۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

تفسیر آسان آیه (140) سوره بقره

ترجمه آیه (140) سوره بقره

 

 أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَقَ وَیَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطَ کَانُوا هُوداً أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمْ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنْ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (140)

 

ترجمه : آیا (شما ای اهل کتاب) می گویید که همانا ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نوه های و نسل (یعقوب) یهودی بودند و یا نصرانی بودند. بگو(ای اهل کتاب) آیا (نسبت به این جریان) شما آگاه ترهستید یا الله؟!، وکیست ظالم تر از آنی که گواهی از الله بنزدش باشد و او آن را بپوشاند و الله از آنچه شما انجام می دهید بی خبرنیست .

 

تفسیر آسان آیه (140) سوره بقره

 

(أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَقَ وَیَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطَ کَانُوا هُوداً أَوْ نَصَارَى) یهودیان و نصرانی ها مدعی بودند که ابراهیم علیه السلام و سایرپیامبران و بزرگوارانی که در این آیه ذکر شده یهودی و یا نصرانی بوده اند ، الله متعال در اینجا از آنها می پرسد که چرا دروغ می گویید که اینها یهودی و یا نصرانی بودند و در حالی که یهودیت و نصرانیت بعد از اینها بوده و اینها هر گز یهودی و نصرانی نبوده اند .

(قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمْ اللَّهُ) الله متعال در این قسمت از آیه به پیامبر بزرگوار اسلام دستور می دهد که به این یهودیان و نصرانی ها بگو آیا شما نسبت به این جریان آگاه ترهستید یا اینکه الله؟ و این واضح است که الله متعال از آنها نسبت به این جریان آگاه تر است ، و الله متعال این را قبول ندارد که این بزرگوارن یهودی و یا نصرانی بوده باشند ، بلکه یهودیت و نصرانیت بعد از این بزرگوران بوجود آمده است .

(وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنْ اللَّهِ) آری خود یهودیان و نصرانی ها نیز این را خوب می دانند که ابراهیم و سایربزرگورانی که در این آیه ذکر شده نه یهودی بودند و نه هم نصرانی بلکه این گواهی موجود را پوشیده وبه دروغ مدعی شده اند که این بزرگواران یهودی و یا نصرانی بوده اند و ظالم ترین فرد کسی است که از جانب الله یک گواهی در نزد او باشد و او آن را پوشیده و گواهی به دروغ بدهد .

از این قسمت آیه یک مطلب مهم فهمیده می شود و آن اینکه پوشش حقایق دینی ظلم است و ظالم ترین فرد کسی است که حقایق دینی را بنا بر اهداف دنیوی بپوشاند .

(وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ) در پایان این آیه الله متعال خطاب به یهودیان و نصرانی ها می گوید : که الله از آنچه شما انجام می دهید غافل و بی خبر نیست، و خوب می داند که شما یهودیان و نصرانی ها چقدر دروغ می گویید و چه جرم ها و جنایت هایی را که مر تکب می شوید، لذا متوجه باشید که یک روزی باید پاسخ گوی این گفتار دروغین و این کردار زشتتان باشید .

تفسیرآسان آیه (139) سوره بقره

ترجمه آیه (139) سوره بقره

 

 قُلْ أَتُحَاجُّونَنَا فِی اللَّهِ وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّکُمْ وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ (139)

 

ترجمه : (به این یهودیان و نصرانی ها) بگو آیا شما با ما (اهل اسلام) در باره الله مجادله می کنید و در حالی که او پروردگار ما و پروردگار شماست و برای ما کردار ماست و برای شما کردار شماست و فقط ما خالصانه عبادت گذاران او هستیم .

 

تفسیرآسان آیه (139) سوره بقره

 

(قُلْ أَتُحَاجُّونَنَا فِی اللَّهِ) از آنجایی که یهود و نصاری بنا بر خیالات و اوهام می گفتند که نباید آخرین پیامبر از عرب ها می بود و باید از ما قوم بنی اسرائیل می بود ، الله متعال در این آیه خطاب به پیامبرش محمد صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: (که به این اهل کتاب) بگو آیا در باره الله (متعال) با ما مجادله می کنید (و به دروغ می گویید که باید چنین می کرد و یا چنان می کرد) .

(وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّکُمْ) در این قسمت آیه ادامه رد بر قوم بنی اسرائیل است و این مطلب را بیان می دارد که الله متعال مخصوص قوم خاصی نیست، بلکه پروردگار تمام انسانها و تمام موجودات است ، لذا هر کس را بخواهد از رحمات و نعمات خویش بهرمند می سازد .

(وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ) در این قسمت به اهل کتاب می فهماند که شما ای اهل کتاب چه کار دارید که ما چه می کنیم و یا چه نمی کنیم این به خود ما مسلمانان ربط دارد و از شما کردارخودتان پرسیده خواهد شد و از ما نسبت به کردار خودمان پرسیده خواهد شد، نه ما از کردار شما پرسیده می شویم و نه شما از کردار ما ، لذا شما ای اهل کتاب از این خیالات و اوهام واهی بیرون آمده و بفکر نجات خویشتن از عذاب جاویدان الهی باشید .

(وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ) در اینجا الله متعال مخلص بودن صحابه رضی الله عنهم را بصورت خصوص و مخلص بودن اهل اسلام را بطور عموم بیان نموده و عدم اخلاص یهود و نصاری را بیان می دارد، زیرا الله متعال از مسلمانان خواسته که بگویند : فقط ما مخلصانه الله (متعال) را پرستش و عبادت می کنیم ، یعنی: دین ما از ما این را می خواهد و ما باید اینگونه باشیم و هر کس این گونه نباشد او از دستورات شرع سرپیچی نموده و اعمالی را که بدون اخلاص انجام داده بجای اجر و ثواب  کوله باری از گناه همراه خواهد داشت .

تفسیر آسان آیه (138) سوره بقره

ترجمه آیه (138) سوره بقره

 

 صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنْ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ (138)


ترجمه : رنگ (آمیزی) الله (رنگ آمیزی واقعی است) و چه کسی از نظررنگ (آمیزی) از الله بهتراست و ما فقط عبادت گذاران او هستیم .

 

تفسیر آسان آیه (138) سوره بقره

 

(صِبْغَةَ اللَّهِ) مراد از (رنگ الله) همان دین الله متعال است، یعنی دین اسلام که همان تنها دین معتبر و توحیدی موجود در دنیا باشد .

(وَمَنْ أَحْسَنُ مِنْ اللَّهِ صِبْغَةً) این قسمت از آیه ردی بر یهود و نصاری و سایر ادیان و افکاری است که مدعی حق اند، الله متعال آنها را رد نموده و و این مطلب مهم و اساسی را بیان نموده است که دین معتبردر نزد الله متعال فقط اسلام است و بس، پس خود را با رنگ اسلام رنگ آمیزی و آراسته نمایید ، زیرا هیچ کس بهتر از الله متعال رنگ آمیزی و آراسته و زیبا سازی نمی نماید، پس هرکس می خواهد با رنگ الهی افکار و عقایدیش را آراسته و مزیّن نماید پس باید ملبّس به لباس دین توحیدی و جاویدان اسلام گردد.

(وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ) آری ما مسلمانان فقط و فقط عبادت گذاران و پرستش کنندگان آن معبود به حق هستیم ، و هر گز کسی و یا چیزی غیر از او را عبادت و پرستش نخواهیم کرد ، و عبادت و پرستش غیر او را شرک دانسته ومشرک را مستحق دائمی جهنم می دانیم .

ترجمه و شرح حدیث (55) صحیح بخاری

ترجمه و شرح حدیث (55) صحیح بخاری

 

عَنْ أَبِی مَسْعُودٍ عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «إِذَا أَنْفَقَ الرَّجُلُ عَلَى أَهْلِهِ یَحْتَسِبُهَا فَهُوَ لَهُ صَدَقَةٌ».


ترجمه : ابومسعود رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هرگاه که مرد بر خانواده اش خرج می کند و در حالی که او در این خرج نمودنش نیت اجر و ثواب می نماید این خرج برایش اجر و ثواب می گردد.

 

مسائل و احکام حدیث

 

از حدیث بالا مسائل و احکام زیر فهمیده می شوند:

 

1 - خرج و مخارج فرزندان و سایر اعضای خانواده را دادن اجر و ثواب دارد .

 

2- فرد زمانی در دادن خرج و مخارج زن و فرزندانش اجر و ثواب می برد که به نیّت اجر و ثواب این کار را انجام دهد.

 

3- اعمالی که فرد انجام می دهد به نیّت فرد بستگی دارد .

 

4- هر وظیفه ی شرعی را زمانی که فرد به نیّت اجر و ثواب انجام دهد به او اجر و ثواب می رسد .

 

5- اگر فردی عمل مشروع  و یا وظیفه و دستور شرعی را بدون نیّت به دست آوردن اجر و ثواب انجام دهد برایش هیچ ثوابی نخواهد رسید .

ترجمه و شرح حدیث (54) صحیح بخاری

ترجمه و شرح حدیث (54) صحیح بخاری

 

عَنْ عُمَرَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «الأَعْمَالُ بِالنِّیَّةِ، وَلِکُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى، فَمَنْ کَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ فَهِجْرَتُهُ إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ، وَمَنْ کَانَتْ هِجْرَتُهُ لدُنْیَا یُصِیبُهَا، أَوِ امْرَأَةٍ یَتَزَوَّجُهَا، فَهِجْرَتُهُ إِلَى مَا هَاجَرَ إِلَیْهِ».


ترجمه : عمر(فاروق رضی الله عنه) روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: اعمال و کارها به نیّت (آنها) بستگی دارد، و برای هر فرد همانی است که نیّت نموده است ، پس هرکس هجرتش بسوی الله و رسولش بوده پس هجرتش بسوی الله و رسولش می باشد، و هرکس هجرتش بسوی دنیا بوده تا بدان برسد و یا (به سوی ) زنی بوده تا با او ازدواج نماید پس هجرتش بسوی همان چیزی است که بدان سو هجرت نموده است .

 

احکام و مسائل حدیث

 

از این حدیث شریف مسائل و احکام زیر فهمیده می شود :

 

1 - کارها و اعمال هر فردی به نیّت آن فرد بستگی دارد .

 

2- اگر دراعمال نیک ؛ نیّت خراب و غیر شرعی باشد آن اعمال خراب و باطل می گردند .

 

3 - اگر عمل و نیّت هر دو خوب و شرعی باشند آن وقت است که آن عمل مورد قبول شرع واقع می گردد.

 

4- هجرت یعنی وطن را برای حفظ دین ترک نمودن و این عمل یکی از بهترین اعمال دینی است وباید فقط برای رضای الله متعال صورت گیرد .

 

5- هجرت اگربرای اهداف دنیوی باشد هیچ اجر و ثوابی ندارد بلکه برعکس گناه خواهد داشت .

 

6- در اینجا مناسب است معنای نیّت و مسائل مرتبط به آن ذکر شود :

 

نیّت یک کلمه عربی است که به معنای اراده دل می آید و هیچ ارتباطی با زبان ندارد ، و نیّت و عمل به چهارنوع با یکدیگر ارتباط و تعلق می گیرند:

 

(أ) نیّت شرعی و خوب و برای رضای الله متعال و کار و عمل نیز شرعی همانند: نماز خواندن برای رضای الله متعال ، این نوع عمل مورد پسند الله متعال و مورد قبول شرع می باشد .

 

(ب) نیّت شرعی و خوب ولی عمل غیر شرعی همانند: دزدی برای کمک نمودن به مستمندان و نیاز مندان، این عمل گناه و مورد خشم الهی واقع می گردد؛ ناگفته نماند که تمام بدعتهای را که عموم مسلمانان در عبادتهایشان انجام می دهند از همین نوع است .

 

(ج) نیّت غیر شرعی و بد ولی عمل شرعی و نیک همانند : خواندن نماز بصورت ریائی و خود نمائی ، ریاکاران این گونه عمل می کنند و در اینجا عمل نیک بنا بر نیّت بد ؛ بد شده و گناه محسوب می گردد ، هجرت بخاطر زن و دنیایی که در حدیث آمده از همین نوع می باشد .

 

(د) نیّت بد و غیر شرعی و عمل نیز غیر شرعی همانند : دزدی برای خوردن مال مردم ، خلاف کاران و افراد شرورکارهای خلاف شرعشان از همین نوع می باشد، در اینجا افراد دو گناه با هم جمع نموده مرتک آن شده اند؛ یک نیّت غیر شرعی وبد ودومی عمل غیر شرعی وبد .

 

ترجمه و شرح حدیث (53) صحیح بخاری

ترجمه و شرح حدیث (53) صحیح بخاری

 

عَنْ أَبِی جَمْرَةَ، قَالَ: کُنْتُ أَقْعُدُ مَعَ ابْنِ عَبَّاسٍ یُجْلِسُنِی عَلَى سَرِیرِهِ فَقَالَ: أَقِمْ عِنْدِی حَتَّى أَجْعَلَ لَکَ سَهْمًا مِنْ مَالِی فَأَقَمْتُ مَعَهُ شَهْرَیْنِ، ثُمَّ قَالَ: إِنَّ وَفْدَ عَبْدِ القَیْسِ لَمَّا أَتَوُا النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَنِ القَوْمُ؟ - أَوْ مَنِ الوَفْدُ؟ -» قَالُوا: رَبِیعَةُ. قَالَ: «مَرْحَبًا بِالقَوْمِ، أَوْ بِالوَفْدِ، غَیْرَ خَزَایَا وَلاَ نَدَامَى»، فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّا لاَ نَسْتَطِیعُ أَنْ نَأْتِیکَ إِلَّا فِی الشَّهْرِ الحَرَامِ، وَبَیْنَنَا وَبَیْنَکَ هَذَا الحَیُّ مِنْ کُفَّارِ مُضَرَ، فَمُرْنَا بِأَمْرٍ فَصْلٍ، نُخْبِرْ بِهِ مَنْ وَرَاءَنَا، وَنَدْخُلْ بِهِ الجَنَّةَ، وَسَأَلُوهُ عَنِ الأَشْرِبَةِ: فَأَمَرَهُمْ بِأَرْبَعٍ، وَنَهَاهُمْ عَنْ أَرْبَعٍ، أَمَرَهُمْ: بِالإِیمَانِ بِاللَّهِ وَحْدَهُ، قَالَ: «أَتَدْرُونَ مَا الإِیمَانُ بِاللَّهِ وَحْدَهُ» قَالُوا: اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ، قَالَ: «شَهَادَةُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، وَإِقَامُ الصَّلاَةِ، وَإِیتَاءُ الزَّکَاةِ، وَصِیَامُ رَمَضَانَ، وَأَنْ تُعْطُوا مِنَ المَغْنَمِ الخُمُسَ» وَنَهَاهُمْ عَنْ أَرْبَعٍ: عَنِ الحَنْتَمِ وَالدُّبَّاءِ وَالنَّقِیرِ وَالمُزَفَّتِ "، وَرُبَّمَا قَالَ: «المُقَیَّرِ» وَقَالَ: «احْفَظُوهُنَّ وَأَخْبِرُوا بِهِنَّ مَنْ وَرَاءَکُمْ»


ترجمه : ابوجمره رحمه الله فرمودند: ابن عباس (رضی الله عنه) مرا با خود بر تخت خودش می نشاند و به من گفت : در نزد من بمان تا اینکه سهمی از مال خودم را برایت بدهم من با ایشان دو ماه ماندم، سپس (روزی) فرمودند: همانا زمانی که وفد (قبیله) عبدالقیس به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آمدند (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : (این) قوم چه کسانی اند؟ و یا (اینکه فرمودند) این وفد چه کسانی اند؟ (آنها) فرمودند: (ما از طائفه) ربیعه هستیم .(رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : ای قوم و یا ای وفد خوش آمدید بدون اینکه خارگردید و بدون اینکه پشیمانی برایتان پیش آید. (این وفد) گفتند :ای رسول الله همانا ما نمی توانیم که به نزد شما بیاییم مگردر ماه حرام و در میان ما و شما این محله از کفار (قبیله) مضر قرار دارد، پس به ما یک دستور قاطعی بدهید تا آن را به کسانی که پشت سرما اند خبر دهیم، و با عمل به آنها به بهشت برویم، و(این وفد) از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در باره (استفاده از ظروف) نوشیدنیها پرسیدند : پس (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) به آنها چهار چیز را دستور داده و آنها را از چهار چیز ممانعت نمودند: (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) به آنها دستور دادند تا اینکه به الله یکتا ایمان بیاورند، پس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم از آنها پرسید آیا می دانید که به الله یکتا ایمان آوردند یعنی چه ؟ آنها فرمودند: الله و رسولش آگاه تر اند (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: گواهی دادن که بجز الله دیگر معبود به حقی نیست و قطعا محمد پیامبر الهی است و برپائی نمازو پرداخت زکات و روزه رمضان و اینکه یک پنجم آنچه که غنیمت گرفتید را پرداخت نمایید، و(رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) آنها را ازچهار چیز ممانعت نمودند: از (استفاده نمودن از ظرفهای) کوزه ای، و کدوئی، وچوبی تراشیده شده و قیر اندود شده و(رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در آخر) فرمودند: این دستورات را حفظ نمایید و آنها را به کسانی که پشت سرتان (از قومتان در منطقه تان) است خبر بدهید .

 

مسائل و احکام حدیث

 

از حدیث بالا مسائل و احکام زیر فهمیده و برداشت می شود :

 

1 - استاد اگر توان مالی دارد به شگردانش کمک کند همانگونه که ابن عباس رضی الله عنه به شاگرد خویش ابوجمر رحمه الله کمک مالی نمودند .

2- برای یادگیری علم باید به نزد علما رفت همانگونه که ابوجمر رحمه الله به نزد ابن عباس رضی الله عنه رفته و دو ماه آنجا ماندند و همانگونه که وفد عبد القیس به نزد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم برای ایمان آوردن و حصول علم آمدند .

3- از مهمانان خواستن تا اینکه خودشان را معرفی کنند .

4- به مهمانان خوش آمد گفتن و آنها را دل داری دادن .

5- از اهل علم سؤال های مفید نمودن .

6- بعد از یاد گیری علم آن را به اقوام و خویشان و سایرین رساندن.

7- با عمل نمودن به احکام اسلامی خواهان بهشت شدن .

8- به الله یکتا ایمان آوردن .

9- از شاگردان پرسیدن که آیا مطالب درس را خوب فهمیدند و اگر خوب نفهمیدند دوباره و بصورت کامل آن درس و مطالب را توضیح دادن .

10 - عادت زیبای صحابه رضی الله عنهم این بود که هرگاه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم از آنان چیزی می پرسیدند که آیا فلان مطلب را می دانید آنان می گفتند : الله و رسولش داناتر است .

11- گواهی دادن که بجز الله دیگر معبود به حقی نیست و قطعا محمد پیامبر الهی است و برپائی نمازو پرداخت زکات و روزه رمضان پرداخت یک پنجم غنیمت ؛ همه اینها از شعبه های ایمانی است .

12- استفاده نمودن از ظرفهای؛ کوزه ای، و کدوئی، وچوبی تراشیده شده و قیر اندود شده برای خورد و نوش و درست نمودن نبیذ در اوائل ممنوع بوده است ولی بعدها این حکم منسوخ شده و استفاده ازتمام ظروف بجز ظروف طلائی و نقره ای برای خوردن و نوش مجاز قرار داده شده است وفقط در ظروف طلائی و نقره ای خورد و نوش حرام است . 

 

ترجمه و شرح حدیث (52) صحیح بخاری

ترجمه و شرح حدیث (52) صحیح بخاری

 

عَنْ النُّعْمَان بْنَ بَشِیرٍ، یَقُولُ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: " الحَلاَلُ بَیِّنٌ، وَالحَرَامُ بَیِّنٌ، وَبَیْنَهُمَا مُشَبَّهَاتٌ لاَ یَعْلَمُهَا کَثِیرٌ مِنَ النَّاسِ، فَمَنِ اتَّقَى المُشَبَّهَاتِ اسْتَبْرَأَ لِدِینِهِ وَعِرْضِهِ، وَمَنْ وَقَعَ فِی الشُّبُهَاتِ: کَرَاعٍ یَرْعَى حَوْلَ الحِمَى، یُوشِکُ أَنْ یُوَاقِعَهُ، أَلاَ وَإِنَّ لِکُلِّ مَلِکٍ حِمًى، أَلاَ إِنَّ حِمَى اللَّهِ فِی أَرْضِهِ مَحَارِمُهُ، أَلاَ وَإِنَّ فِی الجَسَدِ مُضْغَةً: إِذَا صَلَحَتْ صَلَحَ الجَسَدُ کُلُّهُ، وَإِذَا فَسَدَتْ فَسَدَ الجَسَدُ کُلُّهُ، أَلاَ وَهِیَ القَلْبُ "

 

ترجمه : نعمان بن بشیر (رضی الله عنه) می فرمایند: من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند: حلال (در اسلام) واضح است و حرام (نیز) واضح است و در میان این دو (امور) شبهه داری وجود دارند که بیشتر مردم (بنا بر کم علمی خویش) آنها را نمی دانند، پس هرکس از (امور) شبهه دارد پرهیز و دوری کند او برای دینش و آبرویش طلب پاکی و برائت (از حرام) نموده است و هرکس در شبهه ها افتاد (او قطعا در حرام ها خواهد افتاد، و او) همانند چوپانی است که اطراف محوطه ممنوعه و قرقی (گله اش را) می چراند عنقریب او در داخل (قرق و محوطه ممنوعه) هم خواهد چراند ، آگاه باشید که همانا هرپادشاهی محوطه ممنوعه و قرقی دارد ، و آگاه باشید که محوطه ممنوعه و قرق الله در زمینش اموری است که آنها را حرام قرار داده است، و آگاه باشید که در جسم تکه گوشتی است که اگر آن سالم و خوب گشت تمام جسم خوب و سالم گشته است واگر آن خراب و فاسد شد تمام جسم خراب و فاسد خواهد گشت ، آگاه باشید که آن (تکه گوشت) قلب است .

 

مسائل و احکام حدیث

 

از حدیث بالا مسائل و امور زیاد برداشت و گرفته می شود:

1 - حلال در اسلام واضح است.

2- حرام در اسلام واضح است.

3- در میان حلال و حرام امور شبهه داری وجود دارند که بیشتر مردم بنا بر عدم اطلاعات کافی دینی آنها را نمی دانند.

3- برای برخی ازمسلمانان که همان اهل علم باشند امور شبهه داری وجود ندارد یعنی تمام حلالها و حرامها را می دانند.

4- برای اینکه فرد گرفتارحرام نگردد باید از امور شبهه دارپرهیز کند.

5 - هر پادشاهی محوطه ممنوع الورد و قرقی دارد .

6- امورحرام محوطه ممنوعه و منطقه قرق الله متعال اند، و نباید یک مسلمان در این قرق و محوطه ممنوعه داخل گردد .

7- چوپانی که در اطراف قرق و محوطه ممنوعه گله اش را می چراند عنقریب که به داخل قرق نیز وارد شود همانگونه که فردی که دور امور شبهه دار می چرخد عنقریب امور حرام را نیز مرتکب خواهد شد.

8 - قلب مرکز بدن انسان است اگراین مرکزاز فسادات سالم بماند تمام جسم نیز سالم خواهد ماند ولی اگر این مرکز بفساد کشانده شود تمام جسم را بفساد خواهد کشاند .

9- آدم های مفسد قلب های فاسدی دارند .

10- آدم های نیک قلب های سالم دارند .

11- تزکیه قلب افراد از شرک و خرافات برای یک داعی بسیار مهم است زیرا اگر قلب افراد اصلاح شوند افراد اصلاح شده اند،پس ای داعی دین پیش از اینکه بفکر اصلاح جسم افراد باشی بفکر اصلاح قلب افراد باش .

 

تفسیرآسان آیه (137) سوره بقره

ترجمه آیه (137) سوره بقره

 

 فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنتُمْ بِهِ فَقَدْ اهْتَدَوا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِی شِقَاقٍ فَسَیَکْفِیکَهُمْ اللَّهُ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (137)

 

ترجمه : پس اگر آنها ایمان آوردند همانند آنچه شما بدان ایمان آورده اید پس هدایت شده اند و اگر پشت گرداندند همانا قطعا آنها در اختلاف و ستیزاند پس الله ترا (ای محمد) از آنها کفایت و بی نیاز می گرداند و اوست که بسیار شنوا و بی نهایت داناست .

 

تفسیرآسان آیه (137) سوره بقره


(فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنتُمْ بِهِ فَقَدْ اهْتَدَوا) در این قسمت از آیه الله متعال چند مطلب مهم بیان نموده است :

1 - ایمان صحابه رضی الله عنهم را تأیید نموده است .

2 - ایمان صحابه رضی الله عنهم را معیار سنجش ایمان دیگران قرار داده است .

3- ادعای دروغین یهود و نصاری را که تنها خودشان را برهدایت و سایرین را برگمراهی می دانستند را رد نموده است .

4- بطلان کفار یهود و نصاری و سایرمشرکین را بیان نموده است .

بنا بر همین چهار چیز است که الله متعال خطاب به صحابه رضی الله عنهم فرمودند : اگر (کفار اهل کتاب و سایر مردم) همانند شما ایمان بیاورند بدانچه شما ایمان آورده اید آن وقت است که بر هدایت اند و رنه در گمراهی بسر می برند و ادعای هدایت بی دلیل آنها هیچ اعتباری ندارد و هرگز باعث نجات آنها نخواهد شد .

(وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِی شِقَاقٍ) در این قسمت آیه الله متعال این مطلب را بیان نموده که اگر کفار اهل کتاب و سایر مشرکین و افراد ازایمان آوردن همانند ایمان صحابه رضی الله عنهم پشت گردانده و اعراض نمایند ، باید این را خوب بدانند که در اختلاف و ستیز بسر می برند و هرگزهدایت نخواهند شد .

آری در این آیه الله متعال ایمان صحابه رضی الله عنهم را معیار سنجش ایمان واقعی و غیر واقعی قرار داده است ، امروزه ما نیز باید ایمان ما را با ایمان آنها بسنجیم اگر همانند آنها و بدانچه آنان ایمان داشته اند ایمان داشتیم که الحمد لله ما برهدایت هستیم و نسبت به این نعمت الهی باید از الله متعال شکر نماییم ولی اگر والعیاذ بالله دیدیم که ایمان ما همانند آنها و بدانچه آنها ایمان داشته اند؛ نیست ، آن وقت است که باید نسبت به ایمان خویش تجدید نظر نماییم و با دعا از الله متعال و تلاش و کوشش برآن شویم تا همانند صحابه رضی الله عنهم و بدانچه آنها ایمان داشته اند ، ایمان آورده و با این معیار سنجش ایمان ما را اصلاح نماییم .

(فَسَیَکْفِیکَهُمْ اللَّهُ) در اینجا الله متعال خطاب به رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید : پس عنقریب الله ترا از آنان بی نیاز خواهند گرداند، یعنی : آنقدر افراد زیادی به دین تو خواهد آمد که دیگر نیازی به این اهل کتاب نداشته باشی ، و همان گونه نیز شد که تمام قبایل عرب مشرف به اسلام شدند و در اواخر عمر مبارک رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم گروه گروه در اسلام داخل می شدند.

نکته دیگر اینکه : پس عنقریب الله ترا از آنان بی نیاز خواهند گرداند، یعنی : ترا برآنها پیروز خواهند گرداند و آنها را در مقابل تو شکست خواهد داد که این نیز اتفاق افتاد و تمام عربها و سایر مردم در مقابل پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شکست خورده بودند و توان مقابله با آن را نداشتند .

(وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ) آری الله متعال بسیار شنواست (که حرفهای دروغین اهل کتاب را و مدعیان دروغین هدات را خوب می شنود) و بی نهایت داناست (که از کردار و گفتار این دروغ گویان با خبر است) .

در این قسمت از آیه دو صفت از صفات زیبای الله متعال ذکر شده است ، یک (اَلسَّمِیعُ) یعنی : ذاتی که بی نهایت شنواست، و سخنان آهسته و بلند را می شنود ، پس تو ای مسلمان مواظب حرف زدنهایت باش زیرا روزی در مقابل این ذات بی نهایت شنوا خواهید ایستاد و نسبت به حرف هایی که توزده ای و او شنیده است ، باید پاسخگو باشی ، پس اگر می خواهی در آن روز شرمنده نشوی ، دروغ نگو، غیبت نکن، تهمت نزن، حرف زشت نگو، فحاشی نکن ، خلاصه این اینکه هیچ حرفی را از دهانت بیرون نکن که فردای قیامت باعث شرمندگی تو شود،بلکه برعکس راست بگو، ذکر بکن و هر سخن نیکی که می دانی باعث رضامندی و خوشنود پروردگار تو  می گردد ازدهانت بیرون کن .

صفت دومی که در آخر این آیه آمده (اَلْعَلِیمُ) می باشد، (اَلْعَلِیمُ) یعنی : ذات بی نهایت دانا، ذاتی که راز دلها را می داند، ذاتی که اراده ها را می داند، ذاتی که آشکارها را می داند، ذاتی که مخفی ها را می داند، ذاتی که از همه چیز و همه کس نسبت به همه چیز و همه کس آگاه تراست و نمی شود چیزی را ازاو مخفی داشت، پس تو ای خواهر و برادر مسلمان من؛ مواظب گفتار و کردارت باش که همه و همه را او می داند و روزی باید در مقابل او پاسخ گویی گفتار و کردارت باشی .

تفسیر آسان آیه (136) سوره بقره

ترجمه آیه (136) سوره بقره

 

 قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَقَ وَیَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِیَ مُوسَى وَعِیسَى وَمَا أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (136)

 

ترجمه : (شما ای مسلمانان) بگویید: ما به الله و به آنچه بسوی (پیامبر) ما (محمد) نازل گشته و به آنچه بسوی ابراهیم و اسماعیل واسحاق و یعقوب و نوه گان (یعقوب) نازل گشته و به آنچه به موسی و عیسی داده شده و به آنچه به (تمام) پیامبران از جانب پروردگارشان داده شده ایمان آورده ایم و ما در میان هیچ یک ازآنان فرق نمی گذاریم و ما فقط تسلیم شوندگان و فرمانبرداران همان(معبود به حق) هستیم .

 

تفسیر آسان آیه (136) سوره بقره


(قُولُوا)  الله متعال در اینجا به ما مسلمانان دستور می دهند که در مقابل یهودیان و نصرانی های که می گویند : یهودی و نصرانی شوید تا هدایت یابید، بگویید : که ما ایمان به الله و آنچه بسوی (پیامبر) ما (محمد صلی الله علیه و آله وسلم) و....... نازل گشته ایمان آورده ایم .

(آمَنَّا بِاللَّهِ) اصلی ترین و مهم ترین مسأله اعتقادی و ایمانی که سایر مسائل ایمانی را تحت شعاع قرار داده و تابع آن اند (ایمان به الله متعال) می باشد، در ایمان به الله متعال چند چیز باید وجود داشته باشد تا ایمان به الله متعال کامل گردد:

1 - ایمان به وجود الله متعال یعنی اینکه ما معتقد باشیم که الله متعال وجود دارند.

2 - ایمان به وحدانیت الله متعال یعنی اینکه ما معتقد باشیم که فقط و فقط یک الله وجود دارد و بس .

3- ایمان به ربوبیت الله متعال یعنی اینکه معتقد باشیم که خالق و مالک همه موجودات فقط و فقط الله متعال اند و بس .

4- ایمان به الوهیت الله متعال یعنی اینکه معتقد باشیم که تمام عبادتها فقط و فقط باید برای الله متعال صورت گیرد زیرا او تنها معبود به حق و لایق پرستش می باشد وبس.

5- ایمان به اسماء و صفات الهی یعنی اینکه ما معتقد باشیم که هر نام و صفتی که الله متعال در قرآن مجید و یا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در احادیث شریف برای الله متعال بکار برده، حق است و ما معانی آنها را دانسته و کیفیت های آنها را نمی دانیم و در تمام آنها الله متعال را یکتا دانسته و ایشان به هیچ کسی و یا چیزی تشبیه نمی کنیم و برای نامها و صفات الله متعال معنای غلط بیان نکرده و آنها را توجیح غلط نمی نماییم .

(وَمَا أُنزِلَ إِلَیْنَا) آری آنچه که بر پیامبر ما محمد صلی الله علیه و آله وسلم نازل گشته است قرآن مجید است و ما معتقدیم که این کتاب از جانب الله متعال است و تا قیامت در آن هیچ تغییر و تحریفی ایجاد نخواهد شد ، و ما معتقدیم که این کتاب آسمانی حقوقی را بر هر مسلمان دارد که باید آن را رعایت کند و رنه در قیامت این کتاب جاوید الهی از او شکایت خواهد نمود و آن حقوق از قرار زیراست :

1 - ایمان دقیق و درست به آن داشتن .

2 - روخوانی و تلاوت آن را به حد توان یاد گرفتن .

3- ترجمه و تفسیر آن را به حد توان یاد گرفتن .

4- به حد توان به قرآن مجید عمل نمودن .

5- به حد توان الفاظ ، احکام و دستورات قرآن را به دیگران رساندن و آنها را از قرآن آگاه نمودن و به آنها کتاب الهی را تعلیم دادن .

(وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَقَ وَیَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ) ابراهیم علیه السلام پدر اسماعیل و اسحاق علیهما السلام و پدر بزرگ یعقوب علیه السلام می باشد .

اسماعیل و اسحاق علیهما السلام برادر اند.

اسحاق علیه السلام پدر یعقوب علیه السلام می باشد.

اسماعیل عموی یعقوب علیه السلام می باشد .

مراد از (الأَسْبَاطِ) پیامبرانی است که ازفرزندان و نووها و نسل یعقوب علیه السلام بوده اند.

آری ما به تمام آن صحیفه ها و پیام های الهی که بر پیامبران مذکور در این آیه نازل شده است ایمان داریم و معتقدیم که این بزرگوران پیامبران الهی بوده و بر آنها کلام الهی نازل شده است .

(وَمَا أُوتِیَ مُوسَى وَعِیسَى) آنچه به موسی علیه السلام داده شده (تورات و صحف) می باشند و آنچه به عیسی علیه السلام داده شده (انجیل) می باشد، و ما مسلمانان معتقدیم که تورات ، صحف موسی و انجیل همه و همه از جانب الله متعال بوده که بر این دو پیامبر الهی علیهما السلام نازل گشته است، نا گفته نماند که ما مسلمانان به اصل این کتابها معتقدیم و این نسخه های که امروزه از تورات و انجیل در دنیا وجود دارد را تحریف شده می دانیم و معتقدیم که در آنها حق و باطل آمیخته شده و در آنها دستبرد بشری زده شده است و اینها را نمی شود کتب الهی دانست .

(وَمَا أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ) بعد از اینکه در ابتدای این آیه بحث ایمان به الله متعال و قرآن مجید مطرح شده و بعد از آن جریان ایمان به برخی از کتب آسمانی که برخی از پیامبران الهی از قبیل ابراهیم ، اسماعیل، اسحاق ، یعقوب، نسل یعقوب ، موسی و عیسی علیهم السلام بیان شده است در این قسمت از آیه الله متعال این را بیان نموده است که مسلمانان باید بگویند که ما بطور اجمالی به تمام آنچه به تمام پیامبران الهی داده شده و برآنها نازل گشته است، ایمان داریم، خواه آنهائی که نامشان در این آیه ذکر شده است و یا اینکه آنهائی که نامشان در این آیه نیامده است.

(لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ) آری ما مسلمانان همانند یهود و نصاری و یا برخی دیگر از امتها و ملتها نیستیم که فقط به پیامبر و کتاب خودمان ایمان آورده وسایر کتب الهی و پیامبران الهی را منکر شویم ، بلکه برعکس آنها ما به تمام کتب آسمانی و تمام پیامبران الهی ایمان داشته و در این باره در میان آنان فرقی قایل نیستیم ، ولی این هست که ما نسبت به کتب آسمانی پیشین و انبیاء گذشته علیهم السلام ایمان اجمالی داریم ولی نسبت به قرآن مجید و پیامبر بزرگوار اسلام ایمان تفصیلی داریم .

(وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ) آری ما تسلیم شوندگان و فرمانبرداران الله متعال هستیم و هر آنچه او از ما بخواهد بدان عمل می نماییم و ما را از هر چیز باز دارد از آن باز می آییم و ما بدین معترف و عامل هستیم و این را برای خودمان فخر می دانیم و این را عین اسلام واقعی و ناب محمدی می دانیم .

تفسیر آسان آیه (135) سوره بقره

ترجمه آیه (135) سوره بقره

 

وَقَالُوا کُونُوا هُوداً أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفاً وَمَا کَانَ مِنْ الْمُشْرِکِینَ (135)


ترجمه : و(یهودیان و نصرانی ها) گفته اند: یهودی و یا نصرانی باشید هدایت می یابید، بگو(آنگونه که شما می گویید نیست) بلکه (آنی بر هدایت است که) پیرودین توحیدی ابراهیم باشد و ایشان از مشرکین هم نبودند.

 

تفسیر آسان آیه (135) سوره بقره

 

(وَقَالُوا کُونُوا هُوداً أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا) آری یهودیان و نصرانی ها بر این باور غلط بودند که فقط آنها اهل هدایت اند و هریک خودش را برحق و هدایت دانسته و سایر ادیان و عقائد را بر باطل می دانستند، بهمین خاطر بود که هر یک از آنان می گفتند هر کس بر ایده و اندیشه ما باشد او بر هدایت است و رنه در گمراهی و ضلالت بسر می برد ، آری این همان توهمی است که همیشه و در هر دور و زمان اهل باطل را بخود مشغول ساخته و گرفتار دام فریبنده خویش می سازد. هدف یهودیان و نصرانی ها از این ادعای دروغین و بی اساس رد اسلام بود، ولی از آنجایی که این سخنشان یک توهم و ادعای بی دلیل بوده، الله متعال در ادامه آیه باصراحت کامل آن را رد نموده است و راه هدایت واقعی که یهودیان و نصرانی ها از آن کاملا بدور بوده اند را معرفی نموده است .

(قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفاً) الله متعال در این قسمت از آیه این واقعیت را بیان نموده که آنچه این یهودیان مشرک و نصرانی های منحرف مطرح می کنند اساس و بنیادی ندارد و یک توهم وخیالی بیش نیست، بلکه هدایت واقعی در پیروی نمودن از دین و آیین توحیدی بدون شرک ابراهیم علیه السلام می باشد، لذا هرکس یکتا پرست بود اواز ابراهیم علیه السلام و دین او اطاعت و پیروی نموده و او بر هدایت است ، و اما یهودیان و نصرانی های که بجای توحید دچار شرک و انحراف شده اند نه از ابراهیم پیروی می کنند و نه هم بر هدایت اند بلکه بر عکس در گمراهی کامل بسر می برند وبه دروغ مدعی هدایت اند .

(وَمَا کَانَ مِنْ الْمُشْرِکِینَ) این قسمت از آیه ردی است برسه گروهی که هر یک از آنها به دروغ مدعی پیروی از ابراهیم علیه السلام بوده اند :

( 1 ) ابراهیم علیه السلام مشرک نبوده پس هرگز یهودیانی که عزیررا فرزند الله می دانند و یا اینکه خویشتن را فرزندان و محبوبان الله متعال می دانند پیرو ابراهیم نیستند و ابراهیم علیه السلام از این شرک آنان بیزار بوده و مشرک نیست .

( 2 ) ابراهیم علیه السلام مشرک نبوده پس هرگز نصرانی ها که عیسی علیه السلام را فرزند الله می دانند و یا اینکه خویشتن را فرزندان و محبوبان الله متعال می دانند پیرو ابراهیم نیستند و ابراهیم علیه السلام از این شرک آنان بیزار بوده و مشرک نیست .

( 3 ) ابراهیم علیه السلام مشرک نبوده پس هرگز عربهای مشرکی که فرشته گان دختران الله می دانند و بت ها را شریکان الله می دانند پیرو ابراهیم نیستند و ابراهیم علیه السلام از این شرک آنان بیزار بوده و مشرک نیست .

نکته دیگری که در این قسمت از آیه نهفته است این است که دین یهودیت و نصرانیت از حالت توحیدی به شرکی تبدیل گشته است ودچار تحریف و تغییر گشته است .

تفسیر آسان آیه (134) سوره بقره

ترجمه آیه (134) سوره بقره


 

 تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَلَکُمْ مَا کَسَبْتُمْ وَلا تُسْأَلُونَ عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ (134)


ترجمه : آن امتی است که گذشته و برایش همانی است که انجام داده و برای شما همانی است که انجام داده اید و (در قیامت) از شما نسبت به آنچه آنان بودند که (در دنیا)عمل می کردند پرسیده نخواهد شد .

 

تفسیر آسان آیه (134) سوره بقره

 

(تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَلَکُمْ مَا کَسَبْتُمْ) الله متعال بعد از ذکرابراهیم و اسماعیل ویعقوب وفرزندان آنان می فرمایند: آنها ملتی بودند که گذشتند و برای آنهاست آنچه را که انجام داده اند و برای شماست آنچه را که انجام داده اید. یعنی: از کردار آنها از شما پرسیده نخواهد و از کردار شما از آنها پرسیده نخواهد شد، پاداش اعمال نیک آنها به شما داده نخواهد شد، و پاداش اعمال نیک شما به آنها داده نخواهد شد، خوبی آنها از خودشان است و خوبی و بدی شما از خود شماست، پس شما ای عربهای مشرکی که خویشتن را پیروی ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام می دانید و ای یهود و نصاری منحرف و مشرکی که خویشتن را پیرو و ازنسل یعقوب علیه السلام می دانید، بفکر خودتان بوده و کردار و رفتارتان را اصلاح نمایید ، زیرا ادعای پیروی از ابراهیم و اسماعیل و یعقوب علیهم السلام و در حالی که به دستورات آن بزرگواران عمل نمی کنید و بر روش و طریقه آنها نمی روید برایتان هیچ فایده ای در بر نخواهد داشت بلکه بر عکس این ادعاهای بی عملتان شما را در وادی اوهام و خیالات برده و باعث هلاکت و نابودی شما خواهند نمود .

نکته مهمی که در این قسمت آیه وجود دارد این است که اعمال هرکس از خودش پرسیده خواهد شد و هر فرد خودش باید پاسخ گوی کردار و رفتار خودش باشد ، و هرگز اعمال و کردار نیک نیاکان برای انسان نفعی در برنداشته و باعث نجات فرد نخواهد گشت ، وتنها چیزی که بعد از فضل و کرم الهی باعث نجات انسان می گردد ، ایده پاک و کردار نیک است .

(وَلا تُسْأَلُونَ عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ) آری هرگز از ما نسبت به آنچه که گذاشته گان ما عمل نموده اند پرسیده نخواهد شد، و آنچه از ما پرسیده خواهد شد ، در باره کردار و گفتار خودمان است ، پس ما نباید به این فکر باشیم که کردار نیک نیاکان ما باعث نجات ما خواهند شد، و یا اینکه گناهان گذشته گان ما از ما پرسیده خواهد شد ، زیرا بالفرض اگر چنین می شد، خلاف عدالت و انصاف بود ، ولی آنچه که عین عدالت و انصاف است این است که از هرکس نسبت به گفتار و کردار خودش از او پرسیده شود که همین گونه هم خواهد شد، با این طریق عدالت برگذار شده و نیکان به پاداش نیک اعمال خویش و بدان به سزای کردار زشتشان خواهند رسید، بدینگونه اهل بهشت به بهشت ومستحقین جهنم به جهنم خواهند رفت .