۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

شرح و تحقیق سنن ابن ماجه ..... درس نهم

6 - (این حدیث صحیح است) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ قُرَّةَ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِی مَنْصُورِینَ، لَا یَضُرُّهُمْ مَنْ خَذَلَهُمْ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ».

 

لغات و جملات حدیث:

لَا تَزَالُ: همیشه، بصورت دائمی.

لَا تَزَالُ مرکّب از «لَا» نفی و «تَزَالُ» فعل مضارع «زَیِلَ» مانند «عَلِم» است، و«تَزَالُ» بدون حرفی نفی نمی آید و معنایش لازم گرفتن و همیشه بودن با یک چیزاست، و «لَا تَزَالُ» از افعال ناقصه است که بر مبتدا و خبر داخل شده ومبتدا را بعنوان اسمش مرفوع و خبر را منصوب می گرداند، و در این حدیث اسم «لَا تَزَالُ» کلمه «طَائِفَةٌ» و خبرش کلمه «مَنْصُورِینَ» می باشد.

طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِی: گروهی از امت من، جمعی از امت من.

طَائِفَة به گروهی از مردم و یا قسمت و تکه ای از یک چیز گفته می شود، طائفه زمانی که برای جمعی از افراد بکار برده شود، حداقل افراد آن سه می باشند ولی گاهی کلمه طائفه بر یک و یا دو نفر نیز بکار برده می شود.

مَنْصُورِینَ: یاری شوندگان، نصرت شوندگان، مَنْصُورِینَ اسم مفعول وجمع مَنْصُور می باشد .

لَا یَضُرُّهُمْ: به آنها ضرر نمی رساند.

مَنْ خَذَلَهُمْ: کسی که آنها را در زمان جنگ و سختی رها کند و یاری ننماید، خذلان یعنی کسی را در زمان سختی و جنگ رها نمودن و یاری و نصرت نکردن.

حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ: تا اینکه قیامت برپا گردد.

ترجمه حدیث: قرّه بن ایاس مُزنی رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: همیشه گروهی از امت من (ازجانب الله متعال) یاری شونده اند، و کسی نمی تواند با رها نمودند آنها (به هنگام سختی ها و جنگ ها) به آنها ضرری برساند،(و این گروه همیشه در دنیا خواهد بود) تا اینکه قیامت برپا گردد.

 

مسائل و توضیحات حدیث:

 

از این حدیث می توان مسائل زیر را فهمید:

 

1 - تمام امت محمّدی صلی الله علیه و آله وسلم به انحراف کشیده نمی شوند زیرا در هر عصر و زمانی تا برپائی قیامت در این دنیا گروهی برحق وجود دارد.

2 - مفهوم این حدیث در قرآن مجید نیز آمده؛ آنجایی که الله متعال در سوره اعراف آیه (181) فرموده اند: {وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ}. یعنی: و ازکسانی که ما آفریده ایم امتی است که با حق هدایت می یابند و با آن عدل و انصاف را برقرارمی کنند.

 

3 - در آخر این حدیث آمده که این گروه تا زمانی که قیامت برپا گردد در دنیا هستند، مراد نزدیکی قیامت است نه زمان برپائی و دمیده شدن در صور؛ زیرادر نزدیکی قیامت تمام اهل ایمان می میرند و فقط کفار باقی می مانند و بعد ازآن قیامت بر بدترین مخلوق برپا می شود، در این باره به حدیث (1924) که در صحیح مسلم آمده و در ذیل ذکر می شود توجه نمایید:

عن عَبْد الرَّحْمَنِ بْن شِمَاسَةَ الْمَهْرِیّ، قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ مَسْلَمَةَ بْنِ مُخَلَّدٍ، وَعِنْدَهُ عَبْدُ اللهِ بْنُ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ، فَقَالَ عَبْدُ اللهِ: لَا تَقُومُ السَّاعَةُ إِلَّا عَلَى شِرَارِ الْخَلْقِ، هُمْ شَرٌّ مِنْ أَهْلِ الْجَاهِلِیَّةِ، لَا یَدْعُونَ اللهَ بِشَیْءٍ إِلَّا رَدَّهُ عَلَیْهِمْ، فَبَیْنَمَا هُمْ عَلَى ذَلِکَ أَقْبَلَ عُقْبَةُ بْنُ عَامِرٍ، فَقَالَ لَهُ مَسْلَمَةُ: یَا عُقْبَةُ، اسْمَعْ مَا یَقُولُ عَبْدُ اللهِ، فَقَالَ عُقْبَةُ: هُوَ أَعْلَمُ، وَأَمَّا أَنَا فَسَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، یَقُولُ: «لَا تَزَالُ عِصَابَةٌ مِنْ أُمَّتِی یُقَاتِلُونَ عَلَى أَمْرِ اللهِ، قَاهِرِینَ لِعَدُوِّهِمْ، لَا یَضُرُّهُمْ مَنْ خَالَفَهُمْ، حَتَّى تَأْتِیَهُمُ السَّاعَةُ وَهُمْ عَلَى ذَلِکَ»، فَقَالَ عَبْدُ اللهِ: أَجَلْ، «ثُمَّ یَبْعَثُ اللهُ رِیحًا کَرِیحِ الْمِسْکِ مَسُّهَا مَسُّ الْحَرِیرِ، فَلَا تَتْرُکُ نَفْسًا فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنَ الْإِیمَانِ إِلَّا قَبَضَتْهُ، ثُمَّ یَبْقَى شِرَارُ النَّاسِ عَلَیْهِمْ تَقُومُ السَّاعَةُ».

 

ترجمه: عبدالرحمن بن شِماسَه مَهری رحمه الله فرمودند: من نزد مسلمه بن مُخلّد بودم و عبدالله بن عمرو بن العاص رضی الله عنه نیز به نزد ایشان بوند، عبدالله (رضی الله عنه) فرمودند: قیامت برپا نمی گردد مگر بر بدترین مخلوق و آنها از اهل جاهلیت هم بدتر اند، آنها از الله چیزی را نمی خواهند مگر اینکه برخود آنها باز می گرداند، (راوی می گوید) در حالی که آنها برهمین حالت بودند که غقبه بن عامر (رضی الله عنه) آمد، مسلمه به او گفت: ای عقبه گوش کن که عبدالله چه می گوید ( سپس آنچه عبدالله گفته بود را برای او بیان نمود)، عقبه (رضی الله عنه) گفت:  او (نسبت به آنچه می گوید) داناتر است، ولی من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند: همیشه گروهی از امت من بر دستور الله می جنگنند، بردشمنشان غالب اند، کسی که با آنها مخالفت می کند به آنها ضرری نمی رساند، تا اینکه قیامت به نزدشان می آید و آنها برهمان (روش و طریقه خویش) هستند، عبدالله (رضی الله عنه) گفت: بله، (درست است، ولی قبل از آن یک اتفاق می افتد و آن اینکه) سپس الله بادی همانند مشک می فرستد، لمس و برخورد آن (به فرد) همانند لمس و بر خورد ابریشم (نرم) است، هیچ کسی که در قلبش به اندازه دانه ای از ایمان نیست مگر اینکه قبض روحش می کند، و سپس بدترین مردم (که همان کفار باشند) باقی می مانند و قیامت برآنها برپا می شود.

آری آنچه عبدالله بن عمرو رضی الله عنه در این حدیث بیان نموده اند در حقیقت گفته خودشان نیست بلکه گفته رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم است همانگونه که در برخی از روایات صحیح آمده است.

4 - امام ابن ماجه رحمه الله این حدیث را در باب پیروی از سنّت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ذکر نموده تا بیان کند که این گروهی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم دراین حدیث بیان نموده کسانی اند که از سنّت های رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم پیروی می کنند و به آنها پایبندی دارند و در حقیقت بخاطر همین پایبندی به سنّت های رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم است که از جانب الله متعال یاری و نصرت می شوند.

5 - شاید کسی که این حدیث را خوانده و یا بشنود بپرسد که مراد از این طائفه و گروهی که در این حدیث ذکر شده کدام گروه و طائفه است؟

در پاسخ باید گفت که علماء و محدثین بزرگوار در این باره اقوالی دارند که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود:

۱ - امام احمد بن حنبل رضی الله عنه فرمودند : « إن لم یکونوا هم أهل الحدیث فلا أدری من هم؟ » یعنی : اگر اینها اهل حدیث یعنی محدثین و عاملین به احادیث نباشند من نمی دانم که آنها چه کسانی هستند؟

۲ - امام علی بن المدینی رحمه الله فرمودند : « هُمْ أَصْحَابُ الحَدِیثِ » یعنی این گروه همان یاران حدیث یعنی محدثین و عاملین به حدیث اند؟

۴ - امام بخاری رحمه الله فرمودند : « هُمْ أَهْلُ العِلْمِ » یعنی مراد از این گروه اهل علم می باشد.

۵ - بالاتر از این گفته های امام احمد و امام علی بن المدینی و امام بخاری رحمهم الله گفته خود رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم است که در حدیث حسن سنن ترمذی روایت شماره (2641) در باره این گروه فرمودند : « مَا أَنَا عَلَیْهِ وَأَصْحَابِی » یعنی : گروه (بهشتی و برحق) گروهی است که برروشی است که (امروزه) من و یارانم برآن هستیم.

ناگفته نماند که گفته آن سه امام بزرگوار با گفته رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در تضاد نیست زیرا هدف امام احمد و امام علی بن المدینی رحمهما الله محدثین و عاملین به احادیث است و محدثین و عاملین به احادیث اهل علم اند همان گونه که امام بخاری رحمه الله گفته اند و آنها روندگان راه رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم و یاران بزرگوارش رضی الله عنهم می باشند همان گونه که پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله وسلم بیان نموده اند.

لذا آنچه از مجموعه الفاظ حدیثی که مفهوم این حدیث با آنها بیان شده و از اقوال علماء معلوم می شود که این گروه همان مسلمانان پایبند به کتاب وسنّت اند، کسانی اند که به تمام اسلام از قبیل عقائد، احکام و فضائل جامه عمل می پوشانند و گرفتار افراط و تفریط نشده اند، و این گروه لازم نیست همه آنها در یکجا باشند، بلکه افراد مختلف در مناطق و سر زمینهای مختلف بوده واین گروه را تشکیل می دهند، و این نوع افراد و این گروه همیشه در میان امت اسلامی بوده و تا نزدیکی قیامت خواهند بود.

در پایان این مطلب نظرشما را جلب می نمایم به آنچه امام نووی رحمه الله در شرح صحیح مسلم بعد از ذکر اقوال برخی از محدثین درباره این گروه بیان نموده اند، ایشان فرمودند : ویحتمل أن هذه الطائفة مفرقة بین أنواع المؤمنین، منهم شجعان مقاتلون، ومنهم فقهاء، ومنهم محدِّثون، ومنهم زهاد وآمرون بالمعروف وناهون عن المنکر، ومنهم أهل أنواع أخرى من الخیر، ولا یلزم أن یکونوا مجتمعین، بل قد یکونون متفرقین فی أقطار الأرض

ترجمه : واین احتمال نیز می رود که (افراد) این گروه پراکنده ازانواع مسلمانان باشند، برخی از آنان شجاع های جنگجو(و مجاهد) باشند، و برخی ازآنان فقهاء و برخی ازآنان محدثان و برخی ازآنان زاهدان و امرکنندگان به معروف و نهی کنندگان از منکر(و داعیان دین) وبرخی ازآنان از انواع دیگری از (اهل) خیر(و نیکی) باشند، و این لازم نیست که همه آنها (در یک منطقه) جمع باشند (وساکن یک سرزمین باشند) بلکه می شود که افراد پراکنده در اطراف و اکناف این کره خاکی باشند.

آری با دقّت در این گفته امام نووی رحمه الله پی برده می شود که ایشان به نوعی در میان سخنان رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم و برداشت ائمه رحمه الله جمع نمودند یعنی در اصل این گروه از نظرایده و فکر و روش، بر روش و طریقه رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم و یاران ایشان می باشند ، و همانگونه که در میان یاران رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم محدّث ، داعیان دین ومجاهدین و صاحب سایر امور خیر بودند در میان این گروه نیز این نوع افراد وجود دارند وبر روی این کره خاکی گسترده پخش و پراکنده اند ، گرچه از نظرمناطق و محل سکونت پراکنده و از یکدیگر جدا اند ولی از نظرایده و افکار و روش و منش متحد و یکی اند.

6 - این حدیث در سنن ابن ماجه بصورت مختصرروایت شده است ولی در جامع ترمذی حدیث (2192) و برخ دیگر کتب حدیثی کامل تر از اینجا روایت شده است:

عَنْ قُرَّةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «إِذَا فَسَدَ أَهْلُ الشَّامِ فَلَا خَیْرَ فِیکُمْ، لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِی مَنْصُورِینَ لَا یَضُرُّهُمْ مَنْ خَذَلَهُمْ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ».

ترجمه حدیث: قرّه بن ایاس مُزنی رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: آنگاه که اهل شام فاسد گردند پس در شما خیری نیست، همیشه گروهی از امت من (ازجانب الله متعال) یاری شونده اند، و کسی نمی تواند با رها نمودند آنها (به هنگام سختی ها و جنگ ها) به آنها ضرری برساند،(و این گروه همیشه در دنیا خواهد بود) تا اینکه قیامت برپا گردد.


تحقیق و بررسی سند: سند این حدیث کاملا صحیح است و در آن هیچ راوی ضعیفی وجود ندارد، و استاد آلبانی رحمه الله و شیخ شعیب ارناووط رحمه الله این حدیث را صحیح دانسته اند، ولی ازآنجایی که دو راوی این حدیث با لقب هایشان مشهور اند، نیاز است که نسبت به لقب های آن دو توضیح داده شود:


1 -
مُحَمَّد بن بَشَّاربصری، کنیتش ابوبکر و لقبش بُندار می باشد، بُندار به کسی گویند که تمام احادیث شهرش را از محدّثین شهرش جمع آوری و یاد گرفته باشد و زیاد احادیث حفظ و جمع آوری نموده باشد و چون ایشان اینگونه بودند ملقّب به لقب «بُندار» شده اند.
2 -
مُحَمَّد بن جَعْفَربصری، کنیتش ابوعبدالله و لقبش غُندرمی باشد، و«غُنْدَر» کسی که سر و صدا و فریاد براه اندازد تا جریانی به سوى شر کشیده شود، و علت ملقّب شدن «غُنْدَر» به این لقب این است، که ابن جریج رحمه الله زمانی که به بصره آمدند و حدیثی را از حسن بصری رحمه الله بیان نمودند، علماء و طلاب اهل بصر این حدیث را بر ایشان انکار نموده و نسبت به آن همهمه و صر و سدا نمودند ولی محمد بن جعفر از همه بیشتر در این بار صرو صدا نمودند تا اینکه ابن جریج رحمه الله به او گفت: «اسکت یا غُندَر» یعنی ای همهمه گر و صر و صدا کن ساکت باش، از این به بعد محمّد بن جعفر ملقب به لقب «غُندَر» شد.


صحابی حدیث: صحابی که این حدیث را روایت نموده ابومعاویه قره بن ایاس مزنی رضی الله عنه می باشد، ایشان از ساکنان بصره بودند وبجز فرزندشان معاویه رحمه الله کس دیگری از ایشان حدیث روایت ننموده است.