۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

در زمان فتنه چه باید کرد

ترجمه و شرح حدیث (19) صحیح بخاری



 عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الخُدْرِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، أَنَّهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: یُوشِکُ أَنْ یَکُونَ خَیْرَ مَالِ المُسْلِمِ غَنَمٌ یَتْبَعُ بِهَا شَعَفَ الجِبَالِ وَمَوَاقِعَ القَطْرِ، یَفِرُّ بِدِینِهِ مِنَ الفِتَنِ.


ترجمه: ابوسعید خدری رضی الله عنه روایت نموده که رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم فرمودند: بزودی، زمانی فرا خواهد رسید که بهترین مال (یک) مسلمان، گوسفندانی گردند که وی به دنبال آنها به بلندی کوهها و محل نزول قطرات باران برود، (واوبدین وسیله) با دینش از فتنه ها فرار می کند .



مسائل و احکام حدیث


ازحدیث بالا مسائل و احکام زیرگرفته می شود :

1 - رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم گاهی بطریق وحی از فتنه هایی که در آینده برای امتش اتفاق خواهد افتاد ؛خبر دار می شده و امتش را از آنها با خبر می نمودند تا در آن فتنه ها نیفتاده و خویش را از آنها محفوظ نگه دارند .

2- زمانی فرا خواهد رسید که بهترین مال در نزد یک مسلمان دین دوست گوسفندانش باشد .

 3- یک مسلمان زمانی که در فتنه های قرار می گیرد اگر توان حفظ دین وتغییر آن فتنه را ندارد باید از آن فتنه فرار کند تا دین و ایمانش در خطر نیفتد، ولی اگر توان حفظ دین وتغییر آن فتنه و منکر را دارد باید با آن فتنه و منکر مبارزه نموده و آن را تغییر دهد .

4 - مناطق کوهستانی و جنگلی برای دامداری بهترین مکانهاست .

5- حفظ دین از فتنه های یکی از واجبات اسلامی و یکی از شعبه های ایمانی است .

6- یک مسلمان نباید خودش را در معرض فتنه ها قرار دهد بلکه باید همیشه خویش را از فتنه بدور داشته و از الله متعال بخواهد که هر گز او را دچار فتنه ها نکند.

 

ترجمه و شرح حدیث (18) صحیح بخاری

ترجمه و شرح حدیث (18) صحیح بخاری

 


قَالَ أَبُو إِدْرِیسَ عَائِذُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، أَنَّ عُبَادَةَ بْنَ الصَّامِتِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَکَانَ شَهِدَ بَدْرًا وَهُوَ أَحَدُ النُّقَبَاءِ لَیْلَةَ العَقَبَةِ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ، وَحَوْلَهُ عِصَابَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ: «بَایِعُونِی عَلَى أَنْ لاَ تُشْرِکُوا بِاللَّهِ شَیْئًا، وَلاَ تَسْرِقُوا، وَلاَ تَزْنُوا، وَلاَ تَقْتُلُوا أَوْلاَدَکُمْ ، وَلاَ تَأْتُوا بِبُهْتَانٍ تَفْتَرُونَهُ بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَأَرْجُلِکُمْ، وَلاَ تَعْصُوا فِی مَعْرُوفٍ، فَمَنْ وَفَى مِنْکُمْ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ، وَمَنْ أَصَابَ مِنْ ذَلِکَ شَیْئًا فَعُوقِبَ فِی الدُّنْیَا فَهُوَ کَفَّارَةٌ لَهُ، وَمَنْ أَصَابَ مِنْ ذَلِکَ شَیْئًا ثُمَّ سَتَرَهُ اللَّهُ فَهُوَ إِلَى اللَّهِ، إِنْ شَاءَ عَفَا عَنْهُ وَإِنْ شَاءَ عَاقَبَهُ» فَبَایَعْنَاهُ عَلَى ذَلِکَ.



ترجمه : ابو ادریس عائذ الله بن عبد الله فرمودند: عباده بن صامت رضی الله عنه که در جنگ بدر حاضر بوده و یکی از نمایندگان (انصار) در شب گردنه (ای که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم از انصار بیعت گرفتند) حاضربودند، روایت نمودند که رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم درجمعی از یارانش در اطرافشان بودند فرمودند: با من بیعت کنید بر اینکه به الله چیزی را شرک نیاورید، ودزدی نکنید، وزنا نکنید، وفرزندان تان را نکشید، و از جانب خویش به کسی تهمت وبهتان نزنید، ،ودر کارهای خیر و نیکی از الله ورسولش نافرمانی نکنید. پس هرکس از شما (به این وعده ها) وفا نمود، پس پاداش و مزدش بر الله است. وهر کس که مرتکب عملی از اعمال مذکور(در این بیعت شد) ودر دنیا مجازات شد، (این مجازات) برای (گناهانش) کفاره است واگر کسی مرتکب گناهی (از گناهان مذکور در این بیعت شد) ، و الله آن گناهانش را پوشاند پس آن بسوی الله است اگر بخواهد آن گناه را از او معاف می نماید و اگر هم بخواهد آن را فردی (که مرتکب آن گناه شده است) را عذاب دهد . سپس (عباده رضی الله عنه فرمودند): ما (صحابه حاضر در آنجا) بر امور فوق با رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم  بیعت نمودیم.



 

مسائل و احکام حدیث


از حدیث بالا مسائل و احکام زیر گرفته می شود :


1 - عباده بن صامت رضی الله عنه یکی از بدریین است یعنی ایشان کسی است که در جنگ بدر همراه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شرکت نموده اند.

2 - عباده بن صامت رضی الله عنه از انصار یعنی ازصحابه های ساکن مدینه می باشند.

3- عباده بن صامت رضی الله عنه یکی از نمایندگان انصار در شبی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم با انصار بیعت نموده ؛ بودند.

4- رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ازصحابه رضی الله عنهم گاهی نسبت به برخی از امور و کارها بیعت می گرفتند .

5- رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در این بیعت برامور زیر از جمع موجود از یارانش که در آن جلسه بودند بیعت گرفتند:

(ا) به الله چیزی را شرک نیاورند.

(ب) دزدی نکنند.

(ج) زنا نکنند.

(د) فرزندان خود را نکشند.

(ه) به کسی تهمت وبهتان نزنند.

(و) در کارهای نیک از الله ورسول او نافرمانی نکنند.

6- شرک، دزدی ، زنا ، فرزند کشی، تهمت زدن ودر خیرو نیکی از الله ورسولش نافرمانی کردن حرام است.

7- اگر کسی گناهی از قبیل دزدی ، زنا ، تهمت زدن و یا برخ دیگر گناهان را مر تکب شد و در دنیا به سزای جرمش رسید این کفاره گناهش می گردد.

8- اگر کسی گناهی از قبیل دزدی ، زنا ، تهمت زدن و یا برخ دیگر گناهان را مر تکب شد و در دنیا به سزای جرمش نرسید به دست الله متعال است که او را ببخشد و یا اینکه از او در گذر نموده و او را معاف نماید.



ترجمه و شرح حدیث (17) صحیح بخاری

ترجمه و شرح حدیث (17) صحیح بخاری



عَنِ أَنَس عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: آیَةُ الإِیمَانِ حُبُّ الأَنْصَارِ، وَآیَةُ النِّفَاقِ بُغْضُ الأَنْصَارِ.

 


ترجمه حدیث : انس رضی الله عنه فرمودند: پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: نشانی ایمان دوستی با انصار است و نشانی نفاق بغض (و دشمنی) با انصار است .


 

مسائل و احکام حدیث


از حدیث فوق مسائل و احکام زیر گرفته می شود :

1 - هر یک از ایمان و نفاق نشانی های متعددی دارند که می شود با آنها اهل ایمان را از اهل نفاق تشخیص داد .

2 - یکی از نشانی های ایمان دوستی با انصار است .

3- یکی از نشانی ها نفاق دشمنی و کینه داشتن نسبت به انصار است .

 

نکته اول : چون اهل مدینه دین اسلام و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و مهاجرین را یاری نمودند به آنها انصارگفته شده است .

نکته دوم : ایمان یعنی با زبان کلمه توحید را خواندن و با قلب آن و سایر مسائل عقیدتی و ایمانی را تأیید و تصدیق نمودند و به احکام اسلام عمل نمودن .

نکته سوم : نفاق یعنی دوروئی ودر اصل کسی که به ظاهر مسلمان و در باطن کافر باشد منافق گویند و به این روش دوگانه او نفاق گویند .

نکته چهارم : از آنجایی که انصار یعنی مسلمانان ساکن اهل مدینه مسلمانان واقعی بودند وبه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ومهاجرین برخورد خوبی داشتند و آنان را در وطن خویش جاه دادند و برعکس آنها منافقین با رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و مهاجرین دشمن بودند واز انصار که صحابه های مخلص اهل مدینه بودند خوششان نمی آمد و می گفتند که اینها باعث شدند تا مهاجرین و رسول الله در وطن ما بیایند و حکومت کنند ، بهمین علت بود که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : دوستی با انصار نشانی ایمان و دشمنی با انصار نشانی نفاق است .

شیرینی ایمان با این امور حاصل می شود

ترجمه و شرح حدیث (16) صحیح بخاری

 

عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: ثَلاَثٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَجَدَ حَلاَوَةَ الإِیمَانِ: أَنْ یَکُونَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِمَّا سِوَاهُمَا، وَأَنْ یُحِبَّ المَرْءَ لاَ یُحِبُّهُ إِلَّا لِلَّهِ، وَأَنْ یَکْرَهَ أَنْ یَعُودَ فِی الکُفْرِ کَمَا یَکْرَهُ أَنْ یُقْذَفَ فِی النَّارِ.

 

ترجمه حدیث : انس بن مالک رضی الله عنه فرمودند: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : سه (صفت) اگردر کسی باشد اوشیرنی (و لذت) ایمان را یافته است :

1 - اینکه الله و رسولش (محمد صلی الله علیه و آله وسلم) در نزد او از (تمام) دیگر (اشیاء و افراد) غیر از آن دو، محبوتر باشد .

2 - و اینکه شخصی را که دوست می دارد او را دوست ندارد مگر برای الله .

3 - و نا پسند بدارد اینکه در کفر باز گردد همان گونه که ناپسند می دارد اینکه در آتش انداخته شود .

 


مسائل و احکام حدیث :


از این حدیث مسائل و احکام ذیل گرفته می شود :

1 - دوست داشتن الله متعال و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم دو شعبه از مهم ترین شعبه جات و اعمال ایمانی است .

2- محبت و دوست داشتن الله متعال و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در نزد یک مسلمان باید ازمحبت نسبت به هر چیز و هر کس دیگری بیشتر باشد .

3 - دوستی با هر مسلمانی باید فقط برای رضای الله متعال باشد .

4- یک مسلمان باید از کفر و باز گشت بسوی آن شدیدا متنفر باشد .

5- محبت با الله و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و دوستی با سایر مسلمین و تنفر از کفر باعث یافتن شیرینی و لذت ایمان خواهد شد .

6- لذت و شیرینی ایمان یعنی اینکه در فرد عادتی ایجاد شود که باعث پرهیز از گناهان و انجام عبادات گردد.

تفسیر آسان آیه (76) و (77) سوره بقره

ترجمه (76) و (77) سوره بقره

 

 وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلا بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ قَالُوا أَتُحَدِّثُونَهُمْ بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَاجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ أَفَلا تَعْقِلُونَ (76)


ترجمه :  وچون (این یهودیان) با کسانی که ایمان آورده اند ملاقات و دیدار می نمایند می گویند ما (نیزهمانند شما) ایمان آورده ایم، و چون برخی از آنان با برخ دیگرتنها می شوند (به یکدیگر) می گویند: آیا به مسلمانان در باره آنچه الله (در تورات) بر شما باز نموده است سخن می گویید ، تا اینکه با آن در نزد پروردگارتان بر خلاف شما دلیل بیاورند آیا عقل ندارید و نمی فهمید .


 أَوَلا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ (77)


ترجمه : آیا (این یهودیان) نمی دانند که همانا الله می داند آنچه را مخفی می دارند و می پوشانند و آنچه را که ظاهر و آشکار می کنند .


 

تفسیر آسان آیه (76) و (77) سوره بقره

 

(وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا) این قسمت از آیه اشاره به این دارد که در میان یهودیان نیزمنافقینی وجود داشته است که زمانی با مسلمانان روبرو می شدند مدعی ایمان شده می گفتند که ما نیز همانند شما مسلمانان؛ اسلام را پذیرفته ایم ولی در حقیقت مسلمان نبوده و بریهودیت بودند ، آنها این کار را سیاستا انجام می دادند زیرا این روش را در مدینه که مسلمانان روزبروز قوت می گرفتند را به نفع خویش می دانستند، ولی غافل از اینکه با الله و رسول نمی شود سیاست بازی و مکاری کرد زیرا در امور دینی هرکس فریبکاری کند فریب دامنگیر خودش می شود .

 

(وَإِذَا خَلا بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ قَالُوا أَتُحَدِّثُونَهُمْ بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَاجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ أَفَلا تَعْقِلُونَ) آری منافقین اعم از یهود و غیر آنها این سیاست دوگانه را داشتند که وقتی با خودیها تنها می شدند کفر و دشمنی با اسلام را ظاهر می کردند ولی همینکه با مسلمانان روبرو می شدند تظاهر به اسلام می نمودند ، آری ازاین قسمت آیه چند مطلب دیگر نیز فهمیده می شود که از قرار زیر است :

1 - در تورات اصلی و تحریف نشده حقانیت دین اسلام و پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله وسلم آمده است .

2 - برخی از یهودیان به اینکه اسلام حق است و تورات این مطلب را بیان کرده به مسلمانان بازگو می کردند .

3 - برخی از یهودیان از بیان نمودن اینکه اسلام حق است و در تورات این مطلب ذکر شده است ابا می ورزیدند و دیگران را از بیان این نوع مطالب برای مسلمانان جلوگیری می کردند .

4 - برخی از یهودیان دانسته و با آگاهی به این که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برحق است؛ منکر ایشان بودند.

(أَوَلا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ) آری یهودیان با وجود اینکه می دانستند که الله متعال از همه کارهای آنان با خبر است و مخفی وآشکار آنها را می داند باز هم دروغ گفته و نسبت به دین و ملتشان خیانت نموده و حقایق را می پوشیدند .

آری این که الله متعال مخفی و آشکار همه کس در همه جا را می داند بیانگر وسعت علمی الله متعال است و نیزدرس مهمی برای ماست؛ که باید مواظب کارهای ما باشیم زیرا در هر حال و در هر کجا هم که باشیم چه مردم ازکارهای که ما انجام می دهیم آگاه باشند و چه بی خبر بمانند، در هر حال الله متعال از اوضاع و احوال و کارهای ما باخبر است پس ما نباید کاری را انجام دهیم که در آن نافرمانی الله متعال باشد و به خاطر آن در فردای قیامت در حضور الله متعال شرمنده شویم .

تفسیر آسان آیه (75) سوره بقره

ترجمه (75) سوره بقره

 

 أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ (75)

 

ترجمه : آیا (شما ای مسلمانان) امیدوارید که این (جهودان) به (دین) شما ایمان بیاورند و در حالی گروهی از (علمای) آنان بودند که کلام الهی را (از تورات) می شنیدند و سپس بعد از اینکه آن را فهمیده بودند آن را تحریف می کردند و در حالی که می دانستند (که دراند چه جرم بزرگی را مرتکب می شوند ).


 

تفسیر آسان آیه (75) سوره بقره

 

(أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ) با وجودی که یهودیان با مسلمانان کنیه می ورزیدند و از هیچ نوع دشمنی نسبت به اسلام و مسلمین دریغ نمی ورزیدند و از هر فرصتی بر علیه اسلام و مسلمین استفاده می کردند ولی با این وجود صحابه که مسلمان اولیه بودند از آنجایی که خیر خواه تمام بشیریت بودند امیدوار بودند که شاید روزی این یهودیان لج باز دست از لجاجت و انحراف کشیده و بسوی دین حق آمده و اسلام را بپذیرند ، ولی از آنجایی که الله متعال از دل این یهودیان با خبر بود مسلمانان را آگاه نمود که شما امیدوار ایمان آوردن این منحرفان لج باز نباشید که اینها ایمان بیار نیستند .

 

(وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ)

این قسمت آیه به چند نکته مهم اشاره دارد :

1 - تمام علمای یهود تورات را تحریف نمی کردند بلکه گروهی از آنان این جرم بزرگ را مرتکب می شدند .

2 - این گروه تحریف گر دانسته و بصورت عمدی این کار را مرتکب می شدند .

3- این گروه با وجودی که از عواقب این جرم بزرگ باخبر بودند باز هم برای اهداف شوم و زود گذر و کم ارزش دنیوی این جرم را مرتکب می شدند.

4 - تورات کنونی آن تورات واقعی که بر موسی علیه السلام نازل شده نیست بلکه یک تورات تحریف شده است لذا نمی شود بدان اعتماد نمود و آن را کلام الهی دانست .

5- آری این قسمت آیه بی ایمانی برخی از علمای یهود زمان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را می رساند که چگونه برای اهداف شوم دنیوی کتاب الهی را تحریف می نمودند، آری متأسفانه این بیماری مهلک دامنگیری برخی از علمای اسلام نیز شده است و آنها ازآنجایی که نمی توانند الفاظ قرآن را تحریف و تبدیل کنند چون الله متعال حفظ آن را بعده گرفته است دست به جنایت بدتری زدند که ترجمه و تفسیر قرآن را تحریف و تبدیل می کنند و بدین صورت می خواهند افکارو عقاید نادرست خود را به اسم دین خورده مردم نمایند تا همانند علمای یهود به اهداف شوم و زود گذر دینوی خویش برسند .

 این یک مصیبت بزرگی است که دامنگیر برخی از علمای اسلام شده است و باید بر این تأسف خورد و باید با ارائه ترجمه و تفسیر درست قرآن برای مردم ؛ جلوی این دسته علمای مادیگرای پست خواه را گرفت .

تفسیر آسان آیه (74) سوره بقره

ترجمه (74) سوره بقره


 ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنْ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (74)


ترجمه : سپس بعد از آن (جریان) دلهایتان سخت گردید، پس آنها همانند سنگ و یا سخت تر (از آن) گشتند و همانا پاره ای از سنگ (ها) آن گونه اند که از آن رودها فواره می زند و همانا پاره ای از سنگ (ها) بگونه ای اند که شگاف برمی دارند و سپس از آن (ها) آب بیرون می آید، و همانا پاره ای از آن (ها) از ترس الله (از بلندیها) فرود می آیند و الله از آنچه که انجام می دهید غافل نیست .


         

تفسیر آسان آیه (74) سوره بقره

 

(ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ) آری قلب های سالم با دیدن معجزات انبیاء و آیات الهی نرم شده و برای پذیرش حق آماده می شوند، ولی قلب های افراد منحرف برعکس با دیدن معجزات پیامبران علیهم السلام و نشانیهای الله متعال سخت ترشده و از حق بدور تر رفته و به باطل نزدیک تر می گردند.

 

(فَهِیَ کَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً) آری دلهای اهل انحراف همانند سنگ و یا سختر از آن است و حق نمی تواند در چنین دلهای نفوذ کند و این نوع دلها همیشه بر باطل مانده و بدان فخر می کنند .


(وَإِنَّ مِنْ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ) آری پاره ای از سنگ ها آن قدر از آنها آب زیاد بیرون شده و فواره می زند که از مجموعه آنها رودخانه براه می افتد.


(وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ) برخی از سنگ ها اند که از آنها آب اندک بیرون می شود .


(وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ) بعضی از سنگ ها از ترس الله متعال ازبلندی های کوه ها و تپه ها فرود می آید .

الله متعال این سه نوع سنگ را بیان نموده و مثال زده تا امور زیر را بیان نماید:

1 - سنگ ها با وجود سختی و محکمی شان تابع دستورات الله متعال می باشند و آب که مایع حیات است از آنها بیرون می شود ولی دلهای برخی از انسانها آن قدر مرده است که هیچ خیر و برکتی در آنها نیست.

2- برخی از سنگ ها از بلندیهای کوها و تپه ها فرود می آید ولی برخی از دلهای انسانها بنا بر سختی و انحراف آماده هیچ نوع کرنش و فرود آمدن در قبال حق را ندارند .

3- جمادات نیز همانند سایر مخلوقات تابع دستورات الهی اند واز الله متعال می ترسند ولی متأسفانه این دل های انسانهای مشرک و خرافاتی است که از الله متعال نمی ترسند .


(وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ) آری الله متعال هرگز از کارهای ما انسانها غافل و بی خبر نیست ، پس وقتی که الله متعال از کارهای ما انسانها باخبر است پس ما باید مواظب تمام کارهای خود باشیم تا هر گز کاری را انجام ندهیم که فردای قیامت در حضور الله متعالی نسبت به آن کارها شرمنده و پشیمان شویم .

تفسیرآسان آیه (73) سوره بقره

ترجمه آیه (73) سوره بقره

 

 فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا کَذَلِکَ یُحْیِ اللَّهُ الْمَوْتَى وَیُرِیکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (73)


ترجمه : پس ما گفتیم این مرده را به قسمتی از(گوشت آن) گاو بزنیدش این چنین الله مردها را زنده می کند و به شما نشانیهایش را نشان می دهد تا اینکه شما بفهمید .

 

تفسیرآسان آیه (73) سوره بقره

 

(فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا) این جمله بیانگر این است که جریان کشتن گاو و زدن گوشت گاو به مرده دستور شخصی موسی علیه السلام نبوده بلکه دستور مستقیم الله متعال بوده است .

 

(کَذَلِکَ یُحْیِ اللَّهُ الْمَوْتَى) این قسمت آیه بیانگر این است که زنده کردن تمام مرده ها برالله متعال آسان است همانگونه که الله متعال این فرد بنی اسرائیلی را زنده نموده است به همین آسانی می تواند تمام مردها را زنده نماید، پس انکار قیامت و زنده شدن مرده ها معنای ندارد .

آری الله متعال زنده کننده مردهاست و هیچ کس توان این کار را ندارد و یکی از صفات الله متعال این است که الله متعال (زنده کننده مردها) می باشد.


(وَیُرِیکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ) الله متعال به ما انسانها نشانیهای خویش و معجزهایی انبیاء علیهم السلام را نشان می دهد تا ما انسانها حق را فهمیده و بدان سو رفته و از باطل گریزان شویم .

آری الله متعال برای اینکه ما انسانها حق را فهمیده و بدان جامه عمل بپوشانیم و از باطل و خرافات دور شویم ؛ به ما چند چیز عنایت نموده است :

1 - دادن عقل .

2- فرستادن انبیاء علیهم السلام .

3- نازل نمودن کتابهای آسمانی .

4- دادن معجزها به انبیاء علیهم السلام و نشانیهای الهی.

تفسیرآسان آیه (72) سوره بقره

ترجمه آیه (72) سوره بقره

                    

 وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فِیهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ (72)


ترجمه : و یاد آورید (ای یهودیان) زمانی را که انسانی را کشتید و سپس در باره آن (با یکدیگر) اختلاف نمودید و(درحالی که) الله بیرون کننده است آنچه را که شما بودید می پوشاندید .


 

تفسیرآسان آیه (72) سوره بقره


(وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً) این قسمت آیه بیانگرابتدای جریان قتلی است که در میان بنی اسرائیل زمان موسی علیه السلام اتفاق افتاده بود که برخی از آنان فردی را کشته بودند.


(فَادَّارَأْتُمْ فِیهَا) این قسمت آیه بیانگر این است که بعد از کشته شدن آن فرد در میان بنی اسرائیل اختلاف افتاده بود و برخی برخ دیگر را متهم به کشتن آن فرد می کردند .


(وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ) آری هیچ کس نمی تواند چیزی را از الله متعال مخفی و پوشیده بدارد زیرا الله متعال همیشه خواه افراد و اشیاء در هرزمان و مکانی هم که باشند نسبت به آنها کاملا آگاهی داشته و باخبر است.

آری قاتل و یا قاتلین آن فرد بنی اسرائیل و هوارداران آنها می خواستند که این قضیه رو نشود و قاتل و یا قاتلین مشخص نشوند؛ ولی الله متعال آنچه را که آنها می خواستند پوشیده بماند را بر ملا و آشکار نمود و قاتل و یا قاتلین را برای همه معرفی نمود، و با این طریق حق به حق دار رسید و قاتل و یا قاتلین به هدف شوم خویش نرسیدند و سوء تفاهمات و اختلافاتی که بدین سبب در میان بنی اسرائیل افتاده بود نیزبر طرف شد .

 

مراحل زندگی سید قطب رحمه الله از زبان خود ایشان

تحولات فکری و مراحل زندگی سید قطب رحمه الله از زبان خود ایشان.


 

برخی می گویند شما که از سید قطب دفاع می کنید ومی گویید که سید قطب رحمه الله درزندگیش مراحل مختلف فکری داشته اند،باید این مطلب را از کتابهای خود سید قطب به اثبات برسانید تا به حقیقت و درستی این سخن اطمینان پیدا کنیم و با این طریق خیلی از جریانات حل خواهد شد.


بنده به این دسته از برادران و خوهران دینی خویش عرض کنم که ما از پیش خود نمی گوییم که زندگی سید قطب رحمه الله مراحلی داشته است بلکه سیّد پژوهان این را گفته اند همانگونه که خود سید قطب رحمه الله نیزگفته است که زندگیش مراحل مختلف فکری داشته است و چهل سال از عمر علمی و تحقیقی ایشان قبل از بازگشت به قرآن و سنّت بوده و بعد از آن به قرآن و سنّت باز گشته آن وقت تمام معلومات و اطلاعات خودش را در قبال این دو منبع بسیار ضعیف و ناتوان دیده است و حقیقت را در کلام الله متعال و فرمایشات رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم دیده است،برای که این حقیقت واضح گردد به ادامه بحث توجه فرمایید:


سید قطب رحمه الله دراواخر بحث (التصورالإسلامیوالثقافة) صفحه ی (81) و (82) کتاب (معالم فی الطریق)چنین می نویسند:


إن الذی یکتب هذا الکلام إنسان عاش یقرأ أربعین سنة کاملة. کان عمله الأول فیها هو القراءة والاطلاع فی معظم حقول المعرفة الإنسانیة.. ما هو من تخصصه وما هو من هوایاته.. ثم عاد إلى مصادر عقیدته وتصوره.

فإذا هو یجد کل ما قرأه ضئیلا ًضئیلاً إلى جانب ذلک الرصید الضخم -وما کان یمکن أن یکون إلا کذلک- وما هو بنادم على ما قضى فیه أربعین سنة من عمره. فإنما عرف الجاهلیة على حقیقتها، وعلى انحرافها، وعلى ضآلتها وعلى قزامتها… وعلى جعجعتها وانتفاشها، وعلى غرورها وأدائها کذلک!!!

وعلم علم الیقین انه لا یمکن أن یجمع المسلم بین هذین المصدرین فی التلقی!!!


ترجمه : همانا کسی که این سخنان را می نویسد فردی است که چهل سال کامل از زندگی را می خوانده است. و کارش در این دوران خواندن و حصول اطلاعات در اکثرمباحث و موضوعات شناخت انسانیت بوده است... این نه از تخصص او بوده و نه هم از سرگرمی ها و مشغله های دلچسپ او بوده است.....سپس به منابع عقیده و فکر و اندیشه اش بازگشته است.

ناگهان او می بیند هرآنچه که خوانده بسیار ضعیف است در مقابل این دیده بانی بسیار هیکلی وبزرگ، - واین ممکن نبوده (که اتفاق دیگری بیفتد مگر آنچه که رخ دادهاست- البته او(از این نظر) پشیمان نیست که چهل سال از عمرش را(در این مسیر) گذرانده است . زیرا او (در این مدت) جاهلیت را بر حقیقتش و برانحرافش و برگمراهیش و برپستی و فرومایه گی آن شناخته است ....و برافتادگیش و فرورفتگی آن و برغرور و پرداخت آن نیز (شناخت حاصل نموده ) است!!!!

و با علم یقین دانسته که قطعا برای یک مسلمان ممکن نیست که در میان این دو منبع (یعنی : جاهلیت و اسلام) در یادگیری علم جمع نماید!!!


حالا خوانندگان محترم شما دیدید که سید قطب رحمه الله چگونه درکتاب (معالم فی الطریق) که در سال (1964) میلادی یعنی : دو سال پیش از شهادت ایشان چاپ و انتشار یافته است ؛چگونه اعتراف می کند که چهل سال از تحقیق و خواندنش در باره( حصول اطلاعات در اکثرمباحث و موضوعات شناخت انسانیت بوده است).


و چگونه خودش اعتراف می کند که این مباحث ( نه از تخصص او بوده و نه هم از سرگرمی ها و مشغله های دلچسپ او بوده است).

سپس چگونه زیبا و با افتخار تحول فکری و بازگشت به منابع اصلی دین که همان قرآن وسنّت باشد را با این کلمات زیبا بیان می کند و می گوید:

(سپس به منابع عقیده و فکر و اندیشه اش بازگشته است).

وباز سید قطب رحمه الله با افتخار کامل ناتوانی معلومات خودش را درمقابل دین و علوم دینی اعلان نموده این چنین زیبا می نویسد:

(ناگهان او می بیند هرآنچه که خوانده بسیار ضعیف است در مقابل این دیده بانی بسیار هیکلی وبزرگ).


و سپس در پایان سخن او جاهلیت را مذمت نموده واز عمری که درجاهلیت گذرانده چنین می گوید :

البته او(از این نظر) پشیمان نیست که چهل سال از عمرش را(در این مسیر) گذرانده است . زیرا او (در این مدت) جاهلیت را بر حقیقتش و برانحرافش و برگمراهیش و برپستی و فرومایه گی آن شناخته است ....و برافتادگیش و فرورفتگی آن و برغرور و پرداخت آن نیز (شناخت حاصل نموده ) است!!!!

ترجمه و شرح حدیث (15) صحیح بخاری

ترجمه و شرح حدیث (15) صحیح بخاری


 

عَنْ أَنَسٍ، قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ : لاَ یُؤْمِنُ أَحَدُکُمْ، حَتَّى أَکُونَ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ وَالِدِهِ وَوَلَدِهِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ .



ترجمه حدیث : انس رضی الله عنه فرمودند : پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هیچ یک از شما مسلمان نمی گردد تا اینکه من بنزدش از پدر و مادرش و فرزندش و تمام مردم محبوب تر باشم .

 

مسائل و احکام حدیث


1 - دوست داشتن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شعبه ای از شعبه جات ایمانی است و این دوستی باید به حدی باشد که بر هر چیز حتی بر پدر و مادر و تمام مردم ارجحیت پیدا کند .

2 -  کسی که سخنان پدر و مادر و فرزندان و سایرمردم را براحادیث و سنّت های رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم برتری می دهد لذا ادعای دوستی این فرد با رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در حد یک ادعای بی دلیل است .

3- محبت و دوستی با تمام مردم دنیا در مقابل محبّت با رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بی ارزش و کم اعتبار اند و دوستی با رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در نزد یک مسلمان بر تمام چیزها ارجحیت دارد .