۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

هر گزآدم و حواء علیهما السلام مشرک نبودند


برادر بزرگواری در خواست نمودند:

سلام
این روایت را به فارسی ترجمه کنید و توضیح آن را بیان نمایید.
رویت عن أبن عباس أن حواء حملت فجاءها الشیطان فقال: سمی الولد عبد الحارث أو لأجعلن له قرن ایل فیخرج من بطنک فیشقه فأبیا أن یطیعا، وجاءهم فی المرة الثانیة، فأبیا أن یطیعا، فجاءهما فی المرة الثالثة فأدرکهما حبّ الولد فسمیاه عبد الحارث.

 

جـــــــــــــــواب: علیکم السلام ورحمة الله وبرکاته


ترجمه روایت فوق


 از ابن عباس رضی الله عنهما روایت شده است که حواء هر گاه حامله می شد شیطان به نزدش می آمد ومی گفت : فرزندت را عبدالحارث نام گذاری نما و یا اینکه برایش شاخ بزکوهی می گردانم که از شکمت بیرون می شود و آن را پاره می کند ، (آدم و حواء) از شیطان پیروی نکردند و در بار دوم به نزدشان آمد بازهم (آدم و حواء) سرباز زدند از اینکه از او پیروی کنند سپس برای بار سوم شیطان به نزدشان آمد، (آدم حواء) را دوستی بچه وادار نمود (تا حرف شیطان را بپذیرند) لذا آن دو نام فرزندشان را عبدالحارث گذاشتند.

برادر عزیز معمولا بعضی از مفسرین این اثر و روایت ضعیف را در تفسیراین دو آیه زیر سوره اعراف می آورند:

هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِیفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَیْتَنَا صَالِحاً لَنَکُونَنَّ مِنْ الشَّاکِرِینَ (189) فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحاً جَعَلاَ لَهُ شُرَکَاء فِیمَا آتَاهُمَا فَتَعَالَى اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ (190).

ترجمه دو آیه فوق : اوذاتی است که شما رااز یک نفس (آدم) آفریده است و از اوهمسرش(حواء) را آفریده است تا با آن آرامش گیرد و چون (انسان مشرک)با همسرش جماع نمود او سبک حامله شد وبه آسانی آن زمانه را بسر می برد و چون سنگین بار شد هر دو(زن و مرد مشرک) از الله که پروردگارشان است خواستند که اگر به ما فرزند سالمی بدهی قطعا ما از شکر گذاران خواهیم گشت **** و چون الله به آنها فرزند سالمی عنایت نمود آن دو(زن ومرد مشرک)برای او شریکانی را در آنچه به آنها داده بود قرار دادند. آری الله متعال بالا و برتر است از آنچه اینها شرک می آورند.


این اشتباه از کجا نشأت گرفته



از آنجای که اول آیه در باره آدم و حواء علیهما السلام است بعضی از مفسرین فکر کردند که تا آخر آیه در باره آدم و حواء علیهما السلام است و در حالی که این گونه نیست بلکه الله متعال خطاب به انسانهای گفته که ای انسانها ما شما را از آدم و حواء علیهما السلام آفریده ایم ولی شما خالق شما را فراموش نموده و با وجودی که الله متعال به شما فرزند می دهد باز هم شما شرک می نمایید.

و چون ظاهرا این گونه بنظر می رسد که این دوآیه در باره آدم و حواء علهما السلام است لذا این روایت ضعیف را در تأیید این برداشت غلطشان بعضی از مفسرین ذکر نموده اند .

لذاباید گفت درست این است که تمام این دو آیه در باره آدم و حواء علیهما السام نیست بلکه این قسمت آیه (هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا) در باره آدم و حواء علیهما السلام است .

و بقیه این آیه و آیه بعد در باره فرزندان مشرک آدم علیه السلام است که زمانی که خانمهایشان حامله می شوند در اول از الله فرزند سالم می خواهند ومی گویند که اگر الله به آنها فرزندی سالم بدهد شکر گذار او خواهند بود ولی همینکه الله به آنها فرزند سالمی می دهد دچار شرک می شوند.


علت ضعف روایت ابن عباس



آری اگر شما به تفسیر ابن کثیر و دیگر تفاسیر معتبر اهل سنت رجوع کنید به حقیقت این جریان و ضعف این روایت ابن عباس پی خواهد برد.

اولا: خود این روایت داد می زند که من ضعیفم زیرا چه گونه می شود آدم علیه السلام که پیامبر الهی است و معصوم است زمانی که زنش حامله است موحد است واوبا خانمش حواء از الله متعال می خواهد که به آنها فرزند سالمی بدهد ولی بعد از اینکه الله متعال دعایشان را قبول نموده به آنها فرزند سالمی عنایت می کند به جای شکر ناشکری نموده والعیاذ بالله شرک می کنند.!! نه هر گز آدم و حواء علیهما السلام چنین نکرده اند.

درثانی : از نظراصول حدیث نیز این روایت ضعیف است وعلت ضعف این اثر وروایت ابن عباس این است که این روایت با سند: قال عبد الله بن مبارک عن شریک عن خصیف عن سعید بن جبیر عن ابن عباس آمده است .

در این سند روای به نام( شریک ) وجود دارد که کثیر الغلظ است و روای دیگر به نام (خصیف) وجود دارد که ضعیف است .

ثالثا : نکته دیگری که در این اثر است این است که ابن کثیررحمه الله در تحت تفسیر دو آیه فوق بعد از ذکر روایتی از ابن عباس در این باره می فرماید که اصل این جریان از اهل کتاب گرفته شده است زیرا در بعضی روایات آمده عن ابن عباس عن ابی بن کعب .


در آخر دوست دارم نظر ابن کثیر رحمه الله را در تفسیر این آیه بیان نمایم ایشان می فرمایند: (وأما نحن فعلی مذهب حسن البصری رحمه الله فی هذا والله اعلم ، وأنه لیس المراد من هذا السیاق آدم وحواء، انما المراد من ذلک المشرکون من ذریته و لهذا قال الله (فَتَعَالَى اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ) فذکر آدم و حواء أولا کالتوطئة لما بعدهم من الوالدین) یعنی : ما دراین باره با نظریه حسن بصری رحمه الله در این باره موافقیم(و می گوییم) والله اعلم، همانا مراد از سیاق این دو آیه آدم و حواء نیست ، بلکه مراد ازآیه اولاد مشرک آدم علیه السلام است بهمین خاطر الله متعال فرموده (الله از آنچه که مشرکان می گوید بالا و برتر است) واما اینکه اول بحثی از آدم وحواء آمده این بصورت مقدمه بوده است برای پدر و مادران مشرکی که بعد از آدم و حواء می آیند وچنین جرم وگناهی را مرتکب می شوند.