۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

احادیث عمر رضی الله عنه در مسند حمیدی

احادیث عمر رضی الله عنه (قسمت اوّل)

 

حدیث (9) قَالَ أَبوعُبَیْدٍ : شَهِدْتُ الْعِیدَ مَعَ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ فَبَدَأَ بِالصَّلاَةِ قَبْلَ الْخُطْبَةِ وَقَالَ : إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- نَهَى عَنْ صِیَامِ هَذَیْنِ الْیَوْمَیْنِ : یَوْمِ الْفِطْرِ وَیَوْمِ الأَضْحَى ، فَأَمَّا یَوْمُ الْفِطْرِ فَیَوْمُ فِطْرِکُمْ مِنْ صِیَامِکُمْ ، وَأَمَّا یَوْمُ الأَضْحَى فَکُلُوا فِیهِ مِنْ لَحْمِ نُسُکِکُمْ . ثُمَّ شَهِدْتُ الْعِیدَ مَعَ عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ ، فَوَافَقَ ذَلِکَ یَوْمَ جُمُعَةٍ ، فَبَدَأَ بِالصَّلاَةِ قَبْلَ الْخُطْبَةِ ، ثُمَّ قَالَ : إِنَّ هَذَا یَوْمٌ اجْتَمَعَ فِیهِ عِیدَانِ لِلْمُسْلِمِینَ ، فَمَنْ کَانَ هَا هُنَا مِنْ أَهْلِ الْعَوَالِى فَأَحَبَّ أَنْ یَذْهَبَ فَقَدْ أَذِنَّا لَهُ ، وَمَنْ أَحَبَّ أَنْ یَمْکُثَ فَلْیَمْکُثْ. ثُمَّ شَهِدْتُ الْعِیدَ مَعَ عَلِىِّ بْنِ أَبِى طَالِبٍ فَبَدَأَ بِالصَّلاَةِ قَبْلَ الْخُطْبَةِ وَقَالَ : لاَ یَأْکُلَنَّ أَحَدُکُمْ مِنْ لَحْمِ نُسُکِهِ فَوْقَ ثَلاَثٍ. قَالَ أَبُو بَکْرٍ الْحُمَیْدِىُّ قُلْتُ لِسُفْیَانَ : إِنَّهُمْ یَرْفَعُونَ هَذِهِ الْکَلِمَةَ عَنْ عَلِىِّ بْنِ أَبِى طَالِبٍ. قَالَ سُفْیَانُ : لاَ أَحْفَظُهَا مَرْفُوعَةً ، وَهِىَ مَنْسُوخَةٌ.

 

ترجــــــمه :ابوعبید (رحمه الله) می گوید: من در روزعید به همراه عمربن خطاب (رضی الله عنه) حاضر بودم ایشان قبل از خطبه نماز را شروع نموده و خواندند (و بعد سخنرانی نموده ودر خطبه عید) فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم از روزه گرفتن این دو روز: روز عید فطر و روز عید قربان ممانعت نموده (وفرمودند:)، و اما روز عید فطر چون روزه تان به پایان رسیده و (ودر این روز می توانید خوراکی) بخورید و اما روز عید قربان از گوشت قربایتان بخورید.(ابوعبید می گوید) سپس (دردوران خلافت) عثمان بن عفان (با ایشان) در روزعید حاضر شدم و روز عید در روز جمعه واقع شده بود، ایشان نیز نمازرا پیش از خطبه شروع نموده وخواندند و سپس (سخنرانی نموده ودر خطبه عید) فرمودند: همانا در این روز دو عید مخصوص مسلمانان (جمعه و عید) جمع شده است، لذا هر کس از روستاهای بالای مدینه این جاست و دوست دارد (بعد از نماز عید و قبل از خواندن نماز جمعه به خانه خویش) بر گردد و برود ما به او اجازه دادیم ، و هر کس هم که دوست دارد که (در مدینه بماند تا اینکه بهمراه ما نماز جمعه را هم بخواند و بعدا به خانه برگردد، می تواند ) بماند.(ابوعبید می گوید) سپس (دردوران خلافت) علی بن ابی طالب (با ایشان) در روزعید حاضر شدم ، ایشان نیز شروع نموده و پیش از خطبه نماز خواندند و سپس (در خطبه عید) فرمودند:هر گز کسی از شما بیشترازسه روز گوشت قربانیش را نمی خورد (یعنی به اندازه سه روز نگه می دارد و بقیه اش را صدقه می دهد) .

ابوبکر حمیدی (رحمه الله) می گوید من به سفیان(رحمه الله) گفتم : (دیگر راویان این گفته علی بن ابی طالب (رضی الله عنه) را مرفوع روایت نموده وبه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نسبت می دهند ، سفیان گفت: ولی من مرفوعا بیاد ندارم ولی این جریان (که گوشت قربانی نباید بیشتر از سه روزنگه داری شود) منسوخ است.  

تحــــــــقیق: این حدیث همه اجزاء آن صحیح است ولی قسمت اوّل آن در سنن ابی داود و سنن ابن ماجه آمده و استاد آلبانی رحمه الله آن را صحیح دانسته است.

 

حــــــدیث (10) قَالَ عَبْد اللَّهِ بْنَ سَرْجِسٍ : رَأَیْتُ الأُصَیْلِعَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ أَتَى الْحَجَرَ الأَسْوَدَ فَقَبَّلَهُ ، ثُمَّ قَالَ : وَاللَّهِ إِنِّى لأَعْلَمُ أَنَّکَ حَجَرٌ لاَ تَضُرُّ وَلاَ تَنْفَعُ ، وَلَوْلاَ أَنِّى رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- یُقَبِّلُکَ مَا قَبَّلْتُکَ.

ترجــــــمه : عبدالله بن سرجس رحمه الله فرمودند: من طاس عزیزم عمربن خطاب رضی الله عنه را دیدم که به نزد حجر الاسود آمده و آن را بوسید، و سپس گفت: سوگند به الله من قطعا می دانم که تو یک سنگی هستی نه ضرر می رسانی و نه نفع می رسانی ، و اگر من رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را نمی دیدم که ترا بوسه می زند و من بوسه ات نمی زدم.

تحــــــــقیق: متن این حدیث صحیح است و درسنن ابن ماجه آمده است واز طریق دیگری همین متن در صحیح بخاری و صحیح مسلم نیز آمده است.

 

حـــــــدیث (11و12)عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ قَالَ : إِنِّى لأَحْسِبُ أَنَّکُمْ تَأْکُلُونَ شَجَرَتَیْنِ - یَعْنِى خَبِیثَتَیْنِ - الْبَصَلَ وَالثُّومَ ، فَإِنْ کُنْتُمْ لاَ بُدَّ فَاعِلِینَ فَاقْتُلُوهُمَا بِالنُّضْجِ ، ثُمَّ کُلُوهُمَا ، فَلَقَدْ رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- یَجِدُ رِیحَهُ مِنَ الرَّجُلِ فَیَأْمُرُ بِهِ فَیُخْرَجُ إِلَى الْبَقِیعِ.

 

ترجــــــمه : عمربن خطاب رضی الله عنه فرمودند: همانا من گمان می کنم که شما از این دو گیاه (بدبو) پیاز و سیر می خورید، و اگر چاره ای جز خوردن ندارید پس حتما آنها را با پختن (بویشان را) از بین ببرید و سپس آن دورا بخورید، زیرا من رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را دیدم که چون از فردی (در داخل مسجد) بوی (سیر و پیاز) به مشام ایشان می رسید دستور می دادند تا آن فرد (از مسجد) بیرون شده و بسوی بقیع رانده می شد.

 

تحــــــــقیق: این حدیث صحیح است و در صحیح مسلم، سنن نسائی و سنن ابن ماجه آمده است.

 

حــــــدیث (13) عَنْ مَالِکِ بْنِ أَوْسِ بْنِ الْحَدَثَانِ قَالَ : أَتَیْتُ بِمِائَةِ دِینَارٍ أَبْغِى بِهَا صَرْفًا ، فَقَالَ طَلْحَةُ : عِنْدَنَا صَرْفٌ ، انْتَظِرْ یَأْتِى خَازِنُنَا مِنَ الْغَابَةِ. وَأَخَذَ مِنِّى الْمِائَةَ الدِّینَارِ ، فَقَالَ لِىَ عُمَرُ : لاَ تُفَارِقْهُ ، فَإِنِّى سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- یَقُولُ :« الذَّهَبُ بِالْوَرِقِ رِبًا إِلاَّ هَاءَ وَهَاءَ ، وَالْبُرُّ بِالْبُرِّ رِبًا إِلاَّ هَاءَ وَهَاءَ ، وَالشَّعِیرُ بِالشَّعِیرِ رِبًا إِلاَّ هَاءَ وَهَاءَ ، وَالتَّمْرُ بِالتَّمْرِ رِبًا إِلاَّ هَاءَ وَهَاءَ ». فَلَمَّا جَاءَ الزُّهْرِىُّ لَمْ یَذْکُرْ هَذَا الْکَلاَمَ.

 

ترجــــــمه : مالک بن اوس رحمه الله می فرماید: من با صد سکه طلا آمده و در تلاش معامله صرفی بودم، طلحه گفت: ما معامله صرفی انجام می دهیم، ولی منتظر باش تا خزانه دار از الغابه بیاید و از من صد دینار را گرفت، عمر رضی الله عنه به من گفت از او جدا نشو(تا پولت را تحویل بگیر) زیرا من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند: طلا با نقره معامله نمودن ربا است مگر اینکه معامله نقدی و دست به دست باشد وگندم با گندم معامله نمودن ربا است مگر اینکه معامله نقدی و دست به دست صورت گیرد. و جو با جومعامله نمودن ربا است مگر اینکه معامله نقدی و دست به دست باشد. وخرما با خرما معامله نمودن ربا است مگر اینکه معامله نقدی و دست به دست باشد.

(راوی می گوید: و چون زهری آمد این کلام (یعنی جریان مالک بن اوس با طلحه) را ذکر نکرد.

 

تحــــــــقیق: این حدیث صحیح است و در صحیح بخاری وصحیح مسلم و بر خی دیگر از کتب حدیثی روایت شده است.

 

حدیث (14) قال عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- یَقُولُ :« الذَّهَبُ بِالْوَرِقِ رِبًا إِلاَّ هَاءَ وَهَاءَ ، وَالْبُرُّ بِالْبُرِّ رِبًا إِلاَّ هَاءَ وَهَاءَ ، وَالشَّعِیرُ بِالشَّعِیرِ رِبًا إِلاَّ هَاءَ وَهَاءَ ، وَالتَّمْرُ بِالتَّمْرِ رِبًا إِلاَّ هَاءَ وَهَاءَ ». قَالَ الْحُمَیْدِىُّ قَالَ سُفْیَانُ : وَهَذَا أَصَحُّ حَدِیثٍ رُوِىَ عَنِ النَّبِىِّ -صلى الله علیه وسلم- فِى هَذَا ، یَعْنِى فِى الصَّرْفِ .

ترجــــــمه : عمر بن خطاب رضی الله عنه می فرماید: من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند: طلا با نقره معامله نمودن ربا است مگر اینکه معامله نقدی و دست به دست باشد وگندم با گندم معامله نمودن ربا است مگر اینکه معامله نقدی و دست به دست صورت گیرد. و جو با جومعامله نمودن ربا است مگر اینکه معامله نقدی و دست به دست باشد. وخرما با خرما معامله نمودن ربا است مگر اینکه معامله نقدی و دست به دست باشد.

(حمیدی (رحمه الله) می گوید: سفیان (رحمه الله) گفته است: این حدیث؛ صحیح ترین حدیثی است که از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در باره معاملات پولی روایت شده است .

 

تحــــــــقیق: این حدیث صحیح است و در صحیح بخاری وصحیح مسلم و بر خی دیگر از کتب حدیثی روایت شده است.

حـــــــدیث (15) قَالَ ابْن عَبَّاسٍ : بَلَغَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ أَنَّ سَمُرَةَ بَاعَ خَمْرًا ، فَقَالَ : قَاتَلَ اللَّهُ سَمُرَةَ ، أَلَمْ یَعْلَمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- قَالَ :« لَعَنَ اللَّهُ الْیَهُودَ ، حُرِّمَتْ عَلَیْهِمُ الشُّحُومُ فَجَمَلُوهَا فَبَاعُوهَا ».

 

ترجــــــمه :ابن عباس (رضی الله عنه) می فرماید: خبر به عمربن خطاب (رضی الله عنه) رسید که سمره (رضی الله عنه) شراب فروخته است (عمر رضی الله عنه) گفت: الله سمره را بکشد آیا نداسته است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: الله یهود را لعنت کند زیرا بر آنها پی و چربی(حیوانات حلال گوشت) حرام قرار داده شده بود(ولی آنها حیله کردند) پی و چربی (حیوانات) را باز و گداخته نمودند و سپس آنها را فروختند (واز پول آنها استفاده نمودند).

 

تحــــــــقیق: این حدیث صحیح است و در صحیح بخاری و صحیح مسلم روایت شده است.

 

حـــــــدیث (16)عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ : رَأَیْتُ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ عَلَى الْمِنْبَرِ یَقُولُ بِیَدِهِ عَلَى الْمِنْبَرِ هَکَذَا - یَعْنِى یُحَرِّکُهَا یَمِینًا وَشِمَالاً - عُوَیْمِلٌ لَنَا بِالْعِرَاقِ ، عُوَیْمِلٌ لَنَا بِالْعِرَاقِ خَلَطَ فِى فَىْءِ الْمُسْلِمِینَ أَثْمَانَ الْخَمْرِ وَالْخَنَازِیرِ ، وَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- :« لَعَنَ اللَّهُ الْیَهُودَ ، حُرِّمَتْ عَلَیْهِمُ الشُّحُومُ فَجَمَلُوهَا فَبَاعُوهَا ». یَعْنِى أَذَابُوهَا.

ترجــــــمه : ابن عباس (رضی الله عنه) می فرماید: من عمربن خطاب (رضی الله عنه) را بر بالای منبر(مسجد النبی) در حال سخنرانی دیدم که اینگونه بادست شان به سمت چپ و راست اشاره می کردند و می فرمودند: ما را یک عاملکی در عراق است، ما را یک عاملکی در عراق است که او در مال غنیمت مسلمانان پولهای (که از فروش) شراب و خوکها (به دست آورده) را در آنها مخلوط نموده است و در حالی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: الله یهود را لعنت کند زیرا بر آنها پی و چربی(حیوانات حلال گوشت) حرام قرار داده شده بود(ولی آنها حیله کردند) پی و چربی (حیوانات) را باز و گداخته نمودند(و از آنهاروغن گرفته) و سپس آن (روغنها) را فروختند (واز پول آنها استفاده نمودند).

 

تحــــــــقیق:  سند این حدیث ضعیف است زیرا در سند این حدیث راوی مبهی وجود دارد و صحیح تر همان روایت قبلی است.

حـــــــدیث(17) قَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ حَمَلْتُ عَلَى فَرَسٍ فِى سَبِیلِ اللَّهِ فَرَأَیْتُهُ یُبَاعُ ، فَسَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- : أَشْتَرِیهِ ؟ فَقَالَ :« لاَ تَشْتَرِهِ وَلاَ تَعُدْ فِى صَدَقَتِکَ ».

 

ترجــــــمه :عمربن خطاب رضی الله عنه می فرمایند من اسبی را (بعنوان صدقه) برای سواری در راه الله به کسی دادم و سپس دیدم که همان اسب (در بازار) فروخته می شود، (در باره خرید آن اسب )از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم پرسیدم که آیا می توانم آن اسب را (دوباره) بخرم؟ رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: آن اسب را نخر و در صدقه ای که داده ای رجوع نکن .

 

تحــــــــقیق: این حدیث صحیح است و در صحیح بخاری نیز روایت شده است.