ترجمه آیه (۱۷۹) سوره بقره
وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَا أُوْلِی الأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (179)
ترجمه : در قصاص «گرفتن از قاتلین عمد» برایتان زندگی است ای صاحبان عقل و خرد «و این دستور را الله متعال داده » تا اینکه شما «ازکشتن دیگران برحذر بوده و» به ترسید «و دست به جنایت قتل و کشتار نزنید».
تفسیرآسان آیه (179) سوره بقره
«وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَا أُوْلِی الأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» در این آیه الله متعال حکمت از مشروع ساختن قصاص از قاتلین عمدی را بیان نموده است که حکمتش این است که قصاص گرفتن از قاتلین عمدی باعث می شود که افراد از قتل عمدی برحذر بوده و با این طریق زندگی بسیاری نجات یافته و افراد شرور جرأت ارتکاب چنین جرمی را نخواهند داشت ، و با این طریق امن و آرامشی در جامعه بوجود خواهد آمد، زیرا اگر کسی چنین جرمی را مرتکب شود اگر اولیا و وارثان مقتول بخواهند می توانند از او قصاص گرفته و او بکشند، لذا بسیاری از این ترس که اگر کسی را بکشند، کشته خواهند شد دست به قتل و کشتار نخواهند زد و لذا در حقیقت با قصاص از قاتلین عمد دو چیز اتفاق خواهد افتاد:
1 - قصاص از قاتلین عمد باعث زنده ماندن بسیاری خواهند شد زیرا با کشتن قاتلین و قصاص گرفتن از آنها این مجرمین از میان جامعه برداشته شده و دیگر کسی به دستان پلید آنها کشته نخواهند شد .
2 - از سوی دیگر بسیاری از ترس اینکه اگر کسی را بکشند دستگیروکشته خواهند شد لذا دست به چنین جرم و جنایتی نخواهند زد.
با این طریق قصاص در حقیقت باعث زنده ماندن بسیاری خواهند گشت و این گونه است که قصاص از قاتلین باعث زندگی برای سایرافراد جامعه می گردد.
ترجمه آیه (۱۷۸) سوره بقره
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمْ الْقِصَاصُ فِی الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَى بِالأُنثَى فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنْ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِکَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ (178)
ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید در کشته شدها برشما «این گونه» قصاص «و انتقام» گرفتن «از قاتل» نوشته «و مقرر» شده است : آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن دربرابر زن، پس هر کس از سوی برادر «دینی و ایمانی» خویش «از قصاص» بخشیده و معاف شد، «و یا قرار شد که از او دیه گرفته شود» پس «اولیا و وارثان مقتول» باید به نحواحسن «در گرفت دیه» قاتل را دنبال کنند «و قاتل نیز» باید به نحو احسن «دیه را به وارثان مقتول» پرداخت نماید، این «دیه گرفتن در قبال قصاص» تخفیفی در حکم و رحمتی است که از جانب پروردگارتان شامل حال شما شده است ، لذا هرکس بعد از گرفت دیه تجاوز نموده «و قاتل را بکشد» پس قطعا برای اوعذاب بسیار دردناکی خواهد بود .
تفسیر آسان آیه (178) سوره بقره
(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا) این ندا و صدای زیبای است که الله متعال در بسیاری از آیات قرآنی مسلمانان را با این الفاظ زیبا مورد خطاب قرار داده و صدا می زند و این افتخاری است که الله متعال با بیان این کلمات نصیب اهل ایمان نموده و آنان را با نام قبیله و طائفه صدا نزده و بلکه با صفت ایمانی صدا زده که در آن تمام رنگ ها و نژادها و ساکنان تمام این کره خاکی که دارای صفت ایمانی اند را شامل می شود و با بیان این صفت تمام نژاد پرستی ها و ملیتگرائیها را از بین برده و همه در صفت ایمانی که در آنجا تفاضل و برتری جزایمان و تقوا نیست جمع نموده و با این طریق دلهای ملتها و نژداهای مختلفی را با یکدیگر گره زده و محبت و دوستی در میان آنها ایجاد نموده است .
(کُتِبَ عَلَیْکُمْ الْقِصَاصُ فِی الْقَتْلَى) در این قسمت از آیه جواز قصاص از قاتلین عمدی بیان شده است و الله متعال به اولیا و وارثان مقتولین اجازه داده تا برای تشفی دلهایشان از قاتلین عمد اگر می خواهند قصاص و انتقام بگیرند، آری این یک حکم اختیاری است که الله متعال اختیار آن را به دست اولیا و وارثان مقتول گذاشته است که اگر می خواهند می توانند از قاتلین عمدی قصاص بگیرند، و اگر هم نمی خواهند قصاص بگیرند می توانند دیه گرفته و یا اینکه معاف نمایند و قاتلین را بخشیده و رها کنند .
(الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَى بِالأُنثَى) در این قسمت از آیه ذکر شده که می توان ازآزادی در برابرآزادی و برده ای در برابر برده ای و زنی در برابر زنی قصاص گرفت، و اما آیا می توان ازمردی در برابر زنی قصاص گرفت ؟ در جواب می توان گفت بله زیرا این مطلب در احادیث صحیح نبوی صلی الله علیه و آله وسلم به ثبوت رسیده است و آیه «وَکَتَبْنَا عَلَیْهِمْ فِیهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ» [المائدة:45] نیز بیانگر این مطلب است .
ناگفته نماند که در اصل این آیه در رد عادتی از عادت جاهلانه دوران جاهلیت نازل شده است ، در دوران جاهلیت اگر فردی ازقبیله ای کشته می شد آنها می گفتند که ما یا رئیس قبیله شما می کشیم و یا اینکه در قبال این فرد چندین نفر را از قبیله شما می کشیم و این کار را هم می کردند ، الله متعال در این آیه ، این زیاد روی در کشتن افراد و یا کشتن فرد دیگری به جای قاتل را رد نموده و به مسلمانان دستورمی دهد که باید خود قاتل درمقابل مقتول کشته شود نه اینکه فرد دیگر به جای آن و یا دها نفر در قبال یک نفر ، زیرا این یک نوع بی عدالتی و ظلم است ؛ انصاف و عدالت در این است که از خود قاتل قصاص گرفته ویک فرد در قبال یک فرد کشته شود .
(فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ) این قسمت از آیه بیان می دارد که اگر اولیا و وارثان مقتول ، قاتل عمد را معاف نموده و یا اینکه به جای قصاص خواهان دیه شدند آنها این حق را دارند و این جریان در اختیار آنهاست که به هر طریق راضی اند اعم از بخشش و یا گرفت دیه با قاتل عمد برخورد کنند .
(فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ) این قسمت از آیه می گوید اگر اولیا و وارثان مقتول ، قاتل عمد را از قصاص معاف نموده و خواستند که از او دیه بگیرند پس درگرفت دیه با او به نحوا احسن و نیکی برخورد کنند و در این راستا با قاتل به روش بدی برخورد نکنند، زیرا حق گرفتن دیه را دارند ولی حق بد برخورد کردن با قاتل در زمان و نحوه گرفتن دیه را ندارند .
(وَأَدَاءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسَانٍ) در این قسمت از آیه الله متعال به قاتل عمد دستور می دهد که وقتی اولیا و وارثان مقتول در حق توی قاتل نیکی نموده و از تو قصاص نگرفته و حق زندگی در دنیا را از تو نگرفته اند واز تو خواهان دیه شدند پس تو هم این نیکی آنها را با نیکی پاسخ داده و دیه را به نحواحسن و خوبی به آنها پرداخت نما .
(ذَلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَرَحْمَةٌ) در این قسمت از آیه الله متعال بیان می دارد که ای مسلمانان اینکه الله متعال در قتل عمد هم جوازبخشیدن و یا دیه گرفتن را داده و تنها دستور قصاص را نداده این یک نوع تخفیف و آسانگیری و یک نوع رحمت الهی در حق شماست ، زیرا اگر در قتل عمد تنها قصاص می بود و جریان بخشش و گرفتن دیه ای در کار نمی بود کمی برشما سخت می بود، آری این الله متعال است که در هرحالت دوست می دارد تا برشما مسلمانان آسانگیری نموده و شما از از رحمات خودش بهرمند سازد .
(فَمَنْ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِکَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ) در این قسمت از آیه ، الله متعال به اولیا و وارثان مقتول هشدار می دهد که نکند تحت احساسات شخصی و فریب وساوس شیطان قرار گرفته و بعد از اینکه قاتل را معاف نموده و یا اینکه از او دیه گرفته اند، دوباره احساساتی شده و فریب شیطان را خورده و باز دست به جنایت زده و قاتل را بکشند ، زیرا این کار هم خلاف عهد و پیمان است و هم قانون شکنی است لذا الله متعال چنین افرادی را به عذاب بسیار دردناکی مبتلا خواهند نمود .
حدیث بیستم اربعین نووی
متن حدیث :
عَنْ أَبی مَسْعُودٍ عقبة بن عمروالانصاری البدری رضی الله عنه، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ : " إِنَّ مِمَّا أَدْرَکَ النَّاسُ مِنْ کَلاَمِ النُّبُوَّةِ الأُولَى: إِذَا لَمْ تَسْتَحْیِ فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ ".
لغات حدیث :
إِنَّ مِمَّا أَدْرَکَ النَّاسُ مِنْ کَلاَمِ النُّبُوَّةِ الأُولَى: همانا آنچه مردم از سخنان (متفق علیه در میان) نبوت (ها و پیامبران) پیشین (علیهم السلام) دریافته اند (این است...) .
إِذَا لَمْ تَسْتَحْیِ فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ : چون شرم و حیاء نداشتی پس هرچه خواستی انجام دهد . بی حیاء باش هر چه خواهی کن . بی حیا هر کار خلافی را انجام می دهد.
ترجمه حدیث : ابومسعود عقبه بن عمروانصاری بدری رضی الله عنه فرمودند : رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : همانا آنچه مردم از سخنان (متفق علیه در میان) نبوت (ها و پیامبران) پیشین (علیهم السلام) دریافته اند (این است) چون شرم و حیاء نداشتی پس هرچه خواهی کن .
مسائل حدیث :
از این حدیث مسائل و احکام زیر برگرفته و استنباط می شود :
۱ - شرو و حیاء در تمام ادیان امرمحبوب و مورد پسندی بوده است .
۲ - برخی از احکام شریعت های پیشین در دین اسلام نیز وجود دارند همانند شرم و حیاء و منسوخ نشده اند .
۳ - شرم و حیاء دستور تمام انبیاء علیهم السلام بوده است .
۳ - فرد بی حیاء دست به هرجرم و جنایتی می زند .
۴ - آدم بی حیاء خلاف کار است .
۵- به فرد بی حیاء نباید اعتماد کرد زیرا او از انجام هیچ خلافی ابایی ندارد .
۶- شرم وحیاء شعبه ای از شعبه جات ایمانی و مورد تأیید اسلام است .
۷ - شرم و حیاء مانع انجام گناهان می گردد .
تفاوت های الفاظ روایت :
۱ - در این روایت اربعین « لَمْ تَسْتَحِ » بدون (ی) آمده است که این الفاظ روایت سنن ابی داود و برخ دیگر کتب حدیثی می باشد واما الفاظ روایت صحیح بخاری و برخ دیگر کتب حدیثی « لَمْ تَسْتَحْیِ» با (ی) می باشد.
۲ - در این روایت اربعین آمده« إِنَّ مِمَّا أَدْرَکَ النَّاسُ مِنْ کَلاَمِ النُّبُوَّةِ الأُولَى: إِذَا لَمْ تَسْتَحْیِ فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ » ولی در روایت کتاب جامع معمربن راشد حدیث (20149) چنین آمده است « مَا أَدْرَکَ النَّاسُ مِنَ النُّبُوَّةِ الْأُولَى إِلَّا قَوْلَ الرَّجُلِ: إِذَا لَمْ تَسْتَحْیِ فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ».
۳- در این روایت اربعین « إِنَّ مِمَّا أَدْرَکَ النَّاسُ ....» آمده است ولی در روایت شرح مشکل الآثار حدیث (1533) این گونه آمده است « إنَّ مِمَّا أَدْرَکْنَا..... » و در روایت شماره (1537) شرح مشکل الآثار امام طحاوی رحمه الله این گونه آمده است «إنَّ أَکْبَرَ مَا أَدْرَکَ النَّاسُ..... ».
4 - در کتاب فوائد التمام روایت (1742) این حدیث اینگونه آمده است «إِنَّ مِمَّا أَدْرَکَ النَّاسُ مِنْ کَلَامِ النُّبُوَّةِ الْأُولَى إِذَا لَمْ تَسْتَحْی فَاعْمَلْ مَا شِئْتَ».
۵ - در کتاب معجم اسمای شیوخ ابی بکر الاسماعیلی روایت شماره (260) این حدیث این گونه آمده است «إِنَّ آخِرَ مَا بَقِیَ مِنْ کَلَامِ النُّبُوَّةِ الْأُولَى: إِذَا لَمْ تَسْتَحِ فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ».
سند حدیث :
امام نووی این حدیث را به صحیح بخاری نسبت داده اند و این حدیث در سه جای صحیح بخاری با دو سند آمده است که از قرار ذیل می باشد:
1 - سند اول صحیح بخاری :
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ یُونُسَ، عَنْ زُهَیْرٍ، حَدَّثَنَا مَنْصُورٌ، عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ حِرَاشٍ، حَدَّثَنَا أَبُو مَسْعُودٍ عُقْبَةُ، قَالَ......روایت شماره (3483) و(6120) .
۲ - سند دوم صحیح بخاری :
حَدَّثَنَا آدَمُ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ مَنْصُورٍ، قَالَ: سَمِعْتُ رِبْعِیَّ بْنَ حِرَاشٍ، یُحَدِّثُ عَنْ أَبِی مَسْعُودٍ، قَالَ...... روایت شماره (3484) .
منابع حدیث :
این روایت اربعین در بسیاری از کتب حدیثی آمده که مهم ترین آنها ازقرار ذیل می باشد :
۱ - صحیح بخاری حدیث شماره (3483) و(3484) و (6120).
۲ - سنن ابی داود حدیث شماره (4797) .
۳ - سنن ابن ماجه حدیث شماره (4183) .
۴ - مسند احمد بن حنبل حدیث شماره (17090) وو...
۵- صحیح ابن حبان حدیث شماره (607) .
۶ - السنن الکبری للبیهقی حدیث شماره (20787) .
این حدیث علاوه از کتب مذکور در برخ دیگر از کتب حدیثی نیز روایت شده است .
حدیث نوزدهم اربعین نووی
متن حدیث :
عَنْ أبی العباس عبدالله بْنِ عَبَّاسٍ رضی الله عنهما، قَالَ: کُنْتُ خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَوْمًا، فَقَالَ: «یَا غُلَامُ إِنِّی أُعَلِّمُکَ کَلِمَاتٍ، احْفَظِ اللَّهَ یَحْفَظْکَ، احْفَظِ اللَّهَ تَجِدْهُ تُجَاهَکَ، إِذَا سَأَلْتَ فَاسْأَلِ اللَّهَ، وَإِذَا اسْتَعَنْتَ فَاسْتَعِنْ بِاللَّهِ، وَاعْلَمْ أَنَّ الأُمَّةَ لَوْ اجْتَمَعَتْ عَلَى أَنْ یَنْفَعُوکَ بِشَیْءٍ لَمْ یَنْفَعُوکَ إِلَّا بِشَیْءٍ قَدْ کَتَبَهُ اللَّهُ لَکَ، وَلَوْ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ یَضُرُّوکَ بِشَیْءٍ لَمْ یَضُرُّوکَ إِلَّا بِشَیْءٍ قَدْ کَتَبَهُ اللَّهُ عَلَیْکَ، رُفِعَتِ الأَقْلَامُ وَجَفَّتْ الصُّحُفُ».
و فی روایة غیرالترمذی « احْفَظِ اللهَ تَجِدْهُ أَمَامَکَ , تَعَرَّفْ إِلَى اللهِ فِی الرَّخَاءِ یَعْرِفْکَ فِی الشِّدَّةِ , وَاعْلَمْ أَنَّ مَا أَخْطَأَکَ لَمْ یَکُنْ لِیُصِیبَکَ , وَمَا أَصَابَکَ لَمْ یَکُنْ لِیُخْطِئَکَ , وَاعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مَعَ الصَّبْرِ , وَأَنَّ الْفَرَجَ مَعَ الْکَرْبِ , وَأَنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا "» .
لغات حدیث :
کُنْتُ خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَوْمًا : من روزی پشت سر رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم (بر سواری) سوار بودم .
یَا غُلَامُ إِنِّی أُعَلِّمُکَ کَلِمَاتٍ : ای بچه همانا من به تو سخنانی را یاد می دهم . ای بچه همانا من به تو سخنانی را آموزش می دهم .
احْفَظِ اللَّهَ یَحْفَظْکَ : (با عمل به دین) الله را حفظ نما، الله ترا (در سختی ها و مشکلات) محافظت می نماید.
احْفَظِ اللَّهَ تَجِدْهُ تُجَاهَکَ : (با عمل به دین) الله را حفظ نما، الله را در زمان مشکلات رودر رویت می یابی .
إِذَا سَأَلْتَ فَاسْأَلِ اللَّهَ : هرگاه (چیزی) خواستی (فقط) از الله بخواه .
إِذَا اسْتَعَنْتَ فَاسْتَعِنْ بِاللَّهِ : هرگاه کمکی خواستی (فقط) از الله کمک بخوان .
اعْلَمْ أَنَّ الأُمَّةَ لَوْ اجْتَمَعَتْ عَلَى أَنْ یَنْفَعُوکَ بِشَیْءٍ لَمْ یَنْفَعُوکَ إِلَّا بِشَیْءٍ قَدْ کَتَبَهُ اللَّهُ لَکَ : بدان همانا اگر تمام (افراد) امت جمع شده (و بخواهند) تا به تو نفعی برسانند ، نمی توانند هیچ نفعی به تو برسانند مگر آنچه را که الله (در تقدیر) به نفع تو نوشته است .
وَلَوْ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ یَضُرُّوکَ بِشَیْءٍ لَمْ یَضُرُّوکَ إِلَّا بِشَیْءٍ قَدْ کَتَبَهُ اللَّهُ عَلَیْکَ : واگر تمام (افراد) امت جمع شده (و بخواهند) تا به تو ضرری بتو برسانند ، نمی توانند هیچ ضرری به تو برسانند ، مگر آنچه را که الله (در تقدیر) برضرر تو نوشته است .
رُفِعَتِ الأَقْلَامُ : قلم های تقدیر(از نوشتن) برداشته شده اند.
جَفَّتْ الصُّحُفُ : (جوهرهای ) صحیفه های (تقدیر) خشک شده اند.
و فی روایة غیرالترمذی : و در روایت غیر از(روایت کتاب سنن) ترمذی (که همان روایت (1043) و... شعب الایمان بیهقی باشد ، چنین آمده است) .
احْفَظِ اللهَ تَجِدْهُ أَمَامَکَ : (با عمل به دین) الله را محافظت نما او را در جلویت می یابی .
تَعَرَّفْ إِلَى اللهِ فِی الرَّخَاءِ یَعْرِفْکَ فِی الشِّدَّةِ : درزمان راحتی و نعمت الله متعال بشناس در زمان سختی ترا می شناسد .
اعْلَمْ أَنَّ مَا أَخْطَأَکَ لَمْ یَکُنْ لِیُصِیبَکَ : بدان همانا آن چه (از مصیبتها و سختی ها) که از تو خطا رفته (و تو گرفتار آنها نشدی) نبوده که به تو رسیده و توگرفتارآنها گردی .
وَمَا أَصَابَکَ لَمْ یَکُنْ لِیُخْطِئَکَ : و هر آنچه (از مصیبت ها و سختی ها) که به تو رسیده (و توگرفتارآنها) شدی نبوده که از تو بخطا رفته و تو گرفتارآنها نگردی) .
وَاعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مَعَ الصَّبْرِ : وبدان که قطعا پیروزی با صبر است .
وَأَنَّ الْفَرَجَ مَعَ الْکَرْبِ : و همانا بهمراه غم و اندوه ؛ گشادگی و فرج است .
وَأَنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا : و همانا بهمراه سختی؛ آسانی است .
ترجمه حدیث :
ابوعباس عبدالله بن عباس رضی الله عنهما فرمودند : من روزی پشت سر رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم (بر سواری) سوار بودم که ایشان فرمودند : ای بچه همانا من به تو سخنانی را یاد می دهم (آنها را بخاطر بسپار، و آنها از این قرار اند)، (با عمل به دین) الله را حفظ نما، الله ترا (در سختی ها و مشکلات) محافظت می نماید،(با عمل به دین) الله را حفظ نما، الله را در زمان مشکلات رودر رویت می یابی ، هرگاه (چیزی) خواستی (فقط) از الله بخواه، وهرگاه کمکی خواستی (فقط) از الله کمک بخوان، و(این را خوب) بدان که همانا اگر تمام (افراد) امت جمع شده (و بخواهند) تا به تو نفعی برسانند ، (هرگز) نمی توانند هیچ نفعی به تو برسانند مگر آن نفعی را که الله (در تقدیر) تو نوشته است ، واگر تمام (افراد) امت جمع شده (و بخواهند) تا به تو ضرری برسانند ، (هرگز) نمی توانند هیچ ضرری به تو برسانند ، مگر آن ضرری را که الله (در تقدیر) برعلیه تو نوشته است ، قلم های تقدیر(از نوشتن) برداشته شده اند، (وجوهرهای ) صحیفه های (تقدیر) خشک شده اند.
و در روایت غیر (از روایت سنن) ترمذی (که همان روایت شعب الایمان بیهقی باشد ، این گونه) آمده است : (با عمل به دین) الله را محافظت نما او را در جلویت می یابی ، درزمان راحتی و نعمت ، الله متعال را بشناس در زمان سختی او ترا می شناسد ، (و این را) بدان همانا آن چه (از مصیبتها و سختی ها) که از تو خطا رفته (و تو گرفتار آنها نشدی) نبوده که به تو رسیده (و توگرفتارآنها گردی) ، و هر آنچه (از مصیبت ها و سختی ها) که به تو رسیده (و توگرفتارآنها) شدی نبوده که از تو بخطا رفته و تو گرفتارآنها نگردی) ، و(این را خوب ) بدان که قطعا پیروزی با صبر است ، و همانا بهمراه غم و اندوه ؛ گشادگی و فرج است، و همانا بهمراه سختی؛ آسانی است .
مسائل حدیث :
از این حدیث مسائل زیربرگرفته و استنباط می شود :
1 - حیوانی همانند اسب، خر و شتررا دوپشته سوارشدن مجازاست. 2 - یاد دادن دین به بچه در سنین کوچکی از سنّت ها تعلیمی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می باشد .
3 - هرمسلمانی باید با عمل به دین، الله را حفظ نماید .
4 - هرکس عامل به دین الهی باشد ، الله متعال او را در سختی ها و مشکلات یاری و محافظت می نماید.
5 - هرکس عامل به شریعت باشد ، او را در زمان مشکلات، الله منان را رودر رویش خواهند یافت .
6 - افراد متدین همیشه کامیاب اند زیرا الله متعال در هر حال با آنهاست .
7 - هرمسلمانی هرچیزی را که می خواهد باید فقط و فقط از الله متعال بخواهد.
8 - هر مسلمانی باید فقط و فقط از الله متعال کمک بخواهد .
9- نفع و ضرر تنها به دست الله متعال است .
10 - نفع و ضرر به دست انسانها نیست .
11- همان نفع و ضرری به انسان می رسد که در تقدیرش نوشته شده باشد .
12- تمام افراد امت هم اگر با هم همکاری کنند نمی توانند تقدیر را عوض کنند .
13 - تقدیر عوض نمی شود .
14 - قلم های تقدیر زیاد اند .
15- تقدیر در صحیفه های متعددی نوشته شده اند.
16 - هرکس در زمان راحتی و نعمت ها با الله باشد، الله متعال در زمان مشکلات با اوخواهد بود و الله هرگز او را تنها نخواهد گذاشت .
17 - هر مشکلی که در تقدیر انسان باشد، حتما انسان گرفتار آن خواهد شد .
18 - هر مشکلی که در تقدیرانسان نباشد، هرگز انسان گرفتارآن نخواهد گشت .
19- قطعا پیروزی با صبر است .
20 - قطعا بهمراه هرغم و اندوهی ؛ گشادگی و فرجی خواهد بود .
21- هر گز غم ها و سختی ها دائمی نیستند .
22- همانا بهمراه هرسختی؛ آسانی است .
تفاوت های الفاظ روایت :
درالفاظ این حدیث اربعین با الفاظ این حدیث در دیگر کتب حدیثی تفاوت هایی وجود دارد که بنده به مهم ترین آنها در ذیل اشاره خواهم نمود :
1 - در این روایت اربعین آمده « عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: کُنْتُ خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَوْمًا، فَقَالَ: «یَا غُلَامُ إِنِّی أُعَلِّمُکَ کَلِمَاتٍ...» ولی در روایت شماره (1043) شعب الایمان بیهقی این گونه آمده است « عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: کُنْتُ رَدِیفَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: " یَا غُلَامُ أَوْ یَا بُنَیَّ أَوَ لَا أُعَلِّمُکَ کَلِمَاتٍ یَنْفَعُکَ اللهُ بِهِنَّ؟ " قُلْتُ: بَلَى......» و در روایت شماره (9528) شعب الایمان بیهقی این گونه آمده است « عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عَبَّاسٍ , کَذَا قَالَ: کُنْتُ رَدِیفَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: " یَا غُلَامُ , أَلَا أُعَلِّمُکَ کَلِمَاتٍ لَعَلَّ اللهَ أَنْ یَنْفَعَکَ بِهِنَّ؟ " قُلْتُ: بَلَى , یَا رَسُولَ اللهِ » و در روایت شماره (9529) شعب الایمان بیهقی این گونه آمده است « عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ , قَالَ: أَتَیْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ , وَأَنَا غُلَامٌ قَالَ: فَقَالَ لِی: " یَا غُلَامُ ....».
2 - در این روایت اربعین آمده « إِذَا سَأَلْتَ فَاسْأَلِ اللَّهَ، وَإِذَا اسْتَعَنْتَ فَاسْتَعِنْ بِاللَّهِ» ولی در روایت شماره (9529) شعب الایمان بیهقی این گونه آمده است « فَإِذَا سَأَلْتَ فَاسْأَلِ اللهَ , وَإِذَا اعْتَصَمْتَ فَاعْتَصِمْ بِاللهِ » .
3 - در این روایت اربعین این گونه آمده است « وَاعْلَمْ أَنَّ الأُمَّةَ لَوْ اجْتَمَعَتْ عَلَى أَنْ یَنْفَعُوکَ بِشَیْءٍ لَمْ یَنْفَعُوکَ إِلَّا بِشَیْءٍ قَدْ کَتَبَهُ اللَّهُ لَکَ، وَلَوْ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ یَضُرُّوکَ بِشَیْءٍ لَمْ یَضُرُّوکَ إِلَّا بِشَیْءٍ قَدْ کَتَبَهُ اللَّهُ عَلَیْکَ» ولی درروایت شماره (2763) مسند احمد بن حنبل این مطلب این گونه آمده است « فلو جاءت الأمة ینفعونک بشیء لم یکتبه الله عز وجل لک، لما استطاعت، ولو أرادت أن تضرک بشیء لم یکتبه الله لک، ما استطاعت» و در روایت شماره (2803) مسند احمد بن حنبل این مطلب این گونه آمده است « فلو أن الخلق کلهم جمیعا أرادوا أن ینفعوک بشیء لم یکتبه الله علیک، لم یقدروا علیه، وإن أرادوا أن یضروک بشیء لم یکتبه الله علیک، لم یقدروا علیه» و در روایت شماره (192) شعب الایمان بیهقی این مطلب این گونه آمده است « وَاعْلَمْ أَنَّ الْأُمَّةَ لَوِ اجْتَمَعَتْ عَلَى أَنْ یَنْفَعُوکَ بِشَیْءٍ، لَمْ یَکْتُبْهُ اللهُ لَکَ لَمْ یَقْدِرُوا عَلَى ذَلِکَ، وَلَوِ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ یَضُرُّوکَ بِشَیْءٍ، لَمْ یَکْتُبْهُ اللهُ عَلَیْکَ لَمْ یَقْدِرُوا عَلَى ذَلِکَ» و در روایت شماره (1043) شعب الایمان بیهقی این مطلب این گونه روایت شده است « فَلَوْ أَنَّ الْخَلْقَ کُلَّهُمْ جَمِیعًا أَرَادُوا أَنْ یَنْفَعُوکَ بِشَیْءٍ لَمْ یَقْضِهِ اللهُ لَکَ لَمْ یَقْدِرُوا عَلَیْهِ، وَإِنْ أَرَادُوا أَنْ یَضُرُّوکَ بِشَیْءٍ لَمْ یَقْضِهِ اللهُ عَلَیْکَ لَمْ یَقْدِرُوا عَلَیْهِ» و در روایت شماره (9528) شعب الایمان بیهقی این مطلب این گونه آمده است « فَلَوِ اجْتَمَعَ الْخَلْقُ عَلَى أَنْ یَنْفَعُوکَ بِشَیْءٍ لَمْ یَکْتُبْهُ اللهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَمْ یَسْتَطِیعُوا , وَلَوِ اجْتَمَعَ الْخَلْقُ أَنْ یَضُرُّوکَ بِشَیْءٍ لَمْ یَکْتُبْهُ اللهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَمْ یَسْتَطِیعُوا» و در روایت شماره (9529) شعب الایمان بیهقی این مطلب این گونه آمده است « وَاعْلَمْ أَنَّ الْخَلَائِقَ لَوِ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ یُعْطُوکَ شَیْئًا لَمْ یُرِدِ اللهُ , أَنْ یُعْطِیَکَ لَمْ یَقْدِرُوا عَلَى ذَلِکَ أَوْ یَمْنَعُوا شَیْئًا أَرَادَ اللهُ أَنْ یُعْطِیَکَهُ لَمْ یَقْدِرُوا عَلَى ذَلِکَ» .
4 - در این روایت اربعین این گونه آمده است « رُفِعَتِ الأَقْلَامُ وَجَفَّتْ الصُّحُفُ» ولی درروایت شماره (192) شعب الایمان بیهقی این گونه است « قُضِیَ الْقَضَاءُ وَجَفَّتِ الْأَقْلَامُ، وَطُوِیَتِ الصُّحُفُ» و در روایت شماره (1043) و (9528) شعب الایمان بیهقی این گونه آمده است « قَدْ جَفَّ الْقَلَمُ بِمَا هُوَ کَائِنٌ» و در روایت شماره (9529) شعب الایمان بیهقی این گونه آمده است « وَاعْلَمْ أَنَّ الْقَلَمَ قَدْ جَفَّ بِمَا هُوَ کَائِنٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ».
5 - در روایت شماره (1043) شعب الایمان بیهقی این مطلب اضافه ترآمده است که درروایت اربعین نیامده است « وَاعْمَلْ لِلَّهِ بِالشُّکْرِ فِی الْیَقِینِ، وَاعْلَمْ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى مَا تَکْرَهُ خَیْرٌ کَثِیرٌ».
یعنی : با یقین (کامل) شکر گذار الله (متعال) باش، و این را بدان که همانا صبردر اموری که ناپسند می داری خیر زیادی را در بردارد.
6 - در روایت شماره (9528) شعب الایمان بیهقی این مطلب اضافه ترآمده است که درروایت اربعین نیامده است « فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَعْمَلَ لِلَّهِ بِالرِّضَا وَالْیَقِینِ فَافْعَلْ , وَإِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فَإِنَّ فِی الصَّبْرِ عَلَى مَا تَکْرَهُ خَیْرًا کَثِیرًا » .
یعنی : پس اگرمی توانی که با یقین و رضایت (کامل ، به دین) عمل نمائی پس (حتما) این کار را بکن، و اگرنمی توانی (این را بدان که ) قطعا صبردر اموری که ناپسند می داری خیر زیادی را در بردارد.
سند حدیث :
این حدیث با دونوع الفاظ از سه کتاب سنن ترمذی و شعب الایمان و مسند احمد وبرخ دیگر کتب حدیثی روایت شده است که سند هر یک از الفاظ این روایت از قرار زیر می باشد :
1 - سند حدیث در سنن ترمذی :
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى قَالَ: أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ المُبَارَکِ قَالَ: أَخْبَرَنَا لَیْثُ بْنُ سَعْدٍ، وَابْنُ لَهِیعَةَ، عَنْ قَیْسِ بْنِ الحَجَّاجِ، ح وحَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو الوَلِیدِ قَالَ: حَدَّثَنَا لَیْثُ بْنُ سَعْدٍ قَالَ: حَدَّثَنِی قَیْسُ بْنُ الحَجَّاجِ، المَعْنَى وَاحِدٌ، عَنْ حَنَشٍ الصَّنْعَانِیِّ، عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ ......
2 - سند حدیث در شعب الایمان :
أَخْبَرَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ عَبْدُ اللهِ بْنُ یَحْیَى بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ السُّکَّرِیُّ بِبَغْدَادَ، أَخْبَرَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّفَّارُ، حَدَّثَنَا عَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ اللهِ التَّرْقُفِیُّ، حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْمُقْرِئُ، حَدَّثَنَا نَافِعُ بْنُ یَزِیدَ، وَابْنُ لَهِیعَةَ، وَکَهْمَسُ بْنُ الْحَسَنِ، وَهَمَّامُ بْنُ یَحْیَى، عَنْ قَیْسِ بْنِ الْحَجَّاجِ الزُّرَقِیِّ، عَنْ حَنَشٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ....
3 - سند حدیث در مسند احمد بن حنبل :
حدثنا یحیى بن إسحاق، حدثنا ابن لهیعة، عن نافع بن یزید، أن قیس بن الحجاج، حدثه، أن حنشا حدثه، أن ابن عباس....
در سند هر سه کتاب مذکور«ابن لهیعه» که همان «عبد الله بن لهیعه» وجود دارد که ایشان بعد از سوختن کتابهایشان دچاراختلال هواس شده اند لذا روایتهای ایشان داری ضعف می باشند، ولی در سند ترمذی « لَیْثُ بْنُ سَعْدٍ » و در روایت شعب الایمان « نَافِعُ بْنُ یَزِیدَ، وَکَهْمَسُ بْنُ الْحَسَنِ، وَهَمَّامُ بْنُ یَحْیَى » متابع ایشان می باشند، لذا این حدیث صحیح می باشد .
منابع حدیث :
این حدیث در کتب متعدد حدیثی روایت شده است که بنده در ذیل به مهم ترین آنها اشاره خواهم نمود :
1 - سنن ترمذی ، حدیث شماره (2516) .
2 - مسند احمد بن حنبل، حدیث شماره (2669) و..
3 - شعب الایمان بیهقی ، حدیث شماره (192)و...
این حدیث علاوه از کتب مذکور در بسیاری از کتب حدیثی دیگرنیز روایت شده است .
حدیث هجدهم اربعین نووی
متن حدیث :
عَنْ أَبِی ذَرٍّ جندب بن جنادة و أَبِی عَبْد الرَّحْمَنِ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ رضی الله عنهما عَنْ رَسُول اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «اتَّقِ اللَّهِ حَیْثُمَا کُنْتَ، وَأَتْبِعِ السَّیِّئَةَ الحَسَنَةَ تَمْحُهَا، وَخَالِقِ النَّاسَ بِخُلُقٍ حَسَنٍ».
لغات حدیث :
اتَّقِ اللَّهِ حَیْثُمَا کُنْتَ : هرکجا که بودی از الله (متعال) بترس .
وَأَتْبِعِ السَّیِّئَةَ الحَسَنَةَ تَمْحُهَا : و بعد از بدی نیکی به دنبالش بفرست آن را محومی کند، و بعد از گناه کارنیک انجام بده آن را نابود می کند.
وَخَالِقِ النَّاسَ بِخُلُقٍ حَسَنٍ : و با مردم با اخلاق خوب ونیک برخورد نما ، با مردم با اخلاق خوش رفتار کن .
ترجمه حدیث :
ابوذر جندب بن جناده و ابوعبدالرحمن معاذ بن جبل رضی الله عنهما روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : هرکجا بودی از الله (متعال) بترس ، و به دنبال بدی و گناه ، نیکی بفرست آن را محو ونابود می کند، و با مردم با اخلاق نیک و خوش برخورد کن .
علت ضعف حدیث :
مطالبی که در این حدیث آمده در آیات قرآنی و احادیث صحیح نبوی صلی الله علیه و آله وسلم به اثبات رسیده ولی با این الفاظ و به این ترتیبی که در اینجا آمده است ثابت نیست، لذا بنا بر تحقیقات بنده این حدیث ضعیف است لذا مسائلی را از این حدیث استنباط نمی کنم و بجای بیان مسائل ؛ علت ضعف آن را بیان می نمایم ، که از قرار زیر می باشد :
در سند هر دو روایت سفیان و حبیب بن ابی ثابت رحمهما الله وجود دارند ، هر دواین بزرگوارگرچه از راویان ثقه و مورد اعتماد اند ولی در نقل روایت تدلیس می کنند و در اینجا روایت را بصورت عنعنه روایت نموده اند واین درعلم مصطلح الحدیث بیان شده است که روایت مدلس بصورت عنعنه ضعیف و بی اعتبار می باشد.
نکته دیگر اینکه در سند این حدیث جناب میمون بن ابی شبیب رحمه الله وجود دارد که ایشان صدوق اند ولی زیاد روایت ها را بصورت ارسالی روایت می کند و این روایت را ازهیچ یک از ابوذر غفاری و معاذبن جبل رضی الله عنهما نشنیده اند و سند انقطاع دارد ، و این درعلم اصول حدیث به اثبات رسیده است که روایت منقطع ضعیف است .
لذا این حدیث را گرچه استادآلبانی «حسن» و شیخ شعیب ارناووط «حسن لغیره» داسته اند، ولی طبق تحقیقات بنده این حدیث ضعیف است زیرا این حدیث در تمام کتب حدیثی با سند «حَبِیبُ بْنُ أَبِی ثَابِتٍ، عَنْ مَیْمُونِ بْنِ أَبِی شَبِیبٍ..» آمده که در آن انقطاع وجود دارد و در آن راوی مدلس وجود است که بصورت عنعنه این حدیث را روایت نموده است، ناگفته نماند که این حدیث از روایت معاذ بن جبل رضی الله عنه گرچه متابعی و شواهدی دارد ولی آن قدر مفرح بخش نیست و نمی تواند این سند ضعیف را تقویت کند ، و به درجه حد اقل مقبولیت که همان «حسن» بودن است برساند، هذا ماعندی والله اعلم بالصواب .
تفاوت های روایت :
ازآنجایی که این حدیث در اربعین از دو صحابی روایت شده لذا تفاوت های روایت هریک را بتوفیق الله تعالی و عونه جداگانه در ذیل بیان خواهم نمود :
تفاوت های الفاظ روایت های ابوذر رضی الله عنه از قرار زیر می باشد :
1 - در ابتدای این روایت ، در سنن ترمذی حدیث (1987) این الفاظ آمده است « عَنْ أَبِی ذَرٍّ قَالَ: قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: .....» .
2 - در ابتدای این روایت در مسند احمد بن حنبل روایت شماره (21403) چنین آمده است « عَنْ أَبِی ذَرٍّ، قَالَ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللهِ، أَوْصِنِی. قَالَ: .....» .
3 - در این روایت اربعین آمده است « وَأَتْبِعِ السَّیِّئَةَ الحَسَنَةَ تَمْحُهَا » ولی در روایت (21536) مسند احمد بن حنبل این جمله این گونه آمده است « وَإِذَا عَمِلْتَ سَیِّئَةً، فَاعْمَلْ حَسَنَةً تَمْحُهَا » و در روایت شماره (7663) شعب الایمان بیهقی این گونه آمده است « وَإِذَا عَمِلْتَ سَیِّئَةً، فَأَضِفْ إِلَیْهَا حَسَنَةً تَمْحُهَا ».
4 - در کتاب حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء در ابتدای این روایت این گونه آمده است « عَنْ أَبِی ذَرٍّ الْغِفَارِیِّ، قَالَ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللهِ، إِنِّی أُرِیدُ سَفَرًا فَأَوْصِنِی. قَالَ: .....» .
تفاوت های الفاظ روایت معاذ بن جبل رضی الله عنه از قرار زیر می باشند :
1 - در مسند احمد بن حنبل حدیث شماره (22059) و برخ دیگر کتب حدیثی روایت معاذ بن جبل رضی الله عنه این گونه آمده است « عَنْ مُعَاذٍ أَنَّهُ قَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ، أَوْصِنِی. قَالَ: " اتَّقِ اللهَ حَیْثُمَا کُنْتَ أَوْ أَیْنَمَا کُنْتَ ". قَالَ: زِدْنِی قَالَ: " أَتْبِعِ السَّیِّئَةَ الْحَسَنَةَ تَمْحُهَا ". قَالَ: زِدْنِی. قَالَ: " خَالِقِ النَّاسَ بِخُلُقٍ حَسَنٍ ».
2 - در شعب الایمان بیهقی روایت شماره (7662) روایت معاذ بن جبل رضی الله عنه این گونه آمده است « عَنْ مَیْمُونِ بْنِ أَبِی شَبِیبٍ، قَالَ: لَمَّا بَعَثَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مُعَاذًا إِلَى الْیَمَنِ، قَالَ مُعَاذٌ: فَإِذَا رَکْبُ ابْنِ صَفْوَانَ نَحْوَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللهِ، مَا أَرَى هَؤُلَاءِ إِلَّا سَائِلُوکَ عَنِّی، فَأَوْصِنِی وَاجْمَعْ، فَقَالَ: " اتَّقِ اللهَ حَیْثُمَا کُنْتَ، وَأَتْبِعِ السَّیِّئَةَ الْحَسَنَةَ تَمْحُهَا، وَخَالَطِ النَّاسَ بِخُلُقٍ حَسَنٍ ».
سند حدیث :
امام نووی رحمه الله این حدیث را به سنن ترمذی نسبت داده و گفته که این حدیث را امام ترمذی رحمه الله روایت نموده و گفته که این حدیث حسن است و در بعضی از نسخ های ترمذی آمده که این حدیث حسن صحیح است .
سند روایت ابوذر رضی الله عنه در سنن ترمذی از این قرار است :
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مَهْدِیٍّ قَالَ: حَدَّثَنَا سُفْیَانُ، عَنْ حَبِیبِ بْنِ أَبِی ثَابِتٍ، عَنْ مَیْمُونِ بْنِ أَبِی شَبِیبٍ، عَنْ أَبِی ذَرٍّ قَالَ:.......
سند روایت معاذبن جبل رضی الله عنه درسنن ترمذی از این قرار است :
حَدَّثَنَا مَحْمُودُ بْنُ غَیْلَانَ قَالَ: حَدَّثَنَا وَکِیعٌ، عَنْ سُفْیَانَ، عَنْ حَبِیبِ بْنِ أَبِی ثَابِتٍ، عَنْ مَیْمُونِ بْنِ أَبِی شَبِیبٍ، عَنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ، .......
ناگفته نماند که قبلا بیان شد که هر دوی این سند ضعیف اند .
منابع حدیث :
این حدیث در کتب مختلف حدیثی روایت شده که بنده در ذیل به مهم ترین آنها اشاره می کنم :
1 - سنن ترمذی، حدیث شماره (1987).
2 - مسنداحمد بن حنبل ، حدیث شماره (21354) و..
3- سنن دارمی ، حدیث شماره (2833) .
4 - شعب الایمان بیهقی ، حدیث شماره (7663).
علاوه از کتب مذکور در برخی دیگر از کتب حدیثی نیز این حدیث روایت و نقل شده است .
حدیث هفدهم اربعین نووی
متن حدیث :
عَنْ ابی یعلی شَدَّادِ بْنِ أَوْسٍ رضی الله عنه، عَنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «إِنَّ اللهَ کَتَبَ الْإِحْسَانَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ، فَإِذَا قَتَلْتُمْ فَأَحْسِنُوا الْقِتْلَةَ، وَإِذَا ذَبَحْتُمْ فَأَحْسِنُوا الذَّبْحَ، وَلْیُحِدَّ أَحَدُکُمْ شَفْرَتَهُ، فَلْیُرِحْ ذَبِیحَتَهُ».
لغات حدیث :
إِنَّ اللهَ کَتَبَ الْإِحْسَانَ : همانا الله نیکی را نوشته است .
عَلَى کُلِّ شَیْءٍ : بر هر چیز، در باره هرچیز.
فَإِذَا قَتَلْتُمْ فَأَحْسِنُوا الْقِتْلَةَ : چون کشتید خوب بکشید .
وَإِذَا ذَبَحْتُمْ فَأَحْسِنُوا الذَّبْحَ : و چون (حیوانی) را ذبح نمودید خوب ذبح نمایید، و چون سر حیوانی را بریدید خوب سر ببرید .
وَلْیُحِدَّ أَحَدُکُمْ شَفْرَتَهُ : باید یکی از شما کاردش را تیز نماید .
فَلْیُرِحْ ذَبِیحَتَهُ : پس راحت نماید (همان) حیوانش را که ذبح می نماید.
ترجمه حدیث :
ابویعلی شداد بن اوس رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : الله (متعال) نیکی و خوبی را بر هر چیز نوشته اند پس هرگاه که کشتید خوب بکشید و هرگاه که (حیوانی را) ذبح کردید (و سر بریدید) خوب ذبح نمایید (و خوب سر ببرید) و باید که هر یک از شما (قبل از سربریدن و ذبح نمودن) کاردش را تیز کند و باید که (با ذبح با کارد تیز) حیوانش را که ذبح می نماید (زود) راحت نماید .
مسائل حدیث :
از این حدیث مسائل زیر استنباط و گرفته می شود :
1 - الله متعال انجام هر کارشرعی را با نیکی نوشته و دستور داده است .
2 - الله متعال نیکی و خوبی را در هر چیز می پسندد .
3 - اسلام هرکار نیک را با انجان دادن به روش خوب و نیک دستور می دهد .
4 - الله هرمتعال بدی را نمی پسندد .
5 - اسلام از انجام کارهای شرعی به طریق بد و نامناسب ممانعت نموده است .
6 - کشتن حیوانات موذی و یا اجرای حکم اعدام برکسی که شریعت گفته باید به نحوی باشد که باعث آزار و اذیت بیشتر از حد معمول نگردد و زجرکش نشود .
7 - ذبح حیوانات باید طوری صورت گیرد که حیوان سریع ذبح شده و زجرکش نشود .
8 - قبل ذبح فرد باید کاردی که می خواهد با آن حیوانش را ذبح کند خوب تیز نماید .
9 - با کارد کُند حیوانات را ذبح کردن خلاف دستور شرع است .
10 - در ذبح حیوان باید تلاش شود که هر چه سریع تر عمل ذبح انجام شده تا حیوان سریع تر راحت گردد .
تفاوت های روایت :
در الفاظ این روایت اربعین با الفاظ روایت برخی دیگر کتب حدیثی تفاوت هایی وجود دارد که در ذیل به عمده ترین آنها اشاره خواهد شد :
1 - در ابتدای روایت شماره (1955) صحیح مسلم و برخ دیگر از کتب حدیثی این الفاظ اضافه تر آمده است «....ثِنْتَانِ حَفِظْتُهُمَا عَنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ.......» و در روایت شماره (19137) السنن الکبری بیهقی این گونه آمده است « حَفِظْتُ مِنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ خَصْلَتَیْنِ ....» که این الفاظ در این روایت اربعین نووی نیامده است .
2 - در روایت شماره (4411) سنن نسائی و برخ دیگر روایات کلمه «عَزَّ وَجَلَّ» اضافه ترآمده است و این گونه روایت شده است «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ....» و در روایت شماره (19137) السنن الکبری بیهقی کلمه « تَبَارَکَ » اضافه ترآمده و روایت این گونه آمده است «إِنَّ اللهَ تَبَارَکَ...» .
3 - در روایت شماره (19138) السنن الکبری بیهقی این گونه آمده است « إِنَّ اللهَ مِحْسَانٌ کَتَبَ الْإِحْسَانَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ ...» یعنی در این روایت کلمه « مِحْسَانٌ » اضافه ترآمده است .
4 - در روایت شماره (1215) مسند ابی دواد طیالیسی این گونه آمده است « إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ یُحِبُّ الْإِحْسَانَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ .....» .
5 - در روایت شماره (7121) المعجم الکبیر طبرانی این گونه آمده است « حَفِظْتُ مِنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ اثْنَتَیْنِ، أَنَّهُ قَالَ: «إِنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ مُحْسِنٌ یُحِبُّ الْإِحْسَانَ .....».
6 - در روایت شماره (1646) المعجم الاوسط طبرانی این گونه آمده است « إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى کَتَبَ الْعَدْلَ ....» در سند این روایت المعجم الاوسط ، ابن ابی عشرین و هشام بن عمار وجود دارد که خالی از کلام نیستند.
سند این حدیث :
امام نووی رحمه الله این حدیث را یه صحیح مسلم نسبت دادند ، لذا سند این حدیث درصحیح مسلم از این قرار است :
حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرِ بْنُ أَبِی شَیْبَةَ، حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ ابْنُ عُلَیَّةَ، عَنْ خَالِدٍ الْحَذَّاءِ، عَنْ أَبِی قِلَابَةَ، عَنْ أَبِی الْأَشْعَثِ، عَنْ شَدَّادِ بْنِ أَوْسٍ، قَالَ:.......
منابع حدیث :
این حدیث اربعین در بسیاری از کتب حدیثی روایت شده که بنده عمده ترین آنها را درذیل ذکر خواهم نمود :
1- صحیح مسلم ، حدیث شماره (1955) .
2 - سنن نسائی ، حدیث شماره (4405) و...
3- سنن ترمذی ، حدیث شماره (1409) .
4- سنن ابی داود ، حدیث شماره (2815) .
5- سنن ابن ماجه ، حدیث شماره (3170) .
6- مسند امام احمد ، حدیث شماره (17113) و....
ناگفته نماند که این حدیث علاوه از کتب مذکور در بسیاری از کتب حدیثی دیگر نیز روایت شده است .
ترجمه فقه اکبر امام ابوحنیفه رحمه الله
القَوْل فِی الْقدر
سخنی در باره تقدیر
خلق الله تَعَالَى الْأَشْیَاء لَا من شَیْء وَکَانَ الله تَعَالَى عَالما فِی
الْأَزَل بالأشیاء قبل کَونهَا وَهُوَ الَّذِی قدر الْأَشْیَاء وقضاها وَلَا یکون
فِی الدُّنْیَا وَلَا فِی الْآخِرَة شَیْء الا بمشیئته وَعلمه وقضائه وَقدره
وَکتبه فِی اللَّوْح الْمَحْفُوظ وَلَکِن کتبه بِالْوَصْفِ لَا بالحکم وَالْقَضَاء
وَالْقدر والمشیئة صِفَاته فِی الْأَزَل بِلَا کَیفَ یعلم الله تَعَالَى فِی
الْمَعْدُوم فِی حَال عَدمه مَعْدُوما وَیعلم انه کَیفَ یکون إِذا أوجده وَیعلم
الله الْمَوْجُود فِی حَال وجوده وَیعلم انه کَیفَ فناؤه وَیعلم الله الْقَائِم
فِی حَال قِیَامه قَائِما وَإِذا قعد فقد علمه قَاعِدا فِی حَال قعوده من غیر ان
یتَغَیَّر علمه اَوْ یحدث لَهُ علم وَلَکِن التَّغَیُّر وَالِاخْتِلَاف یحدث عِنْد
المخلوقین .
ترجمه : الله متعال (تمام) چیزها را از هیچ آفریده (و بوجود آورده) است، الله متعال از اول نسبت به (تمام) چیزها قبل از اینکه (توسط الله آفریده شوند) و بوجود آیند آگاه داشته و با خبر بوده است، و الله همان ذاتی است که (تمام) چیزها را اندازه گرفته (و در باره آنها) فیصله نموده است، هیچ چیز در دنیا و در آخرت نمی باشد مگر اینکه با خواست الله (متعال) و آگاهی او فیصله و اندازه گیری او می شود واما اینکه الله متعال آن را در لوح محفوظ نوشته است،(باید گفت) که این نوشتن با توصیف است نه با حکم ، و قضاء و قدر و خواست ، صفاته اولی الله اند که از اول با او بوده است و (ما این صفات را قبول داشته و) برای آنها کیفیت بیان نمی کنیم، الله متعال چیزی که وجود ندارد ودر حالی که آن چیزوجودی ندارد و معدوم است آن را می داند (و نسبت به آن آگاهی دارد) و این را نیز می داند که زمانی که آن چیز را بوجود می آورد چگونه می باشد، و الله متعال نسبت به چیزهایی که وجود دارند در حالی که موجود اند آگاهی (کامل) دارد و این را نیز می داند که آن چیز چگونه نابود و فنا می گردد و الله (ازفرد) ایستاده در حالی که ایستاده است آگاهی دارد (همانگونه) که از (فرد) نشسته زمانی که نشسته است در حال نشستن از او آگاهی دارد بدون اینکه تغییری در علمش ایجاد شود و بدون اینکه چیز جدیدی به علمش اضافه گردد و لیکن تغییر و اختلاف در نزد مخلوقها ایجاد می شود .
حدیث شانزدهم اربعین
متن حدیث :
عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، أَنَّ رَجُلًا قَالَ لِلنَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: أَوْصِنِی، قَالَ: «لاَ تَغْضَبْ» فَرَدَّدَ مِرَارًا، قَالَ: «لاَ تَغْضَبْ».
لغات حدیث :
أَنَّ رَجُلًا : همانا مردی، همانا فردی.
قَالَ لِلنَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: به پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم گفت .
أَوْصِنِی : مرا وصیت کن ، به من نصیحت کن .
لاَ تَغْضَبْ : خشم نکن ، غضب نکن .
فَرَدَّدَ مِرَارًا : پس او چندین بار تکرار نمود، پس او بار بار تکرارنمود .
ترجمه حدیث :
ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که همانا مردی به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم گفت که مرا وصیت (و نصیحت) نمائید : (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند : خشم نکن (آن مرد) چندین بار (این درخواستش را) تکرار نمود، (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم هر بار در جوابش فرمودند ) خشم نکن .
مسائل حدیث :
1 - خشم و غضب عادت بسیار بدی است .
2 - خشم را فروبردن یکی از عادات نیک است .
3 - رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم روانشناس بودند و هر کس را برابر با حالت و عادت او نصیحت می نمودند .
ناگفته نماند که این مردی که از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم درخواست چنین وصیت و نصیحتی نمودند جناب ابودرداء عمویمر بن عامرانصاری خزرجی رضی الله عنه می باشند همانگونه که در المعجم الاوسط طبرانی روایت شماره (2353) این گونه آمده است « عَنْ أَبِی الدَّرْدَاءِ قَالَ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، دُلَّنِی عَلَى عَمَلٍ یُدْخِلُنِی الْجَنَّةَ قَالَ: «لَا تَغْضَبْ وَلَکَ الْجَنَّةُ».
ترجمه : ابودرداء رضی الله عنه فرمودند : من گفتم ای رسول الله مرا برعملی راهنمائی نمائید که باعث رفتن من به بهشت گردد ، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : خشم نکن وبرایت بهشت است .
تفاوت های روایت :
این حدیث اربعین در برخ دیگر از کتب حدیثی با تفاوت هایی در الفاظش روایت شده است که بنده به عمده ترین این تفاوت ها در ذیل اشاره خواهم نمود :
1 - در سنن ترمذی حدیث شماره (2020) این روایت این گونه آمده است «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: عَلِّمْنِی شَیْئًا وَلَا تُکْثِرْ عَلَیَّ لَعَلِّی أَعِیهِ، قَالَ: «لَا تَغْضَبْ»، فَرَدَّدَ ذَلِکَ مِرَارًا کُلُّ ذَلِکَ یَقُولُ: «لَا تَغْضَبْ».
2 - ودر مسند احمد بن حنبل شماره (8744) این گونه آمده است « أتى النبی صلى الله علیه وسلم رجل، فقال: مرنی بأمر، ولا تکثر علی حتى أعقله، قال: «لا تغضب» ، فأعاد علیه: «لا تغضب».
3 - و در روایت شماره (10011) مسند احمد بن حنبل این گونه روایت شده است « جاء رجل إلى رسول الله صلى الله علیه وسلم، فقال: مرنی بأمر، قال: «لا تغضب» ، قال: فمر أو فذهب، ثم رجع، قال: مرنی بأمر، قال: «لا تغضب» قال: فردد مرارا کل ذلک یرجع، فیقول: «لا تغضب».
4 - و در روایت شماره (20279) السنن الکبری امام بیهقی این گونه آمده است « جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ , فَقَالَ لَهُ: " أَوْصِنِی "، قَالَ: " لَا تَغْضَبْ " , فَتَرَدَّدَ إِلَیْهِ مِرَارًا , لَا یَزِیدُ عَلَى أَنْ یَقُولَ " لَا تَغْضَبْ ».
5 - و در روایت شماره (20281) السنن الکبری امام بیهقی این گونه آمده است « أَتَى النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ رَجُلٌ , فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ , عَلِّمْنِی شَیْئًا یَنْفَعُنِی اللهُ بِهِ , وَأَقْلِلْ لَعَلِّی أَعِی مَا تَقُولُ، قَالَ: فَقَالَ لَهُ: " لَا تَغْضَبْ " , فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ: عَلِّمْنِی شَیْئًا یَنْفَعُنِی , قَالَ: فَأَعَادَ عَلَیْهِ مِرَارًا , یَقُولُ لَهُ: " لَا تَغْضَبْ ».
6 - و در روایت شماره (7925) شعب الایمان بیهقی این گونه آمده است « جَاءَ رَجُلٌ إِلَى نَبِیِّ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: یَا نَبِیَّ اللهِ، دُلَّنِی عَلَى عَمَلٍ إِذَا عَمِلْتُهُ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ، وَلَا تُکْثِرْ عَلَیَّ، قَالَ: " لَا تَغْضَبْ "، وَأَتَاهُ رَجُلٌ آخَرُ، فَقَالَ: یَا نَبِیَّ اللهِ، دُلَّنِی عَلَى عَمَلٍ إِذَا عَمِلْتُهُ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ، قَالَ: " کُنْ مُحْسِنًا "، فَقَالَ: کَیْفَ أَعْلَمُ أَنِّی مُحْسِنٌ؟ قَالَ: " سَلْ جِیرَانَکَ، فَإِنْ قَالُوا: إِنَّکَ مُحْسِنٌ، فَإِنَّکَ مُحْسِنٌ، وَإِنْ قَالُوا: إِنَّکَ مُسِیءٌ، فَإِنَّکَ مُسِیءٌ ».
7 - ودر روایت شماره (312) مساوی الاخلاق خرائطی این گونه آمده است « جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: عَلِّمْنِی مَا أَدْخُلُ بِهِ الْجَنَّةَ، وَلَا تُکْثِرْ عَلَیَّ. قَالَ: «لَا تَغْضَبْ».
8 - و در روایت شماره (1731) مسند الشامیین طبرانی این گونه آمده است « عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ عَلِّمْنِی کَلِمَاتٍ وَلَا تُکْثِرْ عَلَیَّ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «لَا تَغْضَبْ، فَإِنَّ فِی الْغَضَبِ کُلَّ شَرٍّ».
9 - و در کتاب معجم اسامی شیوخ ابی بکر اسماعیلی این گونه آمده است « عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، عَلِّمْنِی کَلِمَاتٍ أَعِیشُ بِهِنَّ، لَا تُکْثِرْ عَلَیَّ فَأَنْسَى. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «لَا تَغْضَبْ».
سند حدیث :
امام نووی رحمه الله
این حدیث را به صحیح بخاری نسبت داده اند ، لذا سند این حدیث در صحیح بخاری از
قرار ذیل می باشد :
حَدَّثَنِی یَحْیَى بْنُ یُوسُفَ، أَخْبَرَنَا أَبُو بَکْرٍ هُوَ ابْنُ عَیَّاشٍ، عَنْ أَبِی حَصِینٍ، عَنْ أَبِی صَالِحٍ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ،..... درسند این حدیث جناب « أَبُو بَکْربْنُ عَیَّاشٍ » رحمه الله وجود دارند که در زمان پیری در حافظه ایشان تغییرایجاد شده و بد حافظه گشته بودند . ولی از آنجایی که این سند متابع دارند متن این حدیث صحیح می باشند .
منابع حدیث :
این حدیث در کتب متعدد حدیثی روایت شده که در ذیل به مهم ترین آنها اشاره می شود :
1 - صحیح بخاری ، حدیث شماره (6116) .
2 - سنن ترمذی ، حدیث شماره (2020) .
3 - مسند احمد بن حنبل ، حدیث شماره (8744) و(10011).
4 - السنن الکبری للبیهقی ، حدیث شماره (20279)و...
علاوه از کتب مذکور در برخ دیگری از کتب حدیثی نیز این روایت آمده است .
حدیث پانزدهم اربعین نووی
متن حدیث :
عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رضی الله عنه ، أن رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیَقُلْ خَیْرًا أَوْ لِیصْمُتْ، وَمَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیُکْرِمْ جَارَهُ، وَمَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیُکْرِمْ ضَیْفَهُ».
لغات حدیث :
مَنْ کانَ یُؤْمِنُ : هرکس ایمان می دارد.
بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ: به الله و روز قیامت ، به معبود به حق و روزی دیگر .
فَلْیَقُلْ خَیْرًا : پس باید سخن نیک بگوید .
أَوْ لِیصْمُتْ : یا باید سکوت کند.
فَلْیُکْرِمْ جَارَهُ : پس باید که همسایه اش را اکرام و احترام نماید.
فَلْیُکْرِمْ ضَیْفَهُ :پس باید که مهمانش را اکرام و احترام نماید، پس باید که از مهمانش (خوب) پذیرائی نماید.
ترجمه حدیث :
ابوهریره رضی الله عنه وایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: هرکس ایمان به الله و روزقیامت می دارد پس باید که نیک سخن بگوید و یا اینکه باید سکوت نماید، و هرکس ایمان به الله و روزآخرت می دارد باید که همسایه اش را اکرام (و احترام) نماید و هرکس ایمان به الله و روزقیامت می دارد پس باید که مهمانش را اکرام (و از او خوب پذیرائی) نماید .
مسائل حدیث :
1 - ایمان داشتن به الله و روز قیامت، باعث انجام اعمال نیک می گردد .
2 - سخن نیک گفتن شعبه ای از شعبه جات ایمان است .
3 - سکوت و خاموشی در مواقعی که نیاز به سخن گفتن نیست شعبه ای از شعبه جات ایمان است .
4 - سخن بد گفتن و یا پر حرفی کردن و یا بی جا حرف زدن دلیل نقص ایمان است .
5 - اکرام و احترام همسایه یکی ازعلامتهای ایمان داشتن به الله و روز قیامت است .
6 - اکرام و احترام به همسایه یکی از شعبه های ایمانی است .
7 - بد رفتاری نمودن به همسایه دلیل نقص ایمان است .
8 - مهمان نوازی و پذیرائی خوب از مهمان، نشانی اعتقاد درست به الله متعال و روز قیامت است .
9 - مهمان نوازی و پذیرائی از مهمان، یکی از شعبه های ایمانی است .
10 - پذیرائی نکردن از مهمان، دلیل کمی و نقص ایمان است .
تفاوت های روایت :
در الفاظ این روایت اربعین با الفاظ روایت های سایرکتب حدیثی تفاوت هایی وجود دارد که از قرار زیر می باشند :
1 - در این روایت اربعین آمده است « مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیَقُلْ خَیْرًا أَوْ لِیصْمُتْ » ولی در روایت شماره (47) صحیح مسلم این گونه آمده است « مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیَقُلْ خَیْرًا أَوْ لِیسْکُتْ » که از نظرمعنی یکی هستند .
2 - در این روایت اربعین نووی آمده است «مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیُکْرِمْ جَارَهُ » ولی در روایت شماره (6475) صحیح بخاری و برخ دیگر از کتب حدیثی این گونه آمده است « مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالیَوْمِ الآخِرِ فَلاَ یُؤْذِ جَارَهُ » یعنی : آنی که به الله و روز قیامت ایمان می دارد به همسایه اش را آزاری نمی رساند.
3- در این روایت اربعین نووی آمده است «مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیُکْرِمْ جَارَهُ » ولی در روایت شماره (6138) صحیح بخاری «وَمَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالیَوْمِ الآخِرِ فَلْیَصِلْ رَحِمَهُ» یعنی : هرکس ایمان به الله و روز قیامت می دارد باید که با خویشاندان روابط رشته داری برقرار نماید.
4- در این روایت اربعین آمده است « مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیُکْرِمْ ضَیْفَهُ» ولی در روایت شماره (298) کتاب الایمان ابن منده این گونه آمده است « مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیُحْسِنْ قُوتَ ضَیْفِهِ» ، قَالُوا: وَمَا قُوتُ الضَّیْفِ؟، قَالَ: «ثَلَاثَةٌ، وَمَا کَانَ بَعْدَ ذَلِکَ فَصَدَقَةٌ مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ إِلَّا یَشْهَدُ أَمْرًا فَلْیَتَکَلَّمْ بِخَیْرٍ أَوْ لِیَسْکُتْ».
یعنی : هرکس به الله و روز قیامت ایمان می دارد او باید که خوراک خوب به مهمانش بدهد، (صحابه موجود در آن وقت) گفتند: خوراک مهمان چیست ؟ (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند : (این است) که تا سه شبانه روز (از او خوب پذیرائی شود) بعد از آن (هر آنچه به مهمان داده شود) صدقه ای است (که به او داده شده است) و هرکس ایمان به الله و روز قیامت می دارد او در جریانی حاضر نمی گردد مگر اینکه به نیکی سخن می گوید و یا اینکه سوکت می کند.
منابع حدیث :
این حدیث صحیح در بسیاری از کتب حدیثی آمده که مهم ترین آنها از قرار زیر می باشد :
1 - صحیح بخاری ، حدیث (6136) و....
2 - صحیح مسلم ، حدیث (47) .
3 - سنن ترمذی ، حدیث (2500) .
4 - سنن ابی داود ، حدیث (5154) .
5 - سنن ابن ماجه ، حدیث (3971) .
علاوه از کتب مذکور در بسیاری از کتب حدیثی دیگر نیز این حدیث روایت شده است .
حدیث چهاردهم اربعین
متن حدیث :
عَنْ ابن مسعود رضی الله عنه ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: " لَا یَحِلُّ دَمُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ، إِلَّا بِإِحْدَى ثَلَاثٍ: الثَّیِّبُ الزَّانِی، وَالنَّفْسُ بِالنَّفْسِ، وَالتَّارِکُ لِدِینِهِ الْمُفَارِقُ لِلْجَمَاعَةِ ".
لغات حدیث:
لَا یَحِلُّ : حلال نیست ، جایزنیست.
دَمُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ : (ریختن) خون یک فرد مسلمان، کشتن یک شخص مسلمان (بصورت عمدی).
إِلَّا بِإِحْدَى ثَلَاثٍ: مگربا یکی ازسه (جرم)، بجز (درصورت ارتکاب) یکی ازسه گناه .
الثَّیِّبُ الزَّانِی : زناکار متأهل .
وَالنَّفْسُ بِالنَّفْسِ : جان درمقابل جان ، قصاص از قاتل عمد.
وَالتَّارِکُ لِدِینِهِ : ترک کننده دینش (اسلام) ، مرتد .
الْمُفَارِقُ لِلْجَمَاعَةِ : جدا شونده ازجماعت (مسلمانان)، بیرون رونده ازگروه (مسلمانان)، جدا شونده از اسلام .
ترجمه حدیث :
ابن مسعود رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : (ریختن) خون یک فرد مسلمان حلال نیست مگربا (ارتکاب یکی از سه جرم و بودن) یکی از سه (نفر) : زناکار متأهل ، و جان در مقابل جان (در قتل عمد) وترک کننده دینش (اسلام)، جدا شونده و بیرون رونده ازگروه مسلمانان .
مسائل حدیث :
1 - اسلام محافظ خون وجان مسلمان است.
2 - زناکاراگر متأهل باشد، حکمش در اسلام سنگسار است .
3 - قاتل عمد را اگر اولیاء مقتول نبخشند و یا دیه نگیرند، باید قصاص شود .
4 - مرتدّ و مسلمانی که اسلام را رها نموده اگر توبه نکند، باید اعدام گردد.
5 - علاوه از سه جرمی که در این حدیث آمده است ، بنا بر دیگرجرمها و سایرگناهان خون یک مسلمان را ریختن حرام و ممنوع است .
تفاوت های الفاظ روایت :
درالفاظ این روایت اربعین نووی با الفاظ همین روایت که در دیگر کتب حدیثی آمده تفاوت هایی وجود دارد که از قرار زیر می باشند:
1 - در این روایت اربعین نووی آمده است « لَا یَحِلُّ دَمُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ ...» ولی روایت شماره (6878) صحیح بخاری و روایت شماره (1676) صحیح مسلم این گونه آمده است «لَا یَحِلُّ دَمُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ، یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَأَنِّی رَسُولُ اللهِ...».
2 - در این روایت اربعین نووی آمده است « لَا یَحِلُّ دَمُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ ...» ولی درتکرارروایت شماره (1676) درصحیح مسلم وبرخ دیگرکتب حدیثی این گونه آمده است « قَامَ فِینَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: " وَالَّذِی لَا إِلَهَ غَیْرُهُ، لَا یَحِلُّ دَمُ رَجُلٍ مُسْلِمٍ، یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَأَنِّی رَسُولُ اللهِ...».
3- دراین روایت اربعین این گونه آمده است « إِلَّا بِإِحْدَى ثَلَاثٍ » ولی درتکرارروایت شماره (1676) صحیح مسلم وبرخ دیگر کتب حدیثی این گونه آمده است « إِلَّا ثَلَاثَةُ نَفَرٍ» ودرروایت شماره (2534) سنن ابن ماجه وبرخ دیگرازکتب حدیثی این گونه آمده است « إِلَّا أَحَدُ ثَلَاثَةِ نَفَرٍ» و در روایت شماره (6154) مستخرج ابی عوانه این گونه آمده است « إِلَّا بِإِحْدَى ثَلَاثِ خِصَالٍ».
4 - دراین روایت اربعین آمده است « النَّفْسُ بِالنَّفْسِ» ولی در روایت شماره (6154) مستخرج ابی عوانه این گونه آمده است « وَرَجُلٍ قَتَلَ فَأُقِیدَ ».
5 - در این روایت اربعین نووی این گونه آمده « وَالتَّارِکُ لِدِینِهِ الْمُفَارِقُ لِلْجَمَاعَةِ » ولی در روایت شماره (6878) صحیح بخاری این گونه آمده است « وَالمَارِقُ مِنَ الدِّینِ التَّارِکُ لِلْجَمَاعَةِ» ودر تکرارروایت شماره (1676) صحیح مسلم این گونه آمده است « التَّارِکُ الْإِسْلَامَ الْمُفَارِقُ لِلْجَمَاعَةِ - أَوِ الْجَمَاعَةَ» ودرروایت شماره (4016) سنن نسائی و برخ دیگرکتب حدیثی این گونه آمده است « التَّارِکُ لِلْإِسْلَامِ، مُفَارِقُ الْجَمَاعَةِ».
6 - البته ناگفته نماند که این روایت در مسند حمیدی روایت شماره (119) این گونه آمده است « عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: " لَا یَحِلُّ دَمُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَّا فِی إِحْدَى ثَلَاثٍ: رَجُلٌ کَفَرَ بَعْدَ إِسْلَامِهِ، أَوْ زَنَى بَعْدَ إِحْصَانِهِ، أَوْ نَفْسٌ بِنَفْسٍ " ».
منابع حدیث :
این حدیث صحیح در بسیاری ازکتب حدیثی آمده که بنده در ذیل به عمده ترین آنها اشاره خواهم نمود:
1 - صحیح بخاری ، حدیث (6878) .
2 - صحیح مسلم ، حدیث (1676) .
3 - سنن نسائی ، حدیث (4016) و...
4 - سنن نسائی ، حدیث (1402) .
5 - سنن ابی داود ، حدیث (4352) .
6 - سنن ابن ماجه ، حدیث (2534) .
این حدیث علاوه از کتب مذکور در بسیاری از کتب حدیثی دیگر نیز روایت شده است .
حدیث سیزدهم اربعین
متن حدیث :
عَنْ أبی حمزة أَنَس بن مالک رضی الله عنه خادم رسول الله صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «لاَ یُؤْمِنُ أَحَدُکُمْ، حَتَّى یُحِبَّ لِأَخِیهِ مَا یُحِبُّ لِنَفْسِهِ».
لغات حدیث :
لاَ یُؤْمِنُ أَحَدُکُمْ : هیچ یک از شما مسلمان نمی گردد.
حَتَّى یُحِبَّ : تا اینکه دوست بدارد.
لِأَخِیهِ : برای برادر (دینی) خویش .
مَا یُحِبُّ لِنَفْسِهِ : آنچه را که (از خیر و خوبی) برای خویشتن می پسندد.
ترجمه حدیث :
هیچ یک از شما مسلمان نمی گردد، (و به حقیقت ایمان نمی رسد) تا اینکه دوست بدارد، برای برادر (دینی) خویش، آنچه را که (از خیر و خوبی) برای خویشتن می پسندد.
مسائل حدیث :
مسائل زیراز این حدیث برگرفته و استنباط می شود:
1 - ایمان دارای شعبه های متعددی می باشد .
2 - ایمان اضافه و کم می گردد .
3 - یکی از شعبه جات ایمانی این است که فرد هر خیر و خوبی که برای خودش می پسندد برای برادر دینی خویش نیز بپسندد .
4 - هیچ مسلمانی نباید شروبدی را برای برادر دینی خویش پسند نماید .
5 - یک مسلمان نباید هر خیر و خوبی که برای برادران دینی خویش می پسندد برای کفار و منافقین نیز بپسندد.
تفاوت های الفاظ روایت :
1 - در روایت شماره (45) صحیح مسلم و روایت شماره (66) سنن ابن ماجه و برخ دیگر کتب حدیثی در این روایت شک آمده و الفاظ این گونه روایت شده است « ....حَتَّى یُحِبَّ لِأَخِیهِ - أَوْ قَالَ: لِجَارِهِ -...».
2 - درروایت شماره (5017) سنن نسائی در ابتدای حدیث « وَالَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ » و در انتهای حدیث « مِنَ الْخَیْرِ » اضافه ترآمده است و در این روایت سنن نسائی اصل حدیث این گونه آمده است : «وَالَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ، لَا یُؤْمِنُ أَحَدُکُمْ حَتَّى یُحِبَّ لِأَخِیهِ مَا یُحِبُّ لِنَفْسِهِ مِنَ الْخَیْرِ».
یعنی : سوگند به آنی که جان محمد در دست اوست ، هیچ یک از شما مسلمان نمی گردد، تا اینکه دوست بدارد، برای برادر (دینی) خویش،آنچه را که از خیر و خوبی برای خویشتن می پسندد.
3 - و در روایت شماره (13146) مسند احمد بن حنبل این روایت این گونه آمده است « وَالَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ، لَا یُؤْمِنُ عبد حَتَّى یُحِبَّ لِأَخِیهِ مَا یُحِبُّ لِنَفْسِهِ مِنَ الْخَیْرِ » .
یعنی : سوگند به آنی که جان محمد در دست اوست ، هیچ بنده ای مسلمان نمی گردد، تا اینکه دوست بدارد، برای برادر (دینی) خویش،آنچه را که از خیر و خوبی برای خویشتن می پسندد.
4 - درروایت شماره (13629) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است «لا یؤمن عبد حتى یحب لأخیه المسلم ما یحبه لنفسه من الخیر»
یعنی : هیچ بنده ای مسلمان نمی گردد، تا اینکه دوست بدارد، برای برادر مسلمان خویش،آنچه را که از خیر و خوبی برای خویشتن می پسندد.
5- در روایت شماره (13875) مسند احمد بن حنبل این گونه آمده است « «لا یؤمن أحدکم حتى یحب للناس ما یحب لنفسه، وحتى یحب المرء لا یحبه إلا لله»
یعنی : هیچ یک از شما مسلمان نمی گردد، تا اینکه دوست بدارد، برای مردم ، آنچه را برای خویشتن می پسندد، و تا اینکه فردی را دوست بدار و در حالی که او را دوست نمی دارد مگر برای الله .
6- در روایت شماره (235) صحیح ابن حبان این روایت این گونه آمده است « لَا یَبْلُغُ عَبْدٌ حَقِیقَةَ الْإِیمَانِ حَتَّى یُحِبَّ لِلنَّاسِ مَا یُحِبُّ لِنَفْسِهِ مِنَ الْخَیْرِ».
یعنی : هیچ بنده ای به حقیقت ایمان نمی رسد، تا اینکه دوست بدارد، برای مردم ، آنچه را از خیر و خوبی برای خویشتن می پسندد.
منابع حدیث :
این حدیث صحیح درکتب حدیثی متعددی روایت شده که بنده به مهم ترین آنها در زیر اشاره خواهم نمود :
1 - صحیح بخاری ، حدیث شماره (13) .
2 - صحیح مسلم، حدیث شماره (45) .
3- سنن نسائی ، حدیث شماره (5017) وو...
4 - سنن ترمذی ، حدیث شماره (2515) .
5 - سنن ابن ماجه، حدیث شماره (66) .
علاوه از کتب مذکور در برخی دیگر از کتب حدیثی نیز این حدیث روایت شده است .