۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

ترجمه کتاب لؤلؤ و مرجان حدیث (۱۱۴)

حدیث (114) حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ، أَنَّ النَّاس قَالُوا: یَا رَسُولَ اللهِ هَلْ نَرَى رَبَّنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ قَالَ: هَلْ تُمَارُونَ فِی الْقَمَرِ لَیْلَةَ الْبَدْرِ لَیْسَ دُونَهُ سَحَابٌ قَالُوا لاَ یَا رَسُولَ اللهِ قَالَ: فَهَلْ تمَارُونَ فِی الشَّمْسِ لَیْسَ دُونَهَا سَحَابٌ قَالُوا لاَ یَا رَسُولَ اللهِ، قَالَ: فَإِنَّکمْ تَرَوْنَهُ کَذَلِکَ یُحْشَرُ النَّاسُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَیَقُولُ مَنْ کَانَ یَعْبدُ شَیْئًا فَلْیَتْبَعْهُ، فَمِنْهُمْ مَنْ یَتَّبِعُ الشَّمْسَ، وَمِنْهُمْ مَنْ یَتَّبِعُ الْقَمَر، وَمِنْهُمْ مَنْ یَتَّبِعُ الطَّوَاغِیتَ وَتَبْقَى هذِهِ الأُمَّةُ فِیهَا مُنَافِقُوهَا، فَیَأْتِیهِمُ اللهُ فَیَقُولُ أَنَا رَبُّکُمْ، فَیَقُولُونَ هذَا مَکَانُنَا حَتَّى یَأْتِیَنَا رَبُّنَا، فَإِذَا جَاءَ رَبُّنَا عَرَفْنَاهُ، فَیَأْتِیهِمُ اللهُ فَیَقُولُ أَنَا رَبُّکُمْ، فَیقُولُونَ أَنْتَ رَبُّنَا، فَیَدْعُوهُمْ، وَیُضْرَبُ الصِّرَاطُ بَیْنَ ظَهْرَانَیْ جَهَنَّمَ، فَأَکُونُ أَوَّلَ مَنْ یَجُوزُ مِنَ الرَّسُلِ بِأُمَّتِهِ، وَلاَ یَتَکَلَّمُ یَوْمَئِذٍ أَحَدٌ إِلاَّ الرُّسُلُ، وَکَلاَمُ الرُّسُلِ یَوْمَئِذٍ اللهُمَّ سَلِّمْ سَلِّمْ، وَفِی جَهَنَّمَ کَلاَلِیبُ مِثْلُ شَوْکِ السَّعْدَانِ، هَلْ رَأَیْتُمْ شَوْکَ السَّعْدَانِ قَالُوا نَعَمْ، قَالَ: فَإِنَّهَا مِثْلُ شَوْکِ السَّعْدانِ، غَیْرَ أَنَّهُ لاَ یَعْلَمُ قَدْرَ عِظَمِهَا إِلاَّ اللهُ، تَخْطَفُ النَّاسَ بِأَعْمَالِهِمْ، فَمِنْهُمْ مَنْ یُوبَقُ بِعَمَلِهِ، وَمِنْهُمْ مَنْ یُخَرْدَلُ ثُمَّ یَنْجُو، حَتَّى إِذَا أَرَادَ اللهُ رَحْمَةَ مَنْ أَرَادَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ أَمَرَ اللهُ الْمَلاَئِکَةَ أَنْ یُخْرِجُوا مَنْ کَانَ یَعْبُدُ اللهَ، فَیُخْرِجُونَهُمْ، وَیَعْرِفُونَهُمْ بِآثَارِ السُّجُودِ، وَحَرَّمَ اللهُ عَلَى النَّارِ أَنْ تَأْکُلَ أَثَرَ السُّجُودِ، فَیَخْرُجُونَ مِنَ النَّار، فَکُلُّ ابْنِ آدَمَ تَأْکُلُهُ النَّارُ إِلاَّ أَثَرَ السُّجُودِ؛ فَیَخْرُجُونَ مِنَ النَّارِ قَدِ امْتَحَشُوا، فَیُصَبُّ عَلَیْهِمْ مَاءُ الْحَیَاةِ، فَیَنْبُتُونَ کَمَا تَنْبُتُ الْحِبَّةُ فِی حَمِیلِ السَّیْلِ؛ ثُمَّ یَفْرُغُ اللهُ مِنَ الْقَضَاءِ بَیْنَ الْعِبَادِ، وَیَبْقَى رَجُلٌ بَیْنَ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ، وَهُوَ آخِرُ أَهْلِ النَّارِ دُخُولاً الْجَنَّةَ، مُقْبِلاً بِوَجْهِهِ قِبَلَ النَّارِ، فَیَقُولُ یَا رَبِّ اصْرِفْ وَجْهِی عَنِ النَّارِ، قَدْ قَشَبَنِی رِیحُهَا، وَأَحْرَقَنِی ذَکَاؤُهَا، فَیَقُولُ هَلْ عَسِیْتَ إِنْ فُعِلَ ذَلِکَ بِکَ أَنْ تَسْأَلَ غَیْرَ ذَلِکَ فَیَقُولُ لاَ وَعِزَّتِکَ،
فَیُعْطِی اللهَ مَا یَشَاءُ مِنْ عَهْدٍ وَمِیثَاقٍ؛ فَیَصْرِفُ اللهُ وَجْهَهُ عَنِ النَّارِ فَإِذَا أَقْبَلَ بِهِ عَلَى الْجَنَّةِ رَأَى بَهْجَتَهَا، سَکَتَ مَا شَاءَ اللهُ أَنْ یَسْکُتَ، ثُمَّ قَالَ یَا رَبِّ قَدِّمْنِی عِنْدَ بَابِ الْجَنَّةِ، فَیَقُولُ اللهُ لَهُ، أَلَیْسَ قَدْ أَعْطَیْتَ العُهُودَ وَالْمَوَاثِیقَ أَنْ لاَ تَسْأَلَ غَیْرَ الَّذِی کُنْتَ سَأَلْتَ فَیَقُولُ یَا رَبِّ لاَ أَکُونَنَّ أَشْقَى خَلْقِکَ؛ فَیَقُولُ فَمَا عَسِیْتَ إِنْ أُعْطِیتَ ذَلِکَ أَنْ لاَ تَسْأَلَ غَیْرَهُ فَیَقُولُ لاَ وَعِزَّتِکَ لاَ أَسْأَلُ غَیْرَ ذَلِکَ؛ فَیعْطِی رَبَّهُ مَا شَاءَ مِنْ عَهْدٍ وَمِیثَاق، فَیُقَدِّمُهُ إِلَى بَابِ الْجَنَّةِ، فَإِذَا بَلَغَ بَابَهَا فَرَأَى زَهْرَتَهَا، وَمَا فِیهَا مَنَ النَّضْرَةِ والسُّرُورِ فَیَسْکُتُ مَا شَاءَ اللهُ أَنْ یَسْکُتَ، فَیقُولُ یَا رَبِّ أَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ، فَیَقُولُ اللهُ: وَیْحَکَ یَا ابْنَ آدَمَ مَا أَغْدَرَکَ أَلَیْسَ قَدْ أَعْطَیْتَ الْعُهُودَ وَالْمَوَاثِیقَ أَنْ لاَ تَسْأَلَ غَیْرَ الَّذِی أُعْطِیتَ فَیَقُولُ یَا رَبِّ لاَ تَجْعَلْنِی أَشْقَى خَلْقِکَ، فَیَضْحَکُ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ مِنْهُ، ثُمَّ یَأْذَنُ لَهُ فِی دُخُولِ الْجنَّةِ، فَیَقُولُ تَمَنَّ، فَیَتَمَنَّى، حَتَّى إِذَا انْقَطَعَتْ أُمْنِیَّتُهُ، قَالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ: مِنْ کَذَا وَکَذَا أَقْبَلَ یُذَکِّرُهُ رَبُّهُ؛ حَتَّى إِذَا انْتَهَتْ بِهِ الأَمَانِیُّ قَالَ اللهُ تَعَالَى: لَکَ ذَلکَ وَمِثْلُهُ مَعَهُ.


ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که همانا مردم گفتند : ای رسول الله آیا ما در روز قیامت پروردگار ما را می بینیم ؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : آیا شما در (دیدن) ماه شب چهارده ای که در جلویش ابری نیست با یکدیگر مجادله می کنید ؟ (صحابه رضی الله عنه) گفتند : نخیر؛ ای رسول الله ، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم دوباره) فرمودند : آیا شما در (دیدن) خورشید که در جلویش ابری نیست با یکدیگر مجادله می کنید ؟ (صحابه رضی الله عنه) گفتند : نخیر؛ ای رسول الله ،(رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : قطعا شما (در روز قیامت) الله متعال را می بینید، این چنین می شود که روز قیامت (تمام) مردم جمع می شوند (الله متعال) می گوید : هرکس (در دنیا) هر چیزی را عبادت و پرستش می نموده او را دنبال کند (و پشت سر او برود)، سپس برخی خورشید دنبال نموده و در پشت او حرکت می کنند و برخی ازآنها ماه را دنبال نموده و در پشت او حرکت می کنند و برخی از آنها طاغوت ها را دنبال نموده و در پشت او حرکت می کنند، (تا اینکه همه مشرکین می روند) و این امت در حالی که منافقین آن نیز همراهش است باقی می ماند، سپس الله (متعال، به شکلی که آنها نمی شناسند، ظاهر می گردد و به نزد آنها) می آید و (به آنها) می گوید: من پروردگارتان هستم، (آنها) می گویند : (ما در) این مکان ما (می مانیم) تا اینکه پروردگار ما تشریف بیاورند، و چون پروردگار ما تشریف آوردند ما ایشان را می شناسیم، سپس الله (متعال، به شکل اصلی که می شناسند) به نزد آنان تشریف می آورند و می فرمایند : من پروردگارشما هستم ، سپس آنها می گویند (درست است) شما پروردگار ما هستید، و سپس آنها فرا می خواند و پل (صراط) بربالای جهنم گذاشته و نهاده می شود، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می فرمایند درآن وقت) من اولین نفر از میان پیامبران هستم که با امت من برآن گذار می کنم ، و در آن روز کسی بجز پیامبران سخن نمی گوید، و سخن پیامبران در آن روز است که یا الله سالم بدار سالم بدار، و در (کنارهای پل) جهنم چنگک ها و قلابهایی همانند خار سعدان وجود دارد، وآیا شما خار سعدان را دیده اید؟ (صحابه رضی الله عنهم) فرمودند : بله ، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : چنگک ها و قلابهای کناره پل (جهنم) همانند خارسعدان هستند ولی (آنقدر بزرگ اند که) اندازه بزرگی آنها را بجز الله (متعال) کسی نمی داند،(آن چنگک ها و قلاب ها) مردم را مطابق با اعمال و کردارشان می ربایند (و می گیرند) سپس برخی از مردم بنا بر کردار(زشت و گناهانشان) هلاک می شوند، و برخی از آنها همانند دانه خردل(خرد) می شوند و سپس نجات می یابند، (و برخی به جهنم انداخته می شوند و در جهنم می مانند) تا اینکه الله بنا بر رحمت خویش می خواهد (آن دسته) از اهل آتش (جهنم، که مسلمان بوده اند و بنا بر گناهان به جهنم رفته اند را نجات دهد، آن وقت) الله (متعال) به فرشته ها دستور می دهد که هر کس که در دنیا الله را عبادت می نموده را از جهنم بیرون کنند، سپس (فرشته ها) آنها را بیرون می کنند و(فرشته این نوع افراد را) با (محل) آثارسجدها آنها را می شناسند، (زیرا) الله متعال برآتش (جهنم) حرام قرار داده که (محل) آثار سجدها را بخورد و بسوزاند،بهمین خاطر تمام جسم فرزند آدم را آتش می خورد و می سوزاند بجز(محل) آثار سجدها را (نمی سوزاند، این نوع از جهنمی ها) در حالی از آتش جهنم بیرون می آیند که کاملا سوخته و زغال شده اند، سپس برآنها آب زندگی ریخته می شود ، و بعد آنها می رویند (و سالم و تازه می شوند) همانگونه که دانه ای که در محموله سیلاب اند روید؛ سپس الله (متعال) از قضاوت و فیصله در میان بندگان فارغ می گردد، ومردی در میان بهشت و دوزخ می ماند، و در حالی که این (مرد) آخرین فردی از اهل دوزخ است که به بهشت داخل می گردد، (این فرد از دوزخ بیرون شده و در بیرون از دوزخ ، ایستاده) و در حالی که چهره اش به سمت دوزخ گردانده شده است ، و می گوید ای پروردگار من چهره ام را از دوزخ برگردان بوی (بد) آن مرا آزرده و شعله (و حرارتش) مرا سوختانده است، سپس (الله متعال به این فرد) می گوید : آیا اگر این درخواست تو پذیرفته شود (و چهره ات از سمت دوزخ برگردانده شود) شایدغیر از این درخواست دیگری نمائی ؟ او می گوید : نه؛ سوگند به عزتت (که درخواست دیگری نخواهم نمود)، سپس آنچه که می خواهد با الله عهد و پیمان می بندد (که درخواست دیگر نخواهد نمود فقط تنها همین درخواستش برآورده شود و چهره اش از سمت دوزخ بر گردانده شود)؛ الله (متعال) چهره اش را از سمت آتش (دوزخ، به سمت بهشت) می چرخاند،و چون به سمت بهشت رخ می گرداند وزیبایی و شادابی آن را می بیند سکوت می کند تا (مدتی) که الله می خواهد که او ساکت باشد، و سپس می گوید : ای پروردگار من مرا تا نزد درب بهشت پیش ببر،(در آن وقت) الله (متعال) برایش می گوید : آیا تو عهد و پیمانهای (متعدد و زیادی) ندادی که غیراز آن درخواست (اولی) دیگر درخواستی ننمائی، او می گوید : ای پروردگار من (این درخواستم را نیز بپذیرید) تا اینکه من بدبخت ترین مخلوقت نباشم؛ (الله متعال) می گوید : امید هست که اگراین درخواستت پذیرفته شود دیگردرخواست (چیز دیگری را) ننمائی ، او می گوید : نه؛ به عزتت سوگند دیگرغیر از این از تو درخواست نمی نمایم؛ و آنچه بخواهد به پروردگارش عهد و پیمان می دهد (که درخواست دیگری نکند)، سپس (الله متعال) او به سمت درب بهشت پیش می برد (تا اینکه به درب بهشت می رسد)، و چون به درب بهشت می رسد و گلهایش و آنچه در آن از سرسبزی و شادی است می بیند ، سکوت می کند تا آن وقت که الله (متعال) می خواهد که سکوت کند ، و سپس می گوید ای پروردگار من مرا به بهشت داخل نما، الله (متعال، به او) می گوید : ای وای بر تو ای فرزند آدم چه قدرعهد شکنی آیا تو عهد و پیمانها ندادی که درخواست دیگری ننمائی ؟ او می گوید : (ای الله متعال این درخواست مرا بپذیر و مرا به بهشت داخل نما) تا اینکه بدبخت ترین مخلوق تو نباشم، (آن وقت) الله باعزت و بزرگواربراو می خندد، و سپس برایش اجازه ورود به بهشت می دهد، وسپس به او می گوید که (هر چیز که دلت می خواهد) آرزو کن ، و او آرزو می کند تا اینکه تمام آرزوها و خواسته هایش به پایان می رسد، (در آن وقت) الله با عزت و بزرگوار می گوید و ( از دنیا) یادش می اندازد : که (به اندازه) کجا تا به فلان مکان داده شود؛ ( و او از الله متعال) می خواهد تا اینکه تمام آرزوها و خواسته هایش به پایان می رسد (وآن وقت است) که الله متعال (خطاب به او) می گوید : آنچه (تو خواستی و آرزو نمودی همه) از تو و همانند آن از توباشد .