آنچه ضروری است که برای خوانندگان محترم در باره ترجمه کتاب تیسیرمصطلح الحدیث توضیح داده شود ،امور زیر می باشند:
۱- بنده کتاب را بطور اختصار ترجمه نموده ام.
۲- بنده کتاب را بطور سوال و جواب ترجمه نموده ام.
۳- بنده یکصد و نه سوال و جواب در باره اصول حدیث را قبلا از همین کتاب تیسیرمصطلح الحدیث ترجمه نموده ودرتاریخ ۲۶ مرداد سال ۱۳۸۹ در وبلاگ دیگر بنده بنام تزکیه و تعلیم از دیدگاه اهل سنت انتشار داده ام .
این هم آدرس اینترنتی آن سوال و جوابها که شما خوانندگان عزیز می توانید به آنجا رجوع کنید.
عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ عَنْ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُ قَالَ مَا الْعَمَلُ فِی أَیَّامٍ أَفْضَلَ مِنْهَا فِی هَذِهِ قَالُوا وَلَا الْجِهَادُ قَالَ وَلَا الْجِهَادُ إِلَّا رَجُلٌ خَرَجَ یُخَاطِرُ بِنَفْسِهِ وَمَالِهِ فَلَمْ یَرْجِعْ بِشَیْءٍ (بخاری حدیث ۹۱۶)
ازابن عباس رض الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هیچ عملی درهیچ زمانی از انجام آنها در این روزهای (یعنی ده روزاول ذوالحجه) بیشتر فضیلت ندارد (صحابه ) عرض نمودند و نه جهاد، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند و نه جهاد ؛مگر برای فردی که از خانه برای جهاد بیرون شده و خود و مالش را بخطر انداخته و با چیزی بر نگشته (یعنی مالش را از دست داده و خود شهید شده است)
عن عمر رضی الله عنه قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم:" أکرموا أصحابی، فإنَّهم خیارُکم ".
ازعمر رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: یاران مرا اکرام و احترام نمایید زیرا قطعا آنها بهترین ها شما هستند.
(این حدیث را نسائی ،امام احمد و حاکم روایت نموده و شیخ آلبانی در تحقیق مشکاة آن را صحیح قرار داده اند)
آیا حدیث می تواند آیات قرآنی را منسوخ کند؟
برادر عزیزی چنین فرمودند:
سلام علیکم
اگر ممکن است جوابها را به ایمیلم ارسال کنید تا دوباره که آمدم سردرگم از این پست به این پست نشوم.
سوال بنده اینست که آیا حدیث میتواند آیات قرآنی را منسوخ کند .اگر توضیحات کامل بدهید و نمونه هایی از نسخ آیات توسط احادیث را برایم بیاورید ممنون می شوم.
جــــــــــــــــــــــــــــواب :
قبل ازهرچیز جواب سلام این برادر را داده می گویم : وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته .
اولا: برادر عزیز و گرامی ببخشید از آنجای که بنده زیاد با ایمیل علاقه وسرو کاری ندارم جواب هیچ فردی را مأمولا با ایمیل نمی فرستم و فقط از طریق مقاله نویس در وبلاگ و یا از طریق پاسخ دهی درنظرات وبلاگ جواب می دهم ،زیرا با این طریق هم جواب شما و یا هر سوال کننده دیگری داده می شود و هم افراد دیگری که به این وبلاگ سر می زنند و بازدید می کنند از آن بهر مند می شوند و با این طریق به ما هم ان شاء الله تعالی؛ الله مهربان اجر و ثواب بیشتری عنایت خواهد فرمود. واما با فرستادن به ایمیل شما و هریا سائل دیگری فقط تنها همان فرد ازآن مطلب استفاده خواهد کرد که برایش فرستاده می شود.
ثانیا:دوست عزیز عادت بنده بر این است که هر کس در نظرات وبلاگ سوالی نماید اگر نیاز به توضیح زیادی نباشد ؛به توفیق الله تعالی درهمانجا یعنی در بخش نظرات به ایشان پاسخ می دهم و اگر نیاز به توضیح زیادی باشد به فضل و کرم الهی مقاله ای در آن مورد نوشته و در وبلاگم می گذارم .
ثالثا:اینکه شما سوال نمودید که ( آیا حدیث می تواند آیات قرآن را منسوخ کند؟) جوابش از قرار زیر می باشد: بطور مختصر خدمت جنابعالی عرض کنم بله حدیث نیزمی تواند آیات قرآنی را منسوخ می کند بعنوان مثال در سوره بقره آیه (180)آمده (کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْرًا الْوَصِیَّةُ لِلْوَالِدَیْنِ وَالْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ) از این آیه فهمیده می شود که فرد باید در باره پدر و مادرش وصیت نماید که دیگر وارثین از اموالش به آنها بدهند ولی از آنجای که خود پدر و مادر نیز از وارثین اند رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: (لا وصیة لوارث) یعنی وصیت در حق وارث اعتباری ندارد، لذا با این حدیث جریان وصیت برای پدر و مادر و هر وارث دیگری منسوخ شده است .
بسم الله الرحمن الرحیم
ترجمه تیسیرمصطلح الحدیث (1)
سخنی کوتاه از مترجم تیسیر مصطلح الحدیث
نحمده و نصلی علی رسوله الکریم ،امّابعد:
کتاب (تیسیرمصطلح الحدیث) نوشته: دکتر محمود طحّان؛ یکی از بهترین کتابهای است که بزبان بسیارساده و روان در باره اصول و مصطلحات حدیثی جمع آوری و برشته تحریر در آمده است؛ بنده بعد از تدریس این کتاب برآن شدم تا آن را به زبان فارسی ترجمه نمایم تا برادران طلبه و دیگرافرادی که علاقه ی به علوم حدیثی دارند از آن بهرمند شوند ،امیدوارم که الله مهربان به نویسنده وبنده که ترجمه این کتاب را بعهده گرفتم اجر و ثواب زیادی را عنایت نماید .
آمین یا رب العالمین .
در آخر از شما خوانندگان محترم متواضعانه در خواست می نمایم که اگر در ترجمه این کتاب به اشتباهی بر خوردید بنده را از آن آنگاه نمایید تا در اسرع وقت به اصلاح آن بشتابم ، قبلا از همکاری شما متشکرم ، جزاکم الله خیرا .
جریان تراویح خواندن
رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم
و سنت خلفاء راشدین رضی الله عنهم
برادر عزیز وگرامی چنین بیان داشته اند:
سلام علیکم
خوشحالم که توضیحات مفصل در مورد نماز تراویح نوشته اید.(ولی)عده ای از علما میگویند این کار (جماعت تراویح)در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله و سلم نبوده وعمررضی الله عنه آورده و چون ایشان خلیفه است و پیامبر فرمودند: (علیکم بسنتی و سنة خلفاءالراشدین) پس ما هم ازعمررضی الله عنه اطاعت میکنیم و نماز جماعت تراویح میخوانیم ولی اکنون از شما چیز جدید و عجیبی شنیدم و آن دلایلتان مبنی بر اقامه ی جماعت تراویح در زمان پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) بود .
اگر بنده به این دلایل فکر نکنم و فقط به حدیث (علیکم بسنتی و سنة خلفاء...).استناد کنم استدلال درستی کرده ام ؟
منظورم اینست که آیا این حدیث آنقدر به سیدنا عمر رضی الله عنه اختیار داده تا چیزهایی راکه پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) انجام نمیدادند (بصورت کلی عرض میکنم)انجام دهند و سنت قرار دهند ؟
جــــــــــــــــــــــــــــواب
خدمت این برادر عزیزقبل ازهرچیز جواب سلام این برادر را داده می گویم : وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته .
اولا: برادر عزیز بنده در همین وبلاگ در باره مسائل تراویح کتاب (صلاةالتراویح) شیخ آلبانی رحمه الله را کاملا ترجمه نموده و آورده ام و ایشان تمام مسائل مربوطه به تراویح را ذکر کرده اند و شما می توانید به آن رجوع نماید، علاوه از این نیز؛بنده یک وبلاگ مستقلی در باره نمازتراویح دارم که فقط ترجمه کتاب (صلاة التراویح) شیخ آلبانی رحمه الله را در آن گذاشته ام که شما می توانید به آن نیز رجوع کنید وبا دقت مطالب آن را خوانده و بررسی نمایید،این هم آدرس وبلاگ نماز تراویح: http://teraweh.blogsky.com/
ثانیا : برادر عزیز حدیث (علیکم بسنتی و سنة خلفاءالراشدین)با جریان تراویح هیچ مخالفتی ندارد زیرا تراویح با جماعت از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ثابت است و عمر رضی الله عنه نیز دستور به برگذاری این نمازبصورت جماعت داده اند و شما تمام دلائل این جریان را با حوالجات آنها می تواند از مقالاتی که در باره تراویح درهمین وبلاگ و یا وبلاگ نمازتراویح ترجمه و گذاشته ام بخوانید و در باره آنها تحقیق نمایید.
ثالثا:برادر عزیز هیچ کس نباید بر خلاف سنت های رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم عمل کند چه فرد عادی باشد و چه هم خلیفه راشدی، و هر گز خلفاء راشدین عمدا و قصدا بر خلاف سنت های رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نرفته اند و بالأخص در جریان تراویح ؛ زیرا روش خلیفه راشدعمرفاروق رضی الله عنه در دستور به برگذاری تراویح با جماعت پشت سر یک امام و دستور دادن به خواندن هشت رکعت درتراویح؛ هیچ مخالفتی با رسول الله صلی الله علیه وسلم نداشته است بلکه بر عکس صد در صد موافقت و برابری داشته است، زیرا خود رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم سه شب نماز تراویح را هشت رکعت و با جماعت خوانده اند، و بعد از آن از ترسی که مبادا این نماز فرض شود و بعدا مردم نتوانند بجا آورند با جماعت خواندن آن را ترک نموده و به مردم دستور دادند تا هر فردی در خانه اش این نماز را بخواند، ولی چون بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم خدشه و ترس فرض شدن از بین رفته لذا به همان صورت با جماعت و هشت رکعت خواند هیچ ایرادی ندارد و با این روش هم به سنت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم عمل شده است و هم به سنت خلیفه راشد عمر فاروق رضی الله عنه.
رابعا: برادر عزیز بفرض مثال اگر در جریانی ثابت شد که خلیفه راشدی بنا بر خطا ویا اجتهاد بر خلاف حدیث صحیحی و سنتی عمل نموده است باتفاق تمام علما باید در آنجا بر حدیث صحیح و سنت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم عمل نمود و روش آن خلیفه راشد را باید ترک کرد؛ زیرا خلیفه راشد هر گز عمدا و قصدا بر خلاف حدیث صحیح و سنت عمل نمی کند پس اگر خطای باشد که گناهی نیست و اگر اجتهادی بوده که یک ثواب برده است ولی برای فردی که حدیث صحیح پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ثابت شده است نباید آن را ترک نماید و قول کسی دیگری را بگیرد گرچه آن فرد خلیفه راشد هم باشد.
والله اعلم .
مدرسه دینی دارالسنه
مدرسه دینی دارالسنه سندسریکی از معروفترین مدارس دینی اهل سنت ایران می باشد که در راستای خدمت به قرآن ، سنت و علوم شرعی در سال 1366 توسط استاد محترم شهید دکتر احمد سیاد میرین رحمة الله علیه درجنوب شرق ایران در استان سیستان بلوچستان روستای سندسرکه یکی از روستاهای شهر زرآباد است تأسیس شد.
شهرزرآباد درجنوب شرق ایران و استان سیستان بلوچستان قرار دارد که از نظر جغرافیائی در میان بندر چابهار و بندرجاسک قرار گرفته که حدودا 195 کلیومتر با چابهار و150کلیومتربا جاسک فاصله دارد و روستای سندسرآخرین روستای شهر زرآباد و استان سیستان بلوچستان است که بعد از آن استان هرمزگان شروع می شود.
مدرسه دینی دارالسنه به توفیق الله متعال از بدو تأسیس تا بحال چه در حیات مؤسس خویش و چه بعد از شهادت ایشان به مسیر خویش ادامه داده و بسیاری از فرزندان این دیاررا با دین ، قرآن وسنت آشنا نموده است وامیدواریم که الله متعال هر چند بیشتر برکات روز افزونش را بر این مرکزعلمی سرازیر نماید . آمین یارب العالمین .
ناگفته نماند که مدیر فعلی دارالسنه جناب طاهر سیاد فرزند دکتر احمد میرین رحمه الله می باشد ودارالسنه در اینترنت وبلاگی به نام(مدرسه دینی دارالسنه زرآباد چابهار) دارد که شما کاربران عزیز می توانید به آنجا سری زده و با پیشنهادات سازنده و انتقادات دوستانه و مخلصانه خویش در راستای بهتر سازی این وبلاگ همکاری نمایید .
جزاکم الله خیرا.
این هم آدرس وبلاگ دارالسنه:
http://dar-sonnat.blogsky.com/
حقوق و واجبات شرعی (1)
حق الله متعال بر بندگان
حق الله متعال بر بندگان این است که بندگان او را به تنهائی عبادت نمایند و به همراه او هیچ شرکی نیاورند، زیرا تمام مخلوقات برای همین هدف آفریده شده اند وتمام انبیاء و کتابهای آسمانی نیز برای همین مقصد آمده اند.
الله متعال در سوره نساء می فرماید:) وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً (سوره نساء، آیه :36.
ترجمه : الله را عبادت نمایید و به همراه اوچیزی را شریک نیاورید .
ودرآیه ای دیگری از قرآن چنین فرموده است:) وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْأِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ( سوره ذاریات، آیه :56.
ترجمه : ومن جن و انس را نیافریده ام مگربرای اینکه (مرا)عبادت کنند .
ودر جای دیگرالله متعال می فرماید:) وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا إِلَهاً وَاحِداً لا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ ( سوره توبه، آیه:31.
ترجمه : و به آنها دستور داده نشده مگر اینکه الله یکتائی که بجز او دیگر معبود به حقی نیست را عبادت کنند، او منزه و پاک است از آنچه که شرک می آورند.
ودر جای دیگر از قرآن شریف الله عزوجل می فرماید:) وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ وَیُقِیمُوا الصَّلاةَ وَیُؤْتُوا الزَّکَاةَ وَذَلِکَ دِینُ الْقَیِّمَةِ ( سوره بینه، آیه :5.
ترجمه : وبه آنها دستور داده نشده مگر اینکه دین خود را برای او خالص نمایند ونماز را برپا دارند و زکات را پرداخت نمایند زیرا دین پایداروارزشمند همین است .
ودر سوره انبیاء ، الله متعال می فرماید:) وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ ( سوره أنبیاء، آیه: 25.
ترجمه : وما قبل از تو (ای محمد) هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر اینکه به او وحی شده است که همانا بجز من دیگر معبود به حقی نیست پس فقط مرا عبادت کنید.
ونیز در سوره عنکبوت الله عزوجل فرموده است:) یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِی وَاسِعَةٌ فَإِیَّایَ فَاعْبُدُونِ ( سوره عنکبوت، آیه: 56.
ترجمه : ای بندگان مؤمن من همانا زمین من گشاده است (یعنی اگر در منطقه ای نتوانستید که مرا عبادت نمایید هجرت کنید و به جای بروید که بتوانید) فقط مرا عبادت نمایید.
ودرسوره نحل الله متعال چنین فرموده است :) وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ( سوره نحل، آیه : 36.
ترجمه : و در هر امت پیامبری را فرستادیم (تا به آنها بگویند) که الله را عبادت کنید و از طاغوت (بتان و هر آنچه که از حد بندگیش متجاوز نموده) پرهیزنمایید.
از معاذ بن جبل رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:" یا معاذ أتدری ما حقُّ الله على العباد؟" قال: الله ورسوله أعلم. قال:" أن یعبدوه ولا یشرکوا به شیئاً، أتدری ما حقهم علیه؟" قال: الله ورسولُه أعلم. قال:" أن لا یعذبهم ".
ترجمه : ای معاذ آیا می دانی که حق الله بر بندگان چیست؟ (معاذ) گفت: الله و رسولش دانا تراند. (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: (حق الله بر بندگان این است که) اورا عبادت کنند و چیزی را با اوشریک نگردانند. (سپس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند) آیا می دانی که حق بندگان بر الله چیست؟(معاذ) گفت: الله و رسولش دانا تراند. (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: (حق بندگان بر الله این است که) آنها راعذاب ندهد.
(این روایت صحیح رابخاری و مسلم روایت نموده اند)
وازجابر رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:" ثنتان موجبتان" قال رجل: یا رسول الله ما الموجبتان؟ قال:" من مات لا یُشرک بالله شیئاً دخل الجنة، ومن مات یُشرک بالله شیئاً دخل النار ".
ترجمه : دوچیزواجب گرداننده اند فردی گفت: ای رسول الله آن دو واجب کننده کدام اند؟ رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هرکس در حالی مرد که به الله چیزی را شرک نیاورده است اوبه بهشت خواهد رفت وهرکس در حالی مرد که چیزی را با الله شریک می نموده است او بجهنم خواهد رفت .
(این روایت صحیح را مسلم روایت نموده است)
وازعبدالله بن مسعود رضی الله عنه روایت است که فردی گفت ای رسول الله کدام گناه از همه در نزد الله بزرگ تر است ؟ رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: "أن تدعو مع الله نداً وهو خلقَک ".
ترجمه : اینکه بهمراه الله شریک را بخوانی و عبادت کنی و در حالی که او (به تنهائی) ترا آفریده است .
(این روایت صحیح رابخاری و مسلم روایت نموده اند)
از انس رضی الله عنه روایت است که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:" ثلاثٌ من کُنَّ فیه وجَد حلاوةَ الإیمان: أن یکونَ اللهُ ورسولُه أحبَّ إلیه مما سواهما، وأن یُحبَّ المرءَ لا یُحبه إلا لله، وأن یَکره أن یعودَ فی الکفرِ بعد أن أنقذه الله منه کما یَکرهُ أن یُقذَفَ فی النار ".
ترجمه : سه چیزاست که اگردر کسی یافت شد او مزه ایمان را چشیده است: 1- اینکه الله و رسولش در نزد او از دیگران محبوبتر باشد. 2- واین فرد را فقط برای الله دوست بدارد. 3- و اینکه ناپسند بداراز اینکه به کفر بر گردد بعد از اینکه الله او را از آن نجات داده است همانگونه که ناپسند می دارد از اینکه در آتش انداخته شود.
(این روایت صحیح رابخاری و مسلم روایت نموده اند)
آری خوانندگان عزیز و گرامی ؛هر گناهی را که فرد مرتکب می شود بخشش آن به خواست الله متعال بستگی دارد هر کسی را که بخواهد می بخشد و هر کسی راکه بخواهد عذاب می دهد؛ بجز شرک که الله متعال آن را هر گزنمی بخشد مگر اینکه فرد پیش از مرگ از آن توبه کند.
الله متعال در این باره می فرماید:) إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ ( سوره نساء،آیه: 48.
ترجمه : همانا الله متعال نمی بخشد اینکه به او شرک آورده شود و می بخشد علاوه از شرک (دیگر گناهان) را برای هر کس که به خواهد.
ازعن عباده بن صامت رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در حالی که جمعی از یارانش در اطرافشان بودند فرمودند:" بایعونی على أن لا تُشرکوا بالله شیئاً، ولا تَسرقوا، ولا تَزْنوا، ولا تقتلوا أولادَکم، ولا تأتوا ببهتان تفترونه بین أیدیکم وأرجلکم، ولا تعصوا فی معروفٍ. فمن وفىَّ منکم فأجره على الله، ومن أصابَ من ذلک شیئاً فعُوقِب به فی الدنیا، فهو کفَّارة له، ومن أصاب من ذلک شیئاً ثم ستره الله علیه فی الدنیا، فهو إلى الله إن شاءَ عفا عنه وإن شاء عاقبَهُ "، فبایعناه على ذلک.
ترجمه : بیایید و با من بر این بیعت نمایید؛ که به همراه الله چیزی را شریک نیاورید،اسراف نکنید،زنا نکنید، فرزندانتان را نکشید،و یکدیگر را تهمت(فحشا) نزنید، و در کارهای نیک نافرکانی نکنید، سپس هرکس از شما به این امور پایبندی نمود اجر و مزدش بر الله است، و هر کس یکی از اینها را مرتکب شد و در دنیا سزا داده شد پس این سزا برایش کفاره است، و هرکس یکی از این گناهان را مرتکب شد و سپس الله او را در دنیا پوشاند(و کسی از گناهش با خبر نکرد) پس آن به دست الله است اگر بخواهد آن را معاف کند و اگر هم بخواهد سزا دهد ،(عباده بن صامت رضی الله عنه ) می فرماید: ما بر همین شرط با ایشان بیعت نموده ایم .
(این روایت صحیح رابخاری و مسلم روایت نموده اند)
آری دوستان عزیز و گرامی ؛ شرک گناهی است که تمام اعمال نیک انسان را بر باد نموده ومانع می شود از اینکه انسان از اجر و ثواب اخروی آنها بهرمند شود.
الله متعال در این باره می فرماید:) وَلَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَإِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ( سوره زمر،آیه:65.
ترجمه : وهمانا بسوی من تو وپیامبرانی پیش از تووحی شده است که اگر شرک کردی یقینا عملت بر باد خواهد شد وقطعا از زیانکاران خواهد گشت.
ونیزالله متعال می فرماید:) وَلَوْ أَشْرَکُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ( سوره أنعام،آیه:88.
ترجمه : واگر شرک کنند از (اعمال) آنها هر آنچه را که بودند انجام می دادند بر باد خواهدگشت.
ودر جای دیگرالله متعال می فرماید:) وَمَنْ یَکْفُرْ بِالْأِیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ ( سوره مائده،آیه:5.
ترجمه :و هر کس به ایمان کفر بورزد قطعا عملش بر باد شده و در حالی که او در آخرت از زیانکاران خواهد بود.
ودر آیه ای دیگری الله متعال می فرماید:) وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُوراً ( سوره فرقان، آیه:23.
ترجمه : وبه هرعملی که انجام داده اند مىپردازیم و آن را [چون] گردى پراکنده مىسازیم .
انس بنِ مالک رضی الله عنه می فرماید: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:" إنَّ اللهَ لا یَظلِمُ مؤمناً حَسَنةً؛ یُعطِی بها فی الدُّنیا، ویَجزِی بها فی الآخِرَةِ، وأمَّا الکافِرُ فیُطْعَمُ بحسناتِ ما عَمِلَ بها للهِ فی الدُّنیا، حتى إذا أفضى إلى الآخِرةِ لم تَکُنْ لهُ حسنَةٌ یُجْزَى بها ".
ترجمه : همانا الله به هیچ مؤمنی نسبت به هیچ نیکی ظلم نمی کند در دنیا به این مؤمن خیر وبرکت داده می شود و در آخرت نیز به او اجر و ثواب داده می شود ولی کافرهر کاری که برای الله در دنیا انجام داده است در مقابل به او خوراک و بهر مندی از دنیا داده می شود تا اینکه زمانی که به آخرت می رسد هیچ نیکی ندارد که در مقابل به او پاداشی داده شود.
(این روایت صحیح را مسلم روایت نموده است)
ابوهریره رضی الله عنه می فرماید: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:" لا یَجتَمِعُ الإیمانُ والکُفرُ فی قلبِ امرئٍ ".
ترجمه : ایمان (واقعی) و کفر در دل شخصی جمع نمی گردد.
(این روایت صحیح در سلسله احادیث صحیحه شماره:1050آمده است)
آری تمام کسانی که به نوعی گرفتار شرک شده اند این را باید بدانند که پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله وسلم در قیامت فقط برای گنه کاران موّحدین یعنی کسانی که بدون شرک از دنیا رفته اند شفاعت خواهد نمودومشرکین را شفاعت نخواهد نمود.
ابوهریره رضی الله عنه می فرماید: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:" لکلِّ نبی دعوةٌ مُستجابةٌ، فتعجَّلَ کلُّ نبیٍّ دعوتَه، وإنی اختبأتُ دعوتی شفاعةً لأمتی یومَ القیامة، فهی نائلةٌ إن شاء الله من ماتَ من أمتی لا یُشرک بالله شیئاً ".
ترجمه : برای هر پیامبری یک دعای (ویژه ای) است که پذیرفته می شود، هر پیامبری عجله نموده و ازدعای (ویژه اش در دنیا) استفاده نموده است ولی من دعای (ویژه ام) را مخفی نموده و از آن برای شفاعت امتم در روز قیامت استفاده خواهم نمود و شفاعتم ان شاء الله شامل هر کسی که از امتم که بمیرد و بهمراه الله چیزی را شرک نیاورده باشد خواهد شد.
(این روایت صحیح را مسلم روایت نموده است)
ابن عباس رضی الله عنه می فرماید: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:" أُعطیتُ الشَّفاعة؛ وهی نائلةٌ من لا یُشرک بالله شیئاً ".
ترجمه : به من (حق) شفاعت (نمودن) داده شده است و این شفاعت شامل حال هر کسی که بهمراه الله چیزی را شرک نیاوره باشد خواهد شد.
(این حدیث را ابن أبی عاصم در (السنة)روایت نموده، واستاد آلبانی آن را در تخریج: 803 صحیح قرار داده است).
ابوهریره رضی الله عنه می فرماید: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:" أسعدُ الناسِ بشفاعتی یومَ القیامةِ؛ من قال لا إله إلا الله، خالِصاً من قلبه ".
ترجمه : مسحق ترین افراد به شفاعتم در روز قیامت کسی است که (لا اله الا الله) را مخلصانه و از ته دل گفته باشد.
(این روایت صحیح را بخاری روایت نموده است)
اسلام در دفاع از توحید می جنگد و می خواهد تا انسانها را از پرستش بندگان به سوی پرستش پروردگار سوق داده و از ایمان به طاغوت به سوی ایمان به معبود به حق و یکتا ببرد.
الله متعال در این باره می فرماید:) وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ( سوره أنفال،آیه:39.
ترجمه : و با آنها بجنگید تا که فتنه ای باقی نماند و تمام دین فقط از آن الله گردد،پس اگر باز آمدند همانا الله نسبت به آنچه انجام می دهند بسیار بیناست.
ودر جای دیگرالله متعال در این باره می فرماید:) قَاتِلُوا الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلا بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَلا یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلا یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ حَتَّى یُعْطُوا الْجِزْیَةَ عَنْ یَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ ( سوره توبه،آیه:29.
ترجمه : بجنگید با آن دسته از اهل کتاب(یهود و نصاری) که نه به الله ایمان می آورند و نه هم به روز قیامت، و نه آنچه را که الله و رسولش حرام قرار داده حرام می دانند و نه هم متدین به دین حق اند؛ تا اینکه خوار وذلیل با دست خودشان جزیه پرداخت نمایند.
ودر آیه ای دیگرالله متعال در این باره فرموده است:) فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (سوره بقره،آیه:256.
ترجمه : پس هر کس که به طاغوت کفر می ورزد و به الله ایمان می آورد قطعا او به دستگیره محکمی که قطع شدنی نیست را محکم گرفته است و الله کاملا شنوا و بی نهایت داناست .
ابن عمر رضی الله عنهما می فرماید : رسولَ الله صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند:" أُمِرتُ أن أقاتلَ الناسَ حتى یشهدوا أن لا إله إلا الله، وأن محمداً رسولُ الله، ویُقیموا الصلاةَ، ویُؤتوا الزکاةَ، فإذا فعلوا ذلک عَصَمُوا منی دماءَهُم وأموالَهم إلا بحقِّ الإسلام، وحسابُهم على الله ".
ترجمه : به من دستور داده شده است تا با مردم بجنگم تا اینکه گواهی دهند که بجز الله دیگر معبود به حقی نیست و یقینا محمد پیامبر الله است ، و نماز را بر پا دارند و زکات را پرداهت نمایند و چون این اعمال را انجام دهند خونهایشان واموالشان را از من بجز حق اسلامی که به آنها تعلق می گیرد محفوظ داشته اند و حساب درونی آنها بر الله است.
(این روایت صحیح را بخاری ومسلم روایت نموده اند)
ابو هریره رضی الله عنه می فرماید : رسولَ الله صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند:" أُمرتُ أن أقاتلَ الناسَ حتى یشهدوا أن لا إله إلا الله، ویؤمنوا بِی وبما جِئتُ به، فإذا فعلوا ذلک عَصَمُوا منی دماءَهم وأموالَهُم إلا بحقها، وحسابُهم على الله " .
ترجمه : به من دستور داده شده است تا با مردم بجنگم تا اینکه گواهی دهند که بجز الله دیگر معبود به حقی نیست و به من (محمد) و به آنچه که من آورده ام ایمان بیاورند، و چون این اعمال را انجام دهند خونهایشان واموالشان را از من بجز حقی که به آنها تعلق می گیرد محفوظ داشته اند و حساب درونی آنها بر الله است.
(این روایت صحیح را مسلم روایت نموده است)
ابو مالک أشجعی، از پدرش روایت نموده که ایشان فرمودند: رسولَ الله صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند:" من وحَّدَ اللهَ تعالى، وکفرَ بما یُعبَدُ من دونه، حُرِّمَ مالُه ودمُه، وحسابُه على الله عزّوجلّ ".
ترجمه : هرکس الله متعال را به یکتائی عبادت و پرستش نمود وبه هر آنچه غیر از او عبادت و پرستش می شوند کفروانکار نمود (گرفتن) مال و (ریختن) خونش حرام قرارداده شده است و محاسبه درونی او با الله عزوجل می باشد.
(این روایت صحیح را مسلم روایت نموده است)
از آنجای که ما برای عبادت الله متعال آفریده شده ایم و باید فقط او را عبادت کنیم لذا باید این عبادت خالصانه و برابر با دستور او باشد لذا علماء رحمهم الله می فرمایند از قرآن وسنت این بدست می آید که شرائط یک عبادت درست و صحیح دو چیز است:
1- عبادت باید خالصانه و برای رضای الله متعال و بدور از شرک و ریا انجام شود، ورنه آن عبادت باطل و بدون اجر بوده بلکه برعکس باعث کفر و گناه برای فرد می گردد، در این باره الله متعال می فرماید:) فَمَنْ کَانَ یَرْجُوا لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَلا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً ( سوره کهف،آیه:110.
ترجمه : پس هر کس امیدوارملاقات با پروردگارش است پس باید که کردار نیک انجام داده و در عبادت پروردگارش کسی را بهمراه او شریک نیاورد.
ودر جای دیگر الله متعال می فرماید:) إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِینَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً ( سوره کهف،آیه:7.
ترجمه : همانا هر آنچه ما بر روی این زمین قرار داده ایم برای زیبائی و زینت آن است و تا اینکه ما این (انسان)ها را آزمایش کنیم که کدام یک از اینها نیک کردار و درست کارتراست
ودر آیه ای دیگر چمین فرموده است:) الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً ( سوره ملک،آیه:2.
ترجمه : (الله) ذاتی است که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را آزمایش نمایدکه کدام یک ازشما نیک کردارودرست کارتراست .
ازمحمود بن لبید رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: " إن أخوفَ ما أخافُ علیکم الشرکَ الأصغر ". قالوا: وما الشرکُ الأصغرُ یا رسولَ الله صلی الله علیه و آله وسلم ؟ قال:" الریاء؛ یقول الله عزوجل إذا جزى الناسَ بأعمالهم: اذهبوا إلى الذین کنتم تُراؤون فی الدنیا، فانظروا هل تجدون عندهم جزاء ".
ترجمه : همانا از آنچه ازهمه بیشتربر شما می ترسم شرک اصغر(کوچکتر) است (صحابه) عرض کردند: ای رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شرک اصغر چیست؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: ریا است، زمانی که الله عزوجل پاداش اعمال را می دهد به ریاکاران می گوید: بروید بنزد کسانی که در دنیابرای آنها ریاکاری می کردید و آنجا نگاه کنید که آیادر نزد آنان پاداشی را می بیند؟
(این روایت صحیح در مسند احمد و دیگر کتب وصحیح الترغیب والترهیب: 29آمده است )
ازابوهریره، رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:" قال الله عزوجل: أنا أغنى الشرکاء عن الشرک، فمن عملَ لی عملاً أشرک فیه غیری فأنا منه بریء، وهو للذی أشرکَ ".
ترجمه : الله عزوجل فرموده : من از بی نیازترین شریکان در شراکت هستم پس هر کسی که عملی را برای من انجام داد و در آن غیر مرا شریک نمود من ازآن بیزارم و آن عمل برای کسی است که با من شریک قرار داده شده است .
(این روایت صحیح در ابن ماجه و دیگر کتب وصحیح الترغیب والترهیب: 31آمده است )
وازابوسعید بن أبی فضاله رضی الله عنه روایت است که ایشان فرمودند من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرمایند فرمودند:" إذا جمع الله الأولین والآخرین لیوم القیامة؛ لیوم لا ریب فیه، نادى مُنادٍ: من کان أشرکَ فی عمله لله أحداً، فلیطلُب ثوابَه من عنده، فإن اللهَ أغنى الشرکاءِ عن الشرک ".
ترجمه : هنگامی که الله همه (اسانها) را از اول تا به آخر برای روز قیامت جمع کند همان روزی که در آن هیچ شک و تردیدی نیست ، اعلان کننده ای اعلان می نماید: هر کس که در عملی که باید تنها برای الله انجام می شد شرک نموده است پس باید به نزد همان کس رفته و اجر و ثوابش را از نزد او طلب نماید زیرا قطعا الله از بی نیاز ترین شریکان از شراکت است .
(این روایت صحیح در ابن ماجه،ترمذی،ابن حبان وصحیح الترغیب والترهیب: 30آمده است )
2- دومین شرط هر عبادت این است که برابر با شرعی یعنی دستورات الله و رسول باشد در باره رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: من عمل عملا لیس علیه امرنا فهو رد .
ترجمه : هر کس کار و عملی را انجام دهد که برابر با دستورات (دین) ما نباشد آن مردود است .
(این روایت صحیح را مسلم روایت نموده است)
برگرفته و ترجمه شده با اندک اضافه و کمی از کتاب (حُقوقٌ وواجباتٌ شَرَعَها اللهُ للعِباد) نوشته : عبد المنعم مصطفى
سلام علیکم
حدیثی که درباره وضو از پیامبر آمده بود و حدیثی که ابوهریره از پیامبر روایت کرده بود را خوندم.دو سوال برام پیش آمد. شما می توانید کمک کنید؟
در قرآن خونده ام که (وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ) ولی تو این روایت خواندم که پیامبر بجای مسح از واژه غسل(شستن) استفاده کرده اند.
علت اختلاف این روایت با قرآن چیست و در این جا کدامشان بر کدام مقدم است؟
سوال دوم. اینکه روایتی که از ابوهریره بود چرا ایشان باید(این جریان را) مخفی کنند؟ مگر در دین تقیه هست؟
ثانیا: اینکه مگر در روایتی که از خود پیامبر آمده٬ آن حضرت محدوده شستن دستها را معین نکرده اند؟ پس چرا ابوهریره محدوده وسیعتری رو بیان کرده است؟! دراین تعارض بین این دو روایت کدام بر دیگری ارجحیت دارد؟
خدا شما را در دنیا و آخرت راضی گرداند
ضمنا من عربی می دانم اگر منابعی باشد که جواب این دو سوال رو داشته باشد چه به فارسی یا عربی کمکی به من بکند دعاگو خواهم بود.
جـــــــــــــــــــواب
برادر عزیز و گرامی قبل از همه چیز وعلیکم السلام ورحمة الله و برکاته .
برادر عزیزم قبل از اینکه به سوالات شما پاسخ دهم مناسب می دانم که آن دو روایتی که شما در وبلاگ بنده خوانده اید و برایتان این سوالات پیش آمده است را دو باره با الفاظ عربی و ترجمه فارسی آنها ذکر کنم تا که پاسخی که در این باره داده می شود برای شما و دیگر خوانندگان کاملا واضح گردد ، آن دو روایت از قرار زیر می باشند:
(1) عن عَمْرَو بْنَ عَبَسَةَ یَقُولُ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ الْوُضُوءُ قَالَ أَمَّا الْوُضُوءُ فَإِنَّکَ إِذَا تَوَضَّأْتَ فَغَسَلْتَ کَفَّیْکَ فَأَنْقَیْتَهُمَا خَرَجَتْ خَطَایَاکَ مِنْ بَیْنِ أَظْفَارِکَ وَأَنَامِلِکَ فَإِذَا مَضْمَضْتَ وَاسْتَنْشَقْتَ مَنْخِرَیْکَ وَغَسَلْتَ وَجْهَکَ وَیَدَیْکَ إِلَى الْمِرْفَقَیْنِ وَمَسَحْتَ رَأْسَکَ وَغَسَلْتَ رِجْلَیْکَ إِلَى الْکَعْبَیْنِ اغْتَسَلْتَ مِنْ عَامَّةِ خَطَایَاکَ فَإِنْ أَنْتَ وَضَعْتَ وَجْهَکَ لِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ خَرَجْتَ مِنْ خَطَایَاکَ کَیَوْمَ وَلَدَتْکَ أُمُّکَ.
عمروبن عبسه رضی الله عنه می فرماید:من گفتم ای رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) وضو چگونه است؟(رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) اما وضو؛ همانا هر گاه که خواستی وضو بگیری زمانی که دستانت را شستی تا اینکه آنها را صاف نمودی گناهان از میان ناخن هایت و انگشتانت بیرون می شود و هر گاه دو سوراخ بینیت را آب کشیدی و چهره و دو دستت را تا دو آرنج شستی و سرت را مسح کردی و دو پایت را تا دو قوزک شستی از تمام گناهانت غسل نموده ای و اگر تو چهره ات را برای الله عزوجل بر زمین گذاشتی (یعنی نماز خواندی)از گناهانت همانند روزی که مادرت ترا زایده بیرون شده ای .
(سنن نسائی کتاب الطهارة حدیث شماره 147)
(2)عَنْ أَبِی حَازِمٍ قَالَ کُنْتُ خَلْفَ أَبِی هُرَیْرَةَ وَهُوَ یَتَوَضَّأُ لِلصَّلَاةِ وَکَانَ یَغْسِلُ یَدَیْهِ حَتَّى یَبْلُغَ إِبْطَیْهِ فَقُلْتُ یَا أَبَا هُرَیْرَةَ مَا هَذَا الْوُضُوءُ فَقَالَ لِی یَا بَنِی فَرُّوخَ أَنْتُمْ هَاهُنَا لَوْ عَلِمْتُ أَنَّکُمْ هَاهُنَا مَا تَوَضَّأْتُ هَذَا الْوُضُوءَ سَمِعْتُ خَلِیلِی صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ تَبْلُغُ حِلْیَةُ الْمُؤْمِنِ حَیْثُ یَبْلُغُ الْوُضُوءُ.
از ابو حازم روایت است که من پشت سر ابوهریره بودم که ایشان برای نماز وضو میگرفت ایشان دستانش را می شست تا که به زیربغهایش می رساند ،من گفتم:ای ابوهریره این چه کاری است که در وضو انجام می دهی ، ایشان به من گفت : ای فرزندان فرّوخ شما اینجا هستید من اگر می دانستم که شما اینجا هستید با این روش وضو نمی گرفتم من از دوستم (محمد) صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که می فرماید:زیورات مؤمن تا جای می رسد که وضواش می رسد.
(سنن نسائی کتاب الطهارة حدیث شماره 149)
برادر عزیز و گرامی هدف سوال اول شما این است که در روایتی که عمروبن عنبسه رضی الله عنه از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم روایت نموده در آن از شستن پاها تا قوزک حرف زده شده و لی در قرآن از مسح پاها سخن به میان آمده است ، و به نظر شما در این حدیث با آیه قرآن تضادی وجود دارد و درصورت تضاد کدام یک ترجیح دارد.
خدمت برادر عزیز وگرامی عرض شود که در میان این آیه و این حدیث هیچ تضادی وجود ندارد و هردو بیانگر این اند که پاها باید در وضو شسته شود ، واما حدیث که واضح است که در آن بصراحت واژه غسل که همان شستن بکار برده شده است ولی درقرآن چنین آمده است: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ ........(6) (سوره مائده).
یعنی : ای کسانی که ایمان آورده اید هرگاه که خواستید برای نماز بپا خیزید پس باید که چهرهایتان را بشویید و دستان را تا آرنج ها (نیز بشوید) و بر سرهایتان مسح نموده وپاهایتان را تا دوقوزک (بشویید) .....
شما برادر عزیز اگر به اعراب کلمه (بِرُءُوسِکُمْ) توجه کنید می بیند که کلمه (رُءُوسِ)مجرور است چون حرف (باء) که از حروف جاره است بر سرآن آمده است ، ولی (أَرْجُلَ) منصوب است و مجرور نیست ،حالا خوب دقت فرمایید که اگرکلمه (أَرْجُلَ) عطف برکلمه (رُءُوسِ) می بود باید همانند او مجرور می شد آن وقت معنای آیه می شد : بر سرهایتان و پاهایتان تا دو قوزک مسح کنید ، ولی وقتی که کلمه (رُءُوسِ) مجرور و کلمه (أَرْجُلَ) منصوب است معلوم می شود که کلمه (أَرْجُلَ)عطف بر دوکلمه (وُجُوهَ)و(أَیْدِیَ) است که هر دو آنها منصوب اند؛ واین دستور زبان عربی است که معطوف و معطوف علیه یک اعرابی دارند و از نظر حکم نیز یک حکمی دارند ، پس در این وقت معنای آیه این گونه می شود (ای کسانی که ایمان آورده اید هرگاه که خواستید برای نماز بپا خیزید پس باید که چهرهایتان را بشویید و دستان را تا آرنج ها (نیز بشوید) و بر سرهایتان مسح نموده وپاهایتان تا دوقوزک (بشویید) .
حالا یک سوال پیش می آید که چرا الله متعال به همراه چهره و دستان؛ پاها را که حکم آنها شستن ذکر نکرده بلکه بعد از مسح سر ذکر کرده است؟
در جواب باید گفت : اولا: این کار برای این شده تا ترتیب وضو به هم نخورد ،در ثانی : از نظر عربی چه آنگونه می آمد و چه اینگونه که آمده است در حکم هیچ فرقی نمی کند و هر دو بیانگر شستن پاها اند.
پس با این توضیح و تشریح در میان این حدیث و آیه هیچ تضاد نیست بلکه بر عکس هر دو یکدیگر را تأیی می کنند لذا نیازی نیست که یکی را بر دیگری مقدم داریم و دیگری را ترک کنیم زیرا هر دو یک جریان را بیان می کنند که همان شستن پاها در وضو باشد.
واما سوال دوم این برادر عزیز که چرا ابوهریره خواستند این نوع وضوگرفتن رامخفی کنند؟ مگر در دین تقیه هست؟
وثانیا: مگر در روایتی که از خود پیامبر آمده٬ آن حضرت محدوده شستن دستها را معین نکرده اند؟ پس چرا ابوهریره محدوده وسیعتری رو بیان کرده است؟! دراین تعارض بین این دو روایت کدام بر دیگری ارجحیت دارد؟
از آنجائی که در این سوال برادر عزیز مان چند سوال نهفته است بهتر است که به هر یک از آنها جدا گانه پاسخ داده شود تا حقیقت امر بهتر واضح گردد.
1- چرا ابوهریره خواستند این نوع وضوگرفتن رامخفی کنند؟
جواب:از آنجای که این نوع وضو گرفتن که اعضای وضو از حد فرض بیشتر شسته شود واجب نیست و یک امر استحبابی است و شاید بسیاری حکمت و علت آن را درک نکنند؛ ابوهریره رضی الله عنه خواستند که این روش وضو گرفتن را مخفی بدارند و به طور عموم برای همه گان بیان نکنند ولی چون آن فرد ابوهریره رضی الله عنه را دیدند که به این روش وضو می گیرند از ایشان علت و حکمت آن را پرسیدند و ابوهریره رضی الله عنه توضیح دادند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:(زیورات مؤمن تا جای می رسد که وضواش می رسد).یعنی در قیامت بر اعضای وضوی اهل ایمان زیورات پوشانده می شود و این اعضا هر چند از حد فرض بیشترشسته شود در قیامت به همان اندازه زیوربیشتری پوشانده خواهد شد لذا ابوهریره رضی الله عنه این اعضا را بیشتر از حد فرض می شستند تا قیامت از زیورات بیشتری بهرمند شوند.
2- آیا در دین تقیه هست؟
آری تقیه در اسلام در موارد حاد و خاص که خطرجانی و یا مالی شدید وجود داشته باشد وجود دارد واگرشماجریان عمار یاسررضی الله عنه که در روایات و تاریخ آمده را بررسی نمایید بیانگر همین مطلب است .
ناگفته نماند که ابوهریره رضی الله عنه در اینجا تقیه ننمودند بلکه همانگونه که گفتم ایشان نمی خواستند یک امر استحبابی را آشکارا انجام دهند.
3-آیا در روایتی که از خود پیامبر آمده٬ که آن حضرت محدوده شستن دستها را معین نکرده اند؟
درجواب این قسمت از سوال برادرمان باید گفت در قرآن کریم و احادیث پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله وسلم محدوده فرضی و واجبی سشتن دستها تا آرنجها بیان شده است ولی در حدیث ابوهریره رضی الله عنه محدوده استحبابی آن بیان شده است واین محدوده استحبابی را ابوهریره رضی الله عنه از حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بر داشت نموده اند.
4- چرا ابوهریره محدوده وسیعتری رو بیان کرده است؟!
آری همانگونه که قبلا گفته شد ابوهریره رضی الله عنه بنا بر برداشت از حدیثی که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: (زیورات مؤمن تا جای می رسد که وضواش می رسد). محدوده وسیعتری را بیان نمودند که شتن دستها تا به این حد مستحب است و واجب نیست .
5-دراین تعارض بین این دو روایت کدام بر دیگری ارجحیت دارد؟
بعد از این توضیحات مشخص شد که احادیثی که از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده و در آنها آمده که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در وضو دستانشان را تا آرنجها می شتند با این روایت ابوهریره رضی الله عنه که ایشان در وضو دستانشان را تا زیر بغلهایشان شسته اند هیچ تعارضی ندارد زیرا آنچه در احادیث رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آمده جریان فرضی و واجبی است و حدوده فرض معین شده است ولی آنچه در روایت ابوهریره رضی الله عنه آمده جریان استحبابی است که ازاین گفته رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (زیورات مؤمن تا جای می رسد که وضواش می رسد). برداشت شده است.
در آخر به این برادر عزیزو گرامی عرض کنم شما می توانید به تفاسیر مهم اهل سنت همانند تفسیر ابن کثیر و طبری و دیگر تفاسیر؛ تحت آیه (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ ........(6) (سوره مائده). رجوع کنید و توضیحات بیشتری را در این باره دریافت نمایید.
امام مالک رحمه الله فرموده اند : لیس أحد بعد النبی صلى الله علیه وسلم إلا ویؤخذ من قوله ویترک إلا النبی صلى الله علیه وسلم .
یعنی : بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بجز شخص ایشان کس دیگری وجود ندارد مگر اینکه بعضی از گفتارش گرفته و بعضی نیز رها می شود.
( منبع این گفتار مقدمه صفة الصلاة استاد آلبانی رحمه الله بحواله ازابن عبد البر در الجامع 2 / 32 و 2 / 91 می باشد )