۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

تفسیرآسان آیه (234) سوره بقره

ترجمه آیه (۲۳۴) سوره بقره

 

وَالَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَیَذَرُونَ أَزْوَاجاً یَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْراً فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا فَعَلْنَ فِی أَنفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ (234)


ترجمه : وکسانی که از شما (مردان) وفات داده می شوند و(بعد ازخود) همسرانی را رها می کنند (که حامله نیستند) آنان خود چهار ماه و ده روز درنگ می کنند و چون عدّه آنان به پایان رسید پس برشما گناهی نیست که با نیکی نسبت به خودشان (هر تصمیمی بگیرند و) هرکاری بکنند، و الله نسبت به آنچه شما می کنید کاملا بیناست .

 

تفسیرآسان آیه (234) سوره بقره


(وَالَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَیَذَرُونَ أَزْوَاجاً یَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْراً) در این قسمت ازآیه نوعی ازعدّه زنانی بیان شده است که شوهرانشان وفات نموده اند زیرا زنانی که شوهرانشان وفات می نمایند دو نوع عدّه دارند که تفصیل آنها از قرارزیر می باشد :

1 - زنانی که حامله نیستند و شوهرانشان وفات می نمایند این نوع زنان عدّه آنان چهارماه و ده روز می باشد همان گونه که در این قسمت از این آیه مبارکه آمده است .

2 - زنانی که حامله هستند و شوهرانشان وفات می نمایند این نوع زنانان عدّه آنان وضع حمل و زایمان می باشد، خواه قبل از چهار ماه و ده روز زایمان کنند و یا اینکه بعد از گذر چهار ماه و ده روز زایمان نمایند ، دراین به باره به یک آیه و یک حدیث صحیحی که در زیر ذکر می شود توجه نمایید :

1 -« ...وَأُولَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ یَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ ...» (سوره طلاق آیه : 4).

 یعنی : زنان حامله (خواه مطلقه باشند و یا شوهر مرده) مدت عدّه شان این است که زایمان نمایند .

2 - عَن عُبَیْد اللهِ بْنُ عَبْدِ اللهِ بْنِ عُتْبَةَ بْنِ مَسْعُودٍ، أَنَّ أَبَاهُ کَتَبَ إِلَى عُمَرَ بْنِ عَبْدِ اللهِ بْنِ الْأَرْقَمِ الزُّهْرِیِّ، یَأْمُرُهُ أَنْ یَدْخُلَ عَلَى سُبَیْعَةَ بِنْتِ الْحَارِثِ الْأَسْلَمِیَّةِ، فَیَسْأَلَهَا عَنْ حَدِیثِهَا، وَعَمَّا قَالَ لَهَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ حِینَ اسْتَفْتَتْهُ، فَکَتَبَ عُمَرُ بْنُ عَبْدِ اللهِ إِلَى عَبْدِ اللهِ بْنِ عُتْبَةَ یُخْبِرُهُ، أَنَّ سُبَیْعَةَ أَخْبَرَتْهُ: أَنَّهَا کَانَتْ تَحْتَ سَعْدِ بْنِ خَوْلَةَ وَهُوَ فِی بَنِی عَامِرِ بْنِ لُؤَیٍّ، وَکَانَ مِمَّنْ شَهِدَ بَدْرًا، فَتُوُفِّیَ عَنْهَا فِی حَجَّةِ الْوَدَاعِ وَهِیَ حَامِلٌ، فَلَمْ تَنْشَبْ أَنْ وَضَعَتْ حَمْلَهَا بَعْدَ وَفَاتِهِ، فَلَمَّا تَعَلَّتْ مِنْ نِفَاسِهَا، تَجَمَّلَتْ لِلْخُطَّابِ، فَدَخَلَ عَلَیْهَا أَبُو السَّنَابِلِ بْنُ بَعْکَکٍ - رَجُلٌ مِنْ بَنِی عَبْدِ الدَّارِ - فَقَالَ لَهَا: مَا لِی أَرَاکِ مُتَجَمِّلَةً؟ لَعَلَّکِ تَرْجِینَ النِّکَاحَ، إِنَّکِ، وَاللهِ، مَا أَنْتِ بِنَاکِحٍ حَتَّى تَمُرَّ عَلَیْکِ أَرْبَعَةُ أَشْهُرٍ وَعَشْرٌ، قَالَتْ سُبَیْعَةُ: فَلَمَّا قَالَ لِی ذَلِکَ، جَمَعْتُ عَلَیَّ ثِیَابِی حِینَ أَمْسَیْتُ، فَأَتَیْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَسَأَلْتُهُ عَنْ ذَلِکَ، «فَأَفْتَانِی بِأَنِّی قَدْ حَلَلْتُ حِینَ وَضَعْتُ حَمْلِی، وَأَمَرَنِی بِالتَّزَوُّجِ إِنْ بَدَا لِی» (صحیح مسلم ، حدیث : 1484 ).

ترجمه :عبیدالله بن عبد الله (رحمه الله) می فرماید که پدرش عبدالله بن عتبه بن مسعود (رحمه الله) به عمربن عبدالله بن ارقم زهری (رحمه الله) نامه نوشت و(در آن نامه به) ایشان را دستور می داد تا به نزد سبیعه دختر حارث اسلمی (رضی الله عنها) رفته و از ایشان در باره حدیثش و آنچه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به اوآنگاه که از ایشان استفتاء نموده؛ گفته است را بپرسد؟ عمربن عبدالله (رحمه الله) ،(درجواب نامه) به عبدالله بن عتبه (رحمه الله) ،(این گونه) نوشت (و) به او این گونه خبرداد که سبیعه (رضی الله عنها) به او این گونه خبرداده و گفته است : که همانا اوزن سعد بن خوله (رضی الله عنه) که از بنی عامر بن اویّ است در جنگ بدرنیز شرکت داشته بوده است ، اودر زمان حجة الوداع وفات می کند و در حالی (سبیعه) حامله است طولی نکشید که بعد از وفات سعد (رضی الله عنه ، خانمش سبیعه رضی الله عنها) زایمان نمود و چون از دوران خون ریزی زایمانش پایان رسید خودش را برای خواستگاران آرسته و آرایش نمود، ابوسنابل بن بعکک که مردی از(طائفه) بنی عبدالداراست (که یکی از خواستگارهایش هم بوده است) بر او وارد شده و به او گفت : چه شده که من ترا آراسته وآرایش شده می بینم ؟ شاید که تو می خواهی ازدواج کنی ؟!، همانا تو، سوگند به الله نمی توانی ازدواج کنی تا اینکه چهار ماده و ده روز (از وفات شوهرت) بر تو بگذرد، سبیعه (رضی الله عنها) فرمودند : چون (ابوسنابل) این حرف را به من گفت ، و چون شب نمودم لباس هایم را برخود جمع نموده (وچادر برسرکشیدم) ، و سپس به نزد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آمدم و در این باره از ایشان پرسیدم؟ (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) به من فتوی دادند که همانا من زمانی که زایمان نموده ام حلال گشته (و عدّه ام گذشته است) و(رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) به من دستوردادند که اگر صلاح می دانم ازدواج کنم . 

(فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا فَعَلْنَ فِی أَنفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ) در این قسمت از آیه آمده است که زنانی که شوهرانشان وفات می نمایند و حامله نیستند بعد از گذشت عدّه که همان چهار ماه و ده روز باشد ، اختیار خودشان را در آرایش نمودن و آمدن نمودن برای خواستگاران دارند و اولیاء آنان نباید در این امور مانع آنان گردند ، بشرطی که این آرایش و آمده نمودن برای خواستگاران به نحواحسن و برابر با شرع باشند ورنه اولیاء حق اعتراض و جلوگیری را دارند .

(وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ) آری واقعا الله متعال به هرآنچه ما انسانها عمل می کنیم از ظاهر و باطن آنها کاملا آگاه و باخبر است و هیچ چیزی از الله متعال مخفی و پوشیده نمی ماند، بهمین سبب در آخر این آیه آمده « و الله به آنچه شما عمل می کنید کاملا آگاه و با خبر است» .