۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

تفسیرآسان آیه (۲۴۳) سوره بقره

ترجمه آیه (۲۴۳) سوره بقره

 

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمْ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ (۲۴۳)

ترجمه : آیا به سوی آنانی که از ترس مرگ ازخانه هایشان بیرون شدند و در حالی که آنها هزاران نفر بودند، نگاه نکردی (و داستان آنان را نشنیده ای)، پس الله به آنان گفت: بمیرید (و آنان همه مردند) سپس الله، آنان را زنده گردانید ، همانا الله دارای فضل (وکرمی ، بس بزرگی) برمردم است ولی بیشترمردم سپاسگزاری نمی کنند.

 

تفسیرآسان آیه (۲۴۳) سوره بقره

 

(أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمْ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیَاهُمْ) دراین قسمت از آیه آمده که درگروهی ازامتیان پیشین بیماری طاعون اتفاق افتاده بود که زیاد ازآنها می مردند و چون اهل آن منطقه چنین حالت را دیدند ازترس مرگ آن منطقه را رها نموده و عزم رفتن به منطقه دیگری را نمودند ، این افراد تعدادشان به هزاران می رسید، الله متعال برای اینکه با آنها بفهماند که مرگ و زندگی به دست الله متعال است و هرگز نمی شود با تدبیر به جنگ تقدیر رفت همه را کشت و سپس دو باره آنها را زنده نمود .

در اینجا چند چیز که ربط به این قسمت ازاین آیه شریف دارد باید توضیح داده شود :

1 - ترس وفرار از مرگ با طاعون وبیماریهای همگانی جایز نیست ، در این باره به حدیث شماره (5730) صحیح بخاری توجه نمایید :

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ - أَنَّ عُمَرَ خَرَجَ إِلَى الشَّأْمِ، فَلَمَّا کَانَ بِسَرْغَ بَلَغَهُ أَنَّ الوَبَاءَ قَدْ وَقَعَ بِالشَّأْمِ - فَأَخْبَرَهُ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «إِذَا سَمِعْتُمْ بِهِ بِأَرْضٍ فَلاَ تَقْدَمُوا عَلَیْهِ، وَإِذَا وَقَعَ بِأَرْضٍ وَأَنْتُمْ بِهَا، فَلاَ تَخْرُجُوا فِرَارًا مِنْهُ».

ترجمه : عبدالله بن عامر رحمه الله فرمودند : همانا عمر (فاروق رضی الله عنه در دوران خلافتشان از مدینه) برای رفتن به شام بیرون شدند و چون به مکان سرغ رسیدند خبر به ایشان رسید که در شام وبا افتاده است (عمر رضی الله عنه برای رفتن و یا نرفتن به شام از همرانش مشورت گرفتند که) عبد الرحمن بن عوف (رضی الله عنه) به ایشان خبر دادند که همانا رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: چون شنیدید که در سر زمینی وبا افتاده پس به آنجا نروید و چون در سرزمین وبا افتاد که شما درآنجا بودید پس از(ترس) وبا ، ازآنجا فرار نکنید .

2 - هرگز نمی شود با تدبیربشری به جنگ و مبارزه با تقدیر الهی رفت و هرکس چنین کاری را بخواهد بکند بجز شرمندگی و سر افکنده گی چیز دیگری برایش به ارمغان نخواهد آورد ، لذا ما وظیفه داریم که برابر با شرع و عقل سلیم در زندگی خودمان تصمیم گرفته و عمل نماییم ، آنگاه اگربرای ما اتفاق خوبی افتاد این تقدیرما بوده و باید شکر الله متعال را بجا آوریم و اگر هم خدای ناخواسته اتفاقی بدی برای ما رخ داد آنگاه گرفتار وسوسه شیطانی نشده و نه گویم که اگر چنین و چنان میکردم و یا چنین و چنان می گفتم ، چنین وچنان می شد بلکه بگویم آنچه الله متعال خواسته همان شده است و ما راضی به آنیم که الله متعال برای ما خواسته و در تقدیر ما آورده است ، در این باره به حدیث شماره (2664) صحیح مسلم توجه فرمایید :

 

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «الْمُؤْمِنُ الْقَوِیُّ، خَیْرٌ وَأَحَبُّ إِلَى اللهِ مِنَ الْمُؤْمِنِ الضَّعِیفِ، وَفِی کُلٍّ خَیْرٌ احْرِصْ عَلَى مَا یَنْفَعُکَ، وَاسْتَعِنْ بِاللهِ وَلَا تَعْجَزْ، وَإِنْ أَصَابَکَ شَیْءٌ، فَلَا تَقُلْ لَوْ أَنِّی فَعَلْتُ کَانَ کَذَا وَکَذَا، وَلَکِنْ قُلْ قَدَرُ اللهِ وَمَا شَاءَ فَعَلَ، فَإِنَّ لَوْ تَفْتَحُ عَمَلَ الشَّیْطَانِ».

ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : مسلمان قوی (الایمان) از مسلمان ضعیف (الایمان) به نزد الله بهتر ومحبوب تر است، و در هریک (از این نوع دومسلمان) خیر و خوبی است، برآنچه به نفع تو می رساند حریص باش، واز الله کمک بخواه و عاجز نمان، و اگر به چیزی (از مصیبت و غم) رسید پس (درآن زمان) نگواگراین کار را انجام می دادم چنین و چنان می شد، ولیکن بگو الله این را مقدّرنموده وآنچه او خواسته است (همان) شده است، زیرا گفتن اگر(چنین نمی کردم و یا چنان می کردم چنین و چنان می شد)، (درب) کار (و وسوسه) شیطان را باز می کند.

3 - نکته سومی که در اینجا نیاز به بیان است این است که فراراز مرگ امکان ندارد، و هیچ کس پیش از پایان عمرش نمی میرد، همان گونه که هیچ کس بیشتر از مدت عمری که در تقدیر برایش تعیین شده است زنده نمی ماند در این باره به این گفته الله متعال که در سوره اعراف آیه (34) آمده است توجه فرمایید :

وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ .

وبرای هر ملتی (و تک تک افراد آن) یک مدت معین است و چون مدت آنان (به پایان) برسد (و وقت رفتنشان فرا رسد) نه می توانند یک لحظه درخواست تأخیر نمایند و نه هم می توانند یک لحظه در خواست (زود رفتن و) پیش افتادن نمایند (یعنی سروقت بدون هیچ پس و پیشی باید از این دنیا بروند).

 ناگفته نماند که در آین آیه آمده « أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ » و همچنین آمده « وَهُمْ أُلُوفٌ » حالا اینها از چه قومی بودند؟ و در کجا زندگی می کردند؟ و تعداد دقیقشان چه قدر بوده است؟ در هیچ آیه ای از قرآن و همچنین درهیچ حدیث صحیحی از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم تعیین و بیان نشده است ، لذا نیاز به تعیین و بیان آنها نیست گرچه برخی از مفسرین بنا بربرخی از آثار این افراد را به بنی اسرائیل نسبت داده اند و در باره تعداد آنان نیز سخنانی گفته اند که آنقدر زیاد مستدل و قابل اعتماد نیست ، لذا اصل براین است که هر آنچه در قرآن مجید مطلق و یا مبهم آمده و در احادیث صحیح نبوی صلی الله علیه وآله وسلم نیزتوضیح و تعیینی در باره آنها نیامده است ، در باره آنها سکوت نماییم و همان گونه که در قرآن بدون تعیین آمده ما نیز بدون تعیین بیان نماییم .

(إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ) دراین قسمت ازآیه الله متعال فضل و کرمش را بر مردم متذکر شده است ، آری اگر هر یک از ما انسانها به نعمت های فراوانی که الله متعال به ما داده است فکر کنیم آن وقت است که به خوبی پی خواهیم برد که چه نعمت های فراوانی الله متعال به ما داده است وچقدر زیاد الله متعال به  فضل و کرمی نموده است و آنگاه است که پی خواهیم برد که واقعا : الله متعال دارای فضل و کرم زیادی برمردم است .

 (وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ) در قسمت از آیه آمده که اکثرمردم شکر گذار نیستند و شکر گذاران بسیار کم اند و درحالی که در قبال این نعمت های فراوان الله متعال باید شکر گذار می بودند ولی بنا برفریبی که از شیطان خورده اند دچار این ناشکری گشته اند .

آری شکردر این نمایان می شود که فرد چه قدر الله متعال را عبادت و از دستورات او اطاعت می کند ، یعنی هر چند فرد بیشتر به عبادت و اطاعت الله متعال مشغول شود او بیشتر شکر الله متعال را بجا آورده است در این باره به حدیث شماره (4837) صحیح بخاری که این گونه آمده است توجه نمایید :

عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: أَنَّ نَبِیَّ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یَقُومُ مِنَ اللَّیْلِ حَتَّى تَتَفَطَّرَ قَدَمَاهُ، فَقَالَتْ عَائِشَةُ: لِمَ تَصْنَعُ هَذَا یَا رَسُولَ اللَّهِ، وَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ؟ قَالَ: «أَفَلاَ أُحِبُّ أَنْ أَکُونَ عَبْدًا شَکُورًا ...».

ترجمه : عایشه رضی الله عنها فرمودند : همانا پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم (عادتشان براین) بود که شب آنقدر (زیاد نماز خوانده و) به نماز می ایستادند تا دو قدمشان شق شده (و دو پایشان ورم می نمود) عایشه (رضی الله عنها) فرمودند (من به ایشان گفتم) چرا شما این کار را می کنید (واین قدر زیاد نمازشب می خوانید، وخودتان را این قدر به زحمت می اندازید) و در حالی که الله گناه پسین و پیشین شما را بخشیده است ؟ (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: آیا مگر من دوست نمی دارم که یک بنده بسیارشکر گذار باشم...

 

نکته مهم دیگری که ازمفهوم این قسمت از آیه «وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ » می شود این است که بندگان شکر گذار بسیارکم اند ، و این مطلب در آیه (13) سوره (سبأ) این گونه بیان شده است : «...قَلِیلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ » یعنی بندگان شکر گذارمن کم اند .