۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

ترجمه کتاب لؤلؤ و مرجان حدیث (100 و 101)

حدیث (100) حدیث جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ الأَنْصَارِیِّ، قَالَ وَهُوَ یُحَدِّثُ عَنْ فَتْرَةِ الْوَحْیِ، فَقَالَ فِی حَدِیثِهِ: بَیْنَا أَنَا أَمْشِی إِذْ سَمِعْتُ صَوْتًا مِنَ السَّمَاءِ فَرَفَعْتُ بَصَرِی فَإِذَا الْمَلکُ الَّذِی جَاءَنِی بِحِرَاءٍ جَالِسٌ عَلَى کُرْسِیٍّ بَیْنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ، فَرُعِبْتُ مِنْهُ، فَرَجَعْتُ، فَقُلْتُ: زَمِّلُونِی، فَأَنْزَلَ اللهُ تَعَالَى (یأَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ) إِلَى قَوْلِهِ: (وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ) فَحَمِیَ الْوَحْیُ وَتَتَابَعَ.


ترجمه : جابربن عبد الله انصاری رضی الله عنه در حالی که ایشان از دوران انقطاع وحی (یعنی ازدوران فاصله نزول آیات اولیه اقرأ تا نزول سوره مدثر) سخن می گفتند در این گفتگویشان فرمودند : (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند ) درحالی که من پیاده روی می کردم که ناگهان صدایی را از (سمت) آسمان شنیدم به بالا نگاه نمودم ناگهان دیدم که همان فرشته ای است که در(غار) حرا به نزد من آمده بود هست که بر صندلی در میان آسمان و زمین نشسته است، از(دیدن) او ترسانده شدم سپس (به خانه ام) بازگشتم ، (و به خانواده ام) گفتم : مرا (با چادری) بپوشانید، سپس الله متعال (یأَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ) تا (وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ) نازل نمود.

یعنی ای چادر پوش بپا خیز(و مردم را از عذاب الهی) بترسان ، ....(تا) ....شرک را رها کن.

(روای می گوید) سپس (بعد از این) وحی پی در پی (بر رسول الله صلی الله علیه و آله ) نازل می شد.

 

حدیث (101) حدیث جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ الأَنْصَارِیِّ عَنْ یَحْی بْنِ کَثِیرٍ، سَأَلْتُ أَبَا سَلَمَةَ بْنَ عَبْدِ الرَّحْمنِ عَنْ أَوَّلِ مَا نَزَلَ مِنَ الْقُرْآنِ قَالَ یأَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُلْتُ یَقُولُونَ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ فَقَالَ أَبُو سَلَمَةَ سَأَلْتُ جَابِرَ بنَ عَبْدِ اللهِ عَنْ ذَلِکَ، وَقُلْتُ لَهُ مِثْلَ الَّذِی قُلْتَ، فَقَالَ جَابِرٌ لاَ أُحَدِّثکَ إِلاَّ مَا حَدَّثَنَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: جَاوَرْتُ بِحِرَاءٍ فَلَمَّا قَضَیْتُ جِوَارِی هَبَطْتُ فَنُودِیتُ فَنَظَرْتُ عَنْ یَمِینِی فَلَمْ أَرَ شَیْئًا، وَنَظَرْتُ عَنْ شِمَالِی فَلَمْ أَرَ شَیْئًا، وَنَظَرْتُ أَمَامِی فَلَمْ أَرَ شَیْئًا، وَنَظَرْتُ خَلْفِی فَلَمْ أَرَ شَیْئًا؛ فَرَفَعْتُ رَأْسِی فَرَأَیْتُ شَیْئًا، فَأَتَیْتُ خَدِیجَةَ فَقُلْتُ: دَثِّرُونِی وَصُبُّوا عَلَیَّ مَاءً بَارِدًا، قَالَ فَدَثَّرُونِی وَصَبُّوا عَلَیَّ مَاءً بَارِدًا، قَالَ فَنَزَلَتْ (یأَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ).


ترجمه : یحی بن کثیر رحمه الله فرمودند : من از ابوسلمه بن عبدالرحمن درباره اولین آیاتی که از قرآن نازل شده است پرسیدم ایشان فرمودند : (اولین آیاتی که نازل شده است ، آیات اولیه) یأَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ می باشد، من گفتم : (برخی) می گویند: (اولین آیاتی که بر رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نازل شده است آیات اولیه) اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ می باشد، ابوسلمه (رحمه الله) فرمودند: من ازجابربن عبدالله (رضی الله عنه) در این باره پرسیدم، و برای ایشان گفتم: همان گونه که تو برایم گفتید، جابر(بن عبدالله رضی الله عنه) گفتند : من برای توسخن نمی گویم مگر آنچه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم برای ما سخن گفتند : من در (غار) حرا اعتکاف بودم و چون (مدت) اعتکافم را تمام نموده و به پایان رساندم وچون (از کوه حرا) فرود آمد صدا زده شدم به سمت راستم نگاه کردم چیزی ندیدم و به سمت چپم نگاه کردم چیزی را ندیدم و به جلویم نگاه نمودم چیزی ندیدم و پشت سرم نگاه کردم چیزی ندیدم؛ سپس سرم را بلند دیدم چیزی را دیدم، سپس به نزد خدیجه آمدم و گفتم : مرا با چادری بپوشانید و بر من آب سرد بریزید ، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : مرا با چادری پوشاندند و بر من آب سرد ریختند، (راوی ) می گوید : (آیات) ، (یأَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ) یعنی : ای چادر پوش ، بپا خیز و(مردم) را از(عذاب الهی) بترسانید و بزرگی پروردگارخود را بیان نما .