۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

ترجمه کتاب لؤلؤ و مرجان حدیث (۱۱۶ تا ۱۱۸)

 

حدیث (116) حدیث أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ رضی الله عنه عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: یَدْخُلُ أَهْلُ الْجَنَّةِ الْجَنَّةَ، وَأَهْلُ النَّارِ النَّارَ ثُمَّ یَقُولُ اللهُ تَعَالَى: أَخْرِجُوا مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ إِیمَانِ، فَیُخْرَجُونَ مِنْهَا قَدِ اسْوَدُّوا، فَیُلْقَونَ فِی نَهَرِ الْحَیَا أَوِ الْحَیَاةِ (شَکٌّ من أَحد رجال السَّنَد) فَیَنْبُتُونَ کَمَا تَنْبُتُ الْحِبَّةُ فِی جَانِبِ السَّیْلِ، أَلَمْ تَرَأَنَّهَا تَخْرُجُ صَفْرَاءَ مُلْتَوِیَةً.


ترجمه : ابوسعید خدری رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : (زمانی که) اهل بهشت (بجز برخی از اهل ایمان گنه کار) به بهشت و اهل دوزخ به دوزخ داخل می شوند، در آن وقت الله متعال می فرماید : هرکس در دلش به اندازه یک دانه از خردل ایمان دارد را (از دوزخ) بیرون نمایید ، (فرشته ها) آنها از آتش جهنم بیرون می کنند و در حالی که (سوخته و) سیاه شده اند، سپس در رودخانه (آب) زندگی انداخته می شوند و در آنجا می رویند (و سالم می شوند) همان گونه که دانه ای درکنار(رودخانه ای که) سیلاب آورده می روید ، آیا ندیدید که این نوع دانه ها زمانی که می رویند سبزو پیچ پیچ اند .


حدیث (117) حدیثُ عَبْدِ اللهِ بْنِ مَسْعُودٍ رضی الله عنه قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: إِنِّی لأَعْلَمُ آخِرَ أَهْلِ النَّارِ خُرُوجًا مِنْهَا، وَآخِرَ أَهْلِ الْجَنَّةِ دُخُولاً رَجُلٌ یَخْرُجُ مِنَ النَّارِ کَبْوًا فَیَقُولُ اللهُ اذْهَبْ فَادْخُلِ الْجَنَّةَ، فَیَأْتِیهَا فَیُخَیَّلُ إِلَیْهِ أَنَّهَا مَلأَى، فَیَرْجِعُ فَیَقُولُ یَا رَبِّ وَجَدْتُهَا مَلأَى، فَیَقُولُ اذْهَب فَادْخُلِ الْجَنَّةَ فَیَأْتِیَها فَیُخَیَّلُ إِلَیْهِ أَنَّهَا مَلأَى، فَیَرْجِعُ فَیَقُولُ یَا رَبِّ وَجَدْتُهَا مَلأَى، فَیَقُولُ اذْهَب فادْخُلِ الْجَنَّةَ فَإِنَّ لَکَ مِثْلَ الدُّنْیَا وَعَشَرَةَ أَمْثَالِهَا، أَوْ إِنَّ لَکَ مِثْلَ عَشَرَةِ أَمْثَالِ الدُّنْیَا، فَیَقُولُ تَسخَرُ مِنِّی أَوْ تَضْحَکُ مِنِّی وَأَنْتَ الْمَلِکُ فَلَقَدْ رَأَیْتُ رَسُولَ الله صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ضَحِکَ حَتَّى بَدَتْ نَوَاجِذُهُ وَکَانَ یُقَالُ: ذَلِکَ أَدْنَى أَهْلِ الْجَنَّةِ مَنْزِلَةً.


ترجمه : عبدالله بن مسعود رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : همانا من آخرین اهل جهنم را که از جهنم بیرون می شود و آخرین اهل بهشت را (که به بهشت می رود) را می دانم ، (همانا آن) مردی است که از آتش جهنم در حالی بیرون می شود که بر چهره بر زمین می افتد، (بعد از چند مرحله گفتگو با الله متعال) الله (متعال، به آن فرد) می گوید : برو به بهشت داخل شو، او به بهشت داخل می شود و طوری (برایش جلوه داده می شود و) به خیالش آورده می شود که بهشت پر است (و جایی خالی برای او نیست) سپس (به نزد الله متعال) بازمی گردد و می گوید : ای پروردگار من ، بهشت را پریافتم ، (الله متعال دوباره به او) می گوید : برو و داخل بهشت شو، او به بهشت داخل می شود و طوری (برایش جلوه داده می شود و) به خیالش آورده می شود که بهشت پر است (و جایی خالی برای او نیست) سپس (به نزد الله متعال) بازمی گردد و می گوید : ای پروردگار من ، بهشت را پریافتم ، (الله متعال دوباره به او) می گوید : برو و داخل بهشت شو همانا  همانند دنیا و ده برابرآن ازآن است ، و یا اینکه (فرمودند) ده برابردنیا از آن تو است، (در آن وقت آن فرد) می گوید: آیا مرا مسخره می کنی ویا (می گوید) آیا به من می خندی و در حالی که تو پادشاه هستی ، (ابوسعید خدری رضی الله عنه فرمودند) من دیدم که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آنقدر خندیدند که دندانها آسیابشان نمایان شد ، (ابوسعید رضی الله عنه می فرمایند) گفته می شد : این (فرد) کم ترین جایگاه را در (میان) اهل بهشت دارد .

 

حدیث (118) حدیث أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: یَجْمَعُ اللهُ النَّاسَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَیَقولُونَ لَوِ اسْتَشْفَعْنَا عَلَى رَبِّنَا حَتَّى یُرِیحَنَا مِنْ مَکَانِنَا فَیَأْتُونَ آدَمَ فَیَقُولُونَ: أَنْتَ الَّذِی خَلَقَکَ اللهُ بِیَدِهِ، وَنَفَخَ فِیکَ مِنْ رُوحِهِ، وَأَمَرَ الْمَلاَئِکَةَ فَسَجَدُوا لَکَ، فَاشْفَعْ لَنَا عِنْدَ رَبِّنَا؛ فَیَقُولُ: لَسْتُ هُنَاکُمْ، وَیَذْکُرُ خَطِیئَتَهُ، وَیَقولُ ائْتُوا نُوحًا، أَوَّلَ رَسُولٍ بَعَثَهُ اللهُ فَیَأْتُونَهُ فَیَقُولُ: لَسْتُ هُنَاکُمْ، وَیَذْکُرُ خَطِیئَتَهُ، ائْتُوا إِبْرَاهِیمَ الَّذِی اتَّخَذَهُ اللهُ خَلِیلاً، فَیَأْتُونَهُ فَیَقُولُ لَسْتُ هُنَاکُمْ، وَیَذْکُرُ خَطِیئَتَهُ، ائْتَوا مُوسَى الَّذِی کَلَّمَهُ اللهُ؛ فَیَأْتُونَه فَیَقُولُ لَسْتُ هُنَاکُمْ، فَیَذْکُرُ خَطِیئَتَهُ، ائْتُوا عِیسَى، فَیَأْتُونَهُ فَیَقُولُ لَسْتُ هُنَاکُمْ، ائْتُوا مُحَمَّدًا صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَدْ غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَمَا تَأَخَّرَ فَیَأْتُونِی، فَأَسْتأْذِنُ عَلَى رَبِّی، فَإِذَا رَأَیْتُهُ وَقَعْتُ سَاجدًا، فَیَدَعُنِی مَا شَاءَ اللهُ، ثُمَّ یُقَالُ ارْفَعْ رَأْسَکَ، سَلْ تُعْطَهْ، وَقُلْ یُسمَعْ، وَاشْفَعْ تُشَفَّعْ فَأَرْفَعُ رَأْسِی فَأَحْمَدُ رَبِّی بِتَحْمِیدٍ یُعَلِّمُنِی؛ ثُمَّ أَشْفَعُ فَیَحُدُّ لِی حَدًّا، ثُمَّ أُخْرِجُهُمْ مِنَ النَّارِ وَأُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ؛ ثُمَّ أَعُودُ فَأَقَعُ سَاجِدًا مِثْلَهُ فِی الثَّالِثَةِ أَوِ الرَّابِعَةِ حَتَّى مَا یَبْقَى فِی النَّارِ إِلاَّ مَنْ حَبَسَهُ الْقُرْآنُ.


ترجمه : انس بن مالک رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : الله (متعال، تمام) مردم را در روز قیامت (در میدان حشریکجا) جمع می کند، (آن وقت، مردم با یکدیگر) می گویند اگر ما ازکسی درخواست نمائیم تا بنزد پروردگار ما رفته و برای ما شفاعت و سفارش نماید تا از این جای ما راحت گردیم (بسیار خوب است) لذا (مردم، اول) به نزد آدم (علیه السلام) می روند و می گویند : (ای آدم ) تو کسی هستی که الله (متعال) ترا با دستش آفریده و در تو از روحش دمیده و فرشتگان را دستور داده تا برای تو سجده کنند، لذا تو شفاعت و شفارش ما را به نزد پروردگار ما برده (و از ایشان بخواه تا ما را از این حالت نجات دهد، آدم علیه السلام) می گوید : من این جایگاه و صلاحیت شفاعت برای شما را ندارم ، و گناه خویش (که همان خوردن درخت از بهشت باشد) را بیان می دارد ( و می گوید بخاطر آن خطا و اشتباه من نمی توانم به نزد پروردگار رفته و شفاعت شما به نمایم) و می فرماید : به نزد نوح (علیه السلام) بروید ، زیرا او اولین پیامبری است که الله (متعال) او را (برای هدایت قوم مشرک) فرستاده است، مردم به نزد ایشان می روند و ایشان (نیز) می گویند : من این جایگاه و صلاحیت شفاعت برای شما را ندارم ، و گناه خویش (که همان درخواست نجات پسرش از طوفان باشد) را بیان می دارد ( و می گوید بخاطر آن خطا و اشتباه من نمی توانم به نزد پروردگار رفته و شفاعت شما به نمایم) و می فرماید : به نزد ابرهیم (علیه السلام) همانی که الله او را دوست ویژه خویش انتخاب نموده است بروید ، مردم به نزد ایشان می روند و ایشان (نیز) می گویند : من این جایگاه و صلاحیت شفاعت برای شما را ندارم ، و خطا و اشتباهات خویش (که همان سه دروغ باشد) را بیان می دارد ( و می گوید بخاطر آن خطا و اشتباه من نمی توانم به نزد پروردگار رفته و شفاعت شما به نمایم) و می فرماید : به نزد موسی (علیه السلام) بروید او فردی است که الله (متعال، مستقیم و بدون واسطه) با او سخن گفته است؛ مردم به نز ایشان می روند و ایشان (نیز) می گویند : من این جایگاه و صلاحیت شفاعت برای شما را ندارم ، و خطا و اشتباهات خویش (که همان کشتن قبطی پیش از نبوت باشد) را بیان می دارد ( و می گوید بخاطر آن خطا و اشتباه من نمی توانم به نزد پروردگار رفته و شفاعت شما به نمایم) و می فرماید : به نزد عیسی (علیه السلام) بروید، مردم به نز ایشان می روند و ایشان (نیز) می گویند : من این جایگاه و صلاحیت شفاعت برای شما را ندارم ، بنزد محمد صلی الله علیه و آله وسلم بروید زیرا ایشان فردی است که گناه پسین و پیشین او (از جانب الله متعال) بخشیده شده است، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می فرمایند) مردم به نزد من می آیند، ( و من در خواست آنها را پذیرفته و به نزد) پروردگارم  رفته و از ایشان اجازه (سخن گفتن را ایشان را) خواهان می شوم (به من اجازه می دهند) و چون ایشان را دیدم به سجده می افتم ، سپس مرا تا وقتی که الله (متعال) بخواهد (در حالت سجده) رها می کند، و سپس به من گفته می شود : (ای محمد) سرت را (از سجده) بلند کن، بخواه (هر چه بخواهی) به تو داده می شود، وبگو (حرفت) شنیده می شود، و سفارش کن سفارشت پذیرفته می شود،سپس من سرم را (از سجده) بلند می کنم وآن نوع ستایشی رابرای پروردگارم انجام می دهم (که در آن زمان) به من آموزش می دهد؛ سپس شفاعت می کند و برایم یک اندازه تعیین می شود (تا به همان اندازه شفاعت کنم) ، سپس من آنهایی را (که به من اجازه داده شده را) از آتش جهنم بیرون می کنم و به بهشت داخل می کنم ؛ سپس دو باره (به نزد پروردگارم ) باز می گردم همانند (بار اول) به سجده می افتم (تا اینکه به من گفته می شود، سرت را بلند کن و دستور شفاعت به من داده می شود و من شفاعت می کنم ) و به همین ترتیب باز سوم و یا چهارم می روم و شفاعت می کنم تا اینکه درآتش جهنم باقی نمی ماند مگر کسی که قرآن او را (بصورت دائمی) باقی نگه داشته است .