۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

ترجمه کتاب لؤلؤ و مرجان حدیث (۲۶۴ تا ۲۸۰)

 

(264) حدیث جُبَیْرِ بْنِ مُطْعِمٍ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقْرَأُ فِی الْمَغْرِبِ بِالطورِ.

 

ترجمه : جبیربن مطعم رضی الله عنه فرمودند: من شنیدم که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در «نماز» مغرب «سوره» طور را می خوانند.

 

(265) حدیث الْبَرَاءِ، أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ فی سَفَرٍ فَقَرَأَ فِی الْعِشَاءِ فِی إِحْدَى الرَّکْعَتَیْنِ بِالتِّینِ وَالزَّیْتُون.

 

ترجمه : براء بن عازب رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم در سفری بودند که در یکی از دورکعت « اولی و جهری» نماز عشاء ، سوره « والتِّینِ وَالزَّیْتُون » را خواندند .

 

(266) حدیث جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ، أَنَّ مُعَاذَ بْنَ جَبَلٍ رضی الله عنه کَانَ یُصَلِّی مَعَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ثُمَّ یَأْتِی قَوْمَهُ فَیُصَلِّی بِهِمْ الصَّلاَةَ، فَقَرَأَ بِهِمُ الْبَقَرَةَ قَالَ: فَتَجَوَّزَ رَجُلٌ فَصَلَّى صَلاَةً خَفِیفَةً، فَبَلَغَ ذَلِکَ مُعَاذًا، فَقَالَ: إِنَّهُ مُنَافِقٌ فَبَلَغَ ذلِکَ الرَّجُلَ، فَأَتَى النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ یَا رَسُولَ اللهِ إِنَّا قَوْمٌ نَعْمَلُ بِأَیْدِینَا، وَنَسْقِی بِنَوَاضِحِنَا وَإِنَّ مُعَاذًا صَلَّى بِنَا الْبَارِحَةَ،  فَقَرَأَ الْبَقَرَةَ، فَتَجَوَّزْتُ، فَزَعَمْ أَنِّی مُنَافِقٌ فَقَالَ النَبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: یَا مُعَاذُ أَفَتَّانٌ أَنْتَ ثلاثًا اقْرَأْ (وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا) وَ (سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الأَعْلَى) وَنَحْوَهَا.


ترجمه : جابربن عبد الله رضی الله عنه فرمودند : همانا معاذ بن جبل رضی الله عنه بودند که بهمراه پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم «با جماعت» نماز می خواندند و سپس به نزد قومش رفته و برای آن پیش نمازی داده و با آنان نمازمی خواند، «در یکی از شبها در نماز عشا شروع » به خواندن سوره بقره نمودند، «که» مردی «از مقتدیانش نماز جماعت را رها نموده و خود به تنهائی» نماز مختصرو سبکی خواند « و سپس به خانه اش رفت » جریان «کار این مرد» به معاذ «رضی الله عنه» رسید، «معاذ رضی الله عنه» گفت : همانا او منافق است «که نمازبا جماعت را ها نموده و تنها نماز خوانده ورفته است»، این سخن «معاذ رضی الله عنه » به آن مرد رسید، «او ناراحت شده و» به نزد پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم آمده و گفت : ای رسول الله همانا ما قومی هستیم که «خادم و ابزار کار آنچنانی نداریم» با دستان مان کار می کنیم و با شتران آبکش مان «زمین های خودمان را» آب می دهیم و همانا معاذ دیشب هنگام خواندن نماز عشا شروع به خواندن سوره بقره نمود «و من چون خسته بودم نماز پشت سر او را رها نموده» و نمازم را مختصر نموده و خواندم «و سپس به خانه رفتم ، بعد از رفتن من چون جریان این کارم به معاذ رسید» او بنا برگمان خویش «به مردم» گفته که همانا من منافق هستم « و در حالی که من منافق نیستم» سپس « پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم» تا سه بار« خطاب به معاذ بن جبل» فرمودند : ای معاذ آیا تو فتنه گری است؟! تو سوره « وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا » و « سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الأَعْلَى » و همانند این سوره ها را «در نمازهایت» بخوان . 

 

 (267) حدیث أَبِی مَسْعُودٍ الأَنْصَارِیِّ، قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ إِنِّی وَاللهِ لأَتأَخَّرُ عَنْ صَلاَةِ الْغَدَاةِ مِنْ أَجْلِ فُلاَنٍ مِمَّا یُطِیلُ بِنَا فِیهَا قَالَ: فَمَا رَأَیْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَطُّ أَشَدَّ غَضَبًا فِی مَوْعِظَةٍ مِنْهُ یَوْمَئِذٍ، ثُمَّ قَالَ: یأَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ مِنْکُمْ مُنَفِّرِینَ؛ فَأَیُّکُمْ مَا صَلَّى بِالنَّاسِ فَلْیُوجِزْ، فَإِنَّ فِیهِمُ الْکَبِیرَ وَالضَّعِیفَ وَذَا الْحَاجَةِ.

 

ترجمه :ابومسعود انصاری رضی الله عنه فرمودند : «روزی» مردی به نزد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آمد و گفت : ای رسول الله همانا سوگند به الله که من در آمدن به نماز صبح تأخیرمی کنم «و دیرتر می آیم» زیرا فلانی «که امام ماست» در این نماز برای ما قرائت را طولانی می کند، «ابومسعود» فرمودند: «پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم برای سخنرانی بلند شدند و» من ندیدم که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم هرگز در سخنرانی بیشتر از آن روز ناراحت شده باشند ، «پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم» بعد «از بلند شدن برای سخنرانی» فرمودند: آهای مردم همانا برخی از شما متنفرکنندگان «دیگران از دین» اند؛ «و کارهایی می کنند که باعث متنفر شدن برخی از دین می گردند» لذا «از این به بعد» هر یک از شما که برای مردم پیش نمازی داد باید که «نماز را» با قرائت کوتاه و مختصر بخواند، زیرا در میان آنان «افراد» بزرگسال و ضعیف وکسانی که کاردارند وجود دارد.

 

(268) حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: إِذَا صَلَّى أَحَدُکُمْ لِلنَّاسِ فَلْیُخَفِّفْ، فَإِنَّ مِنْهُمُ الضَّعِیفَ وَالسَّقِیمَ وَالْکَبِیرَ؛ وَإِذَا صَلَّى أَحَدُکُمْ لِنَفْسِهِ فَلْیُطَوِّلْ مَا شَاءَ.


ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : هرگاه که یکی از شما برای مردم پیش نمازی داد پس باید «نمازش را» سبک «و با قرائت اند» کم بخواند زیرا در میان آنها «افراد» ضعیف و بیمار و بزرگسال وجود دارد و هرگاه که یکی از شما برای خودش «به تنهائی» نماز می خواند هرانداز که می خواهد «نمازش را» طولانی نموده «و با قرائت طولانی بخواند» .

 

(269) حدیث أَنَسٍ، قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُوجِزُ الصَّلاَةَ وَیُکْمِلُهَا.

 

ترجمه : انس رضی الله عنه فرمودند : «عادت » پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم براین بود که نماز را مختصر وکوتاه ولی کامل می خواندند.


270 - حدیث أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ، قَالَ: مَا صَلَّیْتُ وَرَاءَ إِمَامٍ قَطُّ أَخَفَّ صَلاَةً وَلاَ أَتَمَّ مِنَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ؛ وَإِنْ کَانَ لَیَسْمَعُ بُکَاءَ الصَّبِیِّ فیُخَفِّفُ مَخَافَةَ أَنْ تُفْتَنَ أُمُّهُ .


ترجمه : انس بن مالک رضی الله عنه فرمودند: من پشت سر هیچ امامی هرگز نمازی نخواندم که از نماز پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم سبک تر و نه هم کامل تر باشد ؛ همانا ایشان «گاهی در هنگام نمازخواندن» صدا گریه کودکی را می شنیدند به همین خاطر نمازشان را سبک می خواندند از ترس اینکه مبادا مادرش دچار فتنه و پریشانی گردد.


271 - حدیث أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ، أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: إِنِّی لأَدْخُلُ فِی الصَّلاةِ وَأَنَا أُرِیدُ إِطَالَتَهَا فَأَسْمَعُ بُکَاءَ الصَّبِیِّ فَأَتَجَوَّزُ فِی صَلاَتِی مِمَّا أَعْلَمُ مِنْ شِدَّةِ وَجْدِ أُمِّهِ مِنْ بُکَائِهِ .


ترجمه : انس بن مالک رضی الله عنه فرمودند : همانا پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: همانا من «گاهی» وارد نماز می گردم و در حالی که من می خواهم آن را طولانی نمایم ، سپس صدای گریه کودکی را می شنوم بخاطر شدت ناراحتی مادرش از گریه آن کودک در نمازم اختصارمی کنم .


272 - حدیث الْبَرَاءِ، قَالَ: کَانَ رُکُوعُ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَسُجُودُهُ، وَبَیْنَ السَّجْدَتَیْنِ، وَإِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ الرُّکُوعِ، مَا خَلاَ الْقِیَامَ وَالقُعُودَ، قَرِیبًا مِنَ السَّوَاءِ.


ترجمه :  براء بن عازب رضی الله عنه فرمودند : «معمولا، مدت مکث در» رکوع پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم و سجده های ایشان و «نشستن ایشان» در میان دو سجده و «همچنین مدت مکث نمودن و ایستادن بعد ازرکوع» آنگاه که از رکوع بلند می شدند ، بجز «زمان» قیام و ایستادن«برای قرائت»و نشستن «برای تشهد، بقیه همه» نزدیک به هم و برابر بودند .


273- حدیث أَنَسٍ رضی الله عنه قَالَ: إِنِّی لاَ آلُو أَنْ أُصَلِّی بِکُمْ کَمَا رَأَیْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُصَلِّی بِنَا قَالَ ثَابِتٌ (راوی هذَا الْحَدِیثِ) کَانَ أَنَسٌ یَصْنَعُ شَیْئًا لَمْ أَرَکُمْ تَصْنَعُونَهُ، کَانَ إِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ الرُّکُوعِ قَامَ حَتَّى یَقُولَ الْقَائِلُ قَدْ نَسِیَ؛ وَبَیْنَ السَّجْدَتَیْنِ، حَتَّى یَقولَ الْقَائِلُ قَدْ نَسِیَ .


ترجمه : انس بن مالک رضی الله عنه فرمودند : همانا من کوتاهی و کمی نمی کنم از این که برایتان نماز بخوانم همان گونه که دیدم پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم برای ما نماز می خواندند ، «ثابت شاگرد انس رضی الله عنه و راوی این حدیث» فرمودند: انس رضی الله عنه «در نمازش» کاری می کرد که من شما را ندیدم که آن را انجام دهید، «عادت ایشان براین» بود که چون سرش را ازرکوع بلند می نمود «آنقدر زیاد» می ایستاد که گوینده ای می گفت : قطعا فراموش نموده « که به سجده برود»؛ و«همچنین» در میان دو سجده «آنقدر نشسته و مکث می نمودند» تا که گوینده ای می گفت : قطعا فراموش نموده است «که سجده دوم را انجام دهد».


274 - حدیث الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ، قَالَ: کُنَّا نُصَلِّی خَلْفَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَإِذَا قَالَ: سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ لَمْ یَحْنِ أَحَدٌ مِنَّا ظَهْرَهُ حَتَّى یَضَعَ النَبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ جَبْهَتَهُ عَلَى الأَرْضِ .


ترجمه : براء بن عازب رضی الله عنه فرمودند : ما پشت سر پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم نماز می خواندیم ، آنگاه که «رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم از رکوع بلند شده و» سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ می گفتند «ما نیزسر از رکوع بلند نموده و می ایستادیم و» هیچ یک از ما کمرش را خم نمی کرد «تا به سجده برود» تا اینکه پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم «به سجده رفته و» پیشانی خویش را برزمین می گذاشتند «آن وقت بود که ما شروع به رفتن به سجده می نمودیم».


275 - حدیث عَائِشَةَ، قَالَتْ: کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُکْثِرُ أَنْ یَقُولَ فِی رُکُوعِهِ وَسُجُودِهِ : سُبْحَانَکَ اللهُمَّ رَبَّنَا وَبِحَمْدِکَ، اللهُمَّ اغْفِرْ لِی یَتَأَوَلُ الْقُرْآنَ.


ترجمه : عایشه رضی الله عنها فرمودند : «عادت» پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم بر این بود که «به هنگام نماز» در رکوعشان و سجدهایشان زیاد «این کلمات را» می گفتند : « سُبْحَانَکَ اللهُمَّ رَبَّنَا وَبِحَمْدِکَ، اللهُمَّ اغْفِرْ لِی » . یعنی : یا الله تو منزه و پاکی ای پروردگار ما و ستایش تورا بیان می کنم ، یا الله مرا ببخش . «سپس عایشه رضی الله عنها فرمودند که با خواندن این دعا، سوره نصر» قرآن را تفسیر «و به دستورات موجود در این سوره قرآنی عمل» می نمودند.


276 - حدیث ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: أُمِرَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنْ یَسْجُدَ عَلَى سَبْعَةِ أَعْضَاءٍ، وَلاَ یَکُفَّ شَعَرًا وَلاَ ثَوْبًا: الْجَبْهَةِ، وَالْیَدَیْنِ وَالرُّکْبَتَیْنِ وَالرِّجْلَیْنِ .


ترجمه : ابن عباس رضی الله عنه فرمودند: «از جانب الله متعال » به پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم دستورداده شده بود که بر هفت عضو سجده نمایند، و«در داخل نماز» نه موئی جمع نموده و به پیچانند و نه هم لباسی را ،«و آن هفت عضوی که به ایشان دستور داده شده بود که برآنها سجده نمایند از این قرار می باشند» : پیشانی «که بینی را نیزشامل می شود» و «دو کف» دودست و دو زانو و «سرانگشتان» دو پا .


277- حدیث عَبْدِ اللهِ بْنِ مَالِکِ بْنِ بحَیْنَةَ، أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ إِذَا صَلَّى فَرَّجَ بَیْنَ یَدَیْهِ حَتَّى یَبْدُوَ بَیَاضُ إِبْطَیْهِ.


ترجمه : عبد الله بن مالک بن بحینه رضی الله عنه فرمودند : همانا « عادت» پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم براین بود که «به هنگام سجده » دو دستشان را ازپهلوهایشان آنقدرزیاد باز و دور نگه می داشتند که «اگرکسی ازپشت سرایشان به ایشان نگاه می کرد» سفیدی زیر دو بغلشان دیده می شد .


278 - حدیث ابْنِ عُمَرَ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ إِذَا خَرَجَ یَوْمَ الْعِیدِ أَمَر بِالْحَرْبَةِ فَتُوضَعُ بَیْنَ یَدَیْهِ فَیُصَلی إِلَیْهَا، وَالنَّاسُ وَرَاءَهُ، وَکَانَ یَفْعَلُ ذلِکَ فِی السَّفَرِ، فَمِنْ ثَمَّ اتَّخَذَهَا الأُمَرَاءُ.


ترجمه : ابن عمر رضی الله عنه فرمودند : همانا «عادت» رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بر این بود که چون روز عید «برای ادای نمازعید، از خانه» بیرون می شدند «و به عیدگاه می رفتند» دستور می دادند تا سرنیزه ای آورده شده و «در جلوی ایشان، در عیدگاه» بر زمین «بعنوان ستره» فرو برده شود سپس «رسول الله صلی الله علیه وسلم» به دان سو «ایستاده و» نماز «عید را» می خواندند و مردم هم پشت سرپیامبرصلی الله علیه و آله وسلم «ایستاده بوده و نماز می خواندند» و پیامبرصلی الله علیه و سلم این کار«سرنیزه بردن برای ستره » را در سفر نیز انجام می دادند، وبه همین خاطر امیرهای نیزاین جریان نیزه بردن برای ستره را روش خود گرفته اند .


279 - حدیث ابْنِ عُمَرَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُ کَانَ یُعَرِّضُ رَاحِلَتَهُ فَیُصَلِّی إِلَیْهَا.


ترجمه : ابن عمر رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم بودند «که گاهی» شترشان را خوابانده و«و در حالی آن را ستر گرفته» به پهلو و به سوی آن نماز می خواندند .


280 - حدیث أَبِی جُحَیْفَةَ، أَنَّهُ رَأَى بِلاَلاً یُؤَذِّنُ، فَجَعَلْتُ أَتَتَبَّعُ فَاهُ ههُنَا وَههُنَا بِالأَذانِ.


ترجمه : ابوجحیفه رضی الله عنه گفته اند که ایشان بلال رضی الله عنه را درحالی که اذان می داده دیده اند ، «که درحین اذان گاهی چهرهشان را به سمت راست و گاهی به سمت چپ می چرخاندند، ابوجحیفه رضی الله عنه فرمودند»، که من شروع نمودم به دنبال نمودن «و نگاه نمودن به» دهان بلال که « در حین اذان ، دهان و چهرهشان را» به این سمت و آن سمت می چرخاند.