۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

تفسیرآسان آیه (195) سوره بقره

ترجمه آیه (۱۹۵) سوره بقره

 

 وَأَنفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ (195)

ترجمه : و در راه الله (خرج و) انفاق کنید و خود را با دستانتان به هلاکت نیدازید و نیکی کنید همانا الله نیکو کاران را دوست می دارد .

 

تفسیرآسان آیه (195) سوره بقره


(وَأَنفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ) دراین قسمت از آیه الله متعال دستورداده اند که در راه الله خرج و انفاق کنید و به مجاهدین کمک مالی کنید تا آنها به راحتی و اطمینان خاطر بتوانند با مشرکین بجنگند و این کمک شما به مجاهدین باعث اجر و ثواب برایتان می گردد و همانند این است که خود شما جهاد نموده اید .

به همین خاطر است که حذیفه بن یمان رضی الله عنه فرمودند: این آیه در باره ترک انفاق در«جهاد فی سبیل الله» نازل شده است همانگونه که درروایت صحیح بخاری و تفسیر ابن ابی حاتم و برخ دیگر از کتب حدیثی آمده است .

در اینجا مناسب است که یک نکته بسیارمهم توضیح داده شود و آن اینکه کلمه « فِی سَبِیلِ اللَّهِ » گرچه از نظر لغوی معنای عام دارد و هرکار خیر و نیک را شامل می شود ولی هرکجا در قرآن و سنت صحیح بصورت مطلق بیاید مراد ازآن «جهاد با کفار» می باشد ، و در این آیه نیز بهمین معنای «جهاد با کفار» بکار برده شده است .

(وَلا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ) الفاظ این قسمت از آیه عام است و هرکاری که باعث هلاکت و نابودی فرد گردد را شامل می شود و الله متعال مارا از ارتکاب تمام گناهان و کارهایی که باعث هلاکت معنوی و ظاهری ما می گردند ممانعت نموده است ، که می شود ازآن جمله «دوست با زن و فرزند و مال دنیا و ترک جهاد» که باعث هلاکت یک مسلمان می گردد را نام برد، برای توضیح این مطلب به این روایت صحیح که در تحت حدیث شماره (2972) سنن ترمذی و برخ دیگرکتب حدیثی آمده توجه نمایید :

عَنْ أَسْلَمَ أَبِی عِمْرَانَ التُّجِیبِیِّ، قَالَ: کُنَّا بِمَدِینَةِ الرُّومِ، فَأَخْرَجُوا إِلَیْنَا صَفًّا عَظِیمًا مِنَ الرُّومِ، فَخَرَجَ إِلَیْهِمْ مِنَ المُسْلِمِینَ مِثْلُهُمْ أَوْ أَکْثَرُ، وَعَلَى أَهْلِ مِصْرَ عُقْبَةُ بْنُ عَامِرٍ، وَعَلَى الجَمَاعَةِ فَضَالَةُ بْنُ عُبَیْدٍ، فَحَمَلَ رَجُلٌ مِنَ المُسْلِمِینَ عَلَى صَفِّ الرُّومِ حَتَّى دَخَلَ فِیهِمْ، فَصَاحَ النَّاسُ وَقَالُوا: سُبْحَانَ اللَّهِ یُلْقِی بِیَدَیْهِ إِلَى التَّهْلُکَةِ. فَقَامَ أَبُو أَیُّوبَ الأَنْصَارِیُّ فَقَالَ: " یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّکُمْ لَتُؤَوِّلُونَ هَذِهِ الْآیَةَ هَذَا التَّأْوِیلَ، وَإِنَّمَا أُنْزِلَتْ هَذِهِ الآیَةَ فِینَا مَعْشَرَ الْأَنْصَارِ لَمَّا أَعَزَّ اللَّهُ الْإِسْلَامَ وَکَثُرَ نَاصِرُوهُ، فَقَالَ بَعْضُنَا لِبَعْضٍ سِرًّا دُونَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: إِنَّ أَمْوَالَنَا قَدْ ضَاعَتْ، وَإِنَّ اللَّهَ قَدْ أَعَزَّ الإِسْلَامَ وَکَثُرَ نَاصِرُوهُ، فَلَوْ أَقَمْنَا فِی أَمْوَالِنَا، فَأَصْلَحْنَا مَا ضَاعَ مِنْهَا. فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى نَبِیِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَرُدُّ عَلَیْنَا مَا قُلْنَا: {وَأَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ} [البقرة: 195]، فَکَانَتِ التَّهْلُکَةُ الإِقَامَةَ عَلَى الأَمْوَالِ وَإِصْلَاحِهَا، وَتَرْکَنَا الغَزْوَ.

ترجمه : اسلم ابوعمران تجیبی رحمه الله فرمودند: ما (برای جهاد با) شهر روم رفته بودیم، آنها برای جنگ با ما صف بزرگی (از سربازان و نیروهای) رومی بیرون نمودند، مسلمانان نیزبه همان اندازه و یا بیشتر ازآنها (برای جنگ با آنها، از میان نیروهایشان) بیرون نمودند، و(در آن زمان) امیرمصرعقبه بن عامررضی الله عنه بودند و فرمانده گروه مجاهدین فضاله بن عبید رضی الله عنه بودند، (در یکی از روزها) مردی از مسلمانان برصف رومیان حمله نمود تا اینکه رفته و در میان آنان داخل شد، مردم فریاد زدند و گفتند: سبحان الله این فرد خودش را با دستانش به هلاکت می اندازد. ابوایوب انصاری رضی الله عنه از جا بلند شده وسپس فرمودند: آهای مردم آیا شما این آیه « وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ » اینگونه (اشتباه) توجیح و تفسیر می کنید؟! ، همانا این آیه در باره ما گروه انصارنازل گشته است (جریان از این قراراست)، زمانی که الله اسلام را عزت داد و مددگاران آن زیاد شدند، برخی از ما (انصاریها) مخفیانه بدون اینکه با رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم مشورت کنند به برخ دیگر گفتند : همانا (با رفتن به جهادها و ترک اموال و املاک ) اموال (و املاک) ما ضایع شده ، و(الآن) الله اسلام را عزت داده و مددگاران آن زیاد شده است ، (لذا اگر ما از این به بعد به جهاد نرویم) در(خانه) برای اصلاح اموال (و املاک) بمانیم  و آنچه از آنها ضایع و نابود شدند را اصلاح نماییم (بهتر است) ، الله متعال در رد این گفته (برخی از ما انصاریها) برپیامبرش صلی الله علیه وآله وسلم (این آیه را نازل نمود) : {وَأَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ} [البقرة: 195]، یعنی : در راه الله انفاق نمایید و خودتان را با دستانتان به هلاکت نیندازید . (سپس ابوایوب انصاری رضی الله عنه فرمودند) : پس هلاکت برای اصلاح اموال (و املاک) و در خانه ماندن و رها نمودن ما جهاد و جنگ با کفار می باشد.

 

(وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ) احسان یعنی اینکه «ما الله متعال را به گونه ای عبادت و پرستش نماییم گویا که الله متعال را می بینم وگرچه ما الله متعال را در این دنیا نمی بینیم ولی او ما را می بیند» همان گونه که در روایت جبرئیل علیه السلام در صحیح بخاری و صحیح مسلم و سایرکتب حدیثی آمده است .

احسان در حقیقت روح عبادتهاست و فرد «محسن» محبوب الله متعال است ، لذا اگر ما می خواهیم که الله متعال ما را دوست داشته باشد و از محبوبان الله متعال باشیم پس باید همیشه و در تمام عبادتها و اعمال شرعی که ما انجام می دهیم ، این را مد نظر داشته باشیم که الله متعال ما را می بیند و از همه کارهای ما باخبر است لذا اینجا نمی شود مکر و حیله و یا دغل بازی کرد، و اگر ما با این روش به عبادتها پرداختیم آن وقت است که از محسنین و نیکوکارانی می گردیم که الله متعال ما را دوست خواهد داشت.

نکته مهمی دیگری که از این قسمت آیه فهمیده می شود اثبات «صفت محبت» برای الله متعال می باشد و ما مسلمانان هرصفتی که درآیات قرآنی و یا احادیث صحیح نبوی صلی الله علیه و آله وسلم برای الله متعال آمده باشد ، بدون هیچ توجیح وبیان کیفیت ویا تشبیه و تمثیلی می پذیریم و بدان معتقد می گردیم، زیرا که بطور قطع و یقین می دانیم که الله متعال را خود الله و رسولش از همه بهتر می شناسند وکلماتی که الله و رسولش برای بیان صفات الله متعال بکار می برند از همه بهتر و درست تراست .