۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

جریان استــــنجا زدن با سنگ در احادیث سنن ترمذی

 

بَاب الِاسْتِنْجَاءِ بِالْحِجَارَةِ

بحث: استنجا زدن با سنگ

16 - حَدَّثَنَا هَنَّادٌ حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِیَةَ عَنْ الْأَعْمَشِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ یَزِیدَ قَالَ قِیلَ لِسَلْمَانَ قَدْ عَلَّمَکُمْ نَبِیُّکُمْ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کُلَّ شَیْءٍ حَتَّى الْخِرَاءَةَ فَقَالَ سَلْمَانُ أَجَلْ نَهَانَا أَنْ نَسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةَ بِغَائِطٍ أَوْ بَوْلٍ وَأَنْ نَسْتَنْجِیَ بِالْیَمِینِ أَوْ أَنْ یَسْتَنْجِیَ أَحَدُنَا بِأَقَلَّ مِنْ ثَلَاثَةِ أَحْجَارٍ أَوْ أَنْ نَسْتَنْجِیَ بِرَجِیعٍ أَوْ بِعَظْمٍ.

عبدالرحمن بن یزید می فرماید: به سلمان رضی الله عنه گفته شد: همانا پیامبرتان صلی الله علیه و آله وسلم همه چیز را به شما تعلیم داده است حتی آداب و نحوی نشستن برای قضای حاجت را!! سلمان فرمودند: بله ،ما را از اینکه به هنگام مدفوع و یا ادرار نمودن رخ به سوی قبله نمائیم ممانعت نموده است و(همچنین) از اینکه با دست را استنجا بزنیم ویا اینکه یکی از ما (مسلمانان) با کمتر از سه سنگ استنجا بزند و یا اینکه با مدفوع حیوانات و یا استخوان استنجا بزنیم ممانعت نموده است.   

ابوعیسی رحمه الله فرموده: و در این باره از عَایشَه ،خُزَیْمَه بْنِ ثَابِت ،جَابِر و سائِب پدر خلاّد رضی الله عنهم نیز روایت آمده است.
ابوعیسی رحمه الله فرموده: روایت سلمان رضی الله عنه در باره حدیث حسن صحیح است . واین نظریه اکثر علمای صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و علمای بعد از آنهااست ، آنها می گویند: همانا استنجای با سنگ تنها کافی است واگرچه فرد با آب استنجا نزند بشرطی این که اثرات مدفوع و ادرار را پاک نماید. و این نظریه ثوری، ابن مبارک، شافعی، احمد، و اسحاق رحمهم الله می باشد.   

بَاب مَا جَاءَ فِی الِاسْتِنْجَاءِ بِالْحَجَرَیْنِ

بحث: آنچه در باره استنجا زدن با دوسنگ آمده است.

17 - حَدَّثَنَا هَنَّادٌ وَقُتَیْبَةُ قَالَا حَدَّثَنَا وَکِیعٌ عَنْ إِسْرَائِیلَ عَنْ أَبِی إِسْحَقَ عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ خَرَجَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لِحَاجَتِهِ فَقَالَ الْتَمِسْ لِی ثَلَاثَةَ أَحْجَارٍ قَالَ فَأَتَیْتُهُ بِحَجَرَیْنِ وَرَوْثَةٍ فَأَخَذَ الْحَجَرَیْنِ وَأَلْقَى الرَّوْثَةَ وَقَالَ إِنَّهَا رِکْسٌ.

عبد الله بن مسعود رضی الله عنه می گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم (خواستند) که برای قضای حاجت بیرون روند که به من گفتند: برایم سه سنگ تلاش کن و بیاور(ابن مسعود رضی الله عنه) می گوید: من دو سنگ و یک قشاد (مدفوع خر) آوردم رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم دو سنگ را گرفتند و قشاد (مدفوع الاغ) را به دور انداختند و فرمودند: همانا این پلید است . 

ابوعیسی رحمه الله فرموده: قیس بن ربیع نیز این حدیث را از ابِو إِسْحاق از أَبو عُبَیْدَه ازعَبْدِ اللَّه رضی الله عنه همانند (سند) روایت اسرائیل روایت نموده است.

ولی مَعْمَر وَعَمَّارُ بْنُ رُزَیْق سند را اینگونه روایت نموده اند: عَنْ أَبِی إِسْحَقَ عَنْ عَلْقَمَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّه رضی الله عنه.

واما زُهَیْر سند را این گونه روایت نموده است: عَنْ أَبِی إِسْحَقَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْأَسْوَدِ عَنْ أَبِیهِ الْأَسْوَدِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ عَبْدِ اللَّه رضی الله عنه .

و زَکَرِیَّا بْنُ أَبِی زَائِدَه سند را اینگونه روایت نموده: عَنْ أَبِی إِسْحَقَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ الْأَسْوَدِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ عَبْدِ اللَّه رضی الله عنه.

لذا در (سند) این حدیث اضطراب وجود دارد .

 حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ الْعَبْدِیُّ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ حَدَّثَنَا شُعْبَةُ عَنْ عَمْرِو بْنِ مُرَّةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عُبَیْدَةَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ هَلْ تَذْکُرُ مِنْ عَبْدِ اللَّهِ شَیْئًا قَالَ لَا.

عمروبن مرّه می فرماید: من از ابوعبیده فرزند عبدالله (بن مسعود رضی الله عنه) پرسیدم که آیا از (پدرش) عبدالله (رضی الله عنه) حدیثی را (مستقیما و بدون واسطه شنیده) و روایت می کند؟ ایشان فرمودند: خیر.

 ابوعیسی رحمه الله فرموده: من ازعَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ پرسیدم که کدام یک از رولیتهای سند در این حدیث ابواسحاق صحیح تر است؟ ایشان در این باره فیصله ای نکردند.

واز (امام بخاری) محمد (بن اسماعیل رحمه الله) در این باره پرسیدم ؟ ایشان نیز در این باره فیصله ای ننمودند ولی گویا که سند زُهَیْر؛ عَنْ أَبِی إِسْحَقَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْأَسْوَدِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ رضی الله عنه را درستر دانستند و آن را در کتابشان جامع (صحیح بخاری) روایت نموده اند .

ابوعیسی رحمه الله فرموده:  در نزد من صحیح ترین سند در این روایت سند روایت إِسْرَائِیل وَقَیْس؛ عَنْ أَبِی إِسْحَقَ عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّه رضی الله عنه می باشد زیرا که إِسْرَائِیل از دیگر راویان (در روایت ) احادیث ابواسحاق ثابت تروحافظ تراست وقیس بن ربیع نیزدر این جریان متابع ایشان است.

ابوعیسی رحمه الله فرموده:  من از ابو مُوسَى مُحَمَّدَ بْنَ الْمُثَنَّى شنیدم که می فرمایند: من از عَبْدَ الرَّحْمَنِ بْنَ مَهْدِی شنیدم که می فرماید: من از دست ندادم آنچه که از روایات سفیان ازابواسحاق را دست دادم مگر بنا بر اینکه بر اسائیل اعتماد می کردم زیرا ایشان (روایات ابواسحاق) را (از دیگر شاگردان ابواسحاق) کامل تر روایت می نمود.

ابوعیسی رحمه الله فرموده:  روایات زهیر از ابواسحاق آن چنان اعتباری ندارد زیرا ایشان از ابواسحاق در اواخر عمر(ابواسحاق که اختلال حواس پیدا نموده بودند) روایت شنیده است.

 (ابوعیسی رحمه الله) فرموده:  من از أَحْمَدَ بْنَ الْحَسَنِ التِّرْمِذِیَّ شنیدم که می فرمایند: من از أَحْمَدَ بْنَ حَنْبَلٍ شنیدم که ایشان می فرمایند: هر گاه روایتی را از زَائِدَه وَزُهَیْرشنیده پروا نکن که از غیر این دو نشنیده ای بجزروایات ابواسحاق .

و نام ابو اسحاق ؛ عَمْرُو بْنُ عَبْدِ اللَّهِ السَّبِیعِیُّ الْهَمْدَانِیُّ  می باشد .

وأَبُو عُبَیْدَه پسر عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُود رضی الله عنه می باشد که از پدرش (حدیثی را مستقیما و بدون واسطه) نشنیده است و نام ایشان نیزناشناخته و نا معلوم است .