ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
درپایان این بحث لازم می دانم که به یک صفت و ویژگی بسیار مهم و مثبت این شهید بزرگوار اشاره کنم؛ همان صفتی که او را از سایرین متمایزنموده و به اواین جایگاه بزرگ را در میان داعیان و مجاهدان راه حق عنایت نمود، و آیا می دانید که آن صفت و ویژگی کدام است؟ آن همان صفت دلیری و شجاعت کاملی است که در این شخصیت بزرگ وجود داشت و همان صفت از او چنین مجاهد و مبارز حق گوئی ساخت ، برای دانستن این مطلب به چند سخن از خودسید قطب رحمه الله توجه نمایید:
1 - روزی برخی ازشاگردان ایشان به ایشان گفتند: چرا در دادگاهی که به زنده ماندنت به آن پاسخ بستگی داشت با این صراحت حرف زدی و پاسخ دادی ؟ سید قطب رحمه الله در جواب چنین فرمودند:
(لأن التوریة لا تجوز فی العقیدة، ولأنه لیس للقائد أن یأخذ
بالرخص).
یعنی : چون توریه و مخفی کاری در عقیده مجاز نیست،
و برای یک رهبرمجاز نیست که به رخصت ها عمل کند.
2- آری همین شجاعت و دلیری ایشان بود که باعث شد تا زمان درخواست دولت از او برای تأیید حکومت، به کمال شهامت این جمله ماندگار و پر محتوا را فرمودند:
(إن إصبع السبابة الذی یشهد لله بالوحدانیة فی الصلاة لیرفض
أن یکتب حرفا واحدا یقر به حکم طاغیة).
یعنی : همانا انگشتی که در نماز به وحدانیت معبود به حق گواهی می دهد؛ از این سربازمی زند که حتی یک حرفی را که حکم طاغوت را تأیید کند بنویسد.
3- شهامت سید قطب رحمه الله به حدی بود که درحالی که
چوبه دار را در جلوی چشمانش می دید ، می گفت:
(لماذا أسترحم؟ إن کنت محکوما بحق فأنا أرتضی حکم الحق،
وإن کنت محکوما بباطل، فأنا أکبر من أن أسترحم الباطل).
یعنی : چرا ازحکومت درخواست بخشش و عفو نمایم؟
اگرمن به حقمحکوم شدم پس من به حکم حق راضی هستم،
و اگربه ناحق و باطل محکوم شدم، پس من بزرگتر از این
هستم که از باطلی درخواست عفو و بخشش نمایم .
4- زمانی که در روز یک شنبه تاریخ (28/8/1966) میلادی، حکم اعدام سیدقطب رحمه الله صادر می شود حمیده قطب خواهر سیدقطب رحمه الله را به نزد ایشان می فرستند که به ایشان بگوید که فقط یک راه نجات برایش وجود دارد وآن اینکه از کارهایش پشیمان شده معذرت خواهی کند، و چون خواهرش به نزد ایشان رفته و این جریان را برایش بیان می کند، سید قطب رحمه الله با کمال شجاعت و بدون هیچ ترسی از مرگ می گوید :
(لن أعتذر عن العمل مع الله).
یعنی : هرگز ازکاربا الله (پشیمان نیستم)
و معذرت خواهی نمی کنم)
5- زمانی که در سال (1965) میلادی مأموران حکومت
مصربدون اجازه برای بازرسی وارد خانه ایشان می شوند،
اوخطاب به مأمور اداره بازرسی می گوید:
(إن للبیوت حرمات ألا تعرف أدب الدخول؟) یعنی : همانا خانه ها حرمت های خودشان را دارند مگر ادب داخل شدن به خانه ها را (تا بحال) نمی دانی؟ و سپس به مدیراداره بازرسی نامه ای نوشته و در آن می نویسد (أرسل إلی بشرا ولا ترسل کلابا )یعنی : به نزد من انسان بفرست و سگ ها را نفرست. و سپس خودش را به اداره بازرسی کشور مصرمعرفی می کند و می گوید: (جئتکم حتى تعتقلونی) یعنی : من به نزدتان آمدم تا مرا دستگیرکنید.
6 - ویک روز پیش از اعدامش به خواهرش حمید قطب
رحمها الله می گوید: (إن رأیت الوالد المرشد فبلغیه عنی
السلام وقولی له: لقد تحمل سید أقصى ما یتحمله
البشر حتى لا تمس بأدنى سوء).
اگر والد مرشد (یعنی رئیس جماعت اخوان) را دیدی ازجانب
من به ایشان سلام برسان به ایشان بگو: همانا انتهای تحملی
که یک بشر (در مقابل سختی ها) می تواند داشته باشد، سید
أن را تحمل نمودتا اینکه گرفتارکوچک ترین بدی نگردد.