۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

دوبیتی از ابوشعیب آل بشیر

هریکی هست اندرین دنیــــا دوان

تا رسد و زبهر یک لقمه نـــــــان 


لیک تو باش، ای مسلمـــان عزیز

در تلاش آن بهشت جــــــــــاودان 

دوبیتی از ابوشعیب آل بشیر

در زمــــــان مشکــــلات ،‌ اول دعـــــاست

بعد از آن کــــــــاری که شرع گفته رواست


گرکه کــــــــارت شد مـــــوافق با مـــــــراد

یا خـــــلاف آن ، بگـــــــــو تقدیرمــــــاست

راه وروش اصلی این است

 ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (۲۰)


راه وروش اصلی این است

 

در اینجا و در پایان بنده برای یکی از داعیان مطلبی را می گویم: که امیدوارم که او و پیروانش بدان ملتزم گشته و آن را اجرائی ومحقق سازند، و آن این که : ( أقیموا دولة الإسلام فی قلوبکم تقم لکم على أرضکم ) یعنی : دولت اسلام را در دلهایتان برپا دارید بر سرزمینتان برپا خواهد شد).

 

زیرا یک مسلمان زمانی که عقیده اش را بر منوال کتاب الله وسنّت تصحیح نماید در این شک نیست که عبادتش، اخلاقش و روشش ....و تمام امورش اصلاح خواهد گشت.

ولیکن (چه کنم که) متأسفانه به این سخن پاک، این نوع افراد (تکفیری) عمل نمی کند و همیشه فریاد بر پائی دولت اسلامی را سر می دهند....ولی بدون اینکه به هیچ نتیجه ای برسند، والله سخن شاعر در حق آنان درست می آید:

 ترجو النجاة ولم تسلک مسالکها ****إن السفینة لا تجری على الیبس.

ترجمه : تو بامید نجاتی و نروی بر راهش ..... کشتی نرود بر خشکی وبماند در جایش.

شاید در آنچه من ذکر نموده ام برای هر منصفی قانع کننده باشد و برای هر متکلف و خشنی پایانی باشد.

 

الله کمک کننده است.



پایان ترجمه کتاب «فتنه تکفیر» استادآلبانی رحمه الله

 

دو اصل مهم


 ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (۱۹)


دو اصل مهم

 

لذا (امروزه) بر داعیان (دین) واجب و ضروری است که از تصفیه و پاکسازی اسلام از هر آنچه در آن داخل شده است شروع کنند (و قبل از هر چیز اسلام را از بدعتها و خرافات تصفیه و پاکسازی نموده و اسلام خالص را برای مردم بیان و عرضه نمایند).

 

این همان اصل اول: تصفیه و پاکسازی (اسلام از بدعات و خرافات) می باشد.

 

و اما اصل دوم: این است که تربیت جوان مسلمان تازه رشد بر اساس این اسلام تصفیه و پاکسازی شده (از بدعات و خرافت) صورت گرفته و همراه گردد.

 

ومااگر واقعیت جماعت های اسلامی موجود و افکار و تلاشهایشان  را حدودا ازیک قرن  (پیش تا به حال) بررسی نماییم به این نتیجه خواهیم رسید که بسیاری از این جماعتها با وجود تمام این داد و بی دادها و این سر و صداهایی که سرمی دهند نه فایده ای چشم گیر و قابل عرضی دیده شده و نه هم به مسلمانان یک فایده ای (آنچنانی) رسانده اند با وجودی که آنها خواهان حکومت اسلامی اند ولی(همین تکفیر آنها که) بنا بر همین دلیل سست و واهی وبدون اینکه چیزی را هم بدست آورند ، باعث ریختن خونهای بسیاری از بی گناهان شده است.

ما مدام از این (تکفیری ها) علاوه از این تلاشهای شکست خورده مکرر و مخالف با شریعت آنها؛ عقائد مخالف با کتاب الله و سنّت واعمال منافی با کتاب الله وسنّت را نیز از آنها می شنویم و(مشاهده می کنیم).

راه و روش درست چیست؟

 ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (۱۸)


راه و روش درست چیست؟

 

(شاید کسی بپرسد) روش (درست) چیست؟ و راه (و چاره واقعی) چیست؟

(آری) در این هیچ شک و تردیدی نیست که راه درست آن است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بر منوال آن می رفته و یارانش در هرسخنرانی از او یاد می کنند: [وَخَیْرُ الْهُدَى هُدَى مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ] یعنی : بهترین راه و روش؛ راه و روش محمّد صلی الله علیه و آله وسلم است .

 

لذا برتمام مسلمانان بالأخص کسانی که تلاش دارند که حکومت اسلامی را (بر این کره خاکی) بازگردانده و برپا کنند، ضروری است که از جائی شروع کنند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شروع نموده اند، وآن چیزی است که ما در دو سخن کوتاه و مختصر بیان می کنم: (پاکسازی و تربیت).

 

و این سخن ما بنا برحقایق ثابت و پا برجائی است که ما آنها را می دانیم ولی این (تکفیری ها) از آنان سخنان بی خبر اند و یا اینکه خود را به بی خبری می زنند، (آری) این غالیان وتند روانی که کاری بجز اعلان تکفیر حکام (مسلمین) ندارند و سپس بعد از آن هیچ (کارقابل عرضی را انجام نمی دهند).

 

و همیشه تکفیر حکام را اعلان نموده و سپس بجز فتنه ها و رنجها هیچ کار مهم و قابل عرض دیگری از آنها بروز نمی کند (همانند) آنچه که در این سالهای اخیر بر دستان اینها فتنه حرم مکی تا فتنه مصر و قتل انور سادات اتفاق افتاده است.

و اخیرا در سوریه و سپس الآن در مصر و الجزائر هدف هر یک از آنها ریختن خون مسلمانان بی گناه است که به سبب این فتنه ها و بلاها و بسیاری از این سختی ها و خواریها اتفاق می افتد و تمام این کارها بنا بر مخالفت این تکفیری ها با بسیاری از نصوص کتاب الله و سنّت می باشد ، و مهم ترین آنها این گفته الله متعال است: { لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا }  ( 21 : احزاب )

ترجمه : همانا رسول الله الگوی نیکی است برای کسی که امیدوار به الله و روز قیامت است و الله را زیاد یاد می کند.

اگر ما واقعا نه تنها با ادعای بدون عمل؛ می خواهیم دستور الله را در زمین برپا و اجرا نماییم آیا باید با تکفیر حکام شروع کنیم و در حالی که ما توان رودرروئی با آنها را نداریم چه برسد به درگیری و جنگ با آنها؟ ویا اینکه برما واجب است که از چیزی شروع نماییم که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم با آن (کاربرپایی حکومت اسلامی را ) شروع نموده اند؟

 

در این شک و تردیدی نیست که جواب (درست) این است: که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بهترین الگواست ولی باید دانست که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم باچه شروع نموده اند؟

 این به نزد هر کسی که بوی علم به مشامش اورسیده است یقینی است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم دعوتش  را در میان افرادی شروع نموده که گمان می نموده که در آنها استعدادی برای پذیرش و قبولیت حق وجود دارد سپس افرادی از یارانش دعوتش را اجابت نموده و پذیرفتند همانگونه که در سیرت نبوی مشهور و معروف است. سپس بعد از آن مسلمانان در مکه گرفتار شنکجه و سختی شده اند و سپس بعد از آن دستور به هجرت اولی و دومی آمد تا اینکه الله عزوجل مدینه منوره را برای اسلام هموار و آمده ساخت و در آنجا درگیریها و رو در روئیهای اتفاق افتاد و جنگ  و جهادی در میان مسلمانان و کفار از یک سو ویهود از سوی دیگر شروع شده ... و به همین منوال تا به آخر(که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم توانستند حکومت اسلامی برپا نمایند).

 

پس ما باید اولا و قبل از هر چیز از اینجا شروع نماییم که به مردم اسلام درست را تعلیم دهیم ، همانگونه که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (دعوتشان را از همین جا) شروع نموده بودند ولیکن الآن برای ما مجاز نیست که تنها بر تعلیم اکتفا کنیم زیرا در اسلام چیزهای (ازبدعتها و امور جدیده) داخل شده که هیچ ارتباط و تعلقی با اسلام ندارند و این باعث انهدام کاخ آسمان خراش اسلام شده است .

عقیده امام ابوحنیفه رحمه الله (۲۱)

ترجمه فقه اکبر امام ابوحنیفه رضی الله عنه


معنى الْقرب والبعد


معنای نزدیکی و دوری نسبت به الله متعال




وَلَیْسَ قرب الله تَعَالَى وَلَا بعده من طَرِیق طول الْمسَافَة وقصرها وَلَکِن على معنى الْکَرَامَة والهوان والمطیع قریب مِنْهُ بِلَا کَیفَ والعاصی بعید مِنْهُ بِلَا کَیفَ والقرب والبعد والإقبال یَقع على المناجی وَکَذَلِکَ جواره فِی الْجنَّة وَالْوُقُوف یین یَدَیْهِ بِلَا کَیْفیَّة .


ترجمه : نه نزدیکی الله متعال «به بندگان» ونه دوری او از«بندگان» ازطریق طولانی و کوتاهی مسافت نیست و لیکن به معنای کرامت و شرافت و توهین است ، یک فرد مطیع و فرمانبردار بدون کیفیت به الله نزدیک است و یک گنه کار بدون کیفیت از الله دور است، الله بر فردی که مناجات می کند توجه می نماید و همچنین در بهشت در جوار الله بودن و در جلوی الله ایستادن «همه اینها واقعیت های اند که ما آنها را» بدون کیفیت قبول داریم .

عقیده امام ابوحنیفه رحمه الله (۲۰)


ترجمه فقه اکبر امام ابوحنیفه رضی الله عنه



عَذَاب الْقَبْر


عذاب قبر



وَلَا یجوز ان نقُول إِن الشَّیْطَان یسلب الْإِیمَان من العَبْد الْمُؤمن قهرا وجبرا وَلَکِن نقُول العَبْد یدع الْإِیمَان فَحِینَئِذٍ یسلبه مِنْهُ الشَّیْطَان وسؤال مُنکر وَنَکِیر حق کَائِن فِی الْقَبْر وإعادة الرّوح إِلَى الْجَسَد فِی قَبره حق وضغطة الْقَبْر وعذابه حق کَائِن للْکفَّار کلهم ولبعض عصاة الْمُؤمنِینَ حق جَائِز وکل شَیْء ذکره الْعلمَاء بِالْفَارِسِیَّةِ من صِفَات الله عز اسْمه فَجَائِز القَوْل بِهِ سوى الْیَد بِالْفَارِسِیَّةِ وَیجوز ان یُقَال (بروىء خدا) أَی عز وَجل بِلَا تَشْبِیه وَلَا کَیْفیَّة.


ترجمه : و این جایز نیست که بگوییم که شیطان با زور و غلبه ایمان را از بنده مسلمان می گیرد و بیرون می کشد و لیکن می گوییم که بنده خودش ایمان را رها می کند و آنگاه هست که شیطان ایمان را از او می گیرد و سؤال نکیر و منکر در قبرحق و ثابت است و یازگشت روح به سوی جسم در قبرثابت و حق است و فشار قبر و عذاب قبربرای تمام کفار و مسلمانان گنه کار جایز و ثابت است و هرچیزی که علما به فارسی از صفات الله باعزت ذکر نموده اند بیان آنها «به فارسی» جایز است بجز کلمه «ید» واین جایز می باشد که «به فارسی» گفته شود «به روی خدا» باعزت و بزرگوار«این صفات الله متعال را ما» بدون تشبیه نمودن «به صفات مخلوق» و بدون بیان کیفیت «برای این صفات، آنها را قبول داشته و به آنها ایمان داریم».

عقیده امام ابوحنیفه رحمه الله (۱۹)

ترجمه فقه اکبر امام ابوحنیفه رضی الله عنه



الْجنَّة وَالنَّار لَا تفنیان


بهشت و آتش دوزخ فنا و نابود نمی گردند



وَالْقصاص فِیمَا بَین الْخُصُوم بِالْحَسَنَاتِ یَوْم الْقِیَامَة حق وَإِن لم تکن لَهُم الْحَسَنَات فَطرح السَّیِّئَات عَلَیْهِم حق جَائِز وَالْجنَّة وَالنَّار مخلوقتان لَا تفنیان أبدا وَلَا یفنى عِقَاب الله تَعَالَى وثوابه سرمدا وَالله تَعَالَى یهدی من یَشَاء فضلا مِنْهُ ویضل من یَشَاء عدلا مِنْهُ وإضلاله خذلانه وَتَفْسِیر الخذلان ان لَا یوفق العَبْد إِلَى مَا یرضاه وَهُوَ عدل مِنْهُ وَکَذَا عُقُوبَة المخذول على الْمعْصِیَة .


ترجمه : انتقام و قصاص در میان افراد درگیربه اینکه از نیکی ها «مجرمین و ظالمین گرفته می شود و به مظلومین داده می شود» حق و ثابت است  و اگر برای «مجرمین و ظالمین» نیکی هایی نباشد از گناه « مظلومین» گرفته شده و بردوش «مجرمین و ظالمین» انداخته می شود نیزجایز و ثابت است، و بهشت و دوزخ هر دو الآن آفریده شده اند و هرگزنابود و فنا نمی شوند وعذاب الله متعال « برکفار» فنا و نابود نمی گردد و پاداشی «که به اهل بهشت داده می شود» دائمی و همیشه ای می باشد، و هرکسی را که الله متعال بخواهد با فضل و کرم خویش هدایت می دهد و هرکسی را که «الله متعال » بخواهد بنا بر عدل و انصافش گمراه می کند، و این که الله او را گمراه می گرداند یعنی خوار و ذلیلش می کند و توضیح خوار و ذلیلی این است که او را نسبت به انجام کارهایی که مورد رضایت الله است توفیقش نمی دهد و این عدل الله متعال است و همچنین سزا و عذاب دادن افردی که بنا برانجام گناهان خوار و ذلیل گشته اند نیز عین عدل و انصاف اوست .

عقیده امام احمد بن حنبل رحمه الله (۲۲)

 ترجمه: کتاب أصول السنة امام احمد بن حنبل رضی الله عنه 



متن عربی :


(وَمن مَاتَ من أهل الْقبْلَة موحدا) یُصَلِّی عَلَیْهِ ویستغفر لَهُ وَلَا یحجب عَنهُ الاسْتِغْفَار وَلَا تتْرک الصَّلَاة عَلَیْهِ لذنب أذنبه صَغِیرا کَانَ أَو کَبِیرا أمره إِلَى الله تَعَالَى .


ترجمه فارسی : 


و هرکس از اهل قبله «یعنی از اهل اسلام» بر یکتا پرستی بمیرد براونماز «جنازه» خوانده می شود و برای او (از الله متعال) طلب آمرزش نمودن مجازاست ، وبنا براینکه گناه کوچک و یا بزرگی ازاوسر زده است از دعا آمرزش برای او جلوگیری نشود (وازدعای مغفرت برای او محروم گردانده نشود)  و نماز«جنازه خواندن» بر او رها و ترک نشود و جریانش به الله متعال سپرده شود «که او را ببخشد و یا اینکه او را گرفت نماید».



(پایان ترجمه کتاب «اصول السنه» امام احمد رضی الله عنه)

عقیده امام احمد بن حنبل رحمه الله (۲۱)

 ترجمه: کتاب أصول السنة امام احمد بن حنبل رضی الله عنه 


متن عربی :


وَالْجنَّة وَالنَّار مخلوقتان کَمَا جَاءَ عَن رَسُول الله صلى الله عَلَیْهِ وَسلم (دخلت الْجنَّة فَرَأَیْت قصرا وَرَأَیْت الْکَوْثَر واطلعت فِی الْجنَّة فَرَأَیْت أَکثر أَهلهَا کَذَا واطلعت فِی النَّار فَرَأَیْت کَذَا وَکَذَا فَمن زعم أَنَّهُمَا لم تخلقا فَهُوَ مکذب بِالْقُرْآنِ وَأَحَادِیث رَسُول الله صلى الله عَلَیْهِ وَسلم وَلَا أَحْسبهُ یُؤمن بِالْجنَّةِ وَالنَّار.


ترجمه فارسی : 


بهشت و دوزخ هر دوی آنها «الآن موجود و» آفریده شده اند همان گونه که «دراحادیثی صحیح زیادی» از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به اثبات رسیده است، «همانند حدیث» (دخلت الْجنَّة فَرَأَیْت قصرا) یعنی : به بهشت داخل شدم ودر آن کاخی دیدم که ...« و همانند حدیث» (وَرَأَیْت الْکَوْثَر) یعنی : حوض و نهرکوثر را «در بهشت» دیدم... «و همانند حدیث» (واطلعت فِی الْجنَّة فَرَأَیْت أَکثر أَهلهَا کَذَا واطلعت فِی النَّار فَرَأَیْت کَذَا) یعنی : به بهشت سرک کشیدم دیدم که اکثر ساکنان آن فلان افراد اند ....و به جهنم سرک کشیدم دیدم که چنین وچنان است ، لذا هرکس گمان نماید که بهشت و دوزخ تا بحال آفریده نشده اند او (آیات) قرآن و احادیث (صحیح) رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم (که در این باره آمده است را) دورغ پنداشته و تکذیب نموده است، و من گمان می کنم که او به بهشت و دوزخ ایمان (کامل ودرست) داشته باشد.

عقیده امام احمد بن حنبل رحمه الله (۲۰)

 ترجمه: کتاب أصول السنة امام احمد بن حنبل رضی الله عنه 


متن عربی :


والنفاق هُوَ الْکفْر أَن یکفر بِاللَّه ویعبد غَیره وَیظْهر الْإِسْلَام فِی الْعَلَانِیَة مثل الْمُنَافِقین الَّذین کَانُوا على عهد رَسُول الله صلى الله عَلَیْهِ وَسلم . (ثَلَاث من کن فِیهِ فَهُوَ مُنَافِق) على التَّغْلِیظ نرویها کَمَا جَاءَت وَلَا نقیسها وَقَوله (لَا ترجعوا بعدِی کفَّارًا ضلالا یضْرب بَعْضکُم رِقَاب بعض) وَمثل (إِذا التقى المسلمان بسیفهما فالقاتل والمقتول فِی النَّار) وَمثل (سباب الْمُسلم فسوق وقتاله کفر) وَمثل (من قَالَ لِأَخِیهِ یَا کَافِر فقد بَاء بهَا أَحدهمَا) وَمثل (کفر بِاللَّه تبرؤ من نسب وَإِن دق) وَنَحْو هَذِه الْأَحَادِیث مِمَّا قد صَحَّ وَحفظ فَإنَّا نسلم لَهُ وَإِن لم نعلم تَفْسِیرهَا وَلَا نتکلم فِیهَا وَلَا نجادل فِیهَا وَلَا نفسر هَذِه الْأَحَادِیث إِلَّا مثل مَا جَاءَت لَا نردها إِلَّا بِأَحَق مِنْهَا.

 

ترجمه فارسی : 


نفاق «در اصل» همان کفری است که فرد « درباطن خودش» به الله کفر می ورزد و غیرازاو را عبادت می نماید ولی درظاهر تظاهر به اسلام می نماید همانند منافقینی که در زمان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بوده اند ، این حدیث « ثَلَاث من کن فِیهِ فَهُوَ مُنَافِق » یعنی هرکس سه عادت در او باشد پس او منافق است، برای بزرگ بیان نمودن جرم گناه است ما آن را همانگونه که آمده روایت می کنیم و بر آن «چیزی را» قیاس نمی کنیم، و «همچنین این» گفته «رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم» (لَا ترجعوا بعدِی کفَّارًا ضلالا یضْرب بَعْضکُم رِقَاب بعض) یعنی : بعد از من کفار گمراه نگردید که درآن وقت گردنهای یکدیگر را خواهید زد « برای بزرگ بیان نمودن جرم گناه است »همان گونه که حدیث (سباب الْمُسلم فسوق وقتاله کفر)  یعنی : دشنام دادن مسلمان فسق و در گیری و جنگ با او کفراست « برای بزرگ بیان نمودن جرم گناه است » همان گونه که حدیث : (من قَالَ لِأَخِیهِ یَا کَافِر فقد بَاء بهَا أَحدهمَا) یعنی : هرکس به برادر«دینی» خود بگوید: ای کافر، کفربه یکی از آن دوبازخواهد گشت ، « برای بزرگ بیان نمودن جرم گناه است »، همان گونه که حدیث: (کفر بِاللَّه تبرؤ من نسب وَإِن دق) یعنی اظهار از نسب گرچه باریک هم باشد کفر به الله محسوب می شود « برای بزرگ بیان نمودن جرم گناه است »، آری همانند این نوع احادیث که با «سندهای»صحیح به اثبات رسیده و محفوظ اند قطعا ما «آنها را قبول می داریم و» تسلیم آنها هستیم و گرچه توضیح «واقعی و کامل آنها را» ندانیم و نسبت به «رد و یا توجیح نادرست» آنها سخن نمی گوییم و در باره آنها مجادله و مباحثه نمی کنیم و این نوع احادیث را (هیچ) تفسیرو توضیح نمی نماییم مگر همانگونه که آمده اند وآنها را رد نمی کنیم مگر اینکه دلیل بهتر و به حق نزدیک تری از آنها ببینیم .