۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

تفسیرآسان آیه (202) سوره بقره

ترجمه آیه (۲۰۲) سوره بقره

 

أُوْلَئِکَ لَهُمْ نَصِیبٌ مِمَّا کَسَبُوا وَاللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ (202)

ترجمه : آنان ازآنچه (از اعمال نیک) انجام داده اند (در قیامت) برایشان سهم و بهره ای خواهد بود، و الله خیلی زود حساب گر است.

 

تفسیرآسان آیه (202) سوره بقره

 

(أُوْلَئِکَ) مراد از«آنان» در این آیه کسانی است که در دعاهایشان چنین می گویند « پروردگار ما در دنیا به ما نیکی عنایت کن و درقیامت (نیز، به ما) نیکی (عنایت کن) و ما را ازعذاب آتش (جهنم) دور نگاه داشته (ونجات بده)» می باشد.

(لَهُمْ نَصِیبٌ مِمَّا کَسَبُوا) دراین قسمت ازآیه پاداش آن دسته از افراد بیان شده که در دعاهایشان و در حالی در دلهایشان نیز بدان معتقدند چنین می گویند« پروردگار ما در دنیا به ما نیکی عنایت کن و درقیامت (نیز، به ما) نیکی (عنایت کن) و ما را ازعذاب آتش (جهنم) دور نگاه داشته (ونجات بده)»، پاداش آنها این است که از آنچه در دنیا از اعمال نیک انجام داده اند بهره و نصیبی خواهد بود و اعمال آنها برباد نرفته است بلکه الله متعال چندین برابربه آنان پاداش خواهد داد.

در سوره اسراء آیه «19» نیز، الله متعال این جریان را اینگونه بیان می نماید : وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْیَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ کَانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُورًا .

یعنی : وهرکس آخرت را بخواهد و برای آن تلاشی که در خور آن است انجام دهد و در حالی که او مسلمان است چنین کسانی از تلاش و کوششان مورد سپاس و تقدیرقرار می گیرد .

(وَاللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ) آری یکی از صفات نیک و مبارک الله متعال « سَرِیعُ الْحِسَابِ» بودن است ، یعنی «الله بسیارزود حساب گراست» این صفت الهی به مسلمانان مژده می دهد که فردای قیامت حساب شما زود گرفته شده وبرای دیدار با الله مهربان و استفاده نمودن از نعمت های بهشتی به بهشت جاویدان خواهید رفت ، همان گونه که این صفت الهی هشداری برای کفار و منافقین است که حالا شما در دنیا هرگناهی را که مرتکب می شوید بشوید ، هرچند هم که گناهان شما زیاد باشد و هرچند که تعداد شما زیاد باشد بازهم برای الله متعال حساب و کتاب شما طول نمی کشد زیرا او بسیار زود از شما حساب و کتاب گرفته و شما را راهی آتش سوزان دوزخ خواهند نمود .

تفسیرآسان آیه (201) سوره بقره

ترجمه آیه (۲۰۱) سوره بقره

 

وَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ (201)

ترجمه : وبرخی از مردم می گویند : پروردگار ما در دنیا به ما نیکی عنایت کن و درقیامت (نیز، به ما) نیکی (عنایت کن) و ما را ازعذاب آتش (جهنم) دور نگاه داشته (ونجات بده).


تفسیرآسان آیه (201) سوره بقره


(وَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ) در این آیه الله متعال برای ما گروهی از انسانها عاقل و فهمیده ای را معرفی می کند که تنها به فکر دنیای خویش نیستند بلکه از پروردگار مهربان خویش می خواهند که به آنها لطف و مرحمت نموده و دینا و آخرت آنان را آباد گرداند لذا دستان نیاز را بسوی پروردگار بی نیازو مهربانشان بلند نموده و می گویند « پروردگار ما در دنیا به ما نیکی عنایت کن و درقیامت (نیز، به ما) نیکی (عنایت کن) و ما را ازعذاب آتش (جهنم) دور نگاه داشته (ونجات بده)»

در اینجا مناسب می دانم به یک نکته مهمی که معمولا به آن کم ترتوجه داده می شود اشاره کنم و آن هم اهمیت دعا می باشد، پیامبربزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : دعا عبادت است .

لذا وقتی یک مسلمان برای حل مشکلات خود و یا درخواست نعمات برای خود ، دست نیاز به سوی پروردگار بی نیاز و مهربان خویش بلند می کند و اوبا این کارش درآنِ واحد دو کار کرده است :

1 - با بیان نام و صفات الله متعال و نیاز خویش به پروردگاربی نیاز مهربان خویش او را عبادت نموده است و این یک عمل نیکی است که با آن پروردگار خویش را از خودش راضی نموده است .

2 - با دعا بسیاری ازمشکلات دنیوی و اخروی خویش را حل نموده و بسیاری از نعمات دنیوی و اخروی را به دست آورده است .

در اینجا باید به یک نکته ای دیگری نیزاشاره کنم که متأسفانه بسیاری از ما مسلمانان بدان گرفتارشده اند و آن اینکه امروزه اگرکسی گرفتار مشکلی شده و یا خواهان نعمتی باشد قبل از هر چیز به فکر پول و پارتی و سایر امور دنیوی می شود و چون تمام درب ها را بروی خود بسته دید آن وقت است که بفکر دعا شده و دست نیاز بسوی الله متعال بلند می کند، و در حالی که یک مسلمانان واقعی در هر مشکلی و یا در زمان خواهان بودن هر نعمتی، قبل از هر چیز دست نیاز به سوی پروردگار بی نیاز و مهربانش بلند نموده و سپس از راههای شرعی و حلال بفکر حل مشکلات خویش و یا بدست آوردن آن نعمت مورد نیاز می پردازد ، بعد از این اگر آن مشکل حل شد و یا آن نعمت بدست آورد که شکر الله متعال را بجا آورده و الله متعال در قرآن گفته است «اگر شکر نمایید من نعمتهای بیشتری به شما عنایت می کنم» و اگرهم آن مشکلش حل نشد و یا آن نعمت بدست نیاورد، صبر می کند و به قضا و قدر الهی راضی گشته و آن را برابر با حکمت الهی می داند و برآن هیچ اعتراضی نمی کند.

ناگفته نماند که دعایی که در این آیه ذکر شده دعایی است که تمام خیر و خوبی دنیا و آخرت را در خودش جمع نموده است و این دعایی است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آن را زیاد می خواندند و با این الفاظ دعا می نمودند در این باره به روایت (6389) که درصحیح بخاری آمده توجه نمایید :

عَنْ أَنَسٍ، قَالَ: کَانَ أَکْثَرُ دُعَاءِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «اللَّهُمَّ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً، وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»

ترجمه : انس بن مالک رضی الله عنه فرمودند: اکثردعای پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم این بود « اللَّهُمَّ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً، وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ » یعنی : یا الله (ای) پروردگار ما در دنیا به ما نیکی عنایت نما و در آخرت (نیز) به ما نیکی عنایت نما، و ما را ازعذاب آتش (دوزخ) نجات ده .

تفسیرآسان آیه (200) سوره بقره

ترجمه آیه (۲۰۰) سوره بقره

 

فَإِذَا قَضَیْتُمْ مَنَاسِکَکُمْ فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ آبَاءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً فَمِنْ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا وَمَا لَهُ فِی الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ (200)

ترجمه : وچون شما اعمال حجتان را انجام دادید، پس الله را یاد کنید همان گونه (که در دوران جاهلیت) از( افتخارات و کارهای ) پدرانتان یاد (و مباهات) می نمودید و یا اینکه (الله را) بیشتر ازآن یاد کنید ، برخی ازمردم می گویند : پروردگارما (فقط) در دنیا به ما (مال و پست و مقام دنیوی) بده برای فردی (که از این گروه ازمردم باشد) درآخرت هیچ بهره ای (از نعمات بهشتی و اخروی) نیست .

 

تفسیرآسان آیه (200) سوره بقره

 

(فَإِذَا قَضَیْتُمْ مَنَاسِکَکُمْ فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ آبَاءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً) در این قسمت از آیه الله متعال اشاره می کند به یک رسم جاهلی که عربها در دوران جاهلیت بعد از اتمام حج انجام می دادند و آن اینکه در یکجا جمع شده و از مفاخر پدرانشان سخن می گفتند و شعر می سرودند، یکی می گفت پدرم این گونه شجاع بوده است، و دیگری می گفت پدرم این گونه سخاوتمند بوده است، خلاصه این که هریکی به نوعی از پدرش وسایرآباء و اجدادش تعریف و تمجید می نمود ، الله متعال این آیه را نازل نمود ودر آن دو دستور داد :

1 - فخر به آباء و اجداد و تعریف و تمجید از آنان را رها کنید، زیرا این نوع تعریف و تمجیدهای بی فایده و ای چه بسا دروغین و غلوآمیز بجزبدبختی ، ایجاد دشمنی ، اختلاف طبقاتی ، تکبر و غرور و جنگ و جدال چیزدیگری با خودش به ارمغان نخواهد آورد .

2- ذکر الله متعال را نموده و از پروردگار جهانیان تعریف و تمجید کنید و به عبادت او خودتان را مشغول سازید ، حتی که از آنچه در باره آباء و اجداد تعریف و تمجید می کردید از الله متعال بیشتر و بیشتر تعریف و تمجید نمایید ، زیرا با ذکر و عبادت الله متعال ، انسان محبوب الله متعال گشته و الله متعال او را از نعمات دنیوی و اخروی خویش او را بهرمند خواهند نمود .

آری از جمله « أَشَدَّ ذِکْراً » این فهمیده می شود که برای یک مسلمان ضروری است که ذکر و یاد الله متعال در نزد اواز هر چیز دیگر پررنگ تر باشد، زیرا همان گونه که خود الله متعال در قرآن مجید بیان نموده است «این ذکر و یاد الله متعال است که باعث آرامش دلها می گردد» لذا هر چند انسان به ذکر و یاد الله بیشترمشغول باشد، آرامش و اطمینان قلبی او بیشتر خواهد بود و هرچند انسان کمتر به ذکر و یاد الله متعال مشغول باشد پریشانی او بیشتر خواهد بود، پس تو ای مسلمان اگر دلی آرام و زندگی با آرامشی می خواهی هرچند بیشتر به ذکر و یاد الله متعال مشغول باش.

(فَمِنْ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا وَمَا لَهُ فِی الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ) در این قسمت از آیه الله متعال گروهی از انسانهای منحرف را برای ما معرفی می کند و ضمنا ما را از انتخاب طریقه و روش آنان برحذر می دارد که فقط هم و غم آنها دنیاست و اصلا بفکر آخرت خویش نیستند و همیشه ازالله متعال می خواهند که به آنها مال و پست و مقام دنیوی بدهد، الله متعال نسبت به این دسته از افراد بیان داشته است که اینها در سرای آخرت از نعمات الهی محروم وبی بهره خواهند ماند.

 الله متعال درسوره شوری آیه (20) نیز شبیه مطلبی که در این آیه آمده است را چنین بیان نموده است : «مَنْ کَانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصِیبٍ» هرکس کشت و بهره دنیا را بخواهد ما از آن به او می دهیم ولی برای او درآخرت هیچ سهم و نصیبی نیست .

اما دنیا پرستان این را خوب بدانند که هرآنچه که آنها بخواهند کاملا به آنها نداده شد بلکه به هراندازه ای که الله بخواهد به آنها می دهد همان گونه که الله متعال در سوره اسراء آیه (18) «مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلَاهَا مَذْمُومًا مَدْحُورًا » 

ترجمه : هر کس که (دنیای) زودگذر را بخواهد، در آن هر چه را ما بخواهیم زود به او می دهیم، سپس دوزخ را برایش (جایگاه) قرار می دهیم که در آن (آتش به صورت) خوار و رانده شده داخل می گردد.

آری گرچه این عادت کفار است که فقط و فقط از الله متعال دنیا می خواهند و بفکر آخرت نیستند، ولی چه کنیم که متأسفانه بسیاری از مسلمانان امروزه از نظر کردار و رفتارشان این گونه گشته اند که گویا از الله متعال فقط و فقط دنیا می خواهند و هرگز بفکر آخرت و قیامت خویش نیستند، که این یک مصیبت بس بزرگی است که امیدوارم الله متعال این مصیبت عظیم را از ما مسلمانان دور نماید .

نکته مهمی که در اینجا باید گفت این است که وقتی هم و غم یک فرد فقط و فقط دنیا باشد او دیگربه حلال و حرام توجه نمی دهد ، وبرای او دیگرسود، رشوه و دزدی و..... دیگر بعنوان حرام مطرح نیست، او فقط می خواهد که مال و یا پست مقام دنیوی به دست آورد، حالا این مال و پست مقام از راه حلال و شرعی به دست آید و یا اینکه از راه حرام و غیر شرعی ، دیگر برای او فرقی نمی کند، لذا او شب و روز تلاش و هم و غمش بدست آوردن مال و پست و مقام دنیوی است گرچه در این راستا خون و مال و آبروی سایرانسانها ریخته و از بین برده شود، برای او مهم نیست، تنها چیزی که برای او مهم است بدست آوردند مال و پست و مقام دنیوی است وبس ، الله متعال تمام مسلمانان را از گرفتار شدن به چنین مرض مهلکی نجات دهد . آمین یارب العالمین .

تفسیرآسان آیه (199) سوره بقره

ترجمه آیه (۱۹۹) سوره بقره

 

ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (199)


ترجمه : سپس شما (قریشی ها و همفکرانتان به عرفات رفته) و از آن جایی برگردید که سایر مردم برمی گردند، و از الله طلب آمرزش نمایید (و این را خوب بدانید که) قطعا الله بسیارآمرزنده و بی نهایت مهربان است .

 

تفسیرآسان آیه (199) سوره بقره

 

(ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفَاضَ النَّاسُ) دراین قسمت از آیه به رسمی از رسوم دوران جاهلیت اشاره شده که الله متعال آن رسم نادرست را با نزول این آیه از بین برده است ، در این باره به روایت (4520) صحیح بخاری توجه نمایید :

 

عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: «کَانَتْ قُرَیْشٌ وَمَنْ دَانَ دِینَهَا یَقِفُونَ بِالْمُزْدَلِفَةِ، وَکَانُوا یُسَمَّوْنَ الحُمْسَ، وَکَانَ سَائِرُ العَرَبِ یَقِفُونَ بِعَرَفَاتٍ، فَلَمَّا جَاءَ الإِسْلاَمُ أَمَرَ اللَّهُ نَبِیَّهُ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنْ یَأْتِیَ عَرَفَاتٍ، ثُمَّ یَقِفَ بِهَا، ثُمَّ یُفِیضَ مِنْهَا» فَذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَى: {ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفَاضَ النَّاسُ} [البقرة: 199].

 

ترجمه : عایشه رضی الله عنها فرمودند: (دردوران جاهلیت عادت) قریش و کسانی که برطریقه و روش آنان بودند براین بود که آنها در (زمان حج) به مزذلفه وقوف می نمودند ( و آنجا می ماندند و به عرفات نمی رفتند) و خودشان به « حُمُس » (یعنی : ساکنان حرم الهی) نام گذاری می کردند ، ولی (عادت) سائرعربها براین بود که آنها (به) عرفات (رفته و) در آنجا وقوف می کردند، وچون اسلام آمد، الله (متعال) به پیامبرش (محمد) صلی الله علیه و آله وسلم دستور داد تا اینکه به عرفات رفته (و) سپس (در آنجا) وقوف نماید و بعد (از غروب آفتاب) از آنجا (بسوی مزدلفه) بازگردد، این گفته الله متعال (در همین باره نازل گشته است)؛ {ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفَاضَ النَّاسُ} یعنی : (به عرفات رفته و درآنجا وقوف نموده و) سپس (شما ای قریشیان و همفکرانتان) ازآنجایی برگردید که سایر مردم برمی گردند .

 

(وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ) اینکه الله متعال دراین قسمت از این آیه گفته است که از الله متعال خواهان آمرزش گناهان نمایید، برای این است که حج که رکنی از ارکان اسلام است وبعد از وقوف به عرفات به پایان نزدیک می شود و حاجی باید از الله متعال بخواهد که همانگونه که به او توفیق داده تا این عبادت بزرگ را به پایان رسانده وبا خیر و خوبی انجام دهد، گناهانش را نیزاز بین برده و مورد عفو و بخشش خویش قرار دهد ، حتی اگر در این عبادت بزرگ نیزکوتاهی داشته است را با لطف و کرم خویش ببخشد.

نکته دیگری که شاید در این جا نهفته باشد این است که همان گونه که یک عبادتگذار نباید بعد از انجام عبادتش، بخودش مغرور گردد که او فلان عبادت را انجام داده ، همچنین یک حاجی بعد از وقوف درعرفه ونزدیک شدن به پایان حج ، نباید به خودش مغرور گردد که او یکی از بزرگ ترین ارکان اسلام را به پایان نزدیک نموده است، بلکه برعکس باید اوازالله متعال طلب آمرزش نماید زیرا او نتواسته این عبادت به این بزرگی را آن طور که باید و شاید برای رضای الله متعال و با رعایت تمام احکام آن انجام دهد و شاید حکمت سه بار «استغفرالله» گفتن بعد از نماز نیز همین باشد .

نکته دیگری که می توان در این قسمت از این آیه نهفته باشد این است که الله متعال خطاب به قریشی ها و همفکرانش می فرماید که شما باید به عرفات آمده و در آنجا وقوف نمایید و سپس همراه سایر مردم از اینجا به سمت مزدلفه حرکت نمایید و از اینکه شما این حکم شرعی را در دوران جاهلیت برای بزرگ نمائی خویش تغییر داده بودید از الله متعال طلب آمرزش کنید تا الله متعال آن اشتباه شما را ببخشد .

(إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ) آری قطعا الله متعال برای هرکسی که مخلصانه از اوخواهان آمرزش گناهانش ویا در گذری ازکوتاهی در عباداتش باشد؛ بسیار آمرزنده و بی نهایت مهربان است.

تفسیرآسان آیه (198) سوره بقره

 

ترجمه آیه (۱۹۸) سوره بقره

 

 لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّکُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْکُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْکُرُوهُ کَمَا هَدَاکُمْ وَإِنْ کُنتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنْ الضَّالِّینَ (198)

ترجمه : برشما (مسلمانان) گناهی نیست که (در سفرحج، با تجارت) از فضل پروردگارتان (چیزی) را طلب نمایید و چون از عرفات برگشتید در نزد مشعرالحرام (که همان مزدلفه باشد) الله را یاد کنید، واو را آنگونه یاد کنید که شما را راهنمائی نموده است وگرچه شما پیش از این از گمراهان بودید.

 

تفسیرآسان آیه (198) سوره بقره

 

(لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّکُمْ) قبل از تفسیر این آیه بهتر است که به سبب نزول این آیه همان گونه که درروایت (1770) صحیح بخاری از ابن عباس رضی الله عنه آمده است اشاره نمایم تا حقیقت این آیه برای شما واضح تر گردد ، لذا به این روایت ابن عباس رضی الله عنه که در باره سبب نزول این آیه چنین فرمودند توجه نمایید:

«کَانَ ذُو المَجَازِ، وَعُکَاظٌ مَتْجَرَ النَّاسِ فِی الجَاهِلِیَّةِ، فَلَمَّا جَاءَ الإِسْلاَمُ کَأَنَّهُمْ کَرِهُوا ذَلِکَ، حَتَّى نَزَلَتْ: {لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّکُمْ} [البقرة: 198] فِی مَوَاسِمِ الحَجِّ ».

یعنی : در دوران جاهلیت بازارها و مکانهای تجارتی به نام ذوالمجاز و عکاظ بودند، (که مردم در ایام حج و غیر حج ، بدان جاها رفته ومعامله و تجارت می کردند) و چون اسلام آمد گویا که مسلمانان ، معامله و تجارت (دراین بازارها) را ناپسند می نمودند،(و فکر می که کردند با تجارت در ایام حج در این بازارها باعث کمی و اجر ثواب حج آنها می گردد) تا اینکه (این آیه) نازل گشت : {لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّکُمْ} [البقرة: 198] یعنی در موسم حج برشما (مسلمانان) گناهی نیست (که در این بازارها رفته و با معامله و تجارت) از فضل پروردگارتان طلب نمایید .

آری از آیه و سبب نزول آن چند نکته مهم فهمیده می شود که از قرار زیرمی باشد :

نکته اول : صحابه رضی الله عنهم بسیار حساس بودند تا بنا بر کارهای دنیوی اجر و ثواب عبادتهایی که انجام می دهند کم نشود به همین خاطرمی گفتند که ایام حج ایام ذکر و عبادت است نه ایام تجارت لذا نباید همانند دوران جاهلیت در این بازارها تجارت نمود و اگرتجارت نماییم اجر وثواب حج ما کم می شود، ولی الله متعال در این آیه بیان نمود که نه تجارت در ایام حج به حجتان ضرری نمی رساند و از اجر و ثواب حجتان کم نمی کند و مانع ذکرو عبادتان نمی گردد.

نکته دومی که ازاین آیه می شود فهمید؛ این است که صحابه رضی الله عنهم و مسلمانان صدر اسلام بعد از دخول به اسلام ، چقدر از بدعات و عرف و عادتها دوران جاهلیت برحذر بوده و دوری می کردند و چگونه تمام رسم های جاهلیت را رها می نمودند و تا مجوز شرعی از جانب الله متعال و یا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به آنان داده نمی شد به آنها نزدیک نمی شدند، ولی جایی بسی تأسف است که امروزه مسلمانان با وجود ادعای اسلام از بسیاری از بدعتها و عادات و رسومی قومی خویش که صدر درصد با اسلام در تضاد و مخالف است دل نمی کنند و دوست دارند که آیات قرآنی و احادیث صحیح نبوی را هزار و یک توجیح و تأویل کنند تا بدعات و رسومی که با آنها خو گرفته اند را موافق با دین معرفی نموده و جلوه دهند تا راحت تر بتوانند به آنها عمل کنند ، آری این یک مصیبت بزرگی است که متأسفانه دامن گیری بسیاری از اهل اسلام و حتی گروهی ازمدعیان علم شده است، که ازالله متعال می خواهم که تمام مسلمانان و بالأخص اهل علم را از این مصیبت عظمی و بلای بزرگ نجات دهد، آمین یارب العالمین .

نکته سوّمی که در این آیه نهفته است این است که پول و مالی که یک مسلمان از طریق تجارت و سایر معاملات شرعی بدست می آورد ، این فضل و کرم الله متعال است، لذا یک مسلمان نباید بنا برمال و ثروتی که از طریق تجارت و سایرمعاملات و کارهای مجاز به دست آورده مغرورگردد بلکه باید آن را لطف و فضل و کرم الهی دانسته و با کمک به کسانی که از مال و اموال دنیوی محروم اند؛ شکر الله متعال را بجا آورد، تا اینکه الله متعال در آینده بیشتر و بهتر او را از فضل و کرم خویش بهرمند نماید .

نکته چهارمی که در این آیه نهفته است این است که خیلی اوقات انسان نسبت به انجام کاری احساس گناه می کند و در حالی آن انجام آن کارگناه نیست، همانگونه که صحابه رضی الله عنهم تجارت در بازارهای دوران جاهلیت را گناه تصورمی کردند و در حالی که گناه نبود، لذا یک مسلمان نباید گناه از غیر گناه را با احساس و خواسته های دل خودش تشخیص دهد، بلکه باید همیشه احساس و خواسته های دل خویش را تابع قرآن و سنّت صحیح دانسته و هرآنچه که الله متعال ورسول الله صلی الله علیه و آله وسلم گناه دانستند او هم گناه بداند و هرآنچه را که گناه نداستند او هم گناه نداند ، زیرا این است عادت یک مسلمان واقعی ، که امیدوارم الله متعال همه ما مسلمانان را اینگونه تابع شرع خود قرار دهد، تا در همه جا و همه وقت احساس ها و خواسته های مان را تابع و پیروی دستورات قرآن وسنّت صحیح قراردهیم .

 

(فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْکُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ) در این قسمت از آیه دو حکم از مهم ترین احکام و ارکان حج بیان شده است:

1 - وقوف و بودن در عرفات : در روز نهم ذوالحجه رفتن و ماندن در عرفات رکنی از ارکان حج است، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در روز نهم ذوالحجه بعد از زوال خورشید تا غروب آفتاب در عرفات وقوف نمودند ، همان گونه که در احادیث صحیح به ثبوت رسیده است، نا گفته نماند اگر کسی از بعد از زوال خورشید روزه نهم تا پیش از طلوع صبح روزدهم و لو یک لحظه در عرفات وقوف نکرد، حج او باطل است زیرا او مهم ترین رکن از ارکان حج را بجا نیاورده است، در این باره به روایت صحیح شماره (2975) سنن ترمذی که چنین آمده توجه فرمایید :

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: " الحَجُّ عَرَفَاتٌ، الحَجُّ عَرَفَاتٌ، الحَجُّ عَرَفَاتٌ، أَیَّامُ مِنًى ثَلَاثٌ {فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَیْهِ وَمَنْ تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَیْهِ} [البقرة: 203] وَمَنْ أَدْرَکَ عَرَفَةَ قَبْلَ أَنْ یَطْلُعَ الفَجْرُ فَقَدْ أَدْرَکَ الحَجَّ " .

ترجمه : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: (اصلی ترین رکن) حج عرفات است، (اصلی ترین رکن)حج عرفات است، (اصلی ترین رکن)حج عرفات است ، روزهای (که حاجی باید بعد از روز عید در) منی (برای ذکر الله وزدن جمرات بماند) سه روزاند (همانگونه که الله متعال فرموده ) «پس هرکس عجله نمود و در دو روز (ریگ ها را زد) براو گناهی نیست و هرکس هم تأخیر نمود (و در همان سه روز ریگ ها را زد) براو گناهی نیست» وهرکس (وقوف به) عرفات را قبل از اینکه صبح (روز دهم ذوالحجه) طلوع نماید دریافت، او حج را دریافته است.

2- ماند در مشعرالحرام و یا همان مزدلفه : شب دهم ذوالحجه در مشعرالحرام و یا همان مزدلفه تا صبح ماندن ونماز صبح را درآنجا خواندن وسپس وقوف به مزدلفه نمودن؛ اینها از احکام مهم حج اند ، در این باره به حدیث صحیح شماره (3042) سنن نسائی که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم این چنین فرموده اند توجه نمایید :   

«مَنْ صَلَّى هَذِهِ الصَّلَاةَ مَعَنَا، وَوَقَفَ هَذَا الْمَوْقِفَ حَتَّى یُفِیضَ، وَأَفَاضَ قَبْلَ ذَلِکَ مِنْ عَرَفَاتٍ لَیْلًا أَوْ نَهَارًا، فَقَدْ تَمَّ حَجُّهُ، وَقَضَى تَفَثَهُ»

ترجمه : هرکس این نماز(صبح روز دهم ذوالحجه) را با ما (در مزدلفه) خواند ودرمزدلفه وقوف نمود تا اینکه (بعد از وقوف و قبل از طلوع خورشید به سمت منی) حرکت نماید، و قبل از این در( قسمتی از) شب (دهم ذوالحجه) و یا (بعد از ظهر) روز(نهم ذوالحجه) در عرفات وقوف نموده باشد، او حجش را تکمیل و (با پایان رساندن حج ) گناهانش را ریخته و از بین برده است .

ناگفته نماند که افراد معذور می توانند در شب دهم ذوالحجه وقوف به مزدلفه نموده و در همان شب از مزدلفه به سمت منی بروند و تا صبح در مزدلفه نمانند همان گونه که در احادیث صحیح آمده است .

دراین قسمت ازآیه آمده « فَاذْکُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ » یعنی در مزدلفه و یا همان مشعرالحرام به ذکر و یاد الله بپردازید، و در قسمت بعدی آیه آمده «الله را همان گونه یاد کنید که شما را راهنمائی نموده است» درحدیث صحیح آمده که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم صبح روز دهم بعد از نماز صبح و پیش از طلوع خورشید به مشعرالحرام وقوف نموده و در آنجا تا به روشنی هوا و قبل از طلوع خورشید به گفتن (الله اکبر، و لا اله الا الله و دعا) مشغول بودند.

 (وَاذْکُرُوهُ کَمَا هَدَاکُمْ وَإِنْ کُنتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنْ الضَّالِّینَ) در این قسمت از آیه آمده که الله متعال ما را به نحوی ذِکر در «مشعر الحرام» راهنمائی نموده اند ، آری با عمل رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ما را راهنمائی نموده اند و آن راهنمائی در سخنان جابرعبدالله رضی الله عنه که در روایت طولانی شماره (1218) صحیح مسلم آمده بیان شده است، آنجایی که جابربن عبدالله رضی الله عنه می فرمایند :

«حَتَّى أَتَى الْمُزْدَلِفَةَ، فَصَلَّى بِهَا الْمَغْرِبَ وَالْعِشَاءَ بِأَذَانٍ وَاحِدٍ وَإِقَامَتَیْنِ، وَلَمْ یُسَبِّحْ بَیْنَهُمَا شَیْئًا، ثُمَّ اضْطَجَعَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ حَتَّى طَلَعَ الْفَجْرُ، وَصَلَّى الْفَجْرَ، حِینَ تَبَیَّنَ لَهُ الصُّبْحُ، بِأَذَانٍ وَإِقَامَةٍ، ثُمَّ رَکِبَ الْقَصْوَاءَ، حَتَّى أَتَى الْمَشْعَرَ الْحَرَامَ، فَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ، فَدَعَاهُ وَکَبَّرَهُ وَهَلَّلَهُ وَوَحَّدَهُ، فَلَمْ یَزَلْ وَاقِفًا حَتَّى أَسْفَرَ جِدًّا، فَدَفَعَ قَبْلَ أَنْ تَطْلُعَ الشَّمْسُ».

ترجمه : (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم از عرفات به سمت مزدلفه حرکت نموده ) تا اینکه به مزدلفه رسیدند ، سپس در آنجا نماز مغرب و عشا را با یک اذان و دو اقامه (جمع تأخیر نموده) خواندند و در میان آن دو سنّت نخواندند، سپس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم دراز کشیده و تا طلوع صبح (خوابیدند) ، و زمان صبح نمایا گشت نماز صبح را با یک اذان واقامه اداء نمودند، سپس بر شتر قصواء سوار شده تا به مشعرالحرام رسید. آنگاه رو به قبله مشغول به دعا ،والله اکبرگفتن، و لااله الا الله گفتن، و بیان یگانی الله شد، و همین گونه ایستاده (مشغول ذکر و دعا) بودند؛ تا اینکه هوا خوب روشن شد، و سپس پیش از طلوع خورشید (به سمت منی) حرکت نمودند (و به منی رفتند) .

 

ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (199)

ترجمه : سپس شما (قریشی ها و همفکرانتان به عرفات رفته) و از آن جایی برگردید که سایر مردم برمی گردند، و از الله طلب آمرزش نمایید (و این را خوب بدانید که) قطعا الله بسیارآمرزنده و بی نهایت مهربان است .

تفسیرآسان آیه (197) سوره بقره

 

ترجمه آیه (۱۹۷) سوره بقره

 

الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَلا فُسُوقَ وَلا جِدَالَ فِی الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِی یَا أُوْلِی الأَلْبَابِ (197)

ترجمه : حج دارای ماههای مشخص و معینی است پس هرکس در این ماه ها (با بستن احرام و نیت و تلبیه) برخود حج را فرض نمود، پس (این را بداند که) در دوران حج، نه جماع و آمیزش با همسر و نه خلاف کاری و بیرون رفتن از دستورات شرع و نه هم جدال و درگیری می باشد، و هرآنچه از خیر و نیکی که انجام می دهید الله آن را می داند، و(شما) باید توشه سفر(موادغذایی) با خودتان ببرید چرا که بهترین توشه (توشه معنوی) تقوا و پرهیزگاری می باشد، پس ای صاحبان عقل و خرد فقط از من الله بترسید .


تفسیرآسان آیه (197) سوره بقره


(الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ) در این قسمت ازآیه بیان شده که حج دارای ماههای مشخص و معینی است ولی آنها کدام اند؟ در این آیه و در هیچ یک از آیات دیگرقرآنی ذکر نشده است ، بلکه در آثار صحیح و متعددی تعیین این ماهها بیان شده است که همان ماهها «شوال، ذوالقعده و ذوالحجه» می باشند.

(فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَلا فُسُوقَ وَلا جِدَالَ فِی الْحَجِّ) در این قسمت از آیه آمده که هرکس با بستن احرام و نیّت و تلبیه گفتن، حج را برخودش فرض نمود او باید ازانجام سه کار در دوران حج پرهیز و دوری نماید، و آن سه کار از قرار زیرمی باشد :

1 - جماع و آمیزش با همسر در دوران حج ممنوع و باعث بطلان حج می گردد.

2 - انجام کارهای خلاف شرع و بیرون رفتن از دستورات شرع در ایام حج ممنوع می باشد، ناگفته نماند که انجام برخی از کارهای خلاف شرع در ایام حج باعث بطلان حج می گردد همانند: زنا نمودن ،  و برخی از آنها باعث جریمه شدن حاجی می گردد همانند: شکارنمودن در خشکی، و برخی ازآنها هم باعث کمی اجر و ثواب می گردد همانند: دروغ گفتن .

3- درگیری و جدال در ایام حج ممنوع و باعث کمی اجر و ثواب می گردد .

(وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللَّهُ) در این قسمت از آیه الله متعال صفت علم و وسعت آگاهی خودش را بیان نموده و فرموده است «و هرآنچه از خیرو نیکی انجام می دهید ، الله متعال نسبت به آن آگاهی دارد»، این وسعت آگاهی الله متعال باعث می شود، که یک مسلمانان نسبت به کارهای خودش محتاط باشد و همیشه تلاش نماید تا کارهای خیر و نیکی بیشتری انجام دهد تا این که با این طریق به نزد الله متعال محبوب تر گردد و الله مهربان در دنیا و آخرت از ازاو راضی باشد .

(وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى) در این قسمت از آیه دو مطلب بیان شده است :

مطلب اول : اینکه ای کسانی که به حج می روید با خودتان مواد غذائی و توشه سفر ببرید تا اینکه در این باره نیز به گدائی و دست درازی پیش دیگران نگردید ، ناگفته نماند که این قسمت از آیه در حقیقت در رد آن دسته از یمنی ها نازل شده است که خودشان را«متوکلین» می نامیدند و می گفتند ما توکل به الله متعال به حج رفته و با خود مواد غذائی آنچنانی همراه نمی بردند ، و چون به مکه می رسیدند از مردم گدائی می نمودند، الله متعال به این دسته ازافراد فرمودند : «با خودتان توشه سفر و مواد غذائی ببرید» تا اینکه نیاز به دیگران پیدا نکنید ، و این تقوا و پرهیزگاری است که همان توشه معنوی باشد، برای بهتر واضح شدن این مطلب به روایت شماره «1523» صحیح بخاری توجه نمایید : عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ : " کَانَ أَهْلُ الیَمَنِ یَحُجُّونَ وَلاَ یَتَزَوَّدُونَ، وَیَقُولُونَ: نَحْنُ المُتَوَکِّلُونَ، فَإِذَا قَدِمُوا مَکَّةَ سَأَلُوا النَّاسَ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى: {وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى} [البقرة: 197].

ترجمه : ابن عباس رضی الله عنهما فرمودند: (برخی) از اهل (عادتشان براین) بودند که به حج می آمدند و با خودشان مواد غذائی و توشه سفر همراه نمی آوردند، و می گفتند : ما توکل کنندگان (به الله متعال) هستیم، و چون به مکه می رسیدند از مردم گدائی می نمودند، الله متعال (در باره اینها) این آیه را نازل نمود {وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى} یعنی : با خودتان مواد غذائی و توشه سفر بیاورید (تا نیاز به گدائی پیدا نکنید و این را بدانید که) قطعا بهترین توشه سفرتقوا و پرهیزگاری است (و این گدائی شما خلاف پرهیزگاری است).

مطلب دومی که در این قسمت از آیه بیان شده است این است که ما دو نوع توشه سفر داریم؛ یک «توشه ظاهری» که همان مواد غذائی باشد واین نوع توشه مخصوص سفرهای دنیوی است ، و دوم «توشه معنوی» که همان تقوا و پرهیزگاری باشد و این نوع توشه مخصوص سفر اخروی و قیامت می باشد  و در نزد الله متعال بهترین توشه، توشه سفر اخروی یعنی تقوا و پرهیزگاری می باشد ، زیرا کسی که این توشه را همراه داشته باشد هرگز در آخرت نیازبه کسی پیدا نمی کند .

(وَاتَّقُونِی یَا أُوْلِی الأَلْبَابِ) درپایان این آیه، الله متعال می فرمایند: «ای صاحبان خرد فقط از من بترسید»، از این گفته الله متعال فهمیده می شود که ترس از غیرِالله ، برای یک مسلمان معنی ندارد و هرگز یک مسلمان نباید بجز الله متعال ازکسی بترسد ، زیرا همه هیچ کاره اند و آنی که همه کاره است فقط و فقط الله متعال می باشد و بس .

نکته دیگری که از این قسمت آیه فهمیده می شود این است که خرد و عقل با تقوا و پرهیزگاری ارتباط مستقیم دارد و هر مسلمان پرهیزگاری اهل خرد است و این خرد و عقل است که انسان را به سمت ترس از الله متعال و پرهیزگاری سوق داده و از انسان یک مسلمان متقی و پرهیزگاری می سازد. 

تفسیرآسان آیه (196) سوره بقره

ترجمه آیه (۱۹۶) سوره بقره

 

 وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنْ الْهَدْیِ وَلا تَحْلِقُوا رُءُوسَکُمْ حَتَّى یَبْلُغَ الْهَدْیُ مَحِلَّهُ فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِنْ صِیَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ فَإِذَا أَمِنتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنْ الْهَدْیِ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیَامُ ثَلاثَةِ أَیَّامٍ فِی الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْکَ عَشَرَةٌ کَامِلَةٌ ذَلِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ (196)

ترجمه : وحج و عمره را برای الله (انجام داده) و به پایان برسانید، پس اگر(از انجام حج و یا عمره) جلوگیری و بازداشته شدید ( ونتوانستید که این دو را انجام داده و یا به پایان برسانید) پس هرآنچه از قربانی برایتان مسیراست آن را ذبح کنید، وسرهایتان را نتراشید (و یا موهای سرتان را کوتاه نکنید) تا اینکه قربانی به جایگاهش برسد، پس هرکس از شما بیمار بود و یا اینکه برسرش تکلیف و آزاری (از قبیل شپش و...) بود (و او سرش را بنا برعذری تراشید) پس براوست که فدیه ای از قبیل روزه و یا صدقه و قربانی بدهد ، لذا هرگاه که امنیت و آسایش یافتید، پس هر کس از شما (از ایام حج استفاده نموده) و پس عمره حج نمود (و حج تمتع و یا قران نمود) پس هر نوع قربانی که برایش میسّر است ذبح نماید، و اگر هم کسی (از شما، قربانی) نیافت (و یا توان خرید آن را نداشت) پس سه روز در ایام حج و هفت روز آنگاه که (به خانه هایتان) بازگشتید روزه بگیرید، بدین ترتیب ده روز کامل می گردد ، (و) این (انجام عمره پیش حج بصورت حج تمتع و یا قران در ایام حج) برای کسی است که خانواده او از ساکنان (مکه که درآن) مسجدالحرام قراردارد؛ نباشد، واز الله بترسید و بدانید که قطعا الله بسیار سخت کیفراست .


تفسیرآسان آیه (196) سوره بقره


مناسب می دانم که قبل از اینکه به تفسیراین آیه بپردازم ، سبب نزول این آیه را بیان نمایم تا خواننده گان محترم را درفهم این آیه کمک نموده وآیه را راحت تربرای آنان قابل فهم گرداند :

در صحیح مسلم حدیث شماره «1201 » و همچنین بخاری و برخ دیگر کتب حدیثی در باره این آیه چنین آمده است :

عن کَعْب بْن عُجْرَةَ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَقَفَ عَلَیْهِ وَرَأْسُهُ یَتَهَافَتُ قَمْلًا، فَقَالَ: «أَیُؤْذِیکَ هَوَامُّکَ؟» قُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ: «فَاحْلِقْ رَأْسَکَ» قَالَ: فَفِیَّ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ: {فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِنْ صِیَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ} [البقرة: 196] فَقَالَ لِی رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «صُمْ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ، أَوْ تَصَدَّقْ بِفَرَقٍ بَیْنَ سِتَّةِ مَسَاکِینَ، أَوْ انْسُکْ مَا تَیَسَّرَ».

ترجمه : کعب بن عجره رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (در دوران صلح حدیبیه، در حالی که احرام داشتند، بنزد ایشان آمده) و برایشان ایستادند و در حالی که شپش از سر ایشان (برزمین) می افتاده و به ایشان گفتند: «آیا این حشراتت ترا آزار می دهد؟ » (کعب بن عجره می گوید) : من گفتم : بله ، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : «پس سرت را بتراش» (کعب بن عجره رضی الله عنه) می فرمایند: این آیه {فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِنْ صِیَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ} در باره من نازل شده است ، یعنی : «پس هرکس از شما بیمار بود و یا اینکه برسرش تکلیف و آزاری (از قبیل شپش و...) بود (و او سرش را بنا برعذری تراشید) پس براوست که فدیه ای از قبیل روزه و یا صدقه و قربانی بدهد» .

(سپس کعب بن عجره رضی الله عنه فرمودند) : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (بعد از نزول این آیه) به من گفتند : «سه روز روزه بگیر، و یا یک فرق (یعنی: سه صاع ، یعنی : شش کیلو وپانصد و بیست و هشت گرم ، مواد غذائی) در میان شش مسکین (تقسیم نموده وبه آنها) صدقه بده ، و یا اینکه هر(حیوانی) که برایت میسّراست ذبح کن ».

(وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ) دراین قسمت از آیه آمده که حج و عمره را برای رضای الله متعال با تمام شرائط و ارکان آنها انجام دهید و بدون عذربعد از شروع نمودن رها نکنید .

در این قسمت از آیه چند نکته مهم بیان شده است :

1 - انجام حج در اسلام مجاز است .

2 - انجام عمره در اسلام مجاز است .

3- کسی که احرام حج و یا عمره می بندد، نباید بعد از بستن احرام آن را رها کند و باید آن را تکمیل کند مگر اینکه عذر شرعی برایش پیش آید .

4- حج و عمره همانند سایر عبادات باید فقط برای رضای الله متعال انجام گیرد .

(فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنْ الْهَدْیِ) در این قسمت از آیه به راه حل مشکلی از مشاکل حج و عمره اشاره شده است و آن اینکه اگر فرد احرام داری بنا برعلل و عذرشرعی نتوانست به حج و یا عمره اش ادامه دهد، و خواست که خودش را از احرام بیرون آورد او باید هرنوع قربانی از قبیل گاو، یا شتر و یا گوسفند که براوفراهم نمودن آن میسّر است، را فراهم نموده و ذبح نماید و خودش را از احرام بیرون نموده و سال بعد و یا در وقت مناسب دیگری دوباره آن حج و عمره اش را انجام دهد .

(وَلا تَحْلِقُوا رُءُوسَکُمْ حَتَّى یَبْلُغَ الْهَدْیُ مَحِلَّهُ) در این قسمت از آیه الله متعال بیان نموده و به ما دستور داده است ، زمانی که نتوانستید بنا برعلل و عذر شرعی به حج و یا عمره تان ادامه دهید پس سرهایتان به نشانی باز شدن از احرام بتراشید و یا اینکه موهای سرتان را کوتاه کنید وسپس قربانی خودتان را ذبح کنید ، ولی سرهایتان را نتراشید و یا اینکه موهای سرتان را کوتاه نکنید تا اینکه قربانی شما به محل ذبحش که همان حرم مکی و یا همان محلی که در آن بازمانده و دیگر توان ادامه دادن حج و یا عمره را نداشتید ؛ برسد و ذبح شود، و چون قربانی تان به محل و جایگاهش رسید و ذبح شد آن وقت است که می توانید سرهایتان را تراشیده و یا اینکه موهای سرهایتان را کوتاه نمایید و از احرامتان بیرون شوید .

(فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِنْ صِیَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ) در این قسمت از آیه آمده که اگر کسی در حال احرام بنا بربیماری و یا اذیتی در سر ازقبیل (شپش زدن و یا دانه شدن و یا شکستگی و...) نیاز به تراشیدن و یا کوتاه نمودن موهای سرپیدا کرد، موهای سرش را تراشیده و یا کوتاه نماید و سپس باید فدیه ای از قبیل روزه گرفتن و یا صدقه دادن و یا ذبح حیوانی ، پرداخت نماید، اما اینکه چند روز روزه بگیرد؟ و یا چقدر صدقه بدهد؟ و یا چه حیوانی را ذبح کند ؟ در این آیه قرآن ذکر نشده بلکه آیه بصورت اجمالی و کلی بیان نموده است ولی در حدیث کعب بن عجره رضی الله عنه که این آیه نیزدر باره او نازل شده است و در روایت شماره «1201» صحیح مسلم آمده توضیح این مطالب چنین آمده است : کعب بن عجره رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (بعد از نزول این آیه) به من گفتند : «سه روز روزه بگیر، و یا یک فرق (یعنی: سه صاع ، یعنی : شش کیلو وپانصد و بیست و هشت گرم ، مواد غذائی) در میان شش مسکین (تقسیم نموده وبه آنها) صدقه بده ، و یا اینکه هر(حیوانی همانند گوسفندی) که برایت میسّراست ذبح کن ».

 

(فَإِذَا أَمِنتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنْ الْهَدْیِ) دراین قسمت ازآیه سخن از حج تمتع گفته شده است یعنی حجی که قبل از آن عمره ای انجام شود و سپس بعد از انجام عمره، وبیرون شدن از احرام ، با احرام جدید در همان سال ودر ماه های حج ، حجی انجام شود .

ناگفته نماند که در احادیث صحیح به دو نوع از انواع حج یعنی «حج تمتع » و «حج قران» کلمه «تمتع» بکار رفته است ، آری در قرآن وسنّت صحیح سه نوع حج آمده است که از قرار زیرمی باشد :

1 - «حج تمتع » به حجی گویند که قبل ازآن عمره ای انجام شده و سپس با احرامی جدید از روز هشتم ذوالحجه همان سال حجی انجام شده باشد، یعنی در ماههای حج ، حج و عمره با دو احرام جداگانه انجام شود، این نوع حج بهترین انواع حج می باشد .

2 - «حج قران» به حجی گویند که قبل ازآن عمره ای انجام شده باشد و سپس با همان احرام درهمان سال حجی انجام شده باشد، یعنی در ماههای حج ، حج و عمره با یک احرام انجام شود، این نوع حج از نظر فضیلت درجه دوم است وبعد از«حج تمتع» بهترین حج محسوب می شود.

3- «حج افراد» به حجی گفته می شود که تنها حج بدون عمره انجام شود، این نوع حج از نظر فضیلت آخرین انواع حج می باشد.

نکته دیگری که دراین آیه ذکر شده است این است که برای کسی که حج تمتع نموده است در روز عید قربان ضروری است قربانی کند، همانگونه که از احادیث صحیح وجوب قربانی برای کسی که حج قران نموده است نیزبه اثبات رسیده است ، ناگفته نماند که نوع قربانی به خود حاجی و اختیار او بستگی دارد همان گونه که در این قسمت ازاین آیه ذکر شده است وحاجی هرنوعی از انواع «گاو، شتر و یا گوسفند» برایش میسّر بود را می تواند قربانی نماید.

(فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیَامُ ثَلاثَةِ أَیَّامٍ فِی الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْکَ عَشَرَةٌ کَامِلَةٌ) در این قسمت ازآیه در باره حاجی سخن گفته شده است که حج تمتع نموده است وتوان قربانی نمودن را ندارد ، برای چنین حاجی ضروری است که سه روزدر ایام حج (که بهتر است این سه روز قبل از روزعرفه باشد) و هفت روز زمانی که به خانه اش بازمی گردد روزه بگیرد تا جمعا ده روزکامل گشته و به جای قربانی او قرار گیرد، ناگفته نماند که در احادیث صحیح حکم کسی که حج قران نموده است نیز این گونه است .

(ذَلِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ) در این قسمت ازآیه الله متعال بیان نموده است که «حج تمتع» و «قربانی» نمودن برای این نوع ازحج ، مخصوص کسانی است که ساکن مکه نباشند ، ناگفته نماند که «حج قران» و «قربانی» نمودن برای آن ، نیزبرای کسانی است که ساکن مکه نباشند ، و برای اهل مکه فقط «حج افراد» مجاز است زیرا آنها در دیگر ماه های سال به راحتی و بدون مخارج آنچنانی می توانند عمره انجام دهند، بر خلاف کسانی که اهل مکه نیستند زیرا برای آنها آمدن به مکه و ادای عمره در سایر ماه های سال خالی از سختی و مشکلات و مخارج زیاد نیست .

(وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ) در پایان این آیه الله متعال به مسلمانان دستور داده که با انجام دستورات الله و رسولش و ترک گناهان از الله متعال بترسید و این را بدانید که هرکس از الله نترسد و دستورات شرع را ترک نموده و مرتکب گناهان شود ، الله متعال نسبت به این نوع افراد سخت کیفراست و آنان را سخت عذاب خواهد داد.

تفسیرآسان آیه (195) سوره بقره

ترجمه آیه (۱۹۵) سوره بقره

 

 وَأَنفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ (195)

ترجمه : و در راه الله (خرج و) انفاق کنید و خود را با دستانتان به هلاکت نیدازید و نیکی کنید همانا الله نیکو کاران را دوست می دارد .

 

تفسیرآسان آیه (195) سوره بقره


(وَأَنفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ) دراین قسمت از آیه الله متعال دستورداده اند که در راه الله خرج و انفاق کنید و به مجاهدین کمک مالی کنید تا آنها به راحتی و اطمینان خاطر بتوانند با مشرکین بجنگند و این کمک شما به مجاهدین باعث اجر و ثواب برایتان می گردد و همانند این است که خود شما جهاد نموده اید .

به همین خاطر است که حذیفه بن یمان رضی الله عنه فرمودند: این آیه در باره ترک انفاق در«جهاد فی سبیل الله» نازل شده است همانگونه که درروایت صحیح بخاری و تفسیر ابن ابی حاتم و برخ دیگر از کتب حدیثی آمده است .

در اینجا مناسب است که یک نکته بسیارمهم توضیح داده شود و آن اینکه کلمه « فِی سَبِیلِ اللَّهِ » گرچه از نظر لغوی معنای عام دارد و هرکار خیر و نیک را شامل می شود ولی هرکجا در قرآن و سنت صحیح بصورت مطلق بیاید مراد ازآن «جهاد با کفار» می باشد ، و در این آیه نیز بهمین معنای «جهاد با کفار» بکار برده شده است .

(وَلا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ) الفاظ این قسمت از آیه عام است و هرکاری که باعث هلاکت و نابودی فرد گردد را شامل می شود و الله متعال مارا از ارتکاب تمام گناهان و کارهایی که باعث هلاکت معنوی و ظاهری ما می گردند ممانعت نموده است ، که می شود ازآن جمله «دوست با زن و فرزند و مال دنیا و ترک جهاد» که باعث هلاکت یک مسلمان می گردد را نام برد، برای توضیح این مطلب به این روایت صحیح که در تحت حدیث شماره (2972) سنن ترمذی و برخ دیگرکتب حدیثی آمده توجه نمایید :

عَنْ أَسْلَمَ أَبِی عِمْرَانَ التُّجِیبِیِّ، قَالَ: کُنَّا بِمَدِینَةِ الرُّومِ، فَأَخْرَجُوا إِلَیْنَا صَفًّا عَظِیمًا مِنَ الرُّومِ، فَخَرَجَ إِلَیْهِمْ مِنَ المُسْلِمِینَ مِثْلُهُمْ أَوْ أَکْثَرُ، وَعَلَى أَهْلِ مِصْرَ عُقْبَةُ بْنُ عَامِرٍ، وَعَلَى الجَمَاعَةِ فَضَالَةُ بْنُ عُبَیْدٍ، فَحَمَلَ رَجُلٌ مِنَ المُسْلِمِینَ عَلَى صَفِّ الرُّومِ حَتَّى دَخَلَ فِیهِمْ، فَصَاحَ النَّاسُ وَقَالُوا: سُبْحَانَ اللَّهِ یُلْقِی بِیَدَیْهِ إِلَى التَّهْلُکَةِ. فَقَامَ أَبُو أَیُّوبَ الأَنْصَارِیُّ فَقَالَ: " یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّکُمْ لَتُؤَوِّلُونَ هَذِهِ الْآیَةَ هَذَا التَّأْوِیلَ، وَإِنَّمَا أُنْزِلَتْ هَذِهِ الآیَةَ فِینَا مَعْشَرَ الْأَنْصَارِ لَمَّا أَعَزَّ اللَّهُ الْإِسْلَامَ وَکَثُرَ نَاصِرُوهُ، فَقَالَ بَعْضُنَا لِبَعْضٍ سِرًّا دُونَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: إِنَّ أَمْوَالَنَا قَدْ ضَاعَتْ، وَإِنَّ اللَّهَ قَدْ أَعَزَّ الإِسْلَامَ وَکَثُرَ نَاصِرُوهُ، فَلَوْ أَقَمْنَا فِی أَمْوَالِنَا، فَأَصْلَحْنَا مَا ضَاعَ مِنْهَا. فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى نَبِیِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَرُدُّ عَلَیْنَا مَا قُلْنَا: {وَأَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ} [البقرة: 195]، فَکَانَتِ التَّهْلُکَةُ الإِقَامَةَ عَلَى الأَمْوَالِ وَإِصْلَاحِهَا، وَتَرْکَنَا الغَزْوَ.

ترجمه : اسلم ابوعمران تجیبی رحمه الله فرمودند: ما (برای جهاد با) شهر روم رفته بودیم، آنها برای جنگ با ما صف بزرگی (از سربازان و نیروهای) رومی بیرون نمودند، مسلمانان نیزبه همان اندازه و یا بیشتر ازآنها (برای جنگ با آنها، از میان نیروهایشان) بیرون نمودند، و(در آن زمان) امیرمصرعقبه بن عامررضی الله عنه بودند و فرمانده گروه مجاهدین فضاله بن عبید رضی الله عنه بودند، (در یکی از روزها) مردی از مسلمانان برصف رومیان حمله نمود تا اینکه رفته و در میان آنان داخل شد، مردم فریاد زدند و گفتند: سبحان الله این فرد خودش را با دستانش به هلاکت می اندازد. ابوایوب انصاری رضی الله عنه از جا بلند شده وسپس فرمودند: آهای مردم آیا شما این آیه « وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ » اینگونه (اشتباه) توجیح و تفسیر می کنید؟! ، همانا این آیه در باره ما گروه انصارنازل گشته است (جریان از این قراراست)، زمانی که الله اسلام را عزت داد و مددگاران آن زیاد شدند، برخی از ما (انصاریها) مخفیانه بدون اینکه با رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم مشورت کنند به برخ دیگر گفتند : همانا (با رفتن به جهادها و ترک اموال و املاک ) اموال (و املاک) ما ضایع شده ، و(الآن) الله اسلام را عزت داده و مددگاران آن زیاد شده است ، (لذا اگر ما از این به بعد به جهاد نرویم) در(خانه) برای اصلاح اموال (و املاک) بمانیم  و آنچه از آنها ضایع و نابود شدند را اصلاح نماییم (بهتر است) ، الله متعال در رد این گفته (برخی از ما انصاریها) برپیامبرش صلی الله علیه وآله وسلم (این آیه را نازل نمود) : {وَأَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ} [البقرة: 195]، یعنی : در راه الله انفاق نمایید و خودتان را با دستانتان به هلاکت نیندازید . (سپس ابوایوب انصاری رضی الله عنه فرمودند) : پس هلاکت برای اصلاح اموال (و املاک) و در خانه ماندن و رها نمودن ما جهاد و جنگ با کفار می باشد.

 

(وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ) احسان یعنی اینکه «ما الله متعال را به گونه ای عبادت و پرستش نماییم گویا که الله متعال را می بینم وگرچه ما الله متعال را در این دنیا نمی بینیم ولی او ما را می بیند» همان گونه که در روایت جبرئیل علیه السلام در صحیح بخاری و صحیح مسلم و سایرکتب حدیثی آمده است .

احسان در حقیقت روح عبادتهاست و فرد «محسن» محبوب الله متعال است ، لذا اگر ما می خواهیم که الله متعال ما را دوست داشته باشد و از محبوبان الله متعال باشیم پس باید همیشه و در تمام عبادتها و اعمال شرعی که ما انجام می دهیم ، این را مد نظر داشته باشیم که الله متعال ما را می بیند و از همه کارهای ما باخبر است لذا اینجا نمی شود مکر و حیله و یا دغل بازی کرد، و اگر ما با این روش به عبادتها پرداختیم آن وقت است که از محسنین و نیکوکارانی می گردیم که الله متعال ما را دوست خواهد داشت.

نکته مهمی دیگری که از این قسمت آیه فهمیده می شود اثبات «صفت محبت» برای الله متعال می باشد و ما مسلمانان هرصفتی که درآیات قرآنی و یا احادیث صحیح نبوی صلی الله علیه و آله وسلم برای الله متعال آمده باشد ، بدون هیچ توجیح وبیان کیفیت ویا تشبیه و تمثیلی می پذیریم و بدان معتقد می گردیم، زیرا که بطور قطع و یقین می دانیم که الله متعال را خود الله و رسولش از همه بهتر می شناسند وکلماتی که الله و رسولش برای بیان صفات الله متعال بکار می برند از همه بهتر و درست تراست .

تفسیرآسان آیه (194) سوره بقره

ترجمه آیه (۱۹۴) سوره بقره

 

الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنْ اعْتَدَى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ (194)

ترجمه : ماه حرام در مقابل ماه حرام و حرمت شکنیها (مقدسات) داری قصاص (و انتقام) است پس اگر کسی برشما تجاوزکرد شما هم بر او به همان اندازه که بر شما تجاوزنموده است تجاوزنمایید و از الله بترسید(و در انتقام گیری زیادروی نکنید) و بدانید که قطعا الله با پرهیزگاران است .

 

تفسیرآسان آیه (194) سوره بقره


(الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ) درماه ذوالقعده سال شش هجری بود که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم با گروهی از یارانش برای ادای عمره عازم مکه مکرمه شدند و چون به مکانی به نام حدیبیه رسیدند کفار جلوگیری نموده و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و یارانش را نگذاشتند که وارد مکه شده و عمره بجا آورند، بعد رفت آمد نماینده ها طرفین و گفتگوهای زیادی در آخر به توفق رسیده و صلح نامه ای به امضای طرفین رسید و قرار شد که امسال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم با یارانش وارد مکه نشوند و عمره انجام ندهند بلکه به مدینه بازگردند و از سال آینده برای ادای عمره به مکه بیایند، آری از آنجایی که این اتفاق و صلح نامه در حدیبیه به امضا رسیده بود ، بعدها به صلح حدیبیه مشهور شد و چون رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در این مکان از برخی ازیارانش بیعت برمرگ و از برخی دیگر بیعت بر عدم فرارنمودن گرفته بودند و الله متعال از بیعت کنندگان با پیامبربزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله وسلم اظهار رضایت نمودند این بیعت ، مشهور به بیعت رضوان گشت .

آری از آنجایی که درماههای حرام (محرم، ذوالقعده، ذوالحجه و رجب) جنگ ممنوع است ، و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم با یاران بزرگوارش رضی الله عنهم درماه ذوالقعده که یکی از ماههای حرام است برای ادای عمره رفته بودند و احتمال درگیری و جنگ با مشرکین زیاد بود، الله متعال این آیه را نازل کرد که اگر آنها حرمت ماه حرام را نگه نداشتند و با شما جنگیدند لذا شما هم می توانید در این ماه گرچه از ماههای حرام است و جنگ ممنوع است با آنها بجنگید ، آری روش و طریقه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نیز همین بود که در ماههای حرام به جهاد و جنگ با کفار نمی رفتند مگر اینکه خود کفار جنگ را شروع کرده و به جنگ با رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می آمدند در آن وقت بود که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نیزبا آنها می جنگیدند ، در این باره به روایت صحیح شماره «14583»  مسند احمد که چنین آمده است توجه نمایید :

عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: " لَمْ یَکُنْ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَغْزُو فِی الشَّهْرِ الْحَرَامِ إِلَّا أَنْ یُغْزَى - أَوْ یُغْزَوْا - فَإِذَا حَضَرَ ذَاکَ، أَقَامَ حَتَّى یَنْسَلِخَ "

ترجمه : جابررضی الله عنه فرمودند: (عادت) رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم براین نبود که در ماه حرام به جنگ (با کفار) برود مگر اینکه ب ایشان جنگ می شد (وکفار به جنگ با ایشان می آمدند ،در این صورت بود که با آنها در ماه حرام می جنگید) ورنه اگر ماه حرامی فرا می رسید رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم توقف نموده (و با کفار جنگ نمی کردند) تا اینکه ماه حرام به پایان می رسید (آن وقت به جنگ با کفار می رفتند).

 ونکته دیگری که در این قسمت از آیه نهفته است این است  که الله متعال از کفار قصاص گرفته است زیرا آنها در سال ششم هجری مسلمانان را از رفتن به مکه و ادای عمره جلوگیری نمودند ، الله متعال از آنها قصاص گرفته و در سال هفتم هجری در ما ذوالقعده مسلمانان برای ادای عمره به مکه فرستاده و با آرامش کامل وارد مکه شده و ادای عمره نمودند ، لذا اگر آنها در ماه حرام مانع مسلمانان شدند الله متعال در ماه حرام سال بعدی مسلمانان را وارد مکه نموده و عمره بجا آورده اند و بدین ترتیب ازماه حرام سال گذشته در ماه حرام سال بعدی قصاص گرفته شد.

(وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ) در این قسمت ازآیه الله متعال قانون « قصاص در حرمت شکنی ها» را بیان نموده اند و آن این که اگر کفارحرمت مسجدالحرام وماههای حرام را شکسته و با شما درگیری جنگ شدند، شما هم می توانید از این حرمت شکنی آنها قصاص گرفته و در حرم مکی و ماههای حرام با آنها بجنگید ، زیرا شما در حال دفاعی هستید و گناه بردوش آنهاست زیرا آنها اول حمله نموده وجنگ را شروع کردند و پیش از شما دست به حرمت شکنی مقدسات زده اند و شما از خود دفاع نموده اید .

(فَمَنْ اعْتَدَى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیْکُمْ) در این قسمت از آیه الله متعال قانون کلی دیگری را برای مسلمانان بیان نموده اند و آن اینکه «انتقام از متجاوز باید به اندازه تعدی و تجاوزاوباشد » آری اگر کفار به نوعی به حریم مسلمین و وطن اسلامی تعدی و تجاوز کنند مسلمانان حق دارند که به همان اندازه ازآنها انتقام گرفته و به حریم و طن آنها تعدی و تجاوز نمایند .

نکته مهمی که ازاین قسمت آیه فهمیده می شود «عدالت گرائی اسلام» است زیرا او طرفداران و پیروان خود را ازتعدی و تجاوز حتی به سرسخت ترین دشمنانش جلوگیری می کند و به آنها دستور می دهد که اگر شما از سمت و سویی مورد تعدی و تجاوز قرار گرفتید نباید در صورت قدرت و توان از آنها انتقام بیشتری گرفته و ازاندازه تجاوز آنها گذر نموده و دست به تعدی وتجاوزبیشتری بزنید ، نه این حق را ندارید بلکه باید عدالت را رعایت نموده به همان اندازه ای که آنها برشما تعدی و تجاوز نموده اند ، شما هم تعدی و تجاوز نمایید و بیشتر از آن هرگز تجاوز نکنید زیرا الله متجاوزین را دوست نمی دارد.

(وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ) در آخرآیه الله متعال به ما مسلمانان به نوعی هشدار می دهد که مبادا بنا براحساسات و یا دشمنی که با کفار دارید از حد بگذرید و عدالت را رعایت نکنید و بیشتر از حد آنان تجاوزکنید ، و به نوعی هم ما را تشویق به تقوا و پرهیزگاری می نماید، بهمین خاطر الله متعال درآخر این آیه خطاب به ما مسلمانان فرموده : «و از الله بترسید و را پرهیزگاری انتخاب نماید و این را بدانید که قطعا الله با پرهیزگاران است».

آری یک مسلمان هیچ گاه نباید تابع احساسات و جذبات نادرست قرارگرفته و دستورات شرع را زیرپا بگذارد ، یک مسلمان در هرحالت خواه دستورات شرع برابربا طبع و مزاج او باشد و یا نباشد، تابع دستورات الله متعال و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم باشد ، زیرا تقوا و پرهیزگاری واقعی همین است و الله متعال با پرهیزگاران است و کسی که الله متعال با او بود دیگربرای او مهم نیست که چه کسی با او هست و یا اینکه چه کسی با او نیست زیرا او همیشه سرفراز خواهد بود و دنیا و آخرت او ان شاء الله آباد خواهد گشت . 

تفسیرآسان آیه (193) سوره بقره

ترجمه آیه (۱۹۳) سوره بقره

 

 وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنْ انتَهَوْا فَلا عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِینَ (193)

ترجمه : و با آنها بجنگید تا اینکه فتنه ای (به نام شرک) باقی نماند ودین فقط برای الله باشد ، پس اگرآنها بازآیند (و با شما نجگند) پس (این را بدانید) که تجاوزی نیست بجز برظالمان .

 

تفسیرآسان آیه (193) سوره بقره

 

(وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ) در این قسمت از این آیه شریفه الله متعال هدف از جهاد اسلامی  و جنگ با کفاررا بیان نموده است که هدف از جهاد اسلامی قتل و خون ریزی نیست بلکه هدف آن یک هدف والا و مقدس است که (همان از بین بردن فتنه شرک واعلای کلمه و دین الله متعال باشد)، لذا هرکس به هر نیّتی غیر از این جهاد نماید ، جهاد او یک جهاد اسلامی نیست ، آری برای بهتر فهمیدن این جریان به حدیث شماره (2810) که درصحیح بخاری آمده توجه فرمایید :

عَنْ أَبِی مُوسَى رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ الرَّجُلُ: یُقَاتِلُ لِلْمَغْنَمِ، وَالرَّجُلُ یُقَاتِلُ لِلذِّکْرِ، وَالرَّجُلُ یُقَاتِلُ لِیُرَى مَکَانُهُ، فَمَنْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ؟ قَالَ: «مَنْ قَاتَلَ لِتَکُونَ کَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ العُلْیَا فَهُوَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ».

ترجمه : ابوموسی رضی الله عنه فرمودند: مردی به نزد پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم آمده وگفت : مردی برای غنیمت می جنگد و مردی برای نام (و شهرت) می جنگد و مردی برای اینکه جایگاه (شجاعت) خود را نشان دهد می جنگد ، کدام یک (از اینها) در راه الله (می جنگند) ؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: هرکس برای سربلندی و اعلامی کلمه (و دین) الله (با کفار) بجنگد او در راه الله (می جنگد و جهاد می نماید ).

(فَإِنْ انتَهَوْا فَلا عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِینَ) الله متعال در این قسمت از آیه همانند آیه سابق برای بار دیگرصلح دوستی اسلام و این که دین اسلام دین خون ریزی نیست را بیان می کند ومی گوید : «اگر کفاراز جنگ با مسلمان و شرک دست کشیدن» دیگرجنگ با آنها مجاز نیست ، «زیرا تعدی و تجاوز نیستی بجز برظالمان» و اینها دیگر ظالم نیستند .

تفسیرآسان آیه (192) سوره بقره

ترجمه آیه (۱۹۲) سوره بقره

 

 فَإِنْ انتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (192)


ترجمه : پس اگرآنها (از جنگ با شما و کفر) باز آمدن (وانصراف دادند) قطعا الله (متعال) بسیار آمرزنده و بی نهایت مهربان است .

 

تفسیرآسان آیه (192) سوره بقره

 

(فَإِنْ انتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ) ازآنجایی اسلام دین صلح است و جنگ و خون ریزی را بجز در مواقع خاص وضروری نمی پسندد، الله متعال در این آیه شریفه فرموده : «اگرکفاراز جنگ با شما و کفر باز آمدن وانصراف دادند» دیگر جنگ تمام و باید از گذشته آنها عفو و در گذر شود زیرا« الله (متعال) بسیار آمرزنده و بی نهایت مهربان است» و وقتی که الله متعال اعلان عفو و درگذری نموده دیگر مسلمانان و حکومت اسلامی حق تعرض به آنها را ندارند و باید که تسلیم این دستور الله متعال شده و از آنها عفو و درگذر نمایند .