ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (8)
فهم درست آیه ...وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ...
حالا بر می گردیم به آیه {...وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ} ( 44 - المائدة ) یعنی هر کس به آنچه الله نازل نموده حکم نکند پس او از گروه کافران است. مراد از کفر در این آیه چیست؟ آیا مراد (کفر اکبر) که باعث بیرون راندن فرد از اسلام می گردد است؟ و یا این که علاوه از این معنای دیگری دارد؟
من می گویم : باید در فهم و درک این آیه دقّت نمود زیرا هدف این آیه کفر عملی است که همان خروج با اعمال از برخی از احکام اسلام باشد.
و ما را در این فهم و درک (درست از این آیه) کمک می کند؛(فهم و گفته) عالم امت اسلامی و مفسر قرآن (صحابه بزرگوار پیامبر) عبد الله بن عباس رضی الله عنهما که تمام مسلمانان بجز برخی از این گروههای گمراه بر این اتفاق نظر دارند که ایشان یک امام تک و نابغه ای در تفسیر اند.
گویا که به گوش ابن عباس رضی الله عنه رسیده بوده آنچه که امروزه به گوش ما می رسد از این که افرادی هستند که این آیه را سطحی و بدون تفصیل می فهمند لذا ایشان که الله متعال از ایشان راضی باد فرمودند: مراد آن کفری که شما مراد می گیرید نیست و این کفری که انسان را از اسلام بیرون می کند نیست این کفری است که از کفر (اکبر) کوچک تر و پایین تر است.
وشاید هدفشان از این سخن همان خوارجی بوده که بر علیه امیر المؤمنین علی رضی الله عنه خروج نموده بودند و سپس نتیجه این کار (خوارج) این شد که آنها خونهای مسلمانان را ریخته و با مسلمانان آن برخورد بدی را نمودند که با کفار چنین کاری نکردند، (ابن عباس رضی الله عنه خطاب به آنها) گفت: جریان آنگونه که آنها گفته و گمان نموده اند نیست همانا در اینجا مراد کفری است که از کفر (اکبر) کوچک تر و پایین تر است.
این یک جواب مختصر و واضحی از مفسر قرآن در تفسیر این آیه است و این حکمی است که ممکن نیست که علاوه از آن از نصوص دیگری که بدانها قبلا اشاره نموده ام فهمیده شود.
ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (7)
یک امر ضروری برای تکفیری ها
بهمین خاطر ضروری است بر کسانی که بر علیه حکام مسلمین و ملتهایشان حکم (تکفیر) صادر می کنند علم وسیعی به کتاب الله و سنّت بر روشنی فهم سلف صالح داشته باشند و فهم کتاب الله وسنت ممکن نیست مگر با طریق شناخت دقیقی ازلغت عربی و آداب آن.
و اگر طالب العلمی در شناخت لغت عربی نقصی دارد همانا آنچه که او را در این راستا می تواند کمک کند تا این نقص را جبران نماید، همانا رجوع به فهم ائمه و علمای پیش از خودش می باشد بالأخص علمای سه قرنی که (از جانب رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) به خیریت و خوبیت آنان گواهی داده شده است .
ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (6)
بررسی اصلی ترین دلیل تکفیری ها
همانا اصل فتنه تکفیر در این زمان و بلکه از زمانها قدیم بر (فهم نادرست از) آیه ای است که همیشه بدور آن چرخیده و آن را مطرح می کنند، هدفم این گفته الله متعال است: {...وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ} ( 44 - المائدة )
ترجمه : و هر آنکس که به آنچه الله متعال نازل نموده حکم نکند او از گروه کافران است.
(آری تکفیریها، تکفیر را از این آیه) بدون فهم عمیق و بدون این که شناخت دقیقی (از محتوای این آیه) داشته باشند گرفته و مطرح می کنند.
ما می دانیم که (مطلبی که در) این آیه کریمه آمده تکرار شده وبا سه جمله زیرپایان یافته :
1- { فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ } (44 مائده) پس آنها از کافران اند.
2- {فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ}(45 مائده) پس آنها از ظالمان اند.
3- {فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ} (47 مائده) پس آنها از فاسقان اند.
و این کاملا جهالت و نادانی این تکفیری ها را می رساند که فقط از الفاظ اولی یعنی تنها از{ فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ } یعنی : پس آنها از کافران اند. دلیل می گیرند (و به دو آیه دیگر هیچ توجهی نمی دهند).
و (همانگونه که) این (تکفیری ها) کوچک ترین توجهی به برخی ازنصوص شریعت خواه از قرآن باشد و یاسنّت؛ که در آنها لفظ (کفر) بکار برده شده ننموده اند.
آنها این (نصوصی که در آنها کلمه کفرذکر شده ) را (بدون فکر) که آیا هدف این نصوص (از کفر) خروج از دین(و کفر اکبر) است (ویا هدف کفر اصغر است) گرفته (و با آنها ملتها و حکام را تکفیر نموده اند) و (اشتباه دیگرشان این است که آنها در این باره فکر نکردند)که آیا فرقی در میان آن فرد(مسلمانی) که دچار عمل کفری شده با آن مشرکین یهود و نصاری و دیگر ملتهای خارج از دین اسلام هست و یا نه؟
و در حالی که همیشه لفظ کفر در قرآن و سنّت هدفش آن چیزی نیست که اینها همیشه از آن سخن می گویند و بر آن فهم اشتباه و غلط (خویش) را مسلط می کنند .
پس لفظ (کافرون) از این نظر که تنها بر یک معنی (که همان کفر اکبر باشد) دلالت نمی کند (بلکه دارای معانی دیگر نیز هست) ، بعینه همین جریان در باره دو لفظ دیگر (ظالمون) و (فاسقون) است همانگونه که هر کس به ظلم و فسق متصف باشد قطعا این را لازم ندارد که اواز دینش مرتد شده باشد همچنین کسی که (در قرآن وسنت) به کافر توصیف شده باشد بعینه همین گونه است (ولازم آن نیست که آن فرد از دین مرتد شده باشد، در این جریان هرسه کلمه کافر، فاسق و ظالم) برابر اند و هیچ فرقی با هم ندارند.
و این تنوّع در معنای یک لفظ همان چیزی است که لغت عربی و سپس شریعتی که با این لغت عربی که همان لغت قرآن کریم است آمده؛ وبر آن دلالت دارد.
حدیث (69) حدیث أَبی هُرَیْرَةَ رضی الله عنه عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ
عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: مَنْ تَرَدَّى مِنْ جَبَلٍ فَقَتَلَ نَفْسَهُ فَهُوَ فی
نَارِ جَهَنَّمَ یَتَرَدَّى فِیهِ خَالِدًا مُخَلَّدًا فِیها أَبَدًا، وَمَنْ
تَحَسَّى سُمًّا فَقَتَلَ نَفْسَهُ فَسُمُّهُ فی یَدِهِ یَتَحَسَّاهُ فی نَارِ
جَهَنَّمَ خَالِدًا مُخَلَّدًا فیها أَبَدًا، وَمَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِحَدیدَةٍ
فَحَدِیدَتُهُ فی یَدِهِ یَجَأُ بِها فی بَطْنِهِ فی نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدًا
مُخَلَّدًا فِیها أَبَدًا.
ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : هرکس خودش را از کوهی پرت نماید و(با این روش) خود کشی کند او بصورت همیشه و جاویدان و ابدی درآتش جهنم (از کوهی، خودش را) پرت خواهد نمود، و هرکس که سمی را بنوشد و (با این روش) خودش را بکشد او درآتش جهنم بصورت همیشه و جاویدان و دائمی سمش را در دستش گرفته و از آن می نوشد، و هرکس با آهنی (همانند کارد و یا شمشیر و سر نیزه ای) خود کشی کند همان آهنش در روزقیامت در دستش داده شده و بصورت همیشه و جاویدان و دائمی در آتش جهنم آن را در شکمش فور خواهد برد.
حدیث (70) حدیث ثَابِتِ بْنِ الضَّحَّاکِ، وَکانَ مِنْ أَصْحابِ الشَّجَرَةِ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: مَنْ حَلَفَ عَلى مِلَّةٍ غَیْرِ الإِسْلامِ فَهُوَ کَما قَالَ، وَلَیْسَ عَلى ابْنِ آدَمَ نَذْرٌ فِیما لا یَمْلِکُ، وَمَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِشَیْءٍ فی الدُّنْیا عُذِّبَ بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ، وَمَنْ لَعَنَ مُؤْمِنًا فَهُوَ کَقَتْلِهِ، وَمَنْ قَذَفَ مُؤْمِنًا بِکُفْرٍ فَهُوَ کَقَتْلِهِ.
ترجمه : ثابت بن ضحاک رضی الله عنه از کسانی بودند که در زیردرخت درحدیبیه با رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بیعت نمودند، ازایشان روایت است که فرمودند : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : هرکس به دینی غیر از اسلام قسم بخورد پس او همانگونه است که گفته (و قسم خورده است)، و نذرفرزند آدم در آنچه که مالک آن نیست اعتباری ندارد، و هرکس خودش را در دنیا با چیزی بکشد (در) روز قیامت با همان چیز عذاب داده خواهد شد، و هرکس مسلمانی را لعنت و نفرین کند (این عمل از نظر گناه) همانند کشتن اوست، و هرکس مسلمانی را متهم به کفر نماید (این عمل ازنظر گناه) همانند کشتن اوست .
حدیث (71) حدیث أَبی هُرَیْرَةَ رضی الله عنه قَالَ: شَهِدْنا مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ خَیْبَرَ، فَقالَ لِرَجُلٍ مِمَّنْ یَدَّعِی الإِسْلامَ: هذا مِنْ أَهْلِ النَّارِ، فَلَمّا حَضَرَ الْقِتالُ قاتَلَ الرَّجُلُ قِتالاً شَدیدًا فَأَصابَتْهُ جِراحَةٌ، فَقِیلَ یا رَسُولَ اللهِ الَّذِی قُلْتَ إِنَّهُ مِنْ أَهْلِ النَّارِ فَإِنَّه قَدْ قاتَلَ الْیَوْمَ قِتالاً شَدِیدًا، وَقَدْ مَاتَ، فَقالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: إِلى النَّارِ قَالَ فَکادَ بَعْضُ النَّاسِ أَنْ یَرْتابَ؛ فَبَیْنَما هُمْ عَلى ذلِکَ إِذْ قِیلَ إِنَّهُ لَمْ یَمُتْ وَلکِنَّ بِهِ جِراحًا شَدِیدًا، فَلَمّا کانَ مِنَ اللَّیْلِ لَمْ یَصْبِرْ عَلى الْجِراحِ فَقَتَلَ نَفْسَهُ: فَأُخْبِرَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِذلِکَ، فَقالَ: اللهُ أَکْبَرُ أَشْهَدُ أَنّی عَبْدُ اللهِ وَرَسُولُهُ، ثُمَّ أَمَرَ بِلالاً فَنادى فی النَّاسِ: إِنَّه لا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلاّ نَفْسٌ مُسْلِمَةٌ، وَإِنَّ اللهَ لَیُؤَیِّدُ هذا الدِّینَ بِالرَّجُلِ الْفاجِرِ.
ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه فرمودند : ما به همراه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم حاضر بودیم که (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) درباره مردی که ادعای اسلام می نمود گفت : این (مرد) از اهل آتش (جهنم) است (و به دوزخ خواهد رفت) ولی چون جنگ شروع شد این مرد بسیار سخت (با دشمن) جنگید وزخمی شد، (به رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) گفته شد که ای رسول الله همان کسی که شما در باره اش گفتید که او از اهل آتش (دوزخ) است (و به جهنم خواهد رفت) همانا او امروزسخت (با دشمن) جنگید و(الآن هم که) مرده است ، (رسول الله) صلی الله علیه و آله وسلم : (او) بسوی آتش (جهنم) رفته است ، (ابوهریره می گوید با این سخن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) عنقریب بود که برخی از مردم دچار شک و تردید شوند؛ (که این چطور ممکن است) ، (صحابه موجود در آنجا) در همین فکر و گفتگو بودند که ناگهان گفته شد همانا آن مرد نه مرده است بلکه سخت زخمی شده بود و چون شب فرا رسید او نتوانست (درد) زخمهای (خودش) را تحمل کند خودش را کشت ، سپس این خبر (خود کشی آن فرد) به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم رسانده شد، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : الله اکبر همانا من گواهی می دهم که من بنده الله و فرستاده و پیامبر او هستم، سپس به بلال (رضی الله عنه) دستور داد تا در میان مردم اعلان نماید : همانا به بهشت وارد نمی شود مگر فرد مسلمان و همانا الله (گاهی) این دین را با فرد خلاف کار نیز (تأیید و) تقویت می کند .
حدیث (72) حدیثُ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ السَّاعِدِیِّ رضی الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ الْتَقى هُوَ وَالْمُشْرِکُونَ فَاقْتَتَلُوا فَلَمَّا مَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِلى عَسْکَرِهِ، وَمالَ الآخَرُونَ إِلى عَسْکَرِهِمْ، وَفی أَصْحابِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ رَجُلٌ لا یَدَعُ لَهُمْ شاذَّةً وَلا فَاذَّةً إِلاَّ اتَّبَعَهَا یَضْرِبُها بِسَیْفِهِ، فَقالُوا ما أَجْزَأَ مِنّا الْیَوْمَ أَحَدٌ کَما أَجْزَأَ فُلانٌ؛ فَقالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: أَما إِنَّهُ مِنْ أَهْلِ النَّارِ فَقالَ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ: أَنا صَاحِبُهُ قَالَ فَخَرَجَ مَعَهُ کُلَّما وَقَفَ وَقَفَ مَعَهُ، وَإِذا أَسْرَعَ أسرع مَعَهُ؛ قَالَ فَجُرِحَ الرَّجُلُ جُرْحًا شَدیدًا، فَاسْتَعْجَلَ الْمَوْتَ فَوَضَعَ نَصْلَ سَیْفِهِ بِالأَرْضِ، وَذُبابَهُ بَیْنَ ثَدْییْهِ ثُمَّ تَحامَلَ عَلى نَفْسِهِ فَقَتَلَ نَفْسَهُ فَخَرَجَ الرَّجُلُ إِلى رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقالَ: أَشْهَدُ أَنَّکَ رَسُولُ اللهِ قَالَ: وَما ذَاکَ قَالَ: الرَّجُلُ الَّذی ذَکَرْتَ آنِفًا أَنَّهُ مِنْ أَهْلِ النَّارِ فَأَعْظَمَ النَّاسُ ذَلِکَ، فَقُلْتُ: أَنا لَکُمْ بِهِ، فَخَرَجْتُ فی طَلَبِهِ، ثُمَّ جُرِحَ جُرْحًا شَدِیدًا فَاسْتَعْجَلَ الْمَوْتَ، فَوَضَعَ نَصْلَ سَیْفِهِ فی الأَرْضِ، وَذُبابَهُ بَیْنَ ثَدْیَیْهِ، ثُمَّ تَحامَلَ عَلَیْهِ فَقَتَلَ نَفْسَهُ فَقالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عِنْدَ ذَلِکَ: إِنَّ الرَّجُلَ لَیَعْمَلُ عَمَلَ أَهْلِ الْجَنَّةِ فیما یَبْدُو لِلنَّاسِ وَهُوَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ، وَإِنَّ الرَّجُلَ لَیَعْمَلُ عَمَلَ أَهْلِ النَّارِ فِیما یَبْدُو لِلنَّاسِ وَهْوَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ .
ترجمه : سهل بن سعد ساعدی رضی الله عنه روایت نمودند که همانا زمانی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (در یکی از جنگها) با مشرکین رودروشده و با یکدیگرجنگیدند و چون (درزمان وقفه جنگ) رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم به (سمت) لشکرگاهشان برگشتند و دیگران (یعنی کفار) به لشکرگاهشان برگشتند، (در این جنگ) در میان یاران رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم مردی بود که هیچ تک و تار (و کم و زیادی) ازکفاررها نمی کرد مگر اینکه او را دنبال نموده و با شمشیرش زده (او را می کشت)، (برخی ازصحابه موجود در این جنگ) گفتند : امروز هیچ کس همانند فلانی برای ما کارآیی نداشته (و کفار را بسزایشان نرسانده) آنقدر که فلانی کارائی داشته (و دشمن را بسزایش رسانده است)؛ رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : اما با این وجود او از اهل آتش (دوزخ) است، یکی مردی از افراد (موجود درآنجا) گفت : من یار (و همراه این فردی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در باره اش گفته اما او از اهل آتش دوزخ است) می شوم (تا ببینم که انجام کار این فرد چه می شود؟) سپس همراه آن فرد بیرون شد و هرگاه که آن فرد می ایستاد این نیز بهمراهش می ایستاد و هرگاه او به سرعت (به سمت دشمن) می رفت او نیز بهمراهش می رفت ، تا اینکه آن مرد سخت زخمی شد، و زود درخواست مرگ نمود و ته دسته شمشیرش را بر زمین گذاشته و نوک شمشیرش را در میان دو پستانش گذاشته و خودش را بربالای شمشیر انداخت و (بدین صورت) خودش را کشت، (آن) مرد (همراهش) بیرون شده و به نزد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آمدند (و خطاب) به ایشان گفتند : همانا من گواهی که شما فرستاده (و پیامبرالله) هستید (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : مگر چه شده است؟ (آن مرد) گفت : همان فردی که چند لحظه پیش فرمودید که همانا او از اهل (آتش) دوزخ است و مردم این سخنتان سنگین و بزرگ دانستند، من گفتم : من برایتان نسبت به این فرد (آگاهی حاصل می کنم)، لذا من در جستجوی او( به دنبالش) بیرون رفتم، (او جنگید) تا اینکه سخت زخمی شد ودرخواست زود مردن نمود و ته دسته شمشیرش را بر زمین گذاشت و نوک آن را در میان دو پستانش گذاشت و سپس خودش را برآن انداخت و خودش را کشت، در این وقت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : همانا (گاهی) فردی (در ظاهر و) چشم دید مردم عمل اهل بهشت را انجام می دهد و در حالی که او از اهل (آتش) دوزخ است، (چون خاتمه اش به خیر نمی شود) و همانا (گاهی) فردی (در ظاهر و) چشم دید مردم عمل اهل آتش (دوزخ) را انجام می دهد و در حالی که او از اهل بهشت است (چون خاتمه اش به خیر می شود) .
حدیث (73) حدیث جُنْدُبَ بْنِ عَبْدِ اللهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ فیمَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ رَجُلٌ بِهِ جُرْحٌ فَجَزِعَ، فَأَخَذَ سِکِّینًا فَحَزَّ بِها یَدَهُ فَما رَقَأَ الدَّمُ حَتّى مَاتَ، قَالَ اللهُ تَعالَى بادَرَنِی عَبْدی بِنَفْسِهِ حَرَّمْتُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ.
ترجمه : جندب بن عبدالله رضی الله عنه فرمودند : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : در میان امتیانی که پیش از شما بودند مردی بود که زخمی شده بود و سپس بی تابی می کرد ،( و نتوانست درد این زخمش را تحمل کند) لذا کاردی را گرفت و با آن دستش را قطع کرد و خون بند نیامد تا اینکه مرد ،الله متعال فرمودند: بنده ام نفسش را زودتر به نزد من آورد (لذا) من بهشت را براو حرام نمودم .
حدیث (67) حدیث حُذَیْفَةَ قَالَ سَمِعْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: لا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ قَتَّاتٌ.
ترجمه : حذیفه بن یمان رضی الله عنه فرمودند : من از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند : سخن چین (اگر توبه نکند تا بسزای اعمالش نرسد) به بهشت نمی رود .
حدیث (68) حدیث أَبی هُرَیْرَةَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ثَلاثَةٌ لا یَنْظُرُ اللهُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَلا یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ: رَجُلٌ کَانَ لَهُ فَضْلُ مَاءٍ بِالطَّریقِ فَمَنَعَهُ مِنِ ابْنِ السَّبیلِ؛ وَرَجُلٌ بایَعَ إِمامَهُ لا یُبایِعُهُ إِلاّ لِدُنْیا، فَإِنْ أَعْطاهُ مِنْها رَضِیَ، وَإِنْ لَمْ یُعْطِهِ مِنْهَا سَخِطَ؛ وَرَجُلٌ أَقامَ سِلْعَتَهُ بَعْدَ الْعَصْرِ فَقالَ وَاللهِ الَّذی لا إِلهَ غَیْرُهُ لَقَدْ أَعْطَیْتُ بِها کَذا وَکَذا، فَصَدَّقَهُ رَجُلٌ ثُمَّ قَرَأَ هذِهِ الآیَةَ (إِنَّ الَّذینَ یَشْتَرونَ بِعَهْدِ اللهِ وَأَیْمانِهِمْ ثَمَنًا قَلیلاً).
ترجمه : ابوهریره رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : سه (فرد) اند که الله (در) روز قیامت بسوی آنها نگاه (لطف ورحمت) نمی نماید وآنها را ازگناهانشان پاک نمی کند (تا اینکه سزای اعمالشان را ببینند) و برای آنها عذاب بسیار درناکی است : فردی که در(مسیر) راهی آب اضافی داشته باشد و (سپس) مسافری را از استفاده از آن جلوگیری نماید ، و فردی که با امام و رهبرش بیعت نماید و در حالی که بیعت ننموده مگر برای (بدست آوردن) دنیا ، که اگر به او از (مال و پست و مقام ) دنیوی داده شود راضی گردد و اگر از (مال و پست و مقام دنیوی) به او داده نشود ناراحت گردد، و فردی که کالایش را بعد ازعصر (برای فروش) عرضه نموده و سپس (در جلوی مشتری) سوگند یاد نماید به الله که غیر از او دیگرمعبود به حقی وجود ندارد، که من (زمان خرید این کالا برای فروشنده آن ) این قدر و آن قدر پول داده ام (و آن را خریده ام و حالا به این قیمت برایت می فروشم) و سپس مشتری او را تأیید نمود (و فریب خورده آن جنس را بخرد) سپس رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم این آیه را خواندند (إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَیْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِیلًا أُولَئِکَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ).
یعنی: همانا کسانی که عهدی با الله (متعال) بسته و ایمانشان را به بهای اندکی می فروشند؛ برای اینها درآخرت نصیبی نیست والله با آنها سخن نمی گوید و(در) روز قیامت به سوی آنها نگاه (لطف و رحمت) نمی نماید و آنها را از گناهنشان (تا اینکه عذاب نبینند) پاک نمی گرداند و برایشان عذاب بسیار درناکی خواهد بود .
حدیث (63) حدیث عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: مَنْ حَمَلَ عَلَیْنا السِّلاَحَ فَلَیْسَ مِنّا.
ترجمه : عبدالله بن عمر رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : هرکس بر ما اسلحه بکشد پس او از ما نیست .
حدیث (64) حدیث أَبی مُوسَى عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: مَنْ حَمَلَ عَلَیْنَا السِّلاحَ فَلَیْسَ مِنّا.
ترجمه : ابوموسی اشعری رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : هرکس بر ما اسلحه بکشد پس او از ما نیست .
حدیث (65) حدیث عَبْدِ اللهِ بْنِ مَسْعودٍ رضی الله عنه قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَیْسَ مِنّا مَنْ ضَرَبَ الْخُدُودَ، وَشَقَّ الْجُیُوبَ، وَدَعا بِدَعْوى الْجاهِلِیَّةِ .
ترجمه : عبد الله بن مسعود رضی الله عنه فرمودند : پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : هرکس که (در زمان مصیبت) بر گونه ها بزند و گریبانها بدرد و سخنان جاهلیت بگوید؛ او از ما نیست .
حدیث (66) حدیث أَبی مُوسَى رضی الله عنه وَجِعَ أَبُو مُوسَى وَجَعًا شَدیدًا فَغُشِی عَلَیْهِ وَرَأْسُهُ فی حَجْرِ امْرَأَةٍ مِنْ أَهْلِهِ، فَلَمْ یَسْتَطِعْ أَنْ یَرُدَّ عَلَیْها شَیْئًا؛ فَلَمَّا أَفاقَ قَالَ أَنا بَرِیءٌ مِمَّنْ بَرئَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بَرِئَ مِنَ الصَّالِقَةِ وَالْحالِقَةِ وَالشَّاقَّةِ.
ترجمه : ابوموسی اشعری رضی الله عنه سخت بیمار شده و بی هوشی بر ایشان طاری شد و سر ایشان در دامن یکی از زنان خانواده اش بود، (ویکی از خانم هایش آمده و با صدای بلند شروع به گریه نمود، ابوموسی در آن حالت ) نمی توانست (حرف بزند) و چیزی برایش بگوید ( و او را از این کار ممانعت کند) و چون (ابوموسی ) به هوش آمدند فرمودند : من اظهار بیزاری می نمایم از آن کسی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم از او اظهار بیزاری نموده است همانا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ازهر کسی که (در زمان مصیبت) با صدای بلند گریه و نوحه کند و سر و موی بدن بتراشد و گریبان و لباس بدرد اظهار بیزاری نموده است .
حدیث (61) حدیث الْمِقْدَادِ بْنِ الأَسْوَدِ (هُوَ الْمِقْدادُ بْنُ عَمْرٍو الْکِنْدِیُّ) أَنَّهُ قَالَ لِرَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: أَرَأَیْتَ إِنْ لَقِیتُ رَجُلاً مِنَ الْکُفّارِ، فَاقْتَتَلْنا، فَضَرَبَ إِحْدى یَدَیَّ بِالسَّیْفِ قَقَطَعَها، ثُمَّ لاذَ مِنّی بِشَجَرَةٍ، فَقالَ أَسْلَمْتُ للهِ، أَأَقْتُلُهُ یا رَسولَ اللهِ بَعْدَ أَنْ قَالَها فَقالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: لا تَقْتُلْهُ، فَقالَ یا رَسُولَ اللهِ إِنَّهُ قَطَعَ إِحْدى یَدَیَّ ثُمَّ قَالَ ذَلِکَ بَعْدَ ما قَطَعَها؛ فَقالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: لا تَقْتُلْهُ، فَإِنْ قَتَلْتَهُ فَإِنَّهُ بِمَنْزِلَتِکَ قَبْلَ أَنْ تَقْتُلَهُ، وَإِنَّکَ بِمَنْزِلَتِهِ قَبْلَ أَنْ یَقولَ کَلِمَتُه الَّتی قَالَ.
ترجمه : مقداد بن اسود رضی الله عنه که همان مقداد بن عمرو کندی باشند ایشان به رسول الله صلی الله علیه وآله گفتند (و از ایشان پرسیدند) : شما (به من بگویید ، و) دیدگاهتان را برایم بیان کنید آیا اگر من با مردی از کفار در جنگ روبروشدم و با یکدیگر جنگیدیم و درگیر شدیم و سپس او با شمشیر زد و یکی از دودستم را برید و سپس از ترس من (فرار نموده و) به درختی پناه برد (و چون من به او رسیده و خواستم او را بکشم) او گفت: من تسلیم الله شده (و مسلمان گشته ام) آیا ای رسول الله بعد از اینکه او این حرف را زده (و اظهار اسلام نموده) او را بکشم ؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : (با این وجود) او را نکش ، (مقداد رضی الله عنه دوباره) گفتند : ای رسول الله همانا او یکی از دوستم را بریده است و سپس بعد از اینکه دستم را بریده (و من بر او غلبه پیدا نمودم از ترس این حرف را زده و اظهار اسلام نموده است، باز هم او را نکشم ؟!) رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : او را نکش و اگراو را کشتی ، او قبل از این که او را بکشی جایگاه ترا می گیرد ( وریختن خونش بر تو حرام می گردد ) ، و همانا تو جایگاه او را گرفته (مباح الدم می گردی، همانندی که او) قبل از اینکه آن سخنی را بگوید که گفته است ، (ومباح الدم بوده است).
حدیث (62) حدیث أُسامَةَ بْنِ زَیْدٍ رضی الله عنهما قَالَ: بَعَثَنَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِلى الْحُرَقَةِ فَصَبَّحْنَا الْقَوْمَ فَهَزَمْنَاهُمْ، وَلَحِقْتُ أَنَا وَرَجُلٌ مِنَ الأَنْصارِ رَجُلاً مِنْهُمْ، فَلَمّا غَشِینَاهُ قَالَ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللهُ، فَکَفَّ الأَنْصارِیُّ عَنْهُ، وَطَعَنْتُهُ بِرُمْحی حَتّى قَتَلْتُهُ؛ فَلَمّا قَدِمْنَا، بَلَغَ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقالَ: یا أُسامَةُ أَقَتَلْتَهُ بَعْدَما قَالَ لا إِلهَ إِلاَّ اللهُ، قُلْتُ کَانَ مُتَعَوِّذًا؛ فَما زَالَ یُکَرِّرُها حَتّى تَمَنَّیْتُ أَنّی لَمْ أَکُنْ أَسْلَمْتُ قَبْلَ ذَلِکَ الْیَوْمِ.
ترجمه : اسامه بن زید رضی الله عنهما فرمودند : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ما به محله حرقات فرستاند و ما صبح دم بر قوم (کفاری) که در آنجا بودند حمله آورشدیم و سپس آنها را شکست دادیم (در زمان جنگ) من و یک مردی از انصار مردی ازآن (قوم کفار، دنبال نموده تا) به او رسیدیم و چون او را پوشش داده (و براو غلبه حاصل نمودیم، و خواستیم که او بکشیم او، اسلام آورد و) لا اله الا الله گفت ، (آن) انصاری (همراه من) از او دست نگه داشته (و او را نکشت، ولی من) با سرنیزه خودم به زده تا اینکه او را کشتم؛ و چون ما به (مدینه) آمدیم ، خبر(این جریان) به پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم رسید (ایشان مرا احضار نموده و) سپس به من گفتند : ای اسامه آیا بعد از اینکه او لا اله الا الله گفت ، تو او را کشتی؟! (اسامه می گوید که من) گفتم : او با این سخنش پناه برنده بود (و از ترس و برای نجات جانش این سخن را گفته بود و از ته دل مسلمان نشده بود ، بهمین خاطر من او را کشتم)؛ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) به صورت مستمر این جمله شان (ای اسامه آیا بعد از اینکه او لا اله الا الله گفت ، تو او را کشتی؟!) را تکرارمی نمودند تا اینکه من آرزو کردم که ای کاش من پیش از امروز مسلمان نمی بودم ( تا چنین جرمی را در اسلام مرتکب شوم و ای کاش این جرم را در اسلام مرتکب نمی شدم ) .
ترجمه فقه اکبر امام ابوحنیفه رضی الله عنه
لَا یکفر مُسلم بذنب مَا لم یستحله
مسلمان بنا بر گناهی (که انجام می دهد) تا آن را حلال نداند کافرنمی گردد
عابدین ثابتین على الْحق وَمَعَ الْحق نتولاهم جَمِیعًا وَلَا نذْکر أحدا من
أَصْحَاب رَسُول الله إِلَّا بِخَیر وَلَا نکفر مُسلما بذنب من الذُّنُوب وَإِن
کَانَت کَبِیرَة إِذا لم یستحلها وَلَا نزیل عَنهُ اسْم الْإِیمَان ونسمیه مُؤمنا
حَقِیقَة وَیجوز ان یکون مُؤمنا فَاسِقًا غیر کَافِر.
ترجمه : ماعبادتگذارانی بر حق پایدارهستیم و با حق همه یاران رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم را دوست می داریم و هیچ یک از آنها رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) بجز خیر و خوبی یاد نمی کنیم و هیچ مسلمانی را بنا بر گناهی از گناهان تکفیر نمی کنیم و اگر چ�%8
ترجمه فقه اکبر امام ابوحنیفه رضی الله عنه
المفاضلة بَین الصَّحَابَة
برتری در میان صحابه
وَأفضل النَّاس بعد النَّبِیین عَلَیْهِم الصَّلَاة وَالسَّلَام أَبُو بکر الصّدیق
ثمَّ عمر بن الْخطاب الْفَارُوق ثمَّ عُثْمَان بن عَفَّان ذُو النورین ثمَّ عَلیّ
بن أبی طَالب المرتضى رضوَان الله عَلَیْهِم أَجْمَعِینَ .
ترجمه : بهترین افراد بعد از پیامبران که درود و سلام برآنها باد، ابوبکرصدیق سپس عمرفاروق پسرخطاب سپس عثمان ذوالنورین پسر عفان و سپس علی مرتضی پسرابوطالب که رضامندی الله برتمام آنها باد؛ می باشند .
ترجمه: کتاب أصول السنة امام احمد بن حنبل رضی الله عنه
متن عربی:
وَالْإِیمَان بشفاعة النَّبِی صلى الله عَلَیْهِ وَسلم وبقوم یخرجُون من النَّار بَعْدَمَا احترقوا وصاروا فحما فَیُؤْمَر بهم إِلَى نهر على بَاب الْجنَّة کَمَا جَاءَ الْأَثر کَیفَ شَاءَ وکما شَاءَ إِنَّمَا هُوَ الْإِیمَان بِهِ والتصدیق بِهِ .
ترجمه فارسی:
وایمان داشتن به شفاعت پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم « در روز قیامت ضروری است» و(همچنین) ایمان داشتن (ضروری است ) به اینکه افرادی (ازمسلمانان گنه کار، که به دوزخ انداخته شده اند) پس از اینکه سوخته و زغال گشته اند (با شفاعت) ازآتش جهنم بیرون آورده می شوند ، بدین گونه که (ازجانب الله متعال به فرشتگان) دستور داده می شود تا (این افراد را از جهنم بی%
ترجمه: کتاب أصول السنة امام احمد بن حنبل رضی الله عنه
متن عربی:
وَالْإِیمَان بالحوض وَأَن لرَسُول الله حوضا یَوْم الْقِیَامَة یرد عَلَیْهِ أمته عرضه مثل طوله مسیرَة شهر آنیته کعدد نُجُوم السَّمَاء على مَا صحت بِهِ الْأَخْبَار من غیر وَجه .
ترجمه فارسی:
وایمان داشتن به حوض (کوثر) و اینکه رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) در روز قیامت حوضی خواهند داشت که عرضش همانند طولش به اندازه مسافت یک ماه (سفر کردن) است و ظروفش همانند تعداد ستارگان آسمان «زیاد» اند، (ضروی است) ،همانگونه که (این مطلب بطور واضح ، مفصل و) با سند های (صحیح و)متعددی در احادیث صحیح آمده (و از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم به اثبات رسیده) است.