ازآیه کریمه (وَیَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ : از راه غیر مؤمنین پیروی می کنند) بسیار تأکید نموده اند که من برخی از آنها را بیان خواهم نمود:

این مطلب در نزد عموم مسلمانان چه رسد به خواص آنها مجهول و نامعلوم نیست ولی آنچه مجهول است این است که در فهم کتاب الله و سنت؛ پیروی از راه مؤمنین لازمی و واجبی است این نقطه ای است که (بسیاری) از آن به اشتباه رفته (و بدان توجه ننموده اند) و از ضروری و لازمی بودن آن تغافل ورزیده اند حتی بسیاری از خواص چه رسد به اینهای که به (گروه تکفیری) مشهور شده و یا برخی از این گروهای که خودشان را به جهاد نسبت داده اند و درحالی که اینها نیز گروهای تکه شده و شکست خورده (تکفیریها ) هستند .

پیشگفتار نویسنده کتاب فتنه تکفیر

ترجمه : فتنه تکفیر، کتابی از استادآلبانی رحمه الله (۲)


پیشگفتارنویسنده

 

 

ستایش ازآن الله متعال است وما ستایش اورا گفته وازاوکمک خواسته و از او آمرزش می طلبیم و از شرنفسهایمان و کردار زشت مان به او پناه می بریم.

 

هر کس را که الله هدایت دهد برایش گمراه کننده ای نیست و هر کس را که او گمراه کند برایش هدایت دهنده ای نیست و گواهی می دهم که بجز الله دیگر معبود به حقی نیست او یکتا و بی شریک است و گواهی می دهم که محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) بنده الله و فرستاده اوست.

ترجمه فتنه تکفیر کتاب استاد آلبانی رحمه الله


ترجمه فتنه تکفیر کتاب استاد آلبانی رحمه الله (۱)




سخنی ازمترجم

 

 

به نام معبود به حقی که بنی نوع بشر را بر فطرت پاک و دین اسلام آفرید و برای جلوگیری از انحراف بشریت، پیامبران وکتب آسمانی را فرستاد و درود وسلام بر پیامبر بزرگواراسلام باد که با فرمایشات زیبایش کفار را مسلمان نموده و جلوی تکفیر مسلمین را گرفت و رضامندی الله شامل حال یاران جان بر کف رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و علمای حقه اسلام باد که همیشه از افراط و تفریط دور بوده و با این دو مرض مهلک مبارزه نمودند .

 

اما بعد برادر و خواهر مسلمان امروزه از هر دور وزمانی بیشتر در میان مسلمانان مرض تشدّد و افراط گری وجود دارد و بسیاری بنا بر فهم نادرست و علم اندک دچار افراط گری شده و به جای دعوت دادن مردم به اسلام و مسلمان نمودن کفار، شب و روز کارشان و هم وغم آنها شده تکفیر نمودن اهل اسلام ، برای راهنمائی و راه درست نشان دادن به این دسته از افراد استاد محمد ناصر الدین آلبانی رحمه الله رساله ای هر چند کوچک و لی بسیار مهم و مدللی را نوشته اند که بنده آن را به فارسی ترجمه نموده ام و شما خواننده گرامی دارید آن را مطالعه می فرمایید ، ناگفته نماند که این کتاب از آنجایی که استاد آلبانی رحمه الله همانند یک مقاله ارائه نمودند در خلال مطالب تیتر و عنوانهای جداگانه ای برای مطالب کتاب ننوشته اند ولی بنده برای واضح تر گشتن مطالب و مجزا شدن آنها تیتر و عنوانهایی را برای مطالب انتخاب نموده ام تا بدین ترتیب کتاب منظم تر و جالب تر گشته ودرک مطالب برای خوانندگان آسان ترگردد، امیدوارم که الله متعال نوشتن این رساله را برای استاد آلبانی رحمه الله و ترجمه آن را برای بنده حقیر باعث اجر و ثواب زیاد گرداند، و از الله متعال می خواهم که این رساله را باعث راهنمائی و هدایت بسیاری از کسانی گرداند که خواسته و یا ناخواسته گرفتارافکارافرطی تکفیری شده اند.

 آمین یارب العالمین .