۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

شبهه و اعتراض پنجم


✏✏شبهه و اعتراض پنجم✏✏


قائلین به اجماع در تعریف اجماع اختلاف نظر دارند بگونه ای که توافق بر تعریف و تعیین حقیقت اجماع مشکل شده است به عنوان مثال ما به دو تعریف زیر در باره اجماع توجه شما خوانندگان گرامی را جلب می نماییم :

  -1
امام غزالی رحمه الله در کتاب (المستسفی)اجماع را چنین تعریف می نماید: الْإِجْمَاعِ فَإِنَّمَا نَعْنِی بِهِ اتِّفَاقَ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ - خَاصَّةً عَلَى أَمْرٍ مِنْ الْأُمُورِ الدِّینِیَّةِ. یعنی : هدف ما ازاجماع همان اتفاق نمودن امت محمدی صلی الله علیه وآله وسلم به تنهائی؛ بر امری از امور دینی است.

- 2
  محمد بن صالح بن محمد العثیمین رحمه الله در کتاب (الأصول من علم الأصول)در باره تعریف اصطلاحی اجماع چنین نوشته اند: واصطلاحاً: اتفاق مجتهدی هذه الأمة بعد النبی صلّى الله علیه وسلّم على حکم شرعی. واجماع در اصطلاح به همان اتفاق مجتهدین این امت بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بر حکم (از احکام) شرعی می گویند.

حالا شما خوب توجه فرمایید که در تعریف امام غزالی رحمه الله تمام افراد این امت حتی عوام باید بر حکم مساله اتفاق نظر داشته باشند ولی در تعریف ابن عثیمین رحمه الله نیاز به عوام نیست فقط باید مجتهدین اتفاق نظر داشته باشند ، حالا ما کدام اجماع را بپذیریم اجماعی که حتی عوام نیز باید موافق باشند و یا اجماعی که فقط مخصوص مجتهدین است ، علاوه از این دو تعریف اختلافات دیگری نیز در تعاریفی که قائلین به اجماع ذکر می کنند وجود دارد .

حالا سوال اینجاست که اجماعی که حتی قائلین به آن در تعریف جامعی برایش به توافق نرسیدند و حویت و حقیقت آن برای ما مشخص نیست چطور ما بدان معتقد باشیم و آن را اصل سومی از اصول فقه مان قرار دهیم و مارک گمراهی و فسق به منکرین آن بچسپانیم ؟!!