۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث چهل و دوم اربعین

 

عن أَنَس بْن مَالِکٍ رضی الله عنه، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: " قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَى: یَا ابْنَ آدَمَ إِنَّکَ مَا دَعَوْتَنِی وَرَجَوْتَنِی غَفَرْتُ لَکَ عَلَى مَا کَانَ منک وَلَا أُبَالِی، یَا ابْنَ آدَمَ لَوْ بَلَغَتْ ذُنُوبُکَ عَنَانَ السَّمَاءِ ثُمَّ اسْتَغْفَرْتَنِی غَفَرْتُ لَکَ. یَا ابْنَ آدَمَ إِنَّکَ لَوْ أَتَیْتَنِی بِقُرَابِ الأَرْضِ خَطَایَا ثُمَّ لَقِیتَنِی لَا تُشْرِکُ بِی شَیْئًا لَأَتَیْتُکَ بِقُرَابِهَا مَغْفِرَةً ".


لغات حدیث :

 

قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَى : الله تبارک و تعالی فرمودند، معبود به حق مبارک وبرتر فرمودند.

یَا ابْنَ آدَمَ : ای پسر آدم ، ای فرزند آدم ، ای انسان .

إِنَّکَ مَا دَعَوْتَنِی : همانا تا زمانی که مرا بخوانی ، تا زمانی که از من بخواهی .

وَرَجَوْتَنِی : و امیدت به من باشد، امیدوار من باشید .

غَفَرْتُ لَکَ : من برایت می آمرزم ، من تو را می بخشم .

عَلَى مَا کَانَ منک : برهرآنچه از گناه هم که باشی ، مرتکب هرنوع گناهی هم که شده باشی .

وَلَا أُبَالِی : و پروائی ندارم ، و نه پروائی می کنم .

لَوْ بَلَغَتْ ذُنُوبُکَ: گرچه گناهانت برسند .

عَنَانَ السَّمَاءِ : ابرآسمان .

ثُمَّ اسْتَغْفَرْتَنِی : سپس از من طلب آمرزش نمائی، سپس از من درخواست بخشش نمائی .

إِنَّکَ لَوْ أَتَیْتَنِی : همانا تو اگر به نزد من بیائی .

بِقُرَابِ الأَرْضِ : به پری زمین ، به اندازه پری زمین .

خَطَایَا : خطاها، اشتباهات ، گناهان .

ثُمَّ لَقِیتَنِی : سپس مرا ملاقات نمائی، سپس با من دیدار نمائی .

لَا تُشْرِکُ بِی شَیْئًا : چیزی را به من شرک نمی آوری .

لَأَتَیْتُکَ : من بنزدت آمدم .

بِقُرَابِهَا مَغْفِرَةً : به پری آن بخشش، به پری زمین آمرزش.

 

ترجمه حدیث :

 

انس بن مالک رضی الله عنه فرمودند : من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند : الله تبارک و تعالی فرمودند : ای فرزند آدم همانا تا زمانی که تو مرا بخوانی و به من امیدوارباشی (گناهانت را) برایت می آمرزم هرآنچه گناهی که از(سرزده) تو باشد و پراوئی نمی کنم ، ای فرزند آدم اگرگناهانت به ابر(های) آسمان (هم) برسند سپس از من طلب آمرزش نمائی برایت (همه آنها را) می آمرزم ، ای فرزند آدم همانا اگر تو به نزد من بیایی بهمراه پری زمین از گناهان و سپس با من ملاقات نمائی و در حالی که به من چیزی شرک نمی آوردی من به اندازه پری آن با بخشش بنزدت خواهم آمد .

 

مسائل حدیث :


ازاین حدیث مسائل زیر برگرفته و استنباط می شود :

۱ - الله متعال بسیارآمرزنده است .

۲ - تمام گناهان بجز شرک را الله متعال می آمرزد .

۳ - در قیامت هر مسلمانی با الله متعال ملاقات خواهد نمود.

۴ - یک مسلمان همیشه باید امیدش به الله متعال باشد .

۵ - انسان هرچند هم گنه کار باشد نباید نا امید شود و باید از الله متعال طلب آمرزش نماید .

۶- هر چیز را باید از الله متعال خواست .

 

نکته توضیحی :

 

این حدیث از احادیث قدسی است ، ناگفته نماند به احادیثی که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم آنها را به ذات اقدس الله متعال نسبت می دهند ،در اصطلاح محدثین احادیث قدسی گفته می شود .

 

سند حدیث :


امام نووی رحمه الله این حدیث را به سنن ترمذی نسبت داده اند و سند ترمذی از قرار زیر می باشد :

حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ إِسْحَاقَ الجَوْهَرِیُّ البَصْرِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَاصِمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا کَثِیرُ بْنُ فَائِدٍ قَالَ: حَدَّثَنَا سَعِیدُ بْنُ عُبَیْدٍ، قَالَ: سَمِعْتُ بَکْرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ المُزَنِیَّ، یَقُولُ: حَدَّثَنَا أَنَسُ بْنُ مَالِکٍ، قَالَ : .......

 

تفاوت های الفاظ روایت :


۱ - در این روایت اربعین این گونه آمده است « غَفَرْتُ لَکَ » ولی در روایت (۴۳۰۵) المعجم الاوسط طبرانی این گونه آمده است « لَغَفَرْتُ لَکَ ».

۲ - در این روایت اربعین این گونه آمده است « إِنَّکَ لَوْ أَتَیْتَنِی ..... » در روایت (۴۳۰۵) المعجم الاوسط طبرانی این گونه آمده است « لَوْ أَتَیْتَ.....».

۳ - در روایت (۱۷۹) کتاب الترغیب فی فضائل الأعمال وثواب ذلک، ابن شاهین این حدیث این گونه آمده است : « قَالَ رَبُّکُمْ: عَبْدِی، إِنَّکَ مَا دَعَوْتَنِی وَرَجَوْتَنِی فَإِنِّی سَأَغْفِرُ لَکَ عَلَى مَا کَانَ مِنْکَ، وَلَوْ لَقِیتَنِی بِقُرَابِ الْأَرْضِ خَطَایَا لَمْ تُشْرِکْ بِی شَیْئًا لَقِیتُکَ بِقُرَابِهَا مَغْفِرَةً، وَلَوْ أَخْطَأْتَ حَتَّى تَبْلُغَ خَطَایَاکَ عَنَانَ السَّمَاءِ، ثُمَّ اسْتَغْفَرْتَنِی، غَفَرْتُهَا لَکَ وَلَا أُبَالِی » .

 

ترجمه : پروردگارتان فرمودند : بنده ام همانا تا زمانی که تومرا بخوانی و امیدوار من باشی قطعا من (گناهانت را) برایت خواهم بخشید هرچه هم که می خواهد باشد ، و اگرتو با من ملاقات نمائی (و در حالی که به همراهت) به اندازه پری زمین گناهان است ، و تو به من چیزی را شرک نیاورده باشی من با تو بهمراه پری این زمین ازبخشش ملاقات خواهم نمود ، و اگر توآنقدر اشتباه و گناه کنی که خطاها و اشتباهات تو به ابرهای آسمان برسد ، سپس از من طلب آمرزش نمائی من تورا خواهم بخشید و هیچ پروائی نخواهم نمود.

 

منابع حدیث :


این حدیث در کتب زیرروایت شده است :

۱ - سنن ترمذی ، حدیث (۳۵۴۰) .

۲ - المعجم الاوسط ، طبرانی ، حدیث (۴۳۰۵) .

۳ - کتاب : الترغیب فی فضائل الأعمال وثواب ذلک ، ابن شاهین ، حدیث (۱۷۹) .

ناگفته نماند که علاوه از این سه کتاب ، این حدیث در کتاب حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء أبو نعیم اصفهانی نیز روایت شده است .




پایان شرح و تحقیق اربعین نووی 

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث چهل و یکم اربعین

 

عَنْ أبی محمد عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍوبن العاص رضی الله عنهما ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «لَا یُؤْمِنُ أَحَدُکُمْ حَتَّى یَکُونَ هَوَاهُ تَبَعًا لِمَا جِئْتُ بِهِ» .

 

لغات حدیث :

 

لَا یُؤْمِنُ أَحَدُکُمْ : مسلمان نمی گردد .

حَتَّى یَکُونَ : تا اینکه باشد .

هَوَاهُ : خواهشاتش .

تَبَعًا : تابع ، پیرو.

لِمَا جِئْتُ بِهِ : برای آنچه که من آورده ام .

 

 

ترجمه حدیث :

 

ابومحمد عبدالله بن عمروبن العاص رضی الله عنهما فرمودند : رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : هیچ یک از شما مسلمان (کامل) نمی گردد تا اینکه خواهشاتش تابع و پیروی آنچه که من (ازقوانین اسلامی) آورده ام نگردد .

 

مسائل حدیث :

 

ازآنجایی که این حدیث ضعیف است ازآن احکام استنباط و برگرفته نمی شود زیرا استنباط احکام و گرفت عقاید از احادیث ضعیف درست نمی باشد .

 

سند حدیث :

 

امام نووی رحمه الله این حدیث را به کتابی از کتب حدیثی نسبت نداده و فقط گفته اند که این حدیث حسن صحیح است و ما آن را در کتاب الحجة با سند صحیح روایت نموده ایم ، و در حالی که این حدیث ضعیف می باشد و این حدیث در برخی از کتب حدیثی با سند ضعیف روایت شده است بعنوان مثال در کتاب السنة ابی ابی عاصم با این سند آمده است :

ثنا مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمِ بْنِ أَبِی وَارَهٍ، ثنا نُعَیْمُ بْنُ حَمَّادٍ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَهَّابِ الثَّقَفِیُّ، ثنا بَعْضُ مَشْیَخَتِنَا، هِشَامٌ أَوْ غَیْرُهُ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِیرِینَ، عَنْ عُقْبَةَ بْنِ أَوْسٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو،.......

در این سند « نُعَیْمُ بْنُ حَمَّادٍ » وجود دارد که ایشان راوی است زیرا ایشان در نقل روایات بسیار دچار اشتباه می شدند وحتی برخی ایشان را متهم به وضع حدیث نموده اند.

ناگفته نماند که این حدیث در برخ دیگر از کتب حدیثی نیز آمده است ولی در تمام سندها « نُعَیْمُ بْنُ حَمَّادٍ » ضعیف وجود دارد.

 

تفاوت های الفاظ روایت :

 

این روایت اربعین در روایت (۲۰۹) کتاب ،المدخل الی السنن الکبری بیهقی این گونه آمده است «لَنْ یَسْتَکْمِلَ مُؤْمِنٌ إِیمَانَهُ حَتَّى یَکُونَ هَوَاهُ تَبَعًا لِمَا جِئْتُکُمْ بِهِ» .

ترجمه : هرگزایمان مسلمانی کامل نمی گردد تا اینکه خواهشاتش تابع و پیروی آن چیزی باشد که من برایتان آورده ام .

 

منابع حدیث :

 

این حدیث در کتب زیر روایت شده است :

 

۱ - کتاب السنه ابن ابی عاصم روایت (۱۵) .

۲ - کتاب الابانه ابن بطه روایت (۲۷۹) .

۳ - المدخل الی السنن الکبری بیهقی روایت (۲۰۹) .

علاوه از کتب مذکور این حدیث در برخ دیگر از کتب حدیثی نیز روایت شده است .

 

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث چهلم اربعین

 

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِمَنْکِبِی، فَقَالَ: «کُنْ فِی الدُّنْیَا کَأَنَّکَ غَرِیبٌ أَوْ عَابِرُ سَبِیلٍ» وَکَانَ ابْنُ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا ، یَقُولُ: «إِذَا أَمْسَیْتَ فَلاَ تَنْتَظِرِ الصَّبَاحَ، وَإِذَا أَصْبَحْتَ فَلاَ تَنْتَظِرِ المَسَاءَ، وَخُذْ مِنْ صِحَّتِکَ لِمَرَضِکَ، وَمِنْ حَیَاتِکَ لِمَوْتِکَ».

 

لغات حدیث :

 

أَخَذَ : گرفت .

بِمَنْکِبِی : شانه مرا .

کُنْ فِی الدُّنْیَا : در دنیا باش .

کَأَنَّکَ غَرِیبٌ : گویا که تو یک غریبه هستی .

أَوْ : یا .

عَابِرُ سَبِیلٍ : رهگذر، مسافر.

 وَکَانَ : وبود، و باش .

 إِذَا أَمْسَیْتَ : و چون شام نمودی .

فَلاَ تَنْتَظِرِ الصَّبَاحَ : پس منتظر صبح مباش .

وَإِذَا أَصْبَحْتَ : و چون صبح نمودی .

فَلاَ تَنْتَظِرِ المَسَاءَ : پس منتظر شام مباش .

وَخُذْ : و بگیر .

مِنْ صِحَّتِکَ : از تندرستی خویش ، از صحت خویش .

لِمَرَضِکَ : برای بیماریت ، برای مریضی خویش .

وَمِنْ حَیَاتِکَ : و از زندگیت ، و از زندگی خویش .

لِمَوْتِکَ : برای مرگت ، برای مرگ خویش .

 

ترجمه حدیث :

 

عبد الله بن عمر رضی الله عنهما فرمودند : رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم شانه مرا گرفتند و سپس فرمودند : در دنیا (بگونه ای) باش گویا که تو یک غریبه و یا یک رهگذر هستی . و ابن عمر رضی الله عنهما می فرمودند :  چون شام نمودی پس منتظر صبح مباش، و چون صبح نمودی منتظرشام مباش ، و از (دوران) تندرستی خویش برای (دوران) بیماری خویش و از زندگی خویش برای مرگ خویش (استفاده کن وکار) بگیر.

 

مسائل حدیث :

 

۱ - زندگی یک مسلمان دردنیا زندگی باید همانند زندگی یک رهگذر باشد .

۲ - یک مسلمان باید همیشه به فکر مرگ باشد .

۳ - یک مسلمان باید از زندگی و دوران تندرستی خویش استفاده درست را برده و به عبادت و اطاعت صرف نماید .

۴- زیاد به دنیا و زندگی دنیا توجه دادن و دلبستگی پیدا نمودن و مادیاتی شدن خلاف دستورات شرع است .

 

سند حدیث :

 

این حدیث را امام نووی رحمه الله به صحیح بخاری نسبت داده اند که سند صحیح بخاری از قرار زیر می باشد :

حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ أَبُو المُنْذِرِ الطُّفَاوِیُّ، عَنْ سُلَیْمَانَ الأَعْمَشِ، قَالَ: حَدَّثَنِی مُجَاهِدٌ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا......

 

تفاوت های الفاظ روایت :


۱ - در این روایت اربعین این گونه آمده است « أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِمَنْکِبِی » ولی در روایت (۲۳۳۳) سنن ترمذی با سند ضعیف که در آن راوی ضعیف به نام «لیث بن ابی سلیم» وجود دارد این گونه آمده است « أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِبَعْضِ جَسَدِی» و در همین روایت سنن ترمذی جمله « وَعُدَّ نَفْسَکَ فِی أَهْلِ القُبُورِ» نیزاضافه ترآمده است ، و در همین روایت سنن ترمذی قول ابن عمر رضی الله عنه این گونه آمده است « فَقَالَ لِی ابْنُ عُمَرَ: «إِذَا أَصْبَحْتَ فَلَا تُحَدِّثْ نَفْسَکَ بِالمَسَاءِ، وَإِذَا أَمْسَیْتَ فَلَا تُحَدِّثْ نَفْسَکَ بِالصَّبَاحِ، وَخُذْ مِنْ صِحَّتِکَ قَبْلَ سَقَمِکَ وَمِنْ حَیَاتِکَ قَبْلَ مَوْتِکَ فَإِنَّکَ لَا تَدْرِی یَا عَبْدَ اللَّهِ مَا اسْمُکَ غَدًا».

 

منابع حدیث :

 

این حدیث در کتب حدیثی زیادی آمده است که به مهم ترین آنها در ذیل اشاره خواهد شد :

۱ - صحیح بخاری، حدیث (۶۴۱۶) .

۲ - سنن ترمذی ، حدیث (۲۳۳۳) .

۳ - سنن ترمذی، حدیث (۴۱۱۴) .

علاوه از کتب مذکور این حدیث در بسیار دیگر از کتب حدیثی نیزآمده است .

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث سی و نهم اربعین

 

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلَّى الله عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: « إِنَّ اللهَ تَجَاوَزَ لِی عَنْ أُمَّتِی الْخَطَأَ وَالنِّسْیَانَ، وَمَا اسْتُکْرِهُوا عَلَیْهِ».

 

لغات حدیث :

 

إِنَّ اللهَ : همانا الله ، همانا معبود به حق .

تَجَاوَزَ لِی : برای من در گذر نموده است ، بخاطر من گذشت و معاف نموده است .

عَنْ أُمَّتِی : از امت من .

الْخَطَأَ وَالنِّسْیَانَ : خطا و فراموشی .

وَمَا اسْتُکْرِهُوا عَلَیْهِ : و آنچه برآن مجبورشوند .

 

ترجمه حدیث :


ابن عباس رضی الله عنهما روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : همانا الله (متعال) بخاطر من از امت من (گناه) خطا و فراموشی و آنچه که برآن مجبورمی شوند را درگذر و معاف نموده است .

 

مسائل حدیث :


۱ - عمل خلاف شرعی که بنا برفراموشی انجام شود مؤاخذه شرعی ندارد و بر انجام دهنده آن عمل گناهی نیست .

۲ - عمل خلاف شرعی که بنا براجبار صورت گیرد مؤاخذه شرعی ندارد و برانجام دهنده او گناهی نمی رسد.

۳ - عمل خلاف شرعی که بنا برخطا و بدون قصد صورت گیرد مؤاخذه شرعی ندارد و برانجام دهنده آن عمل گناهی نیست .

۴ - بخشش گناه این سه عمل (خطا، فراموشی و اجبار) بخاطررسول الله صلی الله علیه وآله وسلم برای این امت صورت گرفته است .

 

نکته توضیحی :

 

این حدیث در باره کارهای خلاف شرع است یعنی اعمال خلاف شرعی که بصورت خطا ، فراموشی و اجبار صورت می گیرند، مؤاخذه شرعی ندارند و برای انجام دهنده آنها گناهی نیست، ولی این اعمال اگرنسبت به حقوق مردم باشند در شریعت مؤاخذه و گرفت می شوند ، بعنوان مثال اگرکسی انسانی را بصورت خطائی گشت ، گناه قتل به اونمی رسد و از این نظرمعاف است ولی دیه از او گرفته می شود .

 

 

سند حدیث :

 

این حدیث را امام نووی به سنن ابن ماجه و سنن بیهقی و برخ دیگر کتب حدیثی نسبت دادند، لذا در ذیل سند سنن ابن ماجه و سنن بیهقی ذکر خواهد شد :

۱ - سند سنن ابن ماجه : حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُصَفَّى الْحِمْصِیُّ، حَدَّثَنَا الْوَلِیدُ بْنُ مُسْلِمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا الْأَوْزَاعِیُّ، عَنْ عَطَاءٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ،.....

۲ - سند اول، السنن الکبری بیهقی : أَخْبَرَنَا أَبُو ذَرِّ بْنُ أَبِی الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْقَاسِمِ الْمُذَکِّرُ، وَأَبُو عَبْدِ اللهِ إِسْحَاقُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ یُوسُفَ السُّوسِیُّ فِی آخَرِینَ قَالُوا: نا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ نا الرَّبِیعُ بْنُ سُلَیْمَانَ، نا بِشْرُ بْنُ بَکْرٍ، نا الْأَوْزَاعِیُّ، عَنْ عَطَاءٍ، عَنْ عُبَیْدِ بْنِ عُمَیْرٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ......

۳ - سند دوم، السنن الکبری بیهقی : أَخْبَرَنَاه أَبُو سَعْدٍ الْمَالِینِیُّ، أنا أَبُو أَحْمَدَ بْنُ عَدِیٍّ الْحَافِظُ، نا عُمَرُ بْنُ سِنَانٍ، وَالْحَسَنُ بْنُ سُفْیَانَ، وَغَیْرُهُمَا قَالُوا: نا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُصَفَّى، نا الْوَلِیدُ بْنُ مُسْلِمٍ، فَذَکَرَهُ وَقَالَ عَنْ عَطَاءٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللهُ عَنْهُمَا.....

۳ - سند سوم، السنن الکبری بیهقی : أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللهِ الْحَافِظُ , ثنا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ , ثنا الرَّبِیعُ بْنُ سُلَیْمَانَ الْمُرَادِیُّ , ثنا بِشْرُ بْنُ بَکْرٍ , عَنِ الْأَوْزَاعِیِّ ح , وَأَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللهِ الْحَافِظُ فِی مَوْضِعٍ آخَرَ قَالَ: ثنا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ , ثنا بَحْرُ بْنُ نَصْرِ بْنِ سَابِقٍ الْخَوْلَانِیُّ , ثنا بِشْرُ بْنُ بَکْرٍ , عَنِ الْأَوْزَاعِیِّ , عَنْ عَطَاءِ بْنِ أَبِی رَبَاحٍ , عَنْ عُبَیْدِ بْنِ عُمَیْرٍ , عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللهُ عَنْهُمَا قَالَ:......

از سندهای سنن کبری بیهقی مشخص می گردد که سند سنن ابن ماجه منقطع است زیرا « عُبَیْدِ بْنِ عُمَیْرٍ» در میان « عَطَاءٍ » و « ابْنِ عَبَّاسٍ » بوده و از سند افتاده است ، و شاید این کار را جناب «ولید بن مسلم» که از تدلیس گران است کرده باشد، ولی با این وجود متن این حدیث با مجموعه سندها ذکر شده صحیح می باشد.

 

تفاوت های الفاظ روایت :

 

۱ - در این روایت اربعین این گونه آمده است « إِنَّ اللهَ تَجَاوَزَ لِی عَنْ أُمَّتِی » ولی در روایت (۲۰۴۵) سنن ابن ماجه این گونه آمده است «إِنَّ اللَّهَ وَضَعَ عَنْ أُمَّتِی» و در روایت (۷۲۱۹) صحیح ابن حبان این گونه آمده است «إِنَّ اللَّهَ تَجَاوَزَ عَنْ أُمَّتِی» و در روایت (۲۰۰۱۳) السنن الکبری بیهقی این گونه آمده است «تَجَاوَزَ اللهُ عَنْ أُمَّتِی».

 

منابع حدیث :

 

این حدیث در کتب متعدد حدیثی روایت شده است که مهم ترین آنها از قرار زیراست :

۱ - سنن ابن ماجه ، حدیث (۲۰۴۵) .

۲ - صحیح ابن حبان ، حدیث (۷۲۱۹) .

۳ - السنن الکبری ، حدیث (۱۵۰۹۴) .

علاوه از کتب مذکوراین حدیث در برخ دیگر از کتب حدیثی نیز روایت شده است .

 

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث سی و هشتم اربعین

 

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: " إِنَّ اللَّهَ قَالَ: مَنْ عَادَى لِی وَلِیًّا فَقَدْ آذَنْتُهُ بِالحَرْبِ، وَمَا تَقَرَّبَ إِلَیَّ عَبْدِی بِشَیْءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ، وَمَا یَزَالُ عَبْدِی یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّوَافِلِ حَتَّى أُحِبَّهُ، فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ: کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ، وَبَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ، وَیَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا، وَرِجْلَهُ الَّتِی یَمْشِی بِهَا، وَإِنْ سَأَلَنِی لَأُعْطِیَنَّهُ، وَلَئِنِ اسْتَعَاذَنِی لَأُعِیذَنَّهُ، وَمَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَیْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ تَرَدُّدِی عَنْ نَفْسِ المُؤْمِنِ، یَکْرَهُ المَوْتَ وَأَنَا أَکْرَهُ مَسَاءَتَهُ ".

 

لغات حدیث :

 

مَنْ عَادَى لِی وَلِیًّا : هرکس با دوست من دشمنی نمود .

فَقَدْ آذَنْتُهُ بِالحَرْبِ‌ : قطعا من با او اعلان جنگ نموده ام .

وَمَا تَقَرَّبَ : و نزدیک نشد ، و نزدیک نگشت .

إِلَیَّ عَبْدِی : بسوی من بنده من ، به نزد من بنده ام .

بِشَیْءٍ : به چیزی .

أَحَبَّ إِلَیَّ : محبو تراست در نزد من ، دوست داشتنی تراست بسوی من .

مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ : واز آنچه من بر او فرض نمودم .

وَمَا یَزَالُ عَبْدِی : و همیشه بنده من .

یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ : بسوی من نزدیک می گردد.

بِالنَّوَافِلِ : با نفل ها ، با عبادتهای غیر فرض .

حَتَّى أُحِبَّهُ : تا اینکه او را دوستش می دارم .

فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ : و چون دوستش بدارم .

کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ : شنوائیش می گردم که با آن می شنود ، گوشش می گردم که با آن می شنود .

وَبَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ : و بینائیش که با آن می بیند، و چشمش که با آن می بیند .

وَیَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا : و دستش که با آن می گیرد .

وَرِجْلَهُ الَّتِی یَمْشِی بِهَا : و پایش که با آن پیاده روی می کند .

وَإِنْ سَأَلَنِی لَأُعْطِیَنَّهُ : و اگر ازمن بخواهد قطعا به او خواهم داد.

وَلَئِنِ اسْتَعَاذَنِی لَأُعِیذَنَّهُ : واگر به من پناه ببرد قطعا او را پناه خواهم داد.

وَمَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَیْءٍ : و من در باره چیزی شک و تردید ننمودم .

أَنَا فَاعِلُهُ : من کننده آن هستم .

تَرَدُّدِی عَنْ نَفْسِ المُؤْمِنِ: به اندازه شکّ تردیدم در باره قبض روح یک مسلمان .

یَکْرَهُ المَوْتَ : اومرگ را ناپسند می دارد.

وَأَنَا أَکْرَهُ مَسَاءَتَهُ : و من ناپسند می دارم ناراحت کردن او را .

 

ترجمه حدیث :


ابوهریره رضی الله عنه فرمودند : رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : همانا الله فرمودند : هرکس با دوست من دشمنی نماید قطعا من با او اعلان جنگ می نمایم ، و بنده ام با چیزی محبوب تراز آنچه من بر او فرض نمودم به من نزدیک نگشته است، و همیشه بنده ام با (انجام عبادتها) نفلی به من نزدیک می شود تا اینکه دوستش می دارم، و چون دوستش بدارم : گوش و شنوائیش می گردم که با آن می شنود ، و بینائی و چشمش می گردم که با آن می بیند، و دستش می گردم که با آن می گیرد ، و پایش می گردم که با آن پیاده روی می کند، و اگر ازمن (چیزی) بخواهد قطعا به او خواهم داد، و اگراز من طلب پناه نماید قطعا او را پناه خواهم داد، و من در باره چیزی شک و تردید ننمودم که من انجام دهنده آن هستم (آنقدر) که در باره (گرفت روح) مسلمان تردید و شک می نمایم ، او مرگ را ناپسند می دارد و من ناراحت نمودن او را ناپسند می دارم (ولی با این وجود قبض روحش می کنم).


مسائل حدیث :


ازحدیث بالا مسائل زیراستنباط و برگرفته می شود :

۱ - هرکس با دوست الله دشمنی نماید قطعا الله با او اعلان جنگ خواهد نمود.

۲- بعد از ادای فرائض، انجام نوافل از همه بیشتریک مسلمان را محبوب الله متعال می گرداند.

۳ - الله متعال وقتی کسی را دوست بدارد به شنوائی، بینائی ، دست و پا و سایر اعضای او برکت داده و در انجام کارها، اعضای او را یاری می نماید .

۴- زمانی که الله متعال کسی را دوست بدارد به او پناه داده و خواسته ها و نیازهایش را برآورده می نماید .

۵ - الله متعال هرگز دوست ندارد که بنده مسلمانی که دوستش می دارد را ناراحت گرداند ولی گاهی تقدیراتش باعث ناراحتی او می گردد ولی این ها برایش اجر و ثواب می گردند .

 

تحقیق و بررسی سند حدیث :

 

این حدیث را امام نووی رحمه الله به صحیح بخاری نسبت داده اند لذا سند این حدیث در صحیح بخاری از این قرار است :

حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ بْنِ کَرَامَةَ، حَدَّثَنَا خَالِدُ بْنُ مَخْلَدٍ، حَدَّثَنَا سُلَیْمَانُ بْنُ بِلاَلٍ، حَدَّثَنِی شَرِیکُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی نَمِرٍ، عَنْ عَطَاءٍ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ،......

درسند این حدیث جناب (خَالِد بن مَخْلَد) وجود دارد که ابن حجر رحمه الله در باره ایشان گفته که وی تفردات دارد و امام احمد رحمه الله و برخ دیگر از علما گفته اند که روایت های منکر دارد .

و نیز در سند این حدیث جناب « شَرِیک بن عَبْدِ اللَّه بنِ أَبِی نَمِر » که وی بگفته حافظ ابن حجر رحمه الله روای صدوقی است که در نقل روایات دچار خطا و اشتباه می گردد و امام نسائی رحمه الله در باره ایشان فرمودند : وی ثقه نیست ، و ابن الجارود رحمه الله در باره وی گفته : وی قوی نیست، ناگفته نماند که برخی وی را ثقه دانسته اند، لذا این سند ضعیف است ولی در باره متن این حدیث علما اختلاف نظر دارند ، امام ذهبی رحمه الله در کتاب المیزان در تحت بیوگرافی خالد بن مخلد و بیا ضعیف ایشان در باره این حدیث چنین نوشته اند :

هذا حدیث غریب جداً لولا هیبة الجامع الصحیح لعدوه فی منکرات خالد بن مخلد وذلک لغرابة لفظه...

ترجمه : این حدیث بسیار عجیب و غریب است و اگر هیبت صحیح بخاری نبودی این حدیث را علماء ازروایت های منکر خالد بن مخلد حساب می نمودند و این بدان سبب است که الفاظ این روایت عجیب و غریب است .....

ولی استاد آلبانی رحمه الله در سلسله احادیث صحیحه حدیث (۱۶۴۰) در این باره مفصلا وبحث و گفتگو نموده ودرآخرچنین نوشته اند :

 وخلاصة القول: إن أکثر هذه الشواهد لا تصلح لتقویة الحدیث بها، إما لشدة ضعف إسناده، وإما لإختصارها، اللهم إلا حدیث عائشة،وحدیث أنس بطریقیه، فإنهما إذا ضما إلى إسناد حدیث أبی هریرة اعتضد الحدیث بمجموعها وارتقى إلى درجة الصحیح إن شاء الله تعالى، وقد صححه من سبق ذکره من العلماء.

ترجمه : خلاصه سخن این است : همانا اکثرشواهد صلاحیت تقویت این حدیث را ندارند، (زیرا) یا اینکه ضعف زیادی در سندهایشان وجود دارد و یا اینکه مختصراین روایت اند، بارالهی بجزروایت عایشه (رضی الله عنها) و حدیث انس (رضی الله عنه) با دو سندش ، زیرا زمانی که این دو حدیث به سند حدیث ابوهریره (رضی الله عنه) منضم گردد این حدیث را با مجموع اینها تقویت شده و ان شاء الله تعالی به درجه صحت بالا می رود ، و در حالی که علمای که نامهایشان قبلا ذکر شد این حدیث را صحیح دانسته اند.

 

منابع حدیث :


۱ - صحیح بخاری ، حدیث (۶۵۰۲).

۲ - صحیح ابن حبان ، حدیث (۳۴۷) .

۳ - السنن الکبری بیهقی ، (۶۳۹۵) .

این حدیث علاوه از کتب مذکور در بسیاری از کتب حدیثی دیگر نیز روایت شده است .

 

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث سی وهفتم اربعین نووی

 

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فِیمَا یَرْوِیه عَنْ رَبِّهِ تَبَارَکَ وَتَعَالَى قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ کَتَبَ الحَسَنَاتِ وَالسَّیِّئَاتِ ثُمَّ بَیَّنَ ذَلِکَ، فَمَنْ هَمَّ بِحَسَنَةٍ فَلَمْ یَعْمَلْهَا کَتَبَهَا اللَّهُ عِنْدَهُ حَسَنَةً کَامِلَةً، فَإِنْ هَمَّ بِهَا فَعَمِلَهَا کَتَبَهَا اللَّهُ عِنْدَهُ عَشْرَ حَسَنَاتٍ إِلَى سَبْعِ مِائَةِ ضِعْفٍ إِلَى أَضْعَافٍ کَثِیرَةٍ، وَ إِنْ هَمَّ بِسَیِّئَةٍ فَلَمْ یَعْمَلْهَا کَتَبَهَا اللَّهُ عِنْدَهُ حَسَنَةً کَامِلَةً، وَ إِنْ هَمَّ بِهَا فَعَمِلَهَا کَتَبَهَا اللَّهُ سَیِّئَةً وَاحِدَةً».

 

لغات حدیث :

 

فِیمَا یَرْوِیه : در آنچه روایتش می کند .

عَنْ رَبِّهِ تَبَارَکَ وَتَعَالَى : از پروردگارتبارک و تعالی خویش ، از پروردگار با برکت و برتر خویش .

کَتَبَ الحَسَنَاتِ : نیکی ها را نوشت ، اعمال نیک را نوشت .

وَالسَّیِّئَاتِ : وبدیها، و گناهان .

ثُمَّ بَیَّنَ ذَلِکَ : سپس آن را بیان نمود، سپس این گونه توضیحش داد .

فَمَنْ هَمَّ بِحَسَنَةٍ : پس هرکس اراده کار نیکی نمود.

فَلَمْ یَعْمَلْهَا : پس انجامش نداد .

کَتَبَهَا اللَّهُ : الله آن را نوشت .

عِنْدَهُ : نزدش .

حَسَنَةً کَامِلَةً : نیکی کامل .

فَإِنْ هَمَّ بِهَا : پس اگر او اراده انجام آن کار را نمود، پس اگر او قصد انجام آن چیز را کرد.

فَعَمِلَهَا : پس به آن عمل نمود، پس انجامش داد.

عَشْرَ حَسَنَاتٍ : ده نیکی ، ده نیکی ها .

إِلَى سَبْعِ مِائَةِ ضِعْفٍ : تا هفتصد برابر.

إِلَى أَضْعَافٍ کَثِیرَةٍ : تا چندین برابر زیاد تر ، تا چندین برابر بیشتر.

وَإِنْ هَمَّ بِسَیِّئَةٍ : و اگر اراده بدی نمود، واگر قصد انجام کاربدی را نمود، و اگر اراده انجام گناهی را کرد.

فَلَمْ یَعْمَلْهَا : پس بدان عمل نکرد، پس انجامش نداد.

کَتَبَهَا اللَّهُ : الله آن را برایش نوشت .

حَسَنَةً کَامِلَةً : نیکی کامل ، یک نیکی کامل .

سَیِّئَةً وَاحِدَةً : یک بدی ، یک گناه .

 

ترجمه حدیث :

 

ابن عباس رضی الله عنهما روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم ازپروردگارمبارک و برترخویش روایت نمودند که ایشان فرمودند: همانا الله (متعال ، فهرست) نیکی ها و (لیست) بدیها را نوشته است و سپس این (مطلب را) بیان نموده است : پس هرکس اراده انجام عمل نیکی را نمود و سپس (بنا برمشکلی) انجامش نداد، الله (متعال) آن را به نزدش یک نیکی کامل (برای این فرد) می نویسد، واگراراده انجام کار نیکی نمود و سپس انجامش داد، الله (متعال) به نزدش برای آن ده نیکی تا هفتصد برابر و تا چندین برابربیشتر(از این) می نویسد، واگراراده انجام عمل بدی و گناهی را کرد و سپس انجامش نداد، الله (متعال) به نزدش (برای این فرد) یک نیکی کامل می نویسد، و اگراراده انجام کار بد و گناهی نمود و سپس انجامش داد، الله (متعال) آن را یک گناه می نویسد.

 

مسائل حدیث :

 

از این حدیث مسائل و احکام زیر برگرفته و استنباط می شود :

۱ - لطف و مرحمت الله متعال به مسلمانان زیاد است .

۲ - تمام اعمال نیک و اعمال بد در اسلام مشخص شده و لیست برداری شده است .

۳ - الله متعال در قبال هرنیکی ده ثواب تا هفتصد ثواب و یا بیشتر از این را اگر بخواهد عنایت می کند .

۴ - نیت انجام کار نیک همانند کارنیک دارای اجر و ثواب می باشد.

۵ - ترک گناه ، دارای اجر و ثواب می باشد .

۶- عمل بد اگر از آن توبه ای صورت نگیرد و مورد عفو و بخشش الله متعال قرار نگیرد یک گناه برایش نوشته می شود .

 

نکته توضیحی :

 

به این نوع احادیث که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم از الله متعال روایت می کنند، چون به ذات اقدس الله متعال نسبت داده می شوند، به آنها «احادیث قدسی» گفته می شوند.

 

سند حدیث :


امام نووی رحمه الله این حدیث را به صحیح بخاری و صحیح مسلم نسبت داده اند لذا سندهای این حدیث در این دو کتاب از قرار زیر می باشد :

۱ - سند صحیح بخاری : حَدَّثَنَا أَبُو مَعْمَرٍ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الوَارِثِ، حَدَّثَنَا جَعْدُ بْنُ دِینَارٍ أَبُو عُثْمَانَ، حَدَّثَنَا أَبُو رَجَاءٍ العُطَارِدِیُّ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا،.....

۲ - سند اول صحیح مسلم : حَدَّثَنَا شَیْبَانُ بْنُ فَرُّوخَ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَارِثِ، عَنِ الْجَعْدِ أَبِی عُثْمَانَ، حَدَّثَنَا أَبُو رَجَاءٍ الْعُطَارِدِیُّ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ،.....

۳ - سند دوم صحیح مسلم : حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ یَحْیَى، حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ سُلَیْمَانَ، عَنِ الْجَعْدِ أَبِی عُثْمَانَ، فِی هَذَا الْإِسْنَادِ بِمَعْنَى حَدِیثِ عَبْدِ الْوَارِثِ.....

 

تفاوت های الفاظ روایت :

 

۱ - در ابتدای روایت (۲۸۲۸) سنن دارمی و ابتدای روایت (۳۲۹) شعب الایمان بیهقی این جمله اضافه تراز این روایت اربعین آمده است « إِنَّ رَبَّکُمْ رَحِیمٌ...» همان گونه که در انتهای این روایت سنن دارمی و همین روایت شعب الایمان بیهقی این جمله اضافه ترآمده است «.... وَلَا یَهْلِکُ عَلَى اللَّهِ إِلَّا هَالِکٌ».


۲ - دراین روایت اربعین این گونه آمده است « کَتَبَهَا اللَّهُ عِنْدَهُ حَسَنَةً کَامِلَةً » ولی در روایت (۲۸۲۸) سنن دارمی و روایت (۳۲۹) شعب الایمان بیهقی این گونه آمده است « کُتِبَتْ لَهُ حَسَنَةً» همان گونه که در این روایت اربعین آمده است « کَتَبَهَا اللَّهُ عِنْدَهُ عَشْرَ حَسَنَاتٍ ...» ولی درهمین روایت مذکور سنن دارمی وشعب الایمان بیهقی این گونه آمده است « کتِبَتْ لَهُ عَشْرًا إِلَى سَبْعِمِائَةٍ ضِعْفٍ» ، همچنین در این روایت اربعین آمده است « وَ إِنْ هَمَّ بِسَیِّئَةٍ فَلَمْ یَعْمَلْهَا کَتَبَهَا اللَّهُ عِنْدَهُ حَسَنَةً کَامِلَةً، وَ إِنْ هَمَّ بِهَا فَعَمِلَهَا کَتَبَهَا اللَّهُ سَیِّئَةً وَاحِدَةً » ولی در همین روایت مذکور سنن دارمی این گونه آمده است « وَمَنْ هَمَّ بِسَیِّئَةٍ فَلَمْ یَعْمَلْهَا، کُتِبَتْ لَهُ حَسَنَةً، فَإِنْ عَمِلَهَا، کُتِبَتْ وَاحِدَةً، أَوْ یَمْحُوهَا» و در روایت (۳۲۹) شعب الایمان بیهقی این گونه آمده است « وَمَنْ هَمَّ بِسَیِّئَةٍ فَلَمْ یَعْمَلْهَا کُتِبَتْ لَهُ حَسَنَةً، وَإِنْ عَمِلَهَا کُتِبَتْ عَلَیْهِ وَاحِدَةً أَوْ یَمْحُوهَا اللهُ ».

 

منابع حدیث :


این حدیث در بسیاری از کتب حدیثی روایت شده است که در ذیل ان شاء الله تعالی به مهم ترین آنها اشاره خواهم نمود :

۱ - صحیح بخاری ، حدیث (۶۴۹۱) .

۲ - صحیح مسلم ، حدیث (۱۳۱) .

۳ - سنن دارمی ، حدیث (۲۸۲۸) .

۴ - شعب الایمان بیهقی ، حدیث (۳۲۹) .

۵- مسند احمد ، حدیث (۲۵۱۹) .

این حدیث علاوه از کتب مذکور در بسیاری از کتب دیگر حدیثی نیز روایت شده است .

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث سی و ششم اربعین

 

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رضی الله عنه ، عَنْ النَّبِیّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَنْ نَفَّسَ عَنْ مُؤْمِنٍ کُرْبَةً مِنْ کُرَبِ الدُّنْیَا، نَفَّسَ اللهُ عَنْهُ کُرْبَةً مِنْ کُرَبِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ، وَمَنْ یَسَّرَ عَلَى مُعْسِرٍ، یَسَّرَ اللهُ عَلَیْهِ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ، وَمَنْ سَتَرَ مُسْلِمًا، سَتَرَهُ اللهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ، وَاللهُ فِی عَوْنِ الْعَبْدِ مَا کَانَ الْعَبْدُ فِی عَوْنِ أَخِیهِ، وَمَنْ سَلَکَ طَرِیقًا یَلْتَمِسُ فِیهِ عِلْمًا، سَهَّلَ اللهُ لَهُ بِهِ طَرِیقًا إِلَى الْجَنَّةِ، وَمَا اجْتَمَعَ قَوْمٌ فِی بَیْتٍ مِنْ بُیُوتِ اللهِ، یَتْلُونَ کِتَابَ اللهِ، وَیَتَدَارَسُونَهُ بَیْنَهُمْ، إِلَّا نَزَلَتْ عَلَیْهِمِ السَّکِینَةُ، وَغَشِیَتْهُمُ الرَّحْمَةُ وَحَفَّتْهُمُ الْمَلَائِکَةُ، وَذَکَرَهُمُ اللهُ فِیمَنْ عِنْدَهُ، وَمَنْ بَطَّأَ بِهِ عَمَلُهُ، لَمْ یُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ».

 

لغات حدیث :

 

مَنْ نَفَّسَ : هرکس برطرف نماید، هرکس گشاده بدارد .

عَنْ مُؤْمِنٍ : از مسلمانی ، از اهل ایمانی .

کُرْبَةً : غم و دل گرفتگی ، اندوه و ناراحتی.

مِنْ کُرَبِ الدُّنْیَا : از غم و دل گرفتگی های دنیا ، از اندوه و ناراحتی های دنیوی.

نَفَّسَ اللهُ عَنْهُ : الله ازاو برطرف می دارد، الله از او گشاده و دورمی دارد.

کُرَبِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ : غم و دل گرفتگی ها روز قیامت ، اندوه و ناراحتی های روز قیامت .

وَمَنْ یَسَّرَ: و هرکس آسان می گیرد، و هرکس آسان بگیرد .

عَلَى مُعْسِرٍ: بر تنگدستی ، بر فقیری .

یَسَّرَ اللهُ عَلَیْهِ : الله براو آسان می گیرد .

فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ : در دنیا و آخرت ، در دنیا و سرای دیگر.

وَمَنْ سَتَرَ مُسْلِمًا : و هرکس عیب مسلمانی را بپوشاند .

سَتَرَهُ اللهُ : الله عیب او را می پوشاند .

وَاللهُ فِی عَوْنِ الْعَبْدِ: و الله در کمک آن بنده می باشد .

مَا کَانَ الْعَبْدُ فِی عَوْنِ أَخِیهِ : تا زمانی که آن بنده در کمک برادرش باشد .

وَمَنْ سَلَکَ طَرِیقًا: و هرکس راهی را طلب نماید .

یَلْتَمِسُ فِیهِ عِلْمًا : در آن علمی را می طلبد ، در آن علمی را جستجو و تلاش می کند .

سَهَّلَ اللهُ لَهُ بِهِ : الله با این برایش آسان می سازد .

طَرِیقًا إِلَى الْجَنَّةِ : راهی بسوی بهشت .

وَمَا اجْتَمَعَ قَوْمٌ : و جمع نشدند افرادی ، وتجمع ننمودند اشخاصی .

فِی بَیْتٍ مِنْ بُیُوتِ اللهِ : در خانه ای از خانه های الله ، درمسجدی از مساجد .

یَتْلُونَ کِتَابَ اللهِ : کتاب الله را تلاوت می کنند، قرآن را می خوانند .

وَیَتَدَارَسُونَهُ بَیْنَهُمْ : و در میانشان آن را تدریس می کنند ، در میانشان قرآن را تدریس می کنند.

إِلَّا نَزَلَتْ عَلَیْهِمِ السَّکِینَةُ : مگر اینکه برآنها آرامشی نازل می گردد، مگر اینکه برآنان آرامشی فرود می آید .

وَغَشِیَتْهُمُ الرَّحْمَةُ : و رحمت آنها را پوشانده است .

وَحَفَّتْهُمُ الْمَلَائِکَةُ : و فرشته ها آنها را احاطه و محاصره نموده اند .

وَذَکَرَهُمُ اللهُ فِیمَنْ عِنْدَهُ : و الله آنان را به نزد کسانی که به نزد او هستند یاد نموده است .

وَمَنْ بَطَّأَ بِهِ عَمَلُهُ : و هرکس عملش او را به عقب انداخت، هرکس کردارش او به تأخیرانداخت .

لَمْ یُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ : نسبش او را به جلو نبرده است، نسبش او را به جلو نخواهد برد .

 

ترجمه حدیث :


ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : هرکس از مسلمانی غم و دل گرفتگی از غم و دلگرفتگی های دنیا دور کند، الله (متعال) غم و دل گرفتگی از غم و دل گرفتگی های روز قیامت او را دور خواهد نمود، هرکس بر تنگدستی آسان بگیرد، الله (متعال) بر او در دنیا و آخرت آسان می گیرد، و هرکس (عیب) مسلمانی را بپوشاند ، الله (متعال) ، (عیب) او را در دنیا و آخرت می پوشاند، و الله (متعال) در کمک بنده است تا زمانی که بنده در کمک برادر(دینی) خویش باشد، و هرکس راهی را طلب نماید که در آن علمی را می طلبد، الله (متعال) برایش با این کارش راهی را(برای رفتن) بسوی بهشت آسان می گرداند، و جمع نگشتند افرادی در خانه ای از خانه های الله ، که کتاب الله را تلاوت نمایند و آن را درمیان خودشان تدریس کنند، مگر اینکه برآنها آرامشی نازل گشته و رحمت (الهی) آنها را پوشانده و فرشته ها آنها را احاطه و محاصره می نمایند و الله (متعال) آنان را به نزد کسانی که در نزدش هستند یاد می نماید ، و هرکس عملش او را (از دیگران) به عقب انداخت ، نسبش او را به جلو نخواهد برد .

 

مسائل حدیث :


از این حدیث مسائل و احکام زیربرگرفته و استنباط می گردد :

۱ - برطرف نمودن غم و اندوه ازیک مسلمان باعث می گردد تا غم و اندوه های آخرت انسان برطرف گردد .

۲ - یک مسلمان نباید مسلمان دیگر را در غمها و دل گرفتگی هایش رها کند ، بلکه باید در آن دوران یار و یاورش باشد .

۳ - دنیا و آخرت هر دو غم و دل گرفتگی های دارند که منحصر بفرد خودشان می باشند .

۴ - آسان گیری بر تنگدستان با معاف نمودن طلب ،تخفیف دادن و یا به تأخیر انداختن آن ، دارای اجر و ثواب بوده و باعث این می شود تا الله متعال در دنیا و آخرت برانسان آسان بگیرد .

۵ - عیب پوشی یک مسلمان دارای اجر و ثواب بوده و باعث این می گردد که الله متعال عیب انسان را در دنیا و آخرت بپوشاند .

۶ - پرده دری و عیوب دیگر مسلمانان را برملا و آشکارا نمودن کار خوبی نبوده و گناه می باشد .

۷ - کمک به برادر دینی دارای اجر و ثواب زیادی بوده و سبب می گردد تا الله متعال به انسان کمک و یاری نماید .

۸ - علم و دانش طلب نمودن مترداف با بهشت طلب نمودن است هرکس به راه یاد گیری دانشی برود الله متعال راه رفتن به بهشت را برایش آسان می گرداند .

۹ - اسلام دینی است که راه دانش را با راه بهشت گره زده و پیوند داده است .

۱۰ - تلاوت و تدریس قرآن در مساجد دارای فضیلت منحصر به فرد خودش می باشد .

۱۱ - تلاوت و تدریس قرآن باعث نزول آرامش ، رحمت الهی و احاطه نمودن فرشتگان می گردد.

۱۲- کسی که با تلاوت وتدریس قرآن مجید سر و کار دارد الله متعال او را در نزد فرشتگان مقرب خود یاد می کند.

۱۳- آنچه باعث پیشرفت و مقرب شدن یک مسلمان به درگاه الهی می گردد انجام اعمال نیک می باشد .

۱۴- اعمال فرد اگر نیک نباشد او از قافله خوبان عقب خواهد ماند و هرگز نسبش او را در این مسیر به پیش نخواهد برد .

 


سند حدیث :


این حدیث را امام نووی رحمه الله به صحیح مسلم نسبت داده اند که سندهای آن از قرار زیر می باشد :

۱ - سند اول : حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ یَحْیَى التَّمِیمِیُّ، وَأَبُو بَکْرِ بْنُ أَبِی شَیْبَةَ، وَمُحَمَّدُ بْنُ الْعَلَاءِ الْهَمْدَانِیُّ - وَاللَّفْظُ لِیَحْیَى، قَالَ یَحْیَى: أَخْبَرَنَا وقَالَ الْآخَرَانِ: حَدَّثَنَا - أَبُو مُعَاوِیَةَ، عَنِ الْأَعْمَشِ، عَنْ أَبِی صَالِحٍ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ،....

۲ - سند دوم : حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ بْنِ نُمَیْرٍ، حَدَّثَنَا أَبِی، ح وَحَدَّثَنَاهُ نَصْرُ بْنُ عَلِیٍّ الْجَهْضَمِیُّ، حَدَّثَنَا أَبُو أُسَامَةَ، قَالَا: حَدَّثَنَا الْأَعْمَشُ، حَدَّثَنَا ابْنُ نُمَیْرٍ، عَنْ أَبِی صَالِحٍ، وَفِی حَدِیثِ أَبِی أُسَامَةَ، حَدَّثَنَا أَبُو صَالِحٍ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ..... سند این حدیث صحیح می باشد گرچه جناب «أعمش» که همان سلیمان بن مهران رحمه الله باشند ازمدلّسین هستند و در سند اول حدیث را بصورت عنعنه روایت نمودند و لی در سند دوم « حَدَّثَنَا » گفته اند و شبهه تدلیس برطرف گشته سند صحیح می گردد .



تفاوت های الفاظ روایت :


در الفاظ این روایت اربعین با الفاظی که در برخ دیگر از کتب حدیثی آمده تفاوت هایی وجود دارد که ان شاء الله تعالی در ذیل به مهم ترین آنها اشاره خواهد شد :

۱ - در این روایت اربعین این گونه آمده است « مَنْ نَفَّسَ عَنْ مُؤْمِنٍ کُرْبَةً مِنْ کُرَبِ الدُّنْیَا » ولی در روایت (2945) سنن ترمذی این گونه آمده است « مَنْ نَفَّسَ عَنْ أَخِیهِ کُرْبَةً مِنْ کُرَبِ الدُّنْیَا» و در روایت (4946) سنن ابی داود و روایت (225) سنن ابن ماجه این گونه آمده است « مَنْ نَفَّسَ عَنْ مُسْلِمٍ کُرْبَةً مِنْ کُرَبِ الدُّنْیَا» و در روایت (7701) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است « من وسع على مکروب کربة فی الدنیا، وسع الله علیه کربة فی الآخرة» و در روایت (10676) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است « من نفس عن أخیه المسلم کربة من کرب الدنیا».

۲ - در این روایت اربعین این گونه آمده است « وَمَنْ سَتَرَ مُسْلِمًا، سَتَرَهُ اللهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ » ولی در روایت (2590) صحیح مسلم این گونه آمده است «لَا یَسْتُرُ اللهُ عَلَى عَبْدٍ فِی الدُّنْیَا، إِلَّا سَتَرَهُ اللهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ» و در تکرار همین روایت درصحیح مسلم این گونه آمده است «لَا یَسْتُرُ عَبْدٌ عَبْدًا فِی الدُّنْیَا، إِلَّا سَتَرَهُ اللهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ» .

۳ - در این روایت اربعین این گونه آمده است « وَمَنْ سَلَکَ طَرِیقًا یَلْتَمِسُ فِیهِ عِلْمًا، سَهَّلَ اللهُ لَهُ بِهِ طَرِیقًا إِلَى الْجَنَّةِ » ولی در روایت (3643) سنن ابی داود این گونه آمده است « مَا مِنْ رَجُلٍ یَسْلُکُ طَرِیقًا یَطْلُبُ فِیهِ عِلْمًا، إِلَّا سَهَّلَ اللَّهُ لَهُ بِهِ طَرِیقَ الْجَنَّةِ».

۴ - در این روایت اربعین این گونه آمده است « وَمَا اجْتَمَعَ قَوْمٌ فِی بَیْتٍ مِنْ بُیُوتِ اللهِ، یَتْلُونَ کِتَابَ اللهِ، وَیَتَدَارَسُونَهُ بَیْنَهُمْ، إِلَّا نَزَلَتْ عَلَیْهِمِ السَّکِینَةُ، وَغَشِیَتْهُمُ الرَّحْمَةُ وَحَفَّتْهُمُ الْمَلَائِکَةُ، وَذَکَرَهُمُ اللهُ فِیمَنْ عِنْدَهُ، » ولی در روایت (2700) صحیح مسلم این گونه آمده است «لَا یَقْعُدُ قَوْمٌ یَذْکُرُونَ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ إِلَّا حَفَّتْهُمُ الْمَلَائِکَةُ، وَغَشِیَتْهُمُ الرَّحْمَةُ، وَنَزَلَتْ عَلَیْهِمِ السَّکِینَةُ، وَذَکَرَهُمُ اللهُ فِیمَنْ عِنْدَهُ» و در روایت (3378) سنن ترمذی این گونه آمده است «مَا مِنْ قَوْمٍ یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلَّا حَفَّتْ بِهِمُ المَلَائِکَةُ، وَغَشِیَتْهُمُ الرَّحْمَةُ، وَنَزَلَتْ عَلَیْهِمُ السَّکِینَةُ، وَذَکَرَهُمُ اللَّهُ فِیمَنْ عِنْدَهُ» و در روایت (3791) سنن ابن ماجه این گونه آمده است «مَا جَلَسَ قَوْمٌ مَجْلِسًا یَذْکُرُونَ اللَّهَ فِیهِ إِلَّا حَفَّتْهُمُ الْمَلَائِکَةُ، وَتَغَشَّتْهُمُ الرَّحْمَةُ، وَتَنَزَّلَتْ عَلَیْهِمُ السَّکِینَةُ، وَذَکَرَهُمُ اللَّهُ فِیمَنْ عِنْدَهُ».

۵ - در این روایت اربعین این گونه آمده است « وَمَنْ بَطَّأَ بِهِ عَمَلُهُ، لَمْ یُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ » ولی در روایت (2945) سنن ترمذی و روایت (225) سنن ابن ماجه این گونه آمده است « وَمَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ یُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ» .

 

منابع حدیث :

 

این حدیث در بسیاری از کتب حدیثی روایت شده که در ذیل به مهم ترین آنها اشاره خواهد شد :

۱ - صحیح مسلم ، حدیث (2699) .

۲ - سنن ترمذی ، حدیث (1425) .

۳ - سنن ابی داود ، حدیث (4946) .

۴ - سنن ابن ماجه ، حدیث (225) .

۵ - مسند احمد ، حدیث (7427) .

این حدیث علاوه از کتب مذکور در بسیاری از کتب حدیثی دیگر بصورت مختصر و یا کامل آمده است .

 

 

 

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث سی و پنجم اربعین نووی

 


عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «لَا تَحَاسَدُوا، وَلَا تَنَاجَشُوا، وَلَا تَبَاغَضُوا، وَلَا تَدَابَرُوا، وَلَا یَبِعْ بَعْضُکُمْ عَلَى بَیْعِ بَعْضٍ، وَکُونُوا عِبَادَ اللهِ إِخْوَانًا الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ، لَا یَظْلِمُهُ وَلَا یَخْذُلُهُ،وَلَا یَکْذِبُهُ ، وَلَا یَحْقِرُهُ التَّقْوَى هَاهُنَا» وَیُشِیرُ إِلَى صَدْرِهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ «بِحَسْبِ امْرِئٍ مِنَ الشَّرِّ أَنْ یَحْقِرَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ، کُلُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ حَرَامٌ، دَمُهُ، وَمَالُهُ، وَعِرْضُهُ».

 

لغات حدیث :

 

لَا تَحَاسَدُوا : با یکدیگر حسادت نورزید، به یکدیگر حسادت نکنید .

وَلَا تَنَاجَشُوا : ویکدیگر را با اضافه نمودن در قیمت کالا و در حالیکه نیت خرید ندارید، فریب ندهید .

وَلَا تَبَاغَضُوا : وبا یکدیگر بغض و کینه نورزید .

وَلَا تَدَابَرُوا : . با یکدیگر پشت نگردانید، با یکدیگر قهرنکنید .

وَلَا یَبِعْ بَعْضُکُمْ عَلَى بَیْعِ بَعْضٍ : و برخی از شما برمعامله برخ دیگر معامله ننمایید .

وَکُونُوا عِبَادَ اللهِ إِخْوَانًا : بندگان الله و برادران یکدیگرباشید .

الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ : مسلمان برادر مسلمان است .

لَا یَظْلِمُهُ : به او ظلم نمی کند .

وَلَا یَخْذُلُهُ : و اورا بدون یاری در زمان مشکلات رها نمی کند.

وَلَا یَکْذِبُهُ : و به او دروغ نمی گوید .

وَلَا یَحْقِرُهُ : و او را حقیرش نمی داند، و اورا تحقیر نمی کند.

التَّقْوَى هَاهُنَا : تقوا اینجاست ، محل پرهیزگاری اینجاست .

وَیُشِیرُ إِلَى صَدْرِهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ : و در حالی که بسوی سینه اش سه بار اشاره می نمود.

بِحَسْبِ امْرِئٍ مِنَ الشَّرِّ : برای هر فرد از بدی کافی است .

أَنْ یَحْقِرَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ : این که برادر مسلمانش را حقیر بشمارد .

کُلُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ حَرَامٌ : تمام یک مسلمان بر مسلمان دیگر حرام است.

دَمُهُ، وَمَالُهُ، وَعِرْضُهُ : خونش و مالش و آبرویش .

 

ترجمه حدیث :

 

ابوهریره رضی الله عنه فرمودند : رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : با یکدیگر حسادت نورزید ، و با اضافه نمودن در قیمت کالا و در حالی که قصد خرید ندارید یکدیگر را فریب ندهید، و با یکدیگر و بغض و کینه نورزید، و به یکدیگر پشت گردانده واز یکدیگر قهر ننمایید ، وبرخی از شما برمعامله برخ دیگرمعامله ننمایید ، وبندگان الله و برادران یکدیگر باشید، مسلمان برادرمسلمان است، نه به او ظلم می کند و نه اورا یاری نکرده ودر زمان مشکلات تنها رها می نماید ، و نه به او دروغ می گوید، و نه او را حقیر می داند، ودر حالی که (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) سه باربسوی سینه اش اشاره می نمودند (فرمودند) تقوا و پرهیزگاری اینجاست ، برای شخص از بدی (همین قدر) کافی است که (فردی) برادر(دینی) خودش را تحقیر نماید، تمام مسلمان برمسلمان (دیگر) حرام است : (ریختن) خونش (به ناحق)، و(خوردن) مالش (به ناحق) ، و(تعرض به) آبرویش (به نا حق).  

 

مسائل حدیث :

 

از این حدیث مسائل و احکام زیر برگرفته و استنباط می شود :

 

۱ - حسادت نمودن به برادر مسلمان حرام است ، حسادت یعنی اینکه در دل فرد این باشد که الله متعال آن نعمتی که به فلان شخص داده از او گرفته به خود این فرد بدهد و یا اینکه کاملا از او گرفته و او را ازآن نعمت محروم نماید .

۲ - بدون قصد خرید و برای فریب مشتری اضافه نمودن در قیمت کالا ، حرام است .

۳ - بغض و کینه یک مسلمان را دل داشتن حرام است .

۴ - با یکدیگر قهر نمودن و زمان ملاقات بنا بر قهر بودن به یکدیگر پشت کردن حرام است .

۵- بر معامله برادر دینی معامله نمودن حرام است .

۶ - همه ما مسلمانان بندگان الله متعال و برادران دینی یکدیگرهستیم.

۷- برادر مسلمان نباید به برادرمسلمانش ظلم کند ، زیرا این کار حرام است .

۸ - تنها رها نمودن برادر مسلمان در زمان مشکلات و یاری نکردن او، حرام است .

۹ - دروغ گفتن حرام است و برادر مسلمان نباید به برادرش دروغ گوید .

۱۰ - یک مسلمان نباید برادر دینی خود را حقیر بشمارد.

۱۱- مرکز تقوا و پرهیزگاری قلب است .

۱۲- حقیر شمردن برادرمسلمان گناه بس بزرگی است .

۱۳ - ریختن خون یک مسلمان به نا حق حرام است .

۱۴ - خوردن مال یک مسلمانان به نا حق حرام است .

۱۵ - ریختن آبروی یک مسلمان به ناحق حرام است .

 

سند حدیث :


امام نووی رحمه الله این حدیث را به صحیح مسلم نسبت داده اند که سند این متن در صحیح مسلم این گونه آمده است :

حَدَّثَنَا عَبْدُ اللهِ بْنُ مَسْلَمَةَ بْنِ قَعْنَبٍ، حَدَّثَنَا دَاوُدُ یَعْنِی ابْنَ قَیْسٍ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ، مَوْلَى عَامِرِ بْنِ کُرَیْزٍ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ:..... سند و متن این حدیث هر دو صحیح می باشند .

 

تفاوت در الفاظ روایت :

 

در الفاظ این روایت اربعین با الفاظ سایرکتب حدیثی تفاوت هایی وجود دارد که به مهم ترین آنها در ذیل اشاره خواهم نمود :

۱ - درروایت (1927) سنن ترمذی «لَا یَخُونُهُ» اضافه تر آمده است.

۲ - در روایت (6724) صحیح بخاری و روایت (2563) صحیح مسلم « إِیَّاکُمْ وَالظَّنَّ، فَإِنَّ الظَّنَّ أَکْذَبُ الحَدِیثِ» و « وَلاَ تَحَسَّسُوا ، وَلاَ تَجَسَّسُوا» اضافه ترآمده است.

۳ - در روایت (2563) صحیح مسلم «وَلَا تَنَافَسُوا » اضافه ترآمده است .

۴ - درتکرار روایت (2563) صحیح مسلم «لَا تَهَجَّرُوا » اضافه تر آمده است .

 ۵- در این روایت اربعین این گونه آمده است « وَلَا یَبِعْ بَعْضُکُمْ عَلَى بَیْعِ بَعْضٍ » ولی در روایت (1413) صحیح مسلم این گونه آمده است « لَا یَسُمِ الْمُسْلِمُ عَلَى سَوْمِ أَخِیهِ» و در همین روایت مسلم « وَلَا یَخْطُبْ عَلَى خِطْبَتِهِ» اضافه ترآمده است .

 

منابع حدیث :

 

این حدیث و یا قسمت هایی از این حدیث در بسیاری از کتب حدیثی آمده که مهم ترین آنها از قرار زیرمی باشد :

۱ - صحیح بخاری ، حدیث شماره (5143) .

۲ - صحیح مسلم ، حدیث شماره (2564) .

۳ - سنن ترمذی  ، حدیث شماره (1304) و (1988).

۴ - سنن ابی داود ، حدیث شماره (3438) و (4882) و (4917).

۵ - سنن ابن ماجه ، حدیث شماره (3933) و (4213).

این حدیث و یا قسمت هایی از آن علاوه از کتب مذکور در بسیاری از کتب حدیثی دیگر نیز روایت شده است .

 

 

 

 

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث سی و چهارم اربعین

 

عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ رضی الله عنه قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «مَنْ رَأَى مِنْکُمْ مُنْکَرًا فَلْیُغَیِّرْهُ بِیَدِهِ، فَإِنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ، فَإِنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ، وَذَلِکَ أَضْعَفُ الْإِیمَانِ».

 

لغات حدیث :

 

مَنْ رَأَى مِنْکُمْ مُنْکَرًا : هرکس از شما منکری را دید، هرکس از شما کار خلاف شرعی را مشاهده نمود.

فَلْیُغَیِّرْهُ بِیَدِهِ : پس باید که آن را با دستش تغییر دهد.

فَإِنْ لَمْ یَسْتَطِعْ : پس اگر نتوانست ، پس اگر توانش را نداشت .

فَبِلِسَانِهِ :پس با زبانش .

فَإِنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ: پس اگر نتوانست پس با قلبش ، پس اگر توانش را نداشت پس با دلش .

وَذَلِکَ أَضْعَفُ الْإِیمَانِ : وآن ضعیف ترین درجه ایمانی است .

 

ترجمه حدیث :

 

ابوسعید خدری رضی الله عنه فرمودند : من از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که می فرمایند : هرکس از شما منکر(و کار خلاف شرعی) را دید پس باید که آن را با دستش تغییر دهد ، پس اگر نتوانست (که با دستش آن منکر را تغییردهد) پس باید که با زبانش (آن منکر را تغییر دهد) ، پس اگر (با زبانش) هم نتوانست (تغییری درآن منکر ایجاد کند) پس با قلبش (از آن منکر متنفر باشد) واین ضعیف ترین درجه ایمانی است .

 

مسائل حدیث :

 

از این حدیث مسائل و احکام زیر برگرفته و استنباط می شود :

 

۱ - تغییر منکر مراحلی دارد که باید رعایت شود.

۲ - برخی از منکرها را می توان با دست تغییر داد .

۳ - برخی ازمنکرها را می توان با زبان تغییر داد .

۴ - اگر کسی توان تغییر منکر با دست و یا زبان را ندارد باید با دل از آن منکر متنفرباشد .

۵ - توان در تغییر منکرضروری است .

۶- ضعیف ترین درجه ایمان در جریان تغییر منکر تنفر از منکر با قلب است .

۷ - اعلی ترین درجه ایمانی در جریان تغییر منکر، تغییر منکر بادست و سپس با زبان است .

 

نکته توضحی :

 

منکر در اصلاح شریعت به هرکار خلاف شرع گویند، یعنی هر کاری که قرآن و سنّت صحیح ازانجام آن ممانعت نموده باشد و انجام آن در شریعت گناه باشد آن عمل منکر است ، همان گونه که هرکاری که انجام آن در شریعت مجاز باشد و یا شریعت ما را به انجام آن دستور داده باشد آن کار معروف است ، بهمین خاطر امر به معروف و نهی از منکر وظیفه هر مسلمان است و هریک باید به حد توان خویش به این حکم شرعی جامه عمل بپوشاند .

 

سند این حدیث :

 

امام نووی این حدیث را در اربعین به صحیح مسلم نسبت داده اند لذا سندهای این حدیث در صحیح مسلم از قرار زیرمی باشد :

 

۱ - حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرِ بْنُ أَبِی شَیْبَةَ، حَدَّثَنَا وَکِیعٌ، عَنْ سُفْیَانَ، ح وَحَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّى، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ کِلَاهُمَا، عَنْ قَیْسِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ طَارِقِ بْنِ شِهَابٍ قَالَ أَبُو سَعِیدٍ .....

 

۲ - حَدَّثَنَا أَبُو کُرَیْبٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَلَاءِ، حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِیَةَ، حَدَّثَنَا الْأَعْمَشُ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ رَجَاءٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ، وَعَنْ قَیْسِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ طَارِقِ بْنِ شِهَابٍ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ.....

 

درسند اول امام مسلم قبل از تحویل سند (سفیان ثوری رحمه الله) وجود دارد که ایشان امام در حدیث اند ولی در نقل روایت تدلیس می کنند و این روایت را بصورت عنعنه روایت نمودند همان گونه که در سند دومی (اعمش سلیمان بن مهران رحمه الله) وجود دارند که ایشان نیز امام در حدیث اند ولی تدلیس گر اند و این روایت را بصورت عنعنه روایت نمودند ولی در خود صحیح مسلم در سند اولی بعد از تحویل سند، سند دیگری ذکر شده که در آن این نقص وجود ندارد و متابع است و این حدیث در کتب دیگر حدیثی نیز متابع دارد لذا متن این حدیث صحیح بوده و هیچ خللی در آن نیست .

 

تفاوت های الفاظ روایت :

 

 

در الفاظ این روایت اربعین با الفاظ روایت های برخ کتب حدیثی تفاوت هایی وجود دارد که بنده به مهم ترین آنها در ذیل اشاره خواهم نمود :

۱ - در ابتدای روایت (۴۹) صحیح مسلم و برخ دیگر کتب حدیثی کلماتی اضافه تر ازاین روایت اربعین آمده که از قرار زیرمی باشد «عَنْ طَارِقِ بْنِ شِهَابٍ قَالَ: أَوَّلُ مَنْ بَدَأَ بِالْخُطْبَةِ یَوْمَ الْعِیدِ قَبْلَ الصَّلَاةِ مَرْوَانُ. فَقَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ، فَقَالَ: الصَّلَاةُ قَبْلَ الْخُطْبَةِ، فَقَالَ: قَدْ تُرِکَ مَا هُنَالِکَ، فَقَالَ أَبُو سَعِیدٍ: أَمَّا هَذَا فَقَدْ قَضَى مَا عَلَیْهِ سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ:..». و در روایت (2172) سنن ترمذی این گونه آمده است «عَنْ طَارِقِ بْنِ شِهَابٍ، قَالَ: أَوَّلُ مَنْ قَدَّمَ الخُطْبَةَ قَبْلَ الصَّلَاةِ مَرْوَانُ، فَقَامَ رَجُلٌ فَقَالَ لِمَرْوَانَ: خَالَفْتَ السُّنَّةَ، فَقَالَ: یَا فُلَانُ، تُرِکَ مَا هُنَالِکَ، فَقَالَ أَبُو سَعِیدٍ: أَمَّا هَذَا فَقَدْ قَضَى مَا عَلَیْهِ، سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ:...» ودر روایت (1140) سنن ابی داود و روایت (1275) سنن ابن ماجه این گونه آمده است «عَنْ طَارِقِ بْنِ شِهَابٍ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ، قَالَ: أَخْرَجَ مَرْوَانُ الْمِنْبَرَ فِی یَوْمِ عِیدٍ، فَبَدَأَ بِالْخُطْبَةِ قَبْلَ الصَّلَاةِ، فَقَامَ رَجُلٌ فَقَالَ: یَا مَرْوَانُ، خَالَفْتَ السُّنَّةَ، أَخْرَجْتَ الْمِنْبَرَ فِی یَوْمِ عِیدٍ، وَلَمْ یَکُنْ یُخْرَجُ فِیهِ، وَبَدَأْتَ بِالْخُطْبَةِ قَبْلَ الصَّلَاةِ، فَقَالَ أَبُو سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ: مَنْ هَذَا؟ قَالُوا: فُلَانُ بْنُ فُلَانٍ، فَقَالَ: أَمَّا هَذَا فَقَدْ قَضَى مَا عَلَیْهِ، سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ:...».

ناگفته نماند که در روایت (956) صحیح بخاری این گونه آمده است « عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الخُدْرِیِّ، قَالَ: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَخْرُجُ یَوْمَ الفِطْرِ وَالأَضْحَى إِلَى المُصَلَّى، فَأَوَّلُ شَیْءٍ یَبْدَأُ بِهِ الصَّلاَةُ، ثُمَّ یَنْصَرِفُ، فَیَقُومُ مُقَابِلَ النَّاسِ، وَالنَّاسُ جُلُوسٌ عَلَى صُفُوفِهِمْ فَیَعِظُهُمْ، وَیُوصِیهِمْ، وَیَأْمُرُهُمْ، فَإِنْ کَانَ یُرِیدُ أَنْ یَقْطَعَ بَعْثًا قَطَعَهُ، أَوْ یَأْمُرَ بِشَیْءٍ أَمَرَ بِهِ، ثُمَّ یَنْصَرِفُ» قَالَ أَبُو سَعِیدٍ: «فَلَمْ یَزَلِ النَّاسُ عَلَى ذَلِکَ حَتَّى خَرَجْتُ مَعَ مَرْوَانَ - وَهُوَ أَمِیرُ المَدِینَةِ - فِی أَضْحًى أَوْ فِطْرٍ، فَلَمَّا أَتَیْنَا المُصَلَّى إِذَا مِنْبَرٌ بَنَاهُ کَثِیرُ بْنُ الصَّلْتِ، فَإِذَا مَرْوَانُ یُرِیدُ أَنْ یَرْتَقِیَهُ قَبْلَ أَنْ یُصَلِّیَ، فَجَبَذْتُ بِثَوْبِهِ، فَجَبَذَنِی، فَارْتَفَعَ، فَخَطَبَ قَبْلَ الصَّلاَةِ»، فَقُلْتُ لَهُ: غَیَّرْتُمْ وَاللَّهِ، فَقَالَ أَبَا سَعِیدٍ: «قَدْ ذَهَبَ مَا تَعْلَمُ»، فَقُلْتُ: مَا أَعْلَمُ وَاللَّهِ خَیْرٌ مِمَّا لاَ أَعْلَمُ، فَقَالَ: «إِنَّ النَّاسَ لَمْ یَکُونُوا یَجْلِسُونَ لَنَا بَعْدَ الصَّلاَةِ، فَجَعَلْتُهَا قَبْلَ الصَّلاَةِ».

ودر روایت (889) صحیح مسلم این گونه آمده است « عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، کَانَ یَخْرُجُ یَوْمَ الْأَضْحَى، وَیَوْمَ الْفِطْرِ، فَیَبْدَأُ بِالصَّلَاةِ، فَإِذَا صَلَّى صَلَاتَهُ وَسَلَّمَ، قَامَ فَأَقْبَلَ عَلَى النَّاسِ، وَهُمْ جُلُوسٌ فِی مُصَلَّاهُمْ، فَإِنْ کَانَ لَهُ حَاجَةٌ بِبَعْثٍ، ذَکَرَهُ لِلنَّاسِ، أَوْ کَانَتْ لَهُ حَاجَةٌ بِغَیْرِ ذَلِکَ، أَمَرَهُمْ بِهَا، وَکَانَ یَقُولُ: «تَصَدَّقُوا، تَصَدَّقُوا، تَصَدَّقُوا»، وَکَانَ أَکْثَرَ مَنْ یَتَصَدَّقُ النِّسَاءُ، ثُمَّ یَنْصَرِفُ، فَلَمْ یَزَلْ کَذَلِکَ حَتَّى کَانَ مَرْوَانُ بْنُ الْحَکَمِ، فَخَرَجْتُ مُخَاصِرًا مَرْوَانَ حَتَّى أَتَیْنَا الْمُصَلَّى، فَإِذَا کَثِیرُ بْنُ الصَّلْتِ قَدْ بَنَى مِنْبَرًا مِنْ طِینٍ وَلَبِنٍ، فَإِذَا مَرْوَانُ یُنَازِعُنِی یَدَهُ، کَأَنَّهُ یَجُرُّنِی نَحْوَ الْمِنْبَرِ، وَأَنَا أَجُرُّهُ نَحْوَ الصَّلَاةِ، فَلَمَّا رَأَیْتُ ذَلِکَ مِنْهُ، قُلْتُ: أَیْنَ الِابْتِدَاءُ بِالصَّلَاةِ؟ فَقَالَ: لَا، یَا أَبَا سَعِیدٍ قَدْ تُرِکَ مَا تَعْلَمُ، قُلْتُ: کَلَّا، وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَا تَأْتُونَ بِخَیْرٍ مِمَّا أَعْلَمُ، ثَلَاثَ مِرَارٍ ثُمَّ انْصَرَفَ».

۲ - در این روایت اربعین این گونه آمده است « مَنْ رَأَى مِنْکُمْ مُنْکَرًا فَلْیُغَیِّرْهُ بِیَدِهِ » ولی در روایت (5009) سنن نسائی این گونه آمده است «مَنْ رَأَى مُنْکَرًا فَغَیَّرَهُ بِیَدِهِ فَقَدْ بَرِئَ» و در روایت (2172) سنن ترمذی این گونه آمده است «مَنْ رَأَى مُنْکَرًا فَلْیُنْکِرْهُ بِیَدِهِ» و در روایت (1140) و روایت (4340) سنن ابی داود و روایت (1275) و روایت (4013) سنن ابن ماجه و برخ دیگر کتب حدیثی این گونه آمده است «مَنْ رَأَى مُنْکَرًا فَاسْتَطَاعَ أَنْ یُغَیِّرَهُ بِیَدِهِ فَلْیُغَیِّرْهُ بِیَدِهِ».

۳ - در این روایت اربعین این گونه آمده است « فَإِنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ » ولی در روایت (5009) سنن نسائی این گونه آمده است «وَمَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ أَنْ یُغَیِّرَهُ بِیَدِهِ، فَغَیَّرَهُ بِلِسَانِهِ فَقَدْ بَرِئَ» .

۴ - در این روایت اربعین این گونه آمده است « فَإِنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ » ولی در روایت (5009) سنن نسائی این گونه آمده است « وَمَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ أَنْ یُغَیِّرَهُ بِلِسَانِهِ، فَغَیَّرَهُ بِقَلْبِهِ فَقَدْ بَرِئَ » .

 

منابع حدیث :


این حدیث در کتب حدیثی متعددی روایت شده که در ذیل به مهم ترین آنها اشاره خواهم نمود :

۱ - صحیح مسلم ، حدیث شماره (49) .

۲ - سنن نسائی ، حدیث شماره (5008) و (5009) .

۳ - سنن ترمذی ، حدیث شماره (2172).

۴ - سنن ابی داود، حدیث شماره (1140) و (4340) .

۵- سنن ابن ماجه ، حدیث شماره (1275) و (4013) .

این حدیث علاوه از کتب حدیثی مذکور در بسیاری از کتب حدیثی دیگرنیز روایت شده است .

 

 

 

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث سی و سوم اربعین

 

عَن ابْنِ عَبَّاسٍ ، رَضِیَ اللهُ عَنْهُمَا أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: " لَوْ یُعْطَى النَّاسُ بِدَعْوَاهُمْ لَادَّعَى رِجَالٌ أَمْوَالَ قَوْمٍ وَدِمَاءَهُمْ ، وَلَکِنَّ الْبَیِّنَةَ عَلَى الْمُدَّعِی ، وَالْیَمِینَ عَلَى مَنْ أَنْکَرَ " .

 

لغات حدیث :

 

لَوْ یُعْطَى النَّاسُ : اگر به مردم داده می شد .

بِدَعْوَاهُمْ : بنا بر ادعاهایشان .

لَادَّعَى رِجَالٌ: هرآیینه مردانی ادعا می کردند، قطعا مردانی مدعی می شدند.

أَمْوَالَ قَوْمٍ وَدِمَاءَهُمْ : اموال قومی و خونهایشان را، مالهای افرادی و خونهایشان را .

وَلَکِنَّ الْبَیِّنَةَ عَلَى الْمُدَّعِی : ولیکن گواه برادعا کننده است .

وَالْیَمِینَ عَلَى مَنْ أَنْکَرَ : و قسم برکسی است که انکار نموده است .

 

 

ترجمه حدیث :


ابن عباس رضی الله عنهما روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : اگر به مردم (تنها) بنا برادعاهایشان (هر آنچه را که مدعی اند) داده می شد هرآیینه مردانی اموال قومی و خونهایشان را ادعا می نمودند، ولیکن (آوردن) گواه برمدعی (برای اثبات ادعایش ضروری) است ، و قسم برکسی که انکار نموده (برای اثبات حقش ضروری) است .

 

مسائل حدیث :


از این حدیث مسائل و احکام زیر برگرفته و استنباط می شود :

۱ - برخی از افراد به دروغ مدعی خون و اموال دیگران می شوند.

۲ - مدعی باید برای اثبات ادعایش گواه بیاورد .

۳ - منکر برای اثبات حقش باید قسم بخورد .


نکته توضیحی :


دراصل زمانی دو نفردر باره یک چیز بایکدیگر اختلاف نموده و به نزد قاضی می آیند قاضی اول به مدعی می گوید تو برای اثبات دعوای خودت دوگواه بیاور، اگر مدعی دو گواه محکمه پسند آورد حق از آن او می گردد ولی اگر دو گواه نداشت و یک گواه داشت قاضی آن گواه او را معتبر دانسته و در قبال گواه دیگر او را قسم می دهد اگر مدعی قسم خورد که در این صورت نیز حق با مدعی است ولی اگر مدعی اصلا گواه نداشت و یا در صورتی که یک گواه داشت در قبال گواه دیگر قسم نخورد باید منکرو یا همان مدعی علیه قسم بخورد اگر قسم خورد که حق از آن او می شود و رنه باز هم حق از مدعی می گردد ، مگر اینکه صلحی صورت گیرد و طرفین دعوا برآن صلح راضی شوند که در آن صورت صلح با رضایت طرفین صورت گرفته واختلاف خاتمه می یابد .

 

سند حدیث :


این حدیث را امام نووی رحمه الله به بیهقی نسبت داده و اشاره نموده که در برخی دیگر از کتب حدیث نیزآمده و قسمتی ازآن در صحیح بخاری و صحیح مسلم نیزآمده است ، لذا ما در اینجا سند بیهقی یعنی سند این حدیث را از سنن کبری بیهقی که این گونه آمده است را در اینجا بیان می داریم :

أَخْبَرَنَا أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدَانَ , أنبأ أَحْمَدُ بْنُ عُبَیْدٍ الصَّفَّارُ , ثنا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفِرْیَابِیُّ , ثنا الْحَسَنُ بْنُ سَهْلٍ , ثنا عَبْدُ اللهِ بْنُ إِدْرِیسَ , ثنا ابْنُ جُرَیْجٍ , وَعُثْمَانُ بْنُ الْأَسْوَدِ , عَنِ ابْنِ أَبِی مُلَیْکَةَ، قَالَ: کُنْتُ قَاضِیًا لِابْنِ الزُّبَیْرِ عَلَى الطَّائِفِ , فَذَکَرَ قِصَّةَ الْمَرْأَتَیْنِ , قَالَ: فَکَتَبْتُ إِلَى ابْنِ عَبَّاسٍ , فَکَتَبَ ابْنُ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللهُ عَنْهُمَا......

در این سند جناب (ابْنُ جُرَیْج) و جود دارند وایشان همان (عبد الملک بن عبد العزیز بن جریج قریشی اموی ابولولید و ابوخالد مکی) می باشند وی با وجود اینکه فقیه و ثقه اند ولی در نقل روایات تدلیس می کنند و در اینجا بصورت عنعنه روایت نمودند ولی (عُثْمَانُ بْنُ الْأَسْوَد) دراین سند متابع ایشان هستند، ناگفته نماند که متن این حدیث صحیح است و این متن با سندهایی متعددی در کتب حدیثی روایت شده است.

 

تفاوت های الفاظ روایت :


ازآنجایی که امام نووی رحمه الله اشاره نمودند که قسمتی از این حدیث در صحیح بخاری و صحیح مسلم نیز روایت شده است لذا قبل از اینکه تفاوت های الفاظ این روایت اربعین را با الفاظ روایتهای سایر کتب حدیثی ذکر کنم مناسب می دانم که این حدیث را با متن و سند از صحیح بخاری و صحیح مسلم بیان نمایم :


۱ - روایت (۴۵۵۲) صحیح بخاری :

حَدَّثَنَا نَصْرُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ نَصْرٍ، حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ دَاوُدَ، عَنِ ابْنِ جُرَیْجٍ، عَنِ ابْنِ أَبِی مُلَیْکَةَ، أَنَّ امْرَأَتَیْنِ، کَانَتَا تَخْرِزَانِ فِی بَیْتٍ أَوْ فِی الحُجْرَةِ، فَخَرَجَتْ إِحْدَاهُمَا وَقَدْ أُنْفِذَ بِإِشْفَى فِی کَفِّهَا، فَادَّعَتْ عَلَى الأُخْرَى، فَرُفِعَ إِلَى ابْنِ عَبَّاسٍ، فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «لَوْ یُعْطَى النَّاسُ بِدَعْوَاهُمْ لذَهَبَ دِمَاءُ قَوْمٍ وَأَمْوَالُهُمْ»، ذَکِّرُوهَا بِاللَّهِ وَاقْرَءُوا عَلَیْهَا: {إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ} [آل عمران: 77] فَذَکَّرُوهَا فَاعْتَرَفَتْ، فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «الیَمِینُ عَلَى المُدَّعَى عَلَیْهِ».


۲ - روایت (۱۷۱۱) صحیح مسلم :

حَدَّثَنِی أَبُو الطَّاهِرِ أَحْمَدُ بْنُ عَمْرِو بْنِ سَرْحٍ، أَخْبَرَنَا ابْنُ وَهْبٍ، عَنِ ابْنِ جُرَیْجٍ، عَنِ ابْنِ أَبِی مُلَیْکَةَ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «لَوْ یُعْطَى النَّاسُ بِدَعْوَاهُمْ، لَادَّعَى نَاسٌ دِمَاءَ رِجَالٍ وَأَمْوَالَهُمْ، وَلَکِنَّ الْیَمِینَ عَلَى الْمُدَّعَى عَلَیْهِ».


حالا می پردازیم به تفاوت های الفاظ این روایت اربعین با سایر کتب حدیثی که مهم ترین تفاوتها از قرار زیرمی باشند :


۱ - در این روایت اربعین این گونه آمده است « لَوْ یُعْطَى النَّاسُ بِدَعْوَاهُمْ لَادَّعَى رِجَالٌ أَمْوَالَ قَوْمٍ وَدِمَاءَهُمْ » ولی در روایت (5425) سنن نسائی این گونه آمده است « وَلَوْ أَنَّ النَّاسَ أُعْطُوا بِدَعْوَاهُمْ لَادَّعَى نَاسٌ أَمْوَالَ نَاسٍ وَدِمَاءَهُمْ»، فَادْعُهَا وَاتْلُ عَلَیْهَا هَذِهِ الْآیَةَ: {إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَیْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِیلًا أُولَئِکَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ} [آل عمران: 77] حَتَّى خَتَمَ الْآیَةَ».


۲- در این روایت اربعین این گونه آمده است « وَالْیَمِینَ عَلَى مَنْ أَنْکَرَ » ولی در روایت (3619) سنن ابی داود و برخ دیگر از کتب حدیثی این گونه آمده است « أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَضَى بِالْیَمِینِ عَلَى الْمُدَّعَى عَلَیْهِ».

 

 

منابع حدیث :


این حدیث اربعین در کتب متعدد حدیثی روایت شده که بنده در ذیل به مهم ترین آنها اشاره خواهم نمود :

۱ - صحیح بخاری ، حدیث (4552) و...

۲ - صحیح مسلم ، حدیث (1711) و...

۳ - سنن نسائی ، حدیث (5425) .

۴ - سنن ابی داود ، حدیث (3619) .

۵ - سنن ابن ماجه ، (2321) .

۶ - سنن کبری بیهقی (21201) و...

علاوه از کتب مذکور در بسیاری از کتب حدیثی دیگر نیز این حدیث روایت شده است .

ترجمه و تحقیق اربعین نووی

حدیث سی و دوم اربعین

 

عَنْ أَبِی سَعِیدٍ سعد بن سنان الْخُدْرِیِّ رضی الله عنه، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ، قَالَ:  «لَا ضَرَرَ وَلَا ضِرَارَ».

 

لغات حدیث :

 

لَا ضَرَرَ : مطلقا ضرر رساندن به دیگران مجاز نیست .

وَلَا ضِرَارَ : و نه هم ضرر رساندن دو نفربه یکدیگر برای مقابله به مثل و انتقام از دیگری، مجاز است .

 

ترجمه حدیث :


ابوسعید سعد بن سنان خدری رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : نه (در اسلام) مطلقا ضرر رساندن به دیگران مجاز است و نه هم ضرر رساندن (به ناحق) دو نفربه یکدیگر برای مقابله به مثل و انتقام از دیگری، مجاز است .

 

مسائل حدیث :


از این حدیث مسائل و احکام زیر بر گرفته می شود :

 

۱ - در اسلام بطور مطلق ضرررساندن به دیگران ممنوع می باشد.

۲ - در اسلام این مجاز نیست که دو نفر (به ناحق) برای مقابله به مثل و انتقام از دیگری به یکدیگر ضرر برسانند .


نکته توضیحی : 


این حدیث یکی از قوانین فقهی و اصول کلی است که در بسیاری از مواقع کار برد دارد و احکام زیادی از آن برگرفته و استنباط می شود، بعنوان مثال اگر کسی بگوید: من در خانه خودم صدای تلویزیون را آنقدر بلند می کنم که همسایه اذیت شود ما می گویم نه زیرا «لَا ضَرَرَ وَلَا ضِرَارَ» ، اگر کسی بگوید: من در خیابانها با ماشین خودم خلاف قوانین رانندگی می کنم ما می گوییم : این کار مجاز نیست زیرا«لَا ضَرَرَ وَلَا ضِرَارَ» ، واگر کسی بگوید : من در وسط پیاده رو وسائلم را پهن نموده و دست فروشی می کنم ما می گوییم: این کار مجاز نیست زیرا«لَا ضَرَرَ وَلَا ضِرَارَ» ، آری بدین ترتیب می شود مسائل و احکام زیادی را از این حدیث که بعنوان یک قانون فقهی و اصل کلی آمده است استنباط نمود .

 

سند حدیث :


این حدیث را امام نووی رحمه الله به سنن ابن ماجه و سنن دارقطنی و مؤطای امام مالک رحمه الله نسبت داده اند ولی باید گفت که این روایت از ابوسعید خدری رضی الله عنه در سنن ابن ماجه روایت نشده است بلکه در سنن ابن ماجه این روایت از عباده بن صامت و عبد الله بن عباس رضی الله عنهما روایت شده است .

لذا در ذیل فقط سند دارقطنی برای این حدیث نقل و بررسی خواهم نمود ، سند این روایت در سنن دارقطنی از این قراراست :

ثنا إِسْمَاعِیلُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّفَّارُ ، نا الْعَبَّاسُ بْنُ مُحَمَّدٍ، نا عُثْمَانُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ بْنِ رَبِیعَةَ بْنِ أَبِی عَبْدِ الرَّحْمَنِ ، حَدَّثَنِی عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ مُحَمَّدٍ الدَّرَاوَرْدِیُّ ، عَنْ عَمْرِو بْنِ یَحْیَى الْمَازِنِیِّ ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ ....

درسند این حدیث جناب« عُثْمَانُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ بْنِ رَبِیعَةَ بْنِ أَبِی عَبْدِ الرَّحْمَنِ » و ایشان از راویان ضعیف اند و همچنین در سند این حدیث جناب « عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ مُحَمَّدٍ الدَّرَاوَرْدِیُّ » که ایشان نیز ضعف دارند ولی متن این حدیث بنا بر متابع ها و شواهدی که دارد صحیح است ، استادآلبانی رحمه الله در سلسله احادیث صحیحه تحت همین حدیث در روایت (250) چنین نوشته اند : حدیث صحیح ورد مرسلا، وروی موصولا عن أبی سعید الخدری، وعبد الله بن عباس، وعبادة بن الصامت، وعائشة، وأبی هریرة، وجابر بن عبد الله، وثعلبة بن مالک رضی الله عنهم.

یعنی : (متن) این حدیث صحیح است و بصورت مرسل و متصل از ابوسعید ، عبد الله بن عباس ، عباده بن صامت ،عایشه ، ابوهریره ، جابر بن عبد الله و ثعلبه بن مالک رضی الله عنه روایت شده است .

 

تفاوت های الفاظ روایت :


در روایت (3079) سنن دارقطنی و روایت (11384) سنن کبری بیهقی و روایت (2345) مستدرک حاکم الفاظ بیشتری از این روایت اربعین آمده است که اصل روایت در این سه کتب مذکوربدین گونه آمده است : «لَا ضَرَرَ وَلَا ضِرَارَ ، مَنْ ضَارَّ ضَرَّهُ اللَّهُ ، وَمَنْ شَاقَّ شَقَّ اللَّهُ عَلَیْهِ».

ترجمه : نه بطورمطلق به کسی ضرررساندن مجازاست و نه هم بصورت (ناحق بنا بر) مقابله به مثل نمودن به کسی ضرررساندن مجاز است ،هرکس که به کس دیگری (به ناحق) ضرری برساند، الله (متعال) به او ضررخواهند رساند، و هرکس که برکس دیگری (به ناحق) سخت گیری کند الله (متعال) بر او سخت خواهد گرفت .

 

منابع حدیث :

 

این حدیث از روایت ابوسعید خدری رضی الله عنه درکتب ذیل آمده است :

۱ - سنن کبری بیهقی، حدیث (11384) .

۲ - سنن دارقطنی ، حدیث (3079) و (4541).

۳ - مستدرک حاکم ، حدیث (2345).