۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

آیا دوست داری که الله متعال و مردم ترا دوست بدارند؟

حدیث سی و یکم اربعین نووی  

 

عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ السَّاعِدِیِّ قَال أَتَى النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ رَجُلٌ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ دُلَّنِی عَلَى عَمَلٍ إِذَا أَنَا عَمِلْتُهُ أَحَبَّنِی اللَّهُ وَأَحَبَّنِی النَّاسُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ازْهَدْ فِی الدُّنْیَا یُحِبَّکَ اللَّهُ وَازْهَدْ فِیمَا فِی أَیْدِی النَّاسِ یحبک النَّاس.

(رواه ابن ماجه)  

 

از سهل بن سعد ساعدی رضی الله عنه روایت است که مردی به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آمد و گفت ای رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم ):مرا به کاری راهنمائی نما که چون آن را انجام دهم ؛ الله مرا دوست بدار و مردم نیز مرا دوست بدارند رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : به دنیا بی توجه وبی علاقه باش؛ الله ترا دوست می دارد و از آنچه در دست مردم است روگردانی و بی رغبت باش ؛ مردم ترا دوست می دارند.  

(استادآلبانی رحمه الله در سلسله احادیث صحیحه شماره (944) این حدیث 

 را حسن قرار داده اند)

این حدیث اربعین نووی ضعیف است

حدیث سیم اربعین نووی  

 

عن أبى ثعلبة رضى الله عنه عن رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قال ان الله فرض فرائض فلا تضیعوها وحد حدودا فلا تعتدوها ونهى عن اشیاء فلا تنتهکوها وسکت عن اشیاء رخصة لکم لیس بنسیان فلا تبحثوا عنها   

   (رواه الدارقطنی)  

از ابوثعلبه رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:همانا الله فرائضی را مقرر نموده آنها را ضایع نکنید و حدودی را مشخص نموده از آنها تجاوز نکنید و از چیزهائی ممانعت نموده آنها حتک حرمت نکنید و از چیزهائی را بنا بر رخصت و بدون فراموشی از آنها سکوت نموده لذا از آنها جستجو نکنید.  

(استاد آلبانی رحمه الله در تخریج احادیث مشکاة المصابیح این حدیث را ضعیف قرار داده است)

راه حل واقعی اختلافات امت اسلامی

راه حل واقعی اختلافات امت اسلامی 

 

وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَا یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ (118) إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَلِذَلِکَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ (119) (سوره هود)

واگر پروردگارت می خواست قطعا همه مردم را امت واحدی قرار می داد ولی آنها مستمرو پیوسته اختلاف کننده گان اند (118) مگرآنانی (اختلاف کننده نیستند) که پروردگارت به آنها رحم نموده باشد و برای همین (رحمت)آنها را آفریده و سخن پروردگارت چنین پایان رسیده است که البته جهنم را یکسره از جن و انس پر خواهم نمود.(119) سوره هود.

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ (103) وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (104) وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَأُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ (105) (سوره آل عمران)

وهمگی به ریسمان الله چنگ بزنید و پراکنده نشوید و نعمته های الله را بر خودتان یاد آورید آنگاه که شما با یکدیگر دشمن بودید پس در میان دلهایتان الفت و مهربانی انداخت تا به لطف او برادران هم شدید و بر کنار گودال آتش بودید که شما را از آن رهانید این گونه الله نشانه هاى خود را براى شما روشن مى‏کند باشد که شما راه یابید (103) و باید از میان شما گروهى [مردم را] به نیکى دعوت کنند و به کار شایسته دستور دهند و از زشتى بازدارند و آنان همان رستگارانند (104) و چون کسانى مباشید که پس از آنکه دلایل آشکار برایشان آمد پراکنده شدند و با هم اختلاف نمودند و براى آنان عذابى بسیار بزرگی است (105) (سوره أل عمران)

آنچه در باره اتحاد و دوری از اختلاف از آیات فوق فهمیده می شود امورذیل است:

1- بشر همیشه و بطور مستمر دچار اختلاف بوده ،هست و خواهد بود.

2 - کسانی که الله به آنها لطف نموده باشد و ابر رحمت الهی برآنها باریدن گرفته باشد از اختلافات بدور اند.

3 - در امتیان پیشین افرادی بودند که با وجود آشکارشدن دلایل بازهم ؛با یکدیگر اختلاف نمودند ، الله مهربان به ما می گوید که شما همانند آنان نباشید که با وجود واضحت و آشکارا بودن حق با آن مخالفت و با اهل آن اختلاف کنید، زیرا هرکس چنین کند مستحق عذاب بسیار بزرگی است.

4 - اختلاف چیزبدی است و ما مسلمانان باید حتی الامکان از آن بدور شویم .

5 - راه حل درست وصحیح برطرف و متعادل نمودن اختلافات؛ رجوع به قرآن و تفسیر صحیح آن ؛ سنت صحیح رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم است وبس .

آری دوستان امروزه اگر کسی به اوضاع و احوال مسلمانان نگاه کند و به دقت آنها را بررسی کند به این نتیجه می رسد که اختلاف و عدم اتحاد مسلمین با یک دیگر اصلی ترین و معیاری ترین علت خواری و ذلت ما مسلمانان است و ما برای رسیدن به عزت باید که با یکدیگر متحد شده و دست از اختلافات بر داریم تا با این طریق دشمنان اسلام را ناکام وعزت را دوباره به مسلمانان باز گردانیم .

وراه رسیدن به اتحاد همان است که الله مهربان بیان نموده بازگشت به قرآن و بدوری از اختلافات .

اگر ما یک نظری به اختلافاتی که در جامعه اسلامی و در میان مسلمانان وجود دارد بیندازیم بوضوح می بینیم عموما از دو حالت خالی نیست، یا (اختلافت تنوّعی)است و یا اینکه (اختلافات تضّادی)و اسلام عزیز برای هریک راه حل بسیار جالبی را مطرح وبیان نموده که با جامعه عمل پوشاندن به آنها اختلافات از میان امت اسلامی برداشته ویا اینکه به حد اقل ممکن خواهد رسید، حالا بیاییم به راه کارهای اسلام در حل هر دو نوع اختلاف توجه نمائیم تا شاید الله مهربان به ما این توفیق را عنایت فرماید که وسیله اتحاد گشته و اختلاف و پراکندگی را از بین ببریم .

نوع اول اختلاف که همان (اختلاف تنوّع) باشد .

هدف از این اختلاف این است که در اسلام احکامی وجود دارد که اجرای آنها به انواع متعددی ثابت است و عمل به هریک از آنها ایرادی ندارد و هر کس به هر نوعی از آنها عمل کند به اسلام عمل نموده است همانند روشهای مختلف اذان ، روشهای مختلف اقامه ،روشهای گوناگون اداء نماز خوف ، روشهای متفاوت خواندن نماز وتر و دیگر اموری که در اسلام روشهای ادائی واجرائی مختلفی دارند ، این نوع اختلاف در شریعت مجاز و بلکه خود شارع این را آورده تا بر امت اجرای بعضی از احکام را آسان گرداند،لذا هرکس بنا بر این تنوع دست به اختلاف وپراکندگی وتفرق امت اسلامی اندازد او به اسلام خیانت نموده است زیرا هر کس به هر روش ثابتی از شرع که عمل می کند او به اسلام عمل نموده و طرفین نباید یکدیگر را محکوم کنند زیرا هر دو شریعت است و هر دو دستور اسلام است و مخالفت با هر دو مخالفت با شرع و اسلام محسوب می شود.

جای بسی تأسف است که بسیاری از مسلمانان دراینجا به اختلاف پرداخته و حتی یک دیگر را تکفیر وتفسیق می کنند و در هرحالیکه این عمل خلاف دستور الله متعال ورسول الله صلی الله علیه و آله وسلم است زیرا ما هرچند حق را دوست داشته و پیرو آن باشیم از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم که حق را بیشتر دوست نداریم ونه هم بیشتر از ایشان تابع وپیرو حق هستیم، پس وقتی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و شریعت به ما اجازه داده تا که فلان عمل را بصورتهای گونان گون انجام دهیم پس ما چرا بگویم که به این شکل انجام دادن این عمل جائز و به این شکل عمل نمودن به این حکم ناجائزاست و این حرف را زدن در حقیقت قسمتی از دین و احکام شرع را رد کردن  وبا اسلام مخالفت کردن است .بلکه ما باید به شکلهای مختلفی که در اجرای بعضی از احکام شرع آمده عمل کنیم تا به تمام احادیث و روایات عمل شده باشد. واگر هم به شکل خاصی که در شریعت آمده عمل می کنیم کسی را که به شکل ثابته دیگری عمل می کند او را محکوم نکنیم و هر کس از ما در این باره پرسید به او جواب درست را بدهیم و بگوییم که همه این انواع از شریعت ثابت است لذا عمل به همه مجاز است .

نوع دوم اختلاف همان (اختلاف تضاد) باشد

 این نوع با نوع اول فرق می کند در این نوع دوگروه در مقابل یکدیگر قرار گرفته و هریک خود را درست وطرف مقابل را نادرست وغلط می پندارد لذا اینجا مسأله بسیار حساس است و یک مسلمان باید بسیار محتاط عمل کند.

این (اختلاف تضاد) هم می تواند در اصول و اعتقادات باشد همانند اینکه بعض از فرق اسلامی می گویند ایمان اضافه و کم نمی شود ولی بعض دیگر می گویند که ایمان اضافه و کم می شود و یا اینکه بعض فرق اسلامی می گویند این نوع توسّل جائزو دیگران می گویند که جائز نیست، و هم می شود که (اختلاف تضاد) در فروع و احکام جزئی فقهی صورت گیرد همانند اینکه گروه از مسلمانان می گویند که خون وضو را می شکند و گروه دیگر می گویند که نمی شکند و یا اینکه گروهی از مسلمانان می گویند دست زدن به زن باعث شکستن وضو می گردد و گروه دیگر می گویند که خیر این عمل وضو را باطل نمی کند وازاین نوع مسائل بسیار زیاد است که گروها و مذاهب اسلامی بایکدیگر اختلاف نظردارند.

 اسلام برای این نوع اختلاف ؛ راه حل رجوع و بازگشت به قرآن و احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را پیشنهاد نموده است چنانچه الله مهربان می فرماید:

 یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا (59) (سوره نساء)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید از الله اطاعت وپیروی کنید وازرسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) پسروی واطاعت کنید وازصاحبان و والیان امرتان (نیزپیروی کنید) لذا هر گاه بایک دیگردر امرى [دینى] اختلاف نظر پیدا نمودید پس آن را بسوی (کتاب) الله  و(سنت صحیح ) رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) باز گردانید اگر به الله و روز قیامت ایمان دارید، واین بهتر و نیک‏ فرجام‏تر است (59) (سوره نساء).

اگر ما در حل اختلافات ؛ مخلصانه و صادقانه به کتاب الله قرآن واحادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم رجوع کنیم حتما به نتیجه خواهیم رسید و آن نتیجه از دو حالت خالی نیست :

1- یا اینکه به اتفاق نظر می رسیم و هر دو بر حکم اتفاق می کنیم که الحمد لله اختلاف برداشته و به نتیجه ی متفق علیه رسیدیم .

2 - ویا اینکه بنا بر برداشت های گوناگون و دلایل متفاوت اختلاف نظر کما کان باقی می ماند در این جا این یک واقعیت است که طرفین باید بپذیرند که یکی در اشتباه اند و دیگر درست ولی چون بنا بر برداشتها و دلایل متفاوت به نتیجه نرسیدیم در این باره نیز اسلام راه کار بسیار جالبی را مطرح نموده که هیچ یک از طرفین نباید یکدیگر را محکوم کند بلکه هر دو باید مخلصانه و صادقانه به این حدیث صحیحی که در بخاری و مسلم آمده توجه دهند رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: إِذَا حَکَمَ الْحَاکِمُ فَاجْتَهَدَ ثُمَّ أَصَابَ فَلَهُ أَجْرَانِ وَإِذَا حَکَمَ فَاجْتَهَدَ ثُمَّ أَخْطَأَ فَلَهُ أَجْرٌ.

 یعنی : هرگاه مجتهد وقاضی تلاش نموده و فیصله نماید اگر درست و به حق رسیده بود دو اجر و ثواب برده و اگر با وجود تلاش به اشتباه فیصله و حکم نموده بود یک اجر و وثواب برده است .

حالا خوب دقت کنید که هر دو گروه از اجر و ثواب محروم نشده اند وبلکه هر کس به اندازه نزدیکی و دوری از حق اجر و ثواب برده است .

آری دوستان وظیفه ی هر مسلمان است که هرگاه دید برادر دینیش با اودر مسأله ای اختلاف نظر دارد به امورزیرتوجه دهد:

اولا:باید نگاه کند که این اختلاف از نوع اختلاف تنوّع است و یا از نوع اختلاف در تضاد .

ثانیا:اگر معلوم شد که این اختلاف از نوع اختلاف تنوّع است پس بر او اعتراض نکند، بلکه برعکس به جای اعتراض بر او؛ خود نیز گاهی به آن طریقه عمل کند تا به همه دین و احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم عمل کرده باشد .

ثالثا:اگر معلوم شد که این اختلاف از نوع اختلاف تضاد است ، با اخلاص و صداقت کامل با او به بحث و گفتگو نشسته و مسأله را به قرآن و سنت صحیح رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ارجاع داده و بدون تعصب و درگیری هر آنچه قرآن وسنت صحیح رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بیان نمود طرفین بپذیرند و به آن عمل کنند.

رابعا:اگر با وجود ارجاع به کتاب الله وسنت بنا بر تفاوت در برداشتها و اختلاف دلایل به نتیجه اتحادی نرسیدند یکدیگر را معذور دانسته وبا کمال محبت با یکدیگراین اختلاف را پذیرفته و هریک بدون توهین به دیگری به تحقیق انفرادی ادامه داده و تا نتجه اصلی وحقیقی برایش روش گردد وتا آن زمان بر روش خویش عمل کند.

خامسا:اگر بعدها با تحقیق شخصی ثابت شد که در اشتباه بوده؛ بدون هیچ خجالت و درنگی از آن رجوع کرده و به حق باز گردد.

بارالهی به بنده و همه مسلمانان این توفیق را عنایت فرما؛ تا در مسیر اتحاد و اتفاق واقعی و حقیقی گام برداریم واز اسباب اختلاف و پراکندگی بدور گردیم .

 آمین یارب العالمین.

راه رفتن به بهشت و راه نجات از جهنم اینجاست

حدیث بیست نهم اربعین نووی 

 

عَنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ قَالَ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَخْبِرْنِی بِعَمَلٍ یُدْخِلُنِی الْجَنَّةَ وَیُبَاعِدُنِی عَنْ النَّارِ قَالَ لَقَدْ سَأَلْتَنِی عَنْ عَظِیمٍ وَإِنَّهُ لَیَسِیرٌ عَلَى مَنْ یَسَّرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ تَعْبُدُ اللَّهَ وَلَا تُشْرِکْ بِهِ شَیْئًا وَتُقِیمُ الصَّلَاةَ وَتُؤْتِی الزَّکَاةَ وَتَصُومُ رَمَضَانَ وَتَحُجُّ الْبَیْتَ ثُمَّ قَالَ أَلَا أَدُلُّکَ عَلَى أَبْوَابِ الْخَیْرِ الصَّوْمُ جُنَّةٌ وَالصَّدَقَةُ تُطْفِئُ الْخَطِیئَةَ کَمَا یُطْفِئُ الْمَاءُ النَّارَ وَصَلَاةُ الرَّجُلِ مِنْ جَوْفِ اللَّیْلِ قَالَ ثُمَّ تَلَا{ تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنْ الْمَضَاجِعِ حَتَّى بَلَغَ یَعْمَلُونَ } ثُمَّ قَالَ أَلَا أُخْبِرُکَ بِرَأْسِ الْأَمْرِ کُلِّهِ وَعَمُودِهِ وَذِرْوَةِ سَنَامِهِ قُلْتُ بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ رَأْسُ الْأَمْرِ الْإِسْلَامُ وَعَمُودُهُ الصَّلَاةُ وَذِرْوَةُ سَنَامِهِ الْجِهَادُ ثُمَّ قَالَ أَلَا أُخْبِرُکَ بِمَلَاکِ ذَلِکَ کُلِّهِ قُلْتُ بَلَى یَا نَبِیَّ اللَّهِ فَأَخَذَ بِلِسَانِهِ قَالَ کُفَّ عَلَیْکَ هَذَا فَقُلْتُ یَا نَبِیَّ اللَّهِ وَإِنَّا لَمُؤَاخَذُونَ بِمَا نَتَکَلَّمُ بِهِ فَقَالَ ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ یَا مُعَاذُ وَهَلْ یَکُبُّ النَّاسَ فِی النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ أَوْ عَلَى مَنَاخِرِهِمْ إِلَّا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِمْ

رواه الترمذی قَالَ أَبُو عِیسَى هَذَا حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ 

 

معاذ بن جبل رضی الله عنه فرمودند: من گفتم ای رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم)مرا از کاری خبر دار کند که مرا به بهشت ببرد واز آتش (جهنم) دور کند(رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند:همانا تو از من چیز بزرگی را پرسیدی و قطعا (عمل به آن )آسان است برای کسی که الله برای او آسان گرداند، الله را عبادت می کنی وبه اوهیچ شرکی نمی آوروی نماز را برپا می داری و زکات را پرداخت می کنی و رمضان را روزه می گیری و بیت الله را حج می کنی سپس (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: آیا ترا بر دروازهای خیرراهنمائی نکنم ؟ روزه سپر است و صدقه گناه را خاموش می کند همانگونه که آب آتش را خاموش می کند. ونمازی که فرد در درون شب می خواند و سپس این آیه را تلاوت نمودند:{تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنْ الْمَضَاجِعِ حَتَّى بَلَغَ یَعْمَلُونَ } یعنی :(پهلوهایشان از بسترها جداست ــ تا که به ــ می دانند ، رسید).و سپس فرمودند:آیا ترا ازسر وبنیاد تمامی کاروستون وبلندی کوهانش خبر دار نکنم من

گفتم بله ای رسول الله فرمودند:سرجریان اسلام، ستون آن نماز و بلندی کوهانش جهاد است سپس فرمودند:آیا ترا از اصل همه اینها خبر دار نکنم ، گفتم بله ای رسول الله (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم)زبانشان را گرفته فرمودند:بر خودت این را نگه دار، گفتم ای رسول الله همانا ما نسبت به آنچه که سخن می گوئیم مؤاخذه شوندگانیم فرمودند:معاذ مادرت بداغت بنشیند وآیا بجز دروشدهای زبانهایشان چیز دیگری آنان را سرنگون بر چهرها و بینهایشان در جهنم می اندازد؟. 

(این حدیث صحیح است و استادآلبانی رحمه الله نیز این حدیث را  

صحیح دانسته است)

ازچه کسی باید پیروی و اطاعت نمود؟

حدیث بیست و هشتم اربعین نووی 

 

عن الْعِرْبَاضَ بْنَ سَارِیَةَ فَوَعَظَنَا مَوْعِظَةً بَلِیغَةً ذَرَفَتْ مِنْهَا الْعُیُونُ وَوَجِلَتْ مِنْهَا الْقُلُوبُ فَقَالَ قَائِلٌ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَأَنَّ هَذِهِ مَوْعِظَةُ مُوَدِّعٍ فَمَاذَا تَعْهَدُ إِلَیْنَا فَقَالَ أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَالسَّمْعِ وَالطَّاعَةِ وَإِنْ عَبْدًا حَبَشِیًّا فَإِنَّهُ مَنْ یَعِشْ مِنْکُمْ بَعْدِی فَسَیَرَى اخْتِلَافًا کَثِیرًا فَعَلَیْکُمْ بِسُنَّتِی وَسُنَّةِ الْخُلَفَاءِ الْمَهْدِیِّینَ الرَّاشِدِینَ تَمَسَّکُوا بِهَا وَعَضُّوا عَلَیْهَا بِالنَّوَاجِذِ وَإِیَّاکُمْ وَمُحْدَثَاتِ الْأُمُورِ فَإِنَّ کُلَّ مُحْدَثَةٍ بِدْعَةٌ وَکُلَّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ(ترمذی و ابوداود)

عرباض پسر ساریه رضی الله عنه فرمودند:رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم برای ما یک سخنرانی رسائی را ایراد نمودند که از آن چشمان به اشک آمد و دلها ترسید فردی به ایشان گفت که ای رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) گویا که این سخنرانی فردی است که دارد(با آشنایان خود) خدا حافظی می کند پس به ما چه وصیت می کنید(رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: شما را به پرهیز گاری و ترس ازالله ، شنیدن (حرف رهبران درست کردار)و پیروی نمودن (از آنان)توصیه می کنم و گرچه (آن رهبر) یک غلام حبشی هم باشد همانا هر کس از شما بعد از من زندگی کند اختلافات زیادی را خواهد دید پس در آن وقت بر شما است که از سنّت من وسنّت رهبران هدایت شده وراه یافته پیروی نموده وبه آنها تمسک جویید و آنها با دندانها محکم بگیرید وبرحذر باشید از کارهای نو پیدای در دین؛ زیرا هر نو پیدائی در دین بدعت است و هر بدعتی گمراهی است.  

(این حدیث صحیح است و استادآلبانی رحمه الله نیز آن را صحیح دانسته است)

هیچ یک از صحابه رضی الله عنهم مرتد نشدند

برادرعزیزی چنین نوشته اند:

در صحیح بخاری و صحیح مسلم، ودیگر کتب حدیثی از صحابه های متعددی همانند عبد الله بن عباس، عبد الله بن مسعود، عایشه، ابوهریرة ،انس و غیره رضی الله عنهم اجمعین روایت شده که این بزرگواران از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم نقل نمودند که ایشان پیشین‌گوئی نمودند که صحابه بعد از من مرتد خواهند شد.

لطفا مطلب فوق را برایم توضیح دهید؟

قبل از اینکه به توضیح و تشریح احادیثی که این برادر عزیز بدانها اشاره نموده پرداخته شود ، مناسب می دانم افرادی که در زمان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بودند وبا ایشان ملاقات داشتند را تقسیم بندی نموده تا بهتر بشود به موضوع پرداخت، آری کسانی که در زمان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بودند وبا ایشان ملاقات داشته اند را می شود به چهار دسته تقسیم نمود:

1 - صحابه رضی الله عنهم یعنی کسانی که با رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ملاقات داشته و به دین اسلام مشرف شده و با ایمان هم دار فانی را وداع گفته به ملاقات الله مهربان شتافند.

2 - کفار یعنی آنهائی که با رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ملاقات داشته ولی به ایشان ایمان نیاوردند و با کفر از دنیا رفته اند.

3 - منافقین یعنی آنهائی که با رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ملاقات داشته وبه ظاهراسلام آوردند ولی در باطن کافر بودند و با همین حالت هم از دنیا رفتند.

4- مرتدین یعنی آنهائی با رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ملاقات داشته و به ایشان ایمان آوردند ولی بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم دوباره به کفر برگشته و با کفر هم از دنیا رفتند.

حالا ما در سطور آینده به توضیح و تشریح مطلبی می پردازیم که این برادرعزیز و گرامی مطرح نمودند :

از آنجائی که تمام احادیثی که در باره مرتدین آمده شبیه به هم و همه یک جریان را بیان می کنند ما  به ترجمه و توضیح یکی از آن روایات می پردازیم و توضیحات لازم را ارائه می کنیم تا هرکس به هر یک از آن روایات برخورد نموده وبخواند، برایش حقیقت امر واضح گردد لذا به روایت ابن عباس رضی الله عنهما که در ذیل آورده می شود توجه فرمائید:

الفــــــــاظ حدیث : عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَامَ فِینَا النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَخْطُبُ فَقَالَ إِنَّکُمْ مَحْشُورُونَ حُفَاةً عُرَاةً غُرْلًا{ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ } الْآیَةَ وَإِنَّ أَوَّلَ الْخَلَائِقِ یُکْسَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِبْرَاهِیمُ وَإِنَّهُ سَیُجَاءُ بِرِجَالٍ مِنْ أُمَّتِی فَیُؤْخَذُ بِهِمْ ذَاتَ الشِّمَالِ فَأَقُولُ یَا رَبِّ أَصْحَابِی فَیَقُولُ إِنَّکَ لَا تَدْرِی مَا أَحْدَثُوا بَعْدَکَ فَأَقُولُ کَمَا قَالَ الْعَبْدُ الصَّالِحُ { وَکُنْتُ عَلَیْهِمْ شَهِیدًا مَا دُمْتُ فِیهِمْ إِلَى قَوْلِهِ الْحَکِیمُ } قَالَ فَیُقَالُ إِنَّهُمْ لَمْ یَزَالُوا مُرْتَدِّینَ عَلَى أَعْقَابِهِمْ

(بخاری کتاب الرقاق ،باب کیف الحشر، حدیث6045)

ترجمـــــــه حدیث : از ابن عباس رضی الله عنه روایت است که روزی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در میان ما برای سخنرانی بلند شده همانا شما در روز قیامت حشرمی شوید در حالیکه همه پاه برهنه ،بدن لخت و بدون ختنه هستید (سپس این آیه را خواندند): کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ  یعنی : همانگونه که ابتداء خلقت شروع نمودیم دوبار آن را باز می گردانیم. واولین کسی که از مخلوق لباس پوشانده می شود ابراهیم علیه السلام خواهد بود و همانا مردانی از امت من آورده می شوند که به سمت چپ ( و به سوی جهنم ) برده می شوند (در آن وقت من می گویم) ای پروردگارم (اینها که) یاران من هستند ، به من می گوید: تو نمی دانی که بعد از تو چه چیزجدیدی را ایجاد نمودند، من همانی را می گویم که بنده نیک الله (عیسی علیه السلام در قیامت) گفته است: (سپس این آیه را خواندند) : { وَکُنْتُ عَلَیْهِمْ شَهِیدًا مَا دُمْتُ فِیهِمْ إِلَى قَوْلِهِ الْحَکِیمُ یعنی : من تا زمانیکه در میان آنها بودم بر آنها گواهم تا......... تو بسیار باحکمتی} سپس گفته می شود: همیشه و بصورت مستمر بر پشت پاهایشان بر می گشتند یعنی مرتد می شدند.

توضیح و تشریح حدیث : آنچه در این حدیث و احادیث دیگری که در این باره آمده مورد بحث است جملات زیر می باشد :

1 - وَإِنَّهُ سَیُجَاءُ بِرِجَالٍ مِنْ أُمَّتِی فَیُؤْخَذُ بِهِمْ ذَاتَ الشِّمَالِ. یعنی : و همانا مردانی از امت من آورده می شوند که به سمت چپ ( و به سوی جهنم ) برده می شوند.

2 - فَأَقُولُ یَا رَبِّ أَصْحَابِی . یعنی : (در آن وقت من می گویم) ای پروردگارم (اینها که) یاران من هستند.

3 - فَیَقُولُ إِنَّکَ لَا تَدْرِی مَا أَحْدَثُوا بَعْدَکَ .یعنی :به من می گوید: تو نمی دانی که بعد از تو چه چیزجدیدی را ایجاد نمودند.

4 - فَیُقَالُ إِنَّهُمْ لَمْ یَزَالُوا مُرْتَدِّینَ عَلَى أَعْقَابِهِمْ . یعنی: سپس گفته می شود: همیشه و بصورت مستمر بر پشت پاهایشان بر می گشتند یعنی مرتد می شدند.

قسمت اول : (وَإِنَّهُ سَیُجَاءُ بِرِجَالٍ مِنْ أُمَّتِی فَیُؤْخَذُ بِهِمْ ذَاتَ الشِّمَالِ). یعنی : و همانا مردانی از امت من آورده می شوند که به سمت چپ ( و به سوی جهنم ) برده می شوند.

هرکس اندک آگاهی از زبان عربی و اصطلاحات این زبان داشته باشد به خوبی این مطلب را می فهمد که این نوع جملات در زبان عربی بیانگر قلت و کمی اند یعنی: افراد معدود و انگشت شماری بودن نه زیاد و نه همه آنان .

قسمت دوم: فَأَقُولُ یَا رَبِّ أَصْحَابِی . یعنی : (در آن وقت من می گویم) ای پروردگارم (اینها که) یاران من هستند.

این جمله بیانگر این است که این افراد از کسانی بودند که در زمان حیات رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در صف یاران ایشان بودند.

قسمت سوم و چهارم : این دو قسمت یک چیز را در حقیقت بیان می کنند و آن اینکه اینها بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم مرتکب چیز جدیدی که همان ارتداد باشد شده اند.

تا به این جای مطلب به این نتیجه رسیدیم که افراد بسیارمعدود وانگشت شماری از کسانی که در زمان رسول الله صلی الله علیه و سلم در صفوف صحابه رضی الله عنهم و جزء یاران رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بودند از دین برگشته و مرتد شدند ودر قیامت به آنها اجازه داده نمی شود که از آب حوض کوثر بنوشند و به جهنم برده می شوند.

حالا سوال این مهم این است که این افراد چه کسانی بودند یعنی نام ومشخصات آنها چیست، ما ان شاءالله تعالی در ادامه بحث به پاسخ این مطلب خواهیم پرداخت :

برای واضح شدن این مطلب قبل از اینکه بنده پاسخی را برای این سوال مهم مطرح کنم دوست دارم که بطورمختصراقوالی را که ابن حجر عسقلانی رحمه الله نویسنده فتح الباری شرح صحیح بخاری درشرح حدیث ابن عباس رضی الله عنهما که در ابتداء بحث با ترجمه ذکر نمودم بیان نموده را برای خوانندگان عزیز و گرامی نقل نمایم تا حقیقت امر واضح گردد .

ابن حجر عسقلانی رحمه الله در(فتح الباری شرح بخاری کتاب الرقاق ،باب کیف الحشر، تحت حدیث شماره 6045) اقوال علماء را در باره مشخصات این مرتدین چنین نقل می کند:

1- قبیصه رحمه الله فرموده که مراد افرادی است که در دوران (خلافت) ابوبکر (صدیق رضی الله عنه) از اسلام بر گشتند و ابوبکر (رضی الله عنه) با آنها جنگید تا اینکه آنها نابود شدند و بر کفر مردند.

2- خطابی رحمه الله می گوید: از صحابه (مشهور) رضی الله عنهم کسی مرتد نشده است مراد از مرتدین همان گروهی از بادیه نشینان خشنی است که هیچ کمک وتعاونی از آنها نسبت بدین ثابت نیست وارتداد اینها هیچ خدشه ای بر صحابه های مشهور رضی الله عنهم وارد نمی کند.

3 - ابن التین رحمه الله فرموده که احتمال دارد (که مراد از مرتدین که در این احادیث آمده) همان منافقین و یا کسانی باشد که مرتکب گناهان کبیره شدند.

4 - بعضی از علماء رحمهم الله این را گفته اند: که این مرتدین بادیه نشینان خشن طبعی بودند که با ترس و امید ؛(در حیات رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) اسلام آورده بودند (و بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم دوباره از دین برگشته مرتد شدند).

5 - امام نووی رحمه الله فرمودند: گفته شده که اینها منافقین و مرتدین اند و مراد ازجمله (إِنَّهُمْ بَدَّلُوا بَعْدَک = اینها دینت را تبدیل کردند) یعنی اینها برظاهر وحالتی که تو از آنها جدا شدی نمرده اند.

6 - بیضاوی رحمه الله فرمودند: کلمه (مُرْتَدِّینَ) که در این احادیث آمده تنها این معنایش نیست که آنها از اسلام برگشته وکافر شدند بلکه علاوه از آن این معنی را نیز دارد که آنان مسلمانان گنه کاری اند که بر روششان استقامت نکرده وبجای کارهی نیک دست به گناهان زدند.

حالا از توضیحاتی که علماء بزرگواررحمهم الله در باره این گروه داده اند مطالب ذیل بدست می آید :

1- مرتدین که در این احادیث آمده بادیه نیشنانی بودند که باترس از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وچشم امید به مال دنیا در حیات رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم اسلام آورده وبعد از وفات رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم دوباره به کفر برگشته و مرتد شدند.

2 - آنها منافقینی بودند که در زمان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بنا بر سیاست دوگانه خویش خود را در میان صحابه جا زده بودند ولی بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم سیاستشان این را تقاضا کرد که خود را آشکار کنند وحکمت الهی بر این رفته بود که همین آشکاری آنها باعث هلاکتشان در دنیا و آخرت شود و رنه در دنیا شاید جان سالم بدر می بردند.

3 - مراد از ارتداد در این احادیث تنها بیرون شدن از اسلام نیست بلکه ارتکاب گناهان کبیره را نیز شامل می شود و کسانی که گناهان کبیره انجام می دهند اگر در دنیا توبه نکنند و الله مهربان آنها را نبخشد وشفاعت در اول وهله شامل حال آنها نگردد باید به اندازه گناهانشان به جهنم بروند وسپس از جهنم نجات یافته به بهشت خواهند رفت.

خلاصــــــــه سخـــــــن و لب کلام این است که :

1- مرتدین همان منافقین وبادیه نیشنانی بودند که باترس از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وچشم امید به مال دنیا در حیات رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم اسلام آورده وبعد از وفات رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم دوباره به کفر برگشته و مرتد شدند.

2 - هیچ یک از صحابه های مشهور و از مهاجرین و انصار رضی الله عنهم اجمعین بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم مرتد نشدند. زیرا در هیچ روایت صحیحی و نه جریان تاریخی صحیح این مطلب ذکر نشده که اصحاب مشهور رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بعد از ایشان مرتد شده باشند بلکه بر عکس ئر صحیح بخاری و دیگر کتب حدیثی و تاریخی باسند صحیح آمده که کسانی که با مرتدین جنگیدند و آنها را نابود کردند ابوبکر صدیق رضی الله عنه و دیگر مهاجرین،انصار و سایر صحابه رضی الله عنهم بودند.

ودلیل این دو مطلب امور زیر می باشد:

1- اگر خدای ناخواسته والعیاذ بالله اکثر صحابه مرتد می شدند خود آنها این احادیث را بر خلاف خود روایت نمی کردند و خویش را بدنام نمی کردند بلکه بر عکس این روایات را از بین می بردند.

2 - هیچ روایت صحیح تاریخی و حدیثی در این باره وجود ندارد که تمام و یا اکثر صحابه رضی الله عنهم بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم مرتد شده باشند.

3- آیات قرآنی و احادیث صحیح نبوی صلی الله علیه و آله وسلم که در فضیلت و خوبی صحابه رضی الله عنهم آمده بیانگر این مطلب است که آنان تا به آخر بر اسلام بوده و از مدافعان سرسخت اسلام بودند.

4- کسانی که مرتدین را نابود کردند خلیفه اول مسلمین ابوبکر صدیق ، مهاجرین و انصار رضی الله عنهم بودند و این جریان در احادیث صحیح و روایات تاریخی بصورت تواتر وقطعی بثبوت رسیده است واگر والعیاذ بالله آنها مرتد می بودند چگونه افراد و اعضای حزب و گروه خودشان را کشته ونابود کردند و بر علیه نظریه وایده خود بپا خواستند.

5 - نکته آخر اینکه : سالم رسیدن قرآن و دین به ما که درهزارچهارصد و اندی بعد از آنها زندگی می کنیم وهمچنین به کسانی که پیش از ما بوده اند خود بهترین وبزرگترین دلیل براین مطلب است که هیچ یک ازمهاجرین ،انصار و یاران مشهور و بزرگوار رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم مرتد نشدند بلکه بر ایمان واخلاصشان تا به آخر پایدار بودند ، ورنه والعیاذ بالله اگر آنها مرتد می شدند قرآن را جمع آوری نمی نمودند ودر صحیفه ها نمی نوشتند و احادیث و روایات را برای ما وشما حفظ وروایت نمی کردند .

تشخیص گناه و ثواب بسیار آسان است

حدیث بیست هفتم اربعین نووی  

عَنْ النَّوَّاسِ بْنِ سِمْعَانَ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ قال رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ : الْبِرُّ حُسْنُ الْخُلُقِ وَالْإِثْمُ مَا حَاکَ فِی نَفْسِکَ وَکَرِهْتَ أَنْ یَطَّلِعَ عَلَیْهِ النَّاسُ (رواه مسلم)  

نواس بن سمعان انصاری رضی الله عنه ازرسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند روایت نموده که ایشان فرمودند: نیکی؛ اخلاق نیک است و گناه؛ آن است که در دلت شک اندازد و دوست نداشته باشی که مردم از آن باخبر و مطلع شوند.  

(این حدیث صحیح است و آن را مسلم روایت نموده است)  

عَنْ وَابِصَةَ بْنِ مَعْبَدٍ الأَسَدِىِّ أَتیت رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- فقَالَ :« جِئْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْبِرِّ وَالإِثْمِ؟ ». قَالَ قُلْتُ : نَعَمْ. قَالَ : « اسْتَفْتِ نَفْسَکَ ، اسْتَفْتِ قَلْبَکَ الْبِرُّ مَا اطْمَأَنَّتْ إِلَیْهِ النَّفْسُ وَاطْمَأَنَّ إِلَیْهِ الْقَلْبُ ، وَالإِثْمُ مَا حَاکَ فِى النَّفْسِ وَتَرَدَّدَ فِى الصَّدْرِ وَإِنْ أَفْتَاکَ النَّاسُ وَأَفْتَوْکَ ».

(سنن دارمی و مسند احمد)  

ازوابصه بن معبد اسدی روایت است که ایشان فرمودند: من به نزد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آمدم ایشان به من فرمودند که آمدی تا از نیکی و گناه بپرسی؟ گفتم بله (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ) فرمودند:از خودت فتوی بخواه ،از قلبت در باره نیکی فتوی بخواه (نیکی آن است) که نفست به آن مطمئن گردد و دلت به سوی آن اطمینان گیرد، و گناه آن است که در نفست شک اندازد و در سینه ات تردید بیاورد و گرچه مردم به تو فتوی دهند و فتوی دهند.  

(استادآلبانی رحمه الله در صحیح ترغیب و ترهیب حدیث (1734) این حدیث را حسن لغیره دانسته است)

جریان عشـــق و عاشـــقی در اسلام

برادر عزیزی چنین در خواست نمودند:

باسلام من می خواستم بفهمم کسی که عاشق می شود و...... ومعشوقش رابا وعدهای دروغین می دزدد حکمش چیست لطفا جواب سوالم رابدهید 

جــــــــــــــــواب : علیکم السلام ورحمة الله برکاته علاقه پیدا نمودن فردی به جنس مخالفش تا حدی طبیعی وگاهی هم غیر طبیعی است، زیرا گاهی این اتفاق می افتد که انسانی بنا برعللی به کسی دل می بندد، حال مهم این است که علل دل بستگی چیست؟ وچرا یک فرد دلباخته و دلداه جنس مخالفش شده است ؟ اگر مجاز و در چارچوبه شرع ، عقل و عرف بوده که شریعت راهش را کاملا توضیح داده که چگونه یک مسلمان مجاز است به کسی دل ببندد و چگونه می تواند به این دل بستگی خویش ادامه دهد تا به هدف مجاز و مشروعش برسد، ولی اگر غیر مجاز باشد که همانجا شریعت به فرد اخطار می دهد که ادامه نده و رنه عواقب و انجام بدی در دنیا و آخرت در انتظار تو خواهد بود .

بعد از این مقدمه حالا مناسب است که به سوال این برادر عزیزمان پاسخ داده شود ، وبنده برای بهتر واضح شدن جریان سوال این برادرعزیزم را به سه قسمت تقسیم می کنم :

1- عاشق جنس مخالف شدن حکمش چیست؟

2- معشوقه را با وعده های دروغین فریب دادن چه حکمی دارد؟ 

 3 - معشوقه را دزدی نمودن چه حکمی دارد؟

جواب قسمت (1) : در اسلام بارعایت نمودن مسائل شرعی و حدود اسلامی عاشق جنس مخالفش شدن ایرادی ندارد ، شاید شما بپرسید که آن حدود شرعی که باید یک فرد رعایت کند تا بتواند شرعا عاشق جنس مخالف شود چیست ؟ آری باید گفت :همانگونه که اسلام برای تمام ابعاد زندگی ما انسانها قوانین وضوابطی را معین نموده این جریان را نیزتوضیح داده و برایش قوانین بسیار جالبی را گذاشته است تا با رعایت نمودن آنها هم فرد به معشوقه و محبوبه خویش دست می یابد و هم باعث لطمه دار و خدشه دارشدن ایمان و آبروی فرد نمی گردد. آن قوانین از قرار زیر می باشند:

1-عشق نباید با چشم چرانیهای نامشروع و حرام آغاز شود. زیرا اسلام چشم چرانی و به ناموس مردم نگاه بد نمودن را ممنوع قرار داده و رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: (فَزِنَا الْعَیْنِ النَّظَرُ= بخاری حدیث5774) یعنی : نگاه (به نامحرم) زنای چشم محسوب می شود.

2- عشق نباید جوری شروع شده و ادامه پیدا کند که باعث آبروریزی فرد ویا افرادی گردد. زیرا ریختن آبروی یک مسلمان همانند ریختن خون آن برای مسلمان دیگر حرام است رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می فرمایند: (فَإِنَّ دِمَاءَکُمْ وَأَمْوَالَکُمْ وَأَعْرَاضَکُمْ بَیْنَکُمْ حَرَامٌ = بخاری حدیث 65)همانا ریختن خونهایتان و از بین بردن آبروهایتان برایتان حرام است.

3 - عشق نباید اهداف فریب کارانه و مزوّرانه داشته باشد. زیرا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: (مَنْ غَشَّ فَلَیْسَ مِنِّی = مسلم حدیث 147) هرکس فریب بازی کند از من نیست.

4-عشق باید صادقانه و بدون دروغ باشد.زیرا اسلام دروغگوئی را جزء گناهان کبیره دانسته است و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: (إِنَّ الصِّدْقَ یَهْدِی إِلَى الْبِرِّ.... وَإِنَّ الْکَذِبَ یَهْدِی إِلَى الْفُجُورِ = مسلم حدیث 4719) راستگوئی انسان را به سوی نیکی و خوبی راهنمائی می کند ..... وهمانا دروغگوئی انسان را بسوی بیحائی و خلافکاری سوق می دهد.

5-عشق نباید بنابر احساسات زود گذرشروع شده و ادامه پیدا کند.زیرا احساسات زود گذراست و چیز زود گذر نمی تواند دوام پذیر بوده و بنیاد یک چیز را محکم نگه داری نماید.

6 - هدف از عشق ازدواج با فرد باشد نه عیاشی و خوشگذرانی نمودن زیرا اسلام فقط آنجائی فرد را مجاز می گذارد که عاشق و علاقمند به جنس مخالف شود که هدف نهائی فرد ازدواج با معشوقه باشد نه اغراض و اهداف نامشروع .

خلاصه اینکه فرد می تواند عاشق جنس مخالفش شود بشرطیکه (باچشم چرانی نامشروع شروع نکرده، باعث آبروریزی نگشته ، اهداف نامشروع در آن نبوده، صادقانه بوده، احساساتی نبوده و هدف نهائی از آن ازدواج باشد)

جواب قسمت (2): اما اینکه فردی با وعدهای دروغین جنس مخالفش را فریب می دهد این حرام و ناجائز است زیرا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: از من نیست کسی که فریب می هد. و این را باید دانست که چیزی که با فریب شروع شده هر گز دوام پذیر نخواهد بود و بنیاد آن بزودی زود از هم خواهد گسیخت.

جواب قسمت (3): اما اینکه فرد معشوقه خویش را می دزدد این از دوحالت خالی نیست :

1- یا اینکه پدر و مادر آن معشوقه از جریان بی خبر اندویا ناراض اند و این عاشق می خواهد بدون آگاهی آنها؛ معشوقه را دزدی نموده تا بعدها آنها مجبور شوند که این معشوقه را به نکاح او درآورند، این کار از نظر شرعی ناجایز است و باعث خدشه دار شدن وجه ی مردمی طرفین و خانواده و اقوام طرفین می شود.

2 - ویا اینکه هدف عاشقی که معشوقه اش را می دزد؛ فریبکاری است و می خواهد چند صبای با آن عیّاشی نموده سپس آن را رها نموده و به دنبال کسی دیگری بیفتد، این جرمش به درجه ها بالاتر از نوع اول است و در اسلام برای این افراد تنبیهات سخت تری در نظر گرفته شده است و این باعث آبروریزی بیشتری برای طرفین و خانواده و اقوام طرفین می گردد.

(بارالهی؛ جوانان ما را عاشق نگردان و اگر عاشق نمودی عاقل گردان)

کی (لامذهب) و کی با (مذهب)

          کی (لامذهب) و کی با (مذهب

 

   

برادرعزیز و گرامی از بنده چنین درخواست نمودند:

سلام علیکم لطفا حدیث زیر را برای ما شرح و توضیح دهید این حدیث در شان چه کسانی است؟ آیا در مورد اهل حدیث امروزی است که لامذهب هستند وبین مردم اختلاف می اندازند وحدیث هایی به ما می گویند که نه ما شنیدیم نه آبا واجداد ما؟
عن أَبی هُرَیْرَةَ قال قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَکُونُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ دَجَّالُونَ کَذَّابُونَ یَأْتُونَکُمْ مِنْ الْأَحَادِیثِ بِمَا لَمْ تَسْمَعُوا أَنْتُمْ وَلَا آبَاؤُکُمْ فَإِیَّاکُمْ وَإِیَّاهُمْ لَا یُضِلُّونَکُمْ وَلَا یَفْتِنُونَکُمْ . رواه مسلم

جواب: خدمت این برادر عزیز و گرامی عرض کنم علیکم السلام و رحمة الله وبرکاته .

برادر عزیز و گرامی ؛ چشم؛ ان شاء الله وتعالی و بتوفیق الله تعالی وعونه این حدیث را برای شما شرح و توضیح خواهم وبعد به سوالاتی را که مطرح نموده اید نیز پاسخ خواهم داد .

الفاظ حدیث : عن أَبی هُرَیْرَةَ قال قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَکُونُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ دَجَّالُونَ کَذَّابُونَ یَأْتُونَکُمْ مِنْ الْأَحَادِیثِ بِمَا لَمْ تَسْمَعُوا أَنْتُمْ وَلَا آبَاؤُکُمْ فَإِیَّاکُمْ وَإِیَّاهُمْ لَا یُضِلُّونَکُمْ وَلَا یَفْتِنُونَکُمْ

(این حدیث را امام مسلم درمقدمه صحیح مسلم)

ترجمه حدیث:از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: در آخر الزمان یعنی نزدیک به قیامت دغل بازان بسیاردروغگوئی خواهند آمد که احادیثی را برایتان می آورند که نه شما شنیده اید و نه پدرانتان پس شما از آنها بر حذر و دور باشید و آنها را از خود دور بدارید تا اینکه شما را گمراه نکنند و شما را به فتنه نیندازند.

توضیح و شرح حدیث : ما اگر به الفاظ این حدیث دقت نمائیم حقیقت این حدیث و اینکه هدف پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم چه کسانی اند بر ما واضح خواهد شد لذا بیاییم جملات این حدیث را تک تک مورد بررسی و تحقیق قرار دهیم تا حقیقت برای ما واضح شود و خدای نا خواسته از حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برداشت بد و نادرست نکرده باشیم ویا اینکه بنا بر تعصبات مذهبی و فکری حدیث را توجیح نادرست ننموده باشیم که این خود گناهی است بس بزرگ.

(1)در این حدیث آمده (یَکُونُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ....) یعنی: در آخر الزمان یعنی نزدیک به قیامت....، چنانچه در روایت قبل از این روایت در صحیح مسلم از ابوهریره روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: (سَیَکُونُ فِی آخِرِ أُمَّتِی....) یعنی : در پایان امت من خواهد آمد.....

 (2) در این حدیث آمده : (دَجَّالُونَ) امام نووی در شرح این کلمه می فرماید: یعنی: کسانی که حق را با باطلانش می پوشانند، لذا در این کلمه دو چیز است: 1- بیانگران این نوع احادیث اهل باطل اند 2 - هدفشان پوشاندن حق با نظریات باطل شان است.

(3) در این حدیث آمده : (کَذَّابُونَ) یعنی : بسیاردروغگو، یعنی بیانگران این نوع احادیث بسیار دروغگو اند.

(4)در این حدیث آمده: (یَأْتُونَکُمْ مِنْ الْأَحَادِیثِ) یعنی : احادیثی را ازدروغ و از نزد خویش بدون ثبوت از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می آورند. زیرا اگر احادیثی که از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ثابت است بیاورند که ایرادی ندارد که هیچ بلکه باعث اجر و ثواب نیزمی شوند، همانگونه که تمام محدثین احادیث رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را روایت نمودند و خود رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ما را تشویق و ترغیب به رساندن احادیث به دیگران نموده اند.

(5)در این حدیث آمده:(بِمَا لَمْ تَسْمَعُوا أَنْتُمْ وَلَا آبَاؤُکُمْ) یعنی: این احادیث را نه شما شنیده اید و نه پدرانتان یعنی: احادیث دروغینی است که در زمان حاضر و گذشته کسی این احادیث را نشنیده است ، هدف این نیست که من و تو ویا پدر من وتو نشنیده باشند زیرا ای چه بسا افراد بسیارزیادی در جامعه وجود دارند که حتی احادیث متواتر را هم نشنیده اند و حدودا بیشتر از نیمی از افراد جامعه ما پنجاه در صد احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم که در بخاری و مسلم و بسیاری از کتب حدیثی و با سندهای صحیح آمده نشنیده اند.

(6) در این حدیث آمده: (فَإِیَّاکُمْ وَإِیَّاهُمْ لَا یُضِلُّونَکُمْ وَلَا یَفْتِنُونَکُمْ) یعنی :پس شما از آنها بر حذر و دور باشید و آنها را از خود دور بدارید تا اینکه شما را گمراه نکنند و شما را به فتنه نیندازند. از این قسمت حدیث مشخص می شود که این نوع افراد گمراه و فتنه گراند و می خواهند اهل اسلام را نیز گمراه نموده وبه فتنه بکشانند.

حالا که به اینجای بحث رسیدم باید به این مطلب اشاره و از آن بحث نمایم که از کجا معلوم شد که معنای حدیث اینگونه است که بنده بیان نموده ام ، لذا بنده مناسب می دانم که دلائل این را نیز بیان نمایم لذا در این باره به دلائل نیز توجه فرمایید:

اولا:هر کس به دقت به الفاظ این حدیث توجه دهد خود بخود همان مطلبی را می فهمد که بنده بیان نمودم زیرا حدیث همین مطلب را بیان می کند و نه چیزدیگری را .

ثانیا:امام مسلم این حدیث را در مقدمه کتاب صحیح مسلم در بحث اینکه فرد باید درگرفت و یادگیری حدیث محتاط باشد و از راویان ضعیف و متروک روایت نکند؛ ذکر نموده است.

ثالثا:امام مسلم بعد از این حدیث ، از عبدالله بن مسعود رضی الله عنه روایتی را ذکر می کند که معنای این حدیث را واضح می نماید:

(قَالَ عَبْدُ اللَّهِ إِنَّ الشَّیْطَانَ لِیَتَمَثَّلُ فِی صُورَةِ الرَّجُلِ فَیَأْتِی الْقَوْمَ فَیُحَدِّثُهُمْ بِالْحَدِیثِ مِنْ الْکَذِبِ فَیَتَفَرَّقُونَ فَیَقُولُ الرَّجُلُ مِنْهُمْ سَمِعْتُ رَجُلًا أَعْرِفُ وَجْهَهُ وَلَا أَدْرِی مَا اسْمُهُ یُحَدِّثُ)

یعنی :عبدالله بن مسعود رضی الله عنه فرمودند: همانا شیطان به شکل مردی نمایان می شود و به نزد افرادی می رود و برای آنها احادیث دروغین بیان می نماید و سپس افراد حاضر در جلسه پراکنده می شوند و یکی از آنها می گوید : من از مردی که (اگر ببینم ) چهره اش را می شناسم ولی نامش را نمی دانم شنیدم که چنین احادیثی را بیان می کرد.

رابعا:امام نووی زمانیکه می خواهد این حدیث را شرح نماید قبل از این حدیث و احادیث دیگری که در این باره آمده چنین بابی را می بندد (بَاب النَّهْیِ عَنْ الرِّوَایَةِ عَنْ الضُّعَفَاءِ وَالِاحْتِیَاطِ فِی تَحَمُّلِهَا) یعنی: باب ممانعت از اینکه از راویان ضعیف روایت شود وباید در یادگیری احادیث از آنها فرد احتیاط کند.

پس معلوم شد که هدف این حدیث این است که در نزدیکی قیامت افراد گمراهی خواهند آمد که برای گمراه نمودن و به فتنه انداختن مسلمانان، احادیث دروغینی را درست نموده به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نسبت خواهند داد که هیچ کس از امت اسلامی و آنها را نشنیده اند.

 بعد از شرح و توضیح این حدیث مناسب می دانم که به سوالاتی که بنا برهمین حدیث در ذهن این برادر آمده و مطرح نموده اند را نیز پاسخ دهم :

 

(1) این حدیث در شأن چه کسانی است؟

جواب :  اگر به مطلب بالا که در آن شرح و توضیح حدیث بیان شده دقت نمایید مفصلا جواب این سوال داده شده است.

(2) آیا در مورد اهل حدیث امروزی است که لامذهب هستند وبین مردم اختلاف می اندازند وحدیث هایی به ما می گویند که نه ما شنیدیم نه آبا واجداد ما؟

در جواب این سوال برادر عزیز و گرامیم باید به چند قسمت از این سوال جداگانه پاسخ داد تا حقیقت امر واضح گردد:

1-ایشان پرسیدند که آیا این حدیث در مورد اهل حدیث امروزی است؟

 در جواب باید گفت : نخیر برادر عزیز و گرامی اما دلائل این نخیر از قرار زیر است :

اولا:اهل حدیث (دجال و کذاب) نیستند و هر کس انصاف را رعایت نموده و بدون از تعصبات مذهبی و فکری به این قضیه نگاه نماید و با اهل حدیث در ارتباط باشد این جریان برایش از روز هم روشن تر خواهد شد که اهل حدیث هر گز (دجال و کذاب) نیستند که هیچ ؛ بلکه با دروغگوئی در دین و دروغگویان نیزبسیار مخالف اند.

ثانیا:اهل حدیث ،احادیثی از طرف خویش نساخته و روایات دروغینی را برای مردم نمی آورند بلکه احادیثی که در کتب معتبر اهل سنت همانند بخاری و مسلم ودیگر کتب حدیثی با سندها صحیح آمده را برای مردم بیان می دارند و هر یک از این کتابها سابقه هزار ساله و یا حتی بیشتر را داراست .

ثالثا:اهل حدیث امروزی و اهل حدیث دیروزی نداریم هرکس که بدور از تعصبات مذهبی از احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم پیروی کند به او اهل حدیث گویند به همین خاطر در کتب تاریخی به مذهب امام احمد و امام شافعی و بعض دیگر ائمه رحمهم الله مذهب اهل حدیث گفته شده است .

رابعا: به اهل حدیث (لامذهب) گفتن دو بعد دارد:

1- یک اینکه چون اینها ازائمه چهارگانه و یا هیچ کس دیگری تقلید نمی کنند و پایبند کتاب الله وسنت صحیح رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم اند؛ لذا اینها (لامذهب) اند، اگر هدف از (لامذهب) این است ؛پس نه تنها (اهل حدیث)بلکه هر اهل تحقیقی (لامذهب) است .

2 - بعد دیگر این قضیه که عموما افرادی که این لفظ را بر (اهل حدیث) اطلاق می کنند هدفشان از (لامذهب) (لادین) است یعنی اهل حدیث را والعیاذ بالله کافر و بی دین می دانند ، این یک تند روی و تعصب است و این بسیار خطرناک است که انسان برادردینی خویش را بنا بر اختلاف سلیقه و تعصبات فرقه ای تکفیر کند ، در روایت بخاری و دیگر کتب حدیثی آمده که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: هرکس برادرش را تکفیر کند در حالیکه کافر نباشد کفر به خوداو بر خواهد گشت.

خامسا:آیا اهل حدیث در میان مردم اختلاف می اندازند؟!  بنده در جواب می گویم اگر هدف شما این است که اهل حدیث باعث اختلاف در میان امت شده این واقعیت ندارد،زیرا رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: که امت من به هفتاد و سه فرقه می شود که هفتاد دو آن به جهنم می رود و فقط یک فرقه به بهشت می رود و آن فرقه ای که بر روشی باشد که من ویارانم بر آن هستیم . لذا این اختلاف در میان امت بوده و خواهد بود وهیچ ربطی به اهل حدیث ندارد.

ولی ناگفته نماند که اهل حدیث اختلاف نمی اندازد بلکه مخالفین باعث اختلاف می شوند برای واضح شدن این سخن به این مثال توجه فرمایید : بعنوان مثال یک فرد اهل حدیثی در یک روستائی می گوید که رفع الیدین در نماز سنت است و من بخاطر انجام سنت در نماز رفع الیدین می کنم هرکس رفع الیدین کند ثواب دارد زیرا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: در هر رفع الیدین در مقابل هر انگشت ده نیکی به فرد داده می شود یعنی در هر رفع الیدین صد نیکی به فرد داده می شود. ولی اگر کسی هم رفع الیدین نکرد نمازش صحیح است ولی از این اجر وثواب محروم شده است در مقابل فردی بلند می شود و می گوید که نخیر رفع الیدین منسوخ است واین عمل را هر کس انجام دهد اوگمره است و نباید با او سلام علیک کرد و....

حالا دقت کنید که اهل حدیث اختلاف آورد یا مخالف با آن ، برادر عزیز هیچ گاه عمل به حدیث اختلاف نمی آورد آنچه باعث اختلاف می شود بدعات ،خرافات و مخالفت با کتاب الله وسنت صحیح رسوالله صلی الله علیه وآله وسلم است وبس.

سادسا:اینکه احادیثی که اهل حدیث می گویند شما نشنیده و آبا و اجداد شما نشنیده اند چند علت دارد:

1 - به شما نگفته اند .

2 - وشما هم تحقیق نکرده اید .

و..دها دلائل دیگر که بیان آنها مطلب را به درازا می کشاند و اینجا جای بیانش نیست ، امیدوارم که از جانب بنده همین اندازه شرح وتوضیح برای این حدیث کافی باشد، ولی شما برای تحقیق بیشتر می توانید از علماء و اهل این فن سوال کنید وامیدوارم که ان شاءالله تعالی با تحقیق وبرسی ؛ بهترین ودرسترین جواب را برای سوالتان دریافت نمایید.

در پایان باید گفت : برادر عزیز وگرامی هماگونه که درمیان افراد هر فرقه و مذهبی خوب وبد وجود دارد در میان اهل حدیث نیز افراد خوب وبد هر دونوع وجود دارد ولی آنچه مهم است فکراست نه که افراد؛ و فکر اهل حدیث که همان (بازگشت به قرآن کتاب الله و سنت صحیح رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در روشنی فهم سلف صالح باشد)، بهترین فکر است و هر مسلمان اهل تحقیق و بدون تعصبی این را قبول دارد خواه خودش را اهل حدیث بداند و یا نداند ، زیرا اسم و لقب مهم نیست مهم فکر وایده است .

(بارالهی اگر این جوابی را که بنده برای این برادر عزیز و گرامی نوشتم درست است فضل و کرم تواست وبس، و اگر در آن اشتباهی وجود دارد از من وشیطان است و الله ورسولش از آن بری اند)

معیار برتری در اسلام چیست؟

 آیا رنگ و زیبائی دراسلام معیار برتری است؟ 

جواب: در اسلام زیبائی جسمی معیار برتری در میان مردم نیست، همانا معیاری که بر اساس آن برتری حاصل می گردد تقوی و پرهیزگاری است، الله متعال در سوره حجرات آیه (13) در این باره می فرماید: ( یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ ) .

یعنی: ای مردم  ما شما را ازیک زن و مرد آفریدیم و شما را به صورت طائفه ها و قبائل گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا با شرافت ترین تان در نزد الله پرهیزگارترین تان است ، همانا الله بسیار دانا و آگاه است .

آری دین اسلام آمده تا اساس تعاملی که برمنوال شکل و ظاهر وبدون درنظر گرفتن آنچه که شریعت آن را مهم دانسته که همان تقوا و پرهیزگاری باشد، را تصحیح نماید.

در این باره احادیث زیادی آمده است که می شود به این روایتی که ابوهریره رضی الله عنه روایت نموده ودر صحیح مسلم آمده است اشاره نمود ؛ رسول الله علیه وآله وسلم می فرماید: إِنَّ اللَّهَ لا یَنْظُرُ إِلَى صُوَرِکُمْ وَأَمْوَالِکُم وَلَکِنْ یَنْظُرُ إِلَى قُلُوبِکُمْ وَأَعْمَالِکُم ْ . یعنی : الله به چهرها و اموالتان نگاه نمی کند ولیکن به دلها و کردارتان نگاه می کند.  

سقوط فرائض دوران کفراز تازه مسلمان

 آیا یک فرد تازه مسلمان فرائضی که در دوران کفر ترک  

نموده قضائی بیاورد؟ 

جواب:فرد تازه مسلمانی که تازه مشرف به اسلام شده نماز، روزه،زکات (و دیگر عبادات و فرائضی)را که در دوران کفرش ترک نموده قضائی نمی آورد زیرا الله متعال در سوره أنفال آیه (38) می فرماید: (قُلْ لِلَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ...)یعنی :به کافران بگو اگر (از کفرشان)باز آیند (و مشرف به اسلام شوند، الله)گناهان گذشته آنان را برایشان می بخشد (و معاف می کند). ودرروایت(173)صحیح مسلم آمده که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:(أَنَّ الْإِسْلَامَ یَهْدِمُ مَا کَانَ قَبْلَهُ) یعنی : اسلام گناهان پیش از خود را از بین می برد. (نکته دیگر اینکه)رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم به هیچ یک از تازه مسلمانها دستور نمی دادند که شعائراسلامی را که در دوران کفرشان ترک نموده اند قضائی بیاورند.