حدیث (92) حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ رضی الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالشَّکِّ مِنْ إِبْرَاهِیمَ إِذْ قَالَ: (رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤمِنْ قَالَ بَلَى وَلکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی) وَیَرْحَمُ اللهُ لُوطًا، لَقَدْ کَانَ یَأْوِی إِلَى رُکْنٍ شَدِیدٍ؛ وَلَوْ لَبِثْتُ فِی السِّجْنِ طولَ مَا لَبِثَ یُوسُفَ لأَجَبْتُ الدَّاعِیَ.
ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : ما از ابراهیم به شک حق دارتریم (وابراهیم شکی نداشت) زمانی گفت : پروردگارمن به من نشان بده که چگونه مردها را زنده می کنی ؟ (الله متعال) فرمود: مگر ایمان نیاوردی (ابراهیم) گفت : بله ولیکن (می خواهم) قلبم مؤطمئن گردد. و الله به لوط (علیه السلام) رحم نماید که (آرزوی) پناه بردن به یک پناهگاه محکم (مردمی و قومی) نمود (و درحالی که بزرگ ترین پناهگاه الله متعال است) ؛ و اگر من در زندان می ماندم به همان اندازه ای که یوسف (علیه السلام) مانده بود قطعا من در خواست آن فرستنده (پادشاه) را می پذیرفتم (و از زندان بیرون می شدم ولی یوسف نپذیرفت تا اینکه پادشاه از زنان بپرسد وچون پادشاه از زنان پرسید و بی گناهی یوسف علیه السلام به اثبات رسید آن وقت از زندان بیرون شد) .
حدیث (93) حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مَا مِنَ الأَنْبِیَاءِ نَبِیٌّ إِلاَّ أُعْطِیَ مَا مِثْلُهُ آمَنَ عَلَیْهِ الْبَشَرُ، وَإِنَّمَا کَانَ الَّذِی أُوتِیتُهُ وَحْیًا أَوْحَاهُ اللهُ إِلَیَّ، فَأَرْجُو أَنْ أَکُونَ أَکْثَرَهُمْ تَابِعًا یَوْمَ الْقِیَامَةِ.
ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه فرمودند : پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : هیچ پیامبری از پیامبران نیست مگر اینکه به اندازه همان معجزه ای که به او داده شده انسانها به او ایمان آورده اند و همانا آنچه به من (بعنوان معجزه بزرگ و اصلی داده شده قرآن است که بصورت) وحی برمن وحی شده و من امیدوارم که از همه پیامبران در روز قیامت بیشتر (طرف دار و) پیرو داشته باشم .
حدیث (94) حدیث أَبِی مُوسَى، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ثَلاَثَةٌ لَهُمْ أَجْرَانِ، رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ آمَنَ بِنَبِیِّهِ وَآمَنَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَالْعَبْدُ الْمَمْلُوکُ إِذَا أَدَّى حَقَّ اللهِ وَحَقَّ مَوَالِیهِ، وَرَجُلٌ کَانَتْ عِنْدَهُ أَمَةٌ فَأَدَّبَهَا فَأَحْسَنَ تَأْدِیبَهَا، وَعَلَّمَهَا فَأَحْسَنَ تَعْلِیمَهَا ثُمَّ أَعْتَقَهَا فَتَزَوَّجَهَا فَلَهُ أَجْرَانِ.
ترجمه : ابوموسی (اشعری رضی الله عنه) فرمودند : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : سه (فرد) اند که برای آنها دو اجرداده می شود ، مردی از اهل کتاب که به پیامبر خودش ایمان آورده و به محمد صلی الله علیه و آله وسلم (نیز) ایمان آورده است ، و برده ای که در ملکیت کسی است آنگاه که حق الله و حق آقایانش را ادا نماید، و مردی که دارای کنیزی باشد و سپس آن را خوب ادب ( و تربیت) نموده و به او خوب علم آموخته و سپس آن را آزاد نموده و بعد با ازدواج کند برای این (نوع افراد) دواجر و ثواب داده خواهد شد.
حدیث (88) حدیث حُذَیْفَةَ، قَالَ: کُنَّا جُلُوسًا عِنْدَ عُمَرَ رضی الله عنه فَقَالَ: أَیُّکُمْ یَحْفَظُ قَوْلَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی الْفِتْنَةِ قُلْتُ: أَنَا کَمَا قَالَهُ، قَالَ: إِنَّکَ عَلَیْهِ أَوْ عَلَیْهَا لَجَرِیءٌ؛ قُلْتُ فِتْنَةُ الرَّجُلِ فِی أَهْلِهِ وَمَالِهِ وَوَلَدِهِ وَجَارِهِ تُکَفِّرُهَا الصَّلاَةُ وَالصَّوْمُ وَالصَّدَقَةُ وَالأَمْرُ وَالنَّهْیُ، قَالَ: لَیْسَ هذَا أُرِیدُ وَلکِنْ الْفِتْنَةُ الَّتِی تَمُوجُ کَمَا یَمُوجُ الْبَحْرُ، قَالَ: لَیْسَ عَلَیْکَ مِنْهَا بَأْسٌ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ، إِنَّ بَیْنَکَ وَبَیْنَهَا بَابًا مُغْلَقًا، قَالَ: أَیُکْسَرُ أَمْ یُفْتَحُ قَالَ: یُکْسَرُ، قَالَ: إِذًا لاَ یُغْلَقُ أَبَدًا قُلْنَا: أَکَانَ عُمَرُ یَعْلَمُ الْبَابَ قَالَ نَعَمْ، کَمَا أَنَّ دُونَ الْغَدِ اللَّیْلَةَ، إِنِّی حَدَّثْتُهُ بِحَدِیثٍ لَیْسَ بِالأَغَالِیطِ فَهِبْنَا أَنْ نَسْأَلَ حُذَیْفَةَ، فَأَمَرْنَا مَسْرُوقًا فَسَأَلَهُ؛ فَقَالَ: الْبَاب عُمَرُ.
ترجمه : حذیفه رضی الله عنه فرمودند : (روزی) ما نزد عمر رضی الله عنه نشسته بودیم (که ایشان) فرمودند : کدام شما گفته رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را در باره فتنه (ها) می داند ؟ من گفتم که من همانگونه که (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند (می دانم) ، (عمر رضی الله عنه) فرمودند: همانا تو براین جریان باجرأتی؛ من گفتم : فتنه مرد درخانواده اش و مالش و فرزندانش و همسایه اش را نماز و روزه و صدقه و امر(به معروف) و نهی (از منکر) کفاره می گردند، (عمر رضی الله عنه) فرمودند : من (بیان) این (نوع فتنه ها ) را نمی خواهم و لیکن (هدفم) فتنه ای است که موج می زندهمانند اینکه دریا موج می زند، (حذیفه رضی الله عنه) فرمودند : آنها بر تو ای امیر المومنین اشکالی را وارد نمی کند، همانا در میان تو وآنها دری بسته است، (عمر رضی الله عنه) فرمودند: آیا (آن درب) شکسته می شود و یا اینکه باز می شود؟ (حذیفه رضی الله عنه) فرمودند : (آن درب) شکسته خواهد شد، (عمر رضی الله عنه) فرمودند : پس (آن درب دیگر) هرگز بسته نخواهد شد، (ما حاضرین در مجلس) گفتیم : آیا عمر می دانست که درب چه کسی است؟ (حذیفه رضی الله عنه) فرمودند : بله (عمر رضی الله عنه می دانستند که آن درب کیست؟) همان طور که می دانست که قبل از فردا شبی هست، همانا من به او حدیثی را بیان نمودم که از چیزهای غلط انداز نیست ، (حاضران در مجلس گفتند) که ما ترسیدیم که از حذیفه بپرسیم (که آن درب کیست؟) لذا ما مسروق را دستور دادیم که از حذیفه بپرسند (که آن درب کیست؟ و چون مسروق پرسیدند ایشان) ؛ گفتند که آن درب عمر (رضی الله عنه) است (و شکستن آن شهادت ایشان مراد است).
حدیث (89) حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ رضی الله عنه، أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: إِنَّ الإِیمَانَ لَیَأْرِزُ إِلَى الْمَدِینَةِ کَمَا تَأْرِزُ الْحَیَّةُ إِلَى جُحْرِهَا.
ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : همانا (اهل) ایمان بسوی مدینه جمع و داخل می گردند همان گونه که مار بسوی سوراخش جمع و داخل می گردد.
حدیث (90) حدیث حُذَیْفَةَ رضی الله عنه قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ اکْتُبُوا لِی مَنْ تَلَفَّظَ بِالإِسْلاَمِ مِنَ النَّاسِ فَکَتَبْنَا لَهُ أَلْفًا وَخَمْسَمِائَةِ رَجُلٍ فَقُلْنَا نَخَافُ وَنَحْنُ أَلْفٌ وَخَمْسُمِائَةٍ فَلَقَدْ رَأَیْتُنَا ابْتُلِینَا حَتَّى إِنَّ الرَّجُلَ لَیُصَلِّی وَحْدَهُ وَهُوَ خَائِفٌ.
ترجمه : حذیفه رضی الله عنه فرمودند : پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : (نام) آن دسته از مردم را که (کلمه) اسلام (لا اله الا الله) را تلفظ نموده (و به حقانیت اسلام اعتراف نموده اند) را برایم بنویسید (و آمارمسلمانان را بیاورید، تا اینکه بدانم که تعداد مسلمانان چقدر است)، (حذیفه رضی الله الله عنه می فرماید ) ما (نام) هزار و پانصد مردی (که تا آن زمان مشرف به اسلام شده بودند) را نوشته (و به ایشان تحویل دادیم، و با خودمان) گفتیم : ما در حالی که هزار و پانصد نفر هستیم (بازهم) از(کفارو اظهار دین مان بنزد آنان می ترسیم) ولی (بعدا) ما دچار آزمایش گشتیم که من خودمان را می دیدم که از ترس به مرحله ای رسیده بودیم که حتی اگر فردی از ما در تنهائی نماز می خواند باز هم می ترسید .(که مبادا کفار او را دیده و آزارش دهند ) .
حدیث (91) حدیث سَعْدٍ رضی الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَعْطَى رَهْطًا وَسَعْدٌ جَالِسٌ، فَتَرَکَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ رَجُلاً هُوَ أَعْجَبُهُمْ إِلَیَّ، فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللهِ مَا لَکَ عَنْ فُلاَنٍ فَوَاللهِ إِنِّی لأَرَاهُ مُؤْمِنًا، فَقَالَ: أَوْ مُسْلِمًا فَسَکَتُّ قَلِیلاً ثُمَّ غَلَبَنِی مَا أَعْلَمُ مِنْهُ فَعُدْتُ لِمَقَالَتِی فَقُلْتُ: مَا لَکَ عَنْ فُلاَنٍ فَوَاللهِ إِنِّی لأَرَاهُ مُؤمِنًا فَقَالَ: أَوْ مُسْلِمًا فَسَکَتُّ قَلِیلاً ثُمَّ غَلَبَنِی مَا أَعْلَمُ مِنْهُ، فَعُدْتُ لِمَقَالَتِی، وَعَادَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، ثُمَّ قَالَ: یَا سَعْدُ إِنِّی لأُعْطِی الرَّجُلَ، وَغَیْرُهُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْهُ، خَشْیَةَ أَنْ یَکُبَّهُ اللهُ فِی النَّارِ.
ترجمه : سعد رضی الله عنه فرمودند : همانا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به گروهی (مال) داد و در حالی که (من) سعد هم در آنجا نشسته بودم، (ولی) رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به مردی از آنها که او در نزد من از همه (از نظر دینی و ایمان) پسندیده تر ( و مورد تأیید تر بود) رها کرد (و به مالی و پولی نداد) من به (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) گفتم : ای رسول الله چرا به فلانی (چیزی ندادی) سوگند به الله من او را یک مسلمان واقعی می بینم ، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : و یا اینکه در ظاهرمسلمان (می بینی زیرا تو از باطن کسی خبر نداری)، (سعد می گوید) پس من اندکی سکوت نمودم سپس آنچه من در باره آن مرد از (واقعی بودن دین وایمان ) آن فرد می دانستم بر من غلبه نمودم و من دو باره آن سخنم را برای (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ) تکرار نموده گفتم : ای رسول الله چرا به فلانی (چیزی ندادی) سوگند به الله من او را یک مسلمان واقعی می بینم ، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : و یا اینکه در ظاهرمسلمان (می بینی زیرا تو از باطن کسی خبر نداری)، (سعد می گوید) پس من اندکی سکوت نمودم سپس آنچه من در باره آن مرد از (واقعی بودن دین وایمان ) آن فرد می دانستم بر من غلبه نمودم و من دو باره آن سخنم را برای (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ) تکرار نموده گفتم : ای رسول الله چرا به فلانی (چیزی ندادی) سوگند به الله من او را یک مسلمان واقعی می بینم ، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : و یا اینکه در ظاهرمسلمان (می بینی زیرا تو از باطن کسی خبر نداری)، (سعد می گوید) پس من اندکی سکوت نمودم سپس آنچه من در باره آن مرد از (واقعی بودن دین وایمان ) آن فرد می دانستم بر من غلبه نمودم و من دو باره آن سخنم را برای (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ) تکرار نمودم ورسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نیز همان سخن قبلیشان را تکرار نمودند و سپس گفتند : ای سعد همانا (گاهی) من به کسی (مال و پول ) می دهم و در حالی که غیر از او در نزد من از او محبوب تر اند (ولی من اینکه کار را) از این ترس انجام می دهم که مبادا( اگر به او مال و پول ندهم کافر گشته و در روز قیامت) الله (متعال) اورا سرگون به آتش (جهنم) اندازد .
حدیث (85) حدیث عَبْدِ اللهِ بْنِ عَمْرٍو، قَالَ سَمِعْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: مَنْ قُتِلَ دُونَ مالِهِ فَهُوَ شَهیدٌ.
ترجمه : عبدالله بن عمرورضی الله عنه فرمودند: من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند : هرکس دردفاع از مالش کشته شود پس او شهید است .
حدیث (86) حدیث مَعْقِلِ بْنِ یَسارٍ، أَنَّ عُبَیْدَ اللهِ بْنَ زِیادٍ عادَهُ فی مَرَضِهِ الَّذی مَاتَ فِیهِ، فَقَالَ لَهُ مَعْقِلٌ إِنِّی مُحَدِّثُکَ حَدیثًا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، سَمِعْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: ما مِنْ عَبْدٍ اسْتَرْعاهُ اللهُ رَعِیَّةً فَلَمْ یَحُطْها بِنَصیحَةٍ إِلاّ لَمْ یَجِدْ رائِحَةَ الْجَنَّةِ.
ترجمه : (ازمعقل بن یسار رضی الله عنه چنین روایت شده، که ایشان مریض می شوند و درهمان مریضی وفات می یابند، در همین بیماری ) زمانی که عبید الله بن زیاد به عیادت و بیمارپرسی ایشان می روند معقل (رضی الله عنه) ، (خطاب به عبید الله بن زیاد) می گوید : همانا من برایت حدیثی را بیان می کنم که ازرسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیده ام (و سپس معقل می گوید) شنیدم که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید : هیچ بنده ای نیست که الله (متعال) سرپرستی ملت و رعیتی را به او بسپارد و سپس او کاملا خیرخواه آنها نباشد مگر اینکه بوی بهشت را نخواهد یافت .
حدیث (87) حدیث حُذَیْفَةَ قَالَ: حَدَّثَنا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ حَدیثَیْنِ، رَأَیْتُ أَحَدَهُمَا، وَأَنا أَنْتَظِرُ الآخَرَ حَدَّثَنا أَنَّ الأَمانَةَ نَزَلَتْ فی جَذْرِ قُلوبِ الرِّجالِ، ثُمَّ عَلِمُوا مِنَ الْقُرْآنِ ثُمَّ عَلِمُوا مِنَ السُّنَّةِ وَحَدَّثَنا عَنْ رَفْعِها قَالَ: یَنامُ الرَّجُلُ النَّوْمَةَ فَتُقْبَضُ الأَمانَةُ مِنْ قَلْبِهِ، فَیَظَلُّ أَثَرُها مثل أَثَر الْوَکْتِ، ثُمَّ یَنامُ النَّوْمَةَ فَتُقْبَضُ، فَیَبْقى أَثَرُها مِثْلَ الْمَجْلِ کَجَمْرِ دَحْرَجْتَهُ عَلى رِجْلِکَ، فَنَفِطَ فَتَرَاهُ مُنْتَبِرًا وَلَیْسَ فِیهِ شَیْءٌ، فَیُصْبِحُ النَّاسُ یَتَبایَعُونَ فَلاَ یَکَادُ أَحَدٌ یُؤَدِّی الأَمَانَةَ، فَیُقَالُ إِنَّ فِی بَنِی فُلاَنٍ رَجُلاً أَمِینًا؛ وَیُقَالُ لِلرَّجُلِ مَا أَعْقَلَهُ وَمَا أَظْرَفَهُ وَمَا أَجْلَدَهُ وَمَا فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةِ خَرْدَلٍ مِنْ إِیمَانٍ وَلَقَدْ أَتَى عَلَیَّ زَمَانٌ وَمَا أُبَالِی أَیَّکُمْ بَایَعْتُ؛ لَئِنْ کَانَ مُسْلِمًا رَدَّهُ عَلَیَّ الإِسْلاَمُ، وَإِنْ کَانَ نَصْرَانِیًّا رَدَّهُ عَلَیَّ سَاعِیهِ، فَأَمَّا الْیَوْمَ، فَمَا کُنْتُ أُبَایِعُ إِلاَّ فُلاَنًا وَفُلاَنًا.
ترجمه : حذیفه رضی الله عنه فرمودند : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم برای دوحدیث بیان نمودند که یکی از آنها را دیده ام و من منتظر (دیدن) دیگری هستم ،(رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ) برای ما بیان نمودند که همانا امانت در ریشه دلهای مردان فرود آمده سپس ازقرآن آموختند و سپس ازسنت آموختند و (سپس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) از برداشته شدن امانت برای ما سخن گفتند و فرمودند : مرد می خوابد سپس امانت از قلبش گرفته می شود ، و اثرآن همانند سوختگی (باقی می ماند) سپس می خوابد (بازامانت از قلبش) گرفته می شود، سپس اثرآن همانند آبله می ماند همانند اینکه اخگری را غلت داده و بر پایت انداخته باشی که ورم نماید و تو آن را برآمده ببینی و (درحالی که) در آن چیزی نیست، سپس مردم صبح نموده و با یکدیگرمعامله می کنند عنقریب است که کسی را نبیند که امانت را پرداخت نماید، (در آن وقت) گفته می شود همانا در فلان (قبیله و طائفه) مرد امانت داری هست؛ و (در آن زمان) به مردی گفته می شود که چقدربا عقل و چقدرزیرک و چقدرچالاک است و در حالی که در قلبش به اندازه دانه خردلی هم از ایمان وجود ندارد، (سپس حذیفه رضی الله عنه فرمودند) همانا برمن زمانی آمده که من پروا نمی کنم که با کدام یک از شما معامله کنم؛ زیرا اگر(آن فردی که من با او معامله می کنم) مسلمان باشد اسلامش او را بر من بازمی گرداند، و اگر(آن فردی که من با او معامله می کنم) نصرانی باشد مسئولش آن را برمن بازمی گرداند، واما امروز من بجز با فلانی و فلانی (باکس دیگری) معامله نمی کنم .
حدیث (82) حدیث أَبی هُرَیْرَةَ رضی الله عنه، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَأْتی الشَّیْطانُ أَحَدَکُمْ فَیَقُولُ: مَنْ خَلَقَ کَذا مَنْ خَلَقَ کَذا حَتَّى یَقُولَ: مَنْ خَلَقَ رَبَّکَ فَإِذا بَلَغَهُ فَلْیَسْتَعِذْ بِاللهِ وَلْیَنْتَهِ .
ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه فرمودند : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : شیطان بنزد یکی از شما آمده و سپس می گوید : فلان چیز را چه کسی آفریده است؟ (و شما می گوئی که الله آفریده است، باز می گوید) فلان چیزرا چه کسی آفریده است ؟ (و شما می گوئی الله آفریده است ، به همین منوال سوال نموده و پیش می رود تا اینکه) می گوید : پرودگار تو (الله) را چه کسی آفریده است ؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند ) آنگاه که شیطان انسان را با وسوسه ها و سوالتش به اینجا رساند پس باید به الله پناه ببرد (و اعوذ بالله من الشیطان الرجیم) بگوید و (از ادامه دادن به پاسخ های شیطان و وسوسه ها او) پایان دهد و باز آید .
حدیث (83) حدیث أَنَسِ بْنِ مالِکٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: لَنْ یَبْرَحَ النَّاسُ یَتَساءَلُونَ حَتّى یَقُولوا: هذا اللهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ، فَمَنْ خَلَقَ اللهَ.
ترجمه : انس بن مالک رضی الله عنه فرمودند : رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: همیشه مردم از یکدیگرمی پرسند (که این را چیز را چه کسی آفریده است ؟ و آن چیزرا چه کسی آفریده است؟) تا اینکه می گویند (و می پرسند) : این (درست است که ) الله هر چیز را آفریده است پس الله را چه کسی آفریده است ؟
حدیث (84) حدیث عَبْدِ اللهِ بْنِ مَسْعُودٍ رضی الله عنه، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مَنْ حَلَفَ یَمینٍ صَبْرٍ لِیَقْتَطِعَ بِها مَالَ امْرِىءٍ مُسْلِمٍ، لَقِیَ اللهَ وَهُوَ عَلَیْهِ غَضْبانُ فَأَنْزَلَ اللهُ تَصْدیقَ ذَلِکَ (إِنَّ الَّذینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللهِ وَأَیْمانِهِمْ ثَمَنًا قَلیلاً أُولئِکَ لاَ خَلاقَ لَهُمْ فی الآخِرَةِ) إِلى آخر الآیة؛ قَالَ فَدَخَلَ الأَشْعَثُ بْنُ قَیْسٍ وَقَالَ: ما یُحَدِّثُکُمْ أَبُو عَبْدِ الرَّحْمنِ قُلْنا: کَذا وَکَذا، قَالَ فیَّ أُنْزِلَتْ: کانَتْ لی بِئْرٌ فی أَرْضِ ابْنِ عَمٍّ لی، قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: بَیِّنَتُکَ أَوْ یَمینُهُ؛ فَقُلْتُ: إِذًا یَحْلِفَ یا رَسُول اللهِ؛ فَقالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: مَنْ حَلَفَ عَلى یَمینِ صَبْرٍ یَقْتَطِعُ بِها مَالَ امْرِىءٍ مُسْلِمٍ، وَهُوَ فِیها فاجِرٌ لَقِیَ اللهَ وَهُوَ عَلَیْهِ غَضْبانُ.
ترجمه : عبد الله بن مسعود رضی الله عنه فرمودند : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : هرکس قسم دروغ بخورد تا اینکه بوسیله آن قسم ما فرد مسلمان را (از دستش) بریده (و برای خودش ببرد) او (در قیامت) با الله در حالی ملاقات خواهد نمود که الله بر او خشمگین (و ناراحت) است، (عبدالله بن مسعود می فرماید) الله (متعال) درتأیید این (سخن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم، این آیه (إِنَّ الَّذینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللهِ وَأَیْمانِهِمْ ثَمَنًا قَلیلاً أُولئِکَ لاَ خَلاقَ لَهُمْ فی الآخِرَةِ) را تا به آخرنازل نمود.
یعنی : همانا کسانی که عهدی که با الله بسته اند و سوگندهایشان را به پول وبهای اند می فروشند اینها در روز قیامت بهره ای ندارند .
(روای می گوید) بعد (از اینکه ابن مسعود رضی الله عنه این حدیث را بیان نمودند) اشعث بن قیس رضی الله عنه وارد شده و فرمودند : ابوعبدالرحمن برایتان چه حدیثی بیان می نماید ما گفتیم : ( ایشان برای ما) چنین و چنان گفتند (و آنچه ایشان بیان نموده بود را گفتیم ، در آن وقت اشعث بن قیس رضی الله عنه) فرمودند : این (آیه) در باره (جریان) من نازل شده است (قضیه از این قرار است که) من در زمین یکی ازپسرعموهایم چاه (آبی) داشتم ، (او منکرشد این چاه ازمن باشد، چون من و او برای قضاوت به نزد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم رفتیم) پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به من گفتند : توگواهیت را بیاور و یا اینکه اوقسمش را می خورد؛ (در آن وقت) من گفتم " پس او ای رسول الله (به دروغ) قسم می خورد ؛ ( و با این طریق چاه مرا می برد، در این وقت بود که) پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : هرکس سوگند دروغین یاد کند و بخواهد با آن مال فرد مسلمانی را بریده (و برای خودش ببرد) و در حالی که در این قسمش دروغین بوده او (در قیامت) با الله در حالی ملاقات خواهد نمود که الله (از او ناراحت) و بر او خشمگین است .
حدیث (80) حدیث أَبی هُرَىْرَةَ رضی الله عنه قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذا أَحْسَنَ أَحَدُکُمْ إِسْلامَهُ فَکُلُّ حَسَنَةٍ یَعْمَلُها تُکْتَبُ لَهُ بِعَشْرِ أَمْثالِها، إِلى سَبْعِمائَةِ ضِعْفٍ، وَکُلُّ سَیِّئَةٍ یَعْمَلُها تُکْتَبُ لَهُ بِمِثْلِها.
ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه فرمودند : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : هرگا یکی از شما اسلامش را خوب (وواقعی) کند پس به هرنیکی که انجام می دهد برایش ده برابرش تا به هفتصد برابرش (اجر و ثواب ) نوشته می شود و برای هر بدی که انجامش می دهد فقط برایش گناه همان بدی نوشته می شود .
حدیث (81) حدیث ابْنِ عَبَّاسٍ رضی الله عنهما عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فِیما یَرْوی عَنْ رَبِّهِ عَزَّ وَجَلَّ، قَالَ: قَالَ إِنَّ اللهَ کَتَبَ الْحَسَناتِ وَالسَّیِّئاتِ، ثُمَّ بَیَّنَ ذَلِکَ، فَمَنْ هَمَّ بِحَسَنَةٍ فَلَمْ یَعْمَلْها کَتَبَها اللهُ لَهُ عِنْدَهُ حَسَنَةً کامِلَةً، فَإِنْ هُوَ هَمَّ بِها فَعَمِلَها کَتَبَها اللهُ لَهُ عِنْدَهُ عَشْرَ حَسَناتٍ، إِلى سَبْعِمائَةِ ضِعْفٍ، إِلى أَضْعافٍ کَثیرَةٍ، وَمَنْ هَمَّ بِسَیِّئَةٍ فَلَمْ یَعْمَلْها، کَتَبَها اللهُ لَهُ عِنْدَهُ حَسَنَةً کامِلَةً، فَإِنْ هُوَ هَمَّ بِها فَعَمِلَها کَتَبَها اللهُ لَهُ سَیِّئَةً واحِدَةً.
ترجمه : ابن عباس رضی الله عنهما روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم ازپرودگار باعزت و بزرگوارشان چنین روایت نمودند: (الله متعال) فرمودند : همانا الله نیکی ها و بدی ها را نوشته است و سپس این مطلب را بیان نموده که هر کس قصد انجام کار نیکی را نماید و سپس آن را (بنا برمشکلاتی) نتوان انجام دهد، الله بنزدش برای این فرد (ثواب انجام) یک نیکی کامل را می نویسد، واگراو اراده انجام کار نیکی را نموده و سپس آن کارنیک را انجام دهد، الله بنزدش برای این فرد ثواب ده نیکی تا هفتصد برابرآن را می نویسد و تا چندین برابر بیشتر (نیز) می نویسد، و هرکس اراده انجام گناهی را نموده و سپس آن را انجام ندهد، الله بنزدش برای این فرد ثواب یک نیکی کامل را می نویسد و اگر او آن گناه را انجام دهد، الله برایش فقط یک گناه می نویسد .
حدیث (77) حدیث حَکیمِ بْنِ حِزامٍ رضی الله عنه، قَالَ: قُلْتُ یا رَسُولَ اللهِ أَرَأَیْتَ أَشْیاءَ کُنْتُ أَتَحَنَّثُ بِها فی الْجاهِلِیَّةِ مِنْ صَدَقَةٍ أَوْ عَتاقَةٍ وَصِلَةِ رَحِمٍ، فَهَلْ فیها مِنْ أَجْرٍ فَقالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: أَسْلَمْتَ عَلى ما سَلَفَ مِنْ خَیْرٍ.
ترجمه : حکیم بن حزام رضی الله عنه فرمودند : من گفتم : ای رسول الله به من دیدگاهتان را بیان نمایید؛ نسبت به آن کارهایی نیکی از قبیل صدقه دادن و یا آزاد نمودن بردگان و برقراری صله ارحامی که من در دوران جاهلیت انجامشان می دادم آیا نسبت به آنها نیز به من اجر و ثوابی داده خواهد شد؟ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : تو بر آن کارهایی نیکی که انجام داده ای مسلمان شده ای ( یعنی : تمام آن اعمال نیکی که قبل از اسلام انجام داده ای ضایع نخواهد شد و نسبت به آنها برایت اجر و ثواب داده خواهد شد) .
حدیث (78) حدیث عَبْدِ اللهِ بْنِ مَسْعُودٍ رضی الله عنه، قَالَ: لَمّا نَزَلَتْ (الَّذینَ آمَنُوا وَلَمْ یَلْبِسوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ) شَقَّ ذَلِکَ عَلى الْمُسْلِمینَ؛ فَقالُوا: یَا رَسُولَ اللهِ أَیُّنا لاَ یَظْلِمُ نَفْسَهُ قَالَ: لَیْسَ ذَلِکَ، إِنَّما هُوَ الشِّرْکُ؛ أَلَمْ تَسْمَعُوا ما قَالَ لُقْمَانُ لاِبْنِهِ وَهوَ یَعِظهُ (یا بُنَیَّ لا تُشْرِکُ بِاللهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ).
ترجمه : عبد الله بن مسعود رضی الله عنه فرمودند : زمانی که آیه (الَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ) یعنی : کسانی که ایمان آورده اند و ایمانشان را با گناه و ظلم مخلوط ننموده اند برای اینها آرامش است و فقط اینها هدایت یافته گان اند، (نزول) این (آیه) بر مسلمانان سخت گذشت؛ (و آنها بنزد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آمده ) و گفتند : ای رسول الله کدام یک از ماست که (با ارتکاب گناه) بر خودش ظلمی نکرده باشد ، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : مراد (از ظلم مطلق گناه آن گونه که شما برداشت نموده اید نیست، بلکه هدف) از ظلم (در این آیه) فقط شرک است ، آیا نشنیده اید که لقمان به پسرش در حالی که او را نصیحت می کرد چه گفت : (یا بُنَیَّ لا تُشْرِکُ بِاللهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ) یعنی : ای پسرم به الله شرک مورز زیرا شرک ظلم بس بزرگی است.
حدیث (79) حدیث أَبی هُرَیْرَةَ رضی الله عنه، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: إِنَّ اللهَ تَجاوَزَ عَنْ أُمَّتی ما حَدَّثَتْ بِهِ أَنْفُسُها ما لَمْ تَعْمَلْ أَوْ تَتَکَلَّمْ.
ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : همانا الله از امت من نسبت به آنچه با خودش سخن می گوید (و در ذهنش وسوسه می آید) تا زمانی به آن عمل ننموده (و) یا (آنها را برزبان نیاورده) و نسبت به آنها سخن نگفته را درگذر نموده است (یعنی این نوع وسوسه ها را گناه محسوب ننموده و آنها معاف نموداه است).
حدیث (74) حدیث أَبی هُرَیْرَةَ رضی الله عنه قَالَ: افْتَتَحْنَا خَیْبَرَ وَلَمْ نَغْنَمْ ذَهَبًا وَلا فِضَّةً، إِنَّما غَنِمْنا الْبَقَرَ وَالإِبِلَ وَالْمَتاعَ وَالْحَوائِطَ، ثُمَّ انْصَرَفْنا مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِلى وادی الْقُرى وَمَعَهُ عَبْدٌ لَهُ یُقالُ لَهُ مِدْعَمٌ، أَهْداهُ لَهُ أَحَدُ بَنی الضِّبابِ؛ فَبَیْنَما هُوَ یَحُطُّ رَحْلَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذْ جاءَهُ سَهْمٌ عائِرٌ حَتّى أَصابَ ذَلِکَ الْعَبْدَ فَقالَ النَّاسُ: هَنیئًا لَهُ الشَّهادَةُ فَقالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: بَلى وَالَّذی نَفْسِی بِیَدِهِ إِنَّ الشَّمْلَةَ الَّتی أَصابَها یَوْمَ خَیْبَرَ مِنَ الْمَغانِمِ لَمْ تُصِبْها الْمَقاسِمُ لَتَشْتَعِلُ عَلَیْهِ نارًا فَجاءَ رَجُلٌ، حِینَ سَمِعَ ذَلِکَ مِنَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، بِشِراکٍ أَوْ بِشِراکَیْنِ، فَقالَ: هذا شَیْءٌ کُنْتُ أَصَبْتُهُ فَقالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: شِراکٌ أَوْ شِرَاکانِ مِنْ نارٍ.
ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه فرمودند : ما خیبر را فتح نمودیم و(در این فتح ) نه طلا ئی به غنیمت گرفتیم و نه هم نقره ای را ، و همانا آنچه (در این فتح) به غنیمت گرفتیم گاو و شتر و سامان و چهاردیواری (و زمین) بوده است ، و سپس (بعد از فتح خیبر) بهمراه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به سوی وادی القری باز گشتیم و (در این سفر) همراه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم غلامی (از علامهایشان) بود که به او مدعم گفته می شد ، این غلام را یکی از (طائفه) بنی ضباب به ایشان هدیه داده بودند؛ در همین حال که این غلام کجاوه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را تکان می داد و فرود می آورد که ناگهان تیری که معلوم نبود چه کسی زده آمده تا این به این غلام خورد (و او را کشت) مردم گفتند : شهادت برای او(مبارک و) گوارا باد ، رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم (بعد از شنیدن این حرف مردم) فرمودند : آری سوگند به آن ذاتی که جانم در دست اوست همان چادری که او در روز (فتح) خیبر پیش از تقسیم غنیمتها برداشته (آن شعله ای از آتش گشته) و براو شعله می زند، پس از شنیدن این سخن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم مردی یک بند (کفش) و یا دوبند (کفش) آورد و سپس گفت : این چیزی بوده که من قبل از تقسیم (مال غنیمت ) برداشته بودم ، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : یک بند (کفش) و یا دوبند (کفش) از آتش جهنم است (که دو برداشته ای ) .
حدیث (75) حدیث ابْنِ مَسْعودٍ رضی الله عنه قَالَ: قَالَ رَجُلٌ یا رَسُولَ اللهِ أَنُؤَاخَذُ بِما عَمِلْنا فی الْجاهِلِیَّةِ قَالَ: مَنْ أَحْسَنَ فی الإِسْلامِ لَمْ یُؤَاخَذْ بِما عَمِلَ فی الْجاهِلِیَّةِ، وَمَنْ أَساءَ فی الإِسْلامِ أُخِذَ بِالأَوَّلِ وَالآخِرِ.
ترجمه : ابن مسعود رضی الله عنه فرمودند : مردی به (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) گفتند : ای رسول الله آیا ما نسبت به اعمالی که دردروران جاهلیت انجام داده ایم مؤاخذه و گرفت می شویم ؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : هرکس در اسلام نیکی کند (یعنی اسلام واقعی داشته باشد) به آنچه در دوران جاهلیت انجام داده گرفت نمی شود ولی کسی که در اسلام بدی کند (یعنی اسلام خالص نداشته باشد،نسبت به گناهان) زمان اول (یعنی دوران جاهلیت، و(نسبت به گناهان) دوران آخر (یعنی دوران اسلامی) مؤاخذه و گرفت خواهد شد.
حدیث (76) حدیث ابْنِ عَبَّاسٍ، أَنَّ ناسًا مِنْ أَهْلِ الشِّرْکِ کانُوا قَدْ قَتَلُوا وَأَکْثَروا، وَزَنَوْا وَأَکْثَرُوا، فَأَتَوْا مُحَمَّدًا صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقالُوا: إِنَّ الَّذی تَقُولُ وَتَدْعُو إِلَیْهِ لَحَسَنٌ لَوْ تُخْبِرُنا أَنَّ لِما عَمِلْنا کَفَّارَةً؛ فَنَزَلَ (وَالَّذینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللهِ إِلهًا آخَرَ وَلا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتی حَرَّمَ اللهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَلا یَزْنُونَ) ، وَنَزَلَ: (قُلْ یا عِبادِی الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ).
ترجمه : ابن عباس رضی الله عنه فرمودند : همانا افرادی از اهل شرک که (در دوران جاهلیت و کفر) مرتکب قتل زیاد شده بودند و مرتکب زنای زیاد گشته بودند، سپس (اینها) به نزد (پیامبر بزرگوار اسلام) محمد صلی الله علیه و آله وسلم آمدند و سپس گفتند : همانا آنچه تو می گویی و به سوی آن دعوت می دهی (بسیار) خوب است اگر به ما بگوئی که برای آن (گناهانی) که ما انجام داده ایم کفاره ای هست ؛ (الله متعال در جواب این افراد این آیه را) نازل نمود ند (وَالَّذینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللهِ إِلهًا آخَرَ وَلا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتی حَرَّمَ اللهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَلا یَزْنُونَ)، یعنی وکسانی که به همراه الله معبود دیگری فرا نمی خوانند و صدا نمی زنند و نفسی که الله (کشتن آن را حرام قرار داده) را نمی کشند مگر به حق و زنا نمی کنند، (و همچنین این آیه را) نازل نمودند : (قُلْ یا عِبادِی الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ) یعنی : (ای پیامبر) به آن دسته از بندگانم که (در انجام گناهان) بر خودشان زیاد روی نمودند بگو : از رحمت الله نا امید نگردید (توبه کنید و مسلمان گردید، الله متعال گناهانتان را خواهد آمرزید).
ترجمه آیه (۲۰۷) سوره بقره
وَمِنْ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ (207)
ترجمه : وگروهی از مردم هستند که جانشان را برای طلب رضامندی الله می فروشند و الله نسبت به بندگان بسیارمهربان است.
تفسیرآسان آیه (207) سوره بقره
(وَمِنْ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ) در این آیه الله متعال عادت اهل ایمان را بیان نموده که اهل ایمان برای رسیدن به رضامندی الله جان خودشان را فروخته اند، یعنی جانشان را در راه جهاد وامر به معروف و نهی از منکر و انجام سایرعبادتها وقف نموده اند ، در اینجا جالب است که بدانیم اهل ایمان جانش را به چه ذاتی فروخته اند؟ آری خود الله متعال درآیه (111) سوره توبه این را بیان نموده که الله متعال خودش جانهای اهل ایمان را خریده است آنجایی که فرموده اند :
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ .
ترجمه : همانا الله از مسلمانان جانهایشان و مالهایشان را خریده به اینکه برای آنها بهشت عنایت نماید، (اهل ایمان کسانی اند که) در راه الله (با کفار) می جنگند (و جهاد می کنند) خود کشته می شوند و(یا کفار را) می کشند این وعده حق برالله است که در تورات و انجیل و قرآن بیان گشته است و چه کسی در وفای به عهدش ازالله با وفاتراست پس شما (ای مسلمانان) با این معامله تان که با الله معامله نمودید خوشحال باشید و این همان کامیابی و پیروزی بسیار بزرگ است .
از این آیه سوره بقره و آن آیه سوره توبه امور زیرمعلوم می گردد :
1 - الله متعال جان و مال اهل ایمان را خریده است .
2 - اهل ایمان جان و مال خودشان را به الله متعال فروخته اند .
3 - هدف هراهل ایمان از این معامله باید حصول رضای الله متعال باشد.
4 - الله متعال در مقابل مال و جانی که از اهل ایمان خریده رضامندی خویش وبهشت جاویدان را به آنها عنایت نموده است .
5- مراد از این خرید و فروش این است که اهل ایمان ازجانها واموالشان را در راه جهاد با کفار ، خدمت به دین و عبادت الله متعال استفاده کنند و از دادن این دو در راه الله متعال هیچ دریغ نکنند .
(وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ) در این قسمت از آیه اسم وصفتی از اسماء وصفات نیک الله متعال به نام « رَءُوفٌ » ذکر شده است که به معنای بسیار مهربان می باشد ، آری الله متعال نسبت به بندگانش بسیارمهربان است ، و همین مهربانی الله متعال باعث شده تا الله بی نهایت مهربان به اهل ایمان جان و مال داده و سپس این دو را از آنها در قبال بهشت و رضامندی خویش بخرد وطریقه و روش رسیدن به رضامندی و بهشت جاویدان که همان جهاد درراه الله و امربه معروف و نهی از منکر و سایرعبادتها باشد را به اهل ایمان نشان دهد .
ترجمه آیه (۲۰۶) سوره بقره
وَإِذَا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ (206)
ترجمه : و چون به او گفته شود از الله بترسد (و دست از فساد بر دار) تکبرو غرور(تمام وجود) او را فرا گرفته و اورا به گناه وادارش می کند پس دوزخ برایش کافی است و قطعا بد جایگاهی است .
تفسیرآسان آیه (206) سوره بقره
(وَإِذَا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالإِثْمِ) در این قسمت از آیه الله متعال عکس العمل هر منافق را در قبال نصحیت و دعوت دینی بیان نموده است که هرگاه به منافقی ازمنافقین نصیحت شده و به اوگفته شود که از الله متعال بترس و دست از فساد و تباهی بکش او به نصیحت گوش نداده که هیچ بلکه برعکس بجای پذیرش نصیحت تکبر و غرور سرتا پای او را گرفته و برانجام گناهش اصرار وپافشاری می نماید.
جایی بسی تأسف است که امروزه بسیاری از مسلمانان نیز گرفتار این عادت بد منافقین شده اند که اگر به آنها گفته شود که از الله متعال بترسید و دست از گناهان بکشید هوای نفس و تکبرو غرور آنها را وادار می کند که با داعیان دین درگیرشده و بیشتر برگناهانشان پافشاری کنند ، این نوع افراد خوب بدانند که با این کارشان نه می توانند ضرری به الله متعال برسانند و نه هم به داعیان دین ، تنها کسانی که گرفتارضرراین عادت زشت می گردند فقط و فقط خود آنها می باشند که با این کارهایشان دنیا و آخرت خویش را به تباهی می کشانند .
(فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ) الله متعال در باره این دسته از افراد که بنا بر نفاق و تکبر و غرورشان نصیحت پذیرنیستند بلکه روز بروز به فسادکاری و تباهیشان می افزایند و هرگز قابل هدایت نیستند می فرماید: که برای آنها جایگاه بد که همان دوزخ (و آتش سوزان جهنم باشد) کافی است، یعنی فردای قیامت باید به دوزخ رفته و سزای این اعمال زشتشان را ببینند، والله متعال با بیان این مطلب منافقین را هشدارمی دهد تا اینکه بلکه برسرعقل آمده و ایمان آورده و دست از تباهی و فساد بردارند .
ترجمه آیه (۲۰۵) سوره بقره
وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِی الأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لا یُحِبُّ الْفَسَادَ (205)
ترجمه : و چون (از نزد تو رفته و) پشت می گرداند و (اندک) قدرتی بدست می آورد تلاش می کند که در زمین فساد کند و کشت و زراعت ونسل (انسانها و حیوانات) را هلاک کند، و در حالی که الله فسادکاری را دوست نمی دارد .
تفسیرآسان آیه (205) سوره بقره
(وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِی الأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ) این آیه نیزهمانند آیه گذشته در باره منافقین است و در این قسمت از این آیه ، الله متعال یکی ازعادتها و صفات زشت منافقین که همان فسادکاری باشد را بیان نموده است، آری منافقین با کشتن و به هلاکت رساندن انسانها و حتی حیوانات و با تخریب کشت و زراعت افراد بی گناه ، دست به فسادکاری می زنند و همیشه سعی و تلاش آنان برفساد کاری است، آری منافقین دو فساد در یک زمان انجام می دهند؛ با نفاقشان فساد باطنی داشته و با تخریب کشت و زراعتها و کشتن نسل ها دست به فساد ظاهری می زنند ، اینگونه منافقین دردرون و برون گرفتار فساد هستند.
(وَاللَّهُ لا یُحِبُّ الْفَسَادَ) در این قسمت از آیه الله متعال بیان نموده که محبت الله متعال شامل حال این منافقین مفسد نمی شود، زیرا الله متعال هرگز فساد و تباهی را دوست نمی دارد .
ترجمه آیه (۲۰۴) سوره بقره
وَمِنْ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ (204)
ترجمه : و برخی از مردم سخن او در (رابطه با) زندگی دنیا ترا به شگفت می اندازد و(او) الله را برآنچه در دلش دارد گواه می گیرد و در حالی که او (از) مدافعان باطل وسرسخت ترین دشمنان است .
تفسیرآسان آیه (204) سوره بقره
(وَمِنْ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ) این آیه شریفه حقیقت منافقین را بیان نموده است وسه صفت از صفات مهم منافقین را برای ما توضیح داده که از قرار زیر می باشند :
1 - منافقین همیشه برای فریب اهل ایمان سعی و تلاش می کنند که گفتار بظاهرزیبا وسخنانی بس فریبنده بزنند، تا بدین طریق مسلمانان را شگفت زده نموده و راحت تر بتوانند فریب دهند ، بهمین خاطر است که الله متعال در این آیه خطاب به رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم چنین بیان نموده اند « برخی از مردم سخن او در (رابطه با) زندگی دنیا ترا به شگفت می اندازد » ، و هدف الله متعال از بیان این مطلب آگاه نمودن رسول الله صلی الله و آله وسلم و مسلمانان از این ترفند و سیاست منافقین است، تا متوجه شوند و هرگز فریب گفتار بظاهر زیبای آنها را نخورند و گرفتاردام سخنان فریبنده آنها نشوند.
2 - صفت دیگری که الله متعال برای منافقین مکار و حیله گردر این آیه بیان نموده است؛ قسم خوردن به دروغ است ، زیرا منافقین زمانی که سخنان فریبنده و بظاهرزیبا و در حقیقت دروغ را مطرح و بیان می کنند ولی چون می دانند ودر دلشان فکر می کنند که این دروغ های آنها را کسی قبول نخواهد کرد، لذا قسم می خورند تا با گرفتن نام الله متعال اهل ایمان را فریب دهند ، به همین خاطر الله متعال پیامبرش محمد صلی الله علیه و آله وسلم و مسلمانان را ازاین ترفند و مکرمنافقین با این الفاظ آگاه و با خبرنموده است که هرمنافق به دروغ برای تأیید سخنان فریبنده و دروغ خویش چنین می کند « والله را برآنچه در دلش دارد گواه می گیرد».
3 - صفت دیگر منافقین این است که همیشه در دفاع از باطل سخت مجادله می کنند و از سرسخت ترین دشمنان اسلام و مسلمین هستند ، به همین سبب الله متعال در پایان آیه این مطلب را بیان نموده که هریک ازاین منافقین این گونه است «(از) مدافعان باطل وسرسخت ترین دشمنان (اسلام و مسلمین)است » و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم این نوع افراد را ازمبغوض ترین افراد در نزد الله متعال معرفی نموده آنجایی که در صحیح بخاری حدیث شماره (2457) وصحیح مسلم حدیث (2668) فرموده اند:
«إِنَّ أَبْغَضَ الرِّجَالِ إِلَى اللهِ الْأَلَدُّ الْخَصِمُ»
یعنی : همانا مبغوض ترین مردان در نزدالله (متعال) کسانی اند که در دفاع واثبات باطل و رد حق ازماهرین و مجادله گرترین افرادند .