۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

تفسیرآسان آیه (218) سوره بقره

ترجمه آیه (۲۱۸) سوره بقره

 

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَةَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (218)

ترجمه : همانا کسانی که ایمان آورده اند و کسانی که هجرت نمودند و در راه الله جهاد کردند آنها به رحمت الهی امید وارند و الله بسیار آمرزنده و بی نهایت مهربان است.


تفسیرآسان آیه (218) سوره بقره


(إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَةَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ) در این آیه سه عمل از بهترین اعمال نیک ذکر شده است :

1 - ایمان .

2- هجرت .

3- جهاد در راه الله .

وسپس الله متعال بیان نموده است ، کسانی که این سه عمل نیک را انجام داده اند و یا انجام می دهند آنها امیدوار رحمت الهی اند، و رحمت الهی در دنیا و آخرت شامل حال آنها خواهد گشت ، زیرا الله متعال نسبت به چنین کسانی بسیارآمرزنده و گناهان آنان را خواهد بخشید و بی نهایت مهربان است و رحمتش را در دنیا و آخرت شامل حال چنین کسانی خواهد گشت.

خطر تکفیر یک مسلمان


ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (۱۴)


خطر تکفیر یک مسلمان

 

(آری) تا زمانی که ما این را ندانیم (که عمل کنند گان به گناهان بزرگ آنها را از ته دل حلال می دانند ) برای ما هیچ راهی وجود ندارد که حکم به کفر آنها صادر نماییم زیرا ما می ترسیم که تحت وعید این گفته رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم قرار گریم، آنجای که می فرمایند: «إِذَا قَالَ الرَّجُلُ لِأَخِیهِ یَا کَافِرُ، فَقَدْ بَاءَ بِهِ أَحَدُهُمَا»  یعنی : هرگاه فردی به برادر (دینی) خویش بگوید: ای کافرقطعا این کفر به یکی از آن دو باز می گردد .

 

واحادیث (دیگری) که در این باره و به همین مفهوم آمده بسیار زیاد اند ولی بنده یکی از آن احادیثی که بر این جریان کاملا دلالت دارد را بیان می کنم .

 

هدفم همان داستان آن صحابی است که با یکی از مشرکین در میدان جهاد درگیر جنگ بوده و چون آن مشرک دید که در زیرضربه شمشیر صحابی مسلمان قرار گرفته است گفت  : (أشهد أن لا إله إلا الله) یعنی : گواهی می دهم که بجز الله دیگر معبود به حقی نیست ولی آن صحابه به این گفته این فرد توجهی نکرد و او را کشت.

و چون خبر آن فرد به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم رسید این کار را شدیدا براو انکار نموده و خورده گرفت ، آن صحابه عذر بیان نمود که (ای رسول الله) آن فرد مشرک کلمه توحید را فقط از ترس کشته شدن بر زبان آورده است رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: آیا تو دلش را شگافته ای؟ (که بدانی از ترس بوده و یا نه) (این روایت درصحیح بخاری و صحیح مسلم از روایت اسامه بن زید رضی الله عنه روایت شده است) .

 

فرق کفر اعتقادی وبا کفر عملی


ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (۱۳)


فرق کفر اعتقادی وبا کفر عملی

 

و خلاصه سخن این است : که ضروری است که این مطلب دانسته شود ؛ همانا کفر همانند فسق و ظلم به دو قسم تقسیم می گردد:

 کفر ، فسق و ظلمی که فرد را از اسلام بیرون می کند و تمام اینها زمانی است که فرد حرامها را در دل حلال بداند واما نوع دیگری از (کفر، فسق، و ظلم) وجود دارد که فرد را از اسلام بیرون نمی کند این به حلال دانست در عمل بر می گردد (یعنی فرد در دل حرامی را حلال نمی داند ولی بربحرامی عمل می کند گویا از نظرعملی آن را حلال دانسته است).

 

تمام گناهان و بالأخص گناهانی که در این عصر و زمان عملی حلال دانستن آنها انتشار یافته است همانند ربا،زنا، شراب نوشی و غیره؛ تمام اینها کفرعملی محسوب می شود، و جایز نیست که ما گنه کارانی که مرتکب چنین گناهانی می شوند را فقط بنا بر ارتکاب این گناهان و اینکه آنها از نظر عملی آنها را حلال می دانند تکفیر نماییم، مگراینکه بطور قطع و یقین برای ما آنچه آنها دردلهایشان دارند واضح و نمایان گردد واینکه ما بطور قطع و یقین بدانیم که آنچه الله و رسولش حرام دانسته را از ته دل و اعتقاد قلبی حرام نمی دانند واگر این برای ما مشخص گردد که آنها قلبا در این مخالفت (شرعی) افتاده اند در این وقت ما حکم به کفر آنها نموده و آن وقت است که می دانیم که گرفتار کفر (اکبر) شده و مرتد گشته اند.

کشف اشتباه تکفیری ها

ترجمه فتنه تکفیرکتاب استادآلبانی رحمه الله (۱۲)


کشف اشتباه تکفیری ها

 

و از جمله مسائلی که اشتباهات و گمراهیهای این گروه تکفیری را آشکار می سازد این است که به آنها گفته شود: چه وقت می شود بر مسلمانی که گواهی می دهد که بجز الله دیگر معبود به حقی نیست و محمد رسول الله است و در حالی که نماز هم می خواند، به اوگفت که از دینش برگشته و مرتد شده است؟

آیا یکبار کفایت می کند؟

و یا اینکه واجب است که او (همیشه این مطلب را) اعلان نماید که (فلان فرد) از دینش بر گشته و مرتد شده است؟

قطعا آنها برای این جوابی ندارند و هر گز به حقیقت راه نخواهند یافت، لذا ما مجبوریم برای ایشان مثال زیر را بیان نمائیم (تا شاید درست تر این جریان را متوجه شوند ) ما می گوییم :

 

یک قاضی وجود دارد که برابر با شریعت حکم و قضاوت می کند واینگونه عادت و قانونش هست، ولی در یک حکم و قضاوتی پایش لغزیده و به خلاف شریعت فیصله نموده است یعنی مثلا حق را به ظالمی داد و مظلومی را از حقش محروم نموده است، قطعا این قضاوت او حکم بغیر آن چیزی می باشد که الله نازل نموده است ، آیا شما به این قاضی می گویید که او کفر نموده و مرتد گشته است؟

 

 (تکفیریها) خواهند گفت: نه (ما آن قاضی را تکفیر نمی کنیم) زیرا این اشتباه از او یک بار سر زده است؟

ما به (این تکفیریها) می گوییم: اگر همین حکم و یا حکم دیگری که آن هم خلاف شرع است دو باره از همین قاضی سر زد آیا کافر می شود؟

سپس ما این سؤال مان را سه بار، چهار بار بر آنان تکرار می کنیم چه وقت آنها می توانند بگویند که این عمل و حکم قاضی کفر است؟ هر گزنمی تواند یک حدی را معین نمایند که هر وقت تعداد احکام خلاف شرع این قاضی به این اندازه (معین) رسید آن وقت اورا تکفیر نمی کنند (ولی اگر بیشتر از آن شد، آن وقت آن قاضی را تکفیر می کنند).

 

ودر حالی که کاملا بر عکس این می توانند (بگویند) که هرگاه فهمیدند که آن قاضی در حکم اولش ؛ حکم خلاف شرع را خوب دانسته وحکم به غیرآنچه الله نازل نموده را حلال دانسته و حکم شرع را زشت دانسته است در همان لحظه و در مرحله اول می توان بر او حکم ارتداد داد.

 

و برعکس این اگر ما ده قضاوت در جریانات متعددی از او ببینیم که در آنها با شریعت مخالفت نموده واگر ما از او بپرسیم که چرا در این مسائل بر خلاف آنچه الله عزوجل نازل کرده فیصله نموده ای؟

در جواب به ما خواهد گفت: من بر خودم ترسیدم و یا بعنوان مثال رشوه گرفتم که این از اولی بسیاربدتر است( و یا هر عذر دیگری را بیان خواهد نمود) لذا با این وجود ما نمی توانیم او را تکفیر کنیم تا اینکه خودش آنچه که در دل دارد را بیان کند که او حکم به شریعت و به آنچه الله نازل نموده را درست ومناسب نمی داند تنها در آن وقت است که ما می توانیم بگوییم: که قطعا او کافر است و ازدین برگشته و مرتد شده است.

 

عقیده امام ابوحنیفه رحمه الله (۱۶)

ترجمه فقه اکبر امام ابوحنیفه رضی الله عنه


علاقَة الْإِسْلَام وَالْإِیمَان


تعلق اسلام با ایمان



والاسلام هُوَ التَّسْلِیم والإنقیاد لأوامر الله تَعَالَى فَمن طَرِیق اللُّغَة فرق بَین الْإِسْلَام وَالْإِیمَان وَلَکِن لَا یکون إِیمَان بِلَا اسلام وَلَا یُوجد إِسْلَام بِلَا إِیمَان وهما کالظهر مَعَ الْبَطن وَالدّین اسْم وَاقع على الْإِیمَان وَالْإِسْلَام والشرائع کلهَا .


ترجمه : اسلام همان تسلیم شدن و در قبال دستورات الله متعال وفرمانبردارشدن است، از نظرلغوی در میان اسلام و ایمان فرق است و لیکن «از دیدگاه شرعی» ایمان بدون اسلام نمی باشد و اسلام بدون ایمان یافت نمی شود و این دو همانند ظاهر و باطن و بیرون و درون «یک چیز»اند و دین اسمی است که برایمان و اسلام و تمام مسائل شرعی اطلاق می شود .

عقیده امام ابوحنیفه رحمه الله (۱۵)

ترجمه فقه اکبر امام ابوحنیفه رضی الله عنه


تَعْرِیف الْإِیمَان


تعریف ایمان


وَالْإِیمَان هُوَ الْإِقْرَار والتصدیق وإیمان أهل السَّمَاء وَالْأَرْض لَا یزِید وَلَا ینقص من جِهَة الْمُؤمن بهَا وَیزِید وَینْقص من جِهَة الْیَقِین والتصدیق والمؤمنون مستوون فِی الْإِیمَان والتوحید متفاضلون فِی الْأَعْمَال .


ترجمه : ایمان همان اعتراف با زبان و تصدیق با قلب است و ایمان اهل آسمان و زمین از جهت آنچه باید به آن ایمان آورده شود نه اضافه و نه هم کم می گردد ولی از جهت یقین و تصدیق اضافه و کم می گردد، مسلمانان در (اصل) ایمان و توحید با یکدیگر برابراند ولی از نظر اعمال و کردار با یکدیگر متفاوت بوده و بر یکدیگر برتری دارند . 

عقیده امام ابوحنیفه رحمه الله (۱۴)

ترجمه فقه اکبر امام ابوحنیفه رضی الله عنه


رُؤْیَة الله فِی الْآخِرَة


دیدن الله در قیامت



وَکَانَ الله تَعَالَى خَالِقًا قبل ان یخلق ورازقا قبل ان یرْزق وَالله تَعَالَى یرى فِی الْآخِرَة وَیَرَاهُ الْمُؤْمِنُونَ وهم فِی الْجنَّة بأعین رؤوسهم بِلَا تَشْبِیه وَلَا کَیْفیَّة وَلَا یکون بَینه وَبَین خلقه مَسَافَة .


ترجمه : و الله متعال پیش از اینکه چیزی را بیافریند آفریدگاروخالق بوده است و پیش از اینکه به کسی رزق و روزی بدهد رازق وروزی دهنده بوده است و در روز قیامت دیده می شود و مسلمانان او را در بهشت با چشمان سرشان بدون تشبیه و بدون کیفیت می بینند و در«آن وقت» در میان او و بندگانش مسافت و فاصله ای نیست .

عقیده امام احمد رحمه الله (۱۵)

 ترجمه: کتاب أصول السنة امام احمد بن حنبل رضی الله عنه


متن عربی : 


وَمن خرج على إِمَام من أَئِمَّة الْمُسلمین وَقد کَانُوا اجْتَمعُواعَلَیْهِ وأقروا بالخلافة بِأَیّ وَجه کَانَ بِالرِّضَا أَو الْغَلَبَة فقد شقّ هَذَا الْخَارِج عَصا الْمُسلمین وَخَالف الْآثَار عَن رَسُول الله صلى الله عَلَیْهِ وَسلم فَإِن مَاتَ الْخَارِج عَلَیْهِ مَاتَ میتَة جَاهِلِیَّة. وَلَا یحل قتال السُّلْطَان وَلَا الْخُرُوج عَلَیْهِ لأحد من النَّاس فَمن فعل ذَلِک فَهُوَ مُبْتَدع على غیر السّنة وَالطَّرِیق .


ترجمه فارسی : 


وهرکس بر رهبری از رهبران مسلمانان خروج کند و در حالی که مسلمانان برآن متفق بودند و به رهبری و خلافت او معترف بودند (حالا می خواهد) به هر طریقی که «رهبری او را ملت قبول کرده باشند» خواه با رضایت و یا با غلبه آمدن بر حکومت بصورت زور، در صورت خروج ، این خروج کننده با این کارش عصای اتحاد ملت را شکسته و با احادیث «صحیحی» که از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آمده مخالفت نموده است و اگر این خروج کننده در حالت خروج بمیرد برمرگ جاهلیت مرده است . (و) نه جنگ با حاکم و پادشاه مسلمان برای کسی حلال است و نه هم خروج بر علیه او، لذا هرکس این کار را بکند « و بر علیه حاکم مسلمانی خروج کند» پس او بدعتی است که بر راه «راست» و سنّت «نبوی صلی الله علیه و آله وسلم» نیست .

عقیده امام احمد بن حنبل رحمه الله (۱۴)

 ترجمه: کتاب أصول السنة امام احمد بن حنبل رضی الله عنه


متن عربی :


وَصَلَاة الْجُمُعَة خَلفه وَخلف من ولاه جَائِزَة بَاقِیَة تَامَّة رَکْعَتَیْنِ من أعادهما فَهُوَ مُبْتَدع تَارِک للآثار مُخَالف للسّنة لَیْسَ لَهُ من فضل الْجُمُعَة شَیْء إِذا لم یر الصَّلَاة خلف الْأَئِمَّة من کَانُوا برهم وفاجرهم فَالسنة بِأَن یُصَلِّی مَعَهم رَکْعَتَیْنِ وَتَدین بِأَنَّهَا تَامَّة لَا یکن فِی صدرک من ذَلِک شَیْء.


ترجمه فارسی : 


و نماز جمعه پشت سر رهبر(حکومت اسلامی) و همچنین پشت سر کسی که او (بعنوان مسئول و امیر منطقه ای ) تعیین نموده جائزوکامل است و اگر کسی حتی دو رکعتی (همانند نماز جمعه وغیره) که پشت سراومی خواند اعاده کند او بدعتی است و ترک کننده روایتها و آثاراست و مخالف با سنّت است و از فضیلت نمازجمعه هیچ بهره ای نمی برد اگر نماز پشت سررهبران (حکومت اسلامی) هرکسی هم که باشند خواه نیکوکارو یا بدکرداررا جایز نداند، روش سنّت در«نماز جمعه» این است که بهمراه آنان دورکعت بخواند و معتقد باشد که آنها کامل اند و هیچ نوع شکی در این باره در دلت نباشد.

عقیده امام احمد بن حنبل رحمه الله (۱۳)

 ترجمه: کتاب أصول السنة امام احمد بن حنبل رضی الله عنه


متن عربی :


والغزو مَاض مَعَ الإِمَام إِلَى یَوْم الْقِیَامَة الْبر والفاجر لَا یتْرک. وَقِسْمَة الْفَیْء وَإِقَامَة الْحُدُود إِلَى الْأَئِمَّة مَاض لَیْسَ لأحد أَن یطعن عَلَیْهِم وَلَا ینازعهم . وَدفع الصَّدقَات إِلَیْهِم جَائِزَة نَافِذَة من دَفعهَا إِلَیْهِم أَجْزَأت عَنهُ برا کَانَ أَو فَاجِرًا.


ترجمه فارسی : 


جهاد به همراه امام نیکوکار و بدکردارتا قیامت ادامه دارد و نباید ترک و رها شود . و تقسیم مال غنیمت و برپائی و اجراء حدود در دست رهبران (و سران حکومت اسلامی) است و برای هیچ کس حق طعنه زنی به آنان و (یا) منازعه و درگیری با آنان را ندارد . و دادن صدقات به رهبران (حکومت اسلامی) مجازاست و هرکس به آنها بدهد صدقاتش ادا شده است خواه آن رهبر نیک کردارباشد و یا اینکه بدکردار باشد .

عقیده امام احمد بن حنبل رحمه الله (۱۲)

 ترجمه: کتاب أصول السنة امام احمد بن حنبل رضی الله عنه



متن عربی :


والسمع وَالطَّاعَة للأئمة وأمیر الْمُؤمنِینَ الْبر والفاجر وَمن ولی الْخلَافَة وَاجْتمعَ النَّاس عَلَیْهِ وَرَضوا بِهِ وَمن عَلَیْهِم بِالسَّیْفِ حَتَّى صَار خَلیفَة وَسمی أَمِیر الْمُؤمنِینَ .


ترجمه فارسی : 


و شنیدن و پیروی نمودن از رهبران و امیر مسلمانان خواه نیک کردار باشد و یا فاجر و خلاف کار، ضروری است ، «همان گونه که شنیدن و پیروی نمودن ضروری است» از کسی که خلافت و حکومت را به دست گرفته و مردم بر او اتفاق نمودن و به او راضی گشته اند و یا اینکه با زور شمشیر(و قدرت) آمده و خلیفه گشته و امیرمسلمانان گشته است .