۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

عقیده امام ابوحنیفه رحمه الله (۱۲)

ترجمه فقه اکبر امام ابوحنیفه رضی الله عنه


المفاضلة بَین الصَّحَابَة


برتری در میان صحابه



وَأفضل النَّاس بعد النَّبِیین عَلَیْهِم الصَّلَاة وَالسَّلَام أَبُو بکر الصّدیق ثمَّ عمر بن الْخطاب الْفَارُوق ثمَّ عُثْمَان بن عَفَّان ذُو النورین ثمَّ عَلیّ بن أبی طَالب المرتضى رضوَان الله عَلَیْهِم أَجْمَعِینَ .


ترجمه : بهترین افراد بعد از پیامبران که درود و سلام برآنها باد، ابوبکرصدیق سپس عمرفاروق پسرخطاب سپس عثمان ذوالنورین پسر عفان و سپس علی مرتضی پسرابوطالب که رضامندی الله برتمام آنها باد؛ می باشند .

عقیده امام ابوحنیفه رحمه الله (۱۱)


ترجمه فقه اکبر امام ابوحنیفه رحمه الله



القَوْل فِی الرَّسُول صلى الله عَلَیْهِ وَسلم


سخن در باره رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم



وَمُحَمّد عَلَیْهِ الصَّلَاة وَالسَّلَام حَبِیبه وَعَبده وَرَسُوله وَنبیه وَصفیه ونقیه وَلم یعبد الصَّنَم وَلم یُشْرک بِاللَّه تَعَالَى طرفَة عین قطّ وَلم یرتکب صَغِیرَة وَلَا کَبِیرَة قطّ .


ترجمه : و محمد که درود و سلام (الله) برایشان باد دوست، بنده، فرستاده ، پیامبر، برگزیده وبنده خالص الله متعال است ، ایشان (هرگز) بتی را پرستش و عبادت ننموده اند و حتی به اندازه یک چشم به هم زدنی هرگز به الله متعال شرک نیاورده اند و نه هرگزگناه کوچکی و نه گناه بزرگی را مرتکب شده اند .

عقیده امام ابوحنیفه رحمه الله (۱۰)

ترجمه فقه اکبر امام ابوحنیفه رحمه الله



القَوْل فِی عصمَة الْأَنْبِیَاء


سخن در باره محفوظ بودن پیامبران از گناهان



والأنبیاء عَلَیْهِم الصَّلَاة وَالسَّلَام کلهم منزهون عَن الصَّغَائِر والکبائر وَالْکفْر والقبائح وَقد کَانَت مِنْهُم زلات وخطایا .


ترجمه : تمام پیامبران که درود و سلام برآنان باد ازگناهان کوچک و بزرگ وازکفر و تمام زشتیها پاک و منزه اند (ولی) ازآنان خطاها و لغزشاتی بوده است .

عقیده امام ابوحنیفه رحمه الله (۹)


ترجمه فقه اکبر امام ابوحنیفه رحمه الله



الطَّاعَات محبوبة لله والمعاصی مقدورة غیر محبوبة


طاعتها مورد پسند الله اند و گناهان مقدرشده مورد پسند الله نیستند 

 

 


والطاعات کلهَا کَانَت وَاجِبَة بِأَمْر الله تَعَالَى وبمحبته وبرضائه وَعلمه ومشیئته وقضائه وَتَقْدِیره والمعاصی کلهَا بِعِلْمِهِ وقضائه وَتَقْدِیره ومشیئته لَا بمحبته وَلَا برضائه وَلَا بأَمْره


ترجمه : تمام طاعتها (وعبادتها) که (برما انسانها) واجب اند به دستور الله متعال وبا محبت، رضایت، علم، خواست و قضاء و قدر او می باشند و تمام گناهان (و نافرمانی ها) با علم ، قضاء ، قدر و خواست الله متعال می باشند (ولی) با محبت و رضایت و دستور او نمی باشند .

عقیده امام ابوحنیفه رحمه الله (۸)

ترجمه فقه اکبر امام ابوحنیفه رحمه الله



مَا فطر الله عَلَیْهِ النَّاس


آنچه الله (متعال) سرشت مردم را برآن نهاده است



خلق الله تَعَالَى الْخلق سلیما من الْکفْر وَالْإِیمَان ثمَّ خاطبهم وامرهم ونهاهم فَکفر من کفر بِفِعْلِهِ وإنکاره وجحوده الْحق بخذلان الله تَعَالَى إِیَّاه وآمن من آمن بِفِعْلِهِ وَإِقْرَاره وتصدیقه بِتَوْفِیق الله تَعَالَى إِیَّاه ونصرته لَهُ أخرج ذُرِّیَّة آدم من صلبه فجعلهم عقلاء فخاطبهم وَأمرهمْ بِالْإِیمَان ونهاهم عَن الْکفْر فأقروا لَهُ بالربوبیة فَکَانَ ذَلِک مِنْهُم إِیمَانًا فهم یولدون على تِلْکَ الْفطْرَة وَمن کفر بعد ذَلِک فقد بدل وَغیر وَمن آمن وَصدق فقد ثَبت عَلَیْهِ وداوم وَلم یجْبر أحدا من خلقه على الْکفْر وَلَا على الْإِیمَان وَلَا خلقه مُؤمنا وَلَا کَافِرًا وَلَکِن خلقهمْ أشخاصا وَالْإِیمَان وَالْکفْر فعل الْعباد وَیعلم الله تَعَالَى من یکفر فِی حَال کفره کَافِرًا فَإِذا آمن بعد ذَلِک علمه مُؤمنا فِی حَال إیمَانه وأحبه من غیر أَن یتَغَیَّر علمه وَصفته وَجَمِیع أَفعَال الْعباد من الْحَرَکَة والسکون کسبهم على الْحَقِیقَة وَالله تَعَالَى خَالِقهَا وَهِی کلهَا بمشیئته وَعلمه وقضائه وَقدره.

ترجمه : الله متعال انسانها را سالم (و خالی) از کفر و ایمان آفریده است سپس آنها را مخاطب قرار داده و به آنها امر و نهی نموده است (آن وقت) هرکسی را که الله متعال خوار و ذلیل نموده او خودش با (اختیار و) عمل خود کفر(را قبول) و (اسلام را) نپذیرفته و حق را انکار نموده است، و هرکسی را که الله متعال توفیق داده و یاری نموده او با (اختیار) وعمل و اقرار و تصدیقش ایمان آورده است، (الله متعال) فرزندان و اولاد آدم را ازپشتش بیرون نموده و آنها را عاقل گردانده است و سپس آنان را مورد خطاب قرار داده و به آنان دستور ایمان (آوردن) داده و آنان را از کفر ممانعت نموده است (و) آنها نیز به ربوبیت (یعنی: خالق و رازق و مالک بودن) الله متعال اقرار و اعتراف نمودند، و این از آنها بعنوان ایمان پذیرفته شده است و به همین خاطر است که تمام انسانها بر سرشت (پاک و ایمانی) متولد می شوند و هرکس بعد از(این اعتراف به ربوبیت الله متعال) کفر نموده او دست به تغییر و تبدیل (این سرشت پاک و ایمانی و اعتراف به ربوبیت) زده است و هرکس که ایمان آورده و حق را تصدیق و تأیید نموده او برآن (سرشت پاک و ایمانی و اعتراف به ربوبیت) ثابت و پایدار مانده است ، (الله متعال) هیچ یک از انسانها را نه برکفر مجبور نموده ونه هم بر ایمان و نه او را مسلمان آفریده و نه هم کافر؛ بلکه آنها را اشخاصی (خالی و عاری از ایمان و کفر) آفریده است، و ایمان و کفرعمل بندگان است، و الله متعال می داند هرکسی را که کفر می کند در حالی آن فرد کافر است و اگر بعد از آن ایمان بیاورد از ایمان آوردنش نیز باخبر بوده و او را دوست می دارد و این هیچ تغییر در علم وصفت الله متعال ایجاد نمی کند، تمام اعمال (و کارهای) بندگان (اعم) از حرکت و سکون (و سایرکارها) را خود بندگان بطور حقیقی کسب می نمایند ولی الله متعال با خواست ، علم ، قضاء و قدر خویش خالق و آفریدگار تمام آنها می باشد .

عقیده امام ابوحنیفه رحمه الله (۷)

                      

                                 ترجمه فقه اکبر امام ابوحنیفه رحمه الله



القَوْل فِی الْقدر



سخنی در باره تقدیر



خلق الله تَعَالَى الْأَشْیَاء لَا من شَیْء وَکَانَ الله تَعَالَى عَالما فِی الْأَزَل بالأشیاء قبل کَونهَا وَهُوَ الَّذِی قدر الْأَشْیَاء وقضاها وَلَا یکون فِی الدُّنْیَا وَلَا فِی الْآخِرَة شَیْء الا بمشیئته وَعلمه وقضائه وَقدره وَکتبه فِی اللَّوْح الْمَحْفُوظ وَلَکِن کتبه بِالْوَصْفِ لَا بالحکم وَالْقَضَاء وَالْقدر والمشیئة صِفَاته فِی الْأَزَل بِلَا کَیفَ یعلم الله تَعَالَى فِی الْمَعْدُوم فِی حَال عَدمه مَعْدُوما وَیعلم انه کَیفَ یکون إِذا أوجده وَیعلم الله الْمَوْجُود فِی حَال وجوده وَیعلم انه کَیفَ فناؤه وَیعلم الله الْقَائِم فِی حَال قِیَامه قَائِما وَإِذا قعد فقد علمه قَاعِدا فِی حَال قعوده من غیر ان یتَغَیَّر علمه اَوْ یحدث لَهُ علم وَلَکِن التَّغَیُّر وَالِاخْتِلَاف یحدث عِنْد المخلوقین .


ترجمه : الله متعال (تمام) چیزها را از هیچ آفریده (و بوجود آورده) است، الله متعال از اول نسبت به (تمام) چیزها قبل از اینکه (توسط الله آفریده شوند) و بوجود آیند آگاه داشته و با خبر بوده است، و الله همان ذاتی است که (تمام) چیزها را اندازه گرفته (و در باره آنها) فیصله نموده است، هیچ چیز در دنیا و در آخرت نمی باشد مگر اینکه با خواست الله (متعال) و آگاهی او فیصله و اندازه گیری او می شود واما اینکه الله متعال آن را در لوح محفوظ نوشته است،(باید گفت) که این نوشتن با توصیف است نه با حکم ، و قضاء و قدر و خواست ، صفاته اولی الله اند که از اول با او بوده است و (ما این صفات را قبول داشته و) برای آنها کیفیت بیان نمی کنیم، الله متعال چیزی که وجود ندارد ودر حالی که آن چیزوجودی ندارد و معدوم است آن را می داند (و نسبت به آن آگاهی دارد) و این را نیز می داند که زمانی که آن چیز را بوجود می آورد چگونه می باشد، و الله متعال نسبت به چیزهایی که وجود دارند در حالی که موجود اند آگاهی (کامل) دارد و این را نیز می داند که آن چیز چگونه نابود و فنا می گردد و الله (ازفرد) ایستاده در حالی که ایستاده است آگاهی دارد (همانگونه) که از (فرد) نشسته زمانی که نشسته است در حال نشستن از او آگاهی دارد بدون اینکه تغییری در علمش ایجاد شود و بدون اینکه چیز جدیدی به علمش اضافه گردد و لیکن تغییر و اختلاف در نزد مخلوقها ایجاد می شود .

عقیده امام ابوحنیفه رحمه الله (6)


ترجمه فقه اکبر امام ابوحنیفه رحمه الله


القَوْل فِی الصِّفَات


سخن در باره صفات (الله متعال)



متن عربی :


وَله یَد وَوجه وَنَفس کَمَا ذکره الله تَعَالَى فِی الْقُرْآن فَمَا ذکره الله تَعَالَى فِی الْقُرْآن من ذکر الْوَجْه وَالْیَد وَالنَّفس فَهُوَ لَهُ صِفَات بِلَا کَیفَ وَلَا یُقَال إِن یَده قدرته اَوْ نعْمَته لِأَن فِیهِ إبْطَال الصّفة وَهُوَ قَول أهل الْقدر والاعتزال وَلَکِن یَده صفته بِلَا کَیفَ وغضبه وَرضَاهُ صفتان من صِفَات الله تَعَالَى بِلَا کَیفَ .


ترجمه فارسی:


همانگونه که الله متعال در قرآن ذکر نموده است ، الله دست و چهره و نفس دارد، پس هر آنچه الله متعال در قرآن از چهره و دست و نفس ذکر نموده است (همه) صفات الله  اند (و ما) بدون بیان کیفیت به آنها عقیده داریم ، و این گفته نشود که همانا دست او قدرت اوست و یا اینکه نعمت اوست زیرا در این صورت ابطال صفت الله صورت می گیرد، و (اینکه دست به معنای قدرت و یا نعمت است) این نظریه قدریه و معتزله است و لیکن (نظریه ما این است) که دست الله صفت اوست (وما کیفیتی برایش بیان نمی کنیم) و (این صفت را ) بدون (بیان) کیفیت قبول داریم، و خشم الله و رضامندی الله (نیز) دو صفت از صفات الله متعال اند (و ما کیفیتی برای آنها بیان نمی کنیم) و (این دوصفات را نیزهمانند سایر صفات الله متعال) بدون (بیان) کیفیت قبول داریم .

عقیده امام ابوحنیفه رحمه الله (5)

ترجمه فقه اکبر امام ابوحنیفه رحمه الله


القَوْل فِی الْقُرْآن


سخن در باره قرآن



متن عربی :

 

وَصِفَاته فِی الْأَزَل غیر محدثة وَلَا مخلوقة وَمن قَالَ إِنَّهَا مخلوقة أَو محدثة اَوْ وقف اَوْ شکّ فیهمَا فَهُوَ کَافِر بِاللَّه تَعَالَى واالقرآن کَلَام الله تَعَالَى فِی الْمَصَاحِف مَکْتُوب وَفِی الْقُلُوب مَحْفُوظ وعَلى الألسن مقروء وعَلى النَّبِی عَلَیْهِ الصَّلَاة وَالسَّلَام منزل ولفظنا بِالْقُرْآنِ مَخْلُوق وکتابتنا لَهُ مخلوقة وقراءتنا لَهُ مخلوقة وَالْقُرْآن غیر مَخْلُوق وَمَا ذکره الله تَعَالَى فِی الْقُرْآن حِکَایَة عَن مُوسَى وَغَیره من الْأَنْبِیَاء عَلَیْهِم السَّلَام وَعَن فِرْعَوْن وابلیس فَإِن ذَلِک کُله کَلَام الله تَعَالَى إِخْبَارًا عَنْهُم وَکَلَام الله تَعَالَى غیر مَخْلُوق وَکَلَام مُوسَى وَغَیره من المخلوقین وَالْقُرْآن کَلَام الله تَعَالَى فَهُوَ قدیم لَا کَلَامهم وَسمع مُوسَى عَلَیْهِ السَّلَام کَلَام الله تَعَالَى کَمَا فِی قَوْله تَعَالَى {وکلم الله مُوسَى تکلیما} وَقد کَانَ الله تَعَالَى متکلما وَلم یکن کلم مُوسَى عَلَیْهِ السَّلَام وَقد کَانَ الله تَعَالَى خَالِقًا فِی الْأَزَل وَلم یخلق الْخلق فَلَمَّا کلم الله مُوسَى کَلمه بِکَلَامِهِ الَّذِی هُوَ لَهُ صفة فِی الْأَزَل وَصِفَاته کلهَا بِخِلَاف صِفَات المخلوقین یعلم لَا کعلمنا وَیقدر لَا کقدرتنا وَیرى لَا کرؤیتنا وَیتَکَلَّم لَا ککلامنا وَیسمع لَا کسمعنا وَنحن نتکلم بالآلات والحروف وَالله تَعَالَى یتَکَلَّم بِلَا آلَة وَلَا حُرُوف والحروف مخلوقة وَکَلَام الله تَعَالَى غیر مَخْلُوق وَهُوَ شَیْء لَا کالأشیاء وَمعنى الشَّیْء الثَّابِت بِلَا جسم وَلَا جَوْهَر وَلَا عرض وَلَا حد لَهُ وَلَا ضد لَهُ وَلَا ند لَهُ وَلَا مثل لَهُ.


ترجمه فارسی :


وصفات الله از اول بوده (و هیچ یک از آنها) نه جدید است (که قبلا نبوده باشد) و نه مخلوق است و هرکس که بگوید همانا صفات الله مخلوق اند و یا اینکه جدید اند (و قبلا نبوده اند) و یا اینکه دراین دو (جدید نبودن و مخلوق نبودن) شک و تردید نماید پس او به الله متعال کفر ورزیده است (و کافراست).

و قرآن سخنان الله متعال است که در صحیفه ها نوشته شده و در دلها حفظ شده و بر زبانها خوانده شده است و بر پیامبر (ما محمّد) صلی الله علیه و آله وسلم نازل شده است .

اینکه ما قرآن را تلفظ می کنیم (این تلفظ ما) مخلوق است و اینکه ما قرآن را می نویسیم (این نوشتن ما) مخلوق است و اینکه ما قرآن را می خوانیم (این خواندن ما) مخلوق است (ولی ، خود) قرآن غیر مخلوق است.

و آنچه الله متعال در قرآن از موسی (علیه السلام) و دیگرپیامبران علیهم السلام ذکر نموده (و یا اینکه) از فرعون و شیطان (ذکر نموده) همانا تمام اینها سخنان الله متعال است که از آنها خبر داده (و بیان نموده است)، سخنان الله متعال مخلوق نیست ولی سخنان موسی و غیر از ایشان ازسایر مخلوقها، مخلوق هستند.

وقرآن سخنان الله متعال قدیمی است (ولی) سخنان آنها (یعنی موسی و سایر مخلوقین) قدیمی نیستند.

وموسی علیه السلام سخنان الله متعال را شنیده همان گونه که در این گفته الله متعال آمده است :{وکلم الله مُوسَى تکلیما} یعنی : الله (متعال) با موسی (علیه السلام) سخن گفته است .

والله متعال پیش از اینکه با موسی علیه السلام سخن بگوید سخنگو بوده است .

(همان گونه که) الله متعال از اول و پیش از اینکه مخلوقی را بیافریند آفریدهگار بوده است .

پس زمانی که الله (متعال) با موسی (علیه السلام) سخن گفته با همان سخنش سخن گفته که صفت ازلی او بوده (وپیش از این سخن گفتن با او بوده است)، تمام صفات الله (متعال) برخلاف صفات مخلوقها می باشند ، (بعنوان مثال) الله می داند (و علم دارد، ولی علم او ) همانند علم و دانستن ما نیست، و الله قدرت و توان دارد (ولی قدرت و توان او) همانند قدرت و توان ما نیست، و الله می بیند (ولی دیدن او) همانند دیدن ما نیست، و الله سخن می گوید ولی (سخن گفتن او) همانند سخن گفتن ما نیست، و الله می شنود ولی (شنیدن او) همانند شنیدن ما نیست، و در حالی که ما با آلات (مثل زبان) و با حروف سخن می گوییم و در حالی که الله متعال بدون آلات و بدون حروف سخن می گوید، و حروف مخلوق اند و در حالی که سخنان و کلام الله متعال مخلوق نیست، و الله متعال چیزاست نه همانند (سایر) چیزهای (مخلوق) و معنای چیز(این است) که او ثابت است و بدون جسم و بدون جوهر و بدون عرض (وجود دارد) ونه حد و اندازه ای (همانند مخلوق) دارد و نه ضد و نه شریک و نه همانندی دارد ، (بلکه در ذات و تمام صفات خویش یکتا و بی همتاست) .

عقیده امام ابوحنیفه رحمه الله (4)


ترجمه فقه اکبر امام ابوحنیفه رحمه


صِفَات الله أزلیة


صفات الله ازاول بوده اند



متن عربی :


لم یزل عَالما بِعِلْمِهِ وَالْعلم صفة فِی الْأَزَل وقادرا بقدرته وَالْقُدْرَة صفة فِی الْأَزَل ومتکلما بِکَلَامِهِ وَالْکَلَام صفة فِی الْأَزَل وخالقا بتخلیقه والتخلیق صفة فِی الْأَزَل وفاعلا بِفِعْلِهِ وَالْفِعْل صفة فِی الْأَزَل وَالْفَاعِل هُوَ الله تَعَالَى وَالْفِعْل صفة فِی الْأَزَل وَالْمَفْعُول مَخْلُوق وَفعل الله تَعَالَى غیر مَخْلُوق.



ترجمه فارسی :


(الله) همیشه با علمش عالم بوده وعلم صفت همیشه ای و دائمی اوست و(الله) به قدرتش قادر و تواناست و قدرت صفت همیشه ای و دائمی اوست و (الله) با سخنانش سخن می گوید و سخن گفتن صفت همیشه ای و دائمی اوست ، و(الله) آفریدگار مخلوقاتش است و خلق نمودن و آفریدن صفت همیشه ای و دائمی اوست، و(الله) کننده کارهایش می باشد و انجام عمل و کارها صفت همیشه ای و دائمی اوست، و او الله متعال کننده کارهاست و انجام دادن کارها صفت همیشه ای و دائمی اوست  ، و آنچه کار و فعل الله برآن صورت می گیرد او مخلوق است ولی فعل و کار الله مخلوق نیست .

عقیده امام ابوحنیفه رحمه الله (3)

ترجمه فقه اکبر امام ابوحنیفه رحمه الله



                          الصِّفَات الذاتیة والفعلیة


صفات ذاتی و صفات فعلی



متن عربی :


اما الذاتیة فالحیاة وَالْقُدْرَة وَالْعلم وَالْکَلَام والسمع وَالْبَصَر والارادة وَأما الفعلیة فالتخلیق والترزیق والإنشاء والإبداع والصنع وَغیر ذَلِک من صِفَات الْفِعْل لم یزل وَلَا یزَال بصفاته وأسمائه لم یحدث لَهُ صفة وَلَا اسْم.


ترجمه فارسی:


اما (صفات) ذاتی (که تعلقشان به ذات الله متعال است ازاین قراراست) : زنده بودن، قدرت داشتن، وعلم داشتن و سخن گفتن و شنیدن و دیدن و اراده نمودن و اما صفات فعلی (یعنی صفاتی که به افعال و اعمال الله متعال تعلق می گیرند از این قرار است) : آفریدن، و روزی دادن، و ایجاد کردن ، وازعدم بوجود آوردن و ساختن و سایر صفات فعلی غیر از اینها (که برای الله متعال در قرآن وسنّت صحیح به ثبوت رسیده است) همه این اسمها و صفاتی (که در قرآن وسنّت صحیح برای الله متعال آمده است) همیشه (برای الله متعال) ثابت بوده و خواهد بود و هرگزنه برایش صفت  و نه نام جدیدی (که قبلا نداشته باشد) بوجود آمده است( بلکه تمام نامها و صفاتش همیشه بوده و خواهد بود) .

عقیده امام ابوحنیفه رحمه الله (2)

ترجمه فقه اکبر امام ابوحنیفه رحمه الله



وحدانیة الله تَعَالَى


یکتا بودن الله متعال



متن عربی :


وَالله تَعَالَى وَاحِد لَا من طَرِیق الْعدَد وَلَکِن من طَرِیق انه لَا شریک لَهُ لم یلد وَلم یُولد وَلم یکن لَهُ کفوا أحد لَا یشبه شَیْئا من الْأَشْیَاء من خلقه وَلَا یُشبههُ شَیْء من خلقه لم یزل وَلَا یزَال بأسمائه وَصِفَاته الذاتیة والفعلیة.



ترجمه فارسی :


و (اینکه فرد ایمان داشته باشد که) الله متعال یکتاست نه (تنها) از نظر شمارش عدد و بلکه ازاین نظر (نیز) که همانا او شریکی ندارد و نه (کسی را) زایده و نه هم (ازاوکسی) زایده (و پیدا) شده است و نه هم کسی همتا و هم مثل او بوده (وهست) ، (و) نه هیچ یک از مخلوقاتش با او شبهاتی دارند و نه هم او با هیچ یک از مخلوقاتش شباهتی دارد، (او) همیشه با نامها و صفات ذاتی و فعلی خویش بوده و خواهد بود .