حدیث دوازدهم اربعین
متن حدیث :
عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رضی الله عنه، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «مِنْ حُسْنِ إِسْلَامِ المَرْءِ تَرْکُهُ مَا لَا یَعْنِیهِ».
لغات حدیث :
مِنْ حُسْنِ : از نیکی ، از خوبی .
إِسْلَامِ المَرْءِ : اسلام شخص ، اسلام فرد .
تَرْکُهُ : رها کردنش، ترک کردنش .
مَا لَا یَعْنِیهِ : چیزی که به او ربطی ندارد، چیزی که هدف و مقصدش نیست، چیزی که وابسته به کارش نیست.
ترجمه حدیث :
ازابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: از خوبی و نیکی اسلام فرد این است که رها کند آنچه را که به نفع او نبوده و ربطی به اوندارد .
مسائل حدیث :
از حدیث بالا مسائل زیربرگرفته و استنباط می شود :
1 - ترک نمودن کارهای مضرعلامت خوبی اسلام فرد است .
2- ترک نکردن کارهای مضرنشانی بدی و ناقص بودن اسلام فرداست .
3- رها نمودن کارهای که به انسان ربطی ندارد برای تکمیلی اسلام فرد ضروری است .
4- انجام دادن کارهای مفیدی که به انسان مرتبط می شود برای تکمیلی اسلام فرد ضروری است .
ناگفته نماند که این حدیث یکی از مهم ترین احادیث نبوی صلی الله علیه وآله وسلم است که انسان را به انجام کارهای مفید تشویق نموده و ازکارهایی و یا اعمالی که به انسان ربط و نفعی ندارد ممانعت می نماید، و این حدیث دلیلی بر اضافه و کم شدن ایمان است .
تفاوت های روایت :
دراین حدیث اربعین در ابتدای حدیث « إِنَّ » نیامده است ولی درروایت شماره (229) صحیح ابن حبان و روایت شماره (359) المعجم الاوساط و روایت شماره (745) کتاب الصمت ابن ابی الدنیا با ذکرلفظ « إِنَّ » در ابتدای حدیث به دین گونه آمده است «إِنَّ مِنْ حُسْنِ إِسْلَامِ.......».
منابع حدیث :
این حدیث در بسیاری از کتب حدیثی روایت شده که بنده به مهم ترین آنها اشاره می کنم :
1 - سنن ترمذی ، حدیث شماره (2317).
2 - سنن ابن ماجه ، حدیث شماره (3976) .
3 - صحیح ابن حبان ، حدیث شماره (229) .
4 - شعب الایمان بیهقی، حدیث شماره (4633) .
علاوه از کتب مذکور، این روایت در برخ دیگراز کتب حدیثی نیزآمده است .
ترجمه آیه (177) سوره بقره
آیه : لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُوْلَئِکَ هُمْ الْمُتَّقُونَ (177)
ترجمه : (تنها، این) نیکی نیست که شما (به هنگام نماز) چهرهایتان را به سمت مشرق و یا مغرب بگردانید ( و بدین حالت نماز بخوانید) بلکه نیک (کردار) کسی است به الله و روز قیامت و به فرشته ها و پیامبران ایمان آورده باشد، ومالش را با وجود دوست داشتن بنا برمحبتی که با الله دارد را به خویشاوندان و مسکین ها و مسافرین (نیازمند) و گدایان و در آزاد نمودن گردن (بردگان) بدهد، و نماز را برپا دارد و زکات پرداخت نماید، و( نیک کردارکسانی اند که) آنگاه که عهد و پیمان ببندند وفا کنندگان به عهد وپیمانشان هستند، و صبرکنندگان به هنگام فقیری و بیماری(و سایرضررها) و هنگام جنگ هستند ، اینها کسانی اند که (ادعای ایمان و جویایی کارهای نیک) راست گفتند و اینها فقط پرهیزگاران اند .
تفسیر آسان در فهم قرآن آیه (177) سوره بقره
(لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ) الله متعال در این آیه اهل کتاب (یهود و نصاری) را که در باره قبله زیاد بحث و مجادله می کردند و هر یک می گفت قبله ما بهتر است؛ را رد می کند و به آنها می فهماند که نیکی آن نیست که شما تصور می کنید و در گرداند چهره خود به سمت مشرق و یا مغرب می دانید زیرا قبله های شما منسوخ شده است و قبله مسلمانان درست است و مهم تر از همه این است که شما نیکی های مهم تر از این را نادیده گرفته و فقط در باره یک چیز نه چندان مهم مجادله می کنید که این خود بزرگ ترین اشتباه و دلیل بطلان شماست ، لذا اگر شما واقعا دنبال نیکی هستید پس فهرست بسیار از نیکی ها از این قرار است که در ادامه این آیه ذکر می شود ، بیایید به آنها عمل کنید اگرواقعا راستگو هستید و اگرواقعا دنبال تقوا و پرهیزگاری هستید .
(وَلَکِنَّ الْبِرَّ.....) در این قسمت از آیه الله متعال بسیاری از کارهای نیک اعم از مسائل ایمانی و غیر ایمانی را معرفی و بیان می نماید و به آن دسته از اهل کتابی که در مسائلی که نباید مجادله کنند مجادله گری می کردند توضیح می دهد که اگرواقعا دنبال نیکی هستید بیایید به این مسائل معتقد بوده و این نوع اعمال نیک و شایسته را انجام دهید.
آری الله متعال اعمال نیکی را در این آیه بیان نموده که عمل کننده به آنها راستی ایمانش را به اثبات می رساند و از پرهیزگاران می گردد ، آن اعمال از قرار زیرمی باشند :
(مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ) اوّلین نیکی که الله متعال در این آیه بیان نموده ،ایمان آوردن به الله متعال می باشد یعنی اینکه فرد به وجود و یگانی و بی شریکی او معتقد باشد و الله متعال را همانگونه که خودش ویا پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله وسلم معرفی نموده قبول داشته باشد و تمام عبادتها را فقط و فقط برای او انجام دهد، این جریان از نیک ترین نیکیها و از بهترین اعمال شایسته و خوب است و بلکه آنچه باعث پذیرش تمام اعمال نیک یک فرد می گردد همین ایمان به الله متعال است که اولین ومهم ترین رکن از ارکان شش گانه ایمان محسوب می شود.
آری ایمان به الله متعال به انسان روحیه می دهد که این دنیا بی صاحب نیست و صاحب این دنیا ذاتی بسیار دانا و حکیم است که ازتمام اوضاع و احوال ما با خبر بوده و تمام آنچه به ما داده و یا نداده همه و همه از روی حکمت بوده وهست، و عزت و ذلت و رزق و روزی همه و همه به دست اوست آن وقت است که انسان بجز از الله متعال از کسی نمی ترسد و به جز برای او برای کس دیگری سرخم نمی کند زیرا که به خوبی می داند که همه هیچ کاره اند و کارهای همه به دست آن ذات بسیار بخشاینده و بی نهایت مهربان است .
(وَالْیَوْمِ الآخِرِ) دوّمین نیکی که الله متعال در این آیه برای ما معرفی نموده اعتقاد به قیامت و ایمان به آخرت است یعنی اینکه ما معتقد باشیم و ایمان داشته باشیم که علاوه از این دینای فانی یک دنیای جاوید دیگری وجود دارد که در آن بهشت و دوزخی است و اهل ایمان تقوا در بهشت و اهل کفر و نفاق در جهنم خواهند رفت .
آری ایمان به قیامت ترمزگیری است برای اهل ظلم و امیدی است برای هر مظلوم ، زیرا هر ظالم اگر اندکی دقت نموده و به یاد آخرت بیفتد فورا ترمز گرفته و دست از ظلم وتعدی می کشد و هر مظلومی که اعتقاد به قیامت داشته باشد این ایمان به قیامتش به او روحیه داده و او را امیدوار می کند و با خودش خواهد گفت که ظلم در دنیا تحملش آسان است و این ظلم باعث نجات آخرتش و تباهی آن ظالمی خواهد شد که این ظلم را به او روا داشته است .
آری اعتقاد به آخرت باعث کنترل گناه کاران گشته تا گناه زیاد تری انجام ندهند و باعث تشویق نیکوکاران خواهد شد تا اعمال نیک بیشتری انجام دهند .
آری ایمان به آخرت یکی دیگر از مهم ترین ارکان شش گانه ایمان است که بدون اعتقاد به آن هرگز نمی شود فرد را مسلمان دانست .
(وَالْمَلائِکَةِ) نوع دیگری از مخلوق های الله متعال وجود دارند به نام «ملائکه» یعنی «فرشته ها» که الله متعال آنها را از نور آفریده و زاد و ولد نمی کنند و نر و ماده هم ندارند و همیشه در طاعات و عبادت مشغول اند و هر گز مرتکب گناهان نمی شوند و هر یک مشغول عبادت و مأمورتی است که از جانب الله متعال به او سپرده شده است ، ایمان آوردن به فرشته ها یکی دیگرازارکان شش گانه ایمان است و هر مسلمان باید به این مخلوق به همان اوصافی که در قرآن وسنّت صحیح آمده ایمان داشته باشد ، و توهین ، دشمنی و یا انکار به فرشته ها کفر محسوب می شود ، همانگونه که ایمان به آنها واجب و از ضروریات ایمان محسوب می شود .
(وَالْکِتَابِ) مراد از «کتاب» در این آیه کتابهای آسمانی است ، الله متعال در ادوار مختلف تاریخ بشریت، کتابهایی را بر افرادی از بشرنازل نموده آنان را بعنوان سفیران خود انتخاب نموده تا بوسیله این کتابها انبیاء الهی علیهم السلام که سفیران الله متعال اند بنی نوع بشررا راهنمائی نموده و روش عبادت و پرستش الله یکتا را به آنها بیاموزند و آنان را به منزل مقصود برسانند ، ایمان آوردن به این کتابها نیز از ارکان ایمان می باشد، ما مسلمانان به تمام کتابهای آسمانی ایمان داریم و اصل تمام آنها را قبول داریم ، ناگفته نماند که برخی از کتابهایی آسمانی که الآن در دنیا موجود اند همانند «تورات و انجیل» ما به اصل آنها ایمان داشته و معتقدیم که در اصل این دو ازکتابهای الهی بوده اند همانگونه که به این نیز عقیده داریم که نسخه های «تورات و انجیل» که امروزه در اختیار انسانهاست تحریف شده و نسخه های اصلی نیستند، لذا مطالبی که از آنها در قرآن و سنّت صحیح تأیید شده آنها را می پذیریم و مطالبی که از آنها که با قرآن وسنّت صحیح مخالف اند را رد نموده و قبول نمی نماییم و اما مطالبی که نه با قرآن و سنّت صحیح مخالف بوده و نه هم تأییدی در باره آنها در این دو یافت می شود ، بلکه قرآن و سنّت صحیح نسبت به آنها سکوت نموده ما مسلمانان نیز در باره آنها سکوت نموده نه تأیید می کنیم و نه هم تأکذیبشان می نماییم بلکه آنها را به الله متعال سپرده و نسبت به صحت و عدم صحت آنها والله اعلم می گوییم .
(وَالنَّبِیِّینَ) ایمان به پیامبران علیهم السلام که در این آیه ذکر شده یکی دیگراز ارکان ششگانه ایمان می باشد، ما مسلمان به تمام انبیاء الهی علیهم السلام ایمان داریم خواه نام آنها را بدانیم و یا ندانیم ، خواه نام آنها در قرآن وسنّت صحیح آمده باشد و یا این که نیامده باشد، البته ایمان یک مسلمان نسبت به انبیاء الهی علیهم السلام از نظر تفصیلی و یا اجمالی بستگی به تفصیل و اجمالی دارد که در قرآن و سنّت صحیح آمده باشد ، آری ایمان به تمام پیامبران علیهم السلام ازارکان ایمان و ضروریات اسلام محسوب می شود همانگونه که انکارو توهین به تمام آنها و یا حتی انکارو توهین به یکی از آنها باعث کفر و بی دینی می گردد .
(وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ) در این قسمت از آیه یکی دیگر ازبهترین کارهای نیک که همان «دادن صدقه به مستحقین» باشد ذکر شده است ، آری در این دنیا، الله متعال یکی را با دادن مال و ثروت می آزماید و دیگری با ندادن مال و ثروت امتحان می کند ، ولی یک مسلمان واقعی همیشه در این امتحان و آزمایش کامیاب می گردد زیرا اگر از مال و ثروت محروم باشد هیچ گاه نا امید نشده و برای به دست آوردن مال و ثروت دست به خلاف و گناه نمی زند وبه هر آنچه الله متعال به او داده قناعت می نماید و اگر هم الله متعال او را از مال و ثروت دنیوی بهرمند کرده با وجودی که مال یک نوع دوستی و محبتی منحصر به خودش را دارد، این نوع محبتهای فانی را نمی گذارد مانع محبت واقعی با الله متعال گردد بلکه این محبت فانی و زود گذر را فدای محبت جاویدان گردانده و مالش را به خویشاوندان نیازمند، یتیمان بی سرپرست ، مسکین ها بی مال و ثروت، مسافرین نیازمند، گدایان محتاج و آزادی بردگان خرج می کند و از دادن پول در این راههای خیر هیچ دریغ نمی کند و با دادن مال دنیا؛ محرومین را خوشحال و شاد می گرداند و بدین طریق آخرت خویش را آباد می سازد.
(وَأَقَامَ الصَّلاةَ) آری یکی دیگراز نیکی ترین نیک ها؛ برپایی نماز است ، نماز ستون دین و رکنی از ارکان پنج گانه اسلام است ، نماز عملی است که با آن فرد تزکیه می گردد و به گفته قرآن نماز انسان را از بی حیائیها وکارهای خلاف شرع باز می دارد، نماز در زمان مشکلات باعث آرامش می شود ، آری نماز این همه خوبی ها را داشته و این همه تأثیرات را می گذارد بشرطی اینکه نماز به همان روشی ادا و خوانده شود که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم خوانده و دستور خواندن به آن را داده است و با کمال خشوع و خضوع و اخلاص انجام پذیرد آن وقت است که تأثیرات و فوائد آن ظاهر خواهد گشت ، ورنه همان می شود که شاعر گفته است :
ای که در مسجد روی بهر سجود .... سر بجنبد دل نجنبد این چه سود
یا بگفته شاعری دیگر :
بر زبان تسبیح و در دل گاو و خر ..... این چنین تسبیح کجا دارد اثر
(وَآتَى الزَّکَاةَ) یکی دیگر از نیک ترین کارها پرداخت زکات و کمک مالی به نیاز مندان و مستحقان است ، زکات رکنی از ارکان پنج گانه اسلام است که الله متعال برثروتمندان فرض نموده تا آن را به نیازمندان و مستحقان جامعه پرداخت نمایند، آری الله متعال بوسیله مال دنیا انسانها را آزمایش می نماید به برخی از مال دنیا داده تا ببیند که آیا زکات پرداخت نموده و از این مال دنیایی که چند روزی در دست دارند استفاده درست نموده و در مصارف درست خرج می کنند یا خیر و برخی را نیز از مال دنیا محروم نموده تا اینکه ببیند که صبرو قناعت را پیشه می سازند یا نه، لذا خوشا به حال کسانی که الله متعال به آنان مال و ثروت وایمان داده و آنان با داشتن ایمان و دادن صدقات و کمک به نیازمندان دنیا و آخرتشان را آباد می سازند و همیشه باعث شادی نیازمندان می گردند و با این طریق پروردگار خویش را از خویش راضی می گردانند و با دادن پول در دنیا بهترین ساختمانها برای خود در بهشت می سازند .
(وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا) وفای به عهد یکی از عادات نیک اهل ایمان است و عهد شکنی یکی از عادات زشتی است که در دین ما نشانی منافقین قرار داده شده است ، وفای به عهد از انسان یک فرد متعهد و مورد اعتماد می سازد و عهد شکنی باعث بی اعتمادی فرد گشته و از او فردی بی لیاقت می سازد ، یک مسلمان از آنجایی که به خود و دیگران ارزش قایل است همیشه به عهد و پیمانهایش وفا می کند و هرگز خودش را با عهد شکنی معیوب و خدشه دار نمی کند.
(وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ) در این قسمت از این آیه آمده که الله متعال گاهی برخی از بندگانش را با فقیری ، بیماری و جنگ و جهاد امتحان می کند، لذا کسانی که در چنین مواقعی صبرمی کنند و به قضا و قدر الهی ایمان داشته و این مشکلات را تحمل می کنند اینها در حقیقت نیکو کاران واقعی اند ، اینها اند که فی الواقع کارهای نیک و شایسته را انجام داده اند، آری به وقت سختی ها و مشکلات مرد از نا مرد مشخص شده و مسلمان واقعی از غیر واقعی آشکار می گردد ورنه در زمان راحتی و آرامش هر کس مدعی مردانگی وایمان است .
(أُوْلَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا) درقسمت از آیه الله متعال بیان نموده که کسانی که متصف به صفات گذشته و بیان شده در این آیه هستند آنها واقعا در ادعای ایمان و نیکوکاری خویش راستگو اند، زیرا گفتارشان با کردارشان برابری دارد و به دوروغ مدعی ایمان و نیکوکاری نشده اند بلکه واقعا همان گونه که ادعا نموده اند مسلمانان نیکوکار اند، زیرا آنان با عمل ادعای خویش را به اثبات رسانده اند.
(وَأُوْلَئِکَ هُمْ الْمُتَّقُونَ) آری تقوا و پرهیزگاری تنها در ادعا نیست بلکه تقوا و پرهیزگاری در عمل است لذا هرکس که به الله متعال ، روز قیامت ، به فرشته ها و پیامبران ایمان آورده ، ومالش را با وجود دوست داشتن بنا برمحبتی که با الله دارد به خویشاوندان و مسکین ها و مسافرین (نیازمند) و گدایان و در آزاد نمودن گردن (بردگان) داده، و نماز را برپا داشته و زکات پرداخت نماید، وفا کننده به عهد وپیمان باشد، و به هنگام فقیری و بیماری(و سایرضررها) و هنگام جنگ صبرکننده باشد ، اوپرهیزگار واقعی است.
ترجمه آیه (176) سوره بقره
آیه : ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِی الْکِتَابِ لَفِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ (176)
ترجمه : آن (عذاب که بخاطرپوشیدن کتاب آسمان و دین فروشی گرفتارش شدند) بدان سبب است که الله کتاب (آسمانی) را با حق نازل نموده است (مردم از آن آگاه گردند) و قطعا کسانی که در کتاب (آسمانی) اختلاف نمودند در ستیزو دودستگی دوری دچارند .
تفسیرآسان درفهم قرآن آیه (176) سوره بقره
(ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ) دراین قسمت از این آیه الله متعال حکمت و علت دچار عذاب نمودند کسانی را بیان نموده که بنا بر اهداف شوم دنیوی آیات کتب آسمانی را از مردم مخفی داشته و دین فروشی کردند، الله متعال فرموده : آن (عذاب که بخاطرپوشیدن کتاب آسمان و دین فروشی گرفتارش شدند) بدان سبب است که الله کتاب (آسمانی) را با حق نازل نموده است (مردم از آن آگاه گردند)، آری الله متعال کتب آسمانی تورات ، انجیل ، قرآن مجید و سایر کتب آسمانی را با حق فرستاده تا به مردم رسانیده شده و مردم از دستورات الله متعال آگاه شوند و بدانها جامه عمل بپوشانند این کتب برای این نیامده که عده ای آنها را یاد گرفته و سپس از مردم مخفی بدارند و برای اهداف شوم دنیوی خویش آنها فروخته و دکان دین فروشی باز کنند ، لذا کسانی که چنین جرم بزرگی را مرتکب شوند گرفتار عذاب بزرگی همانند : خوردن آتش جهنم در شکمهایشان می شوند و اینکه الله متعال با آنها در قیامت سخن نخواهد گفت و آنها را از گناهان پاک نخواهد نمود و آنها را گرفتار عذاب بسیار دردناکی خواهند نمود.
(وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِی الْکِتَابِ لَفِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ) در این قسمت از آیه الله متعال طبیعت و حالت افرادی را بیان می کند که در کتاب آسمانی اختلاف می نمایند این دسته از افراد همیشه در دشمنی و ستیز و دودستگی بسر خواهند برد که این خود یکی از بزرگ ترین عذابهای است که الله متعال انسانها را در این دنیا گرفتارش می کند ، لذا هرکس در کتاب آسمانی اختلاف کند گرفتار این عذاب می شود ، امروزه اگر کسی به اوضاع و احوال و اختلافات و پراکندگی مسلمانان دقت کند به حقیقت امر امر اذعان خواهد نمود ، الله متعال تمام مسلمانان را از اختلاف در کتاب آسمانی خویش قرآن مجید نجات دهد و راه اتحاد در فهم دین و عمل دین را به آنها نشان دهد . آمین یا رب العالمین .
حدیث یازدهم اربعین نووی
متن حدیث :
عن ابی محمد الحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ بن ابی طالب سبط رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ و ریحانته رضی الله عنهما قَالَ: حَفِظْتُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «دَعْ مَا یَرِیبُکَ إِلَى مَا لَا یَرِیبُکَ».
لغات حدیث :
سبط : نوه دختری، فرزند دختر.
ریحانته : گل ریحانش ، گل ریحان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم.
حَفِظْتُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم حفظ نمودم ، از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بیاد دارم .
دَعْ مَا یَرِیبُکَ : رها کن آنچه ترا به شک می اندازد .
إِلَى مَا لَا یَرِیبُکَ : بسوی چیزهایی برو که ترا به شک نمی اندازند.
ترجمه حدیث :
ابومحمد حسن بن علی بن ابی طالب نوه دختری و گل ریحان رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم رضی الله عنهما فرمودند : من از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم حفظ نمودم (که ایشان این چنین) فرمودند : رها کن آنچه ترا به شک می اندازد و برو بسوی چیزی که ترا به شک نمی اندازد.
مسائل حدیث :
از این حدیث مسائل زیربرگرفته واستنباط می گردد:
1 - ازامور و چیزهای مشکوکی که فرد اطلاعی ازجواز آنها در شریعت ندارد باید دوری کرد .
2 - باید یک فرد همیشه به چیزهایی عمل نماید که درجواز آنها در شریعت هیچ شک و تردیدی وجود ندارد .
3 - عمل به اشیاء و امور مشکوک و شبهه دارباعث نافرمانی از دستوررسول الله صلی الله علیه وآله وسلم می گردد.
4- گرفتن و عمل نمودن به چیزهایی یقینی دستور رسول الله صلی الله علیه وآله سلم است .
ناگفته نماند که این حدیث قانون بسیار جالبی را برای ما مسلمانان بیان نموده است تا با عمل نمودن به آن ایمان ما را حفظ نموده و هرگزگرفتارامور مشکوک و شبهه دار وحرام نگردیم .
تفاوت های حدیث:
در این روایت اربعین آمده است « دَعْ مَا یَرِیبُکَ إِلَى مَا لَا یَرِیبُکَ » ولی این روایت بصورت مختصر در اینجا ذکر شده است زیرا در کتب حدیثی این روایت طولانی تر از اینجا روایت شده است که بنده آنها را در ذیل ذکر خواهم نمود:
1 - در سنن ترمذی روایت شماره (2518) این گونه آمده است « «دَعْ مَا یَرِیبُکَ إِلَى مَا لَا یَرِیبُکَ، فَإِنَّ الصِّدْقَ طُمَأْنِینَةٌ، وَإِنَّ الکَذِبَ رِیبَةٌ» .
ترجمه : رها کن آنچه ترا به شک می اندازد و بروی بسوی چیزی که ترا به شک نمی اندازد ، همانا راستگوئی آرامش (آوراست) و همان دروغگوئی شک (آوراست) .
2 - درسنن دارمی روایت شماره (2574) این گونه آمده است « عَنْ أَبِی الْحَوْرَاءِ السَّعْدِیِّ، قَالَ: قُلْتُ لِلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ: مَا تَحْفَظُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ؟، قَالَ: سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنْ مَسْأَلَةٍ لَا أَدْرِی مَا هِیَ؟ فَقَالَ: «دَعْ مَا یَرِیبُکَ إِلَى مَا لَا یَرِیبُکَ» .
ترجمه : ابوحوراء سعدی رحمه الله فرمودند : من به حسن بن علی رضی الله عنه گفتم : از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم چه چیزی را بیاد داری؟ ایشان فرمودند : مردی از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم چیزی پرسید که نمی دانم چه بود؟ (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در جواب آن مرد) فرمودند : رها کن آنچه ترا بشک می اندازد و به رو بسوی چیزی که ترا به شک نمی اندازد .
3 - درروایت شعب الایمان شماره (5363) و برخ دیگر کتب حدیثی این گونه آمده است « عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: - یَعْنِی لِرَجُلٍ أَتَاهُ - " دَعْ مَا یَرِیبُکَ إِلَى مَا لَا یَرِیبُکَ، فَإِنَّ الشَّرَّ: رِیبَةٌ، وَالْخَیْرَ: طُمَأْنِینَةٌ ».
4 - درروایت شماره (1723) مسند احمد بن حنبل وروایت شماره (722) صحیح ابن حبان و برخ دیگر از کتب حدیثی این گونه آمده است « عَنْ أَبِی الْحَوْرَاءِ السَّعْدِیِّ، قَالَ: قُلْتُ لِلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ: حَدِّثْنِی بِشَیْءٍ حَفِظْتَهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، لَمْ یُحَدِّثْکَ بِهِ أَحَدٌ، قَالَ: قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، یَقُولُ: «دَعْ مَا یُرِیبُکَ إِلَى مَا لَا یُرِیبُکَ»، قَالَ: «الْخَیْرُ طُمَأْنِینَةٌ وَالشَّرُّ رِیبَةٌ» وَأُتِیَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِشَیْءٍ مِنْ تَمْرِ الصَّدَقَةِ، فَأَخَذْتُ تَمْرَةً فَأَلْقَیْتُهَا فِی فِی، فَأَخَذَهَا بِلُعَابِهَا حَتَّى أَعَادَهَا فِی التَّمْرِ، فَقِیلَ لَهُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا کَانَ عَلَیْکَ مِنْ هَذِهِ التَّمْرَةِ مِنْ هَذَا الصَّبِیِّ؟، فقَالَ: «إِنَّا آلَ مُحَمَّدٍ لَا یَحِلُّ لَنَا الصَّدَقَةُ» وَسَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ: «اللَّهُمَّ اهْدِنَا فِیمَنْ هَدَیْتَ، وَعَافِنَا فِیمَنْ عَافَیْتَ، وَتَوَلَّنَا فِیمَنْ تَوَلَّیْتَ، وَبَارِکْ لَنَا فِیمَا أَعْطَیْتَ، وَقِنَا شَرَّ مَا قَضَیْتَ، إِنَّکَ تَقْضِی وَلَا یُقْضَى عَلَیْکَ، إِنَّهُ لَا یَذِلُّ مَنْ وَالَیْتَ، تَبَارَکْتَ وَتَعَالَیْتَ».
منابع حدیث :
این حدیث در کتب زیررواست شده است :
1 - سنن نسائی ، حدیث شماره (5711).
2 - سنن ترمذی، حدیث شماره (2518) .
3- مسند احمد بن حنبل ، حدیث شماره (1723) و...
4- صحیح ابن حبان ، حدیث شماره (722).
5- سنن دارمی ، حدیث شماره (2574) .
6 - شعب الایمان، حدیث شماره (5363).
علاوه از کتب حدیثی مذکوراین روایت دربرخ دیگرازکتب حدیثی نیزروایت شده است .
حدیث دهم اربعین نووی
متن حدیث :
عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: " إِنَّ اللهَ طَیِّبٌ لَا یَقْبَلُ إِلَّا طَیِّبًا، وَإِنَّ اللهَ أَمَرَ الْمُؤْمِنِینَ بِمَا أَمَرَ بِهِ الْمُرْسَلِینَ، فَقَالَ تعالی : {یَا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا} [المؤمنون: 51] وَقَالَ: {یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ} [البقرة: 172] ثُمَّ ذَکَرَ الرَّجُلَ یُطِیلُ السَّفَرَ أَشْعَثَ أَغْبَرَ، یَمُدُّ یَدَیْهِ إِلَى السَّمَاءِ، یَا رَبِّ، یَا رَبِّ، وَمَطْعَمُهُ حَرَامٌ، وَمَشْرَبُهُ حَرَامٌ، وَمَلْبَسُهُ حَرَامٌ، وَغُذِیَ بِالْحَرَامِ، فَأَنَّى یُسْتَجَابُ له؟ "
لغات حدیث :
إِنَّ اللهَ طَیِّبٌ : همانا الله (متعال) پاک اند، قطعا الله (متعال) پا کیزه اند .
لَا یَقْبَلُ إِلَّا طَیِّبًا : الله (متعال) بجز پاک چیزی را نمی پذیرد، الله (متعال) بجز(گفتار ، کردارو اموال) پاکیزه را قبول نمی کند .
وَإِنَّ اللهَ أَمَرَ الْمُؤْمِنِینَ : همانا الله (متعال) به مسلمانان دستور داده است.
بِمَا أَمَرَ بِهِ الْمُرْسَلِینَ : به آنچه که به پیامبران (علیهم السلام) دستورداده است.
فَقَالَ تعالی : الله بالا و برترفرموده اند، الله متعال فرموده اند.
یَا أَیُّهَا الرُّسُلُ : ای پیامبران ، آهای فرستاده شدگان (الله متعال) .
کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ : از پاکیزها بخورید، از چیزهای پاک (وحلال) بخورید .
وَاعْمَلُوا صَالِحًا : و کردار نیک انجام دهید، و اعمال شایسته انجام دهید.
وَقَالَ : وگفت ، و الله (متعال) فرموده اند .
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا : ای کسانی که ایمان آورده اید، آهای کسانی که مسلمان شده اید.
کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ : از پاکیزه هایی که ما به شما روزی داده ایم بخورید.
ثُمَّ ذَکَرَ الرَّجُلَ : سپس مردی را بیان نمود، سپس (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) مثال مردی را زدند.
یُطِیلُ السَّفَرَ: طولانی سفرمی کند، سفر طولانی می کند .
أَشْعَثَ أَغْبَرَ: ژولیده موه (و) غبار آلود است .
یَمُدُّ یَدَیْهِ إِلَى السَّمَاءِ دودستش را (برای دعا) بطرف آسمان دراز می کند، دستانش را بسوی آسمان بلند می کند .
یَا رَبِّ، یَا رَبِّ : (می گوید) ای پرودگارمن ، ای پرودگارمن .
وَمَطْعَمُهُ حَرَامٌ : وخوراکش حرام است .
وَمَشْرَبُهُ حَرَامٌ : و نوشیدنی هایش حرام است .
وَمَلْبَسُهُ حَرَامٌ : و پوشاکش حرام است ، لباسهایش از پول حرام گرفته و خریده شده است .
وَغُذِیَ بِالْحَرَامِ : وبا حرام تغذیه شده است .
فَأَنَّى یُسْتَجَابُ له؟ : پس کجا برایش (این دعا) قبول می شود، پس ازکجا دعای چنین فردی پذیرفته می شود .
ترجمه حدیث :
ابوهریره رضی الله عنه روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : همانا الله (متعال) پاک اند، (و) بجز(گفتار ، کردارو اموال) پاک چیزدیگری را نمی پذیرد، وهمانا الله (متعال) به مسلمانان (همان) دستوری داده است، که به پیامبران (علیهم السلام) (نیز) آن را داده است، الله متعال فرموده اند: ای فرستاده شدگان (الله متعال) از چیزهای پاک (وحلال) بخورید و اعمال شایسته و نیک انجام دهید، و(در آیه دیگری از قرآن، الله متعال فرموده اند) : ای کسانی که ایمان آورده اید، از پاکیزه هایی که ما به شما روزی داده ایم بخورید. سپس (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم، مثال ) مردی را بیان نمودند: که طولانی سفرمی کند، (و درحالی که ) ژولیده موه (و) غبار آلود است ، دودستش را (برای دعا) بطرف آسمان دراز می کند، (ومی گوید) ای پرودگارمن (این مشکل مرا حل کن)، ای پرودگارمن (این کار را برایم انجام ده)، و(درحالی که) خوراکش حرام است و نوشیدنی هایش حرام است و لباسهایش از (مال) حرام است وبا حرام تغذیه شده است پس ازکجا دعای چنین فردی پذیرفته می شود .
مسائل حدیث:
این حدیث مسائل واحکام زیر برگرفته و استنباط می شود :
1 - یکی از نام های الله متعال « طَیِّبٌ » می باشد، « طَیِّبٌ » یعنی پاک و پاکیزه ، الله متعال از تمام عیوب و نقائص پاک اند .
2 - الله متعال فقط گفتار، کردار و اموال پاک را می پذیرند .
3 - الله متعال گفتار، کردار و اموال ناپاک را نمی پذیرند.
4 - صدقه باید از اموال پاک و حلال باشد تا مورد پذیرش الله متعال قرارگیرد .
5 - الله متعال صدقه از اموالی که از راه رشوه ، ربا ، دزدی و سایر راههای حرام بدست آمده را نمی پذیرند .
6 - امتیان و پیامبران علیهم السلام در عمل به احکام ادیان یکسان اند مگر اینکه دلیلی برای فرق درعمل کِرد بیاید .
7- پاکیزه و حلال خوری دستور الله متعال است .
8- کثیف خوری و حرام خوری مخالف با دستور الله متعال و حرام است .
9- حلال خوری و انجام اعمال شایسته از اوصاف انبیاء علیهم السلام بوده است .
10 - هرمسلمانی باید حلال خور و نیک کردار باشد.
11- برای افهام و تفهیم مثال زدن روشی است که در قرآن و سنّت ازآن زیاد کار گرفته شده است .
12- بیان مثال فهم مسأله را در اذهان نزدیک می کند .
13 - مثال مردی که در این حدیث بیان شده یک تمثیل برای افرادای است که بظاهر نیازمند اند و دست دعا برای الله متعال بلند می نمایند.
14- سفرطولانی ،ژولیده موئی و غبار آلودی که در این حدیث بیان شده در حقیقت می خواهد فقیری و نیاز ظاهری و فروتنی آن فرد را نمایان نماید.
18 - حرام خوری یکی ازموانع قبولی دعاها می باشد.
19- حلال خوری باعث قبولی دعا می گردد.
10 - یک مسلمان باید، خوراکش، نوشیدنی هایش، لباس هایش همه و همه از پول و مال حلال بدست آمده باشد.
20 - مطالب این حدیث تشویقی به حلال خوری و ترساندنی از حرام خوری می باشد.
21- حل مشکلات را فقط و فقط باید از الله متعال خواست وباید در دعا «یا ربّ ، یا ربّ» گفت.
22- بلند نمودن دستان به هنگام دعا مجاز و ثابت می باشد ، البته ناگفته نماند که کشیدن دستان برچهره بعد از پایان دعا ثبوت شرعی ندارد و یک نوع بدعت است .
تفاوتهای الفاظ روایت :
در الفاظ این حدیث اربعین با الفاظی که برای این حدیث در برخ دیگر از کتب حدیثی آمده تفاوت هایی وجود دارد که در ذیل به مهم ترین آنها اشاره خواهد شد :
1 - در ابتدای روایت شماره (1015) صحیح مسلم و روایت شماره (8348) مسند احمد بن حنبل جمله «أَیُّهَا النَّاسُ» آمده است که در این روایت اربعین نیامده است همان گونه که در روایت شماره (2989) سنن ترمذی و روایت شماره (2759) سنن دارمی وروایت شماره (1118) شعب الایمان بیهقی در ابتدای این روایت «یَا أَیُّهَا النَّاسُ» آمده است.
2 - در این روایت اربعین این گونه آمده است «إِنَّ اللهَ طَیِّبٌ لَا یَقْبَلُ إِلَّا طَیِّبًا» ولی در روایت شماره (6394) السنن الکبری بیهقی و روایت شماره (2759) سنن دارمی و روایت شماره (199) مسند اسحاق بن راهویه این گونه آمده است « إِنَّ اللهَ طَیِّبٌ لَا یَقْبَلُ إِلَّا الطَّیِّبَ ».
3 - در این روایت اربعین این گونه آمده است «ثُمَّ ذَکَرَ الرَّجُلَ یُطِیلُ السَّفَرَ أَشْعَثَ أَغْبَرَ، یَمُدُّ یَدَیْهِ إِلَى السَّمَاءِ، یَا رَبِّ، یَا رَبِّ» ولی در روایت شماره (2989) سنن ترمذی این گونه آمده است « وَذَکَرَ الرَّجُلَ یُطِیلُ السَّفَرَ أَشْعَثَ أَغْبَرَ یَمُدُّ یَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ یَا رَبِّ، یَا رَبِّ » و در روایت شماره (8348) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است « ثم ذکر الرجل یطیل السفر أشعث أغبر، ثم یمد یده إلى السماء: یا رب، یا رب ».
4 - دراین روایت اربعین« فَأَنَّى یُسْتَجَابُ لَهُ » ولی در روایت شماره (1015) صحیح مسلم و روایت شماره (2989) سنن ترمذی و روایت شماره (8348) مسند احمد بن حنبل و روایت شماره (2759) سنن دارمی این گونه آمده است « فَأَنَّى یُسْتَجَابُ لِذَلِکَ؟ » ولی در روایت شماره (6394) السنن الکبری بیهقی و روایت شماره (199) مسند اسحاق بن راهویه همانند روایت اربعین « فَأَنَّى یُسْتَجَابُ لَهُ » آمده است.
منابع حدیث :
1 - صحیح مسلم ، حدیث شماره (1015) .
2- سنن ترمذی ، حدیث شماره (2989) .
3- مسند احمد بن حنبل ، حدیث شماره (8348) .
4- السنن الکبری، حدیث شماره (6394) .
5- سنن دارمی ، حدیث شماره (2759) .
6- مسند اسحاق بن راوهویه ، حدیث شماره (199) .
علاوه از کتب مذکور در برخ دیگر از کتب حدیثی نیز این حدیث روایت شده است .
حدیث (35) حدیث جَریرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ قَالَ بایَعْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَلى السَّمْعِ وَالطَّاعَةِ، فَلَقَّنَنی فِیما اسْتَطَعْتُ، وَالنُّصْحِ لِکلِّ مُسْلِمٍ.
ترجمه : جریربن عبدالله رضی الله عنه فرمودند : من با پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم بر شنیدن (دستورات ایشان) و پیروری (از دستورات ایشان) بیعت نمودم ، (و زمان بیعت نمودن) ایشان به من تلقین نموده (و گفتن که بگویم) تا آنجایی که توان داشته باشم (شنیده و پیروی می کنم)، (و همچنین من با رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بیعت نمودم) که خیرخواه (و نصیحتگری) برای هر مسلمانی باشم .
حدیث (36) حدیثُ أَبی هُرَیْرَةَ أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: لا یَزْنِی الزَّانِی حِینَ یَزْنی وَهُوَ مُؤْمِنٌ، وَلا یَشْرَبُ الْخَمْرَ حِینَ یَشْرَبُهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ، وَلا یَسْرِقُ السَّارِقُ حِینَ یَسْرِقُ وَهُوَ مُؤْمِنٌ .
وزَادَ فی رِوایَةٍ وَلا یَنْتَهِبُ نُهْبَةً ذَاتَ شَرَفٍ یَرْفَعُ النَّاسُ إِلَیْهِ أَبْصارَهُمْ فِیها حِینَ یَنْتَهِبُها وَهُوَ مُؤْمِنٌ.
ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : زناکار زنا نمی کند زمانی که زنا می کند و در حالی که او مسلمان (واقعی و کامل) باشد، و(شراب خور) شراب نمی نوشد زمانی که او شراب می نوشد و در حالی که او مسلمان (واقعی و کامل) باشد، و دزد دزدی نمی کند زمانی که دزدی می کند و در حالی که او مسلمان (واقعی و کامل) باشد.
و در روایت (دیگری این مطالب ) اضافه تر روایت شده : و (رباینده مال دیگران) مال با ارزشی را نمی رباید زمانی که می رباید و چشمان مردم بسوی او بالا گرفته او را نگاه می کنند و در حالی که او مسلمان(واقعی و کامل) باشد .
حدیث (37) حدیث عَبْدِ اللهِ بْنِ عَمْرٍو أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: أَرْبَعٌ مَنْ کنَّ فِیهِ کَانَ مُنافِقًا خَالِصًا، وَمَنْ کانَتْ فِیهِ خَصْلَةٌ مِنْهُنَّ کانَتْ فِیهِ خَصْلَةٌ مِنَ النِّفاقِ حَتّى یَدَعَهَا: إِذا اؤْتُمِنَ خَانَ، وَإِذا حَدَّثَ کَذَبَ، وَإِذا عاهَدَ غَدَرَ، وَإِذا خَاصَمَ فَجَرَ.
ترجمه : عبد الله بن عمرو رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : چهار(خصلت و عادت) اگر در کسی بود او(از نظر عملی) خالص منافق است ، و اگر در او یکی از این خصلت ها (و عادتها) بود در آن یکی از خصلت ها ( و عادتهای) نفاق وجود دارد تا اینکه آن را راه کند : چون (به او) امانتی داده شود خیانت کند، و چون سخن گوید دروغ گوید، و چون (با کسی) عهد نماید عهد شکنی (و غداری کند) و چون با کسی مجادله کند (ودرگیر شود ) از حق عدول و نموده و در رد نمودن حق حیله و مکرنماید .
حدیث (38) حدیث أَبی هُرَیْرَةَ عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: آیَةَ الْمُنافِق ثَلاثٌ: إِذا حَدَّثَ کَذَب، وَإِذا وَعَد أَخْلَفَ، وَإِذا اؤْتُمِنَ خَانَ.
ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : سه چیز(ازنشانی ها) است : چون سخن گوید دروغ گوید ، و چون وعده نماید خلاف نماید، و چون (به او) امانتی داده شود خیانت کند .
حدیث (31) حدیثُ عُقْبَةَ بْنِ عَمْرٍو أَبی مَسْعودٍ قَالَ: أَشارَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِیَدِهِ نَحْوَ الْیَمَنِ فَقالَ: الإِیمانُ یَمانٍ هَهنا، أَلا إِنَّ الْقَسْوَةَ وَغِلَظَ الْقُلُوبِ فی الْفَدَّادِینَ عِنْدَ أُصولِ أَذْنابِ الإِبْلِ حَیْثُ یَطْلُعُ قَرْنا الشَّیْطانِ فی رَبیعَةَ وَمُضَرَ.
ترجمه : ابومسعود عقبه بن عمرو رضی الله عنه فرمودند : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به سمت یمن اشاره نموده و سپس فرمودند : ایمان در اینجا (دراهل) یمن است ، و آگاه باشید که خشونت و سختی دلها درنزد کسانی است که ته دمهای شتران در قبیله ربیعه و مضر سر و صدا می کنند همانجایی که دوشاخ شیطان طلوع می کند .
حدیث (32) حدیث أَبی هُرَیْرَةَ رضی الله عنه عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: أَتاکُمْ أَهْلُ الْیَمَنِ، أَضْعَف قُلوبًا، وَأَرَقُّ أَفْئِدَةً، الْفِقْهُ یَمانٍ وَالْحِکْمَةُ یَمانِیَةٌ .
ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم (زمانی که برخی از اهل یمن مسلمان شده و به مدینه آمدند) فرمودند : (گروهی از) اهل یمن (مسلمان شده) بنزدتان آمدند، (واین را بدانید که آنها) از نظر قلبی ضعیف ترین و از نظر دل نرم ترین (افراد) اند فهم (دقیق، فهم اهل) یمن است و حکمت (درست، حکمت اهل ) یمن است .
حدیث (33) حدیث أَبی هُرَیْرَةَ رضی الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: رَأْسُ الْکُفْرِ نَحْوَ الْمَشْرِقِ، وَالْفَخْرُ وَالْخُیَلاءُ فی أَهْلِ الْخَیْلِ وَالإِبِلِ وَالْفَدَّادینَ أَهْلِ الْوَبَرِ، وَالسَّکینَةُ فی أَهْلِ الْغَنَمِ.
ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : سر(و اصل) کفرسمت مشرق است و خود پسندی و تکبر در (میان) صاحبان اسب و شترو سرو صدا کنندگانی که صاحب موی شتر اند می باشد و آرامش در (میان) گوسفند داران است .
حدیث (34) حدیث أَبی هُرَیْرَةَ رضی الله عنه قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: الْفَخْر وَالْخُیَلاءُ فی الْفَدَّادینَ أَهْلِ الْوَبَرِ، وَالسَّکینَةُ فی أَهْلِ الْغَنَمِ، وَالإِیمانُ یَمانٍ، وَالْحِکْمَةُ یَمانِیَةٌ .
ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه فرمودند : من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم می فرمایند : خود پسندی و تکبر در (میان) سرو صدا کنندگانی که صاحب موی شتر اند می باشد و آرامش در (میان) گوسفند داران است ، ایمان (واقعی) در میان (اهل) یمن است و حکمت (واقعی در میان اهل) یمن است .
حدیث نهم اربعین نووی
متن حدیث :
عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ عبدالرحمن بن صخر رضی الله عنه، قال سمعت رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «مَا نَهَیْتُکُمْ عَنْهُ، فَاجْتَنِبُوهُ وَمَا أَمَرْتُکُمْ بِهِ فَافْعَلُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ، فَإِنَّمَا أَهْلَکَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ کَثْرَةُ مَسَائِلِهِمْ، وَاخْتِلَافُهُمْ عَلَى أَنْبِیَائِهِمْ».
لغات حدیث :
مَا نَهَیْتُکُمْ عَنْهُ : آنچه شما را ازآن ممانعت نموده ام، آنچه شمارا ازآن نهی و جلوگیری نموده ام .
فَاجْتَنِبُوهُ : پس ازآن پرهیزکنید، پس ازآن کناره گیری و دوری نمائید.
وَمَا أَمَرْتُکُمْ بِهِ : و آنچه شما را بدان دستوردادم .
فَافْعَلُوا مِنْهُ : پس ازآن عمل کنید، پس به آن عمل کنید.
مَا اسْتَطَعْتُمْ : آنقدرکه می توانید، تا حدی که شما توان دارید.
فَإِنَّمَا أَهْلَکَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ : همانا هلاک نموده کسانی را که پیش ازشما بودند، همانا به هلاکت انداخته امت های پیش از شما را .
کَثْرَةُ مَسَائِلِهِمْ : زیاد سوال نمودن آنان ، سوالهای زیاد آنان .
وَاخْتِلَافُهُمْ عَلَى أَنْبِیَائِهِمْ: و اختلافشان برپیامبرانشان ، و اختلاف نمودن با پیامبرانشان .
ترجمه حدیث :
ابوهریره عبدالرحمن بن صخررضی الله عنه فرمودند : من ازرسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیده ام که می فرمایند: آنچه شما را ازآن ممانعت نموده ام پس ازآن پرهیز(و دوری) کنید، وبه هر آنچه شما را دستوردادم پس به حد توان به آن عمل کنید، همانا کسانی را که پیش ازشما بوده اند، زیاد سوال نمودن آنان و اختلافشان برپیامبرانشان هلاک نموده است .
مسائل حدیث :
ازاین حدیث مطالب و مسائل زیرفهمیده می شود:
1 - اطاعت از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم ضروری است.
2 - گفتار و سنّت های رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم حجّت و دلیل اند .
3 - تمام گفتار رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بردو محور امر و نهی می چرخند.
4 - درترک منهایات شرعی بجزغلبه بر شیطان و هوای نفس دیگرتوان خاص نیاز ندارد.
5- درعمل به دستورات و اوامراجرائی شرعی علاوه برغلبه برشیطان و هوای نفس نیاز به توان و قدرت عمل دارد.
6 - در شریعت برای «عمل» ، «توان برعمل» لازمی است و هرکجا که توان نباشد یا حکم اسلامی کاملا برداشته می شود و یاد ترمیمی درآن ایجاد می شود ، بعنوان مثال فقیر توان پرداخت زکات ورفتن به حج را ندارد ، این دو رکن اسلام ازاو تا زمان بدست آوردن توان ساقط شده است واما کسی که بنا بربیماری توان ایستادن درنماز را ندارد اسلام ایستادن ترمیم نموده و اجازه نشسته نماز خواندن را به او داده است و یا اینکه اگرکسی بنا برعذری توان استفاده ازآب را به هنگام وضو و یا غسل ندارد، اسلام این حکمش را ترمیم نموده و به او اجازه تیمیم زدن را داده است، این است که می گویند دین اسلام آسان است و در سختی وجود ندارد .
7- سوالهای بی جا و یا سوالهایی شرعی که بعد ازگرفت پاسخ به آنها عمل نشود باعث هلاکت می گردد، و یکی از علتهای هلاکت امتهای پیشین نیز همین بوده است.
8 - اختلاف با پیامبران الهی علیهم السلام و عمل نکردن به دستورات آنان باعث هلاکت می گردد و یکی از عمده ترین علتهای هلاکت امتهای قبلی نیزهمین جریان بوده است.
تفاوت های راویت :
درالفاظ این روایت اربعین نووی با الفاظ سایر کتب حدیثی در این روایت تفاوت هایی وجود دارد که در ذیل بیان می شود :
1 - در ابتدای روایت شماره (7288) صحیح بخاری این جمله «دَعُونِی مَا تَرَکْتُکُمْ» آمده است ودر روایت شماره (2679) سنن ترمذی آمده است «اتْرُکُونِی مَا تَرَکْتُکُمْ» و در روایت شماره (2) سنن ابن ماجه و برخ دیگر از کتب حدیثی این گونه آمده است «ذَرُونِی مَا تَرَکْتُکُمْ».
2 - در روایت شماره (1337) صحیح مسلم این جمله آمده « عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: خَطَبَنَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: «أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ فَرَضَ اللهُ عَلَیْکُمُ الْحَجَّ، فَحُجُّوا»، فَقَالَ رَجُلٌ: أَکُلَّ عَامٍ یَا رَسُولَ اللهِ؟ فَسَکَتَ حَتَّى قَالَهَا ثَلَاثًا، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: " لَوْ قُلْتُ: نَعَمْ لَوَجَبَتْ، وَلَمَا اسْتَطَعْتُمْ "، ثُمَّ قَالَ: «ذَرُونِی مَا تَرَکْتُکُمْ» است ولی در این روایت اربعین نیست ودر ابتدای روایت شماره (2619) سنن نسائی این گونه آمده است «عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: خَطَبَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ النَّاسَ، فَقَالَ: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ، قَدْ فَرَضَ عَلَیْکُمُ الْحَجَّ» فَقَالَ رَجُلٌ: فِی کُلِّ عَامٍ؟ فَسَکَتَ عَنْهُ حَتَّى أَعَادَهُ ثَلَاثًا، فَقَالَ: «لَوْ قُلْتُ نَعَمْ، لَوَجَبَتْ، وَلَوْ وَجَبَتْ، مَا قُمْتُمْ بِهَا، ذَرُونِی مَا تَرَکْتُکُمْ» . ودر روایت شماره (3704) صحیح ابن حبان این گونه آمده است : «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ خَطَبَ فَقَالَ «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ قَدِ افْتَرَضَ عَلَیْکُمُ الْحَجَّ»، فَقَامَ رَجُلٌ، فَقَالَ: أَکُلُّ عَامٍ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟، قَالَ: فَسَکَتَّ عَنْهُ حَتَّى أَعَادَهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، قَالَ: «لَوْ قُلْتُ: نَعَمْ، لَوَجَبَتْ، وَلَوْ وَجَبَتْ مَا قُمْتُمْ بِهَا، ذَرُونِی مَا تَرَکْتُکُمْ،» و شبیه روایت ابن حبان در روایت شماره (10607) مسند احمد بن حنبل آمده است .
3 - دراین روایت اربعین آمده است « مَا نَهَیْتُکُمْ عَنْهُ، فَاجْتَنِبُوهُ » ولی در روایت شماره (7288) صحیح بخاری و روایت شماره (2619) سنن نسائی این جمله این گونه آمده است « فَإِذَا نَهَیْتُکُمْ عَنْ شَیْءٍ فَاجْتَنِبُوهُ» و در روایت شماره (1337) صحیح مسلم این جمله این گونه آمده است « وَإِذَا نَهَیْتُکُمْ عَنْ شَیْءٍ فَدَعُوهُ» و در روایت شماره (1) سنن ابن ماجه این گونه آمده است « وَمَا نَهَیْتُکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» و در روایت شماره (2) سنن ابن ماجه این گونه آمده است « وَإِذَا نَهَیْتُکُمْ عَنْ شَیْءٍ فَانْتَهُوا» و در روایت شماره (9887) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است « وما نهیتکم عنه فدعوه أو ذروه».
4 - دراین روایت اربعین این گونه آمده است « وَمَا أَمَرْتُکُمْ بِهِ فَافْعَلُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ » ولی در روایت شماره (7288) صحیح بخاری این گونه آمده است « وَإِذَا أَمَرْتُکُمْ بِأَمْرٍ فَأْتُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ » و در روایت شماره (1337) صحیح مسلم این گونه آمده است « فَإِذَا أَمَرْتُکُمْ بِشَیْءٍ فَأْتُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ » و در روایت شماره (2619) سنن نسائی این گونه آمده است « فَإِذَا أَمَرْتُکُمْ بِالشَّیْءِ فَخُذُوا بِهِ مَا اسْتَطَعْتُمْ » و در روایت شماره (2679) سنن ترمذی این گونه آمده است « فَإِذَا حَدَّثْتُکُمْ، فَخُذُوا عَنِّی » و در روایت شماره (1) سنن ابن ماجه این گونه آمده است « مَا أَمَرْتُکُمْ بِهِ فَخُذُوهُ » و درروایت شماره (2) سنن ابن ماجه این گونه روایت شده است « فَإِذَا أَمَرْتُکُمْ بِشَیْءٍ فَخُذُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ ».
5 - در این روایت اربعین این چنین آمده است « فَإِنَّمَا أَهْلَکَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ کَثْرَةُ مَسَائِلِهِمْ، وَاخْتِلَافُهُمْ عَلَى أَنْبِیَائِهِمْ»، ولی در روایت شماره (7288) صحیح بخاری این گونه آمده است « إِنَّمَا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ بِسُؤَالِهِمْ وَاخْتِلاَفِهِمْ عَلَى أَنْبِیَائِهِمْ » و در روایت شماره (1337) صحیح مسلم این گونه آمده است « فَإِنَّمَا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ بِکَثْرَةِ سُؤَالِهِمْ وَاخْتِلَافِهِمْ عَلَى أَنْبِیَائِهِمْ » و در روایت شماره (2619) سنن نسائی و روایت شماره (2679) سنن ترمذی و روایت شماره (2) سنن ابن ماجه این گونه آمده است « فَإِنَّمَا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ بِکَثْرَةِ سُؤَالِهِمْ، وَاخْتِلَافِهِمْ عَلَى أَنْبِیَائِهِمْ » و در روایت شماره (9887) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است « فإنما هلک أهل الکتاب قبلکم - أو من کان قبلکم - بکثرة اختلافهم على أنبیائهم، وکثرة سؤالهم ».
منابع حدیث :
این روایت اربعین دربسیاری از کتب حدیثی روایت شده که در ذیل به عمده ترین آنها اشاره خواهد شد :
1 - صحیح بخاری ، حدیث شماره (7288).
2 - صحیح مسلم ، حدیث شماره (1337).
3 - سنن نسائی ، حدیث شماره (2619).
4 - سنن ترمذی ، حدیث شماره (2679).
5 - سنن ابن ماجه ، حدیث شماره (1 و 2) .
علاوه ازکتب مذکور این روایت اربعین دربسیاری از دیگر کتب حدیثی نیز روایت شده است.
ترجمه فقه اکبر امام ابوحنیفه رحمه الله
القَوْل فِی الصِّفَات
سخن در باره صفات (الله متعال)
متن عربی :
وَله یَد وَوجه وَنَفس کَمَا ذکره الله تَعَالَى فِی الْقُرْآن فَمَا ذکره الله تَعَالَى فِی الْقُرْآن من ذکر الْوَجْه وَالْیَد وَالنَّفس فَهُوَ لَهُ صِفَات بِلَا کَیفَ وَلَا یُقَال إِن یَده قدرته اَوْ نعْمَته لِأَن فِیهِ إبْطَال الصّفة وَهُوَ قَول أهل الْقدر والاعتزال وَلَکِن یَده صفته بِلَا کَیفَ وغضبه وَرضَاهُ صفتان من صِفَات الله تَعَالَى بِلَا کَیفَ .
ترجمه فارسی:
همانگونه که الله متعال در قرآن ذکر نموده است ، الله دست و چهره و نفس دارد، پس هر آنچه الله متعال در قرآن از چهره و دست و نفس ذکر نموده است (همه) صفات الله اند (و ما) بدون بیان کیفیت به آنها عقیده داریم ، و این گفته نشود که همانا دست او قدرت اوست و یا اینکه نعمت اوست زیرا در این صورت ابطال صفت الله صورت می گیرد، و (اینکه دست به معنای قدرت و یا نعمت است) این نظریه قدریه و معتزله است و لیکن (نظریه ما این است) که دست الله صفت اوست (وما کیفیتی برایش بیان نمی کنیم) و (این صفت را ) بدون (بیان) کیفیت قبول داریم، و خشم الله و رضامندی الله (نیز) دو صفت از صفات الله متعال اند (و ما کیفیتی برای آنها بیان نمی کنیم) و (این دوصفات را نیزهمانند سایر صفات الله متعال) بدون (بیان) کیفیت قبول داریم .
حدیث هشتم اربعین نووی
متن حدیث :
عَنِ ابْنِ عُمَرَ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّى یَشْهَدُوا أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، وَیُقِیمُوا الصَّلاَةَ، وَیُؤْتُوا الزَّکَاةَ، فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِکَ عَصَمُوا مِنِّی دِمَاءَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ إِلَّا بِحَقِّ الإِسْلاَمِ، وَحِسَابُهُمْ عَلَى اللَّهِ تعالی».
لغات حدیث :
أُمِرْتُ : دستور داده شده ام، به من (پیامبر، از جانب الله دستورداده شده است.
أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ : تا با مردم بجنگم ، تا با مردم درگیرشوم .
حَتَّى یَشْهَدُوا : تا اینکه گواهی دهند، تا اینکه (به کلمه توحید) گواهی دهند
لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ : بجز الله دیگر معبود به حقی نیست.
وَیُقِیمُوا الصَّلاَةَ : و تا نماز را برپا بدارند، و نماز را برپا می دارند.
وَیُؤْتُوا الزَّکَاةَ : و تا زکات راپرداخت نمایند، ونمازرا برپرداخت نمی نمایند.
فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِکَ : وآنگاه که این کارها راکردند، و چون این اعمال (مذکور) را انجام دادند .
عَصَمُوا مِنِّی : از من محفوظ نمودند، از(گرفت) من حفظ کردند .
دِمَاءَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ : خونهایشان و اموالشان را، جانهایشان و مال وثروتشان را.
إِلَّا بِحَقِّ الإِسْلاَمِ : مگر به حق اسلام ، بجزبه حق اسلام .
وَحِسَابُهُمْ عَلَى اللَّهِ تعالی : و حساب آنها برالله بالا و برتر است، حساب (دورن) آنها برالله متعال است .
ترجمه حدیث :
ابن عمررضی الله عنه روایت نمودند همانا رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: (ازجانب الله متعال) دستور داده شده ام، تا با مردم (کافر) بجنگم ، تا اینکه گواهی دهند که بجزالله (متعال) دیگر معبود به حقی نیست ، و قطعا محمّد (صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبرو) فرستاده الله (متعال) است و (تا اینکه) نماز را برپا بدارند و (تا اینکه) زکات (اموالشان) را پرداخت نمایند، و چون این اعمال (بیان شده) را انجام دادند (آن وقت است که) آنها خونهایشان و اموالشان را از(گرفت) من حفظ کرده اند ، مگر اینکه حقی از حقوق اسلام به آنها تعلق بگیرد (که آن وقت گرفت و مؤاخذه خواهند شد) و حساب (دورنی وقلبی) آنها برالله متعال است .
مسائل حدیث :
ازحدیث بالا مسائل زیربرگرفته و استنباط می شود :
1 - پیامبراسلام صلی الله علیه وآله وسلم و امت اسلامی از جانب الله متعال به جهاد با کفار دستورداده شده اند.
2 - جهاد اسلامی فقط با کفاراست ، درگیریهای مسلمانان با یکدیگر درجهان اسلام جهاد اسلامی نیست.
3- هدف از جهاد اسلامی آوردن مردم به سوی توحید و عمل به ارکان و اعمال اسلامی است .
4 - اقرار به توحید ورسالت و برپائی نماز و پرداخت زکات باعث حفظ جان و مال افراد می گردد.
5- حفظ مال و جانش کافر بعهده اسلام نیست مگر اینکه دارای عهد نامه اسلامی و ذمی باشد .
6 - اقرار به توحید و رسالت وبرپائی نمازو پرداخت زکات از مهم ترین دستورات اسلامی است که درحدیث صحیح دیگری این امور ازارکان اسلام قرارداده شده اند.
7 - اسلام دارای حقوقی است که باید هرمسلمانی آنها را رعایت نماید.
8- هرمسلمانی که حقوق اسلام رارعایت نکند اسلام او را گرفت و مؤاخذه می نماید .
9 - گرفت ها و مؤاخذهای اسلامی گاهی مالی و گاهی جانی است .
10 - محاسبه درونی و قلبی افراد کار الله متعال است .
11- اسلام دراین دنیا فقط بظاهرافراد نگاه و مؤاخذه و گرفت می کند، وبه دورن و باطن افراد کاری ندارد.
تفاوت های روایت :
درالفاظ این حدیث اربعین با الفاظ همین روایت درکتب حدیثی تفاوت هایی وجود دارد که از قرار زیرمی باشند:
1 - در این روایت اربعین این گونه آمده است « وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ » ولی درروایت شماره (175) و (219) صحیح ابن حبان این گونه آمده است « وَأَنِّی رَسُولُ اللَّهِ ».
2 - دراین روایت اربعین آمده است« فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِکَ عَصَمُوا مِنِّی دِمَاءَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ إِلَّا بِحَقِّ الإِسْلاَمِ، وَحِسَابُهُمْ عَلَى اللَّهِ تعالی» ولی در روایت شماره (22) صحیح مسلم این گونه آمده است « فَإِذَا فَعَلُوا، عَصَمُوا مِنِّی دِمَاءَهُمْ، وَأَمْوَالَهُمْ إِلَّا بِحَقِّهَا، وَحِسَابُهُمْ عَلَى اللهِ » و در روایت شماره (898) سنن دارقطنی این گونه آمده است « فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِکَ عَصَمُوا مِنِّی دِمَاءَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ إِلَّا بِحَقِّ الْإِسْلَامِ , وَحِسَابُهُمْ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ ».
ناگفته نماند که در آخرروایت ابن عمر رضی الله عنه در اربعین نووی کلمه « عَلَى اللَّهِ تعالی» آمده است که درهیچ یک از صحیح بخاری و صحیح مسلم و سایر کتب حدیثی نیامده است بلکه در برخی از کتب « عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ » آمده است همانگونه که ذکر نموده ام .
منابع حدیث :
این حدیث اربعین دربسیاری از کتب حدیثی روایت شده که در ذیل به برخی از آنها اشاره خواهد شد :
1 - صحیح بخاری ، حدیث شماره (25) .
2 - صحیح مسلم ، حدیث شماره (22) .
3- صحیح ابن حبان ، حدیث شماره (175) و (219).
4- السنن الکبری ، امام بیهقی ، حدیث شماره (5141) ووو.
5- سنن دارقطنی ، حدیث شماره (898) .
علاوه از کتب مذکور این حدیث در برخ دیگرکتب حدیثی نیز روایت شده است ، ناگفته نماند که متن این حدیث را استادآلبانی رحمه الله متواتر دانسته است.
حدیث (29) حدیث أَبی هُرَیْرَةَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ فَلا یُؤْذِ جارَهُ، وَمَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ فَلْیُکْرِمْ ضَیْفَهُ، وَمَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ فَلْیَقُلُ خَیْرًا أَوْ لِیَصْمُتْ.
ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه فرمودند : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : هرکس که ایمان (واقعی و کامل) به الله و روز قیامت دارد او به همسایه اش آزار و اذیتی نمی رساند ، و هرکس ایمان (واقعی و کامل) به الله و روز قیامت دارد پس باید که از مهمانش پذیرائی کند، و هرکس ایمان (واقعی و کامل) به الله و روز قیامت دارد پس باید که (سخن) خوب بگوید و یا اینکه باید سکوت نماید .
حدیث (30) حدیث أَبی شُرَیْحٍ الْعَدَوِیّ قَالَ: سَمِعَتْ أُذُنَایَ وَأَبْصَرَتْ
عَیْنَایَ حِینَ تَکَلَّمَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ،
فَقَالَ: مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ فَلْیُکْرِمْ جَارَهُ،
وَمَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ فَلْیُکْرِمْ ضَیْفَهُ
جائِزَتُهُ، قَالَ: وَما جاِئِزَتُهُ یا رَسُولَ اللهِ قالَ: یَوْمٌ وَلَیْلَةٌ،
وَالضِّیافَةُ َثلاثَةُ أَیَّامٍ فَما کانَ َوراءَ ذَلِکَ فَهُوَ صَدَقَةٌ َعلَیْهِ،
وَمَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ فَلْیَقُلْ خَیْرًا أَوْ
لِیَصْمُتْ .
ترجمه : ابوشریح عدوی رضی الله عنه فرمودند : دو گوشم شنیده و دو چشمم دیده زمانی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (این) سخنان را فرمودند : هرکس که ایمان (واقعی و کامل) به الله و روز قیامت دارد پس باید که همسایه اش اکرام و احترام نماید ، و هرکس ایمان (واقعی و کامل) به الله و روز قیامت دارد پس باید که به مهمانش جایزه اش را بدهد،(فردی) گفت : ای رسول الله جایزه اش چیست؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : (جائزه اش این است که از او تا) یکشبانه روز(خوب پذیرائی شود)، (واما) مهمانی تا سه روز است هر آنچه بعد از آن به مهمان داده شود این صدقه ای است که صاحب خانه به مهمان می دهد، و هرکس ایمان (واقعی و کامل) به الله و روز قیامت دارد پس باید که (سخن) خوب بگوید و یا اینکه باید سکوت نماید .