۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

ترجمه جامع الترمذی ،حدیث 117 تا 121

بَابُ غَسْلِ المَنِیِّ مِنَ الثَّوْبِ

بحث شستن نطفه از لباس


117 - (صحیح) حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَنِیعٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِیَةَ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مَیْمُونِ بْنِ مِهْرَانَ، عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ یَسَارٍ، عَنْ عَائِشَةَ، أَنَّهَا «غَسَلَتْ مَنِیًّا مِنْ ثَوْبِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ».

ترجمه: عایشه رضی الله عنها فرمودند: همانا من آب نطفه را از لباس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شستم.


قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: «المَنِیُّ بِمَنْزِلَةِ المُخَاطِ، فَأَمِطْهُ عَنْکَ وَلَوْ بِإِذْخِرَةٍ»

ترجمه: ابن عباس رضی الله عنه فرمودند: نطفه همانند آب بینی است، (اگر بر لباست ریخت) از خودت پاک و دور کن گرچه با تکه چوبی از گورگیاه باشد.


بَابُ فِی الجُنُبِ یَنَامُ قَبْلَ أَنْ یَغْتَسِلَ

بحثی در باره جنب که می خواهد پیش از اینکه غسل کند بخوابد.


118 - (صحیح) حَدَّثَنَا هَنَّادٌ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرِ بْنُ عَیَّاشٍ، عَنْ الأَعْمَشِ، عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ، عَنْ الأَسْوَدِ، عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَنَامُ وَهُوَ جُنُبٌ وَلَا یَمَسُّ مَاءً».

ترجمه: عایشه رضی الله عنها فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در حالی که جنب بودند ، و بدون اینکه آبی را (برای غسل و یا وضو) لمس کنند، می خوابیدند.

 

119 - حَدَّثَنَا هَنَّادٌ قَالَ: حَدَّثَنَا وَکِیعٌ، عَنْ سُفِیانَ، عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ، نَحْوَهُ،.....


عَنْ عَائِشَةَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، أَنَّهُ «کَانَ یَتَوَضَّأُ قَبْلَ أَنْ یَنَامَ».

ترجمه: عایشه رضی الله عنها روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم (زمانی که جنب بودند) پیش از اینکه بخوابند وضومی گرفتند.


بَابٌ فِی الوُضُوءِ لِلْجُنُبِ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَنَامَ

بحثی در باره وضوبرای جنب زمانی که بخواهد بخوابد


120 - (صحیح) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ المُثَنَّى قَالَ: حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ سَعِیدٍ، عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ، عَنْ نَافِعٍ، عَنْ ابْنِ عُمَرَ، عَنْ عُمَرَ، أَنَّهُ سَأَلَ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَیَنَامُ أَحَدُنَا وَهُوَ جُنُبٌ؟، قَالَ: «نَعَمْ، إِذَا تَوَضَّأَ».

ترجمه: ابن عمراز عمر رضی الله عنهما روایت نمودند که ایشان از پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم پرسیدند که آیا یکی از ما در حالی که جنب است می تواند بخوابد؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: بله، آنگاه که وضوبگیرد.


بَابُ مَا جَاءَ فِی مُصَافَحَةِ الجُنُبِ

بحث آنچه در باره مصافحه با جنب آمده است


121 - (صحیح) حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ مَنْصُورٍ قَالَ: حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ سَعِیدٍ القَطَّانُ قَالَ: حَدَّثَنَا حُمَیْدٌ الطَّوِیلُ، عَنْ بَکْرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ المُزَنِیِّ، عَنْ أَبِی رَافِعٍ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَقِیَهُ وَهُوَ جُنُبٌ، قَالَ: فَانْبَجَسْتُ، فَاغْتَسَلْتُ، ثُمَّ جِئْتُ، فَقَالَ: «أَیْنَ کُنْتَ؟ - أَوْ أَیْنَ ذَهَبْتَ؟ -» قُلْتُ: إِنِّی کُنْتُ جُنُبًا، قَالَ: «إِنَّ المُسْلِمَ لَا یَنْجُسُ».

ترجمه: ازابوهریره رضی الله عنه روایت است که ایشان در حالی که جنب بودند با رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ملاقات نمودند، (ابوهریره رضی الله عنه) فرمودند: (و چون رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را دیدم) آهسته در رفتم ، و (رفتم) غسل نمودم، سپس (به نزد ایشان) آمدم، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: کجا بودی؟ و یا (گفتند) کجا رفتی؟ من گفتم: همانا من جنب بودم، (وناپسند دانستم که در چنین حالتی به نزد شما بنشینم، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: همانا مسلمان که نجس نمی گردد.

درمورد توسل توضیحات کامل می خواستم که مدلل به قرآن و حدیث باشد

پرسش: درمورد توسل توضیحات کامل می خواستم که مدلل به  قرآن و حدیث باشد؟

 

پاسخ: آری توسل در شریعت مجاز است ، در این باره الله متعال می فرماید:

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (35) سوره مائده

 

ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از الله بترسید! و وسیله‌ای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!

 

أُولَٰئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ وَیَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَیَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ کَانَ مَحْذُورًا (57)سوره اسراء

 

ترجمه: کسانی را که آنان می‌خوانند، خودشان وسیله‌ای (برای تقرب) به پروردگارشان می‌جویند، وسیله‌ای هر چه نزدیکتر؛ و به رحمت او امیدوارند؛ و از عذاب او می‌ترسند؛ چرا که عذاب پروردگارت، همواره در خور پرهیز و وحشت است!

وآنچه از قرآن مجید و احادیث صحیح نبوی صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فهمیده می شود این است که سه نوع توسل مجاز داریم، که از قرار زیر می باشند:

 

1- توسل به اسماء و صفات الله متعال، این که فرد مثلا بگوید ای غفور و ای رحیم مرا بیامرز، و ای صمد و ای غنی مرا از مردم بی نیاز گردان، الله متعال در این باره می فرمایند:

 

وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمَائِهِ سَیُجْزَوْنَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (180) سوره اعراف

 

ترجمه: و الله، دارای نیک ترین نامها است؛ الله را به آن (نامها) بخوانید! و کسانی را که در نامهای الله تحریف ایجاد می‌کنند (و بر غیر او می‌نهند)، رها سازید! آنها بزودی جزای اعمالی را که انجام می‌دادند، می‌بینند!

 

2- توسل به دعا های افراد صالح و نیک زنده، این که فردی به نزد فرد صالح و نیکی رفته و از او بخواهد که برایش دعا کند، در این باره به متوسل شدن صحابه رضی الله عنهم در طلب باران، به دعای رسول الله صلی‌الله‌علیه ‌وآله ‌وسلم،  و متوسل شدن عمر بن خطاب رضی الله عنه به دعای عموی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم، عباس بن ابی طالب رضی الله عنه که در صحیح بخاری آمده است توجه نمایید:

 

عَنْ  أَنَسٍ  رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ،  أَنَّ  عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ  کَانَ إِذَا قَحَطُوا اسْتَسْقَى بِالْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَقَالَ : اللَّهُمَّ إِنَّا کُنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّنَا صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَتَسْقِینَا، وَإِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِعَمِّ نَبِیِّنَا، فَاسْقِنَا. قَالَ : فَیُسْقَوْنَ.   

 

ترجمه: انس بن مالک رضی الله عنه روایت نمودند که (عادت) عمر بن خطاب رضی الله عنه برای این بود، که هرگاه مردم گرفتار قحط سالی می شدند و می خواستند دعای باران کنند از عباس بن عبد المطلب درخواست دعای باران می کردند و می گفت: یا الله همانا ما (در زمان زنده بودن رسول الله صلی‌الله‌علیه‌ وآله ‌وسلم) به پیامبر (محمد) صلی الله علیه و آله وسلم متوسل می شدیم (و از ایشان می خواستیم تا برای ما دعای باران کنند) و تو به ما آب و باران می دادی، ولی حالا (که پیامبر ما وفات نموده اند) به عموی پیامبر ما (عباس) متوسل می شویم (تا برای ما دعای باران کنند و ایشان دعا می کردند،آن وقت ، از فضل و کرم الهی ) باران داده می شدند.  صحیح البخاری ( 1010، 3710 )

 

3- توسل به اعمال صالحه و نیکی که خود فرد انجام داده است

 

الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ (16) سوره آل عمران

 

ترجمه: همان کسانی که می‌گویند: «پروردگارا! ما ایمان آورده‌ایم؛ پس گناهان ما را بیامرز، و ما را از عذابِ آتش، (دور) نگاهدار!»

 

و دلیل دیگر بر توسل به اعمال صالحه و نیک حدیث صحیحی است که در صحیح بخاری و برخ دیگر از کتب حدیثی آمده که سه نفر مسافر در غاری گیر نمودند و درب غار با سنگی بسته شده بود، هر یک به عملی از اعمال نیکی که انجام داده بودند، متوسل شده و گفتند که یا الله متعال اگر آن عمل را برای رضای تو انجام داده ام ما را از این گرفتار نجات ده، که در آخر الله متعال آنها را از این گرفتاری نجات می دهد

این حقیقت دارد که جن وارد بدن انسان می شود؟

پرسش : آیا این حقیقت دارد که جن وارد بدن انسان می شود؟

 

پاسخ: بله، این حقیقت دارد، که جن وارد بدن از انسان می شود، برای فهمیدن دلایل این مطلب به یک آیه و چند حدیثی که در این باره ذکر می شود، توجه نمایید:

الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَىٰ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (275) سوره بقره

 

ترجمه: کسانی که سود و ربا می‌خورند، (در قیامت از قبر هایشان ) برنمی‌خیزند مگر مانند کسی که بر اثر تماسّ شیطان، دیوانه شده (و نمی‌تواند تعادل خود را حفظ کند). این، به خاطر آن است که گفتند: داد و ستد هم مانند سود و ربا است (و تفاوتی میان این دو نیست) در حالی که الله داد و ستد و معاملات را حلال قرار داده، و سود و ربا را حرام گردانده است! (زیرا درمیان این دو، فرق بسیار است.) و اگر کسی اندرز الهی به او رسید، و (از رباخواری) خودداری کرد، سودهایی که در سابق (و قبل از نزول حکم تحریم‌ ربا) به دست آورده، مال اوست؛ (و این حکم، گذشته را شامل نمی‌گردد؛) و کار او به الله واگذار می‌شود؛ (و گذشته او را خواهد بخشید) امّا کسانی که بازگردند (و بار دیگر مرتکب این گناه شوند، و سود و ربا خواری کنند)، اهل آتشند؛ و از جاویدانها در آن خواهد بود.

 

1- عن صَفِیَّةَ بْنَةِ حُیَیٍّ ، قَالَتْ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ : إِنَّ الشَّیْطَانَ یَجْرِی مِنَ الْإِنْسَانِ مَجْرَى الدَّمِ.

ترجمه: صفیه بنت حیی رضی الله عنها فرمودند: رسول الله صلی‌الله‌علیه ‌وآله‌ وسلم فرمودند: همانا شیطان در انسان همانند خون در جریان است

صحیح البخاری ( 2035) و صحیح مسلم ( 2175 )

 

2- عن عُثْمَانَ بْنِ أَبِی الْعَاصِ  قَالَ :  لَمَّا اسْتَعْمَلَنِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَلَى الطَّائِفِ، جَعَلَ یَعْرِضُ لِی شَیْءٌ فِی صَلَاتِی، حَتَّى مَا أَدْرِی مَا أُصَلِّی، فَلَمَّا رَأَیْتُ ذَلِکَ رَحَلْتُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ : " ابْنُ أَبِی الْعَاصِ ؟ " قُلْتُ : نَعَمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ. قَالَ : " مَا جَاءَ بِکَ ؟ " قُلْتُ : یَا رَسُولَ اللَّهِ، عَرَضَ لِی شَیْءٌ فِی صَلَوَاتِی، حَتَّى مَا أَدْرِی مَا أُصَلِّی. قَالَ : " ذَاکَ الشَّیْطَانُ،  ادْنُهْ  ". فَدَنَوْتُ مِنْهُ، فَجَلَسْتُ عَلَى صُدُورِ قَدَمَیَّ، قَالَ : فَضَرَبَ صَدْرِی بِیَدِهِ، وَتَفَلَ فِی فَمِی وَقَالَ : " اخْرُجْ عَدُوَّ اللَّهِ ". فَفَعَلَ ذَلِکَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، ثُمَّ قَالَ : " الْحَقْ بِعَمَلِکَ ". قَالَ : فَقَالَ عُثْمَانُ : فَلَعَمْرِی مَا أَحْسَبُهُ خَالَطَنِی بَعْدُ

 

ترجمه: عثمان بن ابی العاص رضی الله عنه فرمودند: چون رسول الله صلی‌الله‌علیه‌ وآله ‌وسلم مرا مسئول و امیر طائف نمودند، چیزی همیشه در نمازم عرضه می شد( و مزاحمت ایجاد می کرد)، تا بجایی که نمی دانستم چند رکعت نمازخواندم،  چون این حالت را دیدم سفر نموده و به نزد رسول الله صلی‌الله‌علیه‌ وآله‌ وسلم رفتم، (ایشان چون مرا دیدند) فرمودند: پسر ابی العاص (هستی)؟ گفتم: آری ای رسول الله. ایشان فرمودند: چه چیز باعث آمدن تو شده است؟ من گفتم: ای رسول الله در نمازهایم چیزی عرضه و مزاحم می شود، تا جایی که نمی دانم چه می خوانم. (رسول الله صلی‌الله‌علیه‌ وآله‌ وسلم ) فرمودند: آن شیطان است، نزدیک شو، و من به ایشان نزدیک شدم و بر سینه دو پایم نشستم، با دست مبارکشان بر سینه ام زده و در دهانم تف نمودند، و( سپس خطاب به جن داخل بدن من) فرمودند: ای دشمن الله (از بدن این فرد) بیرون شو، و این کار را سه بار تکرار نمودند، و سپس به من گفتد: برو سرکار و مسئولیت خود، عثمان بن ابی العاص فرمودند، سوگند به (ذاتی که) جانم (در دست اوست) گمان نمی کنم که بعد از این دیگر (آن جن و شیطان) در بدن من داخل و مخلوط جسم من شده باشد.           سنن ابن ماجه ( 3548)

 

ناگفته نماند که علاوه از این دو حدیث صحیح، احادیث صحیح دیگری نیز وجود دارند، که بیانگر این مطلب اند ، که جن و شیطان در بدن انسان داخل گشته و باعث آزار و اذیت فرد می گردند، که با خواندن آیات قرآنی، از جسم فرد بیرون می شوند.

ترجمه جامع الترمذی ،حدیث 113 تا 116

بَابٌ فِیمَنْ یَسْتَیْقِظُ فَیَرَى بَلَلًا وَلَا یَذْکُرُ احْتِلَامًا

بحثی در باره کسی که از خواب بیدار می شود وتری (آب منی، برجسم و یا لباسش) می بیند ولی خوابی که در آن جماع نموده و احتلام گشته باشد را بیاد نمی آورد.


113 - (صحیح) حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَنِیعٍ قَالَ: حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ خَالِدٍ الخَیَّاطُ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ، عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ، عَنْ القَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَنِ الرَّجُلِ یَجِدُ البَلَلَ وَلَا یَذْکُرُ احْتِلَامًا؟ قَالَ: «یَغْتَسِلُ»، وَعَنِ الرَّجُلِ یَرَى أَنَّهُ قَدْ احْتَلَمَ وَلَمْ یَجِدْ بَلَلًا؟ قَالَ: «لَا غُسْلَ عَلَیْهِ»، قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، هَلْ عَلَى المَرْأَةِ تَرَى ذَلِکَ غُسْلٌ؟ قَالَ: «نَعَمْ، إِنَّ النِّسَاءَ شَقَائِقُ الرِّجَالِ».

ترجمه: عایشه رضی الله عنها فرمودند: از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در باره مردی که (بر لباس و یا بدنش) تری (آب منی) می بیند ولی خواب جماعی را بیاد نمی آورد پرسیده شد؟ (که آیا این فرد باید غسل کند، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: (بله این فرد) غسل می کند، و (همچنین) از مردی (پرسیده شد) که خواب جماع و جنب شدن می بیند ولی (بر لباس و یا بدنش) تری (آب منی) نمی بیند؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: براین (مرد) غسلی (واجب) نیست، ام سلمه (رضی الله عنها) فرمودند: ای رسول الله، آیا اگر زن هم چنین خوابی ببیند (وانزال شود) براونیزغسل واجب است؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: بله همانا زنان همانند و هم ردیف مردان اند.


بَابُ مَا جَاءَ فِی المَنِیِّ وَالمَذْیِ

بحث آنچه در باره منی و آب نشاط  آمده است.


114 - (صحیح) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرٍو السَّوَّاقُ البَلْخِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا هُشَیْمٌ، عَنْ یَزِیدَ بْنِ أَبِی زِیَادٍ، ح وحَدَّثَنَا مَحْمُودُ بْنُ غَیْلَانَ قَالَ: حَدَّثَنَا حُسَیْنٌ الجُعْفِیُّ، عَنْ زَائِدَةَ، عَنْ یَزِیدَ بْنِ أَبِی زِیَادٍ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی لَیْلَى، عَنْ عَلِیٍّ، قَالَ: سَأَلْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَنِ المَذْیِ، فَقَالَ: «مِنَ المَذْیِ الوُضُوءُ، وَمِنَ المَنِیِّ الغُسْلُ».

ترجمه: علی بن ابی طالب رضی الله عنه فرمودند: من (با واسطه مقداد بن اسود رضی الله عنه) از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در باره آب عشق پرسیدم (که آیا از بیرون شدن آن غسل واجب می شود یا خیر)؟ ایشان فرمودند: از(بیرون شدن) آب عشق وضوواجب می گردد و از (بیرون شدن) منی غسل واجب می گردد.

 

بَابٌ فِی المَذْیِ یُصِیبُ الثَّوْبَ

بحثی در باره آب نشاطی که بر لباس می ریزد.


115 - (حسن) حَدَّثَنَا هَنَّادٌ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدَةُ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ عُبَیْدٍ هُوَ ابْنُ السَّبَّاقِ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ سَهْلِ بْنِ حُنَیْفٍ، قَالَ: کُنْتُ أَلْقَى مِنَ المَذْیِ شِدَّةً وَعَنَاءً، فَکُنْتُ أُکْثِرُ مِنْهُ الغُسْلَ، فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَسَأَلْتُهُ عَنْهُ، فَقَالَ: «إِنَّمَا یُجْزِئُکَ مِنْ ذَلِکَ الوُضُوءُ»، فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، کَیْفَ بِمَا یُصِیبُ ثَوْبِی مِنْهُ، قَالَ: «یَکْفِیکَ أَنْ تَأْخُذَ کَفًّا مِنْ مَاءٍ فَتَنْضَحَ بِهِ ثَوْبَکَ حَیْثُ تَرَى أَنَّهُ أَصَابَ مِنْهُ».

ترجمه: سهل بن حنیف رضی الله عنه فرمودند: من ازآمدن زیاد آب عشق سختی و مشکلات می دیدم زیرا ازآن زیاد غسل می کردم، این جریان را برای رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بیان نمودم، و در این باره از ایشان پرسیدم (که چه باید بکنم؟ رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: همانا برای تواز(آمدن)این (آب عشق) وضوکفایت می کند، (و نیازی به غسل نیست)، سپس من گفتم: ای رسول الله حکم آنچه از این آب عشق بر لباسم می ریزد (چیست) وبا آن چه کنم؟، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند:برایت کفایت می کند که یک مشت آب گرفته و برآنجایی که دیدی از لباست این آب عشق ریخته بپاشی (با این طریق لباست پاک می شود).


بَابٌ فِی المَنِیِّ یُصِیبُ الثَّوْبَ

بحثی در باره نطفه که بر لباس می ریزد


116 - (صحیح) حَدَّثَنَا هَنَّادٌ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِیَةَ، عَنْ الأَعْمَشِ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ هَمَّامِ بْنِ الحَارِثِ، قَالَ: ضَافَ عَائِشَةَ ضَیْفٌ، فَأَمَرَتْ لَهُ بِمِلْحَفَةٍ صَفْرَاءَ، فَنَامَ فِیهَا، فَاحْتَلَمَ، فَاسْتَحْیَا أَنْ یُرْسِلَ بِهَا وَبِهَا أَثَرُ الِاحْتِلَامِ، فَغَمَسَهَا فِی المَاءِ، ثُمَّ أَرْسَلَ بِهَا، فَقَالَتْ عَائِشَةُ: «لِمَ أَفْسَدَ عَلَیْنَا ثَوْبَنَا؟ إِنَّمَا کَانَ یَکْفِیهِ أَنْ یَفْرُکَهُ بِأَصَابِعِهِ، وَرُبَّمَا فَرَکْتُهُ مِنْ ثَوْبِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِأَصَابِعِی».

ترجمه: همام بن حارث رحمه الله فرمودند: فردی مهمان عایشه رضی الله عنها شدند، (شب زمان خواب) عایشه (رضی الله عنها، به کنیزشان) دستور دادند تا ملافه وچادرزردنگی به مهمان داده تا درآن بخوابند، (اتفاقا، آن شب، آن مهمان، خواب دیده و) احتلام و جنب شدند، (وازآب منی او برآن چادر ریخت) او شرم نمود که آن چادر را بدان صورت که آلوده با منی است به نزد عایشه رضی الله عنها بفرستند، لذا آن را درآب غوطه داد و شست، و سپس به نزد عایشه رضی الله عنها فرستاد، عایشه رضی الله عنها(به کنیزش) گفت: چرا این فرد (با شستن رنگ) لباس و چادرما را خراب نموده است؟ (آن کنیز گفت چون برآن آب منی بوده شسته است، عایشه رضی الله عنها) فرمودند: همانا برایش کفایت می کرد که به انگشتانش آنجایی که ازپارچه به منی آلوده شده را به هم می مالید، (تا آن منی از لباس ریخته و دور می شد) من خیلی وقتها با انگشتان منی را از لباسهای رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم کنده و دور می کردم (و آنجایی ازلباس که با منی آلوده شده بود را نمی شستم).

آیا اگر کسی اعتقاد داشته باشد که خورشید ثابت است و حرکت نمی کند کافر می شود؟

پرسش: آیا اگر کسی اعتقاد داشته باشد که خورشید ثابت است و حرکت نمی کند کافر می شود؟

 

پاسخ: آنچه که از قرآن و سنت بصراحت و آشکارا به اثبات رسیده است این است که خورشید در حال حرکت است، و ثابت نیست، در این باره به دو آیه و دو حدیث که در ذیل آورده می شود توجه و دقت نمایید:

وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَٰلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ (38) سوره یس

ترجمه: و خورشید پیوسته بسوی قرارگاهش در حرکت است؛ این اندازه گیری الله کاملا غالب و بی نهایت داناست.

 

وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ (33) سوره انبیاء

 

ترجمه: و او(که معبود به حق است) کسی است که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید؛ و هر یک در مدار و فلکی در حرکت و شناور اند !

 

عَنْ  أَبِی ذَرٍّ  رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ :  قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لِأَبِی ذَرٍّ حِینَ غَرَبَتِ الشَّمْسُ : " تَدْرِی أَیْنَ تَذْهَبُ ؟ " قُلْتُ : اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ. قَالَ : " فَإِنَّهَا تَذْهَبُ حَتَّى تَسْجُدَ تَحْتَ الْعَرْشِ فَتَسْتَأْذِنَ فَیُؤْذَنُ لَهَا، وَیُوشِکُ أَنْ تَسْجُدَ فَلَا یُقْبَلَ مِنْهَا، وَتَسْتَأْذِنَ فَلَا یُؤْذَنَ لَهَا، یُقَالُ لَهَا : ارْجِعِی مِنْ حَیْثُ جِئْتِ، فَتَطْلُعُ مِنْ مَغْرِبِهَا، فَذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَى : { وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ } ".

 

ترجمه: ابوذر رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم  زمانی که خورشید می خواست غروب کنند به (من) ابوذر گفتند: آیا می دانی که (خورشید) کجا دارد می رود؟ من گفتم: الله و رسولش داناتر است، (رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ) فرمودند: همانا این (خورشید) دارد می رود تا زیر عرش سجده کند و سپس (از الله، برای ادامه حرکت) اجازه بگیرد، (و هرگاه که اجازه می گیرد) برایش اجازه می دهد، و عنقریب است که زمانی فرا رسد که سجد کند و از آن پذیرفته نشود، و اجازه گیرد به آن اجازه داده نشود، و به آن گفته شود از هر کجا آمدی برگرد، و آن وقت است که از سمت مغربش طلوع می کند، و این هست هدف این گفته الله متعال: { وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ } " صحیح البخاری ( 3199  ) و صحیح مسلم ( 159 )

 

عنْ  أَبی هُرَیْرَةَ ، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم قَالَ َ :  " غَزَا نَبِیٌّ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ، .............فَأَدْنَى لِلْقَرْیَةِ حِینَ صَلَاةِ الْعَصْرِ، أَوْ قَرِیبًا مِنْ ذَلِکَ، فَقَالَ لِلشَّمْسِ : أَنْتِ مَأْمُورَةٌ وَأَنَا مَأْمُورٌ، اللَّهُمَّ احْبِسْهَا عَلَیَّ شَیْئًا. فَحُبِسَتْ عَلَیْهِ، حَتَّى فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْهِ "..........

 

ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی‌الله‌علیه ‌وآله ‌وسلم فرمودند: پیامبری از پیامبران (گذشته) به جهاد رفت ...... و زمان نماز عصر به روستا و محله مورد نظر نزدیک شد، خطاب به خورشید گفت: تو ماموری (که پیوسته در حرکت باشی و به سمت غروب بروی)و من هم مامور هستم (که قبل از غروب این روستا و محله را فتح کنم، و سپس دعا نمود) بار الهی اندکی خورشید را از حرکت باز داشته نگه دار. (دعای آن پیامبر قبول شده) و خورشید نگه داشته شد تا الله آن روستا را به دست آن پیامبر فتح نمود......

 

صحیح البخاری ( 3124, 5157 ) و صحیح مسلم  ( 32 ، 523 )

حالا اگر کسی از این آیات و احادیث صحیح آگاه است، و بصورت عنادی منکر حرکت خورشید می شود کافراست، ولی اگر جهل و یا شبهه دارد و یا مانعی از موانع کفر در او یافت می شود، آن وقت این فرد کافر نیست ، و بجای تکفیر نیاز به تعلیم دارد، و ما همیشه وقتی سخن کفری از برادر دینی ما می شنویم و یا عمل کفری از او می بینیم، نباید او را تکفیر کنیم، بلکه قبل از هر چیز باید از او دلایل او را بشنویم و بعد شبهات او را بر طرف کنیم، و اگر با تمام تلاش به نتیجه نرسیدیم، او را معذور دانسته و حواله کس دیگری کنیم تا شاید او بتواند او را قانع نماید، هر گز پا در میدان خطرناک تکفیر و تفسیق مسلمان نگذاریم، که اگر در این وادی پرخطر پا گذاشتیم خود و دیگران را به تباهی و هلاکت خواهیم رساند، زیرا رسول الله صلی‌الله‌علیه ‌وآله ‌وسلم فرمودند:  إِذَا کَفَّرَ الرَّجُلُ أَخَاهُ، فَقَدْ بَاءَ بِهَا أَحَدُهُمَا.

ترجمه: آنگاه که فرد برادر (دینی و مسلمان) خویش را تکفیر می کند قطعا کفر به یکی از آن دو باز می گردد، (یعنی اگر واقعا آن فردی که تکفیر شده کافر باشد که درست ورنه کفر به تکفیر کننده باز می گردد). صحیح البخاری ( 6104 ) و صحیح مسلم ( 60 )

حکم خون دادن یا فروش آن چیست؟

پرسش: حکم خون دادن یا فروش آن چیست؟

 

پاسخ: برای پاسخ به این سوال نیاز به بیان چند چیز است:

 

1- جریان دادن خون در اصل ممنوعیت و دلایل شبیه خرید و فروش و اهدای اعضای بدن است، زیرا انسان مالک خود نیست و در ملکیت الله متعال قرار دارد، لذا وقتی فرد مالک خود نیست، حق تصرف در خود را ندارد، مگر اینکه صاحب ملک به او اجازه دهد، که در اینجا اجازه خرید و فروش و اهداء را نداده و فقط اجازه استفاده را داده است، و این که ما در ملکیت الله متعال هستیم به این گفته الله متعال توجه نمایید که می فرمایند:

 

قُلْ مَن یَرْزُقُکُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّن یَمْلِکُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَن یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَیُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَمَن یُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ (31) یونس

 

ترجمه: بگو: «چه کسی شما را از آسمان و زمین روزی می‌دهد؟ یا چه کسی مالک (قوه و آله) شنوائی و بیانائیهاست؟ و چه کسی زنده را از مرده، و مرده را از زنده بیرون می‌آورد؟ و چه کسی امور (جهان) را تدبیر می‌کند؟» بزودی (در پاسخ) می‌گویند: «الله»، بگو: «پس چرا از الله نمی‌ترسید؟!

 

2- آنچه که از آیات قرآنی و احادیث صحیح نبوی معلوم می گردد این است که خون حرام است، و در اصل استفاده از حرام برای علاج مجاز نیست، بجز بوقت ضرورت شرعی ، در این باره به این آیه توجه نمایید:

 

حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّیَةُ وَالنَّطِیحَةُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَٰلِکُمْ فِسْقٌ الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ (3) سوره مائده

 

ترجمه : گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتی که به غیر نام الله ذبح شوند، و حیوانات خفه‌شده، و به زجر و ضربه کشته شده، و آنها که بر اثر پرت‌شدن از بلندی بمیرند، و آنها که به ضرب شاخ حیوان دیگری مرده باشند، و باقیمانده صید حیوان درنده -مگر آنکه (بموقع به آن حیوان برسید، و) آن را سرببرید- و حیواناتی که روی بتها (یا در برابر آنها) ذبح می‌شوند، (همه) بر شما حرام شده است؛ و (همچنین) قسمت کردن گوشت حیوان به وسیله چوبه‌های تیر مخصوص بخت آزمایی؛ تمام این اعمال، فسق و گناه است -امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند؛ بنابر این، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم- امّا آنها که در حال گرسنگی، دستشان به غذای دیگری نرسد، و متمایل به گناه نباشند، (مانعی ندارد که از گوشتهای ممنوع بخورند؛) الله ، بی نهایت آمرزنده و بسیار مهرورز است.

در اینجا جریان خون بصورت مطلق آمده و در آیه « دَمًا مَّسْفُوحًا » یعنی خون روان ، آمده ، لذا خوردن و هر نوع استفاده از خون خواه خون انسان و یا حیوان باشد، حرام و ممنوع است بجز در مواقع ضرورت که جریان مرگ و زندگی فردی در میان باشد، در آنجا بوقت ضرورت و به قدر ضرورت می توان مجاز دانست، ولی بصورت عادی حرام است.

 

ناگفته نماند که قیاس خون دادن بر حجامت قیاس مع الفارق است، زیرا در حجامت خون فاسد از جسم بیرون ریخته می شود ولی در خون دادن خون سالم و مورد نیاز بدن از بدن گرفته می شود، که اولی باعث سلامتی و دومی باعث ضعف و بیماری می گردد، اولی یعنی حجامت مفید و سنت است و دومی یعنی خون دادن در اصل مضر و ممنوع است.

حکم اهدای عضو شخصی که مرگ مغزی نموده چیست؟

پرسش : حکم اهدای عضو شخصی که مرگ مغزی نموده چیست؟

 

پاسخ: برای واضح شدن این جریان و سایر امور مرتبط به اهدای عضو، باید به چند نکته توجه نمود:

 

1- تمام موجودات و مخلوقات که انسان نیز جزئی از آنهاست در ملکیت الله متعال اند، لذا وقتی ما مالک خود ما نیستیم، و در ملکیت ذات دیگری قرار داریم، حق تصرف در ملک غیر را نداریم، مگر اینکه صاحب ملک به ما اجازه دهد، که در اینجا اجازه خرید و فروش و اهداء را نداده و فقط اجازه استفاده در راه درست را داده است، و این که ما در ملکیت الله متعال هستیم به این گفته الله متعال توجه نمایید که می فرمایند:

 

قُلْ مَن یَرْزُقُکُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّن یَمْلِکُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَن یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَیُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَمَن یُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ (31) یونس

 

ترجمه: بگو: «چه کسی شما را از آسمان و زمین روزی می‌دهد؟ یا چه کسی مالک (قوه و آله) شنوائی و بیانائیهاست؟ و چه کسی زنده را از مرده، و مرده را از زنده بیرون می‌آورد؟ و چه کسی امور (جهان) را تدبیر می‌کند؟» بزودی (در پاسخ) می‌گویند: «الله»، بگو: «پس چرا از الله نمی‌ترسید؟!

 

2- تغییر در مخلوقات الله متعال، اعم از بدن انسان و یا سایر مخلوقات، بدون عذر شرعی و بدون إذن و اجازه الله متعال حرام ، ممنوع و عمل شیطان است، الله متعال در این باره می فرماید:

 

وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَن یَتَّخِذِ الشَّیْطَانَ وَلِیًّا مِّن دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِینًا(119) سوره نساء

 

ترجمه: (شیطان می گوید ) و آنها را گمراه می‌کنم! و به آرزوها سرگرم می‌سازم! و به آنان دستور می‌دهم که (اعمال خرافی انجام دهند، و) گوش چهارپایان را بشکافند، و دستور می دهم که مخلوق الله را تغییر دهند!» و هر کس، شیطان را به جای الله دوست خود برگزیند، زیانِ آشکاری کرده است.

 

3- تعرض به بدن مرده ممنوع است، در این باره به این حدیث دقت نمایید:

 

عَنْ  أُمِّ سَلَمَةَ ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ : کَسْرُ عَظْمِ الْمَیِّتِ کَکَسْرِ عَظْمِ الْحَیِّ

 

ترجمه: ام سلمه رضی الله عنها روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: شکستن استخوان مرده همانند شکستن استخوان زنده (ممنوع و حرام است). سنن ابن ماجه ( 1617 )

 

3- خرید و فروش و یا اهدای اعضای انسان یک نوع بی احترامی به مرده است، و باعث بی ارزش شدن انسان و کالای خرید و فروش گشتن انسان در بازار معاملات می گردد.

 

4- جلوی پیشرفت علم پزشکی به نوع گرفته می شود زیرا اگر اهداء و خرید و فروش اعضا ممنوع قرار داده شود، پزشکان به فکر علاج بیماریها از طریق دیگری شده و این باعث اختراع و پیشرفت جدید در علوم پزشکی خواهد گشت.

 

5- گرچه فی الحال از نظر پزشکی کسی که مرگ مغزی نموده مرده محسوب شده و احتمال بازگشت دو باره زندگی به او ناممکن است، ولی از نظر شرعی چون فردی که مرگ مغزی نموده، هنوز قلبش زده و نفسش جاری است، لذا از نظر شریعت زنده محسوب می شود، و کشتن یک زنده حرام بوده و قتل محسوب می شود.