۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

ترجمه کتاب لؤلؤ و مرجان حدیث (۱۲۸ تا ۱۳۱)

حدیث (128) حدیث عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ، قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ جِهَارًا غَیْرَ سِرٍّ یَقُولُ: إِنَّ آلَ أَبِی فُلاَنٍ لَیْسُوا بِأَوْلِیَائِی، إِنَّمَا وَلِیِّیَ اللهُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ، وَلکِنْ لَهُمْ رَحِمٌ أَبَلُّهًا بِبَلاَلِهَا یَعْنِی أَصِلُهَا بِصِلَتِهَا.


ترجمه : عمروبن عاص رضی الله عنه فرمودند : من از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که نه آهسته بلکه صدای بلند می فرمایند: همانا خاندان ابوفلانی از دوستان من نیست، همانا دوست من الله (متعال) و مسلمانان نیکوکارمی باشند، ولیکن (با این وجود اگر ما با آنها رابطه دارم فقط بخاطر همان رشته داری است که) من روابط رشته داری و صله رحمی را با آنها برقرارمی نمایم .


حدیث (129) حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: یَدْخُلُ مِنْ أُمَّتِی زُمْرَةٌ هُمْ سَبْعُونَ أَلْفًا تُضِیءُ وُجُوهُهُمْ إِضَاءَةَ الْقَمَرِ لَیْلَةَ الْبَدْرِ قَالَ أَبُو هُرَیْرَةَ: فَقَامَ عُکَّاشَةُ بْنُ مِحْصَنٍ الأَسَدِیُّ یَرْفَعُ نَمِرَةً عَلَیْهِ، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ ادْعُ اللهَ أَنْ یَجْعَلَنِی مِنْهُمْ، قَالَ: اللهُمَّ اجْعَلْهُ مِنْهُمْ ثُمَّ قَامَ رَجُلٌ مِنَ الأَنْصَارِ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ ادْعُ اللهَ أَنْ یَجْعَلَنِی مِنْهُمْ، فَقَالَ: سَبَقَکَ عُکَّاشَةُ.


ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه فرمودند: من از رسول الله صلی علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند : گروه هفتاد هزارنفری از امت من (بدون حساب به بهشت) داخل می گردند (و در حالی که) چهرهای آنها همانند ماه شب چهارده می درخشد، ابوهریره رضی الله عنه فرمودند: (بعد از این بیان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) عکاشه بن محصن اسدی رضی الله عنه (در حالی که) پارچه راه راه بتن داشتند بلند شدند و گفتند : ای رسول الله برایم دعا نمایید تا اینکه (الله متعال) مرا جزء آن (گروه) گرداند، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : یا الله عکاشه را ازآن گروه بگردان ، سپس مردی از انصار بلند شد  و گفت : ای رسول الله دعا کن که الله مرا (نیز) جزء آن گروه بگرداند، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : عکاشه از تو سبقت گرفت .


حدیث (130) حدیث سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: لَیَدْخُلَنَّ الْجَنَّةَ مِنْ أُمَّتِی سَبْعُونَ أَلْفًا، أَوْ سَبْعُمِائَةِ أَلْفٍ (لاَ یَدْرِی الرَّاوِی أَیَّهُمَا قَالَ) مُتَمَاسِکونَ آخِذٌ بَعْضُهُمْ بعضًا، لاَ یَدْخُلُ أَوَّلُهُمْ حَتَّى یَدْخُلَ آخِرُهُمْ، وُجُوهُهُمْ عَلَى صُورَةِ الْقَمَرِ لَیْلَةَ الْبَدْرِ.


ترجمه : سهل بن سعد رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی علیه و آله وسلم فرمودند: حتما (روز قیامت، گروه) هفتاد هزار نفری و یا هفتصد هزاری نفری از امت من (بدون حساب) به بهشت خواهند رفت(یکی از راویان در ذکر این دو عدد شک نموده است)(رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: این گروه در حالی وارد بهشت می شوند که) بعضی از آنها بعض دیگر را محکم گرفته اند، و اول آنها داخل (بهشت) نمی گردد تا اینکه آخر آنها داخل گردد و چهرهایشان به شکل ماه شب چهارده (نورانی) می باشد .


حدیث (131) حدیث ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: خَرَجَ عَلَیْنَا النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَوْمًا فَقَالَ عُرِضَتْ عَلَیَّ الأُمَمُ فَجَعَلَ یَمُرُّ النَّبِیُّ مَعَهُ الرَّجُلُ، وَالنَّبِیُّ مَعَهُ الرَّجُلاَنِ، وَالنَّبِیُّ مَعَهُ الرَّهْطُ، وَالنَّبِیُّ لَیْسَ مَعَهُ أَحَدٌ، وَرَأَیْتُ سَوَادًا کَثِیرًا سَدَّ الأُفُقَ، فَرَجَوْتُ أَنْ تَکُونَ أُمَّتِی، فَقِیلَ هذَا مُوسى وَقَوْمُهُ؛ ثُمَّ قِیلَ لی انْظُرْ، فَرَأَیْتُ سَوَادًا کَثِیرًا سَدَّ الأُفُقَ، فَقِیلَ لِی انْظُرْ هکَذَا وَهکَذَا، فَرَأَیْتُ سَوَادًا کَثِیرًا سَدَّ الأُفُقَ، فَقِیلَ هؤُلاَءِ أُمَّتُکَ، وَمَعَ هؤُلاَءِ سَبْعُونَ أَلْفًا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بَغَیْرِ حِسَابٍ فَتَفَرَّقَ النَّاسُ وَلَمْ یُبَیِّنْ لَهُمْ؛ فَتَذَاکَرَ أَصْحَابُ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالُوا: أَمَّا نَحْنُ فَوُلِدْنا فِی الشِّرْکِ، وَلکِنَّا آمَنَّا بِاللهِ وَرَسُولِهِ، وَلکِنَّ هؤُلاَءِ هُمْ أَبْنَاؤُنَا فَبَلَغَ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: هُمُ الَّذِینَ لاَ یَتَطَیَّرُونَ وَلاَ یَسْتَرْقُونَ وَلاَ یَکْتَوُونَ وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ فَقَامَ عُکَّاشَةُ بْنُ مِحْصَنٍ، فَقَالَ أَمِنْهُمْ أَنَا یَا رَسُولَ اللهِ قَالَ: نَعَمْ فَقَامَ آخَرُ فَقَالَ: أَمِنْهُمْ أَنَا فَقَالَ: سَبَقَکَ بِهَا عُکَّاشَةُ.


ترجمه : ابن عباس رضی الله عنه فرمودند: روزی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (از خانه شان) بیرون شده و به نزد ما تشریف آوردند و فرمودند : (در خواب) امت ها برمن عرضه و پیش شدند، (به هنگام عرضه شدن امت ها) پیامبری شروع به گذر نمودن نمود که بهمراهش یک مردی بود ، و پیامبر(دیگری) گذر نمود که بهمراهش دو مرد بود و پیامبر(دیگری) گذر نمود که بهمراهش گروهی بود و پیامبر(دیگری) گذر نمود ودر حالی که کسی بهمراهش نبود،(سپس) سیاهی های زیادی دیدم که جلوی افق را گرفته و بسته بودند، من امیدوارشدم که این (گروه) امت من باشد، به من گفته شد که این موسی (علیه السلام) و قومش می باشد؛ سپس به من گفته شد که (به سمت افق) نگاه کن، و چون نگاه کردم سیاهی های بسیار زیادی دیدم که جلوی افق راگرفته و بسته بود، (دوباره به من) گفته شد این طرف و آن طرف نگاه کن ( و چون نگاه کردم) دیدم که سیاهی های زیادی را دیدم که جلوی افق را گرفته و بسته بود، (به من) گفته شد که این ها (افراد) امت تو هستند، و بهمراه آنها هفتاد هزار نفر اند که (در روز قیامت) بدون حساب وارد بهشت خواهند شد،( بعد از این سخن) مردم پراکنده شدند (و رفتند) و برای آنها بیان نشد(که چه نوع افرادی هستند)؛ (بعد از رفتن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) یاران رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم با یکدیگر(در باره این هفتاد هزار نفر با هم این گونه) مذاکره نمودند و گفتند: اما ما که در دوران شرک متولد شده ایم و بعد به الله و رسولش ایمان آورده ایم (جزء این گروه نیستیم) ولی آن گروه (از) فرزندان ما هستند،(جریان این گفتگوی ما) به رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم رسید،(ایشان) فرمودند : (افراد آن گروه) همان کسانی خواهند بود که فال نمی گیرند و (از دیگران) درخواست دم نمی کنند، و داغ نمی کنند، و بر پروردگارشان توکّل می کنند، (ابن عباس رضی الله عنه می گویند) بعد (از این بیان) عکاشه بن محصن رضی الله عنه بلند شده و گفتند : آیا من از(افراد) آن گروه هستم ای رسول الله ؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : بله (تو ازآن گروه خواهی بود) (ابن عباس می گوید) فرد دیگری بلند شد و گفت : آیا من (نیز) از آنها هستم ؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : در باره عکاشه از تو سبقت گرفته است .