۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

ترجمه ، تحقیق و شرح اربعین نووی

حدیث ششم اربعین نووی



متن حدیث :


عَن ابی عبدالله النُّعْمَانِ بْنِ بَشِیرٍ رضی الله عنهما، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، یَقُولُ:«إِنَّ الْحَلَالَ بَیِّنٌ، وَإِنَّ الْحَرَامَ بَیِّنٌ، وَبَیْنَهُمَا أُمُورٌ مُشْتَبِهَاتٌ لَا یَعْلَمُهُنَّ کَثِیرٌ مِنَ النَّاسِ، فَمَنِ اتَّقَى الشُّبُهَاتِ فَقَد اسْتَبْرَأَ لِدِینِهِ، وَعِرْضِهِ، وَمَنْ وَقَعَ فِی الشُّبُهَاتِ وَقَعَ فِی الْحَرَامِ، کَالرَّاعِی یَرْعَى حَوْلَ الْحِمَى، یُوشِکُ أَنْ یَرْتَعَ فِیهِ، أَلَا وَإِنَّ لِکُلِّ مَلِکٍ حِمًى، أَلَا وَإِنَّ حِمَى اللهِ مَحَارِمُهُ، أَلَا وَإِنَّ فِی الْجَسَدِ مُضْغَةً، إِذَا صَلَحَتْ، صَلَحَ الْجَسَدُ کُلُّهُ، وَإِذَا فَسَدَتْ، فَسَدَ الْجَسَدُ کُلُّهُ، أَلَا وَهِیَ الْقَلْبُ».


لغات حدیث :


إِنَّ الْحَلَالَ بَیِّنٌ : همانا (اشیاء و امور) حلال(در اسلام) واضح (بیان گشته) است.

إِنَّ الْحَرَامَ بَیِّنٌ : همانا (اشیاء و امور) حرام (در اسلام) واضح (بیان گشته) است.

أُمُورٌ مُشْتَبِهَاتٌ : امرهای شبه دار، امورمشتبه .

فَمَنِ اتَّقَى الشُّبُهَاتِ : پس هرکس از امور و چیزهای شبه دارپرهیزکرد.

فَقَد اسْتَبْرَأَ لِدِینِهِ، وَعِرْضِهِ : او قطعا برای دینش و آبرویش طلب پاکی و برائت از گناه نموده است .

مَنْ وَقَعَ فِی الشُّبُهَاتِ : هرکس در امور شبهه دارافتاد .

کَالرَّاعِی : همانند چوپان .

یَرْعَى حَوْلَ الْحِمَى : اطراف قرق (و محوطه ممنوعه) می چراند.

یُوشِکُ أَنْ یَرْتَعَ فِیهِ : عنقریب است که گله اش را درداخل (قرق ومحوطه ممنوعه رفته) بچراند .

لِکُلِّ مَلِکٍ حِمًى : برای هرپادشاهی (محوطه ممنوعه و) قرقی است.

حِمَى اللهِ مَحَارِمُهُ : محوطه ممنوعه و قرق الله اموری است که آنها را حرام قرار داده است .

مُضْغَةً : تکه گوشت ، تکه گوشتی که به اندازه چیزی که جویده می شود باشد .

الْقَلْبُ : قلب ، دل، به «قلب» بدین خاطر «قلب» گفته می شود چون سریع وزود دگرگون شده و درآن انقلاب ایجاد می شود.

 

ترجمه حدیث :


همانا (اشیاء وامور) حلال (دراسلام) واضح وآشکاراست، وهمانا (اشیاء وامور) حرام (دراسلام) واضح وآشکاراست، ودرمیان این دوامور(وچیزهای) مشتبه و (شبهه داری)است که بسیاری ازمردم آنها را نمی دانند، پس هرکس ازچیزهای شبهه دار پرهیز و دوری نمود، قطعا او برای دینش وآبرویش طلب برائت (وبی گناهی) نموده است ، وهرکس درچیزهای شبهه دارافتاد اودر حرام افتاده  است، همانند چوپانی که (گله اش) دراطراف قرق (ومحوطه ممنوعه) می چراند ،عنقریب که داخل آن (محوطه) را هم بچراند، آگاه باشید که همانا برای هرپادشاهی (یک محوطه ممنوعه و) قرقی است، وآگاه باشید که (محوطه ممنوعه و) قرق الله چیزهایی است که آنها را حرام قرارداده است ،وآگاه باشید که همانا در جسم یک تکه گوشتی است که چون آن سالم گردد تمام جسم سالم گشته است و چون آن فاسد گردد تمام جسم فاسد گشته است وآگاه باشید که آن (تکه گوشت) قلب می باشد.

 

مسائل حدیث:


ازاین حدیث مسائل و احکام زیرگرفته و استنباط می شود:

1 - تمام اشیاء و امورحلال در اسلام (که همان مجموعه قرآن وسنّت صحیح باشد) بیان شده است .

2 - تمام اشیاء و امورحرام در قرآن و سنّت صحیح بیان شده است .

3 - چیزی ازحلال و حرام وجود ندارد که در اسلام حکمش بیان نشده باشد .

4 - درتمام امورو اشیاء حلال و حرام نصی (یعنی آیه و حدیث صحیحی) وجود دارد .

5- درمیان حرام و حلال اشیاء و اموری وجود دارد که برای بسیاری ازمردم حکم آنها معلوم نیست و شبهه داراست .

6- گروه اندکی از مردم (که همانا علما متبحرباشند)، تمام حلال ها و حرام ها را می دانند و چیزشبهه داری برای آنان وجود ندارد.

7 - برای کسی که حلال و حرام بودن چیزی را نمی داند و برایش در چیزی شبهه ای وجود دارد پرهیزاز آن ضروری است .

8- برای اینکه فرد گرفتار حرامی نشود راه احتیاط را اختیار نمودن و ضروری است .

9 - برای هرمسلمان حفظ دین و آبرویش ضروری و الزامی است .

10 - پرهیز ازچیزهایی که باعث خدشه دار شدن دین و آبروی فرد می شود پرهیز و دوری ازآنها ضروری است.

11- ارتکاب امور شبهه دار باعث خدشه دارشدن دین و آبروی یک مسلمان می گردد.

12- برای افهام و تفهمیم نمودن مسائل شرعی مثال زدن روش قرآنی است که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم زیاد بکارمی برند.

13 - کسی که به امور واشیاء شبهه دارعمل می کنند اوقطعا گرفتار حرام نیز خواهد شد ، زیرا او همانند چوپانی است که دراطراف قرق گله اش را می چراند عنقریب داخل قرق را هم خواهد چراند.

14- هرپادشاهی یک محوطه ممنوعه و قرقی دارد.

15 -  الله متعال محوطه ممنوعه و قرقی دارد.

16- محوطه ممنوعه و قرق الله متعال چیزهایی است که آنها را حرام قرارداده است .

17- در جسم هرفرد یک تکه گوشتی است که چون آن سالم گردد تمام جسم سالم گشته است و چون آن فاسد گردد تمام جسم فاسد گشته است و آن تکه گوشت قلب می باشد.

18- قلب ؛ اصلی ترین عضو یک فرد است که سالم بودن وفساد تمام جسم به او بستگی دارد.

19 - دو نوع فساد و دونوع سالمیت وجود دارد، یک ظاهری و جسمی ، دیگری معنوی و روحی، در این حدیث مراد از فساد و سالمیت همان معنوی و روحی می باشد .

20 - پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم در این حدیث مسلمانان را به نزدیک شدن به حلالها تشویق نموده و از حرامها و چیزهایی شبهه دار برحذر داشته اند .

 

تفاوت های الفاظ احادیث :

 

1 - در این روایت اربعین آمده « إِنَّ الْحَلَالَ بَیِّنٌ، وَإِنَّ الْحَرَامَ بَیِّنٌ » ولی در رواست شماره (52) و شماره (2051) صحیح بخاری وبرخ دیگر کتب حدیثی بدون لفظ « إِنَّ » این گونه آمده است « الحَلاَلُ بَیِّنٌ، وَالحَرَامُ بَیِّنٌ »، ولی در روایت شماره (1599) صحیح مسلم برخ دیگر کتب حدیثی همانند روایت اربعین با « إِنَّ » آمده است .

 

2 - در این روایت اربعین آمده « وَبَیْنَهُمَا أُمُورٌ مُشْتَبِهَاتٌ » ولی در روایت شماره (2051) صحیح بخاری این گونه آمده است « وَبَیْنَهُمَا أُمُورٌ مُشْتَبِهَةٌ » و در روایت شماره (1205) سنن ترمذی این گونه آمده است « وَبَیْنَ ذَلِکَ أُمُورٌ مُشْتَبِهَاتٌ » وروایت شماره (3329) سنن ابی داود این گونه آمده است « وَبَیْنَهُمَا أُمُورٌ مُشْتَبِهَاتٌ»، وَأَحْیَانًا یَقُولُ: «مُشْتَبِهَةٌ » ودر روایت شماره (3984) سنن ابن ماجه این گونه آمده است « وَبَیْنَهُمَا مُشْتَبِهَاتٌ » و در روایت شماره (5710) سنن نسائی چنین آمده است « وَإِنَّ بَیْنَ ذَلِکَ أُمُورًا مُشْتَبِهَاتٍ ، وَرُبَّمَا قَالَ: وَإِنَّ بَیْنَ ذَلِکَ أُمُورًا مُشْتَبِهَةً » ودر روایت شماره (10401) السنن الکبری امام بیهقی چنین آمده « وَبَیْنَ ذَلِکَ أُمُورٌ مُشْتَبِهَةٌ » و در روایت شماره (18384) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است « وشبهات بین ذلک ».

 

3 - در این روایت اربعین آمده « لَا یَعْلَمُهُنَّ کَثِیرٌ مِنَ النَّاسِ » ولی در روایت شماره (52) صحیح بخاری این گونه آمده « لاَ یَعْلَمُهَا کَثِیرٌ مِنَ النَّاسِ » و در سنن ترمذی روایت شماره (1205) و روایت شماره (18368) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است « لَا یَدْرِی کَثِیرٌ مِنَ النَّاسِ أَمِنَ الحَلَالِ هِیَ أَمْ مِنَ الحَرَامِ ».

 

4 - دراین روایت اربعین آمده است « فَمَنِ اتَّقَى الشُّبُهَاتِ فَقَد اسْتَبْرَأَ لِدِینِهِ، وَعِرْضِهِ، وَمَنْ وَقَعَ فِی الشُّبُهَاتِ وَقَعَ فِی الْحَرَامِ » ولی در روایت شماره (52) صحیح بخاری این گونه آمده است « فَمَنِ اتَّقَى المُشَبَّهَاتِ اسْتَبْرَأَ لِدِینِهِ وَعِرْضِهِ، وَمَنْ وَقَعَ فِی الشُّبُهَاتِ » و در روایت شماره (2051) صحیح بخاری و روایت شماره (10401) السنن اکبری امام بیهقی این گونه آمده است « فَمَنْ تَرَکَ مَا شُبِّهَ عَلَیْهِ مِنَ الإِثْمِ، کَانَ لِمَا اسْتَبَانَ أَتْرَکَ، وَمَنِ اجْتَرَأَ عَلَى مَا یَشُکُّ فِیهِ مِنَ الإِثْمِ، أَوْشَکَ أَنْ یُوَاقِعَ مَا اسْتَبَانَ » و در آخرروایت (4453) سنن نسائی وروایت (10816) شماره السنن الکبری امام بیهقی  و روایت شماره (3329) سنن ابی داود به جای این جمله این گونه آمده است « وَإِنَّهُ مَنْ یُخَالِطُ الرِّیبَةَ یُوشِکُ أَنْ یَجْسُرَ » و در روایت شماره (1205) سنن ترمذی این گونه آمده است « فَمَنْ تَرَکَهَا اسْتِبْرَاءً لِدِینِهِ وَعِرْضِهِ فَقَدْ سَلِمَ، وَمَنْ وَاقَعَ شَیْئًا مِنْهَا، یُوشِکُ أَنْ یُوَاقِعَ الحَرَامَ » و در روایت شماره (18374) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است «فمن اتقى الشبهات استبرأ فیه لدینه وعرضه، ومن واقعها واقع الحرام» و در روایت شماره (18384) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است «من ترک ما اشتبه علیه من الإثم، کان لما استبان له أترک، ومن اجترأ على ما شک فیه، أوشک أن یواقع الحرام» .

 

5 - در این روایت اربعین آمده است « کَالرَّاعِی یَرْعَى حَوْلَ الْحِمَى، یُوشِکُ أَنْ یَرْتَعَ فِیهِ » ولی در روایت شماره (52) صحیح بخاری این گونه آمده است «کَرَاعٍ یَرْعَى حَوْلَ الحِمَى، یُوشِکُ أَنْ یُوَاقِعَهُ» و در روایت شماره (4453) سنن نسائی این مطلب این گونه آمده است «وَإِنَّهُ مَنْ یَرْتَعُ حَوْلَ الْحِمَى یُوشِکُ أَنْ یُخَالِطَ الْحِمَى، - وَرُبَّمَا قَالَ: إِنَّهُ مَنْ یَرْعَى حَوْلَ الْحِمَى یُوشِکُ أَنْ یُرْتِعَ فِیهِ» و در روایت شماره (1205) سنن ترمذی این گونه آمده است «کَمَا أَنَّهُ مَنْ یَرْعَى حَوْلَ الحِمَى، یُوشِکُ أَنْ یُوَاقِعَهُ» و در روایت شماره (3329) سنن ابی داود این گونه آمده است «وَإِنَّهُ مَنْ یَرْعَى حَوْلَ الْحِمَى یُوشِکُ أَنْ یُخَالِطَهُ» و در روایت شماره (10400) السنن الکبری امام بیهقی این گونه آمده است «کَالرَّاعِی یَرْعَى حَوْلَ الْحِمَى یُوشِکُ أَنْ یُوَاقِعَهُ» و در روایت شماره (10816) السنن الکبری امام بیهقی این گونه آمده است «وَإِنَّهُ مَنْ یَرْعَ حَوْلَ الْحِمَى یُوشِکْ أَنْ یُخَالِطَ الْحِمَى» و در روایت شماره (5569) صحیح ابن حبان این گونه آمده است «وَمَنْ أَرْتَعَ فِیهِ کَانَ کَالْمُرْتِعِ إِلَى جَنْبِ الْحِمَى یُوشِکُ أَنْ یَقَعَ فِیهِ» و در روایت شماره (18347) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است «فمن أرتع حول الحمى، کان قمنا أن یرتع فیه» و در روایت شماره (18368) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است «فمن رعى إلى جنب حمى، یوشک أن یرتع فیه».

 

6 - دراین روایت اربعین آمده « أَلَا وَإِنَّ لِکُلِّ مَلِکٍ حِمًى، أَلَا وَإِنَّ حِمَى اللهِ مَحَارِمُهُ » ولی در روایت شماره (52) صحیح بخاری این گونه آمده است «أَلاَ وَإِنَّ لِکُلِّ مَلِکٍ حِمًى، أَلاَ إِنَّ حِمَى اللَّهِ فِی أَرْضِهِ مَحَارِمُهُ» ، یعنی در این روایت صحیح بخاری «فِی أَرْضِهِ» اضافه ترآمده است، و در روایت شماره (2051) صحیح بخاری و روایت شماره (10401) السنن الکبری امام بیهقی این گونه آمده است «وَالمَعَاصِی حِمَى اللَّهِ» ودرروایت شماره (4453) و (5710) سنن نسائی و روایت شماره (3329) سنن ابی داود و راویت شماره (10816) السنن الکبری امام بیهقی و روایت شماره (721) صحیح ابن حبان این گونه آمده است «وَسَأَضْرِبُ لَکُمْ فِی ذَلِکَ مَثَلًا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ حَمَى حِمًى، وَإِنَّ حِمَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ مَا حَرَّمَ» و در روایت شماره (10817) السنن الکبری امام بیهقی و روایت شماره (18384) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است «وَإِنَّ لِکُلِّ مَلَکٍ حِمًى , وَحِمَى اللهِ فِی الْأَرْضِ مَعَاصِیهِ » ودر روایت شماره (5569) صحیح ابن حبان این گونه آمده است «وَإِنَّ لِکُلِّ مَلِکٍ حِمًى، وَإِنَّ حِمَى اللَّهِ فِی الْأَرْضِ مَحَارِمُهُ»

 

7 - در این روایت اربعین این گونه آمده است «أَلَا وَإِنَّ فِی الْجَسَدِ مُضْغَةً، إِذَا صَلَحَتْ، صَلَحَ الْجَسَدُ کُلُّهُ، وَإِذَا فَسَدَتْ، فَسَدَ الْجَسَدُ کُلُّهُ، أَلَا وَهِیَ الْقَلْبُ» ولی در روایت شماره (743) شعب الایمان امام بیهقی وروایت شماره (18412) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است «إن فِی الْإِنْسَانِ مُضْغَةٌ إِذَا صَلُحَتْ صَلُحَ لَهُ سَائِرُ جَسَدِهِ، وَإِذَا سَقِمَتْ سَقِمَ لَهُ سَائِرُ جَسَدِهِ وَهِیَ الْقَلْبُ» و در روایت شماره (297) صحیح ابن حبان این گونه آمده است «إِنَّ فِی الْجَسَدِ مُضْغَةً إِذَا صَلَحَتْ صَلَحَ لَهَا الْجَسَدُ، وَإِذَا فَسَدَتْ فَسَدَ لَهَا الْجَسَدُ کُلُّهُ».

 

منابع حدیث :

 

این حدیث در بسیاری از کتب حدیثی روایت شده که مهم ترین آنها از قرار زیرمی باشند :

1 - صحیح بخاری حدیث شماره (52) و(2051) .

2- صحی مسلم ، حدیث شماره (1599) .

3- سنن نسائی حدیث شماره (4453) و (5710) .

4- سنن ترمذی حدیث شماره (1205) .

5- سنن ابی داود حدیث شماره (3329) .

6- سنن ابن ماجه حدیث شماره (3984) .

7- السنن الکبری امام بیهقی حدیث شماره (10400) ووو...

8- شعب الایمان امام بیهقی حدیث شماره (743) ووو...

9- صحیح ابن حبان حدیث شماره (297) ووو...

10- مسند احمد بن حنبل حدیث شماره (18347) وو...

علاوه از کتابهای بالا در بسیاری از کتب دیگر حدیثی نیز این حدیث روایت شده است .