ترجمه آیه (84) و (85) و (86)
وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ لا تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَلا تُخْرِجُونَ أَنفُسَکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ (84)
ترجمه : و یا بیاورید زمانی را که ما از شما (یهودیان) عهد و پیمان محکم گرفتیم که (از این به بعد) خونهایتان را نمی ریزید و خودتان را از سرزمین ها و منزلهایتان بیرون نمی کنید سپس شما بدان اعتراف نمودید و در حالی که خود(براین پیمان) گواهی می دهید .
ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلاء تَقْتُلُونَ أَنفُسَکُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِیقاً مِنْکُمْ مِنْ دِیَارِهِمْ تَتَظَاهَرُونَ عَلَیْهِمْ بِالإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِنْ یَأْتُوکُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیْکُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذَلِکَ مِنْکُمْ إِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (85)
ترجمه : سپس (همین) شماها (که ما از شما عهد گرفتیم) خودتان را می کشید و گروهی از شما (گروه دیگری) را از سرزمینها و منزلهایشان بیرون می نمایید، و برآنها با گناه و تجاوز برعلیه آنان همکار و مددگارمی گردید و اگر اسیرانی به نزدتان بیایند فدیه آنان را پرداخت می کنید و در حالی که بیرون نمودن آنها (از خانه هایشان) برایتان حرام است (ولی شما این کارها را می کنید) آیا به قسمتی از کتاب (تورات) ایمان می آورید و به قسمتی از آن کفر می ورزید، پس سزای کسی که این کار را می کند بجز خواری و ذلتی در زندگی دنیا (چیز دیگری) نیست و روز قیامت (نیز) به سخت ترین عذاب باز گردانده می شوند و الله از آنچه شما عمل می کنید بی خبر نیست .
أُوْلَئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوْا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا بِالآخِرَةِ فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمْ الْعَذَابُ وَلا هُمْ یُنصَرُونَ (86)
ترجمه : آنها (ی که چنین نمودند) کسانی اند که زندگی دنیا را با (دادن) آخرت خریدند پس نه از آنها عذاب تخفیف داده می شود و نه هم (به) آنان یاری خواهند شد .
تفسیر آسان آیات (84) و (85) و (86)
(وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ) این قسمت خطاب به بنی اسرائیل زمان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می باشد وهدف آن عهد و پیمانی است که در تورات وانجیل از آنان گرفته شده است.
(لا تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ) یکی از عهدهای که الله متعال از بنی اسرائیل گرفته این است که کشتن یک بنی اسرائیل بر بنی اسرائیلی دیگر حرام است و نباید خون یکدیگر را ریخته و همدیگر را بکشند، همان گونه که بر هرمسلمانی ریختن خون مسلمان دیگری حرام می باشد.
(وَلا تُخْرِجُونَ أَنفُسَکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ) در بنی اسرائیل حرام بوده که گروهی از آنان گروه دیگری را از سرزمینهایشان اخراج کنند همانگونه که در اسلام نیز حرام است که مسلمانی مسلمان دیگری را با ظلم از خانه و کاشانه اش بیرون نماید.
(ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ) بنی اسرائیل این تعهد و پیمان را پذیرفته و گواهی به آن دادند ولی بعدها آن را رعایت ننمودند .
(ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلاء تَقْتُلُونَ أَنفُسَکُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِیقاً مِنْکُمْ مِنْ دِیَارِهِمْ تَتَظَاهَرُونَ عَلَیْهِمْ بِالإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ) در این قسمت آیه چند چیزذکر شده است :
1 - بنی اسرائیل که الله متعال از آنها عهد گرفته بود که یکدیگری را نکشند به این تعهد پایبندی ننمودند و یکدیگررا کشتند .
2 - بنی اسرائیل نباید یکدیگر را از سرزمین و کاشانه خویش بیرون می نمودند که این جرم را نیز مرتکب شدند .
3 - برخی از بنی اسرائیل در گناه و تجاوزبردیگران با یکدیگر همکار و همدست می شدند .
(وَإِنْ یَأْتُوکُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیْکُمْ إِخْرَاجُهُمْ) در این قسمت از آیه دو چیز ذکر شده است:
1 - در دین بنی اسرائیل این بوده که اگر فردی ازبنی اسرائیل به دست دشمن اسیر می شد باید در دادن فدیه برای آزادی آن با یکدیگر همکاری نمایند که این کار را انجام می دادند و به این حکم کتابشان عمل می نمودند .
2 - در دین بنی اسرائیل اخراج یکدیگر از سرزمین و منزلهایشان حرام بوده ولی برخی از بنی اسرائیل این جرم را مرتکب می شدند .
(أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ) در اینجا الله متعال به بنی اسرائیل تذکر می دهد که چرا به برخی از احکام کتاب که همان فدیه دادن در راستای آزادی اسیران باشد ایمان می آورید و عمل می کنید ولی به برخی از احکام دینتان که عدم اخراج و نکشتن یکدیگر باشد چرا عمل نمی کنید؟ وچرا یکدیگر را کشته و یکدیگر را از سرزمینتان اخراج و بیرون می کنید؟ .
(فَمَا جَزَاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذَلِکَ مِنْکُمْ إِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ) در اینجا الله متعال دوسزای سخت برای کسانی بیان نموده که به برخی از احکام های کتب آسمانی عمل نموده و به برخی دیگرعمل نمی کنند و آنها را رها نموده پشت سرمی اندازند:
1 - خواری و ذلت در دنیا .
2 - گرفتار سخت ترین عذاب شدن در آخرت .
(وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ) این قسمت آیه هشداری است برای تمام کسانی که به کتب آسمانی توجه نمی دهند و یا اینکه به برخی از احکام آنها عمل نموده و برخ دیگر را رها می نمایند؛ که متوجه باشند دست از این جرم بزرگ برداشته و قبل از مردن خویش را اصلاح نموده و به تمام احکام کتاب آسمانی خویش عمل کنند ورنه این را بدانند که الله متعال کارهای آنها را کنترل نموده و از کردارآنها بی خبر و غافل نیست و روزی از آنها نسبت به این جرم و گناهشان حساب خواهد گرفت و آنها را به سزای اعمال زشتشان خواهند رساند.
(أُوْلَئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوْا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا بِالآخِرَةِ فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمْ الْعَذَابُ وَلا هُمْ یُنصَرُونَ) در آیه الله متعال وضعیت کسانی را بیان نموده که به قسمتی از کتاب آسمانی عمل می نمایند و قسمت دیگری را از آن رها نموده و عمل نمی کنند و الله متعال در آیه نسبت به آنان چند چیز ذکر نموده است :
1 - این نوع افراد دنیای جاوید را فروخته و دنیای فانی را خریدند.
2 - این نوع افراد اگر توبه نکنند در دنیا و آخرت گرفتار عذاب شده وازعذاب آنها هیچ کم نخواهد شد .
3 - این نوع افراد اگر توبه نکنند هرگز از جانب الله متعال در دنیا و آخرت یاری نخواهند شد .
اولین اتهام(حلولیت و وحدت وجود)
اولین و بزرگ ترین اتهامی که از سوی دشمنان فکری سید قطب رحمه الله بر علیه سید قطب این شهید مظلوم و این حافظ قرآن ومفسرکتاب جاویدان الهی وارد می شود این است که سید قطب رحمه الله یک فردی است که قائل به حلولیت و وحدت الوجود بوده است و سپس برای اثبات این ادعای بی اساس و این اتهام بزرگ از عبارتهای مبهم و مجملی که سید قطب رحمه الله در سوره حدید و سوره اخلاص نوشته استنباط می کنند و عبارتهای صریح سید قطب رحمه الله که در رد نظریه کفری وحدت الوجود و حلولیت است و در تفسیر سوره بقره و کتاب (خصائص التصور الاسلامی) که آخرین کتابی است که در زندگی سید رحمه الله چاپ شده و همچنین درکتاب (مقومات التصور الاسلامی) که آخرین نوشته سید قطب رحمه الله است که در حیات ایشان چاپ نشده با تأخیر زیاد بعد از وفات ایشان چاپ و نشر شده و آخرین کتاب سید قطب رحمه الله بوده ؛ را ذکر نمی کنند و از آنها بصورت عمدی چشم پوشی می کنند تا اینکه بتوانند با این ترفند راحت تر به اهداف خویش رسیده و راحت تر بتوانند این شهید مظلوم و این مرد مجاهد جان بر کف را متهم و محکوم سازند و را حت تر بتوانند طرف داران خویش را بر علیه این دلیر مرد اسلام بشورانند، ولی غافل از اینکه تا آخر خورشید پشت ابرنمی ماند و یک روزفرامی رسد که الله متعال دروغ ها را آشکارو رازهای پوشیده را بر ملا کرده و حق را به حق دار می دهد، در اینجا بنده در اول آن عبارتها و الفاظی را از کتب سید قطب رحمه الله ذکر می کنم که دشمنان و مخالفان فکری سید قطب رحمه الله با تلاش ناکام خواستند از آنها حلولیت و وحدت الوجود را به اثبات برسانند و سپس به فضل الله تعالی و عونه به پاسخ این اتهام بزرگ و این دروغ شاخ دار خواهم پرداخت .
ترجمه و شرح حدیث (23) صحیح بخاری
عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الخُدْرِیَّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: بَیْنَا أَنَا نَائِمٌ، رَأَیْتُ النَّاسَ یُعْرَضُونَ عَلَیَّ وَعَلَیْهِمْ قُمُصٌ، مِنْهَا مَا یَبْلُغُ الثُّدِیَّ، وَمِنْهَا مَا دُونَ ذَلِکَ، وَعُرِضَ عَلَیَّ عُمَرُ بْنُ الخَطَّابِ وَعَلَیْهِ قَمِیصٌ یَجُرُّهُ. قَالُوا: فَمَا أَوَّلْتَ ذَلِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: الدِّینَ.
ترجمه : ابوسعید خدری رضی الله عنه فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: در حالی که من در خواب بودم ، مردم را دیدم که بر من عرضه و پیش می شوند و در حالی که بر(تن) آنان پیراهن هاست، برخی از آن (پیراهن ها) تا پستان (افراد) می رسند، و برخی از آنها (نیز) کوتاه تر از این اند ، و عمر بن خطاب برمن عرضه و پیش شد و در حالی که بر(تن) او پیراهنی ( آن قدر بلند و درازی بود که) آن را بر زمین می کشاند. (صحابه موجود در آن جلسه ) گفتند: ای رسول الله شما (این خوابتان) به چه تعبیر نموده اید؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ) فرمودند : به دین (تعبیر نمودم یعنی هرکس دینش محکم تر و زیا تر بوده پیراهنش نیز بلند تر بوده است) .
مسائل و احکام حدیث
1 - خواب های واقعی و اصلی تعبیر دارد .
2- رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم تعبیر خواب می دانستند.
3 - عمربن خطاب رضی الله عنه فردی بسیار متدینی بودند .
4- مسلمانان از نظر دین داری یکسان نیستند .
5- برخی از مسلمانان از نظر دینی و ایمانی ضعیف و برخی قوی اند.
6 - ایمان اضافه و کم می گردد .
7- پیراهن نماد خوبی است که بعنوان دین در خواب پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در آمده است زیرا پیراهن جسم را می پوشاند همان گونه دین از نظر فکری روح را تحت پوشش خویش قرار می دهد.
ترجمه و شرح حدیث (22) صحیح بخاری
عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الخُدْرِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «یَدْخُلُ أَهْلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ، وَأَهْلُ النَّارِ النَّارَ»، ثُمَّ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى: «أَخْرِجُوا مِنَ النَّارِ مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ إِیمَانٍ. فَیُخْرَجُونَ مِنْهَا قَدِ اسْوَدُّوا، فَیُلْقَوْنَ فِی نَهَرِ الحَیَا، أَوِ الحَیَاةِ - شَکَّ مَالِکٌ - فَیَنْبُتُونَ کَمَا تَنْبُتُ الحِبَّةُ فِی جَانِبِ السَّیْلِ، أَلَمْ تَرَ أَنَّهَا تَخْرُجُ صَفْرَاءَ مُلْتَوِیَةً».
ترجمه : ابوسعید خدری رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: (زمانی که) اهل (اولیه) بهشت به بهشت می روند و اهل (اولیه) آتش (جهنم) به آتش می روند، سپس الله متعال می فرماید : از آتش (جهنم) بیرون آورید هر کسی که در قلبش به اندازه یک دانه خردلی از ایمان وجود دارد، پس (ازاین دستور الله متعال) آن افراد ازآتش جهنم بیرون آورده می شوند و در حالی که (سوخته تا اینکه) سیاه گشته اند، سپس در رود خانه زندگی انداخته می شوند و همانند دانه ای که در کنار رودخانه ای که سیلاب آورده است می روند ، (سپس رسول الله خطاب به حاضرین فرمودند) آیا ندیده اید که این دانه ای را که سیلاب آن را آورده و درکنار رودخانه مانده است زمانی که تازه از زمین بیرون می آید (چگونه) زرد و در هم پیچیده است (این جهنمی ها نیز زمانی که در رودخانه زندگی بهشت انداخته می شوند این گونه سیاهی از آنها دور شده وصاف می گردند).
مسائل و احکام حدیث
از این حدیث مسائل و احکام زیرفهمیده و برداشت می شود :
1 - برخی از مسلمانان هر گز به دوزخ نمی روند بلکه بدون رفتن به دوزخ وارد بهشت می شوند .
2 - برخی از مسلمانان بنا بر گناهان زیادشان اول به دوزخ برده می شوند و سپس با شفاعت از جهنم نجات یافته و وارد بهشت می گردند.
3 - در قیامت بر درب بهشت رودخانه زندگی وجود دارد که برخی از جهنمیان زمانی که از جهنم نجات می یابند در آن شستشو داده می شوند تا آن سوختی و سیاهی آنان برطرف شده و سالم و تندرست گردند و سپس وارد بهشت می گردند .
4 - در قیامت شفاعت برای گنه کاران جهنمی ثابت است .
5 - ایمان اضافه و کم می شود ، و اضافه شدن ایمان با انجام کارهای نیک و کمی ایمان با مرتکب شدن گناهان صورت می گیرد .
نکته مهم : در متن عربی این حدیث امام مالک رحمه الله در نقل یک کلمه حدیث دچارشک شده اند و آن کلمه این است که آیا (الحَیَا) به معنای (بارن) است یا (الحَیَاةِ) که به معنای (زندگی) است؛ می باشد ، ولی درست این است که این کلمه در این حدیث (الحَیَاةِ) که به معنای (زندگی) است؛ می باشد.
ترجمه و شرح حدیث (21) صحیح بخاری
عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: " ثَلاَثٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَجَدَ حَلاَوَةَ الإِیمَانِ: مَنْ کَانَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِمَّا سِوَاهُمَا، وَمَنْ أَحَبَّ عَبْدًا لاَ یُحِبُّهُ إِلَّا لِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ، وَمَنْ یَکْرَهُ أَنْ یَعُودَ فِی الکُفْرِ، بَعْدَ إِذْ أَنْقَذَهُ اللَّهُ، مِنْهُ کَمَا یَکْرَهُ أَنْ یُلْقَى فِی النَّارِ "
ترجمه حدیث : مالک بن انس رضی الله عنه فرمودند : پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: سه (خصلت) اگر در کسی باشد او شیرینی ایمان را یافته است : هرکسی که الله و رسولش در نزد او از هر کسی دیگر علاوه از این دو محبو تر باشد، و هرکسی که بنده ای را دوست بدار و در حالی که او را دوستش نمی دارد مگر برای الله عزوجل ، و کسی که ناپسند بدارد که بسوی کفر برگردد بعد از اینکه الله او را از آن نجات داده همان گونه که ناپسند می دارد که در آتش انداخته شود .
مسائل و احکام حدیث
از حدیث بالا مسائل زیرفهمیده می شود :
1 - ایمان شیرینی دارد و شیرینی ایمان این گونه در فرد نمایان می شود که درآن وقت تحمل مشکلات و انجام عبادت برایش آسان و با لذت می گردد.
2 - دوست داشتن الله متعال و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم دو شعبه از مهم ترین شعبه جات و اعمال ایمانی است .
3- محبت و دوست داشتن الله متعال و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در نزد یک مسلمان باید ازمحبت نسبت به هر چیز و هر کس دیگری بیشتر باشد .
4 - دوستی با هر مسلمانی باید فقط برای رضای الله متعال باشد .
5- یک مسلمان باید از کفر و باز گشت بسوی آن شدیدا متنفر باشد .
6- محبت با الله و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و دوستی با سایر مسلمین و تنفر از کفر باعث یافتن شیرینی و لذت ایمان خواهد شد .
ترجمه و شرح حدیث (20) صحیح بخاری
عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذَا أَمَرَهُمْ، أَمَرَهُمْ مِنَ الأَعْمَالِ بِمَا یُطِیقُونَ، قَالُوا: إِنَّا لَسْنَا کَهَیْئَتِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ قَدْ غَفَرَ لَکَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ، فَیَغْضَبُ حَتَّى یُعْرَفَ الغَضَبُ فِی وَجْهِهِ، ثُمَّ یَقُولُ: «إِنَّ أَتْقَاکُمْ وَأَعْلَمَکُمْ بِاللَّهِ أَنَا»
ترجمه حدیث : عایشه رضی الله عنه فرمودند رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (عادت مبارک براین ) بود که چون به صحابه دستور می دادند آنان را به کارهایی دستور می دادند که توان عمل به آنها را می داشتند، (روزی، جمعی ازصحابه ) گفتند: همانا ما که همانند شما نیستیم ای رسول الله (و نیاز به عبادت بیشتر داریم) زیرا الله گناهان پسین و پیشین شما را بخشیده است، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم از این نوع سخنان به حدی) ناراحت می شدند که آثار ناراحتی و خشم در چهره مبارکشان نمایان می گردید و سپس می فرمودند : همانا پرهیزگارترین تان و آگاه ترین تان نسبت به الله من هستم .
مسائل و احکام حدیث
از این حدیث مسائل و احکام زیر گرفته می شود :
1 - رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در صدور احکام اوضاع و احوال و توان صحابه را رعایت می کردند، و نمی گذاشتند که در انجام اعمال نیک بر خود سخت گیری و یا زیاد روی کنند .
2 - رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به صحابه دستور به اعمالی که توان اجرایی آن را نداشته باشند؛ نمی دادند.
3- صحابه زیاد مشتاق انجام اعمال نیک زیادی بودند حتی دوست می داشتند که از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نیز بیشتر عمل نیک انجام دهند زیرا خویش را گنه کار و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را معصوم می دانستند .
4 - رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم معصوم است و تمام گناهان پسین و پیشین ایشان را الله متعال بخشیده است .
5- پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از تشدد و سخت گیری زیاد در دین و انجام عبادات ناراحت می شدند و میانه روی را دوست می داشتند .
6 - تشدد در دین و انجام کارهای نیک ؛ کار درستی نیست و از دیدگاه اسلامی مردود است، بلکه بهترین روش میانه روی است .
7- پرهیزگارترین و آگاه ترین فرد محمد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بوده است .
8 - علم و تقوا مراتب و در جاتی دارند و کم و اضاف می شوند .
نکته مهم : تقوا در اصطلاح شریعت همان انجام اوامر شرعی و ترک آنچه که اسلام از آن ممانعت نموده می باشد.
و علم : همان درک و فهم مسائل است نه جمع اطلاعات بدون درک و فهم .
ترجمه آیه (83) سوره بقره
وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً وَذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاَّ قَلِیلاً مِنْکُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ (83)
ترجمه : ویاد بیاورید (ای یهودیان) زمانی را که ما از بنی اسرائیل عهد و پیمان محکم گرفتیم که بجز الله (کسی و یا چیز دیگری را) عبادت ننمایید و به پدر و مادر (تان) نیکی کنید و به خویشاوندان و یتیمان و مسکین ها (نیز نیکی نمایید) و برای مردم سخن نیک بگویید و نماز را برپا دارید و زکات پرداخت نمایید و سپس شما (یهودیان به این دستورات) پشت گردانیدید بجز افراد کمی از شما و در حالی که شما اعراض کنندگان هستید .
تفسیر آسان آیه (83) سوره بقره
(وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ) این عهد محکم را الله متعال از یهودیان در تورات گرفته است، ناگفته نماند که تمام آنچه در این آیه آمده که الله متعال از یهودیان و بنی اسرائیل عهد گرفته که باید بدانها عمل نموده و پایبند به انها باشند ؛ در اسلام نیز آمده و الله و رسولش مسلمین را ملزم به انجام این اعمال مذکور دراین آیه نموده اند ، زیرآنچه در این آیه آمده یا مسائل اعتقادی است و یا ارکان مهم دینی و یا روابط اجتماعی و مسائل اخلاقی است ودر اصل اینها در ادیان آسمانی هیچ اختلاف و تفاوتی نیست آنچه در ادیان با یکدیگر مختلف و متفاوت اند برخی از مسائل مرتبط به برخی از احکام وجریاناتی از این قبیل می باشند اما در عقاید و اخلاقیات تمام ادیان یکی اند.
(لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ) اولین و اصلی ترین عهدی که الله متعال در تورات از یهودیان گرفته است و در اسلام نیز از مسلمان گرفته و بلکه از تمام انسانها در روز الست گرفته و تمام انس و جن برای آن آفریده است ؛ همان عبادت نمودن الله متعال می باشد .
آری علمای بزرگوار اسلام می گویند : عبادت در لغت رام و فرمانبردار و تابع بودن است و در اصطلاح شرع عبادت : به هرگفتار و یا کردار ظاهری و یا باطنی گویند که مخصوص الله متعال بوده والله متعال آن را دوست داشته و از انجام آن راضی باشد.
عبادت در اسلام چند شرط مهم دارد :
1 - عبادت باید در قرآن و سنّت صحیح آمده باشد .
2 - عبادت باید طبق دستور شرع انجام شود .
3 - عبادت باید فقط و فقط برای الله متعال انجام شود .
هر یک از این شرائط سه گانه در عملی یافت نشود آن عمل عبادت شرعی محسوب نمی شود .
آری انجام عبادت برای الله و یکتا پرستی مخصوم یهودیان نبوده است بلکه عبادت را فقط برای الله انجام دادن چیزی است که الله متعال تمام انس و جن را برای آن آفریده است ، و توحید جریانی است که تمام ادیان الهی برآن متفق بوده و تمام انبیاء علیهم السلام بدان سو دعوت داده اند .
(وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً) نیکی به پدر و مادر مخصوص یهودیان نیست بلکه در تمام ادیان الهی این دستور بوده و در اسلام نیز بر این حکم شرعی بسیار تأکید شده است ، ای نوجوانی که امروز زور بازو و توان داری قدر پدر و مادرت را بدان و هر گز آنها را به فرموشی نسپار بیا تا کمی با هم فکر کنیم که چه بودیم و چه کسی ما را با فضل و کرم الهی به اینجا رساند آن وقت شاید بهتر قدر پدر و مادر را بدانیم :
1 - آری جوان گرامی شاید من و تو بیاد نداریم، زمانی که نه ماه در شکم مادر بودیم و از بدن مادر تغذیه می کردیم و مادر بخاطر سالمیت ما از بسیاری از خوراکی ها مورد پسند خویش دست می کشید و دوران ویار بارداری خویش را با سختی پشت سر می گذراند و بابای مهربان به مادر می گفت نمی خواهد خیلی از کارها را انجام دهی من انجام می دهم تا به بچه ات ضرری نرسد .
2 - آری ای جوان مسلمان یک روزی من و تو نوزادی بودیم که لباس مارا کثیف و خیس می کردیم درآن وقت این پدرمهربان بود که برای ما پوشاک می خرید و این مادرنازنین بود که پوشاک ما را عوض نموده و ما را شسته و تمیز می کرد.
3 - آری ای نوجوان عزیز یک روزی من و تو بچه بودیم که مریض می شدیم و از درد به خود غلتیده و گریه می کردیم در آن وقت این پدر گرامی بود که بی تاب و با عجله به مطب دکتران دویده و برای من و تو وزیت و نوبت دکتر می گرفت و این مادر بود که ما را در بغل گرفته و جان جان می گفت و اشک می ریخت و با پدر همراه شده به نزد دکتر رفته و سپس به داروخانه رفته داروها را گرفته و داوروها را طبق دستور پزشک به من و تو می داد و شبهای متوالی را در بیمارستانها و یا خانه ها نمی خوابید تا من و تو از بیماری خوب شده و خواب راحتی داشته باشیم .
4 - آری نوجوان عزیز روزی بود که لباس و کفشت کهنه می شد می گفتی پدرم لباس نو و کفش نو می خواهم بابای مهربان می گفت چشم پسرم، چشم دخترم، چشم نور چشمم ، امروز بروم کار کنم چون که کارم تمام شد از کار برگشته برایت لباس دل بخواه ترا خواهم آورد، این پدر مهربان تا شب عرق ریخته و مزدوری دیگران را نموده و شب مزدش را گرفته با لباس پر از خاک و دستان آبله دار مزدش را از صاحب کار گرفته واز همانجا به بازار رفته و لباس نو برای تو خرید و به منزل آورد چون وارد خانه شده تو دویده به درب منزل رفتی و گفتی لباسم چه شد پدر بر گونه تو بوسه ای زد و گفت پسرم نازم و دختر نازنینم این هم لباست برو به تن نازت کن تا ببینم و با شادی تو و لب پرخنده تو خستگی روزم را از جانم بیرون کنم .
5 - آری نوجوان گرامی روزی را من و تو بیاد آوریم که مرحله ازدواج من و نتو نزدیک شده بود، پدر و مادر خوابشان نمی برد و شب روز بفکر من و تو بودند تا برای زندگی من و تو برنامه ریزی کنند ، آهای پسر محترم زمانی یاد بیاور که بابا گل تو با لب پر خنده می گفت کدام دختررا می خواهی تا برای تو خواستگاری کنم تو می گفتی فلان دختر را می خواهم ، بابا می گفت چشم و مادر برای آن دختر مورد پسند تو هدیه می برد و دل پدر و مادرآن دختر را بدست می آورد و آن دختر را برای تو راضی می کرد، تا زندگی تو روبراه شده و خانه تو آباد گردد ، و آهای دختر محترم یاد آور زمانی را که خواستگارها درب خانه بابای ترا می زدند و یکی پس از دیگری را بابا و مامان رد می کردند تا اینکه برای تو مرد مورد پسندی را انتخاب کنند که فردا بتواند پدری برای فرزندان تو، و مرد برای خانه تو باشد و در آخر مرد مورد پسند را پیدا نموده و ترا به عقد اسلامی او در آورد و تورا شاد نمود و از شادی و خنده تو لبان ترک خورده پدرت بخنده آمده و دستان لرزان و پیر مادر تو برسرت روسری نامزدی و چادر نامزدی می گذاشت .
6- آری پسر و دخترگرامی یادت می آید زمانی که می خواستی عروسی بگیری این پدر بود که می رفت کار می کرد تا جهیزیه خانه تو را به مُد روز خرید کند و اگر کارش کفاف نمی کرد از این و ازآن قرض گرفته وسائل مدل بالا برای تو خرید می کرد ، آهای پسر و دختری که به خانه بخت رفتی آیا یادت می آید که مادر دستبند طلای عروسی خودش را فروخت تا برای شب عروسی تو دستنبند جدیدی برای توی دختر بخرد و یا برای نامزد توی پسر بخرد و با این طریق ترا شاد و خندان گرداند .
7- آری ای نوجوان هر چه از پدر و مادر بگویم باز هم کم گفتم ولی این باید خوب بدانی که بعد از الله متعال این پدر و مادراند که همه کاره تواند وبه همین خاطر است که الله متعال در این آیه بعد از عبادت خویش نیکی به پدر و مادر را ذکر نموده است و به همین خاطر است که در بسیاری از احادیث بعد از شرک بزرگ ترین گناه نافرمانی پدر و مادر محسوب می شود .
8 - آهای پسرو دخترجوان بی وفا ؛ آیا تمام این نیکها و ده ها نیکی دیگر را فراموش نمودی که حالانکه پدر و مادر پیر شده اند ؛ دعا می کنی که زود تر بمیرند تا تو مالی ارث ببری؟!
آهای پسرو دخترجوان بی وفا؛ این همه احسان ها را فرموش نموده ای که پدر و مادر پیر را از خانه خودشان بیرون نموده و با چشمان اشکبار به خانه سالمندان می فرستی ؟!
آهای پسر و دختر جوان این را بدان که هر گونه با پدر و مادرت رفتار کنی فرزندان تو با تو رفتار خواهند نمود، زیرا دنیا دارالمکافات است .
(وَذِی الْقُرْبَى) یکی دیگر از تعهداتی که الله متعال از بنی اسرائیل گرفته است نیکی به خویشاوندان می باشد و این دستور در اسلام نیز می باشد که وظیفه هر مسلمان است که به اقوام و خویشان خود نیکی کند و روابط خوب داشته باشد و این عمل باعث درازی عمر و زیادی ثروت می گردد همان گونه که در حدیث صحیحی از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آمده که هر کس دوست می دارد که عمرش دراز و مالش زیاد گردد پس او روابط خویشاندی را با خویشان خود برقرار نماید .
(وَالْیَتَامَى) تعهد دیگری که الله متعال ازبنی اسرائیل گرفته است این است که به یتیمان نیکی کنند این دستور در اسلام نیز تأکید بسیاری شده است تا جایی که اسلام گفته کسانی که مال یتیم می خورند اینها در شکمشان آتش جهنم می خورند و تا جایی که رسول الله دوانگشت دست مبارک را به هم چسپانده و فرمودند: من و سرپرست یتیم در قیامت این گونه (به هم نزدیک) هستیم .
(وَالْمَسَاکِینِ) کمک به مساکین یکی دیگر از تعهداتی است که از بنی اسرائیل گرفته شده است و در اسلام نیز به مساکین توجه خاصی داده شده است و اسلام آنها را یکی از مصارف زکات و صدقات قرار داده است .
آری فقیری و تنگدستی سخت است و الله متعال برخی را با این روش امتحان می کند، در اصل خود مال و پول یک امتحان بزرگی است که افراد امت اسلامی بدان امتحان می شوند، الله متعال به برخی مال و ثروت می دهد و آنها را با دادن مال و ثروت آزمایش می کند تا ببیند که این مال و ثروت را چه گونه بدست آورده و در چه راهی مصرف می کنند، و به برخی دیگر الله متعال مال و ثروت نمی دهد و آنها را با فقر و مسکینی آزمایش می کند تا ببیند که آیا اینها صبر می کنند یا نه ؟ و تا بنگرد که آیا اینها دین را بخاطر دنیا می فروشند یا نه ؟ تا نگاه کند که آیا اینها به آنچه الله متعال به آنها داده قناعت می کنند یا نه ؟ و تا ببیند که آیا اینها دست به دزدی و سایر راه های حرام برای بدست آوردن مال می زنند یا نه ؟
آری الله متعال از اینکه به برخی از انسانها مال داده و به برخی نداده؛ دها و بلکه صدها وبیشتر از آن حکمت ها دارد، این یک مسلمان است که به قضاء و قدر الهی معتقد بوده و از راههای درست و شرعی تلاش رزق و روزی می کند و به هر آنچه الله متعال به او داد قناعت نموده و هرگز در اطراف حسادت وراههای حرام نمی چرخد .
(وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً) سخن نیک به دیگران گفتن یکی دیگر از تعهدات و عهد و پیمانهای بوده که الله متعال ازبنی اسرائیل گرفته است و این حکم در اسلام نیز وجود دارد و اسلام نیز به ما مسلمانان دستور سخن نیک گفتن به مردم را داده است ، سخن نیک شامل دو امر بسیار مهم می گردد :
1 - گفتگوعادی و معمولی که افراد با یکدیگر گفتگو می کنند این باید به نحو احسن صورت گیرد و با نیکی انجام شود .
2 - امر به معروف و نهی از منکر این نیز سخن نیکی است که باید با مردم به حکمت و روش نیک صورت گیرد .
(وَأَقِیمُوا الصَّلاةَ) نماز را برپا داشتن عهد و پیمان دیگری است که الله متعال از بنی اسرائیل گرفته بود و این دستور در اسلام نیز وجود دارد و برآن تأکید بسیاری شده است زیرا نماز رکنی از ارکان اسلام است و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در باره آن فرمودند: هرکس نماز را بطور عمدی ترک کند کفری را مرتکب شده است .
نماز باعث آرامش روح گشته و انسان را از کارهای زشت و منکرات باز می دارد، با برپائی نماز فرد از کارهای بد دور شده و پایبند عبادات گشته و از محبوبان الله متعال قرار خواهد گرفت .
(وَآتُوا الزَّکَاةَ) پرداخت زکات یکی دیگر از اموری است که الله متعال نسبت به آن از بنی اسرائیل عهد و پیمان محکمی گرفته است، در اسلام نیز زکات مهم بوده و رکنی از ارکان اسلام است .
زکات باعث پاکی مال فرد و خود او شده و سبب شادی دل فقراء و نیازمندان گشته و باعث رضایت الله متعال می گردد.
(ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاَّ قَلِیلاً مِنْکُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ) در این قسمت آیه الله متعال خطاب به بنی اسرائیل می گوید : با وجود عهد و پیمان محکم بستن نسبت به امور بالا ولی بازهم عهد شکنی نموده و بجز گروه اندکی به آن عهد و پیمان پشت گردانده و از اجرای دستورات و بندهای مذکور در آن عهد نامه اعراض و رو گردانی نمودند .
ترجمه آیه (80) و (81) و (82)
وَقَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَیَّاماً مَعْدُودَةً قُلْ أَاتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً فَلَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لا تَعْلَمُونَ (80)
ترجمه : و(یهودیان) گفتند: هرگز ما را آتش جهنم مساس نخواهد کرد بجز روزهای شمرده شده و معدودی ، بگو آیا شما از نزد الله عهدی گرفته اید؟، پس هرگز الله خلاف عهدش نمی کند (و) یا اینکه بر الله چیزی را می گویید که نمی دانید .
بَلَى مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (81)
ترجمه : (هرگز آنگونه که این یهودیان می گویند نیست) بلکه هرکس که کار بدی را انجام دهد و گناهش او را احاطه کند پس (این نوع) افراد یاران جهنم اند و آنان در آن جاویدان ها اند .
وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (82)
ترجمه : وکسانی که ایمان آورده اند و کارهای نیک انجام داده اند آنها یاران بهشت اند و آنها در آن جاویدان ها اند .
تفسیر آسان آیه (80) و (81) و (82)
(وَقَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَیَّاماً مَعْدُودَةً) این یک ادعای باطلی بود که یهودیان زمان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نموده بودند آنها می گفتند : ما به جهنم نمی رویم و بالفرض هم اگر برویم فقط ما همان چند روزی که پدران ما گوساله پرستی نمودند به جهنم خواهیم رفت و بعد از آن ازجهنم نجات یافته به بهشت خواهیم رفت ، زیرا بجز ما کس دیگری به بهشت نخواهد رفت، آری این یک ادعای باطلی بود که بعد الله متعال از آنها دلیل خواست که نتوانستند ارائه دهند، لذا معلوم شد که این یک ادعای باطلی بیش نبوده است .
آری امروز خیلی ها هستند ادعاهای زیاد بزرگی دارند ولی وقتی که دلیل از آنها پرسیده می شود می بینیم که حتی قادر به ارائه کوچک ترین دلیل هم نیستند، این خود بیانگر بطلان ادعا آنها می باشد زیرا هر ادعای بی دلیل دروغی بیش نیست .
(قُلْ أَاتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً فَلَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ) اینجا الله متعال از یهودیان دلیل می خواهد که اگر شما راست می گویید که شما در جهنم نمی روید بجز روزهای معدودی؛ آیا الله متعال با شما این عهد را بسته است پس مدرکتان را ارائه نمایید زیرا اگر دلیل و مدرک ارائه نمودید پس درست است وهر گزالله متعال خلاف وعده نمی کند ورنه دروغتان ثابت می گردد، و چون نتوانستند دلیل ارائه دهند دروغشان ثابت گشت.
و از جمله (فَلَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ) این فهمیده می شود که تمام آن وعده های ناز و نعمت و بهشت جاویدانی که الله متعال برای مسلمانان داده و همچنین تمام آن وعده های عذاب و آتش جهنمی که برای کافران و سایر گنه کاران داده است حتما اتفاق خواهد افتاد زیرا الله متعال هر گز خلاف وعده نخواهد نمود .
حالا که این گونه است ؛ تعجب من از این است که برخی از مسلمانان به وعده های انسانها بیشتر یقین و اعتماد دارند از وعده های الهی و این خود بیان گر دلچسپی به دنیا و ضعف ایمانی می باشد ، آری شما دقت فرمایید که اگر دکتری وعده خوب شدن را به بیماری بدهد و یا رئیس یک اداره ای به کارمندنش یک وعده ای بدهد این بیمار و آن کارمند چقدر به حرف آن دکتر و مدیر مطئمن اند ولی الله متعال چه وعده های زیاد و زیبایی به مسلمانان داده است ولی می بینیم آن اطمینان و یقین اصلی در دل بسیاری از مسلمانان یافت نمی شود به همین خاطراست که می بینیم که بسیاری از مسلمانان اهداف زود گذر دنیوی را برنعمت های دائم قیامت ترجیح می دهند و مرتکب گناهان شده و طاعت ها و عبادت ها را رها می کنند .
(أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لا تَعْلَمُونَ) این جمله بیانگر این است که ادعای که یهودیان نموده بودند که ما بجز روز های معدودی دیگر به جهنم نخواهند رفت و جای ما بهشت است دروغ بوده و این دروغ را به الله متعال نسبت می دادند یعنی می گفتند که الله متعال این مطلب را بیان نموده است و در حالی که الله متعال هرگز چنین سخنی را به آنان نگفته بود .
آری بدترین نوع دروغ دروغ بستن به الله متعال است و جاهل ترین فرد فردی است که به الله متعال دروغ ببندد.
(بَلَى مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ) آری دوزخ رفتن به این کاری ندارد که فرد از کدام قوم و یا کدام شهر ومحله باشد بلکه به این بسته گی دارد که فرد کافر باشد و گناهانش آنقدر زیاد باشد که او را از هر سو محاصره و احاطه کند .
(هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ) این جمله بیانگر این است که دوزخ همیشه و جاوید است و اهل و ساکنانی نیز دارد که همیشه در آن خواهند بود که آنها کفار و منافقین می باشند.
(وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ)
برای رفتن به بهشت دو چیز بسیار مهم نیاز دارد :
1 - داشتن ایمان کامل و عقیده درست .
2 - انجام دادن کارهای نیک و خوب .
در اینجا یک نکته مهم باید گفته شود که اعمال صالحه و نیک آن نیست که افراد و یا اقوام نیک بدانند بلکه اعمال صالحه و نیک آن است که الله متعال و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نیک دانسته باشند ،لذا قانون اصلی در این باره این است : هر عملی که در شریعت باشد و قرآن و سنت صحیح به ما دستور اجرا و عملش را داده باشند آن عمل نیک است و باید انجام شود و گرچه کل اهل دنیا آن را بد و خراب بدانند و هر عملی را که الله و رسولش ممانعت نموده باشند آن عمل منکر و ناجایز است گرچه تمام انسانهای دنیا آن را خوب و نیک بدانند.
(هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ) این جمله بیانگر این است که بهشت همیشه و جاوید است و اهل و ساکنانی نیز دارد که همیشه در آن خواهند بود که آنها مسلمانان و پیروان تمام پیامبران الهی می باشند.
ترجمه آیه (79) سوره بقره
فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ (79)
ترجمه : پس هلاکتی باد برای کسانی که کتاب (الهی تورات) را با دستانشان می نویسند(و تغییر می دهند) سپس می گویند: این (نوشته های ما) از نزد الله است تا بدین وسیله با آن بهای اندکی (از دنیا) بخرند پس هلاکت برای اینها باد بنا برآنچه دستانشان نوشته است و هلاکت باد برای ایشان از آنچه آنها (بدین طریق) کسب می کنند .
تفسیر آسان آیه (79) سوره بقره
(فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ) آری یکی از عادات زشت علمای یهود تحریف و تغییر دادن کتاب الهی تورات بوده است ، و از آنجایی که این جرم بسیار بزرگی بوده باعث هلاکت و نابودی آنها گشته است .
آری واقعا جایی بسی تعجب است که برخی ازانسانها بنا بر اغراض شوم و اهداف ناچیزدنیوی دست به تغییر کتب آسمانی می زنند و فرقی ندارد که این تغییر و تحریف در الفاظ کتب آسمانی صورت گیرد همانگونه که از طرف علمای یهود و نصاری در تورات وانجیل صورت گرفته است و یا اینکه در ترجمه و تفسیر آن کتاب آسمانی صورت گیرد همانگونه که برخی از مدعیان علم در جهان اسلام در ترجمه و تفسیر قرآن مرتکب آن می شوند .
(ثُمَّ یَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ) برخی از علمای یهود زمانی که تورات را تحریف و تغییر می دادند برای اینکه مردم این دست نوشته های شخصی آنها را قبول نمایند آن را به الله متعال نسبت می دادند و می گفتند این نوشته ها از ما نیست اینها کلام الهی و از تورات اند ، اینها در حقیقت دو جرم بزرگ مرتکب می شدند :
1 - تغییر و تحریف کتاب تورات .
2 - دروغ گفتن و به دروغ دست نوشته های خویش را به الله متعال نسبت دادن .
آری امروزه متأسفانه بسیاری از افراد هستند که افکار ، عقاید و سلایق شخصی خویش را برای بهتر بفروش رساندن به مردم رنگ و بوی دینی می دهند زیرا اگر بگویند که این افکار، عقاید و سلایق شخصی ما است در آن وقت دیگر فروشی نخواهد داشت .
(لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً) دین فروشی برای رسیدن به دنیا یکی دیگر از عادات زشت علمای یهود بوده است که متأسفانه بسیاری از مدّعیان علم در جهان اسلام گرفتار آن شده اند و الله متعال تمام اهل علم را از این بیماری بسیار مهلک و خطیر نجات دهد . آمین یا رب العالمین .
ولی واقعا کسانی که دین را برای بهای اندک دنیا می فروشند عجیب اند و این دین فروشی علل مختلفی دارد که در هر دین فروشی فرق نموده و متفاوت است:
1 - دین در نیزآنها کم ارزش است .
2 - مال دنیا در نزد آنها ارزشمند است .
3 - ارزش دنیا از دین در نزد آنها بیشتر است .
4 - ترس الله در دل آنها کم است .
5- دنیا و پست و مقام دنیوی در نزد آنها مهم است .
6- آخرت نزد آنان بی ارزش و یا کم ارزش است .
7 - ترس از مخلوق در دل آنها جاگرفته است .
8- ایمان به تقدیر آنها ضعیف است .
9- ترس از مرگ است .
وووو.....
(فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ) هلاک باد کسی که کتاب الله را تغییر دهد ، هلاک باد کسی که کتاب الله را بطور عمد غلط ترجمه و تفسیر نماید، بشکند دستی که بطور عمد خلاف الله و رسولش سخن بنویسید، آری واقعا این شیطان انسان را به کجاها که نمی کشاند! این شیطان انسان را تا جایی می برد تا این که جرأت پیدا کند که کتاب الله را تغییر دهد و یا بصورت عمدی آن را غلط ترجمه و یا تفسیر نماید .
(وَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ) بدترین نوع کسب ؛ کسب و کاری است که پولش دین و ایمان باشد و کالایش مال و پست و مقام دنیوی، این کسب کار در حقیقت هیچ سودی ندارد و تمامش ضرر دنیوی و اخروی است ، چنین کاسبانی نه آبروی دنیوی دارند و نه هم عزت اخروی خواهند داشت و همیشه در دنیا ذلیل ودر آخرت هم شرمنده و در عذاب الهی گرفتار خواهند شد .
ترجمه آیه (78) سوره بقره
وَمِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لا یَعْلَمُونَ الْکِتَابَ إِلاَّ أَمَانِیَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونَ (78)
ترجمه : وبرخی ازاین (یهودیان) بی سوادهایی اند که از کتاب (تورات) بجز آرزوهای (باطل) چیز دیگری نمی دانند و آنها نیستند مگر اینکه گمان می کنند .
تفسیر آسان آیه (78) سوره بقره
(وَمِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لا یَعْلَمُونَ الْکِتَابَ إِلاَّ أَمَانِیَّ) برخی از علمای یهود چون کتاب تورات را بنا بر افکار و گمانهای باطل خویش ترجمه وتفسیرمی کردند و از ترجمه و تفسیر واقعی تورات بنا بر اهداف شوم دنیوی دوری می کردند، الله متعال آنها را بی سواد خوانده است تؤام با اینکه واقعا برخی از آنان بی سواد بودند و بر گمان و خیالهای واهی زندگی می کردند و بنا بر همان وهم و خیالها خویش را متدین می دانستند .
(وَإِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونَ) برگمان نمی شود اعتماد نمود زیرا بسیاری از گمانها دروغ ازکار در می آید ، لذا نمی شود ساختمان عقاید و افکار را برشناج گمان و خیال بنا نمود، و آنی که بدین منوال دینداری می کند در حقیقت از اصل دین بسیار بدوراست ،او باید به این دیدگاه و روش خویش تجدید نظر نموده و بر منوال یقین و تحقیق حرکت کند تا در این دنیای که پر از آشفته فکری است بتواند با عقیده و افکارسالم به منزل و مقصود خویش که همان رضای الله متعال و جنت الفردوس باشد برسد .
اتهامات ، شبهات و اشتباهات
دراین قسمت از کتاب (دفاعی از شهید مظلوم سید قطب رحمه الله)به مهم ترین و اصلی ترین بحث این کتاب که همان (اتهامات، شبهات و اشتباهات) باشد خواهم پرداخت و دراین قسمت سه چیز را دنبال نموده و از آنها بحث و گفتگوخواهم نمود:
1 - اتهامات یعنی تهمت ها و سخنان نادرست و بی مدرکی که برخی از دشمنان سید قطب رحمه الله با برداشت های نادرست از عبارتهای مجمل و مبهم کتب ایشان و بدون در نظرگرفتن عبارتهای صریح وواضح این مرد مجاهد، به او نسبت داده اند، و یا اینکه بابرداشت های نادرست خویش از عبارتهای سید قطب رحمه الله به نتایج نادرست رسیده سپس آن نتایج نادرست را به ایشان نسبت داده اند و یا اینکه از نوشته ها ادوار منسوخه ایشان عبارتهائی را نقل نموده، و رجوع و بازگشت سید قطب رحمه الله را از نظریات و افکار آن ادوار و مراحل را نپذیرفتند، همانند اینکه می گویند: سید قطب قایل به وحدت وجود و یا حلولیت بوده است و در حالی که سید قطب رحمه الله این نوع نظریات را با صراحت تمام رد نموده و آنها را نظریات غیر اسلامی می داند ولی برخی افراد از عبارتهای مجملی که در برخی از کتب سید قطب رحمه الله همانند تفسیر فی ظلال القرآن آمده برداشت نموده و ایشان را متهم به یک جرم نکرده می کنند، و سایر مسایلی که از این قبیل می باشند را ان شاء الله تعالی دراین بحث بیان خواهم نمود.
2 -شبهات ، یعنی شبهاتی که برخی از افراد بر سیدقطب رحمه الله وارد می کنند همانند اینکه می گویند: چرا سید قطب رحمه الله در باره قرآن کلمه غناء و موسیقی را بکار برده است؟ و یا شبهاتی شبیه به این را مطرح می کنند که بنده ان شاء الله تعالی در بحث (پاسخ به شبهات) مفصلا در این باره بحث و گفتگو خواهم نمود و به توفیق الله تعالی و عونه تمام این نوع شبهات را برطرف خواهم نمود .
3 -اشتباهات، یعنی آن دسته ازموضوعات که واقعا سید قطب رحمه الله در آنها بنا بر اجتهاد شخصی و بصورت غیر عمدی دچار اشتباه شده اند همانند : (تأویل برخی از اسماء و صفات الهی) و (عدم قبولیت خبر واحد در جریان مسائل اعتقادی) که ان شاء الله تعالی در این باره نیزدربحث (بیان اشتباهات و یا همان پاسخ پایانی) مفصلا بحث خواهم نمود و این را نیز بیان خواهم نمود که سید قطب رحمه الله تنها دچار این نوع اشتباهات نشده اند بلکه بسیاری از علما دیگر نیز هستند که چنین اشتباهاتی و یا مشابه و یا حتی بدتر از اینها را نیز مرتکب شده اند ولی از آنجایی که این نوع اشتباهات اجتهادی و غیر عمدی است بگفته رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم از یک اجر و ثواب بهر برده اند، لذا در این باره نه ما باید صاحبان چنین اشتباهات را مؤاخذه کنیم و نه هم الله متعال آنها را مؤاخذه خواهد نمود بلکه برعکس به آنها در مقابل این تلاش و کوشش گرچه نتیجه اش اشتباه هم بوده یک اجر و ثواب خواهد داد و با این بحث بنده کتاب (دفاعی از شهید مظلوم سید قطب رحمه الله) را پایان خواهم برد و این بحث (سخن پایانی) کتاب خواهد بود، ان شاء الله تعالی.