۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

اقسام کفر در قرآن وسنّت


ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (۹)


اقسام کفر در قرآن وسنّت

 

 

(آری) کلمه (کفر) در بسیاری ازنصوص قرآن وسنّت آمده که ممکن نیست که در تمام آنها برخروج از دین اسلام (و کفر اکبر) حمل شود.

 

بعنوان مثال ازآن جمله می شود حدیث مشهوری که از عبد الله بن مسعود رضی الله عنه که در صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده را مثال زد آنجائی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: «سِبَابُ المُسْلِمِ فُسُوقٌ، وَقِتَالُهُ کُفْرٌ» یعنی : دشنام و ناسزا گفتن به مسلمان فسق (وخروج از حق است) و درگیری و جنگ با کفر است.

 

مراد از کفر در این حدیث همان گناه و معصیتی است که انسان را ازاطاعت و فرمان برداری بیرون می کند ولی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در اینجا بصراحت کلمه کفر را بکاربرده اند تا اینکه در ممانعت رساتر باشد به همین خاطر گفته اند که درگیری و جنگ با برادر مسلمان کفر است (تا کسی جرأت به درگیر شدن و جنگ نمودن با یک مسلمان را نداشته باشد).

 

و از سوی دیگر آیا برای ما ممکن است که جمله اول این حدیث : «سِبَابُ المُسْلِمِ فُسُوقٌ » یعنی : ناسزا گفتن به مسلمان فسق است ،را به معنای فسقی که در سومین الفاظ در ضمن آیه {...وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}  آمده ، بگیریم؟.

 

جواب (واضح است) : همانا فسق گاهی هم معنی و مترداف کلمه کفری است که به مفهوم بیرون شدن از دین است وگاهی نیز فسق مترادف کفری است که مراد از آن بیرون نمودن فرد از اسلام نیست بلکه به معنای آن است که (عبد الله بن عباس رضی الله عنه) مفسر قرآن گفته است : همانا (این) کفری است که از کفر(اکبر) کوچک تر و پایین تر است.

 

و این حدیث تأکید می کند که کفر گاهی به همین معنای (کفر عملی و اصغر) می آید.

واین بدان سبب است که الله عزوجل می فرماید:{وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِیءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ ... } (9: حجرات)

ترجمه : اگر دو گروه از مسلمانان با یکدیگر درگیر شدند و جنگ نمودند اگر گروهی بر گروه دیگر سرکشی و بغاوت نمود با آنی که بغاوت نموده بجنگید تا به سوی دستور الله بر گردد.

 

زیرا در این آیه پروردگار با عزت وبزرگوارما، گروه باغی و سرکشی را ذکر نموده که با گروه مؤمن و برحق می جنگد ولی با این وجود بر گروه باغی و سرکش حکم کفر نداده است با وجودیکه در حدیث آمده : «.. وَقِتَالُهُ کُفْرٌ» یعنی : درگیری و جنگ با مسلمان کفر است.

 

پس درگیری و جنگ یک مسلمان با مسلمان دیگرکفراصغر است نه کفر اکبر همان گونه که بعینه ابن عباس رضی الله عنه در تفسیر آیه {...وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ} که قبلا گذشت بیان نموده اند.

 

پس درگیری و جنگ مسلمانی با مسلمان دیگری سرکشی، تجاوز، فسق و کفر است ولیکن این (نصوصی که در آنها کلمه کفرآمده این را می رساند که) کفر گاهی عملی می باشد و گاهی هم اعتقادی می باشد.

 

از همین جا این تفصیل دقیق (در تقسیم کفر به اصغر و اکبر) آمده است وامام واقعی شیخ اسلام ابن تیمیه رحمه الله و بعد ازایشان شاگرد نیکش ابن القیم جوزی ؛ توضیح و بیان آن را بعهده گرفته اند، و بنا براین توضیح و بیان درست در باره تقسیم کفر (به اکبرو اصغر و یا عملی و اعتقادی)این دو شخصیت مستحق و شایسته تعریف و تمجید اند (واین وتضیح بنا) بر آن تقسیمی است که پرچمش را مفسر قرآن (عبد الله بن عباس رضی الله عنهما) بلند نموده و با آن جمله مختصر و جامعش (که کفری پایین تر و کوچک تر از کفری وجود دارد) بیان نموداند.

 

به همین سبب است که ابن تیمه رحمه الله و شاگرد و یارش ابن القیم جوزی همیشه این مطلب را بیان (در کتابهایشان) می نمایند که ضروری است تا در میان کفر اعتقادی با کفر عملی فرق قایل شد ورنه یک مسلمان ناخواسته همانند خوارج در قدیم و دنبال روهایشان در عصر حاضر دچار و گرفتار فتنه خروج از جماعت مسلمانان می شود.

 

خلاصه سخن این است که گفته رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم «.. وَقِتَالُهُ کُفْرٌ» یعنی : درگیری با یک مسلمان کفر است. هدفش کفرمطلق یعنی کفری که باعث بیرون شدن فرد از اسلام گردد نیست (بلکه هدف کفر اصغراست).

 

واحادیث در این باره بسیار زیاد است که همه آنها دلیل کوبنده ای است بر این گروهی است که با فهم کوتاهشان بر آیه ی گذشته {...وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ} اکتفا می کنند وکفر اعتقادی را تفسیر الزامی آن می دانند.

 

پس برای ما فی الحال همین حدیث کافی است زیرا این یک دلیل قطعی است بر اینکه درگیری و جنگ با یک مسلمان با برادرمسلمان خویش کفر است به معنای کفر عملی (و کفر اصغر) ونه به معنای کفر اعتقادی (و کفر اکبر).