۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

ترجمه و شرح حدیث (74) صحیح بخاری

ترجمه و شرح حدیث (74) صحیح بخاری

 

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّهُ تَمَارَى هُوَ وَالحُرُّ بْنُ قَیْسِ بْنِ حِصْنٍ الفَزَارِیُّ فِی صَاحِبِ مُوسَى، قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: هُوَ خَضِرٌ، فَمَرَّ بِهِمَا أُبَیُّ بْنُ کَعْبٍ، فَدَعَاهُ ابْنُ عَبَّاسٍ فَقَالَ: إِنِّی تَمَارَیْتُ أَنَا وَصَاحِبِی هَذَا فِی صَاحِبِ مُوسَى، الَّذِی سَأَلَ مُوسَى السَّبِیلَ إِلَى لُقِیِّهِ، هَلْ سَمِعْتَ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَذْکُرُ شَأْنَهُ؟ قَالَ: نَعَمْ، سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: " بَیْنَمَا مُوسَى فِی مَلَإٍ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ جَاءَهُ رَجُلٌ فَقَالَ: هَلْ تَعْلَمُ أَحَدًا أَعْلَمَ مِنْکَ؟ " قَالَ مُوسَى: لاَ، فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَى مُوسَى: بَلَى، عَبْدُنَا خَضِرٌ، فَسَأَلَ مُوسَى السَّبِیلَ إِلَیْهِ، فَجَعَلَ اللَّهُ لَهُ الحُوتَ آیَةً، وَقِیلَ لَهُ: إِذَا فَقَدْتَ الحُوتَ فَارْجِعْ، فَإِنَّکَ سَتَلْقَاهُ، وَکَانَ یَتَّبِعُ أَثَرَ الحُوتِ فِی البَحْرِ، فَقَالَ لِمُوسَى فَتَاهُ: (أَرَأَیْتَ إِذْ أَوَیْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّی نَسِیتُ الحُوتَ وَمَا أَنْسَانِیهِ إِلَّا الشَّیْطَانُ أَنْ أَذْکُرَهُ)، قَالَ: (ذَلِکَ مَا کُنَّا نَبْغِی فَارْتَدَّا عَلَى آثَارِهِمَا قَصَصًا)، فَوَجَدَا خَضِرًا، فَکَانَ مِنْ شَأْنِهِمَا الَّذِی قَصَّ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ فِی کِتَابِهِ ".


ترجمه : از ابن عباس (رضی الله عنه) روایت شده که ایشان با حربن قیس بن حصن فزاری (رحمه الله) در باره یار موسی (علیه السلام) مجادله نمودند، ابن عباس (رضی الله عنه) گفتند که آن یار (موسی علیه السلام) خضر(علیه السلام) بوده است (ولی حربن قیس  فزاری رحمه الله می گفتند که اوکس دیگری بوده است، در همین گفتگو بودند) که ابی بن کعب (رضی الله عنه) بر آنها گذر نمود،ابن عباس (رضی الله عنه) ایشان را فراخوانده و سپس به ایشان گفتند : من و این یارم (حربن قیس) در باره همان یارموسی (علیه السلام) ، که موسی (از الله متعال) در خواست ملاقات با او را نموده بود، مجادله نموده (واختلاف نظرداریم) ، آیا شما از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شنیدی که در باره جریان او چیزی را بیان نماید؟ (ابی بن کعب رضی الله عنه) فرمودند: بله ، من شنیدم که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می فرمایند: در حالی که موسی در جمعی از بنی اسرائیل بودند که مردی به نزدش آمد وگفت : آیا کسی عالم تراز خودت هم سراغ داری؟ موسی گفت : نه، الله عزوجل به موسی وحی نمود: (نه آنچنان است که تو می گوئی ) آری (از تو نیز عالم تری وجود دارد او) بنده ما خضر می باشد، موسی راه رسیدن به او را (از الله متعال) درخواست نمود،الله متعال ماهی را نشانه (یافتن خضر قرار داد) و به موسی گفته شد: آنگاه که ماهی را گم کردی (به همانجایی) برگرد(که ماهی را گم کرده ای) قطعا تو در آنجا با خضر ملاقات خواهی نمود، (موسی) رد ماهی را در دریا دنبال می کرد، نوجوان همراه موسی (که همان یوشع بن نون باشد، خطاب به موسی) گفت : آیا خبرداری که زمانی که ما به نزد آن سنگ برای استراحت رفتیم همانا من در آنجا ماهی را فراموش کردم؟ و مرا بفراموشی نینداخت و از یادم نبرد مگر شیطان ،(موسی) گفت: این آن چیزی است که ما طلبش می کنیم هر دو بر ردشان بازگشته آثار قدمهایشان را دنبال می کردند(تا اینکه بجایی آن سنگی رسیدند که نوجوان همراه موسی ماهی را در آنجا فراموش کرده بود)، پس در آنجا خضررا یافتند، سپس جریانشان همان افتاد که الله عزوجل در کتابش (قرآن مجید) بیان نموده است .


مسائل و احکام حدیث:


ازحدیث بالا مسائل و احکام زیر برگرفته و استنباط می شود :

1 - مجادله و مباحثه علمی در میان سلف صالح مروج بوده است .

2- مجادله و مباحثه برای احقاق حق و فهم مسائل ایراد شرعی ندارد .

3- اختلاف نظر داشتن با صحابه رضی الله عنهم ایراد شرعی ندارد .

4- هیچ فردی نباید این ادعا را نماید که او عالم ترین فرد بر این کره خاکی است .

5- خضر علیه السلام در برخی مسائل از موسی علیه السلام عالم تر بودند .

6- سفر برای یاد گیری علم؛ سنّت موسی علیه السلام و سلف صالح ماست.

7- صاحبه رضی الله عنهم مسائلی را که نمی دانستند از سایر صحابه رضی الله عنهم می پرسیدند.

8- در مسائل اختلافی و مورد بحث و مجادله ای از فرد عالم تری درخواست داوری نمودن مجاز است .

 

 

در پایان باید به چند نکته مهم اشاره کنم :

(1) خضر علیه السلام وفات نموده اند، و هیچ دلیلی درقرآن مجید و احادیث صحیح برای زنده بودنشان وجود ندارد.

(2) خضرعلیه السلام پیامبری نبودند که همانند سایر انبیاء الهی بسوی امتی فرستاده شده و آنها را امر به معروف و نهی از منکر کنند ، بلکه ایشان مأمور مخفی الله متعال بودند و طبق دستور الله متعال کارهایی از قبیل آن کارهایی که در قرآن مجید از ایشان بیان شده انجام می دادند .

(3) داستان موسی و خضر علیهما السلام مفصلا در قرآن و سنّت ذکر شده است ولی در این حدیث بصورت اختصار آمده است .